به نام خدا
تا کجا می برد این نقش به دیوار مرا! (سفرنامه نیشابور)
مقدمات سفر: در زمان دانشجویی بعضی اوقات به همایش های ادبی می رفتم. اولین بار برای همایش روز بزرگداشت عطار به نیشابور سفر کردم. بعد هم به خاطر نزدیکی مسیر مشهد به نیشابور با اردوی دانشجویی یا با دوستانم به این شهر تاریخی می رفتم. فاصله این دو شهر حدود 1:30 تا 2 ساعته، با ماشین شخصی یا اتوبوس و قطار قابل دسترسیه که بهترین گزینه برای من قطار بود.
موقعیت نیشابور در استان خراسان رضوی
جاهای تاریخی و دیدنیش رو از روی نقشه و اطلاعات قبلیم مشخص کردم. مسلماً یک روزه نمی شد همه جارو دید. این بود که در دو روز جدا سفر کردم و کمی بین دو سفرم فاصله افتاد. روز اول20 اردیبهشت و روز دوم9 خرداد ماه 98 شد که مصادف با ماه رمضان بود. عکس زیاد گرفتم. تعریف جاهایی که رفتم رو می نویسم و توضیح کوتاهی هم در مورد بعضی جاها که تاریخیه و لازمه آوردم.
بلیط رفت برای20 اردیبهشت 98 ساعت6:30 با قطار4 ستاره تندروی پردیس که به سمت تهران می رفت و بلیط برگشت برای بعد از ظهر با قطار 4 ستاره پلور سبز که از شیراز می اومد و هر دو قطار پذیرایی میان وعده داشت رزرو کردم. قیمت بلیط قطارها شناوره و تغییر می کنه. کوله پشتی و آفتابگیر، عینک، پاوربانک، بارونی نازک و بقیه چیزهای لازم برای سفری کوتاه رو برداشتم.
روز اول:
صبح روز جمعه20 اردیبهشت یک ساعت زودتر به ایستگاه راه آهن مشهد رفتم. معمولاً کسانی که جای نزدیک تری مثل نیشابور پیاده می شدن در یک واگن بودن.
قطار 4 ستاره تندروی پردیس
ساعت 7:45 صبح به ایستگاه راه آهن نیشابور رسیدم که داخل شهر بود. از ایستگاه بیرون اومدم. سمت راستم ایستگاه اتوبوس و یک باجه شارژ بلیط الکترونیک قدیمی بود فکر نمی کردم کسی داخلش باشه اما فعال بود. کارتم رو که از چند سال پیش داشتم شارژ کردم.
بلیط الکترونیک نیشابور
من همیشه قبل از سفرام برنامه ریزی می کنم. در نیشابور تاکسی های اینترنتی تاچ سی و اسنپ فعال هستن. نزدیک ترین مکان دیدنی به آنجا یک قبرستان بود که گنبدهای تاریخی شه میر یا مهرآباد داخلشه. برای همین اسنپ گرفتم. خیلی زود جلوی ایستگاه راه آهن رسید وقتی مقصد رو گفتم قیافه شون کمی متعجب شد. (که مثلا سرصبح یک دختر قصد رفتن به قبرستان داره). برای ایشون تو نقشه شادمهرک رو نشون می داد. خوشبختانه از دور گنبدها در سمت مخالف جاده دیده می شدن. راننده دور زد و ماشین رو کنار قبرستان پارک کرد. چند نفر نشسته بودن و برای رفتگانشون فاتحه می خوندن. راننده منتظر شد تا من نگاهی به آنجا بندازم و عکس بگیرم. بناها به ثبت آثار ملی ایران رسیده بودن. نزدیک هر بنا روی تابلو توضیحاتی راجع بهش بود. گنبد بزرگ آجری برجستگی های جالبی داشت که کمتر در گنبد دیگه ای دیده بودم. داخل هر دو بنا قبری بود که روش پارچه سبزی انداخته بودن. روی تابلوی کنار گنبد بزرگ مهرآباد نوشته شده بود: (شماره ثبت ملی 1549 - قدمت سده ششم هجری- کاربری فعلی آرامگاهی- شواهد معماری از جمله کاربرد آجر و نحوه تزئین گنبد انتساب این بنا را به دوره سلجوقی نشان می داد. بنای مربوط از نمای بیرونی دارای طرح و نقشه ای هشت ضلعی و از فضای داخلی چهار ضلعی است که در هر سوی آن یک درگاه عریض تعبیه شده است. در طبقه زیرین بنا سردابه ای چلیپایی شکل وجود دارد مقبره در همان قسمت واقع است) .
گنبدهای شه میر یا مهرآباد
روی تابلوی دیگه ای هم نوشته بود تا25 متری بنا نباید مثلاً قبری باشه. رفت و برگشتم با اسنپ بود. مسیر کوتاهی که20 دقیقه هم کلش نشد و مسیر دوم تا چهارراه امام 6.000 تومن شد.
چهار راه امام خمینی که بین مردم به چهارراه امام معروفه، در واقع اصلی ترین جا و مرکز شهر نیشابور حساب می شه و خیابون امام خمینی از خیابون های اصلی شهره که چند میدون از اول تا آخرش هست. سینما فیروزه نیشابور که تنها سینمای این شهره هم کنار یکی از میدون ها قرار داره.
خیابونی در نیشابور
بعد به مسجد جامع نیشابور در نزدیکی چهارراه رفتم بنایی با ظاهر آجری که ایوان بلندی داشت. بزرگترین مسجد و از قدیمی ترین بناهای نیشابوره که مربوط به دوره تیموری بوده. بالای ورودی گچ کاری زیبایی داشت. داخل محوطه مسجد حوضی بود و شبستان ها قرار داشتن.
ورودی و داخل مسجد جامع نیشابور
بعد به دیدن باغ ملی نیشابور که در امتداد خیابون امام خمینی و نزدیک بیمارستان22بهمن نیشابور رفتم. باغ ملی از قدیمی ترین پارک های نیشابوره و جلوی ورودیش دو مجسمه شیر سنگی با دو ستون زیبا داشت که مربوط به دهه60 ه.ش و توسط استاد قاسم اخویان آجرتراش نام آور نیشابوری طراحی و ساخته شده. (البته بعداً جلوی دبیرستان خیام ستون هایی دیدم که شباهت به اینجا داشت و فهمیدم که آثار دیگه ای توسط این استاد هنرمند در جاهای دیگه هم ساخته شده). داخل که شدم در انتها حوض آب و فواره ای بود. سمت چپ تنه درختی کنده کاری شده که برای حفظ و نگهداریش دورش شیشه کشیده بودن.
باغ ملی
کنارش مهمانسرای جهانگردی نیشابور بود. شورای اسلامی شهر نیشابور انتهای باغ قرار داشت. تقریباً روبه روی باغ ملی مجتمع بزرگ امیران قرار داره و نزدیکش عمارت امین الاسلامی، خانه ای تاریخی که پارک کوچکی جلوش بود.
مجتمع تجاری و هتل 4ستاره امیران
راه ورودیش بسته بود نیمکت های آجری جالبی داخل پارک توجهم رو جلب کرد که حالت قدیمی داشت. توضیحی راجع به مکان ندیدم اما اینطور که گفته می شه: مالکش در گذشته محمد امین الاسلامی بوده و الان مربوط به سازمان میراث فرهنگیه. ساختش در دوره پهلوی دومه بوده و سال1380 به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده. کاربردش خانه مسکونی و شخصی بوده.
عمارت امین الاسلامی
مجسمه هایی نزدیک ورودی بودن و ایستگاه اتوبوس جلوی این عمارت با شیشه های رنگی تزئین شده بود.
ایستگاه اتوبوس با شیشه های رنگی
بازار سنتی سرپوشیده نیشابور که جمعه بسته بود
تابلو آب انبار تاریخی که الان نبود و فقط تابلوش سرکوچه طلافروش ها بود.
از اینجا به کاروانسرای شاه عباسی دور میدون خیام رفتم (سنگ یادبود اولیه آرامگاه خیام در وسط این میدون بود که اول این بنا در جوار امام زاده محروق قرار داشته و پس از ساخت بنای جدید در دوره پهلوی دوم سنگ بنای اولیه در این میدون نصب شده).
سنگ یادبود اولیه آرامگاه خیام در وسط این میدون
بافت آجری کاروانسرای شاه عباسی به خوبی حفظ شده و قدمتش به قرن دهم هجری و دوره صفوی برمی گرده و الان غرفه هاش برای فعالیت فرهنگی و هنری فعال بودن مثل: موسیقی سنتی، لوازم قدیمی و گیوه بافی و ... هم زمان با ورودم توریست های خارجی برای بازدید اومدن که دست خالی برنگشتن و همه شون از غرفه ای که وسایل قدیمی می فروخت خرید کرده بودند.
کاروانسرای شاه عباسی میدان خیام
بعد از کمی نشستن در محوطه به موزه حیات وحش رفتم که ورودیش3.000 تومن بود، اجازه عکس گرفتن بدون فلاش رو می دادن. برای بچه ها مثلاً برای درس علوم تجربی جالب و مفید بود.
موزه حیات وحش داخل کاروانسرا
موزه باستان شناسی هم داشت که نرفتم. بعد از اینجا به میدون خیام کنار کاروانسرا رفتم.
بعضی جاها حال و هوای قدیم رو هنوز داشت مثلاً پشت ایستگاه اتوبوس ورودی ساختمون قدیمی زیبا مربوط به یک دبیرستان پسرانه دیده می شد. قصدم دیدن آرامگاه فضل بن شاذان بود. باید اتوبوس آهوان که ساعتی بود رو سوار می شدم. شهر نیشابور در ایام هفته پیاده روهاش شلوغ بود جمعه خلوت بود؛ اما اتوبوساش کمتر رفت و آمد داشتن. خانمی اهل نیشابور با مادرش در ایستگاه منتظر اتوبوس آهوان نشسته بودن. در مورد قلعه لک لک آشیان ازشون پرسیدم. گفت: شاید اسم قدیمش چیز دیگه بوده در موردش نمی دونه و راجع به یک تپه قدیمی گفت که تقریباً به قلعه مورد نظرم نزدیک بود اما چون اسم اون روستا و مکان رو به لهجه نیشابوری با کمی تغییر گفتن سعی کردم به خاطرم بسپارم تا آنجا رو بعد ببینم. ازشون تشکر کردم اتوبوس که نیامد اونا دیگه به خونه برگشتن. منم تصمیم گرفتم با خط10 که آخرش ایستگاه خیام بود اول بلوار بهشت فضل پیاده شم و بقیه مسیر رو با تاکسی برم.
سوار اتوبوس شدم کرایه 480 تومن بود. روبروی پارکی که افلاک نما داخلش بود و مردم برای استراحت نشسته بودن پیاده شدم آنجا رو دیدم و در بلواری که به آرامگاه فضل بن شاذان می رسید منتظر تاکسی شدم.
افلاک نما خیام
پیرمردی هم آنجا منتظر تاکسی بود. مردی ماشینش رو نگه داشت و گفت: اگر بهشت فضل می رین سوار شین. وقتی کرایه رو پرسیدیم گفتن فاتحه ای برای امواتشون بخونیم.
یکی از بستگانمون به وصیت خودش اینجا به خاک سپرده شده. البته یه بار قبلاً سرخاکشون اومده بودم، اما جاش رو یادم نبود. آرامگاه ضریح زیبایی داشت و چون روز جمعه بود کمی شلوغ بود. کاشی کاری های بنا زیبا بود و حس معنوی خوبی بهم می داد. به طور خلاصه فضل بن شاذان از اصحاب امام هادی (ع) و از عالمان و دانشمندان قرن سوم ه.ق بوده و در سال260ه.ق در نیشابور درگذشته و مدفون شده.
آرامگاه فضل بن شاذان
بعد دلم می خواست قلعه لک لک آشیان رو در این نزدیکی ببینم. روی نقشه گوشیم تقریباً مسیر مشخص بود اما گوشی خوب آنتن نمی داد. چون نتونستم اسنپ بگیرم با تاکسی به آرامگاه خیام رفتم.
قبل از ورود به آرامگاه خیام مغازه هایی بود که سوغات اصلی نیشابور انگشترهای نقره با نگین فیروزه داشتند. فیروزه علاوه بر زیبایی سنگ خوش یمنیه.
نقره فروشی نزدیک آرامگاه خیام
شربت ریواس و خشکبار هم از سوغات نیشابوره. شربت ریواس رو در سفرهای قبلی امتحان کرده بودم. احساس می کردم باید طعم ترشی داشته باشه اما از نظر من طعم نبات داغ داشت. به زیارت امام زاده محروق و امام زاده ابراهیم رفتم. توضیحی کوتاه که روی تابلو نزدیک ورودی امامزاده محروق نوشته شده بود:
(امامزادگان حضرت سید محمد محروق (ع)و سید ابراهیم (ع) و بنای تاریخی و آرامگاه این بزرگوران جناب محمد فرزند زید فرزند امام زین العابدین (ع)مانند سایر بنی هاشم و علوییون در زمان خلافت مامون عباسی در سال199 ه.ق بر علیه حکومت کوفه قیام کردند و سپس بعد از سرکوبی، به مرو تبعید و در نهایت به دستور حاکم وقت نیشابور مقتول و به منظور عبرت پیروانش مانند جدش زید و عمّش یحیی سوزانده شده است و به همین مناسبت کلمه محروق (سوخته) بر نامش اضافه گردید) .
بیرون و داخل آرامگاه امامزادگان محروق و ابراهیم
بعد به آرامگاه خیام رفتم. بلیط ورودیش2.500 تومن بود. مثل همیشه از فضای زیبای باغ و آرامگاه عکس گرفتم. یک موزه کوچک هم آنجا هست و در سمت چپ ورودی جایی برای صرف چای و... قسمت عکاسی در باغ وجود داشت که با قیمت مناسبی همون جا عکس می گرفتن و چاپ می کردن. بعضی توریست های خارجی هم با لیدرشون به آنجا اومده بودن.
باغ و آرامگاه خیام
از گلبرگ های گل های کاغذی که در باغ وجود داشت روی قبر خیام هم ریخته بود. یاد این بیت شعر خیام افتادم که:
در سایه گل نشین که بسیار این گل در خاک فرو ریزد و ما خاک شده
خواهرمم در این مورد قبلاً برام توضیح داده بود. از آرامگاه خیام به چهارراه امام رفتم و پیاده به سمت راه آهن به راه افتادم عصر بود که سوار قطار نیشابور مشهد شدم. (البته قطار از شیراز به سمت مشهد می اومد) وقتی رسیدم از ایستگاه مترو جلوی ساختمان راه آهن با عوض کردن خط سریع به خونه برگشتم.
قطار 4ستاره 4 تخته پلور سبز
ایستگاه راه آهن مشهد
هزینه های روز اول:
بلیط قطار رفت14.100 تومن. هزینه اسنپ تا گنبدهای مهرآباد و برگشت به چهارراه امام 6.000تومن. بلیط موزه حیات وحش3.000 تومن. کرایه تاکسی از بهشت فضل تا آرامگاه خیام2.000 تومن. شارژ کارت بلیط الکترونیک3.000 تومن. بلیط آرامگاه خیام 2.500تومن. بلیط قطار برگشت 13.600 تومن.
جمع کل:44.200 تومن.
روز دوم:
ساعت 6 صبح روز9 خرداد 98 به پایانه اتوبوسرانی امام رضای مشهد رفتم. دو سالن داره که سالن1 مخصوص سفرهای خارج استان و سالن2 سفرهای داخل استانه. نیاز به خرید بلیط از سالن نبود و به سمت جایگاه اتوبوس ها رفتم و ساعت6:20 صبح داخل اتوبوس نشستم. اما از آنجایی که اتوبوس باید پر می شد نهایت 7:50 صبح راه افتاد و من قبل از رسیدن به پایانه اتوبوسرانی نیشابور در جلوی بلوار قدمگاه پیاده شدم. قدمگاه روستاییه که کمتر از نیم ساعت با ماشین از نیشابور فاصله داره.
آنجا ایستگاه تاکسی بود که تا زیارتگاه زائران رو می بردن.
از قبل می دونستم که روستای سرتلخ فاصله کمی با قدمگاه داره. برای همین از راننده خواستم اول من رو به آسیاب آبی سرتلخ ببره تا بتونم تنها آسیاب آبی فعال این منطقه رو ببینم. راننده قبول کرد. وقتی به روبه روی زیارتگاه برسیم جاده سمت راست به طرف روستای سرتلخ ادامه داره. (کلاً هر جا آب باشه سبزی و آبادانی هست) . کمی که از کوچه های تنگ اوایل روستا گذشتیم به آسیاب رسیدیم. کنارش جوی آبی جریان داشت و زیبا بود شنیدن صدای پرنده ها و آب احساس خوبی داشت. اولین بار بود یک آسیاب آبی رو از نزدیک می دیدم. اما خب راننده می گفت همیشه درش باز نیست و اتفاقاً امروز آسیاب بسته بود. دور و برش رو نگاهی انداختم. راننده جلوی ورودی آسیابان رو دید و گفت که این دختر خانوم برای دیدن آسیاب از مشهد اومده تا اینجا رو ببینه. گفتن که تازه خراب شده و امروز می خوان تعمیرش کنن. قسمت نبود من داخل آسیاب رو ببینم. اما بیرونش رو دیدم.
آسیاب آبی سرتلخ
بعد جلوی قدمگاه پیاده شدم که روبه روش حالت سه راه بود. رو به قدمگاه و سربالایی مغازه زیاد داشت. قیمت ها از داخل شهر گرون تر بود. سمت چپم کاروانسرای تاریخی قدمگاه بود که حالا برای اقامت مسافرا اتاق اجاره داده می شد. غرفه عکاسی هم داشت به داخلش نگاهی انداختم کنار در ورودی دفترش بود. چند خانواده به نظر اقامت داشتن. وسط هم حیاط داشت مثل کاروانسرای عباسی داخل شهر نیشابور بود. اما خلوت تر و یک جا وسایل قدیمی رو گذاشته بودن.
کاروانسرای عباسی قدمگاه
بعد بازدیدم از آنجا به سمت قدمگاه رفتم.
توضیح مختصری در مورد قدمگاه روی تابلو بود: (شماره ثبت آثار ملی: 236- قدمت: قرن یازدهم هجری- کاربری فعلی: زیارتگاهی، مذهبی – قدمگاه نخستین منزل بعد از نیشابور در جاده معروف ابریشم بوده که در قرون و سده های پیشین به سبب فراوانی مسافران و زائرین و بازرگانان، بناهای عام المنفعه و حکومتی از جمله رباط، چاپارخانه و حمام نیز در این مکان وجود داشته است. اما اهمیت و اعتبار بنای مشهور به قدمگاه به مناسبت حضور مبارک امام رضا (ع) در جریان هجرت تاریخی-سیاسی ایشان از مدینه به مرو می باشد. قدمگاه با طرحی چهار ایوانی و گنبد بلند بر روی آن و تزئینات کاشیکاری در سال 1020ق به دستور شاه عباس صفوی بنیان گردیده است) .
امام رضا (ع) پس از اقامت کوتاهی در نیشابور حدیث سلسله الذهب را در این سفر از خود به یادگار گذاشتن.
این بار سوم بود که به قدمگاه نیشابور پا می گذاشتم. حالت پلکانیه که از دو طرف پله داشت. باغچه ای پر از گل بود و دو طرف کنار دیوارها حالت تو رفته جاهایی برای نشستن و استراحت بود. از همون ورودی نمای آجری و بافت قدیم به چشم می خورد.
درخت چنار قدیمی و حوضی بود. باز ردیف دیگه ای از پله ها رو بالا رفتم. چشمم به سقف ایوان ورودی افتاد عکس گرفتم که در عین سادگی ملیح و زیبا بود. جلوی ورودی نوشته بودن با صلوات وارد شوید. حس معنوی خوبی داشت داخل محوطه گنبد فیروزه ای به چشم می خورد.
ورودی قدمگاه
و از پله ها بالا رفتم عده ای برای زیارت اومده بودن.
زیارتگاه قدمگاه
ضریح کوچکی داشت. سمت راست چشمه حضرت بود که توضیحش به این صورت بود:
(آب چشمه به روایات قدیم به دست مبارک امام رضا (ع) جریان یافته وجود آب باعث رونق روز افزون منطقه شده و مردم را به تدریج به سوی خود جلب کرده و از این آب برای شرب و شفای بیماران و مداوای امراض استفاده می کردند) .
قبلاً که به آنجا رفته بودم، مردم از چند تا پله تا پایین چشمه می رفتن و از آب متبرکش برمی داشتن. اما مدتیه ورودیش بسته شده. حالا نزدیک و پشت اینجا شیرهای آبی بود که می گفتن آب همین چشمه س. داخل محوطه رو نگاه کردم یک مسجد کاشی کاری شده هم بود.
چشمه حضرت در قدمگاه
چشمم به بلندی روستا که افتاد بنایی زیبا و شبیه قلعه دیده می شد.
چشم اندازی از روستای تاریخی قدمگاه
از اینجا که خارج شدم برای دیدن قلعه تاریخی لک لک آشیان تاکسی گرفتم. چون روستای قدمگاه بودم تا شهر فاصله داشت اما مسیرش همین سمت شهر بود.
مسیر روستای قدمگاه تا روستای لک لک آشیان در نیشابور
قلعه در روستایی به نام لک لک آشیان که تا آرامگاه فضل بن شاذان فاصله چندانی نداشت. از بیرون به قلعه نگاهی انداختم. دیواره هایی ازش هنوز باقی مونده بود. قلعه مربوط به دوره قاجاریه س و به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده.
بعد مشتاق بودم تپه تاریخی طرب آباد یا ترب آباد رو ببینم. (اینجا معروف به تپه آلب ارسلان یا کهندژه. با توجه به آثاری از اینجا کشف شده در واقع قسمتی از نیشابور قدیم بوده و قدمتش به قرون اولیه اسلام تا قرن هفتم هجری می رسه. در سال 1384به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده). از دور و اون طرف ریل راه آهن چشمم به آثار دایره مانندی روی تپه افتاد و از راننده خواستم تا من رو به آنجا ببره. زمین های اون اطراف همه زمین کشاورزیه مسیر خاکی و شنی داشت بعد از زیرگذر ریل راه آهن دیگه آسفالت شده بود. چون آثار باستانیه نباید زیاد به بناها نزدیک شد. بعد از ماشین پیاده شدم و تا نزدیک تپه رفتم دیواره هایی خشتی باقی مونده بود که بعضی جاها حالت دو طبقه بینشون سنگ چین داشت. چند تا عکس گرفتم و بعد از راننده خواستم من رو به جلوی آرامگاه عطار ببره.
تپه تاریخی ترب آباد
به سمت آرامگاه عطار و کمال الملک رفتیم. ابتدای ورودی بلوار خیام ستون های قدیمی به چشم می خورد که مربوط به دوره پهلوی اوله و در سال 1386به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدن.
خانمی آنجا سوغات نیشابور آلو و لواشک و خشکبار می فروخت. به ورودی رسیدم دستگاه برای خرید بلیط با کارت بود. من پول خورد داشتم و بلیط رو به قیمت2.500 تومن از باجه خریدم. هوا به خاطر ابری شدن خنک بود.
کالسکه سواری نزدیک آرامگاه عطار
محوطه زیبایی برای گرفتن عکس های یادگاریه. بچه هایی از مدرسه هم زمان با من وارد محوطه شدن و بعضی می گفتن فقط برای همین دو تا آرامگاه نیشابور اومدیم. (اگر در مورد جایی اطلاعی نداشته باشیم یا بهمون اطلاعاتی ندن شاید برامون جالب نباشه) . روی تابلوی کنار آرامگاه کمال الملک این طور نوشته شده بود که:
(شادروان محمد غفاری ملقب به کمال الملک به سال1224ه.ش در کاشان متولد گردید وی از بزرگ ترین نقاشان و هنرمندان ایران در عصر قاجاریه است که آثارش هم اکنون زینت بخش موزه های ایران و جهان است. استاد در اواخر عمر به نیشابور آمده و در ملک شخصی خود در روستای حسن اباد کمال سکنی گزید. او به سال1319ه.ش درگذشت. مقبره این هنرمند بزرگ ایران به سال 1340ه.ش به دستور انجمن آثار ملی ایران، توسط مهندس هوشنگ سیحون طراحی و احداث گردید.)
آرامگاه کمال المک و عطار
بعد به دیدن آرامگاه عطار رفتم. فرید الدین ابوحامد محمد عطار نیشابوری از عارفان و شاعران پایان قرن ششم و اوایل قرن هفتم ه.ق در نیشابور بوده و در زمان حمله مغول به ایران به قتل رسید. در مورد شخص و آثار عطار نیشابوری کتاب های ادبیات و فارسی عمومی دوران دانشجویی بیشتر آشنا شده بودم و همین طور از خواهرم در مورد آثارش مثل: اسرار نامه، الهی نامه، مصیبت نامه، منطق الطیر و تذکره الاولیا شنیده بودم.
آرامگاه عطار
درختای شاه توت داخل باغ بود که مسافرا بالاخره نمی شد ازشون بگذرن. چون کوتاه بودن به راحتی می شد ازشون توت چید. من معمولاً وقتی وارد جایی می شم اول نگاه می کنم و موقع برگشت عکس می گیرم.
ورودی و باغ عطار
مدتی نشستم و بعد از آنجا آرامگاه های پرویز مشکاتیان که آهنگساز معروف، موسیقی دان، استاد دانشگاه و نوازنده سنتور بودن و فریدون گرایلی که شاعر، نویسنده و از پژوهشگران ایرانی بودن رو دیدم و به سمت سایت شادیاخ رفتم که فاصله کمی با آرامگاه عطار داشت.
آرامگاه فریدون گرایلی
عده ای هم برای بازدید اومده بودن. سه اسکلت دیده می شد و بقایای شهر که داربست بندی بود و چند نفر در حال تفحص بودن. سایه بان بزرگی روی آنجا کشیده شده بود.
توضیحی در مورد این مکان تاریخی:
(شادیاخ بخشی از نیشابور قدیم بوده که در میان بارویی مستطیل شکل به وسعت حدود36 هکتار، در جبهه غربی محوطه باستانی عظیم شهر کهن قرار داشته و در حال حاضر در سمت جنوب شرقی نیشابور فعلی و به فاصله حدود3 کیلومتری از آن قرار گرفته است. 7فصل کاوش باستان شناسی دو برهه تاریخ را بر ما عرضه کرده است. دوره سلجوقی، خوارزمشاهیان و ایلخانی. که دوره ایلخانی و خوارزمشاهی اوج شکوه و عظمت فرهنگی بود و هنر در همه وجوهش خوش درخشید. آثار به دست آمده اشیای سفالی، سنگی، شیشه ای، سکه، مهره و پلاک قالب و قطعات گچبری و نقاشی دیواری از آن جمله اند.)
شادیاخ
بعد هم پیاده به سمت آرامگاه خیام می رفتم و در راه به آرامگاه یغما شاعر خشت مال معاصر نیشابوری رفتم بقعه ای کوچک کنار قبرستان که بعضی قسمت های آرامگاه آجرهاش ریخته بود گفته می شه:
(این شاعر شغل اصلیش خشت مالی بوده و به شاعر خشت مال نیشابوری معروف شده سواد دانشگاهی نداشته اما شعر می سروده و دیدگاه شعرهاش جهان بوده) .
آرامگاه یغما شاعر خشتمال نیشابوری
شاید5 دقیقه پیاده با آرامگاه خیام فاصله داشت. از این جا گذشتم و به ایستگاه اتوبوس خیام رفتم.
زیباسازی سقف ایستگاه اتوبوس با اشعار خیام
آخر مسیر اتوبوس خط10 شهید بهشتی بود که نزدیک آرامگاه بی بی شطیطه ایستگاه داشت گنبد آرامگاه فیروزه ای و زیباش رو دیدم.
در بالای ورودی اینطور نوشته بود که: (شطیطه بانوی ولایتمدار و رستگار که مولایش امام موسی بن جعفر در مراسم تدفین او حاضر و نماز بر جنازه مطهرش اقامه نمودند). بعد کمی نشستن و زیارت این بانو به خیابان پشتی آرامگاه رفتم تا مقبره بانو پسنده یا (پسندیده) رو هم زیارت کنم. نسبت به گذشته که آنجا بودم کمی تغییر کرده بود. قبلاً اتاق کوچکی بود اما الان رسیدگی بیشتری شده بود.
آرامگاه بی بی شطیطه و بانو پسنده
بعد دوباره با اتوبوس خط10 چهارراه امام پیاده شدم و با تاکسی به پایانه مسافربری نیشابور رفتم و با اتوبوس به مشهد برگشتم.
منظره ای در مسیر برگشت
هزینه های روز دوم:
اتوبوس رفت7.000 تومن. تاکسی تا آسیاب آبی سرتلخ و قدمگاه5.000 تومن. تاکسی تا قلعه لک لک آشیان. تپه ترب آباد و رفت به آرامگاه عطار14.000تومن. ورودی آرامگاه عطار2.500 تومن. تاکسی تا پایانه اتوبوسرانی4.000 تومن. اتوبوس برگشت7.000 تومن.
جمع کل: 39.500 تومن.
......
توضیحات آخر:
در مورد آب و هوای نیشابور تابستان های گرم و خشک و زمستان های سرد و کوتاه داره. قبلاً جاهای دیگه شهر رو رفته بودم مثل ساختمان میراث فرهنگی نیشابور که خودش یک ساختمان دیدنی و تاریخی بود.
غذاهای معروف نیشابور مثل حلیم، آش بی بی سه شنبه یا اماج هست. نان معروف سبزی نیشابور برای سوغاتی خوبه و چند نونوایی به این صورت در سطح شهر وجود داره. مثلا یک نونوایی نزدیک نبش چهارراه امام بود و یکی دیگه نزدیک بازار طلافروش ها داخل کوچه بود. سبزی نیشابور که معروفه، ریواس و شربتش همه جای شهر برای سوغاتی به چشم می خورد.
از سوغاته غیر خوراکی می شه فیروزه، سفال و قالی رو نام برد.
به جز جاهایی که من این بار رفتم، بقیه جاهای اطراف نیشابور که تفریحی و دیدنی هستن مثل: مسجد چوبی و درود: که یه بار با دانشگاه به آنجاها رفتیم مسجد چوبی برای اولین بار که دیدم خیلی جالب بود یک جای شخصی بود و مبلغ کمی ورودی داشت به جز مسجد که چوبیه کتابخونه هم داشت محوطه ش هم قشنگ بود.
مسجد چوبی نیشابور
درود روستایی خوش آب و هوا که اول مسیرش سربالایی بود در آخر هم به پارک بزرگی رسیدیم و کنار جوی آبی نشستیم. مردم زیاد برای تفریح آخر هفته می اومدن. آبی جاری بود.
باغرود، کردینه، گرینه، دره پلاسو، آبشار بار که نزدیک روستای باره و به صورت پلکانیه و آبشار بوژان: بوژان رو پارسال با یک گروه کوهنوردی و طبیعت گردی اول به سمت روستاش رفتیم بعد مسیر رودخونه رو تا بعد روستا ادامه دادیم عده ای همین جا موندن و اونایی که دیدن آبشارو دوست داشتن باید مسیری که یک ساعت از کنار رودخونه تا آبشار بود رو از بغل کوه پیاده می رفتیم که واقعا ارزشش رو داشت آبشار زیبایی که چون بالای کوهه آبش خیلی سرد بود. اگر به بالای آبشار هم بریم حالت آبگیر داره و منظره قشنگی داشت.
آبشار بوژان
دره هفت غار و روستاهای زیبای قرونه و روستای بقیع که آخرین روستا بعد از بار و قرونه س بالای کوهه و چشمه داره، درخت های گردو زیاد داره و اطرافش منطقه حفاظت شده حیات وحشه، امامزاده برمهان و... که خیلی دوست دارم در آینده به اون مکان ها هم سفر کنم.
هتل و اقامتگاه هایی که در داخل نیشابور هستن مثل: هتل ارم، هتل کمال الملک، مهمانسرای جهان گردی نیشابور و مجتمع بزرگ امیران که همگی تقریباً در یک راستا و خیابون امام خمینی بود.
خانه بومگردی در نزدیک شهر داره مثل: خانه بومگردی شاغلام نزدیک ترب آباد، خانه بومگردی قدیم ندیما نزدیک بهشت فضل. در نزدیک قدمگاه و خیام می شه شب موند.
نیشابور از لحاظ قیمت رهن و اجاره مسکن از مشهد مناسب تره. قیمت میوه و سبزیجات و ... چندان فرقی با مشهد نداشت. اما پوشاک گرون تر بود.
ماه رمضون بود و به رستوران در نیشابور نرفتم. اما اسم چند تا از رستوران و فست فوداش مثل: رستوران نایب، رستوران ملت، رستوران و فست فود کندو، رستوران نجفی، پیتزا و فست فود پارتی و... فاصله بین خیام تا عطار هم چندتایی چایخانه و رستوران داشت.
از سایت samtik ساعت حرکت قطارهارو چک کردم، چند قطار هر روز برای رفت و برگشت به نیشابور هست اما قیمت و ساعاتش در بعضی مواقع تغییر می کنه. قیمت بلیط قطار به سمت نیشابور شناوره از 6.000تومن تا 25.500 تومن بود.
برای سفر به نیشابور از مشهد به جز ماشین شخصی می شه با اتوبوس از پایانه مسافربری امام رضا(ع) رفت. اما خب کمی معطلی داره. استفاده از قطار و تاکسی راحت تر هست.
پایانه مسافربری نیشابور قبل از ورود به شهر و کنار جاده مشهد به تهران قرار داره. در سمت راست جاده بیمارستان حکیم و بعد هم دانشکده هنر نیشابور هست. ایستگاه راه آهن نیشابور داخل شهر بود. رفت و آمد با قطار راحت تره که با قطار تندرو زودتر هم انجام می شه. برای همین ترجیح دادم روز اول رو با قطار برم.
نویسنده: محبوبه. خ