هیچ وقت چابهار رو یه مقصد گردشگری خوب نمیدونستم و اعتراف میکنم کلا سیستان و بلوچستان رو فقط به عنوان یه منطقه واسه خرید اجناس نسبتا ارزون میدونستم. اما با این سفری که به چابهار داشتم پی به افکار اشتباهم درباره این استان بردم. طرز فکری که شاید خیلی از مردم راجع به سیستان و بلوچستان دارند. وقتی به اشتباه خودم درباره این منطقه پی بردم، با خودم گفتم کمترین کاری که میتونم انجام بدم اینه که بقیه رو از این اشتباه و گمراهی خارج کنم.
چابهار تنها بندر کشورِ که متصل به آبهای آزاد و اقیانوسِ و این ویژگی منحصر بهفرد این بندر اونجا رو به مکانی خاص تبدیل میکنه. اقیانوس هند سومین اقیانوس بزرگ روی کره زمین هست که چابهار به اون متصله. یه نکته خیلی جالب درباره بندر چابهار و گواتر اینه اگه از این بنادر به سمت قطب جنوب حرکت کنیم، با هیچ خشکی برخورد نمیکنیم. یعنی مستقیم و بدون واسطه به قطب جنوب متصل هستن.
جادههای سیستان و بلوچستان
پیشنهاد من برای رسیدن به چابهار جادههای زمینیه. البته اگه فرصتش رو دارید. جادههای این منطقه یه جورایی خاص هستن. یا جدید هستن و با کیفیت، یا کهنه هستن و داغون. مسیرهای اصلی معمولا با کیفیت هستن. مسیرهای کرمان به چابهار و زاهدان به چابهار جادههای بدی نداره ولی متاسفانه مسیر چابهار به بندر عباس (چابهار به روستای درک) یکی از بدترین جادههاییه که تا بحال دیدم. نمیدونم تا حالا هیچ مسئولی از چابها به “دَرَک” نرفته که این جاده رو ببینه؟
همچنین مسیر چابهار به بندر گواتر هم یکی دیگه از بدترین جادههای توی ایرانِ که چالههای فضایی داره! و ما توی این جاده دوبار لاستیک ترکوندیم! جاده باریک با چالههای فضایی، که اگه حواستون پرت بشه، یا از روبرو ماشین بیاد و نتونید از همه قسمتهای جاده استفاده کنید و خدای نکرده روی این نقاط مینگذاری شده برید، قطعا رینگ ماشینتون تاب برمیداره و پنچر میکنید.
اگه با ماشین شخصی به این منطقه سفر میکنید حتما یه چشمتون به کیلومترشمار ماشین باشه چون جادهها صاف هستن و خلوت و ناخودآگاه آدم گاز میده و بدون اینکه متوجه بشه سرعت بالاتر میره. و آخرین نکته درباره سفر زمینی اینه که اگه سفر به چابهار با ماشین شخصی رو میخواید تجربه کنید، کارت سوخت ماشینتون رو فراموش نکنید و حتما همراهتون باشه. اونجا هنوز بدون کارت سوخت بنزین نمیدن! و مجبور میشید از بنزینهای آزاد که کنار خیابون میفروشن استفاده کنید.
چابهار
هر شهری جاذبهها و زیباییهای خاص خودش رو داره. علاوه بر بازدید از مکانهای تاریخی و جاذبههای گردشگری، معاشرت با مردم محلی یکی از راههای لذت بردن از سفرِ. بهتره منطقه آزاد چابهار رو از خود شهر چابهار جدا در نظر بگیریم و برای بازدید از هرکدوم جداگانه وقت بذاریم. گرچه با خرید کردن در سفر شدیدا مخالفم، اما با این وجود منطقه آزاد چابهار برای خرید پارچه و بعضی از لوازم آشپزخونه جای خوبیه و میشه ازشون استفاده کرد. طبق گفته اهالی منطقه بزرگترین تجار و کسبه چابهار هم تبعه افغانستان هستند. طبق گفته دوستمون، افغانها در تجارت بسیار موفق و با تجربه هستن و بزرگترین تاجرهای این منطقه و کشورهای حوزه خلیج فارس افاغنه هستند. مردم شهر چابهار و کلا منطقه سیستان و بلوچستان بسیار بسیار خونگرم و مهربون هستن، یا لااقل اونهایی که ما باهاشون برخورد داشتیم اینجوری بودن. این مساله رو خودتون با معاشرت با مردم بهتر متوجه میشید. پس لطفا فقط از بازارهای لوکس و پاساژها دیدن نکنید.
ساحل تیس
تیس یه منطقه نزدیک چابهارِ. یک ساحل امن برای اینکه شب روی شنهای اونجا قدم زد و عکاسی کرد. قلعه پرتغالیها هم اونجاست که خب البته ما نرفتیم! ساحل آروم و کمی شلوغیه که ظاهرا خود چابهاریها شبها اونجا اتراق میکنن و کمپ میزنن.
خورد و خوراک
یکی دیگه از مواردی که توی هر سفر باید بهش پرداخته بشه مزه کردن غذاهای محلی و تست کردن طعمهای مختلف مختص همون منطقه است. تو این بخش همه چیزهایی که خودمون تست کردیم رو واستون تشریح میکنم.
اولین پیشنهادم “شیرچای” هست. که البته فک کنم محلیها بهش “دودپطی” میگن(راجع به این جملهام مطمئن نیستم!). نوشیدنی خیلی خوب و خوشمزهایه. ترکیبی از شیر و چاییه، که همون چای معمولی نیست! و از چاییهایی مثل پودر استفاده می کنند.
عکس ۴
“کرائی”: این غذا انواع مختلفی داره، “کرائی مرغ”، “کرائی گوشت”، “کرائی قرمز” و … . ما کرائی قرمز خوردیم که تندتر از بقیه است و فلفل زیادی داره. این غذا عملا همون خوراک خودمونه که با گوشت مرغ یا گوسفند درست میشه و با نون خورده میشه. مهمترین تفاوتش ادویهایه که داخلش ریخته میشه. معمولا در غذاهای سیستان و بلوچستان از ادویههای هندی و پاکستانی استفاده میشه که البته من شخصا زیاد خوشم نیومد از طعم این ادویهها.
عکس ۵
“کابلی پلو” با گوشت، کباب، مرغ و …: این غذا نوعی غذای برنجیه. الیته طبق شنیدهها انتظار داشتم توی این غذا کمی هویج و کشمش هم باشه، درحالیکه اصلا نداشت. به هرحال این هم یکی دیگه از غذاهایی بود که ما توی چابهار خوردیم، گرچه فکر میکنم این غذا اصالتا یک غذای افغانی باشه.
عکس ۶
“ماهی”: بی شک آدم وقتی به یه بندر سفر میکنه که شغل اکثر مردم ماهیگیریه، حتما باید از ماهیهای تازه اونجا استفاده کنه. اکثر اهالی ماهی شوریده رو پیشنهاد کردن که بخوریم ولی متاسفانه قسمت نشد و مجبور شدیم که “شیر ماهی” بخوریم که می تونم بگم این هم خیلی انتخاب خوب و خوشمزهایه. گوشت این ماهی خیلی با ماهیهای قزلالایی که به خوردنشون عادت کردیم متفاوته. پس لطفا خوردن ماهیهای دریای آزاد رو فراموش نکنید ؛)
علاوه بر خوراکیها و نوشیدنیها، توی این استان میوههای خاصی هم پیدا میشه که معمولا از هند و پاکستان وارد میشن. یکی از این میوهها “انار گلی” یا “میوه کاکتوس” هست (شماره یک در تصویر زیر). میوه خوشمزهایه. رنگ بسیار غلیظی داره و وقتی پوستش رو میکَنی دستت کاملا صورتی (و کمی قرمز) میشه. مزه کمی ترشی داره. واقعا توصیف یک مزه جدید چقدر سخته! میگفتن این میوه خواص زیادی داره.
یک میوه دیگه که تست کردیم، بهش میگفتن “زیتون محلی” نه قیافهاش شبیه زیتون بود و نه مزهاش اما هیچوقت نفهمیدم چرا بهش میگفتن زیتون محلی!(تصویر شماره دو) قیافهاش شبیه گلابیه و مزهاش تا حدودی شبیه به انبه. من شخصا زیاد دوست نداشتم مزه این میوه رو.
عکس ۷: میوههای گرمسیری
مردم و مرام
به جرات میتونم بگم مردم بلوچ یکی از با مرامترین و خونگرمترین مردم ایران هستن. قبل از سفر به این منطقه با هرکی صحبت میکردم میگفتن مراقب باشید، اونجا همه قاچاق فروشن و همه خلافکارن و … خلاصه خیلی مراقب باشید. اما واقعا این نوع نگاه به مردم این منطقه خیلی نامردیه. من تا حدودی بهشون حق میدم، منطقهای که از هر لحاظ محرومه و هیچ صنعتی اونجا وجود نداره. برای نشون دادن مرام این مردم فقط یکی دوتا مثال کوچیک میزنم.
عکس ۸: خندههای کودکانه
توی جاده چابهار و گواتر دوبار پنچر کردیم. دفعه اول که زاپاس داشتیم و چرخ رو عوض کردیم، اما دفعه دوم دیگه زاپاس هم نداشتیم! کنار جاده ایستاده بودیم که یه ماشین نگه داشت و مارو با دوتا چرخ پنچر برد به بندر بریس (نزدیکترین آبادی) که حدود ۱۰ کیلومتر فاصله داشت. اونجا منتظر موند تا آپاراتی لاستیکهارو درست کنه. آپاراتی که دیده بود مسافریم هیچ پولی ازمون نگرفت و گفت شما مهمون مایید و هرچقدر هم اصرار کردیم فایدهای نداشت. آقای راننده هم مارو تا جای ماشین برگردوند بدون اینکه حتی یک ریال پول بگیره. واقعا ارزش این مردم خیلی بیشتر از این حرفهاست. فقط میتونم بگم فوقالعادهان.
توی مسیر چابهار به سمت روستای درک، از یه آقایی پرسیدیم این اطراف کجا یه پارکی هست که صبحونه بخوریم؟ با کلی اصرار مارو برد باغ خودش و گفت حالا اینجا استراحت کنید و صبحونهتون رو بخورید. در باغش رو باز کرد با روی خوش دعوتمون کرد توی باغش. وقتی داشتیم خارج میشدیم خودش چند کیلومتر تا خارج از شهر رو باهامون اومد تا مسیر رو نشونمون بده و بعد برگشت. وقتی میگم واقعا مهماننواز و خونگرمن، یعنی هستن ؛).
حالا برسیم به مناطق دیدنی این منطقه. اگه زمان زیادی برای دیدن مناطق دیدنی چابهار ندارید پیشنهاد میکنم این برنامهای رو که میگم اجرا کنید.صبح روز اول حدودا ساعت ۷-۸ به سمت شرق چابهار حرکت کنید و برید به سمت بندر گواتر. بیش از نیمی از جاذبهها و زیباییهای چابهار در همین مسیر قرار گرفته. دریاچه صورتی لیپار، بندر بریس، خلیج گواتر، کوههای مریخی (مینیاتوری) و درخت معبد (که خودم اینو ندیدم!) همگی در همین مسیر قرار دارند. براساس تجربه، پیشنهاد میکنم مستقیم تا خود گواتر برونید و در برگشت بقیه جاذبه های مسیر رو ببینید چون واقعا حیفه گواتر رو از دست بدید.
خلیج گواتر
در حقیقت خود گواتر هیچی نداره! یه بندر ماهیگیری کوچولو با چندتا قایق و یه دریای متصل به اقیانوس!! یعنی انتظار چیزای عجیبی نداشته باشید. زیبایی این منطقه بخاطر سادگی و ناب بودنشه.اما اگه بخوام جذابیت های این منطقه رو نام ببرم میتونم چندین صفحه واستون توصیفشون کنم. یکی از نکاتی که خلیج گواتر رو واسه من جذاب می کنه موقعیت جغرافیایی این منطقه است. جنوب شرقی ترین نقطه ایران، به عبارت دیگه میشه انتهای ایران و ابتدای پاکستان. نصف این خلیج توی ایران قرار داره و نصف دیگه اش در جنوب غربی ترین قسمت پاکستان واقع شده. وقتی خاک یه کشور دیگه رو میبینی و میدونی دو سه کیلومتر دیگه یه کشور دیگه است حس عجیبی به آدم دست میده. گرچه هیچ وقت مرزبندی کشورها رو دوس نداشتم و آرزو میکنم یه روزی این مرزها برداشته بشن. این حس همیشه توی نقاط مرزی بهم دست میده. مرز بازرگان، جلفا، سِرو، باجگیران و حالا هم گواتر …
عکس9: پرواز بر فراز خلیج گواتر
اما یکی دیگه از جاذبه های این خلیج، دلفین ها هستند. دلفین هایی که در گروه ها و دسته ها کنار قایق شنا می کنند. گرچه طبق گفته محلی ها دلفین های این منطقه از اون مدلی نیستن که از آب بپرن بیرون! ولی باز هم خیلی هیجان انگیزه. یکی از بهترین حس هاییه که تا حالا تجربه کردم. اینکه روی آب منتظر باشی و ببینی یه عده دلفین سر از آب بیرون میارن.
عکس10: یک زوج خوشبخت و شاد از دلفینهای خلیج گواتر
اما یه نکته جالب و جذاب این منطقه وجود جنگل های حرا است. میشه یه قایق گرفت که هم ببره دلفین ها رو ببینیم و هم برگرده سمت جنگل های حرا و اونجا هم دور بزنیم. (هرکدوم از این مسیرها رو برای ما ۴۵ تومن حساب کرد. یعنی ۹۰ هزار تومن هزینه بازدید از این جاذبه ها در تاریخ اسفند ۹۶ شد).
عکس ۱۱: جنگلهای حرا در خلیج گواتر
و اما مهم ترین بخش بازدید از این منطقه که توی ذهنم مونده، مردم هستند. مردمی که علیرغم بودن در مناطق محروم، دلی بزرگ و قلبی مهربون دارن. توی گواتر عابر بانک و کارت خوانی وجود نداره و ما هم چون پول نقد دستمون نبود نمیتونستیم با قایق تسویه حساب کنیم. بهمون شماره کارت داد و گفت هرجا رسیدید که عابر بانک بود واسم کارت به کارت کنید. این اتفاق یکبار دیگه هم افتاد، وقتی توی روستای گواتر غذا سفارش دادیم، اون شخص بدون اینکه هیچ مدرکی ازمون بخواد فقط شماره کارت داد و گفت بعدا واریز کنید. به همین راحتی اعتماد میکنن و دل بزرگی دارن.
بندر بریس
بندر بریس در ۵۵ کیلومتری شهر چابهار قرار داره. یک بندر ماهیگیری کوچک که جدیدا بخاطر منظره فوق العاده ای که داره مورد توجه توریست ها و مردم قرار گرفته. زیباترین بخش این بندر یک صخره بلند در کنار ساحلِ که منظره بسیار زیبایی رو میسازه. پیشنهاد میکنم این منظره رو از دست ندید.
عکس 12: بندر بریس
عکس 13: قایقهای کوچک و بزرگ ماهیگیری در حال استراحت در بندر بریس
عکس 14: نمایی بسیار دور از کوه های مریخی از بالای ساحل صخره ای بندر بریس
کوه های مریخی (مینیاتوری)
یکی از جاذبه های منحصر به فرد چابهار همین کوه های مریخی هستن. کوه هایی که طبق گفته محققین! قدمتی ۴-۵ میلیون ساله دارن. ما که مریخ نرفتیم، ولی میگن شبیه کوه هایی هستن که توی مریخ وجود دارند با این تفاوت که اونا سرخ رنگن ولی این کوه های چابهار خاکستری ان. به نظرم شاید نشه اسم اینها رو کوه گذاشت، چون بیشتر شبیه کوهچه (بر وزن درختچه!) هستن تا کوه. بصورت تخصصی نمی دونم جنس این کوه ها از چیه، اما همینقدر متوجه شدم که به راحتی فرسایش پیدا میکنن و اگه پا روی این کوه ها بگذاریم جای پامون میمونه و تبدیل به خاک نرم میشه.
عکس 15: عکس پاناروما از کوههای مریخی
دریاچه صورتی لیپار
چون خودم این منطقه رو ندیدم زیاد نمیتونم توصیفش کنم. ولی با یه جستجوی ساده میتونید اطلاعات زیادی راجع به اونجا پیدا کنید.
درخت معبد
این رو هم خودم ندیدم! یعنی نمیدونستم چنین چیزی توی همون مسیر وجود داره. بعدا متوجه شدم که از اونجا خارج شده بودیم. پس این رو هم با یه جستجو اطلاعات به دست بیارید ؛)
و اما روز دوم. وقتی توی یه روز تونستید شرق چابهار رو بگردید (گرچه اگه بیشتر فرصت دارید زمان بیشتری رو به این کار اختصاص بدید) روز دوم میتونید به سمت غرب (به سمت بندرعباس) حرکت کنید و از گلفشان و روستای درک بازدید کنید.
جاده چابهار به گواتر جاده خیلی بدیه و فکر میکردم چون مسیر فرعیه طبیعیه که زیاد بهش نرسن. اما جاده چابهار به بندرعباس با اینکه جزو جادههای اصلی محسوب میشه ولی جاده خیلی بدیه و اصلا استاندارد نیست و در حد جادههای روستاییه. پس در این جاده هم مراقب خودتون و ماشینتون باشید ؛)
گلفشان
گلفشان یک تپه چندین متری (دقیقا نمیدونم چند متر میشد!) از گل خشک شده است. بر طبق شنیدهها، فصول بارانی، گل به بیرون پرتاب میکنه. حرکتی شبیه به آتشفشان، با این تفاوت که از این گلفشان آب و گل به خارج زمین پرتاب میشه. زمان حضور ما کاملا خشک و بدون فعالیت بود. یعنی عملا یک تپه گلی رو دیدیم که از لایههای روی هم انباشته شده گل ساخته شده. ظاهرا گل حاصل از این گلفشان برای درمان بیماریهای پوستی (گرچه خودم زیاد اعتقاد به این قضیه ندارم!) و ساخت سفال استفاده میشه. به راحتی میشه از این تپه بالا رفت و از اون بالا یه نگاهی به اطراف انداخت.
عکس 16: این گل فشان حدود ۹۰ کیلومتری چابهار به سمت بندرعباس قرار داره. (۲۰ کیلومتری روستای کهیر)
روستای دَرَک
و اما یکی از متفاوتترین و خاصترین مناطق ایران که در محدوده چابهار قرار گرفته روستای دَرَک واقع در شهرستان زرآباد است. این روستا محل برخورد و تلاقی کویر و دریاس. یعنی جایی که کویر به پایان میرسه بدون هیچ فاصلهای دریا شروع میشه. تصور کنید به یک نخل توی کویر تکیه دادید و به یه مرغ دریایی که از روی دریای روبروتون حرکت میکنه نگاه میکنید … این دقیقا چیزیه که از ساحل درک باید انتظار داشته باشید.
عکس 17
عکس 18
عکس 19: شاید باورتون نشه، ولی اینجا چسبیده به دریا است
عکس 20: آسمان صاف و زیبای ساحل درک
روستای درک در ۱۸۰ کیلومتری چابهار و ۱۰ کیلومتری شهرستان زرآباد قرار داره. تنها نکته منفی سفر به روستای درک، جاده خیلی بد این منطقه است که فکر میکنم مسئولین در حال ساخت جاده جدیدی در این منطقه باشن. درضمن در مسیر چابهار به زرآباد هم کوههای مینیاتوری با کمی فاصله از جاده قرار دارند.
در نهایت لطفا چابهار رو از دست ندید ؛)