راهنمای کشف استانبول (فصل دوم)

4.5
از 42 رای
سفرنامه نویسی لست‌سکند - جایگاه K دسکتاپ
اینجا قلب تپنده‌ی آسیاست که در اروپا می‌زند! +تصاویر

روز چهارم بعد از صرف صبحانه در هتل، ساعت 9:30 زدیم بیرون و دوباره راهی اسکله امینونو شدیم. این بار اما قصد نداشتیم از تراموا استفاده کنیم و میخواستیم روزمون رو به بازدید از دیدنیهای محله فاتح (Fatih) بگذرونیم. برای این منظور هم تصمیم گرفتیم از مسجد رستم پاشا شروع کنیم که در مجاورت بازار ادویه بود و بعد هم بریم به دیدن مسجد سلیمانیه.

مسجد رستم پاشا کنار بازار ادویه و روبروی مسجد ینی قرار گرفته و محصور در بازارهای اطرافش هست به نحوی که به زحمت میشه یک نمای کامل از اون رو مشاهده کرد، راه ورود به مسجد هم از طریق یک پلکان هست که در یکی از بازارهای مجاور و در کنار وضوخانه قرار گرفته. البته در زمان بازدید ما، بخش داخلی مسجد در دست بازسازی بود و امکان بازدید از اون که به گوهر پنهان استانبول مشهوره وجود نداشت.

71.jpg

عکس 71- گنبد مسجد رستم پاشا، محصور در بین ساختمان های بازار

72.jpg عکس 72- وضوخانه مسجد رستم پاشا

رستم پاشا وزیر و همسر مهرماه سلطان، دختر سلطان سلیمان اول و خرم سلطان بود که با همکاری همسرش و خرم سلطان بر علیه شاهزاده مصطفی، پسر و ولیعهد سلطان سلیمان توطئه کرده و باعث اعدام او میشن و پس از این واقعه هم رستم پاشا صاحب ثروت هنگفتی میشه و در سال 1561 میلادی معمار سنان، معمار معروف دربار رو مامور ساخت این مسجد زیبا در وسط بازار میکنه (اونهایی که سریال حریم سلطان رو دیدن، فکر میکنم با این موضوع کاملا آشنان!).

بعد از بازدید از مسجد رستم پاشا، ما از طریق خیابان سر بالائی Cemil Birsel راهی مسجد سلیمانیه شدیم و بعد از حدود یک ربع پیاده روی رسیدیم به مسجد سلیمانیه که یکی از زیباترین و بزرگترین مساجد استانبوله.

73.jpg

عکس 73- درب اصلی ورد به مسجد سلیمانبه

مسجد سلیمانیه منتسب به سلطان سلیمان اول یا همون سلیمان قانونی، بزرگترین سلطان عثمانی هست که ساختش به دستور خود او و توسط معمار سنان در سال 1550 میلادی شروع میشه و 7 سال به طول می انجامه.

74.jpg

عکس 74- نمای بیرونی مسجد سلیمانبه

این مسجد که یکی از شاهکارهای معمار سنان به حساب میاد شامل بناهای جانبی، مثل مدرسه، حمام، کتابخانه، کاروانسرا و بیمارستان هم هست و بر روی یکی از هفت تپه شهر استانبول که بهش شهر هفت تپه هم گفته میشه ساخته شده و به همین دلیل هم منظره بسیار زیبائی از خلیج شاخ طلائی، تنگه بسفر و دریای مرمره داره و ضمنا مقبره خود سلطان سلیمان بعلاوه همسرش خرم سلطان و دخترش مهرماه سلطان هم در حیاط پشت اون قرار داره.

75.jpg

عکس 75- منظره زیبای خلیج شاخ طلائی، تنگه بسفر و دریای مرمره از حیاط پشت مسجد سلیمانیه

76.jpg 

عکس 76- حیاط داخلی مسجد سلیمانیه

77.jpg 

عکس 77- نمای داخلی مسجد سلیمانیه

بعد از بازدید از مسجد سلیمانیه و هنگام خروج از اون با ردیفی از رستوران ها در سمت دیگر پیاده رو مواجه شدیم که به نظر بسیار جالب میومدند و چون ما هم گرسنه و خسته شده بودیم تصمیم گرفتیم در همونجا ناهار خورده و کمی استراحت کنیم. در یکی از این رستوران ها غذای جالبی رو به قیمت هر پرس 15 لیر عرضه میکردن که شامل برنج، خوراک لوبیا، سالاد و نوشابه (یا دوغ) میشد به همراه نان که غذای کاملی بود و من هم اونرو برای خودم سفارش دادم چون و بعدش  هم دو تا چای به قیمت 10 لیر و استراحت خیلی خوبی هم کردیم.

78.jpg

عکس 78- رستوران های مقابل مسجد سلیمانیه

بعد از ناهار راهی کوچه معمار سنان در پشت مسجد سلیمانیه شدیم تا سری به کافه تراس معمار سنان بزنیم. این کافه به دلیل موقعیت مکانیش و در نتیجه مناظر زیبایی که از طبقه فوقانی و تراس اون بر روی خلیج شاخ طلائی، تنگه بسفر و دریای مرمره قابل مشاهده است  شهرت زیادی در استانبول داره و همیشه تعداد زیادی از افراد محلی و توریستها رو برای لذت بردن از این مناظر زیبا به خودش جذب میکنه.

79.jpg

عکس 79- درب ورود به کافه تراس معمار سنان

80.jpg 

عکس 80- منظره زیبای خلیج شاخ طلائی، تنگه بسفر و دریای مرمره از کافه تراس معمار سنان

81.jpg  

عکس1 8- منظره زیبای خلیج شاخ طلائی از کافه تراس معمار سنان

بعد از بازدید از کافه تراس معمار سنان هم تصمیم گرفتیم به سمت دیگه مسجد سلیمانیه برگشته و با پائین رفتن از خیابان سلیمانیه، خودمون رو برسونیم به کاخ بایزید که امروزه تبدیل شده به دانشگاه استانبول. ما بعد از حدود 10 دقیقه پیاده روی و عبور از کوچه های زیبا که پر از کتابفروشی هم بودن، رسیدیم به ورودی اصلی دانشگاه استانبول و خواستیم وارد اون بشیم تا از کاخ بایزید و برج معروف اون بازدید کنیم که با کمال تاسف متوجه شدیم امکان ورود برای توریستها و غیر دانشجویان وجود نداره و بنابراین ناچار شدیم از اون صرف نظر کنیم.

82.jpg

عکس 82- کوچه و کتابفروشی های اطراف کاخ بایزید

83.jpg 

عکس 83- درب اصلی ورود به کاخ بایزید

مقصد بعدی ما مسجد شازده بود و به همین دلیل هم از دانشگاه استانبول مسیرمون رو به سمت پائین ادامه دادیم تا رسیدیم به خیابان شازده باشی و با حرکت به سمت شرق این خیابان، رفتیم به سمت مسجد شازده.

84.jpg

عکس 84- نمای بیرونی مسجد شازده

ساخت مسجد شازده که به دستور سلطان سلیمان اول و برای یادبود فرزندش محمد که در سال 1543 درگذشته بود، در سال 1544 میلادی توسط معمار سنان شروع میشه، در سال 1548 به پایان میرسه و در واقع اولین اثر مهم معمار سنان به حساب میاد. دو مناره این مسجد از نظر معماری بی نظیر هستن.

85.jpg

عکس 85- حیاط داخلی مسجد شازده

86.jpg 

عکس 86- نمای داخلی مسجد شازده

بعد از بازدید از مسجد شازده، ما به مسیرمون در امتداد خیابان شازده باشی ادامه دادیم تا رسیدیم به پل روی خیابان Hasim Iscan که ادامه بلوار آتاترک هست و پیچیدیم به سمت راست در جهت بلوار آتاترک و به محض پیچیدن مواجه شدیم با بخشی از بقایای آبراهه Aqueduct Valence که یکی از آثار مهم به جای مانده از دوران بیزانس هست.

87.jpg

 عکس 87- آبراهه Aqueduct Valence

هدف از ساخت این آبراهه که در سال 368 پس از میلاد به دستور والنس، امپراطور وقت روم شرقی یا بیزانس ساخته شده، آبرسانی به شهر قسطنطنیه بوده و آب از بالای اون بین دو تپه از هفت تپه شهر استانبول عبور میکرده و به شهر میرسیده. این آبراهه که طول اون 971 متر، ارتفاعش 29 متر و عرضش بطور متوسط 8 متره، پس از فتح قسطنطنیه همچنان مورد استفاده سلاطین عثمانی قرار میگیره و بارها بازسازی میشه و بخش های کوچکی هم به اون اضافه میشه.

88.jpg

عکس 88- آبراهه Aqueduct Valence

بعد از بازدید از آبراهه والنس، برگشتیم به خیابان شازده باشی که از پل به بعد نامش میشه Macar Kardesler و به مسیرمون به سمت شمال در جهت مسجد سلطان محمد فاتح ادامه دادیم. در طول مسیر و به فاصله کمی از پل، پارک کوچک و زیبایی وجود داره که برای یادبود سلطان محمد فاتح ساخته شده و بازدید از اون خالی از لطف نیست و بنابراین ما هم گشت کوتاهی در این پارک زدیم و کمی هم به استراحت در اون پرداختیم.

89.jpg

عکس 89- پارک فاتح

بعد از استراحت در پارک به مسیرمون ادامه دادیم تا رسیدیم به مسجد فاتح که به دستور سلطان محمد فاتح بین سال های 1463 و 1470 میلادی ساخته شده و یکی از بزرگترین مساجد استانبول و ترکیه محسوب میشه.

90.jpg

عکس 90- درب اصلی ورود به مسجد فاتح

91.jpg

عکس 91- نمای بیرونی مسجد فاتح

92.jpg 

عکس 92- نمای بیرونی مسجد فاتح

نکته جالب در مورد این مسجد و اکثر مساجد موجود در ترکیه و خصوصا استانبول، البته بجز مساجد دلما باغچه، اورتاکوی و نظایر اونها که قبلا در موردشون صحبت کردم، اینه که سبک معماری اونها متاثر از سبک معماری بیزانس هستش که در مسجد یا بهتره بگم کلیسای ایا صوفیه بکار رفته و تنها فرق بارز اونها در تعداد مناره ها و تزئینات داخلیه!

93.jpg

عکس 93- حیاط داخلی مسجد فاتح

94.jpg 

عکس 94- نمای داخلی مسجد فاتح

در کنار این مسجد هم مقبره سلطان محمد فاتح قرار داره که از نظر تاریخی اهمیت زیادی داره و بازدید از اون خالی از فایده نیست. سلطان محمد دوم هفتمین سلطان عثمانی بود که در سال 1453 میلادی و در سن 21 سالگی موفق شد پس از 78 روز محاصره زمینی و دریایی، قسطنطنیه رو فتح کنه و با این کار به موجودیت امپراطوری روم شرقی یا بیزانس خاتمه بده (و بنا بر اعتقاد تعدادی از مورخین، زمینه ساز ایجاد رنسانس در اروپا بشه!).

95.jpg

عکس 95- ساختمان مقبره سلطان محمد فاتح

96.jpg 

عکس 96- مقبره سلطان محمد فاتح

پس از بازدید از مسجد فاتح، ما تصمیم گرفتیم که سری هم به بازار بزرگ استانبول بزنیم و حتی تا نزدیکی اون هم رفتیم، اما در حالیکه ساعت 8:30 شب شده بود، متوجه شدیم که بازار ساعت 8 تعطیل میشه و بنابراین مجبور شدیم که با تراموا برگردیم به اسکله امینونو تا از اونجا پیاده برگردیم هتل. سر راه به هتل هم از یک شیرینی فروشی دوتا بامیه خوشمزه به قیمت 5 لیر و از یک رستوران هم دو تا لاهماجون کوچیک که نوعی پیتزای ترکی هست بعلاوه دو تا دوغ آیران گرفتیم، جمعا به مبلغ 12 لیر و بعد از خوردن اونا رفتیم هتل تا دوش بگیریم و استراحت کنیم.

هزینه های روز چهارم سفر

9.jpg

روز پنجم بعد از صرف صبحانه در هتل، ساعت 9:30 زدیم بیرون و رفتیم به ایستگاه مترو Halic تا از اونجا بریم به میدان تقسیم، چرا که برنامه اونروزمون بازدید از آکواریوم استانبول بود که بلیط اونو 3 روز قبل خریده بودیم و باید ساعت 10 سوار اتوبوس های رایگان اون در میدان تقسیم میشدیم. وقتی ما به میدان تقسیم رسیدیم ساعت 9:45 بود و چون هنوز یک ربع تا حرکت اتوبوس های آکواریوم وقت داشتیم، تصمیم گرفتیم از یکی از دیدنی های میدان تقسیم که قبلا فرصت دیدن اونو پیدا نکرده بودیم بازدید کنیم. این محل در واقع کلیسای ارتدکس یونانی ایا تریادا (Taksim Aya Triada Rum Orthodux Church) هستش که گنبد اونو از میدان تقسیم میشه دید و برای دسترسی به اونهم باید از اولین کوچه سمت چپ در خیابان استقلال استفاده کرد.

97.jpg

عکس 97- نمای گنبد کلیسای ایا تریادا از میدان تقسیم

کلیسای زیبای ایا تریادا که بزرگترین کلیسای ارتدکس یونانی استانبول هست در سال 1880 میلادی ساخته شده و هنوز هم مورد استفاده اقلیت یونانی این شهر قرار میگیره و بهتون توصیه میکنم حتما از اون دیدن کنید.

98.jpg 

عکس 98- نمای بیرونی کلیسای ایا تریادا

در هنگام ورود به این کلیسا هم بهتون چند تا شمع میدن تا نذر کنین و روشن کنین و بعدشم ازتون درخواست میکنن که در حد توانتون مبلغی رو به کلیسا کمک کنین که خوب البته نه نمیتونین بگین!

99.jpg 

عکس 99- نمای داخلی کلیسای ایا تریادا

بعد از بازدید از کلیسای ایا تریادا چون دیگه ساعت شده بود 10، خودمون رو سریع رسوندیم به جلوی هتل مارمارا در میدان تقسیم و سوار اتوبوس رایگان آکواریوم شدیم به تصور اینکه اتوبوس همون موقع راه میفته، اما بعد متوجه شدیم که خیال داره مدت بیشتری برای مسافرای احتمالی دیگه منتظر بمونه و خلاصه حدود ساعت 10:30 بالاخره اتوبوس به راه افتاد.

آکواریوم استانبول در محله فلوریا نزدیک فرودگاه آتاترک در بخش اروپائی استانبول قرار داره و حدود یک ساعت راه هستش تا میدان تقسیم و رفتن به اونجا با اتوبوس های رایگان آکواریوم خیلی راحتتره، چون جائی توقف نداره و یکراست میره تا خود آکواریوم. البته اگه به هر دلیل نتونید از این اتوبوس ها که حدودا هر نیم ساعت یک بار از میدان تقسیم حرکت میکنند استفاده کنید، از اتوبوس های عادی و مترو هم برای دسترسی به اونجا میتونید استفاده کنید که طبعا بیشتر طول میکشه و مقداری هم پیاده روی داره. به هر حال، ما بعد از حدود یک ساعت راه رسیدیم به آکواریوم فلوریا و با نشون دادن بلیط هامون و گرفتن عکس اجباری که از همه مراجعین هنگام ورود میگیرن، وارد سالن آکواریوم شدیم.

100.jpg

عکس 100- درب ورودی آکواریوم فلوریا

آکواریوم استانبول که در سال 2011 میلادی افتتاح شده و بزرگترین آکواریوم جهان محسوب میشه، یکی از متنوع ترین کلکسیون های آبزیان جهان رو با توجه به موقعیت جغرافیائی زیستگاه طبیعی اونها، یعنی از دریای سیاه تا اقیانوس آرام در خودش جای داده و سعی کرده تا با کنترل شرایط نگهداری از اونها در آکواریوم، شرایط زیستگاه طبیعی اونا رو شبیه سازی کنه. در انتهای آکواریوم هم بخش مربوط به جنگل های آمازون قرار داره که از نظر شرایط محیطی و رطوبت کاملا مشابه جنگل های آمازون ساخته شده و بسیار جالب و دیدنیه. البته تمام بخشهای آکواریوم جالب و دیدنی هستند، خصوصا بخش های مربوط به نگهداری از کوسه ها و پنگوئن ها و این آکواریوم در مجموع انسان رو به یاد آکواریوم خودمون در اصفهان میندازه که اونم گویا توسط ترکها ساخته شده، هرچند که از اون به مراتب بزرگتره.

101.jpg

عکس 101- سالن ورودی آکواریوم فلوریا

102.jpg 

عکس 102- یکی از سالن های آکواریوم فلوریا

103.jpg 

عکس 103- مجسمه پوزایدون، خدای دریاها در آکواریوم فلوریا

104.jpg 

عکس 104- یکی از مخازن ماهی آکواریوم فلوریا

105.jpg 

عکس 105- یکی از مخازن نگهداری از کوسه ماهی در آکواریوم فلوریا

106.jpg 

عکس 106- بخش نگهداری از پنگوئن ها در آکواریوم فلوریا

107.jpg 

عکس 107- بخش جنگل های آمازون در آکواریوم فلوریا

108.jpg 

عکس 108- بخش جنگل های آمازون در آکواریوم فلوریا

در انتهای آکواریوم هم فروشگاه سوغاتی اون و همینطور محلی برای گرفتن عکس با ماهیا وجود داره و بعد از اون هم تونلی هست که آکواریوم رو متصل میکنه به مرکز خرید بسیار زیبای آکوا فلوریا در مجاورت آکواریوم و همینطور ساحل زیبای فلوریا.

109.jpg

عکس 109- فروشگاه سوغاتی آکواریوم فلوریا

110.jpg 

عکس 110- تونل ارتباطی آکواریوم فلوریا با مرکز خرید آکوا فلوریا

مرکز خرید آکوا فلوریا مرکز خرید بسیار زیبائیه که با سقف شیشه ای در چهار طبقه ساخته شده و برای تزئین اونهم از خود آکواریوم و ماهی های نمایش داده شده در اون الهام گرفتن. ما چون کمی خسته شده بودیم، تصمیم گرفتیم تا کمی در این مرکز خرید استراحت کنیم تا هم خستگیمون رو در کنیم و هم از زیبائی های اون لذت ببریم.

111.jpg

عکس 111- مرکز خرید آکوا فلوریا

112.jpg 

عکس 112- مرکز خرید آکوا فلوریا

113.jpg 

عکس 113- دکور موجود در مرکز خرید آکوا فلوریا

بعد از کمی استراحت در مرکز خرید زیبای آکوا فلوریا و بازدید از اون، تصمیم گرفتیم سری هم به ساحل زیبای فلوریا در مجاورت اون بزنیم که در زمان حیات آتاترک، ساحل مورد علاقه او بوده و حتی کاخ کوچکی هم در کنار اون برای خودش ساخته بوده.

114.jpg

عکس 114- ساحل زیبای فلوریا

115.jpg 

عکس 115- ساحل زیبای فلوریا

ساحل مجاور مرکز خرید آکوا فلوریا سنگی هست و امکان شنا در اون وجود نداره و ساحل ماسه ای که دارای پلاژ هم هست حدودا  2 کیلومیر بالاتره که ما چون نمیخواستیم وقت زیادی در اونجا صرف کنیم، از رفتن به پلاژها صرف نظر کردیم و به قدم زدن در ساحل سنگی پرداختیم که یک محل کنسرت و تعداد زیادی رستوران کنار اون هست و با داشتن منظره بسیار زیبائی از دریای مرمره، قدم زدن در کنار اون بسیار فرح بخشه. ضمنا این ساحل چون در نزدیکی فرودگاه آتاترک قرار گرفته، حدودا هر 5 دقیقه یا کمتر یک هواپیما از بالای اون رد میشه تا در فرودگاه بنشینه.

ما بعد از حدود یک ساعت و نیم قدم زدن در کنار ساحل سنگی فلوریا، چون ساعت دیگه 3 بعد از ظهر شده بود و از طرفی اتوبوس های رایگان آکواریوم هم قبل از ساعت 5 به طرف میدان تقسیم حرکت نمیکردن، تصمیم گرفتیم بعد از خریدن دو بطری آب معدنی و رفع عطش ناشی از گرمای هوا در ساحل، با اتوبوس های عادی که ایستگاهشون جلوی مرکز خرید آکوا فلوریا بود برگردیم به شهر تا از زمان باقیمانده اون روز حداکثر استفاده رو ببریم.

اتوبوس بعد از مدت کوتاهی آمد و ما با استفاده ار استانبول کارت خودمون سوار اون شدیم تا برگردیم به اسکله امینونو چون دیگه کاری در میدان تقسیم نداشتیم. اتوبوس های عادی چون در ایستگاه های متعددی توقف میکنن و ضمنا اون ساعت روز هم ترافیک زیادی در سطح شهر وجود داشت، مسیر برگشت ما طولانی تر از مسیر رفت شد و بالاخره بعد از یک ساعت ونیم رسیدیم به اسکله امینونو. در اون موقع، ساعت شده بود 4:30 و ما هم کاملا گرسنه شده بودیم و بنابراین تصمیم گرفتیم همونجا غذائی بخوریم و در ضمن تصمیم بگیریم مقصد بعدیمون کجا باشه. به همین دلیل هم از یکی از دکه های اغذیه فروشی اسکله یک ساندویچ کوفته که از غذاهای معروف ترکیه هست و شبیه کباب لقمه خودمون میمونه و یک ساندویچ دونر کباب مرغ و دو عدد دوغ آیران گرفتیم به مبلغ جمعا 25 لیر و همونجا روی یکی از نیمکت های اسکله نشستیم و خوردیم که جای شما خالی خیلی هم چسبید و در همین حال هم فکر کردیم که چون هنوز هوا روشنه و وقت کافی هست، بهتره بریم از جزیره قلعه دختر یا  Kiz Kulesi دیدن کنیم.

برای رفتن به Kiz Kulesi باید از اسکله امینونو در بخش اروپائی استانبول، با کشتی میرفتیم به اسکله اسکودار (Uskudar) در بخش آسیائی استانبول و بعد از اونجا پیاده میرفتیم تا اسکله مخصوص جزیره Kiz Kulesi و از اونجا هم با قایق های مخصوص میرفتیم به این جزیره. بنابراین ما با استفاده از استانبول کارت خودمون سوار کشتی شدیم و رفتیم به اسکله اسکودار و البته چون روز یکشنبه بود و تعطیل بود، خیلی هم شلوغ بود و کشتی کاملا پر شد. فاصله بین دو اسکله چون کوتاه بود، ما بیش از یک ربع توی راه نبودیم و بعد از رسیدن به اسکله اسکودار، قدم زنان راهی اسکله مربوط به Kiz Kulesi شدیم و بعد از حدود 10 دقیقه، فاصله نسبتا زیاد اونو طی کردیم و رسیدیم به این اسکله. در اونجا بایستی بلیط بازدید از جزیره و قلعه دختر رو به قیمت هر نفر 35 لیر میخریدیم که ما هم بعد از خرید دو عدد بلیط و انتظار کوتاهی، سوار قایق شدیم و رفتیم به طرف جزیره Kiz Kulesi.

116.jpg

عکس 116- کشتی های مخصوص اسکله اسکودار در اسکله امینونو

117.jpg 

عکس 117- قایق های مخصوص جزیره Kiz Kulesi

Kiz Kulesi یا همون قلعه دختر که در انگلیسی به اون Maiden Tower هم گفته میشه و از دوران بیزانس وجود داشته، بر روی جزیره کوچکی قرار گرفته که در ابتدای تنگه بسفر و نزدیک اسکله اسکودار در بخش آسیائی استانبول واقع شده. این قلعه که در گذشته بیشتر به عنوان فانوس دریائی مورد استفاده قرار میگرفته، امروزه و پس از بازسازی در سال 1998 میلادی برای فیلم جیمز باد به نام "دنیا کافی نیست" و با بازی پیرس برازنان، تبدیل به رستوران و کافه شده.

118.jpg 

عکس 118- نمای دور جزیره Kiz Kulesi (عکس شخصی نیست)

119.jpg 

عکس 119- نمای نزدیک جزیره Kiz Kulesi

افسانه ای هم در رابطه با این قلعه وجود داره که بر اساس اون، امپراطوری در روزگاران قدیم دختری داشته که طبق گفته یک پیشگوی خردمند، در روز تولد 18 سالگیش توسط ماری گزیده شده و فوت میکنه. امپراطور هم برای در امان ماندن دخترش از این واقعه، قلعه ای در این جزیره میسازه و دخترش رو در اون حبس میکنه تا از گزند هر ماری به دور باشه تا تولد 18 سالگیش هم بگذره و بتونه سالم از اونجا خارج بشه. امپراطور که خودش بطور مرتب به دخترش سر میزده، در روز تولد 18 سالگی دخترش هم برای تبریک و آزاد کردن دخترش با سبدی از میوه های خوش طعم و گران قیمت به عنوان هدیه به دیدن دخترش میره، اما همینکه سبد میوه رو باز میکنه تا دخترش از اون میوه ها برداره، ماری که خودشو لای میوه ها پنهان کرده بوده، از سبد بیرون میاد و دختر رو نیش میزنه و دختر طبق گفته اون پیشگو از دنیا میره و همین موضوع میشه وجه تسمیه این جزیره و قلعه داخلش. جالبه بدونید که نقاشی های مربوط به همین افسانه هم امروزه بر روی دیوارهای داخل قلعه دختر نقش بسته.

120.jpg

عکس120- نقاشی مربوط به نیش زدن دختر امپراطور توسط مار

ضمنا از طبقه فوقانی این قلعه هم میشه شاهد مناظر بسیار زیبائی از تنگه بسفر، خلیج شاخ طلائی و همینطور دریای مرمره بود که بسیار جذاب و دیدنیه و در محوطه اطراف قلعه هم فضای بازی برای قدم زدن، استراحت کردن بر روی نیمکت های موجود و لذت بردن از مناظر اطراف وجود داره که قطعا اوقات خوشی رو برای شما فراهم میکنه.

121.jpg

عکس 121- منظره زیبای دریای مرمره و تنگه بسفر از بالای قلعه دختر

122.jpg 

عکس 122- منظره زیبای تنگه بسفر و دریای مرمره از بالای قلعه دختر

123.jpg 

عکس 123- منظره زیبای دریای مرمره از بالای قلعه دختر

124.jpg 

عکس 124- محوطه اطراف قلعه دختر

بعد از بازدید از جزیره Kiz Kulesi و در حالیکه آفتاب کم کم در حال غروب کردن بود، ما با قایق برگشتیم به ساحل بخش آسیایی و قدم زنان حرکت کردیم به سمت اسکله اسکودار تا از اونجا با کشتی برگردیم به جزیره امینونو. در طول مسیر هم ضمن خرید مجسمه کوچک قلعه دختر به عنوان یادگاری، با مناظر جالبی مواجه شدیم، مثل منظره رستورانی در کنار آب که مشتریان فراوان اون بر روی پله های مشرف به آب نشسته بودن و از منظره اون لذت میبردن!

125.png

عکس 125- رستوران کنار ساحل نزدیک اسکله قلعه دختر

وقتی ما رسیدیم به اسکله امینونو، دیگه هوا کاملا تاریک شده بود و ما تصمیم گرفتیم زودتر برگردیم به هتل و به بستن چمدونامون و آماده شدن برای بازگشت به ایران بپردازیم چون فردا روز آخر اقامتمون در استانبول بود و باید صبح موقع خروج از هتل، اتاقمون رو هم تحویل میدادیم. در بین راه هم چون خیلی گرسنه نبودیم دوباره دوتا لاهماجون و دو تا دوغ آیران به قیمت جمعا 12 لیر خریدیم و با خودمون بردیم هتل تا همونجا بخوریم و بعد از بستن چمدونامون بخوابیم. من ضمنا با تور لیدر جهت هماهنگی برای بردن ما به فرودگاه از طریق تلگرام تماس گرفتم که چون معلوم شد خیلی زود میاد دنبال ما و ما مقداری از وقتمون رو از دست میدیم، از رفتن به فرودگاه با تور لیدر منصرف شدیم و تصمیم گرفتیم خودمون با مترو بریم فرودگاه. در مورد تماشای رقص سماع دراویش هم چون دیگه وقتی برای این کار باقی نمونده بود، تصمیم گرفتیم از اون صرف نظر کنیم.

هزینه های روز پنجم سفر

10.jpg

 

روز ششم یا آخر، بعد از صرف صبحانه و تحویل دادن اتاقمون به هتل، چمدونامون رو که شب قبل بسته بودیم به امانت گذاشتیم توی هتل پیش ریسپشن و ساعت 9:30 زدیم از هتل بیرون. برنامه امروزمون بازدید از جزیره بیوک آدا بود و برای اینکار باید میرفتیم به اسکله امینونو. بنابراین قدم زنان به راه افتادیم و بعد از حدود 10 دقیقه رسیدیم به اسکله. در اونجا ابتدا استانبول کارتمون رو شارژ کردیم و بعد هم سوار کشتی ساعت 10 مخصوص بیوک آدا شدیم. کشتی ها حدودا هر یک ساعت یک بار از این اسکله به سمت بیوک آدا حرکت میکنن و هزینه رفت و همینطور هزینه برگشت اونها هر کدوم 6 لیر برای هر نفره که از استانبول کارت کسر میشه و میشه گفت با توجه به بعد مسافت که چیزی حدود یک ساعت و نیم راه هستش ، هزینه مناسبیه.

126.jpg

عکس 126- کشتی های مخصوص جزیره بیوک آدا در اسکله امینونو

کشتی خیلی زود پر شد و ما به راه افتادیم. کشتی ابتدا توقف کوتاهی در اسکله کادیکوی (Kadikoy) در بخش آسیائی استانبول داشت تا مسافرای اونجا رو هم سوار کنه و بعد حرکت کرد به طرف جزیره بیوک آدا. اون روز هم هوا مثل روزای قبل عالی بود و تماشای مناظر اطراف و همینطور پرواز مرغان دریایی در کنار کشتی برای گرفتن غذا از دست مسافرین واقعا لذت بخش بود.

127.jpg

عکس 127- اسکله کادیکوی

128.png

عکس128 - پرواز مرغان دریایی در کنار کشتی

جزیره بیوک آدا بزرگترین جزیره از بین 9 جزیره کوچک و بزرگ مجمع الجزایر پرنس یا به ترکی آدالار هستش که در دریای مرمره و نزدیک بخش آسیائی استانبول قرار دارند. این جزایر چون در دوران بیزانس محل تبعید شاهزادگان یاغی بوده، به جزایر پرنس شهرت پیدا کردن. در این جزایر هیچگونه وسیله نقلیه بنزین سوزی تردد نمیکنه و رفت و آمد فقط با کالسکه و دوچرخه صورت میگیره. کشتی هم در طول مسیر، ابتدا در 3 جزیره دیگه توقف میکنه تا مسافراش پیاده بشن وبعد هم در اسکله جزیره بیوک آدا پهلو میگیره.

129.jpg

عکس 129- منظره جزایر بین راه

130.jpg 

عکس 130- منظره جزایر بین راه

131.jpg 

عکس 131- اسکله جزیره بیوک آدا

جزیره بیوک آدا جزیره بسیار زیبائی است که قدم زدن در کوچه پس کوچه های اون واقعا لذت بخشه و احساس آرامش عجیبی به انسان میده و من توصیه میکنم حتما از اون دیدن کیند.

132.jpg

عکس 132- خیابان روبروی اسکله

133.png

عکس 133- میدان ورودی جزیره

134.jpg 

عکس 134- یکی از خیابان های جزیره با کافه های اطراف آن

135.jpg 

عکس 135- یکی از خیابان های جزیره با مغازه های اطراف آن

136.jpg

عکس 136- رستوران های کنار ساحل

137.jpg

عکس 137- رستوران های کنار ساحل

138.jpg

عکس 138- پرواز مرغان دریایی کنار ساحل

ما چون میخواستیم حداکثر استفاده رو از روز آخر سفرمون به استانبول بکنیم و نمیخواستیم تمام وقتمون رو در جزیره بیوک آدا بگذرونیم، از گشت با کالسکه در جزیره صرف نظر کردیم و بعد از گشت کوتاهی در جزیره و خوردن بستنی به قیمت 5 لیر برای هر نفر، به اسکله برگشته و با کشتی ساعت 13:30 برگشتیم به استانبول. یادتون باشه قبل از رفتن به جزیره بیوک آدا، حتما دفترچه مربوط به جدول ساعات رفت و برگشت کشتی رو از خدمه اسکله دریافت کنید تا زمان رفت و برگشت خودتون رو بتونید با اون تنظیم کنید.

 

139.jpg

عکس 139- جدول ساعات رفت و برگشت کشتی ها به جزیره بیوک آدا

به هر حال، ما ساعت 3 بعد از ظهر رسیدیم به اسکله امینونو و چون کاملا گرسنه شده بودیم، مثل روز قبل دوباره در همونجا یک ساندویچ کوفته و یک ساندویچ دونر مرغ با دو تا دوغ آیران از دکه های اونجا گرفتیم به قیمت جمعا 25 لیر و همونجا نشستیم و خوردیم و بعد تصمیم گرفتیم سری بزنیم به بازار بزرگ استانبول. پرواز برگشت ما ساعت 20:30 بود و بنابراین ما باید ساعت 17:30  راه میفتادیم به سمت فرودگاه و در نتیجه حدودا 2 ساعت وقت داشتیم تا گشتی در بازار بزرگ بزنیم و به همین دلیل هم در همون ایستگاه امینونو سوار تراموا شدیم تا بریم به ایستگاه بایزید که درب اصلی ورود به بازار بزرگ در نزدیکی اون قرار داره..

ما ساعت 15:45 رسیدیم به ایستگاه بایزید و یکراست رفتیم به سمت درب اصلی بازار بزرگ. بازار بزرگ استانبول یا به ترکی کاپالی چارشی (Kapali Carsi) در سال 1461 میلادی به دستور سلطان محمد فاتح بر روی خرابه  های بازار بیزانس ساخته شده و قدیمی ترین و بزرگترین بازار سرپوشیده دنیا محسوب میشه. این بازار دارای 65 خیابان سرپوشیده و جمعا 4000 مغازه است و انواع کالاها در اون به فروش میرسه.

140.jpg

عکس 140- درب اصلی ورود به بازار بزرگ استانبول

fdjY2wuRy3pJuo6HeDH9PrutHP2W2MNK766usvrl.jpeg

عکس 141- یکی از راسته های بازار بزرگ

142.jpg عکس 142- بخش فروش صنایع دستی بازار بزرگ

143.jpg عکس 143- بخش فروش صنایع دستی بازار بزرگ

144.jpg عکس 144- یکی از راسته های بازار بزرگ

بازار بزرگ استانبول بازار بزرگ، دلباز، تمیز و زیبائی است که بر خلاف بازار تهران، نگهداری و مرمت خوبی هم درش صورت میگیره و همه چیز هم در اون بفروش میرسه، هرچند که قیمت های اون فرق چندانی با بیرون نداشته و اجناس اون خیلی هم ارزان نیستند، اما با اینحال بازدید از اون رو به همه مسافرین استانبول توصیه میکنم.

در بیرون بازار هم چند تا فروشگاه صنایع دستی وجود داره که قیمتشون خیلی بهتر از داخل بازار هست و ما هم یکی از صنایع دستی استانبول رو از یکی از این فروشگاه ها به عنوان سوغاتی خریدیم. در اطراف بازار هم بناهای دیدنی زیادی وجود داره که چون ما فرصت بازدید کامل از اونا رو نداشتیم، فقط از کنار اونا رد شدیم و از نمای بیرونی اونا دیدن کردیم. یکی از این بناها مسجد نورعثمانیه هست که بسیار شبیه مساجد اورتاکوی و دلماباغچه هستش و منظره بسیار زیبائی از نزدیک داره.

145.jpg

عکس 145- نمای بیرونی مسجد نور عثمانیه

در کنار ایستگاه تراموای بایزید هم یک ستون سنگی 57 متری از دوران بیزانس وجود داره که معروفه به ستون کنستانتین، چرا که ابتدا در سال 330 میلادی توسط کنستانتین امپراتور روم از معبد آپولو در روم باستان خارج و در میدان فوروم اونجا نصب میشه و بعدا هم به قسطنطنیه یا استانبول امروزی منتقل و در این مکان نصب میشه با مجسمه کنستانتین در بالای اون. این ستون یک بار در دوران بیرانس توسط رعد و برق بکلی ویران و دوباره بازسازی میشه و بعد از فتح قسطنطنیه هم بارها توسط سلاطین عثمانی مورد تعمیر و بازسازی قرار میگیره.

146.jpgعکس 146- ستون کنستانتین

ضمنا در کنار تمام اماکن تاریخی استانبول هم ستونی تعبیه شده که در چهار طرف اون، تاریخچه اون مکان به زبان های ترکی، عربی، انگلیسی و فرانسه توضیح داده شده و کمک خیلی خوبی هست برای بازدید کنندگان از اون مکان.

147.jpgعکس 147- ستون معرفی مکان های دیدنی

ما بعد از بازدید از بازار و تماشای عبوری از برخی اماکن دیدنی اطراف اون، در حالیه ساعت دیگه شده بود 5 بعد از ظهر سوار تراموا شدیم و برگشتیم به اسکله امینونو تا از اونجا برگردیم هتل و چمدونامون رو برداریم. ما حدودا ساعت 5:20 رسیدیم به هتل و چمدونامون رو برداشتیم و راهی ایستگاه مترو Halic شدیم تا با اون بریم به فرودگاه. برای رفتن به فرودگاه، ما باید با خط 2 مترو (خط سبز) میرفتیم به ایستگاه Yenikapi و بعد از اون با تعویض خط و سوار شدن در مترو خط 1 (خط قرمز)، شاخه فرودگاه آتاترک (چون مترو خط 1 دو شاخه داره. یک شاخه اون میره به فرودگاه آتاترک و شاخه دیگه میره به ایستگاه Kirazli)، خودمون رو میرسوندیم به فرودگاه. بنابراین ما با چمدونامون سوار مترو شدیم و حرکت کردیم به سمت فرودگاه. البته در اون ساعت از روز مترو کاملا شلوغ بود و ما در تمام طول مسیر نتونستیم جائی برای نشستن پیدا کنیم. به هر حال، مترو بعد از حدود یک ساعت رسید به فرودگاه آتاترک و ما پیاده شدیم و رفتیم به طرف ترمینال پروازهای خروجی و با چک کردن تابلوی اعلام شماره کانتر شرکت های هواپیمائی، کانتر هواپیمائی ماهان رو پیدا کرده و یکراست رفتیم به اونجا. خوشبختانه کانتر مربوطه همون نزدیکی بود و بنابراین ما خیلی سریع تونستیم چک این کنیم و چمدونامونو تحویل بدیم و بریم به سمت سالن ترانزیت.

وقتی ما رسیدیم به سالن ترانزیت، ساعت 7:45 بود و Boarding هنوز شروع نشده بود، اما به فاصله کوتاهی سوار کردن مسافرین شروع شد و با تاخیری در حدود نیم ساعت، هواپیمای ما بالاخره در ساعت 9 شب به وقت استانبول این شهر زیبا رو ترک کرد و ما با تاسف از پایان این سفر چند روزه و کوله باری از خاطرات خوش و تجارب ارزشمند برگشتیم به ایران.   

هزینه های روز ششم سفر

new2.jpg

 

جمع کل هزینه های سفر

new3.jpg

منتظر فصل سوم این سفرنامه هم باشید!