سفر به شهرطلائی چای ایران
دوم اردیبهشت بود ، طبق معمول روزانه که ساعتی پشت لپ تابم مشغول وبگردی بودم ، چشمم به یک آفرجالب در بین تور شمال دریکی از پکیجهای آژانس پرشین گلف (مجری تورهای گردشگری بازنشستگان کشوری) افتاد : تور اقامتی 3شب و 4 روز از دهم تا سیزدهم اردیبهشت 97درهتل آسمان کلاچای به اتفاق یک نفر همراه بابیمه، صبحانه، ناهار و شام، 70000 تومان!!!! و چی بهتر از این!!!با توجه به تعطیلی روز چهارشنبه 12 اردیبهشت به مناسبت نیمه شعبان، زمان هم از نظر مرخصی گرفتن همسرم مناسب بود. پس بیدرنگ و بدون فوت وقت، بصورت اینترنتی ثبت نام کردم.
شروع سفر
چون مسیر طولانی بود، ترجیح دادیم یکروز زودتر حرکت کنیم و شب را در بندر انزلی سپری کنیم . عجله ای نداشتیم و هدف ،استفاده کامل از زیبائیهای مسیر هم بود. بنابراین صبح روز یکشنبه، نهم اردیبهشت97 با خودرو شخصی، تبریز را به مقصد بندر انزلی ، ترک کردیم تا بعد از اقامت یکشبه در آنجا ،با حوصله و بدون دغدغه و استرس ،ظهر دوشنبه دهم اردیبهشت خودمان را به کلاچای و هتل آسمان آن شهر برسانیم.
اردیبهشت ماه و طبیعت زیبای گردنه حیران مارا برآن داشت تا مسیرتبریز، اردبیل، آستارا را برای رفت به بندر انزلی انتخاب کنیم.
فیلم... گردنه حیران:
فاصله زمینی تبریز تابندرانزلی 435 کیلومتر است ( تبریز-آستارا 290 و آستارا-انزلی145 کیلومتر) و فاصله بندر انزلی تا کلاچای حدود 120 کیلومتر می باشد.
با حوصله ،توقف در چند جا و استفاده کامل از زیبائیهای مسیر، به راهمان ادامه دادیم .ناهار را دراکبرجوجه- شعبه آستارا صرف کرده و حوالی ساعت 17 به بندر انزلی رسیدیم.ابتدا بعد از بررسی چند هتل، در نهایت هتل آپارتمان تک ستاره شالیزار را واقع درکیلومتر 5 بلوارساحلی( بلوارپاسداران)،برای اقامت شبانه برگزیدیم.
هتل تمیزی بود و برای اقامت یک شب و صرفا خواب ،بد نبود. مخصوصا که کنار ساحل دریا بود و دید خوبی به دریا داشت.
چون به تعطیلات آخر هفته چند روزی مانده بود، هم هتلها خلوت بود و هم شهر.شب را به انزلی گردی با خودرو و پیاده روی در پارک زیبا و آرام ساحلی اختصاص دادیم و بعد از صرف شام مختصر، ساعت 22 جهت استراحت به هتل بازگشتیم.
مخارج روز اول:
بنزین:55000تومان
صبحانه:6000
ناهار:51000
شام:15000
روز دوم
صبح زود، با نوازش نسیم خنک بهاری وصدای امواج خروشان اما دلنشین دریای خزر از خواب بیدار شدیم و اولین و بهترین گزینه را انتخاب کردیم.ساعتی پیاده روی تند همراه با نرمش ، لذت خاصی روی شنهای خیس ساحل داشت.
ساعت 10بعد از استحمام و صرف صبحانه و پرداخت 80000تومان هزینه یک شب اقامت، با هتل چک اوت کردیم.
بخاطر داشتن فرصت کافی،زمان را غنیمت شمرده وسر راهمان به کلاچای، از منطقه آزاد انزلی دیدن کردیم.
منطقه آزاد تجاری-صنعتی انزلی در حدفاصل بندر انزلی و رشت ، در قسمت شمالشرقی بخش حسن رود واقع شده است. مغازه ها و پاساژهای منطقه آزاد انزلی را بهترو مدرنتر از منطقه آزاد ارس دیدم. اجناس نسبتا لوکس و متنوع بودند اما قیمتها کمی گرانتر از ارس به نظر می رسید. محیط بزرگ ،دلگشا و پارک زیبا و سرسبزی داشت. هرچند در دو ساعت نمیشد همه جا رو دید اما تقریبا عیار کل منطقه آزاد بدستمان آمد.
پس از دو ساعت گشت و گذار درمنطقه آزاد انزلی، حوالی ساعت 12 بطرف کلاچای حرکت کردیم. بعد از گذر از شهرهای خمام، آستانه اشرفیه، لاهیجان، لنگرودو رودسر، ساعت 14 به شهرکوچک و زیبای کلاچای رسیدیم.
کلاچای از بخشهای شهرستان رودسر استان گیلان محسوب میشود. بطوریکه از شمال به دریای خزر،از غرب به رودسر، از شرق به شهرستان چابکسر، از جنوب به ارتفاعات جنگلی البرز و شهر رحیم آباد منتهی می گردد.
وجه تسمیه: به عقیدهٔ بعضی از قدیمیها به علت وجود بازار پر رونق و وفور نعمت به لحاظ تولیدات دامی و جالیزی نام آن طلاچای بودهاست. اما برخی آن را کلهچه به معنی مرکز بوتههای کوچک میدانند. احتمال محتملتر این است که:نام کلاچای در واقع همان گل لای جای است (یعنی جای گل و لای) بدین صورت که گل ولای رسوبگذاریشده توسط رود خانهٔ پلرود در این محل سبب شده نامش گلاجای باشه که به مرور به کلاچای تغییر یافته باشد.
مهمترین محصولات کشاورزی کلاچای عبارتند از:چای، برنج، گل گاوزبان، مرکبات وفندق که ما بغیر از فندق از چهار محصول دیگر در طول سفر خریداری کردیم.
هتل سه ستاره آسمان، تقریبا در انتهای شهر(به سمت چابکسر) و سمت چپ بلوار اصلی، واقع شده است.
بلافاصله چک این کرده و اتاقمان را (اتاق 102) تحویل گرفتیم.
چون زمان صرف ناهار از ساعت 13:30 تا 14:30بود، برای صرف ناهار به رستوران هتل واقع در طبقه پنجم رفتیم. ناهار امروز، غذای محلی و خوشمزه سبزی پلو با ماهی بود .
بعد از کمی استراحت در هتل،عصر بطرف جنوب کلاچای، منطقه رحیم آباد و اشکورات رفتیم. بعد از عبور از شهر رحیم آباد به منطقه اشکورات رسیدیم.
منطقه جنگلی ، سرسبز و توریستی اشکورات 450 روستا دارد و انتهای جاده آن ( که شاید خاکی و صعب العبور باشد) به قزوین منتهی می شود که من در راه دیدم چند تور طبیعت گردی با ماشین و تجهیزات مخصوص جنگل راهی این منطقه بودند. دو محصول عمده این منطقه گل گاو زبان و فندق می باشد.
فیلم 1 اشکورات:
ازیکی از فروشگاههای بین راهی آن منطقه، مقداری گل گاو زبان تازه و خشک شده سالجاری به قیمت هرکیلو 220000 تومان خریدیم.
در قسمت بالائی شهر رحیم آباد و در جهت مهار رودخانه پلرود،عملیات سد سازی در حال انجام بود.
رودخانه پلرود،از مهمترین واز اصلی ترین رودخانه های این منطقه بشمار میرود. سرچشمه این رودخانه از آب شدن برف و یخچالهای طبیعی کوه های منطقه اشکورات می باشد.به همین دلیل در اوایل بهار شاهد سیلابهایی ازاین رودخانه هستیم. کشاورزان منطقه شهرستان رودسر برای آبیاری شالیزارهای خود از آب این رودخانه استفاده می کنند.
رودخانه پلرود:
شب هنگام به کلاچای و هتل آسمان بازگشتیم.این هتل 6 طبقه، در سال 93 ساخته شده و 20اتاق با 64 تخت دارد. سه طبقه هر کدام 6 اتاق دارد (طبقات یک،دو و سه) ودو اتاق هم در طبقه چهارم واقع شده است. طبقه 5 رستوران و طبقه 6 کافی شاپ بوده که صبحانه در آنجا سرو می شد.
لابی هتل آسمان کلاچای:
چون زمان صرف شام از ساعت 21تا 22:30 بود ،بلافاصله جهت صرف شام به طبقه پنجم هتل رفتیم. شام امشب،کشک بادمجان و ماکارونی بود.
این هتل توسط افراد یک خانواده اداره میشد.پدر نقش مدیر، مادر سرآشپز و دختر خانواده نیز در رسپشن مشغول فعالیت بودند بنابراین یکی از دو غذای ناهار و یا شام، سنتی و بسیار خوشمزه بودند. نکته جالب هتل، سوال از میهمانان در وعده غذائی شام، برای ناهار و شام فردا بود که از سه غذای پیشنهادی ،یک غذا رو بایدهر فرد انتخاب میکرد. ما برای ناهار فردا دو نوع خورشت محلی به نامهای خورشت ترش واش و خورشت آلو قیصی با برنج و برای شام کتلت با باقلا قاتوق را انتخاب کردیم.
مخارج امروز:
کرایه یک شب هتل در انزلی 80000تومان
انعام به خدمتکارهتل 5000
ورودی منطقه آزاد انزلی 2000
صبحانه 4000
بنزین 50000
گل گاو زبان50000
روز سوم
سه شنبه 11 اردیبهشت 97: زمان سرو صبحانه از ساعت 8 تا 9:30 در کافی شاپ، واقع در طبقه ششم هتل بود.
نمای شهر(جنوبشرقی) و ساحل دریا(نمای شمالی) از طبقه ششم هتل ، زیبا و دیدنی بود.
برنامه از قبل تنظیم شده ای برای امروز قبل از ظهرداشتیم. بعد از صرف صبحانه، ابتدا به سمت چشمه دمکش رفتیم. در منطقه اوشیان (کیلومتر15 کلاچای به چابکسر) ودر محله فکچور (جنوبغرب چابکسر و یا جنوبشرق کلاچای) چشمه مسحور کننده ای به نام "چشمه دمکش "وجود دارد.
مسیر جنگلی روستای اوشیان بطرف محله فکچور:
چشمه دمکش:
بعداز ساعتی استراحت و استفاده از طبیعت زیبا و آب گوارای چشمه، بطرف منطقه زیبای سرولات رفتیم. حدود دو کیلومتری جاده چابکسر به کلاچای ( یا 17 کیلومتری کلاچای به طرف چابکسر)، جاده ای جنگلی و زیبا به سمت جنوب وجود دارد که به منطقه توریستی سرولات معروف است.
مسیر جاده تا روستای سرولات زیاد نبود اما در این فاصله چندین رستوران و ویلا وجود داشت. یک عده از سرمایه داران هم در حال ساخت ویلاهائی به شکل و شمایل کاخ سفید بودند.
تااینکه بعد از کمی رانندگی در میان جنگلها ، به بالای کوهی رسیدیم که ازمیان دره ای که دو طرفش جنگلهای انبوه و سرسبز بود، منظره شهر چابکسر و دریای مازندران بخوبی و با زیبائی هرچه تمامتر جلوه گر شد.
نام رستوران معروف: خاور خانم" را زیاد شنیده بودم اما تا حالا از نزدیک ندیده بودم. درست 100متر جلوتر از جائی که توقف کرده بودیم و مشغول خرید پرتغال بومی بودیم و بستنی میخوردیم، با دیدن این رستوران جا خوردیم. بله، حالا درست مقابل این رستوران معروف بودیم. رستورانی که از ساعتها قبل از ناهار انبوه مشتریان، مسافران و گردشگران در صف صرف ناهار بودند.
رستوران خاور خانم:
مسیر را ادامه دادیم و حدود دو کیلومتر بعد و در انتهای جاده به رستوران "باغ آرامش خاله مرضیه" رسیدیم.
باغ آرامش، باغ و منزل مسکونی خاله مرضیه است که در بالای کوههای سرولات و در لبه دره ای سبز و رویایی واقع شده است.. برای رسیدن به باغ آرامش خاله مرضیه، باید از جاده بسیار زیبای روستای لیمه سرا در منطقه سرولات چابکسر عبور کنید و احتمالا در انتهای مسیر به ترافیک سنگین رستوران خاور خانم هم برخورد خواهید کرد. بعد از آن اما به نقطه ای به غایت زیبا و فعلا خلوت می رسید. خاله مرضیه، باغ بزرگ چند هزار متر مربعی بسیار زیبا دارد که در امتداد دره تا لب رودخانه آچیرود به پایین کشیده شده است. چون ناهار ما در هتل آماده بود، فرصتی نداشتیم تا حداقل یکی از 170 نوع غذای سنتی و خوشمزه استان گیلان را در یکی از این رستورانها تست کنیم.
باغ آرامش خاله مرضیه:
موقع بازگشت از باغ آرامش، کنار یکی از دکه های فروش محصولات بومی در اطراف رستوران خاور خانم، مدتی توقف کردیم و حاج خانم یه دل سیر از انواع ترشی،مربا،زیتون و...خرید کردند.
عقربه ها ساعت 14 را نشان میداد و سریع خودمونو برای صرف دو خورشت خوشمزه محلی به هتل رساندیم.
ناهار روز دوم خورشت ترش واش و آلو قیصی:
برنامه عصر امروزما ابتدا دیدن شهر "واجارگاه "در جنوبشرقی و چسبیده به کلاچای و خرید چای خشک از یکی از کارخانجات چای خشک کنی بود.
در زبان محلی گیلکی"واجار"یعنی بازار و گاه به معنی زمان آمده است.در مجموع واجارگاه به مفهوم" محل بازار" معنی میدهد.شهر واجارگاه مرکز تهیه چای خشک است. بنابراین به یکی از چند کارخانه چای خشک کنی سرزدیم اما چون زمان خرید برگ سبز چای بود، هنوز کارخانجات، چای خشک برای فروش نداشتند.
برگ سبز چای:
اطراف شهر طبیعت سرسبز و زیبائی داشت. پر از مزارع برگ سبزچای بود.
یکی از روستاهای دیدنی آن منطقه ، روستای فشکل پشته بود که در نوع خودش جالب و تماشائی بود.
در جاده خلوت، زیبا ودیدنی واجارگاه به رحیم آباد و املش از مجتمع توریستی مهستان در روستای بیجارپشته که خانه بومگردی هم داشت، دیدن کردیم.
یکی از دیدنی های استان گیلان، بازارهای محلی آنست. چون آنروز، سه شنبه بود و بازار محلی شهر املش از رونق و معروفیت خاصی برخوردار بود بطرف آن شهر حرکت کردیم. فاصله این دو شهر بیشتر از 20 کیلومتر نبود اما بسیار زیبا و پر از مزارع برنج بود. کشاورزان سرگرم نشائ برنج بودند.
فیلم 2 مسیر واجارگاه به املش و رحیم آباد:
بعد از گشت و گذاری کوتاه در بازار محلی املش،موقع بازگشت به هتل به جاده اصلی رودسر-کلاچای وارد شدیم. نزدیک غروب آفتاب بود و خواستیم یه سری به ساحل زیبای شهر رود سر بزنیم .مجبور شدیم از داخل شهر عبور کنیم. رودسر واقعا شهر بسیار بزرگی بود و مدتی تو ترافیکش گیر کردیم. در جائی که سه راه بود و مسیرمان به چپ و راست منتهی میشد، علامت تابلوهای مسیر مستقیم برایم خیلی جالب بود.
مدتی در کنار ساحل رودسر قدم زدیم و دیدن شتر در ساحل، تعجب برانگیز بود.
ساعت22 به هتل رسیدیم و بلافاصله به طبقه پنجم رفتیم. برای شام کتلت و باقالاقاتوق داشتیم و برای فردا ناهار، قورمه سبزی با مرغ ترش و برای شام میرزا قاسمی با یک نوع غذای اسپانیائی (تورتیا) سفارش دادیم.
مخارج امروزسه شنبه:
1-خرید پرتقال محلی: 20000 تومان
2-بستنی 4000
3- ورودی چشمه دمکش 5000
4-یک کیلو چای خشک از فروشگاهی در داخل شهر واجارگاه24000
5-آلوچه،زیتون،مربا،ترشی و...150000
روز چهارم
چهارشنبه 12 اردیبهشت97
امروز آخرین روز اقامتمون در هتل آسمان کلاچای بود.فردا صبح باید برمیگشتیم.از قبل برای امروز برنامه رامسر چیده بودم. چون آنروز مصادف با جشن نیمه شعبان بود، برای صبحانه، هم با شکلات پذیرائی شدیم وهم آپشن خوراک عدسی داشتیم.
چون تا حالا جواهرده رو ندیده بودیم، تصمیم گرفتیم قبل از ظهر بریم رامسر و مسیر زیبای روستای جواهر ده رو از نزدیک لمس کنیم. سرراهمان در خروجی چابکسر بطرف رامسر، سری به فروشگاه ایران کتان زدیم. اکثر جنسها ایرانی بودند و با کیفیت خوب. اما قیمتها کمی به نظر بالا می آمد.
چیزی مورد پسندمان واقع نشد و بعد از کمی گشت در داخل آن، فروشگاه رو به سمت رامسر ترک کردیم. بعد از رسیدن به شهر رامسر، مسیر جواهرده را پیدا کرده و راهی آنجا شدیم.در ابتدا یکی دوتا آبشار زیبا رو پشت سرگذاشتیم تا تقریبا در اواسط مسیر 25 کیلومتری رامسر-جواهر ده به آبشاربین راهی اصلی به نام "چوکاسراپشته "رسیدیم.
آبشار چوکاسراپشته(آبشار بین راهی اصلی):
محل زیبا و شلوغی بود.معمولا مسافران وقتی این آبشار زیبا رو می دیدند، وسائل نقلیه خود را خاموش و برای دقایقی استراحت کرده و از طبیعت آنجا و بوفه های عرضه انواع تنقلات و نوشیدنیها استفاده میکردند. در اینجا از دو خانم محلی یک قرص نان بومی به قیمت 5000تومان صرفا جهت کمک به آنها ، خریداری کردیم.
فیلم 3 آبشار جواهرده:
مناظرطبیعی، جاده و هوای دلپذیر همه دست بدست هم داده بودند تا متوجه زمان و مسافت نشویم وچنان محو تماشای زیبائیهای اطراف بودیم که یهو متوجه شدیم که در ورودی روستای زیبای جواهر ده و محل اخذ عوارضی هستیم.
طبیعت مسیر رامسر-جواهرده:
بعد از پرداخت2000تومان عوارض، وارد روستای توریستی جواهرده شدیم.
بعد از کمی گشت و گذار در داخل روستا و استفاده از زیبائیهای آنجا، حوالی ظهر برای صرف ناهار به هتل بازگشتیم.
فیلم 4 مسیر جواهرده:
ناهار امروزما برنج با دو نوع خورشت قورمه سبزی مخصوص گیلان با سبزیهای متفاوت و خورشت مرغ ترش بود.
بعد از کمی استراحت در هتل ،ساعت 17 ابتدا سری به بازار محلی که چهارشنبه ها در چابکسر برپا می شود، زدیم.
سپس راهی رامسر شدیم تا سوار تله کابین بشویم. به مناسبت نیمه شعبان،مراسم جشنی در کنار تله کابین و با حضور مجری معروف، آقای بهمن هاشمی در حال اجرا بود.
مدتی شاهد هنرنمائیهای شاد ایشان شدیم و چون نزدیک غروب آفتاب بود،ترجیح دادیم تا هوا روشنه سوار تله کابین بشویم. بعد از تهیه بلیط دو نفره 60000تومانی، در صف سوار شدن تله کابین قرار گرفتیم.
تجربه خوبی بود و بعد از رسیدن به بالای کوه، ساعتی هم به گشت و تفریح در بام رامسر پرداخته و بعد از غروب آفتاب به پائین بازگشتیم.
جنب تله کابین و روبروی جاده،شهربازی سرزمین رویاها وجودداشت اما بعلت دیر وقت بودن تنها گشتی زدیم و از یکی از فروشگاهها مقداری آب نبات خریدیم.
ساعت 22 به هتل بازگشتیم و آخرین شام هتل را صرف کردیم.شام امشب طبق سفارش دیشب، میرزاقاسمی با یک غذای اسپانیائی به نام تورتیا (کوکوی سیب زمینی خرد شده و پیازسرخ شده در روغن و فلفل دلمه ای باکمی ادویه که زمان دانشجوئی در خوابگاه اغلب درست میکردیم اما اسمشو نمیدونستیم.گویا قبل از ما اسپانیائیها اسمشو بنام خودشون به ثبت روسوندند)بود.
مخارج امروز:
بلیط تله کابین60000تومان
ورودیه تله کابین:2000
نان محلی 5000
ورودیه جواهرده2000
آبنبات 12000
روزآخر
پنجشنبه 13اردیبهشت97
صبح زود وسایلمان را جمع کردیم و در خودرو جادادیم. سپس صبحانه راصرف کرده و بعد از چک اوت، حوالی ساعت 9 هتل را به مقصد تبریز ترک کردیم. چون قصد داشتیم مسیر برگشتمان متفاوتتر باشه و کمی زودتر به منزل برسیم، مسیر رشت-رودبار- طارم-زنجان و درنهایت تبریز را انتخاب کردیم.
البته این مسیر هم دقیقا مثل مسیر رفت (تبریز-اردبیل-آستارا-انزلی-کلاچای)، 555 کیلومتر بود . اما حسنش ترافیک کمتر و بخاطر اتوبان تبریز- زنجان حدودا از نظر زمانی، دو ساعت نزدیکتر بود و ضمنا مسیر جدیدی برای ما بود که تا حالا فاصله رودبار- زنجان را از این جاده تجربه نکرده بودیم.
بعد از عبور از شهرهای رودسر و لنگرود، از فروشگاه مرکزی کلوچه نادری واقع در ورودی شهر لاهیجان، مقداری سوغات گیلان مثل کلوچه، کیک، مرباو چای خشک واز شهر آستانه اشرفیه هم دوکیسه ده کیلوئی برنج برای منزل خریداری کردیم.سپس وارد اتوبان رشت-قزوین شدیم. آمپر بنزین ماشین داشت یواش یواش به آخر خط میرسید اما تا رودبار هیچ پمپ بنزینی نبود.حتی تو خود رودبار هم پمپی ندیدم تادرورودی تونل از جاده فرعی وارد جاده منجیل به زنجان شدیم. از یک مغازه دار، محل پمپ بنزین را پرسیدم و آقا هه گفت: درست 35 کیلومتر بعد در شهر گیلوان یک پمپ بنزین وجود دارد وماشین ما تنها به اندازه 35 کیلومتر بنزین داشت. دقیقا بعد از 35 کیلومتر به شهر گیلوان ،مرکز کشت وعرضه زیتون رسیدیم.
باغات زیتون اطراف گیلوان:
تا چشم کار میکرد ،آن منطقه پراز باغات زیتون بود.
خوشبختانه درست در آخرین قطرات باقیمانده بنزین، به محل پمپ بنزین رسیدیم و باک خودرو رو پر کردم. تا گیلوان ،جاده خلوت، صاف و بدون سربالائی و سرازیری بود اما از آنجا به بعد" چشمتان روز بد نبینه". چندین کوه بلند سلسله جبال البرز را تا آخر رفتیم بالا و آمدیم پائین. طوری که دیگه واقعا داشتم کلافه میشدم. فکر کنم تنها جاده ای در جهان باشه که اینقدر سربالائی تند و سرازیری دارد. هرچند خود جاده از نظر آسفالت، کیفیت مطلوبی داشت.
خلاصه ساعت 14 به شهر زنجان رسیدیم و طبق معمول، ناهار را در رستوران گلریز صرف کردیم.
رستوران گلریز زنجان:
ساعت 15 ،ازطریق اتوبان تبریز-زنجان به تبریز بازگشتیم و ساعت18 به منزل رسیدیم.
مخارج روز آخر:
خرید از فروشگاه کلوچه نادری: 85000تومان
خرید برنج و آرد برنج از آستانه اشرفیه: 125000
بنزین: 60000
ناهار در زنجان: 45000
عوارض بزرگراه:5000
کل مخارج سفر 5 روزه(9تا 13 اردیبهشت97) به شمال با در نظر گرفتن خرید و سوغاتی:992000تومان
کل مخارج سفر 5 روزه(9 تا 13 اردیبهشت97) به شمال، بدون در نظر گرفتن خرید و سوغاتی:442000تومان(با در نظر گرفتن یارانه هتل آسمان کلاچای با وعده های غذائی آن)
در نهایت سفر به اتمام رسید و خب خیلی تجربه جالب وبه یادماندی بود. ما سعی کردیم از فرصت خوبی که داشتیم استفاده کنیم و همه جاهای مدنظرمان رو خوب بگردیم و همینطور هم شد. درکل که اگر یه تور داخلی خوب و مناسب پیدا کردید که طبیعت سبز و مناطق توریستی مثل کلاچای رو نشونتون بده حتما استقبال کنید و به تک تک دیدنی ها سر بزنید.