سفر به رشت زیبا شهر زنده

4.4
از 94 رای
سفرنامه نویسی لست‌سکند - جایگاه K دسکتاپ
اینجا نگین خاطره‌انگیز ایران، شهر سنگفرش‌ها و کافه‌های نوستالژیک است! +تصاویر
آموزش سفرنامه‌ نویسی
10 فروردین 1398 09:00
41
27.8K

با سلام

راستش بنده تا به حال نوشته ای با عنوان خاص "سفرنامه" ننوشته ام، اما در دنیای شخصیِ خودم گاهی اوقات عادت به نوشتن روزهای مهم زندگیم دارم، علی الخصوص روزهای مربوط به سفر. نوشتن حس خوبی به من منتقل می کند. سفرنامه های زیادی از دوستان را در این سایت مطالعه کرده ام و  از همه آنها تشکر می کنم. انشالله که اهل فن ایرادات نگارشی و ... را  در این سفرنامه بر بنده ببخشایند.

آذر ماه امسال بود که تصمیم گرفتیم چند روزی استراحت داشته باشیم و بالاخره از بین سفر به شهر زیبای یزد و رشت ، گزینه دوم ، رشت انتخاب شد . از شهر رشت و زیبایی های آن بسیار شنیده و دیده بودم و مدتها قبل در مورد اماکن دیدنی و جذابیت های آن لیستی تهیه کرده بودم که در وقتمان هم صرفه جویی شود.

 نگاهی به سایت رزرو هتل ها انداختم اما متاسفانه هزینه اقامت در هتل ها (با توجه به افزایش تورم بی سابقه در این روزها ) بسیار بالا بود و اصلا مقرون به صرفه نبود صرفا برای سه شب اقامت آن هم فقط برای خواب هزینه ای نزدیک به 2 میلیون تومان بپردازیم!! و تصمیم را بر جستجوی میدانی و یافتن مکانی مناسب در خود شهر گذاشتیم.

وضعیت آب و هوا را چک کردم و خوشبختانه در 3 روز آینده ی سفر ما خبری از باران های پی در پی و بدون توقف معروف شهر رشت نبود. ( البته من خودم عاشق باران هستم اما در سفر با وجود باران شانس دیدن خیلی از جاها کمتر و سخت تر می شود. )

صبح زود سفرمان را از آزاد راه کرج-قزوین و بعد از آن قزوین-رشت شروع کردیم. فاصله تهران تا رشت حدود 325 کیلومتر است. که با توجه به زمان سفر ما آزاد راه بسیار خلوت بود. در بین راه در مجتمع بین راهی نزدیک قزوین استراحتی کوتاه و صبحانه خوردیم.

DSCN3455 - Copy.JPGطلوع زیبای خورشید در اتوبان تهران کرج

اولین توقف ما در شهر زیبای "منجیل " بود. شهر زیبای توربین های بادی. سالها قبل در سفر عبوری به این شهر به خاطر دارم که باد بسیااار شدیدی می وزید اما امروز خبری از باد و چرخش توربین ها نبود! توربین های بادی از دور منظره بسیار زیبایی رو رقم زده بودند. به بالای شهر و نزدیک توربین ها رفتیم و تعدادی عکس با توربین ها و سد سفید رود گرفتیم. تلاقی ِسد زیبا و آسمان آبی بسیار زیبا و دیدنی بود.

DSCN3491.JPG

از منجیل زیبا خداحافظی و به ادامه مسیر پرداختیم. در 50 کیلومتری رشت ، در منطقه "حلیمه جان" دریاچه و روستای زیبای حلیمه جان خودنمایی می کرد. من در جاهای مختلف تصاویر زیبایی از این دریاچه که با نام دریاچه "عروس" شناخته می شود دیده بودم و تصمیم داشتم حتما از این دریاچه دیدن کنیم. از طریق گوگل مپ به راحتی می توان به دریاچه راه یافت. دریاچه و روستا زیاد از جاده اصلی فاصله ندارند.

زیبایی روستا و آرامش آن مثال نزدنی است. سادگی و زیبایی این روستا آنقدر زیاد بود که انگار آدمو مسحور خودش می کرد. یه گشتی در روستا زدیم و نزدیک دریاچه توقف کردیم. خوشبختانه خودمان بودیم و دریاچه! و البته وزش باد شدید! و خبری از شلوغی و جمعیت نبود! و تا توانستیم عکس های زیبا گرفتیم. البته عروس و دامادی به همراه تیم عکس برداری و فیلمبرداری برای مراسم شان در قسمتی از اطراف دریاچه مشغول به گرفتن عکس های زیبایشان بودند و الحق که چه جای مناسبی را برای ثبت کردن بهترین روز زندگی شان انتخاب کرده بودند. عکاس هایشان پیشنهاد دادند از من و همسر هم چندتایی عکس بگیرند که ما با کمال میل پذیرفتیم!

DSCN3509.JPGروستای زیبای حلیمه جان

DSCN3522.JPGبازی فوتبال در بهشت

DSCN3529.JPGدریاچه عروس

DSCN3622.JPG

DSCN3600.JPGحلیمه جان زیبا

حلیمه جان زیبا را ترک کردیم.  کمی جلوتر هم تابلوهای راهنمای "امامزاده هاشم " توجه را جلب می کند.

حدود 20 کیلومتری رشت ، در سمت چپ جاده با کمک تابلوهای راهنما و گوگل مپ به "پارک جنگلی سراوان" رسیدیم، از اینجا هم عکس های بسیار زیبایی دیده بودم و خوشبختانه در سر راهمان بود و ما می توانستیم از آن دیدن کنیم و الحق که با عکسهایش قابل مقایسه نبود ! یکی از زیباترین جاهایی بود که تا به حال دیده بودم.

DSCN3633.JPGبرکه زیبای مسحور کننده سراوان

TWfouM2ArXaza19W-1542635741919.jpg( سراوان در فصل تابستان (عکس از نت)

ورودی پارک 6 هزارتومان بود. ( برای عروس و داماد 30 هزار تومان!) در سمت چپ پارک، درست کنار درب ورودی برکه ای سحر آمیز دیده می شود. البته در این فصل از آن رنگ سبز معروف و خزه های روی آب زیاد چیزی دیده نمی شد.  قایق هایی هم برای گشت در برکه وجود داشت که میتونستی سوار بشی و به دل برکه اسرار آمیز بری! هر چه از زیبایی آن بگم کم گفتم و ادای دین نکردم! مدتی از برکه و زیبایی های اطرافش لذت بردیم و عکس گرفتیم و به دل خود جنگل رفتیم. مشکلی که وجود داشت لیز بودن کف جنگل و اطراف برکه به دلیل بارندگی های روز قبل بود و هر آن امکان سر خوردن و فراهم کردن اسباب خنده اطرافیان وجود داشت!

DSCN3675.JPG

DSCN3632.JPGسراوان زیبا

یکی از خوشبختی های ما در این روزها مصادف شدن سفرمان با پاییز زیبای خدا بود. به شخصه عاشق فصل پاییز هستم و همیشه یکی از تمایلات و آرزوهایم دیدن شهرهای شمالی در این فصل بود. جنگل سراوان واقعا دیدنی و غیر قابل وصف در کلمات بودند. در خود پارک "موزه میراث روستایی گیلان "هم بود که ما آنقدر محو زیبایی جنگل شدیم که فراموش کردیم از آن دیدن کنیم. شما می تونید یه پیکنیک خوب و به یاد موندنی تو این پارک جنگلی داشته باشید.

DSCN3693.JPG

DSCN3744.JPG

بالاخره به شهر زیبای رشت رسیدیم. چه شهر شلوغ و زنده ای! از همان بدو ورود عاشقش شدم. چون از وقت ظهر هم گذشته بود به رستورانی در مرکز شهر رفتیم و دلی از عزا در آوردیم. اونم با غذاهای اصیل شمالی! باقالی قاتوق و ماهی سفید.

 

ساعت 5 عصر شده بود و باید به دنبال جایی برای اقامت می گشتیم. چند ساعت بعد ، بعد از دیدن چندین جا ، بالاخره آپارتمانی رو با یه صاحبخونه خوب به مدت 3 شب اجاره کردیم. خونه ای بزرگ با 2 خواب و تمام امکانات به قیمت 90 هزار تومان برای هر شب که انصافا هم قیمت مناسبی بود.  ( برای پیدا کردن خونه ها و آپارتمان می تونید از افرادی که در جاده های انزلی-رشت ایستاده اند و مشخص هستند کمک بگیرید. البته با توجه به نکات امنیتی.) شب رو ترجیح دادیم بیرون نریم و به استراحت بپردازیم تا برای فردا سرحال باشیم.

 

 

روز دوم :

امروز صبح بعد از خوردن صبحانه تصمیم گرفتیم به قلب رشت یعنی "میدون شهرداری" بریم. ماشین رو در پارکینگی نزدیک شهرداری پارک کردیم.(همین جا به شما توصیه میکنم بهتره ماشین شخصی خودتون رو نبرید که هم اعصاب راحتی تو ترافیک براتون بمونه هم به مشکل جای پارک بر نخورید و بهترین کار استفاده از اسنپ است)

تا میدون رو پیاده رفتیم. اطراف میدون سنگفرشه و امکان ورود و عبور وسایل نقلیه نیست. ساختمان شهرداری بسیار زیبا بود. حتی زیباتر از عکس هایش! تندیس میرزا کوچک خان ، تندیش شهدای ذهاب ، برج ساعت، کتابخانه ملی و ..  از دیدنی های این میدون به حساب می آیند. پرنده های زیبای میدون هم صحنه های زیبایی رو بوجود آورده بودند. اینجا می تونید عکس های کارت پستالی قشنگی بگیرید.

DSCN3802.JPG

DSCN3793.JPG

DSCN3786.JPG

DSCN3779.JPG

DSCN3899.JPG

DSCN3896.JPG

بعد از کمی گشت و گذار اطراف میدون به سمت بازار رشت رفتیم. بازاری که روح زندگی رو میشد در جای جای اون دید و لمس کرد. به شخصه از قدم زدن میان بازارهای شمال کشور و شنیدن صداهای مختلف مردم و فروشنده ها و حتی استشمام بوی ماهی! لذت وصف ناشدنی می برم. مخصوصا بازار معروف ماهی رشت که می تونید انواع ماهی رو بخرید و خودتون درست کنید و لذتشو ببرید.

DSCN3838.JPG

DSCN3844.JPG

از اونجا به سمت "سبزه میدون "رفتیم. و از بستنی های بشکه ای معروفی که تعریفشو زیاد شنیده بودم خوردیم و واقعا هم که منو یاد طعم بستنی های دوران کودکیم انداخت. در همون حال بستنی خوردن یه گشتی اطراف سبزه میدون زیبا انداختیم و از مغازه های اطراف آن هم مقداری خرید کردیم.

DSCN3876.JPGسبزه میدان زیبا

از اونجا به سمت "تالاب عینک" که داخل خود شهر بود رفتیم. تالاب زیبایی بود. و چون از بالا شبیه عینک دیده میشه به این نام خونده میشه.

DSCN3915.JPGتالاب عینک رشت

بعد از تالاب به سمت روستای زیبا و سد زیبای "سقالکسار" راه افتادیم. جایی که چند سال قبل تو یه سریال تلویزیونی دیده بودم و تصمیم داشتم هر وقت به رشت اومدیم حتما از اونجا دیدن کنیم. روستای سقالکسار 17 کیلومتری رشت هست و خیلی راحت میتونید از یه جایی مثل بهشت دیدن کنید! روستایی بکر و زیبا و وصف نشدنی. دشت های اطرافش فوق العاده بودند. مقداری عکاسی کردیم و از مناظر لذت بردیم.

DSCN3942.JPG

DSCN3971.JPG

DSCN3959.JPG

تصمیم گرفتیم برای استراحت به "دریاچه یا سد سقالکسار "بریم. دریاچه ای بسیار زیبا که اینجا با نزدیک شدن به بعدازظهر رفته رفته جمعیت بیشتر میشد. اینجا هم اتفاقا عروس و دامادی را مشغول گرفتن عکس هایشان دیدیم! در کافه کوچک دریاچه چای خوردیم و کمی استراحت. بعد یه قایق اجاره کردیم و گشتی روی دریاچه زدیم. افراد زیادی در اطراف دریاچه پیکنیک داشتند. مکان بسیار مناسبی برای گذراندن حداقل نصف روز می باشد.  موقع برگشت کمی در خیابان های رشت گشتیم و از مرغ فروشی مقداری بال و پاچینی بریانی گرفتیم که چقدر هم خوشمزه بود .

DSCN4053.JPG

DSCN4065.JPGدریاچه از بالای کافه کناردریاچه

DSCN4050.JPGدریاچه زیبای سقالکسار

DSCN4079.JPGچای خوشمزه کنار دریاچه که بسیار چسبید

 

شب به خانه برگشتیم و بعد از کمی استراحت حوالی ساعت 9 با اسنپ به میدان شهرداری رفتیم. از شب های میدان شهرداری رشت بسیار شنیده بودم. در چند روز گذشته جشنواره کدو حلوایی در میدان برگزار و امشب آخرین شب جشنواره بود. و چه شور و شوق و روح زندگی ای که در جای جای آن و مردم به چشم می خورد.

شهرداری هم اقدام به پخش آهنگ های زیبا و شاد کرده بود. با خودم فکر می کردم چقدر خوب می شد که همه شهرداری ها این کار رو می کردند و برای هر چند یه مدت کوتاه هم که شده دل مردم رو شاد می کردند. از دیدن این همه شادی مردم لذت می بردم.

اطراف میدان پر بود از چرخ دستی هایی که رویشان انواع کباب و جگر فروخته میشد. همچنین چرخ های دیگری که رویشان سماورهای بزرگ بود و شما می تونید چای رو در استکان های کمر باریک کوچک میل کنید و لذت ببرید. با اینکه نسبت به بهداشت این کباب ها تردید داشتیم اما ما هم تصمیم گرفتیم از کباب های چرخ دستی ها امتحانی کنیم. مجدد گشتی در بازار روز آنجا زدیم . و مقداری خشکبار و زیتون های خوشمزه خریدیم . هنوز هم که هنوز بود روح زندگی جریان داشت. هر چه به آخر شب نزدیک می شدیم جمعیت کمتر می شد و همان جا آرزو می کردم ای کاش این جریان زندگی تا صبح ادامه داشت اما افسوس! ما هم حوالی ساعت12 با اسنپ به منزل برگشتیم.

DSCN4156.JPG

DSCN4161.JPGجشنواره کدو حلوایی میدان شهرداری رشت

DSCN4170.JPGجیگر فروشی های دوره گر اطراف میدان

DSCN4171.JPG

DSCN4176.JPG

روز سوم :

امروز برنامه مان برای رفتن به دریا و بندر انزلی بود.بندر انزلی را چند سال قبل دیده بودیم ولی خب دلمان برای دریا تنگ شده بود. بعد از صبحانه به راه افتادیم. فاصله بندر انزلی تا رشت حدود 40 کیلومتر است. سر راه در همان جاده سری هم به بازار الگویی ماهی فروشان رشت زدیم. که صحنه های مزایده ماهی های بخت برگشته را نظاره کردیم! اما جالب و دیدنی بود. روی ماهی ها قیمت می گذاشتند و کسی که بالاترین قیمت را پیشنهاد میداد صاحب ماهی می شد!

DSCN4186.JPG

به بندر زیبای انزلی رسیدیم و به منطقه آزاد کاسپین رفتیم. بعد از پرداخت ورودی و پارک ماشین به سمت دریا رفتیم. با دیدن اولین صحنه ها از ساحل آنجا به یاد سواحل کیش افتادم. واقعا از تمیزی ساحل تعجب کردم. تا به حال ساحلی به این تمیزی در شمال ندیده بودم! و آنجا بود که متوجه شدم اگر بخواهند کاری را انجام دهند می توانند ! ( البته که دخالت داشتن گردشگران در کثیف کردن سواحل را منکر نمی شوم) اما خب رسیدگی هم نقش مهمی دارد.

DSCN4192.jpg

هنوز ساعات اولیه صبح بود و منطقه آزاد خلوت و خالی از جمعیت بود. مغازه های پاساژها هنوز تعطیل بودند و کم کم کارشان را شروع می کردند. نزدیک ظهر کمی خرید کردیم و تصمیم گرفتیم به بزرگترین آکواریم ایران برویم. ورودی برای هر نفر 49 هزار تومان بود. آکواریوم بسیار زیبایی بود. و من تا به حال آکواریومی به این سبک در ایران ندیده بودم. پیشنهاد میکنم حتما بازدید از آن را در برنامه تان در انزلی داشته باشید. طبقه بالا دو سه تا پرنده بیشتر نبود. و فروشگاهی برای خرید سوغاتی های دریایی. که البته قیمت های بسیااار بالا. در طبقه بعدی خانه بازی با انواع وسایل بود.

DSCN4240.JPG

DSCN4307.JPG

DSCN4356.JPGفروشگاه سوغاتی های دریایی

به کنار دریا رفتیم و در ساحل زیبای آن چای و مقداری خوراکی خوردیم. برای نهار هم به رستوران معروفی در جاده انزلی رفتیم. و در آنجا هم ماهی خوشمزه و البته پر تیغ کولی و میرزا قاسمی و جوجه کباب ترش شمالی خوردیم که بسیار هم بعد از این همه فعالیت چسبید!

DSCN4405.JPG

از منطقه آزاد به قسمتی که مخصوص قایق سواری بود برای گشت بین تالاب های انزلی رفتیم . باد شدیدی می وزید و هوا رو به تاریک شدن می رفت. با این که می دانستیم در این فصل از سال خبری از گل لاله و زیبایی تالاب نیست قایقی اجاره کردیم و گشتی روی تالاب زدیم. برای گردشی 24 دقیقه ای مبلغ 90 هزار تومان را پرداخت کردیم. از همان شروع حرکت نظاره گر زباله های بسیار اطراف تالاب بودم و فقط می توانستم تآسف بخورم و بس! واقعا غمگین می شدم وقتی می دیدم مردم و مسئولین اهمیتی به تمیزی و حفظ محیط زندگی خود و جانواران محیط زیست نمی دهند و همین طور که پیش برود چیزی برای آیندگان هم باقی نخواهد ماند!

و به دلیل وجود همین زباله ها هم نزدیک بود این قایق سواری به قیمت جان ما تمام شود! وسط های تالاب جایی که تقریبا از محل های مسکونی دور شده بودیم  و هوا هم تاریک شده بود همین زباله های داخل آب به موتور قایق گیر کردند و قایقران را به وسط قایق پرتاب کرد و خدا به ما و خود او رحم کرد. به هر زحمتی بود قایق را مجدد روشن کرد. خود او تعریف می کرد که تا بحال چندین بار این حادثه پیش آمده است. خلاصه استرسی که از این واقعه به من وارد شد باعث شد لذت قایق سواری و تالاب را از دست بدهم.

DSCN4415.JPG

DSCN4427.JPG

بعد از این قایق سواری پر استرس گشتی هم در بازارهای ساحلی کاسپین و پردیس زدیم. که چیز قابل توجهی نظرمان را برای خرید جلب نکرد. بارش باران شروع شده بود. ساعت 8 بود که به منزل برگشتیم و ماشین را پارک و با اسنپ به "سبزه میدان "رفتیم. باران شدید تر شده بود و ما مسیرهای اطراف سبزه میدان را زیر باران زیبا پیاده روی میکردیم. یک بار دیگر از بستنی های بشکه ای آنجا خوردیم و لذت بردیم. بعد به کله پزی در همان اطراف سبزه میدان رفتیم و همسر به ناچار در آن وقت شب سیرابی نوش جان کردند. زیرا که کله پاچه تمام شده بود! ساعت نزدیک 11 به خانه برگشتیم.

 

روز چهارم :

امروز روز آخر سفرمان بود و باید به تهران باز می گشتیم. از پشت شیشه خانه باران زیبا را می دیدیم و لذت می بردیم. الحق که باران های رشت بسیار زیبا هستند ، ریز ریز و پی در پی می بارند ...

 تا ظهر در منزل ماندیم و بعد تحویل دادیم و از صاحبخانه خوبمان تشکر و خداحافظی کردیم. سر راه بازدیدی از خانه میرزا کوچک خان جنگلی از مبارزان انقلاب مشروطه داشتیم. به جز ما و یک خانواده دیگر گردشگر دیگری در این فصل از سال نبود. خانه دارای دو طبقه بود  هر طبقه 4 اتاق و در هر طرف هر طبقه هم یک راه پله. طبقه پایین نمایشگاهی دائمی از کتب مربوط به تاریخ گیلان و نهضت جنگل را در خود جای داده و طبقه بالا محل زندگی خانواده استادسرایی بوده که مانند آنچه در قدیم وجود داشته بازسازی شده است. در گوشه و کنار خانه هم روی دیوارها عکس‌ ها و اسنادی از دوران مبارزات نهضت جنگل نصب گردیده است.

DSCN4477.JPG

DSCN4464.JPGDSCN4473.JPG

تابلوی بسیار زیبا که تمامی قسمت های آن با سنگریزه های دریا درست شده بود.

 

تصمیم برای بازدید از باغ محتشم رشت را داشتیم اما بارش باران این برنامه را کنسل کرد.

آخرین نهار را هم در یکی از رستوران های مرکز رشت خوردیم . و آنجا هم مراسم عروس و داماد و مهمانی شان را نظاره گر بودیم. دیدن تقریبا روزی یک عروس و داماد در این چند روزه سفرمان را به نیکی و شگون گرفتم و برای همه شان آرزوی خوشبختی کردم.

 

در بین راه بودیم که بنده به خاطر آوردم که یخچال منزل اجاره ای را چک نکردم و زیتون های عزیزمان را جا گذاشته ایم! و چقدر افسوس برای زیتون های عزیز که البته دیگر کاری نمیشد کرد !

یه نکته ای رو باید همین جا بگم که واقعا عجیب بود! در سراسر اتوبان حتی یک پمپ بنزین دیده نمیشه! و واقعا جای تاسف داره. بعضا دست فروشانی رو می بینید که اقدام به فروش دستی بنزین کرده اند.

 

در جاده همراه با بارش باران مناظر پاییزی کارت پستالی زیبای اطراف را می دیدم و از لذت سرشار می شدم. ابرها  و باران و آسمان و زمین واقعا صحنه های رویایی را رقم زده بودند.

DSCN4507.JPG

DSCN4502.JPG

DSCN4534.JPGمنظره بسیار زیبا در جاده رشت قزوین

DSCN4542.JPG

DSCN4575.JPGسد زیبای سفید روددر منجیل

DSCN4590.JPG

تلاقی ابرها و توربین ها و آسمان آبی و درخت ها هم بسیار زیبا و دیدنی بود.

 

سفر ما به پایان رسید و خاطرات خوبش در ذهن مان باقی ماند. از این به بعد تصور دیگری از رشت و مردمان خوبش دارم. مردمی مهربان که واقعا هر وقت از آنها کمکی ، آدرسی و .. خواستیم با تمام وجود کمک کردند. مغازه داران مهربان که کمتر این برخورد و صمیمیت را در مغازه داران تهرانی دیده ایم.

سفر به رشت را به همه شما پیشنهاد می کنم. از رفتن پشیمان نخواهید شد و حتی دوباره به زودی زود دلتان برای این شهر و تمام زیبایی هایش تنگ خواهد شد .

امیدوارم از این سفرنامه من راضی باشید و  روزی بتوانید به رشت زیبا سفر کنید.

 

نویسنده :yasaman k