بخش ششم : فرانسه (پاریس)
روز نهم (بخش دوم: پاریس). چون صبح زود بیدار شده بودیم، در هواپیما تا رسیدن به پاریس در خواب بودیم. حدود ساعت 7 و نیم به فرودگاه اورلی پاریس رسیدیم. گیت ورود به فرودگاه مستقیم نبود و با سوار شدن به اتوبوس به محوطه ورودی فرودگاه رفتیم. ماموری پشت باجه بود که فقط پاسپورت را چک می کرد، که فقط نگاهی به پاسپورت ها می انداخت و اجازه ورود می داد. برای رسیدن به شهر و هتل راه های مختلفی وجود داشت. تاکسی حدود 25 تا 30 یورو هزینه داشت، ولی چون آشنایی به تاکسی های فرودگاه و به طور کلی پاریس نداشتیم، ترجیح دادیم که حمل و نقل عمومی استفاده کنیم. البته ما تجربه بسیار بدی هم در سر کیسه شدن توسط تاکسی در مسکو داشتیم، که باعث شده در استفاده از تاکسی در کشورهای مختلف محتاط باشیم. به باجه فروش بلیط مراجعه کردیم و آدرس هتل را نشان دادیم. بلیط به مبلغ 24.5 یورو برای دو نفر صادر کرد و مسیر سوار شدن به ترن را به ما نشان داد. ترن بسیار سریع Orlyval را سوار شدیم و به سرعت به ایستگاه مترو آنتونی پاریس رسیدیم. با توجه به توصیه گوگل مپ برای رسیدن به ایستگاه سنت مایکل نوتردام (St. Michel Notre Dame) خط متروی خود را انتخاب کردیم. بلیطی که برای ما صادر شده بود، علاوه بر ترن سریع السیر، شامل یک سفر مترو هم بود. بر عکس ترن ابتدایی، مترو بسیار شلوغ، سرعت بسیار کم و دارای تمیزی اندکی بود.
ما هتل Le Regent را با توجه به نزدیک بودن به مناطق توریستی پاریس و همچنین امتیازهای خوب سایت های مختلف انتخاب کرده بودیم. هتل در منطقه سنت ژرمن پاریس قرار داشت، که از کافه ها و رستوران های شلوغ به خصوص در شب برخوردار است. بعد از رسیدن به ایستگاه مترو و دیدن کلیسای نوتردام درست در روبروی ایستگاه مترو از نرم افزارهای مسیر یابی استفاده کردیم و بعد از گذر از رود سن به سمت هتل راهی شدیم.
عکس 80: نمای رود سن در شب
عکس 81: کلیسای نوتردام در شب
بعد از عبور از روبروی آب نمای سنت مایکل حدود 10 دقیقه طول کشید که به هتل برسیم. هتل بسیار کوچکی بود و فردی که مسئول پذیرش بود فقط اسم ما رو پرسید و پاسپورت هم نخواست!! کلید اتاق را که شبیه کلید گنجه های قدیمی بود، تحویل ما داد و گفت از آسانسور استفاده کنید. آسانسور بسیار کوچک بود و ما دوتا با چمدان ها کاملا به هم چسبیده بودیم. اتاق در طبقه سوم قرار داشت. در را که باز کردیم، با اولین قدم روی تخت بودیم! اتاق بسیار کوچک و خفه بود، در حد که هر طرف تخت به زور یک متر جا برای رفت و آمد داشت. اتاق و سرویس ها تمیز بودند، کاغذ دیواری اتاق هم قشنگ بود. از چای ساز هم خبری نبود. دوشی گرفتیم و از خستگی به خواب رفتیم. البته نیمه شب در خواب و بیداری گوشی زنگ تحویل سال را زد! ولی خب جز خاموش شدن کار دیگری نتوانست انجام دهد. خسته تر از این حرف ها بودیم.
هزینه های روز نهم (بخش دوم) :
- بلیط ترن و مترو 24.5 یورو
روز دهم. صبح روز اول را در پاریس شروع کردیم. چون هتل صبحانه نداشت، تصمیم گرفتیم که بیرون صبحانه را تهیه کنیم. به سمت موزه لوور حرکت کردیم. هتل در منطقه سینت گارمین قرار داشت و به بیشتر جاهای دیدنی پاریس نزدیک بود. بعد از حدود 10 دقیقه پیاده روی به موزه رسیدیم. هوای به تمیزی بارسلونا و آمستردام نبود و حال هوای شهری و شلوغی بیشتری داشت. چون هنوز صبح زود بود، ورودی موزه خلوت بود و به راحتی وارد شدیم. هرم شیشه ای سالن موزه هم خودنمایی می کرد و گردشگران با آن عکس می گرفتند.
عکس 82 : عبور از پل به سمت موزه لوور
عکس 83 : ورودی موزه لوور
عکس 84 : نمای محوطه ورودی موزه لوور از داخل موزه
به جای بلیط موزه تصمیم گرفتیم که کارت موزه پاریس (Paris Museum Pass) دو روزه را به قیمت 98 یورو (نفری 49 یورو) خریداری کنیم. البته در سایت (en.parisinfo.com) قیمت 48 یورو دیدم. حالا نمی دانم چون ما از موزه گرفتیم، یک یورو بیشتر شد یا علت دیگری داشت. به هر حال اگر اینترنتی هم خرید می کردم، با توجه به کارمزد تبدیل دلار به یورو، مبلغ پرداختی بیشتر از این هم می شد. خود بلیط موزه لوور 17 یورو است و ما تصمیم داشتیم که از موزه ها و مکان های دیگر هم دیدن کنیم. برای مثال قیمت بلیط موزه اورسی 14 یورو، طاق نصرت پاریس (Arc de Triomphe) 12 یورو، معبد پانتئون 9 یورو، کلیسای سنت شاپل 10 یورو است. با همین حساب کتاب سر انگشتی این کارت ها نسبت به قیمت خود مناسب بودند. در ضمن قابلیت عبور از صف هم داشتند که در زمان شلوغی صف ها ویژگی بسیار خوبی است.
عکس 85 :موزه لوور
چون هنوز صبحانه نخورده بودیم، به چند کافه در لابی موزه لوور سر زدیم. یکی از آن ها به نام Paul توجه ما را جلب کرد. اسنک ها، شیرینی و نان های کروسان و دنیش با انواع مختلف داشت. یه صبحانه مختصری خود را مهمان و بعد کوله را تحویل بخش مربوط دادیم. کارت موزه را اسکن کردیم و بدون مشکلی وارد موزه لوور شدیم. راهنمای موزه هم در ورودی وجود دارد که بسیار کاردبردی است. چون موزه بسیار بزرگ است و احتمال این که بخشی را از دست بدهید، بدون داشتن راهنما زیاد می باشد. تقریبا اولین بخشی که از آن بازدید کردیم، بخش مربوط به ایران بود. سر ستون ها و تصویرهایی خوش نقش و نگاری که ایرانی بودن را در روح آدمی زنده می کرد. متاسفانه در مورد تاریخ چیز زیادی نمی آموزیم. در همه موزه هایی که بازدید کردیم، وجود گروه های دانش آموزی بسیار به چشم می آمد. در بخش ایران هم گروهی بودند که روی زمین نشسته بودند و معلم و راهنمای آن ها با در دست داشتن تصویر نقش ها حیوان های اساطیری نقش های تخت جمشید به آن ها توضیح لازم را ارائه می کرد.
عکس 86، 87، 88، 89 و 90 : آثار موزه لوور
بچه ها هم در برگه های خود یا در حال نقاشی کردن مجسمه ها و تصویرها بودند، یا این که نکته هایی را یادداشت می کردند. در لوور به اندازه تمام موزه هایی که رفته بودیم نقاشی و مجسمه زیارت کردیم. نقاشی ها و مجسمه هایی که شاید هیچ وقت نتوان به دلیل قوانین و یا عرف اجتماعی بسیاری از آن ها را به نمایش گذاشت. ساختمان موزه به اندازه ای بزرگ بود که هر چه می رفتیم و اتاق های تو در تو را کشف می کردیم، باز هم چشم باز کرده و خود را در اتاق جدیدی می دیدیم. حدود 7 ساعت بازدید از لوور زمان برد. البته به دلیل خستگی امکان بازدید از همه آثار و بخش ها ممکن نشد. صد البته که اگر بخواهید دقیق و با توجه به آثار به بازدید لوور بروید، شاید روزها هم برای این کار کم باشد. در نهایت سعی کردیم که تمامی آثار مشهور و از آن جمله تابلوی مونالیزای داوینچی را دیده باشیم. ارزش این اثر آن قدر زیاد است که یک سالن بزرگ تنها به این تابلو اختصاص پیدا کرده است. نکته جالب توجه نیز حضور افراد سالخورده ای بود که روبروی مجسمه یا تصویر خاصی نشسته و مشغول نقاشی آن ها بودند.
عکس 91 : محوطه داخلی موزه لوور
عکس 92: مونالیزا
به هر حال با وجود خستگی، از لوور خارج شدیم و عکس هایی هم در خارج از لوور و با نمادهای آن گرفتیم. ناهار را هم در مک دونالد نزدیک لوور خوردیم. در همه فست فودهای زنجیره ای بسته های پیشنهادی وجود دارد که مقرون به صرفه تر است. در پاریس هم مک دونالد بسته 11.5 یورویی داشت که شامل بستنی هم می شد. در مجاورت لوور باغ یا پارک تویلری Tuileries قرار دارد. پس از صرف ناهار تصمیم گرفتیم در پارک قدمی بزنیم و کمی هم استراحت کنیم. نکته جالب در بیشتر پارک ها و میدان های اروپایی وجود صندلی ها برای استراحت و آفتاب گرفتن بود. در این پارک هم در کنار حوضچه وسط پارک و در کنار فواره ها صندلی های زیادی وجود داشت. بر خلاف ما که دنبال سایه بودیم، دوست های اروپایی همه به دنبال استفاده از نور آفتاب هستند و رو به آفتاب لم می دادند! پارک به نسبت شلوغ بود و کف پارک هم مثل بقیه پارک هایی که دیدیم، از شن و ماسه پوشیده بود و آب را به راحتی به خود جذب می کردند. در راستای پارک میدان کنکورد و نماد ستون مانند یا همان ابلیسک آن مشخص و قابل مشاهده بود. ضمن لذت بردن از پیاده روی در باغ به سمت میدان رفتیم. میدان کنکورد در انتهای خیابان شانزه لیزه قرار دارد و یکی از بزرگترین میدان های فرانسه است. آب نمای بسیار زیبایی هم در این میدان قرار دارد.
عکس 93: میدان کنکورد
وقتی به میدان کنکورد رسیدیم، در ادامه طاق نصرت پاریس در آن سوی خیابان شانزه لیزه خودنمایی می کرد. کمی هم به غروب آفتاب مانده بود. تصمیم گرفتیم که همین مسیر را ادامه دهیم و شانزه لیزه معروف را هم پیاده در نوردیم. به دلیل گردهمایی جلیقه زردها خیلی از شیشه های مغازه های شانزه لیزه ترک برداشته بودند و بسیاری هم به جای شیشه از ورق های چوبی برای محافظت از ویترین مغازه ها در مقابل شورش های خیابانی استفاده کرده بودند. البته امروز آخر هفته نبود و جلیقه زردی هم به چشم نمی آمد. البته نیروهای پلیس حضور محسوسی داشتند. برندهای بسیاری در این خیابان شعبه داشتند و ویترین ها جالب به نظر می آمدند. نوع پوشش مردم هم متفاوت از بارسلونا و آمستردام و حتی جاهایی دیگری بود که بعد از آن ها دیدن کردیم. بالاخره پاریس را به مد می شناسند. حضور متکدی های محترم که لیوان نوشابه مک دونالدی در دست برای دریافت مساعدت! داشتند هم محسوس بود.
عکس 94 : طاق نصرت پاریس
در انتهای خیابان شانزه لیزه با استفاده از زیر گذر به وسط میدان شارل دوگل و زیر طاق نصرت رسیدیم. صف های دارنده های کارت موزه از صف سایر افراد جدا بود. ولی بازهم چند نفری در صف جلوی ما قرار داشتند. بعد از بازرسی و نشان دادن کارت وارد شدیم و از پله های مارپیچ زیادی (284 پله و ارتفاع 50 متر) بالا رفتیم. البته پله ها بسیار باریک بودند و اگر کسی پشت سر شما بود، جای استراحتی هم برای ایستادن چند لحظه ای پیدا نمی شد. در نهایت به بخشی از بالای طاق نصرت رسیدیم که فروشگاه یادگاری ها قرار داشت. بخشی هم وجود داشت که فیلم و عکس سایر برج های معروف جهان قابل مشاهده بود. با انتخاب تهران هم برج آزادی نشان داده می شد. دوباره بعد از بالا رفتن از تعداد دیگری پله! به بالای طاق رسیدیم.
عکس 95 : نمای خیابان ها از بالای طاق نصرت پاریس
خیابان های بسیاری به میدان شارل دوگل متصل می شوند و از بالای طاق نصرت می توانید منظره زیبای شهر پاریس را داشته باشید. بالای برج بسیار شلوغ بود و افراد بسیاری مشغول گرفتن عکس یادگاری بودند. برج ایفل هم با توجه به بلندی و نزدیکی آن نمای زیبایی را برای عکاسی به وجود آورده بود. چون هوا تاریک شده بود، کمی بعد چراغ های برج ایفل هم روشن شد. در ضمن هر ساعت یک بار برج ایفل نورافشانی خاص خود را دارد، که این منظره از بالای طاق نصرت بسیار دیدنی بود. در کل هوا و زمان و مکان بسیار شاعرانه بود! اینترنت هم در بالای برج به راحتی و سرعت خوب در دسترس بود و حیف بود که تماسی با خانواده گرفته نشود!
عکس 96 و 97 : نمای برج ایفل و خیابان های اطراف از بالای طاق نصرت پاریس
در هر صورت دوباره پله ها را به سمت پایین طاق نصرت، البته این بار به راحتی و سرعت طی کردیم. در زیر طاق نصرت هم مزار سرباز گمنام قرار دارد، که گل و شمع و آتش همه بر روی مزار حاضر بودند. منظره برج ایفل را که بالای طاق دیده بودیم، گفتیم چه بهتر که برج ایفل را هم از نزدیک زیارت کنیم. یه سری به گوگل مپ زدیم و دیدیم که نیم ساعت پیاده راه است. مشکلی برای نیم ساعت پیاده روی وجود نداشت، ولی چون از صبح زود بیرون بودیم، دیگر توانی برای ادامه راه به صورت پیاده نبود.
وارد مترو میدان دوگل شدیم و از طریق دستگاه های فروش، بلیط بسته 10 عددی به مبلغ 14.3 یورو را خریداری کردیم. در ایستگاه بیر حکیم (Bir-Hakeim) از مترو پیاده شدیم و به سمت برج ایفل با کمک گرفتن از تابلوهای راهنما حرکت کردیم. حدود 10 دقیقه پیاده روی و یک ایستگاه بارزسی برای ورود به محوطه برج وجود دارد. اینترنت هم که مطابق معمول در دسترس بود. بلیط های مختلفی برای برج ایفل و بالا رفتن از آن وجود دارد که امکان تهیه آن از طریق سایت (www.toureiffel.paris) فراهم است. با توجه به این که ما منظره از بالای پاریس را در طاق نصرت دیده بودیم، تمایلی هم به بالا رفتن از برج نداشتیم. بنابراین تا ساعت 9 شب منتظر ماندیم و کمی استراحت کردیم و کمی هم در محوطه برج قدم زدیم، تا بتوانیم نور افشانی و روشن شدن چراغ های چشمک زن برج را هم دیده باشیم.
عکس 98 و 99: برج ایفل
پس از گرفتن عکس های مد نظر! از محوطه خارج شدیم و از طریق مترو به سمت هتل برگشتیم. البته مترو حومه شهر را به جای مترو شهری اشتباه سوار شدیم و به سمت دیگری در حال حرکت بودیم، که همان ایستگاه اول پیاده شدیم و دوباره توانستیم خط درست را پیدا کنیم. در این جا به جایی بالاخره سوپر مارکت کوچکی هم پیدا کردیم که مقداری مواد غذایی و آب خریدیم. بر عکس بارسلونا که پر از سوپر مارکت های مشابه سر کوچه ها شهرهای ما بود، در پاریس سوپر مارکت این مدلی کم پیدا می شد. بالاخره در ایستگاه نوتردام پیاده شدیم و به اتاق کوچک خویش بازگشته و دلی از عزا در آوردیم. در نهایت تقریبا بیهوش به خواب رفتیم.
نکته جالب هتل این بود که با وجود علامت مزاحم نشوید روی در، هر روز که بر می گشتیم، اتاق را مرتب شده می دیدیم!
هزینه های روز دهم :
- بلیط مترو 14.3 یورو
- هزینه سوپر مارکت و غذا
- هزینه کارت موزه 98 یورو (49 یورو برای هر کارت)
روز یازدهم. صبح روز دوم را با صبحانه تشکیل شده از مواد غذایی خریداری شده دیشب، در هتل آغاز کردیم. فقدان چای ساز کوچک مسافرتی که به دلیل کمبود جا در لحظه آخر همراه نیاورده بودیم، بیشتر به چشم می آمد. از هتل راهی کلیسای سنت شاپل (Sainte-Chapelle) شدیم. کارت موزه را استفاده کردیم و وارد محوطه شدیم. کلیسا دو طبقه است و برای رفتن به طبقه دوم باید از پله های باریک کنار ورودی استفاده کنید. پنجره ها از شیشه های رنگی زیادی تشکیل شده بودند و انعکاس نور در آن ها صحنه های زیبایی را برای به تصویر کشیدن مهیا می کرد.
عکس 100، 101 و 102: کلیسای سنت شاپل
حدود 20 دقیقه بازدید از کلیسا زمان برد و سپس به سمت کلیسای نوتردام راهی شدیم. حدود 8 دقیقه بیشتر فاصله بین این دو کلیسا نیست و هر دو در جزیره سیته قرار دارند. البته منظور از جزیره بخشی کوچکی است در وسط رود سن است که توسط پل هایی به دو طرف رود وصل می شود. اشیا و لوازم داخل کلیسای نوتردام دیدنی و جالب توجه بودند. صف طولانی هم برای ورود وجود داشت. البته خوبی همه صف ها در اروپا این است که به سرعت پیش می روند و نظم قابل توجهی وجود دارد.
عکس 103، 104، 105 و 106: کلیسای نوتردام و محوطه آن
به هر حال پس از نوتردام به سمت پانتئون حرکت کردیم. مسیر سر بالایی و پر از کافه های مختلف بود. فاصله این نیز در حدود 15 دقیقه می باشد. بنای پانتئون بسیار با عظمت و زیبا است و مجسمه های بسیار بزرگ و پر از جزئیات در آن وجود دارد. این بنا در حال حاضر به عنوان مقبره مشاهیر فرانسه مورد استفاده است. روسو، زولا، هوگو و دما از افرادی هستند که در این محل دفن شده اند.
عکس 107، 108، 109و 110: معبد پانتئون پاریس
مقصد بعدی باغ های لوکزامبورگ بود. حدود 10 دقیقه از پانتئون تا این پارک یا باغ فاصله وجود دارد. در فاصله بین این مکان زیبا از کافه و رستوران های زیادی گذر می کنید که یادآوری روح پاریس و کافه نشینی های معروف آن را ممکن می سازد.
عکس 111 : در مسیر باغ لوکزامبورگ
در پارک افراد زیادی حضور داشتند و بسیاری از آن ها مشغول صرف سالاد یا ساندویچی همراه خود بودند. ما هم بسیار گرسنه بودیم و با مشاهده غذا خوردن دوستان پاریسی، این گرسنگی بیشتر هم شد. روبروی پارک در آن سوی خیابان مک دونالد اعلام حضور داشت. بلافاصله مراجعه کرده و از پک های معروف آن در پاکتی تحویل گرفتیم و دوباره به باغ رجوع کردیم. چایی هم که بسیار به آن نیاز داشتیم، از مک دونالد تهیه کردیم. پس از خوردن غذا و باز شدن چشم و گوش در باغ قدم زدیم و از صندلی ها معروف کنار حوض استفاده کردیم. نقاشی افراد و حضور هنرمند وار آن ها بسیار به چشم می آمد. به خصوص این که یک صندلی برای خود، یکی برای وسایل و یکی هم برای قرار دادن پاهای خود روی آن و در مجموع سه صندلی را اشغال کرده بودند!!
عکس 112: باغ لوکزامبورگ
محل بعدی برای بازدید موزه اورسی (Musée d'Orsa) بود. طی فاصله بین این دو محل نیز حدود 25 دقیقه پیاده روی نیاز داشت. از کارت موزه استفاده کردیم و وارد شدیم. این موزه در ابتدا ایستگاه قطار بوده و بعد تبدیل به موزه شده است. نقاشی ها، مجسمه ها و مبلمان از مهمترین مواردی نمایش داده شده در این موزه می باشد. حدود 2 و نیم ساعت برای بازدید این موزه نیاز به زمان وجود دارد. مانند همه موزه ها و مکان های دیدنی مشهور، در این جا هم عروسک، لوازم تحریر، مگنت، لیوان و ... سایر موارد مربوط به موزه و همچنین کتاب های متنوع به فروش می رسید. دوربین جالبی هم در کنار ساعت بزرگ ایستگاه وجود داشت که با نگاه کردن در آن، فعالیت بازسازی شده ایستگاه قطار و محیط قدیمی آن به نمایش در می آمد.
عکس 113، 114، 115، 116 و 117 : موزه اورسی و آثار آن
در مجموع ما دو روز مفید در پاریس اقامت داشتیم. بنابراین تصمیم گرفتیم از محله مونت مارتر (Montmartre) یا تپه هنرمندان هم دیدن کنیم. با استفاده از مترو در ایستگاه Abbesses پیاده شدیم. تازه داشتیم انرژی می گرفتیم، که با خروج از مترو سربالایی و پله های زیادی را روبروی خود دیدیم. کلیسای سکرهکر (Sacré-Coeur) در بالای تپه ما را به سوی خود فرا می خواند. این کلیسا یکی از مهمترین مکان های دیدنی پاریس به شمار می رود و افراد زیادی هم برای بازدید در محوطه آن به چشم می خوردند. به خصوص این که نمای بسیار زیبایی از پاریس را در پایین محوطه کلیسا می توانید مشاهده کنید. در مسیر رفتن به کلیسا و پله پیمایی کافه های زیبا و دنج زیادی وجود دارد. البته خط ریلی هم وجود دارد که می توانید از آن برای بالا رفتن و رسیدن به کلیسا استفاده کنید. ما بیشتر قدم زدن در فضای خاص آن را ترجیح می دادیم و بیشتر دوست داشتیم مغازه ها، کافه ها و افراد حاضر را ببینیم و دلیل استفاده ما از حمل و نقل عمومی و راه پیمایی بیشتر مواجه با افراد و فرهنگ آن شهر و کشور بود. وارد کلیسا که شدیم، خواهرهای روحانی در حال برگزاری مراسمی بودند و سرودهایی هم اجرا می کردند. کمی در صندلی های کلیسا جلوس و تماشا کردیم تا هم فیض معنوی ببریم و هم استراحتی کرده باشیم. کمی بعد که مشغول عکس گرفتن جلوی کلیسا و منظره پاریس بودیم، بنده خدایی پیشنهاد کرد که از ما عکس بگیرد. خودش و خانواده اش فلش های گوشی ها را روشن کرده و نور زمینه را تنظیم کردند و عکس های دو نفره جالبی از ما گرفتند. کمی که صحبت کردیم، مشخص شد که اهل بوسنی هستند و به ایران هم علاقمند بود و تاکید داشت که در زمان جنگ بوسنی، ایران خیلی به آن ها کمک کرده است. بسیار از آشنایی دوست های بوسنیایی خوش قوت شدیم.
عکس 118 : دیوار معروف دوست دارم :)
عکس 119 : کلیسای سکرهکر
کم کم و به آرامی از تپه و کوچه های زیبای آن پایین آمدیم. غروب آفتاب منظره بسیار زیبایی را به وجود آورده بود. در نهایت پس از عبور از کافه های زیبا و رستوران های دل انگیز به روبروی مولن روژ و آسیاب بادی معروف آن رسیدیم.
عکس 120: مولن روژ
ایستگاه مترو Blanche هم در آن سوی خیابان قرار داشت. به مترو به سمت هتل بازگشتیم. اطراف هتل بسیار شلوغ و رستوران ها و کافه ها لبریز بودند. از شیرینی فروشی که ویترینش بسیار جلب توجه می کرد، مقداری خرید کردیم. به علاوه تازه شب آخر شعبه سوپر مارکت بزرگ کارفور که درست در همسایگی هتل قرار داشت، را کشف کردیم. خریدی برای شام انجام دادیم و پس از صرف شامل در هتل همه وسایل و چمدان ها را جمع کردیم. پرواز ما به سوی وین صبح زود و در ساعت 9 و 45 دقیقه انجام می شد.
هزینه های روز یازدهم :
- هزینه سوپر مارکت و غذا و شیرینی
روز دوازدهم (بخش اول: پاریس). حدود ساعت 5 و نیم از خواب بیدار شدی. اتاق کوچک خود را ترک و هنگام چک آوت مبلغ 19.28 یورو بابت مالیات به هتل پرداخت کردیم. صبح پاریس مه آلود بود و ما مطابق با نقشه گوگل به مترو رسیدیم.
عکس 121 : نمای رود سن در ابتدای صبح
با توجه به ناحیه بندی مترو پاریس با بلیط های دیروز امکان رفتن به فرودگاه نبود. پرواز ما هم از فرودگاه شارل دوگل انجام می شد. هیچ کس در مترو نبود و کسی هم نبود که از او سوال کنیم. با تلاش زیاد بالاخره خطی را که گوگل نشان می داد پیدا کردیم. مسیر را با روبان قرمزی بسته بودند و آب از سقف می چکید. چند نفری هم آمدند و از نوار قرمز رد شدند. ما هم فکر کردیم شاید برای تعمیرات فقط زیر محل چکه بسته است. برای ورود به قطار هم باید بلیط متفاوتی می خریدیم. دستگاه های بلیط فروشی که آن جا بود فقط پول خرد و کارت اعتباری قبول می کردند. به سختی و با راهنمایی یکی از مسافرها که او هم به فرودگاه می رفت، بلیط ها را به مبلغ 22 یورو (هر بلیط 11 یورو) از دستگاه با کارت اعتباری خریدیم. چون هنوز قطار نیامده بود، بلیط ها را هم نزدیم و البته هنوز هم به آمدن قطار شک داشتیم. در نگرانی گذشت زمان به سر می بردیم که دیدیم ماموری از آن طرف خط در حال رد شدن است. ما هم با دست تکون دادن و جلب توجهش، سوال کردیم که گفت خط خرابه! و باید از طریق خط دیگری و به صورت غیر مستقیم و با تعویض خط بریم. دوباره ساک ها را از پله ها بالا کشیدیم و به سمت باجه اطلاعات رفتیم و ماموری را پشت باجه دیدیم که تازه رسیده بود. از 10 بلیط مترو، 4 تا هنوز باقی بود. وگرنه باید دوباره بلیط تکی مترو را می خریدیم.
سوار مترو شدیم و با تعویض خط در ایستگاه های بعدی، سوار قطار مستقیم فرودگاه شدیم. البته همین قطار را باید در ابتدای راه سوار می شدیم، ولی با خراب بودن ایستگاه و تعمیرات مجبور شدیم وسط راه و از طریق مترو به ایستگاه دیگری برسیم که قطار فرودگاه از آن عبور می کرد. با توجه به تعداد بسیار زیاد ایستگاه های مترو باید در هنگام استفاده دقت بسیاری در انتخاب خط متروی مورد نظر داشت. فرودگاه دارای 3 ترمینال است که پرواز ما از ترمینال 3 انجام می شد. ترمینال یک قدیمی تر و مخصوص پروازهای ایرفرانس بود. ترمینال 2 بسیار مجهز و امکانات رفاهی مناسبی داشت. ترمینال 3 مخصوص پروازهای ارزان قیمت مانند پرواز ما! بود. با توجه به گوگل باید ترمینال 2 پیاده می شدیم، ولی راهنمای داخل مترو ایستگاه 1 و 3 را با هم نشان می داد. با توجه کمبود وقت ریسک نکردیم و ترمینال 2 پیاده شدیم. از پله برقی ها استفاده کرده و بعد از رد شدن از یک خیابان و حدود 10 دقیقه پیاده روی به ترمینال 3 ورود پیدا کردیم. در نهایت چمدان ها را تحویل دادیم و از گیت رد شدیم. بعد از گیت به یک شعبه Paul رفتیم و با ساندویچ و نوشیدنی شبه صبحانه ای خوردیم. ترمینال 3 بسیار کوچک بود و بعد از یک ربع طبق شماره بلیط سوار هواپیما شدیم. پرواز با شرکت Level انجام می شد. به علت خستگی و بیدار شدن صبح زود، تا خود وین سیر خوابیدیم و در نهایت حدود ساعت 12 و ربع پرواز در فرودگاه وین به زمین نشست.
هزینه های روز دوازدهم (بخش اول) :
- هزینه صبحانه
- بلیط ترن به فرودگاه 22 یورو
- مالیات هتل 19.28 یورو