سفرنامه بوداپست
23 مرداد سال 96 به همراه همسفرانم (همسرم و خانواده دو نفری خواهرم ) بعد از گذشت چهار روز اقامت در آمستردام راهی فرودگاه اسخیپول شدیم که با پرواز هواپیمایی KLM (طی پروازی که تقریبا 1 ساعت و 55 دقیقه به طول انجامید) به مقصد بعدیمان یعنی شهر زیبای بوداپست بریم ( بلیطهای پروازمان که با هواپیمایی کی ال ام و شامل پرواز تهران به آمستردام ، آمستردام به بوداپست ، پراگ به آمستردام و در نهایت آمستردام به تهران بود را از طریق آژانس الی گشت خریده بودیم ) بعد از رسیدن به بوداپست در محوطه فرودگاه فرانتس لیست تاکسی گرفتیم و راهی هتلی شدیم که برای اقامت 4 روزه مان رزرو کرده بودیم. هتلمان ، هتلی 4 ستاره به نام Estilo Fashion واقع در خیابان وسی (Váci Utca) و در قسمت پست بود ، این خیابان به داشتن مغازههای آنتیک فروشی، سوغاتی فروشی و کافههای فراوانش شهرت دارد و پاتوق توریستهاست. مسیر فرودگاه به هتل همانطوری که از کشوری با سابقه کمونیستی انتظار می رفت خیلی تمیز و مدرن نبود . هوا گرم بود و کولر ماشین هم بقول معروف جواب نمیداد ! بعد از گذشت حدودا نیم ساعت به هتل رسیدیم و تقریبا 150 هزار تومان کرایه تاکسی دادیم و چون فورینت (واحد پول مجارستان که با HUF نشان داده می شود ) نداشتیم معادل یورویی را به راننده پرداخت کردیم . بعد از رسیدن به هتل و انجام مراحل روتین، اطاقهایمان را تحویل گرفتیم ، اطاق هایی که به ما اختصاص داده شده بودند 2 اطاق دو نفره ی کنار هم ، تقریبا کوچک ولی تمیز و مرتب و در طبقه اول هتل قرار داشتند و متاسفانه پنجره اطاقها به سمت دیوار ساختمان پشتی بود که بنظرمان دلگیر میامد ، با توجه به وقت کم و سایتهای زیاد دیدنی این شهر و عملا چون قرار نبود ساعات زیادی در این هتل بمانیم تصمیم گرفتیم با این قضیه کنار بیاییم. شدیدا احساس گرسنگی میکردیم بهمین دلیل رستوران جلوی هتل را برای صرف ناهار انتخاب کردیم، قبل از رفتن به رستوران به صرافی کنار هتل رفتیم و با پرداخت 300 دلار ، 76580 فورینت دریافت کردیم. در رستوران کباب و برنج سفارش دادیم که در عین خوشمزگی و حجم مناسب غذا ، نسبتا ارزان بود. (حدودا 10 یورو با نرخ ارز سال 96 )
تصویر 1: فورینت ، پول مجارستان
تصویر 2 : دیوار اطاقمان در هتل
تصویر 3 : کباب و مختلفات همراهش
بعد از صرف ناهار از مغازه های اطراف دیدن کردیم و به هتل برگشتیم تا بعد از کمی استراحت برای گردش فردا برنامه ریزی کنیم . از پذیرش هتل نقشه شهر را گرفتیم ، پیشنهاداتی در مورد جاهای دیدنی شهر دریافت کردیم و اینکه چطور و با چه وسایل نقلیه قابل دسترسی به محلهای مورد نظرمان برسیم راهنمایی شدیم . یکی از موارد پیشنهادی استفاده از اتوبوسهای Hope On Hope Off بود. برای بررسی موقعیت مکانی و استفاده بهتر از زمان اندکی که داشتیم پیاده رویمان را از کنار رود دانوب و در قسمت پست شروع کردیم اولین پلی که در مسیرمان قرار داشت پل آزادی ( Liberty Bridge( Szabadság híd) ) بود که با 5 دقیقه پیاده روی از هتلمان به این پل می رسیدیم، مسیر دانوب به سمت پل الیزابت را در پیش گرفتیم و بعد از گذر از کنار آن به پل زنجیر رسیدیم تقریبا با توقفهایی که برای عکاسی از سوژه های مسیر داشتیم یکساعت در راه بودیم کمی کنار پل زنجیر استراحت کردیم و بعد از عبور از روی پل باشکوه و زیبای زنجیر (Széchenyi Chain Bridg) وارد قسمت بودا شدیم .
تصویر 4 : عروسکهای دست ساز سوغات مجارستان
تصویر 5 : ویترین یکی از مغازه های روبروی هتلمان
تصویر 6 : نمای بودا و تپه سیتادلا از سمت پست
اینبار مسیر رفت را از سمت بودا و در راستای رود دانوب به سمت هتل در پیش گرفتیم و بعد از عبور از روی پل آزادی دوباره وارد قسمت پست شدیم و بعد از کمی گشت و گذار در خیابانی که هتلمان در آن واقع شده بود ، به اطاقمان برگشتیم تا غذای مختصری بخوریم و استراحت کنیم و برای شروع پر انرژی روز بعد آماده باشیم .
تصویر 7 : نمایی از پل زنجیر
تصویر 8 : پل زنجیر از قسمت بودا
تصویر 9: سوژه ای در مسیر پیاده روی
روز دوم در بوداپست بعد از صرف صبحانه در هتل شروع شد در مسیرمان نماینده شرکت اتوبوسرانی جیراف را دیدیم ( یکی از شرکتهای اتوبوسرانی Hope on Hope off به اسم Giraffe (زرافه) است که تصویر زرافه بر روی اتوبوسهایش دیده می شود ) و بلیط یکروزه هپ آن هپ آف را خریدیم با توجه به نشان دادن کارت دانشجویی بین المللی همسرم نه تنها به ایشان بلکه به همه ما تخفیف دانشجویی داده شد و خلاصه خوشحال و راضی روانه ایستگاه اتوبوس شدیم ، روال حرکتی اتوبوسهای هپ آن هپ آف به این شکل است که طبق نقشه گردشگری شهر ( توسط نماینده شرکت اتوبوسرانی به هر فرد یک نقشه با جزییات مورد نیاز داده می شود) دو مسیر زرد و قرمز دارند و طبق نقاطی که روی نقشه مشخص شده است می توانیم مثلا مسیر قرمز را انتخاب کنیم و در ایستگاه مدنظرمان پیاده شویم و بعد از دیدن سایت مورد نظر دوباره در همان ایستگاه سوار اتوبوسی شویم که 10 دقیقه بعد می رسد و طبق نقشه مسیر قرمز را ادامه دهیم یا اینکه 20 دقیقه بعد در همان ایستگاهی که پیاده شده بودیم سوار اتوبوسی شویم که مسیر زرد را طی می کند و بهمین ترتیب در سایتهای مدنظرمان پیاده شویم و ... . در مسیر هندز فری در اختیار هر مسافر قرار داده می شود که با اتصال به سیستمی که در اتوبوس وجود دارد و با انتخاب زبان (که متاسفانه علیرغم لیست بلندبالایی از زبانهای مختلف ، فارسی جز زبانهایش نبود) به توضیحاتی که در خصوص تاریخچه شهر و اماکن دیدنیش در گوشی پخش میشود گوش دهیم. اولین مکانی که ما از اتوبوس پیاده شدیم بالای تپه گلرت در قسمت بودا بود که نمای بسیار زیبایی از شهر را می توانستیم از بالای تپه ببینیم ، تقریبا 40 دقیقه در آنجا توقف داشتیم و بعد از کلی عکاسی و تماشای دکه های سوغاتی فروشی به ایستگاه اتوبوس برگشتیم.
تصویر 10 : نمایی از شهر و رود دانوب
تصویر 11 : دکه سوغاتی فروشی و انواع پاپریکا که از سوغاتیهای مجارستان است
تصویر12 : عروسک دست ساز آلبرت انیشتن
ناگفته نماند که هوا بشدت گرم بود ، از یکی از دکه ها بستنی خریدیم و بستنی بدست قصد سوار شدن به اتوبوس را داشتیم که متوجه شدیم باید بعد از صرف بستنی ، سوار اتوبوس شویم ، در مسیر برگشت به پست که از روی پل الیزابت می گذشت و از خیابان آندرسی ( Andrassy Avenue(Andrássy út ) ) عبور می کرد تا رسیدن به میدان قهرمانان (Heroes' Square) که در انتهای این خیابان واقع شده بود از اتوبوس پیاده نشدیم و چون روی سقف اتوبوس نشسته بویم براحتی مناظر شهر را میدیم و در حین توقف عکس میگیرفتیم ، بعد از رسیدن به میدان قهرمانان از اتوبوس پیاده شدیم و پس از بازدید از این میدان زیبا به سمت یکی از معروفترین حمامهای آبگرم بوداپست بنام سیچینی (Széchenyi thermal bath ) رفتیم که معماری زیبایی داشت و بسیار تمیز بود ولی علیرغم تمیزی و رعایت بهداشت از سوی مجموعه با توجه به عمومی بودن حمام و حساسیت بالای من و همسفرانم به این موضوع از استفاده از این حمام منصرف شدیم و دوباره بسمت ایستگاه اتوبوس که اینبار پشت ساختمان حمام بود رفتیم تا با اولین اتوبوس خودمان را به یک رستوران برای صرف ناهار برسانیم.
تصویر 13 : میدان قهرمانان (عکس از اینترنت)
تصویر 14 : مجسمه ای در ورودی ساختمان حمام
تصویر 15 : فضای حمام سیچینی (عکس از اینترنت )
در یکی از ایستگاهها که از دور ، رستورانهای فست فود اطرفش دیده می شدند پیاده شدیم و بعد از صرف ناهار به یکی از شعب استارباکس که نزدیک رستوران بود رفتیم و سالگرد ازدواج خواهرم را طی مراسم کوچکی جشن گرفتیم . سپس روبروی ایستگاه اتوبوسی که برای ناهار پیاده شده بودیم دوباره سوار اتوبوس جیراف شدیم و اینبار در ایستگاهی که نزدیک کلیسای سنت استفان بود پیاده شدیم .در اطراف میدانی که کلیسا در آن واقع شده بود هم مغازه های سوغاتی فروشی دیده می شدند ولی قیمتهایشان نسبت به خیابانی که هتلمان در آن واقع بود بیشتر بود. یکی از راههای گردشگردی در داخل شهرهای اروپایی که نسبتا زیاد هم دیده می شود Segway سواریست (Segway یک دوچرخه الکترونیکی خودتراز است که یک کاربر میتواند برای رفتن به جلو ، وزن خود را به جلوی دستگاه منتقل کرده و برای رفتن به عقب، وزن خود را به عقب دستگاه انتقال دهد.) که اتفاقا ما که مشغول عکاسی در محوطه جلوی کلیسا بودیم مورد پرزنت قرار گرفتیم و هر 4 نفر به یک دور سواری رایگان مهمان شدیم که بسیار جالب بود اما در نهایت تصمیم بر این شد که پیاده مسیرمان را ادامه دهیم.
تصویر 16: کلیسای سنت استفان
تصویر 17 : نقاشی جالب روی دیوار سیمانی یک ساختمان در مسیر پیاده روی
تصویر 18: مجسمه ایمره ناگی
در مسیر کلیسا سنت استفان به ساختمان پارلمان چند جا توقف داشتیم که یکی از مواردش فواره هایی بود که با نزدیک شدن به آنها قطع می شدند و با فاصله گرفتن دوباره فوران می کردند که صد البته این دلیلی بود برای کلی آب بازی کردن و خیس شدن ، بعد از آنجا هم با مجسمه ایمره ناگی (Imre Nagy دو نوبت نخست وزیر مجارستان بود. وی پس از شکست انقلاب 1956 مجارستان به جرم «خیانت به حزب کمونیست» و نقشش در قیامهای ضد اتحاد جماهیر شوروی ، محاکمه و اعدام شد. ) که استایل جالبش سوژه خوبی برای عکاسی بود ، عکس گرفتیم و وقتی به ساختمان پارلمان رسیدیم واقعا رمقی برای راه رفتن نداشتیم بهمین خاطر روی نیمکهای اطراف ساختمان کمی استراحت کردیم و از شکوه و عظمتش لذت بردیم بعد از آن هم از زیرگذر کنار پارلمان دوباره مسیر دانوب به هتلمان را در پیش گرفتیم ، در مسیرمان و در راستای ساختمان پارلمان ، چیزی که نظرمان را به خودش جلب کرد ، یادبود کفشهای کرانهی رود دانوب بود. ( مجموعهای از ۶۰ جفت کفش که به یاد یهودیان کشته شده در جنگ جهانی دوم ساخته شده است ، از قربانیان می خواستند کفشهایشان را در بیاورند و بعد از شلیک گلوله به آنها اجسادشان به دانوب پرتاب می شده است .)
تصویر 19 : نمایی از ساختمان پارلمان
تصویر 20 : نمایی از ساختمان پارلمان از سمت دانوب
تصویر 21 : یادبود کفشهای کرانه رود دانوب (عکس از اینترنت ، بدلیل حضور خودمان در همه عکسها )
همانطور که در حال پیاده روی بودیم با تبلیغات متنوعی از قایقهای تفریحی مواجه شدیم و بالاخره تصمیم گرفتیم که با یکی از آنها نمای زیبای کرانه های بودا و پست را در حین غروب و از روی دانوب تماشا کنیم ، نفری 17 یورو برای بلیط پرداخت کردیم و بعد از معطلی نیم ساعته نوبتمان شد که سوار شویم ، به طبقه بالا رفتیم و جلوی قایق نشستیم که دید بهتری داشته باشیم ، تماشای آنهمه چراغانی زیبا در شب واقعا وصف ناپذیر بود و شاید هیچ دوربینی نتواند این حجم از عظمت و شکوه را آنطور که با چشم می بینیم ثبت کند ، بعد از قایق سواری یکساعته و با توجه به تاریکی هوا و خستگی زیاد به هتل برگشتیم تا استراحت کنیم و برای روز بعد آماده شویم.
تصویر 22 : نمایی از پل زنجیر از روی دانوب
تصویر 23 : پل زنجیر
تصویر 24 : ساختمان پارلمان از روی دانوب
روز سوم را با پیاده روی از روی پل آزادی شروع کردیم ، وارد سمت بودا شدیم و چون تصمیم داشتیم که کسل هیل را ببینیم خودمان را به ایستگاهی که با سواری می شد به بالای تپه رفت رساندیم ، چقدر این نوع ماشین سواری رو دوست داشتیم و در مسیرمان حسابی کیف کردیم ناگفته نماند که هوا هم گرمتر از روزهای قبل بود و وقتی ماشین توقف میکرد نمی توانستیم گرما را تحمل کنیم ولی بمحض اینکه راه می افتاد دوباره کیف میکردیم.
تصویر 25 : ماشین جالبی که توریستها را به پالای تپه می رساند
تصویر 26 : ماشینی که ما را به کسل هیل برد
تصویر 27: مقابل ایستگاهی که در بالای تپه پیاده شدیم
وقتی به بالای تپه رسیدیم پیاده شدیم ، در این گرما مابقی مسیر را باید پیاده می رفتیم ولی آنقدر دیدنیها جذاب بودند که حاضر بودیم تحمل کنیم و با هر سوژه ای کلی عکس بگیریم. یکی دیگر از جاذبههای مهم و دیدنی کسل هیل، باستیون ماهیگیر (قلعه ماهیگیر) است که با دیدنش یاد ساختمانی که اول کارتونهای والت دیزنی نشان داده می شود افتادیم . در وسط میدان اصلی قلعه مجسمه بزرگی از سنت استفان اولین پادشاه مجارستان بر روی اسب در هیبت یک شوالیه نصب شده است. بعد از دیدن سوژه های مورد نظر برای رفع تشنگی خودمان رو به صرف نوشیدنی با نمای کلیسای زیبای ماتیاس دعوت کردیم ، سقف کلیسا با موزاییکهای زیبا و رنگارنگش طرحهای سنتی ایرانی را یادآوری می کرد . بعد از کمی رفع تشنگی ، همانجایی که از ماشین پیاده شده بودیم سوار شدیم تا به پایین تپه برگردیم. اطراف هتلمان فست فود خوردیم و با توجه به اینکه که بازار بزرگ بوداپست آنطرف خیابان بود با همسرم تصمیم گرفتیم گشتی در بازار بزنیم و کمی خرید کنیم و در اینجا بود که خواهرم و همسرش برای ساعات پایانی وقت گذرانی در بوداپست مسیرشان از ما جدا شد و تصمیم گرفتند بعد از استراحت در خیابان وسی قدم بزنند و زود به هتل برگردند تا برای روز بعد که قرار بود به سمت وین حرکت کنیم آماده شوند.
تصویر 28: سنت استفان در هیبت شوالیه
تصویر 29: نمایی از قسمتی از باستیون ماهیگیر
تصویر 30 : در حوالی کلیسای ماتیاس
و اما چیدمان بازار بزرگ (Central Market Hall (Nagy Vasarcsarnok) ) به شکلی بود که در طبقه همکفش پاپریکا در طعم های مختلف شیرین ، تند و دودی، انواع سبزی و میوه ، انواع گوشت ، سوسیس و کالباس میفروختند و طبقه دوم هم صنایع دستی و از جاییکه من عاشق صنایع دستی کشورهای مختلف هستم و البته بطور خاص کلکسیون بشقاب کشورهای مختلف را جمع آوری می کنم سریعا به طبقه دوم رفتم و از خوشحالی دیدن چیزهای مورد علاقه ام چشمانم برق می زدند ، چند تا بشقاب را نشان کردم که بعد از اینکه یدور کامل همه جا را دیدیم بخرم . در مسیر رومیزیهای خوشگل روبان دوزی شده و قلاب بافی شده دیده می شدند که یک رومیزی مربع را بسختی و با وجود تنوع زیادی که وجود داشت انتخاب کردم بعد از آن هم یک تنگ کوچک که دست ساز بود و رویش بوداپست نوشته شده بود و درنهایت 2 بشقابی که نشان کرده بودم یکی فلزی و دیگری سرامیکی خریدم و خوشحال و راضی با همسرم به هتل برگشتیم که تا خریدمان را بگذاریم و به گردشمان ادامه دهیم نا گفته نماند مکعب روبیک ( ارنو روبیک سازنده این مکعب ، اهل مجارستان است. ) معروف هم از سوغاتیهای شهر بوداپست هست ولی نخریدیم.
تصویر 31 : فضای داخلی ساختمان بازار (عکس از اینترنت)
تصویر 32 : بشقاب فلزی ای که خریدم
تصویر 33 : نمایی از پل آزادی که نزدیک هتلمان بود
یکی از سایتهایی که دوست داشتیم قبل از ترک بوداپست حتما ببینیم مجسمه های یابود بودا و پست بر بالای تپه های بودا بودند که همسرم در گوگول مپ مسیرشان را پیدا کرد و قدم زنان از هتلمان راهی این مکان شدیم اينبار از يكي از كوچه هاي فرعي خيابان وسي به پل اليزابت رسيديم(تقریبا بین پل زنجیر و پل آزادی قرار دارد ) و با عبور از روی این پل وارد قسمت بودا شدیم مسیری که باید می رفتیم تا به مقصد برسیم شیب دار و جنگلی بود و رطوبت زیادش آزارمان میداد، درست زمانیکه داشتیم نا امید می شدیم جمعیتی را از دور دیدیم و خیالمان راحت شد که خبری هست ، وقتی به مجسمه های بودا و پست رسیدیم بر خلاف انتظارمان ، دیدیم که فضای کوچکی را اشغال کرده اند ولی از اینکه خودمان و با استفاده از گوگل مپ مسیر را پیدا کرده بودیم کلی خوشحال بودیم.
تصویر 34 : نمایی از پل الیزابت (عکس از اینترنت)
تصویر 35 :مجسمه یادبود ، بودا و پست
تصویر 36 : کافه نیویورک از پشت شیشه !
همانطور که مشغول صحبت با همسرم بودم که چطوری سلفی بگیریم، دو خانم جوان را دیدیم که به ما لبخند می زدند به سمت ما آمدند و قرار شد از ما عکس بگیرند ، بعد از عکاسی با هم صحبت کردیم و معلوم شد که اهل رومانی هستند و عید سال 96 به ایران سفر کرده بودند و اینکه چقدر مراسم نوروز ایران و علی الخصوص شهر یزد را دوست داشتند و با شنیدن صدای ما متوجه شده بودند که ایرانی هستیم و می خواستند راجع به تجربه خوبشان از سفر به ایران با ما صحبت کنند. با تاریک شدن هوا کم کم از تپه پایین آمدیم و در ورودی پل الیزابت از سمت بودا سوار اتوبوس شدیم تا به سمت کافه مشهور نیویورک بریم .( این کافه که در سمت پست قرار دارد ، پاتوق و محل رفت و آمد نویسندگان بزرگ و افراد سرشناس است ) . از راننده خواستیم تا در ایستگاه نزدیک به کافه ما را پیاده کند ، بعد از 5 دقیقه پیاده روی از ایستگاه اتوبوس وقتی به کافه رسیدیم با توجه به فضای داخل کافه و تیپ اسپرتمان از رفتن به داخل کافه منصرف شدیم و دوباره روبروی محلی که از اتوبوس پیاده شده بودیم سوار اتوبوس شدیم و نزدیک خیابان وسی پیاده شدیم . یادم افتاد که قرار بود در بوداپست غذایی به نام گولاش را امتحان کنیم ، در بین رستورانهای آن خیابان از ظاهر یک رستوران به نام راستیکو خوشمان آمد و تصمیم گرفتیم فضای داخلش را نیز ببینیم و بپرسیم که آیا گولاش سرو میشود یا خیر ؟! خوشبختانه فضای داخلش از بیرونش هم جذابتر بود ، چند نفر مشغول نواختن موسیقی بودند که فضا را دلچسبتر میکرد و از همه بهتر اینکه گولاش هم جز منو بود. گولاش را سفارش دادیم ، علاوه بر جذابیت نحوه سرو و ظرف غذا برای من و همسرم بنظرمان غذای بسیار لذیذی بود و اگر زمان بیشتری در بوداپست داشتیم حتما دوباره این غذا را سفارش می دادیم . بعد از اینکه از رستوران بیرون آمدیم در همان خیابان وسی اجراهای زنده موسیقی دیدیم و باعث شد با کلی حس خوب آخرین شب اقامتان در بوداپست را سپری کنیم .
تصویر 37 : فضای بیرونی رستوران راستیکو
تصویر 38: ظرف گولاش
تصویر 39 : تصویر هوایی از گولاش !
روز چهارم صبح زود بیدار شدیم و بعد از صرف صبحانه اطاقمان را تحویل دادیم و با تاکسی ای که متاسفانه کولرش خراب بود و آقای راننده هم عصبانی بنظر می رسید راهی ایستگاه قطار شدیم تا به سمت وین بریم ، نمای ساختمان ایستگاه قطار (Budapest Keleti railway station) معماری زیبایی داشت و سالن ورودی ایستگاه جالب و تمیز بود ولی متاسفانه سالن انتظارش کهنه بود و بنظر می رسید که مدتهاست فراموش شده ! بعد از پرس و جو متوجه شدیم قطارمان قرار است 1 ساعت و نیم تاخیر داشته باشد . برای ناهارمان ناچار شدیم از فست فود جلو سالن ایستگاه ساندویچ بخریم و چون نمی دانستیم که ساعت دقیق حرکت چه زمانیست در همان ایستگاه غذایمان را خوردیم . در خصوص بلیط قطارمان هم ناگفته نماند که قبل از سفرمان از سایت آژانس ایوار بصورت آنلاین بلیط قطارمان به مقصد وین و از وین به پراگ را خریداری کرده بودیم ، خلاصه بعد از کلی معطلی که حدودا 2 ساعت و نیم طول کشید قطارمان آمد و ما سوار شدیم و با بوداپست زیبا خداحافظی کردیم.
تصویر 40 : سالن ورودی استگاه قطار
تصویر 41: بلیطمان بر روی نیمکت کهنه سالن انتظار
تصویر 42: نمای ایستگاه قطار
در مجموع کل هزینه هایی که ما در سفر 13 روزه به شهرهای آمستردام ، بوداپست ، وین و پراگ داشتیم (با توجه به اقامتمان در هتلهای 4 ستاره ای که از نظر موقعیت مکانی و تمیزی و ... در سایت های بوکینگ و تریپ ادوایزر امتیازهای بالایی داشتند ، پروازهایمان که همگی با خط هواپیمایی کی ال ام بودند و هزینه بلیطهای قطار ) نفری 9 میلیون تومان شد که از این مبلغ 6 میلیون و 500 هزار تومان مربوط به خدمات توری که برای خودمان برگزار کردیم و مابقی هزینه های شخصی شامل خوراک و خرید و ... شد که با توجه به نرخ ارز و شرایط اقتصادی موجود سفری با این هزینه و کیفیت برایمان رویایی غیر قابل دسترس خواهد بود.
*****توضیحات تکمیلی*****
-بوداپست از دو بخش بودا (تپه ای و در کرانهٔ باختری دانوب) و پست(خلاف بودا کاملاً تخت و سمت خاوری رود دانوب) تشکیل شدهاست.
-پاپریکا یکی از اصلیترین ادویههایی است که در غذاهای مجارستانی مورد استفاده قرار میگیرد و علاوه بر طعم خاصش، انواع ویتامینها و آنتی اکسیدانها را نیز در خود دارد. ماده اصلی این ادویه فلفل مجارستانی است که پس از کشت در مزارع مجارستان خشک شده و سپس همراه با طعمها و مواد مختلف تبدیل به پاپریکا میشود.
-میدان قهرمانان Heroes' Square(Hősök tere) یکی از اصلیترین و قدیمیترین میدانهای بوداپست است که در واقع اثر معمار مشهور Albert Schickedanz می باشد که مجموعه مجسمههایی از قهرمانان و رهبران ملی مجارستان در جایجای آن نصب شدهاند. در این میدان مجسمه فرشته جبرئیل بر بالای ستون بلندی به ارتفاع 36 متر قرار گرفته که تاج سنت استفان را در دست دارد. بر اساس باور مردم جبرئیل در خواب بر سنت استفان ظاهر میشود و پیشنهاد تاج پادشاهی مجارستان را به او میدهد، پاپ سیلوستر دوم هم تاج پادشاهی را برای او میفرستد و او بنیانگذار مجارستان و اولین پادشاه این کشور میشود. این تاج مقدس در حال حاضر در ساختمان پارلمان نگهداری میشود.از جمله سایر جاذبههای موجود در این میدان میتوان به مقبره سرباز گمنام و موزه هنرهای معاصر و موزه هنرهای زیبا اشاره کرد.
-حمام سیچینی (Széchenyi thermal bath) آب معدنی ای که استخرهای این مجموعه را پر می کند، غنی از کلسیم، منیزیم، هیدروکربنات سدیم، سولفات و فلوراید است. این آبها برای درمان بیماریهای مفصلی، آرتروز های حاد، و درمان ارتوپدیک مفید هستند.
-کلیسای سنت استفان بین سال های ۱۸۵۱ و ۱۹۰۶ میلادی ساخته شده و به افتخار اولین پادشاه مجارستان، این کلیسا را سنت استفان نامگذاری کردند که بزرگترین کلیسای بوداپست است و دارای گنبدی باشکوه و زیباست. مهمترین عتیقه ی مقدس مجارستان، یعنی” دست سنت استفان“ در داخل حرم این کلیسا نگهداری می شود.
-ساختمان پارلمان یکی از زیباترین ساختمان های مجارستان و اروپا می باشد که با الهام از ساختمان پارلمان انگلستان ساخته شده و رونمای گنبدی شکل شبیه به بناهای دوران رنسانس و تاجی نئوگونیک دارد از سال ۱۸۸۵ میلادی تا سال ۱۹۰۲ میلادی، به عنوان پارلمان مجارستان مورد استفاده بوده و در حال حاضر یکی از میراث های فرهنگی و باستانی جهان به شمار می رود . این بنا در حاشیه ی خیابان کوشوت لایوش قرار دارد و به طول ۲۵۰ متر در طول رودخانه دانوب گسترده شده است. بدلیل نورپردازیهای زیبای انجام شده نمایی خیره کننده در شب ایجاد می کند.
- مجموعهی تاریخی کسل هیل ( Castle Hill )، مشرف به رود دانوب قرار دارد و بسیاری از مهمترین موزهها و بناهای یادبود قرون وسطایی بوداپست را در خود جای داده است. بدون شک، چشمگیرترین اثر تاریخی این مجموعه، بودا کستل یا قلعهی بودا است که در قرن هجدهم ساخته شده است. این کاخ با ۲۰۰ تالار و اتاق باشکوه، شبها وقتی با نورپردازیهای چشمگیرش روشن میشود، چشمانداز بسیار زیبا و جذابی دارد درست مثل سایر جاذبههای گردشگری در بوداپست. درست در امتداد پل زنجیر ، یک فونیکولار شما را به سمت بالای Castle Hill خواهد برد. این فونیکولار از سال 1870 در حال کار است. بلیت یک طرفه برای بالا رفتن 1200 HUF و بلیت رفت و برگشت 1800 HUF قیمت دارد. اگر مایل هستید با هزینه کمتری به قلعه بودا برسید، می توانید از اتوبوس های مقابل فونیکولار استفاده کنید که هزینه بلیت آنها مانند تمام اتوبوس های بوداپست 450 HUF است.
-Fisherman's Bastion این بنا، در سالهای ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۵ بدست معماران زبردستی همچون Frigyes Schulek ساخته شده، ترکیبی از معماری نئوگوتیک ونئورومی است و از راه پله ها، برج ها، نورافکن ها و پناهگاهها تشکیل شده است. ۷ برج دارد که هر کدام نماد یکی از قبایل مجاری است که در سال ۸۹۶ در این منطقه ساکن شده اند. در این استحکامات نظامی، ماهیگیران محلی وسایل دفاعی خود را قرار میدادند. این باستیون درست پشت کلیسای زیبای Matthias ساخته شده است. برجهای نئو رومانسک، ستونها و سنگرهای این مجموعه کاملا مرمت و بازسازی شدهاند.
-کلیسای ماتیاس در سال ۱۴۵۸ ساخته شد و پادشاه ماتیاس در ۱۴ سالگی در این کلیسا تاج گذاری کرد. برخی از مورخین سال ساخت این کلیسا را سال ۱۰۱۵ میلادی و معمار آن را شاه استفان می دانند پس از حمله ترکان عثمانی به بوداپست و تصرف آن، این کلیسا به مسجد تبدیل شد و مسلمانان دیواره های این کلیسا را با آیات قرآن مزین کرده اند.
-گولاش یکی از مشهورترین غذاهای مجارستانی است که حتی تا به امروز در مورد دستور اصلی آن باورهای غلطی وجود دارد. نام این غذا از کلمهی gulyás گرفته شده یعنی چوپانانی که غذاهای کامل و مقوی خود را در یک دیگچه روی آتش درست میکردند. حتی امروزه هم این غذا را در برخی از نقاط و برخی رستورانهای سنتی با همان دیگچههای کوچک و سنتی تهیه میکنند. تقریبا هر منطقهای دستور خاص و متفاوتی برای تهیهی این غذا دارد. گولاش غذایی بین سوپ و خوراک است که با موادی چون گوشت، هویج، سیبزمینی ادویه و پاپریکای محلی تهیه میشود. این غذا سابقهای طولانی دارد ، اما در دههی ۱۸۰۰ به یک غذای ملی و سمبلی از آشپزی و فرهنگ مجارستانی تبدیل شده است.
نویسنده : شهیده سیدجوادین