به نام خدا
گشتی در همسایگی آسمان
نویسنده و عکاس: ویدا مهین پو
در سرزمین چهار فصل مان هر فصل زیبایی های خاص خودش را دارد. در این میان تابستان یکی از فصل هایی است که به دلیل تعطیلی مدارس از نظر برنامه ریزی برای مسافرت بسیار مورد استقبال قرار می گیرد و هر کس راهی گوشه ای از ایران می شود. تابستان در خوزستان جریان دیگری دارد به خصوص در مرداد ماه! همه به خاطر گرمای سوزان این آفتاب هستی بخش در پی راه فرار و گریزی اند تا شاید در خنکای شهری زیبا پناه بگیرند و نفسی تازه کنند تا تجدید قوایی شود برای گذران ادامه تابستان! ما هم به همین دلیل در طی چند روز تعطیلی اواخر مرداد ماه به همراه چند نفر از دوستان از اهواز راهی شهرکرد زیبا شدیم. در این سفرنامه با من همراه باشید.
شهرکرد
شهرکرد مرکز استان چهار محال و بختیاری است که به دلیل ارتفاع زیاد از سطح دریا (2066 متر) یکی از مرتفع ترین نقاط ایران محسوب میشود و به این دلیل به بام ایران شهرت دارد (ناگفته نماند که فریدون شهر با ارتفاع 2530 متر از سطح دریا نیز یکی از مرتفع ترین شهرهای ایران است اما با این حال نمی دانم چرا شهرکرد به بام ایران معروف شده است!). به دلیل این موقعیت، شهرکرد از میزان بارشی خوبی برخوردار است و یکی از خنک ترین شهرهای ایران محسوب میشود.
وجه تسمیه
شهرکرد سابقه تاریخی ارزشمندی مربوط به هزاره های پیش از میلاد دارد و گوشه و کنارش پر از قلعه های تاریخی است. اما اعتراف می کنم تا به حال فکر می کردم در شهرکرد همه کردی صحبت می کنند و توقع دیدن شلوار کردی را در بین مردم داشتم! اما خبری از این مسایل نبود. اسم قدیم این شهر دهکرد بوده است و در اصل واژه "کرد" اینجا به معنی چوپان و گله دار است. یعنی همان چادرنشینان ایرانی. پس کسی کردی صحبت نمی کند و از لباس کردی هم خبری نیست! لهجه آنها در اصل "دهکردی" است که تقریباً مشابه همان لهجه لری و بختیاری است.
حمل و نقل
به جز پایانه های مسافربری، شهرکرد یک فرودگاه دارد که تنها پروازهای آن به تهران و مشهد برقرار است و همچنین فاقد ایستگاه راه آهن می باشد. خب پس هر زمان قصد سفر به شهرکرد را داشتید به نظرم ماشین شخصی گزینه مناسبی است. برنامه پرواز فرودگاه شهرکرد به صورت زیر است:
- مسیر تهران- شهرکرد
شنبه و سه شنبه، ساعت ورود به شهرکرد 8:45، ساعت خروج از شهرکرد 9:30
شنبه و چهارشنبه، ساعت ورود به شهرکرد 19:10، ساعت خروج از شهرکرد 19:50
- مسیر مشهد- شهرکرد
سه شنبه و جمعه، ساعت ورود به شهرکرد 12، ساعت خروج از شهرکرد 13
عزم سفر
از اول ماه مدام چشم انتظار تعطیلی سه روز آخر مرداد ماه به مناسبت عید قربان بودیم تا بدون گرفتن مرخصی عازم سفر شویم. طی این مدت شروع کردم به جستجو در مورد استان چهار محال و بختیاری. استانی که تا به حال سفری به آنجا نداشتم. کم کم متوجه شدم سه روز فرصت کمی برای دیدن این دیار بهشتی است. اما با این حال می توانستم از اطلاعات به دست آمده برای سفرهای بعدی استفاده کنم. طی این جستجو به چند نکته خوب برخوردم که بد نیست بدانید:
1- اگر به دنبال مکان اقامت ارزان و یا ویلا (به خصوص در شهر سامان) هستید سایت vadiro.com را پیشنهاد می کنم (نرم افزار آن نیز از سایت بازار قابل دانلود است). این سایت بیش از 10000 واحد اقامتی را در 95 شهر کشور ثبت کرده که بیشتر شامل خانه مسافر، ویلا و خانه های شخصی اجاره ای است. با ارایه مشخصات و تصاویر اقامتگاه و امکانات ذکر شده انتخاب های خوبی را در اختیارتان قرار میدهد.
برای مثال من برای شهرکرد جستجو کردم و با لیست طولانی از خانه های اجاره ای، ویلاها و خانه مسافرها مواجه شدم که می توانید در سایت مشاهده کنید. اجاره خانه های شخصی نیز از 120000 تا 170000 تومان بود.
تصویر 1: سایت vadiro.com
تصویر 2: نمونه ای از اقامتگاه های شهرکرد
تصویر 3: نمونه ای از شرایط خانه های اجاره ای
تصویر 4: نمونه ای از شرایط خانه های اجاره ای
تصویر 5: معرفی میزبان و مسیر دسترسی
2- موقع جستجو به فایل راهنمای هفتاد صفحه ای برخوردم که توسط ستاد اجرایی خدمات سفر استان چهارمحال و بختیاری برای نوروز 96 آماده شده بود که شامل شماره تماس های خانه مسافرها و ویلاهای استان چهارمحال و بختیاری بود. همچنین شامل آدرس، شماره تماس اماکن دیدنی و سفره خانه های سنتی استان و جاذبه های هر شهر به تفکیک بود. اطلاعات خوبی هم درمورد تلفن های ضروری داشت. ختم کلام اینکه از لینک زیر می توانید دانلودش کنید!
لینک دانلود فایل راهنمای گردشگری چهار محال و بختیاری:
https://uupload.ir/view/8k9l_chahar_mahal.pdf/
اما...!
نکته جالب اینجاست با وجود این همه جستجو برای مکان اقامتی، دو روز قبل از سفر برای همسرم پیامکی آمد که اشاره به رزرو خوابگاه و سوئیت های دانشجویی شهرکرد در سه ماه تابستان داشت. ما هم که در ایرانگردی ها اکثراً چادرنشین هستیم یا دنبال جای آنچنان لوکس نیستیم و بیشتر توجه مان به گشت و گذار است، با آغوش باز از این پیشنهاد استقبال کردیم! در نتیجه یک اتاق چهار نفره رزرو کردیم هر شب نفری 12000 تومان! یعنی مجموعاً برای دو شب 96000 تومان پرداخت کردیم. حقیقتاً هم بسیار تمیز، راحت و خلوت بود و اصلا به مشکلی برنخوردیم.
شب اول در جوار حمزه علی
بعد از برنامه ریزی سفر، در نهایت ساعت 4 عصر پس از برگشتن از سر کار، راهی سفر شدیم که خدای نکرده یک زمان از مرخصی هایمان کم نشود! از اهواز تا شهرکرد حدود 468 کیلومتر راه است و باید از جاده ایذه و دهدز راهی شهرکرد شوید. همین جا دوست دارم بیان کنم هر زمان که از شهرستان ایذه رد می شوم بغضی گلویم را فشار می دهد چرا که شهرستان ایذه یکی از بهشت های باستان شناسی ایران محسوب می شود اما سال هاست مورد کم لطفی مسئولین استانی و کشوری قرار دارد و مردم خوب آن از امکانات مناسبی برخوردار نیستند. اما به هر حال قدم زدن در این شهر و تماشای آثار باستانی بیشمار آن، حال و هوایی وصف ناشدنی به انسان می دهد. گویی تمام تاریخ ایران در این شهر تجلی می یابد.
تصویر 6: مسیر اهواز تا شهرکرد
تصمیم داشتیم شب اول را کنار تالاب چغاخور بمانیم اما یکی از دوستان منطقه حمزه علی را پیشنهاد داد که با فاصله 10 دقیقه ای از تالاب قرار داشت و از امکانات اقامتی نسبتاً خوبی برخوردار بود. حمزه علی از نوادگان امام سجاد (ع) است و اصل بنای آرامگاهش مربوط به دوره تیموریان است. بارگاه در 4 کیلومتری بلداجی (شهرگز ایران که می توانید سوغاتی سفر را از این شهر تهیه کنید!!) در شهرستان بروجن بر فراز تپه ای بلند قرار گرفته است. به دلیل امکاناتی مانند بازارچه، زائرسرا و سایر خدمات عمومی اقامتی و آب و هوای مناسب تبدیل به قطب گردشگری خوبی در این منطقه شده است. شب حدود ساعت 10 به آنجا رسیدیم و با فضای پر جنب و جوش و پر هیاهویی مواجه شدیم و در بالاترین مکان ممکن چادر زدیم و بازدید را برای صبح گذاشتیم.
نکته جالب برایم صدای ساز و آواز شادی بود که تا نصف شب کنار چنین مکان مذهبی برقرار بود! حقیقتاً توقع همچین چیزی را نداشتم. یک نشان مثبت برای حمزه علی!!
بازدید روز اول
صبح ساعت 8 بعد از جمع و جور کردن وسایل راهی بازدید از بازارچه شدیم. تماشای آنها کافی بود تا ذوق مان را بازکند! از بازارچه بیشتر ادویه و گیاهان کوهی و دارویی که عطر خاصی را در فضا پراکنده می کردند را دوست داشتم. چشمم به گیاهی خورد به نام فوداله که تا به حال نشنیده بودم و برای معطر کردن غذا از آن استفاده می کردند. بعد از آن راهی بازدید از زیارتگاه شدیم. دوستان راهی زیارت شدند و من هم شروع به عکاسی کردم. نمای زیبایی از بالای زیارتگاه قابل دیدن بود.
تصویر 7: نمایی از بازارچه امامزاده حمزه علی
تصویر 8: نمایی از بازارچه امامزاده حمزه علی
تصویر 9: نمایی از بازارچه امامزاده حمزه علی
تصویر 10: نمایی از بازارچه امامزاده حمزه علی
تصویر 11: آستان مقدس امامزاده حمزه علی
تصویر 12: مکانی که در شب چادر زدیم (تقریباً وسط درختان سمت راست!)
تالاب چغاخور
تالاب چغاخور تقریباً 10 دقیقه با امامزاده حمزه علی فاصله داشت. همان طور که می دانید چغاخور تالاب بین المللی است که در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده است. ویژگی خاص آن برخورداری از یک نوع ماهی به نام کپور دندان است. همچنین بعد از 25 سال گونه در خطر انقراض اردک سر سفید را در این مکان مشاهده کردند.
تصویر 13: ماهی کپور دندان (عکس از اینترنت)
تصویر 14: اردک سر سفید (عکس از اینترنت)
اما باز هم درد دلم از میراث سرزمینم باز شد...
هر قدر خواستم خودم را راضی کنم که خب فصل مناسبی برای بازدید از تالاب نیست و طبیعی است که اینقدر خشک و درمانده باشد نتوانستم... .
به هیچ عنوان شباهتی با تصاویر رنگانگ و اغوا کننده اینترنتی ندیدم. این بار محو زیباییش نشدم. قبل از سفر یکی از دوستان گفت تالاب تقریباً خشک شده و گوسفندان از درونش تردد می کنند! اما باورم نشد. البته به این شدت هم نبود ولی واقعا تصورم چیز دیگری بود. بگذارید تصاویر تالاب را ببینیم و به این دلخوش باشیم که فقط فصل بهار باید زیبا باشد!! با این حال سکوت و آرامش تالاب و پرواز پرندگان بر فراز آب تماشایی بود.
تصویر 15: تالاب چغاخور
تصویر 16: تالاب چغاخور
تصویر 17: تالاب چغاخور
تصویر 18: تالاب چغاخور
به سمت شهرکرد
بعد از توقفی کوتاه در تالاب و صرف ناهار در روستاهای اطراف آن، ساعت 2 بعد ازظهر به مکان اقامت مان رسیدیم. بعد از کمی استراحت راهی گشت شهری شدیم. ابتدا به سمت مرکز شهر یعنی منطقه لحاف دوزان رفتیم که هنوز پنبه زنی در مغازه های بزرگ و قدیمی آن رواج داشت. نمی دانم چرا به طور نوستالوژیک توقع شنیدن صدای پنبه زن های قدیمی را داشتیم اما اصلا خبری از آنها نبود و دستگاه های جدید این نوستالوژی را در خود غرق کرده بودند. البته به دلیل تعطیلی رسمی آن روز، مغازه ها بسته بودند. مسجد اتابکان و امامزاده حلیمه و حکیمه خاتون نیز در این مکان واقع بودند.
تصویر 19: خیلی از این درهای قدیمی ختم به دالانی طولانی مختص پنبه زنی بودند.
تصویر 20: امامزاده حلیمه و حکیمه خاتون
مسجد اتابکان
مسجد اتابکان متعلق به دوره اتابکان لر می باشد که قدمتی 800 ساله داشته و ثبت ملی شده است. این مسجد هنوز با وجود تغییر نام به مسجد امام صادق (ع) در حال فعالیت است. این منطقه در حقیقت به نوعی بافت تاریخی شهر است و بازار نیز در همین جا قرار دارد. بعد از گشتی در بازار برای خوردن شام به یکی از فست فود های این منطقه رفتیم. با توجه به اینکه گردشگران در این نقطه از شهر تردد زیادی دارند توقع کیفیت غذای بهتری را داشتیم که این طور نبود. بعد از خوردن شام به پارک جنگلی تهلیجان رفتیم و چند ساعتی خود را به خنکای شب های عالی شهرکرد سپردیم.
تصویر 21: نمایی از مسجد اتابکان
تصویر 22: نمایی از مسجد اتابکان
نکته: این مکان ثبت ملی شده است و نمی دانم چرا با بی سلیقگی داربست های ناهنجار را جلوی این بنای زیبا نصب می کنند و یا حتی دستگاه آب سرد کن را در بدترین جای ممکن قرار می دهند!! تنها حفظ و مرمت آثار مهم نیست. حفظ منظر زیبای آن نیز مهم است!!
تصویر 23: نمایی از مسجد اتابکان در شب
بازدید روز دوم
قلعه چالشتر
برنامه روز دوم بازدید از قلعه چالشتر (قلعه خدا رحم خان)، خانه ستوده و در نهایت پل زمان خان بود. چالشتر شهری کهن در استان چهارمحال و بختیاری است که جالب است بدانید قفل سازی آن شهرت جهانی دارد. به طوری که قفل طلای درب کعبه، قفل چالشتری بوده که نشان اصالت یونسکو را هم دارد. در مورد وجه تسمیه چالشتر دو روایت وجود دارد: اول اینکه این اسم را مرکب از دو کلمه «چالش» و «تُر» دانستهاند که از زبان ترکی مشتق شدهاند. «چالش» به معنای «میدان» و «تُر» به معنی «جنگ» است؛ بنابراین «چالشتُر» به معنای «میدان جنگ» خواهد بود. اما عده ای معتقدند که این نام از دو کلمه «چال» به معنی آشیانه و «اشتر» تشکیل شده و چالشتر به معنای «جایگاه شتران» است.
تصویر 24: قفل چالشتری طلای درب کعبه (عکس از اینترنت)
قلعه چالشتر بنایی است که در سال 1323 قمری در 5 کیلومتری شهرکرد ساخته شد. معماری آن تلفیقی از معماری دوران قاجار و معماری اروپایی است. در بدو ورود با حیاط کوچک و با صفایی مواجه می شوید که منتهی به سر دری زیباست. به سادگی از آن نگذرید! سر در دارای 8 ستون سنگی حجاری شده و پر نقش و نگار است که دو نگهبان سنگی با لباس بختیاری پاسدار آن هستند. به نقش و نگارهای کنار ورودی روی دیوارها دقت کنید. صحنه هایی از شکارگری بهرام گور و داستان های تاریخی ایران زمین را خواهید دید. بلافاصله بعد از ورود به ماکت قلعه و قفل بزرگ قلعه چالشتر می رسید.
تصویر 25: ورودی قلعه چالشتر
تصویر 26: نمایی از سر در قلعه چالشتر
تصویر 27: تزیینات سر در قلعه چالشتر
تصویر 28: ستون های پر نقش و نگار سر در قلعه چالشتر
تصویر 29: نگهبان سنگی
تصویر 30: نقش و نگارهای پایینی کنار سر در قلعه چالشتر
تصویر 31: نقش و نگارهای پایینی کنار سر در قلعه چالشتر
تصویر 32: قفل بزرگ چالشتر ساخته استاد نریمان خواجه علی در سال 1395
بعد از گذشتن از راهرویی باریک وارد فضایی فوق العاده زیبا و دلباز می شوید که می توانید زیبایی های آن را در تصاویر زیر ببینید. دورتادور قلعه شامل اتاق هایی است که حالا تبدیل به مکان کسب و کار صنایع دستی شده است. راهرو انتهایی در سمت چپ بنا نیز ختم به خانه ستوده می شود که درون آن حمام کوچکی وجود دارد.
تصویر 33: نمایی از حیاط اصلی قلعه چالشتر
تصویر 34: نمایی از حیاط اصلی قلعه چالشتر
تصویر 35: نمایی از حیاط اصلی قلعه چالشتر
تصویر 36: حجره های صنایع دستی
تصویر 37: حجره های صنایع دستی
تصویر 38: هنرمندان قلمزن
تصویر 39: هنرمندان قلمزن
تصویر 40: راهرو منتهی به خانه ستوده
تصویر 41: حمام موجود در راهرو
خانه ستوده
بعد از بازدید از قسمت انتهایی می توانید به سمت خانه ستوده بروید که در حقیقت همان اندورنی قلعه چالشتر است. این خانه متعلق به محمود خان معروف به ستوده پسر خدا رحم خان بود. در حیاط خانه موزه روباز آثار سنگی وجود دارد. چیزی که توجهم را جلب کرد مجسمه قوچ سنگی کنار شیرهای سنگی بود. شیر سنگی را شنیده و دیده بودم اما قوچ سنگی را خیر!!
تصویر 42: حیاط اصلی خانه ستوده
تصویر 43: موزه روباز سنگی و قوچ سنگی!
خانه ستوده بنایی دو طبقه است که سقف ایوان طبقه بالا از چوب گردو و به رنگ های دیدنی سبز و طلایی است. نقوش روی دیوار نیز معروف به نقش شیر و شکر است؛ یعنی روی زمینه گچی سفید، به صورت سایه روشن، نقوش گیاهی، گل و گلدان و افسانه های ایرانی طرح زده میشود. اتاق های درون بنا نیز بسیار پر نقش و نگار و مزین به نقاشی های یوسف و زلیخا و خسرو شیرین بودند. طرح اتاق ها معروف به طرح صابونی است که تلفیقی از معماری ایرانی و غربی است.
تصویر 44: ایوان طبقه دوم
تصویر 45: نقش و نگار دیوارهای ایوان
تصویر 46: نقش و نگار دیوارهای ایوان
تصویر 47: نمایی از اتاق های پنج دری ایوان
تصویر 48: تزیینات اتاق
تصویر 49: تزیینات اتاق
در کنار موزه سنگی نیز راهرویی کوچک قرار دارد که شما را به موزه کار و زندگی هدایت می کند و در نهایت دوباره به حیاط بیرونی قلعه چالشتر می رسید. پیشنهاد می کنم یک ساعت کامل برای بازدید از قلعه چالشتر وقت بگذارید. ورودی قلعه نیز 2000 تومان بود.
تصویر 50: موزه کار و زندگی
تصویر 51: موزه کار و زندگی
تصویر 52: لواشک!! (اسم وسیله ای برای مهار کردن اسب هنگام نعل بندی)
تصویر 53: نمایی از حیاط بیرونی
تصویر 54: تصویر قلعه چالشتر قبل از مرمت (فکر می کنم 90 درصدش تخریب شده بود!!!)
پل زمان خان
بعد از بازدید از قلعه چالشتر، راهی شهرستان سامان شدیم تا به پل زمان خان برسیم. از شهرکرد تا این مکان حدود 27 کیلومتر راه هست. زمانی که به آنجا رسیدیم ترافیک بالایی وجود داشت. لذا به جای ایستادن در ترافیک، ماشین را پارک کرده و پیاده راهی شدیم. محیط زمان خان مرا یاد گردشگاه های شمال کشور انداخت. بلافاصله از پله های منتهی به رودخانه پایین رفتیم و با جمعیت زیادی از خانواده ها روبرو شدیم که به نظرم صحنه خیلی جالبی بود! آب زلال بود و همه تنی به آب زده بودند و انگار این همه هیاهو و شلوغی تاثیری بر زلالیش نگذاشته بود.
تصویر 55: مسیر شهرکرد تا پل زمان خان
تصویر 56: تجمع مردم در پل زمان خان
تصویر 57: تجمع مردم در پل زمان خان
این پل به دستور زمان خان رئیس طایفه نفر، از خاندان ایل بیگی، برای تردد به روستای ایل بیگی احداث شده بود. نکته جالب اینجاست که پل روی رودخانه زاینده رود و روی سه پایه سنگی طبیعی احداث شده بود. شاید در نگاه اول متوجه نشوید اما بیشتر که دقت می کنید می فهمید دو هلالی زیر پل نامساوی هستند چراکه در زمان های مختلف ساخته شده است (یک دهانه در دوره صفویه و دیگری در دوره قاجار). کمی از شلوغی زمان خان فاصله گرفته و بعد از گذر از بازارچه به بالادست رودخانه رفتیم یعنی دقیقا جایی که پیچ تندی جهت عبور قایق های رفتینگ وجود داشت.
ایستگاه رفتینگ زمان خان یکی از معروف ترین مکان های رفتینگ کشور است که هر ساله پذیرای مسافران زیادی است. یکی از جذابترین مسیرهای آن از روستای سوادجان تا پل زمان خان است که مسیری 17 کیلومتری را در 4 ساعت طی خواهید کرد. علاقه زیادی داشتم که رفتینگ را امتحان کنم اما متاسفانه همسفران همراهی نکردند و خیری از رفتینگ جز تماشایش نصیبم نشد! بعد از چند ساعت آب تنی و لذت بردن در کنار موهبت های زاینده رود راهی مسیر برگشت شدیم.
برای استفاده از رفتینگ باید از قبل رزرو کنید. از تهران، اصفهان و اهواز معمولا تورهایی به این مقصد برگزار می شود. هزینه استفاده از رفتینگ در همان جا حدود 80000 تومان است که شامل، بیمه، راهنما، ناهار و استفاده از چند تفریح آبی است. از خود اهواز نیز تورهای رفتینگ دو روزه به مقصد پل زمان خان وجود دارد که با امکانات ذکر شده حدود 280000 تومان می شود. برای گرفتن اطلاعات بیشتر در مورد رفتینگ می توانید به سایت زیر مراجعه کنید: www.123rafting.com
تصویر 58: پل زمان خان
تصویر 59: نمایی از بالای پل زمان خان
تصویر 60: نمایی از پل زمان خان
تصویر 61: رفتینگ در زاینده رود
خانه آزاده
در مسیر برگشت تصمیم گرفتیم ناهار را در هتل رستوران سنتی آزاده در شهرکرد صرف کنیم. خانه آزاده در همسایگی قلعه چالشتر قرار دارد. این خانه محل سکونت حاج مهدی خان آزاده چالشتری بوده که اصل آن به زمان زندیه بر می گردد که تا دوران ناصری تغییراتی در آن ایجاد شد. حاج مهدی خان فرزند یکی از شعرا و خوش نویسان آن دوران بود. این خانه قدیمی ترین خانه مسکونی فعال استان بود که تبدیل به هتل سنتی شده بود. اتاق های این خانه را تبدیل به رستوران سنتی کرده بودند که علاوه بر تخت های درون حیاط، محیط بسیار دلچسبی را مهیا کرده بود. رفتار پرسنل بسیار دوستانه و کیفیت غذا هم خوب بود. بعد از غذا هوس کردیم که در اتاق های کوچک و نقلی آنجا چند دقیقه ای دراز بکشیم ولی بلافاصله با اطلاعیه روی دیوار مواجه شدیم: حداکثر زمان پذیرایی 45 دقیقه!!. اتاق های سایر قسمت ها اکثراً به عنوان اقامتگاه رزرو بودند و متاسفانه امکان عکاسی فراهم نبود.
تصویر 62: ورودی خانه آزاده
تصویر 63: حیاط خانه آزاده
تصویر 64: حیاط خانه آزاده
تصویر 65: منوی رستوران آزاده
تصویر 66: ناهار در هتل سنتی آزاده
دل از آزاده کندیم و راهی اقامتگاه خودمان شدیم. شب هم به گشت و گذار در شهر گذشت. چیزی که در شهر توجه من را جلب کرد خلوتی و آرامش شهر بود. مغازه ها خیلی زود نزدیک 10 شب کم کم می بستند. هوای عالی انگار تاثیر خوبی در خلق و خوی مردم شهر داشت. رانندگی ها با حوصله، فروشندگان آرام و متین و مردم ساده و مهربان بودند و حس خوبی که از بودن در آنجا می گرفتیم واقعا جبران کننده شرایط طاقت فرسای گرمای تابستانی اهواز بود. بام ایران را به مردمانش سپردیم و صبح زود راهی مسیر برگشت شدیم.