بعد از گذشت دو سال از شروع بیماری همه گیر کرونا و خانه نشینی مردم، تب و تاب سفر برای همه آغاز شده بود، ما هم خود را برای برنامه ریزی سفر در تابستان آماده می کردیم تا اینکه با مشورت با خانواده تصمیم به مسافرت زمینی به ترکیه گرفتیم. سفر زمینی با خودروی شخصی به ترکیه اون هم از شهر شیراز با توجه به فاصله 1700 کیلومتری تا مرز بازرگان کمی دشوار بود ولی ما بیدی نبودیم که به این بادها بلرزیم. بنابراین سفر را آغاز کردیم.
من در این سفرنامه قصد دارم مواردی که در سفر موجب بروز مشکلاتی میشه را تحت عنوان نکته بیان کنم و راهکارهای احتمالی را هم توضیح بدهم شاید برای شما دوست عزیز مفید فایده باشه و از سفر لذت بیشتری ببرید.
بازرگان ، نقطه صفر مرزی
باری، با توجه به تاخیر ارسال گذرنامه، سفر ما از روز دوشنبه بلافاصله بعد از دریافت گذرنامه شروع شد و جهت احیاء زمان ازدست رفته تصمیم به رانندگی با کمترین توقف در ایران کردم تا اینکه حوالی ساعت 3 بعد از ظهر جهت صرف ناهار به ماکو رسیدیم. از اهالی سراغ رستوران مناسب شهر را گرفتیم که رستوران کامران را معرفی کردند و انصافاً غذای خوشمزه با قیمت قابل قبولی ارائه می کرد. بعد از ناهار بلافاصله به سمت شهر بازرگان در 20 کیلومتری شهر ماکو و آخرین نقطه مرزی کشور حرکت کردیم.
جهت خروج خودرو از مرز بایستی پلاک خودرو بین الملل بشه که قبل از اون باید برگ کاپوتاژ را از اداره کل گمرک استانی که ساکن هستیدتهیه کنید. ( مدارک مورد نیاز جهت اخذ کاپوتاژ: کارت و برگ سبز ماشین و خودرو) گواهینامه رانندگی بین الملل که از طریق سایت کانون جهانگردی و اتومبیلرانی و هم آژانس های مسافرتی معتبر قابل تهیه است.
بیمه خودرو: ظاهرا فقط در تهران صادر میشه و یا در مرز که من ترجیح دادم در مرز بیمه یکماهه تهیه کنم که البته در ساعت 5 عصر نمایندگی بیمه ایران در گمرک بسته بود و من پس از عبور از مرز، بیمه ترکیه را تهیه کردم که برای ورود به ترکیه الزامی است.
خلاصه، با توجه به مطالعه سفر نامه های دیگه از قبول واسطه در محل گمرک که در ازای پول قصر انجام امور را دارند خودداری کردم که مشکلی هم پیش نیامد و بعد از دو ساعت و نیم تشریفات گمرکی تمام شد و ما وارد کشور ترکیه شدیم.
نکته(1): در بعضی از سفرنامه ها تاکید بر تهیه آب از ایران شده بود و ما هم بر این اساس یک شل آب معدنی یک و نیم لیتری خریداری کردیم که در طول سفر متوجه شدیم در همه جا آب معدنی خنک با قیمت نزدیک به ایران در دسترس است.
نکته (2): پیش از سفر من مقداری پول را تبدیل به لیر ترکیه کردم و برای کم حجم شدن همه مبلغ را اسکناس 200 لیری گرفتم که پیشنهاد میکنم مقداری اسکناس 10، 20، 50 و 100 لیری هم بگرید تا درابتدای سفر برای خرید جزئی مشکل خرد کردن اسکناس نداشته باشید.
نکته (3): پیشنهاد میکنم پیش از سفر بیشتر پول خودتون را دلار بگیرید برای اینکه ثبات بیشتری نسبت به ارزهای دیگه داره و در موقع ضرورت تبدیل به لیر کنید ، نگران محل تبدیل ارز نباشید تقریبا در تمامی مراکز خرید بزرگ ، فروشگاههای جواهر فروشی این کار را با کمال میل انجام می دهند (در زمان سفر ما با توجه افت ارزش لیر در هر بار تبدیل ارز مبلغ بیشتری لیر دریافت می کردیم که بسیار لذت بخش بود).
ارزروم شهر شبهای زیبا
ساعت حوالی هفت و نیم عصر و هوا در حال تاریک شدن ، البته به محض ورود به کشور ترکیه ساعت رسمی یک و نیم ساعت به عقب بر می گرده و عملا ساعت شش عصر محسوب میشه ، بنا بر این تصمیم به حرکت به سمت بزرگترین شهر شرقی ترکیه یعنی ارزروم گرفتیم . به مدد نرم افزار گوگل مپ راه مناسب را که از شهرهای دغوبایزید، آگری و چند شهر و روستای کوچک با فاصله 300 کیلومتری را طی کردیم. شهر ارزروم از نظر من یکی از شهرهای زیبا و تمیز ترکیه هست با خیابانهای شیک، هوای خنک و مردم آرام که حیف برنامه ما اقامت یک شب در این شهر بود .
لذا با بررسی هایی که قبلا انجام داده بودم از سایت Booking یک هتل با قیمت 500 لیر را انتخاب و با گوگل مپ به اونجا مراجعه کردیم که مبلغ 100 لیر هم تخفیف گرفتیم و وسایل مختصری را برای اقامت یک شب به اتاق بردیم. بعد از تحویل اتاق برای گشت و صرف شام پیاده گشتی در شهر زدیم و بعلت دیر وقت بودن از بیرون مدرسه اسلامی جفت مناره که از آثار دوره ایلخانیان با نقوش سنگی برجسته و زیبا و نورپردازی محوطه اطراف بازدید کردیم، سپس برای صرف شام به رستورانی در همان نزدیکی به نام بابا حیدر رفتیم که من با توجه به تحقیق قبلی سفارش غذای محلی اونجا به نام چاق کباب را دادم و همسر و پسرم سفارش دونر کباب دادند که شام خوشمزه ای بود، خصوصا چاق کباب طوری که وقتی همسر و پسرم کمی از اون را تست کردند کاملا شریک سفارش غذای من شدند.
در مسیر با یک خانواده عراقی اهل نجف برخورد کردیم که چندین بار به ایران آمده بود و با زبان فارسی آشنایی داشت که البته آنها در حال بازگشت به کشور عراق بودند و من از امنیت راه های عراق پرسیدم و او به من از امنیت راهها اطمینان خاطر داد و پیشنهاد داد از ایستگاه مرزبانی ابراهیم خلیل در شمال استان دهوک عراق جهت برگشت و بازدید از کردستان عراق و عزیمت به ایران را انتخاب کنیم که علی رغم تمایل سفر ماجراجویانه بعلت کوتاه بودن زمان سفر و همچنین عدم مطالعه قبلی درباره شرایط سفر از این موضوع منصرف شده و با آنها خداحافظی کردیم و به هتل برگشتیم وفردا صبح بعد صرف صبحانه هتل عزم رفتن به دریای سیاه کردیم.
نکته(4): در هر صورت در ابتدای سفر نسبت به تهیه سیم کارت ترکیه یعنی ترک سل اقدام کنید که در زمان سفر ما مبلغی در حدود 800 هزار تومان بایستی پرداخت میشد که این کار را من انجام ندادم و علاوه بر اینکه مبلغی بیش از این بدلیل رومینگ برای ما هزینه داشت و استرس استفاده کمتر از اینترنت جهت افزایش هزینه ها موجب شد در موقع خرید نیز با مشکلی مواجه شدیم که در ادامه از آن سخن خواهم گفت.
نکته (5): در سفر، خصوصا زمینی با همه برنامه ریزی و بررسی انجام شده همه چیز به نحو دلخواه انجام نمیشه لذا بهتره تعداد شهرهای بازدیدی فواصل آنها را کوتاه کنید تا لذت بیشتری از مسافرت خودتون ببرید. مثلا ما در سفر بعلت کمبود وقت علی رغم طی کردن مسافت و حضور در شهر مورد نظر بعضی از مکانهایی را که قبلا برنامه ریزی کردیم موفق به بازدید آن نشدیم.
ترابزون ، ساحل سیاه و کلونی اعراب
صبح چهارشنبه ماشین را به سمت فلات آناتولی شمالی راندیم . تصمیم بر این داشتیم تا از مسیر ازون گل به ترابزون برویم تا از جذابیت های مسیر و دریاچه ازون گل که تعریف ان را زیاد شنیده بودیم ، بهره ببریم ولی دردوراهی بایورت اشتباهاً از طریق اتوبان حرکت کردیم و عملاً این بخش از برنامه منتفی شد لذا تصمیم گرفتیم قبل از ورود به ترابزون از معبد سومولا که در 50 کیلومتری ترابزون قرار دارد و از جاهای دیدنی ترابزون محسوب میشود، بازدید کنیم.
مسیر کوهستانی آناتولی مرکزی با پوشیدن لباس سبز نشان از نزدیک شدن به فلات شمالی و دریای سیاه را می داد، نکته قابل توجه جاده های بدون چاله چوله و تونل های پیاپی بطول 13 کیلومتر آهنگ رشد و پیشرفت را در کشور ترکیه در گوش می نواخت. در هر صورت حوالی12 ظهر به ورودی جاده منتهی به معبد شدیم و گیت فروش بلیت به زبان ترکی مبلغی را از ما درخواست کرد که با توجه به اینکه متوجه حرفهای و نمی شدیم و سایر ماشین ها در انتظار ورود بودند لذا با پرداخت 250 لیر به راه خود ادامه دادیم که قضیه آن را در نکته ها خواهم گفت. به نظر من معبد سومولا از لحاظ شرایط و محل ساخت در دامنه کوه با شیب نزدیک به 90 درجه و چگونگی حمل مصالح در انبوهی از درختان سر به فلک کشیده جذاب و دیدنی است.
حضور چشمگیر توریستهای تور ترکیه از کشورهای عرب زبان در ترابزون ، افزایش محسوس هتل ها و سایر اقلام را در پی داشت و غذاهای عربی در رستورانهای ترابزون به وفور یافت میشد ، ناهار را با خوردن دو شاورما و یک غذای دیگر عربی که هردو نوع با نان لواش رول شده بصورت ساندویچی آماده شده بود صرف کردیم سپس تصمیم گرفتیم با توجه به برنامه قبلی جهت دوشب هتل محل اقامت را انتخاب کنیم که بعد از جستجو در سایت بوکینگ با قیمتهای بالای 1000 لیر مواجه شدیم در نهایت یک هتل در فاصله 30 کیلومتری به نام Acisu Cafe Konaklama با قیمت 750 لیر از مرکز شهر را انتخاب و با استفاده از گوگل مپ به سمت آن رهسپار شدیم.
ولی غافل ازاینکه راه از مناطق کوهستانی و روستاهای متعدد می گذشت. مسیر کاملاً زیبایی و حال و هوای جواهر ده رامسر را تداعی میکرد بطوری که در انتهای مسیر راه با شیب زیاد و مه غلیظ همراه شد و همسرم مکرر خواهان بازگشت به شهر را داشت تااینکه بعد از عبور از مه، خورشید دوباره نمایان و در دره های پایین دست ابر همه جا را فرا گرفته وقله های سرسبز در اطراف آن سر به فلک گذاشته بودند و نزدیک هتل (ویلا) صدای زنگوله گوسفندان فضا را رویایی تر جلوه می داد .
من سرشار از غرور برای پافشاری بر انتخابی که کرده بودم به اتفاق همسرم به دیدار مسئول ویلای دو طبقه که بنظر خانوادگی اداره میشد رفتیم ولی در کمال ناباوری متوجه پر بودن تمامی اتاقها به دلیل استقبال از تور ترابزون توسط گردشگران شدیم . به ناچار ساعتی را در همان اطراف سپری کردیم و از هوای فرح بخش آن لذت بردیم. پس از بازگشت یک سویت به مبلغ 850 لیر که با چانه زنی 800 لیر را برای یک شب اقامت گرفتیم و برای شهرگردی قدم به خیابان های ترابزون گذاشتیم و خوراکی های ترکی مثل شیر برنج و دلمه صدف را برای شیرین شدن خاطرات امتحان کردیم و تصمیم گرفتیم به جای ماندن فردا عزم سفر کنیم.
نکته(6): با توجه به هزینه بسیار بالای بنزین از انتخاب هتل با فواصل زیاد اجتناب کنید و اگر تصمیم به انتخاب گرفتید پیش از حرکت نسبت به رزرو کردن به هر طریق اقدام کنید، هرچند اگر من بار دیگر به ترابزون مسافرت کنم حتما اقامت در ویلای اشاره شده را برای چند روز از دست نمیدهم.
نکته (7): سواحل دریای سیاه در شهر ترابزون بنحوی که دسترسی آن در ایران امکان پذیر است میسر نبود. البته با توجه هدف ما برای حرکت به سمت جنوب ترکیه، از ادامه جاده ساحلی دریای سیاه که به سمت شهر سامسون می رفت منصرف شدیم.
نکته (8): مبلغ پرداختی در معبد سومولا صرفاً جهت بازدید از داخل معبد و کلیسا می باشد، لذا باتوجه به وجود آثار تاریخی مشابه در ایران می توان به بازدید از اطراف و فضای بیرونی که جلوه اصلی بنا را شامل می شود هم اکتفا کرد.
سیواس، کاپادوکیا، مردمان مهربان
صبحانه را در یکی از رستوران های اطراف سوئیت محل اقامت صرف کردیم و برنامه حرکت را به مقصد کاپادوکیا سرزمین بالن ها به فاصله تقریبی 650 کیلومتر تنظیم کردیم. در سواحل دریای سیاه رطوبت هوای(شرجی) کمتری نسبت به شمال ایران احساس میشد و به سمت مرکز کشور ترکیه حرکت می کردیم بتدریج از میزان جنگلهای فلات آناتولی شمالی کاسته میشد بگونه ای که چندین ساعت را در بین جنگل ، کوه و مراتع رانندگی کردیم و در برخی مکانها با صرف چای از مناظر پیرامون لذت می بردیم، جالب اینکه کویر ، بیابان و زمین لم یزرع به معنایی که در کشور ما در تمامی استانها بجز سواحل خزر می بینیم ، در ترکیه وجود نداشت و سدهای احداثی دریاچه های زیبایی مانند گلووا(Golova) را ایجاد کرده بود.
بهر حال در راه با زدن بنزین لیتری 23 لیر (حدود 42000 تومان، مقایسه کنید با بنزین آزاد 3000 تومانی) کام تشنه اسب آهنین را سیراب کردیم و در شهر زارا ناهار ، اسکندر کباب با پلو صرف کرده و در ادامه حوالی ساعت 3 بعد از ظهر به شهر سیواس رسیدیم. با توجه به خستگی رانندگی در چند روز گذشته به ین نتیجه رسیدیم که شب را در آنجا اتراق کنیم . پس از گشتی در شهر به سراغ مرکز خرید (Prime Mall) جهت آشنایی با اجناس و قیمت ها رفتیم. برنامه خرید را برای شهرهای قونیه و آنتالیا در نظر گرفته بودیم و چون در سفر قبلی به استانبول با برندهای ترک آشنا شده بودیم لذا صرفاً به مقایسه قیمت ها با ایران کردیم. در حال گشت در مرکز خرید متوجه و نگران گم شدن پسرم شدیم که بعد از دقایقی یکی از مغازه داران با حوصله و مهربانی و کمک نرم افزار ترجمه گوگل از پسرم سئوالاتی پرسید و از محل حضور ما آگاه شده و او را به نزد ما آورد.
شام با پیشنهاد پسرم برگر کینگ سفارش دادیم که انصافاً طعمی خوشمزه داشت و برای استراحت با استفاده از نرم افزار بوکینگ هتلی انتخاب کرده که با تخفیف مناسبی به مبلغ 450 لیر برای یک شب اجاره کردیم. متصدی هتل پسر خوش رفتاری بود و با اینکه به زبان انگلیسی آشنایی نداشت ولی تمام سعی خودش را برای برآورده کردن نیازهای ما انجام میداد.
صبح جمعه با صبحانه هتل که انواع پنیر و مربا و چند نوشیدنی، سوپ، نیمرو و ... در آن قرار داشت صرف کرده برای دیدن مدرسه ی قدیمی حرکت کردیم که ظاهراً ساعت باز شدن آن دیرتر از حضور ما بود لذا به گرفتن چند عکس از بیرون بسنده کرده و به سمت کاپادوکیا حرکت کردیم.
باری با گذر از شهرهای قیصریه و آوانوس به گورمه رسیدیم که مجموعه ای از آثار تاریخی را در خود جای داده . با همه تعریف هایی که از این منطقه خوانده بودم ، آنچنان جذاب بنظر نمی رسید و شاید بدلیل عملیات بهسازی راهها و معابر اون بود که با تردد خودرو ها هوا پر از گرد و خاک شده بود. وقتی از آوانوس به سمت گومه در حدکت بودیم که ستونهای طبیعی سنگی موسوم به دودکشهای جنی از دور خودنمایی میکرد ، خانه هایی در کوه سنگهای مخروطی شکل شبیه به کندوان در استان آذربایجان به وفور مشاهده میشد.
برای ناهار به یکی از رستورانها رفتیم و یکی از دست اندرکاران با ذوق رستوران به نام احمد که به زبان انگلیسی مسلط بود و مهارت و علاقه به ساز نی داشت با ما آشنا شد و با پخش آواز شجریان و نواختن نی حال و هوای با صفایی را ایجاد کرد ، بعد از غذا و خداحافظی برای دیدن شهر زیرزمینی حرکت کردیم.
جاذبه های منطقه بصورت پراکنده است و قیمت بسیار بالای بالن سواری (160 دلار برای هر نفر) از خرید بلیت منصرف شدیم، ضمن اینکه پرواز بعدازظهر بالن ها نیز منتفی بود و فقط صبح اول وقت انجام میشد. بنابراین با توجه به احساس خستگی و کسالتم قصد عزیمت به شهر قونیه را کردیم.
نکته(9): اگر علاقمند به بازدید از اماکن تاریخی، موزه یا تفریحات خاص هستید، قبل از سفر از ساعات شروع آن اطلاعاتی کسب کنید.
قونیه، مولانا، خرید، کرونا
خورشید همچون گرز آتشین در منتها الیه افق آخرین تلاش خود را برای در آسمان ماندن می کرد که ما عازم قونیه شدیم. خستگی و بی حالی رمقی برایم نگذاشته بود، به هر طریق فاصله 240 کیلوتری را که از شهر آکسارای میگذشت ، طی کرده و به شهر قونیه رسیدیم.
بخش مرکزی شهر قونیه چهره ای قدیمی و بعضاً فرسوده دارد که در سایر شهرهایی که گذر کردیم مشاهده نمی شد و غالب جمعیت آن مذهبی بنظر می رسید. ابتدا سری به محل آرامگاه مولانا زدیم تا از برنامه رقص سماء آن مطلع شویم که متوجه شدیم مراسم شب گذشته بوده و بصورت هفتگی برای مسافران تور قونیه برگزار می شود . با اولین هتلی که مراجعه کردیم به توافق رسیده و برای خوردن شام گشتی در شهر زدیم.
شرایط جسمی بنحوی بود که نیاز به استراحت را ضروری کرد، خوشبختانه از داروهایی که همراه داشتیم استفاده کردیم و صبح جمعه بعد از صرف صبحانه به سمت آرامگاه مولانا رفتیم که پس از پارک ماشین و بازگشت متوجه قبض جریمه ای شدم که با توجه آشنا نبودن به ضوابط بی خیال موضوع شدم... پیش از سفر اطلاعاتی از بازار و مراکز خرید آنتالیا و قونیه کسب کرده لذا تصمیم گرفتیم جهت انجام بخش مهمی از سفر یعنی خرید تعلل نکرده و خریدها را انجام دهیم. بنا به شرایط جسمی و زمانی تصمیم گرفتیم تا دو – سه روزی را در قونیه بمانیم که برای گرفتن یک هتل مناسب تر برای دو شب دیگر به قیمت هر شب 670 لیر اقدام کردیم.
برندهای پوشاک معتبر موجود در مراکز خرید را می توان دفاکتو، ال تی بی ، ال سی واکیکی، کوتون، ماوی، پولو ، آدیداس , نایک و ... نام برد که اجناس تخفیف دار را به قیمت مناسب قابل خرید هستند. همچنین برندهای معتبر لوازم بهداشتی هم شامل اورآل ، نیوو ، کلییر و جانسون و غیره بودند.
اتفاق جالب اینکه ما در خرید از فروشگاه لوازم بهداشتی گراتیس که اجناس اون با تخفیف های خوبی همراه بود ، خرید مفصلی کردیم که صندوقدار که با زبان ترکی از ما شماره تماس خواست که ما نداشتیم و خانم صندوق دار در کمال آرامش اکثر اقلام را بدون تخفیف محاسبه کرد و پس از اعتراض ما یکی از مشتری ها که به زبان انگلیسی آشنا بود به ما گفت که تخفیفها فقط به شرط ارائه شماره تماس ترک ممکنه که بعد از چک و چونه آدرس فروشگاه مرکزی را در یکی دیگه از مراکز خرید داد و ما هم که ول کن قضیه نبودیم پرسون پرسون به مرکز خرید مراجعه کرده و بالاخره با زبون بی زبونی برابر تخفیف که حدود 350 لیر میشد به ما اجازه خرید مجدد دادند. البته متوجه شدیم که این مرکز خرید به مراتب بزرگتر و با تنوع منسوجات، البسه و چرم بود و ارزش تکمیل خرید را داشت.
نکته (10): اگر قرار به مختصر کردن وسایل سفر دارید، داروهایی مثل مسکن ها ، سرماخوردگی ، گوارشی ، حساسیت و مواردی مثل متاکاربامول و غیره را در اولویت لوازم سفر بگنجانید. ضمن اینکه شنیدم داروخانه های ترکیه به هیچ عنوان بدون تجویز پزشک دارو به مراجعین نمی دهند.
مرسین، دریای مدیترانه، خواهر خوانده شیراز
پس از استراحت ، خرید و سپری کردن سه ، چهار روزی در قونیه از رفتن به آنتالیا و آلانیا صرف نظر کرده و رهسپار مرسین ، بندری در سواحل مدیترانه شدیم. فاصله قونیه تا بندر مرسین 350 کیلومتر و بزرگراه می باشد که هرچه به ساحل نزدیک می شویم پوشش گیاهی آن بیشتر شده که البته به تراکم ترابزون نمی گردد. به محض ورود به شهر هتلی را که به ساحل نزدیک بود اجاره کرده و برای صرف ناهاراز رستوران نزدیک محل اقامت کباب کوبیده و جگر با تکه های ریز و سیخهای متعدد سفارش دادیم که خوش طعم و خوشمزه بود.
هدف از سفر به مرسین بازدید از سواحل جنوبی ترکیه و همچنین با توجه به اطلاعاتی داشتم ارزیابی امکان سفر دریایی به قبرس شمالی بود که البته ناخوش احوالی همگی موجب شد تا این موضوع از دستورکار خارج شده و به گشت با کشتی های محلی در سواحل مرسین بسنده کنیم. مرکز خرید مرسین هم تنوع زیادی داشت ولی به پای مرکز خرید قونیه نمی رسید. بهر حال دو شب را در مرسین گذراندیم و صبح علی الطلوع به سمت مرز به راه افتادیم.
نکته(11): با توجه به اینکه اکثر مردم ترکیه به زبان انگلیسی آشنایی ندارند، اگر چند اصطلاح و کلمات پرمصرف خصوصاً شمارش اعداد تا 10 و دهگانها و صدگان ترکی را یاد بگیریم، انرژی کمتری را باید برای حالی کردن موضوع بگذاریم.
تبریز، شهری با مردم دوست داشتنی
پیمایش مسیر بازگشت تا مرز با فاصله 1120 کیلومتری که از شهرهای آدانا ، عثمانیه ، غازیان تپه ، دیاربکر و ضلع شمالی دریاچه وان می گذشت را طی کردیم هرچند که در برنامه اولیه بازدید از شهر مرعش بدلایل علاقه شخصی و از منطقه تاریخی کوه نمرود در دیار بکر هم مد نظر بود ولی با توجه محدودیت زمانی به سفری دیگر موکول شد.
به یمن بزرگراه های عریض و خلوت با زیر سازی عالی و حداکثر سرعت مجاز 130 کیلومتر که اغلب می توان با سرعتی بیش از این رانندگی کرد و تعداد محدود دوربین و حضور پلیس ، رانندگی کم افت وخیزی را تجربه کردیم. البته در محدوده شمالی ساحلی دریاچه وان بدلیل تعدد روستاها از سرعت کاسته میشد.
گویش مردم در مناطق جنوب شرقی کردی است که از الفاظ و لغات مشترک با زبان فارسی در مکالمات اهالی شنیده می شد. در هر صورت ساعت هفت عصر به مرز بازرگان رسیدیم و باز هم شلوغی و تشریفات باعث شد تا گذر از مرز سه ساعت بطول انجامد. پس از ورود به شهر بازرگان و پر کردن باک ماشین با بنزین وطنی به سمت تبریز حرکت کردیم که با برخورد با اولین دست انداز جاده در ذهن، به سرزمین ایران خوش آمدید، را تداعی کرد.
بالاخره پس از 15 ساعت رانندگی به شهر تبریز رسیدیم و به مکانی که از قبل تدارک دیده بودم مراجعه کرده وبر اثر خستگی بلافاصله به خواب رفتیم. صبح آخرین روز سفر آهنگ حرکت نواخته شد و پس از 12 روز به شیراز رسیدیم. نکته (12): در محل مرز برای خروج از ترکیه متوجه جریمه 320 لیری مربوط با شهر قونیه شدم و تا پرداخت نمی کردی اجازه خروج صادر نمیشد، هرچند از جریمه دوربین خبری نبود ولی بدلیل مبلغ بالای آن، شرط، احتیاط در رانندگیست.
نویسنده: سید محمد رحیم عظیمی فر