مدت ها درفکر سفر خانوادگی با خودروی شخصی به آنسوی مرزها بودم، بالاخره در اواسط تابستان 1401 فرصتی دست داد و کارهای مقدمات اولیه سفر را فراهم کردم،مقصد ام ترابوزان در سواحل دریای سیاه و به قول ترک ها "کارادنیز"بود ولی پس ازبررسی متوجه شدم ، خیل عظیمی از بزرگواران عرب به سوی ترابوزان راهی شدند و عنان قیمت های هتل و اجناس در ترابوزان از کف رفته و به دلیل استقبال مسافران از تور ترابزون، این شهر بسیار شلوغ است، تصمیم گرفتم به شهر خلوت ،خنک و نسبتا بزرگ ارزروم بروم، امور اداری برپایه بروکراسی معمول شامل: تمدید پاسپورت خانواده ، تائیدیه گمرک و کاپوتاژ خودرو(یک میلیون تومان)، گواهینامه بین المللی یک ساله (250 هزارتومان)،اخذ بیمه ترک (SIGORTA) از بازرگان یکماهه با هزینه 950 هزار تومان را انجام دادم.
در گمرک فرودگاه پیام فقط سه نفر متقاضی دریافت کاپوتاژ بودند ولی تائید و تطبیق فرم ها و نهایتا یک مهر و دوسه امضا را تا حوالی ظهر کش دادند! خدارا شکر کردم که قصد واردات و صادرات نداشتم وگرنه باید چند فصلی را در آنجا رفت و آمد می کردم، برای دریافت پلاک بین المللی معطلی نداشتم و در گوهردشت کرج خیلی زود کارهای لازم را انجام دادند و صبح زود راهی شدیم، پس از عبور از شهرهای قزوین، اتوبان پر از چاله وچوله زنجان به تبریز، صوفیان، مرند و ماکو حوالی عصر به شهر بازرگان رسیدیم و پس از گشتی در شهر متوجه شدیم بهترین هتل بازرگان ، هتل شهریار است که از قضا آن روز اتاق خالی نداشت و نهایتا در هتل نسبتا معمولی آرمان اقامت گزیدیم، به طور کلی شهر بازرگان به لحاظ سطح خدمات به مسافران وضعیت خوبی ندارد، سرویس های دستشویی عمومی در کنار مسجد بسیار کثیف بود،تغییر در زیرساخت مبلمان شهر مرزی و ارتقای سطح خدمات به مسافران از اولویت های مورد نیاز آن می باشد.
اصل بیمه نامه ترک(sigirta) را از شرکت بیمه مستقر در شهر گرفتم و مقداری لیر از دلال مطمئن خریداری کردم که به مراتب از صرافی های آزاد تهران و کرج ارزانتر بود در شهر بازرگان گویی همه فروشنده ارز بودنند و کسی بیکار نبود، مغازه های حوالی گمرک مرزی نیز بیشتر فروشنده سیگار متاع پرطرفدارمردم ترکیه بود، صف پمپ بنزین در بازرگان تقریبا شلوغ بود ولی تمایلی به فول کردن باک بنزین نداشتم و 75 درصد باک پر بود ، میخواستم عملکرد بنزین 95 درصد اوکتان کمپانی شل یا بریتیش پترولیوم در ماشین را آنسوی مرز تجربه کنم . پس از استراحت و یک خواب خوب در هتل، صبح زود راهی مرز شدیم، حدود 30 ماشین جلوی ما بود و صف به کندی جلو می رفت، علائم راهنمایی برای امور گمرکی بسیار کم یا اصلا وجود نداشت، بیشتر باید دقت میکردید که آدم ها به کدام سمت با عجله می روند که شما هم به دنبال آنها بروید و از قضا همان جایی بود که مد نظر بود.
خلاصه پس از دوساعت و اندی معطلی ، تشریفات گمرکی را انجام دادیم و مبلغ 1میلیون 400هزارتومان به عنوان مابه التفاوت هزینه بنزین(قانون ملال آور گمرکی) را پرداخت کردم و به سمت مرز ترکیه هدایت شدیم،نکته قابل تامل در مرز ترکیه: نظم و ترتیب خوب در مراحل امور اداری مرزی، وجود بنر های راهنما جهت انجام امور اداری، نظم و مرتب بودن لباس نیروهای نظامی و ستادی، اصرار بی مورد مسافران ایرانی برای بردن سیگار بیشتر از تعداد قانونی برای فروختن و سود بیشتر در ترکیه ( هر مسافر بالای 18 سال می تواند سه باکس سیگار معادل 600 نخ به ترکیه وارد کند) و بی نظمی در پارک و صف کامیون های ترانزیت، راهپیمایی دو کیلومتری ایرانی های بدون ماشین در راه بازگشت به وطن با ساک های بزرگ و انباشته بود. شایان ذکر است که تا همین چند وقت پیش سود فروش سیگار نزدیک به دو برابر بود ولی به خاطر افزایش عرضه سیگار در ترکیه سود قابل توجهی نصیب ایرانی ها نمی شود.
بعد از طی مسافت 40 کیلومتر و عبور ازکنار چشم انداز زیبای کوه آرارات به شهر کوچک دوبایزید رسیدیم و از آن عبور کردیم،وجود مقر پاسگاه های نظامی (jandarma) در فواصل کم، با سنگر بندی های مستحکم که سال 57 ( انقلاب) و جنگ ایران و عراق را تداعی می کرد و خودرو های زره پوش وگشت های نظامی حاشیه جاده مشهود بودکه بیانگر تنش میان دولت مرکزی و مناطق کردنشین ترکیه است، ولی در عین حال امنیت و آرامش در مسیر حکمفرما بود ودو طرف به این درک رسیده اند وجود توریست های ایرانی برای آنها نعمتی بزرگ و حیاتی است، پس از یکساعت و اندی به شهر آغری رسیدیم، شهری کوچک ودر عین حال شلوغ و پر از جنب وجوش، با استعانت از اپلیکشن آفلاین OSM And ، فروشگاه MIGROS (مشابه فروشگاه هایپر کشور خودمان ) را پیدا کردیم و بچه ها طبق معمول به سراغ آبمیوه های با کیفیت و خوشمزه با مارک cobi،شکلات و تنقلات رفتند.
قیمت غذا در ترکیه و همچنین قیمت خوراکی ها با توجه به رشد تورم در این کشور خیلی بالا رفته بود به طور مثال قیمت آبمیوه یک لیتری از 4.70 لیر به 15.80 لیر رسیده بود ولی با توجه به کیفیت عالی و خوش طعمی فرسنگ ها از محصولات داخلی مان جلوتر بود، در کل مسیر 350 کیلومتری تا شهر ارزروم یکی دوجا برای بررسی مدارک سفر متوقف شدیم ولی باسرعت و در کمال احترام اجاره عبور دادند، به واسطه وجود آب فراوان ، زمین های زیر کشت زیادی به چشم میخورد و نا خود آگاه از کم آبی کشور خودمان غبطه خوردم ، نشانگر باک خودرو آلارم اخطار اتمام بنزین داد 70 کیلومتر مانده به ارزروم در پمپ بنزین مجهز بین راهی با امکانات خوب 20 لیتر بنزین زدم ، لیتری 22.38 لیر و به مرور صدای کم موتور ماشین ، شتاب و روان شدن و ماندگاری خوب آن کاملا ملموس شد، نکته قابل تامل اینکه متصدی پمپ بنزین ابتدا شماره پلاک بین الملی ماشین را درنرم افزار درج می کرد سپس نازل بنزین را به دست شما می داد ، در حوالی شهر هوراسان بالای تپه قلعه ای با شکوه قد علم کرده بود.
پس از عبور از روستا ها و شهر های کوچک با جاده خوب و روان و عموما پرشیب و فراز، مساجد تک مناره و زیبا در کنار خانه های کوچک و کم امکانات که گویی تمام زیبایی و شیک بودن آبادی شان را پای مساجد شان ریخته اند همچون taslicay-Eleskirt ،horasan، koprukoy، pasinler به شهر خنک، نسبتا بزرگ و مذهبی ارزروم رسیدیم.
ورودی شهر پهناور و بسیار خلوت بود در میدان مرکزی شهر کنار یک قلعه قدیمی، نماز جمعه باشکوهی در حال برگزاری بود، بالاخره به هتل مورد نظرمان به نام 'catalkaya 'رسیدیم ، دوهفته قبل از سفر این هتل 4 ستاره را با امتیاز عالی 9.6 بوکینگ از سایت داخلی رزرو هتل در ترکیه "otelz" بدون پیش پرداخت برای 4 روز به مبلغ 5270 لیر رزرو کردم. هتل تمام معیارهای مد نظرم از قبیل تمیزی اتاق، صبحانه مفصل و کامل، نزدیکی به مراکز خرید و رفتار خوب پرسنل را داشت از انتخابم راضی بودم چرا که انتظارات دختر پرتوقع و سختگیرم را هم برآورده کرده بود.
پس از تحویل اتاق ، گشتی در شهر زدیم و برای صرف ناهار به رستوران خوب و معروف MUAMMER USTA رفتیم و غذای معروف ارزروم به نام cag kebap خوردیم، هر سیخ آن 30 لیر بود و تا زمانی که اعلام نکیند کافی است ، کباب را با سیخ سر میز برایتان شارژ می کنند. سر آشپز این رستوران یک ایرانی مسیحی بود و برای خوش آمدگویی سرمیز ما آمد ویک کارت دعوت به کلیسا برای روز یکشنبه به ما داد و تبلیغ مسیحیت از نوع پروتستان در یک شهر مذهبی پر از مسجد با طنین 5 مرتبه اذان با صدای بلند که در تمامی شهرقابل شنیدن بود در یک جامعه سکولار را هم تجربه کردم.
صبح اولین روز حضور در ارزروم به رستوران هتل رفتیم و الحق صبحانه بسیار متنوع ، کامل و خوشمزه ایی را تجربه کردیم ، گویا رستوران هتل چاتالکایا در این شهر از معروفیت خاصی برخوردار است و ازاین حیث بسیار خوش شانس بودیم که این هتل را برای اقامت انتخاب کردیم.
پس از صرف صبحانه به مرکز خرید MNG ششمین مرکز خرید بزرگ ترکیه به فاصله سه دقیقه پیاده روی از رستوران فوق رفتیم، انواع مارک ها ی معروف درآنجا نمایندگی داشتند، تنوع اجناس زیاد بود و برای دیدن تمام فروشگاه های آن به دو روز زمان لازم است. امکانات سرویس، صندلی استراحت ، جای بازی کودکان، فود کورت بزرگ و متنوع ، استارباکس،میگروس، لوازم الکترونیکی، خستگی پاها را ازیاد برده بود ، به نحوی که پس از عزیمت شب هنگام به هتل محل اقامت مان با نگاهی به موبایل متوجه شدم، قریب به 18 کیلومتر در آن مرکز خرید پیاده روی کرده بودم!به عبارتی دوسه کیلومتر بیشتر از حد میانگین یک فوتبالیست حرفه ای در یک بازی سنگین.
شهر ارزروم دو مرکز خرید بزرگ به نام های PALERIUM , FORUM ERZUROM نیز دارد که مساحت آنها از مرکز خرید MNG کوچکتر بود ولی اجناس اوت لت بیشتری در آنجا موجود بودکه می توان با قیمت های ارزانتر پوشاک و اجناس خارج از فصل را خریداری کرد. در تمامی مراکز خرید در طبقه بالا فود کورت دایر بودو بارزترین آنها فست فود زنجیره ایی معروفKING BERGER بود، قیمت یک همبرگر با نوشابه و یک پاکت کوچک 200 گرمی سیب زمینی سرخ کرده 87 لیر بود، از طبقه بالای مرکز خرید MNG چشم انداز یک هتل 5 ستاره به خوبی مشخص بود.
برنامه بعدی ما بازدید از منطقه کوهستانی و مشهور ارزروم به نام "palan Doken" با پیست اختصاصی و بین المللی اسکی و تله کابین مجهز با هوای مطبوع و پر از اکسیژن با فاصله 15 دقیقه ایی از شهر بود که هر ساله دوستداران اسکی از اروپا وسایر کشورها به این منطقه می آیند و اکثر هتل ها شلوغ است. با توجه به ییلاقی بودن این منطقه ، اکثر ویلاهای لاکچری قشر مرفه نشین شهر ارزروم در این منطقه قرار داشت ، آب وهوای کوهستانی، باد های خنک و آسمان آبی وشفاف زیبایی آنجا را دوچندان کرده بود، در ابتدای این منطقه و در دامنه کوه، کمپ و استادیوم اختصاصی و بسیار زیبای تیم فوتبال ارزروم اسپور با امکانات عالی چشم انداز زیبایی داشت به نحوی که آرزو کردم زمان به عقب میرفت تا میتوانستم بغض استعداد فوتبال ام را در آنجا بترکانم.
صدای بلند اذان در 5 نوبت با صدای بلند در شهر طنین انداز است،پخش اذان با حداکثر صدا از بلندگوی تمامی مساجد در 4.30 صبح شاید برای توریست ها کمی عجیب باشد،درعین حال پسر 8 ساله من از خوف صدای بلند خودش را به تخت من رساند. مردم ارزروم نسبت به شهر های دیگر ترکیه مذهبی تر و مقید تر هستند به نحویکه به قول یکی از اهالی شهر، ارزروم را همانند شهر قم ایران تشبیه کرد ، ولی در شهر خانم ها انواع پوشش ها از مدل غربی تا روبنده و آقایان از شلوارک تا لباس تابستانه ، تردد می کنند و مهمتر اینکه عقاید هر کسی برای خودش و جامعه محترم بود.
نکته دیگر این شهر پر آب بودن آن است طوریکه تقریبا سر هر کوچه در شهر شیر آب قابل شرب و خنک با فشار زیاد مشهود است. علاقه مردم به خوردن صبحانه "kahvalti" جزئی از فرهنگ ترکیه است و فروشگاه های صبحانه(مثل فروشگاه های لبنیات سنتی کشور خودمان) در سطح شهر زیاد به چشم می خورد. متاسفانه استعمال سیگار هم جزیی از فرهنگ ترکیه است و درسطح شهر از هرسه نفر ، دو نفر درحال کشیدن سیگار بودند
از اماکن دیدنی ارزروم میتوان به قلعه ارزروم که سال 415 میلادی توسط امپراطوری دوم بیزانس ساخته شد،آبشار و سد تورتوم، مجسمه ننه هاتون قهرمان ملی، مدرسه و مسجد منار دوقلو و موزه خانه آتاتورک را نام برد.پس از چهار روز با رضایت کامل خانواده از خرید و مسافرت به سمت مرز برگشتیم و تقریبا پس ازنیم ساعت توقت و انجام امور گمرکی وارد خاک ایران شدیم.هزینه مسافرت از ابتدا تا انتها برای یک خانواده چهارنفره،45 میلیون تومان شد که حدود 10 میلیون تومان آن هزینه هتل بود، اگر هتل سه ستاره گرفته بودم تقریبا 35 درصد ارزانتر بود ولی کیفیت و راحتی در مسافرت برایم اولویت دارد. از تجربه رفتن به ارزروم همراه با خانواده بسیار لذت بردیم، به واسطه مهربانی مردم به هیچ وجه احساس غربت نکردم، خوردن آب ارزروم به قدری جاذبه دارد که گویی مجددا تو را به سمت اش می کشاند.
نویسنده: شاهین خلج