الهی به توکل نام اعظمت...
با شنیدن این جمله به خودم اومدم و دیدم داخل هواپیما نشستیم و سفر آغاز شده. در ادامه با من همراه باشید. سلام به دوستان عزیز لست سکندی. محمد هستم و اولین سفرنامم رو دارم اینجا مینویسم. اگر کم و کسری داره ببخشید.
خب سرتون درد نیارم. بریم سراغ سفر. خیلی وقت بود که فکر یه سفر (خارجی) مثل یه خوره افتاده بود به جونم. خلاصه شروع کردم به زنگ زدن به دوستانی که اعلام آمادگی کرده بودند. چشمتون روز بد نبینه، همون کسایی که میگفتن مام هستیم، هر کدوم به طریقی شانه خالی کردند. فقط یکی از دوستام به نام سجاد بود که دقیقه اخر اوکی داد (کلا واسه سفر منتظر کسی نباید موند). تور گرجستان ما شامل تور ترکیبی باتومی تفلیس بود که سه شب باتومی بودیم و چهار شب تفلیس. درضمن ترانسفر بین باتومی و تفلیس هم با قطار بود.
خب قبل از هرچیز، یکم در مورد کشور گرجستان بگم:
گرجستان کشوری واقع در قفقاز جنوبی است. پایتخت آن، شهر تفلیس است. گرجستان یکی از کشورهایی است که در هر دو قاره اروپا و آسیا قرار دارد. مردم بومی گرجستان، مردم گرجی مسیحی ارتدکسی و پیرو کلیسای ارتدکس گرجی هستند. گرجیها به زبان گرجی کارتولی سخن میگویند که زبان رسمی کشور گرجستان است و با الفبای گرجی نوشته میشود که یکی از چهارده الفبای موجود در جهان میباشد.
پروازمون 8 خرداد 1401ساعت 20 با هواپیمایی قشم، از تهران بود. حدود ساعت 5 رسیدیم فرودگاه. خلاصه پرواز بدون تاخیر از ایران بلند شد. حدودا بعد از نیم ساعت که از بلند شدن هواپیما گذشت، مهماندار شروع کرد به پخش شام..
حدود ساعت 22 بود که رسیدیم به فرودگاه باتومی. از هواپیما که پیاده شدم، حس و حال و بوی شرجی مانند (حالا نه به اون شدت) بندر عباس بهم دست داد. پس از حدود 100 متر پیاده روی به سمت سالن، دیدیم که بله. یه صف تشکیل شد و خواهران و برادران عزیز پلیس گرجستان مشغول چک کردن پاسپورت، واچر هتل و بلیت برگشتند مسافران تور باتومی هستند. ابتدا یه اقا اومد که واچر هتل و و بلیت برگشت رو چک میکرد. خداروشکر در این مرحله کسی به مشکل نخورد. از این مرحله عبور کردیم و جلوتر رفتیم و پاسپورت رو تحویل خواهران محترم دادیم که پس از چک کردن پاسپورت و کارت واکسن، مهر ورود به کشور گرجستان بر روی پاسپورت زده شد (قبل از سفر گفتن که به ازاء هر روز که در گرجستان میمونید، 100 دلار باید باهاتون باشه و چک میکنن! کسی چک نکرد ولی خب باهاتون باشه خیالتون راحت تره).
چون میخواستیم داخل فرودگاه سیم کارت بگیریم، از یه صرافی 50 دلار چنج کردیم تا بتونیم سیم کارت بگیریم. واحد پول گرجستان لاری هست زمانی که ما سفر کردیم (خرداد 1401) هر لاری حدود 10500 تومن بود. یه سیم کارت گرفتم با اینترنت نامحدود 7 روزه از اپراتور بی لاین به قیمت سی لاری (به نظر گرون میومد، یادمم رفت داخل شهر چک کنم قیمت رو. اصولا بعد از خرید، چک کردن قیمت فایده نداره دادا). میتونید عجله نکنید و داخل شهر بگیرید که به نظرم ارزون تره. پس از حدود یک ساعت معطلی و وقتی همه جمع شدند راهنمای محترم تور اومد و گفت که بچههای هتل فلان و فلان و فلان با من بیان. تقریبا بیست نفری بودیم. سوار اتوبوس شدیم و به سمت هتل راهی شدیم.
هتلی که داخل شهر باتومی گرفته بودیم هتل Royal Goergia بود. هتل خوب و تمیزی بود و فقط یه بدی داشت که یکم از مرکز شهر فاصله داشت. یه استخر کوچولو هم طبقه آخر داشت که میتونستید اونجا یه تنی به آب بزنید. داخل مسیر فرودگاه به سمت هتل، تور لیدر چند تا تور داخل و خارج شهر رو بهمون پیشنهاد داد که ما ترجیح دادیم از تور استفاده نکنیم. خلاصه تا رسیدیم هتل و اتاق و تحویل گرفتیم ساعت از 12 گذشته بود و شب اول به این صورت گذشت.
صبح بیدار شدیم و رفتیم واسه صبحانه. صبحانه رو خوردیم و اومدیم آماده شدیم که بریم بسوی شهر. برنامه رو چک کردم که ببینم قراره از کجا شروع کنیم. چون هتل یکم از مرکز شهر فاصله داشت، با استفاده از اپ یاندکس، یه ماشین درخواست دادیم و منتظر ماشین شدیم (مثل اسنپ خودمون دقیقا).
روز اول
خب روز اول برنامه سفر ما به این صورت بود: بازدید از میدان اروپا، تندیس مدیا، برج ساعت، بلوار باتومی، مجسمه علی و نینا، میدان پیازا، کلیسای جامع مادر مقدس
در کل اینا برنامه دور روز بود که ما در روز اول تقریبا همه رو رفتیم چون بهم نزدیک بودن.
روز دوم
روز دوم هم پارک 6 می، دریاچه نورگیلی، آکواریم، دلفیناریم و مسجد باتومی بود. که دلفیناریوم رو چون علاقه نداشتیم نرفتیم. عصر هم در بلوار باتومی شروع به قدم زدن کردیم.
روز سوم
برنامه روز سوم، بیرون شهر بود. روز قبل چند تا همسفرامون (بچههای گل کرمون) چندجا بیرون شهر رفته بودن و خیلی بهشون خوش گذشته بود. مام شماره اون شخصی که بچهها رو برده بود ازشون گرفتیم (تاکسی بود) و باهاش هماهنگ کردیم. اسمش یوسف بود. حاج یوسف (مسلمون بود) صبح حدود ساعت 11 در محوطه پارک 6 می، اومد مارو سوار کرد تاحدود ساعت 20 که برگشتیم هتل. 80 لاری بهش دادیم (دو نفر بودیم جمعا 80 لاری). همین مکانها رو یه سری از دوستان همسفر ما رفته بودند با تور لیدر محترم به قیمت نفری 50 یا 100 دلار (دقیق یادم نیست). تفاوت را احساس کنید. جاهایی که رفتیم:
- makhuntseti waterfall آبشار ماخونتسی
- gonio fortress قلعه گونیو (ورودی داشت 3 لاری)
- Wine House ورودی 20 لاری
- tamar bridge پل تمار
- Botanical Garden (ورودی داشت)
در باتومی دو مورد واسه هم سفرامون پیش اومد که بهتره اینجا بنویسم که یه وقت خدای نکرده شما دچارش نشید!
اول این که در حوالی مجسمه علی و نینو و جاهای دیدنی، به هیچ وجه اجازه ندید بچههای کوچک که گدایی میکنن بیان سمتتون و بهتون نزدیک بشن. یکی از همسفرای ما، یه آقای حدود پنجاه ساله بود که با خانمش اومده بودن و تعریف کرد که عصر که رفته بودن پیش مجسمه، چهار تا پسر بچه کوچک میان ایشون رو احاطه میکنن به این صورت که ابتدا تقاضای پول میکنن و وقتی با بی محلی ایشون مواجه میشن، دو نفر از بچهها (یکی دست سمت چپ و یکی دست سمت راست) دست ایشون رو میگیرن و دو نفر هم پاشون رو، یک نفر هم از پشت سر میاد و دستشو میکنه داخل جیب ایشون و تمام پولا رو...
بله، دقیقا درست حدس زدید. تمام پولای ایشون رو میبرن. شاید اولش واستون مسخره بنظر برسه که اخه چندتا بچه چطور میتونن همچین کاری رو انجام بدن. ولی متاسفانه این کارو مثل آب خوردن انجام دادن و پولای بنده خدارو بردن. این بنده خدا هم تعریف میکرد که نمیدونستم باید کدومشون رو بگیرم و به این ترتیب همگی فرار میکنند و هرکدوم به یه طرفی میرن.
مورد دوم در اطراف میدان اروپا و یا جاهای دیگه، هستند هموطنایی که (بهتره اسمشونم هموطن نذاریم چون واقعا کار کثیفی رو انجام میدن) تا متوجه میشن ایرانی هستید به چایی دعوتتون میکنن و باهاتون گرم میگیرند و پس از اینکه به بقول خودمون نمک گیر شدید و مطمعن شدن بهشون اعتماد کردید، میگن شب بیا بریم فلان کلاب که آشنا هست و از رفیقام هستند و... و اگه برید، هرچی دارید باید بذارید و بیاید بیرون (دیدم که میگم) پس مراقب باشد چون این میتونه بدترین اتفاق در طول سفرتون باشه از نظر من.
شب سوم تور لیدر پیام داد و گفت فردا ساعت 6 لابی هتل باشید برای حرکت به سمت ایستگاه راه آهن. صبح روز چهارم صبح ما داخل لابی منتظر بودیم و تورلیدر سروقت اومد دنبال ما و رفتیم مابقی بچهها رو سوار کردیم که عازم تفلیس بشیم. ساعت هشت رسیدیم به ایستگاه راه آهن و حدود ساعت هشت و نیم قطار حرکت کرد و حدود ساعت 14 رسیدیم به تفلیس (اینم داخل پرانتز بگم که ساعت گرجستان نیم ساعت از ایران جلوتره). حتما اگر خواستید با قطار از باتومی به تفلیس و یا بلعکس سفر کنید، حتما حتما حتما سعی کنید روز برید و از منظره لذت ببرید. قطار این بخشی که ما صندلی گرفته بودیم، بخش اکونومی بود و زیاد راحت نبود. مثل صندلی اتوبوس ایران نبود و حالت ثابت داشت.
تفلیس
بعد از رسیدن به تفلیس، منتظر لیدر تور تفلیس موندیم و تور لیدر محترم با ون ما رو مجدد به هتل برد. مثل تورلیدری که در شهر باتومی بود، اینجا هم تورلیدر در مسیر چند تا تور معرفی کردن که ما طبق معمول توری رو شرکت نکردیم و ترجیح دادیم خودمون دست به اکتشاف بزنیم. هتل ما در شهر تفلیس یه هتل سه ستاره به اسم هتل batuni بود و نزدیک ایستگاه مترو. 15 دقیقه پیاده روی تا ایستگاه. این هم بگم که هتل شهر باتومی به مراتب بهتر از اینجا بود. ولی ما سخت گیر نیستیم که. لذتشون ببر برادر. علاوه بر مترو چند تا صرافی، بازارچه و مرکز خرید هم حوالی هتل هست.
خلاصه بعد از تحویل اتاق از خانم لووسی، با همسفرامون که در هتلهای دیگه اقامت داشتند قرار گداشتیم که ساعت 18 حوالی میدان اروپا باشیم. از هتل زدیم بیرون و به کمک گوگل مپس محترم، راهی ایستگاه مترو شدیم. بعد از 15 دقیقه پیاده روی، رسیدیم به ایستگاه مترو. اینم بگم که داخل گرجستان زبان انگلیسی آنتن نمیده. فقط با دانشجوها و افراد خاصی میتونین با زبان انگلیسی ارتباط برقرار کنید و کمتر فروشندهای حتی در فروشگاههای بزرگ انگلیسی صحبت میکند (تا جایی که من متوجه شدم). رسیدیم به ایستگاه مترو و دیدم که بدبختی تازه شروع شد. خرید کارت مترو!!!! پس از چند بار شکست، بالاخره اقایی رو پیدا کردیم که انگلیسی متوجه میشد و ما رو راهنمایی کرد که بتونیم کارت مترو بخریم. هزینه کارت مترو 2 لاری و 10 لاری هم شارژ کردیم. شما اگه یدونه کارت بگیرید دو یا هر چند نفر هم زمان میتونن از اون استفاده کنن (البته اگه اعتبار داشته باشد). خلاصه کارت رو گرفتیم راهی محل سوار شدن شدیم.
بصورت خیلی شیک و مجلسی تا مرکز شهر رفتیم با پرداخت 3 لاری. (1/5 من و 1/5 لاری سجاد) همین مسیر با تاکسی بین 8-9 لاری بود. مترو خیلی قدیمی بود و صدای گوش خراشی داشت. در کل واسه ارتباط گرفتن و شناخت مردم شهر، وسایل نقلیه عمومی رو ترجیح میدم. واسه حمل و نقل اگر تعدادتون زیاد بود چهار تا هفت نفر میتونید از برنامه یاندکس Yandex استفاده کنید (مثل اسنپ یا تبسی خودمو). ون هم داره. اکثرا تاکسیها هم تویوتا پریوس هستند. واسه حمل و نقل مشکل زبان هم برخورد نمیکنید چون نیازی نیست با راننده صحبت کنید. درچند روزی که در تفلیس بودیم برنامه ما بصورت زیر بود که واستون مینویسم:
روز اول
بازدید از میدان اروپا، پل متخی، حمام سولفر، مسجد جمعه، پل عشف منطقه اباتو، مجسمه نایریکا،پارک ریکه، پل صلح (پل صلح رو حتما شب هم یه سر بزیند و لذتشو ببرید).
روز دوم
خیابان روستاولی، ساختمان اپرا، کلیسای کاشویی، پارلمان گرجستان، موزه ملی، میدان ازادی، مجسمه جرجیس، برج ساعت، کاخ ریاست جمهوری، کلیسای انچسخاتی، کلیسای تثلیت (همشون نزدیک به هم هستن)، دریاچه تفلیس، کلیسای متخی، مجسمه شاه وختانگ، کلیسای سنت چرچ؛، خیابان شاردنی، دریاچه لاکپشت ها.
روز اخر
تفلیس قدیم، خیابان مرجان شویلی، پارک متاسمیندا
اگه علاقه دارید حتما پارک آبی جینو پارادایس هم یه سر بزنید (تا جایی که من متوجه شدم آخر هفته و تعطیلات یکم هزینهاش از روزای معمولی بیشتره). بپای سرزمین موجهای آبی مشهد یا اپارک تهران نمیرسه، ولی خالی از لطف نیست و از تفریحات گرجستان محسوب میشه.
تا یادم نرفته این هم بگم، کلا در گرجستان، سگ به فراوانی دیده میشه و تقریبا همه جا هست، حتی در ورودی پاساژ، مترو، هتل ها و ... (البته بی آزارن و پلاکهایی به گوششون نصب شده که نشون میده مرتب کنترل میشن). در آخر، پرواز ما به سمت ایران از تفلیس ساعت 22 بود، که تقریبا زمان رسیدن به مقصد و نحوه پذیرایی در هواپیما مانند رفت بود و من اینجا دیگه به اون اشاره نمیکنم. ممنون از وقتی که گذاشتید. امیدوارم مفید باشه واستون. کم و کسری بود ببخشید. ارااادت.
نویسنده: محمد نام آور