از عسلویه تا باتومی

4
از 1 رای
از عسلویه تا باتومی
آموزش سفرنامه‌ نویسی
10 اردیبهشت 1404 12:00
0
91

سلام وقت بخیر

من تلاش میکنم دراین سفرنامه ازتجربیاتم درسفری زمینی ازعسلویه(استان بوشهر)تاباتومی (گرجستان) روبرای شمانگارش کنم من دراستان بوشهر شهرکنگان زندگی میکنم والبته متولد شهر دوراهک هستم  قبلا به  ایروان ،تفلیس و باتومی و استانبول سفر کردم ولی خیلی دوست داشتم سفرزمینی روتجربه کنم عاشق کمپربودم وهستم وحتی یکی دوباری با گروه اونهاهمسفر شدم درشیراز خلاصه بگم یکی دوتاازدوستان چند وقتی بود پیشنهاد یه مسافرت خارج کشور رومیدادن ومرتب هروقت همدیگه رومیدیدم این موضوع مورد بحث قرارمیگرفت وماقول میدادیم وباز به هردلیلی به تعویق می افتاد.

تااینکه امسال تیرماه 1403که من با خانواده یه مسافرت 12روزه به شمال کشور داشتیم  کم کم فکر یه سفر خارجی دیگه افتاده بود به جونم باتوجه به اینکه پارسال تابستون باخانواده به تور استانبول رفته بودم فکر کردم بهترین زمان سفر مجردی همین الان باشه این شدکه برگشتم وشروع به برنامه ریزی کردم ازاونجایی که دوستان به سفر به شهر وان راضی بودن راستشو بخواین باتوجه به فاصله زیاد بوشهر به مرز خوی که حدود 2100کیلومتر هست من دوست نداشتم فقط برای وان این همه مسافت روطی کنم به همین خاطر رفتم سراغ سفر زمینی باخودرو که بریم به سمت گرجستان وشروع کردم به بررسی همه موارد سفرنامه هار ازهمین سایت لست سکند خوندم فاصله شهرهاازمرز ومسیرها وقیمت هتلها ازسایت BooKing بررسی کردم وکلی وقت گذاشتم ورفتم سراغ بچه هاوگفتم من آماده ام برای مسافرت.

دونفر که خیلی خوشحال بودن سوال گرفتن خب حالا کجابریم گفتم دوتا کشور ترکیه وگرجستان باتعجب سوال کردن دوتا کشورآخه چطوری گفتم باماشین خودمون و اینجا بود که باکلی تعجب وسوال وجواب خلاصه شروع کردم بهشون توضیح دادم واطلاعاتی که بدست آوردمو صحبت کردم ویکی ازدوستام گفت ماشین بامن یه دیگنی تی چینی داشت و سرتو نو درد نیارم برنامه ریزی کردیم وباپیگیری هایی که کرده بودیم صاحب ماشین باید باماشین میرفت شهر بوشهر گمرک وکارهای کاپوتاژ،پلاک بین المللی وگواهینامه انجام بده روز شنبه رفت بوشهروچون ساعت کاری تاساعت یک بود کارما دو روز زمان برد

undefined

undefined
Caption

من هم ازبیمه سامان بصورت تلفنی بیمه نامه ها رو گرفتم به مبلغ هرکدام 268000تومان بصورت pdfبرامون واتس آپ کرد

 

بیمه نامه سامان

بیمه نامه سامان

همه چیز آماده بود همه برنامه ریزی های روکرده بودم فقط میمونداسترس ودلشوره های همیشگی قبل سفر که الان میخام برم باماشین ونکنه ماشین خراب بشه نکنه جریمه بشم و... ولی مامیخواستیم انجامش بدیم  هدف مااین بود ازمرز بازرگان وارد بشیم وپس ازعبورا زشهرهای دغوبایزید ،ایغدیر،اردهان بریم گرجستان شهر باتومی وبعدش برگردیم بریم ترابزون دوشب ترابزون باشیم وبعدیکشب اوزونگل وببینیم بعدبیایم شهر وان وازسمت مرز خوی برگردیم البته من چندروز وقت گذاشته بودم مسیرها روبررسی کرده بودم وتقریبا اطلاعاتم کامل بود عصر چهارشنبه هفتم مرداد ماه  1403 ازشهرکنگان استان بوشهرحرکت کردیم شب ساعت 11 رسیدیم شیراز خونه یکی ازدوستان خوابیدیم صبح ساعت 7بلند شدیم باتوجه به اینکه یکی ازبچه ها کمی توی شهرکارداشت انجام دادیم ساعت تقریبا  9:30  زدییم بیرون ازشیراز ناهار رواصفهان خوردیم و بعداز ناهار حرکت کردیم.

بدون توقف رفتیم که بیشتر مسیر روبریم  ولی تا15کیلومتری زنجان دیگه خسته شدیم یه هتل نه چندان تمیز توی یک مجتمع سرراهی گرفتیم مبلغ  1400که اصلا جای مناسبی نبود من که باتمام خستگی نتونستم بخوابم صبح حرکت کردیم نزدیکهای ظهربود که رسیدیم تبریز بعداز حدود یکساعت عبور از تبریز کم کم بادیدن  کامیونها وتریلی های ترانزیتی  حس وحال مرز اومد سراغمون  دوتا کار مونده بود بیمه نامه ها روباید پرینت میگرفتم وماشین  رابیمه ترکیه میکردم میدونستم که توی مرز هم انجام میشه ولی خواستم انجام بدم که خیالم راحت بشه رسیدیم مرند رفتم یه کافی نت پرینت گرفتم ویه نمایندگی ایستادم  . ماشینو به مبلغ 1350000تومان بیمه کردم آدم خوبی بودوهمه چیز آماده باروحیه بالا یه ناهار خوردیم وحرکت کردیم که این تابلورو دیدیم

undefined

 

تابلوی ترکیه واروپاکلی ذوق وشوق حرکت کردیم . ساعت سه بود رسیدیم بازرگان باید کمی خوراکی میگرفتیم وبچه هامیخواستن دلار بگیرن که کمی نگران بودیم بعدش فهمیدیم که اونجا همه چی هست وجای نگرانی نبوده پس ازخرید، باک بنزینو پرکردیم چون میدونستیم  چه باکمون پرباشه چه خالی لب مرزباید مابه التفاوت بنزینو پرداخت کنیم تارسیدیم گمرک بازرگان ساعت 4شدباکلی ذوق گفتن برید ماشینوبزنید توی پارکینگ و منتظر باشید.  فهمیدیم اوضاع خرابه وکلی شلوغه ماشینو زدیم پارکینگ یه فیش بهمون داد وگفت منتظر باشید پیاده شدیم که  از اون اطراف سوالی بگیریم واطلاعاتی بدست بیاریم و متوجه شدم اصلا اوضاع خوب نیست ومرزحسابی شلوغه همونجا پلاک ماشینو باچند تا بسط پلاستیکی که اورده بودیم چسبوندیم منتظر موندیم 

undefined

 

یکساعتی  موندیم مرز پر بود از هموطنایی که مرتب داشتن  میومدن.  یه کم لیر و دلار گرفتیم البته بیشتر دلار گرفتیم چون شنیده بودیم که مرز گرجستان باید دلارنشون بدیم که بهمون گیر ندن یه کم لیر هم برای هزینه توی راه گرفتیم هر لیر 1840 تومان وهردلار 59000 میفروختن که شنیدیم دارن صدامون میزنن وارد گمرک شدیم رفتیم تابیا و ببین تازه باید توی صف وایسیم

ماشینو پارک کردیم ولی ماشینها همینطور کم کم میومدن پشت سر ما من پیاده شدم رفتم جلو شمردم حدود 80ماشین جلوی مابود جلوی صف غلغله بود دعوا ودرگیری صحبت سرکسانی بود که نوبت رعایت نمیکردن و وقتی سوال گرفتم میگفتن ازدیروز اینجاییم بعضی ها هم بودن میگفتن 30ساعت هست اینجاهستیم حسابی خورد توی ذوقمون برگشتیم پیش ماشین خلاصه سرتون ودرد نیارم یه فرش انداختیم کنار ماشین نشستیم هر دو ساعت 5 متر صف حرکت میکرد کنارماشین خوابیدیم.

undefined

  

 که دیدیم سروصدا بلند شدساعت سه شب بلندشدیم دیدیم چندنفر خوابشون برده بقیه زدن جلوشون و دعوا بیا وببین  

undefined

 

خلاصه آقا کلی الاف شدیم تا ساعت 5 غروب فردا پاسپورتمون مهر خورد  وهزینه دومیلیون وصدتومان ما به  التفاوت بنزین دادیم  تونستیم ازمرز ردبشیم باخوشحالی وارد ترکیه شدیم  . حس خوبی بود یه سوپری ایستادیم یه کم آب جوش گرفتیم کمی خرید کردیم و راه افتادیم نیم ساعتی نرفته بودیم  که کوه ارارات ودیدیم سمت راست که شکوه وحس خاصی داشت

undefined

  

 و حرکت کردیم اولین شهر دغوبایزید  هست شهر کوچکی بود رد شدیم پس ازعبور ازشهر ایغدیرکه اونهم شهر بزرگی نبود به شهر قارص رسیدیم. غروب شده بودکه تصمیم گرفتیم شب روتوی شهر قارص بمونیم یه هتل گیرآوردیم مرکز شهربرای یک شب 2400لیر  

undefined

 

یه دوش گرفتیم رفتیم شهر یه چرخی زدیم شهر جالبی بود شام خوردیم سه تاجوجه گرفتیم بانان داغ 1300 لیر که خیلی عالی بودگشتی زدیم وآخر شب خسته ازاینکه دیشب هم نخوابیده بودیم برگشتیم هتل خوابیدیم صبح ساعت 8بلند شدیم صبحونه طبقه پایین هتل بود صبحونه خوبی هم بود کلا هتل تمیزی بود صبحونه خوردیم رفتیم سرخیابون یه قهوه ترک زدیم 400 لیر که البته بدجور گرون حساب کرد

منتظرسفارش قهوه ترک صبح اول سفر
منتظرسفارش قهوه ترک صبح روز اول سفر

 

قهوه ترک
قهوه ترک

وزدیم به جاده  به سمت اردهان قرارشد بریم مستقیم مرزسارپ(هوپا) وشب باتومی باشیم مسیر کوهستانی وبسیارزیبا بود این هموطنمون هم بچه شیراز بود باموتوراومده بودمیخواست بره گرجستان تنهایی کلی حال کردیم باهاش 

undefined

 

 باگوگل مپ وبرنامه waz راحت میرفتیم وهیچ مشکلی نبود. البته یه ماشین هموطنمون توی مسیردیدیم که اینترنتش کارنمیکرد ایستادیم کمکش کنیم حتی باخط ماتماس گرفت نمیایندگی که سیم کارت خریده بود ولی مشکلش حل نشد مجبور شد کمی پشت سرما راه افتادتایه مسیرکه بعد نمیدونم بنده خدا چیکارکرد

کمک به هموطن که مشکل اینترنت داشت

کمک به هموطن که مشکل اینترنت داشت

مسیرجذاب  ،سرسبز پرپیچ وخم مثل شمال خودمون  بود

 

undefined

 

بعداز عبور از شهر اردهان و آرتوین ساعت حدود سه بود که رسیدیم هوپا شهر ساحلی مرزی کناردریای سیاه گفتیم بزنیم کنار برای ناهار یه کم وسایل داشتیم نشستیم وگرم کردیم وماشین و تر و تمیز کردیم و وسایل اضافه رو مثل پکنیک و دو سه تاظروف ویه سری چیزهایی که فک میکردیم ممکنه مرز بهمون گیر بدن همونجایه جایی گذاشتیم طبق اطلاعاتی که داشتم هرچیزی که نشون بده وسایل کمپینگ هست مرز گرجستان گیر میدن واسه همین حسابی خالی کردیم وراه افتادیم مسیرپرازتریلی ها وماشینهای ترانزیتی بود طولی نکشید رسیدیم لب مرزباید پیاده میشدیم ماشیین بایدجدا باراننده میرفت ماهم رفتیم به سمت گیت.

مرز سارپ مرز مشترک ترکیه وگرجستان
مرز سارپ مرز مشترک ترکیه وگرجستان

خروجی  ازترکیه مهرخروج زدیم وازچندتا راهرو ردشدیم رفتیم به سمت قسمتی که باید ورود به گرجستان باید پاسپورتمون مهر میخورد که خانومه تادیدکه ایرانی هستیم ماسه نفربودیم ما رو جداکرد و یه افسره وصداکردگفت ایرانی  وقتی افسره اومد یه جوری نگاه کردکه انگاردشمن دیده  داد زد برین کنار که فهمیدیم اوضاع خوب نیست ما رو آورد بیرون کنارماشین البته باکلی داد وفریاد وبی احترامی که تعجب کردیم رفتیم پیش ماشین خواست صندوق وخالی کنیم ماهم شروع کردیم به تخلیه بجز چمدونا 4تاصندلی تاشو همراهمون بود و4تاسیخ کباب که فراموش کرده بودیم بذاریم افسره بادست اشاره کرد ریجکت گفت برگردید.

حسابی کلافه بودیم نه زبون میفهمید تازه ما ازسایت بوکنیگ هتل رزرو کرده بودیم اصلا نگاه نکرد دلار نشونش دادیم بی فایده بود متاسفانه هرکاری کردیم به گوشش نرفت واجازه ورود نداد پاسپورتامونو پس داد و با بی احترامی هرچه تمامتر مارو به سمت درب خروج فرستادن حاظر نشد مدارکو نگاه کنه یه کم ایستادیم دیدیم راه نداره باکلی داد و بیدادسرمون اجازه ورود نداد البته 4تاماشین دیگه هم بودیم که همین مشکل سرشون اومد ماهیچ چیزی بجز 4تاصندلی و6تاسیخ کباب نداشتیم ولی اجازه ورود ندادن من ازقبل میدونستم سخت راه میدن بخاطر همین وچر هتل ودلار وتمیزی ومرتبی وماشین وبررسی کرده بودیم ولی اصلا امکان نداشت باکلی حال خرابی برگشتیم وپاسپورتمون ودوباره مهر ورود ترکیه زدیم برگشتیم به سمت ترابزون.

یه پمپ بنزین ایستادیم دوسه تاماشین بودن که اونارو هم برگشت داده بودن خانواده بودن راه نداده بودن ایستادیم کمی حرف زدیم گفتیم شاید مامجرد بودیم شما که خانواده بودین اونایه کم ظرف وظروف داشتن خلاصه چاره ای نبود راه افتادیم  رفتیم وسایلا مونو برداشتیم هواداشت تاریک میشدگفتیم تاشب نشده برسیم ترابزون  اینقد ناراحت بودیم که فراموش کردیم بنزین بزنیم چراغ بنزین روشن شدباکلی استرس وناراحتی راه افتادیم تارسیدیم فندوق لی .

undefined

 

اولین بنزین روزدیم 61لیترشد 2800 لیر راه افتادیم بنزین تقریبا هرلیتر 44 لیرحسابی حالمونو وجا اورد گفته بودم که زمان سفر لیرودلار چقد بود.

اولین بنزین درترکیه
اولین بنزین درترکیه

خلاصه دورکوچکی توی شهرزدیم و رفتیم یه هتل بررسی کردیم 5ستاره بود ولی خیلی گرون بود شام روتوی یه رستورا ن بین راهی خوردیم 2600 لیر راه افتادیم توی مسیر به ترابزون ازتوی سایت  لست سکند ونظریات مسافران که قبلا بررسی کرده بودم هتل Royal Life روپیداکردم ساعت طرفای 11بودرسیدیم  هتل وبرای یک شب 2100لیر گرفتیم پربود ازهموطنای ایرانی 

هتل رویال ترابزون شب دوم

هتل رویال ترابزون 

شب دوم و رفتیم تااوایل شهر کمی خرید کردیم وبرگشتیم هتل خوابیدیم ساعت 9بلنشدیم صبحونه ورفتیم شهر وبازار چرخی زدیم وکمی پول چنج کردیم وغذاخوردیم ناهار1200 لیر عالی بود

undefined

ترابزون ترکیه
اینم منم در شهر ترابزون ترکیه

 

ظهر برگشتیم رفتیم پاساژ قیمتها بالا بودچرخی زدیم ولی نتونستیم چیزی خرید کنیم  شب  برگشتیم هتل یه شب دیگه تمدید کردیم میخواستیم بیشترشهر روببینیم صبح رفتیم بزتپه جای جالبی بود هرجانگاه میکردی هموطنامون بودن بااتوبوس اومده بودن عصر هم رفتیم کناردریای سیاه نشتیم

دریای سیاه
ساحل ترابزون کناردریای سیاه

وفرداشب برگشتیم هتل خوابیدیم صبح ساعت 9بلندشدیم بعدازصبحونه راه افتادیم به سمت اوزنگل که خیلی دوست داشتم ببینم مسیر عالی بود واقعا زیبا ساعت یک یه جایی ایستادیم برای ناهار ساندویچ ماهی میداد 4تاگرفتیم 800لیر که خیلی هم خوشمزه بود وحرکت کردیم به سمت اوزونگل ساعت 4بود رسیدیم چقد زیبا بود حتما پیشناد میکنم همراه با تور ترابزون برید. یه جایی پیداکردیم 300لیردادیم برای پارک  ماشین پیاده  رفتیم چرخی بزنیم 

اوزونگل زیبا
اوزونگل زیبا

undefined

 

واقعا عالی بود تصمیم گرفتیم شب همونجا بمونیم باکمک یکی از هموطنامون که اونجاهتل گرفته بود یه 4تخته تمیز گرفتیم برای یک شب 2000لیر یه دوش گرفتیم رفتیم پیاده روی یه شام گرفتیم جوجه بودطعم خوبی داشت 1200لیربرگشتیم هتل شام خوردیم کمی استراحت کردیم دوباره برگشتیم پیاده روی کردی تاساعت 12رفتیم هتل وخوابیدیم صبح صبحونه خوردیم  وساعت 9راه افتادیم باید میرفتیم به سمت ارزوم  وبعد بریم به سمت شهروان  چون نمیخواستیم مسیرمون تکراری باشه رفتیم به سمت شهر بایبورد مسیر بسیار لذت بخش زیبا ودلچسب باصحنه های فوق العاده بود ولی به هیچ وجه پیشنهاد نمیکنم شب برید چون مسیر خلوت وکمی ممکنه گنگ باشه برخی جاها هم جاده خاکی هست ولی مسیر قشنگیه خیلی ایستادیم.

آبشار زیبادرمسیر اوزنگل -بایبورد

آبشار زیبادرمسیر اوزنگل -بایبورد

 عکس گرفتیم بعد از عبور از بایبورد حدود ساعت حدود 2 بعدازظهر رسیدیم ارزوم گرسنه بودیم قبلش چندتارستوران خوب سرچ کردم ودرنهایت رستوران Erzurum Everi روانتخاب کردیم که اصلا پشیمون نشدیم  عالی بودساختمون رستوران خیلی قدیمی حدود 300سال قدمت داشت و پر از اشیاءدیدنی وقدیمی بودومیشد کلی عکس وفیلم گرفت که بچه ها هم هیچی کم نذاشتن فک کنم نفری 50تاعکس وگرفتیم ناهار هم عالی بود 1400لیر سه دست کباب ودلمه گرفتیم  

فضای سنتی داخل رستوران
فضای سنتی داخل رستوران
کیفیت وقیمت ناهارش عالی بود
کیفیت وقیمت ناهارش عالی بود

خیلی هم راضی بودیم اومدیم بیرون توی هوای آزاد چایی گذاشته بودن یه چایی هم زدیم ورفتیم که یه هتل بگیریم ویه چرخی توی شهر بزنیم هتل otel ornekروگرفتیم شبی 2400لیر خیلی خوب نبود

هتل اورنک  ارزروم

هتل اورنک ارزروم

ولی دیگه وسایلامونو گذاشیم ورفتیم توی شهر چرخی زدیم بعدش به سمت مرکز خرید MNG که بزرگترین مرکز خریدش هست رفتیم وانصافا قیمتهاش خوب بود وتنوع خوبی داشت همونجاهم شام خوردیم 1400لیر که حتی اضاف هم اومد  

غذای خوشمزه ای بود طبقه آخرپاساژ

غذای خوشمزه ای بود طبقه آخرپاساژ

ساعت 11تاکسی گرفتیم برگشتیم هتل خوابیدیم صبح ساعت 9به سمت وان حرکت کردیم و40لیتربنزین زدیم جاده هاخیلی عالی بود یه جاتابلوی ایران ودیدیم جالب بود

اولین تابلوی ایران
اولین تابلوی ایران

بین راه یه ناهارخوردیم حدود ساعت 5 بود رسیدیم وان قبلش بایه نفر هماهنگ کرده بودیم برای هتل لوکیشن که فرستاده بود رفتیم خیابون اینقد شلوغ بود ودرهم برهم که توی ذوقمون خورد شهر شلوغ وبینظم خلاصه بعدازیکساعت ترافیک و دردسر یه جا ماشینو پارک کردیم ورفتیم به سمت آدرس وبالاخره آپارتمان رو تحویل گرفتیم که راستش خیلی هم خوب نبود ولی ازبس شهر شلوغ بود راستش توی شهر وان اینقد باید مواظب باشی که سرت کلاه نره متاسفانه توسط برخی ازهموطنامون که آدم حیفش میاد بگه.

خلاصه حوصله گشتن دوباره دنبال خونه رو نداشتیم برای دوشب گرفتیم دوش گرفتیم رفتیم به سمت شهر یه کم نظرمون عوض شد ولی درکل انقد شلوغ هست وپر از مسافران ایرانی تور وان هست که اصلا احساس نمیکنی توی ترکیه هستی رفتیم یه پاساژخیلی بزرگ  بنام Avm vanداره که قیمتها ش بد نیست حتماباید یه سربه اونجارفت

undefined

 

شب را تا دیر وقت اونجابودیم برگشتیم هتل  صبح هم رفتیم بازارگردی و تاشب تقریبا توی بازار و مراکز خرید وان گشتیم چون بچه هامیخواستن خرید کنن قیمتهابرای خریدمناسب هست مثلا شعبه های مثل van park قیمتهای خوبی داشت کل روزبرای خرید اختصاص دادیم  البته تفریح هایی مثل پارک آبی وکشتی تفریحی هم داره که ما هیچکدومو نرفتیم  چایخوری توی تمام شهرهای ترکیه خیلی رایج هست من که خیلی خوردم بین 5تالیرمتفاوت قیمت هراستکان چای هست

undefined

 

شب برگشتیم آپارتمانمون وشروع کردیم کم کم به جمع کردن وسایل  البته تصمیم داشتیم فردا وارد ایران بشیم ولی چون میدونستیم مرز خیلی شلوغ هست میخواستیم  ناهاربخوریم بعدراه بیفتیم چون یکساتی بیشتر بامرز رازی فاصله نداره عصر برسیم کمی خلوت تر باشه فرداصبح هم گشتی توی شهر زدیم وبرگشتیم آپارتمان من دوتا زرشک پلو و دو دست کوبیده گرفتم 100لیرناهار و خوردیم و وسایلها رو جادادیم وساعت دوحرکت کردیم

 

تقریباساعت سه بود که رسیدیم مرز خیلی شلوغ نبود وماپیاده رد شدیم ولی ترخیص ماشین   خیلی طول کشید به خاطر وجود ماشینهای ون زیادی که ازسمت ترکیه میان کمی زمان بر هست ساعت حوالی 6بود که هواداشت کم کم تاریک میشد که سوارشدیم وبعداز8روز رانندگی درجاده های ترکیه وارد خاک ایران شدیم

پل زیباقبل ازشهرخوی
پل زیبا قبل از شهر خوی

چون هوا داشت تاریک میشد تصمیم گرفتیم بریم شهر خوی بخوابیم  نرسیده به خوی یه رستوان شام خوردیم 1250000بعدش خوشبختانه جای مناسب برای خواب گیرمون اومد خوابیدیم صبح زود زدیم به جاده وتوقف نکردیم بجز برای نهارکوبیدیم تارسیدیم شیراز یه منزل گرفتیم 800تومان خوابیدیم صبح کمی توی شهر کارداشتیم بعدراه افتادیم ساعت 3بعدازظهربعدازیه سفردلچسب رسیدیم پیش خونواده هامون سعی کردم توی این سفرنامه به کلیه موارد بصورت خلاصه وارولی جامع اطلاعات رودر اختیار تون بذارم و از سایت لست سکند هم باید بابت اطلاعاتی که درطول سفر به من داد باید تشکر کنم

کل هزینه های سفر به شرح ذیل هست

هزینه بنزین 6375لیر

هزینه هتل 15000لیر

هزینه نهار وشام 15000لیر

سایر هزینه ها14000لیر

امیدوارم تونسته باشم اطلاعات مفیدی رودراختیارتون گذاشته باشم  دوستان اگرسوالی داشتند ازطریق اینستاگرام dorahakee-jaber1087 پاسخگو خواهم بود خوشحال میشم بتونم کمکی انجام بدم 

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر