تبریز ؛ شهر دلبر

4.5
از 92 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
با یکی از دلبرترین شهرهای ایران آشنا شوید! +‌تصاویر

bn167.jpg

 

تبریز دوست داشتنی رو یه خونه ی قدیمی با وسایل مدرن و آدمای اصیل تصور کنید . خونه ای با آجرای سه سانتی ، پنجره هایی با هره های پهن و راه پله های سنگ فرش که دو طرفش پر از گل های شمعدونیه...

بیشتر اوقات سفرهامون به صورت خانوادگی و با خانواده جمع و جورمون انجام میشه .سبک سفرهامون اغلب ساده است و اکثر اوقات هتلی نیست . امسال بلافاصله بعد از رهایی از امتحانات مقصد تبریز رو از بین چند شهر خنک و خوش آب و هوا انتخاب کردم. معمولا انتخاب مقصد و برنامه ریزی برای سفر رو خودم به تنهایی انجام میدم و بعد از انتخاب شهر ، برنامه بازدید و گشت و گذار از اون شهر رو قبل از حرکت می نویسم . البته ناگفته نمونه پس از چند بار برنامه نویسی برای سفر واقع بین تر شدم و سعیم بر اینه که از بین دیدنی ها بهترین هاشو انتخاب کنم نه اینکه مثل سفر یزد خانواده رو با بناهای تاریخی و قنات و کاریز به مرز جنون برسونم.

سفر ما ششم تیر امسال شروع شد وبا ذهنی آکنده از نظرهای متفاوتی که درباره مردم این شهر شنیده بودیم راهی این شهر زیبا شدیم . ساعت 4 بعد از ظهر به تبریز رسیدیم و در حالی که از اختلاف دمای فاحش اصفهان و تبریز غرق در لذت و خنکی مخصوصی بودیم سوئیت تک خوابه ای رو اجاره کردیم . نرخ اجاره در اون تاریخ بالا بود چون شنبه تعطیل بود و ما جمعه رسیده بودیم .بعد از کمی استراحت راهی معروف ترین جاذبه  گردشگری تبریز یعنی پارک شاه گلی (ائل گلی) شدیم. بهتره اگر فرصت کمی دارین یک صبح غیر تعطیل رو برای دیدن این پارک انتخاب کنید چون جمعه شب واقعا شلوغ بود و جای پارک به سختی پیدا می شد. بعد از کمی قدم زدن (البته شاید بشه گفت راهپیمایی چون خیلی شلوغ بود )و خوردن آش دوغ از غرفه های کنار پارک برگشتیم محل اقامت مون . باید بگم کیفیت تنقلات غرفه های کنار پارک اصلا تعریفی نداره و بهتره از آش کده های کنار پارک اولین خوراکی این شهرو مزمزه کنید که خیلی تو ذوق تون نخوره.

روز بعد که می شد همون شنبه تعطیل ، قاعدتا گزینه آثار باستانی و بازار سنتی تبریز از لیست گردشگری اون روز حذف می شد چون همه ی بازارها سنتی ایران روزهای جمعه بسته ن یا حداقل رونق کمی دارن.

برای روز شنبه شهر ییلاقی لیقوان رو برای یک روز طبیعت گردی محشر انتخاب کردیم . فاصله تبریز تا لیقوان چیزی حدود 40 کیلومتر بود و باید بگم آب و هوای محشر و پنیر های محشرترش می ارزید که بیش از این مسافت رو به جون بخریم.پیشنهاد می کنم حتما لیقوان و طبیعتش و پنیر کهنه لیقوانو در لیستتون قرار بدید. بعد از خوردن اون پنیر می فهمید پنیری که با عنوان لیقوان با قیمت بالا توی شهرتون می خریدید شوخی ای بیش نبوده.

3PL5hSNR2tlfvxl0i72lIBwZcYRfqyFC7lPElhYj.jpegتصویر یک (دره لیقوان)

لیقوان مردم مهربونی داشت که اکثرا فقط به زبان ترکی تسلط داشتن و کار برای ما که از زبان شیرین ترکی فقط عبارت "ترکی بیلمیرم" (یعنی ترکی بلد نیستم) بلد بودیم ، کمی سخت بود. می تونید ناهار رو کنار رودخانه پر اب و در هوای خنک و بی نظیر لیقوان میل کنید البته از قبل فکر غذا باشید چون ما در اون منطقه رستوران و غذاخوری ندیدیم.

tx0iuhghltWAz5FWnxhmHITywtGvNgTW0IOHlqB5.jpegتصویر دو ( رودخانه لیقوان )

Z7vZpoOAS753EjmlDNdtBQOiNxsBPC4paEv6n4HS.jpegتصویر سه ( دره لیقوان )

یکشنبه رو برای بازار گردی انتخاب کردیم. اگر اهل شاپینگ یا همون خرید در سفر هستین باید بهتون بگم که یک روز برای دیدن بازار سنتی و سرپوشیده تبریز ابدا کافی نیست و اگر مذاقتون با مرکز خرید های مدرن و لباس های مارک سازگاره وقتتون رو برای بازار سرپوشیده نذارید چون غالبا توی فصل تابستان بازار شلوغ و پر رونقه و ممکنه بهتون خوش نگذره. توی بازار تبریز از خرید کیف و کفش (چرم مصنوعی یا طبیعی) غافل نشین چون قیمت و کیفیت با شهری مثل اصفهان قابل مقایسه نیست. اگر احیانا قصد خرید فرش یا تابلو فرش دستباف دارید پیشنهاد می کنم یک سفر به تبریز داشته باشید . و یه نکته مهم دیگه اینکه ساعات کاری کسبه ی بازار های سنتی اغلب تا قبل از نماز مغرب هست .

7SVDc3529DHjb6qGiVkBC5w6JBcyQaZf4VUytiMk.jpegتصویر چهار ( بازار سنتی تبریز )

TK5igLOzmLiu2227E6TTZqO4QbO5XQJQcGwqS7Y6.jpegتصویر پنج (بازار سرپوشیده تبریز )

بعد از ظهر یکشنبه رو به گشت و گذار در پیاده راه تربیت گذروندیم .پیاده راه تربیت رو میشه یک بازار سرباز پوشاک و کفش و کیف تعریف کرد . پیاده راهی که بنظر من بیشتر جنبه پیاده روی داره تا خرید و اجناس جذابی برای خرید کردن نداشت.

YtsQ0svDp9fYoKNrOBZegA9ztJivO6inrpdbXJrg.jpegتصویر شش ( پیاده راه تربیت )

صبح روز دوشنبه تصمیم گرفتیم برای صبحانه راهی شاه گلی (ائل گلی ) بشیم. ازتون عاجزانه تقاضا می کنم هیچ صبحی رو بدون اون نون بربری های مغز پخت تبریز و سرشیر فله ای که به بالقیماق یا بالقیماخ معروفه شروع نکنید. فضای شاه گلی در صبح یک روز وسط هفته عالی بود.مردم  دور تا دو دریاچه در حال ورزش کردن یا دوچرخه سواری  با اهنگ های شادی هستن که از بلندگوهای پارک پخش میشه.

KFEnnrbG3k9nLtQzbOI2ghW5VvD0gOe2ACrMkJPm.jpegتصویر هفت ( پارک ائل گلی )

بعد از خوردن صبحانه ما به اصرار مادر خانواده راهی بازار شدیم .و تا ظهر در بازار مشغول خرید چیزهای مختلفی از جمله ادویه ، دمنوش و کفش و کره محلی و... بودیم. قبل از ناهار خودمون رو به موزه آذربایجان رسوندیم که البته انتخاب خوبی نبود چون انقدر خسته ی بازار بودیم که حال راه رفتن در موزه رو نداشتیم. موزه آذربایجان بر خلاف اسمش پر از اثار و وسایل تارخی مربوط به آذربایجان نیست ! بلکه آثار و وسایل از جاهایی مثل جیرفت ، کاشان ، یزد و اذربایجان توی این موزه گردآوری شدن.

rzQ0TvOjmUbKeDOHgVfJKweuyaoIslztIuc8diDq.jpegتصویر هشت ( موزه آذربایجان )

دوشنبه شب رو به ریلکسیشن پرداختیم تا این همه پیاده روی در بازار رو با استراحت جبران کنیم.

سه شنبه صبح اعضای خانواده باز تصمیم به بازار گردی و خرید اجناسی که از قلم افتاده بود گرفتن اما من ساعت 9 خودم رو به اولین ایستگاه اتوبوس های گردشگری تبریز که به صورت رایگان شمارو به جاذبه های گردشگری می برن رسوندم.ایستگاه اول خیابان شهید بهشتی بود و ایستگاه دوم موزه آذربایجان بود که قاعدتا پیاده نشدم و ایستگاه بعدی که موزه خصوصی صدا بود پیاده شدم . توی هر ایستگاهی که پیاده میشین به فاصله زمانی نیم ساعت اتوبوس گردشگری بعدی میاد و می تونین روی دور تند اون موزه رو ببینین و اگر میخواین با فراغ بال به دیدن موزه بپردازید از دو سیکل زمانی استفاده کنید یعنی با اتوبوس 1 ساعت بعد راهی مکان بعدی بشید. البته در نظر داشته باشید که اینجا ایرانه و اتوبوس گردشگری هم حدود 5 تا 10 دقیقه تاخیر داره پس اگر کمی منتظر موندید نگران از دست دادن اتوبوس نباشید.

موزه صدا یه موزه خصوصی با بهای بلیط مناسب بود(اگر اشتباه نکنم 3 هزارتومان) . کلکسیونی از انواع ساز ها، رادیو و تلویزیون های قدیمی وخلاصه هر چیز قدیمی که قابلیت در اوردن صدا از خودش رو داره حتی ساعت های زنگدار قدیمی بود. محل این موزه یه خونه شخصی با معماری قدیمی و دیدنیه که به یک بار دیدن می ارزه.

hdaMOYnm0k3UmL1OaBJka9PsuPzcrG88UF4nvTuB.jpegتصویر نه ( موزه صدا )

3bG0sl1h9zkRTKI8mnmNBdRO3nYvMKVo4KbXcde9.jpegتصویر ده ( موزه صدا )

من فکر می کنم یکی از مزیت های اینجور اتوبوس ها و ایده های گردشگری پیدا کردن یه دوست جدید از یه شهر جدیده.پس خجالت نکشید و اگر تنها هستین با چند نفر از شهرهای مختلف دوست بشید و یه روز گردشگری خاص رو با ادمای جدید بگذرونین. من با چند نفر از شهر قشنگ انزلی اون روز رو هم سفر شدم و حسابی بهمون خوش گذشت و درحین گشت و گذار به تبادل فرهنگ غذایی و رسم و رسوم شهرهامون مشغول شدیم .

مقصد بعدی اتوبوس های گردشگری موزه قاجار بود.موزه ای که بدون شک خیلی جذاب تر و کامل تر از موزه ی آذربایجان بود . توی طبقات مختلف این موزه می تونید از انواع لباس ها ، ظرف و ظروف ، سکه ، سلاح و... مربوط به دوره قاجار دیدن کنید . یک قسمت از موزه مربوط به اشیای اهدایی نزهت خانوم (نوه امیرکبیر) بود ، خانمی که به دلیل گرایشات سرسخت مذهبیش توی اون زمان ، هیچ عکسی ازش در دسترس نیست .

3LIMGN19T7Pc6ecT2HPlnGMvLajg86RJvwHoSqNm.jpegتصویر یازده ( موزه قاجار)

dz5eA56rgaBwl26fuMNk3qwT1lt42TJeMBNJiZMH.jpegتصویر دوازده ( موزه قاجار ، میز ناهار خوری خاتم کاری)

روبروی موزه قاجار مقبره الشعرا (مقبره شاعرانی مثل شهریار ، اسدی طوسی) واقع شده که در دست تعمیره اما می تونید از اون دیدن کنید.

ایستگاه بعدی که اخرین ایستگاه گردشگری دوره زمانی صبح محسوب می شد(بعد از یک وقفه ، عصر اتوبوس گردشگری باز شمارو به جاهای جدیدی می بره) میدان ساعت ، که در نزدیکی اون ساختمان شهرداری متشکل ازچند موزه ، خانه های قدیمی گردشگری ، خانه بهنام ، خانه قدکی  و ... بود . بعد از دیدن ساعت بزرگ به ساختمون شهرداری که اولین ساختمان ساخته شده از اهن و اولین ساختمان منحصر به شهرداری که در زمان پهلوی ساخته شده برید . ساختمان شهرداری همزمان که به کار اداری خودش مشغوله ، پذیرای بازدیدکننده ها از موزه هم هست . قسمت های مختلف موزه شهرداری که بعضی از اون ها بدون  هزینه ورودی بود ، جالب و قشنگ بود .

uwyTuy6uzWOtTRIij3VPXsYVEjCwwHDIAnSJ8Cb2.jpegتصویر سیزده ( ساختمان شهرداری )

hjC9hlwYU7cA7c8YQbQxoUps3LijQX89RQiBcSza.jpegتصویر چهارده ( موزه شهرداری)

بعد از شهرداری به طرف دانشکده معماری که در واقع خانه های تاریخی بهنام و قدکی هست برید . توی مسیر300 متری ای که طی می کنید چند خونه تاریخی دیگه هم هست که اگر علاقه مند باشید  می تونید از اون ها بازدید کنید .

eyEET72RQm7EtzOQmhcDLpQb32Oq2nHTGquQj1Gk.jpegتصویر پانزده ( خانه تاریخی )

فضای دانشکده معماری تبریز خیلی فوق العاده س اونقدر که حسرت می خورید چرا دانشگاه شما اینجا نیست ! .البته بنظرم بافت این خونه های قشنگ با تغییر کاربری به دانشگاه به مرور از بین میره.این چند خونه که تحت عنوان دانشکده معماری به هم راه داره یه راهنمای پیر با لهجه شیرین ترکی داره که باید دنبالش بگردید تا پیداش کنید و از توضیحات قشنگ و شنیدنیش استفاده کنید .

jK8K0nVRje6fhw8KOdczYYX8DJ4Do1mj4yY3k8RH.jpegتصویر شانزده ( خانه بهنام )

9UtwYciwLEIk7s4jGaR3DH6yOxtoPtIz4V2isCP0.jpegتصویر هفده ( خانه قدکی )

نکته مهم اینکه بهای بلیط ورودی هر کدام از این موزه ها کمتر از چهار هزارتومن بود و به دیدن و وقت گذاشتن می ارزید.

ناهار اون روز رو به اتفاق خانواده تو یه رستوران با غذای محشر به اسم رستوران کسرا در اول پیاده راه تربیت نوش جان کردیم. رستوران لوکسی نبود اما به شدت تمیز و با کیفیت بود. قبل از سفارش غذا یه کاسه سوپ معرکه روی میز گذاشته میشه و همراه با غذاتون یه کاسه ماست خوری پر از کره محلی جز سرویس شماست .بهتره در انتخاب رستوران هر شهر به رستوران هایی که توی فضاهای مجازی مرتبا تبلیغ میشه اعتنا نکنید و از کسبه و مردم همون شهر سراغ بهترین رستوران هارو بگیرید. رستوران هایی که قدیمی و معروف هستند اغلب بعد از معروف شدن کیفیت اولیه خودشون رو از دست میدن . هر دست کباب کوبیده درجه یک در این رستوران با حق سرویس و مالیات حدودا 50 هزار تومان شد .

J9SDOv6f7TVpdpmuf6zpEDLgVyLRJgLvkOViSQmm.jpegتصویر هجده ( رستوران کسرا)

عصر اون روز راهی عینالی شدیم و دلمون رو برای تله کابین عینالی که به طولانی ترین تله کابین ایران معروفه صابون زده بودیم که به علت باد وحشتناکی که اواسط تیر شروع به وزیدن کرده بود تله کابین تعطیل شد. موقع رفتن به عینالی حتما لباس گرم همراه داشته باشید .

صبح چهارشنبه بعد از تحویل دادن محل اقامتمون دوباره راهی عینالی شدیم و با پرداخت نفری 12 تومن بلیط رفت و برگشت تله کابین رو تهیه کردیم . بعد از پیاده شدن از تله کابین می تونین از رستوران و کافی شاپ عینالی استفاده کنید .

AKAoNkKdsiWc4rSSOgnpv1Gd5QZsDWL81D4oYBCz.jpegتصویر نوزده ( منطقه گردشگری عینالی)

بعد از تله کابین از شهری که بنظر من مهربون ترین مردم ایران رو در خودش جمع کرده خداحافظی کردیم و راهی کندوان شدیم . بنظرم  تنها عیب بزرگ تبریز کمبود تابلوهای راهنمایی برای رفتن به جاهای مختلف بود  طوری که برای رفتن به کندوان دچار سردرگمی عجیبی شدیم . البته در طول اقامت مون در تبریز هم با این مشکل مواجه بودیم .

بعد از رسیدن یه کندوان می تونید در رستوران های کنار رودخونه ناهار بخورید یا باغ های اطراف رودخونه رو اجاره کنید و یا اگر جایی پیدا کردین در حاشیه رودخانه اطراق کنید .

بنظر من کندوان اون قدر که عکساش قشنگ بود ، خودش نبود . اطراف کوه هایی که شبیه کندو زنبوره و قدیم به عنوان خونه استفاده می شده ، خونه های جدید ساختن و شکل و شمایل قشنگ روستا رو بهم ریختن .محلی های روستا اکثرا خونه هارو خالی کردن و خونه ها تبدیل به مغازه شده و اصرار دارن حتما چیزی به شما بفروشن . روستا از حالت اصیل خودش خارج و به بدترین صورت یک روستای توریستی تبدیل شده .

2WR42uE1qcxyiL8dzaY5jc2PBWMbBost9Edx88ax.jpegتصویر بیست ( روستای کندوان )

بعد از نهار راهی زنجان شدیم و شب رو زنجان خوابیدیم . روز بعد گشت و گذار در بازار قدیمی و خرید مس از زنجان گذشت . اگر قصد خرید مس دارید هول نشید و خریدتون رو از مغازه های مس فروشی تبریز انجام ندید. مس فروشی های زنجان اجناس با کیفیت تر با قیمت مناسب تری رو به شما ارائه میدن. ازخوردن غذای محلی زنجان یعنی جغور بغور که توی بازار به وفور پخت میشه هم غافل نشید. قیمت هر پرس جغور بغور سنتی بیست و پنج هزار تومان بود .

3ngNx4reTvExTuVNg4jwoyCMbf6ZJ2devnwnZ6mu.jpegتصویر بیست و یک ( بازار زنجان )

6sVMvF958BGeAdIqSxiTSp5WZZJ0eAJqlmEMlzk5.jpegتصویر بیست و دو ( جغور بغور ، غذای سنتی زنجان )

سفر نامه تبریز ، این شهری که با مردم مهمان نوازش حسابی جاشو تو دلم محکم کرده همین جا تموم می کنم .اما توصیه من به شما اینه که حتما تبریز رو ببنید و از هوای خنکش ، مردم مهمان نواز و با فرهنگش ، خوراکی های خوشمزه ش و جاذبه های قشنگش لذت ببرید .

 

 

نویسنده : reihanamini

تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب‌ سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمی‌گیرد.