16 شهریور 96 كه مصادف با تعطیلات عید غدیر بود فرصتی دست داد تا همراه خانواده برای ششمین بار مسافرتی به جزیره زیبای كیش داشته باشیم. مدت این سفر 3 شب و 4 روز بود. ما چون توی تعطیلات (در زمان پیك سفر) رفتیم پرواز صبح به شب 16 تا 19 رو با هواپیمایی زاگرس به قیمت 630 تومن از آژانس مهر پرواز گرفتیم. ما نیاز به هتل نداشتیم و از طرف محل كار یه واحد آپارتمان توی شهرك صدف از تاریخ 17هم در اختیارمون بود ولی چون ما یه روز زودتر یعنی پرواز 16هم رو گرفتیم كه از كل تعطیلات بتونیم استفاده كنیم، آژانس اقامت رایگان هتل ستاره طلایی رو برای دو شب (15 و 16) با قیمت بسیار ناچیز و تقریبا رایگان (نفری 5 تومن برای هر شب) به ما پیشنهاد داد.
من به شخصه ترجیح میدم كه هر سال هم مسافرت خارجی و هم داخلی داشته باشم و تاكنون سفرهای خارجی زیادی هم رفتم. توی سفرنامههای قبلی كیش دیدم كه خیلی از دوستان گفته بودند كه با این هزینهها مسافرت كیش به صرفه نیست و بهتره آدم مسافرت خارجی بره. به نظر من هر كدوم مزایای خودش رو داره. مسافرتهای داخلی معمولا بیشتر مسافرتهای دسته جمعی با خانواده است. از طرفی كیش را باید با سایر مقاصد گردشگری داخلی مقایسه كرد نه با مقاصد خارجی. مسلما كیش نسبت به سایر مقاصد داخلی (مانند شمال) زیباتره و دارای امكانات تفریحی بیشتریه و در رتبه بالاتری قرار داره. من قشم هم رفتم و اونم زیباییهای خاص خودش رو داره و طبیعتش نسبت به كیش بكرتره ولی كیش مدرنتر و توریستیتر ساخته شده. به علاوه برای کنترل هزینه ها میشه توی تابستان که به خاطر گرما بیشتر تورها مثل تور کیش مرداد ماه ارزون تره رفت سفر.
در خصوص هزینهها باید بگم در ایام غیر پیك میتوان با قیمتهای بسیار ناچیز به این جزیره مرجانی سفر كرد. مثلا توی فصل بهار كه هوا هم خیلی خوبه (بعد از تعطیلات عید نوروز)، با پروازهای وسط هفته (روزهای غیر تعطیل)، بلیطهای حدود 50 یا 60 هزار تومن و حتی كمتر نیز در هر مسیر پیدا میشه كه حتی از پول بنزین سفر شمال هم ارزونتر در میاد و در عوض ترافیك جادههای شمالی رو هم نداره. خودم بارها دیدم كه تور كیش با هتلهای خیلی خوب از تور شیراز با یه هتل خیلی معمولی هم ارزونتر در میاد. از سوی دیگر قیمت تفریحات آبی در كیش در مقایسه با كشورهای خارجی همسایه خیلی ارزونتره. برای مثال پاراسل كه توی كیش 65 تومنه توی آنتالیا 120 دلار بود. یا با این نرخ تبدیل ارز هیچ كجا نمیشه با 75 تومن غواصی كرد.
نقشهای از جزیره زیبای كیش
روز اول: پاساژگردی/ گشت دور جزیره
ساعت 05:30 به فرودگاه مهرآباد رسیدیم و چمدونها رو تحویل دادیم. در گیت خروجی یه كانتر گردشگری مخصوص مسافرین كیش ایجاد شده بود كه ما از اونجا بلیط پاراسل رو نفری 65 و غواصی رو نفری 75 گرفتیم (برای 4 نفر) و به عنوان اشانتیون هم گشت رایگان دور جزیره رو بهمون هدیه دادند.
در مورد هواپیمایی زاگرس باید بگم چیزهای خوبی نشنیده بودم (از پذیرایی گرفته تا مهمانداران و امنیت پروازهاش). برای همین با ترس و لرز رفتیم و سوار شدیم. ولی بر خلاف شنیدهها پرواز خوبی بود و مشكلی نداشتیم. البته صندلیهامون كنار موتور هواپیما بود و یه مقدار سر و صدا داشت. پرواز ما ساعت 06:25 بود كه حدودا با نیم ساعت تاخیر انجام شد. پذیرایی هم خوب بود و صبحانه سرد سرو شد كه شامل نان، پنیر، كره، مربا، شیر، كلوچه و چای بود.
و اما جزیره مرجانی کیش که در قدیم به " قیس" معروف بوده قدمت زیادی داره و به روایت تاریخ از زمان هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان تحت تسلط ایران بوده. ما حدودا بعد از یه ساعت و نیم پرواز در ساعت 08:30 به فرودگاه كیش رسیدیم. سرویس هتل به استقبالمون اومد و ما رو به هتل برد. چون ما هتل رو از شب قبل رزرو كرده بودیم بلافاصله اتاقها رو تحویل گرفتیم و سپس برای صرف صبحانه رفتیم. همیشه روز اول سفر كه آدم از شب قبل كم خوابیده و خسته است دو تا صبحونه یكی توی هواپیما و یكی توی هتل خیلی میچسبه. صبحانه هتل ستاره طلایی خوب ولی مختصر و مفید بود. صبحانه شامل نون، پنیر، خیار، گوجه، كره، مربا، عسل، تخم مرغ (نیمرو یا آب پز) و چای بود. خب البته از هتل دو ستارهای که اقامت رایگان روی پروازه نمیشه انتظار زیادی داشت. من توی سفرهای قبلیم به کیش به هتلهای پانیذ، تماشا، شایان، شایگان و آنا رفته بودم و طبیعتا نباید این هتل رو با اونا مقایسه کرد.
نمایی از اتاق هتل
خلاصه پس از صرف صبحانه و استراحتی كوتاه با تاكسی سرویس هتل و با پرداخت 8 تومن به مركز خرید دیپلمات رفتیم. البته بیشتر برای یه كار اداری رفته بودیم. این پاساژ كوچیك و بیشتر اداری-تجاریه و مغازههای كمی داره. البته ما یه گشتی هم در پاساژ زدیم و كمی خرید كردیم. توی این مركز خرید یه كانتر گردشگری هم بود كه پرسنل خیلی خوش برخوردی داشت و خوب هم راهنمایی میكردند. بلیط پارك دلفینها رو نفری 93 تومن و كشتی گوهر با شام و موزیك زنده رو نفری 50 تومن از اونجا خریدیم. به عنوان اشانتیون هم گشت سافاری و تور رایگان دور جزیره رو گرفتیم. هتل هم گشت رایگان دور جزیره داشت كه در مجموع 3 تا گشت جزیره میشد. با پیشنهاد كانتر گردشگری پاساژ كه میگفت گشت ما خیلی شاد و خوب و كامله برای ساعت 15:30 همون روز هماهنگ كردیم كه بیان هتل دنبالمون. سپس با همون تاكسی رفت و با پرداخت 8 تومن به هتل برگشتیم تا ناهار بخوریم. ناهار رو از رستوران طرف قراداد هتل سفارش دادیم و توی اتاق خوردیم. ظاهرا هتل با یه رستوران یا تهیه غذای خوب قرارداد داره كه روزانه پس از جمع آوری سفارشها، با یه تماس هتل، رستوران همه غذاها رو با هم ارسال میكنه. كیفیت و حجم غذاهاش واقعا خوب و قیمتها هم مناسب بود. ما 4 تا غذای مختلف سفارش دادیم. جوجه كباب، كوبیده، تهچین و زرشك پلو با مرغ (با برنج ایرانی نه هندی) با ماست و زیتون پرورده كلا 63 تومن شد. غذاها هم همه خوب و خوشمزه بودند.
منوی غذای رستوران هتل
بعد از صرف ناهار و استراحتی كوتاه برای گشت دور جزیره آماده شدیم. ساعت 15:30 یه مینی بوس اومد دنبالمون. این گشت شامل چندین برنامه متنوع بود مانند شهر زیر زمینی كاریز، درخت انجیر معابد و غروب كشتی یونانی (كه اینا رو توی سفرهای قبلی هم دیده بودیم)، از طرفی تور شهر باستانی حریره و آب انبار رو حذف و به جای آن چند مكان جدید مانند موزه مردم شناسی، كافی شاپ شیشهای و مركز خرید پدیده رو اضافه كرده بودند. دختر جوانی هم نقش لیدر و عكاس گروه رو بر عهده داشت كه از مسافران عكسهای آتلیهای میگرفت و عكسهای انتخابی رو چاپ و به محل اقامت ارسال میكرد. كلا در این سفر نسبت به سفرهای قبلی دیدم كه صنعت عكاسی در كیش خیلی رونق پیدا كرده و همه جا پر از عكاسه كه دائما از شما عكس میگیرند و بعضا چاپ هم میكنند و در صورت تمایل میتونید عكسها رو خریداری كنید و اگر هم نخواستید عكسها نزد اونا به یادگار میمونه. قیمت عكسی كه به اندازه نصف یه صفحه A4 باشه 25 تومن بدون شاسی و 30 تومن با شاسی بود. با سایز كاغذ A4 هم بدون شاسی 40 و با شاسی 50 تومن درمیومد.
توقف نخست ما شهر زیر زمینی كاریز با بلیط ورودی نفری 20 تومن بود. كاریز نسبت به بازدیدی كه چند سال پیش از آن داشتیم (اون موقع هنوز در حال ساخت بودند) خیلی بهتر شده و پیشرفت كرده و بخشهای جدیدی بهش اضافه شده و ارزش بازدید مجدد رو داره.
در ابتدا از هر خونوادهای یه عكس یادگاری گرفته میشد. در طول مسیر هم لیدرها و پرسنل توضیحات مربوطه رو ارائه میكردند. طول شهر زیر زمینی كاریز بیش از 16 كیلومتره ولی مسیری كه در حال حاضر پیاده طی میشه حدودا یك كیلومتره و جهت حركت به ترتیب از روی شمارهها مشخص شده. مسیر به خوبی نورپردازی شده و با انواع مجسمهها (از تندیسهای انسانی گرفته تا ماكت حیوانات دریایی مانند كوسه و هشت پا و ...) به همراه اشیای زیبا و عتیقه تزیین شده و صدای موسیقی دلنشینی نیز به گوش میرسه. در طول مسیر نیز پنكههای بزرگ و قوی تعبیه شده و صندلی هم برای استراحت موجوده. تمام سقفها و دیوارها از مرجانها و فسیلهای حیوانات پوشیده شده و در قسمتی از مسیر نیز موزهای بنا شده كه اشیای قدیمی و عتیقه در آن نگهداری میشه و در انتها هم غرفههای خوراكی و صنایع دستی برای خرید سوغاتی قرار داره. در یكی از این غرفهها عكسهای چاپ شده بدو ورود هم بفروش میرسه كه در صورت تمایل میتونید تهیه كنید (سایز كوچك 10 تومن و سایز بزرگ 15 تومن البته بدون شاسی).
تصاویر شهر زیر زمینی كاریز
تصاویری از بخش موزه كاریز
در انتهای مسیر، ماكت بزرگ دماغه كشتی قرار داره و سپس وارد یه حیاط سرسبز و زیبا میشید با بركه آبی در وسط كه پر از ماهیست. چایخانه سنتی و كافی شاپ با میز و صندلی و تخت هم برای استراحت موجوده و عدهای نیز در حال نواختن موسیقی زنده و اصیل هستند. یكی از راهنماها برامون توضیح داد كه این مجموعه پس از كشف، به دلیل عدم تمایل به سرمایه گذاری دولتی برای توسعه و عمران و آبادی آن، توسط شخصی به نام منصور حاجی حسینی كه مقیم آلمان بوده و با سرمایه شخصی حدود 4 میلیارد كه در آن زمان (سال 71) مبلغ بسیار هنگفتی بوده به بهره برداری میرسه. سپس با بالا رفتن از پلهها از این مجموعه زیبا خارج شدیم و به ماشین برگشتیم. در طول مسیر آهنگهای شادی پخش میشد و دست و جیغ و سوت و حركات موزون با رعایت ضوابط آزاد بود.
پس از طی مسافتی كوتاه به درخت انجیر معابد یا درخت آرزوها رسیدیم. شاخههای این درخت قدیمی و تنومند به جای اینكه به سمت آسمون بره به سمت پایین و زمین بر میگرده و دوباره در قالب ریشه از زمین رشد میكنه و بالا میره. محلیها اعتقاد دارند كه این درخت بخت گشاست و بخت افراد مجرد و حتی متاهل! رو باز میكنه. به شاخههای این درخت انواع پارچه، كیسه، گل سر و ... گره خورده و مردم برای اجابت آرزوهاشون دخیل بستند. فارغ از اینكه اینا همش خرافاته یا واقعیت، جالبه كه این مسئله فقط توی فرهنگ ما نیست و من دقیقا مثل این درخت با همین كاركرد و كلی گره و دخیل رو توی ارمنستان هم دیدم.
موقعیت مكانی درخت انجیر معابد و سایر جاذبههای گردشگری كیش بر روی نقشه
تصویری از درخت آرزوها
بعد از گرفتن عكس با درخت آرزوها و گلهای صورتی و زیبای محیط اطراف، مجددا سوار مینی بوس شدیم. این بار مقصد ما موزه مردم شناسی بود. بلیط ورودی مجموعه نفری 10 تومن بود. ابتدا وارد یه خونه قدیمی و كاهگلی با حیاط و ایوانی بزرگ شدیم كه به گفته لیدر قدمتی بیش از 200 سال داشت. خونه دارای دو قسمت یا دو حیاط بیرونی و اندرونی (مخصوص زنان) بود. در كل 15 اتاق داشت كه شامل اتاق آقا و خانوم خونه، اتاق پذیرایی، اتاق فرزندان، حجله عروس و داماد، محل نگهداری دام و طیور، انبار خرما، و اتاق مخصوص جمع آوری شیره خرما بود كه دارای كفی شیب دار و شیار داره تا شیرههای خرما به درون گودال هدایت بشن. مردم بومی جزیره كیش اصالتا عرب زبان هستند و مردها دشداشه و زنها پوشیه و برقه استفاده میكنند. در این خانه غرفههای صنایع دستی و خوراكی نیز موجود بود. همچنین گرفتن عكس با لباسهای عربی و نقش حنا (برای خانمها) با پرداخت هزینه امكان پذیر بود. در انتها و موقع خروج از خونه با قهوه و خرمای مخصوصی ازمون پذیرایی شد كه خیلی هم لذیذ بود. خرماهای زرد رنگ كوچیك و آبداری كه به خرمای آلوچهای معروفند و همونجا هم بستههاش به فروش میرسید.
تصاویری از حیاط بیرونی موزه مردم شناسی
تصویری از حیاط اندرونی
تصاویری از اسباب و اثاثیه منزل
سپس سوار ماشین شدیم تا به غروب كشتی یونانی برسیم. در طول مسیر لیدر توضیح داد كه تا پایان سال 96 كشتی یونانی كه در حال حاضر نماد كیش محسوب میشه، كلا جمع آوری میشه و به جای آن در این مكان نماد دیگری قرار خواهد گرفت. چون این كشتی به دلیل پوسیده شدن در حال صدمه زدن به آبزیانه. با غروب زیبای كشتی یونانی كلی عكس گرفتیم چون احتمالا آخرین باری بود كه این كشتی رو میدیدیم. توی ساحل امكانات دیگهای مثل شتر سواری، دوچرخه سواری، وسایل بازی كودكان و ... هم بود. كمی روی نیمكتها نشستیم و آبهای نیلگون خلیج همیشه فارس رو نظاره كردیم و از هوا كه تازه داشت كمی خنك میشد و نسیم ملایمی هم میوزید لذت بردیم. دو تا لاك پشت غول پیكر هم دیدیم كه نزدیك ساحل مشغول شنا بودند و برای تنفس به سطح آب میومدند و دوباره زیر آب میرفتند.
موقعیت مكانی کشتی یونانی بر روی نقشه
نمایی از کشتی یونانی
بعدش با ماشین به طرف ساختمان شیشهای حركت كردیم. ساعت 19 بود و هوا كم كم داشت تاریك میشد. ورودیش نفری 10 تومن بود. سوار آسانسور شدیم و بالا رفتیم. رسیدیم بالا و در آسانسور باز شد ولی جرات پیاده شدن نداشتیم. با اولین قدم وارد ساختمانی تماما شیشهای میشید كه اولش یه كم ترسناكه و همش حس سقوط به آدم دست میده. به خصوص اگه ترس از ارتفاع داشته باشید سرتون گیج میره و نمیتونید قدم بردارید. یا باید به كنارهها پناه ببرید یا اینكه اصلا پایین رو نگاه نكنید. سرتون رو بالا بگیرید و مستقیم برید جلو. البته فقط اولش اینجوریه بعد كم كم عادت میكنید و براتون عادی میشه و میتونید از تصاویر زیبای اطراف لذت ببرید و عكس و فیلم بگیرید. حتی میتونید كف زمین بشینید یا دراز بكشید و با مناظر پایین از خودتون سلفی بگیرید. اینجا در اصل یه كافی شاپه كه میشه با خیال راحت بشینید و استراحت كنید و هر چی خواستید سفارش بدید. من خودم انتظار داشتم كه یه همچین جایی قیمتهای نجومی داشته باشه ولی اینطور نبود. قیمتهاش واقعا معقوله و اصلا گرون نیست. توی فضا آهنگهای شادی در حال پخش بود و رقص نور هم داشت. به نظرم اگر اینجا رستوران هم برای صرف غذا داشت خیلی بهتر میشد تا اینكه فقط كافی شاپ باشه.
تصویری از فضای اطراف ساختمان شیشهای
نمای ساختمان شیشهای از بیرون
ویو ساختمان شیشهای از بالا
حدودا 45 دقیقه اون بالا بودیم. بعدش سوار ماشین شدیم و رفتیم بازار پدیده. راننده بهمون گفت كه پدیده برای خرید شكلات و اسباب بازی خیلی مناسبه. یه ساعتی وقت داشتیم. خانم سحری (عكاس گروه) گفت كه اول بیاین عكسهاتون رو برای چاپ انتخاب كنید. خلاصه بیشتر وقتمون به انتخاب عكس گذشت و نشد درست و حسابی چرخی توی فروشگاه بزنیم. من فقط یه اسپیشیال كی گرفتم و برندهای آلمانی شكلات كه مد نظرم بود رو پیدا نكردم. البته توی جزیره چند جای دیگه هم رفتم كه با كمال تعجب و بر خلاف سفرهای گذشته گفتند نداریم و وقتی علت رو پرسیدم گفتند توی فصل تابستون به خاطر گرمای شدید هوا شكلات از آلمان به جزیره نمیاد. تعدادی از همسفرا كه خرید كرده بودند میگفتند كه لباسهای تركی خیلی خوب و با قیمت مناسب داشت و تصمیم گرفتند كه فردا خودشون دوباره سرفرصت برای خرید به این پاساژ بیان. خلاصه ساعت 9 شب سوار اتوبوس شدیم و راننده ما رو جلوی بازار مروارید كه كلی هم رستورانهای خوب اونجاست پیاده كرد و رفت.
یه دوری توی پاساژ مروارید زدیم و بعد رفتیم مركز خرید چین كه پشت پاساژ مرواریده. مقداری خرید كردیم و سپس برای شام رفتیم پیتزا بومرنگ كه تعریفش رو زیاد شنیده بودم و الحق و الانصاف كه پیتزاهاش واقعا خیلی خوب و خوشمزه بود. هم سایز پیتزاهاش بزرگه و هم متنوع هست. پیتزاهای چهار فصل داره كه هر تیكهاش طعم متفاوتی داره. مثلا یكی پپرونی، یكی سبزیجات، یكی استیك، یكی قارچ و گوشت و ... . به نسبت سایز و كیفیت پیتزاها، قیمتهاش واقعا مناسبه (حدودا بین 28 تا 35 تومن بود). ما كه خیلی از غذاش راضی بودیم و پرسیدیم كه آیا توی تهران هم شعبه دارند كه گفتند نه ولی مهرشهر كرج شعبه داریم. البته نمیدونم اونم به همین خوبی و با این كیفیت باشه یا نه، ولی تصمیم گرفتیم تا یه بار هم شعبه كرج رو امتحان كنیم. خلاصه بعد از صرف شام دیگه حسابی خسته شده بودیم. یه تاكسی گرفتیم كه با 8 تومن ما رو به هتل ستاره طلایی رسوند. هتل ستاره طلایی در كنار پارك آهوان قرار داره و به دلیل گرمای هوا آهوها بیشتر شبها تردد میكنند و در سراسر مسیر هم تابلو احتیاط! مراقب آهوها باشید نصب شده. اتفاقا ما كنار جاده یه بچه آهو هم دیدیم كه در حال خوردن برگ درخت بود. راننده تاكسی كه خودش در اون ناحیه (پایگاه نیروی هوایی) اقامت داشت برامون توضیح داد كه افراد محلی برای آهوها سطل آب میذارند تا حیوانات بیچاره از گرما تلف نشن. همچنین در سال گذشته كه آهوها به دلیل زاد و ولد بسیار، تعدادشون زیاد شده بود مسئولین در حدود 500 راس آهو رو به جزیره قشم منتقل كردند. دیگه اینكه اگه به بچه آهو دست بزنید و به اصطلاح بوی انسان بگیره مادرش دیگه اونو تحویل نمیگیره و ... . به هتل كه رسیدیم زود خوابیدیم تا برای فردا آماده شیم آخه فردا اثاث كشی هم داشتیم.
روز دوم: پاراسل سواری/ سافاری/ كشتی شبانه
صبح بعد از صرف صبحانه هتل وسایلمون رو جمع كردیم، اتاق رو تحویل دادیم و به سمت آپارتمان موعود توی شهرك صدف به راه افتادیم. موقعیت مكانی آپارتمان دقیقا پشت بازار مروارید بود و پیاده كمتر از 10 دقیقه با اون فاصله داشت. ساختمانی دو طبقه بود كه در هر طبقه نیز دو آپارتمان دو خوابه كوچیك و جمع و جور قرار داشت، خوب و تمیز بود ولی آسانسور نداشت.
نمای بیرونی آپارتمان شهرک صدف
سریع وسایلمون رو گذاشتیم و با پرداخت 8 تومن با تاكسی به ساحل مرجان رفتیم. ما قبلا توی فرودگاه مهرآباد بلیط پاراسل و غواصی رو به ترتیب نفری 65 و 75 تومن خریده بودیم. رفتیم كلوپ مارینا و رسیدهامون رو تحویل دادیم و بلیطها رو گرفتیم. تصمیم گرفتیم پاراسل رو همون روز استفاده كنیم و غواصی رو فرداش. برای غواصی هم وقت رزرو كردیم.
تصاویر پارک ساحلی مرجان
بعدش رفتیم و سوار قایق شدیم. کلا 9 نفر بودیم به اضافه یه قایقران و یه راهنما. من و همسرم اول میخواستیم دوتایی سوار شیم ولی گفتند نمیشه و مجموع وزن دو نفرمون نباید بیشتر از 120 كیلو باشه. در نتیجه ما دو تا خانوم كه یه مقدار استرس داشتیم با هم سوار شدیم و آقایون هم تنها سوار شدند. البته اگر میخواستیم تنها هم میتونستیم سوارشیم و قیمتش فرقی نداشت. اگه تنهایی سوار بشید چون بالن سبكتره طبیعتا بیشتر بالا میرید و هیجانش هم بیشتره ولی اگه مثل ما خیلی اهل هیجان زیاد نیستید بهتره دو نفری سوار شید. خلاصه اولش با ترس و لرز رفتیم و سوار شدیم. ولی خوشبختانه خیلی خوب و آروم بود و بیشتر به آدم آرامش میداد تا هیجان. از اون بالا آبهای خلیج همیشه فارس رو نظاره كردیم. نسیم خنكی هم در حال وزیدن بود. كلا 6 دقیقه اون بالا بودیم ولی با احتساب نفرات توی قایق یه ساعتی روی آب بودیم. اگه بخواین با پرداخت نفری 10 تومن، دوربین هم در اختیار شما قرار میگیره تا اون بالا عكس و سلفی یا فیلم بگیرید. در مجموع تجربه خوبی بود و به امتحانش میارزید.
پاراسل سواری (دو نفره)
بعد از پیاده شدن از قایق یه مقدار توی ساحل مرجان و زیر آلاچیقها نشستیم و با دوستانی كه توی قایق پیدا كرده بودیم عكس و فیلمها رو رد و بدل كردیم. بعد رفتیم توی پاساژ مرجان و یه دوری زدیم. البته نشد كه خرید كنیم چون ساعت 13:30 شد و مغازهها بستند. تعریف فود كورت مرجان رو خیلی شنیده بودیم برای همین ناهار رفتیم اونجا. فود كورت بزرگ و تمیز و شیكیه. همه چی هم داره، از انواع چلوكباب و غذاهای سنتی و خورشت و سوپ گرفته تا فست فود و غذاهای ایتالیایی و همه نوع سالاد و آبمیوه و بستنی. قیمتها هم نسبت به رستورانهای جزیره كیش خوب و مناسبه. وای فای رایگان نیز در محوطه فود كورت در دسترسه. یه قسمتی رو هم با دیوارهای شیشهای كاملا جدا كردند و رستوران عربی و قهوه خونه سنتی برای صرف چای و قلیون درست كردند. ما یه ته چین مرغ و بادمجان سفارش دادیم (25 تومن) با 4 تا سالاد و نوشیدنی كه جمعا 88 تومن شد. تا اومدیم میز انتخاب كنیم سریع غذاها آماده شد و پیجرمون شروع به لرزیدن و چشمك زدن كرد. حجم غذاها خوب و خوشمزه بود ولی به نظرم یه مقدار زیادی چرب بود یا شایدم ما خیلی به غذاهای چرب و چیل عادت نداریم. سالادهای خیلی لذیذ و متنوعی هم داره (مثل سالاد یونانی 16 تومن، ارمنیا 14 تومن، سزار 19 تومن، شیرازی 9 تومن و تبوله 10 تومن و ...) كه پیشنهاد میكنم حتما امتحان كنید.
بعد از ناهار با پرداخت 8 تومن و با یه تاكسی به محل اقامتمون برگشتیم و یه ساعتی استراحت كردیم. ساعت 16:30 یه مینی بوس اومد دنبالمون و ما رو به سافاری برد. این تور رو از كانتر گردشگری پاساژ دیپلمات به عنوان اشانتیون هدیه گرفته بودیم. خدمات رایگان تور سافاری شامل ترانسفر رفت و برگشت، پرداخت ورودی و انجام یك بازی به صورت رایگان بود. سافاری كیش در واقع مثل یه شهربازی كوچیكه كه در اون انواع وسایل بازی شامل موتور چهار چرخ، كارتینگ، بامپی شوتینگ، تشك ترامپولین، شتر سواری، سافاری، پینت بال، قلعه وحشت، فیش اسپا، بولینگ، دارت، تیراندازی، نقش حنا و ... موجوده. همچنین یه غرفه كوچیكی هم داره که امكان اینكه از نزدیك حیواناتی مانند مار، پیتون، ایگوانا، طوطی و خرگوش و ... رو بغل كنید و عكس بگیرید هم موجوده. توی محوطه سافاری عكاسان دائما از شما عكس میگیرند و تموم عكسها رو چاپ هم میكنند. قیمت عكسها با سایز نصف صفحه A4 هم 25 تومن بود. كلا سافاری كیش با مال دوبی كه توی دل تپههای كویری برگزار میشه و مراسم شام و ... داره خیلی فرق داره. ساعت كار سافاری كیش همه روزه از ساعت 17 تا 20:30 هست. قیمت بازیهاش هم نسبتا مناسبه. مثلا موتور چهار چرخ 30 تومن، شتر سواری 15، ترامپولین 10، قلعه وحشت 20، فیش اسپا 25 و ... . اینها آیتمهایی بودند كه چون استفاده كردیم قیمتهاش یادمه. البته سافاری هم با اینكه سوار نشدیم ولی یادمه كه نفری 60 بود. پكیجهایی هم دارند كه شامل چند بازیه. در صورتی كه اون پكیجها رو بخرید قیمتها از بلیط تك ارزونتر در میاد. همون اول كه وارد مجموعه میشید مانیتورهایی موجوده كه فیلم و عكسهای وسایل بازی رو نشون میده و میتونید همونجا بلیط هر كدوم رو كه خواستید بخرید، یا پس از پرداخت ورودی، اول یه گشتی توی مجموعه بزنید و بعد برگردید و برای هر كدوم كه خواستید بلیط بخرید (چون مسافت زیادی نیست). داخل مجموعه هم همه نوع امكانات رفاهی مانند رستوران، كافی شاپ، تخت و صندلی و ... موجوده. تمام مدت هم موزیكهای شاد و پرانرژی توی فضا پخش میشه تا شما رو ترغیب به بازی بیشتر كنه.
در مورد بازیهای سافاری باید بگم كه قلعه وحشتش در مقایسه با نمونههای مشابه خیلی ترسناك نبود (اینطور كه شنیدم اونی كه توی خود جزیره و پشت هتل ارم هست خیلی بهتره). ترامپولین و شتر سواری هم بیشتر بدرد بچهها میخورد. فیش اسپا تجربه جالبی بود كه به امتحانش میارزید. پاهاتون رو توی یه آكواریوم پر از ماهی میكنید. اولش یه كم چندش آوره و آدم غلغلكش میاد ولی بعد براتون عادی میشه و باعث ریلكسی و آرامش آدم میشه. موتور چهار چرخ هم اگه تا حالا امتحان نكردید خوبه. البته یه نوع موتورهای حرفهای 500 سی سی هم داشت كه فقط افراد حرفهای میتونستند سوار بشند. بامپی شوتینگ هم حسابی هیجان داشت البته ما جرات نكردیم امتحان كنیم چون هیجانش برای ما خیلی زیاد بود. اولا آدمو با یه سری كش میبستند و بعد با موتور به عقب میكشیدند و یهو ولش میكردند تا با سرعت به جلو پرتاب بشه. برام جالب بود كه خیلی از افرادی كه این بازی رو انتخاب میكردند خانومها یا به عبارتی شیر زنان بودند. یه بازی دیگه هم داشت كه یه توپ خیلی بزرگ و شیشهای بود كه توش تا 6 نفر هم جا میشدند و میشد خانوادگی استفاده كرد. توی توپ در حدود 60 لیتر آب بود البته یه لباس پلاستیكی بهتون میدن تا بپوشید و زیاد خیس نشید. بعد از بالای تپه توپ رو غل میدن پایین. من چون قبلا این بازی رو روی موجها دریا امتحان كرده بودم اینبار دیگه نرفتم. در آخر هنگام خروج از مجموعه میتونید عكسهاتون رو انتخاب كنید. ما تا ساعت 8 شب اونجا بودیم. قرار بود ترانسفر رایگان برگشت ساعت 20:30 بیاد دنبالمون ولی ما دیگه منتظر اون نشدیم. خودمون یه ماشین گرفتیم (10 تومن) و به بندرگاه رفتیم. چون ساعت 22 تور كشتی گوهر با شام و موسیقی رو داشتیم.
خیلی زود به بندرگاه رسیدم. یه ساعتی وقت داشتیم كه همون اطراف توی سالن انتظار و فروشگاههاش گشتی زدیم. توی قسمتی از سالن انتظار یه بركه كوچیك و قشنگ درست كردند كه توش ماهی و لاك پشت بود. ماكتهای زیبایی هم از جزیره كیش وجود داشت. یه مقدار اونا رو نگاه كردیم و عكس گرفتیم. حدود ساعت 21:30 اعلام كردند كه برای سوار شدن به كشتی به گیت خروجی مراجعه كنیم. بعد از خروج از گیت یه مقدار پیاده روی كردیم تا به كشتی رسیدیم. كشتی گوهر دو طبقه و نسبتا بزرگ بود با ظرفیت حدودا 200 نفر، البته فضای عرشه كشتی نسبتا كوچیك بود. سن نمایش در طبقه پایین كشتی قرار داشت. برای ردیفهای آخر و طبقه دوم LCD نصب شده بود. البته اون شب كمتر از 100 نفر توی كشتی حضور داشتند و طبقه بالا كاملا خالی بود. چیدمان صندلیها و میزهای پذیرایی هم كاملا مثل هواپیما بود. كشتی تهویه خیلی خوبی داشت و حسابی خنك بود. آقای مكس (شومن) و دیجی فرشاد خیلی خوب بودند و برنامه مفرح و شادی رو اجرا كردند و كلی هم به حضار جایزه دادند. متاسفانه عكاسی و فیلم برداری از برنامه كشتی با دوربین شخصی مجاز نبود.
در اوایل برنامه، كشتی ثابت ایستاده بود ولی از اواسطش شروع به حركت كرد. ساعت 11 شام سرو شد و بعد از شام هم یه فرصت كوتاه 15 دقیقهای برای حضور بر روی عرشه وجود داشت كه در صورت تمایل میشد آب و هوایی عوض كرد و از نسیم خنك شامگاهی و تماشای آبهای نیلگون خلیج فارس در شب لذت برد. شام جوجه كباب بود با یه مقدار سالاد ماكارونی و نوشابه كه توی ظرفهای یكبار مصرف آلومینیومی سرو شد. بعد از شام هم مجددا یه مقدار موسیقی و استند آپ كمدی برگزار شد. ساعت 24 كشتی به بندرگاه رسید و پیاده شدیم. همزمان افراد زیادی هم توی صف بودند تا سوار كشتی بشند. برنامه كشتی گوهر هر شب در دو سانس 22 تا 24 و 24 تا 2 بامداد برگزار میشه. كشتیهای دیگهای مانند رانیا، دنا و اوستا هم هستند كه اونا هم در دو سانس 21 تا 23 و 23 تا 1 بامداد برنامه دارند. به جز كشتی اوستا كه بلیطش نفری 75 تومنه و در واقع یه رستوران متحرك و موزیكاله و چیدمان میز و صندلیهاش واقعا مثل رستورانه (نه هواپیما)، شام بقیه كشتیها كلا جوجه كبابه و قیمتشون هم 50 یا 55 تومنه. اینطور كه شنیدم برنامه كشتیهای 50 یا 55 تومنی شادتر و بهتره. سپس با یه تاكسی و پرداخت مبلغ 10 تومن به خونه برگشتیم. نكته بد سفر اینجا بود كه فهمیدم دارم سرما میخورم.
روز سوم: غواصی/ پاساژگردی/ پارك دلفینها
صبح ساعت 8 با صدای زنگ ساعت بیدار شدیم. ساعت 9 خانمها و ساعت 11 آقایون غواصی داشتند. سریع آماده شدیم و با تاكسی به ساحل مرجان و كلوپ غواصی مارینا رفتیم. غواصی خانومها هر روز در دو نوبت 9 و 13 برگزار میشه و اگه نمیتونید صبح زود بیدار شید میتونید ساعت دوم رو رزرو كنید، ولی من شنیده بودم كه صبح جهت تابش نور خورشید برای عكاسی و فیلم برداری خیلی بهتره. عكاسی و فیلمبرداری از زیر آب با پرداخت نفری 40 تومن امکان پذیر بود. وارد كلوپ كه شدیم اول یه تعهدنامه ازمون گرفتند و بعد برای تعویض لباس رفتیم. لباس غواصی خانمها در واقع همون مایوهای اسلامیه كه تو مالزی دیده بودم. یه چیزی مثل مانتو و شلوار و مقنعه كه وقتی میپوشی بیشتر شبیه راهبههای مسیحی میشی. كلا 5 تا خانوم بودیم با یه مربی و یه آقا كه نقش قایقران رو داشت. سوار یه قایق نسبتا كوچیك شدیم و رفتیم وسط دریا. توی راه مربی برامون توضیح داد كه اصلا نترسید و نیازی نیست شما كار خاصی انجام بدید یا حتی شنا كنید. گفت تصور كنید كه توی یه استخر با عمق 3 یا 4 متر رفتید. اگه حالتون بد شد با دست اشاره كنید كافیه و در كمتر از سه ثانیه روی آب هستید. یه مقدار هم زبان ایما و اشاره برای زیر آب یادمون داد كه حالم خوبه یا بده رو چطوری بگیم و چند تا فیگور هم برای فیلم و عكس بهمون گفت. جلیقهها به همراه كپسول، ماسك، عینك و كفش غواصی رو پوشیدیم. كپسولهاش خیلی سنگین بودند البته وقتی توی آب میرید سبكتر میشه. لب قایق و پشت به دریا میشینید و بعد با یه حركت پشت و رو مثل كله ملق بر عكس وارد آب میشید. بعدش مرحله تمرین توی آب شروع میشه. اول فقط سرتون رو زیر آب میبرید و تنفس رو تمرین میكنید كه با دستگاه و فقط به وسیله دهن نفس بكشید نه با دماغ و اگه آب رفت توی دهان اونو با فشار یه دگمه خارج كنید. همچنین اگه گوشتون گرفت كه صد در صد هم میگیره چطوری سعی كنید تا با حركتی شبیه به فین كردن بازش كنید. بعد از مقداری تمرین با كم كردن باد جلیقهها به زیر آب رفتیم.
مربی دو نفر دو نفر افراد رو زیر آب میبرد و عكس و فیلم میگرفت. اون پایین صخره بزرگی بود كه اونو میگرفتیم. بیشتر عكس و فیلمها هم همونجا گرفته میشد. كلی ماهیهای رنگارنگ هم از جلوی صورت و چشمهامون رد میشدند. البته مربی بهمون گفته بود كه چیزی رو نگیرید و به ماهیها دست نزنید. با این كه اصلا عمق زیادی پایین نرفتیم ولی خیلی به پرده گوش فشار میاومد و تنفس هم واقعا سخت بود و خیلیها بعد از مدت كوتاهی احساس كمبود اكسیژن میكردند و با اشاره به مربی میگفتند كه میخوان برن بالا و با پر كردن باد جلیقهها روی سطح آب میاومدند. اگه بتونید زیر آب بمونید یه مقدار از صخره هم پایینتر میرید و با حالت خوابیده و به روی شكم یه دوری همون اطراف میزنید. البته هر چی پایینتر برید فشار آب بیشتر و نفس كشیدن سختتر میشه. من با اینكه سرما خورده بودم و گرفتگی گوشم باز نمیشد و احساس كمبود اكسیژن هم داشتم ولی هر طور شده تا آخرش زیر آب دوام آوردم. كل زمانی كه زیر آب هستید حدودا 15 دقیقه است. بعدش به سطح آب بر میگردید و تجهیزات رو به قایقران تحویل میدید تا نفرات بعدی استفاده كنند. البته اگه شنا بلدید میتونید از فرصت استفاده كنید و بعد از تحویل وسایل سریع نیاین توی قایق بشینید و همون دور قایق شنا كنید تا بقیه هم برن و بیان. كلا غواصی از اون چیزی كه تصور میكردم سختتر بود. با اینكه خودم شناگر هستم ولی با اون همه دم و دستگاه انقدر سنگین میشید كه نمیشه خوب شنا كرد. اگه مشكل قلبی و تنفسی دارید توصیه میكنم كه غواصی رو انتخاب نكنید. تور غواصی ما در حدود دو ساعت طول كشید. وقتی برگشتیم ساحل مرجان ساعت 11 بود و آقایون داشتند سوار یه قایق دیگه میشدن تا برای غواصی برن. غواصی آقایان هر روز در دو سانس 11 و 15 برگزار میشه.
عكسی از غواصی در زیر آب
ما هم توی این فاصله از فرصت استفاده كردیم و یه گشتی توی بازار مرجان زدیم و خرید كردیم. قیمتهاش مناسب بود. ساعت 13:30 مغازهها شروع به بستن كردند و همزمان آقایون هم از غواصی برگشتند. برای ناهار مجددا به فود كورت مرجان رفتیم. به نظرم اگه پاساژهای كیش یه سره باز بودند و اون تایم وسط روز رو تعطیل نمیكردند خیلی بهتر بود. من سوپ جو و شیر سفارش دادم (10 تومن) كه خیلی هم خوشمزه بود و بقیه هم لوبیاپلو، پلومرغ، و فسنجون با سالاد و نوشیدنی كه روی هم 89 تومن شد. بعد ناهار سریع با یه تاكسی اومدیم خونه تا استراحت كنیم. عصر برنامه پارك دلفینها رو داشتیم كه بلیطهاشو قبلا از كانتر گردشگری نفری 93 تومن خریده بودیم. سر راه هم یه سر رفتیم داروخانه تا آنتی بیوتیك بگیرم ولی هر كاری كردم گفت بدون نسخه نمیشه. به ناچار چند تا قرص سرماخوردگی و استامینوفن گرفتم. یه ساعتی استراحت كردیم. طبق قرار ساعت 15:30 ماشین اومد دنبالمون و با 8 تومن ما رو به پارك برد.
دم در پارك جمعیت نسبتا زیادی توی صف بودند. یه مقدار منتظر شدیم تا ساعت 16 كه در رو باز كردند و رفتیم داخل. اول یه گروه از پرسنل با خوشرویی بهمون خوشامد گفتند. بعدش هر خانواده كنار ترن عكس یادگاری انداخت و سپس ادامه مسیر. در طول مسیر هم تعداد زیادی راهنما حضور داشتند. پارك دلفینها كلا چند بخش داره: 1. باغ پرندگان، 2. بخش خرندگان، 3. شو كلاسیك و سیرك حیوانات، 4. نمایش دلفینها و شیرهای آبی، 5. آكواریوم آب شور.
ابتدا با شاهینی به نام الكس كه خیلی آروم روی دستمون نشست عكس گرفتیم. سپس از باغ پرندگان عبور كردیم. بوقلمونها و طاووسها آزادانه در محوطه در حال گشت و گذار بودند. بعدش به بركه مرغهای ماهی خوار و لك لكها رسیدیم. طوطیها و پرندگانی مانند توكا هم توی قفس بودند. یه شتر مرغ به نام لوسی هم بود كه بچههای كوچیك پشتش میشستن و بزرگترها كنارش میایستادن و دستشون رو دور گردنش مینداختن و عكس میگرفتن. در گوشهای از باغ توی یه محیط سرپوشیده كه با استفاده از هواسازهای فوق قوی حسابی سرد و خنك شده بود پنگوئنها نگهداری میشدند. بعد از گشتی در باغ وارد محوطه سرپوشیدهای شدیم و اونجا ایگونا و مار پیتون رو در آغوش گرفتیم و عكس انداختیم. بقیه مارها هم مثل افعی و كبری و ... توی قفسهای شیشهای بودند. من پارك دلفینها رو 10 سال پیش هم در یكی از سفرهام به كیش رفته بودم ولی اون موقع انقدر متنوع و گسترده نبود. الان محیطش رو شبیه به تور افاموسی مالزی درست كردند. اگه مثل ما از بودن كنار حیوانات و لمس اونا لذت میبرید این محیط براتون لذت بخش خواهد بود. پس از بازدید از قسمت خزندگان به طرف آمفی تئاتر محل برگزاری سیرك رفتیم. صندلیها به صورت پلكانی دور تا دور سن قرار گرفته بودند. این سیرك هم شوی كلاسیك (بدون حضور حیوانات) داشت (مانند سیرك آفتاب پارك ارم) و هم شوی حیوانات (طوطیها) كه با پخش موسیقیهای شاد، محیطی پر انرژی رو فراهم كرده بودند. در ابتدا دو طوطی وارد سالن شدند و با حركاتی هماهنگ و با سرعت چند بار دور سالن چرخیدند و بعد شومن كه همون دلقك سیرك بود وارد شد. اول شوی كمدی و بعد نمایشهای كلاسیك مانند حركات تعادلی و موزون، رقص، عبور از حلقه آتش و ... اجرا شد. مسابقاتی نیز با همكاری و مشاركت حضار و تماشاچیان داوطلب برگزار شد و جوایزی نیز به رسم یادبود به ایشان اهدا گردید. در آخر هم نمایش طوطیها بود، یكی از طوطیها توپها و حلقهها رو توی سبد و میله مینداخت، اون یكی دوچرخهای رو به جلو هل میداد و سومی پرچمی رو به بالا میبرد و ... . در پایان هم با حضور بر روی سن با عوامل و بازیگران عكس یادگاری انداختیم. ناگفته نماند كه عكاسی و فیلم برداری از سیرك با دوربین شخصی ممنوع بود. وقتی از سالن خارج شدیم توی محوطه سی دی نمایش همانروز سیرك و عكسهامون كه چاپ شده بودند همه موجود بود. یه 20 دقیقهای استراحت داشتیم و توی این فاصله با مابقی حیوانات مثل اسب و طوطی و ... عكس گرفتیم و بعد به سمت محل نمایش دلفینها هدایت شدیم. لیدرها گفتند صندلیهای ردیف وسط دید بهتری دارند و هر چه ردیفهای بالاتر رو انتخاب كنیم به سن مسلط تریم.
قبل از شروع نمایش یه ماده شیر دریایی به اسم سارا رو آوردند تا باهاش عكس یادگاری بگیریم. چون ما بالاترین ردیف سن بودیم و مسافتمون تا محل مورد نظر زیاد بود و همچنین به دلیل گرما و خستگی، علی رغم علاقه زیاد متاسفانه مجبور شدیم قیدش رو بزنیم. برای عكس انداختن با شیر دریایی بهتره ردیفهای پایینتر رو انتخاب كنید. بعد هم مجری برنامه شروع به خوشامدگویی كرد و نمایش شیرهای دریایی آغاز شد. سپس نوبت به دلفینها رسید. 3 تا دلفین ماده و دو تا دلفین نر یكسری حركات آكروباتیك و ورزشی رو اجرا كردند. بعد هم كلیپ زایمان مانلی دلفین ماده رو نشون دادند. دلفینها اصولا در اسارت جفتگیری نمیكنند ولی دامپزشكان با كلی تلاش موفق شدند توی این مدت 10 سال، سه تا بچه دلفین بدنیا بیارند. یكی از دلفینهای ماده هم اومد بیرون آب و نقاشی غروب خورشید رو كشید كه این نقاشی رو به مزایده گذاشتند (قیمت پایه 250 هزار تومن) و در رقابتی تنگانگ بین دو نفر از تماشاچیان، بالاخره به قیمت 2.5 میلیون فروخته شد. البته اونجا شنیدم كه سال گذشته یك نفر این تابلو رو 50 میلیون خریداری كرده. پس از اینكه برنده مزایده مشخص شد نقاش تابلو (دلفین ماده) گلی رو به نشونه تشكر به آقای خریدار اهدا كرد. عكاسی و فیلم برداری از شو دلفینها مجاز بود. با اتمام نمایش از سالن خارج شدیم. در هنگام خروج اعلام شد كه در صورت تمایل میتونیم برای گرفتن عكس با دلفینها و یا شنا با اونا برای فردا ثبت نام كنیم. قیمت عكس با دلفین 80 تومن بود.
توی مسیر خروج از پارك هم آكواریومهای آب شور خیلی بزرگی قرار داشت كه همه نوع ماهی از كوسه ماهی و سفره ماهی گرفته تا لاك پشت غول پیكر و ... در اون موجود بود. سپس با گذر از تونلی به سمت درب خروج هدایت شدیم. ساعت 20:30 بود و هوا کاملا تاریک شده بود. در راه خروج مجددا كانترهایی برای فروش عكسهایی كه ازمون گرفته بودند وجود داشت. عكسهامون رو انتخاب كردیم و خریدیم. قیمت عكسها با سایز نصف صفحه A4 هم 25 تومن بود (البته بدون شاسی). كلا پارك دلفینها یه نصف روزتون رو كاملا پر میكنه یعنی از ساعت 16 تا 20:30.
تصاویر باغ پرندگان
تصاویری از بخش خزندگان و سایر حیوانات
تصاویر آكواریوم آب شور
روبروی درب پارك دو تا تونل مانند ساخته بودند كه توش مجسمههایی مثل دایناسور و لاك پشت و دلفین و ... بود كه با اونا هم عكس گرفتیم و بعد با 8 تومن برای صرف شام به غذاخوریهای روبروی پاساژ مروارید رفتیم. برای شام رستوران جوجه اناری رو انتخاب کردیم و اكبر جوجه با برنج (21 تومن) و سوپ و سالاد سفارش دادیم. غذاش خوشمزه و لذیذ بود. قیمتهاش خیلی خوب و مناسب بود و از فود كورت مرجان هم ارزونتر بود. بعد هم پیاده به سمت خونه راه افتادیم. با اینكه خونه دقیقا پشت بازار مروارید بود و پیاده چند دقیقه بیشتر راه نبود ولی چون ما اولین بار بود كه این مسیر رو پیاده میرفتیم و هوا هم تاریك بود یه مقدار سخت پیداش كردیم و چند بار دور خودمون چرخیدیم و این باعث شد مسیر یه مقدار طولانیتر بشه. رسیدیم خونه دیگه از خستگی بیهوش شدیم تا فردا و روز جدید.
روزچهارم: پاساژگردی/ پلاژ
صبح اول چمدونها رو بستیم و بعدش صبحانه مختصری خوردیم و با 8 تومن به مركز تجاری رفتیم. چرخی توی پاساژ زدیم و یه مقدار خرید كردیم. قیمتهاش خوب بود، البته به نظرم اجناس پاساژ مرجان و مروارید ارزونتر بودند شاید چون دورتر از بقیه هستند و تك افتادند. طبقه بالای پاساژ كنار قهوه فروشی کلی صندلی ماساژ داره كه رفتیم و استفاده كردیم. در طبقه دوم مركز تجاری یه شعبه دیگه از مركز خرید چین قرار داشت كه یه سری هم به اونجا زدیم. میخواستیم به مركز خرید زیتون كه دقیقا كنار پاساژ بود بریم ولی دیگه ساعت 13:30 شد و پاساژها تعطیل كردند. واسه همین تصمیم گرفتیم برای صرف ناهار به هایپرماركت بریم. خوبی هایپرماركت اینه كه یكسره بازه. از طرفی تعریف غذاهای اونجا رو هم زیاد شنیده بودم. هایپر در واقع یه فود كورت خیلی كوچیك داره با دو تا رستوران، یكی فست فود و دیگری غذاهای ایرانی (شامل انواع كباب، خورشت، ماكارونی و لوبیاپلو و ...) به همراه غرفهای برای انواع سالاد و مخلفات كه ساندویچهای سبك و سرد هم داره که بیشتر بدرد میان وعده میخوره. كیفیت و حجم غذاهاش خوب و مناسب بود و قیمتهاش به نسبت فود كورت مرجان ارزونتر بود. ما مرغ سوخاری دو تكه كمبو (20 تومن) و دو پرس مرغ ترش با برنج (جمعا 36 تومن) و لوبیا پلو (16 تومن) سفارش دادیم با مخلفات و نوشیدنی كه كلا برای چهار نفر 82 تومن شد. بعد ناهار هم توی هایپر ماركت یه دوری زدیم و اندكی خرید كردیم. قیمتهاش خوب بود. مثلا نیم بوت و بوتهای بلند همه حراج خورده بود (بین 50 تا 70 شده بود).
موقعیت بازارها و سایر اماكن مهم بر روی نقشه
ساعت 15:30 یه تاكسی گرفتیم تا ما رو به پلاژ ببره. چون پلاژ آقایون نزدیكتر بود اول اونا رو پیاده كردیم و بعد به سمت پلاژ خانومها كه دورتر بود رفتیم. در واقع دو تا مسیر جداگانه حساب میشد و برای همین 13 تومن گرفت. ورودی پلاژ نفری 15 تومن بود. ساعت اتمام كار پلاژ ساعت 18:00 بود و خیلی وقت نداشتیم. سریع وقت ماساژ رزرو كردیم. قیمتها برای نیم ساعت به این صورت بود: ریلكسی 55 تومن، درمانی (به همراه سنگ و حوله داغ) 65، تایلندی 60. برای یه ساعت هم طبیعتا دو برابر میشد. قبل از رزرو هم کلی راهنمایی میكردند كه كدوم نوع ماساژ بدرد شما میخوره. من تایلندی میخواستم كه گفتند توصیه نمیكنیم چون یه ماساژ خیلی سنگینه که روی زمین انجام میشه و مخصوص ورزشكارهاست. گفت میتونید درمانی رو انتخاب کنید که نسبت به ریلكسی قویتره. خلاصه ما یه ریلكسی و یه درمانی رزرو كردیم. تا اومدیم یه گشتی توی ساحل بزنیم نوبتمون شد. بعد از ماساژ هم رفتیم تا تنی به آب بزنیم. آب دریای جنوب درست بر عكس دریای شمال مثل اشک چشم میمونه، تمیز و شفاف و گرم. خوشبختانه توی اون ساعات آخر دیگه آفتاب خیلی رمقی نداشت كه بخوایم نگران آفتاب سوختگی باشیم. یه ساعتی شنا كردیم و بعد هم سوت پایان مجموعه رو زدند. سریع دوش گرفتیم (قسمت دوشها صابون و شامپو نداره، حتما با خودتون ببرید). دم در پلاژ یه تاكسی گرفتیم (7 تومن) و اومدیم خونه تا آماده رفتن به فرودگاه بشیم. خوشبختانه صبح چمدونها رو بسته بودیم. آقایون كه زودتر از پلاژ اومده بودند بیرون، سر راه یه سری هم به پاساژ مروارید زدند تا سوغاتی بگیرند. یه چایی خوردیم و واحد رو تحویل دادیم. ساعت 19:30 تاكسی اومد دنبالمون و ما رو به فرودگاه برد. ما به دلیل جابه جایی محل اقامتمون، عکسهایی که روز اول توی گشت شهری گرفته بودیم بدستمون نرسید و بعد از کلی تماس و پیگیری بالاخره معلوم شد همون روزی که ما هتل رو ترک کردیم عکسها تحویل هتل شده. راننده تاكسی مهربونی كه توی این چند روز باهاشون آشنا شدیم و مثل یه دوست خوب دائما ما رو اینور و اونور میبردند و کلی هم از تجربیاتشون استفاده کردیم (آقای عبداللهی)، بدون مطالبه هیچ هزینهای، عکسها رو از هتل تحویل گرفتند و توی فرودگاه بدست ما رسوندند که جا داره اینجا ازشون یاد و تشکر کنم.
بارها رو تحویل دادیم و رفتیم اون ور گیت. پروازمون ساعت 20:30 بود كه با نیم ساعت تاخیر ساعت 21:00 انجام شد. برای پذیرایی هم شام سبك سرو شد كه شامل ساندویچ مرغ با آبمیوه و شكلات بود. ساعت 22:30 به فرودگاه مهرآباد رسیدیم. خلبان گفت كه به علت ترافیك فرودگاه فعلا اجازه نشستن نداریم و یه دوری میزنیم تا نوبتمون شه. البته بهتر بود چیزی نمیگفتند. چون تا اون موقع همه خواب بودیم ولی بعدش یهو استرس گرفتیم كه نكنه مشكلی وجود داره و مثلا چرخ هواپیما باز نمیشه و ... . حدود ساعت 23 بالاخره به سلامت به زمین نشستیم. بدین ترتیب داستان سفر كوتاه و 4 روزه ما به كیش به پایان رسید.
به پایان آمد این دفتر، حكایت همچنان باقیست. به امید سفرها و سفرنامههای بیشتر برای همه دوستداران سفر. این هفتمین سفرنامهای بود كه برای سایت خوب لست سكند مینویسم و امیدوارم در طول این سالها شاهد پیشرفتی هر چند كوچك در نگارش سفرنامهها بوده باشیم. از اینكه وقت ارزشمند خود را به خواندن این سفرنامه اختصاص دادید کمال تشكر را دارم. موفق و سربلند باشید. بدرود.
نتیجه گیری و توصیهها و توضیحاتی درباره قیمتها (مانند تاکسی، مترو، خورد و خوراک و... ) :
1. برای اغلب مسیرها كرایه تاكسی بین 6 تا 8 تومنه كه جدا از مسافت بستگی به تعداد نفراتی كه سوار ماشین شدن هم داره.
2. تعریف تم پارك آبی اوشن کیش رو زیاد شنیدم. ظاهرا بزرگترین پارک آبی روباز ایرانه. ما اگه یه روز بیشتر زمان داشتیم حتما میرفتیم. ولی ان شاالله در سفر بعدی به کیش حتما امتحانش میکنیم. بلیط تمام روزش 130 و نصف روزش 85 تومنه. چهارشنبهها هم که برای بانوان روز آفتاب گرفتنه و سرسرهها غیر فعالند 35 تومنه.
برنامه كاری پارک آبی كیش
3. كیش جاهای دیدنی دیگهای مثل شهر باستانی حریره، آب انبار، روستای باغو و ... هم داره که ما در این سفر فرصت بازدید از اونا رو نداشتیم. همین طور بازیهای آبی دیگهای مثل شاتل، بنانا، جت اسكی و ... (البته تجربهاش رو از سفرهای قبلی داشتیم).
4. برای سفر به کیش به نظرم انتخاب تورهای 4 شب و 5 روزه بهتره. البته دوستانی هم دیدم که یه هفتهای اومده بودند تا قشنگ با فراغ بال و سر فرصت همه جا رو بگردند و خرید کنند.
4. روبروی بازار مروارید رستورانهای خیلی خوب و متنوعی وجود داره، مثل پیتزا بومرنگ و جوجه اناری. فود کورت مرجان و هایپر مارکت هم خیلی خوبند.
5. با توجه به آب و هوای جزیره، بهترین فصل برای سفر به كیش فصول سرد ساله (پاییز، زمستان و اوایل بهار). البته من خودم همیشه وسط تابستون و توی اوج گرما که جشنواره تابستانی هم هست كیش یا دوبی میرم. یه مقدار سخته ولی چون هوا شرجیه و رطوبت هوا زیاده قابل تحمله و آدم اذیت نمیشه.
نقد و بررسی هتل «ستاره طلایی کیش» را نیز می توانید از اینجاملاحظه کنید.
نویسنده : مهسا اسدالله
تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمیگیرد.