من از اون دسته آدمها هستم که هربار اسم سفر و یه مقصد گردشگری به گوشم میخوره اشتیاق وصف نشدنی تمام وجودمو میگیره و انگار که از خودم بی خود میشم! اصلا چرا راه دور بریم؟ بذارید اینجوری براتون بگم که یکی از تفریحات مورد علاقه ی من چرخیدن در سایتهای گردشگری، چک کردن مقاصد مختلف گردشگری در تمام دنیا به خصوص کشورهای خارجی، خوندن سفرنامه ها، بررسی هتل ها، اقامتگاه های خاص و بومی و خلاصه هرچیزی که مربوط به سفر باشه... . حتی بعضی مواقع پا رو از این هم فراتر میذارم و برنامه ریزی سفرهای خیالیمو هم انجام میدم! به امید روزی که بخت یاری کنه و این آرزوها به وقوع بپیونده. البته بهتره بگم جیبمون یاری کنه و این آرزوها به وقوع بپیونده! واقعاً اگه شرایطشو داشتم، تمام زندگیمو در یه کوله پشتی خلاصه می کردم و می رفتم تا بشم خانم مارکوپولو. شاید یه روزی این آرزوم جزئی از خاطراتم بشه. کسی چه میدونه؟ بگذریم...
دلم میخواد به دبی برگردم... بازم به اون شهر قشنگ برگردم...
مدتها بود که فکر سفری به خارج از کشور ذهنمو قلقلک میکرد. به جز سفر ماه عسل که فردای روز عروسیم یعنی عید سال 98 به استانبول بود، موفق نشده بودم سفر خارجی دیگه ای برم. ارز هر روز گرونتر میشد و البته شرایط کرونا هم مزید بر علت بود. اما این بار عزمم رو جزم کرده بودم که یه سفر پرهیجان با یار و همسفر زندگیم برم. برای تجربه ی این هیجان، به مقصد دبی فکر می کردم. هم من و هم همسرم هر دو در زمان مجردی به دبی سفر کرده بودیم و همیشه از تجربیات و خاطرات خودمون برای همدیگه تعریف میکردیم و هربار به این نتیجه میرسیدیم که باید یک بار دیگه سفر به دبی رو تجربه کنیم. اما این بار همراه با هم و برای تجربه ی هیجاناتی که در سفر قبلیمون از دست دادیم! چون در سفر قبلیمون با تور دبی بخشی از فرهنگ و تاریخ این کشور و مردمش رو دیده بودیم و دوست داشتیم این سفر برای عوض کردن روحیهمون و تجربه هیجانات تموم نشدنی دبی باشه. از نظر من دبی یکی از جذابترین مقصدهای گردشگری دنیاست که هر چندبار هم بهش سفر کنم، نه تنها از جذابیتش کم نمیشه، بلکه صدها مکان و تفریحات جدید واسه تجربه و غافلگیری داره.
راستی چی شد؟ چه جوری شد؟ این جوری هم سفر شدم...
برای سفر نامعلومی که در ذهن داشتم، از مدتی قبل مشغول پس انداز بودم تا شرایطش مهیا بشه. از آذرماه 1400 جرقه ی سفر به دبی در ذهنم زده شد. دلیلش هم برگزاری رویداد اکسپو 2020 در دبی بود. هم من و هم همسرم خیلی دوست داشتیم از این رویداد جهانی بازدید کنیم. می دونستیم اگه بتونیم بریم، اون سفر تبدیل به یکی از بهترین تجربه های زندگیمون میشه که شاید دیگه فرصت تکرارش واسمون پیش نیاد. درباره ی تصمیم جدیدم با همسرم صحبتی نکردم. دوست داشتم غافلگیرش کنم. با این وضع دلار (دلار 30 تومنی!) دلم نمیومد موضوع سفر خارجی رو مطرح کنم و فکرشو درگیر کنم. از اونجایی که خودم شاغلم و طبیعتاً درآمد دارم، دوست داشتم هزینه ی سفر رو با پس انداز خودم تامین کنم! (ما اینیم دیگه!)
دوم اسفند تولد همسفر زندگیم بود و چی بهتر از این که هدیه ی تولدش یه سفر دونفره به دبی باشه؟! حالا نمی دونم واقعاً این هدیه به اون بود یا هدیه به خودم به بهونه ی تولد همسر، اما امیدوار بودم که خوشش بیاد. من که خودم خیلی خوشم اومد! حتی از فکرش هم ذوق می کردم. اگه هم فکر می کنید که چون هدیه ی اون بوده، باید سفر مجردی میبود، سخت در اشتباه هستین! چون نه تنها دیگه سفر مجردی نمیره، بلکه مطمئنم بدون من اصلاً اون سفر بهش خوش نمیگذره! پس واسه اینکه سفرشو شیرین تر کنم، باهاش همراه شدم تا به هردومون خوش بگذره...!
نقشه کشی سفر!
تقریباً در تصمیمم مصمم شده بودم. یعنی مقصد و زمان تقریبی سفرم رو میدونستم و باید می رفتم دنبال تهیه مقدمات اون. یکی از لذت بخش ترین کارهای قبل از سفر واسه من، برنامه ریزی و تحقیق در مورد سفرم هست تا به بهترین نحو مدیریتش کنم. اصلاً شاید به خاطر همین عشق به برنامه ریزی، رشته تحصیلیمو مدیریت و شغلمو هم برنامه ریزی و توسعه منابع انسانی انتخاب کردم!
به اندازه ی کافی زمان داشتم تا حسابی در مورد هتل ها و سایر موارد تحقیق کنم. بنابراین سراغ تریپ ادوایز رفتم و یه نگاه اجمالی به هتل های دبی انداختم. تعداد زیاد هتل ها انتخابو سخت میکرد. اما آیتم هایی که در ذهن داشتم، باعث می شد که دایره ی انتخابامو محدود کنم تا به گزینه ی مورد نظرم برسم.
یکی از مهم ترین مسائل تو دبی، بحث حمل و نقل و رفت و آمد هست. هزینه ی حمل و نقل در دبی نسبتاً بالاست و هزینه ی تاکسی هم با تاکسی متر محاسبه میشه. البته میشه از اپلیکیشن های معروفی مثله careem هم برای گرفتن تاکسی با هزینه ای پایینتر، استفاده کرد. مترو در این شهر فعاله و یکی از گزینه های خوب برای حمل و نقل محسوب میشه. دبی 2تا خط مترو داره که با رنگ سبز و قرمز نشون داده میشه و اکثر مناطق گردشگری و مهم این شهر رو پوشش میده. در کنار مترو، اتوبوس هم در تمام خیابان های دبی فعاله و در کل شهر ایستگاه های متعدد دارند. حتی برخی از خطوط اتوبوس ها برای رفت و آمد به شهرهای دیگه مثل ابوظبی در نظر گرفته شده که با هزینه ای خیلی مناسب مسافرین رو به ابوظبی می برند.
من نقشه ی ترانزیت (transit) دبی رو در گوگل مپ بررسی کرده بودم. این نقشه مسیر حرکت دو خط سبز و قرمز متروی دبی و ایستگاه های اون رو به شما نشون میده. برای این کار هم کافیه دبی رو در گوگل مپ سرچ کنید و بعد روی گزینه transit کلیک کنید تا دو خط سبز و قرمز متروی دبی رو ببنید. این دو خط در دو نقطه با همدیگه تلاقی دارند. این دو نقطه همون ایستگاه هایی هست که می تونید خط مترو رو عوض کنید و نسبت به مقصد موردنظرتون، سوار خط یک یا دو بشید.
من تصمیم داشتم هتلی که انتخاب می کنم نزدیک به یکی از این دو ایستگاه مترو باشه که هم در زمان رفت و آمد و هم در هزینه ی حمل و نقل صرفه جویی بشه. ایستگاه متروی union در منطقه دیره انتخاب من بود. در همون گوگل مپ گزینه ی هتل ها رو فعال کردم تا هتل های اون منطقه رو بهم نشون بده و بعد تک تک اونا رو در تریپ ادوایز بررسی کردم. همزمان سراغ یار همیشگی سفرم یعنی سایت لست سکند هم می رفتم و هر هتلی که خوشم اومده بود، در موردش اطلاعات کسب می کردم و قیمت میگرفتم. اون روزها دلار نوسان زیادی داشت و قیمت ها مرتب تغییر می کرد. مثلاً قیمت یه هتل در عرض یک روز، حدود 200 تا 300 هزارتومن بالا پایین میشد. واسه همین ترجیح می دادم اول از همه تکلیف هتلمون رو مشخص کنم.
بعد از بررسی های زیاد و خوندن نظرات، هتل 4ستاره تاپ Hyatt Place Dubai Wasl District رو انتخاب کردم. اون هم به چند دلیل: امتیاز هتل در تریپ ادوایز 4.5 از 5 و در بوکینگ 8.1 از 10 بود و اکثر افرادی که کامنت گذاشته بودن از هتل و خدماتش راضی بودن. دلیل بعدی اینکه اتاق های این هتل در مقایسه با هتل های دیگه (حتی خیلی از 5ستاره ها) بزرگتر بودن و این برای من خیلی مهم بود. اتاق های معمولی هتل حدوداً 35 متر مساحت داشتند. وایفای و صبحانه ی رایگان، استخر روباز، باشگاه ورزشی و نزدیکی به ایستگاه مترو از دلایل مهم دیگه بودن که باعث میشد انتخابم این هتل باشه. حالا باید بلیط های پرواز رو می خریدم و بعد هم رزرو هتل رو نهایی می کردم.
پروازهای مستقیم شیراز به دبی رو چک کردم و تاریخ 3 اسفند رو برای رفت و 7 اسفند رو هم برای برگشت انتخاب کردم. خیلی دوست داشتم وقت بیشتری داشتیم و مدت بیشتری می موندیم. اما شرایط کاری هر دونفرمون جوری بود که نمی تونستیم بیشتر از این مرخصی بگیریم. به خصوص اینکه سفرمون در اسفندماه و اوج ترافیک کاریمون بود و مورد بعدی اینکه پرواز شیراز به دبی (و برعکس) در تمام روزهای هفته وجود نداشت. بنابراین سعی داشتم از همین زمان کم، به بهترین نحو استفاده کنم و بلیط ها رو طوری بگیرم که زمان بیشتری در دبی باشیم. در بین پروازهای تاریخ مدنظرم، هواپیمایی ایران ایر بهترین ساعت رفت رو داشت. یعنی 9 صبح. اینجوری نهایتا تا ساعت 11 می رسیدیم و از بقیه روزمون میتونستیم لذت ببریم. برگشتمون هم شد ساعت 13 تاریخ هفتم اسفندماه. مجموع هزینه ی بلیط های رفت و برگشت هر دو نفرمون مبلغ 12 میلیون و 600هزارتومان شد. برای هزینه ی هتل هم (4شب و 5 روز) مجموعاً مبلغ 11 میلیون و 500 هزارتومان پرداخت کردم. دیگه خیالم راحت شد که کارهای مهم انجام شده. مونده بود یه ویزا که اونم الان زود بود و باید بهمن ماه اقدام می کردم...
گاماس گاماس!
گاماس گاماس یه عبارت ارمنی به معنی آرام آرام هست که در بین ایرانی ها هم زیاد استفاده میشه. من هم گاماس گاماس در مورد سفرم و برنامه هایی که در ذهنم بود تحقیق می کردم و همه رو مکتوب می کردم تا یه موقع یادم نره. در مورد دبی حسابی تحقیق می کردم و یه لیست بالا بلند از جاهای دیدنی و تفریحاتی که هردو نفرمون دوست داشتیم، تهیه کرده بودم. سعی کردم جاهایی رو بنویسم که نه من و نه همسرم در سفر قبلیمون تجربه نکرده بودیم. در آخر بین اونا باید چندتاشو که از بقیه بیشتر دوست داشتیم، انتخاب کنم. کارم یکمی سخت بود چون هنوز قضیه ی سفرمون رو لو نداده بودم و باید تنهایی جای هردونفرمون انتخاب می کردم. در آخر برنامه ای که تهیه کرده بودم به این ترتیب شد:
- 3 اسفند: بازدید از میراکل گاردن (باغ معجزه) و گلوبال ویلیج (دهکده جهانی)
- 4 اسفند: رفتن به ابوظبی و شهربازی فراری لند
- 5 اسفند: پارک آبی آتلانتیس + آکواریوم دبی مال
- 6اسفند: بازدید از اکسپو 2020
- 7اسفند: هتل و آماده شدن برای رفتن به فرودگاه و بازگشت
برناممو که نوشتم میدونستم باید به فکر رفت و آمدمون هم باشم و قطعاً اگه برنامه ای برای رفت و آمد نداشته باشیم وقت زیادی رو از دست میدیم. واسه همین فرض رو بر این گذاشتم که انتخاب اولمون مترو و اتوبوس باشه و هرجا هم خسته بودیم یا به هردلیل دیگه ای، از تاکسی استفاده کنیم. اپلیکیشن های اوبر، کریم و تاکسی دبی (DTC) رو برای تاکسی و اپلیکیشن های Dubai Metro و RTA Dubai رو برای اطلاع از مترو و اتوبوس روی گوشیم دانلود کردم تا در مواقع لزوم ازشون استفاده کنم. در مرحله ی بعدی سراغ مسیرهای مقصدهایی رفتم که انتخاب کرده بودم. هر کدوم رو جدا سرچ می کردم و اگر وبسایت داشتن بررسی می کردم. این کار خیلی بهم کمک می کرد.
مثلاً فهمیدم فراری لند ابوظبی که خیلی دور هم هست و در واقع در یه شهر دیگه قرار داره، شاتل رایگان یا همون سرویس رایگان برای رفت و آمد داره! و همینطور اکسپو. در وبسایت هر مکان، به خوبی اطلاع رسانی کرده بودن که سرویس های رفت و برگشت در چه ساعت هایی و در کجاها ایستگاه داره که میشد برای رفت و برگشت به رایگان از اونا استفاده کرد. یا مثلاً نوشته بودند که چه ساعاتی باز هستند و چه روز و ساعت هایی تعطیل هستند. بقیه جاها رو هم در گوگل مپ سرچ می کردم و ایستگاه های مترو و اتوبوس نزدیکشو بررسی می کردم. خود گوگل هم نحوه ی دسترسی با وسائل نقلیه ی عمومی، خط مترو یا اتوبوس و مدت زمان مسیر رو به شما نشون میده.
در پایان بررسی هام یه برنامه ی کامل تهیه کرده بودم که می دونستم برای رفتن به هر مقصد، باید کجا و کی سوار مترو یا اتوبوس بشیم، کجا پیاده شیم، کجا تاکسی بگیریم و حدوداً چقدر در راه هستیم تا به مقصد موردنظرمون برسیم. این کار خیلی خیلی زیاد به ما کمک کرد و ما رو در سفرمون جلو انداخت. درسته تحقیق کردن و جمع آوری اطلاعاتش یه مقداری زمانبر بود، اما ارزششو داشت.
سورپرایزی که لو رفت!
همونطور که من گاماس گاماس برنامه هامو جلو می بردم و نقشه می کشیدم، همسرم گفت دو روز تعطیلی پشت سرهم در دیماه داریم که می تونیم دو روزی هم مرخصی بگیریم و یه سفر به کیش داشته باشیم! از من مخالفت و از همسر اصرار که بریم. دلیل مخالفتم هم این بود که نه مرخصی بگیریم و نه اینکه قبل از سفرمون به دبی، هزینه ی دیگه ای بکنیم. همسرم کوتاه نمیومد و منم به ناچار وقتی دیدم هیچ رقمی کوتاه نمیاد و ممکنه هر لحظه اون منو سوپرایز کنه، مجبور شدم قضیه سفرمونو لو بدم و بگم که کمتر از 2ماه دیگه عازم دبی هستیم.
سورپرایز واقعی
فکر کنم هیچوقت این صحنه رو یادم نره و تبدیل به یکی از قشنگترین خاطره های زندگیم بشه. شبی که به همسرم گفتم من کیش بیا نیستم چون ما 3اسفند به دبی پرواز داریم! اولش همینجوری نگام می کرد. فکر کنم که متوجه نشد دقیقاً چی میگم. واسه همینم ادامه دادم عزیزم دوست دارم تولد همسرمو امسال تو دبی جشن بگیرم! یه لبخند بزرگ تمام صورتشو پر کرد و همزمان برق خوشحالی رو تو چشماش دیدم. می دونستم مثه خودم عاشقه سفره و این مدت هم حسابی خسته شده و واقعاً به این سفر نیاز داره. از تصمیمم خوشحال بودم. الان با خیال راحت می تونستم برنامه هامو براش توضیح بدم و دوتایی تصمیم بگیریم. منم همه رو مو به مو تعریف می کردم به جز قسمت سوپرایز داخل هتل. به هتل ایمیل زده بودم که سفر ما به دبی به مناسبت تولد همسرم ترتیب داده شده و می خوام اونجا غافلگیرش کنم و یه جشن دو نفره داشته باشیم.
اونا هم جوابمو داده بودن و گفته بودن اطلاعات ووچر هتل رو ارسال کنم واسشون تا ترتیب سورپرایز رو بدن. من هم تاریخ و ساعتی که می رسیدیم و شماره رزرو رو براشون ارسال کردم و خیلی محترمانه ازشون خواهش کردم اگه امکانش هست یه اتاق تو طبقات بالای هتل به ما بدن و اگه میشه اتاقمون پنجره و وان حمام هم داشته باشه! در کمال ناباوری که فکر میکردم با درخواستم موافقت نمیکنن، خیلی مودبانه جوابمو دادن و نوشته بودن که تمام درخواست های شما رو به دقت یادداشت کردیم و سعی می کنیم حتما انجامشون بدیم. همچنین به مناسبت تولد همسرتون، هتل به رایگان اتاق شما رو تزیین می کنه و کیک تولد هم مهمان ما هستید! کلی هم تشکر و قدردانی کرده بود که هتل اونا رو برای اقامت انتخاب کردیم! از نحوه ی برخورد و رفتارشون خیلی خوشحال شدم. اینجا بود که تصمیم گرفتم برای قدردانی چندتا بسته آجیل و خشکبار مثله پسته و بادام و انجیرخشک همراهم ببرم و ازشون تشکر کنم.
اکسپوی رایگان !
همون طور که گفتم، وبگردی و چرخیدن در سایت های گردشگری یکی از تفریحات مورد علاقه ی منه و تقریبا 60 درصد پیج هایی که در اینستاگرام دنبال می کنم، پیرامون موضوع سفر، طبیعت گردی، گردشگری، آژانس های مسافرتی و بلاگرهای سفر هست. الان هم که قرار بود تا یکی دوماه آینده به دبی سفر کنم، با دقت بیشتری خبرها و اطلاعات مربوط به مقصدم رو دنبال می کردم. یکی از همون روزهایی که مشغول چرخیدن در فضای مجازی بودم، خبری مربوط به هواپیمایی فلای دبی خوندم که هرکسی با این ایرلاین سفری داشته باشه، میتونه بلیط رایگان یک روزه ی بازدید از اکسپوی 2020 دبی رو دریافت کنه. بلیط یک روزه ی بازدید از اکسپو برای هر نفر حدوداً یک میلیون تومان میشد. اما بلیط های ما از ایرلاین دیگه ای بود و شامل حال ما نمی شد.
میدونستم که یکی از همکارانم قراره به زودی سفری به مالدیو داشته باشه و چون خودم واسش تور مالدیو گرفته بودم، می دونستم که پرواز مستقیم به مالدیو وجود نداره و باید با هواپیمایی فلای دبی ابتدا به دبی بره و بعد از یه توقف 9 ساعته مجدداً با همون پرواز به مالدیو سفر کنه. بنابراین بهش اطلاع دادم که می تونه بلیط اکسپوی دبی رو رایگان بگیره و اگه دوست داره از اونجا بازدید کنه. اما بهم گفت که تصمیم نداره هزینه ای برای ویزای دبی پرداخت کنه و ترجیح میده این 9 ساعت رو در فرودگاه سپری کنه. بعد هم اطلاعات پروازشو در اختیارم قرار داد و گفت میتونی از اونا استفاده کنی و بلیط اکسپو رو برای خودت بگیری. من هم از خدا خواسته از پیشنهادش استقبال کردم و با استفاده از اطلاعات پرواز رفت و برگشتش 2 تا بلیط رایگان اکسپو گرفتم! حس خیلی خوبی بود و بیشتر از این خوشحال بودم که چقدر خوبه پیگیر اطلاعات و اخبار سفرم هستم و این موارد چقدر میتونه کمک کننده باشه.
خوش شانسی ادامه داره...
وارد بهمن ماه شده بودیم و ذوق و شوق من برای سفری که لحظه به لحظه شو برنامه ریزی کرده بودم، بیشتر شده بود. در مورد خرید بلیط مکانهایی که قرار بود بریم، تحقیق کرده بودم و چند تا سایت ایرانی پیدا کرده بودم. این سایتها معروف ترین و پرطرفدارترین تفریحات و مکان های دیدنی دبی و ابوظبی رو به شما معرفی می کنند و مهم تر از اون اینکه شما می تونید بلیط ها رو با درصدی تخفیف نسبت به قیمت اصلی از همین ایران بخرید.
با یه سرچ ساده در گوگل میتونین تعداد زیادی از این سایت ها رو پیدا کنین و بررسیشون کنین.
این کار چندتا مزیت مهم داره: اول اینکه پرداخت به صورت ریالی و اینترنتی انجام میشه. دوم اینکه بلیط ها رو با تخفیف تهیه می کنید. سوم اینکه مشکلات مربوط به خرید بلیط، ایستادن در صف، تهیه ارز و خیلی چیزای دیگه رو ندارید و خیالتون از این بابت راحته. بلیط ها رو هم خیلی سریع واستون تهیه می کنند و به واتساپتون ارسال می کنند. پشتیبانی خیلی خوب و باحوصله ای هم دارند و واقعاً فارغ از هر چیزی اطلاعات واقعی و درست به شما میدن.
یه امکان جالبه دیگه ای هم داشتن و اون استفاده از ووچرهای یکی بخر دوتا ببر بود! یعنی میشد واسه بعضی از مکان ها یا تفریحاتی که در وبسایت معرفی کرده بودند، مبلغی رو پرداخت کنید و یه ووچر بخرید. این ووچر رو در دبی نشون می دادید و در ازای پرداخت مبلغ یه بلیط، 2 تا بلیط دریافت می کردید.
تصمیم داشتم تمام بلیط هایی که لازم داشتیم رو، از این سایت ها تهیه کنم تا اونجا خیالم راحت باشه. بلیط های فراری لند دبی (هر نفر 325درهم)، دهکده جهانی (هر نفر 20 درهم)، میراکل گاردن (هر نفر 55درهم)، آکواریوم دبی مال به همراه غار پنگوئن ها (هر نفر 199 درهم) رو برای هر دو نفرمون خریدم. اما موقع خرید بلیط پارک آبی آتلانتیس اتفاق جالبی افتاد. در حال خوندن نظرات افراد بودم که یه نفر به بلیط رایگان پارک آبی در روز تولد اشاره کرده بود و در پاسخ توسط پشتیبانی سایت واسشون یه لینک ارسال شده بود که مربوط به پارک آبی آتلانتیس بود و هرکسی که ثبت نام می کرد، می تونست در بازه ی زمانی یک هفته قبل تا یک هفته بعد از تاریخ تولدش، یک روز به صورت رایگان از پارک آبی آتلانتیس استفاده کنه!
بعد از اون بلیط رایگان اکسپو، بازم یه خوش شانسی دیگه نصیبمون شده بود. البته این بار فقط نصیب همسرم! قیمت بلیط پارک آبی آتلانتیس به همراه بازدید از آکواریوم لاست چمبرز برای هر نفر 390 درهم بود که با تخفیف سایت حدوداً 2 میلیون و 700هزار تومان میشد. من هم با استفاده از اون لینک، مشخصات همسرمو ثبت کردم و همون لحظه یه ایمیل واسم ارسال شد که در واقع مجوز ورود برای یک روز استفاده ی رایگان از پارک آبی آتلانتیس بود. روی اون هم تاریخ تولد و نام همسرم ذکر شده بود که در زمان ورود با مشخصات پاسپورت مطابقت داده می شد. بنابراین از سایت فقط یک بلیط ورودی برای خودم خریدم و خوشحال از اینکه خوش شانسی هامون هنوز ادامه داره...
کمی تا قسمتی تغییرات مهم...
عادت داشتم که هر زمان بخشی از برنامه ریزی هام به نتیجه می رسید و از قطعیت اونا یقین پیدا می کردم، به همسرم اطلاع بدم تا اون هم از روند برنامه ها اطلاع داشته باشه. به همین خاطر بعد از اینکه مشخص شد چه جاهایی قراره بریم و بلیط چه جاهایی رو گرفتم، داشتم در موردشون با همسرم صحبت می کردم و بهش می گفتم که برنامه ی رفت و آمد به همراه زمان تقریبی لازم هم تهیه کردم و اگه مطابق با زمان های پیش بینی شده جلو بریم، زمان کافی برای هر کدوم خواهیم داشت که با اعلام نظرش به صورت ناگهانی، منو به فکر انداخت.
همسرم معتقد بود زمان زیادی رو در مسیرهای رفت و آمد هستیم و چون مترو در تمام مسیرها وجود نداره، ناگزیر به استفاده از تاکسی و اتوبوس به صورت مداوم هستیم و چون فاصله ها هم خیلی دور بود، به خصوص برای رفتن به ابوظبی و فراری لند، اکسپو، دهکده جهانی و میراکل گاردن، زمان خیلی زیادی رو در مسیرهای رفت و آمد به هدر میدیم. داشتم به حرفش فکر می کردم که چاره چیه و چه کار کنیم که پیشنهاد کرد اونجا یه خودرو اجاره کنیم تا خیالمون از بابت رفت و آمد راحت بشه و بتونیم برنامه هامونو بهتر مدیریت کنیم، ضمن اینکه دیگه لازم نبود زمان زیادی رو در مسیرهای رفت و آمد سپری کنیم. از پیشنهادش استقبال کردم اما از طرفی هم نگران هزینه ها بودم. قرار شد در موردش یه تحقیقی بکنیم و حساب و کتاب کنیم ببینیم عملی کردن این پیشنهاد چقدر واسمون خرج داره. (حالا بماند که من چقدر حرص خوردم از اینکه این همه زمان صرف کردم و خطوط حمل و نقل عمومی دبی رو با جزییات تماااام بررسی کردم! یعنی قشنگ می تونم یه رساله ی کامل از تحقیقاتم بنویسم! اما خب بد هم نشد، چون باعث شده بود من با نقشه ی خیابان های دبی آشنا بشم و اطلاعات خوبی در این مورد کسب کنم که بعداً به دردمون می خورد.)
خلاصه اینکه تحقیق کردیم و متوجه شدیم که برای اجاره ی خودرو در دبی باید اول مدارک لازم رو ارائه بدیم که این مدارک شامل همون پاسپورت و گواهینامه بین الملل بود. بعد هم مبلغی رو به عنوان ودیعه ی خودرو (علاوه بر مبلغ اجاره روزانه) به شرکت موردنظر پرداخت میکنیم. این مبلغ پس از اتمام مدت اجاره ی خودرو، در حدود 20 الی 30 روز بعد نزد شرکت به امانت باقی خواهد ماند و پس این مدت به شما بازگردانده میشه. این مبلغ تحت عنوان دیپازیت توسط شما پرداخت میشه و وقتی علت رو جویا شدیم، گفتن این هزینه برای اطمینان از این هست که شما در طی اون مدتی که خودرو رو اجاره کردید، مرتکب خلاف و جریمه نشده باشید. چون جریمه ها در دبی و به طور کل امارات به شدت بالاست.
مبلغ دیپازیت هم با توجه به خودروی انتخابی شما تعیین میشه و از 1500 درهم تا 5000 درهم متغیر هست. شرکتهای متفاوتی در ایران وجود دارند که به عنوان کارگزار عمل می کنند و می تونید برای اجاره خودرو به اونا مراجعه کنید. البته ما این کار رو به صورت آنلاین انجام دادیم. بعد از کمی جستجو یکی از شرکت های معتبر اجاره ی خودرو در دبی رو پیدا کردیم و بهشون پیام دادیم. هزینه اجاره و دیپازیت ها رو سوال کردیم و خوشبختانه متوجه شدیم مدیر شرکت یک فرد ایرانیه! همکاری بسیار خوبی با ما انجام دادن و ما هم تصمیم گرفتیم یک خودروی هیوندای توسان در مدت زمان سفرمون اجاره کنیم که مجموعاً مبلغ 630 درهم بابت اجاره و مالیات، 100 درهم بابت تحویل خودرو در فرودگاه و 1500 درهم بابت دیپازیت باید در دبی پرداخت می کردیم. جا داره این نکته رو اضافه کنم که اگر شخصاً برای تحویل خودرو به محل شرکت مراجعه کنید و همونجا هم تحویل بدید، هزینه تحویل در محل حذف میشه.
بعد از اینکه برنامه ی سفر ما اندکی دچار تغییرات مهم شد، در قدم بعدی باید برای دریافت گواهینامه بین المللی اقدام می کردیم. این کار رو میشه هم به صورت آنلاین و هم به صورت حضوری انجام داد. کافیه سامانه صدور آنلاین مجوز رانندگی بین المللی رو سرچ کنید که زیر نظر کانون جهانگردی و اتومبیلرانی فعالیت میکنه. اگر آنلاین ثبتنام کنید، گواهینامه بین المللی توسط پست ارسال میشه واستون. اما به صورت حضوری می تونید همون روز یا نهایتاً 24 ساعت بعد دریافتش کنید. این کانون در سراسر کشور نمایندگی داره. ما هم به صورت حضوری به یکی از نمایندگی های شیراز مراجعه کردیم و پس از تحویل مدارک که شامل شناسنامه، کارت ملی، عکس، گواهینامه و هزینه صدور گواهینامه بین المللی (یک یا سه ساله) بود، در همون روز گواهینامه بین المللی رو دریافت کردیم.
سفر کنسل میشه ؟
بهمن ماه در حالی به نیمه رسیده بود که کرونا شیوع بیشتری پیدا کرده بود و پیک ششم با سویه ی جدیدی به نام اومیکرون به سرعت در حال انتشار بود. در همون حال قوانین سخت گیرانه ورود به دبی هم مجدداً از سر گرفته شد به نحوی که برای ورود به امارات علاوه بر زدن 2 دوز واکسن های مورد تایید و داشتن کارت واکسن، انجام تست پی سی آر هم 72 ساعت قبل از سفر اجباری بود. که این بازه زمانی در برخی از هواپیمایی ها مثل الامارات به 48 ساعت کاهش پیدا می کرد. در همین گیر و دار اخبار عجیبی مبنی بر بمب گذاری و انفجار در برخی از نقاط دبی به گوش می رسید و این طور که پیدا بود ظاهراً کشور یمن به امارات حمله کرده بود و مسئولیت این بمب گذاری ها رو بر عهده گرفته بود! البته خوشبختانه اتفاق حادی نیوفتاده بود اما به خاطر همین مسئله تدابیر امنیتی از طرف امارات لحاظ میشد و همین مسائل کافی بود که باعث ایجاد نگرانی برای افرادی بشه که قصد سفر به این کشور رو دارند.
با وجود همه ی نگرانی ها و استرس اخبار بد، در حال جمع آوری مدارکمون برای تهیه ی ویزا بودم و از چند آژانس هواپیمایی در مورد هزینه ی صدور ویزا سوال کردم. جالب اینجا بود که این مبلغ از آژانسی به آژانسی دیگه متفاوت بود. با وجود اینکه نرخ صدور ویزا به درهم ثابت بود. بعضی از آژانس ها هم عنوان کردند که بدون بلیط این کار رو انجام نمیدن یا چک ضمانت می گیرند! شنیدن این موارد واقعاً واسم عجیب بود و اصلاً دوست نداشتم این کار رو توسط آژانسی انجام بدم که کمترین حوصله ای برای پاسخگویی و راهنمایی از خودش نشون نمیده! من هم قید دریافت ویزا به صورت حضوری رو زدم و به پیشنهاد همسرم، تصمیم گرفتیم این کار رو به صورت آنلاین از طریق یکی از سایت های صدور ویزا انجام بدیم.
یکی دو روزی بود که احساس کسالت و خستگی مفرط میکردم. فکر میکردم به خاطر حجم کاری زیادم دچار این خستگی شدم. با شروع گلودرد این شک به سراغم اومد که نکنه من هم مبتلا به اومیکرون شدم! با وجود رعایت شدید پروتکلهای بهداشتی، دوست نداشتم حتی درصدی هم به این قضیه فکر کنم که من هم مبتلا شدم. با هزاران استرس و فکر راهی آزمایشگاه شدم و تست دادم. تا 24 ساعت آینده، فکر کنسل شدن سفر و خراب شدن برنامه هام مثله خوره وجودمو میخورد. بلاخره جواب آزمایش اومد و بله من هم مبتلا به اومیکرون بودم! حالا چی میشه؟ اصلاً چیکار باید میکردیم؟ تکلیف هزینه هایی که برای سفرمون کرده بودیم چی میشد؟ این تنها اتفاقی بود که هیچ برنامه ای واسش نداشتیم.
با مثبت شدن تست من، قرنطینه شروع شد و به طبع همسرم هم قرنطینه رو آغاز کرد و ما خانه نشین شدیم. روحیه ام خراب شده بود و شدیداً ناراحت بودم. 14 روز تا تاریخ پروازمون فرصت بود. همسرم مدام منو دلداری میداد که تا زمان سفر حتما خوب میشی و نیازی نیست چیزی رو کنسل کنی. من اما امیدی نداشتم و با احتساب دو هفته قرنطینه، احتمال کنسل شدن سفرمونو زیاد میدونستم. با وجود اینکه دوره ی قرنطینه ی اومیکرون 5 الی 7 روز بود، استرس زیادی داشتم که تست قبل از سفرم مثبت بشه. علاوه بر تستی که باید قبل از سفر انجام میدادیم، در فرودگاه دبی هم مجدداً از ما تست میگرفتن و ممکن بود تست فرودگاه مثبت بشه. اون موقع نه راه پس داشتیم نه راه پیش و به مدت 15 روز در یکی از هتلهای دبی قرنطینه میشدیم و مجدداً تست گرفته میشد و در صورت منفی بودن، اجازه خروج صادر میشد.
مشکل بعدی ما هم ویزا بود که نمی دونستیم برای گرفتن اون اقدام کنیم یا نه! برای ما همه چیز در هاله ای از ابهام بود. فرصت زیادی نداشتیم و فقط 8 روز دیگه به تاریخ سفرمون باقی مونده بود. در آخر دل رو به دریا زدیم و برای گرفتن ویزا اقدام کردیم. این احتمال رو در نظر گرفتیم که حتی اگر تستهای قبل از سفر هم مثبت بشه و سفرمون کنسل شه، ویزای ما 2 ماه اعتبار داره و می تونیم تا 2 ماه آینده از اون استفاده کنیم. بعد از یک هفته قرنطینه، تصمیم گرفتم برای اطمینان خودمون مجدداً تست پی سی آر بدم. در نهایت تعجب این بار جواب تست منفی بود. اون هم فقط با یک هفته قرنطینه. اما من به جواب تست اکتفا نکردم و با کسب اجازه از محل کارم، یک هفته دیگه مرخصی گرفتم تا قبل از سفر به طور کامل قرنطینه باشم. ویزاهای ما 3 روز بعد از زمان درخواست همراه با بیمه مسافرتی کرونا آماده و صادر شد. هزینه اون هم نسبت به تمام آژانس هایی که قیمت پرسیده بودم، مناسبتر بود و مراحل به سادگی انجام شد. عوارض خروج از کشور هم به صورت اینترنتی پرداخت کردیم.
با صدور ویزا برای خرید ارز مسافرتی راهی صرافی شدیم. برای کشورهایی که نیاز به ویزا داشتند، هر نفر تا سقف 1000 دلار یا یورو میتونست دریافت کنه. قیمت ارز مسافرتی و آزاد، چیزی در حدود 2 هزارتومان اختلاف قیمت داشتند. ارز موردنیازمون رو به صورت دلار تهیه کردیم و ترجیح دادیم که در کشور مقصد اونارو را به درهم تبدیل کنیم. همه چیز آماده بود که سفر دلخواه من آغاز بشه! 48 ساعت قبل از پرواز هم برای تست نهایی به آزمایشگاه مراجعه کردیم. اما این بار همراه با پاسپورت ها. چون باید جواب تستها رو به انگلیسی و در قالب فرمت خاصی به همراه هولوگرام تحویل میگرفتیم، به همین دلیل همراه داشتن پاسپورتها الزامی بود.
این نکته رو باید اضافه کنم که برخی از ایرلاینها فقط جواب آزمایشگاه های خاصی رو می پذیرفتند که این آزمایشگاه ها در سایت اون هواپیمایی اعلام شده بود. اما چون پرواز ما ایرانی بود، خوشبختانه محدودیتی از این بابت نداشتیم. کمتر از 24 ساعت بعد جواب منفی تستهای پی سی آر رو تحویل گرفتیم. الان فقط مونده بود جمع کردن چمدان ها و انتظار برای شروع سفر. برای اینکه فراموش نکنم چه چیزهایی در سفر همراهم بیارم، لیستی از لوازم موردنیاز تهیه کرده بودم. چمدان های سفر رو طبق لیست جمع کردم و با خوشحالی وصف نشدنی منتظر روز پرواز شدم.
روز اول، سلام دبی!
حوالی ساعت 6 صبح روز سوم اسفندماه، به سمت فرودگاه حرکت کردیم. تحویل چمدان ها و دریافت کارت پرواز به سرعت انجام شد و به سمت سالن اصلی هدایت شدیم. فقط صحبت یکی از کارمندان هواپیمایی ایران ایر فکر ما رو مشغول کرد! زمانیکه بلیط های ما رو کنترل میکرد پرسید بلیط برگشتتون اوکی شده؟! من بلیطها رو خیلی زود و اواخر آذر خریداری کرده بودم و چندین بار هم اونارو چک کرده بودم. حتی در سایت خود هواپیمایی هم چک کردم و اوکی بود. بنابراین با اطمینان گفتم بله. اون فرد هم با تعجب بلیطهای پرینت شده ی منو به دستم داد و گفت سفر بخیر! کمی تردید کردم و پرسیدم مشکلی در بلیط برگشت وجود داره؟ و جواب دادند که خیر مشکلی نیست! که اتفاقاً مشکلی بود و ما تا لحظه ی آخر سفر متوجه نشدیم. ای کاش تمام افراد شغلشون رو با کمی احساس مسئولیت انجام می دادند. (در ادامه بهش میرسیم و تعریف میکنم!)
احتمال میدادیم اندکی تاخیر در پرواز داشته باشیم و هواپیما راس ساعت 9 پرواز نکنه. اما در کمال ناباوری و تعجب، 20 دقیقه زودتر از زمان مقرر یعنی 8:40 دقیقه هواپیما پرواز کرد! این اولین بار بود که می دیدم یک پرواز زودتر از زمان تعیین شده انجام بشه! در هر صورت برای من خوشحال کننده بود. اما چیزی که در طول پرواز منو بیشتر خوشحال کرد، هواپیمای خوبی بود که پرواز باهاش انجام شد. پشتی تمام صندلی ها مجهز به مانیتور تاچ بود و امکان انتخاب فیلم، موزیک و کلیپ های دلخواه رو فراهم می کرد و این برای من که همسرم به محض ورود به هواپیما خوابش میبره یه اتفاق خوب بود تا حوصله مو در این مدت سر نبره. به دلیل رعایت پروتکل های بهداشتی، پذیرایی در داخل هواپیما انجام نشد و در لحظه ی خروج پک های حاوی آبمیوه و کیک به مسافران داده شد.
حدود 1ساعت و 20دقیقه بعد پرواز ما در فرودگاه بزرگ دبی به زمین نشست. فرودگاهی که قطعاً با دیدن تعداد زیاد هواپیماهاش شما رو متحیر میکنه. کلیه مسافران به محض ورود به فرودگاه در مسیرهای تعیین شده و مشخصی به سمت محل تست پی سی آر هدایت می شدند. برای اینکه به محل تست برسیم، باید به سمت جایی می رفتیم که متروی داخلی فرودگاه ما رو به محل تست میرسوند. قبل از ورود به مترو هم تعدادی مامور حضور داشتند و جواب تستهای پی سی آر مسافران که در کشور مبدا انجام شده بود رو چک می کردند و بعد اجازه ورود به مترو میدادند. پس از چند دقیقه مترو به سالن بزرگی رسید که برای رسیدن به اتاقکهای نمونه گیری، مقدار زیادی راه رفتیم. این سالنها به هیچ مسیر دیگه ای به جز محل نمونه گیری راه نداشت و عملاً پیش از انجام تست با هیچ محل دیگری در ارتباط نبودیم. در تمام طول مسیر هم در فواصل متعدد ژل ها و مواد ضدعفونی کننده تعبیه شده بود.
در طی 20 روز اخیر، این چهارمین باری بود که تست پی سی آر رو تکرار می کردم. اما برخلاف تست های داخل ایران که 2تا گوش پاک کن بلند رو تا ته حلق و از بینی تا مغز فرو می کردند، اینجا فقط از ابتدای گلو نمونه گیری کردند و ذره ای اذیت نشدیم. مسئول مربوطه مشخصات ما رو ثبت کرد و روی پاسپورت مون 2تا برچسب زد که بعداً به وسیله ی اونا می تونستیم جواب تست رو ببینیم. با وجودی که فرودگاه دبی یکی از شلوغ ترین و پرترددترین فرودگاه های جهان به شمار میاد، مسافران ذره ای معطلی و ناراحتی نداشتند. تمام کارها به سرعت و بدون فوت وقت انجام می شد. تمام کارکنان آماده راهنمایی و کمک کردن به شما بودن. جالب اینجا بود که اصلاً فرصت به سوال کردن نمی رسید، یعنی به محض اینکه کمی سردرگمی و علامت سوال در چهره ی شما مشاهده می کردند، برای کمک به سمت شما میومدن. البته بهتره بگم می شتافتند! و تا مطمئن نمیشدن که شما مشکلتون حل شده، دست از راهنمایی و تکرار صحبتهاشون نمی کشیدند.
چون اکثر کارکنان فرودگاه از کشورهایی مثل هند، پاکستان، بنگلادش و... بودن، زبان انگلیسی رو با لهجه ی خاصی صحبت می کردند که شاید در ابتدا برای شما نامفهوم باشه. اما اصلاً نگرانش نباشید چون بارها و بارها هر سوال و مشکلی واستون پیش بیاد توضیح میدن. حتی اگر زبان هم بلد نباشید، با دست و پانتومیم و خلاصه هرکاری از دستشون بربیاد انجام میدن و مشکل شما رو حل می کنند اما بدون اینکه بی حوصله و عصبانی بشن یا بخوان شما رو از سره خودشون باز کنند. این مورد رو نه تنها در فرودگاه، بلکه در تمام مدت سفرم در دبی مشاهده کردم. واقعاً این رفتارشون برام جالب بود و از ته دلم این مدیریت و نحوه ی رفتارشون رو تحسین می کردم. بماند که چقدر هم افسوس خوردم و ناخودآگاه در تمام لحظات، مقایسه ی اونجا با کشور خودمون در ذهنم شکل می گرفت.
بعد از انجام تست به سمت سالن بعدی یعنی بررسی پاسپورت ها و مهر کردنشون رفتیم. در یک سالن بسیار بزرگ گیت های متعددی در نظر گرفته بودند و مسافران در صف های منظمی به سمت بازرس مربوطه حرکت میکردند. کنار هر بازرس هم دوربینی قرار داشت که فکر کنم کار چهره نگاری رو انجام میداد و بازرس مربوطه درخواست می کرد که در دوربین ها نگاه کنیم. پاسپورت ها رو سریع کنترل کردن و مهر ورود زدن و همزمان به هر نفر یک سیمکارت رایگان تحویل دادند.
بعد از تحویل گرفتن سیمکارت و پاسپورت هامون به سمت تحویل چمدانها رفتیم. کنار هر ریل که چمدانها روی اون به چرخش درمیومدن، یکی از کارکنان فرودگاه وجود داشت که چمدانها رو خودش از روی ریل برمیداشت و خیلی مرتب و بانظم کنار ریل قرار میداد. جوری که شما از فاصله دور می تونستین چمدان خودتونو تشخیص بدین. در حقیقت تمام کارهای فرودگاه به طور اتوماتیک و خیلی با نظم جلو میرفت و اصلاً لازم نبود شما کار خاصی بکنید!
بعد از برداشتن چمدانها، همسرم برای تبدیل مقداری دلار به درهم به سمت صرافی فرودگاه رفت و من هم از اینترنت رایگان فرودگاه استفاده کردم و به شرکتی که ازشون خودرو اجاره کرده بودیم، پیام دادم. از قبل شماره پرواز و ساعت تقریبی رسیدنمون رو اطلاع داده بودم و قرار شده بود وقتی رسیدیم، بهشون اطلاع بدیم تا ما رو راهنمایی کنند که در کدوم قسمت ماشین رو تحویل بگیریم. خیلی زود جوابمو دادن و گفتن که راننده در پارکینگ منتظر شماست. از اونجایی که فری شاپ دبی قیمت های خیلی مناسب و بدون مالیات برای خرید داره، مقداری هم خوراکی و نوشیدنی خریدیم و به سرعت به سمت پارکینگ فرودگاه حرکت کردیم.
بلاخره آسمون دبی قابل رویت شد. هوا خیلی خوب و مساعد بود. آقای راننده عکسشو در واتساپ ارسال کرده بود تا ما راحت تر پیداش کنیم. یه آقایی اهل پاکستان بود و خیلی گرم و صمیمی با ما احوالپرسی کرد. میگفت ایران رو به خاطر امام رضا(ع) خیلی دوست داره و آرزو داره به مشهد مقدس سفر کنه. ماشین رو به ما تحویل داد و از دور تا دور ماشین فیلم گرفت. ما هم برای اطمینان خودمون از وضعیت اولیه ماشین فیلم گرفتیم تا بعداً خدایی نکرده مشکلی پیش نیاد. یه قرارداد 2 نسخه ای هم به ما دادن که باید امضا می کردیم. مبلغ دیپازیت، مالیات و اجاره رو بهشون پرداخت کردیم و به سمت خروجی رفتیم.
داخل ماشین هم یه مانیتور وجود داشت که از طریق بلوتوث به گوشی وصل میشد. به پیشنهاد همون آقای ایرانی که مالک شرکت بود، از قبل نقشه ی آفلاین دبی رو روی گوشیم دانلود کرده بودم که در اینجا ازش استفاده کنم. با وجود این برنامه، دیگه نیازی به GPS نبود. با این حال اگه کسی به GPS هم نیاز داشت می تونست با پرداخت هزینه ی اضافه اون رو به خودرو اضافه کنه یا ماشین های مدل بالاتر که این آپشن رو داشتند، اجاره کنه.
ما به راحتی و به کمک نقشه ی آفلاین به هتل رسیدیم. همونطور که گفتم جریمه ها در دبی خیلی بالاست و اگر قصد رانندگی در این کشور رو دارید باید خیلی مراقب باشید که جریمه نشید. با وجود اینکه ساعت حول و حوش 12 بود که به هتل رسیدیم، پذیرش هتل با ما همکاری کرد و اتاق رو زودتر از موعد به ما تحویل داد. طبق ایمیلی که بهشون داده بودم، یه اتاق دلباز، بزرگ، همراه با وان حمام و پنجره با ویوی شهر در طبقه 7 به ما دادن که به مناسبت تولد همسرم هم دیزاین شده بود. حدود یکی دو ساعت بعد هم با یه کیک خوشمزه اومدن در اتاق و سورپرایزمون کردن.
طبق برنامه ی قبلی امروز قرار بود به دیدن باغ گلها یا همون میراکل گاردن و گلوبال ویلیج یا دهکده جهانی بریم. بنابراین بعد از کمی استراحت و خوردن ناهار و تولدبازی راهی مقصد اول یعنی میراکل گاردن شدیم که تقریبا از مرکز شهر فاصله ی زیادی داشت. پیش از حرکت هم از اینترنت هتل استفاده کردیم و برچسب های بارکددار روی پاسپورت هامونو اسکن کردیم تا از جواب منفی تستمون مطمئن بشیم. جواب تستها در کمتر از 5 ساعت آماده شده بود. جوابهارو دانلود کردیم چون تقریبا در تمام ورودیهای اماکن توریستی، نیاز به ارائه ی جواب این تست بود.
رانندگی در دبی از چیزی که فکر میکردم سخت تر بود! با وجود قوانین و مقررات سخت گیرانه و جریمه های سنگین، ماشین ها با سرعت خیلی زیادی رانندگی میکردن. البته جاهایی که دوربین داشت خودشون مراقب بودن و سرعت رو کم میکردن اما در حالت معمول سرعت ها سرسام آور بالا بود و این رو مدیون ماشین های مدل بالا، ایمن و بزرگراه های وسیع و عریض بودند! کیفیت خیابون ها هم که واقعاً عالی بود و خبری از دست انداز و چاله چوله نبود که نگرانش باشن. به لطف بزرگراه ها و خیابان های خوبی که داشتند، در این مدت به ندرت شاهد ترافیک بودیم و اگر هم ترافیکی بود، روان و سبک بود. وظیفه ی نقشه خوانی و چک کردن نقشه ی آفلاین بر عهده ی من و رانندگی هم بر عهده ی همسرم بود.
نکته ی بعدی در مورد سالیک هست. در دبی برای رفت و آمد در بعضی از خیابانها باید مبلغی به عنوان عوارض پرداخت کنید. البته این پرداخت به صورت فیزیکی نیست و دوربینهایی که در این مسیر قرار دارند پلاک ماشین رو ثبت میکنند. ما هم در آخر سفرمون و در زمان تحویل خودرو، فردی که برای تحویل خودرو مراجعه کرده بود مجموع این عوارضها رو واسمون چک کرد که مجموعاً 80 درهم بابت سالیک پرداخت کردیم. تا یادم نرفته این مورد رو هم بگم که ما خودرو رو با باک نصفه تحویل گرفتیم و در زمان تحویل هم همین مقدار بنزین باید در باک باشه و تحویل بدیم. در مجموع در مدت سفرمون هم فقط یک بار در حدود 50 لیتر بنزین زدیم و هر لیتر بنزین هم در حدود 2.5 درهم بود.
نزدیک ساعت 18 بود که به میراکل گاردن رسیدیم. بدون اینکه در صف خرید بلیط باشیم یا فاصله ی اضافی ورودی تا گیشه رو طی کنیم، بلیط هایی که از ایران خریده بودم رو نشون دادیم و وارد شدیم. دیدن این باغ بسیار زیبا و پرگل در شهری مثله دبی که نصف بیشتر سال گرمای طاقت فرسا داره واقعاً عجیب و جالب بود. میراکل گاردن حدود ۷۲۰۰۰ متر مربع وسعت داره و بیش از ۱۰۹ میلیون گل در اون کاشته شده و به همین دلیل عنوان بزرگترین باغ گل دنیا رو به خودش اختصاص داده. لوکیشنهای فوق العاده قشنگی برای عکاسی و استفاده از فضا در باغ بود و همینطور غرفه های متعددی برای خرید خوراکی و نوشیدنی وجود داشت. میتونستم ساعت ها در باغ گلها بشینم و غرق در این همه زیبایی بشم.
برای بازدید از تمام باغ تقریباً 2 الی3 ساعت زمان نیاز هست. یه ون برقی هم در باغ بود که با پرداخت هزینه میشد سوار بشیم و سرتاسر باغ رو ببینیم که ما ترجیح دادیم خودمون بریم و همه جا رو نگاه کنیم. یه قسمتی از باغ هم نوازنده و خواننده در حال اجرای برنامه های کوتاه برای بازدیدکنندگان بودند. میراکل گاردن هرساله از اوایل آبان تا اوایل خرداد فقط بازه و بعد از اون تعطیل میشه. این طور که من متوجه شدم طراحی و المان های داخلی باغ هم هرساله عوض میشه و دیزاین محیط جدید میشه. حدوداً 2 ساعتی در میراکل گاردن بودیم و از فضا لذت بردیم و بعد از اون به سمت دهکده جهانی حرکت کردیم.
دهکده جهانی در بیرون از شهر دبی و تقریباً در فاصله ی نزدیکی به میراکل گاردن بود. در اینجا تعداد توریستها فوق العاده زیاد بود به حدی که مجبور شدیم مدتی به دنبال جای پارک بگردیم. دهکده جهانی دبی از اوایل آبان تا اوایل اردیبهشت فقط بازه و یکی از بزرگترین برنامه های گردشگری جهان برای گردش، سرگرمی و آشنایی با آداب و رسوم ملل به شمار میاد. دهکده جهانی در محل بسیار بزرگ و روبازی برگزار میشه به نحوی که نمایندگان بیش از 70 کشور دنیا در این محل در پاویون های زیبا به شکل بناهای معروف کشور خودشون حضور دارند و محصولات، سوغاتی ها و صنایع دستی خودشون رو ارائه میدن.
در بخش دیگه ای از دهکده جهانی خیابان غذا وجود داشت که غذاهای کشورهای مختلف رو می تونستیم بخریم و تست کنیم. محل دیگه ای از این مجموعه هم به برگزاری نمایش و کنسرت اختصاص پیدا کرده بود که به صورت یکسره برای بازدیدکنندگان برنامه اجرا می کردند و هر سانس مختص به یک برنامه و یکی از کشورها بود. انتهای مجموعه هم شهربازی بزرگی قرار داشت که خیلی مورد استقبال قرار گرفته بود.
فضا اینقدر بزرگ بود که ما احتمال می دادیم وقت کم بیاریم. از بازدید پاویون ها شروع کردیم و خوشبختانه به تمام پاویون های جذاب سر زدیم. با اطمینان می تونم بگم زیباترین پاویون متعلق به ایران بود که به شکل بنای زیبای تخت جمشید طراحی شده بود. اما متاسفانه بر خلاف ظاهرش، در داخل اون خبر خاصی نبود و تعداد محدودی غرفه مشغول ارائه زعفران، فرش و گلیم، خاتم و پفک نمکی بودند و رونق خاصی نداشت! واقعا قدم زدن و بازدید از غرفه های کشورهای دیگه و خرید محصولات و خوراکی و... از اونا جالب و مفرح بود و جو خیلی مثبت و پرانرژی بر فضای اونجا حاکم بود. مدتی هم به تماشای برنامه و نمایش های کشورهای دیگه مشغول بودیم و در انتها با خرید شام از غرفه ی کشور بوسنی در خیابان غذا، برنامه ی روز اول رو به اتمام رسوندیم. خداروشکر می کردم که از پیشنهاد همسرم استقبال کرده بودم و ماشین اجاره کردیم. چون واقعاً با این حجم از بازدیدکنندگان و خستگی آخر شب، نمی دونستم چجوری باید ساعت 1 نیمه شب خودمونو به هتل برسونیم!