روز سوم، غارهای هندی؛ جذاب و رنگارنگ مثل همیشه
امروز قرار بود کمی با فرهنگ هندیها آشنا بشیم. تصمیم گرفته بودیم به غار میمونها (Batu Caves) بریم. در واقع اسم "غار میمونها" رو ایرانیها روی این معابد غارگونه گذاشتهاند، اونم به خاطر میمونهای کوچولوی زیادیه که تو این محیط آزادانه زندگی میکنن. در اصل به دلیل غارهای متعدد تو این منطقه و رودخانهی باتو که در پشت این تپه واقع شده اسم "غارهای باتو" رو براش گذاشتن.
صبحانهی هتل رو خوردیم و به سمت ایستگاه مترو راه افتادیم.
(38) - صبحانهی سادهی ما، البته خیلی چیزها واسه خوردن داشت مثل نیمرو و ... ، ولی ما عجلهای یک چیزی خوردیم
به ایستگاه KL Central رفتیم. اعتراف میکنم یکی دو بار اولی که به این ایستگاه رفتیم یکم برامون گیج کننده بود و هی فکر میکردیم حالا باید کدوم طرف بریم. خخخ. درسته که نگهبانها و مسئول اطلاعات هر سوالی که داشته باشید پاسخگو هستن ولی انقدر لهجه دارن و تند تند صحبت میکنن که روزهای اول به سختی میفهمید چی میگن، مخصوصاً اگر هندی باشن که دیگه آخرشه. البته بعداً عادت میکنید و به مرور بیشتر متوجه میشید. میدونستم که باید از دستگاههای مخصوص برای ایستگاه Batu caves خط 1 KTM (آبی رنگ) بلیط بخرم ولی هرکار میکردم نمیشد. از مسئول اونجا سوال کردم و اون هی تند تند صحبت میکرد و به طبقهی 1- اشاره میکرد. همهاش فکر میکردم منظور منو درست نفهمیده و داره اشتباه میکنه، خلاصه بعد از کمی بررسی بالاخره به طبقهی 1- که ترمینال اتوبوس هست رفتیم. چند بار سوال کردیم ودیدیم راه دیگهای نداریم و باید برای رفتن به باتو کیو سوار همین اتوبوسها بشیم. بعداً فهمیدم احتمالا به دلیل تغییرات یا تعمیراتی که دارن انجام میدن فعلاً نمیشه مستقیم با خط مترو به غار میمونها رفت. در واقع از ایستگاه KL Central تا یکی از ایستگاههای میانهی راه قطار قابل استفاده نبود ولی از اونجا به بعد اوکی بود و دولت توریست پرور مالزی مردم رو تو این مسیر رایگان با اتوبوس جابجا میکرد. یعنی شما یک بخشی از مسیر رو رایگان تردد میکنید و برای بخش دوم یک بلیط رفت و برگشت به همون نقطه میخرید. ما هم دو بلیط دوطرفه به قیمت هر کدوم 5 رینیگت خریدیم. بلیط یک طرفه هم قیمتش 3 رینگیت بود. خب اول بریم سراغ اطلاعات کلی در مورد غار میمونها:
همه چیز دربارهی غار میمونها (Batu Caves)
* طریقهی رفتن:
از ایستگاه نزدیک هتلتون ابتدا به KL Central برید. در اونجا بلیط ایستگاه Batu cave که آخرین ایستگاه خط 1 KTM (آبی رنگ) هست رو از دستگاههای خرید بلیط میخرید و با KTM به این معابد زیبا میرید. اگر ایستگاه نزدیک هتلتون یکی از ایستگاههای خط 1 KTM هست دیگه نیازی به رفتن به KL Central ندارید و مستقیم به غار میمونها میرید.
* بلیط این ایستگاه استثنائاً به صورت توکن (سکه پلاستیکی) نیست و به صورت کارته.
(39) - نمایی از داخل مترویی که از میانهی راه سوار شدیم
* این مجموعه 13 کیلومتر از مرکز شهر کوالا فاصله داره و تقریباً خارج از شهره.
* اصلیترین معابد هندوها در کوالالامپور در این مکان قرار داره. یک محوطهی بزرگ شامل چندین غار از جمله غار رامایانا، غار تاریک (Dark Cave) و مجسمهی بزرگ "مورگان" خدای هندو به همراه غار معبد که در انتهای 272 پله در کنار این مجسمه قرار داره. هندیها معتقدند اگر این پلهها رو با پای برهنه و از اون مرحله بالاتر با زانو بالا برن گناههاشون کاملاً بخشیده میشه. دو معبد هندی دیگه هم تو محوطه هست.
* همونطور که قبلاً گفتم برای بالا رفتن از پلههای معبد مورگان به خانومایی که شلوارک یا دامن خیلی کوتاه داشته باشن پارچههای نخی اجاره میدن که دور کمرشون ببندن و این اجباریه. در نتیجه بهتره این روز رو شلوار یا دامن بلند بپوشین تا عکسهاتون هم خراب نشه.
* دو عدد پلاستیک برای رفتن بدون کفش به معبدهایی که تو محوطهی این مجموعه هستن همراهتون ببرید چون سطح تمیزی ندارند.
* ورودی غار رامایانا 5 رینگیت، ورودی غار تاریک 25 رینگیت و غار معبد (انتهای 272 پله در کنار مجسمه مورگان) رایگان است.
(40) - بلیط ورودی غار رامایانا
* غار ویلا دوشنبهها تعطیل است.
* غار موزهی "رامایانا" یک غار پهن و بزرگه که دورتادورش پره از مجسمههای انسان و موجودات دیگر که نیمی انسان و نیمی میمون هستن. سقف و دیوارههای غار پر از حفرههای آهکی طبیعی و زیباست. این غار در واقع موزه و گالری از مجسمههای هندو و نقاشیهاییست که ماجرای مبارزههای خداوندگار "مورگان" با شیاطین رو نشون میده. در ابتدای ورود به این قسمت مجسمهی بزرگ و رنگی خداوند "هانومان" رو میبینید، کمی جلوتر هم مجسمهی بزرگ "رام" الههی هندوها قرار داره. رام یک جوانمرد جنگاور بوده و داستان عشق رام و سیتا و حکومتی که بعدها تشکیل میدن جزو افسانههای اسطورهای هنده. داخل غار هم یک مجسمهی بزرگ از بودای خوابیده میبینید. در انتهای غار رامایانا راه پلهای با 92 پله قرار داره؛ عرض این پلهها کم و ارتفاعشون زیاده، شیب زیادی هم دارن، انتهای پلهها هم چیزی جز یک محوطهی کوچک که هندیها در این قسمت به عبادت میپردازن نداره، پس اگر پله نوردی براتون سخته اصلاً بالا نرید.
(41) - مجسمهی بزرگ "هانومان" خدای هندو
(42) - ورودی غار رامایانا (راست) و مجسمهی بزرگ "رام" (چپ)
(43) - نماهایی از داخل غار رامایانا و مجسمهی بودای خوابیده (خودمو از وسط عکس پایینی فتوشاپ کردم برداشتم خخخ)
* موقع بالا رفتن از پلههای معبد مورگان هیچ وسیلهی خوراکی و اضافی با خودتون نبرید. چون میمونهای این راه پله ممکنه وسیله یا حتی کیف تون رو بدزدن، سرعت عملشون هم خیلی بالاست. حتی مراقب عینک آفتابیتون هم باشید.
* این میمونهای دزد خیلی شکمو هستن پس اگر علاقه دارید میتونید بهشون خوراکی بدید.
(44) - نمایی از بالای پلههای غار معبد و مجسمهی طلایی مورگان
(45) - نمایی از 272 پله به سمت غار معبد
* در انتهای این 272 پله غار معبد قرار داره که با سقف 100 متریش خودش رو بزرگترین غار این منطقه کرده. سقف غار گنبدی شکله و از میان حفرهای که در سقف وجود داره آسمان دیده میشه که به شدت زیباست.
(46) - نمایی از سقف حفرهای زیبای غار معبد در انتهای پلهها
* ورودی غار تاریک در میانهی راه 272 پله قرار داره. ما این غار رو نرفتیم چون خیلی علاقه نداشتیم. ولی برای شما توضیح میدم چجور جاییه. همونطور که در بالا اشاره کردم بلیط ورودی برای هر نفر 25 رینگیته. این غار شامل دو کیلومتر راههای باریک، حفرهها و گودالهاییست که شما به همراه تورلیدر مخصوصش ازش بازدید میکنید؛ غاری با تاریکی مطلق و بدون نور که داخلش موجوداتی مثل خفاش زندگی میکنن. به هر کدومتون یک کلاه چراغ قوه دار میدن و قسمتهای مختلف غار و مسیرش که پر از استالاگمیت (قندیلهای آهکی) هست بهتون نشون میدن. اگر این چیزها واستون هیجان انگیزه امتحانش کنید.
(47) - ورودی غار تاریک
* در پایین پلهها غرفههای میوه فروشی، دکوری فروشی، اسباب بازی فروشی و ... هست که یک آب نارگیل تازه و خنک 6 رینگیتی تو اون گرما خیلی میچسبه. حواستون باشه اونایی که 5 رینگیتی هستن تو یخچال نیستن و گرمه.
(48) - آب نارگیل خنک (راست) و جک فروت، که پوست میگرفتن و میوهی داخلش رو میفروختن (چپ)
* همه ساله در آخر ماه ژانویه جشن تایپوسام که یکی از جشنهای مهم آیین هندوست در این منطقه برگزار میشه. این جشنِ پر از رنگ و گل و میوه بسیار مفصله و در اون 8 ساعتی که مراسم طول میکشه مناظر و آدمای عجیب و غریب حسابی نظرتونو جلب میکنه.
← از لحظهای که از مترو پیاده میشید و از پله برقی پایین میاید تاثیر هند بر مالزی رو به خوبی میبینید؛ لباسهای رنگی و پر زرق و برق، صنایع دستیشون که برای فروش گذاشته بودن، رنگهای متنوع که تو مجسمهها و معابدشون به کار بردن و ... . وقتی وارد محوطه شدیم سمت چپ یک مجسمهی بزرگ خودنمایی کرد؛ "هانومان" خدای هندو. فهمیدم وروی غار رامایانا از همین سمته، بلیط خریدیم و رفتیم داخل غار. چقد خوب و خنک بود. دور تا دور این غارموزهی زیبا پر است از افسانههایی که با مجسمههای مختلف اونارو نشون دادن. سقف غار خیلی بلند و پر از حفرههای آهکی زیباست.
بعد از بازدید از غار خارج شدیم و مستقیم به راه افتادیم تا به مجسمهی بزرگ مورگان برسیم، دومین مجسمهی بلند خدای هندو در جهان که از دور خودنمایی میکرد. قبل از اون یک معبد هندی دیگه تو همین مسیر قرار داشت که از اون هم بازدید کردیم. جلوتر که رفتیم یک دریاچه مصنوعی کوچک زیبا رو دیدیم؛ فوارهی بلندی که وسطش تعبیه کرده بودن هوای خنکی رو به سمتمون پرتاب میکرد و زیبای این منظره رو چند برابر کرده بود.
(49) - منظرهی دلچسب و خنک که تماشاش از زیر سایهی یک درخت لذت بخش تر شده بود
مجسمهی طلایی مورگان! طلا برای هندیها صرفا یک زیورآلات یا یک سرمایه نیست، جزئی از فرهنگه. این مجسمهی چهل و دو سه متری با 14 تن طلا آبکاری شده و همه ساله مرکز برگزاری مراسم بزرگ و مفصل تایپوسام هست. در کنار خدای مورگان باید از 272 پلهی عریض و پهن بالا برید تا به غار معبد که اصلیترین غار هندوها برای عبادت تو این منطقه هست برسید. هر چه که بالاتر میرید باد خنک رو بیشتر حس میکنید. این پلهها اگرچه خستگی داره ولی شما رو از آفتاب داغ نجات میده. بعضی از بازدید کنندهها خودشونو سرگرم بازی و غذا دادن به میمونها کرده بودن و گاهی اوقات با حرکت بامزهی یک میمون یکهو صدای خندهی چند نفر بلند میشد. در انتهای پلهها غاری نسبتاً بزرگ با سقف و دیوارههای پرحفرهی آهکی منتظر شماست تا با خنکی خودش و منظرهی فوق العادهای که از سوراخ بزرگ سقف دیده میشه خستگی پلههای مسیر رو از تنتون بیرون کنه. سقفی که ازش فقط جنگل معلوم بود و کوه و آسمون و خدا... .
وقتی اومدیم پایین یک آب نارگیل تازه و خنک جیگرمونو حال آورد. اگر تابش مستقیم آفتاب اذیتتون میکنه میتونید همراه خودتون چتر ببرید، بعضیها اونجا استفاده میکردند. کمی همون اطراف نشستیم تا خستگیمونو در کنیم که یه صحنهی جالب نظرمونو جلب کرد. یک عالمه کبوتر و مردمی که براشون دونه میخریدند و تو دستهای خودشون بهشون میدادند. کبوتر این مظهر عشق و مادری؛ نگاه کردن به زندگی گروهیشون به آدم حس عشق و آرامش منتقل میکنه، یاد مشهد افتادم و کبوترهای حرم... .
(50) - کبوترهایی که آزادانه میچرخن و مردم بهشون دونه میدن
بعد از چند دقیقه رفع خستگی به سمت برجهای دوقلوی پتروناس از معروفترین نمادهای مالزی به راه افتادیم. به همون روشی که اومده بودیم برگشتیم به KL Central و از اونجا با LRT به ایستگاه KLCC رفتیم. وقتی از این ایستگاه پیاده بشید تابلوهایی به سمت پارک، به سمت آکواریوم و به سمت خود برج داره. ما به سمت آکواریوم به راه افتادیم و بعد وارد یک راهروی طولانی و بزرگ شدیم.
(51) - اگر به این راهرو رسیدید یعنی مسیر رو درست اومدید، انقدر این راهو ادامه بدید تا به تابلوی آکواریوم برسید و برید به سمتش
بگذارید اول اطلاعاتی در مورد این برجها و مجموعهی دیدنیاش بدونیم:
همه چیز دربارهی برجهای دوقلوی پتروناس (Petronas twin tower)
* طریقهی رفتن:
1- ابتدا از نزدیکترین ایستگاه مترو به ایستگاه KL Central میرید، اونجا سوار خط 5 LRT (قرمز رنگ) شده و ایستگاه KLCC پیاده میشید. اگر مثل ما هتلتون نزدیک یکی از ایستگاههای خط 5 LRT هست دیگه نیازی ندارید به KL Central برید و مستقیم به خود ایستگاه KLCC میرسید.
2- میتونید با سوار شدن به اتوبوسهای GO KL در ایستگاه KLCC پیاده بشید. (نقشهی خطوط GO KL رو نگاه کنید چون ممکنه نیاز داشته باشید خط عوض کنید.)
* این برجهای دوقلو با ارتفاع 452 متر و 88 طبقه از نمادهای اصلی کوالالامپور هستن. دو برج توسط یک پل بین طبقات 41 و 42 به هم متصل شدهاند و شما میتونید با تهیهی بلیط به اون پل برید و از ارتفاع 175 متری از شهر کوالالامپور بازدید کنید. قیمت بلیطش فکر میکنم حدود 80-90 رینگیت بود و ساعات بازدیدش هم از 9 صبح تا 5 عصر که ما علاقهای برای این بازدید نداشتیم و نرفتیم ولی به شما میگم چطوری بلیطش رو تهیه کنید. از ایستگاه مترو که پیاده شدید به راهتون ادامه بدید، آکواریوم رو پشت سر بگذارید، داخل مجتمع KLCC Suria بشید و تا انتها برید. دقیقاً مقابل بخش ورودی از پارک KLCC راهروی سمت چپ رو ادامه داده تا به تابلوی کوچک محل فروش بلیط برسید، سپس در سمت راست وارد یک راهروی تنگ میشید و با پله برقی به زیرزمین میرید. روبروی شما یک محل برای فروش الکترونیکی بلیط با کارت اعتباریست و در انتهای سمت چپ باجهی فروش بلیط وجود داره. در هر صورت اونجا سوال کنید تا مسیرو راحت تر پیدا کنید.
* آکواریوم KLCC یکی از جاذبههای این مجموعهاس که بیشترش به صورت تونل شیشهایه و انواع ماهیها و کوسهها بالا و کنار سر شما در حرکتاند. بلیط ورودی آکواریوم 67 رینگیت برای هر نفر است. موقع خرید بلیط آکواریوم حواستون باشه که بخش دیگهای هم به نام انیمیشن داره و به خاطرش 40 رینگیت میگیرن. برای بخش انیمیشن داخل اتاقی میرید و از شما فیلم میگیرن و باید از یکسری موجودات خیالی بترسید. بعد با کامپیوتر تو فیلم تون دایناسور و ... میذارن که مثلاً از اینها ترسیدید، بیشتر برای خونوادههایی که بچه دارن مناسبه. دیدن کل مجموعهی آکواریوم حدوداً 3 ساعت زمان میبره و بهترین ساعات 11 صبح، 2:30 ظهر و 4:30 بعد از ظهره که امکان غذا دادن رایگان به ماهیها وجود داره و مخصوصاً برای بچهها جالبه.
(52) - عکسهایی از آکواریوم زیبای KLCC
(53) - یک سفره ماهی بزرگ که روی سقف بالا سرمون نشسته بود
(54) - ماهیهای میکروسکوپی
* در زیر برجهای دوقلو چند طبقه مرکز خرید به نام KLCC Suria وجود داره که از مراکز خرید بسیار لوکس و گران قیمت کوالاست. ویترینهای فروشگاههاش خیلی شیک و بعضاً بامزه بود. واسه تفریح و تماشا هم شده یک دوری بزنید. زمان سفر ما هیچ آفی نبود و قیمتها خیلی بالا بود. مثلاً کفش آدیداس تو نیو کالکشن 7 میلیون تومن بود یا مثلاً یک انگشتر ظریف تو جواهرفروشی با نگین الماس 40 میلیون تومن بود. لباس بچگونه هم اگر از بقیهی مراکز خرید بخرید بنفع تونه، ولی خب اینجا مرکز تمامی برندهاییه که میشناسید. میتونید از فروشگاه طبقهی زیرین با قیمتهای مناسبتری خرید کنید تا داخل برج.
(55) - نمایی از فروشگاههای لوکس Suria KLCC
(56) - نمای شب برجهای دوقلوی پتروناس
* بخش پشتی برجهای دوقلو یک پارک زیبا با درختان جالب وجود داره که بعضیهاشون ریشههای هوایی دارن و حتما تا هوا روشنه توش قدم بزنید و از دستش ندید. یک دریاچه هم تو همین قسمت هست که هر شب ساعت 8 تا 10 شب رقص فوارهها برگزار میشه. خیلی جذاب و زیباست.
(57) - درختی با ریشههای هوایی در محوطهی پارک KLCC
* بهتره برجهای دوقلو رو بعد از ظهر برید که هم عکسهایی از روز با برج بگیرید، هم تا آکواریوم رو ببینید و تموم بشه شب شده و میتونید مراسم رقص فوارهها رو هم تماشا کنید. همچنین نمای شب برجها هم خیلی زیباست.
* بلیط اتوبوسهای hop-on hop-off هم در ایستگاهش در محوطهی برجها فروخته میشه که اگر صبح زود خودتون رو برسونید میتونید اول وقت بلیط رو تهیه کنید و از 24 ساعت اعتبار بلیط به خوبی استفاده کنید.
* بلیط های باغ پرندگان رو هم میتونید تو محوطهی برجها با کمی پرس و جو پیدا کنید و بخرید. معمولاً وقتی از جای دیگهای غیر از درب ورودی اون مکان بلیطش رو تهیه میکنید قیمتش تخفیف میخوره.
* میتونید مثل ما از دست فروشهای محوطهی برج لنز دوربین بخرید و باهاش عکسهایی مشابه عکس پایین بگیرین. چون در حالت عادی از این فاصله برجها به طور کامل تو قاب لنز دوربین موبایل جا نمیشن. ما 25 رینگیت (31 هزار تومن) خریدیم بعداً اومدیم ایران دیدیم همینارو میدن 80 تومن.
(58) - برجهای دوقلوی پتروناس از کنار دریاچهی رقص فوارهها واقع در پارک KLCC، مرکز خرید suria رو هم در زیر برج میبینید
← بالاخره به آکواریوم رسیدیم و بلیط خریدیم. خیلی زیبا و جذاب بود و از اون تونل که مثل یک اقیانوس واقعی با همه موجودات خطرناک و بی خطر شبیه سازی شده بود خسته نمیشدیم. البته غیر از این تونل بخشهای دیگهای هم داره. عکاس مخصوص آکواریوم هم دائم میومد جلومون و ژست میگرفت که مثلا عکس بگیرم ازتون؟ ما هم میگفتیم نه. در آخر همهی این عکسها رو به صورت چاپ شده به شما میفروشن، فکر کنم گرون هم میفروخت. انتهای مسیر آکواریوم به سمت پارک هدایت میشه، پارک زیبایی بود، بعضی درختها با چراغهای فراوان تزیین شده بودند. به دریاچه که رسیدیم بعد از چند دقیقه دیدیم مراسم رقص فوارهها داره شروع میشه. یک مقدمهی 5 دقیقهای میره و بعد حسااابی شلوغش میکنه، با آهنگای عربی و شاد یا آهنگای رمانتیک مثل تایتانیک خلاصه تا میتونه دلبری میکنه... . بعد از این تماشای زیبا به مرکز خرید سوریا رفتیم. فروشگاههای لاکچری و شیک و به همون نسبت گرون قیمت. طبقهی اول رستوران و فست فود و کافی شاپ و ... است که از همه جای مالزی گرونتره. شام رو در یکی از فست فودها خوردیم، تقریباً دو برابر بود. ساعت حدودا 10:30 – 11 بود که به سمت هتل به راه افتادیم. آه عجب روز پر پیاده روی بود.
خلاصه هزینهی روز سوم (2 نفری): از ایستگاه مترو masjid jamek تا KL Central رینگیت 3.2
بلیط دوطرفه غار میمونها رینگیت 10
بلیط ورودی غار رامایانا رینگیت 10
آب معدنی رینگیت 3.3
از ایستگاه مترو KL Central تا KLCC رینگیت 4
بلیط ورودی آکواریوم رینگیت 133
شام (یک هات داگ و یک همبرگر مخصوص) رینگیت 40
از ایستگاه مترو KLCC تا KL Central رینگیت 4
از ایستگاه متروKL Central تا masjid jamek رینگیت 3.2
یک مقدار خوراکی و نوشیدنی رینگیت 12
مجموع رینگیت 222.7
روز چهارم؛ آرامشی از جنس پوتراجایا
امروز یکشنبه بود و برای جاهای تفریحی و دیدنی مالزی مثل گنتینگ، کولمار تروپیکال (دهکده فرانسوی) و پارک آبی روز مناسبی نبود، در نتیجه ما برنامه ریخته بودیم که امروز رو به پوتراجایا بریم و از اونجایی که یکشنبه تعطیله و پوتراجایا هم یک شهر اداریه پس حدس زدیم که اونجا هم باید خلوتتر باشه. صبحانه رو خوردیم و راه افتادیم. وقتی به KL Central رسیدیم اول به طبقهی 1- رفتیم و از باجهی بلیط فروشی به نام "Go Genting" دو تا بلیط برای دوشنبه صبح خریدیم.
دلم میخواد یک تجربهی دیگهمونو هم بهتون بگم. ما اونجا نابینا زیاد دیدیم. مخصوصا تو ایستگاه KL Central که محل تجمع همه نوع قشری هست. نمیدونم دلیلش چی بود.
به طبقهی همکف برگشتیم و از دستگاههای مخصوص بلیط برای خط klia translate ایستگاه putrajaya به قیمت نفری 14 رینگیت بلیط خریدیم و به سمت قطار این خط حرکت کردیم. وقتی قطار اومد دیدیم خیلی خلوت و خوبه و کلی صندلی برای نشستن وجود داره. یک فرقی که بین مونوریل و خطوط ریلی دیگه وجود داره اینه که مونوریل به دلیل اینکه تو قسمتهای مرکزی شهر ایستگاه داره و دسترسیاش هم راحتتره همیشه شلوغ و مملو از جمعیته و به ندرت صندلی برای نشستن گیر میاد و چون قطارهاش کوچیکه داخلش زود گرم میشه. اما بقیهی خطوط ریلی اونقدر شلوغ نیست و خیلی اوقات صندلی خالی برای نشستن وجود داره و چون بزرگتر هم هست همیشه خنکه. اما قطار klia translate که کلا 4 ایستگاه رو شامل میشه و تا فرودگاه میره به نسبت مسافرهای کمتری داره و خیلی خنک تره، جوری که آخرهای مسیر دیگه واقعا یخ زده بودم و میگفتم چرا نمیرسیم. بریم که داشته باشیم اطلاعات کلی مربوط به پوتراجایا رو:
همه چیز دربارهی شهر سیاسی و زیبای پوتراجایا (Putrajaya)
* پوتراجایا رو جمعه نرید. چون یکی از بناهای زیبا و دیدنیاش مسجد پوتراجایا (مسجد صورتی) هست که تقریباً از 11-12 ظهر تا حدودای 3 درگیر نمازجمعهاس و امکان بازدید تو اون ساعات براتون وجود نداره.
* طریقهی رفتن:
ابتدا خودتون رو به ایستگاه KL Central میرسونید. ابتدا برای نوع قطار گزینهی KLIA translate رو انتخاب میکنید. ایستگاه Putrajaya & Cyberjaya رو انتخاب کرده، بهای بلیط تون رو پرداخت و بلیط رو دریافت میکنین. حدوداً نیم ساعت تا پوتراجایا فاصلهاس.
* قیمت بلیطش برای هر نفر 14 رینگیت برای یک سفر میباشد.
(59) - تصویری از صفحه نمایش خرید بلیط پوتراجایا از سرویس KLIA Translate
(60) - نمایی از داخل قطار KLIA Translate
* حتما به فکر روش برگشت باشید. مثلاً grab گزینهی مناسبی میتونه باشه. ما اونجا تاکسی گرفتیم و یکراست اومدیم کوالا (با قیمتی مناسبتر از گرب تونستیم توافق کنیم). ضمناً ساعت برگشتتون رو با ساعت حرکت قطار هماهنگ کنید.
* پوتراجایا پایتخت سیاسی-اداری مالزیه که از یک تاریخی به بعد از کوالالامپور به اینجا منتقل شده، ولی آیا مگه حکومت توریست پرور مالزی به همین قانع بوده؟ قطعا نه! بعضی از ساختمانها و 2-3 تا پلی که روی رودخونهی وسط شهر احداث شده رو شبیه بناهای معروف دنیا ساخته تا در این نقطهی اداری هم توریست جذب کنه. البته فقط تا 70% اجازهی شبیه سازی داشتن تا سازه عیناً مثل نمونهی اصلیش نشه.
* معروفترینترین بناهای پوتراجایا: 1- پردانا پوترا (ساختمان نخست وزیری ← با الهام از تاج محل هند) / 2- مسجد پوترا (ایرانیها اونو به نام مسجد صورتی میشناسن چون تموم کاشیها، سنگها، فرشها و حتی گچ بریهای مسجد به رنگ صورتیه) / 3- ساختمان اجلاس مالزی (با الهام از طرح کمربند پادشاه مالزی که البته بیشتر شبیه کلاه مکزیکیه) / 4- ساختمان دادگستری (با الهام از تاج محل هند) / 5- ساختمانی که با الهام از برج العرب دوبی ساخته شده که البته از نظر من شبیهش نیست. / 6- مسجد سیلور / 7- ساختمان مهاجرت
* معروفترین پلهای پوتراجایا: 1- پل پوترا (اصلی ترین پل شهر ← با الهام از پل خواجو اصفهان) / 2- پل کابلی سری واواسان (با الهام از پل روتردام هلند) / 3- پل سری جملینگ (معروف به پل آرزوها که رسمه عروس دومادها کل پل رو پیاده روی کرده و آرزوی خوشبختی کنن ← با الهام از پل الکساندر پاریس) / 4- پل سری ساجانا (با الهام از پل کابلی سیدنی) / 5- پل جامباتان مونورل (با الهام از پل گلدن گیت سانفرانسیسکو)
(61) - پل پوترا (پل خواجو)
(62) - مسجد پوترا (مسجد صورتی)
(63) - پل سری واواسان (روتردام هلند)
(64) - عبور از روی پل زیبای سری واواسان (روتردام هلند)
(65) - این ساختمون هم زیبا بود و به نظر من از معماری باستانی اروپا الهام گرفته شده بود
(66) - ساختمان دادگستری (تاج محل هند)
(67) - ساختمونی که با الهام از برج العرب دوبی ساخته شده (فلش قرمز)
* پشت سر ساختمونی که با الهام از برج العرب ساخته شده پل سری جملینگ (پل الکساندر) قرار داره که ما نرفتیم متاسفانه.
(68) - نمایی دور از پل جامباتان مونورل (گلدن گیت سانفرانسیسکو)
* اتوبوسهای توریستی گشت شهری وجود داره که با دریافت 55 رینگیت به ازای هر نفر شما رو به مکانهای دیدنی برده تا شما از اونها بازدید کنید. در مجموع این بازدید حدوداً 2 ساعت طول میکشه. ساعات حرکت این اتوبوسها شنبه تا پنجشنبه 11 و 15 و جمعهها فقط ساعت 15 هست (جمعهها به دلیل نماز جمعه سانس ساعت 11 تعطیله). ایستگاه این اتوبوسها کنار ایستگاه مترویی است که پیاده میشید.
* اتوبوسهای معمولی هم کنار ایستگاه مترو وجود دارن که با پرداخت نفری 1.5 رینگیت شمارو به میدان اصلی پوتراجایا میبره. دور تا دور میدان مسجد صورتی، عمارت نخست وزیری و پل خواجو قرار داره که میتونید ازشون بازدید کنید. پل سری واواسان (روتردام هلند) نیز از سمت پل خواجو از دور دیده میشه. ساعت حرکت این اتوبوسها هم شنبه تا پنجشنبه ساعت 11 و 15 و جمعهها ساعت 15 است.
* وقتی به میدان اصلی رسیدید میتونید با کشتی کروز توی رودخونه گشت بزنید و پلهای پوتراجایا رو از نزدیک ببینین. قیمت بلیطش هم بین 25 تا 30 رینگیت به ازای هر نفر هست.
* روش دیگه گشت زدن تو پوتراجایا استفاده از تاکسیهایی است که به صورت دربست اجاره میکنید و باهاشون یک قیمتی رو توافق میکنید تا شمارو تو شهر بگردونن. در واقع اگر 4 نفر هستید این روش به صرفه تر و بهتر از اتوبوسهای گردشگریه.
* ساختمان پردانا پوترا (نخست وزیری) که شبیه تاج محل هست و ساختمان اجلاس مالزی ورود ممنوعه و فقط از فاصلهای دور میتونید اونو ببینید.
(69) - پردانا پوترا یا همون ساختمان نخست وزیری (تاج محل هند) (ببخشید فتوشاپی که کردم ضعیفه، با عجله فقط خودمو از تو عکس حذف کردم)
(70) - نمایی از ساختمان نخست وزیری از حیاط مسجد
← وقتی از قطار پیاده شدیم خودمونو در ایستگاه اتوبوسهای گردشگری دیدیم. دو اتوبوس اونجا ایستاده بودند. وقتی خواستیم سوار شیم راننده گفت نه صبر کنید اتوبوس دیگهای میاد. بنری کنار دیوار زده بودن و روی اون در مورد tur bus نوشته بود، مثل ساعتهای حرکت، عکسهایی از بناهای معروف شهر و همچنین نرخ بلیط که برای هر نفر خردسال 25 رینگیت و بزرگسال 50 رینگیت بود. تو سفرنامههای جدیدی که خونده بودم هم همین نرخ رو گفته بودند، از طرفی اینم خونده بودم که بعضیها اینجا با ماشینهای شخصی یا تاکسیها یک مبلغی رو توافق کردن تا در عرض یکی دو ساعت دورشون بده و بناهای دیدنی شهر رو نشون بده که این مبلغها از 80 رینگیت تا 150 رینگیت بسته به مدل ماشین متغیر بود. خب طبیعی بود که ما خودمون رو واسه این مبالغ آماده کرده باشیم. همین موضوع بعداً خاطرهی بامزهای برامون ایجاد کرد که هنوزم که هنوزه واسش میخندیم.
سانس اول حرکت 11 بود و ما قبل از ساعت 11 اونجا آماده بودیم. اما اتوبوس ساعت 11:30 حرکت کرد، نمیدونم این تغییر ساعت به دلیل تعطیلی یکشنبه بود یا علت دیگهای داشت. خلاصه با چند نفر چشم بادومی که اونا هم مثل ما منتظر اتوبوس بودن سوار شدیم. موقع پیاده شدن از راننده پرسیدیم چقدر میشه؟ با لهجهی بدی میگفت: سیرفی، فیتری، یه همچین چیزی خیلی هم تند حرف میزد. بعد من فکر کردم میگه فیفتی یعنی پنجاه، بر اساس اونچه خونده بودم به حساب اینکه نفری 50 رینگیت میشه دو تا پنجاهی بهش دادیم، راننده دست ما رو پس زد و دوباره اون کلماتو تند تند تکرار کرد. به همسرم گفتم نکنه میگه تری یعنی سه تا دونه پنجاهی بهش بده، داشتم پیش خودم میگفتم عجبا چه گرون هم شده، 150 رینگیت بهش دادیم ولی بازم قبول نکرد دیدیم باز همونو میگه تری تری تری. گفتم تری؟ گفت آره. یعنی 3 رینگیت، میفهمید؟ نفری 1.5 رینگیت! خدایا یک ساعت داشتیم بهش اصرار میکردیم کلی از پولامونو ورداره و واقعاً نمیدونستیم چجوری به این سوتی مون بخندیم. اون لحظه فقط ما بودیم و راننده و خدا؛ میتونست بذاره جیبش و ما هم بی خبر از همه جا راضی بودیم. به نظر شما دیگه کدوم کشورها مثل کشورهای آسیای شرقی تا این حد وجدان دارن؟ من معتقدم حتی اروپاییها بیشتر قانون مندن تا اینکه وجدان درد بگیرن. یک لحظه یاد مسافرهای خارجیای که عید 97 مسیر فرودگاه امام خمینی تا مرکز شهر رو از 200هزار تومن تا 1میلیون تومن به تاکسیهای فرودگاه کرایه داده بودن افتادم...
اتوبوس ما رو تا میدون مرکزی شهر برد. تو این مسیر زیبا از کنار ساختمان دادگستری (تاج محل)، ساختمونی که شبیه برج العرب دوبی بود و پل جامباتان (گلدن گیت سانفرانسیسکو) عبور میکنید. همچنین از روی پل سری واواسان (روتردام هلند) هم رد میشید. این شهر تازه تاسیس و مدرنه، حتی چراغ برقها هم خاص هستن. بعد از پیاده شدن به سمت مسجد رفتیم.
مسجد پوتراجایا محیط بسیاااااار تمیز و آرامش بخشی داره. روزی که ما رفتیم خیلی خیلی خلوت بود. تو حیاط حتماً به سمت راست مسجد برید و روی اون صحن تمیز و زیبای رو به رودخونه بشینید و استراحت کنید و کیف کنید. ما که حدوداً 2 ساعتی اونجا نشستیم و ریلکس کردیم و آواز خوندیم. واقعاً تجربهی فوق العادهای بود و چون تو سایه نشسته بودیم خیلی خوب و خنک بود. البته آفتاب داغی داشت، مخصوصاً تو حیاط مسجد که بازتاب نور خورشید از سنگهای کف حیاط سوزاننده بود. از زیبایی این منطقه و این شهر کوچک هر چی بگم کم گفتم.
(71) - تصاویری از محیط زیبا و تمیز و آرامش بخش حیاط مسجد. یک باد فرح بخش و یک سایهی خنک هم تصور کنید.
دور میدون کنار باجه اطلاعات نزدیک پل که دیگه بسته شده بود دستگاهی دیدیم که میشد ازش آب پرتقال طبیعی خرید، دونهای 5 رینگیت بود، ما هم 10 رینگیت وارد کردیم اما هر کار کردیم به ما آب پرتقال نداد که نداد. بدبختیش اینجاست که خواستیم یک بار دیگه شانس مونو امتحان کنیم و اینطوری شد که 15 رینگیت هوا شد. بعد از دیدن و عکس گرفتن از مسجد پوتراجایا، ساختمان نخست وزیری، میدان شهر، اِلِمان I Love Putrajaya و پل پوترا (پل خواجو) و همچنین یکم خرید زیورآلات سنگی دست ساز که خانومه همونجا درست میکرد تصمیم گرفتیم برگردیم. نیم ساعتی همون اطراف پرسه زدیم و وقتی دیدیم از اتوبوسها خبری نیست تصمیم گرفتیم تاکسی کرایه کنیم. ساعت 3:30 بود و هوا گرم و سوزان بود. به راننده گفتیم چقدر میگیری ما رو به ایستگاه قطار ببری؟ گفت 60 رینگیت میگیرم تا کوالالامپور میبرم. گفتیم نه ما میخوایم فقط تا ایستگاه مترو بریم، خلاصه قیمت رو روی 15 رینگیت بستیم و سوار شدیم. تصمیم داشتیم تا قبل از ساعت 5 عصر خودمونو به برجایا تایمز اسکوئر برسونیم تا بتونیم بلیط کولمار تروپیکال رو برای فردا از شرکت گردشگری the chatcau تهیه کنیم. تو مسیر راننده همهاش اصرار میکرد میگفت کجا میخواین برین؟ کوالالامپور میرین؟ خیابون بوکیت میرین؟ کجا میرین؟ و ما جوابی نمیدادیم. من یک حساب سرانگشتی کردم و دیدم ما داریم 15 تا میدیم فقط تا ایستگاه بریم، از اونجا هم 28 تا باید بدیم تا KL Central و باز از اونجا تا imbi باید 6-7 رینگیت بدیم. گفتم خب چرا یکدفعه با همین نریم؟ راحت و آسوده معطل مترو هم نمیشیم. قیمتشو 5 رینگیت آورد پایین تا راضی بشیم یعنی 55 تا ولی من گفتم 50 رینگیت میدم ما رو ببر. و اینگونه بود که خیلی شیک و مجلسی به تایمز اسکوئر رسیدیم. ضمن اینکه تموم منظرههای بین دو شهر رو هم بهتر دیدیم.
(72) - نمایی از شهر زیبا و آرام پوتراجایا
سریع خودمونو به طبقهی 8 رسوندیم ولی دیدیم همه جا سوت و کوره، ای بابا چرا؟ چون یکشنبه بود و برخلاف روزهای دیگه شرکتها ساعت 1 ظهر میبستن و ما اینو نمیدونستیم. بعد از گشتی تو فروشگاهها و کمی استراحت و خوردن آبمیوه و میوههای خردشده استوایی و رفع خستگی تصمیم گرفتیم امشب رو بریم مرکز خرید sogo چون خیلی تعریفشو از دوستم شنیده بودم. سوار monorail شده و ایستگاه medan tunku پیاده شدیم. حدوداً 6-7 دقیقه پیاده روی کردیم تا به این مرکز خرید فوق العاده رسیدیم. واقعا عجب جایی بود. بهش میگن همواره تخفیف. یعنی هر زمان از سال همیشه جنس آف خورده داره. مجموعهای از انواع و اقسام مارکها و برندهای معتبر دنیا. بالاترین طبقه رستوران بود، پایینیاش لوازم خونگی، بعدی فقط لباس بچه و کیف و لوازم تحریر، طبقهی بعدی فقط کیف زنونه، بعدیش فقط کفش، یکی دو طبقه هم انواع لباسهای مردونه و زنونه. قبل از هر چیز به طبقهی آخر رفتیم تا شام بخوریم.
قبل از سفر در مورد غذاهای مالایی کمی سرچ کرده بودم و چند تاشو انتخاب کرده بودم حتماً امتحان کنم. ولی اون شب تنها شبی بود که تونستم یک غذای مالایی بخورم و دیگه فرصت نشد. یا جایی بودیم که فقط فست فود داشت یا خیلی گرسنه بودیم و وقت نداشتیم دنبال رستوران مالایی بگردیم. اینجا جا داره یادی کنم از رستورانهای چینی! خدایا اون همه بوی بد مال چی بود؟ تصور کنید غذاهای دریایی بدبو رو توی یک جور روغن ماهی بدبوتر از خودش سرخ کنن، بوی بدش این تصور رو به من میداد. یک بوی سنگین و چرب که حسابی حال آدمو بد میکرد و اگر غلیظ بود قشنگ حالت تهوع میگرفتیم. ما که هیچ نتونستیم ریسک کنیم هر غذایی رو بخوریم، 8 روز ارزششو نداشت. حالا که حرف از غذا شد بگذارید خیلی مختصر و کوتاه در مورد غذا و میوه و ... تو کوالا توضیح بدم:
همه چیز دربارهی خوراکی در مالزی
* ما اونجا تقریباً فقط در مک دونالد و KFC فست فود خوردیم. شعبههایی که ما رفتیم کیفیت غذاشون عالی بود. ولی ظاهراً تو بعضی شعبهها بعضی غذاها کیفیت جالبی نداره.
* تو اون 8 روز فقط یک بار پیش اومد غذای مالایی بخورم. اسم غذایی که خوردم ناسی لماک بود که خیلی معروفه ولی من زیاد خوشم نیومد. ماهیهای سوخاری ریزی که کنار غذا بود وحشتناک شور بودن، مرغش هم کمی مزه آب نارگیل میداد و یک خورده به شیرینی میزد.
(73) - ناسی لماک (Nasi lemak)
* غذاهای معروف مالزی تو سایتهای مختلف معرفی شدهاند و پیشنهاد شده که امتحان کنیم و خوشمزهاند ولی همه چیز به مزاج شما برمیگرده. مثلاً ما شمالیها به غذاهای ترش و شور عادت داریم و ممکنه از بعضی از غذاها یا سوپهای معروف اونجا که توش آب نارگیل داره و در نتیجه مزهی تقریباً شیرینی پیدا میکنه خوشمون نیاد ولی بعضیها ممکنه دوست داشته باشند. تقریباً در ترکیب اکثر سوپهای اونجا آب نارگیل هست.
* بعضی از غذاهایی که تو سفرنامههای مختلف خوندم خوشمزه بوده ایناس: دیم سام (به صورت بقچههای دلمه ماننده)، باتو مانگ ساتای (گوشتهای مزهدار شدهاس که تو سیخهای کوچیک چوبی زده شده و پخته شده)، زبان سرخ شده گوساله که اسمشو نمیدونم (باید لذیذ باشه) / آسام لاکسا (سوپ رشته تند و ترش با گوشت ماهی)
* یکی از دوستام میگه خرچنگ و هشت پا خیلی لذیذ و خوشمزهان، مثل میگو که قیافه نداره ولی خوشمزهاس ولی صدف اصلاً خوب نیست. اینها رو بدونید بد نیست.
* تقریباً همهی رستورانهای ژاپنی تابلوی "غیرحلال" آویزون کرده بودن.
* قیمت حدودی غذاها در KFC و Mc Donald :
- ساندویچ با نوشابه و سیب زمینی: (small) ← 11 رینگیت / (medium) ← 15 رینگیت / (large) ← 20 رینگیت
- کنتاکی با نوشابه و سیب زمینی: از 9 رینگیت بود تا 25 رینگیت که خیلی بزرگ و زیاد بود. در انواع و مدلهای مختلف و بعضیهاش بدون سیب زمینی بود.
* بستنی و آب معدنی کوچک از 1 رینگیت شروع میشد ولی معمولا 1.6 رینگیت به بالا بود.
* میوههای استوایی رو هم حتماً امتحان کنید. پیشنهاد من اینه که روز آخر برید به منطقهی chow kit رفته و از هر میوه یک مقدار بخرید و با خودتون ایران هم ببرید. فقط مواظب باشید که خیلی رسیده نباشه تا له نشه. Chow kit بازار میوه و مرغ و ماهی هست که قیمتهاش نسبت به مناطق لوکس خیلی پایینتره و تماشاش یک جور تفریح به حساب میاد.
(74) - عکسی از بازار محلی چوکیت (Chow kit)
* قیمت میوهها در مالزی گرونتر از میوههای معمولی در ایرانه، انتظار ارزونی نداشته باشید.
(75) - بعضی از میوههای مالزی که تشخیص دادم عکسشو ببینین بهتره (مرجع عکس اینترنت)
اسماشون به ترتیب:
1- ساپودیلا (شیرین و آبدار، قیافهاش شبیه سیب زمینی بود) 2- پَشِن فروت (خیلی شیرین)
3- دوریان (پوست خیلی بدبویی داره ولی اونجا میگفتن خودش شیرینه. در کل فک کنم زیاد جالب نباشه)
4- منگوستین (یکی از خوشمزه ترین میوههای استواییه، شیرینه)
5- جک فروت (شبیه دوریان ولی اندازههای خیلی بزرگتری داره. اینم پوست خیلی بدبو ولی طعم شیرینی داره که ما این دو تا رو امتحان نکردیم)
6- سالاک (مزه شیرین و یکم اسیدی شبیه مزه آناناس) 7- استار فروت (شیرین و خوشمزه)
8- رامبوتان (شیرین و آبدار شبیه مزه انگور) 9- لانگست (شیرین و آبدار شبیه مزه انگور)
* فکر میکنم دراگون، انبه، آناناس، پاتایا و آووکادو نیازی به معرفی نداشته باشن چون تو ایران هم پیدا میشن. دراگونی که ما خوردیم کاملاً رسیده بود و داخلش خیلی قرمز و ارغوانی بود در حالی که مدلهایی که تو ایران دیده بودم داخلش سفید بود بعداً فهمیدم سفیدها هنوز کامل نرسیدهاند.
* یک میوهی ترش و شیرین خوشمزهی دیگه هم اونجا خوردیم که بافت خیلی نرمی داشت و ظاهر و اندازهاش شبیه زردآلو بود ولی هر چقدر سرچ کردم عکسی ازش پیدا نکردم و اسمشم نفهمیدم. انگار خیلی مشهور نبود ولی به نظر من از همه خوشمزه تر و عالیتر بود. مزهی ملس جالب با یک بافت خیلی نرم داشت.
← بعد از یک خرید خوب و حسابی از sogo اومدیم بیرون و وارد خیابان عبدالرحمان شدیم. این خیابون قدیمیترین بازار مالزیه و پره از مغازهها و فروشگاههای پارچههای هندی. البته تو بعضی فروشگاهها شالهای حریر با تنوع رنگی و کیفهای زنانه خوبی میفروشن که قیمتهاش یک سوم ایرانه. این خیابون یک خیابون جذاب و رنگی رنگیه، جلوی ورودی sogo همیشه موزیک خیابونی در حال نواختنه و مردم زیادی دورش جمع میشن.
(76) - بخشی از ساختمانهای رنگی و زیبای خیابان عبدالرحمان
وقتی اومدیم بیرون از یک تاکسی قرمز خواستیم ما رو تا هتل ببره و ازش هزینهی کرایه رو پرسیدیم. ولی دیدیم ما رو سوار نکرد و سر تکون میداد. به اون طرف خیابون که چند قدم بالاتر بود اشاره کرد و گفت اونجا بایستید و با اتوبوس برید میشه 1 رینگیت. این مالاییها عجب آدمای با انصافی بودن.
خلاصه هزینهی روز چهارم (2نفری): از ایستگاه مترو masjid Jamek تا KL Central رینگیت 3.2
دو عدد بلیط اتوبوس گنتینگ رینگیت 49.7
آب و نوشیدنی رینگیت 6
از ایستگاه مترو KL Central تا Purajaya رینگیت 28
آب پرتقال نخورده و دهن سوخته رینگیت 15
کرایه اتوبوس از ایستگاه Putrajaya تا میدان مرکزی شهر رینگیت 3
کرایه تاکسی از پوتراجایا تا برجایا تایمز اسکوئر رینگیت 50
از ایستگاه مونوریل imbi تا medan tunku رینگیت 7
شام رینگیت 27
از پاساژ sogo تا هتل رینگیت 2
خرید مقداری خوراکی رینگیت 20
مجموع رینگیت 210.9
روز پنجم؛ بهشتی بر فراز قلهها
امروز از اون روزها بود که میدونستم فقط قراره هوای خوب و خنک تنفس کنیم و دیگه از گرما و هوای شرجی خبری نیست. به همین دلیل نفری یک سویشرت برداشتیم و حرکت کردیم. من همچنان استرس نخریدن بلیط کولمار تروپیکال رو داشتم. چون ما تا ساعت 6 گنتینگ هستیم و تا برسیم 7 میشه و میدونستم که شرکتهای تایمز اسکوئر ساعت 5 عصر میبندن. به خاطر همین به همسرم گفتم تا قبل از ساعت 9 که اتوبوس بخواد حرکت کنه بیا سریع به تایمز اسکوئر بریم، شاید شرکتهاش ساعت 7:30 به بعد باز کرده باشن. این شد که بعد از رسیدن به KL Central با مونوریل خودمونو به ایستگاه imbi رسوندیم. همسرم بدو بدو رفت بالا و من همونجا نشستم تا بیاد. بعد از 10 دقیقه برگشت و گفت بسته بود. تو اون 10 دقیقه من ندیدم قطار مونوریل بیاد. 5 دقیقه دیگه هم صبر کردیم تا بیاد ولی باز هم خبری نشد. از خدمتکاری که اونجارو جارو میکرد پرسیدیم قطار کی میاد؟ گفت 10 دقیقه دیگه. ما هم زمان کمی برامون مونده بود این شد که تصمیم گرفتیم با تاکسی بریم. اومدیم پایین همسرم تاکسی گرفت و راه افتادیم. پیش خودم فکر کردم چرا از اینور داره میره، گفتم شاید اتوبان رو میخواد دور بزنه، دیدم نه بابا داره کم کم از شهر خارج میشه، بهش گفتم آقا ما میخوایم بریم ایستگاه اتوبوس گنتینگ تو KL Central و بلیط هامونو بهش نشون دادم که یکهو استرسی شد گفت KL Central؟ KL Central؟ دیگه بیچاره دستپاچه شد و نمیدونست چطوری دور بزنه و با سرعت مارو رسوند. اصرار هم داشت که دوستت به من گفت ما میریم گنتینگ، گفتم نه بابا اشتباه میکنی، گفت میریم ایستگاه اتوبوس گنتینگ. خلاصه 10 دقیقه به 9 رسیدیم و به همسرم گفتم تو برو به اتوبوس برس تا من کرایه رو حساب کنم. تموم تاکسیهای اونجا تاکسی متر دارن و قیمتی که پرداخت میکنید مشخصه، ولی این فرق داشت، یک مسیر طولانی رو اشتباه رفته بود. تاکسی مترش زده بود 22 رینگیت، گفتم خب این که زیاده، گفت بده 20 رینگیت، گفتم نه بابا بازم زیاده، تو اینهمه مسیر اشتباهی رفتی و برگشتی و کیلومتر انداخته، گفت باشه پس 15 رینگیت، بازم قبول نکردم، خداییش شما تصور کنید داشت از شهر خارج میشد یعنی بیشتر مسیر الکی پول انداخته بود. بهش گفتم 10 رینگیت بیشتر بهت نمیدم. گفت 10 تا؟ 10 رینگیت کمه، فقط 3 رینگیت ورودی تاکسیه ولی خب تقصیر من نبود ما رو برده بود دور شهر دور داد بود، با ناراحتی و دلخوری گفت باشه بده همون 10 رینگیتو. (شما همهی این مکالمه و لحن فارسی سلیس رو به لحن انگلیسی ترجمه کنید خخخخ). با شوق و شعف از اینکه به موقع رسیدیم سوار اتوبوس شدیم و دقیقاً راس 9:00 حرکت کرد. خب تا ما مسیر پیچ در پیچ و زیبا و کوهستانی گنتینگ رو طی کنیم شما یکسری اطلاعات اولیه در مورد گنتینگ بخونید و برگردید:
همه چیز دربارهی ارتفاعات گنتینگ (Genting)
* یک روز قبل از رفتن به گنتینگ بلیطش رو بخرید.
* روزهای شنبه و یکشنبه این مکان خیلی شلوغه، سعی کنید روزهای دیگه برید و البته یک روز کاملاً آفتابی رو انتخاب کنید.
* نحوهی تهیهی بلیط:
به طبقهی پایین ایستگاه KL Central میرید و اونجا از باجهی بلیط فروشی Go Genting بلیط که شامل بلیط رفت و برگشت با اتوبوس است رو خریداری میکنید. ساعت رفت و برگشت رو خودتون تعیین میکنید.
(77) - باجهی فروش بلیط ارتفاعات گنتینگ (go genting)
* بهترین زمان برای انتخاب ساعت حرکت اتوبوس 9 صبحه، چون فرصت بیشتری برای اونجا میتونید بذارید. تقریبا 7-8 ساعت رو برای اونجا در نظر بگیرید. زمانی که برای بودن اونجا انتخاب میکنید کمتر از 6 ساعت نباشه که پشیمون میشید. چون 1 ساعت رفت و 1 ساعت برگشت تو جاده هستید. تازه این سالها شهر بازی بزرگ اونجا در حال ساخته و قابل بهره برداری نیست وگرنه میگفتم شب برگردید.
* قیمت بلیط رفت و برگشت برای دو نفر 49.7 رینگیت شد.
(78) - بلیطهای اتوبوس go genting
* جادهی کوالالامپور تا گنتینگ پر از پیچ و خمه، اگر حساس هستید قرص ضد تهوع ماشین با خودتون ببرید.
* ارتفاعات گنتینگ یکی از جاذبههای توریستی مالزی محسوب میشه که 51 کیلومتر خارج از شهر و روی کوه قرار داره. آب و هوای خنک و دلچسب و مناظر فوق العاده و زیباش یکی از بهترین روزهای اقامت شما رو در مالزی رقم میزنه. تله کابین 3.5 کیلومتری، معبد 9 طبقه و معبد چین سویی، مجسمههای سنگی غول پیکر "بودا"، مجسمههای جالب مراحل جهنم و بهشت، محوطهی دیدنی هتل first world، مرکز خرید لوکس و شیک و بعضاً با قیمتهای مناسب و از همه جذابتر شهربازی بزرگ و هیجان انگیز روی شیب کوه (که در حال حاضر در دست احداثه) همه و همه چیزهاییه که رفتن شما رو به این منطقه واجب میکنه. حتی مسیر تو راهش هم خیلی زیباست.
* وقتی به اونجا رسیدید و از ایستگاه اتوبوس پیاده شدید وارد سالن ترمینال که اسمش awana هست میشید و همراه جمعیت 3-4 طبقه از پله برقیها بالا میرید، تابلوی skyway رو دنبال کنید تا به محل فروش بلیط تله کابین و همچنین به محل سوار شدن کابینها برسید.
* قیمت بلیط تله کابین برای هر سفر و برای هر نفر 8 رینگیت است. پس اگر دو نفر هستید در مجموع رفت و برگشت 32 رینگیت هزینهی تله کابینتون میشه.
(79) - دستگاههای مخصوص خرید بلیط
(80) - بلیط رفت تله کابین (cable car)
* بلیط های رفت رو از ایستگاه awana و بلیط های برگشت با تله کابین رو از ایستگاه آخر (sky avenue) تهیه میکنید.
* اونجا به تله کابین میگن cable car . اگر برای مسیر و آدرس سوال کنید و بگید تله کابین نمیفهمن چی میگید.
* اولین نقطهای که سوار تله کابین میشید اسمش هست ایستگاه awana ، تله کابین غیر از این ایستگاه دو ایستگاه دیگه هم داره به نامهای chin swee و sky avenue که به ترتیب ایستگاه وسط و ایستگاه آخر هستند. مستقیم به ایستگاه آخر (sky avenue) برید و بعد از دور زدن در مجتمع تفریحی-تجاری اونجا، هتل first world و بازی در شهربازی (که در حال حاضر در دست احداثه) بلیط برگشت تله کابین رو خریده و سوار تله کابین بشید. بعد در ایستگاه وسط (chin swee) پیاده بشید و معابد رو ببینید، دوباره به محل تله کابین برگردید و به اولین ایستگاه (awana) برید.
(81) - اولین ایستگاه سوار شدن به تله کابین (awana)
(82) - نقشهی مجتمع تجاری-تفریحی sky avenue واقع در ایستگاه آخر (روی صفحهی مانیتور با لمس هر طبقه نقشهی اون طبقه نمایش داده میشد)
(83) - تله کابین گنتینگ با کابینهای بسیار نو
* حتما یک سویشرت یا کت بهاره همراهتون ببرید چون گنتینگ همیشه سرده و در فصول پربارش مه آلود و بارونی هم ممکنه باشه. تو مجتمع sky avenue هم وسایل سرمایشی تا آخرین درجه روشنه. مخصوصاً اگر بچه دارید حتما لباس گرم براش بگیرید.
* مالزی یک کشور مسلمانه یعنی حکومتش بر اساس اسلامه، به همین خاطر حاکمانش هیچگاه اجازه ندادن در کوالالامپور کازینو (قمارخانه) و سایر اماکن این تیپی ساخته بشه. اما بعد از درخواستهای زیاد اجازه دادن در ارتفاعات گنتینگ تنها یک کازینو احداث بشه چون گنتینگ خارج از محدودهی شهری پایتخت محسوب میشه. در زمان سفر ما کازینو در حال بازسازی بود و موقتاً به قسمت دیگهای منتقل شده بود و ما چون نمیخواستیم بریم دقیقش رو نپرسیدیم. ولی شما اگر میخواید تو کازینو بازی کنید میتونید از تورلیدر سوالاتون رو بپرسید.
* اگر به طور کلی قصد خرید دارید اینجا میتونید پوشاک با قیمتهای مناسب پیدا کنید. مخصوصاً از فروشگاههایی که حراج خورده؛ مثلاً ما کیف دوشی مردونه مارک polo که قیمتش 350 رینگیت بود رو 49 رینگیت خریدیم. همچنین به فروشگاه Nike در هتل first world هم سر بزنید، بعضی حراجهاش فوق العاده ست.
* جوری برنامه ریزی کنید که ناهارتون رو در رستورانهای sky avenue بخورید، چون تو chin swee خبری از غذا و رستوران نیست و باید تا کوالالامپور گرسنه برگردید.
* برای رفتن به معابد chin swee وقتی در ایستگاه chin swee پیاده شدید از پلههای ایستگاه تله کابین پایین بیاید. بعد باید وارد دالان پله برقیها بشید. حدوداً 7 یا 8 پله برقی طولانی و بلند پشت سر هم قرار دارن و شما رو از ایستگاه تله کابین به محوطهی معابد میرسونن. که تمام این پله برقیها مسقف و در فضای بسته قرار دارن و در اونها سیستم سرمایشی روشن هست.
(84) - این عکس دقیقاً از ایستگاه تله کابین chin swee گرفته شده، میتونید فاصلهاش با محوطهی معابد رو تصور کنید.
(85) - پله برقیهای سرپوشیده (سقف قرمز) برای رفتن از ایستگاه تله کابین به محوطهی معبد chin swee
* وقتی از پله برقیها پایین اومدید وارد یک راهرو میشید؛ سمت چپ یک آب نما و راهرو و پلههای کوچک و تنگی رو میبینید، از اون سمت نرید و بیاید داخل محوطهی سمت راست.
(86) - نمایی از معبد 9 طبقه و یک معبد دیگر
(87) - محوطهی زیبای معابد از بالای معبد 9 طبقه
* معبد چین سویی در طبقهی پایین قرار داره. از پلههایی که تو عکس بالا میبینید پایین میرید بعد کنار دره یک دالان پله هست (عکس (88))، از اون هم میرید پایین تا به معبد chin swee برسید.
(88) - دالان راه پله به سمت معبد چین سویی که در طبقهی پایین قرار دارد.
* متاسفانه اکثراً معبد 9 طبقه رو با معبد چین سویی اشتباه میگیرن و خیلیها رو دیدم که اصلاً نرفتن سمت معبد اصلی چین سویی.
* داخل معبد مجسمهای از راهب بودایی به نام "کینگ شوئی" قرار داره که مکان یابیاش هم بر اساس فرهنگ فنگ شویی هست. پشت سر راهب تخته سنگهایی قرار داره که چینیها معتقدن حکم محافظت از بودا رو داره.
(89) - مجسمهی "کینگ شوئی"
(90) - نمایی از داخل معبد chin swee
* بعد از بازدید از معبد chin swee و محوطههای زیبای اطراف و بیرونش بیاید بالا و از همهی معابد و جاهای دیدنی که تو محوطه هست بازدید کنید. مجسمهی آقای سری لیگمو تونگ که برای اولین بار هتل و مجتمع تفریحی در ارتفاعات گنتینگ احداث کرد تو این قسمت قرار داره.
(91) - مجسمهی آقای "تان سیری لیگمو تونگ" که برای اولین بار مجموعهی تفریحی در گنتینگ احداث کرد
* مجسمههای بزرگ و سنگی بودا هم از قسمتهای دیدنی اینجا هستن. مجسمهی زیر در آخرین نقطه قرار داره.
(92) - مجسمهی بزرگ بودا
* در سمت چپ مجسمهی بودا یک دالان باریک با یک تابلو میبینید که نوشته "سفر روشنگری" (Journey to Enlightenmant). منظورش اینه که شما تو این قسمت انواع عذابهای الهی که با مجسمههای جالب و رنگی نشون داده شدهاند رو میبینید، مثلا کسانی که دروغ گفتن، پزشکانی که پول زیاد از بیماران گرفتن، کاسبهایی که کم فروشی کردن و ... نشون داده شده که هر کدوم چطوری عذاب میشن. در نهایت به مجسمههایی میرسید که شبیه فرشته هستن و دارن پرواز میکنن. در واقع این مسیر روشنگری برای شما مراحل مختلف جهنم و در نهایت کسانی که وارد بهشت میشن رو نشون میده. تورلیدرهای ایرانی این قسمت رو میگن مسیر جهنم و بهشت که از جهنم شروع میشه.
(93) - ابتدای مسیر سفر روشنگری
(94) - نمایی از مراحل عذاب دادن در مسیر سفر روشنگری
(95) - مجسمهی بهشت
* اگر در مورد شهربازی سوال دارید همونطور که قبلاً گفتم در حال ساخته و میزان پیشرفتش رو میتونید تو عکس پایین ببینید.
(96) - شهربازی گنتینگ در حال احداث
* در حین بازدید از مجموعهها حواستون به ساعت باشه و حدوداً بین 20 دقیقه تا نیم ساعت مونده به حرکت اتوبوس برگردید پایین چون مسیر تله کابین طولانیه و یکوقت از اتوبوس جا نمونید.
* اگر خیلی به گنتینگ علاقه پیدا کردید میتونید یک شب در اونجا اقامت داشته باشید و بلیط رفت و برگشتتون رو هم بر همین اساس تهیه کنید. در ایستگاه آخر (sky avenue) 5 هتل بزرگ ولی گرون قیمت جهت اقامت هست، ولی اگر نخواستید اونجا باشید در ایستگاه awana مهمانخانهی awana آمادهی پذیرایی از شماست. البته قبلش حتماً در مورد رزرو اتاق تحقیق کنید یا از تورلیدرتون کمک بخواید چون ممکنه اون روز اتاقها پر شده باشه.
* در awana و همچنین در sky avenue برای راحت پیدا کردن تله کابین تابلوی sky way رو دنبال کنید.
* موقع برگشت از گنتینگ در ایستگاه awana تابلوی bus express رو دنبال کنید تا به محل سوار شدن اتوبوسها برسید.
← چقدر این جادهی پر پیچ و خم کوالالامپور به گنتینگ زیباست. در عین حال چه جاده سازی پیشرفتهای داشت، جادههای عریض با تمام امکانات و علائم و تابلوها اون هم تو اون ارتفاع که بعضی قسمتها از یک طرف به کوه و از طرف دیگه به دره چسبیده بود. خیلی توجه منو جلب کرده بود و عمیقاً ناراحت بودم؛ چون عین این طبیعت با همین ویژگیها رو تو ایران کم نرفته بودم و همهاش یادشون میافتادم که وقتی سیل میاد بخشی از پلها و جاده تخریب میشه و عبور و مرور مسدود میشه و مردم باید 6 ماه موقع تردد خاک بخورن تا جاده جدید تاسیس بشه، اینهمه بودجه رو چرا به باد میدیم آخه؟
(97) - عکسهایی از جاده گنتینگ
بعد از حدوداً یک ساعت به مقصد رسیدیم. از اتوبوس پیاده شدیم و وارد سالن ترمینال awana شدیم. با پله برقیها به آخرین طبقه اومدیم. فکر کنم 4 طبقه بود. از دستگاههای مخصوص 2 بلیط رفت برای تله کابین خریدیم و وارد صف سوار شدن شدیم. خیلی جذاب بود و من تله کابین به این طولانی سوار نشده بودم. همسرم یکم ترس از ارتفاع داره و همین شده بود موضوع صحبت و خنده مون تو مسیر هوایی. همینطور که داشتیم بالا میرفتیم دیدیم داریم به ابرها نزدیک میشیم. نزدیک و نزدیک تر شدیم. از ابرها رد شدیم. خدای من چه پرواز جذابی! و همینطور از ابرها که زیر پامون بود دور و دورتر شدیم. یعنی این sky avenue چقدر بالاست؟ واقعا خیابان آسمانه!
وقتی پیاده شدیم اولین چیزی که خودنمایی میکرد اختلاف دمایی بود. چقدر سرد و خنک بود! تو اون هوا براشون فرقی نداشت و دمای سردکنندههای داخل ساختمونها همچنان روی کمترین درجه و خنکترین حالت بود. با اینکه سویشرت با خودمون برده بودیم ولی بعد از یکی دو ساعت گفتم ایکاش یکدونه ضخیم تر میآوردم، البته هوای بیرون معتدل و عالی بود. هر چیزی که شما تو این مجموعه مشاهده میکنید مدرن و شیکه و مخصوصاً اگر مثل من به هنر و معماری علاقه داشته باشید همه چیز ممکنه نظرتونو جلب کنه.
(98) - نمایی از ورودی یک هتل تو همین مجموعه
(99) - مرکز خرید واقع در ایستگاه sky avenue با LCDهای بزرگ و جذابش
نکتهای که خیلی توجه ما رو جلب کرده بود مصرف بالای برق تو کل مالزی بود، بدون هیچگونه قطعی و ایرادی با چه تدابیری مدیریت میشد. البته منطقیه تمام ساختمانهای داخل شهر تو هوای گرم و شرجی با سیستمهای سرمایشی خیلی قوی سرد بشن ولی واقعاً فکرشو نمیکردیم رو قلهی کوهی که 1800 متر بالاتر از سطح دریاست و هوای خشک و خنکی داره مکانهای سرپوشیده به شدت با کولر خنک بشن، جوری که واقعاً یخ زده بودیم و حتی آخراش با وجود پوشیدن کت و سویشرت بازم سردمون بود. اگر گرمایی هستید اینجا براتون بهترین جاست.
بعد از چند ساعت گشت زدن تو طبقات ایستگاه sky avenue و همچنین محوطهی first world hotel و کمی خرید از برندهای مختلف تصمیم گرفتیم به دیدن معبد چین سویی بریم. من که انقدر تنقلات خورده بودم برای ناهار اشتها نداشتم و سیر بودم اما همسرم ناهار رو در KFC خورد و حرکت کردیم.
برای خریدن بلیط رفت تله کابین نمیدونم چرا و چی شد و چیو زدم که به جای 2تا 4تا بلیط بهمون داد. همونجا ایستادم دیدم یک دختر چینی میخواد بلیط بخره. بهش گفتم میشه از دستگاه بلیط نخری و بلیط منو بخری؟ من بلیط اضافه دارم. گفت اوکی و ازم خرید. اومدم این سمت دیدم دو تا دختر دیگه دارن بلیط میخرن. دوباره همین درخواستو کردم، با اینکه بندههای خدا پولشونو فرستاده بودن داخل، یکیشون گفت اوکی اوکی، تو آخرین لحظه سریع دکمه کنسل و زد و دستگاه پولشو داد بیرون. یک بلیط از من و یک بلیط رو دوباره از دستگاه خرید.
وقتی از ایستگاه چین سویی بیرون اومدیم وارد دالانی شدیم و بعد از سوار شدن 7-8 ردیف پله برقی پشت سر به محوطهی معابد رسیدیم. چقدر همه جا رو زیبا ساخته بودند. پر بود از رنگهای قرمز و نارنجی! اگر هر جا معبدی سرشار از رنگ قرمز دیدید شک نکنید اون یک معبد چینیه، مثل مشخصهی معابد هندی که رنگی رنگی هستن و همینطور معابد تایلندی که بیشتر رنگ طلایی در اونها موج میزنه.
(100) - یکی از معابد این محوطه
از معبد 9 طبقه با اون راه پلهی مارپیچش بالا رفتیم. به هر طبقه که میرسیدیم دوری روی تراس بیرون میزدیم، عکس میگرفتیم، آواز میخوندیم و عمیقاً نفس میکشیدیم، خداروشکر تو اون دقایق کسی بالا نیومد تا ما حسابی کیف کنیم و اونجا رو مال خودمون بدونیم خخخخ. این راه پله 262 پله داره. از اونجا به طبقهی پایینتر و معبد چین سویی رفتیم. داخل هر معبد چینی بالشتکهای قرمز رنگی روی زمین قرار داره. چینیها برای عبادت روی این بالشتکها زانو میزنن و راز و نیاز میکنن. در هر معبد دسته کاغذهای نوشته شدهای نیز هست که اونهارو تو آتیش میسوزونن. همچنین روی میزهایی گل و میوه میگذارن چیزی شبیه نذر ما ایرانیها در آرامگاهها. روشن کردن عود هم کار همیشگی در معابده.
(101) - نماهایی از معبد زیبای چین سویی
چند ساعتی اونجا بودیم و یک دور کامل تو این منطقه زدیم. از نقطه نقطهاش بازدید کردیم و به تعداد عکس گرفتیم. شما هم اگر رفتید هیچ کدوم از منظرهها و سوژهها رو برای عکس برداری از دست ندید.
کم کم به ساعت برگشت اتوبوس نزدیک میشدیم. این شد که به سمت ایستگاه تله کابین حرکت کردیم تا با سفینهی قرمز خوشگلمون دوباره بر فراز ابرها پرواز کنیم. به ایستگاه awana برگشتیم و تو سالن انتظار منتظر اومدن اتوبوس نشستیم.
شب رو به مرکز خرید رفتیم و دوباره کلی خرید کردیم. شام رو هم همونجا خوردیم و به هتل برگشتیم. وقتی به هتل برگشتیم تلاش کردم که اگر بشه سایتی از شرکت گردشگری the chatcau پیدا کنم تا بتونم بلیط کولمار تروپیکال رو اینترنتی بخرم ولی تنها چیزی که پیدا کردم تخفیفهایی برای رزرو هتلهای اونجا بود. این شد که بیخیالش شدیم و تصمیم گرفتیم با grab بریم.
خلاصه هزینهی روز پنجم (2نفری): از ایستگاه مترو masjid jamek تا KL Central رینگیت 3.2
از ایستگاه مونوریل KL Central تا imbi رینگیت 6.2
کرایه تاکسی برجایا تایمز اسکوئر تا Kl Central رینگیت 10
بلیط رفت و برگشت تله کابین رینگیت 32
آب و نوشیدنی رینگیت 3
ناهار رینگیت 11
از ایستگاه مونوریل KL Central تا imbi رینگیت 6.2
شام رینگیت 25
از ایستگاه مونوریل imbi تا Kl Central رینگیت 6.2
از ایستگاه مترو KL Central تا masjid jamek رینگیت 3.2
مجموع رینگیت 106