روایت تاج مرمرین بر سر هند

4.6
از 19 رای

تاج محل، این بنای مرمرین، روایت عاشقانه ای است از داستانی کهن میان شاه و ملکه در سرزمین پهناور هند. درست زمانی که معشوق از دست رفته بود و چیزی جز خاطراتش برای پادشاه دلسوخته باقی نمانده بود، عاشقِ تاج و تخت دار، خواست تا از جاودانگی شمایل خاطراتش اطمینان یابد و به این ترتیب دستور ساخت تاج محل را صادر کرد. این مرد کسی جز شاه جهان، امپراتور مغولی هندوستان نبود؛ کسی که تمثیل بی بدیلی از عشق را رقم زد و دنیا را در برابر شکوه احساسش به تعظیم وادار کرد. می گویند غم از دست دادن ملکه به قدری برای شاه جهان سنگین بود که در عرض چند ماه تمامی ریش ها و موهایش سپید شد. 

رابیندرانات تاگور، شاعر معروف هندی، تاج محل را با عنوان «اشکی بر گونه ابدیت» وصف می‌کند و رودیارد کیپلینگ از آن به عنوان «تجسم هر چیز ناب» یاد کرده؛ اما خود خالق بنا، امپراتور شاه جهان معتقد است که: «تاج محل آفتاب و ماهتاب را می‌گریاند.»

 خوب است بدانید که سالانه میلیون ها گردشگر به امید دستیابی به نگاهی هر چند گذرا به یکی از زیباترین بناهای جهان، عازم هند و شهر آگرا می شوند. تاج محل، این تاج مرمرین بر سر هند، سال هاست که چون نگینی شکوهمند در میانه سرزمین پهناور هند می درخشد و دلبری می کند. در وصف شکوه این مجموعه مرمرین می توان کتاب ها نوشت و فیلم ها ساخت و باز هم حرف تازه ای برای گفتن داشت.