انقدر در مسیر به ما خوش گذشت که متوجه گذر زمان نشدیم. بالاخره به پارک میراکل رسیدیم، مجسمه علی و نینو در این پارک قرار دارد و یکی از مهم ترین آثار هنری کشور گرجستان است. در مورد داستان این مجسمه متحرک یک رمان نوشته شده و یک فیلم سینمایی هم ساخته شده است. مجسمه های فلزی 7 متری راس ساعت 9 شروع به حرکت میکنند و 8 تا 10 دقیقه طول می کشد یک مسیر کوتاه را طی کنند و به هم برسند، حرکت بسیار آرام دارند، وقتی به هم میرسند از داخل هم عبور میکنند و دوباره روبروی هم قرار میگیرند. از ساعت 9 تا 12 شب این مجسمه ها روشن هستند و بعد از آن دوباره خاموش میشوند.
لحظه یکی شدن مجسمه ها
پارک میراکل یک پارک بزرگ است که حسابی شما را سرگرم میکند. این پارک کنار سواحل دریای سیاه گرجستان، با دید دریا در بلوار باتومی قرار گرفته است که هتل Radisson Blu، برج الفابت یا الفبا، مجسمه عشق (علی و نینو)، فانوس دریایی، چرخ و فلک و برج چاچا دقیقا در آن قرار دارند. چند متر آن طرف تر از این پارک برج آبنما را نیز مشاهده خواهید کرد. این پارک مستقیماً به بلوار باتومی و خلیج شهر باتومی متصل می شود. آنطور که متوجه شدیم اکثرا فستیوال ها، کنسرت ها و .. در این پارک انجام می شود.
همچنین شما میتوانید در قسمت های مشخص شده ای از این پارک دوچرخه یا موتور برقی اجاره کنید و از راندن آن لذت ببرید.
ما ترجیح دادیم بعد از دیدن مجسمه زیبای علی و نینو ، سوار چرخ و فلک بزرگی شویم که دقیقا کنار این مجسمه ها قرار داشت. بلیت آن نفری 2 لاری بود. هنگام ورود خوردنی و نوشیدنی ها از شما گرفته میشود و اجازه حمل آن به داخل چرخ و فلک را ندارید. شاید به همین دلیل است که چرخ و فلک و فضای اطراف آن خیلی تمیز مانده است.
از بالای چرخ و فلک میتوانید تمام پارک را ببینید و لذت ببرید.
نمای پارک از بالای چرخ و فلک باتومی
بعد از چرخ و فلک تصمیم گرفتیم کمی در پارک پیاده روی کنیم. داخل پارک میراکل قسمت های مخصوصی برای اجاره دوچرخه و موتور برقی قرار دارد منتها حتما باید در جاده مشخص شده برانید. همچنین داخل پارک چندین مغازه خوراکی فروشی، آب میوه فروشی و چندین غرفه صنایع دستی بود.
گرجی ها بسیار خونگرم و مهربان هستند و در هر زمینه ای که نیاز داشته باشید به شما کمک میکنند. راننده ها بسیار محترمانه با مسافرین برخورد می کنند و وسایل حمل و نقل عمومی در گرجستان به شکل غیر قابل باوری تمیز است.
غرفه فروش در پارک
بعد از گشت و گذار در پارک تصمیم گرفتیم بالای برج آلفابت را ببینیم. این برج هم در پارک میراکل قرار دارد ، ظاهر آن شبیه به DNA است و دور تا دور آن حروف الفبای گرجی نوشته شده و حدود 130 متر ارتفاع دارد. به همین دلیل به آن آلفابت می گویند. وسط این برج یک آسانسور قرار گرفته است که از بیرون برج نیز معلوم است.همچنین یک توپ نقره ای تو خالی بزرگ در بالای برج قرار گرفته است. از ساعت 9 شب به بعد نورپردازی های آلفابت روشن میشود و منظره زیبایی دارد. برای بالا رفتن باید از باجه بلیت فروشی کنار برج بلیت تهیه کنید. که مبلغ آن برای هر نفر 10 لاری بود. شما میتوانید از ساعت 10 صبح تا 1 بامداداز برج بازدید کنید.
ما سوار آسانسور شدیم ( یه چیزی تو مایه های برج میلاد خودمون) طبقه یکی مانده به آخر آسانسور ایستاد و ما سوار یک آسانسور دیگه شدیم و یک طبقه دیگه بالا رفتیم. تنها طبقه ای که فعال بود رستوران کوچکی بود که در هر 1 ساعت یک بار 360 درجه میچرخد. برای من جذابیتی نداشت چون یک فضای کوچک و تاریک بود. اطراف برج هم شیشه ای بود و چون پشت شیشه ها طوری بود از بالای برج دید خوبی نداشت، به دلیل نور کم امکان عکاسی هم نبود. حدود 5 دقیقه طبقه بالا ایستادیم و باز با همان آسانسورها به پایین برگشتیم.
به نظرم جذابیتی نداشت که 10 لاری صرف آن کردیم. اما به هر حال تجربه ای تازه بود.
برای صرف شام به رستوران بلوار قدیمی رفتیم. محیط و سرویس دهی این رستوران عالی بود. کارکنان خیلی محترم و غذای خوشمزه ای داشت. انقدر گرسنه بودیم که فراموش کردم از غذای آن عکس بگیرم.
رستوران بلوار باتومی - عکس از اینترنت
پس از شام پیاده به سمت هتل به راه افتادیم. این بار بدون راهنمایی گوگل مپ در خیابان ها راه رفتیم، باتومی شهر امن و آرامی است، چند ساعت که در خیابان ها پیاده روی کنید متوجه امنیت شهر میشوید. بنابراین برای گشت زنی در شب نگرانی وجود نداشت.ساعت حدود 10 شب بود ما وارد یک خیابان جدید شدیم. ساختمان های بسیار زیبا و نورانی در مسیر ما بود. کمی بیشتر که رفتیم به میدان اروپا رسیدیم. در میدان چندین غرفه فروش و مردم زیادی بودند.
روبروی آن ساختمان های بسیار زیبا و یک کلیسای نورانی بود، همچنین مجسمه مدیا را دیدیم. در باتومی برای هر مجسمه یک داستان شنیدنی وجود دارد.
این مجسمه سمبلی است از شاهزاده اساطیر یونانی که در شهر باتومی گرجستان واقع شده است. مدیا نام زنی در اسطورهها و داستانهای یونانی که از اهالی منطقه کولخیس در گرجستان بوده است. زمانی که یاسون برای یافتن پشم زرین به کولخیس می آید مدیا عاشق او شد و یاسون را در انجام شرط های سخت پدر و سرانجام ربودن پشم زرین یاری داد بعد از آن آنها با هم گریختند و ازدواج کردند. بعدها یاسون او را رها کرد تا با گلاوکه، دختر کرئون ازدواج کند مدیا از شدت حسادت و خشم، گلاوکه و کرئون و فرزندان خود را کشت.
مجسمه مدیا
بعد از کمی پیادهروی با استفاده از اپلیکیشن ماکسیم یک ماشین گرفتیم و به هتل رفتیم.
روز چهارم بعد از صرف صبحانه به پاساژ ایفوریا رفتیم که درست روبروی هتل قرار داشت. این پاساژ بزرگ تر از باتومی مال بود و تنوع اجناس بیشتر بود. کمی خرید کردیم، به هتل رفتیم و بعد از تعویض لباس به ساحل رفتیم و حدود 2 ساعتی از آفتاب ساحلی لذت بردیم و برنامه ریزی کردیم بعد از آن به کلیسای معروف باتومی برویم.
ساعت حدود 12 بود بعد از تعویض لباس به سمت کلیسا راه افتادیم. کلیسای جامع مادر مقدس بیشتر محل عبادت مسیحیان ارتدوکس است معماری بسیار زیبایی دارد که به معماری سبک گوتیک مشهور است. بهترین ساعت بازدید بین ساعات 1 الی 2 ظهر است و روزهای مخصوص عبادت شنبه ها و یکشنبه ها هست. کلیسا در خیابان نیکولوز باراتیشولی (Nikoloz Baratashvili) شهر باتومی قرار دارد.
برای ورود به کلیسا خانم ها باید روسری سر کنند اما اگر به همراه نداشتید نگران نباشید. داخل کلیسا سمت چپ یک خانمی هست که شمع میفروشند و یک سبد روسری در کنار قسمت فروش شمع قرار دارد که میتوانید سر کنید. صحبت کردن با تلفن، ورود حیوانات، سیگار کشیدن و عکس برداری در کلیسا ممنوع است البته در محوطه بیرونی اشکالی ندارد.
در کلیسا میتوانید شمع روشن کنید، مراقب باشید نخندید و با انگشت جایی را نشان ندهید چون احتمال دارد این حرکت شما را توهین تلقی کنند.
داخل کلیسا از زاویه درب ورودی
کلیسای جامع مادر مقدس
بعد از بازدید از کلیسا برای ناهار مجدد به رستوران کیزیکی رفتیم تا این بار یک استیک خوشمزه بخوریم. باتومی شهر کوچک و زیبایی است و از قدم زدن در شهر خسته نمی شوید. به رستوران رسیدیم و یک استیک سفارش دادیم. انقدر نرم و خوشمزه بود که پیشنهاد میکنم اگر به باتومی سفر کردید حتما استیک کیزیکی را امتحان کنید.
بعد از نهار باز هم تصمیم گرفتیم تا هتل را پیاده برویم، روز آخر بود و من دلم میخواست باز هم در باتومی بمانم. دریای فوق العاده، آسمان آبی، شهروندان خونگرم و آن همه زیبایی باعث میشد نتوانم از آنجا به راحتی دل بکنم.
در نزدیکی رستوران کیزیکی یک رستوران حلال هم هست. روبروی رستوران کیزیکی یک شیرینی فروشی بود، کمی از آنجا شیرینی خریدیم تا در هتل با چای بخوریم. قیمت 2 عدد نان خامه ای و 4 عدد شیرینی ماکارون 12 لاری شد حدود 49 هزار و 200 تومان (در زمان سفر ما هر لاری 4100 تومان بود). البته به نظرم شیرینی های ایرانی یک چیزه دیگه هست و مخصوصا نان خامه ای تعریفی نداشت.
رستوران حلال
شیرینی های خریداری شده
بعد از صرف نهار تصمیم گرفتیم به هتل برگردیم و چمدان ها را ببندیم ، چون 8 صبح باید به ترمینال میرفتیم. با یک تاکسی اینترنتی به هتل برگشتیم بعد از بستن چمدان ها و کمی استراحت یک تاکسی برای میدان پیازا گرفتیم. چون در سفرنامه ها خیلی تعریف این مکان را شنیده بودم، به میدان پیازا رفتیم.
میدان پیازا یک محوطه بزرگ است، نیمی از آن سرپوشیده و نیمی دیگر روباز است. دور تا دور آن دیوار دارد بعلاوه یک مسیر برای ورود و خروج افراد. دور تا دور آن ساختمان های هتل های پیازا و برج هتل پیازا این و رستوران های اروپایی و گرجی قرار دارد. در قسمتی از محوطه یک استیج کوچک قرار دارد که نوازندگان برای بازدید کنندگان مینوازند و میخوانند. مکانی فوق العاده زیبا که به نظرم با معماری چشم نواز ایتالیایی یکی از جذابیت های باتومی به شمار میرود. برج ساعت بسیار زیبایی در میان محوطه وجود دارد که راس ساعت 9 شب زنگ های آن نواخته می شود و درب های قسمتی از نمای برج ساعت باز میشود.
در ابتدای ورودی هم یک آب نمای زیبا قرار دارد. ما در میدان پیازا صدف، سیب زمینی و نوشیدنی سفارش دادیم. با توجه به قیمت کمی بالاتر از رستوران های بیرونی باید بگم که فوق العاده طعم لذیذ و کیفیت خوبی داشت. کارکنان فوق العاده محترم هستند و از اینکه به آنها انعام بدهید بسیار خوشحال می شوند. انقدر محیط دلنشینی بود که ما تا تاریک شدن هوا آنجا بودیم و از موسیقی لذت بردیم. آنجا یک محوطه کوچک برای بازی بچه ها هم وجود داشت. همچنین کاشی کاری های کف محوطه میدان پیازا فوق العاده دیدنی بود.
آبنمای ورودی میدان پیازا
برج ساعت
کاشی کاری های کف محوطه میدان پیازا
کاشی کاری های کف محوطه میدان پیازا
یکی از کافه های دور محوطه
سیب زمینی تنوری با سس مخصوص
راس ساعت 9 لحظه باز شدن درب های روی برج ساعت
صدف دریای سیاه
نمای میدان پیازا در شب
احساس من در سفرنامه نویسی این است که با دیدن عکس احساسات بهتر منتقل میشود و حس شناخت مکان بیشتر است به همین دلیل عکس های زیادی از روی عادت گرفتم و کمی از آن ها را در اینجا برای خوانندگان به اشتراک گذاشتم، البته با توجه به زمان کم، امکان دیدن تمام مکان های دیدنی باتومی وجود نداشت. اما قطعا با توجه به زیبایی باتومی در اولین فرصت مجددا به آنجا سفر میکنم.
بعد از اینکه از میدان پیازای زیبا بیرون آمدیم تا هتل پیاده روی کردیم تا آخرین شب باتومی را به خاطر بسپاریم.
صبح روز آخر بعد از صرف صبحانه در طبقه 7 هتل یک تاکسی اینترنتی به مبلغ 5 لاری به مقصد ترمینال گرفتیم. در زمان چک اوت اتاق ما را چک نکردند اما با خوشرویی ما را بدرقه کردند.
صبحانه روز آخر
مدت 14 دقیقه بعد به ترمینال رسیدیم. راننده چمدان های ما را تحویل داد و بعد از خوش آمد گویی ما را به سمت سالن ترمینال راهنمایی کرد. ترمینال بسیار کوچک با یک محوطه بزرگ برای پارکینگ و یک سالن انتظار بود. در سالن انتظار ترمینال اتوبوسرانی قسمتی مختص فروش بلیت شرکت های مختلف اتوبوسی بین شهری وجود داشت. سمت راست یک سوپر مارکت کوچک و سمت چپ انتهای سالن یک درب کوچک قرار داشت. ما بعد از خرید آب به سمت درب انتهای سالن رفتیم . بعد از درب یک محوطه دیگر بود که چند اتوبوس و ون پارک بودند.
سالن ترمینال بین شهری باتومی
شرکت های مسافربری بین شهری
محوطه حرکت اتوبوس ها
ما چمدان ها را تحویل مسئول اتوبوس دادیم و در ازای هر کدام از آنها یک تیکت دریافت کردیم. بعد از چک بلیت ها سوار اتوبوس شدیم. کنار صندلی ها شماره خورده بود و ما به راحتی صندلی های خود راپیدا کردیم. اتوبوس راس ساعت 9 به راه افتاد. هر کدام از صندلی ها مجهز به هدفون و مانیتور بود و جالب اینکه تمام آنها سالم بود. من قبلا در گوگل مپ چک کرده بودم و میدانستم مسیر حدود 6 ساعت طول میکشد. یعنی باید حدود ساعت 3 به تفلیس میرسیدیم.
اتوبوس شرکت مسافربری METRO
هدفون و مانیتور صندلی مسافر
همچنین جلوی صندلی هر مسافر یک پکیج از بازی های فکری بود. با وجود اینکه یک عالمه بچه داخل اتوبوس بودند ما تا آخر مسیر نه سر و صدای اضافی شنیدیم نه از وجود بچه ها اذیت شدیم. آنها تمام مسیر را بدون هیچ صدای آزار دهنده ای مشغول تماشای انیمیشن و بازی بودند.
جاده باتومی به تفلیس، جاده سرسبز و زیبایی بود، به حدی که در تمام مسیر خواب از سرمان پریده بود، در میان راه یک دریاچه دیدیم که مردم در کنار آن پیک نیک کرده بودند. از میان روستاهای زیبای محلی رد شدیم و اتوبوس در بین راه جلو ند شعبه از شرکت METRO توقف کرد و مسافران را سوار کرد. جالب اینجاست که مسافران بین راهی هم از قبل صندلی رزرو کرده بودند و هیچ مسافری کف اتوبوس نمی نشست ، میانه راه در اتوبوس با چای و آب معدنی از مسافرین پذیرایی شد.
برای ساعت حدود 1:30 ظهر اتوبوس جلوی یک رستوران توقف کرد. ما وارد رستوران بین راهی شدیم. غذا به صورت سلف سرویس بود و هر کسی میتوانست هر اندازه که غذا میخواهد بردارد و در آخر جلوی صندوق تمام آن را حساب کند. کیفیت غذای بین راهی به نظرم تعریفی نداشت و ما ترجیح دادیم غذای زیادی نخوریم تا خدای نکرده بقیه سفر را بیمار نباشیم.
من دوباره با گوگل مپ چک کردم ، فاصله ترمینال اتوبوسرانی تفلیس تا محلی که هتل ما در آنجا بود حدود 40 دقیقه میشد. اتوبوس برای رسیدن به ترمینال دقیقا از جلوی هتلی که ما رزرو کرده بودیم می گذشت، یعنی اگر راننده قبول میکرد ما را جلوی هتل پیاده کند حدود 1 ساعت و نیم در زمان ما صرفه جویی میشد.
بنابراین تصمیم گرفتم با راننده در میان بگذارم ، ساعت حدود 4 عصر بود که به تفلیس رسیدیم، از راننده سوال کردم که میتوانیم نزدیک هتل پیاده شویم یا نه؟ ایشان گفتند بله اما برای توقف اتوبوس محل های مخصوصی دارند که کمی قبل یا بعد از هتل میشود. در نهایت کمی بعد از هتل ما را پیاده کردند.تا هتل ما پیاده 10 دقیقه راه بود اما چون چمدان همراهمان بود یک تاکسی اینترنتی گرفتیم و با 3 لاری به هتل رسیدیم.
برای اقامت در تفلیس با جست و جو در بوکینگ و اطلاعات از لست سکند ، هتل TIBILISI TOWER را رزرو کرده بودیم. هتلی نوساز با کارکنان بسیار خوش برخورد.
هتل TBILISI TOWER در خیابان Agmashenebeli قرار دارد و اگر اشتباه نکنم بخش غربی شهر تفلیس است. این هتل نوساز و بسیار تمیز با چشم انداز خوب در نزدیکی مرکز خرید تفلیس مال قرار دارد. از معایب این هتل میتوانم به دور بودن از مرکز شهر اشاره کنم که آن هم با وجود تاکسی های اینترنتی شبانه روزی خیلی اهمیت نداشت.
هنگام ورود ما به هتل با استقبال خیلی خوبی مواجه شدیم. از رزروشن هتل درخواست کردم در طبقات بالا به ما اتاق بدهند، ایشان با خوشرویی در طبقه 10 هتل یک اتاق به ما دادند. بعد از ورود به اتاق با وجود مرتبی و زیبایی اتاق متوجه شدیم صندوق امانات ندارد، چون قبلا در مشخصات هتل خوانده بودم که صندوق امانات دارد مجدد به طبقه همکف آمدیم و به پذیرش اطلاع دادیم. آنها با خوشرویی خیلی زیاد از ما عذرخواهی کردند و یک اتاق در طبقه 9 به ما دادند.
هتل 2 آسانسور داشت، با توجه به طبقات زیاد هتل رفت و آمد با آسانسور کمی معطلی داشت. اتاق های هتل بسیار تمیز، با وسایل نو بودند، داخل کمد دیواری میز اتو قرار داشت، داخل اتاق یک تخت دو نفره ، دو مبل تکی ، میز تحریر و صندلی چوبی، ال ای دی 50 اینچی، صندوق امانات، کتری برقی ، یخچال، چای و نسکافه وجود داشت. دستشویی هتل فرنگی و مجهز به شلنگ آب بود، حمام شیشه ای بود و جلوی حمام یک بند رخت مدرن دیوار برای پهن کردن لباس وجود داشت، شامپو، صابون و سشوار پر قدرتی همراه با چندین حوله در سرویس بود. داخل یخچال 2 بطری آب معدنی یک نفره قرار داشت.
در کل علیرغم دوری هتل از مرکز شهر، از انتخاب این هتل تمیز و نوساز احساس رضایت فراوانی داشتم.
بعد از کمی استراحت یک تاکسی اینترنتی گرفتیم تا به مرکز شهر برویم. لابی هتل خیلی بزرگ نبود اما تمیز و شیک بود و احساس آرامش عجیبی در بدو ورود به انسان منتقل می کرد.
قبل از سفر تصمیم داشتیم اولین شب رسیدن به تفلیس را در یک کلاب ایرانی بگذرانیم، اما نظرمان عوض شد و ترجیح دادیم آن زمان را به گشت و گذار در شهر اختصاص بدهیم. به خیابان روستاولی رفتیم. روبروی سالن باشکوه اپرا، من چون قبلا به تفلیس سفر کرده بودم تقریبا با بعضی نقاط شهر آشنایی داشتم.
سالن اپرا باله یک ساختمان زیبا با نورپردازی فوق العاده در میان خیابان روستاولی است. روبروی آن چند رستوران و کافه قرار دارد. در سفر قبلی که به تفلیس داشتم به رستوران dinehall رفته بودم، این رستوران غذاهای گرجی و اروگوئه ای بسیار لذیذی دارد. کارکنان رفتار بسیار محترمانه ای دارند و شما را بیش از حد معطل نمیکنند. رستوران dinehall درست روبروی سالن اپرا و باله قرار دارد. ما اولین شام تفلیس را در این رستوران خوردیم. در بدو ورود متوجه تغییرات رستوران شدم. قبلا دو سالن مجزا داشت یکی سمت چپ برای افراد غیر سیگاری و یک سالن در سمت راست برای افراد سیگاری. اما اینبار کل سالن های داخل را به افراد غیر سیگاری اختصاص داده بودند و بیرون از رستوران کنار پیاده روی پهن و زیبای جلوی رستوران میز و صندلی های زیبایی چیده بودند تا اگر مشتریان همراه با میل کردن غذا تمایل به کشیدن سیگار دارند از آن فضا استفاده کنند.
رستوران dinehall (عکس از اینترنت)
قیمت غذا در این رستوران کمی بالا هست اما میتواند یک انتخاب خوب برای صرف نهار یا شام باشد. ما سفارش شیشلیک گرجی دادیم که گفتن متاسفانه امروز موجود نبوده و خودشون شیشلیک چیکن را پیشنهاد دادن. باید بگم در گرجستان، شیشلیک به اون منظوری که در ایران میخوریم نیست. به تکه های گوشت یا مرغ کبابی شیشلیک میگن. در هر صورت غذایی که برای ما آوردن 5 تکه مرغ کبابی مثل جوجه کبابی که در تهران میخوریم بود به همراه نوشیدنی و 3 عدد خینگالی که جداگانه سفارش داده بودیم.
باید بگم که شیشلیک چیکن به اون شکلی که باید خوشمزه باشه نبود و خینگالی هم معمولی بود به نظرم خینگالی که در باتومی خورده بودم طعم بهتری داشت. همین صورتحساب 74 لاری شد. بعد از شام ، کمی در خیابان زیبای روستاولی قدم زدیم که باران گرفت. مجبور شدیم یک تاکسی اینترنتی بگیریم که ما را به هتل ببرد. قیمت تاکسی از خیابان روستاولی تا هتل که تقریبا در قسمت غربی تفلیس قرار داشت و دور از مرکز شهر بود، در بارندگی 8 لاری شد.
روز دوم با یک هوای ابری مواجه شدیم، برای صرف صبحانه به اول هتل رفتیم. سالن صبحانه تقریبا کوچک با حدود 10 عدد میز و صندلی بود. در قسمت صبحانه متوجه شدیم این هتل به دلیل نوساز بودن و خدمات خوب و قیمت مناسب بیشتر باب طبع عرب ها است. تمام مسافرین هتل به غیر از ما عرب بودن،صبحانه متنوع بود اما در تمام روزهای اقامت ما نوع صبحانه تغییری نکرد.
یکی از نکات مثبت صبحانه به نظرم دتاکس واتر در طعم های مختلف بود و نکته منفی آن وجود فقط یک دستگاه تستر کوچک برای همه افراد بود. ناچار بودیم برای تست کردن نان توی صف بمانیم. با وجود اینکه عرب ها تقریبا تمام میز را خالی میکردند اما خوراکی ها مدام شارژ میشد و در طول صبحانه هیچ ظرفی خالی نمیشد حتی برای 1 دقیقه.
خانم های عرب با چادر و روبنده به قسمت سرو صبحانه می آمدند . آنها حتی هنگام خوردن و نوشیدن هم روبنده را باز نمیکنند. پس اگر با این صحنه مواجه شدید به هیچ وجه به آنها زل نزنید چون مردهای عرب بسیار عصبانی میشوند. بعد از صبحانه به اتاق برگشتیم . هوا بسیار ابری بود و باران کمی میبارید. کمی ناراحت بودیم از اینکه هوا ابری شده و امکان تفریح و گشت و گذار نیست و امیدوار بودم که هوا در روزهای بعدی آفتابی بشه و همینطور هم شد.
به دلیل شرایط آب و هوا تصمیم گرفتیم آن روز را به خرید بپردازیم. مرکز خرید تفلیس مال تا هتل ما 5 دقیقه با تاکسی فاصله داشت. به آنجا رفتیم و با یک پاساژ مدرن و شلوغ مواجه شدیم. مرکز خرید بزرگی با 4 طبقه که تقریبا 90 درصد از برندهای معروف در آن نمایندگی داشتند. طبقه همکف یک شعبه خیلی بزرگ از فروشگاه زنجیره ای carrefour و طبقه آخر یک فود کورت خیلی زیبا داشت.
مرکز خرید تفلیس مال
فروشگاه CARREFOUR در طبقه اول
فروشگاه CARREFOUR در طبقه اول
فود کورت
ما کمی در طبقات چرخیدیم و خرید کردیم. در مرکز خرید تفلیس نگران تبدیل کردن پول نباشید. در کنار هر 2 درب ورودی صرافی یا exchange وجود دارد. با وجود تخفیف های خوبی که بود خرید مطلوبی داشتیم اما در کل به دلیل واحد ارز متفاوت ، قیمت ها به نسبت ترکیه بالاتر است. از فروشگاه carrefour هم شکلات های خوشمزه ای خریدیم ، همه فروشگاه ها در تفلیس و باتومی بابت کیسه پلاستیکی از شما هزینه اضافه دریافت میکنند. پس بهتر است یک ساک پارچه ای مخصوص خرید با خود به همراه داشته باشید.
بعد از اینکه خرید ها را در هتل گذاشتیم به مرکز خرید گالریا واقع در خیابان روستاولی رفتیم. اگر اهل سوار شدن به مترو هستید میتوانید با کمی جستجو در گوگل مپ نزدیک ترین ایستگاه مترو به مبدا و مقصدتان را پیدا کنید و با استفاده از یک کارت الکترونیکی مترو به قیمت 2 لاری و شارژ آن ، از مترو استفاده کنید تا هزینه رفت و آمدتان اقتصادی باشد.
ما در تمام طول سفر از تاکسی اینترنتی استفاده میکردیم اما در باتومی تاکسی ها مدرن تر و تمیزتر از تفلیس بودند.
مرکز خرید گالریا در قلب تفلیس قرار دارد. نزدیک به سالن اپرا و باله و کنار میدان آزادی. گالریا هم پارکینگ طبقاتی خوبی دارد و افرادی که با ماشین به آنجا میروند نگرانی از بابت پارک خودرو ندارند. سرویس بهداشتی هم در قسمت پارکینگ قرار دارد و علاوه بر فروشگاه های لباس و برندهای معروف، در این مرکز خرید کافی شاپ و رستوران هم میبینید.
ما در مرکز خرید گالریا خرید زیادی نکردیم. جلوی درب پاساژ چند نوازنده محلی مشغول نواختن ساز و خواندن آواز بودند به همین دلیل جلوی درب پاساژ گالریا از داخل آن شلوغ تر بود .
مرکز خرید گالریا تفلیس
نوازنده های محلی
میدان آزادی تفلیس
بعد از آن تصمیم گرفتیم برای خوردن ناهار به رستوران سامیخیتنو - ماچاخلا که در نزدیکی خیابان شاردنی و پل متخی قرار دارد برویم. من در سفر قبل به این رستوران رفته بودم و از آن بسیار راضی بودم. قبل از اینکه در مورد رستوران بنویسم باید بگویم در هنگام تردد در تفلیس به هییییچ وجه از وسط خیابان که خط کشی عابر پیاده ندارد عبور نکنید و حتما یک کپی از پاسپورت خود را درون کیف دستی خودتان در تمام طول سفر به همراه داشته باشید.
در صورتی که از نظر پلیس مرتکب خلافی شده باشید هر چند بدون اینکه عمدی در کار باشد، بازداشت میشوید. به همین راحتی شما را بازداشت میکنند حتی برای رد شدن از خیابانی که خط کشی عابر پیاده ندارد. شاید ببینید که چند نفر رد شده اند و پلیسی آنجا نبود اما شما هرگز از کسی در این باره تبعیت نکنید.
در تفلیس پل عابر پیاده به ندرت پیدا میشود. اغلب مردم از راه های زیرگذر رفت و آمد میکنند. در زیرگذرها نوازنده های خیابانی، مغازه ها و گرافیتی های بسیار زیبایی میبینید. حالا بر میگردم به رستوران خیلی عالی ولی همیشه شلوغ سامیخیتنو. بخش پر طرفدار این رستوران تراس آن است که همیشه شلوغ است و برای اینکه در تراس غذا میل کنید باید توی نوبت باشید. ما هم نوبت گرفتیم تا ناهار را در تراس بخوریم. بعضی از کارکنان این رستوران واقعا بداخلاق هستند و سرویس دهی خیلی با تاخیر انجام میشود.
بعد از نیم ساعت بالاخره در تراس طبقه بالا یک میز خالی شد و ما توانستیم غذایمان را سفارش دهیم. غذایی که ظاهر آن خیلی وسوسه کننده بود اما بسیار چرب بود و ما نتوانستیم بیشتر از نصف آن را بخوریم.
رستوران سامیخیتنو - ماچاخلا
ویوی تراس رستوران
غذای سفارشی (ساق بریان با سس مخصوص)
بعد از خوردن ناهار تصمیم گرفتیم کمی پیاده روی کنیم و بعد به مرکز خرید بزرگ شرق تفلیس یعنی EAST POINT برویم.