سفر به شهر زیبای آذری ها(عروس قفقاز)

4.4
از 159 رای
سفرنامه نویسی لست‌سکند - جایگاه K دسکتاپ
عروس شگفت‌انگیز قفقاز را بهتر بشناسیم! +تصاویر

 bn96.jpg

به نام خدا

سفر به شهر زیبای آذری ها(عروس قفقاز) فروردین 97

روز اول سفر

تازه از سفر قبلیمون برگشته بودیم و با انرژی خودمون رو برای کار آماده کرده بودیم (کارمند آژانس مسافرتی هستم) روزهای خیلی شلوغ و پر کاری رو برای آخر سال داشتیم تا اینکه اوایل اسفند ماه بود که تصمیم گرفتم پیشنهاد سفر به باکو رو به همسرم بدم(البته قبلا در سال 94 به باکو رفته بودیم) از اونجایی که ما دوست نداریم سفرهای جدیدمون تو زمان شلوغ سال مثل نوروز باشه تصمیم گرفتیم که کشورهایی رو که قبلا دیدیدم رو تو عید دوباره بریم که بیشتر حالت استراحت داشته باشه تا کاری یا گشت و گذار.

 شنیده بودم که یکی از خواننده های معروف آخرین کنسرتش رو قراره 13 فروردین ماه در باکو برگزار کنه، خیلی دوست داشتم که برادرم رو با خودم به این سفر ببرم چون دوست داشت تو این کنسرت شرکت کنه به خاطر همین پیشنهاد رو به همسرم دادم ولی ایشون نپذیرفت و گفت مرخصی نداره برای این سفر و من هم منصرف شدم تا اینکه روز زن ایشون بنده رو سورپرایز کردن و گفتن که هدیه روز زن امسال به شما سفر باکو هست و من هم خیلی خوشحال شدم البته بیشتر به خاطر برادرم خوشحال شدم چون من و همسرم سالی چند بار سفرهای داخلی و خارجی میریم.

من هم به برادرم زنگ زدم و گفتم که پاسپورتش رو برای من بفرسته اون هم فرستاد و من درخواست ویزا رو دادم برای سفارت باکو(نفری25 دلار ) و بعد از اینکه ویزاهامون در اومد بعد از 3 روز کاری شروع کردم به تحقیق درباره هتل ها ، ما همیشه قبل از سفر به سایت booking میریم و هتل ها رو طبق موقعیت مکانی و تمیز بودنش و امکاناتش انتخاب میکنیم و بعد هم یا از طریق کارگزاران همکارمون در کشور مقصد یا از طریق سایت بوکینگ هتل مورد نظرمون رو رزرو میکنیم.

در این سفر هم ما هتل 4 ستاره Grand  رو انتخاب کردیم به خاطر دسترسی بسیار خوبش به تمامی جاذبه ها و مراکز خرید و همینطور هم تمیزی هتل. (شبی 80 دلار اتاق 3 تخته) هتل کنار خیابان تارقوی و ایچری شهر بود ( 3 دقیقه پیاده روی).

تصمیم گرفتیم که این سفر رو زمینی بریم چون از شهر ما تا آستارا 11 ساعت راه بود با اتوبوس ، بلیت اتوبوس رو رزرو کردیم برای تاریخ 9 فروردین 97 و همینطور هم ماشین آستارا به باکو رو با راننده ای که در سفر قبلیمون به باکو باهاش آشنا شده بودیم و در ارتباط بودیم برای مسیر آستارا به باکو هماهنگ کردیم . برای افرادی که تمایل به سفر زمینی به باکو رو دارند عرض کنم که هم از مرز آستارا و هم از مرز بیله سوار میتونن اقدام کنند.

صبح زود رسیدیم به آستارا و رفتیم سوار یه ماشین شدیم تا ما رو ببره به پایانه مرزی از اونجایی که از چند روز قبل از نوروز اعلام شده بود که شرایط پرداخت ارز خیلی سخت شده و ارز زیادی هم نمیتونیم برای سفرهامون تهیه کنیم ما تصمیم گرفتیم تا بریم مرز و از صرافی های اونجا منات آذربایجان رو خریداری کنیم خلاصه به راننده گفتیم که ارز میخوایم و ایشون هم ما رو برد به یک صرافی توی آستارا و ما هم ارزمون روخریداری کردیم به مبلغ هر منات 3.000 هزار تومان به پول ما و بعد هم رفتیم به سمت پایانه.

 1 . پایانه مرزی آستارا ( عکس از اینترنت )

24980-th3.jpg

وقتی رسیدیم به پایانه با خیل وسیعی از جمعیت مواجه شدیم با اینکه زود رسیده بودیم با خودمون گفتیم تا ظهر هم نمیتونیم وارد سالن بشیم.

 2 . پایانه مرزی آستارا ( عکس از اینترنت )

2931570.jpg

 تا اینکه دیدیم یه آقایی اومدن سمت ما و گفتن اگه بخواید زودتر از این صف خلاص بشید میتونید نفری 25.000 هزار تومن بدید و ما شما رو به صورت vip) ) میبریم تو سالن و از اونجا هم جز نفرات اول هستید که میتونید از مرز رد بشید ما هم قبول کردیم و 75.000 هزار تومان به حسابشون واریز کردیم و ما رو بردن به سمت در ورودیه سالن و یه آقای دیگه ای اومدن و وسیله های ما رو گرفتن و ما رو بردن تو سالن، خیلی توی سالن شلوغ بود و باز هم ما گفتیم تا ظهر هم نمیشه رد شد از اینجا ولی اون آقا ما رو دقیقا برد دم در ورودیه گیت و گفت همینجا بایستید ، شروع کار کارمندای مرز از ساعت 8.30 صبح بود و ما تا اون موقع صبر کردیم و بعد به محض شروع به کارشون درب رو که باز کردن باز هم با صحنه ی هل دادن ایرانیها و رعایت نکردن صف مواجه شدیم ولی خدا رو شکر ما نفرهای اول بودیم که وارد سالن شدیم و رفتیم چمدون هامون رو دادیم برای چک شدن و بعد هم رفتیم به سمت باجه چک شدن پاسپورتمون اونجا هم کارمون انجام شد و رفتیم به سمت نقطه صفر مرزی از اونجایی که باکو نیم ساعت از ایران ساعتش عقب تره ما یه کم صبر کردیم تا ساعت کاریه آذری ها شروع بشه و بعد درب ورودی رو باز کردن و ما هم رفتیم به سمت مرز آذربایجان خلاصه اینکه خاک وطن رو ترک کردیم و وارد خاک آذربایجان شدیم باورمون نمیشد که انقدر زود کارمون تموم بشه و بتونیم وارد خاک اذربایجان بشیم به سرعت کارهای ورود به آذربایجان رو انجام دادیم و رفتیم به سمت در خروجی .

بعد از ورود به مرز آستارا و چک کردن پاسپورت و ویزا از طرف مامورین ایران و آذربایجان شما وارد خاک آذربایجان میشوید و به سمت درب خروجی که میروید خیلی از شرکت های حمل و نقل رو میبینید که منتظر مسافران هستند تا آنها را به باکو یا شهرهای دیگر ببرند.اصولا هزینه رفت و برگشت یک ماشین دربست به باکو 200 منات میشود که در زمان سفر ما هر منات 3.000 تومن بود . البته این رو بدونید که چونه زدن هم کمکتون میکنه البته نه زمان شلوغ سال بلکه در زمان های خلوت.

راننده با مرسدس بنزی که داشت اومده بود دنبالمون (آقای انار) و حرکت کردیم به سمت باکو، توی راه به راننده گفتیم که ما نیاز به سیم کارت داریم اون هم ما رو برد به یک فروشگاه موبایل و ما 3 تا سیم کارت خریدیم و اینترنتش رو هم شارژ کردیم( 51 منات ) و بعد هم حرکت کردیم به سمت باکو.

 3 . نرخ شارژ اینترنت و کدهای فعالسازیش

03.png

چون خیلی خسته بودیم کل مسیر رو خوابیدیم و نزدیکای باکو دیگه بیدار شدیم و یه کم از وضعیت این روزهای باکو سوال پرسیدیم از آقای انار اینکه شلوغه یا خلوت !!!

خلاصه اینکه وارد باکوی زیبا شدیم و از روی نقشه آدرس رو به راننده نشون دادیم ( اینو بگم که راننده ما کاملا مسلط به زبان فارسی بود) و راننده هم ما رو مستقیم برد به هتل گرند که در میدان فضولی بود و بعد با انار خداحافظی کردیم و قرار برگشت رو هم باهاش گذاشتیم.

 4 . گرند هتل ......... GRAND HOTEL BAKU

04.jpg

رفتیم تو هتل و با روی خوش از ما استقبال کردن و چک این شدیم .

 5 . لابیه هتل گرند ( عکس از اینترنت )

06.jpg

  تا اتاقمون همراهیمون کردن ، اتاق خیلی خوبی رو به ما دادن دقیقا اتاقمون رو به خیابون بود و منظره خیلی خوبی رو از شهر داشت ، یه اتاق 3 تخته بزرگی بود ( البته دبل + اکسترا بد ) .

6 . منظره اتاقمون از هتل گرند

photo_۲۰۱۸-۱۱-۱۲_۰۹-۳۹-۲۶.jpg

یه کم استراحت کردیم و بعد هم آماده شدیم که بریم به سمت گشت و گذارهای شهر. هوا خیلی سرد بود ، من از قبل هواشناسی رو چک کرده بودم و دیدم که کلا هوا تو این چند روز سرده شاید آفتابی هم باشه ولی کلا دمای هوا پایینه و سرده .

به همسر و برادرم گفتم که لباس های گرم بپوشن ( کلاه و دستکش و...) بگیرن ولی اونا قبول نکردن و گفتن هوا خوبه من که کاملا مجهز آماده شدم و رفتیم بیرون.

به محض اینکه از هتل رفتیم بیرون باد خیلی شدیدی شروع به وزیدن کرد از روی گوگل مپ مسیرمون رو شناسایی کردیم و رفتیم به سمت تارقوی ( خیابان نظامی) ، چون از هتل ما تا اونجا 3 دقیقه پیاده راه بود ، یه دوری تو تارقوی زدیم و بارون هم نم نم شروع به باریدن کرد.

7 . میدان نظامی، باکو

07میدان نظامی.jpg

8 . میدان فانتین ، باکو

08میدان فانتین.jpg

از اونجا هم رفتیم تو ایچری شهر و شروع کردیم به گشت و گذار هوا خیلی سرد شده بود بچه ها واقعا سردشون شده بود.  رفتیم به سمت قلعه دختر تا هم بریم طبقه آخرش تا از اونجا شهر و ببینیم و هم از باد در امان باشیم ، وقتی رفتیم بلیت رو تهیه کنیم مسئول باجه گفت امروز نمیتونید برید بالای برج چون هوا خیلی باد داره و اجازه نداریم که بلیت بفروشیم و ما هم اومدیم بیرون.

10 . برج یا قلعه دختر (قیز قالاسی) ، باکو، (عکس از اینترنت)

Baku-Qiz-Qalasi.jpg

 یه کم دیگه محوطه ایچری شهر رو گشتیم رفتیم و قصر شروانشاه رو دیدیم . 

11 . قصر شروانشاه ، باکو ( عکس از اینترنت )

palace-2.jpg

بخش های دیگه ایچری شهر رو هم دیدم و یه دوری تو محوطه زدیم یه چند تایی عکس یادگاری گرفتیم .

12 . محوطه ی تاریخی ایچری شهر، باکو ( عکس از اینترنت )

20905391_504127046604424_4649244339199803392_n.jpg

رفتیم به سمت پارک بلوار. جالب بود وقتی تو شهر میگشتیم بیشترین چیزی که توجه خودش رو به ما جلب میکرد فنس هایی بود که دور تا دور بعضی از خیابون ها کشیده بودن و من به محض دیدن اینا فهمیدن که برای مسابقات اتومبیل رانی FORMUL 1 دارن شهر رو آماده میکنن و همینطور کل شهر پر بود از تابلوهای  FORMUL 1  #

13 .  شهر در حال آماده سازی برای مسابقات فرمول 1

13.jpg

رفتیم پارک بلوار هوا خیلی سرد بود یه کم قدم زدیم و یه چند تایی عکس گرفتیم و بچه های خیلی سردشون شده بود و من هم شال گردنم رو به همسرم و گوش گیرهامو به برادرم دادم و خودم هم چون کاپشن کلاه دار داشتم از سرما در امان بودم.

از پارک بلوار سریع رفتیم به سمت مرکز خرید پارک بلوار تا هم از سرما در امان باشیم و هم یه دوری تو مرکز خریدش بزنیم و هم چون خیلی گرسنمون شده بود بتونیم غذا بخوریم. بعد از کمی چرخیدن تو مرکز خرید رفتیم قسمت FOOD COURT و از مک دونالد غذا سفارش دادیم که هزینه غذا برای 3 نفرمون شد ( 27 منات) .

 بعد از پارک بلوار هم دیدیم حال برادرم خیلی خوب نیست و درحال سرما خوردن بود رفتیم به سمت مرکز خرید 28 می تا از اونجا براش دارو بخریم ( 8 منات ) و بعد از خرید دارو و یه کم دور زدن تو مرکز خرید رفتیم شام براش سوپ گرفتیم و خودمون هم یه چیزی خوردیم ( 16 منات) و بعد ماشین گرفتیم و اومدیم هتل.(4 منات )

16 . مرکز خرید 28 می ( عکس از اینترنت )

1631330169.jpg

تاکسی هم تو شهر باکو متفاوت با جاهای دیگه است تاکسی هایی شبیه به تاکسی های انگلیسی توی شهر میبینید که همشون تاکسی متر هم دارن و اصولا به رنگ بنفش هستن.

17 . تاکسی در شهر باکو ( عکس از اینترنت )

18.jpg

ولی از اونجایی که کرایه ها گرونه راه های دیگه ای هم برای کرایه ماشین های ارزونتر هست ، یه راه اینه که از ماشین های کرایه ای که تو سطح شهر هستن استفاده کنیم و باهاشون چونه بزنیم و راه دوم استفاده از مترو یا اتوبوس هست و راه بهتر دیگه هم استفاده از برنامه های کرایه تاکسی مثل: GRAB & UBER و ... هستند که ما تو سفرهامون اصولا از این برنامه ها استفاده میکنیم .

رسیدیم هتل و یه چای درست کردیم  خوردیم و شب رو استراحت کردیم .

 

روز دوم سفر

صبح زود بیدار شدیم و رفتیم برای صبحانه،بوفه ی صبحانه خوب بود و ما هم صبحانه رو مفصل خوردیم و بعد اومدیم تو اتاقمون تا آماده بشیم برای گشت و گذار. با uber  ماشین گرفتیم و رفتیم به سمت موزه حیدر علیف ( 3 منات) ، بلیت موزه هم برای 3 نفر شد( 55 منات)، چون ما قبلا این موزه رو رفته بودیم و خیلی خوشمون اومده بود از معماری ( معمار موزه زاها حدید) و خود موزه به خاطر همین تصمیم گرفتیم دوباره بریم تا برادرم هم این موزه رو ببینه ،

19 . موزه حیدر علیف ، باکو

19موزه حیدر علیف.jpg

تقریبا 4 ساعتی رو تو موزه بودیم بخش های متفاوتی داره این موزه در چندین طبقه که شامل : موزه لباسهای سنتی و مدرن آذربایجان ، سازها و موسیقی آذربایجان، عروسک های دست ساز هنرمندان بنام دنیا،

20 . بخش عروسک های دست ساز، موزه حیدر علیف، باکو

Image-2.jpg

21 . بخش عروسک های دست ساز، موزه حیدر علیف، باکو

Image-5.jpg

پروژه های اجرا شده و در حال اجرا آذربایجان(باکو) ، موزه نقاشی هنرمندان معروف دنیا، موزه ماشین های کلاسیک و ...

22 .  ماشین های کلاسیک، موزه حیدر علیف ، باکو

Image-9.jpg

بعد از دیدن تمامی بخش ها رفتیم قسمت کافی شاپ موزه و آب میوه طبیعی و چیز کیک خوردیم ( 26 منات) و بعد هم اومدیم بیرون موزه و یه کم تو محوطه دور زدیم و عکس گرفتیم .

 برای اینکه بتونیم به موزه بعدی برسیم ترجیح دادیم ماشین بگیریم و بریم به سمت موزه فرش (کرایه 7 منات)

موزه فرش هم کنار مینی ونیز باکو و پارک بلوار هست و رفتیم بلیتش رو گرفتیم(21 منات برای 3 نفر) و برای بازدید وارد موزه شدیم . بعد از تحویل وسیله هامون به امانات موزه و بخش کنترل و چک بلیت، وارد موزه شدیم که در 2 طبقه بود شامل : بخش های گلیم و جاجیم و زیلو و فرش و گبه و .... که همه دست بافت بودند و قسمت جالبه این موزه این بود که ما دیدیم یه قسمتی نوشته شده رو تابلو، فرش تبریز و از مسئول موزه پرسیدیم که چرا نوشته شده فرش تبریز؟ مگه اینجا نباید فقط فرش های آذربایجان باشه و چرا فرش تبریز رو تبلیغ میکنید؟!! که مسئول موزه گفت در زمان آق قیونلوها تبریز مال آذربایجان بود اینجا بود که ما واقعا مات و مبهوت شدیم که ما چقدر نسبت به کشورمون و آثارمون و تاریخ کشورمون بی تفاوت هستیم و برعکس کشورهای دیگه چقدر براشون مهمه و چه تبلیغی هم براش میکنن.

23 . موزه فرش باکو ( عکس از اینترنت )

azerbaijan-carpet-museum-1.jpg

25 . عکسی از فرش دستبافت در موزه فرش ، باکو

IMG_656712.jpg

بعد از اینکه موزه فرش رو دیدیم باز هم ماشین گرفتیم و رفتیم مرکز خرید پورت (5 منات ) خواستیم غذا بخوریم که فهمیدیم FOOD COURT  نداره، یه کم نشستیم و استراحت کردیم و بعد یه دوری تو مرکز خرید زدیم خیلی لوکس و گرون بود و کلا برندهای گرون دنیا رو برای عرضه داشت. از اونجایی که حال برادرم خیلی خوب نبود و برای اینکه براش دارو بگیریم ماشین گرفتیم و باز هم رفتیم مرکز خرید 28 می ( 5 منات ) بعد از خرید دارو رفتیم تو قسمت FOOD COURT مرکز خرید و غذا خوردیم البته سعی کردیم غذاهای مقوی و سالم سفارش بدیم تا تقویت بشیم  (42 منات ).

بعد از اینکه غذا خودیم رفتیم سوپر مارکت یه کم خرید کردیم تنقلات و شیرینی و ...و بعد هم ماشین گرفتیم اومدیم هتل ( 5 منات ). برنامه های فردا رو مرور کردیم و مسیرهایی رو که میخواستیم بریم رو بررسی کردیم . کلا امروز روز مفید و خیلی خوبی بود.

 

روز سوم سفر

صبح بیدار شدیم و رفتیم برای صبحانه و بعد از خوردن صبحانه اومدیم تو اتاقمون و آماده شدیم و رفتیم بیرون .قدم زنان از هتل رفتیم به سمت تارقوی ، محوطه رو کامل گشتیم ( تارقوی ، میدان فانتین ، موزه نظامی ، میدان فواره ها و قدم زدن در خیابان نظامی که شبیه به خیابان استقلال استانبول هست).

26 . خیابان تارقوی(نظامی) ، باکو

26خیابان تارقوی.jpg

27 . موزه نظامی ، باکو

27موزه نظامی.jpg

بعد از تارقوی قدم زنان رفتیم به سمت پارک بلوار و بعد رفتیم مینی ونیز باکو رو هم دیدیم و دور زدیم و یه کم عکس گرفتیم وبعد ماشین گرفتیم رفتیم پارک مفاخر (5 منات) پارک مفاخر جاییه شبیه به قبرستان که تمامی بزرگان باکو و افراد مشهور و بنام و نویسندگان و شعرا و...( من جمله حیدر علیف) در این جا به خاک سپرده شدن. بعد از پارک مفاخر رفتیم به سمت خیابان شهدا ( آرامگاه شهدا) و بام باکو و برج های شعله (FLAM OWER ) .

30 . آرامگاه شهدا ( عکس از اینترنت )

26.jpg31 . بام باکو و برج های شعله

Image-16.jpg

بعد از بازدید از این مسیرها تصمیم گرفتیم بریم به سمت پارک فلارمونیا، تاکسی گرفتیم و رفتیم پارک فلارمونیا ( 5 منات ) پارک بسیار زیباییه که هتل four seasons  هم دقیقا در کنار این پارک قرار داره . توی پارک شما همه جور آدم رو با هر سنی میبینید که در حال گذران اوقات فراغتشون هستن ، جوون هایی که برای نوازندگی اونجا هستن ،زوج های جوان رو میبینید که با شور و عشق در حال صحبت با هم هستن افراد سالخورده رو که اومدن برای استراحت در پارک و همینطور کودکان و نوجوانانی که مشغول بازی هستن و این رو هم عرض کنم خدمتتون که پارک فلارمونیا دقیقا کنار ایچری شهر و همینطور متروی ایچری شهر قرار دارد . بعد از کمی دور زدن و استراحت در این پارک تصمیم گرفتیم بریم برای نهار و از روی نقشه نزدیکترین KFC  رو مشخص کردیم که در تارقوی و ابتدای میدان بود .

 و بعد از صرف نهار ( 26 منات) رفتیم سوپر مارکت و کمی تنقلات خریدیم و برگشتیم هتل و کمی استراحت کردیم و عصر هم آماده شدیم و رفتیم به سمت تارقوی تا شب تارقوی رو هم از نزدیک ببینیم چون خیلی زیباست در شب، یه کم دور زدیم و زیباییهاشو دیدیم و تو کوچه و پس کوچه هاش سرک کشیدیم وبرندهای روز دنیا رو دیدیم.  و بعد هم تصمیم گرفتیم تو یکی از کافه هاش بشینیم و یه غذایی سفارش بدیم برای صرف شام.( 60 منات) بعد از کمی استراحت و صرف شام قدم زنان رفتیم تا هتل ( 3 دقیقه پیاده تا هتل  ) روز و شب خیلی خوبی بود .

 

روز چهارم سفر

صبح زود بیدار شدیم و رفتیم برای صبحانه و بعد از صرف صبحانه آماده شدیم و تاکسی گرفتیم برای  مسجد حیدر ( 4منات ) مسجد بیرون از شهر بود تقریبا 15 دقیقه با هتل ما فاصله داشت، مسجد فوق العاده زیبایی بود با معماری بینظیر. این مسجد توسط الهام علیف و همسرش مهربان علیف در 29 دسامبر 2014 افتتاح گردید، مساحت این مسجد 12000 متر مربع میباشد. مسجد حیدر با چهار مناره با ارتفاع 72 متر با ظرفیت برگزاری نماز برای 130 نفر در هر طبقه و سالن همایش 180 نفری و دارای دو وضو خانه و یک کتابخانه ساخته شده است .

34 . مسجد حیدر ، باکو

32.jpg

بعد از بازدید از مسجد حیدر و محوطه آن ماشین گرفتیم و رفتیم به سمت یانار داغ (7 منات ) یانار داغ کوهی است در فاصله 10 کیلومتری باکو که به دلیل همیشه سوزان و یا روشن بودن آتش در آن بسیار معروف است و همیشه گردشگران زیادی رو به سمت خودش جذب میکنه و دلیل همیشه روشن بودن آتش در آن هم به خاطر وجود لایه هایی از گاز طبیعی در دل یانار داغ است که در تمام ساعات روز و شب و در طول سال روشن میباشد و به هیچ وجه خاموش نمیشود حتی در طی بارش باران و برف در سالیان سال.

35 . یانار داغ ( کوه سوزان )

35یانار داغ.jpg

 بعد از بازدید از سایت یانار داغ طبق برنامه ریزی که از قبل داشتیم ماشن گرفتیم و رفتیم به سمت آتشگاه باکو ( 11 منات ) آتشگاه در 30 کیلومتری باکو و در جنوب شرقی شبه جزیره آبشوران در اطراف شهر سوارخانی قرار دارد. شبه جزیره آبشوران در غرب دریای خزر، میدانی گازی است و از روزنه های آن گاز طبیعی به بیرون می آید. قبل از اینکه در اواخر قرن ۱۷ در این محل آتشگاه ساخته شود، مردم باکو با دیدن آتش هایی که از هفت سوراخ این محل به بیرون می زده است در این محل عبادت میکردند و آن را مکانی مقدس می دانستند، به همین دلیل تصمیم گرفته شد که در این محل آتشگاهی ساخته شود.

36 . آتشگاه باکو

Image-20.jpg

بلیت تهیه کردیم (9 منات ) ودقایقی رو صرف دیدن آتشگاه و محوطه اطرافش کردیم و توی اتاقک هایی که توضیحاتی مربوط به ساخت آتشگاه میداد رفتیم و بعد از بازدید هم رفتیم قسمتی که صنایع دستی میساختند رو هم دیدیم و بعد ماشین گرفتیم و رفتیم به سمت سایت بعدی که طبق برنامه ی ما کلیسای سنت مریم بود .( 7 منات )

37 . کلیسای مریم مقدس ، باکو ( عکس از اینترنت )

35.jpg

زمانیکه ما رسیدیم به کلیسا دیر شده بود و در کلیسا بسته شده بود و فقط تونستیم از دور یه چند تایی عکس بندازیم از کلیسا.

بعد هم سوار ماشین شدیم و برای صرف نهار رفتیم مرکز خرید 28 می ( 3 منات کرایه ) رفتیم نهار سفارش دادیم (37 منات ) ، بعد از صرف غذا هم تصمیم گرفتیم از مرکز خرید تا هتل رو پیاده بریم اون هم نزدیک هتلمون بود ( 7 دقیقه پیاده روی ) و توی راه قصر حیدر علیف رو هم دیدیم

38 . قصر حیدر علیف ، باکو

Image-211.jpg

بعد از بازدید از مجموعه رفتیم هتل و شروع کردیم به جمع کردن وسایلمون و بستن چمدون ها بخاطر اینکه شب باید بریم کنسرت و از اونجایی که تا برگردیم دیروقت میشه ترجیح دادیم از الان وسیله ها رو جمع کنیم، بعد از جمع و جور کردن وسیله ها یه کم استراحت کردیم و بعد آماده شدیم و تاکسی گرفتیم و رفتیم به سمت سالن کنسرت (25 منات کرایه رفت و برگشت ) شب خیلی خوبی بود و بینهایت هم شلوغ شده بود. بلیت کنسرت ( نفری 150 دلار ) آخر شب هم اومدیم هتل و استراحت کردیم که برای فردا آماده باشیم.

 39 . سالن کنسرت ، باکو

IMG_2100.jpg

 

روز پنجم سفر

صبح زود بیدار شدیم و وسیله ها رو جمع کردیم و رفتیم صبحانه خوردیم و بعد اتاق رو تحویل دادیم و راننده اومد دنبالمون و حرکت کردیم به سمت مرز بعد از 4 ساعت رسیدیم به پایانه و یه کم تو صف وایستادیم و بعد هم کارهای خروج از آذربایجان و ورود به ایران انجام شد و وارد خاک ایران شدیم.

و خلاصه سفر ما هم در اینجا به پایان رسید و توصیه میکنم به همه ی شما عزیزانی که این سفرنامه رو میخونید که حتما به باکو سفر داشته باشید و این شهر زیبا ( عروس قفقاز ) رو از نزدیک ببینید.

 

نویسنده :فاطمه خرقه پوش

تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب‌ سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمی‌گیرد.