سفر به ترکیه با ماشین شخصی - قسمت 4

4.5
از 34 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
سفر به ترکیه با ماشین شخصی - قسمت 4

استانبول

در مرز ایران و ترکیه کیلومتر اتومبیل را صفر کرده بودم و بعد از طی 2950 کیلومتر وارد استانبول شدیم . با ورود به استانبول ترافیک شدید تر شد تا جایی که بر روی پل معروف داردانل به آهستگی حرکت می کردیم با استفاده از نقشه گوگل سعی داشتم که مسیر را بدرستی ادامه دهم اما بدلیل حواس پرتی زودتر پیچیدم و به سمت شمال استانبول رفتیم که بدلیل بزرگراه بودن مسیر و عدم وجود جایی برای دور زدن و عجله بی مورد و وارد شدن به بخش مسکونی یک ساعتی دور خودمون چرخیدیم . در حالی که به راحتی می شد با تعقیب کردن تابلوهای قهوه ای که مناطق توریستی را نشان می دهند به سمت منطقه فاتیح حرکت کنیم .به هر حال بعد از پیدا کردن مسیر به سمت هتل حرکت کردیم و با استفاده از نقشه و جی پی اس به راحتی هتل را پیدا کردیم . هتل کوچک و زیبایی با 12 اطاق که با نمره 8.7 از ده جزو بهترین هتلها از نظر توریستها بود .

سفرنامه ترکیه با ماشین شخصی

استانبول مسجد سلطان احمد

منطقه فاتیح در منطقه اروپایی استانبول در برگیرنده ایاصوفیه و توپ قاپی است یکی از بهترین مناطق برای اقامت توریستها می باشد . اما متاسفانه بدلیل بافت قدیمی آن و ترافیک زیاد پیدا کردن هتلی که پارکینگ برای اتومبیل داشته باشد و قیمت آن هم مناسب باشد کار سختی بود .البته چون می خواستیم در استانبول مدت بیشتری بمانیم برای همین هم ترجیح دادم با استفاده از نظرات دیگر توریستها که در سایت بوکینگ وجود داشت هتل خوبی را تهیه کنم که علاوه بر نزدیکی به مراکز دیدنی .

خدمات خوبی هم داشته باشد . یکی از خوبی های سایت بوکینگ اینست که نظرات را نیز گروه بندی کرده است به عنوان مثال هتلی که یک خانواده با بچه کوچک به آن نمره خوبی داده اند شاید مورد توجه یک زوج جوان یا شخصی مجرد نباشد برای همین می توان به راحتی با توجه به شرایطی که داریم بهترین گزینه را انتخاب کنیم . یکی از هتل هایی که شرایطش با ما خیلی جور بود هتل فیده بود .

هتل در فاصله 700 متری ایاصوفیه و توپ قاپی قرار داشت . و به راحتی می شد پیاده به موزه و یا ایستگاه تراموا رفت . از طرفی نمره خیلی بالایی در زمینه خدمات و رفتار پرسنل داشت نکته دیگری که هتل را برای اقامت خانواده ها مناسب می کرد وجود پارک بازی کوچکی روبروی هتل بود که موجب می شد بچه ها بتوانند کمی سرسره بازی و تاب بازی داشته باشند . در مورد جای پارک هم نوشته بود که در صورت نیاز به جای پارک حتما باید با هتل هماهنگ شود .

نکته انحرافی در اینجا مخصوصا در استانبول در مورد جای پارک اینست که خیلی از هتل ها عنوان کرده اند که جای پارک وجود دارد اما در توضیح نوشته اند که پارکینگ عمومی در نزدیکی هتل وجود دارد و می توانید ماشین را در آن پارک کنید در حالی که در استانبول و مخصوصا منطقه توریستی فاتیح گاهی هزینه پارک ماشین به ساعتی 5 لیر هم می رسد برای همین در رزرو هتل حتما دقت شود که هتل خودش جای پارک اختصاصی داشته باشد و دراین مورد هم هتل عنوان کرده بود که باید از قبل بدلیل محدودیت جای پارک با هتل هماهنگ شود .

خوشبختانه از دو روز قبل هتل را با 160 لیر هزینه روزانه رزرو کرده بودم و البته ترس از این داشتم که بدلیل خالی بودن کردیت کارتم آیا این رزرو را قبول می کنند یا نه خوشبختانه رسید رزرو هتل برایم ایمیل شد و از این نظر خیالم راحت بود و هماهنگی لازم را هم بوسیله ایمیل با هتل در مورد جای پارک انجام دادم .
• www.fideshotel.com +90212 518 0054 / +90212 518 0059
با ورود به هتل از دیدن محیط دوستانه آن خوشحال شدیم بچه ها هم به محض رسیدن به پارک رفتند و مشغول بازی شدند در انتهای کوچه کوچکی که هتل در آن قرار داشت بن بست کوچکی بود که با راهنمایی صاحب هتل اتومبیل را در آنجا قرار دادم . در داخل هتل مسئول مربوطه چند نقشه خوب در مورد موقعیت هتل و جاهای دیدنی نزدیک آن را در اختیارم قرار داد تا بتوانم به راحتی هم هتل و هم جاهای دیدنی را پیدا کنم .

بعد از کمی جابجایی با بچه ها برای خوردن نهار حرکت کردیم ودر یکی از رستورانهای توریستی با پرداخت 50 لیر دو پرس نهار خوشمزه خریدیم که البته بچه ها بیشتر گوشتها را به بچه گربه ای که با نگاه عاجزانه کنار میزمان نشسته بود دادند.با خرید از سوپر مارکت سورسات خوردنی داخل اطاق را جور کردیم و بعد برای دیدن مسجد ایاصوفیه و توپ قاپی حرکت کردیم .

سفرنامه ترکیه با ماشین شخصی

استانبول منطقه فاتیح – روبروی مسجد سلطان احمد

در میدان ورودی مسجد سلطان احمد سه عدد ستون وجود دارد که هر کدام خواستگاه تاریخی خود را دارند یکی از ستونها از مصر به اینجا آورده شده که 3500 سال قدمت دارد دیگری ستونی برنزی و مارپیچ است که گویا بعد از پیروزی یونانیها بر خشایارشاه در تنگه ترموپیل با استفاده از سلاح ایرانی ها ساخته شده که عثمانی این سطون را از یونان به غنیمت به اینجا آورده بود و دیگری ستونی به مناسبت پیروزی در یکی از جنگهای عثمانی . نکته جالب در کنار هر کدام ار آثار باستانی بارکدی وجود دارد که با اسکن کردن آن توسط موبایل به راحتی می شد اطلاعات در مورد آن مکان را از طریق اینترنت بدست اورد . مسجد سلطان احمد و مسجد آبی یا همان ایا صوفیه و قصر موزه توپ قاپی در کنار یکدیگر قرار دارند .

ایستگاه تراموا در 700 متری هتل روبروی مسجد سلطان احمد قرار دارد که به ایستگاه سلطان احمد هم شناخته می شود با استفاده از راهنمایی هتل همان ابتدا استانبول کارت خریداری کردم . که از آن می توان برای پرداخت هزینه تمام وسایل حمل و نقل از قبیل تراموا مترو و یا کشتی استفاده کرد . نکته مهم در مورد استفاده از استانبول کارت اینست که نسبت به مسیر هزینه ها متفاوت است اما اگر شما بخواهید از ژتونهای پلاستیکی استفاده کنید هر بار معمولا باید 5 لیر بدهید در حالی که خیلی از مسیرها 1.5 لیری بودند و گران ترین مسیر هم که سفر با کشتی به جزیره بیوک ادا بود هم 3.5 لیر بود بنابراین با خرید استانبول کارت البته در صورتی که نفرات مثل ما زیاد باشند و جابجایی هم زیاد می توان تا 50 درصد در هزینه ها صرفه جویی کرد . قیمت خود استانبول کارت 10 لیره می باشد که می توان با استفاده از ماشین های اتوماتیکی که در ایستگاههای مترو قرار دارد آن را شارژ کرد برای شارژهم می توان از اسکناسهای 10 و یا بیست لیری استفاده کرد .

البته در منطقه فاتیح در صد قدمی ایستگاه سلطان احمد از دکه روزنامه فروشی می توان استانبول کارت را خریداری کرد . روز اول اقامت در استانبول با قدم زدن در محوطه کنار اثار باستانی و بازی بچه ها به پایان رسید .

با توجه به اینکه هتل اسانسور نداشت همسرم از اینکه اطاقمان در طبقه سوم قرار دارد کمی دلخور شد ولی بعد از دیدن زوج سالخورده استرالیایی که با سختی از پله ها بالا می رفتند .از خیر اعتراض گذشت . اطاقهای هتل بسیار تمیز و شیک بودند و در اطاق علاوه بر یخچال و چای جوش و لوازم چایی و قهوه که مجانی بود و هر روز هم شارژ می شد سیف باکس هم قرار داشت که با استفاده از آن از شر کیفهای زیر لباسمون راحت شدیم . پنجره اطاق مشرف به پارک بازی بود و به راحتی می توانستیم صدای بچه ها که در پارک بازی می کردند را بشنویم .

منطقه فاتیح را می توان توریستی ترین نقطه ترکیه دانست که در هر کوچه آن می شد تعداد زیادی هتل و هستل را پیدا کرد و در هر 10 قدم هم یک آژانس مسافرتی وجود داشت . برنامه روز دوم بازدید از مسجد ایا صوفیه و موزه توپ قاپی بود که بدلیل بسته بودن مسجد در آن روز به دیدن توپ قاپی رفتیم با دیدن صف یک کیلومتری توریست ها برای خرید بلیط شکه شدیم من که کم آوردم و به همسرم گفتم که از خیر دیدن موره باید بگذریم ولی همسرم باتاکید در صف ایستاد و من هم یک ساعتی بچه ها را در حیاط موزه گردوندم .

آب معدنی یخ زده کوچک کنار در ورودی موزه را به یک لیر می فروشند ولی داخل موزه قیمت آن دو لیر است . بعضی از لیدر تورها در حالی که بلیط زیادی در دست دارند بدنبال گروههای توریستی می گردند که بعنوان راهنما آنها را در موزه همراهی کنند و از طرفی هم دیگر افراد نیازی به ایستادن در صف را نداشته باشند .

روز قبل یکی از این راهنماهها را دیده بودیم که برای یک گروه ایرانی داشت توضیح می داد چون هم مسیر بودیم چند دقیقه ای به توضیحاتش گوش دادیم که طرف برگشت و گفت ای داداش من اصفهانی هستم اگه می خوای گوش کنی 50 دلار باید بدی . و جالب قیافه ایرانی ها بود که جوری به ما نگاه کردند که انگار داریم مالشون رو می خوریم . تشکر کردیم . گفتیم ببخشید چند دقیقه در بازدید از پارکمان با شما در یک مسیر قرار گرفتیم . خوشبختانه راهنماههای انگلیسی زبان اینجوری رفتار نمی کنند و همچنین توریست های انگلیسی هم از اینکه چند دقیقه ای کنارشون به ایستیم ناراحت نمی شوند البته به شرطی که ساکت باشیم و جلوی دیدشان را نگیریم . در گرمک کلی اطلاعات از همین راهنماههای انگلیسی زبان گرفتیم .

بعد از یکساعتی تقریبا نوبت ما شده بود که دیدم یک خانواده ایرانی به اسم سلام علیک کنار همسرم رفتند و تو صف خودشون رو جا کردند .به بلندای صف نگاهی کردم و فکر کردم که اگر اروپایی ها هم مثل ما هوای همدیگه رو اینجوری داشته باشند دو سه ماهی طول می کشه که نوبت ما بشه . جالب این بود که این زوج عزیزحتی حاضر به ایستادن اینجوری هم نبودند و همین که جلوی صف رسیدیم از ما هم جلو زدند و بلیط گرفتند و از دور بابای کردند و رفتند حتما خیلی کیف کردند که چقدر زرنگ و باهوش هستند . به هر حال از اینکه تو کشور غریب به یک هموطن کمک کردیم کار غیر اخلاقی کند . عرق شرم رو پیشنونیمون نشست .در حالی که پنج تا آدم مسن پشت سرمون تو صف بودند و چیزی به ما نگفتند .بعدا متوجه شدم که دلیل این صف طولانی کنترل ورودی به موزه بود که ازدهام زیاد موجب بهم ریختگی نشود .

موزه بسیار دیدنی بود و در واقع اینجا قصر سلاطین عثمانی بوده است و حالا تبدیل به موزه شده است از جعبه ای که ریش پیامبر در آن است تا شمشیر زبیر و ناودان کعبه در آن است تا جواهرات هدیه که نادر شاه برای سلطان عثمانی فرستاده بود . البته یک هدیه هم در جواب قرار بوده که برای نادرشاه فرستاده شود که بدلیل فوت نادربراش نفرستادند و اونم گذاشتند تو موزه .

سفرنامه ترکیه با ماشین شخصی

سفرنامه ترکیه با ماشین شخصی

سفرنامه ترکیه با ماشین شخصی

سفرنامه ترکیه با ماشین شخصی

قصر موزه توپ قاپی.

ورودی موزه نفری 25 لیر بود البته برای دیدن دو نقطه دیگه در موزه باید پول بیشتری می دادیم که یکیش حرمسرا بود که بدلیل بزرگی خود موزه و همچنین وجود بچه ها از خیر دیدنشون گذشتیم . هر چند دیدن همین قسمت اول هم خودش دو ساعتی وقت برد در داخل موزه رستوران خوبی با منظره زیبای کانال بسفر وجود دارد اما بدلیل هزینه بالا از کنارش رد شدیم .

برای رفع خستگی در کناری نشسته بودیم که پسرم با یک دخترموبور اروپایی همسن و سالش شروع به کل کل برای یک تکه چوب کرد صدایش کردم که بچه رو اذیت نکند که پدرش که در کنارمون نشسته بود با لهجه افغانی گفت ایرادی ندارد . تعجب کردم چشم آبی و مو بور بود ولی فارسی افغانی صحبت می کرد شروع به صحبت که کردیم به سختی جواب می داد و بعد رفتیم تو کانال انگلیسی فهمیدم که آمریکایی است و برای یکی از گروههای خیریه جهانی در افغانستان کار می کند در زمینه آموزش و پرورش و چهار سال است که با همسرش در افغانستان زندگی می کردند .

تعجب کردم که بابا اینا دیگه چه آدمایی هستند با زن و بچه تو افغانستان برای خدمت به مردمی که به خونشون تشنه اند رفته گویا دخترشون هم تو افغانستان به دنیا آمده بود . کلی خوش و بش کردیم با این زن و شوهر جوان و فهمیدم که خیلی علاقه دارند که به ایران بیایند اما گرفتن ویزا برای ایران تقریبا برای آمریکایی ها غیر ممکن است . بعد از گشت و گذار در موزه که دو ساعتی طول کشید برای نهار حرکت کردیم .

بعد از خوردن نهار کمی استراحت کردیم و بعد برای دیدن میدان تقسیم حرکت کردیم از ایستگاه سلطان احمد با تراموا به ایستگاه کاباتاش که آخرین ایستگاه است رفتیم و از انجا با استفاده از متروی کوچکی که فقط یک ایستگاه دارد به میدان تقسیم رفتیم ایستگاه مترو در کنار ایستگاه تراموا است .بعد از دیدن میدان تقسیم برای خرید به خیابان استقلال رفتیم کلا بعد از چند روز و با دیدن قیمتها در لال لی و الویوم بنظرم بهترین نقطه برای خرید همین خیابان استقلال است .

هر چند قیمتها خیلی بالا بودند و چیز چندانی خرید نکردیم . من و پسرم چندان اهل خرید نبودیم ولی دخترم و همسرم مدتها بود که در انتظار خرید بودند . بنابراین چند روز بعد را کلا به خرید گذشت . در مورد خیابان استقلال برای خرید بستنی بهتر است از مک دو نالد یا کینگ برگر خرید کنید دونه ای یک لیراست. چند ناهار هم با توجه به استقبال بچه ها در کینگ برگر که تقریبا در وسط خیابان استقلال است خوردیم و از اون کیک پنیر و اسفناج هم در اول خیابان سمت راست بود تا دلمون بخواد خوردیم . برای خرید من اطلاعات چندانی نمی تونم بدم .

قبل از آمدن کلی بهمون گیر داده بودن که بابا استانبول نرید خطرناکه و تو میدان تقسیم بکش بکش است و از این حرفها ما که چیزی ندیدییم پارک گزی که در فاصله زیادی از میدان قرار داشت و در میدان استقلال هم خبری نبود چند روز بعد به دلیل احتمال حمله امریکا به سوریه چند تا گروه چپ در وسط خیابان استقلال کناری نشسته بودند و شعارهایشان را روی زمین و دیوار چسبانده بودند کمی دورتر هم یه اتوبوس پلیس بود که داخلش نیروههای زد شورش نشسته بودند و بیرون نمی آمدند سرجمع بیست تا معترض بود و کلی خبرنگار که از معترضین بیشتر بودند .مردم و توریستها هم به عنوان قسمت تفریحی بهشون نگاه می کردند و از کنارشون رد می شدند .

سفرنامه ترکیه با ماشین شخصی

میدان تقسیم استانبول.

روز بعد برای دیدن الویوم رفتیم که پاساژی بود در قلب استانبول قدیم ابتدا با تراموا به ایستگاه زیتون برونو رفتیم و از انجا سوار دلموش های الویوم شدیم که جلوشون الویوم نوشته شده بود بعد از یکساعتی دلموش سواری در خیابانهای تنگ و شلوغ استانبول به الویوم رسیدیم ولی چیزی خرید نکردیم بنظرم خرید از استقلال بخصوص پاساژ بزرگی که در وسطش قرار داره و خیلی شیکه البته اسمش یادم نیست اما طبقات زیرینش فروشگاه لوازم الکترونیک است و طبقات بالا پوشاک فروشی از قبیل ال سی واکی قرار دارد خیلی بهتر است .

سفرنامه ترکیه با ماشین شخصی

خیابان استقلال.

با توجه به خسته شدن بچه بعد از چند روز بدنبال خرید ناموفق بودن روز سوم به سمت جزیره بیوک ادا حرکت کردیم . با استفاده از تراموا به ایستگاه کاباتاش رفتیم .برای دیدن جزایر پرنسس می توان از انواع تورها استفاده کرد ولی بهترین حالت استفاده از ایستگاه دریایی کاباتاش که بر روی سر درش یزرگ نوشته شده است پرنسس این بندرگاه در فاصله پنجاه قدمی ایستگاه تراموای کاباتاش قرار دارد با استانبول کارت 3.5 لیر نفری هزینه رفتن به جزایر پرنسس است . ساعات حرکت از ایستگاه بر روی دیوار نوشته شده است اما باید توجه کرد که کشتی ابتدا از کاباتاش حرکت کرده و بعد از تنگه در یک ایستگاه دیگر در استانبول توقف می کند و بعد به سمت جزایر حرکت می کند که در سه جزیره توقف دارد و آخرین جزیره بیوک ادا است . ساعاتی که در جدول قید شده است مربوط به تک تک ایستگاهها است .

سفرنامه ترکیه با ماشین شخصی

سفرنامه ترکیه با ماشین شخصی

سفرنامه ترکیه با ماشین شخصی

سفرنامه ترکیه با ماشین شخصی

سفر با کشتی به سوی جزایر

اگر می خواهید در کنار ساحل و از پلاژ استفاده کنید بیوک ادا مکان مناسبی نیست و دو جزیره اول بهتر هستند موقع توقف کشتی به راحتی می توانید پلاژها را ببینید . با رسیدن به بیوک آدا با توجه به وجود بچه ها که نمی توانستیم از دوچرخه برایشان استفاده کنیم به قیمت 60 لیر کالسکه ای کرایه کردیم و یک ساعتی دور جزیره گشتیم . با توجه به اینکه در این سفر جاههای دیدنی زیادی دیده بودیم . جزیره جذابیتی برایمان نداشت و بچه ها هم زود خسته شدند و با کشتی بعدی برگشتیم . هر چند کشتی سواری با توجه به پرواز مرغهای ماهی خوار در کنارمان برای بچه ها از دیدن جزیره لذت بیشتری داشت کشتی بزرگ و سه طبقه بود که بچه ها کلی در آن گشت و گذار کردند .

سفرنامه ترکیه با ماشین شخصی

جزیره بیوک ادا

سفرنامه ترکیه با ماشین شخصی

پرواز مرغان دریایی به همراه کشتی .

یکی از تفریحات دلنشین من در استانبول صحبت شبانه با اشخاصی بود که در هستل کنار هتلمون اقامت داشتند . معمولا در هستل که همون مسافرخونه خودمون می شه هیچ هکرها و جهانگردانی که با حداقل هزینه قصد دیدن دنیا را دارند اقامت می کنند وبه واسطه ماجراجو بودن تجربیات خوبی دارند که به راحتی انها را در اختیار دیگران قرار می دهند .البته من خیلی از این جوانان که با حداقل هزینه دور دنیا رو می گردند خوشم می آید و امیدوارم روزی بچه های من هم این توانایی را داشته باشند که با حداقل هزینه بتوانند دنیا رو بگردند شاید باورتان نشود ولی با 200 یا 300 دلار یکماه دور ترکیه را کامل می گردند .

در کنار هتلمان یکی از هستل های محبوب هیچ هکرها به نام علی بابا( شایدم سند باد یادم رفته ) قرار داشت که بوسیله یک خانوم لهستانی اداره می شد .شبها کنار در هستل بر روی چهار پایه های چوبی مسافرا می نشستند و به صحبت و گپ زدن می پرداختند من هم بعد از خوابیدن بچه ها پاتوقم شده بود این هستل و از تجربیات دیگران استفاده می کردم در این میان هم با یک مرد الجزایری که مقیم فرانسه بود اشنا شدم که تجربیات خوبی داشت و در کل معتقد بود گشت و گذار در اروپا ارزون تر از ترکیه در می اید و ترکها همه چیز را گران حساب می کنند البته امیدوارم که گفته هایش درست باشد.

به هر حال شبها می نشستم و با افراد مختلف صحبت می کردم نکته جالب این بود که تمامی افرادی که با آنها صحبت کردم ایران را به عنوان کشوری که باید دید در نظر داشتند ولی بعضی بواسطه ویزا و بعضی دیگر بخاطر ترس از نا امنی نمی توانستند به ایران سفر کنند . متاسفانه در این چند سال نتوانسته ایم اطلاع رسانی صحیحی در مورد ایران داشته باشیم و انها ما را کشوری در میان عراق و افغانستان با شرایطی کم و بیش مشابه می شناسند و این نیاز به تبلیغات درست و سازنده دارد.

یک خاطره جالب : تقریبا هر روز که با بچه ها بیرون می رفتیم اگر بک پکری به دنبال آدرس می دیدم او راهنمایی می کردم چون نقشه اون قسمت دستم بود و اکثرا هم به دنبال هستل علی بابا بودند . یکبار دو تا دختر شلخته و خسته تو مایه های بربری دیدم که خیلی کثیف و ژولیده سعی در پیدا کردن ادرس داشتند از خستگی نای راه رفتن نداشتند و معلوم بود از گم شدن تو اون کوچه ها بدجوری کلافه بودند رفتم جلو و کمکشون کردم هستل رو پیدا کنند با اینکه خودشون 40 کیلو هم نمی شدند ولی کوله هایشان از خودشان سنگین تر بود .

شب که با دوستم الجزایریم مشغول صحبت بودیم یک بنده خدایی (که یادم نمی یاد اردنی بود یا عمانی) به این دوست ما گیر داد که چرا داری ماشعیر + می خوری مگه تو مسلمان نیستی و یک بحث شیرین انگلیسی چند نژادی بین همه راه افتاد. در حین این بحث شیرین دو تا دختر کره ای از اونا که تو فیلمها بازی می کنند آمدند کنار میز ما نشستند و شروع کردن به تشکر کردن از من اول فکر می کردم که با این دوستمون هستند ولی بعد فهمیدم نه بابا اینا همون دو تا دختری هستند که صبح تو پیدا کردن هستل کمکشون کردم. این موقع تازه متوجه شدم که فتوشاپ همچین چیز مالی هم نیست چون دخترای خودمون با یه حمام و دو تا لباس و ابزار حرفه ای که دارند چنان تغییر قیافه می دهند که به تکنیک های فتوشاپ باید گفت زکی .

به هر حال با این دخترهای دل گنده ماجراجو آشنا شدم و فهمیدم دانشجوی تاریخ آفریقای مرکزی هستند (حالا این رشته به چه درد یه دختر کره ای می خوره رومن نمی دونم )و در مورد ایران خیلی کنجکاو بودند البته به خاطر دختر بودن و ظاهرشون بهشون ویزای ایران نداده بودند ولی در مورد ایران کلی پرس و جو می کردند .

بطور کل شبهای خوب و آموزنده ای را با جوانان پرشور جهان بر روی چهار پایه های هستل علی بابا در استانبول گذراندم که به ذهن پیر و کهنسال من کمی شور جوانی و ماجراجویی داد . بخاطر خستگی های ناشی از خرید کردن بی فایده بچه ها حوصله شون سر رفته بود و معلوم بود که دیگر باید آهنگ بازگشت را داشته باشیم . و بعد از یک هفته اقامت در استانبول به فکر برگشت افتادیم با رای گیری که انجام دادیم همه موافق بودیم که سفر را پایان یافته در نظر بگیریم و به طرف ایران با حداکثر سرعت حرکت کنیم برای همین هم صبح بعد از خوردن صبحانه به سمت ایران حرکت کردیم .

از دو مسیر می توانستیم حرکت کنیم مسیر اول انکارا سیواس بود و دیگری از سمت اماسیا و توسیا بود با توجه به اینکه کل مسیر استانبول به انکارا بزرگراه است مابقی مسیر هم جاده دوبانده می باشد و از همه مهمتر دوست عزیزم گوگل مپ این مسیر را پیشنهاد می داد بدون توجه به 40 کیلومتر نزدیکی راه مسیر دوم مسیر اول را انتخاب کردم . هر چند قیمت بنزین در ترکیه زیاد است ولی مسیر های پر پیچ و خم و دارای سربالایی های زیاد هم مصرف بنزین ماشین را بالا می برند و نباید تنها به مسافت توجه کرد مسیر 890 کیلومتری استانبول به سیواس را در 8 ساعت طی کردیم و حدودا ساعت 6 شب در سیواس بودیم .

برای اولین بار در یک هتل 4 ستاره ساکن شدیم . تنها تفاوتی که با هتل های قبلیمان داشت تجملاتی بودن بود بگونه ای که مثلا در توالت هم پلمپ است و یا حوله ها در کاور مخصوص خود هتل قرار دارند ولی بچه ها از هتل چندان خوششان نیامد . دلیل آن هم اول از همه نداشتن فضای باز و بچه گربه و دوم رسمی بودن زیادی هتل بود بگونه ای که با توجه به رفتار دیگر مسافران که خیلی رسمی هستند احساس راحتی مثل خانه به انسان دست نمی دهد . ولی در کل هتل خوبی بود که با استفاده از اسمارت دیل تونستیم به شبی 150 لیر اونجا رو کرایه کنیم .
Eretna hotel

شب برای خرید مقداری خوراکی و سوغاتی از هتل خارج شدیم و مقداری از خوراکی ها سنتی ترکیه رو خرید کردیم البته اون چیزهایی که مشابه ایرانی نداشت .بیشتر یه نوع خوراکی خریدیم که شبیه باقلوای خودمان است ولی حالت ژله ای قوی داشت .

صبح روز بعد به سمت بازرگان حرکت کردیم و بعد از طی 750 کیلومتر به ایران رسیدیم ساعت 10 شب به وقت ایران بعد از طی کردن تشریفات گمرکی نیم ساعته به ایران رسیدیم .

کل مدت سفر 24 روز بود که 20 روز آنرا در داخل ترکیه بودیم . در مجموع 7935 کیلومتر رانندگی کردم که 4615 کیلومتر آن را در ترکیه طی کردیم . مقدار بنزین خریداری شده در ترکیه 328 لیتر شد که به مبلغ 1642 لیر خریداری شد . البته این نکته را باید توجه کرد که با باک پر وارد ترکیه شدم و با باک خالی خارج شدم در واقع به این مقدار باید 40 لیتر را اضافه کرد تا مصرف صحیح ماشین بدست بیاید و مصرف ماشین بطور متوسط صدی هشت بود با توجه به درجا کار کردن و در ترافیک بودن.

هزینه هتل 2166 لیر و هزینه خوراک و تفریحات 2228 لیر شد بنزین 1642لیر شدو هزینه خرید پوشاک 1697 لیر.. در جمع هزینه سفر در داخل خاک ترکیه 6136 لیر بدون احتساب خرید پوشاک شد که با لیر 1650 تومان ان موقع ده میلیون تومان می شود البته به این هزینه ها باید هزینه کاپیتاژ خودرو با گواهینامه بین الملل حدوداً 400 هزار تومان و عوارض خروج حدوداً 100 هزار تومن را هم اضافه کرد همچنین هزینه بیمه اتومبیل و خودمان که حدوداً 350 هزار تومان شد .

سر جمع برای صفر 20 روزه ترکیه گردی برای خانواده 4 نفره ما حدود11 میلیون تومان هزینه شد که برای سفر 20 روزه ترکیه گردی برای خانواده 4 نفره مان مبلغ قابل قبولی بود .


نویسنده : محمود رضا طلوعی


سفر به ترکیه با ماشین شخصی - قسمت 1

سفر به ترکیه با ماشین شخصی - قسمت 2

سفر به ترکیه با ماشین شخصی - قسمت 3