راستش هیچ چیز به اندازه ی این که همه ی زندگی ام را بریزم توی چمدانی و تمام گوشه های دنج جهان را بگردم، خوشحالم نمی کند. دلم می خواهد بدانم؛ زبانِ برگ ها در همه جای دنیا یکی ست؟ستاره ها همه جا یک جور می
سفر ما در تاریخ هجدهم شهریور 1401 شروع شد، من ،همسرجان و مادرشوهرجان ...ساعت ده دقیقه به چهار از خانه خارج شدیم و ساعت 1 شب رسیدیم کرمان، شب رو کرمان تو پارک مسافر که در ورودی شهر قرار داره چادر زدیم، حوالی ساعت شش
دیدن چابهار، بعد از بارها تلاش دیگه برامون تبدیل به رویا شده بود، خیلی قبلتر از شروع همهگیری کرونا جزو لیست سفرهامون بود و بارها به دلایل مختلف به تاخیر افتاده بود و بعد که کرونا شروع شد و ... تا اینکه بالاخره آذرماه سال
همین که بخوای برای بازپسگیری آرامش روانی و فاصله گرفتن از فضای تنش آمیز روزمره زندگیت یه منطقه رو به عنوان مسافرت در نظربگیری، شاید رفتن به جاهای دوردست جغرافیایی و حتی دوردست تر ذهنی، خودش به تنهایی بتونه آدم رو به هدفش برسونه. یکی
دو تا خانم تنها... به نظر من کنسل کنید. اونجا اصلا برای دو تا خانم تنها امن نیست. این صحبت یک آقای لیدر بود که به تازگی به چابهار سفر کرده بود و حسابی من و همسفر رو به فکر فرو برد. مخصوصا من که
در قاعده دوازدهم از قواعد چهل گانه جناب شمس تبریزی سخنی زیبا در وصف و حال این روزهای مسافران آمده که چنان هم بی ربط به داستان ما نیست که می فرمایند: عشق سفر است. مسافر این سفر چه بخواهد و چه نخواهد، از سرتاپا
به لطف وجود دهکده جهانی اینترنت و فضای مجازی تصاویری از مدارس کپری و کودکان پابرهنه منطقه سیستان و بلوچستان ، دیده بودم که فکر و ذهنم را حسابی به خود مشغول کرده بود . بعد از آن تصاویر و ویدیوهایی نیز دیدم که در
بنام خداوند جهان آفرین سفر از دروازه خورشید تا قلب گرمای زمین - چابهار تا کرمان سفری به سرزمینی که هر روز زودتر از تمام ایرانیان به خورشید سلام می دهند و چه بسا بخشی از خونگرمی وصف ناپذیرشان از این رو باشد . سفر به دیار باغ
در جستجوی مالدیو در شرقیترین نقطه ایران در جستجوی تکههای گمشدهام دنیا را گشتهام... اما حالا، بعد از سالها او که میرود، میآید و گاهی مینویسد، من نیستم! من، گمشدهام و تکهتکههایم در سراسر جهان جا ماندهاند... (هدا تورنگ) ساعت 8 یکی از شبهای سرد ر بهمن ماه 1397، در حالی
سفر پنج است: «اول به پاي، دوم به دل، سِيوم به همت، چهارم به ديدار، پنجم در فنای نفس» (شیخ ابوالحسن خرقانی) تنها خاطرهای که از سیستان و بلوچستان در ذهن دارم، مربوط به سی و یک سال پیش است! به خیالم آن زمان تنها دو
به نام خدا «انّ اللّهَ جّمیلَََُ و یُحِبُّّ الجَمال» خداوند زیباست و زیبائیها را دوست دارد. رسول گرامی اسلام(ص) انسان شهری، امروزه با تمام مشغله و استرس ها، نیازمند آرامش است و سفر یکی ازابزارهای موثر برای رسیدن به آن می باشد. بی شک ارتقاء
سفری متفاوت با طعم سیل به سواحل مکران-چابهار 1398 سفر نوروزی به هفت استان ایران و فرار از سیل پیش بینی نشده ی سال 1398. نویسنده: لیلا موحدیان هر سفر، تقدیری مخفی در خود پنهان کرده است که مسافر از آن بی خبر است. روز اول نوروز امسال قصد سفر
دوستم گفت : چابهار ساحل قشنگی داره . برای من که عاشق سفر کردنم ، شنیدن همین یه جمله کافی بود تا شروع کنم به سرچ کردن . میخواستم اطلاعات و جزئیات بیشتری رو بدست بیارم . اما متاسفانه فقط 3 سفرنامه از چابهار در سایت
به نام خدا سفرنامه چابهار ما یک گروه 5 نفره سفر داریم که اهل قم هستن و سالی چند بار باهم میریم ایرانگردی و سعی میکنیم جاهایی که کمتر مسافر میره رو ببینیم. از مدتها قبل برنامه چابهار رو داشتیم.چابهار یکی از شهر های جنوب شرقی استان
همه چیز از اینجا شروع شد . عکس 000 – اتاق محل کار بعد از چند روز سخت کاری ، توی اتاقم مشغول کار بودم ، که یکی از همکارهام (جواد) در زد و اومد تو ، و بدون مقدمه گفته : پسر ، عجب هوایی ،
هیچ وقت چابهار رو یه مقصد گردشگری خوب نمیدونستم و اعتراف میکنم کلا سیستان و بلوچستان رو فقط به عنوان یه منطقه واسه خرید اجناس نسبتا ارزون میدونستم. اما با این سفری که به چابهار داشتم پی به افکار اشتباهم درباره این استان بردم. طرز
خلاصه سفر: مبدا کاشان؛ سفر زمینی با سه ماشین سواری؛ تعداد همسفران 11 نفر؛ طول مسیر رفت و برگشت 1600 کیلومتر یعنی حدودا 16 ساعت؛ بعلاوه 400 کیلومتر رفت و برگشت به درک و باغ میوه های گرمسیری و گردش در شهرها. تعداد روزهای سفر: گردش داخل ایرانشهر، چابهار، روستای درک،