سفرنامه باتومی و تفلیس در تابستان 98 (2)

4.6
از 22 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
تجربه قدم زدن در کوچه های اروپایی که در آسیا قرار دارند! +تصاویر

انقدر در مسیر به ما خوش گذشت که متوجه گذر زمان نشدیم. بالاخره به پارک میراکل رسیدیم، مجسمه علی و نینو در این پارک قرار دارد و یکی از مهم ترین آثار هنری کشور گرجستان است. در مورد داستان این مجسمه متحرک یک رمان نوشته شده و یک فیلم سینمایی هم ساخته شده است. مجسمه های فلزی 7 متری راس ساعت 9 شروع به حرکت میکنند و 8 تا 10 دقیقه طول می کشد یک مسیر کوتاه را طی کنند و به هم برسند، حرکت بسیار آرام دارند، وقتی به هم میرسند از داخل هم عبور میکنند و دوباره روبروی هم قرار میگیرند. از ساعت 9 تا 12 شب این مجسمه ها روشن هستند و بعد از آن دوباره خاموش میشوند.

20190814_204608.jpg

 

20190814_205455.jpg

 

20190814_205558.jpg

لحظه یکی شدن مجسمه ها

پارک میراکل یک پارک بزرگ است که حسابی شما را سرگرم میکند. این پارک کنار سواحل دریای سیاه گرجستان، با دید دریا در بلوار باتومی قرار گرفته است که هتل Radisson Blu، برج الفابت یا الفبا، مجسمه عشق (علی و نینو)، فانوس دریایی، چرخ و فلک و برج چاچا دقیقا در آن قرار دارند. چند متر آن طرف تر از این پارک برج آبنما را نیز مشاهده خواهید کرد. این پارک مستقیماً به بلوار باتومی و خلیج شهر باتومی متصل می شود. آنطور که متوجه شدیم اکثرا فستیوال ها، کنسرت ها و .. در این پارک انجام می شود.

همچنین شما میتوانید در قسمت های مشخص شده ای از این پارک دوچرخه یا موتور برقی اجاره کنید و از راندن آن لذت ببرید.

ما ترجیح دادیم بعد از دیدن مجسمه زیبای علی و نینو ، سوار چرخ و فلک بزرگی شویم که دقیقا کنار این مجسمه ها قرار داشت. بلیت آن نفری 2 لاری بود. هنگام ورود خوردنی و نوشیدنی ها از شما گرفته میشود و اجازه حمل آن به داخل چرخ و فلک را ندارید. شاید به همین دلیل است که چرخ و فلک و فضای اطراف آن خیلی تمیز مانده است.

از بالای چرخ و فلک میتوانید تمام پارک را ببینید و لذت ببرید.

20190814_204621.jpg

20190815_222524.jpg

نمای پارک از بالای چرخ و فلک باتومی

بعد از چرخ و فلک تصمیم گرفتیم کمی در پارک پیاده روی کنیم. داخل پارک میراکل قسمت های مخصوصی برای اجاره دوچرخه و موتور برقی قرار دارد منتها حتما باید در جاده مشخص شده برانید. همچنین داخل پارک چندین مغازه خوراکی فروشی، آب میوه فروشی و چندین غرفه صنایع دستی بود.

گرجی ها بسیار خونگرم و مهربان هستند و در هر زمینه ای که نیاز داشته باشید به شما کمک میکنند. راننده ها بسیار محترمانه با مسافرین برخورد می کنند و وسایل حمل و نقل عمومی در گرجستان به شکل غیر قابل باوری تمیز است.

LM3b5Vc7vhjW9cTgMqwtlGVxljUYuWoS1LPWESeb.jpeg

20190815_222721.jpg

غرفه فروش در پارک

 

20190815_222835.jpg

 

بعد از گشت و گذار در پارک تصمیم گرفتیم بالای برج آلفابت را ببینیم. این برج هم در پارک میراکل قرار دارد ، ظاهر آن شبیه به DNA است و دور تا دور آن حروف الفبای گرجی نوشته شده و حدود 130 متر ارتفاع دارد. به همین دلیل به آن آلفابت می گویند. وسط این برج یک آسانسور قرار گرفته است که از بیرون برج نیز معلوم است.همچنین یک توپ نقره ای تو خالی بزرگ در بالای برج قرار گرفته است. از ساعت 9 شب به بعد نورپردازی های آلفابت روشن میشود و منظره زیبایی دارد. برای بالا رفتن باید از باجه بلیت فروشی کنار برج بلیت تهیه کنید. که مبلغ آن برای هر نفر 10 لاری بود. شما میتوانید از ساعت 10 صبح تا 1 بامداداز برج بازدید کنید.

20190814_210048.jpg

 

ما سوار آسانسور شدیم ( یه چیزی تو مایه های برج میلاد خودمون) طبقه یکی مانده به آخر آسانسور ایستاد و ما سوار یک آسانسور دیگه شدیم و یک طبقه دیگه بالا رفتیم. تنها طبقه ای که فعال بود رستوران کوچکی بود که در  هر 1 ساعت یک بار 360 درجه میچرخد. برای من جذابیتی نداشت چون یک فضای کوچک و تاریک بود. اطراف برج هم شیشه ای بود و چون پشت شیشه ها طوری بود از بالای برج دید خوبی نداشت، به دلیل نور کم امکان عکاسی هم نبود. حدود 5 دقیقه طبقه بالا ایستادیم و باز با همان آسانسورها به پایین برگشتیم. 
به نظرم جذابیتی نداشت که 10 لاری صرف آن کردیم. اما به هر حال تجربه ای تازه بود. 

20190815_220024.jpg

20190815_215654.jpg

برای صرف شام به رستوران بلوار قدیمی رفتیم. محیط و سرویس دهی این رستوران عالی بود. کارکنان خیلی محترم و غذای خوشمزه ای داشت. انقدر گرسنه بودیم که فراموش کردم از غذای آن عکس بگیرم.

old-boulevard-5.jpg

رستوران بلوار باتومی - عکس از اینترنت

پس از شام پیاده به سمت هتل به راه افتادیم. این بار بدون راهنمایی گوگل مپ در خیابان ها راه رفتیم، باتومی شهر امن و آرامی است، چند ساعت که در خیابان ها پیاده روی کنید متوجه امنیت شهر میشوید. بنابراین برای گشت زنی در شب نگرانی وجود نداشت.ساعت حدود 10 شب بود ما وارد یک خیابان جدید شدیم. ساختمان های بسیار زیبا و نورانی در مسیر ما بود. کمی بیشتر که رفتیم به میدان اروپا رسیدیم. در میدان چندین غرفه فروش و مردم زیادی بودند.

JLesL0vZgH8uRWFl13OtnuRmQyBtUBdOhMXdyZqL.jpeg

 

روبروی آن ساختمان های بسیار زیبا و یک کلیسای نورانی بود، همچنین مجسمه مدیا را دیدیم. در باتومی برای هر مجسمه یک داستان شنیدنی وجود دارد.

این مجسمه سمبلی است از شاهزاده اساطیر یونانی که در شهر باتومی گرجستان واقع شده است. مدیا نام زنی در اسطوره‌ها و داستان‌های یونانی که از اهالی منطقه کولخیس در گرجستان بوده است. زمانی که یاسون برای یافتن پشم زرین به کولخیس می آید مدیا عاشق او شد و یاسون را در انجام شرط‌ های سخت پدر و سرانجام ربودن پشم زرین یاری داد بعد از آن آنها با هم گریختند و ازدواج کردند. بعدها یاسون او را رها کرد تا با گلاوکه، دختر کرئون ازدواج کند مدیا از شدت حسادت و خشم، گلاوکه و کرئون و فرزندان خود را کشت.

20190814_212404.jpg

مجسمه مدیا

20190814_212350.jpg

20190814_212522.jpg20190814_212543.jpg

بعد از کمی پیاده‌روی با استفاده از اپلیکیشن ماکسیم یک ماشین گرفتیم و به هتل رفتیم. 

روز چهارم بعد از صرف صبحانه به پاساژ ایفوریا رفتیم که درست روبروی هتل قرار داشت. این پاساژ بزرگ تر از باتومی مال بود و تنوع اجناس بیشتر بود. کمی خرید کردیم، به هتل رفتیم و بعد از تعویض لباس به ساحل رفتیم و حدود 2 ساعتی از آفتاب ساحلی لذت بردیم و برنامه ریزی کردیم بعد از آن به کلیسای معروف باتومی برویم.

ساعت حدود 12 بود بعد از تعویض لباس به سمت کلیسا راه افتادیم. کلیسای جامع مادر مقدس بیشتر محل عبادت مسیحیان ارتدوکس است معماری بسیار زیبایی دارد که به معماری سبک گوتیک مشهور است. بهترین ساعت بازدید بین ساعات 1 الی 2 ظهر است  و روزهای مخصوص عبادت شنبه ها و یکشنبه ها هست. کلیسا در خیابان نیکولوز باراتیشولی (Nikoloz Baratashvili) شهر باتومی قرار دارد.

برای ورود به کلیسا خانم ها باید روسری سر کنند اما اگر به همراه نداشتید نگران نباشید. داخل کلیسا سمت چپ یک خانمی هست که شمع میفروشند و یک سبد روسری در کنار قسمت فروش شمع قرار دارد که میتوانید سر کنید. صحبت کردن با تلفن، ورود حیوانات، سیگار کشیدن و عکس برداری در کلیسا ممنوع است البته در محوطه بیرونی اشکالی ندارد. 

در کلیسا میتوانید شمع روشن کنید، مراقب باشید نخندید و با انگشت جایی را نشان ندهید چون احتمال دارد این حرکت شما را توهین تلقی کنند.

20190816_131812.jpg

داخل کلیسا از زاویه درب ورودی 

20190816_132228.jpg

کلیسای جامع مادر مقدس

 

بعد از بازدید از کلیسا برای ناهار مجدد به رستوران کیزیکی رفتیم تا این بار یک استیک خوشمزه بخوریم. باتومی شهر کوچک و زیبایی است و از قدم زدن در شهر خسته نمی شوید.  به رستوران رسیدیم و یک استیک سفارش دادیم. انقدر نرم و خوشمزه بود که پیشنهاد میکنم اگر به باتومی سفر کردید حتما استیک کیزیکی را امتحان کنید.

20190814_221943.jpg

بعد از نهار باز هم تصمیم گرفتیم تا هتل را پیاده برویم، روز آخر بود و من دلم میخواست باز هم در باتومی بمانم. دریای فوق العاده، آسمان آبی، شهروندان خونگرم و آن همه زیبایی باعث میشد نتوانم از آنجا به راحتی دل بکنم. 

در نزدیکی رستوران کیزیکی یک رستوران حلال هم هست. روبروی رستوران کیزیکی یک شیرینی فروشی بود، کمی از آنجا شیرینی خریدیم تا در هتل با چای بخوریم. قیمت 2 عدد نان خامه ای و 4 عدد شیرینی ماکارون 12 لاری شد حدود 49 هزار و 200 تومان (در زمان سفر ما هر لاری 4100 تومان بود). البته به نظرم شیرینی های ایرانی یک چیزه دیگه هست و مخصوصا نان خامه ای تعریفی نداشت.

20190814_224454.jpg

رستوران حلال

 

20190815_232111.jpg

شیرینی های خریداری شده 

بعد از صرف نهار تصمیم گرفتیم به هتل برگردیم و چمدان ها را ببندیم ، چون 8 صبح باید به ترمینال میرفتیم. با یک تاکسی اینترنتی به هتل برگشتیم بعد از بستن چمدان ها و کمی استراحت یک تاکسی برای میدان پیازا گرفتیم. چون در سفرنامه ها خیلی تعریف این مکان را شنیده بودم، به میدان پیازا رفتیم.

میدان پیازا یک محوطه بزرگ است، نیمی از آن سرپوشیده و نیمی دیگر روباز است. دور تا دور آن دیوار دارد بعلاوه یک مسیر برای ورود و خروج افراد. دور تا دور آن ساختمان های هتل های پیازا و برج هتل پیازا این و رستوران های اروپایی و گرجی قرار دارد. در قسمتی از محوطه یک استیج کوچک قرار دارد که نوازندگان برای بازدید کنندگان مینوازند و میخوانند. مکانی فوق العاده زیبا که به نظرم با معماری چشم نواز ایتالیایی یکی از جذابیت های باتومی به شمار میرود. برج ساعت بسیار زیبایی در میان محوطه وجود دارد که راس ساعت 9 شب زنگ های آن نواخته می شود و درب های قسمتی از نمای برج ساعت باز میشود.

در ابتدای ورودی هم یک آب نمای زیبا قرار دارد. ما در میدان پیازا صدف، سیب زمینی و نوشیدنی سفارش دادیم. با توجه به قیمت کمی بالاتر از رستوران های بیرونی باید بگم که فوق العاده طعم لذیذ و کیفیت خوبی داشت. کارکنان فوق العاده محترم هستند و از اینکه به آنها انعام بدهید بسیار خوشحال می شوند. انقدر محیط دلنشینی بود که ما تا تاریک شدن هوا آنجا بودیم و از موسیقی لذت بردیم. آنجا یک محوطه کوچک برای بازی بچه ها هم وجود داشت. همچنین کاشی کاری های کف محوطه میدان پیازا فوق العاده دیدنی بود.

20190815_201149.jpg

20190815_201236.jpg

20190815_201351.jpg

آبنمای ورودی میدان پیازا


HqRDryFdalkwDXojb1weJgP3t1nEEKzNfhGcvsXf.jpeg

20190815_201454.jpg

20190815_201352.jpg

برج ساعت

20190815_201557.jpg

کاشی کاری های کف محوطه میدان پیازا

20190815_201537.jpg

کاشی کاری های کف محوطه میدان پیازا

 

20190815_201734.jpg

یکی از کافه های دور محوطه

 

20190815_205803.jpg

سیب زمینی تنوری با سس مخصوص 

 

20190815_210000.jpg

راس ساعت 9 لحظه باز شدن درب های روی برج ساعت

 

20190815_211817.jpg

صدف دریای سیاه

 

20190816_230421.jpg

نمای میدان پیازا در شب

احساس من در سفرنامه نویسی این است که با دیدن عکس احساسات بهتر منتقل میشود و حس شناخت مکان بیشتر است به همین دلیل عکس های زیادی از روی عادت گرفتم و کمی از آن ها را در اینجا برای خوانندگان به اشتراک گذاشتم، البته با توجه به زمان کم، امکان دیدن تمام مکان های دیدنی باتومی وجود نداشت. اما قطعا با توجه به زیبایی باتومی در اولین فرصت مجددا به آنجا سفر میکنم.

بعد از اینکه از میدان پیازای زیبا بیرون آمدیم تا هتل پیاده روی کردیم تا آخرین شب باتومی را به خاطر بسپاریم.

 

صبح روز آخر بعد از صرف صبحانه در طبقه 7 هتل یک تاکسی اینترنتی به مبلغ 5 لاری به مقصد ترمینال گرفتیم. در زمان چک اوت اتاق ما را چک نکردند اما با خوشرویی ما را بدرقه کردند.

20190817_075505.jpg

صبحانه روز آخر

مدت 14 دقیقه بعد به ترمینال رسیدیم. راننده چمدان های ما را تحویل داد و بعد از خوش آمد گویی ما را به سمت سالن ترمینال راهنمایی کرد. ترمینال بسیار کوچک با یک محوطه بزرگ برای پارکینگ و یک سالن انتظار بود. در سالن انتظار ترمینال اتوبوسرانی قسمتی مختص فروش بلیت شرکت های مختلف اتوبوسی بین شهری وجود داشت. سمت راست یک سوپر مارکت کوچک و سمت چپ انتهای سالن یک درب کوچک قرار داشت. ما بعد از خرید آب به سمت درب انتهای سالن رفتیم . بعد از درب یک محوطه دیگر بود که چند اتوبوس و ون پارک بودند.

 20190817_084540.jpg

سالن ترمینال بین شهری باتومی

20190817_084600.jpg

شرکت های مسافربری بین شهری

 

20190817_085120.jpg

محوطه حرکت اتوبوس ها

ما چمدان ها را تحویل مسئول اتوبوس دادیم و در ازای هر کدام از آنها یک تیکت دریافت کردیم. بعد از چک بلیت ها سوار اتوبوس شدیم. کنار صندلی ها شماره خورده بود و ما به راحتی صندلی های خود راپیدا کردیم. اتوبوس راس ساعت 9 به راه افتاد. هر کدام از صندلی ها مجهز به هدفون و مانیتور بود و جالب اینکه تمام آنها سالم بود. من قبلا در گوگل مپ چک کرده بودم و میدانستم مسیر حدود 6 ساعت طول میکشد. یعنی باید حدود ساعت 3 به تفلیس میرسیدیم.

20190817_083832.jpg

اتوبوس شرکت مسافربری METRO

20190817_091054.jpg

هدفون و مانیتور صندلی مسافر

همچنین جلوی صندلی هر مسافر یک پکیج از بازی های فکری بود. با وجود اینکه یک عالمه بچه داخل اتوبوس بودند ما تا آخر مسیر نه سر و صدای اضافی شنیدیم نه از وجود بچه ها اذیت شدیم. آنها تمام مسیر را بدون هیچ صدای آزار دهنده ای مشغول تماشای انیمیشن و بازی بودند.

20190817_090918.jpg

20190817_090937.jpg

جاده باتومی به تفلیس، جاده سرسبز و زیبایی بود، به حدی که در تمام مسیر خواب از سرمان پریده بود، در میان راه یک دریاچه دیدیم که مردم در کنار آن پیک نیک کرده بودند. از میان روستاهای زیبای محلی رد شدیم و اتوبوس در بین راه جلو ند شعبه از شرکت METRO توقف کرد و مسافران را سوار کرد. جالب اینجاست که مسافران بین راهی هم از قبل صندلی رزرو کرده بودند و هیچ مسافری کف اتوبوس نمی نشست ، میانه راه در اتوبوس با چای و آب معدنی از مسافرین پذیرایی شد. 

 20190817_095228.jpg

20190817_093109.jpg

برای ساعت حدود 1:30 ظهر اتوبوس جلوی یک رستوران توقف کرد. ما وارد رستوران بین راهی شدیم. غذا به صورت سلف سرویس بود و هر کسی میتوانست هر اندازه که غذا میخواهد بردارد و در آخر جلوی صندوق تمام آن را حساب کند. کیفیت غذای بین راهی به نظرم تعریفی نداشت و ما ترجیح دادیم غذای زیادی نخوریم تا خدای نکرده بقیه سفر را بیمار نباشیم.

من دوباره با گوگل مپ چک کردم ، فاصله ترمینال اتوبوسرانی تفلیس تا محلی که هتل ما در آنجا بود حدود 40 دقیقه میشد. اتوبوس برای رسیدن به ترمینال دقیقا از جلوی هتلی که ما رزرو کرده بودیم می گذشت، یعنی اگر راننده قبول میکرد ما را جلوی هتل پیاده کند حدود 1 ساعت و نیم در زمان ما صرفه جویی میشد.

بنابراین تصمیم گرفتم با راننده در میان بگذارم ، ساعت حدود 4 عصر بود که به تفلیس رسیدیم، از راننده سوال کردم که میتوانیم نزدیک هتل پیاده شویم یا نه؟ ایشان گفتند بله اما برای توقف اتوبوس محل های مخصوصی دارند که کمی قبل یا بعد از هتل میشود. در نهایت کمی بعد از هتل ما را پیاده کردند.تا هتل ما پیاده 10 دقیقه راه بود اما چون چمدان همراهمان بود یک تاکسی اینترنتی گرفتیم و با 3 لاری به هتل رسیدیم.

برای اقامت در تفلیس با جست و جو در بوکینگ و اطلاعات از لست سکند ، هتل TIBILISI TOWER را رزرو کرده بودیم. هتلی نوساز با کارکنان بسیار خوش برخورد.

20190818_140737.jpg

 

هتل TBILISI TOWER در خیابان Agmashenebeli قرار دارد و اگر اشتباه نکنم بخش غربی شهر تفلیس است. این هتل نوساز و بسیار تمیز با چشم انداز خوب در نزدیکی مرکز خرید تفلیس مال قرار دارد. از معایب این هتل میتوانم به دور بودن از مرکز شهر اشاره کنم که آن هم با وجود تاکسی های اینترنتی شبانه روزی خیلی اهمیت نداشت.

هنگام ورود ما به هتل با استقبال خیلی خوبی مواجه شدیم. از رزروشن هتل درخواست کردم در طبقات بالا به ما اتاق بدهند، ایشان با خوشرویی در طبقه 10 هتل یک اتاق به ما دادند. بعد از ورود به اتاق با وجود مرتبی و زیبایی اتاق متوجه شدیم صندوق امانات ندارد، چون قبلا در مشخصات هتل خوانده بودم که صندوق امانات دارد مجدد به طبقه همکف آمدیم و به پذیرش اطلاع دادیم. آنها با خوشرویی خیلی زیاد از ما عذرخواهی کردند و یک اتاق در طبقه 9 به ما دادند.

هتل 2 آسانسور داشت، با توجه به طبقات زیاد هتل رفت و آمد با آسانسور کمی معطلی داشت. اتاق های هتل بسیار تمیز، با وسایل نو بودند، داخل کمد دیواری میز اتو قرار داشت، داخل اتاق یک تخت دو نفره ، دو مبل تکی ، میز تحریر و صندلی چوبی، ال ای دی 50 اینچی، صندوق امانات، کتری برقی ، یخچال، چای و نسکافه وجود داشت. دستشویی هتل فرنگی و مجهز به شلنگ آب بود، حمام شیشه ای بود و جلوی حمام یک بند رخت مدرن دیوار برای پهن کردن لباس وجود داشت، شامپو، صابون و سشوار پر قدرتی همراه با چندین حوله در سرویس بود. داخل یخچال 2 بطری آب معدنی یک نفره قرار داشت.

در کل علیرغم دوری هتل از مرکز شهر، از انتخاب این هتل تمیز و نوساز احساس رضایت فراوانی داشتم.

20190817_165847.jpg

20190817_165929.jpg

20190817_165947.jpg

20190817_170106.jpg

 

بعد از کمی استراحت یک تاکسی اینترنتی گرفتیم تا به مرکز شهر برویم. لابی هتل خیلی بزرگ نبود اما تمیز و شیک بود و احساس آرامش عجیبی در بدو ورود به انسان منتقل می کرد.

20190821_234913.jpg

20190821_234857.jpg

20190821_234848.jpg

 

قبل از سفر تصمیم داشتیم اولین شب رسیدن به تفلیس را در یک کلاب ایرانی بگذرانیم، اما نظرمان عوض شد و ترجیح دادیم آن زمان را به گشت و گذار در شهر اختصاص بدهیم. به خیابان روستاولی رفتیم. روبروی سالن باشکوه اپرا، من چون قبلا به تفلیس سفر کرده بودم تقریبا با بعضی نقاط شهر آشنایی داشتم. 

سالن اپرا باله یک ساختمان زیبا با نورپردازی فوق العاده در میان خیابان روستاولی است. روبروی آن چند رستوران و کافه قرار دارد. در سفر قبلی که به تفلیس داشتم به رستوران dinehall رفته بودم، این رستوران غذاهای گرجی و اروگوئه‌ ای بسیار لذیذی دارد. کارکنان رفتار بسیار محترمانه ای دارند و شما را بیش از حد معطل نمیکنند. رستوران dinehall درست روبروی سالن اپرا و باله قرار دارد. ما اولین شام تفلیس را در این رستوران خوردیم. در بدو ورود متوجه تغییرات رستوران شدم. قبلا دو سالن مجزا داشت یکی سمت چپ برای افراد غیر سیگاری و یک سالن در سمت راست برای افراد سیگاری. اما اینبار کل سالن های داخل را به افراد غیر سیگاری اختصاص داده بودند و بیرون از رستوران کنار پیاده روی پهن و زیبای جلوی رستوران میز و صندلی های زیبایی چیده بودند تا اگر مشتریان همراه با میل کردن غذا تمایل به کشیدن سیگار دارند از آن فضا استفاده کنند. 

photo0jpg.jpg

رستوران dinehall (عکس از اینترنت)

قیمت غذا در این رستوران کمی بالا هست اما میتواند یک انتخاب خوب برای صرف نهار یا شام باشد. ما سفارش شیشلیک گرجی دادیم که گفتن متاسفانه امروز موجود نبوده و خودشون شیشلیک چیکن را پیشنهاد دادن. باید بگم در گرجستان، شیشلیک به اون منظوری که در ایران میخوریم نیست. به تکه های گوشت یا مرغ کبابی شیشلیک میگن. در هر صورت غذایی که برای ما آوردن 5 تکه مرغ کبابی مثل جوجه کبابی که در تهران میخوریم بود به همراه نوشیدنی و 3 عدد خینگالی که جداگانه سفارش داده بودیم.

باید بگم که شیشلیک چیکن به اون شکلی که باید خوشمزه باشه نبود و خینگالی هم معمولی بود به نظرم خینگالی که در باتومی خورده بودم طعم بهتری داشت. همین صورتحساب 74 لاری شد. بعد از شام ، کمی در خیابان زیبای روستاولی قدم زدیم که باران گرفت. مجبور شدیم یک تاکسی اینترنتی بگیریم که ما را به هتل ببرد. قیمت تاکسی از خیابان روستاولی تا هتل که تقریبا در قسمت غربی تفلیس قرار داشت و دور از مرکز شهر بود، در بارندگی 8 لاری شد.

 

روز دوم با یک هوای ابری مواجه شدیم، برای صرف صبحانه به اول هتل رفتیم. سالن صبحانه تقریبا کوچک با حدود 10 عدد میز و صندلی بود. در قسمت صبحانه متوجه شدیم این هتل به دلیل نوساز بودن و خدمات خوب و قیمت مناسب بیشتر باب طبع عرب ها است. تمام مسافرین هتل به غیر از ما عرب بودن،صبحانه متنوع بود اما در تمام روزهای اقامت ما نوع صبحانه تغییری نکرد. 20190820_090639.jpg

20190819_100335.jpg

یکی از نکات مثبت صبحانه به نظرم دتاکس واتر در طعم های مختلف بود و نکته منفی آن وجود فقط یک دستگاه تستر کوچک برای همه افراد بود. ناچار بودیم برای تست کردن نان توی صف بمانیم. با وجود اینکه عرب ها تقریبا تمام میز را خالی میکردند اما خوراکی ها مدام شارژ میشد و در طول صبحانه هیچ ظرفی خالی نمیشد حتی برای 1 دقیقه.

20190820_090616.jpg

خانم های عرب با چادر و روبنده به قسمت سرو صبحانه می آمدند . آنها حتی هنگام خوردن و نوشیدن هم روبنده را باز نمیکنند. پس اگر با این صحنه مواجه شدید به هیچ وجه به آنها زل نزنید چون مردهای عرب بسیار عصبانی میشوند. بعد از صبحانه به اتاق برگشتیم . هوا بسیار ابری بود و باران کمی میبارید. کمی ناراحت بودیم از اینکه هوا ابری شده و امکان تفریح و گشت و گذار نیست و امیدوار بودم که هوا در روزهای بعدی آفتابی بشه و همینطور هم شد.

به دلیل شرایط آب و هوا تصمیم گرفتیم آن روز را به خرید بپردازیم. مرکز خرید تفلیس مال تا هتل ما 5 دقیقه با تاکسی فاصله داشت. به آنجا رفتیم و با یک پاساژ مدرن و شلوغ مواجه شدیم. مرکز خرید بزرگی با 4 طبقه که تقریبا 90 درصد از برندهای معروف در آن نمایندگی داشتند. طبقه همکف یک شعبه خیلی بزرگ از فروشگاه زنجیره ای carrefour و طبقه آخر یک فود کورت خیلی زیبا داشت.

20190817_210337.jpg

مرکز خرید تفلیس مال

20190817_165841.jpg

20190817_165847.jpg

20190817_1658488.jpg

فروشگاه CARREFOUR در طبقه اول


20190817_1658470.jpg

فروشگاه CARREFOUR در طبقه اول

20190819_132614.jpg

فود کورت

ما کمی در طبقات چرخیدیم و خرید کردیم. در مرکز خرید تفلیس نگران تبدیل کردن پول نباشید. در کنار هر 2 درب ورودی صرافی یا exchange وجود دارد. با وجود تخفیف های خوبی که بود خرید مطلوبی داشتیم اما در کل به دلیل واحد ارز متفاوت ، قیمت ها به نسبت ترکیه بالاتر است. از فروشگاه carrefour هم شکلات های خوشمزه ای خریدیم ، همه فروشگاه ها در تفلیس و باتومی بابت کیسه پلاستیکی از شما هزینه اضافه دریافت میکنند. پس بهتر است یک ساک پارچه ای مخصوص خرید با خود به همراه داشته باشید.

بعد از اینکه خرید ها را در هتل گذاشتیم به مرکز خرید گالریا واقع در خیابان روستاولی رفتیم. اگر اهل سوار شدن به مترو هستید میتوانید با کمی جستجو در گوگل مپ نزدیک ترین ایستگاه مترو به مبدا و مقصدتان را پیدا کنید و با استفاده از یک کارت الکترونیکی مترو به قیمت 2 لاری و شارژ آن ، از مترو استفاده کنید تا هزینه رفت و آمدتان اقتصادی باشد.

ما در تمام طول سفر از تاکسی اینترنتی استفاده میکردیم اما در باتومی تاکسی ها مدرن تر و تمیزتر از تفلیس بودند.

مرکز خرید گالریا در قلب تفلیس قرار دارد. نزدیک به سالن اپرا و باله و کنار میدان آزادی. گالریا هم پارکینگ طبقاتی خوبی دارد و افرادی که با ماشین به آنجا میروند نگرانی از بابت پارک خودرو ندارند. سرویس بهداشتی هم در قسمت پارکینگ قرار دارد و علاوه بر فروشگاه های لباس و برندهای معروف، در این مرکز خرید کافی شاپ و رستوران هم میبینید.

ما در مرکز خرید گالریا خرید زیادی نکردیم. جلوی درب پاساژ چند نوازنده محلی مشغول نواختن ساز و خواندن آواز بودند به همین دلیل جلوی درب پاساژ گالریا از داخل آن شلوغ تر بود .

20190818_142546.jpg

مرکز خرید گالریا تفلیس

20190818_142519.jpg

نوازنده های محلی

20190818_152727.jpg

میدان آزادی تفلیس

بعد از آن تصمیم گرفتیم برای خوردن ناهار به رستوران سامیخیتنو - ماچاخلا که در نزدیکی خیابان شاردنی و پل متخی قرار دارد برویم. من در سفر قبل به این رستوران رفته بودم و از آن بسیار راضی بودم. قبل از اینکه در مورد رستوران بنویسم باید بگویم در هنگام تردد در تفلیس به هییییچ وجه از وسط خیابان که خط کشی عابر پیاده ندارد عبور نکنید و حتما یک کپی از پاسپورت خود را درون کیف دستی خودتان در تمام طول سفر به همراه داشته باشید.

در صورتی که از نظر پلیس مرتکب خلافی شده باشید هر چند بدون اینکه عمدی در کار باشد، بازداشت میشوید. به همین راحتی شما را بازداشت میکنند حتی برای رد شدن از خیابانی که خط کشی عابر پیاده ندارد. شاید ببینید که چند نفر رد شده اند و پلیسی آنجا نبود اما شما هرگز از کسی در این باره تبعیت نکنید.

در تفلیس پل عابر پیاده به ندرت پیدا میشود. اغلب مردم از راه های زیرگذر رفت و آمد میکنند. در زیرگذرها نوازنده های خیابانی، مغازه ها و گرافیتی های بسیار زیبایی میبینید. حالا بر میگردم به رستوران خیلی عالی ولی همیشه شلوغ سامیخیتنو. بخش پر طرفدار این رستوران تراس آن است که همیشه شلوغ است و برای اینکه در تراس غذا میل کنید باید توی نوبت باشید. ما هم نوبت گرفتیم تا ناهار را در تراس بخوریم. بعضی از کارکنان این رستوران واقعا بداخلاق هستند و سرویس دهی خیلی با تاخیر انجام میشود.

بعد از نیم ساعت بالاخره در تراس طبقه بالا یک میز خالی شد و ما توانستیم غذایمان را سفارش دهیم. غذایی که ظاهر آن خیلی وسوسه کننده بود اما بسیار چرب بود و ما نتوانستیم بیشتر از نصف آن را بخوریم.

20190818_154344.jpg

رستوران سامیخیتنو - ماچاخلا

20190818_155848.jpg

ویوی تراس رستوران

20190818_164133.jpg

غذای سفارشی (ساق بریان با سس مخصوص)

بعد از خوردن ناهار تصمیم گرفتیم کمی پیاده روی کنیم و بعد به مرکز خرید بزرگ شرق تفلیس یعنی EAST POINT برویم.