"زندگی سفر است و ما مسافر! قدر خاطرات سفرمان را بدانیم"
5 آبان 98 به واسطه تعطیلات پیش رو، به همراه همسرم تصمیم گرفتیم ماجراجویی جدیدی رو تجربه کنیم و این بار به صورت زمینی به یکی از کشورهای نزدیک، سفر کنیم. به همین دلیل، بعد از بررسی قیمتهای تور گرجستان، تور ۷ روزه گرجستان (3.5 روز باتومی و 3.5 روز تفلیس) رو انتخاب کردیم. علت این که موضوع سفرنامه رو چهارفصل نام گذاری کردم این بود که توی این سفر ما هم بوی گل ها رو در بهار، هم گرمای تابستون، هم برگ های زرد پاییزی و هم برف زمستونی رو دیدیم و تجربه کردیم که در ادامه جزئیاتش رو میبینیم.
گرجستان طبیعت بسیار زیبایی داره و به دلیل اینکه معماری این کشور شبیه به اروپا هست، خیلی مورد توجه ما قرار گرفت. شهر باتومی که ساحل دریای سیاه رو داره و شهر تفلیس هم به دلیل داشتن کلیساهای متعدد و آثار تاریخیش، مورد توجه مون قرار گرفت.
واحد پول این کشور لاری است و در زمانی که ما سفر کردیم، هر لاری معادل 3800 تومان بود. برای شروع این سفر، ما مشابه سایر سفرها، ابتدا شروع به خوندن سفرنامه ها و تامین پیش نیازهای سفر کردیم. برخی برنامه های مورد نیاز از جمله bolt، yandix، maxim و maps.me رو روی گوشیمون نصب کردیم. سه تا برنامه اول، برنامه کرایه تاکسی در کشور گرجستان هستش.
اتوبوس های باتومی هر روز ساعت 9 صبح از ترمینال غرب تهران حرکت می کنند و تا مقصد چیزی در حدود 27 ساعت طول می کشه. مسیر حرکت این اتوبوس ها، ورود به ترکیه از مرز بازرگان و سپس عبور از شهرهای ارزروم (Erzurum)، یوسوفلی (Yusufli)، هوپا (Hopa) و رسیدن به مرز باتومی هست.
ما هم روز حرکت، ساعت 9 ترمینال بودیم که با نیم ساعت تاخیر و تنها با 6 نفر مسافر، اتوبوس شروع به حرکت کرد و در راه توقف های زیادی برای سوار کردن مسافرهای قزوین، زنجان، تبریز و ... داشت! سایر مسافرهای باتومی از تبریز سوار اتوبوس شدند. ساعت 10 شب به مرز بازرگان رسیدیم (مرز ایران و ترکیه). حدود نیم ساعت بررسی بارها و چک کردن پاسپورتمون طول کشید و بعد از اون به بخشی منتقل شدیم که سرپوشیده نبود و اونجا باید منتظر می شدیم تا اتوبوس هم پس از بررسی های لازم بیاد و ما رو سوار کنه. شاید باورش سخت باشه ولی توی سرما، ما حدود 6 ساعت منتظر بودیم و اتوبوس ساعت 4 صبح وارد محوطه ی سوار کردن مسافرها شد. این اتفاق همیشه نمیافته و گویا یکی از اتوبوس های جلویی ما، به دلیل وجود کالای غیرمجاز، متوقف شده بود و باعت ایجا تاخیر در حرکت بقیه اتوبوس ها شده بود.
خلاصه ساعت 9 صبح به شهر ارزروم ترکیه رسیدیم و اتوبوس برای صبحانه توقف کرد. اونجا پول ایرانی هم قبول می کردن. هزینه ها شامل چای = 2 لیر، بشقاب صبحانه= 10 لیر و سرویس بهداشتی=1 لیر بود.
تصویر 1: مهمانسرای بین راهی ترکیه
پس از طی مسیر زیبا که کل آن در کنار مسیر رودخانه گذشت، ساعت 2:30 به مرز باتومی رسیدیم.
تصویر 2: مرز باتومی
اونجا مسافرهای همه ی کشورها به راحتی پاسپورت هاشون چک می شد و وارد می شدند. ولی این موضوع در مورد توریست های ایرانی صدق نمی کرد. تمامی مسافرهای ایرانی رو یک جا به صف کردن و دونه دونه مدارک از جمله پاسپورت، ووچر هتل و ... رو چک کردن، مقدار پولی که همراهمون بود رو بررسی کردن، بعضی چمدون ها رو باز کردن، علت سفر رو پرسیدن و ... که در نهایت اجازه دادن وارد کشورشون بشیم. از مرز باتومی، ترنسفر به هتلمون داشتیم. بعد از تحویل گرفتن اتاق، پس از کمی استراحت راهی گشت روز اول شدیم.
روز اول:
همانند بقیه ی سفرها، تورهایی که خود آژانس برای گشت بهمون پیشنهاد داد، مقرون به صرفه نبود. به عنوان مثال، گشت داخل شهر برای هر نفر 30 دلار، گشت باغ گیاه شناسی برای هر نفر 50 دلار و ... بود که ما ترجیح دادیم خودمون به دیدن جاهای مختلف بریم و فقط سیم کارت رو از لیدر دریافت کردیم و از داخل دستگاه های شارژ که در مکان های عمومی شهر وجود داشت که هم می شد از طریق کارت اعتباری هم پول نقد، پرداخت رو باهاشون انجام داد، سیم کارتمون رو شارژ کردیم.
برای شروع گشت ها، با برنامه ی بولت یک ماشین به نزدیکی ساحل برای دیدن تندیس علی و نینو، گرفتیم. در واقع داستان این تندیس از این قراره: علی مسلمان و آذری بوده و نینو مسیحی و گرجی. اون ها دلباخته ی هم میشن ولی به دلیل اختلاف های مذهبی و خانوادگی به هم نمی رسن و بعد از مدتی نینو از دوری علی دق می کنه و میمیره و علی هم از مرگ نینو، دق می کنه و از دنیا میره. این تندیس رو به یادبود این دو عاشق ساختن و طوری طراحی شده که هر 16 دقیقه یکبار به هم می رسن و با هم یکی می شن.
تصویر 3: تندیس علی و نینو
اطراف این تندیس، المان های دیدنی مختلف دیگه ای هم وجود داشت که با اندکی قدم زدن قابل دیدن بود. از جمله برج آلفابت. این برج نمایش دهنده ی حروف الفبای گرجی است.
تصویر 4: برج آلفابت و فانوس دریایی
کمی آن طرف تر، فانوس دریایی، چرخ و فلک و ... هم دیدنی بود. بعد از اون کمی پیاده به سمت خیابون روستاولی حرکت کردیم و به آب نمایی رسیدیم که مردی طلایی با نیزه سه شاخ در اون قرار داشت.
در واقع این آب نما، نمونه ای مشابه از آب نمای معروف نپتون در شهر بولونیا ایتالیا است که روبروی سالن تئاتر شهر باتومی قرار داده شده. آب نمای اصلی نپتون در سال 1567 توسط مجسمه ساز متبحر جامبلونیا (Giambologna) ساخته و در سال 2011 با روکش طلا مزین شده.
تصویر 5: آب نمای نپتون
یه نکته جالب اینکه این شهر خیلی آروم و امنه و خیلی از جاهای دیدنی اش با فاصله خیلی کمی از هم قرار گرفتن و میشه اونها رو پیاده بازدید کرد. ما هم قدم زنان به میدان اروپا رفتیم. بناها و ساختمان های اونجا با معماری اروپایی که داشتن، خیلی فضا رو دیدنی کرده بود. مخصوصا در شب نورپردازی های جالبی داشتن.
تصویر 6: میدان اروپا
دور میدان اروپا یک شعبه از مک دونالد هم بود که ما اونجا شام میل کردیم. بعد پیاده به یک پارکی رسیدیم که از توی نقشه چک کردیم دیدیم اسمش پارک لونا هست.
تصویر 7: پارک لونا
نهایتا یک بولت گرفتیم و به هتل برگشتیم.
هزینه های روز اول:
- تاکسی به علی و نینو: 4.7 لاری
- شام مک دونالد: 15.7 لاری
- نان لواش: 2 لاری
- 2 عدد بستنی، 2 عدد نوشابه، نان باگت و ...=1.6 لاری
- تاکسی بولت به هتل: 4.3 لاری
- شارژ سیم کارت: 10 لاری
مجموع: 38.3 لاری
روز دوم:
امروز هوا اندکی بارونی بود ولی مانع از رفتن و گشت های ما نشد. صبح بعد از صرف صبحانه در هتل (که ساعت شروعش از 10 بود) به سمت ساحل حرکت کردیم. در اونجا از کنار برخی هتل ها/ رستوران ها با معماری های جالبشون رد شدیم.
تصویر 8: برج کورت یارد / colosseum / هتل کج و ....
بعد از بازدید از مکان های فوق، یک ماشین گرفتیم تا پارک 6 می و دریاچه نوریگلی. نام این دریاچه ریشه در داستانی غم انگیز داره. درواقع پسر بچه ای به نام نوری، در این دریاچه غرق می شه و مادر اون هرروز کنار دریاچه فرزندش رو صدا میزده و میگفته : .nurigeli این جمله به زبان گرجی یعنی،" نوری منتظرت هستم".
در اطراف این دریاچه چند مجموعه قایق رانی، پارک کودک، باغ وحش کوچک، نیمکت برای استراحت، دوچرخه سواری و... هم وجود داره.
تصویر 9: پارک 6 می و دریاچه نوریگلی
از اونجا پیاده به سمت مجسمه ی مدیا رفتیم. این مجسمه در واقع سمبلی از یک شاهزاده اساطیر یونانیه که از اهالی منطقه کولخیس در گرجستان بوده. زمانی که یاسون برای یافتن «پشم زرین» به کولخیس میاد، مدیا عاشق اون میشه و به یاسون در انجام شرط های سخت پدر و سرانجام ربودن پشم زرین کمک می کنه. اونا با هم فرار می کنن و ازدواج می کنن.
بعدها یاسون مدیا رو رها می کنه تا با گلاوکه، دختر کرئون ازدواج کنه. مدیا از شدت حسادت و خشم ، گلاوکه و کرئون و فرزندان خودش رو می کشه.
تصویر 10: مجسمه ی مدیا (که پشم زرین دستشه)
مقصد بعدی دیدنی ما کلیسای مادر مقدس بود. داخل کلیسا عده ای در حال دعا بودند که خیلی تامل برانگیز بود و شیشه های رنگی داخل کلیسا که از بیرون رنگی نبودن، هم برای من جالب بود.
تصویر 11: ویدئو / تصویر کلیسای مادر مقدس
برای نیمه ی دوم روز، تصمیم گرفتیم به باغ گیاه شناسی بریم. جایی که با تور آژانس مجبور بودیم نفری 50 دلار هزینه کنیم رو با یک تاکسی بولت به قیمت 12.5 لاری رفتیم. این باغ در 10 کیلومتری شمال باتومی واقع شده و نیم ساعتی طول کشید تا به اونجا برسیم. در ورودی باغ، ریل قطار و ورودی اون به یک تونل بود که منظره ای زیبا ایجاد کرده بود. ورودی باغ برای هر نفر 15 لاری بود. در ابتدای پارک پس از طی چند پله، تعدادی ماشین برقی برای گشت داخل باغ گذاشته بودن که ما از اون ها برای مسیر برگشت استفاده کردیم. (هزینه اش برای هر نفر 5 لاری بود.)
این باغ خیلی بزرگ و زیباست و بازدید از کل اون به صورت پیاده حداکثر 2 ساعت زمان می بره. به نظرم یکی از بدیع ترین منظره های این باغ، viewpoint اون که مشرف به دریای سیاه بود، هستش و سایر باغ های اون از جمله باغ ژاپنی، در این ماه که پاییز بود خیلی دیدنی بود. وقتی به انتهای باغ رسیدیم، تعدادی عروس و داماد هم برای عکاسی به اونجا اومده بودن.
تصویر 12: باغ گیاه شناسی باتومی
برای برگشت به باتومی، از مینی بوس های خارج باغ استفاده کردیم و نفری 1 لاری پرداختیم و به باتومی برگشتیم. در مسیر از روی نقشه، سینمای آپولو رو پیدا کردیم و نزدیک اون، از مینی بوس پیاده شدیم. ولی متاسفانه تمامی فیلم های روی پرده، دوبله به زبان گرجی بودن و بدون زیرنویس. خیلی توی ذوقمون خورد چون باتومی تنها یک سینما بیشتر نداره. پس منصرف شدیم و با اندکی خرید نان، نوشابه و ... به هتل برگشتیم.
تصویر 13: سینما آپولو
هزینه های روز دوم:
- تاکسی بولت به ساحل: 3.5 لاری
- تاکسی بولت به پارک 6 می: 2 لاری
- تاکسی بولت به باغ گیاه شناسی: 12.5 لاری
- ورودی باغ گیاه شناسی: هر نفر 15 لاری (30 لاری برای دو نفر)
- هزینه ماشین برقی داخل باغ گیاه شناسی: هر نفر 5 لاری (10 لاری برای دو نفر)
- مینی بوس برگشت از باغ گیاه شناسی : هر نفر 1 لاری (2 لاری برای دو نفر)
- خرید از سوپر مارکت: 8 لاری
- تاکسی بولت برگشت به هتل: 3 لاری
مجموع: 71 لاری
روز سوم:
امروز بارون به شدت می بارید ولی چون تقریبا آخرین روزی بود که توی باتومی بودیم، نمی خواستیم زمان رو از دست بدیم. از تورهای داخلی گرجستان سوال کرده بودیم و اکثرا برای بازدید از مناطق خارج شهر، نفری 40 لاری می گرفتند. برای همین بولت گرفتن به نظرمون به صرفه بود. برای رفتن به آبشار ماخونتسی یک بولت به مبلغ 25 لاری گرفتیم. مسیر یک ساعته تا آبشار مثل جاده چالوس بود. در بین راه wine house رو هم دیدیم. نزدیک ورودی آبشار، عده ای زیر بارون آهنگ گرجی گذاشته بودند و می رقصیدند.
تصویر 14: آبشار ماخونتسی
بعد از دیدن آبشار، قدم زنان به پل تامارا رفتیم که یک پل آجری معمولی روی رودخانه بود. راننده ی بولت، چون می دونست توی اون بارون و توی اون منطقه ممکنه ماشین گیرمون نیاد، قبول کرد و منتظر ما موند و ما با همون ماشین به باتومی برگشتیم.
تصویر 15: پل تامارا
چون تقریبا نصف روز رو وقت داشتیم به دیدن باقی مکان های گردشگری باتومی رفتیم. اما اول به یک رستوران در مسیر رفتیم و برای ناهار خاچاپوری سفارش دادیم.
تصویر 15.1: ناهار (خاچاپوری)
بعد از ناهار، میدان پیازا، برج پیازا، کلیسای سن نیکولاس و معماری های زیبای اطراف اون ها رو که نزدیک به هم بودن، بازدید کردیم. دور تا دور میدان پیازا کافه های مختلفی بود و هر شب اونجا موسیقی زنده هم اجرا میشه.
تصویر 16: برچ پیازا
تصویر 17: کلیسای سنت نیکولاس
سپس قدم زنان به سمت اسکله رفتیم. افراد زیادی چوب ماهیگیری رو داخل آب انداخته بودن و منتظر صید ماهی بودن.
تصویر 17.1: اسکله
نهایتا با سرد شدن هوا و خستگی، یک تاکسی بولت گرفتیم و به هتل برگشتیم.
هزینه های روز سوم:
- تاکسی بولت رفت به آبشار: 25 لاری
- تاکسی برگشت از آبشار: 30 لاری
- ناهار: 26 لاری
- تاکسی برگشت به هتل: 3 لاری
مجموع: 84 لاری
روز چهارم:
امروز برای ساعت 7:55، آژانس برای ما بلیت قطار به تفلیس رو تهیه کرده بود. بنابراین بدون خوردن صبحانه، ساعت 7 با ترانسفر آژانس از هتل خارج شدیم و به سمت ایستگاه قطار حرکت کردیم. قطار راس ساعت حرکت کرد و بعد از طی کردن چند ایستگاه، بعد از 5 ساعت به تفلیس رسید.
منظره طول مسیر با قطار بسیار دیدنی بود، خود قطار بسیار تمیز و مرتب بود و تنها نکته اش این بود که جای بار نداشت و ما چمدون ها رو کنار راهرو گذاشتیم. ولی نکته ی خیلی مثبتش، داشتن free wifi بود.
تصویر 18: عکس داخل قطار
طی بررسی هایی که ما کردیم، بلیت هر نفر برای این قطار 25 لاری بود که تور برای ما پرداخت کرده بود.
با رسیدن به تفلیس، مجدد ترنسفر به هتل با لیدر جدید دنبال ما اومدن و توضیحاتی در خصوص شهر تفلیس و تورهای گران آژانس به ما دادن. بعد از رسیدن به هتل و تحویل اتاق، کمی استراحت کردیم و به سمت کلیسای سامبا یا تثلیث راهی شدیم. جلوی در کلیسا تعدادی متکدی بودند که تا ما رو دیدن گفتن "پول بده" و برامون جالب بود که از کجا فهمیدن ما ایرانی هستیم!
برای رسیدن به داخل کلیسا مجموعه ای از پله ها رو طی کردیم و در داخل عده ی زیادی در حال دعا و مناجات بودند و در اتاق مجزایی سه کودک رو برای غسل تمعید آورده بودن. خلاصه کلی شمع روشن شده بود و فضا کاملا عرفانی بود. برای ورود به این کلیسا حتما باید لباس مناسب داشته باشید. خانم ها روسری و لباس بلند و آقایون بلوز آستین بلند و شلوار باید پوشیده باشن. خانم هایی که حجاب نداشتند رو یه لباس صورتی میدادن تنشون کنن.
تصویر 19: عکس های کلیسای سامبا
پس از بازدید از کلیسا هوا شروع به باریدن گرفت و ما ترجیح دادیم کمی پاساژ گردی کنیم. پس با نرم افزار، مجددا یک تاکسی به مرکز خرید گالریا گرفتیم. اونجا سینما به زبان انگلیسی هم داشت پس ما یک فیلم هم اونجا تماشا کردیم و پس از کمی گشت داخل پاساژ و بیرون که نزدیک میدان آزادی بود، عکسی یادگار در کنار یادبود I love Tbilisi هم گرفتیم و به هتل برگشتیم.
هزینه های روز چهارم:
- تاکسی به کلیسای سامبا: 4 لاری
- تاکسی به مرکز خرید گالریا: 4.9 لاری
- بلیت سینما: هر نفر 15 لاری (برای دو نفر 30 لاری)
- تاکسی بازگشت به هتل: 3.6 لاری
مجموع: 42.5 لاری
روز پنجم:
خوشبختانه هتل تفلیس، صبحانه رو از ساعت 7 شروع می کرد. بنابراین ما هم صبح ها زودتر شروع به بازدید و گشت و گذار می کردیم. چون اکثر جاهای دیدنی تفلیس نزدیک مرکز شهر و به از میدان آزادی سر راست تر هست، یک تاکسی به اونجا گرفتیم.
تصویر 20: میدان آزادی
دور این میدون، تعدادی اتوبوس های دو طبقه ی قرمز رنگ که اسمشون hop on hop off هست وجود داشتن که برای گشت داخل شهر ثبت نام می کردن. اینجوریه که یه مسیر مشخصی شما رو می برن و شما توی هر ایستگاه خواستین می تونین پیاده بشین، گشت بزنین و با اتوبوس بعدی سوار بشین و سایر مسیر رو دیدن کنین. ولی بازم هزینه اش از این که خودمون بریم بیشتر می شد.
از میدون قدم زنان از محله های قدیم تفلیس بازدید کردیم و به برج ساعت رسیدیم. این برج در واقع اعتراضی به مدرن سازی تفلیسه و احساس میشه که هر لحظه ممکنه بریزه. یه تکیه گاه آهنی داره و هر طرفش رو که نگاه می کردیم، یه چیز جدید توش میدیدیم؛ از شومینه، ستون، گچ بری های تابه تا و نامتوازن و ....
تصویر 21: برج ساعت واقع در old town تفلیس
تصویر 21.1: محله قدیم تفلیس
بعد از کمی قدم زدن در محله های زیبای قدیم تفلیس، به پل صلح رسیدیم. در حال عبور از روی پل، دو نفر با دو پرنده که شبیه طوطی بود، حضور داشتن که پرنده ها رو به اجبار روی شونه ی مردم می ذاشتن و بابت عکس گرفتن با پرنده ها، از اونها نفری 15 لاری می گرفتن. که ما از این کار ممانعت کردیم.
تصویر 22: عکس پل صلح
اون طرف پل داخل پارک ریکه شدیم و قدم زنان به سمت ورودی تله کابین حرکت کردیم. اینجا بلیت رفت و برگشت تله کابین رو که برای هر نفر 6 لاری بود تهیه کردیم ولی بعدا متوجه شدیم که گرفتن بلیت یک طرفه کفایت می کنه چون در برگشت برای دیدن حمام های سولفوری می بایست از از پله ها پایین رفته و عملا نیازی به بلیت برگشت نخواهد بود.
تصویر 22.0: بلیت تله کابین
بالای تله کابین منظره بسیار زیبای بام تفلیس دیدنی بود.
تصویر 22.1: منظره ی بالای تله کابین
کمی جلوتر مجسمه ی مادر تفلیس قرار داشت. این مجسمه نزذیک به 20 متر ارتفاع داره و جنسش از آلومینیوم هست. مادر تفلیس در واقع لباس محلی مردمان گرجی رو برتن داره و در دست راستش شمشیری قرار داره که سلحشوری مردم این سرزمین رو نشون میده، در دست چپش هم جامی از نوشیدنی وجود دارد که حکایت از مهماننوازی مردم گرجستان داره.
تصویر 23: مجسمه مادر تفلیس
بعد از کمی قدم زدن به مسیر آبشار رسیدیم که در مسیر رودخانه واقع شده بود و روی اون پل عشق هم ساخته بودن که پر از قفل های مختلف بود و قفل هاش رو همونجا هم می فروختن. موسیقی زنده توسط برخی مردم در مسیر اجرا می شد و انتهای مسیر هم آبشار زیبایی قرار داشت.
تصویر 24: پل عشق
تصویر 24.0: افرادی که موسیقی اجرا می کردن
تصویر: 24.3: آبشار
در برگشت از حمام های سولفوری دیدن کردیم و برای ناهار به رستوران ماچاخا رفتیم. تمامی مسیرهای پیاده رو هم با برنامه نقشه روی موبایل مسیریابی می کردیم. برای ناهار کتلت گوشت، خینکلی و خاچاپوری سفارش دادیم.
تصویر 25: ناهار در رستوران ماچاخا
تصویر 25.2: منوی انواع خینکلی
سپس از روبروی رستوران، از آژانس های گردشگری گرجی، یک تور برای بازدید از کازبگی برای فردا که برای هر نفر 45 لاری بود، خریدیم. (کازبگی در نزدیکی مرز روسیه اس و چون مسیر خیلی دور و سختی داره نمیشه با تاکسی رفت.)
بعد از ناهار تصمیم داشتیم از بنای یادبود تاریخ گرجستان یا chronicle of Georgia دیدن کنیم. از هر کسی می پرسیدیم نمی دونستن کجاست. حتی خود گرجی ها و تورهای آژانش مسافرتی! بالاخره جاش رو تونستیم روی نقشه پیدا کنیم و یه ماشین به اونجا گرفتیم. از درب ورودی، ستون های بزرگ این بنا توجه ما رو به خودش جلب کرد و ما رو یاد تخت جمشید انداخت. سازنده این بنا همون کسی هست که مجسمه ی پیتر کبیر رو توی مسکو ساخته.
تصویر 26: بنای یادبود تاریخ گرجستان
ستون های این بنا، لحظات تاریخی و دینی تاریخ گرجستان رو ترسیم می کنن. به نحوی که قسمت های بالای ستون، ویژگی پادشاهان، ملکه ها و قهرمانان و قسمت پایینی زندگی حضرت مسیح رو به تصویر می کشیدن.
بعد از بازدید از این بنا، هوا تقریبا تاریک و سرد شده بود. پس وقت رو از دست ندادیم و سریع یک ماشین به مرکز خرید east point گرفتیم. همه ی برندها در این مرکز خرید یک شعبه دارن. علاوه بر اون، فورد کورت، سینما، شهربازی و ... از دیگر ویژگی های این مرکز خرید بود. ما هم مجدد یک فیلم از box office انتخاب کردیم و این بار اون رو با تکنولوژی imax دیدیم که خیلی تجربه ی خوبی بود.
هزینه های روز پنجم:
- تاکسی به میدان آزادی: 3.4 لاری
- تله کابین: نفری 6 لاری (برای دو نفر 12 لاری)
- ناهار در رستوران ماچاخا: 26.45 لاری
- تاکسی به بنای یادبود تاریخ گرجستان: 7.4 لاری
- دو تا هات چاکلت: 4 لاری
- تاکسی به مرکز خرید east point : 13.4 لاری
- بلیت سینما imax: هر نفر 19 لاری (دو نفر 36 لاری)
- تاکسی برگشت به هتل: 8.2 لاری
مجموع: 110.85
روز ششم:
امروز تور کازبگی داشتیم. بنابراین راس ساعت 9 در میدان آزادی حاضر شدیم و سوار ون های آژانس شدیم. مسیر این تور از جاده نظامی گرجستان هست و در کنار رود آراگوی، زیبایی خاصی داره. در مسیر کازبگی، در کنار کلیسای آنانوری توقف داشتیم که در پشت اون، دریاچه ژینوالی وجود داشت. بخش هایی از این کلیسا و قلعه ی داخلش، متعلق به قرن سیزدهم بوده.
تصویر 27: کلیسای آنانوری
در ادامه ی مسیر، هر چه جلوتر به سمت روسیه حرکت می کردیم هوا سردتر می شد تاجایی که زمین پوشیده از برف شد. در مسیر در رستورانی متوقف شدیم و به دلیل سردی هوا دو تا سوپ به همراه یک جوجه و یک بره سفارش دادیم که شد 66 لاری. جالب این بود که اون رستوران وسط کوه و بدون امکانات، اینترنت رایگان هم داشت!
تصویر 27.5: تصاویر ناهار
بعد از ناهار به یک دشت وسیعی رفتیم و کلی برف بازی کردیم .
تصویر 28: برف در مسیر
به دلیل بارش برف و بسته شدن مسیر، نتوستیم جاده رو ادامه بدیم و نتونستیم گوداری رو (که نای یادبود دوستی امپراتوری تزار و گرجستان هست) ببینیم. در مسیر برگشت کنار رودخانه ای توقف کردیم که دو رنگ بود. یک طرف آب از یک کوهستان میومد که رنگ سیاه داشت و طرف دیگه سفید بود و این دو کنار هم در حرکت بودند و با هم ترکیب نمی شدند.
تصویر 29: رودخانه ی دو رنگ
طرف های غروب به تفلیس برگشتیم و چون خسته بودیم تاکسی گرفتیم و به هتل برگشتیم.
هزینه های روز ششم:
- تاکسی رفت به میدون آزادی: 2.8 لاری
- هزینه تور کازبگی: هر نفر 45 لاری (دو نفر 90 لاری)
- ناهار: 66 لاری
- تاکسی به هتل: 4 لاری
مجموع: 162.8
روز هفتم:
امروز روز بازگشت ما بود و ساعت 12 بلیت اتوبوس داشتیم. پس بیشتر استراحت کردیم و وسایل رو جمع کردیم و با ترنسفر هتل که ساعت 11 میومد به ترمنال رفتیم. تاخیرهای رفت در برگشت اتفاق نیافتاد و ما ساعت 16 فرداش، به تهران رسیدیم.
توضیحات تکمیلی:
هتل باتومی ما، هتل سه ستاره پرایم بود. بعضی تصاویرش رو اینجا براتون گذاشتم. اما اصلا توصیه نمی کنیم که اینجا برید به دلایل ذیل:
- برای رفتن به اتاق های هتل آسانسوری وجود نداره. اتاق ما در طبقه اول بود ولی باید 36 تا پله رو بالا می رفتیم تا به اتاق برسیم و مسیری هم برای بردن چمدون ها نداشت.
- اتاق فاقد سیستم گرمایشی بود
- در شب دومی که در این هتل اقامت داشتیم، هوا بارونی بود و صدای بارون روی ایرانیتی که کنار پنجره تعبیه کرده بودن، خیلی آزار دهنده بود.
- اتاق از نظافت مناسبی برخوردار نبود و وجود حشرات آزار دهنده بود.
- reception هتل، زبان انگلیسی بلد نبود.
- صبحانه خیلیییی معمولی بود. در حد پنیر، خیار و گوجه و ...
- دسترسی هتل به مکان های دیدنی مناسب نبود و مسیر زیادی با ماشین برای رفتن به ساحل و سایر مکان های دیدنی باید طی می شد
- اینترنت وای فای برای یک روزِ کامل قطع بود.
تصویر30: هتل پرایم
هتل تفلیس، هتل 4 ستاره ی گلد استار بود. به طور کلی راجع به این هتل می تونم بگم که:
- نظافت روزانه اتاق ها در این هتل انجام میشه
- اتاق فاقد سیستم گرمایشی بود. حتی به reception هم این موضوع رو گفتیم و گفتند که امکان تعمیر یا تعویض اتاق وجود نداره و به درخواست ما، یک پتوی اضافه برامون آوردند
- صبحانه خییییلی معمولی بود
- مکان هتل به مکان های دیدنی، نزدیک نبود
- هتل فاقد آسانسور بود
- برخورد پرسنل = خوب
- اتاق دارای کتری برقی بود که برای ما خیلی مفید بود.
تصویر 31: هتل گلد استار
مجموع هزینه های کل سفر برای دو نفر: 509.45 لاری : معادل 1.935.000 تومان
قیمت تور 7 روزه خریداری شده از آژانس برای هتل 3 ستاره باتومی و هتل 4 ستاره تفلیس:
برای هر نفر : 1.650.000 تومان
بنابراین هزینه تور+ هزینه های سفر برای هر نفر برای 7 روز = 2.620.000 تومان
ممنون از اینکه وقت گذاشتین و این انگیزه رو به من دادین تا تجربیات سفرمون رو با شما به اشتراک بگذارم.
نویسنده : مریم عین آبادی