شروع سفر از مراغه به مقصد اسالم و تالش و بازگشت از مسیر آستارا و اردبیل
مسیر مهم است یا مقصد؟
-هیچ کدام،همسفران
اواسط اردیبهشت بود و در جمع دوستانه چندین ساله مون تو یکی از کافه های قشنگ مراغه گل می گفتیم و گل میشکفتیم که به پیشنهاد یکی از اعضا و موافقت بقیه دوستان ،که البته همیشه موافق سفر هستند، مقرر شد برای تعطیلات خرداد برنامه ریزی یک سفر چهار روزه تور داخلی رو داشته باشیم. ولی چون در سفرهای قبلی که در همین بازه زمانی رفته بودیم شلوغی و گرانی و ... رو دیده بودیم،من پیشنهاد کردم کمی زودتر بریم و تا تعطیلات برگردیم.
از بین مقاصد پیشنهادی، نهایتا اسالم و تالش با اینکه تکراری بود و قبلا با هم رفته بودیم، برنده رای گیری دوستانه مون شد.از اواخر اردیبهشت کم کم کارهای رزرو اقامت و ... رو انجام دادم. در سفرهای قبلی به اون منطقه در سیاه بیل و گیسوم اقامت داشتیم. تصمیم گرفتیم ایندفعه بریم سمت ییلاقات تالش و در یکی از روستا های مسیر مثل کسمه جان و کیش دبی و مریان و ... ساکن بشیم. ولی در لحظات آخر بدلیل عدم وجود امکانات مثل فروشگاه و دور بودن از مراکز درمانی و ... پشیمون شدیم و تصمیم گرفتیم در محلی که به محدوده شهر نزدیک تر باشه اقامت کنیم.
بصورت اتفاقی و جستجو در برنامه های رزرو اقامتگاه ...یک ویلا در نزدیک دریا واقع در روستای تازه آباد پیدا کردیم، روستایی در شهر تالش و در جوار دریای خزر. یک ویلا دوبلکس سه خوابه تر و تمیز و مستقل با فاصله دویست الی سیصد متری از دریا به قیمت یک و دویست برای هر شب و مجموعا سه و ششصد برای سه شب. صاحبخانه جناب آقای دشتی و همسر محترمشون در طول این اقامت بسیار به ما لطف داشتند و در تمام مدت حضور مون هر کمکی که خواستیم با روی گشاده و آغوش باز پذیرامون بودن.
(دورترین سفرها از نخستین گام ها آغاز می شود.)
روز اول:
(ممکن است در آغاز سفر شما حرفی برای گفتن نداشته باشید، اما سفر در پایان از شما یک نویسنده می سازد..)
ساعت پنج صبح روز دهم خرداد جمع هشت نفره ما که سه خانواده بودیم،از باغ شهر ایران، مراغه زیبا سفرمون رو شروع کردیم. یک مسیر حدودا هفت ساعته انتظار مارو میکشید.
مسیر رفت ما:مراغه، هشترود،ا توبان تبریز به زنجان،خلخال،اسالم و تالش
در طول مسیر،برای استراحت و صرف صبحانه و استفاده از زیبایی های جاده رویایی خلخال به اسالم توقف کوتاهی در دل جنگل داشتیم. در جاده خلخال به اسالم،برای کسانی که علاقه دارن در این مکان اقامت داشته باشن،در روستا های گیجاو و خرجگیل ویلا های خوبی وجود داره. متاسفانه وضعیت آسفالت این جاده حدودا ۷۰ کیلومتری اسفبار هست و پر از چاله و دست انداز و ... که زیبایی های این جاده رو تحت تاثیر قرار داده و آدم نمیدونه وجود نهادها و سازمانهایی مثل وزارت راه و اداه راهداری و ...در اینکشور دقیقا بهچه منظوری هستش.در این جاده هر چقدر که به اسالم نزدیک تر بشیم،وضعیت جاده بغرنج تر و انبوه درختان و طبیعت بیشتر و زیباتر میشه و تقریبا در ۳۰ کیلومتر آخر جاده به اوج خودش میرسه.
حدودا ساعت دوازده به ویلایی که رزرو کرده بودیم رسیدیم.روستای تازه آباد در نوار ساحلی دریا قرار داشت و دسترسی به دریا و طرح یاس که مخصوص شنا بود بسیار راحت و در فاصله ای اندک میسر بود. روستا بجز نانوایی لواش،تقریبا تمام نیازهای عادی یک مسافر رو دارا بود و بدلیل عدم شناخته شده بودن مانند روستاهایی مثل گتک سر یا مسیر گیسوم و ... خلوت تر بود و همون چیزی بود که ما دنبالش بودیم،کهچیزی نبود جز آرامش...ویلا در جوار و محاصره شالیزارهای برنج قرار داشت.
بعد از تحویل ویلا و استراحت اندک و خوردن نهار تصمیم گرفتیم برای یک عصر نشینی و صرف چای و میوه و قلیون بریم کنار ساحل. کمتر از دو دقیقه با دریا فاصله داشتیم. برای رفتن به ساحل تقریبا از تمام کوچه ها راه هست،ولی برای اینکه بخوای ماشین رو تا کنار دریا ببریم باید تا کنار طرح سالم سازی یاس میرفتیم.آلاچیق و ... در محل طرح وجود داره که میتونید ازش استفاده کنید. بعد ازحدودا دو ساعت نشستندر ساحل و آب بازی و شن بازی بچه ها و ... شب به خونه برگشتیم.
روز دوم:
(ما با سفر کردن از زندگی فرار نمی کنیم، بلکه سفر به ما کمک می کنه که زندگی رو فراموش نکنیم)
امروز تصمیم داشتیم به آبشار ویسادار بریم. مسیری حدودا ۷۰ دقیقه ای داشتیم. این آبشار در شهرستان رضوانشهر واقع شده و سومین آبشار مرتفع گیلان هستش. راه دسترسی آسفالت و در کیلومتر های آخر و برخی جاها دارای چاله و دست انداز هست. مسیر آبشار بسیار زیبا هستش که میتونید برای کمپ و اقامت ازش استفاده کنید. مسیر آبشار پیاده روی نداره و پس از پارک کردن ماشین آبشار در سمت چپ جاده از طریق چند پله و یک پل در دسترس هستش. اطراف آبشار چند غرفه بلال فروشی و بستنی و صنایع دستی وجود داره. که مشهورترینشون بلال منصور هستش.
بعد از بازدید از آبشار و طبق برنامه مون قرار بود به پیست کارتینگ تالش و سپس جنگل گیسوم بریم. پیست کارتینگ تالش در حد فاصل اسالم تا تالش قرار داره و بغیر از کارتینگ یک سالن بازی برای کودکان هم داره که قطعا مورد استقبال بچه ها قرار گرفت. خانوم ها از کارتینگ استفاده کردن و بچه ها از شهربازی مجموعه.
به سمت گیسوم حرکت کردیم. تو مسیر کلی غرفه و دستفروش هست برای خرید و انتهای مسیر هم به دریا میرسه. کلی رستوران و کافه و ...هم وجود داره که میتونید ازش استفاده کنید. برای نهار بین رستوران هیرکانی و گیلار دودل بودیم که نهایتا انتخاب خانم ها رستوران گیلار بود. این رستوران در کنار استخری زیبا واقع شده و چند کلبه چوبی سوئیسی هم داره که میتونید در اونجا اقامت داشته باشید.
اجاره کلبه ها که یکخوابه هستند هم شبی دومیلیون بود. رستوران بسیار تمیز،محیط زیبا و خاص داره ولی بدلیل شلوغی بیش از حد پرسنلش اعصاب درست و حسابی ندارن.کیفیت غذاش متوسط بود و برای اطلاع از قیمت،عکس منو رو میزارم.
امروز مصادف بود با دوازدهمین سالگرد ازدواج یکی از دوستان حاضر در جمع مون،که یک جشن خودمونی مختصر هم همونجا براشون گرفته شد و امیدوارم در کنار هم خوش و خرم باشن همیشه. واسه امروز برنامه دیگه ای نداشتیم و برگشتیم خونه.
روز سوم:
(سفر تنها چیزی است که هزینه کردن برای آن شما را ثروتمندتر می کند). صبح بیدار شدیم و راهی انزلی شدیم حدودا دو ساعت در راه بودیم. به منطقه آزاد انزلی رفتیم حدودا ده سال پیش رفته بودیم منطقه آزاد ودر این مدت پیشرفت زیادی داشت و خیلی گسترش پیدا کرده و چندین مرکز خرید جدید افتتاح شده بود. واسه استفاده از کل منطقه شاید یک یا دو روز کامل نیاز هست که بتونی کل پاساژهارو بگردی. ولی خب ما وقت چندانی نداشتیم و از پاساژ برند سنتر شروع کردیم برای خرید. قیمتها خوب بود و اگر علاقه و وقت کافی داشته باشی میتونی خریدهای خوبی انجام بدی.
در تمام محوطه مجموعه سگ های شهری بدون هیچ دغدغه و استرسی در حال استراحت و گشت زدن هستن و کاملا مسالمت آمیز در کنار مردم زندگی میکنن. امیدوارم این صحنه ها در جای جای کشورمون دیده بشه. بعد از مقداری خرید،گشنگی اومد سراغمون،به فود کورت مجموعه که در طبقه اول واقع شده رفتیم که بسیار شلوغ بود. فود کورت شامل غذاهای ایرانی،فست فود،سالادها و دسرهای مختلف بود. سفارش دادیم و یک پیجر بهمون داده شد تا وقتی غذامون آماده شد از طریق اون پیجر به کانتر تحویل غذا مراجعه کنیم. حدودا یک ربع بعد سفارش مون حاضر شد. کیفیت غذا در حد معمولی،حجم غذا نسبتا کم و قیمت هم اندکی گران. پرسنل هم اخمو و غرغرو و بی اعصاب.
بعد از نهار خانوم ها به خرید ادامه دادن،و آقایون و بچه ها برای شنا و تجدید قوا و استراحت به ساحل رفتیم.
برای بیرون آوردن خانوم ها از مراکز خرید از انواع و اقسام حقه ها و روش ها،اعم از خواهش والتماس،غر زدن و اخم کردن،توسل به دروغ های مصلحتی که بچه ها مریض شدن و ... استفاده کردیم.بالاخره خانوم ها از مرکز خرید بیرون اومدن.بماند که تا دو ساعت با غر زدن و جمله هایی مثل نذاشتید راحت خرید کنیم و هی بهمون زنگ زدید و دو ساعت نمیتونید بچه هارو نگهدارید و ...مورد لطف و عنایت قرار دادنمون.
به تالاب انزلی و سراغ رفیق سلبریتی مون مجید رونالدینیو رفتیم. که همونجوری که از اسمش مشخصه بی شباهت به رونالدینیو نیست و تو کار اجاره ویلا و قایق و ... هستش. تنها ایرادشم اینه که استقلالیه... خیلی سریع و جنگی بدلیل نزدیک شدن به غروب آفتاب رفتیم دوری در تالاب زدیم و دیگه هوا تاریک شده بود. و راه افتادیم سمت تالش تا بریم خونه مون. بدلیل کمبود وقت نتونستیم از موزه نظامی انزلی دیدن کنیم. امروز مصادف بود با برگزاری آخرین هفته لیگ برتر و من از صبح اعلام کرده بودم جوری برنامه ریزی کنید که ساعت هفت عصر خونه باشیم تا من فوتبال رو ببینم
ولی زهی خیال باطل امشبم با قهرمانی پرسپولیس در لیگ برتر و استقلال در جام شرافت به پایان رسید. هر چند که بدلیل گل آفسایدمون،این قهرمانی خیلی به دلم ننشست و اونجوری که باید،خوشحالم نکرد.
روز چهارم:
(زندگی یا یک ماجراجویی شجاعانه است یا هیچ چیز)
مسیر برگشت:تالش،آستارا،اردبیل،سراب،بستان آباد،هشترود،مراغه
روز آخر بود و ویلا رو تحویل دادیم و تصمیم گرفته بودیم از مسیر آستارا و اردبیل به شهرمون برگردیم. کلی برنامه واسه مسیر برگشت داشتیم. تالاب استیل اولین جایی بود که رفتیم. امکان استفاده از قایق پدالی در تالاب وجود داره و چندین آلاچیق هم داره که میتونید استفاده کنید. بعد از تالاب استیل،در ورودی آستارا و روبروی دانشگاه آزاد و در کنار باغ پرندگان،ملکی خصوصی وجود داره که با گرفتن ورودی امکان اقامت کوتاه مدت و چادرزدن و استفاده از دریا بصورت خانوادگی وجود داره.
پس رفتیم اونجا و کمی شنا کردیم و بعد از دوش گرفتن به مسیر ادامه دادیم.خانوم ها گفتن به بازارچه آستارا هم بریم،ولی چون وقت کم بود و آدم عاقل در یک مسافرت از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشه با هزار زور و زحمت پیچوندیم این درخواست رو. از گردنه زیبا حیران به سمت اردبیل در حرکت بودیم و لذت میبردیم.
در گردنه روستایی بنام گیلده وجود داره که برای اقامت بسیار محل زیبایی هست و با همین اکیپ دو سه سال پیش رفته بودیم اونجا. در روبروی ورودی گیلده برای استراحت و خوردن بلال و ... کمی توقف کردیم. به سمت تله کابین حیران ادامه مسیر دادیم. محلی شامل تله کابین،وسایل بازی،کارتینگ،زیپ لاین و ...که فقط از زیپ لاین استفاده کردیم و مجددا شروع به حرکت کردیم. در شهر اردبیل،قصد بازدید از بقعه شیخ صفی و صرف نهار در رستوران بسیار عالی سعادت رو داشتیم.
ولی بدلیل خراب شدن ماشین یکی از همسفرها در ورودی این شهر ناچار به مراجعه به مکانیک شدیم و نتونستیم به برنامه هامون برسیم. ماشین رو گذاشتیم مکانیکی و برای نهار رفتیم به رستوران قنبری شعبه اصلی که کیفیت خوب و قیمت هم خیلی مناسب بود. غذا از گوشت تازه و لذیذ و کره محلی تهیه شده بود و عطر و بوی خاص و خوبی داشت.
تا ما نهار رو بخوریم ماشین هم آماده شده بود. پس به مسیر ادامه دادیم.در شهر سراب بستنی فروشی معروفی هست بنام بستنی گل محمدی که اونجا توقف کوتاهی کردیم و بعد از اندکی استراحت و خوردن آبمیوه و بستنی که محلی بسیار زیبا و جالب و خودمونی،با کیفیت خوب و قیمت های منصفانه هستش، دیگه توقفی نداشتیم تا به شهر مراغه رسیدیم.
سفر ما شامل سه شب و چهار روز و با شرایطی که توضیح دادم برای هشت نفر، حدودا بیست میلیون هزینه اش شد.البته بغیر از خریدهای شخصی مون.(از سفر تنها خاطرات را با خود ببر و تنها رد پایت را باقی بگذار) در این سفر آکواریوم انزلی و باغ پرندگان آستارا جهت حمایت از حیوانات و جلوگیری از اشاعه حیوان آزاری و ... مورد استفاده مون قرار نگرفت و سپاسگذارم که همسفران هم در این مورد باهامون همکاری کردن.