با سلام خدمت خوانندگان سفرنامه ، امیدوارم این سفرنامه راهنمای خوبی برای سفر شما باشد.
آبان ماه سال 94 بود که من بهمراه دو نفر از اقوام به ارمنستان رفتیم و پس از آن اقوام و دوستان سوالهایی از خوب بودن یا بد بودن سفر و جاهای دیدنی و تفریحی کردند که منم به سوالات آنها پاسخ دادم و گفتم سفر خوبی بود .
دوست و اقوام بعد از تعریف من از سفر هیجان خاصی برای سفر به ارمنستان پیدا کردند که من به همراه دو نفر از اقوام و چند تن از دوستان برنامه سفر به ارمنستان و گرجستان با خودرو شخصی ریختیم.
لازم به ذکره که سفر قبلی من با خودرو شخصی تا مرز بود و از مرز با تاکسی هایی که معمولا بنز و بی ام و هستن به ایروان رفتیم و برگشتیم.
برنامه ریزی سفر به ارمنستان و گرجستان برای اردیبهشت ماه 95 انجام شد و قرار بر این شد که با دو خودرو و شش نفر این سفر انجام بشه اما بنا به دلایلی (مدت زمان طولانی سفر و هزینه ) بعضی از دوستان نتوانستند ما رو همراهی کنند و پس از بررسی زمان سفر من و دو نفر از اقوام برای تاریخ 26 اردیبهشت 95 به نتیجه رسیدیم که سفر در این تاریخ شروع و 13 یا 14 خرداد به پایان برسد ، که قبل از شروع ماه رمضان باشد.
در فروردین ماه برای انجام کارهای کاپوتاژ خودرو به گمرک بوشهر مراجعه کردم و بدلیل اینکه زیاد از بوشهر خودرو سواری جهت خروج موقت از کشور کاپوتاژ نمیشود چهار روزی طول کشید تا کاپوتاژ صادر شد (قطعی سیستم و غیره ).
پس از دریافت کاپوتاژ به نمایندگی دفتر کانون جهانگردی و اتومبیلرانی جمهوری اسلامی ایران در بوشهر رفتیم و پلاک ترانزیت ، دفترچه مالکیت خودرو ، برچسب ir ، کارت عضویت و گواهینامه بین المللی برای خودم و یکی از پسر دایی هام گرفتیم و مراحل کاری ماشین برای خروج از مرز تمام شده بود و برای خرید مواد غذایی مانند برنج ، کنسرو تن ماهی ، لوبیا و خوروش قیمه و ........ به بازار رفتیم و پس از خرید مواد غذایی (مواد غذایی در تمام کشورها هست و قیمت تقریبا مناسبی داره غیر از تن ماهی که قیمت بالایی داره اما از اونجا که تجربه قبلی داشتم و نمیخواستیم هزینه زیادی برای رستوران بپردازیم و خود ما هم تقریبا آشپز خوبی بودیم گفتیم مواد غذایی هم در ایران تهیه شود که هم پول آن به جیب هموطن خودمان برود هم ارز کمتری خارج بشه ) آنها رو به خونه آوردیم.
دو روز قبل از تاریخ سفر به یکی از دوستانم که قرار بود کارهاش روبه راه بشه و بیاد پی ام دادم اونم گفت تا صبح خبر قطعی میده که میاد یا نه، صبح پی ام داد درست شده و مرخصی جور شد اون هم به همسفری با ما پیوست.
من برای همه بیمه مسافرتی با پوشش هر نفر 50000 یورو گرفتم . از لحاظ مدارک تقریبا کامل بودیم فقط چند روز مانده به سفر برنامه ما تغییر کرد و گفتیم از راه ترکیه به گرجستان و ارمنستان برویم با سفرنامه هایی هم که از قبل خوانده بودم خصوصا در سایت لست سکند
پس از مشورت تصمیم گرفتیم که دو روز در ترکیه و پس از آن به گرجستان و ارمنستان برویم ،که حرکت از بوشهر به ارزروم و خوابیدن در آنجا و صبح به سمت ترابزون رفته و غروب همان روز به باتومی در گرجستان برویم .
فقط نقص مدرک ما بیمه خودرو برای ترکیه بود که اونم پس از تحقیق بهترین و بصرفه ترین بیمه نسبت به بیمه ترکیه بیمه سبز بیمه ایران بود که برای 15 روز مبلغی حدود 66000 هزار تومان شد در صورتی که مبلغ بیمه های ترکیه یه مقدار بالاتر هست اون هم پس از تماس با دفتر بیمه ایران در تهران نمایندگی هایی که این بیمه رو انجام میدادن رو سوال کردم که حدود هشت شهر و اونم اکثرا سر مرزها بود .
ما برنامه بیمه رو برای تبریز و یا ماکو ریختیم .
یکشنبه 26 اردیبهشت 95
بالاخره روز سفر فرا رسید و من به همراه دوستان با خودرو خودم ساعت 12 ظهر از بوشهر به سمت مرز بازرگان حرکت کردیم و از اونجا که با رانندگی طولانی مشکلی نداریم و همه راننده بودن مستقیم بدون توقف(توقف فقط صبحانه ،نهار،شام ) به سمت مرز بازرگان حرکت کردیم.
دوشنبه 27 اردیبهشت 95
ساعت 8.30 صبح به ماکو رسیده و آدرس دفتر مرکزی بیمه ایران رو گرفتیم و ماشین رو بیمه کردیم و پس از آن باک بنزین را سر ریز کرده و سپس به سمت بازرگان رفتیم ساعت 10.20 به مرز بازرگان رسیدیم و پس از پرداخت عوارض خروج از کشور (هر نفر 25000 تومان) و عوارض شهرداری (هر نفر 2000 تومان ) و پر کردن فرم اظهار نامه وسایل درون خودرو، پس از بازدید ارزیاب از خودرو و زدن مهر خروج پشت کاپوتاژ و قسمت خروج گذرنامه، مهر کردن گذرنامه من و دوستان (دوستان از درب مسافری خروج کردند به سمت ترکیه من به تنهایی به سمت ماشین برگشتم و با ماشین به قسمت ورودی ترکیه رفتم و پس از ثبت بیمه و دفترچه مالکیت خودرو ارزیاب قسمت ترکیه پس از بازدید جزئی ماشین از من نخواست تمام وسایل را پیاده کنم .
مراحل کار تمام شد و من به سمت دوستان رفتم و آنها را سوار کرده به آخرین گیت ورودی که مدارک خودرو ، بیمه و گذرنامه راننده رو دوباره در سیستم ثبت میکرد یا چک میکرد رفتم و پس از آن وارد خاک ترکیه شدیم .
آنطرف خیابان با دیدن صف کیلومتری خودروهای تریلر که بصورت جفتی کنار هم پارک کرده بودن و میخواستن وارد ایران بشوند جا خوردیم. اغراق نباشه حدود 1000 تریلر بودن، پیش خودمان گفتیم اینها چند روز طول میکشه تا کارشون انجام بشه و وارد ایران بشن.
در طول مسیر به سمت ارزروم ساعت 15 به horasan رسیدیم و به یک رستوران رفتیم و غذا خوردیم.
ساعت 16 به ارزروم رسیدیم و پس از آن سیم کارت خریدیم با بسته 4.5 گیگ اینترنت قیمت آن 100000 هزار تومان شد و پس از آن کمی در ارزروم گشتیم و تصمیم گرفتیم به سمت ترابزون حرکت کنیم.
ساعت 17.30 از ارزروم به سمت ترابزون حرکت کرده و ساعت 22.30 به ترابزون رسیدیم و 185 لیر (222000 تومان ) بنزین زدیم پس از گشتن به دنبال خانه اجاره ای موفق به یافتن آن نشدیم و چند هتل را نگاه کرده و سپس در هتل funda یک اتاق 4 تخته گرفتیم همراه با صبحانه رایگان و وای فای نامحدود رایگان، برای یک شب 225 لیر (270000 تومان) شب را بعلت خستگی زیاد خوابیدیم.
پایانه مرزی بازرگان
خودرو شخصی من
رد شدن از مرز و صف انبوه تریلر ها برای ورود به ایران
ناهار در horasan
هتل funda
نمایی از شهر و دریا ترابزون از درون هتل
سه شنبه 28 اردیبهشت 95
صبح ساعت 9 پس از صرف صبحانه رایگان و سلف سرویس و لذت بردن از طبیعت ترکیه یک شب دیگر هم پول هتل را پرداخت کردیم و ساعت 9.30 بسمت hamsiköy رفتیم که غار karaca و sümela در اونجا واقع شده ساعت 10.30 به غار رسیده که بعلت تعمیر جاده نیاز به چند کیلومتری پیاده روی داشت که ما بیخیال اون شدیم و به سمت اون کلیسا که تو دل کوه ساخته شده و در maçka واقع شده رفتیم.
در مسیر آن آبشار بسیار زیبایی بود پس از کمی ماندن کنار آبشار به سمت کلیسا رفته و ماشین رو پارک کرده از یه راهرو بسیار جالب و جنگلی به سمت کلیسا رفتیم که در نزدیکی کلسیا بعلت تعمیرات، ورودی رو بسته بودن نمی شد بیشتر از اون به سمت کلیسا رفت.
سپس اونجا رو ترک کرده و بسمت giresun رفتیم به بازدید از قلعه اونجا پرداختیم و بعد از آن به سمت شهرordu که تله کابین داشت حرکت کردیم.
پس از رسیدن به ordu و سوار شدن به تله کابین و رسیدن به بلندای شهر پس از کمی گردش در بلندای شهر سوار تله کابین شده و به پایین برگشتیم و به سمت هتل حرکت کردیم .
فاصله هتل ما تا شهر اردو 180 کیلومتر بود و ما از لذت بردن از امنیتی که با وجود پلیس های زیاد و ایست بازرسی هایی که بود و تمیزی شهرها ، امکانات ، هر دو کیلومتر یک پمپ بنزین با تمام امکانات اعم از سوپر مارکت حتی بعضی ها کارواش هم داشت.
دستشویی های فرنگی و دستشویی به سبک خودمان همراه با پارچ آب به جای آفتابه.
دوست داشتیم به سمت استانبول برویم و در مسیر از شهر زیبای سامسون samsun دیدن کنیم ولی بدلیل اینکه پول هتل را پرداخت کرده بودیم تصمیم گرفتیم به هتل برگردیم و برنامه سفر رو تغییر بدهیم و به جای 8 روز ماندن در گرجستان اون رو به 4 روز کاهش دهیم و به جای آن در ترکیه بگردیم . به سمت هتل حرکت کرده و ساعت 23.30 به هتل رسیده و خوابیدیم .
ورودی sümela که بعلت تعمیرات بسته بود
کلیسا sümela
نمایی از شهر giresun از درون قلعه
تله کابین ordu
چهارشنبه 29 اردیبهشت 95
صبح ساعت ساعت 8 بیدار شده و پس از صرف صبحانه قبل از حرکت 185 لیر بنزین (222000 تومان ) زدیم و ساعت 10.30 به سمت استانبول حرکت کردیم که مسافت تا استانبول 1066 کیلومتر بود .
در مسیر استانبول به tosya رسیدیم که 217 لیر بنزین (260400 تومان) زدیم و دوباره مسیر رو ادامه دادیم .
صبحانه
میز سلف سرویس صبحانه هتل funda
پنج شنبه 30 اردیبهشت
ساعت 00.30 بامداد به استانبول رسیدیم پس از گردش در استانبول از قبیل سلطان احمد و خیابان های شهر به سمت محل اجاره خانه رفتیم که پر بودن و ناچار به سمت هتل رفته و با قیمت های بالایی حدود 400 لیر تا 500 لیر برای 2 اتاق دو تخته برخوردیم قیمت ها به پول خودمان 480000 تا 600000 تومان میشد.
ساعت هم 3 صبح بود ارزش نداشت که بخاطر چند ساعت 600000 تومان هزینه کنیم در گوشه اطراف شهر یه پارک پیدا کرده و درون ماشین چند ساعتی خوابیدیم و ساعت 7 بیدار شده و 256 لیر(307200 تومان) بنزین زدیم پس از گردش درون شهر که فوق العاده شلوغ میباشد و ترافیک سنگینی داشت و مثل تهران خودمان هست، پس از کمی خرید ساعت 15 بسمت آنکارا حرکت کردیم. ساعت 21 به آنکارا رسیدیم . پس از صرف شام و گردش در آنکارا باز هم با قیمت های نجومی هتل نسبت به ترابزون که هتل 4 ستاره خوب شبی 225 لیر بود آنکارا هم با قیمتهای 400 و 500 لیری برخوردیم و بیخیال شدیم .
در مسیر استانبول
یکی از سگهای با حال کنار سلطان احمد
سلطان احمد
استانبول
استانبول
اتوبوس توریستی hop-on-hop-off
استانبول
یکی از مساجد زیبای استانبول shazade camii
پل استانبول که دو طرف شهر رو بهم وصل میکنه
بر بلندای شهر استانبول کنار دکل تلویزیونی مسجد camlica camii
جمعه 31 اردیبهشت 95
ساعت 2 به سمت سامسون حرکت کردیم در مسیر یک پمپ بنزین در 115 کیلومتری آنکارا به سامسون(kimeski ) چادر زده و خوابیدیم .
صبح ساعت 7.30 بیدار شده پس از صرف صبحانه 265 لیر بنزین (318000 تومان) زدیم و ساعت 8.30 بسمت سامسون حرکت کرده و ساعت 12 به سامسون رسیده و سوار بر تله کابین شده و به بالای شهر سامسون رفتیم و دیدن شهر از بالا لذت خاصی داشت.
بعد از آن به باغ وحش رفته و سپس ساعت 16 به سمت ترابزون حرکت کرده و در طول مسیر بین ordu و giresun (bulancak ) به یک پمپ بنزین رفتیم 260 لیر (312000 تومان) بنزین زده و در کارواشی که خود هر فرد ماشین خودش رو میشست با انداختن یک سکه یک لیر برای کف صابون و یک لیر هم برای آب ماشین را کامل شستیم سپس بسمت ترابزون حرکت کرده و ساعت 2200 به ترابزون رسیدیم، پس از دیدن خانه آتاتورک از بیرون(البته چون شب بود تعطیل بود) بسمت دریاچه اوزون گل حرکت کردیم .
سامسون
نمایی از سامسون از درون تله کابین
سامسون
منظره بالای تله کابین سامسون
ورودی باغ وحش سامسون
خانه آتاتورک ترابزون
شنبه 1 خرداد 95
ساعت 1 به دریاچه اوزون گل رسیدیم و یه اتاق چهار تخته در هتل meriç گرفتیم برای یک شب 150 لیر (180000 تومان ) همراه با صبحانه رایگان (صبحانه فقط قسمت نوشیدنی پولی بود) و وای فای نامحدود بود.
ساعت 8 صبح از خواب بیدار شده و پس از صرف صبحانه و کمی استراحت وسایل را جمع کرده و ساعت 10 به گردش اطراف دریاچه و آبشارهای بالای دریاچه پرداختیم.
جالب اینجاست که تمام هتل های اطراف ترابزون و اوزون گل و ریزه بعلت زیاد بودن مسافر های عرب حوزه خلیج فارس اکثر تابلو ها گردشگری به زبان عربی هم نوشته شده و رسپشن هتل ها عربی بهتر از انگلیسی میدونستن .
البته ما که عربی بلد نبودیم با همون مقدار انگلیسی که بلد بودیم در کل سفر کارمون رو راه می انداختیم و هر جا هم نیاز بود ازترجمه گوگل کمک میگرفتیم البته به زبان ترکی .
ساعت 12.30 از دریاچه بسمت ریزه حرکت کردیم و ساعت 1400 به ریزه رسیدیم و به بازار رفته و خرید کردیم و از بودن بیش از حد پلیس در شهر ریزه و بنر های بزرگی از عکس رجب طیب اردوغان که روی ساختمان ها آویزان کرده بودند متعجب شده بودیم.
بعد از خرید به میدانی که ماشین را پارک کرده بودیم رسیدیم و با صدای آژیر خودرو های امنیتی و نیروهای اسکورت فهمیدیم که اردوغان داخل یکی از خودرو های بنزی بود که تقریبا از کنار ما رد شد.
تعداد زیادی از ماشین های اسکورت و آتش نشانی و آمبولانس رد شدن و پس از آن خیابانی که به سمت بالای شهر بود رو دوباره بستند و ما هم سوار بر خودرو خودمان به سمت باتومی حرکت کرده و از خاک ترکیه خارج و به خاک گرجستان وارد شویم.
ساعت 17.30 به مرز سارپی رسیدیم و قسمت خروج ترکیه بدون هیچ چیز خاصی حتی دوستان هم سوار بر ماشین مهر خروج را بر روی گذرنامه های ما زدن و به سمت قسمت گرجستان رفتیم که سرنشین ها رو پیاده و من به همراه ماشین را جهت بازرسی وسایل به یک قسمت بردند.
پس از زدن مهر ورود برای سرنشین ها آنها هم به سمت من آمدن و مامور گرجستانی سعی در خواستن انعامی یا خوراکی از ما شد که ما هم با کم محلی مانع این کار شدیم، وقتی دید از ما چیزی عایدش نمیشه گفت برید همه سوار ماشین شوید.
سپس به سمت گیت ورودی باتومی رفتیم در اونجا گذرنامه من مهر ورود خورد و مدارک ماشین هم بعد از اسکن کردن به من تحویل دادند و ساعت 18.30 وارد باتومی شدیم.
محوطه بیرون مرز بیش از حد شلوغ بود از تاکسی گرفته تا لیدر ها، که یک لیدر ایرانی به سمت ما آمد و گفت که خانه کرایه ای تمیز سراغ دارم گفتیم اول بریم سیم کارت بگیریم که با راهنمایی اون دو سیم کارت با اپراتور بی لاین گرفتیم و بعد دیدیم که اپراتورر بی لاین در گرجستان بد بوده و آنتن اصلا روی 3G یا 4G نرفت با وجود اینکه من قبلا اپراتور بی لاین رو در ارمنستان خریده بودم سرعت اینترنت بسیار بالایی داشت.
بعد از خرید سیم کارت پشت سر این لیدر ایرانی رفتیم یک خانه به ما نشان داد که در حد شبی 30 دلار هم نبود ولی این لیدر اصرار بر این داشت که ما این خانه را با قیمت شبی 80 دلار اونم با هزار تا منت که کمتر از این با این تمیزی و جای خوب گیر نمیاد.
خونه اصلا تمیز نبود و لیدر برای منفعت خودش قرار بود اینو به ما قالب کنه ، ما با هر ترفندی بود بعد از تشکر از لیدر، به اون گفتیم ما میریم توی شهر میچرخیم بعد بهت زنگ میزنیم .
از دست لیدر راحت شدیم و درون شهر به دنبال خانه اجاره ای گشتیم که یک خانه پیدا کردیم شبی 30 دلار ولی بدلیل بوی بدی(مواد ضد عفوفی) که خانه میداد اون رو نگرفتیم، همون موقع یک تاکسی ماشین ما رو دید گفت من خانه اجاره ای تمیز سراغ دارم و ما رو به سمت یک خانه برد که از همون ظاهر ساختمان و آسانسور خرابش گفتیم اصلا نمیخواد داخل بریم گفتیم اگه میتونی خانه لوکس پیدا کنی بگو وگرنه ما رو معطل نکن.
بعد از اون ما رو به برج ORBI برد که نوساز بود و 26 طبقه بود ، یک واحد در طبقه 21 به ما نشان دادند . پارک آبی باتومی هم روبروی ما بود ولی بعلت هوای سرد تعطیل بود.
واحد فوق العاده تمیز و لوکس با یک بالکن ال شکل یک ویو رو به دریا یک ویو رو به شهر و کلیه لوازم اعم از اتو و سشوار و حوله و شامپو و ظروف در آن وجود داشت که هیچ کدام هم تا کنون استفاده نشده بود تمام اونها رو ما خودمون کارتن هاشون باز کردیم و اولین بار بود این واحد رو کرایه می دادن .
این برج هم مسکونی بود هم تعداد زیادی خونه برای اجاره روزانه داشت که مسئول کرایه دادن آن خانمی حدود 30 ساله بنام لیلا و همسرش بود که فوق العاده با ادب و خوش برخورد بود .
قیمت خانه رو شبی 90 دلار گفت ولی تا 85 دلار هم پایین اومد ولی اصرار ما بر 80 دلار بود که طی تماس با صاحب اصلی برج اون رو متقاعد کردیم برای دو شب 160 دلار خانه رو به ما اجاره بده و پس از آن 10 لاری هم برای صاحب تاکسی دادیم که برای ما خانه پیدا کرده بود .
100 متر بالاتر از برج یک سوپرمارکت 24 ساعته بزرگ بود که ما خریدها مون رو از اونجا انجام میدادیم .
شب با ماشین در حال گشتن در شهر بودیم و حدود ساعات آخر شب بود یک ماشین پلیس به ما دستور توقف خودرو رو داد و یک پلیس که زن هم بود و جالب بود زبان فارسی هم میدونست از راننده تست الکل گرفت و بعد از منفی بودن تست تاکید هم کرد که در صورت استفاده از الکل و رانندگی ماشین در گرجستان به پارکینگ می رود .
بعد از آن ما دوباره در شهر چرخیدیم ساعت 1 به خانه رفتیم .
صبحانه هتل meriç
نمایی از هتل meriç و گربه ملوس درب هتل
روبروی هتل
اوزون گل
نمایی از پایین دریاچه اوزون گل
نمایی از بالای دریاچه اوزون گل
عکس زیبا از خورشید در برگشت از اوزون گل
یکی از بنرهای رئیس جمهور ترکیه بر روی ساختمان های ریزه به مناسبت حضور اردوغان در ریزه
انبوهی از بنرهای رجب طیب اردوغان روی ساختمان ها به مناسبت ورود اردوغان به ریزه
یکشنبه 2 خرداد 95
صبح ساعت 9.30 بیدار شده و بعد از صرف صبحانه به سمت دریا رفتیم و در بولوار ساحلی قدم زدیم و نزدیک ظهر ساعت 13 به خانه برگشتیم و پس از صرف غذا و استراحت کوتاهی حدود ساعت 16 به سمت برج الفبا در انتهای بولوار ساحلی نزدیک به محلی که قایق ها برای دور دادن مردم در دریا بودن رفتیم و در اونجا از برج الفبا ، تندیس علی و نینو ، چند تا برج دیدن کرده و پس از آن به تله کابین باتومی رفتیم و به بالای شهر رفتیم و پس ازدیدن منظره شهر ازبالا به پایین برگشتیم.
به سمت میدان اروپا که تقریبا در انتهای بولوار ساحلی ولی به سمت شهر واقع شده بود رفتیم و اطراف آن ساختمان های قشنگی بود.
پس از دیدن مناظر بسمت PIAZZA رفتیم برج ساعت و فضایی پر از کافه های مختلف و هتل که پس از گردش در این منطقه به سمت ماشین رفته و پس از کمی گردش در نقاط مختلف خیابان های شهر ساعت 23.30 به سمت خانه رفتیم .
نمایی از باتومی از درون خانه اجاره شده توسط ما در طبقه 21
میدان در خیابان روستاولی باتومی
پارک آبی باتومی
میدان اروپا باتومی
>
برج الفبا باتومی
نمایی از شهر باتومی از درون تله کابین
نمایی از درون تله کابین به سمت بالای شهر باتومی
تندیس علی و نینو باتومی
بولوار ساحلی باتومی
دریاچه ardagani باتومی که فواره های زیبایی داره و یک پروژکتور داره و باندهای بزرگ که روی فواره ها تصویر پخش میکنه به همراه موزیک
دوشنبه 3 خرداد 95
صبح ساعت 9 بیدار شده و پس از جمع کردن وسایل ساعت 10.30 اول خروجی از باتومی به سمت آبشار 95 لاری بنزین (152000 تومان )زدیم .
طبق بروشوری که داشتیم یک آبشار( makhuntseti waterwall )در حدود 30 کیلومتری باتومی بود با بچه ها مشورت کردیم و قرار شد از این راه رفته و بعد از دیدن آبشار از همون راه به سمت تفلیس برویم و دیگر راه رفته تا آبشار را برنگردیم و از راه اصلی برویم اما چشمتان روز بد نبیند جاده فوق العاده افتضاح و در قسمتهایی سنگلاخ طوری که ما آبشار رو هم ندیدیم و بیخیال آبشار شدیم و همینطور جلو تر میرفتیم و به خودمان امید میدادیم که حتما یه جا جاده آسفالت درست میشه اما زهی خیال باطل .
از طرفی هم حدود 130 کیلومتر تا جاده اصلی از طریق همین راه روستایی بود بعد ما حدود 60 کیلومتر آن را رفته بودیم حتی گفتیم بیاید بچه ها برگردیم و بریم باتومی و از راه اصلی به تفلیس برویم اما از طرفی هم 60 کیلومتر رو با هزار بدبختی رفته بودیم گفتیم تحمل کنیم تا به جاده اصلی برسیم .
راهی که در صورت جاده آسفالت بودن نهایت 2 ساعت زمان میبرد برای ما 7 ساعت طول کشید تا ما بالاخره به جاده اصلی که borjomi بود رسیدیم وبا خستگی زیاد به راه ادامه دادیم تا ساعت 20 به تفلیس رسیدیم و بدنبال خانه اجاره ای گشتیم و ساعت 21 با راهنمایی یک تاکسی یک خانه پیدا کردیم.
تقریبا یک کوچه بالاتر از حمام سولفور، صاحبخانه هم یک خانم بسیار با ادب و معتقد مسیحی بنام ایکا بود و با قیمت دو شب 110 دلار خانه را اجاره کردیم .بدلیل خستگی بسیار زیاد شب را استراحت کرده و برای صبح برنامه ریزی کردیم که تا قبل از ظهر کدام مناطق دیدنی تفلیس رو برویم .
نمایی از جاده افتضاح makhuntseti waterwall به همراه پمپ بنزین عصر حجر
سه شنبه 4 خرداد 95
ساعت 9 صبح بیدار شده پس از صرف صبحانه ساعت 10 به سمت مجسمه مادر و قلعه ناریکلا(narikhala ) رفتیم البته با تله کابین این مسیر رو رفتیم و پس از گردش اطراف قلعه و مجسمه مادر با تله کابین به سمت پایین برگشتیم و اطراف پل صلح کمی قدم زدیم و به سمت کلیسای سامبا رفتیم.
بعد از بازدید از کلیسا که فوق العاده جالب بود ساعت 14.30 بعلت بارش باران شدید مجبور شدیم به خانه برگردیم و نهار خورده و استراحت کنیم تا ساعت 20 که بارش باران تمام شد.
دوباره به گردش در اطرف شهر پرداختیم و به سمت قطاری رفتیم که به بام تفلیس و نزدیک دکل تلویزیونی و پارک بازی تفلیس میرفت بعد از کمی زمان و تقریبا پر شدن قطار به سمت بالا حرکت کرد و ما در محوطه پارک کمی چرخیدیم و بعد از آن پایین آمده و بسمت مرکز شهر رفتیم و از مجسمه شاه وختانگ دیدن کردیم و بسمت خانه برگشتیم .
نمایی از شهر تفلیس از بام تفلیس
پل صلح تفلیس
نمای جالبی از پل صلح و برج تلویزیونی تفلیس
مجسمه مادر تفلیس
شاه وختانگ تفلیس
قلعه ناریکلا تفلیس
dedaena park tbilisi
کلیسا سامبا تفلیس
ایستگاه قطار برای بالا رفتن به بام تفلیس و دکل تلویزیونی و شهر بازی
داخل کلیسا سامبا تفلیس
تندیس و میدان جرجیس تفلیس
چهارشنبه 5 خرداد 95
صبح ساعت 9 از خواب بیدار شده وپس از جمع کردن وسایل و خوردن صبحانه ساعت 10 قرار شده بود بسمت دریاچه ای که 11 کیلومتر بالاتر از منزل اجاره ای ما بسمت شمال شرق پل صلح تفلیس بود رفتیم و تا ساعت 12 اطراف دریاچه گشتیم و بسمت پارک آبی تفلیس که در اطراف دریاچه بود رفتیم که بعلت سرد بودن هوا تعطیل بود و بسمت شهر برگشتیم و تا نزدیک درب ورودی کاخ ریاست جمهوری تفلیس رفتیم و سپس به طرف خانه برگشتیم.
در طول مسیر جایی که میشد از کاخ ریاست جمهوری خوب عکس گرفت ایستادیم و عکس گرفتیم و به خانه رفتیم به صاحبخانه زنگ زدیم و گفتیم که ما میخواهیم خانه را تحویل دهیم و به ارمنستان برویم ولی صاحبخانه چون روز اول بهش گفته بودیم ما دو روز دیگر خانه را ساعت 1400 تحویل میدهیم اون هم برنامه ریزی کرده بود که ساعت 1400 به خانه بیاید و ما چون عجله داشتیم با صاحبخانه هماهنگ کردیم که کلید را به سوپرمارکت بغل خانه تحویل دهیم و برویم که صاحبخانه قبول کرد.
پس از تحویل کلید به مغازه بغل خانه ما به سمت مرز sadakhlo رفتیم که از گرجستان خارج شویم و به ایروان در ارمنستان برویم. فاصله از تفلیس تا مرز 73 کیلومتر بود و ساعت 1330 از تفلیس به سمت مرز حرکت کرده و ساعت 15 به مرز رسیدیم نزدیک به مرز 90 لاری بنزین (144000 تومان) زدیم خانم صاحبخانه تماس گرفت و شروع به تشکر کردن که خانه رو همانطور که تمیز تحویل گرفته بودیم تمیز کرده و رفته بودیم .
عادت من و دوستام همیشه همین هست هر خانه یا هتلی برویم بعد که میخواهیم تحویل دهیم عین لحظه تحویل اون رو تمیز میکنیم و اون رو تحویل میدهیم فرقی هم نمیکنه ایران باشه یا خارج از کشور ، همیشه هم صاحبخانه ها بابت تمیزی از ما تشکر میکنن.
غیر از این ما نماینده ایران در کشورهای دیگر هستیم رفتار ما باید طوری باشه که هر وقت اسم یه ایرانی رو توی کشوری آوردند، افراد آن کشور از ایرانی ها تعریف کنند، نه اینکه طوری رفتار کنیم که همش بد ایرانی ها بگن و حاضر نشن با ایرانی ها برخورد خوبی داشته باشن.
در مرز دوباره سرنشین ها پیاده شدند و من به همراه خودرو از گیت خروجی رد شدم و پس از مهر خروجی در گذرنامه منتظر دوستانم موندم و اونها به من ملحق شدن و دوباره سوار ماشین شدیم و به قسمت ارمنستان آمدیم که اونجا یه گوشه ماشین رو پارک کردیم و به سمت باجه صدور ویزا رفتیم و برای چهار نفرمان ویزا گرفتیم و سرنشین ها از قسمت مسافری و پس از بازدید خودرو توسط مامور ارمنی من به همراه خودرو از قسمت ورودی ماشین ها رفتم و پس از رویت ویزا در گذرنامه مهر ورود به کشور رو زدند و پس از رد شدن از گیت ورودی به سمت اتاق گمرک رفتیم که برای ماشین کاپوتاژ ارمنستان صادر بشه و ماشین رو هم بیمه کنیم .
یکی از مسئولین گمرک فقط به فکر تیغ زدن ما بود و گفت 21600 درام بریزید.
بانکی که درون اتاق گمرک بود و 25000 درام بیمه و 22000 درام هم هزینه کارهای گمرکی میشه.
من که سفرنامه های دوستان رو که مربوط به سالهای قبل بود خوانده بودم میدونستم قیمت بیمه 25000 درام نیست و طرف فکر کلاهبردایه و بهش گفتم بیمه بیشتر 5000 درام نیست که اون هم زیر بار نمیرفت تا اینکه به یک ایرانی داخل ارمنستان زنگ زد گفت با این حرف بزن بعد گوشی رو به خودم بده من با اون ایرانی صحبت کردم گفتم قیمت بیمه 5000 درام بوده تا پارسال چطور این میگه 25000 درام و شما قیمت بیمه رو میدونی اون هم از دوستهاش سوال کرد گفت الان پایینترین نرخ بیمه 8000 درام هست و بهش بگو بیمه 8000 درامی برات انجام بده .
بعد من گوشی رو به طرف ارمنی دادم وقتی فهمید ما از قیمت بیمه خبر داریم حسابی بهم ریخت و گفت بیمه 10 روزه هست گفتیم اشکال نداره و اونم بیمه 8000 درامی 10 روزه و کاپوتاژ ماشین رو به ما داد .
ما در کل 21600 بانک 8000 بیمه و 22000 درام هم به خود طرف گمرک ارمنی دادیم و بعد از چک کردن کاپوتاژ و بیمه خودرو و مدارک خودرو از درب نهایی ورودی ساعت 1600 وارد خاک ارمنستان شدیم .
برای رفتن به ایروان دو مسیر وجود دارد که یکی از مسیری هست که از دریاچه سوان رد میشه و مسیر دیگر از طرف vanadzor هست ولی راه از نظر زمانی دریاچه سوان نزدیکتر هست ولی در طول مسیر عدم وجود تابلوهایی برای نشان دادن مقصد که ایروان باشد هست که وقتی به شهر ها و روستاهای در طول مسیر میرسید میبینید یه دو راهی هست و حتما باید برای اشتباه نرفتن مسیر از اهالی شهر ها و روستا ها مسیر اصلی رو سوال کرد .
ساعت 21.30 به ایروان رسیدیم و بدنبال خرید سیم کارت رفتیم که موقعی که برای محل فروش سیم کارت سوال میکردیم با یک لیدر آشنا شدیم و لیدر خانه برای اجاره هم سراغ داشت که همراه با اون به سمت خانه رفتیم و خانه را دیدیم که خانم صاحبخانه برای 5 روز 250 دلار روی خانه خودش قیمت گذاشت که ما تا 220 دلار اون رو راضی کردیم ولی گفتیم بریم هم سیم کارت بخریم و هم اگه شد خانه های دیگر هم نگاه کنیم نزدیک تر به میدان جمهوری باشد، اگر پیدا نکردیم اون موقع برگردیم و خانه آن خانم را اجاره کنیم .
پس از خرید سیم کارت یکی از لیدرهایی که توی سفر چند ماه پیش به ارمنستان با اون آشنا شده بودم رو دیدم که گفت چند خانه سراغ دارد و لیدر قبلی چون فقط همان خانه رو سراغ داشت ازش تشکر کرده و گفتیم در صورت مورد پسند نبودن خانه ها با اون دوباره تماس میگیریم ولی جالب اینجا بود که لیدر دوم ما رو دقیقا برد همان خانه خانمه که دیده بودیم و جالبتر اینکه قبل از رفتن میگفت شبی 60 دلار در صورتی که ما خودمان آن خانه رو با لیدر قبلی رفته بودیم شبی 50 دلار گفته بود و 44 دلار هم راضی شده بود گفتیم این رو دیدیم و تازه قیمت 44 دلار بوده چطور شما میگی 60 دلار و خانه نزدیک میدان جمهوری اگه داری نشون بده وگرنه ما بریم دنبال خانه بگردیم .
ما رو به یک خانه اطرف میدان جمهوری برد که اونم تمیز نبود و در آخر یک خانه دقیقا سر میدان جمهوری و خیابان بوزند ساختمان نوساز و کنار بانک ملت بود نشان داد و گفت شبی 60 دلار ولی صاحبخانه تا شبی 50 دلار هم راضی میشه که ما گفتیم اگر شبی 40 دلار میده به ما زنگ بزن و از لیدر خداحافظی کردیم هنوز ده دقیقه نگذشت که لیدر زنگ زد گفت همون شبی 40 دلار صاحبخانه راضی شده و برای 5 شب 200 دلار بدید .
ما به سمت خانه برگشتیم و ساعت 23.45 شب شده بود بعلت خستگی وسایل را بالا برده و استراحت کردیم .یک پیشنهاد سر مرز همیشه سیم کارت بگیرید که دردسر داخل شهر رفتن و دنبال سیم کارت گشتن رو نداشته باشید .
دریاچه تفلیس
کاخ ریاست جمهوری گرجستان در تفلیس
پنج شنبه 6 خرداد 95
صبح ساعت 9.30 بیدار شده و به سوپرمارکت رفته و خرید کردیم و صبحانه خوردیم و در خانه گرفتار شستشوی لباس و کارهای شخصی شدیم و شب به خیابان های اطراف میدان جمهوری رفتیم و کمی چرخیدیم و به خانه برگشتیم و برای روز بعد برنامه بازدید از چندین نقطه دیدنی ایروان کردیم .
میدان جمهوری ایروان
جمعه 7 خرداد 95
ساعت 9.15 بیدار شدیم و پس از خوردن صبحانه ساعت 10 از خانه بیرون زدیم و بسمت معبد گارنی رفتیم و ساعت 11.15 به معبد گارنی (garnı temple) رسیده و پس از تهیه بلیط که برای هر نفر 1200 درام بود داخل رفتیم و پس از بازدید از معبد ساعت 1215 بسمت کلیسای گغارد (geghard monastery) رفتیم و پس از بازدید از کلیسا که حتما پیشنهاد میکنم از درب کوچک انتهای حیاط کلیسا به محوطه پشت که رودخانه ای هست دیدن کنید .
پس از بازدید کلیسا ما ساعت 13 به سمت قلعه اربونی، البته بقایای قلعه اربونی (erebuni fortress) رفتیم و ساعت 14.15 به آنجا رسیدیم و پس از نیم ساعتی بازدید از بقایای قلعه ساعت 14.45 به سمت خانه حرکت کردیم ساعت 15.15 به سمت ایروان مال رفتیم که اکثرا جنس ها برند بود و قیمت ها بالا کمی در فروشگاه ها گشتیم و ساعت 16.30به خانه رسیدیم و گرفتار تهیه نهار شده و پس از خوردن نهار استراحت کردیم .
ساعت 20 به سمت مغازه های خیابان های اطراف میدان جمهوری رفتیم و ساعت 22 به خانه برگشتیم و شام خورده و برای فردا برنامه ریزی کردیم .
کلیسا geghard monastery ایروان
منظره پشت کلیسا geghard monastery ایروان
بقایای بازمانده از قلعه erebuni fortress
پارک میدان اپرا ایروان
اینم یه ماشین سمند که توی ارمنستان پلیس بود
شنبه 8 خرداد 95
صبح ساعت 10 بیدار شده و پس از خوردن صبحانه ساعت 11 به سمت کاسکاد(cascade complex) یا هزار پله رفتیم و پس از بازدید از هزار پله بسمت مجسمه مادر ایروان رفتیم.
در نزدیکی مجسمه مادر سر یک میدان من به پسر دایی ام که پشت فرمان بود گفتم از خیابان سمت راست برو که اون هم یک لحظه یه فرمان کوچک به سمت راست داد و برگردانند همان لحظه پلیس ازخیابان سمت راست ما آمد و به این یه لحظه فرمان دادن چند سانتی گیر داد و گفت ماشین رو بزن کنار ، ماشین رو کنار خیابان پارک کرده و پلیس بسمت ماشین ما آمد و پس از گرفتن مدارک به راننده گفت بیا پایین پیش ماشین پلیس.
بعد از چند دقیقه دیدم پسر دایی ام برگشت و میگفت پلیس گفته این حرکت شما امکان ایجاد تصادف داره و از این حرفا و گفته 30000 درام جریمه هست و حاضری 20000 درام نقدی بدی؟
به من گفت چیکار کنیم گفتم 15000 برو بهش بده تا بریم .پلیس که فارسی هم بلد بود اونو گرفت و ما به سمت مجسمه مادر ادامه مسیر دادیم و در اطراف آن تانک و یک سری از وسایل جنگی نیز هست پس از بازدید از مجسمه و اطراف آن بسمت مجتمع ورزشی ایروان (هامالیر) رفتیم و پس از کمی چرخیدن اطراف مجتمع ساعت 18 سمت خانه برگشتیم.
مجتمع کاسکاد یا هزار پله
مجتمع ورزشی هامالیر ایروان
تانک کنار مجسمه مادر ایروان
مجسمه مادر ایروان
یکشنبه 9 خرداد 95
صبح ساعت 10 بیدار شده و روز آخر رو فقط جهت بازید از بازار ورنیساج که دست فروش هستن کردیم و اکثرا وسایل تزئینی هست و حتی لوازم دست دوم هم وجود داره پوشاک هم هست اما خیلی جزیی در حد تیشرت و کلاه نقاب دار و از این چیزا یک ساعتی در بازار چرخیدیم و بعد از اون بسمت سوپرمارکت رفتیم و مقداری وسایل برای نهار و شام گرفتیم و به خانه برگشتیم و روز آخر رو استراحت کردیم.
چون قرار بود روز دوشنبه صبح ساعت 0930 به سمت ایران برمیگشتیم که اونم قرار بود مسیری حدود 30 ساعت رو از ایروان تا بوشهر یک سره بریم .
خلاصه روز آخر رو استراحت کردیم .
معبد گارنی ایروان به ترتیب از راست جواد،حبیب،امین،حسین رضا
دوشنبه 10 خرداد 95
ساعت 8 بیدار شدیم و پس از جمع کردن وسایل و ناهار درست کردن برای ظهر که توی مسیر بودیم ساعت 9.30 خانه را تحویل دادیم و پس از آن به پمپ بنزین رفته و 16000 درام بنزین (128000 تومان ) زدیم و به سمت مرز نوردوز حرکت کردیم ساعت 16.30 به مرز نوردوز رسیدیم که بعد از انجام کارهای خروج خودرو از ارمنستان و پرداخت 8000 درام به بانک سر مرز ارمنستان جهت خروج خودرو و دادن کپی پاسپورت و دفترچه مالکیت خودرو کارهای خروجی انجام شد و کاپوتاژ خروجی صادر شد و سرنشین ها از درب مسافری گذرنامه ها را مهر خروج زدن .
من به همراه خودرو به سمت قسمت بازرسی خودرو و چک کردن مدارک و وسایل درون خودرو رفتم و پس از بازرسی خودرو مهر خروج روی گذرنامه من زدند و پس از سوار کردن سرنشین ها به سمت گیت خروجی که دقیقا سر پل ارس هست رفتیم و بعد از چک مدارک ما از روی پل رد شده و به سمت قسمت ایران آمدیم و پس از چک کردن مدارک و خودور توسط نیروهای مرزی ایران سرنشین ها به همراه ساک باید از قسمت مسافری و من به همراه خودرو جهت کارهای ورودی خودرو به ایران و ثبت مهر ورودی روی کاپوتاژی که از گمرک ایران گرفته شده بود به قسمت گمرک نوردوز رفتم و پس از چک کردن وسایل باقیمانده درون خودرو با دیدن چهار تخته نرد گفت این تخته ها رو نمیتونید همراه خودتون ببرید و ورودش به ایران ممنوعه و قبض مرجوعی صادر کرد که سه ماه مهلت دارید تخته ها رو به ارمنستان برگردونید.
خلاصه تخته ها به انبار گمرک رفت و هزینه خرید تخته ها تقریبا یه جورایی از بین رفت .
بعد از اون ساعت 19.30 از مرز خروج کردیم و به سمت جلفا حرکت کرده و پس از تعویض روغن و بیرون آوردن پلاک ترانزیت در جلفا بسمت بوشهر حرکت کردیم .
جاده meghri در راه برگشت به ایران
سه شنبه 11 خرداد 95
ساعت 20 بعد از حدود 30 ساعت رانندگی که فقط برای صبحانه ، نهار و شام توقف داشتیم به بوشهر رسیدیم و پایان یک سفر خاطره انگیز 16 روزه بود .
پیشنهادات
ترکیه جاهای دیدنی بسیاری دارد که حداقل باید یک سفر 14 روزه یا 21 روزه برای گردش در کل ترکیه وقت گذاشت .
هزینه بنزین هر لیتر در ترکیه(4.59 لیر) 5500تومان می باشد در ضمن پوشاک در ترکیه قیمت خیلی مناسبی دارد.
سفر به قسمت شمال شرقی ترکیه رو حتما پیشنهاد میکنم طبیعت بسیار زیبایی داره .
گرجستان مناطق دیدنی دارد اما نظر شخصی من بیشتر از 2 روز برای باتومی و 2 روز برای تفلیس وقت گذاشت بیشتر رو پیشنهاد نمیکنم در ضمن تفلیس خیلی زیباتر از باتومی هست باتومی نقاط دیدنی کمتری نسبت به تفلیس دارد .بنزین در گرجستان هر لیتر (1.90 لاری ) 3050 تومان می باشد .
ارمنستان هم مثل گرجستان نقاط دیدنی خیلی زیادی نداره و تمام مناطق اکثرا در خود ایروان خلاصه میشه. بقیه شهر ها خیلی از لحاظ ظاهری زیبا نیستند .
برای تجربه خوبه آدم به کشورهای مختلف بره اما ارمنستان و گرجستان ارزش چند بار رفتن رو از نظر من نداره .البته نظر شخصی منه شاید بعضی از افراد نظر دیگه ای داشته باشند .
قیمت بنزین در ارمنستان هر لیتر (400 درام ) 3200 تومان و (440 درام ) 3520 تومان می باشد .در ارمنستان تا جایی که ممکن هست خودرو رو برای مسیرهای کوتاه بیرون نبرید فقط برای مسیرهای دور استفاده کنید حداکثر تلاش خود رو برای رعایت قانون و مقررات راهنمایی و رانندگی در ارمنستان انجام دهید که در غیر اینصورت با جریمه های تقریبا سنگین مواجه میشود .
در کل برای سفر با خودرو شخصی فقط ارمنستان تنها، با وجود عوارض ورودی و خروجی و بیمه و احتمال جریمه شدن در ارمنستان ، خودرو را سر مرز در پارکینگ بگذارید و با تاکسی به ایروان بروید و برگردید به صرفه تر هست .
هزینه دربست خودرو ار مرز نوردوز تا ایروان 100 دلار (346000 تومان )هست که خودروها معمولا بنز و بی ام و هست .هزینه دربست کردن خودرو در ارمنستان برای دیدن جاهای دیدنی از ظهر تا غروب حدود 15000 تا 20000 درام (120000تومان و 160000 تومان ) هست .
هزینه ها
-انتقال سند خودرو به نام خودم و عوارض شهرداری (چون حتما باید ماشین به نام خود فرد باشه تا کاپوتاژ صادر بشه یا اینکه نام فردی که در سند هست خود فرد همراه خودرو در سفر باشد ) 556000 تومان.
-هزینه کاپوتاژ خودرو در بندر بوشهر 80000 تومان -پلاک ترانزیت و دو عدد گواهینامه بین المللی و کارت عضویت و برچسب ir و دفترچه مالکیت خودرو 573000 تومان
-مواد غذایی و دارو و لوازم یدکی لازم جهت سفر (لامپ و فیوز و سیم کلاچ و تسمه دینام )1532000 تومان
-بیمه مسافرتی چهار نفر با پوشش هر نفر 50000 یورو 468000 تومان
بیمه خودرو 66000 تومان
عوارض -خروجی از ایران 104000 تومان
سیم کارت ترکیه یک عدد 100000 تومان
-سیم کارت گرجستان دو عدد 50000 تومان همراه با 10 لاری کارت شارژ
-سیم کارت ارمنستان چهار عدد 40000 تومان
-هتل و خانه های اجاره ای در کل سفر 2255000 تومان
-کل بنزین قسمت خارج از کشور 2066000 تومان
-عوارض ورود و خروج خودرو ارمنستان 476000 تومان
-ویزا 160000 تومان -جریمه ارمنستان 120000 تومان-مواد غذایی خارج از کشور و هزینه صبحانه و ناهار و شام و تفریحات اعم از تله کابین و بازدید از جاهای تفریحی و غیره 2354000 تومان
- رفت و برگشت قسمت ایران بنزین و هزینه ها 1000000 تومان
امیدوارم از خواندن سفرنامه خسته نشده باشید. دلیل طولانی شدن سفرنامه بعلت نوشتن ریز جزئیات سفر بوده و سعی شده نوشتن سفرنامه طوری باشه که راهنمای خوبی جهت سفر شما با خودرو شخصی در این سه کشور باشد .
همراهان سفر :حسین رضا دشتی (دوست)- جواد رجبی (پسردایی) حبیب اله رجبی (پسردایی)