روز دوم عید بود که تصمیم به سفر چابهار گرفتیم. بلیط رفت و برگشت رو از هواپیمایی سپهران خریداری کردیم. بلیط رفت ساعت ۷ صبح 4 فروردین 1403 به قیمت ۱۷۰۰ که تقریبا بدون تاخیر حرکت کرد. بوئینگ ۷۳۷ بود و خیلی راحت.ساعت حدود ۱۰ در فرودگاه کنارک اسنپ گرفتیم تا به مرکز شهر چابهار برویم. هزینه اسنپ 220 تومن شد. در مرکز شهر به خانواده برادرم که از تهران با ماشین شخصی حرکت کرده بودند ملحق شدیم.
برای شروع به اسکله لیپار در پشت هتل لیپار رفتیم که پله های زیادی برای رسیدن به ساحل داشت،یک قایق گرفتیم به مبلغ ۵۰۰ تومان تا از دریا لذت ببریم. بعد از جستجو کردن در سایت دیوار، خانه ای به مبلغ شبی 1500 اجاره کردیم و بعد از آن نهار را در رستوران خلیج خوردیم، ماهی شوریده و کرائی گوشت و کباب کوبیده. این رستوران را بر اساس نظر دوستان در لست سکند انتخاب کردیم اما قیمت غذاها بالا بود و خیلی هم خوشمزه نبود. قیمت شوریده با برنج ۳۵۰بود و مابقی غذاها هم همین رنج را داشتند. بعد از نهار گشتی در بازارهای منطقه آزاد زدیم و شب به خانه ای که اجاره کرده بودیم رفتیم. بعد از صرف شام سبکی که در خانه مهیا کردیم برای برنامه فردا آماده شدیم.
تصمیم گرفتیم در ابتدای سفر به سمت غرب برویم که حدود 170 کیلومتر است و مسیر سخت و طولانی تری دارد. و روز بعد به شرق برویم. صبح روز دوم به سمت غرب راه افتادیم، بعد از طی مسیر حدود 1.5 ساعت به کوه گل افشان رسیدیم. تپه ای که از آن گل به بیرون پرتاب میشد. کوه های گل افشان چابهار از نظر علم زمین شناسی یک پدیده ی طبیعی بسیار کمیاب و منحصر به فرد هستند که با ویژگی های خاصی که دارند می توانند در نقش دومین ژئوپارک خاورمیانه به عنوان یک اثر جهانی هم شناخته شوند.
قطر دهانه ی هر یک از این تپه ها حدود چند متر است و از دهانه ی گل افشانی كه همچنان فعال است، گلی به رنگ خاكستری بیرون می ریزد و بر دامنه ی تپه جاری می شود. این عمل به طور متناوب انجام می شود و هر ده تا پانزده دقیقه یکبار رخ می دهد. هر بار که این اتفاق می افتد خاك تپه می لرزد و گاهی در لحظه ی خروج گل و لای از دهانه ی تپه صدایی شبیه شلیك تفنگ شنیده می شود. از آنجا که گل و لای از داخل این کوه ها به صورت چشمه وار بیرون می ریزد برخی آن ها را چشمه های گل افشان هم می نامند. جالب اینکه ارتفاع این کوه ها چیزی حدود 100 متر است. بهترین زمان بازدید از این جاذبه ی شگرف طبیعی دو فصل بهار و پاییز است.
تعدادی از گردشگران تور چابهار هم نشسته بودند و گل بازی میکردند. در پایین تپه تعدادی کودکان بلوچ دست ساخته های گلی خودشان را می فروختند که ایده خلاقانه ای بود. بعد از گل افشان به سمت روستای تنگ رفتیم. مردم این روستا منبع اصلی درآمدشان ماهیگیری است که از این طریق امرار معاش می کنند. زمانی که به این روستا می رسید متوجه ماهیگیران محلی زیادی می شوید که ساعت ها در حال ماهیگیری هستند و به همین منظور اسکله ای در این بندر ساخته اند تا بشود ماهیگیران در آن محدوده حضور بیابند و تماشاچی ها هم بتوانند غرق در تماشای آنان شوند.
به بندر تنگ رفتیم، یک قایق کرایه کردیم تا تلاقی کویر و دریا رو ببینیم. قایق برای مسافران تور جنوب نفری ۵۰ تومان بود. به جایی رسیدیم که کویر به دریا می رسید. منظره به شدت زیبایی بود. در کویر باد به قدری شدید بود که همه لباسها و وسایلمون پر از ماسه شده بود. در کویر کمی عکاسی کردیم و از لغزش پا بر روی رمل ها لذت بردیم. ولی به دلیل طوفانی شدن دریا مجبور به برگشت زود هنگام شدیم.
بعد از اون به اقامتگاه تیاب مکران در بندر تنگ رفتیم و نهار رو که تلفنی از قبل سفارش داده بودیم برامون آوردند. ماهی کدر هر پرس ۳۵۰ بود. بعد از کمی استراحت و گرفتن دوش در اقامتگاه تیاب مکران بسمت ساحل درک حرکت کردیم. از ساحل درک تا تک درخت حدود نیم ساعت پیاده راه بود، اما تعدادی هایلوکس هم بودند که نفری صد تومن میگرفتند و تا کنار درخت می بردند. غروب در کنار تک درخت تعدادی عکس گرفتیم و پیاده به سمت ساحل برگشتیم.
کنار دریا چادر زدیم و صبح روز سوم ساعت 9 به سمت روستای زراباد حرکت کردیم.حدود 35 کیلومتر تا باغهای گرمسیری در مسیر بودیم و از درختان موز و پاپایا دیدن کردیم. هوا به شدت گرم بود. موز کیلویی ۳۶ تومان و پاپایا هر عدد ۵۰ تومان. پاپایا میوه ای در ظاهر شبیه انبه و ترکیب طعم قهوه و طالبی را دارد. شاید خیلی با ذائقه ما جور درنیاید.
بعد از دیدن باغات ساعت ۱۰.۳۰ در جاده اصلی به سمت مبدا حرکت کردیم. تصمیم گرفتیم در مسیر برگشت از کنارک و ساحل پزم هم دیدن کنیم و بعد به چابهار برگردیم تا برای مسیر غرب آماده شویم. در کنارک اول به بازار استوک رفتیم. قیمت کتونی ها خیلی پایین نبود اما باز هم میشد جنس خوب به زحمت پیدا کرد.
نهار را در یکی از فست فودی های همان اطراف صرف کردیم. فلافل های خیلی خوشمزه ای داشتن به قیمت هر عدد 35 تومان. با وجود ماه رمضان بدلیل تعطیلات عید اکثر رستوران ها و اغذیه فروشی ها باز بودند. بعد از صرف نهار به ساحل پزم تیاب که بنظر من زیباترین ساحل چابهار بود رفتیم. از محل پارک ماشین یک مسیر نیم ساعته کوهنوردی خیلی ملایم داشت که به چشم اقیانوس، تنگه عشاق و چند ساحل زیبا می رسید.
دماغه این ساحل شبیه به نهنگ یا وال است و مساحتی معادل نصف بندر چابهار دارد. به دلیل شکل جالب آن، نام "پزم" یا "پوزه کوه" را به این ساحل نسبت داده اند. از طرفی مردم محلی این مکان زیبا را "خلیج تیاب" نیز میخوانند که به معنای "ته آب" است و اشاره به جزیره ای بودن این ساحل روح نواز دارد. ساحل تیاب، دو قسمت صخره ای و شنی دارد که می توان بر روی آن ها نشست و نظاره گر زیبایی های این مکان شد. همچنین این ساحل تمیز و بکر، در کنار شفافیت خارق العاده آب دریا، باعث شده تا لقب " کالیفرنیای ایران" را از آن خود کند.
ساحل تیاب، با صدای برخورد امواج به صخره ها و نوازش دریا بر روی شن های گرم، آرامش مخصوص به خود را به شما القا می کند. این ساحل با صخره های نایابی که دارد، میزبان زندگی صدف های کوچک و بزرگ زیادی است. خرچنگ های ریز و درشت نیز در کنار این صدف های رنگارنگ، پنهان شده اند. درصورتی که کمی صبوری و تعلل به خرج دهید، می توانید چشم های کوچک و صورت بامزه آن ها را درهنگام خروج از زیر سنگ ها تماشا کنید.
پرواز مرغان دریایی بر فراز دریا و ترکیب صدای برخورد امواج با آواز صبح گاهی پرندگان، نمایی حیرت انگیز و به یادماندنی در ذهن خلق خواهد کرد. همچنین رقص نورانی و درخشنده فیتوپلانکتون ها در ساحل تیاب، از دیگر شگفتی های مجذوب کننده این ساحل است که مسافران زیادی را مهمان شبانه این ساحل می کند.
چشم اقیانوس، جذاب ترین دیدنی این ساحل فوق العاده است. یکی از غارهای صخره ای این ساحل، غار کوچکی به شکل بادامی چشم است. با پایین رفتن آب دریا، نمایان شدن صخره از زیر آب، چشم آبی اقیانوس با فریفتگی خاص خود، نمایان شده و دیده ها را محو زیبایی خود می کند.
غروب این ساحل بسیار بسیار زیباست. ما تا غروب زمان کمی داشتیم ولی بهتر میبود که زودتر به این ساحل می رفتیم و تنی به آب می زدیم. آب به شدت تمیز بود و مناظر رویایی زیادی برای تماشا داشت. هوا تاریک شده بود که به سمت چابهار برگشتیم. دوباره خانه ای از دیوار اجاره کردیم به قیمت شبی 1500 و شب را در آنجا استراحت کردیم.
روز چهارم ساعت ۹ صبح به سمت غرب حرکت کردیم. اینبار مسیر کوتاهتر و خستگی کمتر بود. حدود ۴۰ دقیقه بعد به تالاب صورتی رسیدیم که البته بدلیل بارش باران رنگش صورتی نبود. کنار تالاب تعدادی خانم حنا میکشیدن و غرفه های فروش صنایع دستی برپا بود. بعد از تالاب صورتی به سمت درخت انجیر معابد رفتیم. درختی با قدمت چندین ساله که اونجا هم بساط حنا و صنایع دستی برپا بود.
قدمت درخت انجیر معابد به صدسال میرسد که پوستی صاف و خاکستری با برگهای بزرگ و ساده داشته است. مسافران در بازدید از این درخت، میوهای نارنجیرنگ به درشتی فندق را میبینند که از لابهلای برگهایشان چشمک میزند. عصاره پوست درخت انجیر معابد بهعنوان دهانشویه و برای کم کردن دنداندرد کاربرد دارد. همچنین برای درمان دیگر بیماریها همچون درمان اسهال، اسهال خونی و زخم معده مورداستفاده قرار میگیرد.
در بریس بنزین زدیم آنهم در یک صف طولانی که فقط 20 لیتر توانستیم بزنیم. در مسیر کوهای مریخی رو هم دیدیم و بعد از اون به خلیج گواتر رفتیم که ۸۷ کیلومتر از چابهار فاصله داشت. خلیج گواتر نقطهای در جنوب شرق ایران، هم مرز با پاکستان و جز استان سیستان و بلوچستان است. امروزه وجود جنگل های حرا همچنین ماهی و خرچنگ های متنوع توانسته زیبایی بندر گواتر را چند برابر کند. این بندر بی نظیر آب های بیکران خود را از سمت کشور پاکستان با رودخانه نهردشت و از سمت کشور ایران با رودخانه باهوکلات به اشتراک گذاشته است. خلیج گواتر از قسمت خاوری دماغه جیوانی آغاز شده و در پسابندر که نقطه ای در قسمت باختر است به پایان می رسد.
در خلیج گواتر برای دیدن دلفین ها و جنگل حرا و نقطه صفر مرزی قایق سوار شدیم. قایق نفری 150 تومان بود. می گفتند که دلفین هارو فقط موقع ظهر می شود دید. حدود ساعت ۱۲.۳۰ ظهر بود. از دلفین ها فقط دمشون دیده میشد و نه بیشتر، متاسفانه خیلی خودشون رو نشون نمیدادن. در مسیر برگشت به صخره بریس رفتیم و از دیدن منظره دریای پایین لذت بردیم. از بالای صخره قایقهای اسکله دیده میشدند که صحنه زیبایی خلق کرده بودند. نهار رو هم همونجا خوردیم و بعد از استراحت کمی در ساحل رمین و خرید نان از یک نونوایی در مسیر برگشت در محدوده ساحل رمین به محل سکونتمون برگشتیم.
برخلاف نظر بقیه دوستان در مورد کیفیت نان، نان گرد و قطور خوب و خوشمزه ای بود. هرچند که برای روزهای قبل نان لواش از تهران آورده بودیم و ریسک خرید نان در چابهار را نکردیم. شب با بهمراه داشتن زیرانداز و تنقلات به دریای بزرگ رفتیم. اطراف دریا خوراکی های مختلفی مثل آش و جگر و جوجه و بستنی و آبمیوه و.. می فروختند و حسابی شلوغ بود.
برای شام به رستوران بلوچ که تعریفش رو زیاد خونده بودیم رفتیم. رستوران خیلی شلوغ بود و تمام مشتری ها غیر بومی بودند. لابستر یا شاه میگو سفارش دادیم که اول نپذیرفتند و گفتن آماده سازیش یکساعت زمان میبره، ولی ما قبول کردیم و گفتیم منتظر میمونیم. بعد از یکساعت غذا آملده شد. با وجود حجم کم غذا بسیار لذیذ و خوشمزه بود.
روز پنجم به منطقه آزاد برای خرید رفتیم. ما میخاستیم تلویزیون بخریم که گفتن پاساژ پردیس مرکز خریدشه. لوازم توی منطقه آزاد هم اصل هستن هم قیمتشون از جاهای دیگه پایین تره. پاساژهای دیگری هم بودن مثل صدف، تیس و فردوس که برای خرید لوازم آرایشی، شیرچای و قهوه خوب بود. اما بهتر است قبل از خرید قیمت همه چیز را از تهران بگیرید تا ضرر نکنید، چون بعضی چیزها هم قیمت تهران بود و بعضی چیزها خیلی خیلی ارزانتر. شیر چای و چای کرک رو در یکی از پاساژهای منطقه آزاد تست کردیم که خوشمزه بود. چای کرک به صورت بسته یک کیلویی و ساشه ای فروخته می شد. اختلاف قیمت تلویزیون در چابهار و تهران کم بود اما بعنوان مثال برای جاروبرقی اختلاف قیمت مناسب تر و ارزش خرید بالاتری داشت.
شب به سمت فرودگاه رفتیم. پرواز بدون تاخیر انجام شد و بعد از حدود 2 ساعت در هواپیما به تهران رسیدیم.
نکته:
- ما تمام مسیرهارو با ماشین شخصی خودمون رفتیم اما قیمت لیدر رو برای مسیر غرب، شرق و کنارک گرفتیم که به ترتیب دو میلیون، 1800 و 1200 میلیون تومان بود. یک روز کامل دربست در اختیار.
- هزینه کل سفر ما نفری 8300 درومد که حدود 3800 هزینه بلیط هواپیما بود و 4500 هم هزینه خورد و خوراک و خانه و...