خواهم سفری کنم، ز غم بگریزم منزل منزل، غم تو در پیش منست (ابوسعید ابولخیر)
ادامه روز نهم: يکشنبه 17 دیماه 1396 (مجتمع تجاری Mumianwan Station، بازار نقاشان Dafen Oil Painting، کتابخانه و سالن کنسرت شنزن)
دکوراسیون و طراحی داخلی مجتمع ایستگاهی Huaxin بسیار جذاب و با رنگهای بسیار تند و شاد انجام شده بود بهمین دلیل در این ساعت ظهر هم نسبتاً شلوغ بود. یک فود کورت بزرگ هم در آن وجود داشت که در یکی از کافههای آن یک شیلک میک توت فرنگی بزرگ به مبلغ 20 یوان سفارش دادم که هنوز خنکیاش را به یاد دارم. سپس قدم زنان به سمت Huaqiang North Road رفتم که به دنیائی از فروشگاهها و پاساژهای فروش و تعمیرات انواع لوازم الکترونیکی، گوشی تلفن همراه، تبلت و ... رسیدم. تا چشم کار میکرد مغازه بود و برندهای اصلی کالاهای دیجیتال هم نمایندگی رسمی داشتند. در جلوی یکی از پاساژها هم یک خواننده پاپ به انگلیسی ترانهای را زمزمه میکرد که انبوهی از چینیها ابراز احساسات عمیق میکردند. حس کنجکاویم باعث شد که از چند نفرشان سؤال پرسیدم که آیا انگلیسی میدانند؟ آنها هم با اشاره سَر پاسخ منفی میدادند ولی همزمان برای آن ترانه واکنش احساسی مثبت نشان میدادند، شاید به این خاطر که موسیقی زبان مشترک همه ملتها است. در جاهای مختلف خیابان Huaqiang North Road خروجیهای زیادی از خطوط 3 و 7 مترو قرار داشت که روی بام آنها را با گلهای زیبائی فرش نموده بودند و فضای جذابی برای عکاسی ایجاد شده بود ضمن آنکه کودکان در مسیر شیبدار کنار آن به سُرسُره بازی هم میپرداختند.
تصویر 1 : فروشگاههای مجتمع ایستگاهی تلاقی خط 3 و 7 مترو شنزن
تصویر 2 : دکوراسیون یکی از بخشهای فود کورت
تصویر 3 : کافه رستورانهای مجتمع ایستگاهی Huaxin
تصویر 4 : فروشگاههای گوشی و لوازم کامپیوتری در خیابان Huaqiang North Road
تصویر 5 : پاساژهای فروش گوشی و لوازم کامپیوتری در خیابان Huaqiang North Road
تصویر 6 : خواننده پاپ خیابانی
پس از 2.5 ساعت پرسه زدن در میان فروشگاههای کالاهای دیجیتال، از طریق خط 3 که به بالای سطح زمین آمده بود، خودم را به ایستگاه روزمینی Mumianwan Station رسانده و به تماشای تردد خودروها از آن ارتفاع پرداختم، نظم و عبورشان از میان خطکشیها دیدنی بود. سپس به مجتمع تجاری مجاور آن رفته و در یک شیرینی فروش بزرگ، یک قهوه آمریکانو با کیک خامهای دوریان به مبلغ 48 یوان سفارش دادم، شیرینی دوریان خوشمزه بود ولی به اندازه شیرینیهای ما شیرین نبود. تجربه قبلی من از میوه دوریان، نوعی شیرینی آن بود که در مالزی خریده بودم و واقعاً بدمزه بود و بوی خوبی هم نداشت.
تصویر 7 : نمای شهر از ایستگاه مرتفع قطار خط 3
تصویر 8 : محوطه بیرون ایستگاه Mumianwan Station
تصویر 9 : مجتمع تجاری مجاور ایستگاه Mumianwan Station
تصویر 10 : شیرینی فروشی
پیاده مسیر را به سمت مجتمع نقاشان Dafen Oil Painting ادامه دادم. در این مجتمع تعداد زیادی هنرمند نقاش و مجسمهساز گالریهای کوچک شبیه مغازه داشتند که آثارشان را برای تماشا و فروش عرضه میکردند. همچنین میتوانستید هر عکس دلخواه را به ایشان ارائه دهید و همانجا عینش را برایتان کشیده و تحویل میدادند. سرعت کارشان بسیار زیاد بود حتی طراحی چهره را در کمتر از 30 دقیقه انجام میدادند. حدود یکساعت به تماشای تابلوها و نحوه کار این نقاشان مشغول و از سرعت عملشان حظ بردم. اینجا واقعاً توانمندی چینیها در کپی کاری برایم مُسجَل شد.
تصویر 11 : مجتمع نقاشان Dafen Oil Painting
تصویر 12 : نقاشان مجتمع Dafen Oil Painting و تابلوهایشان
سپس از ایستگاه Dafen خط 3 به ایستگاه Children Palace رفته و با چند دقیقه پیادهروی به یک ساختمان با نمای شیشهای و سقفی از سازه فضاکار بسیار جالب رسیدم که به دو قسمت تقسیم شده است: یکی کتابخانه عمومی شنزن و دیگری سالن کنسرت شنزن. یک راه پله هم برای دسترسی به طبقه تراس عمومی فوقانی بصورت یک حلقه مدور طراحی شده بود. در ورودی کتابخانه، ماشین خودپرداز کتاب قرار داشت که تاکنون مشابهش را ندیده بودم. داخل قرائتخانههای کتابخانه تعداد زیادی از مردم عادی به مطالعه مشغول بودند و این شرایط در همه بخشهای کتابخانه بوضوح وجود داشت، یاد کتابخانه دانشگاه در دوران دانشجویی افتادم که فقط در زمان فرجه امتحانات شلوغ بود! سالن کنسرت شنزن هم از چندین بخش تشکیل شده بود که همزمان چندین برنامه را پوشش میداد. در بالای ورودی سالن کنسرت هم یک تابلو پر از امضاهای مختلفی قرار داشت که تصور میکنم امضای تعدادی از موزیسینهای معروف چینی بود ولی هیچ توضیح انگلیسی در خصوص آن نیافتم.
در پیادهرو پارک مانند جلو سالن کنسرت؛ چندین گروه موسیقی بساطشان را روی چمنها پهن کرده و در حال اجرای موسیقی زنده خیابانی بودند که مردم برای آنها پول میریختند، چند نقاش چهره هم چادری برپا کرده و پرتره میکشیدند. در مسیر برگشت به ایستگاه مترو، به یک کتابفروشی بزرگ رسیدم که چینیها در حال مطالعه کتابهای داخل آن بودند و هیچکس هم ممانعتی نمیکرد. چون کمی تعجب کرده بودم، از یک جوان رهگذر پرسیدم: آیا اینجا کتابخانه است یا کتابفروشی؟ او پاسخ داد: کتابفروشی. مجدداً با تعجب پرسیدم: آیا ایرادی ندارد که مردم دارند کتابها را بدون آن که بخرند، میخوانند؟ پاسخ داد: مهم خواندنش است! دیگر حرفی برای گفتن نداشتم و از سؤال خودم خجالت کشیدم. از همان ایستگاه در خط 3 به ایستگاهی در خط 1 رفته و از نان فانتزی فروشی چند کیک به قیمت 17 یوان خریده و به هتل بازگشتم. توی هتل چای و کیک خورده و خوابیدم که برای فردا سرحال باشم.
تصویر 13 : ماشین خودپرداز کتاب
تصویر 14 : کتابخانه عمومی شنزن
تصویر 15 : سالن کنسرت شنزن
تصویر 16 : موسیقی خیابانی – طراحی پرتره خیابانی
تصویر 17 : چینیهای در حال مطالعه کتاب داخل یک کتابفروشی بزرگ
تصویر 18 : چای و کیک چینی که از فروشگاه نانوایی ایستگاه مترو خریدم
روز دهم: دوشنبه 18 دیماه 1396 (پارک نمایشی از چین پُر زَرق و بَرق و دهکده فرهنگی آداب و رسوم اقوام مختلف چین)
برنامه امروزم بازدید تمام وقت از Splendid China Park و China Folk Culture Village و سپس در مجاورت آن قدم زدن در مجموعه زیبای ساحلی Overseas Chinese City Happy Coast برای ساعات اول شب است (در کنار آن يک آکواریوم رویایی هم هست) لذا با قطار خط 1 بعد از طی 17 ایستگاه در Overseas Chinese Town پیاده میشوم. شب قبل باران شدید بارید و صبح که از هتل بیرون آمدم هم هنوز کم کم میآمد. به ورودی پارک که رسیدم همه جا خیس و هوا با طراوت بود ولی علیرغم این که ساعت بازدید آن از 9 صبح تا 6 عصر تعیین شده ولی هنوز باجه بلیط فروشی باز نبود. از یکی از متصدیان سؤال کردم: آیا امروز پارک تعطیل است؟ ایشان پاسخ داد: چون داخل پارک غالباً فضای باز است و هوا بشدت بارانی بود لذا دستور دادهاند که فعلاً اجازه ورود ندهیم تا استعلام وضعیت هوا بیاید.
فضای ورودی آن قدر جاذبه داشت که کمی صبر کنم، تا روشن شدن وضعیت به عکاسی در محوطه ورودی پرداخته و اشتیاقم برای بازدید از پارک بیشتر شد. حدود ساعت 10:30 با خرید یک بلیط 200 یوانی وارد پارک شدم در حالی که بجز من فقط چند نفر دیگر متقاضی وجود داشت. چون مطمئن نبودم که برنامه اجراهای محلی با توجه به تغییر ساعت ورود امروز در نوبت صبح آیا طبق برنامه خواهد بود یا خیر، لذا تصمیم گرفتم که ابتدا به بازدید پارک بپردازم و بعداً از حدود ساعت 13 به بازدید آئین و رسوم محلی اقوام چین بروم.
تصویر 19 : نقشه راهنما و بلیط پارک Splendid China Park
تصویر 20 : ورودی پارک Splendid China Park
داخل پارک Splendid China Park بخشهای مختلفی از ساختمانهای معروف چین قدیم مثل دیوار چین یا نمونهای از سَبکهای ساختمانسازی اقوام و قبائل مختلف شبیه سازی شده بود که اکثراً بدون هیچ حفاظ یا نگهبانی در یک محوطه بزرگ قرار داشتند. ماکتها دارای اجزایی همچون انسانها و وسایل زندگی هم بود که به واقعی شدن آنها بسیار کمک مینمود. بعضی از ساختمانها هم در ابعاد واقعی با وسایل قدیمی بود مثل یک معبد مهم. فضای بین ساختمانها هم با درختکاری و گل آراییهای چشم نواز مجزا شده بودند مثل طاق نصرت عشق. بعد از 2 ساعت قدم زدن در پارک به جائی رسیدم که ایستگاه وسیله نقلیه برای گردش در پارک بود و البته گران قیمت که چون امروز هوا بارانی بود و تقریباً پارک خلوت بود، مشتری نداشتند.
تصویر 21 : نمونه معبد در سایز واقعی
تصویر 22 : گل آراییهای داخل پارک Splendid China Park
تصویر 23 : فیلم بخشی از Splendid China Park
تصویر 24 : دیوار چین
تصویر 25 : سازههای سنگی
تصویر 26 : پاگوداها و سرستونهای سنگی
تصویر 27 : تورهای با وسیله نقلیه داخل پارک
هر از گاهی هم باران تند میشد که از چتر استفاده میکردم و دقایقی بعد مجدد میایستاد لذا هوای پاک و بینظیری در پارک قابل تنفس بود. در لابلای پارک هم ساختمانهای بزرگ واقعی به شیوه اقوام مختلف با تزئینات متعلق به همان قوم قرار داشت که در ساعت مشخصی، بخشی از رسوم سنتی مثل رقصهای محلی یا آوازهای محلی یا آئینهای محلی اجرا میشد. مجریان برنامهها هم از افراد هر قوم متناسب با آئین مربوطه انتخاب شده بودند و لباسهای محلی همانجا را به تن داشتند. چون فضای پارک بسیار خلوت بود لذا اجراها با تعداد انگشت شماری متقاضی همراه بود و در آخر هر اجرا مجریان برنامه با حاضران عکس یادگاری میگرفتند، در برخی از برنامهها هم داوطلبان در انتهای برنامه با مجریان روی سِن در بخشی از برنامه همراهی میکردند.
تصویر 28 : فیلم نمونهای از مراسم محلی چین
تصویر 29 : فیلم نمونهای از رقصهای محلی چین
تصویر 31 : نمونهای از فضای داخلی ساختمانهای مربوط به اقوام چین
تصویر 32 : نمونهای از ورودی محلهها و آب نماها
ساعت حدود 15 بعدازظهر آنچنان باران تند شد که دیگر امکان باقی ماندن حتی با چتر هم نبود و بالاجبار بازدید من از این پارک جذاب که به آئین و رسوم اقوام مختلف چین اختصاص داشت نیمه کاره ماند و مجبور شدم از آن خارج شوم (طبیعتاً گشت و گذار شبانه ساحلی Overseas Chinese City هم کنسل شد). هرچند باران امروز برنامههایم را بهم ریخت ولی واقعاً حس زندگی در چین قدیم را تجربه کردم که بسیار دلچسب بود. در ایستگاه Baoen Center از قطار پیاده شده و در مک دونالد آنجا یک پکیج ترکیبی ساندویچ همبرگر و ناگت مرغ و سیب زمینی و نوشابه به مبلغ 36 یوان سفارش دادم که خوشمزه بود سپس به هتل برگشتم. همچنین از نان فانتزی فروشی داخل ایستگاه مترو، چند نان فانتزی برای صبحانه فردا خریدم که 28 یوان شد. از عصر تا صبح توی اتاق هتل بدون هیچ سرگرمی خیلی سخت گذشت، برنامههای تلویزیون هم چندان فایدهای نداشت اکثراً به زبان چینی بود؛ اصلاً ساعت جلو نمیرفت برعکس شبهای امتحان!
تصویر 33 : نقشه پارک نمایشی از چین پُر زَرق و بَرق و دهکده فرهنگی آداب و رسوم اقوام مختلف چین
تصویر 34 : پکیج ترکیبی مک دونالد
روز یازدهم: سهشنبه 19 دیماه 1396 (دانشگاه شنزن، پارک اکولوژی، موزه هنر شنزن، اولین خیابان تجارت الکترونیک چین)
صبح از خط 1 مترو به ایستگاه دانشگاه شنزن رفته و از آنجا وارد دانشگاه شنزن شدم. حال و هوای دانشجویان چینی که همه در تکاپوی تحصیل و شیطنتهای دوران دانشجویی بودند و همچنین وضعیت بچههای خوابگاهیشان با ساک و چمدان خیلی به شرایط دانشجویی دانشگاههای خودمان شباهت داشت. بعد از بازدید یک ساعته از دانشگاه شنزن که منجر به ملاقات مورد نظرم نشد، با یک تاکسی به پارک اکولوژی رفتم. به محض سوار شدن، مشخصات و عکس راننده روی صفحه مانیتور تاکسی به نمایش درآمد و سپس با طی مسافت نرخ کرایه افزایش مییافت. زیر دستگاه هم یک پرینتر کوچک قرار داشت که جزئیات سفر و راننده و کرایه را روی کاغذ مخصوصی چاپ مینمود که نقش فاکتور هم داشت. تاکسیمتر موقع پیاده شدن 16 یوان را نشان داد.
ورودی پارک اکولوژی یک مجتمع رستورانی بزرگ بسیار شیک قرار داشت که یک استخر و آبنمای بسیار زیبا را احاطه مینمود. سپس وارد یک فضای جنگلی با تنوعی از پوشش گیاهی میشد، بعد از نیم ساعت پیادهروی به محیطی رسیدم که یک جریان آب شبیه یک مادی به استخر نسبتاً عمیقی منتهی میشد. بخشی از مسیر عبوری روی استخر با پلههای معلق و بخش دیگری با پلههای شیشهای ساخته شده که صرفنظر از زیبائی؛ کمی برای من که شنا بلد نیستم، ترسناک بود چون کوچکترین لغزشی باعث افتادن داخل استخر شده و آنجا هم بشدت خلوت بود. بعد از آن کمی جلوتر که رفتم سکوت عجیبی در پارک حاکم شد و تقریباً هیچکس آنجا نبود لذا کمی وَهم من را گرفت و از ادامه مسیر صرفنظر نموده و راه رفته را بازگشتم. از جلوی پارک مجدداً یک تاکسی به مقصد موزه هنر شنزن گرفتم که 10 یوان کرایهاش بیشتر نشد. فضاسازیهای پیرامونی موزه با المانهای حجمی جالبی پُر شده و پوشش گیاهی آن هم بسیار زیبا بود ولی چون در حال آمادهسازی محوطه برای اجرای یک برنامه بودند برایم ورود به داخل آن میسر نشد.
تصویر 35 : دانشگاه شنزن
تصویر 36 : تاکسیمتر تاکسی BYD در شنزن
تصویر 37 : ورودی پارک اکولوژی
تصویر 38 : فضاهای داخلی پارک اکولوژی
تصویر 39 : موزه هنر شنزن
چند قدم آن طرفتر تابلوی ایستگاه مترو بود و از آن طریق به اولین خیابان تجارت الکترونیک چین رفتم. برایم جالب است که نماد این خیابان با آن اهمیت جهانیاش و با آن همه وسایل دیجیتال و لوازم الکترونیک به اسپینر (اسباب بازی بچهها) اختصاص یافته است. تلاشم برای رفع مشکل نرم افزاری گوشی قدیمی شیائومی در نمایندگیهای تعمیراتی آن بینتیجه ماند زیرا هیچکدام اصلاً Google Play Store را نمیشناختند که بتوانند مشکل آپدیت آن را رفع کنند، اینجا بود که معنی تحریم بودن نرمافزارهای آمریکائی در چین را کاملاً درک نمودم. در اسباببازی فروشیهای الکترونیک، یک کوادکوپتر با قابلیت فیلمبرداری و کنترل از طریق موبایل برای پسرم خریدم که خیلی عصر دلچسبی را رقم زد چون بزودی سالروز تولدش سر میرسید و باید به فکر کادویش بودم.
در ایستگاه مترو هنگام بازگشت به هتل یک ساندویچ استیک و پنیر در رستوران زنجیرهای Subway سفارش میدهم که ارزش معطلی در صف ایستادنش را دارد و حسابی گرسنگیام را رفع میکنم هر چند که 41 یوان خرج برمیدارد. مزیت فست فود بینالمللی Subway در این است که مخلفات ساندویچتان را خودتان انتخاب میکنید و مجبور نیستید که از فروشنده خواهش کنید که فلان چیز را بگذارد یا نه، حتی سُس و سایز ساندویچ هم کاملاً به اختیار خودتان است در کنار این که معمولاً همچون ساندویچ امشب من، طعم خوبی دارد. تجربه شخصی من در سفرهای گوناگون نشان میدهد که معمولاً Subway و HotPizza کیفیت و طعم بهتری نسبت به مک دونالد دارند و البته گرانتر هستند. شب که به هتل رسیدم چون دلشوره عجیبی داشتم به یکی از دوستانم که در روابط عمومی اداره کار میکند پیام دادم که فردا هر وقت نوبت بررسی پرونده من شد، بدون توجه به نتیجه؛ بلافاصله با من تماس بگیرد و سپس خوابیدم.
تصویر 40 : اولین خیابان تجارت الکترونیک چین
تصویر 41 : فروشگاههای لوازم دیجیتال
روز دوازدهم: چهارشنبه 20 دیماه 1396 (مجموعه آثار جهانی پنجرهای رو به دنیا؛ بُرج KingKey 100 و ساحل شنزن)
صبح با مترو خط 1 به ایستگاه Overseas Chinese Town(OCT) رفته و با خرید بلیط 200 یوانی وارد مجموعه Window of the World شدم. در پیش ورودی مجموعه به نمایش سرستونهای سنگی معروف جهان پرداخته شده بود که عظمت خاصی را القاء مینمود. سپس ورودی اصلی با الگوی دروازههای باستانی چین قرار داشت که تنها اثر چینی مجموعه و دروازه ورود به آسیا بود. در این قسمت، فروش پاسپورت مجموعه قرار داشت که به ترتیب کلیه آثار جهانی موجود در مجموعه و کشور آن را توضیح داده و یک مهر از آن کشور هم وجود داشت و میتوانستید با خرید پاسپورت به قیمت 30 یوان، خودتان صفحات آن را مهر کنید یا از پاسپورتهائی که خانم فروشنده آنها را مهر کرده بود، بردارید. خانم فروشنده بعد از دریافت وجه پاسپورت پرسید: اهل کدام کشور هستید؟ با شنیدن پاسخ من تعجب کرد و گفت که ایران را نمیشناسد. واقعاً متأسف شدم که فردی که روزانه دهها مرتبه مُهر ایران را روی پاسپورتهای مختلف میزند و دهها بار حداقل اسم ایران را روی پاسپورت میبیند هم هیچ شناختی نسبت به ایران ندارد.
تصویر 42 : ورودی مجموعه Window of the World
تصویر 43 : بلیط و پاسپورت مجموعه Window of the World
تصویر 44 : سرستونهای سنگی معروف جهان
تصویر 45 : دروازههای باستانی چین
ژن آسیائی و علاقهام به آسیای جنوب شرقی باعث شد ترجیح دهم از آسیا شروع کنم لذا بعد از عبور از دروازه آسیا به قصر پادشاه تایلند و قصر کیونگ بوک کُره جنوبی رفته و سپس قلعه شیرساگی ژاپن را دیدم، پشت قلعه یک بِرکه با سَبک ژاپنی بود که ماهیهای خیلی بزرگی با رنگهای سفید، زرد، نارنجی و قرمز شبیه ماهی قرمزهای عید داشت. این ماهیها با دهانهای بزرگ برای خوردن غذایی که مردم برایشان می ریختند لَه لَه زده و حتی از روی هم با آن جثه بزرگشان رد میشدند که صحنه بسیار زیبائی را خلق مینمود به نوعی یک رنگین کمان از جنس ماهی ساخته میشد. درختان گیلاس باغ ژاپنی مملو از شکوفههای قرمز بود آن هم وسط زمستان، که بسیار دیدنی بود و به نوعی من را به یاد جشنواره شکوفههای گیلاس ژاپن انداخت.
تصویر 46 : برکه پشت قلعه شیرساگی ژاپن
تصویر 47 : فیلم ماهیهای پشت قلعه شیرساگی ژاپن
هوا گرم شده بود و نارگیلهای نارَس مرد خندهروی چینی هم چشمک میزد لذا خودم را به یک آب نارگیل خنک با 15 یوان مهمان کردم. تصور میکنم چون نارگیلها خیلی بزرگ بود، فروشنده هم به صورت پیش فرض 2 نی داخلش میگذاشت ولی من به تنهایی آرام آرام تا آخرش خوردم و حسابی خنک شدم. بعد از آن به دیواری منَقش به سربازان هخامنشی در تخت جمشید رسیدم که متأسفانه چون در مجاورت یک حیاط با المانهای عربی بود، اکثر بازدیدکنندگان آن را هم جزو آثار عربی میپنداشتند. سپس به چند معبد در هند سر زدم که معماری خاصی داشتند. بازدید از کشور گنبدهای پیازی و ساختمانهای چوبی آن بدجوری دلمان را آب کرد و از این که هنوز نتوانستهام روسیه را ببینم کلی حرص خوردم. بعد از آن کمی سَرسَری اروپاگردی کرده و وارد بخش هیجانانگیز آفریقا شدم که هیچ تجربه و شناختی از سفر به آن ندارم.
تصویر 48 : آب نارگیل نارَس
تصویر 49 : سربازان هخامنشی تخت جمشید
تصویر 50 : معابد در هند
تصویر 51 : گنبدهای پیازی روسیه
تصویر 52 : اروپاگردی
دروازه آفریقا با 2 عاج فیل ساخته شده که ایده جالبی بود. در کنار اهرام ثلاثه هم یک شتر برای سواری و عکاسی وجود داشت. یک موزه هم از مجسمههای مختلف در داخل تونل وحشت ساخته شده بود که نمادهای نوستالژی آفریقا را به زیبائی تصویر مینمود. در دهکده آفریقائی هم یک گروه از زنان و مردان با لباس و آرایش آفریقائی به نمایش و آوازخوانی مشغول بودند که تجربه متفاوتی بود.
تصویر 53 : دروازه آفریقا
تصویر 54 : موزه آفریقائی تونل وحشت
کانو سواری در رفتینگ کلرادو هم بخش جذاب بعدی بود. پرواز بر فراز آمریکا نام قسمت بعدی بود که چینیهای برای عکاسی کنار آسمانخراشهای نیویورک و سلفی گرفتن با کاخ سفید خودکشی میکردند. آنچنان چینیها از دیدن این قسمت ذوق زده میشدند و با حِس، عکس و سلفی میگرفتند که آدم واقعاً به شک میافتاد که نکند اینجا بخشی از آمریکا است و بدون ویزا وارد آن شدهای! مکزیک و برزیل هم در آمریکای جنوبی مجسمههای سنگی خاص خود را داشتند، سر و صدای سالن پایکوبی و هلهه سرخپوستان، من را بسمت این برنامه پر سر و صدا کشاند. برنامه سرخپوستی هر چند پُر سَر و صدا بود ولی جذابیتهای خاص خودش را داشت که کمی من را از بیحوصلگی این لحظات نجات داد. بیش از 6 ساعت قدم زدن در جاهای مختلف دنیا و تماشای نمادهای مهم کشورهای مختلف (با مقیاسهای واقعی از 1:1 (هم اندازه واقعی) تا 1:100 ساخته و به عبارتی کپی شدهاند) من را خسته کرده بود لذا به کنار سالن معروف اُپرای سیدنی رفته و کمی به استراحت پرداختم تا صدای وصول پیامکی از گوشی آمد و غوغایی در من ایجاد کرد و ... .
تصویر 55 : رفتینگ کلرادو
تصویر 56 : پرواز بر فراز آمریکا
تصویر 57 : مکزیک
تصویر 58 : برنامه سرخپوستان
بعد از این که کمی ذوق زدگیام از خبر مسرت بخش دریافتی (از معاون ادارهمان در ایران) فروکش نمود به سمت خروجی مجموعه حرکت کردم. در مسیر به محوطهای رسیدم که مجسمههائی از نامآوران علمی، هنرمندان، مجسمهسازان جهانی ساخته شده بود که هیچ متقاضی نداشت و من را به این فکر فرو بُرد که ظاهراً اهمیت مکانها از آدمها بیشتر هستند!؟ در نزدیکی خروجی یک پارک ژوراسیک هم برای بچهها تدارک دیده شده بود که در محوطه آن میتوانستند با فوارههای موزیکال آن آب بازی کنند. دروازه خروجی این پنجره جهانی به اروپا ختم میشود و هر چه فکر میکنم علتی جز پیشرفتهای بشری آنها برایش پیدا نمیکنم و نهایتاً راهی بُرج KingKey 100 برای شرکت در ضیافتی باشکوه (به دعوت خودم!) میشوم. این مجموعه همه روزه از ساعت 9 صبح تا 22:30 باز است و اطلاعات بیشتری در مورد آن را در وبسایت به آدرس https://en.szwwco.com میتوانید ببینید.
تصویر 59 : مجسمههای نامآوران علمی، هنرمندان و مجسمهسازان جهانی
تصویر 60 : پارک ژوراسیک
تصویر 61 : دروازه خروجی پنجره جهانی
تصویر 62 : نقشه جاذبههای اصلی شهر شنزن که من بازدید نمودم
روز سیزدهم: پنجشنبه 21 دیماه 1396 (سفر با قطار به جزیره شیامن، خیابان پیادهروی ژونگستان، ساحل اصلی شیامن)
دیشب از سوپر مارکت نزدیک هتل، چند شیرینی با یک شیر طعمدار توت فرنگی به مبلغ 16 یوان برای صبحانه امروز خریدم که اصلاً طعم جالبی نداشت و بوی روغن آن آزاردهنده بود به طوری که فقط یکی از شیرینیها را توانستم بخورم؛ بازهم صد رحمت به همان نان فانتزیهائی که هر روز از ایستگاه مترو میخریدم حداقل اگر خیلی شیرین هم نبود ولی طعم قابل تحمل داشت. چون بلیط قطار به جزیره شیامن ساعت 10:41 صبح است لذا چمدانم را جمع نموده و بعد از تحویل اتاق هتل با استفاده از مترو خط 1 و تغییر به خط 5 به ایستگاه راهآهن شمالی شنزن میروم. بلیط این قطار را درجه 2 با صندلی درجه 1 خریدهام که این نوع سرویس ریلی را هم تجربه کنم. قطارمان یک قطار اتوبوسی با صندلیهای نسبتاً بزرگ و دارای روکش پارچهای است و کاملاً بموقع ایستگاه را بمقصد شیامن ترک میکند. تقریباً قطار شلوغ است و روی صندلی کنار من، یک پیرمرد چینی مینشیند که غرق در افکار خودش است و هیچ توجهی به سلام و احوالپرسی من با ایما و اشاره ندارد. واقعاً آدم بیاحساسی است و گرنه این همه احساساتی که من در بدو ورودش به خرج دادم را اگر برای دیوار نشان داده بودم؛ یک چند سانتیمتری جابجا میشد یا حداقل کمی قد میکشید!
تصویر 63 : آخرین صبحانه من در شنزن
تصویر 64 : قطار شنزن به جزیره شیامن
قطار از لابلای مزارع برنج و سبزیجات همچنین استخرهای پرورش ماهی و روستاهای متعددی گذشت، کیفیت ضعیف خانههای روستایی نشان از اقتصاد متوسط آنها نسبت به جوامع شهری داشت. تقریباً همه مسیر سبز بود و قطار در 2 شهر میانی هم برای سوار و پیاده کردن مسافر دقایقی توقف داشت. داخل جیب جلوی صندلی نقشهای از شبکه گسترده ریلی بین شهری چین و فهرستی از غذاهای چینی قابل ارائه توسط رستوران قطار قرار داشت که با توجه به طولانی بودن مسیر، اکثر مسافران غذا خریده و از آن رضایت داشتند. پیر مرد چینی هم یک کاسه حاوی آب خریده بود که چیزی شبیه نودل داخلش معلق بود و با اشتیاق آن را هورت میکشید. یک ظرف برنج هم داشت که آن را با دست به شیوه قدیم به زیبائی و با لذت فراوان خورد و من را یاد سفرههای روستائی در دوران کودکی انداخت که روستائیها با دست، پلو میخوردند.
تصویر 65 : مسیر عبور قطار بین شنزن و جزیره شیامن
تصویر 66 : بروشور داخل قطار و نقشه شبکه راه آهن بین شهری چین
حدود 200 دقیقه بعد در ایستگاه راهآهن شمالی شیامن از قطار پیاده شدم. طبق تحقیقات قبلی تنها سیستم حمل و نقل همگانی موجود در ایستگاه راه آهن شنزن، خطوط مختلف اتوبوس بیرون از محوطه ایستگاه بود یا باید از تاکسی استفاده کرد. چون هتل انتخابی من در قلب بخش توریستی شیامن و بَرِ بلوار ساحلی قرار داشت لذا با توجه به بُعد مسافت، هزینه تاکسی اصلاً به صرفه نبود بنابراین با توجه به تابلوهای راهنما بسمت ایستگاه اتوبوس به راه افتادم. در نزدیکی خروجی ایستگاه، تابلوی ایستگاه مترو در سمت چپ توجه من را به خود جلب نمود، همه مردم صرفاً بسمت راست یعنی محل خروجی اتوبوسها یا تاکسیها حرکت میکردند و کسی بسمت فلشهای راهنمای مترو نمیرفت.
حِس کنجکاوی، من را بسمت ایستگاه مترو در طبقه زیرین کشاند و آنجا با یک ایستگاه خلوت مواجه شدم. از آقای جوانی که لباس متحدالشکل پرسنل مترو را به تَن داشت، پرسیدم که آیا قطاری بسمت ساحل وجود دارد؟ با خوش روئی پاسخ آری داد. از این که براحتی انگلیسی صحبت میکرد، کمی شگفت زده شدم و سپس در خصوص خطوط مترو از او اطلاعات گرفتم و متوجه شدم که خط 1 مترو شیامن به تازگی افتتاح شده و به همین دلیل هنوز مردم خود شیامن هم اطلاع کافی از آن ندارند. مرد جوان یک نقشه به من داد و توضیح داد که من از اینجا که اول خط است باید تا آخرین ایستگاه بروم. با راهنمائی او، یک بلیط تک سفره برای امروز به مبلغ 7 یوان و یک کارت بلیط اعتباری 24 ساعته به مبلغ 15 یوان برای روزهای آتی خریده و سوار مترو شدم. از این کشف که باعث شد به این راحتی (و بدون سوار و پیاده شدن و تعویض اتوبوس و کلی پیادهروی) مستقیماً به هتل بروم در پوست خود نمیگنجیدم.
تصویر 67 : برنامه زمانی و نقشه مترو شیامن
تصویر 68 : قطار و مسیر خط 1 مترو شیامن
از خروجی ایستگاه مترو به راحتی بلوار ساحلی شیامن دیده میشد و با عبور از میان هتلهای فوق لوکس 5 ستاره که پنجرههای بی شماری مشرف به ساحل داشتند به هتل Manxin Xiamen رسیدم. هتل Manxin یک هتل 3 ستاره 4 طبقه بود که فضای بیرونی و نمای آن در قیاس با بقیه هتلهای بَرِ بلوار ساحلی اصلاً به چشم نمیآمد و به نوعی در لابلای عظمت آن هتلها گم بود، اخیراً این هتل از لیست هتلهای بوکینگ حذف شده است. وارد هتل که شدم وضعیت به کل تغییر نمود و تجهیزات و دکوراسیون آن مدرن و لوکس بود. در کنار ورودی؛ بخش گردشگری هتل قرار داشت که انواع تورهای گردشی در شیامن را ارائه مینمود. در انتهای طبقه همکف، پذیرش هتل قرار داشت که دو دختر جوان خندهرو منتظر من بودند. با ارائه پرینت چینی رزرو بوکینگ بعد از 10 دقیقه جستجو در سیستم رزرواسیون هتل؛ اتاق من را تعیین نمودند که در طبقه 3 قرار داشت ولی شماره اتاق با 8 شروع میشد! (معمولاً شماره اتاق در هتلها با عدد طبقه شروع میشود، کلاً شماره اتاق همه طبقات هتل با 8 شروع میشد که علت آن را من نفهمیدم و تقریباً هیچ قانونی هم نداشت).
حدود 20 دقیقه تلاش کردم که به خانمهای مسئول بخش پذیرش بفهمانم که اتاق من بدون صبحانه است و قیمت صبحانه چقدر است؟ (که فردا صبح بررسی کنم اگر کیفیت صبحانه مناسب بود و قیمتش هم ایضاً، میل کنم). بالاخره بعد از کلی پانتومیم بازی، آنها گفتند که اتاق شما دارای صبحانه است و میتوانید در طبقه آخر صبحانه میل کنید!! چون واقعاً از این که نمیتوانستم منظورم را به راحتی به آنها بفهمانم کلافه شده بودم لذا ترجیح دادم که فردا در سالن صبحانه تصمیم بگیرم و حتی اگر از ورود من ممانعت شد، نهایتاً همانجا هزینه را بپردازم. بنابراین با پرداخت 702 یوان هزینه اقامت 2 شب، کارت اتاق را گرفته و با راهنمائی خدمه هتل با آسانسور به طبقه 3 رفتم. راهروی هتل با کاغذ دیواری زیبائی از گلهای رنگارنگ پوشانده شده بود و دربهای رنگی اتاقها هم بر زیبائی آن میافزود. اتاق 8136 بسیار بزرگ بود و در کنار درب آن توالت و حمام قرار گرفته بود که یک کانتر با آئینه و میز و صندلی و وسایل مصرفی استحمام آن را از بخش هال و خواب جدا مینمود. مبلهای راحتی و تلویزیون مسطح، فضای نشیمن اتاق را تشکیل داده و یک تخت 2 نفره بزرگ هم در کنار پنجره کوچک اتاق قرار داشت. طراحی و چیدمان وسایل کاملاً مدرن و زیبا بود. سیستم اتاق نسبتاً هوشمند بود و همه چراغها و پردهها قابل کنترل از روی تختخواب بود. هر چند همه چیز اتاق خوب بود ولی ویوی بیرونی مناسبی نداشت و اندازه پنجره با ابعاد اتاق متناسب نبود. بعد از بازکردن چمدان و جا دادن وسایل در اتاق، برای کشف و شهود اولیه از هتل بیرون زدم.
تصویر 69 : هتل Manxin Xiamen
تصویر 70 : امکانات اتاق هتل Manxin Xiamen
از هتل که خارج شدم، خوانندگان خیابانی در پیادهرو مشغول خواندن و نواختن سازهای مختلف بودند و فضا با یک ساعت قبل متفاوت شده بود. حدود 50 قدم آن طرفتر، ابتدای خیابان عریض مخصوص پیادهروی Zhongestan بود که از 9 صبح تا 12 شب ورود خودرو به آن ممنوع است و مملو از عابرین پیاده در حال ویترین گردی و تناول غذا در رستورانهای شیک و لوکس هستند. ساختمانهای طرفین خیابان با یک سَبک نماسازی سفید رنگ و با نورپردازی هماهنگ است که در زیر آنها دو پیادهرو برای جلوی ویترین مغازهها تعبیه شده و بین پیادهروها و سوارهرو با نیمکتهای متعدد برای استراحت عابران تزئین شده بود. فروشگاههای این خیابان بسیار لوکس و مدرن بودند و نمادهائی هم برای عکاسی در آن وجود داشت. قدم زدن در این خیابان در هوای لطیف عصرگاهی بسیار دلچسب و رویایی بود. فروشگاههای بسیار بزرگی در خیابان ژونگستان دیده میشد که انواع آبزیان خشک شده مثل ماهی، میگو و ... را به صورت باز یا بستهبندی شده عرضه میکردند و مشتریان هم با اشتیاق در حال خرید بودند و از چند متری آنها هم بوی زُهم ماهی آن آزاردهنده بود. چندین شیرینی فروشی بزرگ و شیک هم بود که برخی همانجا در حال طبخ بودند و من در یکی از آنها چندین بسته موچی و شیرینی میوههای استوایی خریدم که چون سنگین و حجیم شد اجباراً برگشتم به هتل و داخل اتاق گذاشتم.
تصویر 71 : نوازنده خیابانی
تصویر 72 : خیابان مخصوص پیادهروی Zhongestan
تصویر 73 : فروشگاه انواع آبزیان خشک شده
تصویر 74 : شیرینی فروشی خیابان Zhongestan
مجدداً به بلوار ساحلی برگشته و چون احساس گرسنگی میکردم به تماشای رستورانها مشغول شدم، یکی از آنها انواع صدف و میگو ارائه میداد که ظاهر بسیار زیبائی داشت و آن بوی فجیع رستورانهای دیگر چین را هم نمیداد لذا تصمیم گرفتم وارد شوم ولی قیمت بالای غذاها از این تصمیم منصرفم نمود چون اگر نمیتوانستم غذا را بخورم؛ مصداق ضربالمثل معروف چوب دو سر طلا میشدم. بالاخره خیلی زود یک شعبه KFC پیدا کرده و پکیج ترکیبی مرغ سوخاری سفارش دادم که 42 یوان قیمت و طعم خوب و رضایتبخشی هم داشت. برایم جالب بود که در این رستوران، چنگال همراه غذا نبود و همه با دست مرغ سوخاری را میخوردند.
تصویر 75 : هتلهای بَرِ بلوار ساحلی شیامن
تصویر 76 : رستوران ویژه طبخ صدف و میگو
تصویر 77 : پکیج مرغ سوخاری در KFC
حالا با انرژی بیشتر از قبل، به قدم زدن در محیط شاد و پُر نور و رنگ خیابان ژونگستان پرداختم. لابلای قدم زدنها به فروشگاههای پوشاک برمیخوردم که حراج زده بودند بنابراین وارد شده و نتیجه آن چندین بلوز و کاپشن و پالتو زمستانه برای خانواده و سوغات شد. مثلاً پالتوی موهری که در یک پاساژ در گوانجو حدود 1700 یوان بود را اینجا 350 یوان خریدم، دقیقاً با همان کیفیت و جنس و فوق العاده عالی. واقعاً حراجهای پوشاک در شیامن بهتر از شنزن و گوانجو بود به طوری که اگر من این شرایط را میدانستم همه خریدم را به اینجا موکول مینمودم. تا پاسی از شب تردد و جمعیت در خیابان ژونگستان و بلوار ساحلی وجود داشت و بعد از ساعت 12، راه بندهای ورودی خیابان ژونگستان در زمین فرورفته و عبور خودروها در آن هم امکانپذیر شد.
تصویر 78 : نمادهائی در بلوار ساحلی و خیابان ژونگستان شیامن
روز چهاردهم: جمعه 22 دیماه 1396 (سفر به جزیره عشق و پیانو «کلنگسو» با کشتی، موزه عتیقههای بینالمللی و موزه اُرگ)
چون ایستگاه کشتیهای مسافری به جزیره کلنگسو دقیقاً روبروی هتل در بَر بلوار ساحلی قرار داشت لذا تا حدود 9 صبح خوابیده و سپس به طبقه آخر هتل رفته و وارد سالن صبحانه خوری شدم که چند نوع صبحانه بینالمللی و غذای چینی ارائه میداد. مسئول سالن در بدو ورود شماره اتاق را میپرسید و روی لیستی علامت میزد. چون صبحانه هتل تنوع قابل قبولی داشت لذا تصمیم گرفتم صبحانه را بخورم و خیالم هم راحت شد که چون شماره اتاق را اعلام مینمایم بنابراین در فهرست هزینه هتل در زمان تسویه حساب وارد میشود و پولش را خواهم پرداخت البته یاد خانمهای مسئول پذیرش در زمان بدو ورود افتادم لذا از صحبت با مسئول سالن غذاخوری پرهیز نمودم.
تصویر 79 : صبحانه هتل Manxin Xiamen
از هتل بیرون آمده و با استفاده از زیرگذر به آن طرف خیابان رفتم تا با کشتی به جزیره کلنگسو (جزیره عشق) بروم، وقتی خواستم کولهام را زیر دستگاه اشعه ایکس بگذارم؛ مأمور مربوطه ممانعت نمود و با دست اشاره کرد که من نمیتوانم سوار کشتی شوم. چون میدانستم که برای رفتن به جزیره عشق بردن پاسپورت الزامی است، سریع پاسپورتم را درآوردم و به ایشان نشان دادم ولی فایدهای نداشت و فقط با دست اشاره میکرد که نمیشود؛ دریغ از یک کلمه انگلیسی که بگوید! این اولین برخورد از این دست در کل اقامتم در چین بود، سپس با دست اشاره کرد که نزد خانم سرپرستشان در اتاق مجاور بروم. به اتاق خانم رئیس که رسیدم، قبل از این که بخواهم توضیحی بدهم از توی کشو یک برگه کاغذ بیرون آورد و به من نشان داد. روی کاغذ نوشته بود که این ایستگاه مربوط به شهروندان چین است و بقیه ملیتها باید از ایستگاه بین المللی کشتی کروز مسافری استفاده کنند که آدرس و راه دسترسی به آن با خط 51 اتوبوس را توضیح داده بود.
بدین ترتیب یکی از مزایای انتخاب هتلManxin در شیامن بر باد رفت هرچند که از آن با توجه به قیمت و موقعیت عالیاش کاملاً راضی هستم. خوشبختانه ترمینال اتوبوسهای شهری در چند قدمی هتل بود و قبلاً آن را دیده بودم بسادگی خط 51 را پیدا کردم ولی باجه بلیط فروشی در آن حوالی نبود. از راننده سؤال کردم و اشاره کرد باید بلیط را از خودش بخرم سپس یک بلیط 1 یوانی کاغذی بمن داد و سوار شدم. عکس برگه راهنما را به راننده نشان دادم و درخواست کردم که من را در ترمینال مربوطه پیاده نماید. حدود 15 دقیقه بعد در ایستگاه ترمینال بینالمللی کشتی کروز بودم که خیلی بزرگتر و مدرنتر از ترمینال قبلی بود.
تصویر 80 : ایستگاه کشتی کروز مختص شهروندان چینی
تصویر 81 : اتوبوس خط 51
تصویر 82 : مناظری از خیابانهای شیامن
اداره بندری شیامن هم در یک بُرج بلندمرتبه کنار همین ترمینال قرار دارد. از این ترمینال کشتی مسافری برای کشورهای دیگر همچون تایوان هم وجود داشت و اتباع آن هم به وفور دیده میشدند. باجه بینظم بلیط فروشی را پیدا کردم، هر 15 دقیقه یک کشتی به مقصد جزیره عشق وجود داشت و برای اولین کشتی بعدی که حدود 45 دقیقه بعد حرکت میکرد یک بلیط دوطرفه به مبلغ 50 یوان خریداری نمودم. جزیره کلنگسو به جزیره عشق هم معروف است (که من علت آن را نمیدانستم ولی بعداً داخل جزیره فهمیدم) و به دلیل موزه اُرگ و پیانو معروفش بعضی آن را جزیره پیانو هم مینامند. کشتیهای کروز در دو ترمینال در شرق جزیره و یک ترمینال در غرب جزیره توقف میکنند و مهم نیست که شما از طریق چه شرکتی و کدام ترمینال شیامن به جزیره رفته باشید، میتوانید از هر کدام از ترمینالهای 3 گانه جزیره کلنگسو برای بازگشت به شیامن استفاده کنید زیرا طبق توافقنامه داخلی شرکتهای حمل و نقل برای آسایش مردم در برگشت فقط وجود بلیط کنترل میشود و پرداخت جدیدی نخواهید داشت.
تصویر 83 : ترمینال بینالمللی کشتی کروز
تصویر 84 : بلیط کشتی کروز به جزیره عشق
تصویر 85 : نقشه ایستگاه کشتی کروز جزیره کلنگسو
حدود 25 دقیقه کشتی روی آبهای شفاف و زیر آسمان کاملاً آبی و درخشان در حرکت بود و از روی دریا ساختمانها و آسمانخراشهای شیامن چشمانداز زیبائی را در تلألو آفتاب کم رمق زمستانی ایجاد کرده بود. بالاخره کشتی در ترمینال جنوبی از سمت شرق جزیره لنگر انداخت و من کمی صبر کردم تا ازدحام مسافران تمام شود و سپس وارد جزیره شدم. گلهای کاغذی قرمز و سفید و صورتی در بدو ورود نوید بازدید دلچسبی را میداد و برای لحظاتی من را یاد اولین سفرم در 20 سال قبل به جزیره کیش انداخت که چنین گلهائی را در فرودگاه کیش دیدم و کلی حَظ بردم. اولین چیزی که در جزیره عشق به چشم آمد، عدم وجود وسیله نقلیه بود. در مقابل خروجی ترمینال، اثری از تاکسی و اتوبوس و هیچ اتومبیل یا حتی موتورسیکلتی دیده نمیشد. تابلوها فقط مسیرهای مختلف پیادهروی را نشان میداد و همین موضوع یکی از ویژگیهای منحصر بفرد این جزیره بود. من تاکنون چنین تجربهای نداشتم که در یک مکان هیچ نوع وسیله نقلیهای نباشد و این موضوع کلی برایم هیجانانگیز بود و صحنه فیلمهائی که قایق شکسته در کنار یک جزیره توقف میکرد و مسافران آن، خود را در جزیره تنها مییافتند برایم تداعی شد. حتی در مرکز توریستی فلورانس در ایتالیا هم امکان تردد خودرو وجود داشت و گاهی تاکسی یا شاتلهای کوچک عبور میکرد هر چند که خیل توریستها در حال پیادهروی بودند.
تصویر 86 : روی دریا از شیامن تا جزیره کلنگسو
تصویر 87 : ترمینال کشتی کروز جنوب شرقی جزیره کلنگسو
تصویر 88 : نقشه جاذبههای توریستی جزیره کلنگسو و مسیرهای پیادهروی
تصویر 89 : گلهای کاغذی قرمز و سفید و صورتی جزیره کلنگسو
بعد از چند دقیقه پیادهروی در هوای مطبوع و کمی خنک جزیره به محوطه ساحلی رسیدم که تازه علت نامگذاری جزیره را فهمیدم، دهها عروس و داماد با اکیپ فیلمبردار و همراهانشان در حال ثبت تصاویر بینظیری از شروع زندگی مشترکشان در کنار زیبائیهای طبیعت بکر و زیر آسمان بدون دود جزیره بودند. علت وجود انبوه دختر و پسران جوان داخل کشتی کروز که چمدانهای بزرگی هم به همراهشان بود و توی جزیره هتل رزرو کرده بودند نیز آماده شدن برای مراسمهای مشابهی بود.
تصویر 90 : عروس و دامادها در حال عکاسی کنار ساحل جزیره عشق
تصویر 91 : عروس و دامادها در حال عکاسی داخل جزیره عشق
سپس به گالری آثار عتیقه هنری خارجی جمعآوری شده از موزه قصرها در کشورهای ژاپن، کره جنوبی، سنگاپور و ... ؛ رسیدم که تقریباً متقاضی نداشت و بسیار خلوت بود. ورودی موزه 50 یوان بود و همراه با بلیط و نقشه، یک قبض برای صرف نوشیدنی رایگان در کافی شاپ موزه (تا 10 یوان) هم ضمیمه بود. بعد از کنترل بلیط به بخش امانات موزه هدایت شدم که باید کلیه وسایل همراه بجز گوشی یا دوربین را داخل یک صندوق امانات رایگان قرار دهید. موزه در 3 طبقه و دارای آسانسور که طبقه آخر به کافی شاپ اختصاص داشت. در ابتدای ورودی یک راهنمای صوتی رایگان هم در اختیار بازدیدکنندگان قرار میگرفت و با وارد نمودن کُد هر اثر، توضیحات لازم مربوط به آن پخش میشد. تدابیر شدید امنیتی حاکم بود به طوری که به هر بخشی که وارد میشدید تحت کنترل دقیق مأموران موزه قرار داشته و از نزدیک شما را زیر نظر میگرفتند و عملاً شما را همراهی و به بخش بعدی تحویل میدادند! آثار هنری موزه ترکیبی از چینی و بلور و سفال تا آثار چوبی و فلزی همچون ساعت و شمشیر را در بر میگرفت و غالباً بسیار ظریف و بعضاً از طلای ناب بودند. نقاشی و مجسمه هم در میان آثار بعضی بخشها دیده میشد. برایم جالب بود که بعضی از وسایل داخل موزه را با سیمهای نازکی به طور ماهرانه مهار کرده بودند که در صورت زلزله احتمالی سقوط نکند و آسیب نبینند.
تصویر 92 : بلیط و نقشه گالری آثار عتیقه هنری خارجی
تصویر 93 : نمونهای از آثار گالری عتیقه هنری خارجی
تصویر 94 : نمونهای از آثار گالری عتیقه هنری خارجی
کافی شاپ موزه در طبقه آخر قرار داشت که یک قهوه ترک برای سِرو در فضای تراس روباز آن سفارش دادم. تراس چشم انداز رویایی به دریا و ساختمانهای مرتفع شیامن داشته و درختان داخل حیاط تا لبه تراس رسیده بودند، تا قهوه را بخورم بشدت جای خالی عیال در این فضای بهشتی سبز بود لذا به ایشان زنگ زده و کمی خاطره بازی کردیم. از درب پشتی موزه هم امکان خروج بود. در حال عبور از جلوی ساختمان اداری موزه، درخت کهن آنجا برایم جلب توجه نمود. در زمان احداث بنا، ریشههای بیرون زده از خاک درخت را بشدت محترم شمرده و حفاظت نموده بودند. ساعت کاری موزه هر روز از 9 صبح تا 17 عصر است و بازدید من از آن یکساعت به طول انجامید.
تصویر 95 : کافی شاپ موزه در فضای تراس طبقه آخر
مسیر جدید به بافت مسکونی داخل جزیره مربوط بود که ساختمانهای 2 تا 3 طبقه قدیمی آن در طرفین کوچههای تنگ و باریک ساخته شده بودند و آرامش وصف نشدنی در آن حاکم بود. نام مالک یا ساکنین منازل بر تابلوهای چوبی روی دیوار یا سر درب نوشته شده بود و حس زندگی در دِل تاریخ را بوجود میآورد. برخی از ساختمانها هم قابل اجاره برای اقامت بود و نقش هتل را بازی میکردند. در طی مسیر موزههای متعدد کوچک متنوعی هم قرار داشت که من از میان آنها موزه اُرگ و پیانو را انتخاب نمودم. ابتدا وارد یک حیاط با درختان سر به فلک کشیده شدم که ساختمان سنگی 3 طبقه موزه را در میان خود جای داده بود. با پرداخت ورودی 20 یوانی وارد موزه شدم که مملو از اُرگ و پیانوهای قدیمی بود.
دیدن پیانوهائی که با لولههای آهنی عظیم روی یک سازه چوبی ساخته شده و برای دسترسی به آنها باید از راه پله پشت آن بالا میرفتند، واقعاً هیجانانگیز بود. برخی از اُرگهای مکانیکی هم دارای پدال بود که تاکنون چنین نمونهای ندیده بودم. روی دیوارهای موزه هم نقاشیهای تاریخی با موضوعات مختلف قرار داشت که در آنها تصاویری از اُرگ و پیانوهای قدیمی هم دیده میشد. حدود یکساعت در موزه سرگرم تماشا بودم. این موزه هر روز از ساعت 8:15 صبح تا 17:45 عصر آماده سرویسدهی به بازدیدکنندگان بود و در ساعتهای مشخصی هم در آن نوازندگان ساز مینواختند که متأسفانه من به آن برنامه نرسیدم.
تصویر 96 : نمونهای از ساختمانهای جزیره
تصویر 97 : بافت مسکونی داخل جزیره
تصویر 98 : موزه اُرگ و پیانو
تصویر 99 : پیانوی دو طبقه با راه پله از پشت
تصویر 100 : اُرگ پدالی
لطفاً ادامه سفرنامه را در قسمت چهارم هم مطالعه فرمایید.