بخش هشتم : جمهوری چک (پراگ)
روز شانزدهم (بخش دوم: پراگ). با کمی جستجو در ایستگاه قطار اطلاعات را پیدا کردیم و نام و آدرس هتل را به او نشان دادیم. بلیط تراموای شهری به مبلغ 24 کرون (CZK) برای هر یک از ما صادر کرد، که چون فقط یورو و دلار داشتیم، با کارت اعتباری حساب کردیم. حدود 5 دقیقه پیاده روی نیاز داشت تا به ایستگاه تراموا (Hlavní nádraží) در سمت راست خروجی ایستگاه قطار برسیم. دو سمت خیابان ایستگاه تراموا وجود داشت و نشانه ای از اینکه سمت حرکت آن ها به کدام سمت هست ندیدیم. ابتدا در سمت مخالف ایستادیم، ولی هنگامی از راننده تراموا پرسیدم، سمت دیگر خیابان را به ما نشان داد. به هر حال سوار تراموا شدیم. کمی شلوغ بود و جایی هم برای چک بلیط ندیدیم. بلیط ها را در جیب گذاشتیم و تا روز آخر هم در جیب ماند. بعد از چند ایستگاه توقف و گذر از مرکز شهر و بافت تاریخی قدیمی و کلاسیک آن و عبور از روی رودخانه ولتاوا، به ایستگاه مورد نظر (Zborovská) رسیدیم. بعد از حدود 5 دقیقه پیاده روی چشم ما به جمال هتل روشن گردید. ما هتل Mamaison Riverside Hotel را در پراگ رزرو کرده بودیم و آخرین هتلی بود که رزرو آن را قبل از سفر و در تهران انجام داده بودیم و باید در ادامه سفر هتل های زرویخ و رم رزو می شد. به هتل که رسیدیم، مسئول پذیرش هتل گفتند باید صبر کنید تا کار نفر قبلی را انجام بدهم. در کل اروپا در هر جا نفری قبل از شما وجود داشته باشد، اول کار او انجام می شود و شما اگر سوالی هم داشته باشید، قبل از اتمام کار نفر قبلی جوابی به شما داده نمی شود. در ضمن فاصله شما با نفر جلوی میز پذیرش هم باید حفظ می گردید. در ضمن ممکن بود زمان زیادی برای انجام کار نیاز باشد، ولی به تمام سوال های شما با کمال خوش رویی جواب داده می شد. به هر حال نشستیم تا پذیرش نفر قبل از ما انجام شود. البته خانم مسئول پذیرش کمی هم بی حوصله بود. خلاصه پاسپورت ها را تحویل دادیم و چک این انجام شد. نکته جالب این که فقط در این هتل پاسپورت های ما به طور کامل چک و حتی صحت و سقم آن ها بررسی و بارکد آن ها در سیستمی وارد شد.
در نهایت در طبقه 6 اتاقی به ما تعلق گرفت. اتاق بسیار بزرگ و دارای یک نشیمن، یک اتاق خواب و یک بخش جدا برای سرویس بهداشتی و حمام بود. بسیار هم زیبا مبله و تزئین شده بود. بالکن اتاق هم به سمت رودخانه و روبروی خانه رقصان پراگ قرار داشت.
عکس 154 : خانه رقصان پراگ
سقف اتاق خواب هم دارای پنجره شیشه ای بود که می توانستید شب آسمان را نظاره کنید. نکته جالب این بود که اینترنت در اتاق خواب وجود نداشت (به راحتی و آسایش مسافر فکر کرده بودند که در هنگام خواب جدا و رها از دنیای مجازی باشد)!! برای استفاده از اینترنت باید به نشیمن تشریف می بردید. چون سفر بیش از انتظار طول کشیده بود، بسیار خسته بودیم. خلاصه استراحتی کردیم و چون چیزی برای خوردن نداشتیم، شب از هتل بیرون آمدم و با گوگل سوپر مارکت را پیدا کردم. بعد از گذر از کنار موزه شیشه و بلور، کنار ایستگاه قطاری که بعد از ظهر پیاده شده بودیم، کی اف سی و مک دونالد هم وجود داشت.
عکس 155 : موزه شیشه و بلور
خریدی از سوپر مارکت برای شام کردم و به هتل برگشتم. دلی که از عزا در آوردیم، آخر شب بود و باید برای فردا و پیاده روی در شهر پراگ آماده می شدیم.
هزینه های روز شانزدهم (بخش دوم) :
- بلیط تراموای شهری 24 کرون (حدود 2.3 دلار)
- غذا و سوپر مارکت
روز هفدهم. صبحانه در طبقه منفی یک هتل سرو می شد. سالنی کوچک که در آن بر روی پرده، تصویر دوربین های بیرون هتل و نمای رودخانه به صورت زنده پخش می شد. صبحانه متوسط و کافی بود، ولی انتخاب های زیادی هم وجود نداشت. بعد از صبحانه در راستای خیابان هتل و رودخانه به سمت پل چارلز حرکت کردیم. این پل تا مدت تنها مسیر متصل کننده دو طرف رودخانه بوده است. از کنار پارک و موزه Kampa عبور کردیم و با مجسمه کودکان بدون چهره عکسی به یادگار انداختیم. در ضمن در کنار پارک محدوده مناسبی برای عکس گرفتن از پل چارلز وجود دارد.
عکس 156، 157 و 158 : محوطه موزه Kampa و نمای آن نسبت به پل چارلز
از کنار کافه های کوچک و رستوران ها گذشته و از بالا رفتن از راه پله های پل ناگهان خود را وسط پل چارلز دیدیم. در دو سوی پل مجسمه های زیبا و در دو سوی پل دو برج بلند وجود داشتند. روی پل هم تعدادی فروشنده نقاشی ها و جواهرات بدلی خود را برای فروش گذاشته بودند. هنوز اول صبح بود و توریست زیادی روی پل به چشم نمی خورد. کشتی های تفریحی هم روی رودخانه در حال حرکت بودند که تماشای حرکت و به تصویر کشیدن حرکت آن ها روی آب به صورت تایم لپس جالب بود.
عکس 159، 160 ، 161 و 162 : پل چارلز و محوطه و مجسمه های آن
تصیم گرفتیم به سمت قلعه پراگ حرکت کنیم. یک سمت پل به سمت مرکز شهر و سمت دیگر به سمت بالای تپه و قلعه می رود. از برج سیاه رنگ پل عبور کردیم و به خیابانی وارد شدیم که فروشگاه های سوغاتی فروشی با کریستال های بسیار زیبا و کافه های زیادی در آن قرار داشتند.
عکس 163 : ورودی پل چارلز
باید کمی هم پول خود را به کرون تبدیل می کردیم. چند تایی صرافی پیدا کردیم که کمسیون بالایی می گرفتند، کمی جلوتر از پل یکی را پیدا کردیم که عبارت بدون کمیسیون را رو شیشه نوشته بود. نرخ مناسبی هم برای تبدیل داشت.کمی دلار به کرون تبدیل کردیم. کمی بالاتر به کلیسای سنت نیکلاس رسیدیم. با نمای بیرون آن عکسی گرفتیم. این کلیسا در قرن نوزدهم ساخته شده و کنسرت هم در آن برگزار می شود. به هر حال تصمیم گرفتیم به دلیل تعداد زیاد کلیساهای دیده شده در طول سفر و لبریز شدن آن در ادامه سفر، به سمت قلعه پراگ راه خود را ادامه دهیم.از میدان روبروی کلیسا قلعه پراگ و کلیسای ویتوس دیده می شد.
عکس 164 : نمای کلیسای ویتوس از محوطه کلیسای سنت نیکلاس
بالای کلیسا یک صرافی بود که نرخ بهتری نسبت به قبلی داشت. کمی هم دلار آن جا تبدیل کردیم. برای تبدیل پول سعی می کردیم که با عجله عمل نکنیم، به اندازه کمی و به میزان نیاز تبدیل می کردیم و در ادامه در صورت مشاهده نرخ های بهتر تبدیل پول را آن جا انجام می دادیم. البته فقط پراگ و زوریخ نیاز به تبدیل پول داشت و در کشورهای دیگر همان یورو مصرف می شد. البته چون ما یورو کمی داشتیم، در وین کمی دلار را به یورو هم تبدیل کردیم.
در حرکت به سمت قلعه چون از سطح شهر بالاتر می روید، نماهای خوبی برای عکس گرفتن از شیروانی های زیبای شهر وجود دارند.گنبد کلیسای سنت نیکلاس هم به راحتی خود را در عکس ها جا می داد!!
عکس 165 : نمای پراگ از قلعه
به میدان جلوی قلعه رسیدیم و وارد شدیم.
عکس 166 : ورودی قلعه پراگ
سه نوع بلیط برای بازدید از قلعه بسته به مکان های مورد بازدید وجود دارد. قیمت نوع اول و سوم 350 کرون و نوع دوم 250 کرون می باشد (www.hrad.cz). برای بازدید از کلیسای سنت ویتوس شما باید نوع یک یا دو را بگیرید. نوع سوم به جواهرات کلیسای سنت ویتوس و عکس های قلعه پراگ تعلق دارد. تفاوت نوع اول و دوم هم بازدید نمایش تاریخچه قلعه پراگ و بازدید از قصر روزنبرگ می باشد. ما نوع دوم را انتخاب و 500 کرون پرداخت کردیم. روی بلیط سه منطقه مجاز ما برای بازدید تعیین شده بود. در ورودی هر قسمت هم شماره مخصوص آن مشخص بود که با تطابق آن با بلیط و قرار دادن بلیط رو دستگاه وارد می شدید. در ابتدا از کلیسای سنت ویتوس بازدید کردیم. نمای بیرونی کلیسا بسیار زیبا و با جزئیات فروان همراه بود. کلیسا بسیار بزرگ بود و در محوطه کوچ اطراف آن، امکان قرار گرفتن در لنز دوربین گوشی ممکن نمی شد. داخل کلیسا هم زیبا و سبک ساخت آن شبیه کلیسای استپان وین بود. البته این شباهت با توجه به اشتراک های تاریخی اتریش و مجارستان و چک دور از ذهن هم نیست. بیشترین تعداد توریست های کشور چین هم در پراگ قابل مشاهده بودند. از سایر کشورهای اروپایی توریست چینی بیشتری داشتند و در خود شهر و هم قلعه هم خود را در کشور چین می دیدید. البته سر و صدای خاص توریست های چینی و سبک آن ها در همراه بودن با هم و حرکت جمعی در این احساس بی تاثیر نیست.
عکس 167، 168، 169، 170، 171، 172، 173، 174، 175 و 176 : قلعه پراگ و کلیسای سنت ویتوس و محوطه آن
در پشت کلیسا به قصر سلطنتی قدیمی (Old Royal Palace) رسیدیم. البته تصویری که از قصر در ذهن می آید، با سالن بزرگ ساده و اتاق های کوچک در بالای راه پله ها، زیاد جور نیست. البته سبک ساخت آن رنسانس و گوتیک است و بیشتر محل تجمع افراد برای دیدار حاکم ها و عوامل حکومت بوده است.
عکس 177 : قصر سلطنتی قدیمی
بعد نوبت به بازدید از کلیسای سنت جورج رسید. کلیسای بسیار قدیمی و کوچک که در 920 میلادی ساخته و در طول زمان هم چند بار بازسازی شده است و بسیار ساده و کوچک می باشد. در ضمن پراگ تنها جایی بود که حتی در مرکز خرید هم برای استفاده از دستشویی باید نیم یورو پرداخت می کردید. البته بسیار تمیز بودند و جالب این که در یکی از مراکز خرید برای ورود به سرویس بهداشتی باید از دستگاه بلیط را خریده و بعد از اسکن آن وارد دستشویی می شدید. در قلعه هم تا پول به مسئول دستشویی بی رحم! آن نمی دادید، اجازه شرف یابی داده نمی شد. به طور کلی در پراگ با این موضوع شوخی ممکن نبود. به هر حال به سمت مجموعه خانه های کوچکی رفتیم که زندگی روستایی و شهری زمان های گذشته را بازسازی کرده بود (Golden Lane). موزه اسلحه ها و شمشیرهای زمان گذشته هم در بالای این خانه ها قرار داشت که در آن محیط قرون وسطایی به شدت جذاب بود. در خانه ها هم تخت، وسایل کار و ... هر حرفه مانند آهنگری، خیاطی و ... قرار داشتند. محیط کوچک و جذابی بود. مثل این که کافکا هم مدتی را در خانه شماره 22 آن سپری کرده بود. به قول خود مجموعه، مکان رمانتیک قله را می توان این کوچه نامید. در انتهای کوچه هم مجموعه زندان و دخمه مانندی بود که در وسط آن اسکلتی در قفس آویزان بود. به پایین دخمه رفتیم. تصور حضور در این محل به عنوان زندانی هم دهشتناک بود.
عکس 178 : خانه کوچک روستایی
عکس 179 : مجسمه آویزان در روبروی دخمه قلعه پراگ
بعد از خروج از قلعه و در بالای تپه نمای شهر به صورت زیبایی مشخص بود. هر کسی هم نمایی را انتخاب کرده و مشغول عکس گرفتن می شدند. دوست های چینی هم اجازه عکس گرفتن به کسی نمی دادند، به هر حال کمی استفاده هنری بردیم و از بالای تپه آرام آرام به سمت پایین و کنار رود پایین آمدیم.
عکس 180 : نمای شهر از قلعه پراگ
در کنار خیابان بستنی فروشی های معروف چکی با نان های مخصوص خود قرار داشتند. نان این دسر روی ذغال و با قرار گرفتن روی قالب های مخصوص پخته می شود. بعضی ها روی آن شکر هم ریخته و به نان شکری تبدیل می کردند. سپس داخل آن با بستنی یا میوه های تازه پر می شد. البته خیلی ها هم داخل آن را شکلات زده و به صورت خالی سرو می کردند. قیمت آن هم از حدود 4 تا 8 یورو بسته به مواد داخل آن متغیر بود.
از خیابان گذر کرده و از روی پل مانس (Mánes) رد شدیم تا به قسمت قدیمی شهر برویم. موضوع نامتعارف در عبور از خیابان ها، چراغ قرمز عابر پیاده بود. مدت زمان بسیار زیادی طول می کشید تا چراغ سبز شود و در اندک زمانی دوباره قرمز می شد. باید از خیابان با دویدن عبور می کردید.
عکس 181 :نمای پل چارلز از پل مانس
بعد از گذر از پل به سالن کنسرت رودلفینوم (Rudolfinum) رسیدیم. از نمای خارجی آن دیداری کرده و به سمت شهر قدیمی ادامه دادیم.
عکس 182 : سالن کنسرت رودلفینوم
در میدان قدیمی شهر کلیسای بانوی ما قبل از تین یا کلیسای تین با دو مناره زیبای آن خود نمایی می کرد. ساعت قدیمی و نجومی شهر هم در این میدان قرار دارد. در چهار سوی آن نیز رستوران و کافه های زیادی وجود دارند. داخل میدان هم افراد مختلفی می بینید که مشغول هنرنمایی هستند، بعضی حباب ها شکل می دهند و برخی هم داخل عروسک های پاندای بسیار بزرگ و سایر حیوانات مشغول جست و خیز هستند. میدان محیط جذابی برای گشت و گذار به خصوص هنگام غروب دارد. یک کلیسا هم در گوشه میدان به نام سنت نیکلاس وجود دارد. خانم پیری از ما دعوت کرد که برای دیدن کنسرت به داخل کلیسا برویم. 10 دقیقه ای در کلیسا نشستیم و هم استراحت کردیم و هم به نوای سازهای گوشی فرا دادیم. بعد از خروج از سنت نیکلاس به کلیسای تین رفتیم که البته ورودی آن بسته بود.
عکس 183، 184، 185، 186، 187، 188، 189 و 190 : شهر و میدان قدیمی پراگ و محوطه آن
قدم زنان پس از عبور از The Powder Tower که یکی از ورودی های شهر قدیم پراگ بوده است، به سمت میدان ونسلاس (Wenceslas Square) راهی شدیم.
عکس 191 : The Powder Tower
در این میدان موزه معماری و رستوران های زیادی وجود دارند. خیابان منتهی به این میدان هم پر از مراکز خرید و نمایندگی برندهای مختلف بود. سر راه به مک دونالد هم سری زدیم. نزدیک غروب هوا کم کم سرد می شد و باران شدیدی هم باریدن گرفت. نمای میدان در شب با نور پردازی زیبایی همراه بود.
عکس 192 و 193 : میدان ونسلاس
کمی در میدان و خیابان های اطراف آن قدم زدیم و روانه مرکز قدیمی شهر شدیم تا از نورپردازی میدان قدیمی بهره مند گردیم. میدان شهر قدیمی بسیار شلوغ بود و افراد زیادی مشغول نواختن موسیقی یا سرگرم کردن مردم بودند، حس جشنی در قرون وسطی، ولی با مردمی با پوشش های امروزی به انسان منتقل می شد.
عکس 194 : میدان قدیمی شهر در شب
در مسیر هتل با توجه مسیر پیشنهادی گوگل مپ از خیابان های تاریک و کوچه پس کوچه ها سر درآوردیم. پشت هتل هم سوپرمارکت زنجیره ای TESCO قرار داشت، که برای تهیه مواد غذایی باید به آن جا سر می زدیم. گوگل مپ ساعت کاری سوپر مارکت را تا 9 شب نشان می داد، ولی وقتی ما به آدرس مورد نظر رسیدیم، هنوز ساعت 8 هم نشده بود، ولی گفتند که سوپر در حال بسته شدن است و کسی نمی تواند وارد شود. دوباره با توجه به نقشه گوگل مپ یک شعبه دیگر پیدا کردیم، که تا نیمه شب باز بود. بعد از 15 دقیقه پیاده روی در یک خیابان خلوت و تاریک به سوپر مارکت رسیدیم که در یک مرکز خرید بزرگ و شیک قرار داشت. کمی خرید کردیم و از در اصلی مرکز خرید را بیرون آمدیم، خود را در فاصله 100 متری فروشگاه قبلی دیدیم. یعنی گوگل عزیز در پشتی را نشان داده بود و 10 دقیقه هم فقط ساختمان را دور زده بودیم. به هتل برگشتیم و شامی خوردیم و به خواب بیهوشی مانندی فرو رفتیم.
هزینه های روز هفدهم :
- غذا و سوپر مارکت
- ورودی قلعه پراگ 500 کرون (نفری 250 کرون)
روز هجدهم. بعد از صبحانه به سمت پل چارلز حرکت کردیم و از روی پل، بر خلاف روز قبل به سمت شهر قدیمی پراگ حرکت کردیم. امروز شنبه بود و به همین دلیل روی پل شلوغی بیشتری هم داشت. نکته جالب توجه هم وجود گداهای متفاوت روی پل چارلز بود. به طور کلی گداهایی که در اروپا دیدیم، به غیر از شانزه لیزه پاریس که یک لیوان مک دونالد دست گرفته بودند و برای پول تکان می دادند، بقیه به حالت سجده به مدت طولانی لیوان گدایی را در دست های خود نگه می داشتند. نوعی از گدایی سر چهار راه به سبک ایران را هم در رم دیدیم که دو خانم با لباس هایی به سبک روستایی و روسری های گره زده، به سراغ ماشین های پشت چراغ قرمز می رفتند. انتهای پل چارلز هم نرده هایی قرار داشت که به سبک پل های اروپایی قفل های بسیاری بر آن زده بودند. کبوترهای رنگ شده برای عکس گرفتن هم موجود بود.
عکس 195 و 196 : پل چارلز و محوطه آن
به سمت میدان قدیمی شهر رفتیم که با ساعت نجومی و کلیسای تیان تجدید دیداری داشته باشیم. سری به کلیسای تیان زدیم و از داخل آن بازدید کردیم. با توجه به این که موزه ها و جاذبه های زیادی را در طول سفر دیده بودیم، امروز را به خاطر فضای خاص شهری پراگ، به قدم زدن در آن تخصیص دادیم. با پیاده روی در کوچه پس کوچه های قدیمی شهر و با کمک گوگل مپ به سمت مرکز خرید پالادیوم رفتیم. قیمت های این مرکز خرید حتی نسبت به برندهای اروپایی بسیار گران بود و فقط در باجه صرافی آن کمی دلار تبدیل کردیم، که البته نرخ تبدیل خوبی داشت و بالاترین نرخی بود که در پراگ دلار را تبدیل کرده بودیم. به سمت میدان ونسلاس رفتیم تا ناهار را از کی اف سی نزدیک میدان تهیه کنیم. در سمت برگشت به هتل از ساختمان رقصان هم دیدن کردیم. ساختمان چند طبقه بیشتر نیست و بیشتر به خاطر نمای آن مورد توجه است. بعد از عبور از پل روبروی ساختمان رقصان به مرکز خرید نزدیک هتل رفتیم و کمی خرید کردیم.
عکس 197 : خیابانی در پراگ
چون باید صبح زود هتل را ترک می کردیم، با پذیرش هتل در مورد نحوه رفتن به فرودگاه مشورت کردیم. پیشنهاد کرد که با تاکسی برویم، چون هم فردا آخر هفته است، از طرفی رفتن با مترو و ترن به فرودگاه سخت است و ممکن است در ساعت های اولیه صبح به مشکل برخورد کنید و گفت اگر بخواهید می توانم برای صبح تاکسی را اوکی کنم. مبلغ تاکسی هم ثابت و 700 کرون است. به نظر منطقی می رسید و مبلغ مناسبی هم بود. به خصوص این که دیگر دغدغه رسیدن به مترو یا ترن را نداشتیم. برای ساعت 5و 20 دقیقه صبح تاکسی را هماهنگ کرد و باید مبلغ 90 کرون هم برای مالیات به هتل پرداخت می کردیم. پول تاکسی را هم گفت که باید به راننده بدهیم. مقداری از کرون ها باقی مانده بود، که 790 کرون آن را برای تاکسی و مالیات ذخیره کردیم و مابقی را در صرافی نزدیک هتل به یورو تبدیل شد. نرخ تبدیل هم بسیار عالی بود و بنده خدا کلی سیستم را دستکاری کرد که بتواند تا آخرین سکه های کرون را هم تبدیل به یورو کند. چمدان ها را هم شب جمع کردیم که صبح زود راهی زوریخ شویم.
هزینه های روز هجدهم :
- غذا و سوپر مارکت