سفر به ساحل زیبای مارماریس

4.5
از 35 رای
تقویم ۱۴۰۳ لست‌سکند - جایگاه K - دسکتاپ
سفر به ساحل زیبای مارماریس + تصاویر
آموزش سفرنامه‌ نویسی
23 آبان 1396 09:00
27
15.7K

30-Marmaris-Blog cover (01-05-01).jpg

سلام به همه دوستان لست سکندی.

اول یک عذر خواهی میکنم بخاطر نوع نوشتارم که زبان عامیانه و محاوره ای هست.

من عاشق سفر هستم و ایرانگردی را خیلی دوست دارم اما بعد از سفر (ماه عسل) به پوکت و بانکوک که اولین سفر خارجی من و همسرم تلقی میشد از دنیای آن طرف مرزها هم خوشمون آمد شاید فقط به دلیل تفریحاتی که می تونستیم همراه با هم انجام بدیم.

از ابتدای سال 96 دلم سفر میخواست فکر سفر گروهی در ایران بودیم اما نمیتونستیم هماهنگ بشیم، نهایتا فکر سفر دو نفره به کشوری غیر از ایران افتادیم.

در زمانی که اصلا فکر سفر خارج از کشور در ذهنم نبود یکبار بصورت کمرنگ اسمی از مارماریس شنیده بودم. همسرم پیشنهاد آنتالیا را داد به همین دلیل در شهرهای ترکیه شروع به جستجوی اطلاعات کردم که به بدروم و مارماریس رسیدم. حقیقتا سفرنامه های سایت لست سکند کمک خوبی برای انتخاب نهایی ما بود.

مارماریس در نگاه اول برای ما شهری با دو دریای زیبای اژه و مدیترانه ، تورهای جذاب و هتل های مناسب بود. یک ماهی از سایت لست سکند قیمت هتل ها و تورها را چک میکردم و دنبال هتلی با شرایط مناسب و منطقی بودم. با جستجوی تکمیلی در سایت های Booking.com, trip advisor نهایتا به هتل Blue Bay Platinum رسیدیم. بیشتر نظراتی که مردم از کشورهای مختلف در این سایتها گذاشته بودن را بررسی کردیم. در این مدت با چند تا تور غیر از تورهای لست سکند تماس گرفتم اما اینجور که فهمیدم فقط همین چند شرکت تور مارماریس ارائه میدادند. با تورهای سایت لست سکند هم تماس گرفتم و ازشون شرایط تغییر مدت سفر یا هتل را جویا شدم که گفتن امکانش نیست و پرواز چارتر هست. نهایتا تصمیم گرفتیم از برسام سیر که شرایط بهتری داشت تور تهیه کنیم. صبح که بررسی کردم هتل بلو بی ، اتاق رو به دریا را 2490 تومان میدادند بعد از صحبتهایی که با پرسنل تور کردم تصمیم گرفتیم تا 2 روز دیگه صبر کنیم شاید قیمتها تخفیف بخوره و لحظه آخری بشه اما بعد از ظهر همان روز که سایت را چک کردم اتاق رو به دریا به اتاق استاندارد تغییر پیدا کرده بود. سریع با پرسنل برسام سیر تماس گرفتن و اونها گفتن اتاق هایی که با این قیمت گذاشته بودن فروش رفته و اتاق های معمولی مونده اگر رو به دریا میخواین 2690 میشه با کلی صحبت قرار شد 2550 اتاق رو به دریا بگیریم. به هر حال تور قطعی شد از فرداش فکر خرید ارز و پرداخت عوارض و گرفتن مرخصی افتادیم.

چون شنیده بودم تبدیل دلار به لیر در شهرهایی مثل کوشی آداسی و بدروم و مارماریس مالیات به همراه داره و ضرره ، تصمیم گرفتیم از اینجا لیر بگیریم و دو تا 300$ ارز دولتی را بصورت دلار برای پشت گرمی ببریم.

چهارشنبه 11 مرداد 96 ساعت 19 به سمت فرودگاه امام خمینی حرکت کردیم ساعت 23:30 با پرواز آتا حرکت داشتیم. پرواز 35 دقیقه ای تاخیر داشت برخلاف انتظار من هواپیما سایزش کوچک بود و از همه بدتر فضایی برای جلوی پا وجود نداشت. ساعت 3:15 دقیقه به ازمیر رسیدیم. من تا اون لحظه فکر میکردم هر کدام از این مسافرها به یکی از شهرهای بودروم و مارماریس و کوشی آداسی خواهند رفت و در خیال خودم تعداد مسافران مارماریس کم خواهد بود اما در کمال تعجب دیدم کل این مسافرها به مارماریس میان.

بعد از مهر ورود پاسپورتها و تحویل چمدانها، افرادی از آژانس های مختلف دیدیم که دنبال مسافرهاشون بودن و یکی از اینها یک خانم ایرانی بود که گفت مستقیم به سمت ترمینال اتوبوسها بریم تا راهنمایتون کنن. فقط یک آژانس مسافرتی به نام Acun برای ایرانیها در مارماریس وجود داشت و هر ایرانی که با هر تور و هر هواپیمایی از ایران تو این چند روز به مارماریس رفته بود، مسافر این تور بود (در صورتیکه من تو سفرنامه ها اسم یک آژانس دیگه رو هم شنیده بودم). در ترمینال با توجه به هتل در اتوبوسهای مختلف دسته بندیمون کردن و یکی از پرسنل آژانس هر اتوبوس را همراهی میکرد که همه این پرسنلی که ما دیدیم ایرانی بودن. در بین راه بعد از خوش آمد گفتن در مورد تور شهری و تورهای آژانس توضیحاتی دادن. تور شهری که به اسم تور یک روزه بود، بدون غذا و برای ساعت 14-17 روز شنبه اعلام شد. هر چند اگر قرار بود کل روز را برای این تور اختصاص بدن ما از این تور انصراف میدادیم. پرسنل آژانسی که همراه ما بود به اسم هومن، گفت 5شنبه و جمعه و شنبه سه گروه ایرانی وارد مارماریس میشه بعد از این 3 روز، شنبه تور شهری رایگان ، یکشنبه تور جیپ سافاری 25$، دو شنبه تور کشتی روز(تور ترنج) 35$ ،سه شنبه تور دالیان 35$ را برنامه ریزی کرده بودند.

لیستی از انواع تورهایی که میشد برداشت را به همراه قیمت به ما دادن. 

 قیمت ها به نظر میرسید خیلی بالاتر از تورهای داخل مارماریس باشه فقط تورهای این آژانس خوبیش این بود که ایرانی ها با هم بودن و آهنگ های ایرانی هم استفاده میشد. ما بخاطر قیمتها و همینطور راحت بودن و شنا در دریا و آشنایی با مردم و فرهنگ سایر کشورها ترجیح میدادیم از تورهای دیگه استفاده کنیم.

ساعت ایران و ترکیه 01:30 اختلاف داره و ما زمان رسیدن یک و نیم ساعت، ساعت ها را جلو کشیدیم. ساعت 06:30 به وقت ترکیه به هتل رسیدیم و در بین راه خوشبختانه جایی توقف نکردند چون همه خواب بودند و بیدار شدن آزار دهنده بود (3:30 از فرودگاه ازمیر تا هتل طول کشید). اولین ایستگاه اتوبوس، هتل ما بود و 3 خانواده در این هتل سکونت داشتیم. هومن با ما به هتل اومد و کارهای پذیرش را انجام داد و مجددا در مورد تورها پرسید و من به بهونه شناخت بیشتر از تورهای دیگه در سطح شهر بهش گفتم تا غروب اگر خواستیم با شما بیایم نهایی میکنیم.

روز اول:

دلیل انتخاب هتل Blue Bay Platinum دسترسی به میدان آتاتورک و ساحلی بودن و ساحل اختصاصی داشتن(150 متر فاصله تا دریا) ، تمیز و مرتب بودن و رفتار خوب پرسنل و غذاهای خوبش بود. انصافا همه را به چشم دیدیم فقط از نظر من یک مقدار اتاق و حمام تاریک و دلگیر بود و صدا به اتاق های دیگه انتقال پیدا میکرد البته ما همسایه های خوبی داشتیم و اذیت نشدیم. هتل به صورت آپارتمانهایی مجزا دور تا دور استخرها قرار داشت و هر آپارتمان فکر میکنم 5 طبقه دو الی سه آسانسور داشت به همین دلیل برخلاف بعضی از هتل های مارماریس آسانسورها و لابی خلوت و آرامی داره.

 bEyPuJ7CKJ1imjQSSLo467GzzDyB52kiF4ufBSTs.jpeg

نمایی از هتل Blue Bay Platinium

اتاق ها همگی پر بود و قرار شد ساعت 12:00 به بعد اتاق را مشخص کنن اما از همون لحظه اول دست بندهای هتل را به دستمون بستن تا بتونیم از امکانات هتل استفاده کنیم. چمدانها را در اتاق چمدانها گذاشتیم بدون نگهبان و هیچ در و قفلی. در مارماریس هیچ دزد و گدایی نمیبینید و با خیال راحت میشه وسایل را در جایی قرار داد. البته این اتاق روبروی پذیرش بود و خودشون کاملا این اتاق را زیر نظر داشتند.

ابتدا به سمت استخرها و بعضی از امکانات هتل رفتیم تا با هتل بیشتر آشنا بشیم. هتل 3 استخر در فضای باز با عمق 160 سانت، یک استخر کوچک برای کودکان به همراه دو سرسره داشت، یک استخر هم سرپوشیده بود که ما اصلا ندیدیمش. کلا جایی که به کارمون نمیاد را دنبالش نمیگشتیم فقط تابلوش را دیدیم. ساعت 07:00 به سمت سالن غذا خوری رفتیم. این هتل 3 سالن غذا خوری داره یکی سالن اصلی ، یکی کنار استخر که فست فود و کافه هتل محسوب میشد و دیگری کنار لابی که اون هم بیشتر برای نوشیدنی ازش استفاده میشد.

بعد از صرف صبحانه مفصل روی تخت های کنار استخر زیر سایبان دراز کشیدیم تا یک مقدار خستگی از بدنمون خارج بشه و یکمی هم ساعت بگذره. حدود 9 صبح به سمت ساحل رفتیم و ساحل بلو بی را پیدا کردیم و پیاده از ساحل به سمت میدان آتاتورک حرکت کردیم. هوا خیلی گرم بود و یک مقدار کمی هم شرجی بود. اولین کاری که کردیم یک کرم ضد آفتاب و آب معدنی گرفتیم. لیدر بهمون گفته بود آفتاب مارماریس واقعا سوزانه و کمتر فکر برشته کردن خودمون باشیم و همینطور آب مارماریس غیر قابل شرب هست و چون میدونستیم اکثر تورهای مارماریس بدون نوشیدنیه و خیلی نوشیدنی در تورها گرونه فکر خرید آب معدنی بودیم. قیمت آب معدنی نیم لیتری در مغازه ها 1 لیر اما در فروشگاههای بزرگ مثل میگروس و کیپا 0/7 لیر بود. در کنار پاساژ Blue Port از ساحل فاصله گرفتیم و به سمت بلوار Kemal seyfettin Elgin رفتیم و از این بلوار به سمت میدان آتاتورک حرکت کردیم. قصد اولمون خرید تور برای فردا بود که روزی را از دست ندیم. در همون ابتدا یک مغازه تور فروشی دیدیم. آقایی که تور میفروخت اسمش مصطفی و آذربایجانی بود بعدا فهمیدیم اسم آژانسشون Muyara Tour هست. وقتی فهمید ایرانی هستیم و همسرم اصلیتش آذری هست کلی خوشحال شد و با همسرم آذری صحبت میکرد. تورهایی که مد نظرمون بود را قیمت گرفتیم و با مشورت با مدیرش تخفیف نهایی را مشخص کرد. 6 تور شامل جیپ سافاری ، تور کشتی تورنج یا دانیال، کواد یا باگی سافاری، شب های ترکی، غواصی، آکوا دریم 420 لیر قیمت داد. همسرم میخواست همونجا خرید کنه اما من گفتم بزار جای دیگه هم قیمت کنیم هنوز اطلاعاتمون کامل نیست. در ادامه مسیر به مغازه Koton رسیدیم تخفیف خوبی داشت، دو سه تیکه خرید کردیم،نزدیک میدان آتاتورک یک بستنی فروشی بود که بخاطر گرما به سمت بستنی خوردن ما را کشوند. سه تا اسکوپ بستنی 10 لیر بود تازه اندازه اسکوپش هم قاشق بود نه اسکوپ. در مارماریس چون هتل ها all هست و غذای بیرون کمتر فروش میره و گرمه از نوشیدنی و این جور خوراکی ها و عکاسی پول از توریست درمیارند.

بعد از مقداری دیدن دریای زیبای اژه و میدان آتاتورک و کشتی هایی که هنوز لنگر انداخته بودن به سمت یک تور فروشی در ابتدای خیابان Kordon رفتیم و تورهایی اون را هم قیمت کردیم. قیمت ها یکی بود فقط اینکه تور جیپ سافاری این آژانس VIP بود اما کشتی تورنجی که این آژانس ارائه می داد یک کشتی معمولی بود و ما دنبال کشتی دزدان دریایی بودیم. قیمت کلی را با تخفیف 350 لیر اعلام کرد اما قیمت تکی معادل آژانس قبلی درمیامد با این تفاوت که تور کشتی معمولیش 50 لیر و جیپ وی آی پی 70 لیر میشد.

دو جور تور جیپ دارن که جیپ معمولیش 50 لیره و چیدمان صندلیها اتوبوسی و جنس صندلی ها کائوچویی هست اما جیپ وی ای پی صندلیهاش ابریه. ما فکر میکردم جیپ ها خیلی بالا و پایین میپرن به همین دلیل جیپ وی آی پی را ترجیح میدادیم. همسرم دوست داشت از مصطفی خرید کنه من هم گفتم خوب بریم بهشون بگیم جیپ وی آی پی میخوایم. گفت مدیرش قبلا بهمون گفت نرید جای دیگه قیمت کنید بیاید مقایسه کنیدها!

به هر حال خرید تور را به غروب موکول کردیم تا ببینیم برناممون چیه. از میدان آتاتورک با دلموش به سمت هتل برگشتیم. یکی از خوبیهای هتل این بود که چون مسیر هتل در راستای خیابان اصلی بود هر دلموشی که از سر خیابان رد میشد را میتونستیم سوار شیم. با 5 لیر دو نفری به هتل برگشتیم. به قسمت پذیرش مراجعه کردیم. ما درخواست اتاق رو به دریا در طبقات فوقانی هتل را داشتیم اما هتل بخاطر پر بودن اتاقها، اتاقی رو به دریا و استخر در طبقه اول را بهمون داد. کارت اتاق را گرفتیم و قرار شد 20 دقیقه دیگه به اتاق بریم تا آماده سازی اتاق تمام بشه. زمان نهار بود و تصمیم گرفتیم غذا بخوریم و بعد از صرف غذا یک دفعه به اتاق بریم و استراحت کنیم.

انصافا غذاهای هتل کامل و لذیذه و تنوعش انقدر زیاده که هر سلیقه ای را پاسخگو بود. یکی از خوبیهای ترکیه اینه که غذاهاشون برعکس تایلند به ذائقه ایرانی ها سازگاره و غذاها و میوه ها و سبزیجاتشون طعم خوراکی های ایران را میده. ما انقدر از غذاها لذت میبردیم که به شیرینی و دسر و میوه نمیرسیدیم و کاملا سیر میشدیم.

بعد از نهار همراه چمدانها به اتاق رفتیم. اتاق شامل: یک تخت دو نفره همراه دو کمد دیواری باریک، safe box ، دو دمپایی روفرشی و چند تا جارختی ، دو مبل (یکی تخت می شد) همراه میز و یخچال و تلویزیون و اسپیلیت و کتری برقی و لیوان یک بار مصرف و چای و نسکافه و ... میز آرایش - بالکن با نمای استخر در سمت راست و دریا در روبرو که شامل: دو صندلی و میز پلاستیکی- سرویس دستشویی که شامل: روشویی و توالت فرنگی و حمام با در شیشه ای تفکیک شده از محیط دستشویی، سشوار و حوله و شامپو بدن و مو و نرم کننده و صابون و کلاه مو.

یک نگرانی که همیشه شاید ما ایرانی ها در سفرهای خارجی باهاش مواجه ایم شیر و شلنگ برای دستشویی هست که در همه جای مارماریس با توالت فرنگی ها سرکار دارید که شیری در داخلش قرار داده شده است.

Fu7o3AQQCYfVzRZqGVjUHPQU1RaaHei1xJmLPXWj.jpeg 

تصویری از اتاق و دید آن به دریا و استخر

در مورد اینترنت هتل هم، در لابی اینترنت وجود داشت اما برای اتاق ها باید اکانت خریداری میکردیم. سرعت اینترنت لابی خیلی عالی نبود باید در زمان خلوتی سعی میکردی لابی باشی. مثلا بعد از شام بدلیل استفاده زیاد، اینترنت هم قطع و وصلی داشت. کلا اینترنتش خیلی تعریفی نبود.

بعد از استراحتی کوتاه تصمیم گرفتیم بریم دریا و تنی به آب بزنیم. از پذیرش هتل سراغ در پشتی هتل را گرفتیم که به سمت ساحل بود و نیاز به دور اضافی نبود. آب دریای اژه واقعا شور بود و حسابی چشم را میسوزند. در کنار ساحل اختصاصی هتل، بازی های دریایی زیادی قرار داشت و همه در حال تفریح و استراحت بودن. دو ساعتی در دریا گذروندیم و کم کم آب داشت سرد میشد. تصمیم گرفتیم به سمت هتل بریم و استخر هتل را هم امتحان کنیم. آب استخر نه شوری دریا را داشت و نه سرد بود. شاید لذت بخش تر از دریا بود. بعد از یک ساعت شنا به اتاق برگشتیم و بعد از حمام و آماده شدن به سمت سالن غذاخوری برای صرف شام رفتیم و مجددا تصمیم گرفتیم به سمت میدان آتاتورک بریم. با دلموش ها به سمت میدان رفتیم و تصمیم داشتیم جیپ سافاری وی آی پی را خریداری کنیم. از تور شب های ترکی کلا انصراف دادیم. ما در تایلند شب های تایلند(به اسم فانتاسی شو) رفتیم اما لذتی نبردیم. اینجا هم فکر کردیم شام هتل که کامله و نیاز به غذای دیگه هم نیست و دیدن رقص های ترکی 100 لیر نمی ارزه. نهایتا برای جمعه تور جیپ سافاری وی آی پی را به مبلغ نفری 70 لیر خریداری کردیم و چون شنبه تور شهری رایگان داشتیم به این فکر افتادیم اگر از تور جیپ خوشمون اومد شنبه شب برای تور یکشنبه اقدام کنیم.

بعد از خرید تور به سمت مغازه ها در بازار بزرگ رفتیم. یکسری کوچه به موازات هم. در ابتدا مسیر مغازه هایی قرار داشت که جنسهای متفرقه میفروختن. وارد یکی دوتا از مغازه های کفش فروشی شدیم و کفش های ترکی را دیدیم که رویه خوب اما زیره خیلی سفتی داشت و ما نپسندیدیم. تصمیم گرفتیم دنبال مغازه هایDefector و Koton و Flormar و ambar بگردیم. تو تقاطع کوچه های گرند بازار این مغازه ها را دیدیم. با نگاه اول فکر کردیم Defector فقط مایو داره پس داخلش نرفتیم و یکی دو تا مغازه دیگه را دیدیم کمی خرید کردیم اما بقیه مغازه های مارک دار در حال بسته شدن بود. 

در مورد شبهای زنده مارماریس در سفرنامه ها من خیلی تعریف دیده بودم اما پوکت شبهای زنده تر و شادتری داشت.

TelQFBv2dilebWP2zVfHDpanbfneyrLPyN7jhQsJ.jpeg 

نقشه مارماریس و محل مغازه ها

J6K7sHFX5m47RbeiCkgzEHvqIpNJ5FNsWtU84uQ7.jpeg 

نقشه مسیر تورهای مارماریس

روز دوم:

امروز برنامه تور جیپ سافاری داشتیم بعد از حاضر شدن و صرف صبحانه ساعت 9:20 به لابی هتل رفتیم تا 10 دقیقه زودتر با خیالی آسوده منتظر جیپ باشیم. وقتی رسیدیم دیدیم دو جیپ جلوی هتل ایستادن جالبه کسی داخل لابی دنبال ما نیومد و ما خودمون بیرون هتل رفتیم و دو راننده را پیدا کردیم تا متوجه شدیم مسافر کدوم هستیم.

با شناختی که تو این چند روز پیدا کردیم مشخص شد تورهای ترکیه خیلی سر وقت در هتل حاضر نمیشدن یا زودتر میان یا دیرتر. به همین دلیل بهتره 15 دقیقه زودتر در لابی آماده باش باشید.

8 مسافر دیگه جیپ همه ترک زبان و مسافرانی بودن که از شهرهای دیگه ترکیه به مارماریس اومده بودند. تمامی جیپ ها در داخل شهر جمع شدن و بعد همزمان حرکت کردند. شاید حدود 100 مسافر در این تور حضور داشتن که تنها ایرانی ما دو نفر بودیم. یک مقدار بعد از حرکت در کنار جاده مجددا همه جیپ ها توقف کردن، یک ون همراه با تفنگ های آبی و دبه های آب منتظر ما بود و هر تفنگ را به مبلغ 10 لیر اجاره دادن همراه با چند دبه آب که در هر ماشین به عنوان مهمات قرار دادن. در زمان حرکت جنگ شروع شد هر جیپی که از کنارمون رد میشد را با شور و هیجان خیس میکردیم و با همکاری هم تفنگ ها را دوباره آب میکردیم چون باید این کار با قیف انجام میشد حتما به کمک نیاز بود و دوباره به جنگ ادامه میدادیم. جایی که کم می آوردن دبه های آب را رو هم خالی میکردن. طفلکی راننده که یک دستمال به سرش بسته بود تا کمتر خیس بشه و مدام شیشه ماشین را خشک میکرد که جلو شو ببینه. اینقدر هیجان داشتیم که نفهمیدیم راه چجوری بود و طبیعت چیه. حتی کسی که سلاح نداشت و یا ماشین های شخصی که به تور ارتباط نداشتن  هم خیس میشدن. بعضی وقتها راننده جیپها تا دبه آبی تو دست افراد ماشین های دیگه میدیدن که آماده آب ریخته شدن تو ماشینشونه، توقف میکردن که خیس نشن. اواسط راه جایی نگه داشتن تا همه دبه های آب را دوباره پر کنند و به جنگ ادامه بدن. در این بین هم عکاس و فیلم بردار تور از جیپ ها عکس میگرفتن و نهایتا 150 لیر دو DVD عکس و فیلم را میفروختن. البته با یک چونه زدن کوچولو قیمت به 30 لیر رسید.

Fp6jRahHh7LGMQXZvQAsUwR4BNUkjYTCtcfewlPR.jpeg

نمایی از تور جیپ سافاری

به جاده اصلی که رسیدیم راننده ها اعلام توقف جنگ را دادن و به سمت توقفگاهی جهت استراحت منتقل شدیم. حدود ساعت 12:30 دقیقه بود و هر کسی میخواست از مغازه نوشیدنی یا هندوانه و یکی و دو غذای فست فود میتونست تهیه کنه اما قیمت ها چند برابر قیمت واقعی. مثلا یک کوکا کولا قوطی2 لیری را 6 لیر میدادند. مجددا با ماشین ها به سمت نهار خوری رفتیم. غذا به صورت سلف سرویس بدون نوشیدنی بود. ترکیبی از سالاد کلم و کاهو ، ماکارانی سرد و یک غذایی بود که خودشون گفتن برنج اما بلغور گندم یا جو پوست کنده بود که مثل برنج دم کرده بودن و نهایتا 4 تکه جوجه و نان. یک ظرف کوچک سیب زمینی شامل 10-15 خلال سیب زمینی را 5 لیر میفروختند. غذاهای تورها برعکس غذاهای هتل تعریفی نبود اما به هوای غذای هتل یک کوچولو خوردیم و برای غذای هتل جا گذاشتیم. خوبیش این بود که هتل all بود و تا ساعت 24 غذایی برای خوردن در هتل پیدا میشد.

 بعد از اتمام نهار به سمت آبشار تورگت حرکت کردیم 45 دقیقه زمان دادن تا به دیدن آبشار بریم. با یک پیاده روی کوتاه به آبشار رسیدیم. در نوع خودش زیبا بود. یک آبشار کوچک با ارتفاع کمتر از 10 متر. تابلوی ممنوعیت شیرجه هم در کنار آبشار نصب بود تا کسی از بالای آبشار نپره. ابتدا تعدادی از توریستها تنی بر آب زدن و از دور و ور دریاچه ای که در پایین آبشار قرارداشت شیرجه میزدند اما کم کم شروع به پرش و شیرجه از بالای آبشار کردن. یکی از توریستها که وزنش بیشتر بود با کف برخورد کوچیکی داشت اما خوشبختانه مشکلی براش بوجود نیامد.

siWgYXWVsSsukBsTtawtgS3s9Ndkkcudgj7ZscNq.jpeg 

نمایی از آبشار تورگت

با اتمام آب بازی به سمت ساحل Kizkumu رفتیم. یک محیط عالی با پوشش جنگل های کاج و دریای زیبا. این ساحل در منطقه Orhaniye قرار دارد. یک قسمت از دریا عمقی تا زانو بیشتر نداشت ،در وسط دریا شروع به قدم زدن کردیم البته دمپایی جز احتیاجات در این قسمت بود چون پر از صدف ها خرد شده و سنگهایی آزار دهنده بود و هر چی راه میرفتی آب از زانو عمیق تر نمیشد، در این قسمت آب تیره تر دیده میشد و به سبزی میزد و در دو طرف این راه، عمق آب بیشتر میشد به طوری که کشتی ها در آن لنگر انداخته بودند و آب کاملا فیروزه ای رنگ و زیبا بود. زمان توقف در این قسمت یک ساعت بود. دریا و آسمان مارماریس واقعا زیباست و به قول دوستان تمامی عکسها کارت پستالی میشود.

NsbVeGb55VAM0zLCcRgh6Ha9lwuX2VesoBwflyuW.jpeg 

نمایی از منطقه زیبای Orhaniye

بعد از ساعتی آب تنی بوسیله جیپها در ساعت 16:30 به هتل برگشتیم. به سمت رستورانهای کنار استخر رفتیم و بعد از خوردن فست فود به اتاق برگشتیم. فست فود ها شامل ماهی سوخاری، مرغ سوخاری، سوسیس و پیتزا و ماکارانی و همبرگر و دنر کباب و سیب زمینی و ...بود.

استخر هتل تا ساعت 18:00 اجازه کار داشت و بعد از این ساعت اجازه شنا نمیدادند و کم کم تعدادی از تخت های خالی را از دور استخر جمع میکردن و دور استخر ها را نظافت میکردن. واقعاً حیف بود که در خنکی و شب نمیگذاشتن از استخر استفاده کنیم.

خستگی این دو روز هنوز تو تنمون بود و بعد از استحمام تصمیم گرفتیم یک مقدار استراحت کنیم و شب پیاده روی و خرید داشته باشیم اما انقدر خسته بودیم که تا ساعت 22:30 خوابیدیم. وقتی بیدار شدیم که زمان شام هم تمام شده بود و ترجیح دادیم یکم تلویزیون و ماهواره ببینیم و باز هم بخوابیم تا صبح!

روز سوم:

شنبه برنامه گشت شهری از ساعت 14 الی 17 داشتیم. با این برنامه نمیشد فکر تور کرد. تصمیم داشتیم صبح به خرید بریم و چه جایی بهتر از یک پاساژ خنک نزدیک هتل.

بعد از صرف صبحانه و کارهای شخصی پیاده به سمت پاساژ Blue Port رفتیم حدود 8-10 دقیقه فاصله بود. نگهبان پاساژ گفت ساعت 10 پاساژ باز میشه و 15 دقیقه ای هنوز زمان باقی مونده بود. یکم روی صندلی های جلوی پاساژ نشستیم و به فواره ها نگاه کردیم تا درها باز شدن. بعد از رد شدن از گیت بازرسی پاساژ و بررسی کیفی که همراهمون بود وارد شدیم.

یک مغازه کفش فروشی به اسم DECHMANN نظرمون را به خودش جلب کرد. مارکهایی مثل پوما و نایک و فیلا و ... در این مغازه با تخفیف های خوبی میشد پیدا کرد البته کفشها تک سایز هستن و ممکنه از مدلی که خوشتون میاد سایز پا پیدا نکنید. در طبقه دوم دو مغازه لباس فروشی وجود داشت که هر دو تخفیف خوبی داشتن مخصوصا Ipekyol که فقط لباسهای زنانه داشت اما باید با حوصله لباسهای روی رگال ورق زد. اکثرا تخفیف های 70% داشتن و تنها جایی بود که من در مارماریس شاید 10 تا لباس شب دیدم همین مغازه بود.

چون میدونستیم در گشت شهری به عسل فروشی هم خواهیم رفت فکر قیمت کردن عسل هم بودیم تا بدونیم چه تصمیمی باید بگیریم. در طبقه همکف یک مغازه که عسل داشت را دیدیم و انواع عسل ها با قیمتشون را بررسی کردیم. این مغازه عسل درخت کاج 850 گرمی را 38 لیر میفروخت. در همون طبقه زیر پله یک مغازه راحت الحلقوم فروشی هم وجود داشت که تصمیم گرفتیم قیمت کنیم و سوغاتی خریداری کنیم.راحت الحلقوم کیلویی 48 لیر و نیم کیلو 25 لیر در ضمن این مغازه عسل درخت کاج هم داشت، 850 گرم 25 لیر!

ساعت 12:30 به سمت هتل برگشتیم و بعد از صرف نهار و حاضر شدن به لابی هتل اومدیم تا لیدر دنبالمون بیاد نیم ساعتی معطل شدیم. با اتوبوس همراه ایرانی ها به سمت تور شهری رفتیم. ابتدا هومن (لیدر تور) یک مقدمه ای در مورد مارماریس توضیح داد تا به تپه ای بالای سواحل ایچمیلر رسیدیم که دریای اژه به خوبی مشخص بود و همه برای گرفتن عکس پیاده شدن. واقعا طبیعتی زیبا و دیدنی بود. دریای شفاف و فیروزه ای اژه با قایق ها و کشتی های زیبا وصف ناپذیره.

vIS5PZiaTaMbMm4dNzHy9tPYUYHpqG6j9HBCG7Pw.jpeg 

SakMwCdxRf2X4ZxFQny7UXm2tSvvZVILpgKv3E0e.jpeg 

تصاویری از دریای زیبای اژه بر فراز ساحل ایچمیلر

 بعد از 20 دقیقه همگی سوار اتوبوس شدیم اما اتوبوس ما را همراهی نکرد و روشن نشد، نیم ساعتی معطل شدیم تا دو مینی بوس جایگزین ماشین تور شد و ما را به شیرینی سازی دکتر لوکوم بردند. صاحب شیرینی سازی که خودش را بخاطر تجربه زیاد در این کار دکتر لوکوم معرفی میکرد در مورد شیرینیها و عسل اونجا توضیحاتی داد و به عنوان مزه مقداری راحت الحلقوم و پشمک و نقل و ... و عسل تعارف کرد تا توریست ها برای خرید وسوسه بشن اما قیمتها همه چند برابر. عسل 850 گرم 60 لیر بود و بسته های خیلی کوچک راحت الحلقوم 30 لیر. مزه شیرینیجات مارماریس با ایران یکی بود و پشمک خیلی شیرینتر بود. از طعم عسل درخت کاج خوشمون اومد و تصمیم گرفتیم برای سوغاتی حتما بهش فکر کنیم البته نه در این شیرینی فروشی.

بعد از شیرینی فروشی نوبت مغازه چرم فروشی بود که ادعا میکرد خودش تولید کننده هست اما قیمتهاش خیلی با جیب ما آشنایی نداشت. اونجا بود که با گروهی از هم هتلی هامون تصمیم گرفتیم بجای ادامه تور مستقل عمل کنیم. دقیقا روبروی مغازه چرم فروشی، ما مرکز خرید کیپا را دیدیم که دوستان گفتن پشت کیپا دو مغازه Defacto و LC Waikiki قرارداره. فقط میتونم اینو بگم که ما از ساعت 17 الی 20:45 داخل این دو مغازه بودیم. برای خانومها ، آقایان و کودکان لباسهای مناسب با قیمتهای خیلی خوب داشت. تخفیف خیلی خوبی داشت و ما هم حسابی دست پر برگشتیم به هتل و خیالمون راحت شد که هم برای خودمون و هم سوغاتیهای خوبی را تونسته بودیم تهیه کنیم. موقع برگشت چون مسیر را بلد نبودیم تصمیم گرفتیم با تاکسی برگردیم. تاکسی کنار کیپا پر بود اما ابتدا فکر میکردیم با دلموش ها میتونیم راحت برگردیم اما نهایتا مجبور شدیم از جایی دیگه تاکسی بگیریم. 15 لیر هم بیشتر نبود ولی ما فکر میکردیم هزینه تاکسی باید زیاد باشه. شب اول از میدان آتاتورک تا هتل را 20 لیر قیمت دادند.

ساعت 21:25 هتل رسیدیم و مستقیم به رستوران رفتیم. اون شب فهمیدیم ساعت 21:30 رستوران تعطیل میشه بهر حال شام مختصری گیرمون اومد. البته اینجور که شنیده بودم تا ساعت 12 سوپ میدن اما غیر از سوپ بنظرم اومد چیز دیگه ای گیر نمیاد.  بعد از شام با اون همه خستگی مجبور بودیم برای خرید تور اقدام کنیم و مجددا بیرون بریم فقط فرصت کردیم خریدهامون را به اتاق ببریم.

به سمت آژانس Muyara Tour  دفتر David  رفتیم. فروشنده مجددا کلی خوشحال شد و گفت فکر کردم دیگه رفتید از یکی دیگه تور خریدید ما هم گفتیم با لیدر تور، گشت شهری داشتیم. نهایتا برای تور تورنج، تور غواصی، کواد و باگی سافاری و پارک آبی آکوا دریم ثبت نام کردیم. قیمت تور تورنج یا دالیان 90 لیر ، قیمت تور غواصی 100 لیر، کواد یا باگی یک نفره 80 و دو نفره نفری 60 لیر و آکوا دریم 55 لیر میشد. مجموع این تورها برای دو نفر ما 610 لیر در میومد که با تخفیف نهایی که گرفتیم 520 لیر برامون در اومد. ما چهارشنبه خروج از مارماریس را داشتیم و قبل از اقدام برای خرید تور با هومن نماینده تور تماس گرفتیم و ساعتی که قرار بود دنبالمون بیان را پرسیدیم و لیدر ساعت 18 را اعلام کرد پس تصمیم گرفتیم چهارشنبه را هم تور برداریم. تمیزترین تور برای این روز آکوا پارک بود که هم از ساعت 15 الی 18:30 سرویس برای برگشت داشت و هم اینکه حمام وجود داشت و میتونستیم همونجا برای سفر حاضر بشیم. ساعت اتمام تور باگی یا کواد سافاری 13 بود اما این تور یک تور خیلی کثیف بود و موقع برگشت به هتل با وجود نداشتن اتاق نمیشد کاری کرد. 

به هر حال تورها را خریدیم و خوشحال ساعت 23:30 به سمت هتل برگشتیم. تصمیم گرفتیم از لب ساحل به هتل برگردیم و در طول مسیر هتل ها را در شب ببینیم. به هر حال پیاده روی در ساحل و شنیدن موسیقی در کنار امواج و هیاهوی مردم خالی از لطف نیست.

روز چهارم:

بین دو تور تورنج و دالیان، روز اول قرار بود دالیان را انتخاب کنیم چون در سفرنامه ها از دالیان تعاریف بیشتری شنیده بودیم اما با توجه به اینکه این تور شامل بازدید از لاک پشت هایی بود که بیشتر فصلها دیده نمیشدن، حمام گل و گل بازی بود که همسرم هیچ تمایلی به این قسمت نداشت، استخر آب معدنی و آب گوگرد که نمونه آن در سرعین زیاد دیده میشه و همچنین با پرسش و نظر خواهی از فروشنده های تور به این نتیجه رسیدیم که تور تورنج بخاطر شنا در دریا و دیدن جزایر بیشتر با ما سازگاری داره این تور را انتخاب کردیم.

ساعت 9:30 قرار بود تور در لابی هتل دنبالمون بیاد. ایرانی های دیگه که تو این مدت وارد مارماریس شده بودن و 8-10 خانواده ای در هتل بلو بی سکونت داشتن همه منتظر لیدر تور ایرانی بودن تا برای تور جیپ سافاری دنبالشون بیان. فکر میکنم غیر از ما بقیه این تور را ثبت نام کرده بودن اما ما خوشحال از اینکه پول کمتری داده بودیم و هم یک روز از بقیه جلوتر بودیم. 2-3 تا جیپی که درب هتل دنبال دوستان ایرانی اومدن همه وی آی پی بودند.

ما ساعت 9:15 به لابی اومدیم اما تا 9:45 خبری از مینی بوس ما نشد به کمک پذیرش هتل با آژانس تماس گرفتیم گفتن از هتل های دیگه شروع به سوار کردن مسافرها کردن. هتل ما به دلیل جایی که قرار گرفته بود همیشه در تورها یا اولین مسیر بود و یا آخرین مسیر. چند دقیقه ای نگذشته بود که دیدیم مدیر آژانس با موتور اومد به هتل تا ما نگرانی نداشته باشیم (این پیگیری و حس وظیفشون قابل تقدیره) و بلافاصله مینی بوس با آرم کشتی Viking دنبالمون اومد. وقتی به کشتی رسیدیم اولین مسافرهای کشتی بودیم تازه اونجا متوجه شدم این کشتی اون کشتی دزدان دریایی اصلی نیست که من دنبالش بودم البته خیلی با هم شباهت داشتن هم تو ظاهرش و هم تو کف بازی که انتهای تور داشت. یک جورایی این کشتی هم از رو کشتی دزدان دریایی کپی کرده بود اما نه جک در کشتی بود و نه این کشتی به عظمت و بزرگی اون کشتی بود.

3zoqHXHp3gnCic8snkYCi7OuEDcdSQ8FJMPXH7z9.jpeg 

نمایی از کشتی دزدان دریایی اصلی

کشتی سه طبقه داشت ما در طبقه وسط نشستیم. خیلی ها آماده آفتاب گرفتن به عرشه میرفتن و جا میگرفتن اما ما ترجیح دادیم سایه را انتخاب کنیم و از خنکای نسیم دریا همراه موزیک لذت ببریم.

این تور همراه غذا و نوشیدنی بود. از لحظه اول نوشابه و آبمیوه و نوشیندنی به صورت سلف سرویس سرو میشد. ما هم همش در حال عکس گرفتن از دریای زیبا و عرشه کشتی بودیم. اولین توقفگاه وسط دریا بود، مسافرها با خوشحالی از عرشه به وسط دریا شیرجه میزدند اما ما برای احتیاط بیشتر از پلکان کشتی پایین میرفتیم و شنا میکردیم. بعد از 20 دقیقه توقف به سمت ساحل تورنج رفتیم. یک توقف یک ساعته. چون تو سفرنامه ها دوستان در مورد گرونی در ساحل تورنج نوشته بودند به سمت مغازه ها و قیمت کردن نرفتیم و یک مقدار در داخل شهر قدم زدیم و از کنار ساحل و کشتی عکس گرفتیم. تاکسی هایی در تورنج بود که در حال مسافر گرفتن به مقصد مارماریس بودن و تازه ما فهمیدیم تورنج جزیره نیست و راه زمینی و ماشین رو به مارماریس داره. بعد از سوار شدن همه مسافرها را به طبقه اول و دوم کشتی منتقل کردن و یک بشقاب به هر کسی غذا دادند. غذایی شامل ماکارانی و سالاد کاهو و کلم و یک تکه فیله مرغ سرخ شده و نان. نوشیدنی هم که هر کسی میخواست برای خودش میورد و نهایتا سیب زمینی های فروشی با همون مقدار و قیمت تورهای قبلی.

بعد از صرف نهار به سمت یک جزیره برای شنا و آفتاب گرفتن رفتیم. کنار یک اسکله چوبی کشتی ها پهلو گرفتند، تعدادی از مسافرها از همون بالای عرشه شیرجه میزدند و تعدادی از روی اسکله. یک ساعتی در این ایستگاه توقف کردیم و از دریا و آبتنی لذت بریدیم.

مجددا کشتی به حرکت ادامه داد و در ایستگاه بعد دوباره شنا در وسط دریا با عمق زیاد بود. البته جلیقه نجات و نوارهای اسفنجی برای کسایی که نگرانی برای شنا داشتن هم موجود بود تا همه بتونند از لحظه لحظه این تورها استفاده کنند. در کنار پلکان هم دو دوش آب شیرین قرار داشت تا بعد از سوار شدن آب شور را از بدن پاک کنیم.

JIS9U4GjIwhErroQa95h6iiQLw2nC6BpEebL2qhF.jpeg 

 r0Qm4C3oOdXQ67dbhBg0lmjxlu6TsY4nCANlMoZA.jpeg

تصاویری از تور تورنج

بیشتر مسافرهای کشتی ما عربها بودن. البته عربهای لبنان و اینجور کشورها نه قطر و عراق و عربستان. یک خانواده که 3 خانم باهاشون بود مسلمان بودن و مایو اسلامی تنشون بود شامل پیراهنی تا بالای زانو و شلوار. اما کلا کسی به کسی نه نگاه میکرد نه کار داشت هر کسی با هر دینی و هر ملیتی کنار هم راحت و دوست بودن و به هم احترام میزاشتن. در هنگام برگشت تشکهای آفتاب گرفتن را از روی عرشه جمع کردند و همه شروع به شادی کردن و در این حین دوش کف از بالاسر شروع به ریختن کف کرد. همه در حالی که کفی شده بودند شادی و پایکوبی میکردند. مسیر بعدی غار فسفری بود که فقط از کنارش عبور کردیم. ساعت 16 بود که به اسکله میدان آتاتورک برگشتیم تا سوار مینی بوسها بشیم و به هتل ها برگردیم.

ما تصمیم گرفتیم به جای برگشت به هتل از همونجا به سمت خرید کردن بریم. باز هم گرند بازار و این بار ابتدا مغازه لوازم آرایشی فلورمار که تخفیف خوبی داشت و تنوع لوازم آرایشیش کامل بود و بعد تازه دیدیم در اصلی مغازه Defactor از کوچه کناریه. این مغازه شامل 4 طبقه بود. بانوان- کودکان- آقایان و نهایتا لباس های تک سایز از مجموعه های مختلف. ما خرید اصلیمون را کرده بودیم اما این مغازه واقعا کامل بود و در همه طبقات تخفیف خوبی خورده بود. با کنجکاوی به سمت طبقه آخر رفتیم. شلوارهای جین خیلی خوب تک سایز مردونه ای در اونجا بود با قیمتهای 10 و 20 لیر، واقعا وسوسه انگیز بود. من خسته تر از این بودم بخوام خرید کنم و فقط برای همسرم 3 شلوار 10 لیری برداشتیم. این لباسها فقط به خاطر تک سایز بودنشون به این قیمتها بودن سپس به مغازه Koton رفتیم یک کوچولو هم اونجا خرید کردیم غیر از لباس ادکلن های خوب مردونه ای از این مغازه ها مخصوصا Koton با قیمت مناسب خریدیم. 100 میل 34 یا 46 لیر که خیلی هم خوشبو و ماندگار بود. بعد از نگاه کردن چند تا مغازه از جمله Mavi و nike به سمت میدان آتاتورک برگشتیم. در خیابان Kordon یک عینک فروشی بود که عینک ray ban که حدود 600 لیر قیمت داشت را با تخفیفی که بهش خورده بود 475 لیر میداد اما با چونه فراوان 300 لیر خریدیم و خوشحال به سمت خیابان Kemal seyfettin Elgin و مغازه Koton  فروشی داخل اون خیابان رفتیم و تعدادی ادکلن هم از اون مغازه برداشتیم. تو مغازه هایی که تخفیف خوبی خورده بود همیشه پر از ایرانی بود که همه با خوشحالی از این قیمتها در حال خرید بودند. در مارماریس از مغازه های مارک میشه بعد از خرید Tax free گرفت البته این مغازه Koton چون قسمت number را در زمان چاپ فاکتور خالی گذاشته بود غیر قابل نقد کردن بود اما بقیه Tax free  ها در فرودگاه ازمیر براحتی تبدیل به پول میشه هر چند زیاد نیست اما باعث میشه با ته مونده پول هم از free shop خرید کرد.

از همونجا با دلموش به سمت هتل برگشتیم و بعد از صرف شام تصمیم گرفتیم در حیاط هتل جایی که هر شب در هتل برنامه اجرا میشود چند دقیقه ای بشینیم و ببینیم چه خبره که دیدیم میخوان بازی بینگو (همون دبلنا خودمون) انجام بدهند پس به سمت اتاقمون رفتیم.

روز پنجم:

برنامه این روز تور غواصی بود از ساعت 10 صبح.

بعد از صرف صبحانه ساعت 9:30 به لابی اومدیم و با خانواده ها تماس گرفتیم و منتظر تور شدیم.  10-15 دقیقه ای منتظر شدیم تا مینی بوس دنبالمون اومد و به سمت ساحل ایچمیلر حرکت کردیم. کشتی برادارن باراکودا منتظرمون بود. به محض سوار شدن و خوش آمد گویی حرکت کردیم. این تور هم مثل اکثر تورهای مارماریس همراه با نهار و بدون نوشیدنی بود. کشتی دو طبقه بود و ما طبق معمول در طبقه اول (دور از آفتاب) کنار مرد آرومی نشستیم که بعدا فهمیدیم ناخدا کشتی هست. یک سری از افراد هم که عاشق آفتاب گرفتن بودن به عرشه رفتن. مسافرها ترکیبی از عرب و ترک و روس و باز هم ما دو نفر فقط ایرانی تور بودیم. از لحظه اول چای و نوشیدنی سرو میشد اما با همون هزینه ها، که در انتها حساب میکردند و رنگ از رخسار مسافرها با آن قیمتها میپراندند. کشتی به سمت مقصد اول حرکت کرد. بعد از چند دقیقه ای توقف انگلیسی زبانها را به عرشه فرستادن و ترک ها و روسها را در طبقه اول نگه داشتن تا در مورد طرز کار کپسول اکسیژن و نوع دریا و صخره ها به مسافرها توضیحاتی دادن و گاهی خاطراتی شیطنت آمیز تعریف میکردن و از تجاربشون گفتند. مربی ما که سومین برادر این گروه بود گفت 25 سال تجربه در این زمینه داره و از همه مهارتش بیشتر و تاحالا کوسه و یا جانوار خطرناکی در اینجا دیده نشده که بخواهیم نگران باشیم هر چند لحظه اول با شوخی گفت امروز آخرین روز زندگیتون هست. قرار شد ابتدا وارد عمق 4 متری و در انتها ما را به عمق 8 متری ببرند.

وقتی به طبقه اول برگشتیم توضیحات گروه اول تمام شده بود و مشغول آموزش عملی غواصی و یا در حال شنا در دریا بودند تا نوبت غواصیشون بشه. در ضمن به هممون گفتن اگر میخواین ازتون عکس بگیریم قبلش باید بهمون بگید. برای یک نفر 40 لیر و برای دو نفر 70 لیر. ما که قصد داشتیم با گوشی موبایل و کاور ضد آب داخل آب بریم در خواست عکس نکردیم. عکاس تور در عمق 4 متری فقط عکس میگرفت و موقعی که نوبتمون شد گفتن دوربین شخصی نمیتونید سری اول با خودتون ببرید چون در حال آموزشید و خطرناکه. در صورتی که مناظر عمق 4 متری زیباتر و تعداد ماهیها بیشتر هست و ما به این نتیجه رسیدیم درسته قیمت بالا بود اما عکسها زیبایی را از دست دادیم.

وقتی نوبت ما شد همسرم فهمید تو نفس کشیدن با ماسک مشکل داره چون باید دم و بازدم با دهن انجام بگیره و جلوی بینی کامل بسته میشد نتونست غواصی کنه. بعد از پوشیدن لباس و فین ها(پاهای غواصی) و بستن کمربندی از وزنه ،لبه کشتی نشستم تا جلیقه ای همراه کپسول اکسیژن تنم کنن و ماسک را برام وصل کنن. کپسول خیلی سنگینه و نمیشه باهاش راه رفت و بعد از اینکه آماده بودیم داخل آب هدایتمون میکردند. از همون ابتدا با یک مربی شروع میکردیم و بعد از چک کردن نفس کشیدنمون ما را به عمق آب بردند. اونجا پر از ماهیهای رنگی بود یک مقدار نان دستمون میدادن تا حس غذا دادان و نوک زدن ماهی ها را تجربه کنیم. در همین حین هم یکی از سه برادر از کسایی که قرار بود عکس داشته باشن عکس میگرفت. بعد از غواصی و کمی شنا به کشتی برگشتیم و نهار خوردیم. نهار ساندویچ کالباس بدون خیار شور و گوجه! غذای بدرد نخوری بود. انقدر ماهی ها این منطقه زیاد بودند که مسافرها شروع به انداختن نانهای ساندویچشون در داخل آب کردند و هجوم ماهی ها را نظاره میکردند. در ضمن سیب زمینی سرخ شده و نوشیدنی هم با هزینه جدا سرو میشد.

یکی از مسافرها که ترک بود همراه خودش تخته نرد آورده بود و همسرم با خوشحالی تمام یا مشغول بازی کردن با اونها بود و یا بازی بقیه را نگاه میکرد(یکی از علایق همسرم بازی تخته نرد هست) و من خوشحال بودم که روزش هدر نرفته و همونطور براشون با افتخار از تاریخچه تخته نرد و ایرانی بودن این بازی می گفت.

در توقف بعدی اعلام کردن غواصی در عمق 8 متر هست و هر کس میترسه بیخیال این سری بشه. تو غواصی قبلی من گوشم خیلی اذیت شد و احساس کردم آب تو گوشم مثل رودخانه جریان داره اما تصمیم گرفتم چون ممکنه بخاطر تنفس همسرم این تور را تو کشورهای دیگه نگیریم این بار که تا اینجا اومدم فرصت را از دست ندم و غواصی در عمق بیشتر را هم تجربه کنم.

این سری دوربین آزاد بود اما تعداد ماهی ها انگشت شمار بودند و فیلمبرداری خیلی لذت بخش نبود. وقتی به سطح آب برگشتیم دریا مواج شده بود و تصمیم گرفتم دیگه شنا نکنم و به کشتی برگردم. به هر حال برای خودش این تور هم تجربه ای بود زیبا و دلنشین.

ucMfUL8oEMkQD3gGT6CRUX6cZFWKZnHzYH3L52e6.jpeg 

تصاویری از تور غواصی

ساعت 17 به هتل برگشتیم و سراغ فست فود ها رفتیم تا تلافی نهار را دربیاریم.

همسرم چون خیلی از دریا استفاده نکرده بود تصمیم داشت از استخر هتل استفاده کنه اما من خیلی آب تو گوشم رفته بود به اتاق برگشتم تا حمام و استراحت بکنم و برای شب و بیرون رفتن آماده بشم. از شب قبل به دو تا از خانمهای سن و سال دار ایرانی قول داده بودیم ساعت 19:30 بعد از شام به خرید ببریمشون و مغازه های خوب را نشانشون بدیم.

با فست فود مفصلی که عصر خورده بودیم به یک پیاله سوپ و یک بستنی قیفی در رستوران هتل بسنده کردیم و به لابی رفتیم تا بعد از تماس با خانواده ها همراه با خانمها به بیرون بریم. تا ساعت 20:05 منتظرشون شدیم ولی ازشون خبری نشد. اون روز با لیدر ایرانی تور تورنج داشتند و به این نتیجه رسیدیم حتما خسته بودند پس تصمیم گرفتیم به خرید خودمون بپردازیم.

پیاده به سمت Blue port حرکت کردیم ولی قبل از اون به مرکز خرید میگروس رفتیم. برای خرید عسل به عنوان سوغاتی، نگران بالا رفتن وزن بار در فرودگاه (بار مجاز هر مسافر 30 کیلو) و یا شکستن شیشه عسل ها در داخل چمدان بودیم که در این مرکز خرید عسل های 600 گرمی با ظروف پلاستیکی به قیمت 27 لیر وجود داشت و مشکل ما را حل کرد. عسل های شیشه ای 850 گرمیش 34 لیر بود اما حمل ظروف پلاستیکی در چمدان مطمئن تر بود. بعد از خرید عسل به پاساژ Blue port  رفتیم. قصد خرید کفش به عنوان سوغاتی را داشتیم. نهایتا 5 کفش از این فروشگاه خریدیم و بعد از یکم پیاده روی و دیدن شب های مارماریس به هتل برگشتیم.

abFdrxAzmeuKgD6L42Vo7veRypPYmZ0XsPpoShgg.jpeg

روز ششم:

برنامه امروز کواد یا باگی سافاری بود از ساعت 10 الی 13. در زمان خرید این تور باید کواد(موتور) یا باگی را انتخاب کنید و همینطور قیمت خرید یک نفره یا دو نفره سوار شدنش هم متفاوته و باید انتخاب بشه. انتخاب ما برعکس سفر قبل که موتور را انتخاب کرده بودیم، باگی سافاری دو نفره بود. موقع ثبت نام میتونید صبح یا ظهر این تور را انتخاب کنید ولی ما ترجیح دادیم بعداز ظهرمون برای گردش و خرید آزاد باشه.

بعد از صرف صبحانه ساعت 10 با مینی بوس از در هتل راه افتادیم و بعد از سوار کردن بقیه مسافرها به پیست مخصوص حرکت کردیم. مغازه ای در اونجا قرار داشت که وسایلی که ممکنه کسی نیاز داشته باشه را میفروخت از جمله پارچه های سه گوشی مثل روسری که به عنوان دهن بند میبندند تا خاک وارد بینی و دهن نشه که از همه وسایل اونجا خریدش مهمتر بود. (استفاده از ماسک توصیه میشه) و در یک اتاق صندوق امانات بود که گفتن 40 لیر برای استفاده ازش باید بپردازیم. چون تمامی وسایلها خیس و گلی میشه بهتره یا از این صندوقها استفاده کرد یا وسایلی نیاورد یا وسایلی همراه داشته باشید که کاور ضد آب داشته باشه.

ما که رسیدیم در حال سوار کردن گروه قبلی ما بودند و گروه گروه با دو تا لیدر کواد و باگی سوار ها را میفرستادن. از روی قبض ها اسم ها و نوع وسیله و اعلام میکردن، کل گروه که سوار شدن همراه با هم راه میفتادند. توقف وسط راه زیاد بود و این توقف ها و کنترل بیش از حد سرعت توسط لیدر ها آزار دهنده بود. بعد از طی مسیرها در خاک ها و طبیعت زیبا و رد شدن از رودخانه ای البته باریک به پیست اصلی رسیدیم. سری دوم که از رودخانه رد میشیدیم یکی با سطل، آب میرخت رومون و حسابی خیس آبمون کرد. در پیست اصلی یک سر پایینی و سربالایی های در ظاهر تند درست کرده بودند که من فکر میکردم اگر با سرعت برم شاید پرشی هم داشته باشیم اما خبری از پرش نبود و نهایتا بعد از طی کردن دو بار این مسیر به سمت رودخانه مصنوعی از گل ما را هدایت کردن تمام لباسها و کفشهامون گلی شد و سری دومی که از این مسیر قرار بود رد بشیم فواره آب هم بهش اضافه کردند و نهایتا از کواد و باگی ها پیادمون کردند و با یک شلنگ پر فشار آب رومون پاشیدند و میخواستن صورتمون را هم گلی کنند که نذاشتیم. گل اون منطقه انقدر رنگش زیاد بود که لباسهای روشن هیچ وقت رنگش نمیره. باید در این تور لباسهایی پوشید که قراره باهاشون خداحافظی کنید و یا لباسهای تیره که رنگ قهوه ای و نارنجی را نشان نمیده. بعد از برگشت 4 دوش صحرایی قرار داشت که میشد گل اولیه را در اون شست ولی بهتره لباسی برای تعویض همراهتون باشه تا با این لباسها به هتل برنگردید هر چند صندلی مینی بوسها در این تور بدون پارچه هست چون میدونند مسافرهاشون چه توری اومدند.

9nmqZkUjFigS5WKjuCAGUYothdozHsDj9Dbxi2cs.jpeg 

تصاویری از تور کواد و باگی سافاری

ساعت نزدیک 14 بود که به هتل رسیدیم و مستقیم با همون لباسها مجبور شدیم در رستوران اصلی غذا بکشیم اما برای خوردن به رستوران فست فود رفتیم تا صندلی ها خیس نشن و بعد از نهار به اتاق برگشتیم.

بعد از استراحت و استحمام همسرم به استخر هتل رفت اما من بخاطر مشکلات گوشم که کم و بیش ادامه داشت ترجیح دادم داخل آب نرم و در بالکن اتاق از زیبایی های دریا و استخر لذت میبردم. بعد از شام برای شب آخری که در مارماریس اقامت داشتیم فکر دیدن میدان 19 می جوانان بودیم. طبق گفته دوستان در سفرنامه ها ساعت نمایش فواره های موزیکال 21 الی 23 بود پس با دلموش ها به سمت میدان 19 می رفتیم و ساعت 21 اونجا بودیم. ابتدا 3 تا تبلیغات تصویری با فواره ها انجام دادن و بعد همراه موزیک نمایشی از تورها و جاهای دیدنی مارماریس را با فواره ها به تصویر کشیدن و بعد از آن فقط آهنگ بود و رقص آب و در وسط اسمی از مارماریس. همه مردم دور تا دور حوض با فاصله ایستاده بودند و کودکان نزدیکتر به حوض به رقص فواره ها نگاه میکردند و با شیطنت فواره ها و خیس شدن از قصد نزدیکتر میشدند و با صدای قهقهشون شور خاصی به محیط داده بودند.

8gwSOkCNDQtglY87J31WSb9HniI0D2sKZv7eZye8.jpeg 

تصاویری از میدان 19 می جوانان

یک ساعتی اونجا بودیم و با اتمام هر آهنگ ، آهنگ دیگه ای شروع میشد و احتمالا تا 23 همین برنامه ادامه داشت.

به سمت مغازه LC Waikiki که بین میدان 19 می و آتاتورک قرار داشت رفتیم. البته چون قصد خرید نداشتیم فقط یک ادکلن از این مغازه خریدیم.

در هنگام بازگشت متوجه شدیم فقط 16 لیر برامون مونده و نگران Safe Box در تور فردا بودیم.

دقیقا نمیدونستیم قیمتش چقدر خواهد شد و آیا در صورت کمبود پول امکان تبدیل دلار به لیر در پارک آبی خواهد بود یا نه؟

تصمیم گرفتیم دلار را در حد 50 لیر خرد کنیم تا لیری هم به ایران برنگردونیم. دو صرافی تقریبا روبروی پاساژ Blue port هست که نسبت به بقیه جاها قیمت های تبدیل پولش بهتر بود و هر 100 دلار 3500 لیر تقریبا میدادن. (هتل هر 100 دلار را 3300 لیر و هومن لیدر تور 3400 لیر تبدیل میکرد) اولین مغازه که قیمتش 3520 لیر بود گفت کل 100 دلار را باید خرد کنید که ما نخواستیم اما مغازه بعدی با نرخ پایین تر این کار را انجام داد 85 دلار و 50 لیر بهمون برگردوند. با خیال آسوده میتونستیم فردا را بگذرونیم.

در مارماریس اکثر مغازه ها بجای لیر دلار هم قبول میکنند و قیمت را به دلار میگن اما اگر لیر از ایران ببریم بیشتر برد کردید. مثلا ما برای خرید عینک که 300 لیر میشد دلار دادیم و 50 لیر بهمون برگردوند.

روز هفتم:

امروز باید اتاق را تحویل میدادیم و به تور پارک آبی آکوا دریم میرفتیم. شب قبل چمدانها را بسته بودیم تا صبح بهتر به کارهامون برسیم. ساعت 8:30 چمدانها را به اتاق چمدانها انتقال دادیم و کارت ورودی اتاق را به پذیرش تحویل دادیم و با خیالی آسوده برای صرف صبحانه به رستوران رفتیم.

ساعت 10:15 مینی بوس آکوا دریم دنبالمون اومد. پارک خیلی به هتل نزدیک بود و بر فراز کوهها قرار داشت و دید خیلی خوبی به دریا و هتل ما داشت. ابتدا تمام خوراکی هامون را ازمون گرفتن البته ما فقط آب داشتیم و روش برچسب اسممون را زدن تا موقع برگشت تحویل بدهند و بعد برای صندوق امانات 10لیر گرفتن که در زمان برگشت وقتی کلید را پس دادیم بهمون 10 لیر را برگردوندند و متوجه شدیم نگرانی دیشبمون بیهوده بود.

پارک شامل: یک استخر با عمق 160 سانت ، یک استخر کودکان با چند تا سرسره و فواره با عمق 40 سانت، یک سرسره U شکل که چون در کنار پرتگاه بود و شیبش تند بود از همه بازیها مهیج تر بود( این بازی دو نفره بود و یک نفره سوار نمیکنند)، دو سرسره 2 نفره بزرگ و 8 تا یک نفره و دو تا یک نفره هم جدا بود که بسته بودنش و یک استخر با ورودی مثل ساحل که از عمق کم شروع میشد تا عمق 160 سانت زیاد میشد. یک رستوران و یک دکه خوراکی.

HInzG0jHt3yKuvZTbsrgplxuJHWffqdIe9o2FT0L.jpeg 

تصاویری از پارک آکوا دریم

تور بدون ناهار بود و قرار بود ما ساعت 15 برگردیم. ساعت 12-12:30 سرسره های پارک را بستن تا نهار بخورند اما قسمت کودکان و استخرها باز بود. ساعت 13:45 ما به رختکن رفتیم و بعد ازحمام خیلی راحت حاضر شدیم و منتظر مینی بوسها برای برگشت بودیم. با توجه به محل هتل، در مینی بوسهای دم در سوارمون کردند و 15:15 هتل بودیم. به قسمت رستورانهای روباز دور استخر که فست فود سرو میکرد رفتیم. موقع نهار متوجه یک صف طولانی کنار استخر شدم و با کنجکاوی به سمتشون رفتم و دیدم مشغول درست کردن بستنی داغ هستند. بعد از نهار صف که خلوت شد سراغشون رفتم و بستنی داغ را هم مزه کردیم که انصافا خوشمزه بود. تا ساعت 18 یک ساعت و نیم فرصت داشتیم. حوله های نم دار را رو تختهای زیر آفتاب، کنار استخر پهن کردیم و خودمون رو تختهایی که در سایه قرار داشت دراز کشیدیم تا استراحتی کنیم. انقدر که از پله های سرسره بالا رفته بودم خسته شده بودم و 45 دقیقه ای خوابیدم و بعد به سمت لابی هتل رفتیم و منتظر لیدر تور شدیم. تو هتل یک مغازه جواهر فروشی بود که یک نگاهی به طلاهاش کردیم و فهمیدیم طلاهاش 14 عیاره.

ساعت 19 بود که بالاخره اتوبوس دنبالمون اومد. بقیه ایرانی ها سوار شده بودند و هتل ما آخرین هتل برای مسافرگیری بود که اعلام کردن اتوبوس خرابه و باید منتظر ماشین دیگه ای باشیم. بعد از 30 دقیقه معطلی اتوبوس دیگه ای اومد و به سمت ازمیر حرکت کردیم. ساعت 2 بامداد پنج شنبه پرواز داشتیم یک ساعتی وسط راه برای استراحت نگه داشتند که یک مرکز خرید بدرد نخور هم اونجا بود که لیدرمون با کلی ذوق ازش تعریف میکرد و اعلام کردند هر کسی شام میخواد همینجا بخوره. به جای این توقفگاه که اصلا هم ارزش نگه داشتن نداشت میتونستن 19:30 دنبال همه بیان تا مسافرها در هتل خودشون غذای مناسبتر بخورند.

به فرودگاه ازمیر که رسیدیم ابتدا تایید برگه های tax free را گرفتیم و بار را تحویل دادیم و صندلی را مشخص کردند و بعد برگه های tax free را برای نقد کردن تحویل دادیم. کلا 40 لیر بهمون پول دادند و با 60 لیر باقیمانده از قبل یک ادکلن از free shop خریدیم و سوار هواپیمای اتا شدیم از شانس خوبمون ما ردیف آخر هواپیما نشستیم و چون صندلی ها جایی برای خم شدن نداشت تا تهران خیلی اذیت شدیم. ساعت 7:30 به وقت ایران در فرودگاه امام خمینی بودیم.

اینم خاطرات خوب و به یاد ماندنی سفر ما به مارماریس ساحل دو دریای زیبای اژه و مدیترانه با تورهای جذاب و خاطره انگیز و هتل های مناسب با غذاهای لذید و خریدهای خوب.

اگر بخوام سفر مارماریس را با پوکت مقایسه کنم. پوکت طبیعت زیباتر و شبهای شادتر و زنده تری داشت اما مارماریس یک پکیج کامل بود.

 در مارماریس غذاها خیلی بهتر و با مزاج ما سازگارتر، خرید خیلی خوب، قیمت ها در پوکت با ایران برابری میکرد اما در مارماریس مناسبتر بود. قیمت هتل ها در مارماریس خیلی بهتر بود با امکانات برابر نسبت به پوکت. هزینه وسایل نقلیه در مارماریس مناسبتر از تایلند.

امیدوارم سفرنامه ما بتونه مورد استفاده دوستانی که قصد سفر به این شهر زیبا را دارند بخوره همونطور که سفرنامه بقیه برای ما مفید بود.

 

نویسنده : سحر کوزه گران

تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب‌ سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمی‌گیرد.