چابهار، پایتخت دریاهای ایران

3.8
از 9 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
چابهار، پایتخت دریاهای ایران
آموزش سفرنامه‌ نویسی
09 خرداد 1403 12:00
2
893

بی تو نخل و غروب پیدا نیست   آسمان قشنگ جنوب پیدا نیست

من مسافر شهر چابهار بودم و آمدم تا برایتان چابهار را توصیف کنم !می دانم که قبل از من نیز سفرنامه چابهار زیاد نوشته شده است اما فاکتور زمان بسیار مهم است  و دوست دارم سفرنامه جدیدی برایتان به یادگار بگذارم.  آذر ماه 1402 بود که تصیم گرفتم به سفر بروم و مقصد انتخابی من شهر چابهار در استان سیستان و بلوچستان بود.با اینکه بسیار سفر و تور داخلی می روم تا به حال به این منطقه نرفته بودم و چابهار شده بود رویای دست نیافتنی من ! ما در این سفر 4 خانم بودیم که نهایت سعی خود را کردیم تا لذت ببریم.

راه رسیدن تا چابهار 

بهترین گزینه که البته گران هم هست، هواپیما است. اما مزیت آن،کم بودن زمان رسیدن به چابهار است. اتوبوس همه روزه از تهران به مقصد چابهار حرکت می کند که قیمت آن 450 هزارتومان در هنگام سفر ما بود .(در همین زمان که دارم سفرنامه می نویسم اما هیچ اتوبوسی در سایت ها پیدا نمی کنم)

روش بعد رفتن با قطار تا زاهدان و از آنجا با اتوبوس به چابهار است. ما از شرکت هواپیمایی ایران ایر برای روز 24 بهمن ساعت 11 صبح بلیط هواپیما رفت و ساعت 11 روز 29 بهمن بلیط برگشت خریداری کردیم و قیمت هر بلیط برای هر مسیر یک میلیون و هشتصد هزار تومان بود.  من می توانستم از سایت های داخلی بلیط را خریداری کنم اما به آژانس گردشگری رفتم تا مطمئن تر باشم و چقدر خوب شد که این کار را کردم چون زمان پرواز رفت ما از 11 صبح به 6 صبح تغییر کرد و ما از طریق آژانس مطلع شدیم.

در ضمن در چابهار بنزین بسیار کم است و به دلیل قاچاق، کارت سوخت های دیگر مناطق ایران در این شهر کار نمی کند و باید بنزین را از دست فروشان به قیمت های گزاف تهیه کنید.خود لیدرها نیز همین کار را می کردند و یک بیست لیتری بنزین بین 400 تا 500 هزار تومان مبادله می شد. برای همین سفر با ماشین را توصیه نمی کنم.

اسکان در چابهار 

بنده از طرف محل کار خودم محل اسکان را رزرو کرده بودم.اما در چابهار هتل های زیادی هستند که شما می توانید با توجه به بودجه خود انتخاب کنید.هتل لیپار بهترین هتل چابهار است و هتل های دیگر مثل لاله فردوس و ..هم با قیمت های مناسب تر در دسترس هستند.همچنین بوم گردی ها نیز فضاهای بسیار خوب و زیبایی دارند که با گردش در اینترنت و قیمت گرفتن و مقایسه مکان ها شما می توانید اقامتگاه خود را انتخاب کنید. روش دیگر نیز گشتن در دیوار شهر چابهار برای گرفتن منزل شخصی است.

آب شهری

دوستانی که قبلا به چابهار رفته بودند به ما گفته بودند از آب شهر نخورید و حتما از آب معدنی استفاده کنید .خوشبختانه سوپر مارکت همه جا بود و آب معدنی در دسترس .اما ما یکی دو بار که مجبور شدیم از آب شهری استفاده کنیم هیچ مشکلی نداشتیم و به نظرم آب شهری هم خوب است . 

تور برای گردش 

در شهر چابهار چه خودتان تشریف ببرید چه با تور چابهار تشریف ببرید، برای دیدن زیبایی های بی نظیر آن باید از تور استفاده کنید .اگر ساکن هتل شوید که گشت ها در هتل به شما پیشنهاد می شود اما اگر مثل من خودتان اقدام به گرفتن بلیط کرده اید باید گشت ها را نیز خودتان هماهنگ کنید .برای هماهنگی می توانید به اینستاگرام سر بزنید  و در آنجا چابهارگردی را جستجو کنید.قطعا پیج های زیادی به شما پیشنهاد می شود.از آنها در مورد قیمت و مسیری که می روند بپرسید و انتخاب کنید .در این صورت هزینه کمتری را متحمل می شوید چون دیگر قرار نیست مبلغی را هم به هتل برای هماهنگی گشت بدهید.

لیدر محلی 

 در چابهار مهمترین نکته انتخاب یک لیدر خوب و کار بلد است که هم بتواند همه جا را به شما معرفی کند و هم توانایی گرفتن عکس های زیبا از شما را داشته باشد. حتما این نکته را در نظر داشته باشید که در مورد عکاسی و تواناییشان سوال کنید.

بنده ابتدا با خواندن سفر نامه بی نظیر خانم شیلان صادقی با آقای اسرار هماهنگ کردم به مبلغ 5 میلیون تومان برای 3 روز گردش . متاسفانه روزی که ما آنجا رسیدیم متوجه شدیم ایشان برای کاری به بیرون رفته اند و خودشان کسی را برای گردش ما فرستادند .اما لیدر ما خیلی حوصله نداشت و تقریبا اصلا از ماشین پیاده نمی شد . با توجه به این شرایط  و دیدن لیدرهای دیگر ما تصمیم گرفتیم لیدر خود را عوض کنیم و دو گشت دیگر را با شخص دیگری برویم.لیدر جدید ما جناب آقای علی سربازی معروف به علی چابهاری بود .بسیار لیدر خوب و کاربلدی بودند و ما اصلا احساس نکردیم مسافر ایشان هستیم که واقعا مهمان ایشان بودیم. 

مردم چابهار 

مردم شهر چابهار بلوچ هستند مردان سربزیر که وقتی سوالت را پاسخ می دهند سر بلند نمی کنند ونگاهشان آزارت نمی دهد .زنانی زیبا با لباس های رنگارنگ که بارها ما را دعوت کردند و ما فهمیدیم باید از مردم چابهار رسم مهمان نوازی بیاموزیم .از خوبی و محبت مردم این شهر هر چه بگوییم باز کم است .

آب و هوا ی چابهار 

آب و هوای این شهر بسیار گرم است و حتی در زمستان هم گرمای هوا احساس می شد. من در چند سفرنامه خواندم هوا در این شهر حتی تابستان هم بهاری است اما اصلا اینگونه نبود و وقتی می خواستیم از هواپیما پیاده شویم هرم گرما به صورتمان می خورد .پس اگر گرم بودن هوا آزارتان می دهد حتما زمستان به چابهار سفر کنید.

وسیله نقلیه در شهر 

ما در این شهر اتوبوس واحد ندیدیم و ابتدا از اسنپ برای جابه جایی استفاده کردیم. اما وقتی یک بار هم دربست گرفتیم متوجه شدیم که دربست قیمت کمتری نسبت به اسنپ دارد .مثلا اسنپ از گلشهر تا منطقه تجاری هشتاد هزارتومان هزینه گرفت و در همین ساعت، شب های بعد دربست با پنجاه هزار تومان جا به جا می شدیم.

خوراکی های چابهار

در این شهر حتما شیرچای را امتحان کنید .چای مراکشی را هم بنوشید که پر از عطر انبه است.از غذاهای محلی ماهی میگو و بریانی را هم حتما امتحان کنید .در بازار شهر دست فروشانی هستند که غذاهای محلی می فروشند اگر بدتان نمی آید حتما از آنها کابلی بخرید .کلا غذاهای محلی را باید امتحان کرد.

 روز اول

روز اول سفر 24 بهمن ساعت حدود 9:30 هواپیما در فرودگاه زاهدان نشست تا سوخت گیری کند و مسافرهای چابهار را سوار کند .متاسفانه هنگام خرید بلیط، این نکته که پرواز در زاهدان می نشیند را به ما نگفته بودند(اگر زمان پرواز 4 ساعت بود خودتان باید بفهمید ) اشکالی نداشت. اما اگر می دانستیم قطعا جوری برنامه ریزی می کردیم که یک شب را هم در زاهدان بمانیم. بعد از گذشت یک ساعت پرواز به سمت چابهار انجام شد و ما ساعت حدود 11:30 در چابهار بودیم.

undefined
تصویر هوایی از اطراف چابهار 

قصدمان این بود که روز اول را به منطقه آزاد برویم و به پاس صحبت با مسافران دیگر هواپیما متوجه شدیم که بهتر است در مسیر جاهایی را که وقت گیر نیست هم ببینیم.به همین دلیل بعد از گرفتن بار با یک ماشین هماهنگ کردیم تا به طور مختصر چابهار را نشانمان دهد. ابتدا کنار یک ساحل پیاده شدیم .کمی عکس گرفتیم صدف جمع کردیم آب بازی کردیم . من اسم این ساحل را ساحل شن های طلایی می گذارم.

undefined

 

اگر مسافرت شما را سر ذوق می آورد با توجه به اینکه لوکیشن های عکاسی چابهار بی نظیر است حتما ژست های عکاسی را ببینید و تمرین کنید اگر خودتان هم عکاس نیستید از لیدرهایی که بلاگر هستند و عکس خوب می گیرند استفاده کنید. راننده ما را کنار ساحل هتل لیپار برد و آنجا را به ما نشان داد که پر از کافه های زیبا بود .

undefined

 

بعد کنار اسکله دریا کوچیک رفتیم  و از قایق های ماهیگیری دیدن کردیم.پر از لنج های ماهیگیری بود. ناخدا به ما اجازه داد وارد لنج شویم و داخل آن را ببینیم که خیلی خوب بود .

undefined

 

کمی به سمت شرق رفتیم و ساحل های مرتفع سمت شرق را دیدیم و با منطقه آزاد و پاساژ هایش آشنا شدیم . در بلوار قدس یک پاساژ بسیار تنگ و باریک وجود دارد که نامش پاساژ محمدی است . در آن اجناس زیادی مثل صندل و پتو و چای و نسکافه ...می فروشند که ما فقط تماشا کردیم و یک شیر چای میل کردیم( اگر چابهار رفتید حتما شیرچای بنوشید این نوشیدنی را با شیرهای مخصوص خارجی و چای مخصوص درست می کنند  و امتحان کردن آن می ارزد.)  قیمت شیرچای در بازار 10 هزار تومان بود.

بهترین مراکز خرید چابهار

راننده ماشین در خیابان امام، میدان بیست و دو بهمن به ما گفت که شب ها در این جا همبرگر دست ساز می فروشند که بسیار خوشمزه است و نیز جوجه کباب هایی که با ادویه های خودشان طعم دار کرده اند و ما تصمیم گرفتیم شام را اینگونه تهیه کنیم. حتما حتما پیشنهاد می کنم همبرگر را امتحان کنید چون من که اصلا بو و مزه همبرگر را نمی توانم تحمل کنم با لذت همبرگر را خوردم. طعم ناب آن را هرگز فراموش نخواهید کرد.قیمت هر همبرگر 90 هزار تومان بود قیمت هر سیخ جوجه نیز 20 هزار تومان بود .در این مکان چند صندلی هم بود که آقایان رویشان نشسته بودند و غذا می خوردند و ما تصمیم گرفتیم غذایمان را به آن طرف ساحل ببریم و کنار ساحل باشیم. پس از آن به مجموعه ساحلی دریا بزرگ رفتیم که محلی ها در آن بودند  و همگی کنار دریا لذت می بردند.

 

undefined

 

خلاصه کنم که ساعت حدود پنج در گلشهر چابهار در محل اسکانمان پیاده شدیم و بعد از استراحت و دوش آماده رفتن به همان میدان برای تهیه غذا شدیم. 

undefined

undefined

 

شب به منزل برگشتیم سریع خوابیدیم تا صبح فردا سرزنده آماده گشت باشیم . منزلی که ما در آن بودیم پر از مورچه بود که البته به دلیل رطوبت و گرمای هوا خیلی عجیب نیست اما اگر شما حساس هستید، پماد ببرید تا مورچه ها نزدیکتان نشود .

روز دوم سفر 

25بهمن ساعت 8:30 شخصی که آقای اسرار معرفی کرده بود به دنبالمان آمد .ماشین ایشان پرشیا بود و راحت! گشت مسیر شرق ما و بازدید از جاهای دیدنی چابهار شروع شد. این مسیر حدود 100 کیلومتر است. ابتدا ساحل صخره ای چابهار را دیدیم که به دماغه کمب معروف است. ارتفاع این ساحل صخره ای از اقیانوس بسیار زیاد است و لیدرها تاکید می کنند به خاطر ریزش ها نزدیک کناره ها نروید. از زیبایی این صحنه همین بس که وقتی چشمانتان را ببینید هنوز هم وزش نسیم خنک و صحنه بی نظیر شما را به آرامش دعوت می کند.

undefined

undefined

undefined

 

اضافه می کنم که مردم بلوچ این منطقه به دریای مکران دریای کوچیک به اقیانوس هند، دریا بزرگ می گویند. اگر برایتان سوال است که دریا و اقیانوس چه تفاوتی دارد؟اقیانوس به آب های آزاد متصل است و عمق آن بسیار بیشتر از دریاست .همچنین اقیانوس هند گرمترین اقیانوس دنیاست. یک نما از زیبایی مسیر شرق را ببینید 

undefined

 

توقف دوم ما در مسیر شرق کنار فروشندگان محلی تالاب لیپار بود.که البته چون باران آمده بود وسایلشان را روی زمین پهن کرده بودند.و بسیار زیبا و رنگارنگ بودند .خواهش می کنم برای حمایت از این مردم ازشان سوغات های خود را تهیه کنید .

undefined

 

پس از آن به تالاب لیپار یا همان تالاب صورتی رفتیم. متاسفانه به دلیل بارندگی دو روز قبل تالاب خیلی صورتی نبود .این رنگ به دلیل تعداد بالای پلانکتون ها و جلبک های صورتی است.البته من چون تصاویر را دیده بودم توقع زیادی از این تالاب داشتم که غیر واقعی بود.

undefined

 

منطقه بعدی که ما به نظاره زیبایی ها نشستیم درخت انجیر معابد و یا مکر زن بود.روی این درخت سنجابی کوچک با سرعت بالا حرکت می کرد.تنه درخت حتی برای نشستن و عکس گرفتن هم بسیار لیز بود.قدمت درخت به صد سال می رسد وشاخه ها به سمت زمین می روند دوباره ریشه می زنند و باز بزرگ می شوند. 

undefined
این عکس از اینترنت گرفته شده است.

از دیگر جاذبه های این قسمت کوههای مریخی است که البته در بیشتر مسیرهای می توانید آنها را ببینید.

 

undefined

 

از جاذبه های دیگر کوههای مینیاتوری است. با فاصله زیاد از جاده کوههایی شبیه هم به رنگ خاکستری که هوش را از سر می برد. زمانی که ما به چابهار رسیدیم دو روز بود که باران آماده بود و به همین دلیل همه جا خیس بود.

 

undefined

 

پس از آن به منطقه مرزی ایران و پاکستان  و خلیج گواتر نزدیک شدیم تا سوار قایق شویم و جنگل های حرا و دلفین ها را ببینیم اما متاسفانه به دلیل رزمایش های ایران، آخرین پاسگاه مرزی جلوی ما را گرفت و اجازه نداد تا ما به این منطقه نزدیک شویم و تمام کسانی که آن روز تور شرق رفته بوند ناکام از دیدن خلیج گواتر باید برمی گشتند. ما کنار پاسگاه عکس هایی گرفتیم اما سربازان عزیز کشور خواستند که ما آنها را نگه نداریم و پاک کنیم و به همین دلیل من اجازه عکس گذاشتن از آن منطقه را ندارم.

اینجا دیگر همه گرسنه بودیم و احتیاج به غذا داشتیم. لیدر ما را به رستورانی برد که صبح به آن، غذا سفارش داده بود. طبق رسم این منطقه غذای لیدر را رستوران و مسافر با هم حساب می کنند. یعنی نیمی از پول غذا را رستوران و نیمی دیگر را مسافر می دهد. البته این نکته را لیدر ما و لیدر گروه دیگر اطلاع نداده بودند و ما بسیار تعجب کردیم. هزینه غذا برای هر پرس ماهی و برنج 320 هزار تومن و هر پرس میگو و برنج 380 هزار تومان بود سالاد همراه غذا بود اما پول نوشیدنی را جدا باید پرداخت می کردیم.

اینجا بود که ما واقعا به دنبال لیدر جدید بودیم و از لیدر خود ناامید گشتیم. نکته جالب توجه این است که در خطه سیستان و بلوچستان و شهر چابهار برنج پاکستانی به برنج ایرانی ارجح است و خودشان بهترین برنج را پاکستانی می دانند. غذایی که برایتان می آورند زیاد نیست و باید برای هر نفر یک غذا تهیه کنید.

undefined

 

مسیر شرق را بعد از ناهار به سمت بندر صخره ای بریس ادامه دادیم. باور نمی کنید این همه زیبایی را اینجا ببینید. حیف این منطقه و این دماغه که معرفی نشده اند. باید مدتها اینجا ماند و فقط نگاه کرد. اینجا بود که ما با لیدر جدید آشنا شدیم و توانستیم عکس های خوبی بگیریم. طبق گفته ها دلیل نامگذاری بریس این است که سالها پیش طنابی را محلی ها برای پیمان صلح با هم، گره می زنند و به همین دلیل نام بریس را (ریسیدن طناب ) برای این منطقه انتخاب می کنند.

undefined

undefined
این عکس از طرف دیگر دماغه گرفته شده که لنج ها در آن نبودند.

تور شرق چابهار ما اینجا تمام شد و ما به محل اقامت خود برگشتیم. بسیار گرسنه بودیم رفتیم تا نان بخریم.پرسیدیم صف بر چه اساس است که فهمیدیم اینجا زنان یک صف می گیرند و مردان یک صف و تعداد نان در صف مهم نیست و اگر کسی یک یا دو نان بخواهد بی نوبت به او نان می رسد.بلوچ ها بسیار مهمان نوازند همگی به نانوا اشاره می کردند که به این ها یک نان بدهید تا ما زودتر نان بگیریم.

undefined

 

عصر با  لیدر جدیدمان قرار گذاشتیم تا ما را به منطقه آزاد ببرد و ایشان زحمت کشیدند ما را به مغازه هایی که با آنها آشنا بودند می بردند تا ما بتوانیم با کیفیت بالا خرید کنیم.پاساژ صدف ابریشم صالحیار و ... باید عرض کنم که اگر برای خرید لباس به این منطقه می روید چیز زیادی پیدا نمی کنید. اما کفش و کتانی با قیمت عالی در این منطقه زیاد بود. محلی ها می گفتند چون اجناس از تهران می آید همه چیز گران است. اگر قصد خرید پارچه های کارشده و زیبا را دارید چابهار را از دست ندهید .

undefined

 

شام را در بلوار امام خمینی شاورما خوردیم بسیار خوشمزه بود و قیمت هر شاورما  110 هزار تومان شد .

روز سوم 

26 بهمن مسیر غرب چابهار با فاصله 170 کیلومتر 

هنگام حرکت ابتدا قلعه پرتغالی ها را دیدیم که چون بسیار خراب بود چیزی پیدا نبود از لیدرخواستیم نگه ندارد و مسیر را ادامه دهد .ایشان توضیح دادند که شخصی به نام حمود که از اسثتسمار چابهار ناراضی بوده ، جنگ را شروع می کند پرتغالی ها هم به ایشان وعده پول غذا و زنهای زیبا می دهد که ایشان نمی پذیرد و اجنبی ها نیز شهر را از ترس خالی می کنند پس از آن به برکه گاندوها رفتیم.گاندو ها در حال انقراض هستند .در هر بخش استخری با آب کثیف بود که در آن گاندوهای هم اندازه نگه داری می شد. البته این نوع آب برای سلامت گاندو ها مفید بود. ورودی برکه نگهداری از گاندوها 20هزار تومان برای هر نفر بود.

undefined

undefined
گاندو مرده که در الکل نگهداری می شد.

محل بعدی گل افشان بود که البته در این فصل افشانی نداشت. بعد از آن به سمت روستای کهیر و جنگل های گرمسیری رفتیم. درخت کُنار زیتون پاپایا و تمر هندی در این باغات فراوان بود و زنان و کودکانی هم به فروش محصولات درختان مبادرت می کردند.

undefined

 

به ما اجازه دادند یک زیتون از درخت بچیینپم .این زیتون ها با زیتون شمال متفاوتند.و ترکیب انبه و گلابی هستند که مزه جدیدی است.

undefined
درخت پاپایا
undefined
درخت تمر هندی
undefined
 بچه های محلی که از درخت بالا می روند .

لوکیشن بعدی ما ساحل درک بود. تا قبل این سفر، برو به درک جمله ای با بار منفی بود اما الان برو به درک برای من یعنی زیبایی محض .تلاقی دریا و کویر!!! ما بالای کویر پیاده شدیم به توصیه لیدر کفش و جوراب ها را در آوردیم شروع به راه رفتن در شن های داغ کردیم (اول مسیر پر از شیشه شکسته بود و باید دقت می کردیم شیشه چایمان را زخم نکند ولی بعدش نگرانی نداشت.البته ما تا توانستیم شیشه ها را از روی شن ها بر داشتیم). قابل وصف نیست لذتی که جانمان را مهمانش کردیم. رفتیم و رفتیم تا به تک درخت نخل رسیدیم. فقط باید نگاه می کردی! شن هایش پر از برق بود. چه آب بی نظیری! چه درخت پر صلابتی! قابل وصف نیست !!!! در آب، گرمای تنمان را جبران کردیم. لیدرمان ماشینش را در کنار ساحل پارک کرد و  به ما پیوست .

 

undefined

undefined

 

بعد از آن که واقعا از زیبایی لبریز شدیم و گرسنگی امانمان را برید به سمت باغات موز زرآباد رفتیم.بسیار زیبا و جالب بودند.ما با توجه به هزینه بالا و کیفیت کم غذا در رستوران قبلی بریانی محلی را از چابهار تهیه کرده بودیم و در باغات موز دور هم غذای محلی را نوش جان کردیم.بریانی چابهار غذای بسیار تندی است که پر از مرغ است و ترشی همراه آن نیز ترشی انبه بود.سعی کردیم مثل محلی ها غذا را نه با قاشق و چنگال که با دست میل کنیم و چقدر چسبید حتما حتما شما هم امتحان کنید و سر ذوق بیایید.

undefined

 

گشت و گذار سمت غرب نیز پایان پذیرفت و در تاریکی شب به منزل رسیدیم و برای استراحت آماده شدیم. 

روز سوم 

مسیر کنارک، این مسیر را اصلا از دست ندهید!!!

ساعت 9:30به سمت کنارک حرکت کردیم .یادتان باشد برای هر مسیر آب کافی به همراه داشته باشید. اگر اهل آب بازی هستید حتما در مسیر غرب و کنارک لباس اضافه با خود ببرید.کنار اسکله از ماشین پیاده شدیم و حرکت کردیم تا به دریا رسیدیم. خیلی خیلی زیبا بود. از گردنه ای عبور کردیم و همینطور کنار ساحل صخره ای پیش می رفتیم تا رسیدیم به چشم اقیانوس و به دلیل خلوتی مجال نشستن و لذت بردن فراهم بود. بعد از آن، مسیر را ادامه دادیم تا به صخره های بلند رسیدیم .هوا خیلی گرم بود اما زیبایی گرما را عقب می زند و همه لذت می بردیم. باز هم باید اشاره کنم مردم خوب بلوچ هر جا کمکی از دستشان بر آید کوتاهی نمی کنند.

undefined

undefined

undefined

 

پس از آن نیز ما را به لته بازار یا همان دست دوم فروشی بردند که در آن کفش های دست دوم خارجی به فروش می رسید.جالب اینجا بود که برای ورود به مغازه باید کفش هایت را در بیاری چون مغازه ها فرش شده اند . برای ناهار به رستوران نصف جهان رفتیم و قیمه خوردیم .قیمت هر پرس قیمه حدود 150 تومان بود. بعد از آن نیز به اسکله رفتیم و اسکله را هم دیدیم. ما چون در گشت اول به صورت مختصر شهر را دیده بودیم دیگر به دنبال گشت شهری نبودیم و به این دلیل از دیدن روستای تیس صرفه نظر کردیم .

مردم چابهار بسیار عزیز و مهمان دوست هستند .در برخوردهایی که با آنها داشتیم با یک خانواده دوست شدیم و آنها شب ما را مهمان کردند و کنار ساحل بردند و شب بسیار خوبی برای ما به خاطره ماند .امیدوارم شما نیز دوستان خوبی در این شهر پیدا کنید.

روز چهارم

 28 بهمن ما تصمیم گرفتیم روز آخر را کمی استراحت کنیم به همین دلیل تا ساعت 6 بعداز ظهر در منزل ماندیم و خوب استراحت کردیم عصر برای خرید ادویه به خیابان قدس ادویه فروشی تاج محل رفتیم و ادویه خریدیم و از آنجا به بازار مادربزرگ ها رفتیم و گشت زدیم چیزی که چشممان را بگیرد پیدا نکردیم ولی دیدن این بازار پر از نور و دست فروش هم خالی از لطف نبود.از آنجا نیز به منطقه آزاد تجاری رفتیم و کمی خرید کردیم.

شب نیز تصمیم گرفتیم به ساحل کنار هتل لیپار برویم و شام را آنجا میل کنیم.از آنجا که زمان دیدن پلانکتونها این موقع از سال نبود بدون اینکه امیدی داشته باشیم برای خداحافظی به ساحل رفته بودیم اما ساحل چابهار هم مثل مردمش مهمان نواز بود و نخواست ما دست خالی از چابهار بریم و ما صحنه های بی نظیر این الماس های آبی را نیز دیدیم. البته تصویری که می گذارم از اینترنت است و ما نتواستیم حجم وسیعی از فیتوپلانکتون ها را ببینیم اما خوشحال از دیدن همه چیز بودیم .

undefined
تصویر از اینترنت

29 بهمن 

پایان سفر بود باید بر می گشتیم .صبح زود آماده شدیم و ساعت حدود 9 به طرف فرودگاه به راه افتادیم خوشبختانه پرواز به موقع انجام شد. ابتدا در زاهدان نشستیم و بعد راس ساعت 3:30 در تهران فرود آمدیم و باز به اراک برگشتیم.هزینه ترانسفر از کنارک به چابهار و چابهار به کنارک 300هزار تومان است. اضافه کنم که در مسیر اراک به تهران ما نفری 117000 تومان هزینه کردیم اما وقتی داشتیم بر می گشتیم قیمت بلیط تهران به اراک با افزایش قیمت رو به رو بود و 150000 تومان شده بود. امیدوارم سفرنامه من نیز مورد قبول دوستان واقع شود و اگر ابهامی داشتند در این سفر می توانند بپرسند تا من پاسخگو باشم .      

 

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر