الموت (دره قاتلین)
در امتداد دره ای طولانی که از شمال قزوین شروع میشود و تا کناره های دریای خزر امتداد می باید روستا های پراکنده ای وجود دارد که از قرن ها پیش الموت نامیده میشود.
از شمال با استان های گیلان و مازندران ،از شرق به استان البرز و از جنوب به استان قزوین محدود است .علاوه بر این الموت مابین کوه های البرز که سلسله شمالی ان به سیالان معروف است نیز شهره است .
الموت علاوه بر بعد گردشگری ان همواره بر حسب فرامین سلاطین صفویه و زندیه بر سر اراضی ان اختلاف بوده ولی شهره ان نه به خاطر این موضوع بلکه به خاطر ورود حسن صباح فرمانروای مقتدر و مرموز اسماعیلیان در سده پنجم هجری بوده است.
دره قاتلین یا به انگلیسی valley of assassins هم به این دلیل به اینجا اطلاق میشه که حسن صباح فدائیان زیادی داشته که فرمان کشتن مخالفانش در سراسر قلمرو گسترده اون زمان را توسط اون ها اجرا میکرده.
بازی معروف assassins creed و Prince of Persia را به نوعی اقتباسی از افسانه های الموت میدونند .
مکان های گردشگری
به طور کلی الموت به بخش غربی و شرقی تقسیم میشود که بخش غربی ان به مرکزیت رازمیان با جاده ای به رحیم اباد شمال میرسد و بخش شرقی ان به مرکزیت معلم کلایه و عبور از گرمارود و پیچ بن به جنگل های دوهزار و تنکابن ختم میشود .
در الموت بیش از پانصد روستا و ده ها مکان برای گشت و گزار وجود دارد ولی سعی میکنم اینجا به طور مختصر به معرفی بعضی از ان ها بپردازم.
راه های رسیدن:
از تهران:
- معروف ترین راه
بعد از عبور از ازاد راه تهران قزوین و نرسیده به میدان مینودر و طی مسافتی حدود 4 ساعت بدون در نظر گرفتن ترافیک شما به قلعه الموت میرسید.
البته من چون به واسطه کارم و علاقه ام به سفر سعی میکنم بهترین و بکرترین راه برای برای بهره بردن هرچه بیشتر از مسیر به شما معرفی کنم:
- راه پیشنهادی (حداقل بین ده تا دوازده ساعت تا قزوین برای سفر یک روزه)
پس از رسیدن به قزوین و عبور از کمربندی ان مسیر الموت غربی که از جاده بهرام اباد- رازمیان میگذرد را انتخاب کنید .
بهترین زمان برای مسافرت :
بهارفروردین*****
تابستان شهریور****
پاییز مهر***
زمستان اسفند **
بهترین زمان برای مسافرت به الموت با توجه به اوضاع جاده ،اب و هوا و طبیعت ماه فروردین هستش که تقریبا تمام الموت به رنگ سبز در میاید و شکوفه ای گیلاس و قله های پر برف و رود های پر اب اون زیبایی منطقه رو دو چندان میکنه . سعی کنید تو نوروز و اوج مسافر سفر نکنید و نیمه دوم و یا قبل از عید سفر کنید.
مدت زمان پیشنهادی: دو روز
بعد از رسیدن به قزوین پیشنهاد میشه از ساعت 8 صبح به سمت الموت حرکت کنید . اگر از جاده غربی بروید تا قلعه حدودا سه ساعتی در راه هستید که البته اگر توقف کنید و از جاذبه های بین راه دیدن کنید قطعا بیشتر از این مقدار طول کشه . در ابتدای جاده غربی شما از منطقه باراجین و پارک جنگلی ان که در سمت راست شما قرار داره رد میشید . به تازگی کار اتمام ساخت جاده پیاده روی و دوچرخه سواری اون به پایان رسیده و مردم معمولا در ایام پایان هفته به قصد ورزش به اونجا می ایند .
در سمت چپ دانشگاه ازاد و مراکز شرکت های دانش بنیان اون قرار داره که دیدنش از نزدیک خالی از لطف نیست.
اگر فقط یک روز وقت دارید پیشنهاد میکنم مستقیم به الموت برید ولی اگر دوروز یا بیشتر وقت دارید دیدن پارک جنگلی باراجین و باغ وحش اونو از دست ندید.
نکته جالب درباره باغ وحش اینه که توسط یه مهندس ایرانی دانش اموخته امریکا اداره میشه و چون عشق به حیوانات و نگهداری از اون براش مهم تر از رشته و اهدافش تو زندگی بوده به قزوین میاید و این باغ وحش رو با کمترین امکانات میسازه و الان به یکی از زیباترین نقاط دیدنی قزوین تبدیل شده .
بعد از طی دقایقی به تابلوی بهرام اباد که سمت چپ جاده هست برخورد میکنیم و این در اصل ابتدای مسیر به منطقه الموت هست .در هر فصلی که به الموت بیایید طبیعت بکر ان زیبایی های خاص خودش را دارد در بهار به رنگ سبز ،در تابستان رنگ زرد و پاییز رنگارنگ جلوه خاصی به این منطقه سحر امیز داده است .عبور از کوه های اتشفشانی منطقه با دور نمای کوه های طبقه ای و سر به فلک کشده البرز تحسین هر بیننده ای را به خود باز میدارد . در حدود بیست دقیقه ای که میگذرد دوباره به سر دور راهی میرسید که که سمت چپ شما را به مقصد میرساند .در همین بین هست که تابلوی پیست اسکی و تله کابین منطقه کامان و زرشک جلب توجه میکند و البته بیشتر فعالیت ان در فصل زمستان است .
تا به این جای سفر ارتفاع از سطح دریا مدام بالا میرود و از همین نقطه سر پایینی جاده شروع میشود . بعد از طی پانزده دقیقه دیگر از مسیر، اولین منظره از دره الموت شگفت زده تان میکند . باید حواستان باشد که فرمان ماشین را سفت بچبید که جاده پیچ و پیچ و منظره رویایی پیش رویتان سبب حادثه نشود .
به مقتضای زمانی که به الموت سفر میکنید ممکن است رنگ و لعاب این منظره نیز تغییر کند . در ماه شهریور که مصادف است با فصل برداشت برنج زیبایی این دره دو چندان میشود و رود شاهرود که از وسط این دره میگذرد و سرانجام به دریای خزر میرسد این مزارع را سیراب میکند.
در پاییز رنگ مزارع با پایان برداشت برنج کم کم به رنگ زرد در می اید و چون گاهی کشاورزان زمین های خود را به جهت سوزاندن اضافات ان اتیش می زنند دود بلندی از قسمت های مختلف به وضوح نمایان است .
در میانه راه و بعد از تابلوی روستار فلار (که از معروفترین سایت ها برای پرواز با پارا گلایدر هم هست ) میتوانید توقف کنید و از میوه درختان که زالزالک معروف ترینشان است نوش جان کنید.
حدودا به 8 کیلومتری رازمیان که میرسید سرازیری جاده شیب بیشتری به خود میگیرد و مکان های مناسبی برای عکاسی در گوشه سمت راست جاده تعبیه شده که میتوانید با خیال راحت توقف کرده و از این مناظر شگفت انگیز بیشترین بهره را ببرید .
از همین منظره شهر رازمیان نیز نمایان است . منظره ای شگرفت به مانند نقاشی های چسبیده به دیوار میوه و چه بسا با شکوه تر ، طبیعی تر و ملموس تر چرا که اکنون میتوان با چشم دید و در ذهن تجسم کرد و تا ابد در خاطر ماندگار کرد.
(نمایی از رازمیان در فصل بهار)
کوه های سر به فلک کشیده البرز با نقش نگار مارپیچش همچون پازلی چینش این منظره در کنار دره الموت و شالیزار های برنجش که اکنون از فراغت فصل درو رها شده و به ارامی زمستان سخت و سرد و البته سفید پوش شدنشان را به انتظار نشسته اند.
(نمای رازمیان در فصل پاییز)
به سمت شهر که برویم در حدود 50 متری جاده خاکی میشود و میطلبد اهسته برانیم و صد البته از این نظیر چاله و خاکی ها و زخم اوضاع نابسمان مردمان و اوضاع معشیتشان نیازمند همتی والا و جانانه است و ما امروزه به وضوح میبینیم که مردمان این دیار نه از فرط گرمی هوا و کم ابی بلکه با سیلی صورتشان را سرخ نگه داشته تا کمبود امکانات و نبود تجهیزات کافی ذره ای از مهربانی و مهمان نوازی اشان کم نکند.
در کل بگویم الموت ظرفیت های بی نظیری برای گردشگری تخصصی دارد و سالانه به ویژه در فصل بهار و تابستان هزاران گردشگر از گوشه و کنار این کره خاکی به الموت می ایند و صد ها و هزاران سفر نامه و عکس و فیلم و لحظات ماندنی به عنوان توشه سفر و سوغات به کشورشان میبرند. به طور خلاصه میتوان ظرفیت های گردشگری الموت را به دسته های زیر خلاصه کرد
- گردشگری تاریخی- فرهنگی: بعه قصد گشت و گزار تفریح معمولا یک یا دو روزه دیدن قلعه ها و بناهای تاریخی و بافت روستایی، معاشرت با مردم و چشیدن طعم غذاهای محلی ان
- کوهنوردی و پیاده روی طولانی: به قصد صعود به قلل مرتفع البرز مثل سیالان، علم کوه، خشکچال و.. یا رسیدن به شمال از طریق الموت
- پرنده نگری: به قصد دیدن تخصصی پرندگان مثل عقاب ، کبک و انواع دیگر که الموت به جهت جغرافیا و طبیعت خاص خود امکان و ظرفیت عظیمی در جذب این گروه از گردشگران دارد
- غار نوردی :به دلیل عدم تحقیقات جامع و نبود اطلاع رسانی کافی و لزوم داشتن تجهیزات برای ورود به ان هنوز ظرفیت این قسمت الموت تمام و کمال مورد استفاده قرار نگرفته غار سفید اب تنها یک نمونه از ده ها نمونه ریز و درشت ان است
- صخره نوردی: منطقه نمونه اندج و گرمارود میتونه به صورت پایلوت مورد استفاده قرار بگیره
- تور های رصدی: به قصد ستاره نگری و رصد قمر های منظوه شمسی که جالب است بدانید الموت در نشریه معتبر National Geographic جز ده سایت برتر برای این منظور معرفی شده
- دوچرخه سواری: پیمایش مسیر تا الموت غربی یا تنکابن
- تور های رفتینگ(قایق سواری در اب های خروشان): قبلا توسط گروه های محلی با تجهیزات حرفه ای و افراد مجرب انجام شده و تا نزدیکی سفید رود هم پیش رفتنه اند ولی متاسفانه الان به دلیل وسعت کم ابی،نبود امکانات و بهسازی مناسب و استفاده بیش از اندازه در مسیر توجیه ندارد.
- گردشگری تجاری: به قصد تجارت و به خصوص صنایع دستی و گیاهان دارویی که متاسفانه در سایه کمبود امکانات گرد اوری ، فراوری و بازاریابی این حیطه هنوز جای کار و بررسی زیادی دارد
در کنار نماد عقاب میدان ،گیلاس ،خوشه گندم و فندق نیز وجود دارد .به طور کلی محصولات الموت به سه دسته تقسیم میشوند :
میوه و صیفی جات که اکثرا شامل گیلاس البالو، انگور، زغال اخته، انواع توت و شاه توت در فصول گرم و زالزالک ،گردو و انگور و انار در فصل پاییز میشود .
(درخت زالزالک)
گوشت و محصولات دامی که گوسفند داران به دلیل وجود مراتع سرشار و غنی و دشت های وسیع و اب رودخانه شاهرود تقریبا در تمام فصول سال جاری است . در کنار ان استخر های زیادی در منطقه اندج،و اطراف گارزخان و جاهای دیگر مشغول به پروش ماهی قزل الا و سالمون هستند
برنج معطر و خوش پخت الموت هم از دیگر محصولات این دیار است .
دیگر محصولات شامل انواع سبزیجات کوهی،گیاهان دارویی مثل گل گاو زبان،آویشن و زرشک کوهی تنها نمونه ای از ده ها محصولات منطقه با برکت الموت است .
کمی جلوتر که بروید تابلوی قلعه لمبسر قرار دارد که بعد از طی 4 کیلومتر و مسیری سر بالایی به شروع محل پیاده روی قلعه میرسید.همین مسیر هم بعد از طی 115 کیلومتر و عبور از روستاهای هیر و ویار به رحیم اباد رودسر میرسد .
قلعه لمبسر یا لمسر را این طور در کتاب های تاریخی تعریف کرده اند: یکی از عجایب ابنیه دنیا بوده که بعضی اثار ان هنوز هم باقی است از اول تا اخر قلعه تقریبا یکربع فرسخ فاصله است و عرض ان کمتر از طول ان است.سنگ های مورد استفاده در قلعه به دلیل حجم و وزن زیادشان امکان جابه جایی با دست نداشته اند و هم اکنون بین تاریخ شناسان و پژوهشگران درباره نحوه ساخت ان اختلافاتی وجود دارد.
این قلعه بعد از قلعه مشهور روستای گازر خان معروف ترین قلعه اسماعیلیان بوده و به گواه مورخان وسعت و عظمت قلعه تحسین عام و خاص را در پی داشته کیابزرگ جانشین حسن صباح بعد از فوت او حمکرانی فرقه اسماعیلیه را از همین مکان ادامه داده و تا هجوم مغول ها و تخریب و نابودی ان دژ ها و دیگر بناهای ان مورد احترام مردم و حکام منطقه بوده.
میتوانید وسیله خود را در سمت چپ پارک کنید و پیاده روی را شروع کنید حدودا یک ساعتی برای پیمایش و برگشت از قلعه نیاز است . مسیر اخیرا با سنگ و ملزومات بهینه شده و ایمنی مسیر تا حدودی تامین شده .به بالای قلعه که میرسید دور نمای شهر و دره الموت به زیبایی نمایان است و صد البته عقابانی در بالای سر شما را محو تماشای خود خواهند کرد .اکنون جز دیوار ها بخش شمالی ان و محل انبار و اذوقه چیز دیگری از ان نمانده است .
به مسیر اصلی که بر گردید و به سمت چپ که بروید بعد از حدودا 500 متر شهر رازمیان تمام میشود و مسیر 17 کیلومتری تا رجایی دشت فرصت خوبی برای طی مسیر و ارامش و لذت بردن از زیباییهای محصور کننده ان به شما میدهد .
طی مسیر به اسامی روستاهای ریز و درشتی بیشماری بر میخورید .بعد از رسیدن به تابلوی روستای سر سبز چرشدره مکانی برای پارک ماشین هست که میتوانید پیاده شده و به تماشای زیبای سبزی یا زردی این شالیزار های بی انتها و عبور رودخانه خرودشان شاهرود به نظاره بنشینید .هستند افرادی که خود را به کناره رودخانه میرسانند و به ماهگیری و تهیه غذای پیک نیک مشغول میشوند.
در ادامه مسیر به تابلوی روستای سفید اب میرسید که درست نرسیده به شهر رجایی دشت قرار دارد که بعد از طی حدودا 27 کیلومتر به غار معروف ان میرسید که البته به جز استفاده از تجهیزات تخصصی و راهنما رفتن به داخل ان همواره با خطرات جانی و مالی همواره است .
در کل در منطقه الموت تعداد غار ها کم نیز در همین اطراف و نزدیک روستای ویار و آکوجان غار های معروفی وجود دارد که هنوز به طور تخصصی مورد کاوش قرار نگرفته و استفاده ان برای عموم تعبیه نشده .
عده ای زیادی معتقدند علاوه بر بعد طبیعی و گردشگری ان در زمان های بسیار دور این غار ها و شکاف ها طبیعی مورد استفاده انسان های اولیه قرار میگرفته و اخرین تحقیقی که درباره منطقه تاریخی اندج صورت گرفته صحت این شواهد را گواهی میدهد.
به رجایی دشت که رسیدید بعد از عبور از پل اسفالت ان به سمت چپ بپیچید و اینجا همان تلاقی جاده اصلی شهر و الموت غربی است که اکثر مسافران از ان عبور میکنند.
فاصله تا روستای دیکین حدودا 15 کیلومتر و تا روستای زر اباد حدودا 23 کیلومتر است .
از اینجا تا اولین روستا دو طرف جاده پوشیده از چمنزار و مراتع سر سبز است که البته در پاییز به رنگ زرد در امده و نوازش باد های فصلی بعد از عبور از این نعمت خدادادی به ارامی صورت و صد البته روح و جسم ما را نوازش میکند.
زمین فوتبال ، گلخانه در دست احداث بلندی های متعدد و دید فوق العاده ان نسبت به منطقه شما را وسوسه میکند که بایستید و شروع به ثبت لحظات ماندگار از این سفر رویایی بکنید .
بعد از حدودا نیم ساعت به دو راهی روستای دیکین و زر اباد میرسید که از اینجا 8 کیلومتر تا زر اباد و حدودا 10 کیلومتر تا دریاچه اوان فاصله است .
اکثرا من به روستای دیکین که در اصل در امتداد جاده اصلی بنا شده میروم و توقفی در یکی از خانه های محلی که اکنون به اسم قلعه عقاب ها فعالیت میکند میکنم و در مسیر رفت صاحب خانه که همانا پیر زن مهربان و مهمان نوازی هم هست به استقبال ما می اید و ما را متناسب با فصل میزبانی مهمان میوه های خانه اش و چای دبش و خوش طعمش میکند.
اگر مایل باشید میتوانید ناهارا نیز همینجا میل کنید و چون جدیدا امکانات رفاهی برای اقامت مسافران تهیه شده و تجربه شب مانی در خانه های خشت و گلی و بهره بردن از اسمان زیبای الموت شاید شما را به ماندن در این خانه زیبا و طبیعت بکر وسوسه کند و چه بسا بهره بردن از دست پخت صاحب خانه این لذت را دو چندان میکند .
بعد از دقایقی میتوانید به ادامه مسیر بروید که من اکثرا مستقیم به قلعه میروم که از این نقطه حدودا 40 دقیقه ای تا پای قلعه فاصله است .
از روستای دیکین تا بزرگترین شهر یا بهتر بگوییم روستای الموت ده کیلومتری راه است و دوباره مناظر و وسعت و تغییر جالب و چند باره شکل دره ها لذت این مسیر را برای شما و همسفرانتان دو چندان میکند.کمی جلوتر به یک باره قله های پوشیده از برف ان هم در اوایل پاییز شما را به شگفت می اورد و با دیدن اولین نما از شهر معلم کلایه و دژ معروفش که بر بلندای صخره ای چسبیده به شهر قرار دارد تاب شما را برای عکاسی چند باره به شماره میاندارد .
قبل از ورودی شهر معلم کلایه پارک زیبایی به همراه شهر بازی کوچی برای استفاده از بچه ها تعبیه شده که نزدیکی ان به شهر و مسیر طولانی جاده به خصوص در فصل تابستان که هوا قدری ملایم تر است مسافر ها را ترغیب به گذراندن وقت و استراحت در اینجا میکند.
به شهر که وارد شوید میدانی نام اشنا دوباره سر راهتان قرار دارد " عقاب". میدان عدی میدان ماهی و دو طرف شهر مغازه های پراکنده ای قرار دارد که محل کسب مردم این شهر است . به مانند تمام شهر و روستای های الموت محیط داخلی ان ها اکثرا ساکت و جز خیابان اصلی که به واقع محل گذر ماشین و تجمع افراد محلی است جا های دیگر ان به ندرت ادمی پیدا میشود .
بعد از طی حدودا یک کیلومتر هم شهر تمام میشود و از این نقطه 25 کیلومتر تا پای قلعه فاصله است .
هر قدر که جلو میرویم قلل مرتفع البرز برفی بیشتر خود نمایی میکند . در ابتدای پاییز اکثر قله های مرتفع ان سفید پوش شده اند .خالی از لطف نیست بگوییم که الموت به دلیل همجواریش با استان های البرز و مازندران از قدیم الایام موقعیت سوق الجیشی به خصوصی داشته و همواره مورد غارت و حمله حاکمان محلی بوده و حتی بعد از حمله اعراب به ایران مردم دیلمان مقاوت های جانانه ای در برابر قوای دشمن داشته اند و همین صعب العبور بودن و دسترسی ویژه ان به منابع سر شار طبیعی یکی از دلایل انتخاب ان توسط حسن صباح برای مرکز قلمروی فرمانروایی خود بوده است.
در مورد کوه های الموت هم به اختصار باید بگویم که رشته کوه های تخت سلیمان که دارای چندین قله بالای 4000 متر است معروف ترین ناحیه این مناطق است که همه سال گردشگران بیشماری برای سیاحت و صد البته کوه پیمایی های دشوار به انجا سفر میکنند . مهمترین مسیر دسترسی به قله های دیگر منطقه مثل خشکچال،سیالان،علم کوه هم از مسیر های روستاهای گازرخان،هنیز و گرمارود با همراهی راهنمای محلی به راحتی میسر است.
حدودا ده کیلومتری که از معلم کلایه عبور میکنیم به روستای شهرک میرسیم که در تلاقی با ازاد راه در دست احداث قزوین- الموت و تنکابن قرار دارد که با توجه به قول های چندین ساله مسئولان و نگرانی های امنیتی و زیست محیطی ان نمیتوان دورنمای مشخصی برای اتمام پروژه در نظر گرفت . ناگفته نیست که در صورت اتمام پروژه و ورود بیشمار گردشگران معلوم نیست چه بلایی بر سر طبیعت بکر و جاذبه های بیشمار الموت بیاد .در همین زمان جاده و کناره های قلعه و قسمت ها مختلف دره پر از از زباله و خاطره نویسی گاه و بیگاه مردم بر این میراث کهن و تاریخی .
در روستای شهرک هم به تازگی یک اقامتگاه بوم گردی افتتاح شده که به مثال روستاهای دیگر غذا های محلی و خانه های با بافت سنتی پذیرای مسافران مشتاق هست.
قدری که داخل روستا شویم تابلوی در سمت چپ اسامی روستا هایی را نوشته که در میان تمام ان ها نام " اندج" جلوه ویژه ای میکند.البته این ناحیه اسم های دیگری هم دارد که از جمله ان میتوان به قدمگاه حسن صباح ، دره اندج اشاره کرد.
تا خود روستا 8 کیلومتری راه هست . اسفالت مسیر تعریف چندانی ندارد ولی خود همین باعث میشود به ارامی برویم که لذت دیدن منظره های اطراف را دو چندان میکند.
اندج بیشتر به شکل و شمایل شگفت انگیز صخره هایش مشهور است و درون اکثر ان ها ده و بلکه ها صد ها حفره و غار مانند که به گواه بعضی تاریخ پژوهان حاکی از وجود تمدن چند هزار ساله در ان میدهد.
علاوه بر ان اندج محل دیده بانی فداییان الموت هم بوده و وجود مکانی به نام دیده بانی دولگان در وسط مسیر و توقفگاه ان که در نزدیکی غار های اندج قرار دارد تاریخ اعجاب انگیز این ناحیه را مرموز تر و لزوم توجه و بررسی حول این روستا و اطراف ان را بیشتر میکند.
سراسر سمت چپ مملو از زمین های برنج،گندم و لوبیا است که از کنار ان رود" اندج رود" گذر میکند و در اوایل بهار پر ابی اش نشان از اب شدن برف زمستان قبل دارد.در کنار این در روستای ملا کلایه(که تابلو ندارد) کارخانه برنج کوبی کوچکی قرار دارد که در انتهای فصل تابستان و اوایل پاییز اهالی روستا که شمارشان امروزه از انگشتان دست هم فرا تر نمیرود مشفول برداشت محصول و فراوری ان میشوند.
بعد از گذر از روستای کنداسر و در حدود 1 کیلومتر جلوتر دری زد رنگ قرار دارد که ظاهرا قرار است پارک یا تفرجگاه بشود ولی به محض این که وارد ان بشویم دیدن صخره های چسبیده به هم و حفره های عجیب و غریب و سکوت محض حیرت و شگفتی را به همراه می اورد. این همان جایی است که از تمدن چند هزار ساله سخن میگوید .عده ای به خاطر ظاهر عجیبش به سوراخ بینی تشبیه میکنند .و البته دیدن با چشم خود گویای همه چیز این طبیعت بکر و وصف ناشدنی است ...
در ادامه مسیر دو استخر پروش ماهی قرار دارد که اتفاقا امکان خرید ماهی تازه هم از ان ها وجود دارد و در فاصه 200 متری سنگ نوشته ای به نام " دیده بانی دولگان" محل توقفگاه بعدی ماست.
حوضچه ابی طبیعی در کنار همینجا قرار دارد و پس زمینه های درختان گیلاس، گردو و صخره های بلند و پر اوازه اندج که شور و شوق مارا به دیدن هر چه بیشترش ترغیب میکند.
در سمت چپ دو حفره در دل صخره ها کنده شده که با پلکانی به بالا به داخل ان میشود وارد شد و این تنها یکی از صد ها جان پناه فدائیان در دوران با شکوه اسماعیلیان بوده. دور تا دور مسیر پوشیده از برگک ها نارنجی و زرد است و گه گداری گردویی از بالای درخت می افتد و ما را دعوت به خوردنش میکند . یکی از بهترین مکان ها برای برپایی بساط منقل و جوجه کبابی همینجاست به شرط ان که مانند بقیه زباله خود را جمع کنید و به مکان انباشت ان تبدیل نکنیم.فنس هایی که در اطراف میبینید باغ های اهالی و در ادامه که بروی مسیری کوتاه برای پیاده روی و دیدن روستا از بلندای تپه ای محیا است .
(حفرهای کنده شده در دل سنگ- مورد توجه گردشگران خارجی )
مسیر را که بر گردیم در خلاف جهت مسیرمان صدای اب های خروشان رود به گوش میرسد و تنها بعد از طی دقایقی رودخانه خروشان اندج در کنار طبیعت با شکوهش رخ مینماید .
از همین مسیر میتوان پیاده از لابه لای باغ ها به رستای اندج رفت و برگشت که حدودا یک ساعتی زمان میبرد و یا در دل صخره های مجاور قدم گذاشت که بدون داشتن مسیر مشخص و با پای پیاده به علت گرما و سختی مسیر و بعضا نیاز به سنگ نوردی توصیه نمیشود.
اندج گردی که تمام شد میتوان راه قلعه را در پیش گرفت که حدودا بیست دقیقه ای با ماشین طول میکشد.
دوباره که به مسیر اصلی بر گردیم تنها یک روستا مانده تا به جاده اصلی گازر خان که در مجاورت قلعه قرار دارد برسیم.
روستای شترخان که تمام میشود یه تابلو مسیر ما را مشخص میکند سمت چپ قلعه الموت(حسن صباح) و مستقیم گرمارود و جاده شمال.
از اینجا مسیر اکثرا سر بالایی است و باغ های گیلاس ، کندو های زنبور عسل گنبد طلایی امامزاده و دیواره های بلند قلعه راه و لذت پیمودنش را برایمان لذت بخش میکند.
اولین جاذبه قابل ذکر در مسیر دره گرگ ها و رود ان هست که از سمت بالای قلعه شروع میشود و در راستای دره های عمیق به موازات جنوب ان کشیده میشود . گفته میشود که در ایام قدیم اسیابانی در اینجا بوده و در کاوش های اخیر داخل قلعه شواهدی مبنی بر وجود کارخانه های کاشی ، اهنگری و انواع ابزار الات جنگی در داخل و اطراف قلعه پیدا کرده اند و دلیل نام گزاری این دره به این نام نیز وجود گرگ به گواه ساکنین محلی افسانه ها می باشد .
تابلوی روستای گازرخان هم به رنگ سبز در کنار تابلو دره است که جمعیت ان را در ایام پیک جمعیت 6000 تخمین زده که میتوان شلوغ ترین روز روستا را در ایام محرم و به روزهای تاسوعا ، عاشورا و مراسم تعزیه خوانی ان نسبت داد که صد البته دیدنی و شنیدنی است .
از مرکز روستا که مسجد ان در گوشه قرار دارد شیب مسیر بیشتر و خرابی جاده و چاله چوله های ان افزایش میابد .کافی است ماشینی در جلوی شما ترمز بزند و راننده هم نابلد باشد تا برگشتن و دنده عقب به کابوسی برای بقیه تبدیل شود.
خانه های روستاییان در مسیر ساده ولی اکثرا نوسازی شده است که با تابلوی " سوئیت دربستی" خود نمایی میکند.در جلو در خانه ها پیر مرد و زنانی قامت خمیده و مو سپید که به وضوح گذر ده ها عمر کمرشان را خم کرده گاهی مرا به فکر فرو میبرد که چگونه ممکن است به دور از تکنولوژی دنیای جدید و زرق و برقش مردمانی چنین لبخند به لب داشته باشند و با اشاره دست ما به نشانه ادب و مهمان نوازی دستی برایت تکان بدهند یا سلامی بدهند .
دو دقیقه تا پارکینگ قلعه بیشتر نمانده و از همینجا است که دیواره های صخرای قلعه در سمت راست عظمت و شکوه دوران فرمانروایی اسماعیلیان و نماد فرمانروایی انان را دقیقا جلوی چشمت تجسم میکند.
به کنار بلیط فروشی قلعه که میرسیم نوبت قدری استراحت نوشیدن جرعه ابی و اماده شدن برای پیاده روی یک ساعته و البته نفسگیر و جذاب است.
درباره قلعه الموت میتوانم بگویم که در سال 252 هجری به دست (حسن بن زیر علوی) بنا شده و به جهت موقعیت ممتازی که دارد همواره ارزش استراتژیک و موقعیت نظامی ممتازی داشته .پایین تر از قلعه روستای گازر خان قرار دارد . در سال 483 هجری حسن صباح و یارانش به قولی با حیله قلعه را تصرف میکند و به مدت دو قرن به مرکز خلافت اسماعلیه مبدل میگردد. در کاوش هایی که طی دهه های 50 و60 میلادی و اخیرا به سرپرستی خانم حمیده چوبک اجرا شده وجود بیمارستان، رصد خانه، کتاب خانه و انواع کارگاه های نظامی در داخل و اطراف قلعه به اثبات رسیده.
مسیر پیاده روی هم با شیب ملایم رو بالا شروع میشه و حدودا بیست دقیقه ای برای رسیدن به قسمت بالایی قلعه که برج های دیده بانی و انبار اذوقه میشه طول میکشه .شاید در ابتدا برای خیلی ها این مسیر نه چندان طولانی نفس گیر و خسته کننده باشه و بارها شده خیلی به حسن صباح و یارانش نا سزا دادن که " اخه مرد حسابی جای بهتر برای قلعه ساختن نبود" ولی قدری همت و قدم اهسته میخاد که در عین حال از قلعه لذت ببرید و زیبایی سفرتون رو دو چندان کنید.
خود قلعه به مرور زمان تخریب شده و به جز صخره های سنگی که قلعه بالای اونه و قسمت های اندرونی شامل مسجد مولا سرا که هنوز داره روش کاوش میشه چیزی ازش نمونده ولی قطعا چشم انداز قلعه از بالا و نقش و نگار های روی دیواره قلعه که به گواه کاوش گر اون حاکی از پیچیده ترین سیستم ابرسانی زمان خودش بوده تجربه ای شگفت انگیز و ناب را براتون به ارمغان میاره. چگونه شد که اسماعیلیان و فدائیانشون سال های سال های ممالک خودشون را از اینجا مدیریت میکردند و با کارد خودشون مخالفان خودشون را از بین میبردند اون هم در نبود وسایل ارتباط جمعی الان مثل اینترنت یا وسایل نقلیه همه و همه باعث میشه این سفر چیزی جز یه گشت و گزار ساده براتون بشه و مثل خیلی ها مجاب بشید درباره قلعه ، حسن صباح و فدائیانش بیشتر بدونید .
در بالای قلعه دور نمای زیبایی از طبیعت پاییزی الموت و روستاهای ان و جاده پیچ در پیچ منهتی به قلعه به طور دلفریبی نمایانه و استخرهای پروش ماهی ، باغ های گیلاس رنگارنگ و قله های پوشیده از برف البرز حتما برای دقایقی من و شما را نشستن به کناری و غرق شدن در این همه زیبایی و سحر و جادو دعوت میکنه.
در بالای قلعه یه کافی شاپی به نام دسکند وجود داره که تابستونا اکثرا پنجشنبه جمعه بازه که در حقیقت مکان اذوقه قلعه بوده.
نکته اخر اینکه مواظب بچه هاتون در راه پیاده روی قلعه باشید و به هیچ وجه ولشون نکنید .
در راه برگشت هم میتونید از دسترنج خانم های دستفروش اونا که گاهی گیلاس و البالوی خشک و یا انواع سبزیجات کوهی میفروشند خرید کنید و خاطره این سفر خوش را تا بازگشتنتون به یادگار داشته باشید.
پوزش میخام که نتونستم تمام جاذبه های الموت را اینجا براتون بیان کنم که قطعا هم معرفی تک تک اون با ذکر جزییات از حوصله خیلی از خوانندگان خارجه و مجالش نیست .
امیدوارم لذت کافی برده باشید و حتما از این بهشت گمشده ایران دیدن کنید.
دیگر مناطق گردشگری مهم الموت:
دریاچه اوان ****
روستاهای پیچ بن، گرمارود،آ تان و ابشار ان****
دژ شمس کلایه یا میمون دژ **
قلعه نویذر**
کاروانسرای پیچ بن ***
مسیر های پیاده روی بی شمار از مبدا روستای گرمارود سینا به روستا های اطراف و شب مانی در خانه های محلی***
غار های روستا های سفید اب،اکواجان و.. **
تعدادی از مراکز اقامتی بوم گردی سنتی و توصیه شده الموت:
خانه قلعه عقاب ها در روستای دیکین *****
اقامتگاه بوم گردی زر اباد ****
اقامتگاه بوم گردی روستای شهرک***
هتل نویذر در روستای گرمارود **
سوئیت های اقامتی باغ گلستان در روستای گازر خان**
تعدادی از رستوران های توصیه شده در مسیر :
رستوران فارسی بعد از گردنه قسطین لار
پذیرایی سنتی قلعه عقاب ها در روستای دیکین*****
رستوران حدادی و درگاهی در معلم کلایه
رستوران باغ گلستان ( برادران صفری در روستای گازرخان)
مسیر دسترسی به الموت و شمال
الموت شرقی: قزوین- رجایی دشت- دیکین- معلم کلایه -گازرخان
الموت غربی: قزوین- جاده باراجین بهرام اباد -رازمیان - رجایی دشت- دیکین- معلم کلایه
مسیر شمال از الموت غربی :
قزوین- رازمیان- هیر- ویار - رحیم اباد
مسیر شمال از الموت شرقی:
قزوین- رجایی دشت- معلم کلایه- گرمارود- پیچ بن- جنگل های سه هزار و تنکابن
معرف کتاب های مرجع و مفید درباره الموت:
تاریخ جهانگشای جوینی جلد سوم
تاریخ الموت نوشته دکتر سید علی شهروزی
خداوند الموت نوشته پل امیر و ترجمه ذبیح الله منصوری ( رمان)
الموت نوشته ولادیمیر بارتول ( نوسینده استرالیایی)
دره قاتلین نوشته فریا استراک ( سفر نامه)
تاریخ اسماعلیه و عقاید ان به قلم فرهاد دفتری
هزینه های سفر :
مبنا اتومبیل شخصی از قزوین برای سفر یک روزه
30 لیتر بنزین ( برای اطمینان باک پر)
هزینه ناهار حدودا نفری 20 تومان با توجه به جا و کیفیت غذا
هزینه بلیط قلعه نفری 2500 تومان قلعه لمبسر بلیط ندارد
هزینه اقامت خالی در خانه های محلی از 50 تومان و خانه های زیر نظر میراث شبی 60 تا 90 تومان با احتساب شام و صبحانه
زمان های پیشنهادی سفر به الموت:
تمام بهار به خصوص اوایل بهار *****
تابستان به خصوص تیر ماه ( برداشت گیلاس) و شهریور(برداشت برنج و زغال اخته) ****
پاییز مهر و ابان ****
زمستان اسفند***
سوغات الموت:میوه های فصلی از انواع گیاهان دارویی گرفته تا گیلاس ، البالو ، ذغال اخته و انار و گردود تازه و..
صنایع دستی : که متاسفانه به صورت پراکنده یافت میشه و جز در مغازه های سطح شهر معلم کلایه و بعضی خانه های سنتی مثل روستای دیکین در بقیه جا به ندرت به فروش میرسد
و کلی عکس و یه تجربه ناب و دلچسب و ماندگار