بخش دوم سفرنامه را به صورت گویا بشنوید
روز سوم و پیمایش در جنگل
صبح هنگام و بعد از خوردن صبحانه، با جناب طیبی و پدر بزرگوارشان خداحافظی می کنیم . قرار است با یک دستگاه نیسان به شهرک بلده برویم و از آنجا هم عازم شهرک کُجور شویم . از حومه شهر کجور، پیمایش ما در جنگل شروع خواهد شد .
تصویر 115 : عکس یادگاری و خداحافظی با جناب طیبی
صبح های سفر همیشه دل انگیز است . این بار نیز ما صبح هنگام در مجاورت رودی زیبا در روستای یالرود در حرکت بودیم تا کمی آنسوتر سوار بر نیسان شویم . دو رود هتر رود و کوشکک رود در روستای یالرود به هم می پیوندند و رودی که از پیوند آنها حاصل می شود بعد از خروج از روستا و عبور به موازات جاده یوش بلده، سرانجام به رود هراز می ریزد.
تصاویر 116 تا 121 : روستای یالرود و رودهای هتر رود و کوشکک که به هم می پیوندند
فاصله روستای یالرود تا جاده یوش بلده، چندان زیاد نیست . با طی ده کیلومتر از روستای یالرود به شهرک بلده می رسیم . طبیعت این مسیر با عبور رودخانه از مجاورت باغات و مزارعی که در دامنه کوه جای گرفته اند زیبا و روح بخش است.
تصویر 122 : از روستای یالرود به سمت شهرک بلده
جاده آسفالته یوش بلده، همان جاده ای است که بطور عرضی ، دو جاده هراز و چالوس را به هم متصل می کند . این جاده از نزدیکی پل زنگوله در جاده چالوس شروع می شود و به محلی از جاده هراز در 50 کیلومتری آمل، ختم می شود . طول این جاده حدود 120 کیلومتر است و قسمت عمده ای از مسیر آن از مجاورت رودی می گذرد که از سرشاخه های اصلی رود هراز می باشد.
تصویر 123 و 124 : در شهرک بلده
در شهرک بلده، نان تازه می خریم و بعد از تعویض نیسان به سمت جاده بلده به رویان حرکت می کنیم . در جایی در ارتفاعات حاده بلده به رویان ، یک سه راهی قرار دارد که یک جاده خاکی کوهستانی از آن منشعب می شود که به روستای ورازان و سپس به کجور می رسد.
در قسمتی از جاده بلده به رویان، شاهد ریزش سنگ از شیب مجاور به داخل جاده هستیم . صبر می کنیم تا ریزش سنگ قطع شود و سپس عبور می کنیم . تقریبا نیمی از عرض جاده با این تخته سنگ های تازه افتاده مسدود شده است .
هم چنین در جاده بلده به رویان، چشم انداز زیبایی از رشته کوه های البرز را می توان مشاهده کرد . قله مخروطی و منفرد دماوند را می توان در پشت قللی از رشته کوه البرز میانی ، مشاهده کرد . منظره بسیار زیبایی است و بالاخره می توانم با استفاده از بزرگنمایی دوربین و علی رغم لرزش ناشی از حرکت نیسان، عکسی زیبا از دماوند و قلل البرز ثبت کنم.
تصویر 125 : عکسی که در جاده بلده به رویان، ازچشم انداز زیبای قله مخروطی دماوند در پشت قلل البرز میانی گرفتم
جاده خاکی کوهستانی که به سمت روستای ورازان می رود با یک شیب تند و در یک مسیر زیگزاگی زیبا به پایین دست فرود می آید . چشم انداز جاده در پهنه کوه های برف گیر منطقه، فوق العاده زیباست.
تصویر 126 : جاده خاکی کوهستانی که از جاده بلده به رویان منشعب می شود و در پایین دست به روستای ورازان می رسد.
روستای ورازان، یک روستای سرسبز و طویل در مسیر ما به سمت کجور است . راننده نیسان برای خرید بنزین در جایی در روستا توقف می کند . اینجا بنزین را در گالن بفروش می رسانند در محلی شبیه سوپر مارکت.
تصاویر 127 و 128 : روستای ورازان
از روستای ورازن که بیرون می آییم دیگر خبری از کوه و ارتفاع نیست . همه جا دشت و مسطح می شود و هوا هم بطور محسوسی گرمتر می شود.
تصاویر 129 و 130 : در طبیعت حومه شهر کجور
ویدئو مسیر بلده به کجور
مقصد ما جایی در چند کیلومتری کجور است که محل معدن قدیمی زغال سنگ در این ناحیه است . اینجا هوا خیلی گرم شده به گونه ای که بارها سر و صورت و گردن و دست هایمان را با آب لوله ای که از چشمه ای از بالادست به اینجا منتقل شده، می شوییم.
از اینجا وارد جنگل های حومه کجور می شویم که تا سی سنگان در نزدیکی دریای خزر ادامه دارد. این جنگل در دل کوه و دره و ارتفاعات قرار گرفته است.
تصاویر 131 و 132 : ابتدای پیمایش جنگل نوردی ما از نزدیکی معدن زغال سنگ کجور
در قسمت های ابتدایی جنگل نوردی، به موازات رود کوچک گل آلودی حرکت می کنیم که در یک تنگه زیبا جاری است . به علت وجود دیواره های بلند این تنگه، مجبور هستیم چندین بار به آب بزنیم و از این سو به آن سوی رود برویم .
تصاویر 133 تا 136 : پیمایش در مجاورت رود کجور در یک تنگه کوهستانی، جنگلی
بخشی از زمین های جنگلی در ارتفاعات مجاورت دره ، دچار رانش و فرو ریختگی شده است.
تصویر 137 : رانش زمین
اینجا جنگل های انبوه کوهستانی شکل گرفته اند.
تصویر 138 و 139
درختان و تخته سنگ های خزه بسته را در طول مسیر، فراوان می بینیم . علاوه بر آن، تنه هایی از درختان با اشکال عجیب و غریب از دیگر دیدنی های این جنگل است . گاهی درختانی تنومند و کهنسالی را می بینیم که محیط تنه آنها به چند متر می رسد. عمر این درختان، چند صد سال است . حتی ممکن است عمر تعدادی از آنها به زمان هجوم مغول و یا اعراب هم برسد . بعضی از درختان بر روی تخته سنگ ها روییده اند، درست شبیه گلی که در گلدان می روید. ریشه این درختان در داخل تخته سنگ فرو رفته است.
این ها همه شگفتی های طبیعت است. اما برخی افراد ممکن است بدون توجه از کنار آن ها رد شوند.
تصاویر 140 تا 150 : جنگل و شگفتی های آن
در این جنگل، گونه ای از درختان را مشاهده می کنیم که شاخه هایشان به سمت زمین برگشته و داخل خاک شده است و بدین ترتیب، درختی با تعداد زیادی تنه باریک در مجاورت یکدیگر شکل گرفته است . هر چند نمی دانم نام این نوع از درختان چیست ولی نمونه مشابهی از چنین شکلی از درختان در مناطق جنوبی ایران به نام درخت انجیر معابد شناخته می شود.
در جنگل های کجور و سیسنگان مانند بقیه جنگل های هیرکانی حاشیه دریای خزر، گونه های متنوعی از درختان را می توان مشاهده کرد . در حقیقت با پیمایش هر چند صد متر ممکن است نوع و گونه درختان نیز تغییر کند . این ویژگی، منحصر به جنگل های هیرکانی است و در کمتر جای دیگری می توان این تنوع پوشش جنگلی را مشاهده کرد .
جنگل های مناطق دیگر جهان، عموما دارای فقط یک یا چند گونه خاص از درختان هستند، به گونه ای که بعد از مدت کوتاهی از یکنواختی جنگل دلزده و خسته می شوید. ولی این موضوع در مورد حنگل های هیرکانی خطه شمال ایران صادق نیست . این جنگل ها از ثروت های ارزشمند طبیعی ایران هستند و باید بخوبی از آنها مراقبت کنیم.
تصاویر 151 تا 156
برای صرف ناهار در منطقه مسطحی توقف می کنیم که چشمه ای دارد و دامداران هم چادرهای خود را نصب کرده اند . علاوه بر این، خانه درختی کوچکی هم درست کرده اند. . این دامداران صاحبان همان گاوهایی هستند که آنها را در جنگل، رها و بدون چوپان دیده بودیم . گاهی فقط چند سگ، وظیفه هدایت و نگهبانی از یک گله گاو را در جنگل به عهده دارند بدون آنکه چوپانی با آنها باشد.
تصاویر 157 تا 160
نوع پوشش گیاهی این جنگل ها فقط برای تغذیه گاو مناسب است و گوسفند و بز در جنگل نمی بینیم ، ولی با این وجود چوپان هایی که در نزدیکی چادرهایشان نشسته ایم چند بز و بزغاله هم دارند.
همانطور که نشسته ایم صحنه زیبایی از یک نمایش شکل می گیرد . بزی شاخ در شاخ یک گوساله می شود و شروع به زورآزمایی می کنند . مشابه این صحنه را تابحال ندیده بودم. گوساله با وزن سنگین خود ، بز را به عقب می راند ولی بز مقاومت می کند و حتی گاهی موجب عقب نشینی گوساله می شود . نمایش زیبایی است که دقایقی طولانی ادامه می یابد و در آخر با صلح و آشتی طرفین خاتمه می یابد . این ها در واقع با هم رفیق هستند و سرگرم بازی و تفریح و زورآزمایی شده اند.
تصویر 161
به پیاده روی خود در جنگل و با بالا و پایین رفتن از شیب های کوهستانی جنگل ادامه می دهیم .گاه به دره و رود جاری در آن نزدیک و گاهی دور می شویم .
تنه های کوچک و بزرگی از درختان بر روی رود افتاده اند . تنه بسیار بزرگ و مرتفعی از یک درخت تنومند را می بینیم که همراه با ریشه های خود از خاک تپه مجاور جدا شده و بر روی رودخانه افتاده و پلی طبیعی را برای گذشتن از عرض رود ایجاد کرده است.
تصویر 162
ویدئو جنگل نوردی از کجور تا محل کمپ ما در جنگل
دو سه ساعتی از ظهر گذشته که به منطقه مسطح و سرسبزی از جنگل می رسیم که چشمه آبی هم در همان نزدیکی جریان دارد . اینجا بهترین محل برای اطراق و شب مانی است . کوله ها را زمین می گذاریم و زیر اندازها را پهن می کنیم . دم پایی یا صندل های لاستیکی را از کوله ها بیرون می آوریم و لباس هایمان را هم عوض می کنیم . بعد از پیمایش سنگین دو روز گذشته ، امروز فرصت بسیار مناسبی مهیا شده که به استراحت و تجدید قوا بپردازیم . هوا هم ایده آل است نه چندان گرم و نه چندان سرد، .... شرجی هم نیست .
تصویر 163
ناهار امروز، یک ناهار گرم و دسته جمعی است . یکی از دوستان وظیفه آشپزی را بعهده می گیرد . دوستان، هرچه از برنج و حبوبات با خود آورده اند به او می دهند تا با ترکیبی از عدس و ماش و گوجه و کشمش و نخود فرنگی و سیب زمینی و پیاز و برنج و ادویه، و با استفاده از آتشی که از کنده خشک درختان افروخته ایم، معجونی از یک نوع پلو آماده کند. معجونی که می شود آن را با دست خورد و انگشتان را مکید.
تصاویر 164 تا 166
بفیه اوقات فراغتمان به صحبت و ترنم با موزیک و دورهمی با شکستن تخمه و اختلاط دوستانه می گذرد . بساط چای آتشی هم برپاست .
یادم به شعری از مولانا می افتد :
ما کار و دکان و پیشه را سوخته ایم
شعر و غزل و دوبیتی آموخته ایم
در عشق که او جان و دل و دیده ماست
جان و دل و دیده هر سه را سوخته ایم
وصف حال ماست . ما عشق به طبیعت و زیبایی و سادگی آن را به هرچه تقید و تشریفات و تجملات و سفرهای لوکس و فانتزی است ترجیح داده ایم و این گونه است که اکنون چنین ساده و بی پیرایه و با حداقل امکانات در دل جنگلی سرسبز از لحظه لحظه زندگی و اوقاتمان لذت می بریم.
تصویر 167
چون دیر هنگام ناهار خورده ام میل چندانی به خوردن شام ندارم و به همان تحمه و آجیل و میوه قناعت می کنم و با معده ای سبک ، به خوابی آرام می روم. آن شب یکی از آرامش بخش ترین خواب ها را تجربه می کنیم.
در روز سوم سفرمان در حدود ده کیلومتر جنگل نوردی کرده بودیم.
ویدئو کمپ ما در جنگل
روز چهارم
امروز آخرین روز سفر ماست و باید حوالی غروب در جایی در جاده اصلی سیسنگان حضور داشته باشیم تا با اتوبوسی که قبلا هماهنگ کرده ایم عازم اصفهان شویم.
بعد از نرمش صبحگاهی، چادرها را جمع می کنیم و کوله ها را می بندیم و عازم پیمایش در جنگل می شویم .
باز هم به این سو و آن سوی رودخانه می رویم . قسمت هایی از مسیر باریک می شود و حالت پرتگاهی پیدا می کند و چون راه گل آلود و لغزنده است عبور از این کوره راه های پرتگاهی، احتیاط مضاعفی را می طلبد.
در آنسوی رود، آبشاری مرتفع را می بینیم . حدس می زنم که مسیر را اشتباه آمده ایم و الان باید در آن سوی رودخانه و در کنار این آبشار باشیم. آبشاری که به نام آبشار سی سنگان معروف است ولی به هر حال با توجه به محدودیت زمان برنامه، از دیدار آبشار از نزدیک صرفنظر می کنیم و به مسیر خود ادامه می دهیم.
مدتی بعد به چشمه ای می رسیم که کلبه ای در کنار آن است و یک خانم روستایی هم آنجاست . بانوی روستایی ما را به خوردن دوغ و ماست دعوت می کند . دوغ را در داخل یک تنه بزرگ و توخالی که از یک درخت تنومند بریده شده، ریخته اند. شیری هم در قسمت زیر این تنه درختی تعبیه کرده اند که می توان دوغ را از آنجا تخلیه کرد . با چوب بزرگ و مسطح دیگری، دوغ داخل تنه درخت را به هم می زند . این یک روش خلاقانه برای تهیه دوغ محلی است . مزه دوغ هم فوق العاده است .
به تنهایی پنج لیوان دوغ می خورم . دوستان مقداری هم ماست چکیده از خانم روستایی می گیرند . بانوی مسن و مهربان روستایی اصرار دارد که دوغ و ماست را مهمان او باشیم ولی ما بالاخره موفق می شویم هزینه ای بابت این مهمان نوازی او بپردازیم . مهمان نوازی و اخلاق خوب و رفتار صمیمانه این مردم همیشه در خاطر ما حک خواهد شد.
تصویر 168 تا 170
.
تصویر 171 : داخل کلبه بانوی روستایی
ویدئو بانوی روستایی و دوغ و ماست محلی
با ادامه مسیر به تنگه ای می رسیم که آب جاری در آن تشکیل حوضچه هایی را داده که کاملا مناسب برای آب تنی است . در قسمت های بالایی این تنگه، آبشارهای زیبایی که به صورت آبچکان از دیواره ای پوشیده از خزه به پایین می ریزند، محیط بسیار زیبا و مناسبی را برای گشت و گذار و آب بازی و گرفتن عکس های یادگاری مهیا کرده ست .
تعداد نسبتا زیادی از گردشگران هم در پایین دست این تنگه، کمپ زده اند . ظاهرا شب قبل را در این محل به سر کرده اند . این ها جوانانی هستند که برای گردش و کمپ در طبیعت از سیسنگان تا این محل را جنگل نوردی کرده اند. نام این منطقه، شیوا دره است. زیبایی این تنگه همراه با حوضچه های آب و آبشارهایی که از خزه و گل سنگ های دیواره تنگه به پایین می ریزد باعث شده که نام دالان بهشت را هم بر این محل بگذارند.
تن به آب می زنیم و از محیط آبشار لذت می بریم و بعد از صرف صبحانه و ساعتی استراحت در این مکان زیبا عازم ادامه مسیر می شویم .
تصاویر 172 تا 177 : شیوا دره یا دالان بهشت در میانه مسیر جنگلی کجور تا سی سنگان
ویدئو شیوا دره و دالان بهشت
با دو سه ساعت دیگر پیمایش در ارتفاعات زیبای جنگلی ، به محل چشمه و آبشار دیگری می رسیم . اینجا مکان مناسبی برای استراحت و صرف ناهار است . متعاقب آن باز به مسیر ادامه می دهیم . گاه به درخت آلوچه جنگلی می رسیم که دوستان، دستی به سر و گوش آن می کشند . آلوچه های جنگلی، کوچک و خوش طعم هستند .
تصاویر 178 تا 181
در جایی از کوره راه جنگلی، مار کوچکی می بینیم که در حالی که گردن مار دیگری را در دهان خود گرفته او را با خود می کشد . ظاهرا مار دومی، بی جان است و مار اولی سعی دارد او را از وسط جاده به کناری بکشد . شاید موضوع مربوط به یک تراژدی عاشقانه باشد . این که می گویم شوخی نیست، چون قبلا در بین حیوانات، جریان های عاطفی متعددی را مشاهده کرده ام.
تصویر 182
ویدئو پیمایش در جنگل از محل شیوا دره تا روستای ملاکلا
عصر هنگام است که به انتهای مسیر پیمایش در جنگل می رسیم . اینجا در نزدیکی روستای ملاکلا است و دریاچه و منطقه گردشگری آویدر نیز در همین نزدیکی قرار دارد .
تصویر 183 : در نزدیکی روستای ملاکلا در منطقه سیسنگان، شهرستان نوشهر
به محل دریاچه سد آویدر می رویم . دریاچه زیبایی است که با احداث بندی بر روی رود ایجاد شده است . اینجا یک مجموعه گردشگری عمومی است که برای ورود هر خودرو، هزینه ای اخذ می شود . گشتی در در دور دریاچه می زنیم. قسمت شمالی دریاچه ، بکرتر و خوش منظره تر است و حالت جنگلی دارد .
تصاویر 184 تا 190 : منطقه گردشگری آویدر ، سیسنگان، نوشهر
از میان کوچه های شهر ملاکلا عبور می کنیم تا خود را به جاده اصلی برسانیم که به سیسنگان می رود . تعداد زیادی ویلاهای جدید و شهرک های نوساز توریستی در پیرامون این منطقه احداث شده است .
بعد از یک پیاده روی نسبتا جانانه بالاخره موفق می شویم که در روستای صلاح الدین کلا، سوار بر یک دستگاه نیسان شده و بقیه مسیر را تا جاده سیسنگان، سواره بپیماییم تا به موقع به محل قرارمان با اتوبوس بین شهری برسیم .
در اینجا، ساحل دریا در مجاورت جاده اصلی نوار ساحلی خزر قرار دارد. تا رسیدن اتوبوس، فرصت کوتاهی داریم که در نور کم رنگ غروب، به ساحل دریا هم سرکی بکشیم و من هم آخرین تصاویر این برنامه را از دریا و ساحل آن در یک غروب خاکستری ثبت می کنم .
در طول این برنامه، به میزان حدود 30 گیگابایت، عکس و فیلم گرفته ام . 1234 قطعه عکس و 422 قطعه فیلم.
تصاویر 191 تا 193 : در شهرک ملاکلا
.
تصویر 194 : در ساحل سیسنگان
با احتساب حدود 21 کیلومتر جنگل نوردی در روز آخر، در این چهار روزه مجموعا حدود 75 کیلومتر پیمایش در دل طبیعت داشته ایم . پیمایشی که عمدتا با صعود و فرود از ارتفاعات کوهستانی و جنگلی همراه بوده است.
ویدئو روستای ملاکلا و دریاچه آویدر
آزاد راه تهران شمال
اتوبوس ما از مسیر جاده چالوس به تهران می آمد . بعدا متوجه شدم که علت انتخاب جاده چالوس برای برگشت به تهران ، افتتاح بخشی از آزاد راه تهران شمال بوده است که از سه راهی شهرستانک در جاده چالوس، مستقیما به ناحیه شمال شهر تهران و اتوبان های همت و خرازی کشیده شده است . این مسیر، فاصله تهران به چالوس و بار ترافیکی این مسیر را به نحو محسوسی کاهش داده است .
قسمت زیادی از این آزاد راه به صورت تونل های طویل از زیر کوه های منطقه شمال تهران عبور می کند، که این موضوع علاوه بر کاهش مسافت و کاهش شیب جاده، احتمالا از نظر کاهش عوارض زیست محیطی ناشی از تخریب شیب کوه برای جاده سازی هم موثر بوده است . احداث آزاد راه تهران شمال، پروژه ای است که چند دهه است در دست اقدام بوده و جدیدا قسمتی از آن به بهره برداری رسیده است.
تصویر 195 : مسیر فعلی تهران به چالوس
در اینجا سفرنامه ام را به پایان می برم . این سفرنامه ای است که در سایت لست سکند به آدرس lastsecond.ir منتشر شده و هدف من از تدوین آن، آشنایی مخاطبانم با جزییات و لحظات ناب یک سفر ماجراجویانه به صورت پیمایش در طبیعت است . امیدوارم که از آن لذت برده باشید.
تصویر 196 : دوستدار شما
نویسنده: هادی انصاری