به نام خدا
حضور در مراسم پیرشالیار بر فراز اورامانات
سفرنامه اورامان تخت
مراسم پیر شالیار مراسمی بود که هیچ اطلاعی از اون نداشتم تا این که یک روز از یکی از سر گروه های یک کانال تلگرامی که در حوزه گردشگری فعالیت می کرد پیامی دریافت کردم که محتوای پیام دعوت برای شرکت در مراسم پیر شالیار در اورامانات کردستان بود. جالب به نظر می رسید, طبیعت زیبای اورامانات در اردیبهشت ماه و حضور در مراسمی آیینی من رو وسوسه کرد تا به این دعوت پاسخ مثبت بدهم. حرکت روز چهارشنبه دوازدهم اردیبهشت از ترمینال سنندج بود. روز موعود رسید و ما شبانه به سمت سنندج حرکت کردیم تا ساعت شش صبح در ترمینال باشیم.ترمینال سنندج در ورودی شهر قرار داره. برنامه سفر به این ترتیب بود. روز اول حرکت از سنندج به سمت روستای اورامان تخت, اقامت در خانه روستایی و روز دوم حضور در مراسم پیر شالیار, حرکت به سمت مریوان,بازدید از دریاچه زریوار در مریوان و بازگشت به سنندج. ساعت شش صبح تقریبا همه همسفرها در ترمینال جمع شده بودند و پوریا لیدر محترم و کسی که برنامه ریزی این سفر رو بر عهده داشت از ما خواست که سوار مینی باس ها شیم.سه مینی باس برای این سفر ترتیب داده شده بود و خدا رو شکر ما انقدر خوش شانس بودیم که با بهترین های گروه در یک ماشین قرار گرفتیم. متاسفانه در طول سفر مسافران در دو مینی باس دیگه کمی به اختلاف نظر برخوردن. ساعت هفت صبح ماشین ها حرکت خود را به سمت اورامان آغاز کردن.من که شب قبل در جاده بودم, تقریبا سه چهار ساعتی رو علیرغم اینکه صندلی ها چندان هم راحت نبودن به راحتی خوابیدم.مینی باس در یک روستای میان راهی برای صبحانه ایستاده بود و اینجا بود که من بیدار شدم. انگار که طبیعت روستا نقاشی شده بود و دشت رنگ سبز مخملی به خود گرفته بود.گاوها آسوده از سویی به سوی دیگر خرامان خرامان راه رفته و از طبیعت پاک و چریدن در چمنزار های سبز لذت می بردن. ما هم در دل طبیعت صبحانه خودمون ور صرف کردیم.
عکس شماره 1
عکس شماره 2
عکس شماره 3
جاده آنچنان هموار نبود و ساعت سه بعد از ظهر به شهرستان پاوه رسیدیم. پاوه، یکی از شهرهای شمالی استان کرمانشاه است که در مجاورت مرز ایران و عراق قرار گرفته و به خاطر ساختار پلکانی که داره، لقب شهر هزار ماسوله رو به خودش اختصاص داده. آب و هواش نسبتا سرد و مایل به معتدل و نیمه مرطوبه. در مورد پیشینه تاریخیش میشه گفت، این شهر زیبا بیش از 3000 سال قدمت داره و بافت تاریخی و جاذبه های گردشگریش هر گردشگری رو به سمت خودش جذب میکنه. دوخوا (آش دوغ)، دوینه، کلانه، شه له مینه، خورشت هلو ، خورشت خرال و … از غذاهای محلی پاوه هستن. برای ناهار ما کباب سفارش دادیم که عالی بود.
عکس شماره 4: پاوه
عکس شماره 5: پاوه
عکس شماره 6: پاوه
هر چی به اورامان تخت نزدیک تر می شدیم جاده ها صعب العبور تر و هوا سردتر می شد.سرانجام به روستای تخت اورامان رسیدیم. اورامان، از غرب با عراق، از شمال با کردستان و از جنوب با جوانرود محدود میشود و جادهای به طول ۷۵ کیلومتر آن را به شهر مریوان متصل مینماید. این شهر در درهای شرقی- غربی و در شیب تندی روبه روی کوه «تخت» واقع شدهاست. خانههای شهر به طور کلی از سنگ و اغلب به صورت خشکه چین و به صورت پلکانی ساخته شده است. بنا به اعتقاد مردم منطقه اورامان زمانی شهری بزرگ بود و مرکزیتی خاص داشت و به همین خاطر از آن به عنوان تخت یا مرکز (حکومت) ناحیه اورامان یاد میکردند. مردم اورامانتخت به اورامی (هورامی یا اورامانی) سخن میگویند که یکی از گویشهای گورانی است که آن نیز زیرگروهی است از گویشهای ایرانی شمالغربی. اورامی در گذشته زبان کتابت به شمار میآمده و لهجه رسمی بوده است. مردم اورامان تخت مسلمان و سنی مذهب هستند، با این وجود آیینهای باستانی ایرانی هنوز در حافظه تاریخی برخاسته از نیاکان مردم این منطقه، جای دارد و آن را پاس میدارند. جمعیت زیادی در روستای اورامان تخت حضور بهم رسونده بودن که واسه من جای تعجب داشت.
عکس شماره 7: اورامان تخت
عکس شماره8: جاده پاوه به سمت اورامان تخت
عکس شماره 9: صاحب منزل روستایی در اورامان تخت
عکس شماره 10: اورامان تخت
در یکی از خونه های روستایی اقامت یافتیم و برای شام دلمه محلی خوردیم که دستپخت خانم صاحب خانه بود. انقدر خسته بودیم که خیلی زود خواب به سراغ مون اومد.صبح روز بعد راهی محل برگزاری مراسم پیر شالیار شدیم.
یکی از مراسمهای ویژه در منطقه هورامان کردستان، مراسم پیر شالیار است، مراسمی که مردم منطقه به آن عروسی پیرشالیار میگویند و آیینی چندهزارساله است. تاریخ مراسم پیرشالیار، دو بار در سال است. یکی ۱۵ بهمن و دیگری ۱۵ اردیبهشت هر سال. در عروسی پیر شالیار که در زمستان برگزار میشود، آیینهایی مثل قربانی کردن گاو و گوسفند، پخت آش و گوشت، دفنوازی، سماع، پخش نذری، نماز و ذکر و شبنشینی، سه روز پشت سر هم اجرا میشود و سختی راه و سرمای هوا باعث کمتر شدن تعداد گردشگران میشود. اما مراسم کومسای که به آن مراسم شکستن سنگ مقدس هم میگویند، کمی متفاوتتر است. مراسم کُومسای که در آخرین جمعه قبل از نیمه اردیبهشتماه(۱۵ اردیبهشت) از اول صبح در مزار پیرشالیار در هورامان برگزار میشود، با فاتحهخوانی، دف نوازی و اجرای مراسم تلیلهخوانی همراه است و در پایان هر مراسم سنگی را میشکنند که به باور مردم دوباره تا سال بعد رشد میکند.
ریشه مراسم پیرشالیار
در افسانههای مردم منطقه اورامانات پیری اسطورهای به نام پیر شالیار هست که میگویند از موبدان عبدالقادر گیلانی از عارفان و شعرای قرن پنج و ششم بوده. ماجرا از این قرار است: شاه بهار خاتون، کر و لال است و تمام طبیبان از مداوایش عاجز شدهاند تا اینکه آوازه پیر شالیار به بخارا میرسد. پادشاه بخارا هم شرط کرده است که هر کسی دخترش را شفا دهد او را به عقدش درمیآورد؛ بالاخره عموی پادشاه با عدهای از اطرافیان پادشاه به سمت اورامان حرکت میکنند. همینکه نزدیک روستای اورامان تخت میشوند، گوشهای دختر به طور آنی شفا پیدا میکنند و میشنوند. ماجرا به همین جا ختم نمیشود و وقتی که به نزدیکی خانه پیر شالیار می رسند صدای نعره دیوی توجه شان را جلب میکند. دیو از تنورهای که در حال حاضر اهالی به آن تنوره دیوها می گویند و نزدیک خانه پیر شالیار است، به زمین میافتد، کشته می شود و همزمان با آن زبان شاه بهار خاتون هم باز میشود و شروع به حرف زدن میکند. پادشاه دخترش را به عقد پیرشالیار در میآورد و مردم جشن عروسی بزرگی برای پیرشالیار و بهار خاتون برپا میکنند. جشنی که ما در اون حضور داشتیم مراسم کومسای بود. شروع مراسم با سخنرانی ماموستای شهر آغاز شد و بعد مراسم شکستن سنگ کومسای توسط بزرگان آغاز شد. بعد از شکستن سنگ کومسای مراسم دف نوازی اغاز شد. متاسفانه بارون شدیدی باریدن گرفت و انقدر بی امان بارید که بالاجبار مراسم نیمه کاره به اتمام رسید.
عکس شماره 11: مراسم پیرشالیار
عکس شماره 12: مراسم پیرشالیار
عکس شماره 13: مراسم پیرشالیار
عکس شماره 14: محل برگزاری مراسم پیرشالیار
عکس شماره 15: محل برگزاری مراسم پیرشالیار
عکس شماره 16: ترافیک شدید در محل برگزاری مراسم پیرشالیار
بعد از اعلام اتمام مراسم به علت بارش باران ما سوار بر مینی باس به سمت مریوان رهسپار شدیم. این فاصه اگر چه 67 کیلومتر بیشتر نیست اما به علت وضعیت جاده, ترافیک شدید و بارش بارون ان مسیر حدود سه ساعت به طول انجامید.
عکس شماره 17: طبیعت بی نظیر جاده اورامان تخت به مریوان
عکس شماره 18: طبیعت بی نظیر جاده اورامان تخت به مریوان
سرانجام به دریاچه زیبای زریوار در شهرستان مریوان رسیدیم.دریاچه زریوار مریوان از جمله نقاط گردشگری استان کردستان است که چون نگینی در غرب کشور می درخشد. شهرستان مریوان در فاصله 125 کیلومتری شمال غربی سنندج واقع شده است. مریوان با برخورداری از مناطق جنگلی، مرز رسمی باشماق، دریاچه زریوار، روحیه شاد و مهمان پذیر مردم و به علت همجواری با منطقه طبیعت گردی اورامان به یکی از نقاط مورد هدف گردشگران داخلی و خارجی تبدیل شده است. اگر تا به حال دریاچه زریبار که خارج از استان کردستان با نام زریوار مشهور است را ندیده اید، کافی است یک بار به مریوان و ساحل این دریاچه زیبا بروید تا عاشق آن شوید.فاصله دریاچه زریبار تا مرکز استان کردستان 135 کیلومتر و از شهر مریوان کمتر از 3 کیلومتر راه است، این دریاچه در ارتفاع یک هزار و 285 متری از سطح دریا قرار گرفته و طولش حداکثر 5 کیلومتر و عرض آن حداکثر 1.5 کیلومتر است. حجم آب زریوار 30 میلیون مترمکعب و عمق متوسط آن 3 متر است که در برخی نقاط تا هشت متر هم می رسد. آب دریاچه شیرین بوده و از جوشش چشمه هایی تأمین می شود و هیچ رودخانه ای به زریوار نمی ریزد. نیزارهای دریاچه نیز محل امنی برای زیست گونه های جانوری شده است به طوری که در حال حاضر گونه ای متعددی از ماهیان بومی مانند سیاه ماهی خالدار، سیاه ماهی معمولی، عروس ماهی، سس ماهی، شاکولی و گامبوزیا در این دریاچه زیست می کنند. اطراف دریاچه فضای سبز مناسبی وجود داره که برای مسافران محل استراحت مناسبی است. رستوران های زیادی اطراف دریاچه وجود دارند که با ماهی های بومی دریاچه غذاهای بسیار لذیذی سرو می کنند. ما هم از خردن ماهی های دریاچه بی نصیب نموندیم که انصافا یکی از خوشمزه ترین ماهی هایی بود که تا به امروز خوردم.
عکس شماره 19: دریاچه زریوار
عکس شماره 20: دریاچه زریوار
عکس شماره 21: دریاچه زریوار
عکس شماره 22: دریاچه زریوار
عکس شماره 23:ماهی کباب خوشمزه رستوران های دریاچه زریوار
عکس شماره 24: محوطه بازی کودکان در دریاچه زریوار و کودکان با لباس محلی
بعد از ساعتی گشت و گذار در دریاچه سوار بر مینی باس راهی سنندج شدیم. این مسیر که 135 کیلومتر است که حدود دو ساعت طول کشید و سرانجام با رسیدن به ترمینال سنندج سفر دو روزه ما به پایان رسید. امیدوارم که این سفرنامه کوتاه بتونه در شما خواننده عزیز انگیزه بازدید از استان زیبای کردستان و مراسم پیر شالیار رو بوجود بیاره. ممنون بابت زمانی که به خوندن سفرنامه بنده اختصاص دادید.