با عرض سلام به کلیه دوستان و خوانندگان سایت لست سکند. از آنجایی که من در سفرم به استانبول از تجربیات و راهنمایی های بسیاری از دوستان در این سایت استفاده کردم، تصمیم گرفتم که پس از برگشت، تجربیات شخصی خودم را نیز در اختیار
بعد از دیدن گلخانه هم سوار تراموا شدیم و به سمت هتل رفتیم ،خدا رو شکر اطراف هتل پر بود از انواع غذاخوری ها که ما یکی از این غذاخوری ها رو انتخاب کردیم و نهار کباب ترکی خوردیم که فوق العاده خوشمزه بود. نون
دوباره برگشتیم و سوار مینی بوس شدیم تا به سمت ایستگاه زیتون بورنو بریم که از همونجا خیابان مرتر شروع میشد.خیابان مرتر هم که بنجل فروشی بیش نبود که فقط از اونجا خریدهایی مثله شلوار جین و تیشرت و یه سری لباس های بنجل رو
اکوا مارین هم محیط خوب و تمییز و قشنگی بود ولی از شانس بدمون اون روز هوا ابری و آفتابی بود و برای شنا هوا نسبتا خنک بود ولی خب چندتا استخر خیلی خوب داشت و چندتا سرسره بقیه بازی هاش که موج مصنوعی و
با عرض سلام و خسته نباشید با توجه به سفرنامه هایی که قبل از رفتن به استانبول خونده بودم امروز تصمیم گرفتم که سفرنامه ام رو با توجه به تجربیاتی که خودم در این شهر بدست اوردم در اختیار خواننده های لست سکند بذارم.
لازم بذکره که این اتاق بصورت 24 ساعته با 4 تا دوربین مدار بسته و چراغهای 24 ساعته روشن کنترل میشد . یه چند دقیقه ای که گذشتو خودمو پیدا کردم و به اطرافم واقف شدم رو یکی از صندلیها نشستمو و به بخت بدم
سفرنامه یا بهتر بگم رنج نامه ای رو که میخوام واسه عزیزان بیان کنم داستان تجربیات و اتفاقات تلخیه که درسفر ما (من و همسرم) به کشور ترکیه شهراستانبول برامون به وقوع پیوست . باشد که شاید روزی این تجربه تلخ ما، راهگشا و یا
سفر به شهر هزار مسجد، شهری در دو قاره با سلام و عرض ادب خدمت تمامی دوستداران سفر به خصوص شما که برای خواندن مطالب بنده وقت گذاشتید. من و همسرم به همراه پسر کوچولومون آریان در تاریخ 4 مهر 1393 برای مدت
سفر خانوادگی به استانبول در نهایت به چهارشنبه بازار رسیدیم، خانم ها مشغول گردش در بازار شدند و ما هم در یکی از کافه های همون منطقه با خوردن چایی، دیدن سیگار فروش های دوره گرد که همونجا سیگار می پیچیدند،
سفر خانوادگی به استانبول شروع سفر و برنامه ریزی: داستان مسافرت ما از یه شوخی ساده من و همسرم برای مسافرت خانوادگی دو نفره شروع شد تا به یک سفر واقعی دسته جمعی یارده نفره مبدل شد. یازده نفر: من و همسرم، خانواده 4نفره همسرم،
سفرنامه ای متفاوت از سفر به استانبول و توصیه های ضروری در مورد سفر به ترکیه سفرنامه های زیادی توی سایت های مختلف وجود داره که همگی وجوه مشترک زیادی دارن. من سعی کردم یه سفرنامه مختصر و مفید برای کاربران بنویسم و نکاتی رو بیان
سفر به استانبول به روایتی دیگر مقدمه: با سلام خدمت همه دوستان و خوانندگان عزیز.اینجانب به اتفاق همسرم مرداد ماه 1393 سفر چند روزه ای به استانبول داشتیم.پس از بازگشت تصمیم گرفتیم که سفرنامه ای نوشته و تجربیات خود را در
هفت تپه در هفت روز سلام.من ۱۵ تیر ماه با اخرین پرواز از شیراز به سمت فرودگاه مهرآباد پریدم بعد از کلی تاخیر و گشت در آسمان ایران بلاخره ساعت ۳ نیمه شب به مهراباد رسیدم.از انجا صدهزارتومان دادم وبه فرودگاه
روز پنجم امروز طبق برنامه از پیش تعیین شده آقای باریش که تورلیدر ما بود برنامه گشت شهری با آژانس بود شب قبل تماس گرفته بود و برای ساعت 10 قرار را فیکس کرده بود ما پس از صرف صبحانه ازنیم ساعت جلوتر
9 روز خوب در استانبول بعد از تعریفهای زیادی که از دیدنی های استانبول و مخصوصا اماکن تاریخی و توریستی و قیمت مناسب پوشاک در اون شهر شنیده بودیم من و همسرم خیلی علاقه مند بودیم که برای دومین سفر خارج از
بعد از تماشای طبقه اول مسجد به طبقه فوقانی مسجد رفتیم و به سقف با عظمت ان نزدیک تر شدیم. به دلیل انعکاس نور از پنجره ها در تمام محیط داخلی ایاصوفیه ، به نظر میرسد که گنبد یک جاذبه عرفانی دارد. گنبد
ایده نوشتن سفرنامه بصورت کاملا اتفاقی و جالب در هنگام پرواز برگشت از استانبول توی هواپیما به ذهن ما رسید.امیدواریم اطلاعاتمون بتونه مفید باشه. ما سعی کردیم با اطلاعات کامل از استانبول و مکان های دیدنی و توریستی از وقتمون نهایت استفاده رو بکنیم و
همه چیز در حال سفر! هزار سال پیش ارسطو گفته: "همه چیز در جهان در حال حرکت است." به نظرم میشه این حرکت رو به سفر تعبیر کرد. چون همه چیز قبل از حرکت حالتی دارن و بعد از اون حالت دیگه یی. درست چیزی
استانبول در مرز ایران و ترکیه کیلومتر اتومبیل را صفر کرده بودم و بعد از طی 2950 کیلومتر وارد استانبول شدیم . با ورود به استانبول ترافیک شدید تر شد تا جایی که بر روی پل معروف داردانل به آهستگی حرکت
بسیار سفر باید تا پخنه شود خامی ، صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی این جمله گرانبها سروده غزل سرای بزرگ ، سعدی می باشد.با هر سفر به اندوخته هایمان اضافه و اضافه و اضافه تر میشود ودر هر سفری زمانی فرا می رسد