ادامه ی سفر ...
قطار ما بود برخلاف گفته ها در سفرنامه های قبلی در خصوص اینکه subsun قطار ها 4 ساعته نیست اما این قطارسریع السیر 4 ساعته بود و کاملا سر وقت حرکت کرد و انتخاب قطار خیلی انتخاب خوبی بود چون در طول مسیر زیبایی های بیشتری و میبنید و میتونید ازمنظره ی سرسبز لذت ببرید. تجربه ی قطار سریع السیر روسی تجربه ی لذت بخشی بود درمورد قطار ها این نکته رو بگم که قطار اتوبوسی بود اما با صندلی های خیلی راحت و جادارکه اصلا خسته نمیشدیدو اینکه این قطار بر خلاف جهت نشستن حرکت میکنند و یه مقدار همون اول ممکنه حالتون یه جوری بشه اما فقط چند دقیقه است و و بعد اصلا متوجه نمیشید .
درون قطار پذیرایی دارند و میتونید هرچی خواستید سفارش بدید ولی ما از قبل از همون هایپرمارکت چهارراه خرید کرده بودیم و در طول مسیر از آنها استفاده کردیم.قطار به ما خیلی خوش گذشت و کلی با همسفرها گفتیم و خندیدیم و اصلا متوجه ی این 4 ساعت نشدیم.ساعت 9:30 به شهر سنت پترزبورگ رسیدیم به دنبال لیدر تور سن پترزبورگ به سمت خروجی و اتوبوس رفتیم شهر سنپترزبورگ بر خلاف مسکو پدیده ی شب های سفید بیشتر دیده میشد و در این ساعت خبری از شب نبود جلوی راه آهن منتظر بقیه موندیم و من تمام خیابان هارو با دقت نگاه میکردم چه قد زیبا و رمانیتک بود و با قاطعیت میگم از مسکو خیلی زیباتر بود و خیلی جالب بود که چه قدر قانونمند هستن در عبور کردن از خیابان تا وقتی چراغ سبز نمیشد هیچ ماشینی عبور نمیکرد و سیل جمعیتی از خیابان ها عبور میکردنند.
ساعت 10 شب راهی هتل شدیم و دوباره به توضیحات سارا درمورد شهر گوش دادیم و در مورد گشت شهری که ما در این شهر فقط یک گشت داشتیم و که صبح ساعت 9 استارت میخورد هتل ما خیلی از مرکز شهر دور بود تقریبا یک ساعتی در راه بودیم اسم هتل پارک این بای رادیسون بود بعد از رسیدن سارا کارهای چک این و انجام داد وهتل خیلی بزرگی بود با راهرو های مشابه و طولانی مثلا برای رسیدن به اتاق از کنار آسانسور تقریبا 10 دقیقه ایی باید دور راهرو میرفتی اما هتل تمیزی بود ولی قابل مقایسه با هتل مسکو نبود خلاصه با کلی چرخیدن در راهرو ها به اتاق رسیدیم و از خستگی سریع به خواب رفتیم.
روز پنجم
طبق روال همیشه ساعت 8 بیدارشدیم به سمت سالن صبحانه رفتیم بسیار شلوغ بود و حتی جا برای نشستن نبود و باید منتظر میموندیم تا میزها خالی بشه. شانس ما یه میز خالی شد و از صبحانه های رنگارنگ مقداری برداشتیم و سرمیز رفتیم . بعد از خوردن صبحانه و به خاطر شلوغ بودن صبحانه ساعت 9:30 حرکت کردیم در ابتدا سارا درمورد سنت پترزبورگ صحبت کرد اینکه این شهر از تعداد زیادی جزیره ساخته شده که به وسیله ی پل بهم وصل شده اند و این شهر ساخته شده و اینکه هتل ما در جزیره ی واسیلیسی هست سارا نزدیک هتل بهمون یه بانک و نشون داد که علامت تیک سبز داره و هرجا دیدیم میتونیم در این بانک پول چنج کنیم در ابتدا به سمت بازدید از کلیسای کازان رفتیم وقتی اتوبوس ایستاد و نگاهم به این کلیسا افتاد یه لحظه احساس کردم در ایتالیا هستم یک بنای بسیار باشکوه با معماری ایتالیایی و باستون های بسیار بزرگ .
این کلیسا از 96 عدد ستون های منظم و بزرگ ساخته شده که رو به روی ساختمون سینجر قرار گرفته در جلوی این کلیسا فواره های آب خودنمایی میکنند و پرندگانی که دور و بر شما بال میزنن لحظه ی خاطره انگیزی و براتون رقم میزنه ...
بازدید از کلیسا رایگان بود و همگی به بازدید از این کلیسا رفتیم و عکاسی کردیم آسمون سنپترزبورگ خیلی تمیز و پر از ابرهای کومولوس بود که به زیبایی تصاویری که ثبت میشد اضافه میکرد. بعد از بازدید نیم ساعته از اینجا به سمت ساختمان سینجر رفتیم که امروزه به شکلات فروشی و کتاب فروشی تبدیل شده در اینجا دو بسته شکلات روسی هر کدام 265 روبل و دو عدد مگنت نماد سنتپترزبورگ به قیمت 180 روبل خریدم این ساختمون و این کلیسا در خیابان نوسکی خیابان معروف سن پترزبورگ قرار گرفته اند.
بعد از این قسمت پیاده به سمت کلیسای ناجی خون که در کنار رود نوا قرارگرفته بود رفتیم این کلیسا با گنبد های پیازی اش شبیه یه سنت باسیل بود از داخل این کلیسا بازدید نکردیم و به سمت اتوبوس رفتیم .مکان بعدی کلیسای اسحاق بود کلیسایی بزرگ و با عظمت و با گنبدی طلایی که دوباره از خودم پرسیدم الان در روسیه ام یا ایتالیا ؟؟
وقتی در کنار میدان اسحاق پیاده شدیم مجسمه ی نیکولای دوم و مشاهده میکنید سوار بر اسب و در پایین 4 تا دختراش و همسرش نشسته اند و هر کدوم از این دخترها یک نماد در دست دارند که نشونه ی ایمان خرد عدالت و قدرت است بعد از این میدان به سمت کلیسا رفتیم و از داخل آن بازدید کردیم و در طبقه ی بالای کلیسا که دور گنبد طلایی میشود مردم زیادی رفته بودند چون چشم انداز360 درجه زیبایی از این شهر داره و باید از کلی پله و صف طولانی بگذرید لیدر برای بازدید از بالا به ما وقت ندادند وفقط 30 دقیقه فرصت عکاسی و بازدید داشتیم .
نیم ساعت سریع تموم شد و به سمت شکلات فروشی که آژانس ها با آنها قرارداد دارند رفتیم در طول مسیر سارا بهمون گفت قیمت های اینجا بسیار بالاس و فقط به خاطر انجام وظیفه شمارو میبریم و خریدی انجام ندید بعد از ورود از ما با نسکافه و هات چاکلت پذیرایی شد و بعد گشتی در داخل این مغازه زدیم و قیمت ها بالا بود طوری که مگنتی که من خریدم 180 روبل اینجا 250 روبل میفروختند و شکلات ها از 500 روبل شروع میشدند.برای اینجا هم نیم ساعتی در نظر گرفته شده بود ما از شکلات فروشی بیرون اومدیم و به سمت پارکی که رو به روی این مغازه بود رفتیم تا از هوای پاک اینجا لذت ببریم.نسیم خنکی میومد انگار تو پاییز هستیم اوایل مهر .
بالاخره هموطنان عزیزمون اومدند و خیلی ها برخلاف گفته ی سارا خرید هم کرده بودند . به سمت جزیره ی زایچی راه افتادیم به سمت پل کاخ رسیدیم این شهر پل های زیادی داره و خیلی از اونها متحرک هستند ساعت 12 شب از هم جدا میشوند و ارتباط بین جزیره ها قطع میشه سپس ساعت 3 شب دوباره بسته میشوند و یکی از جاذبه های اصلی این شهر میباشد. در کنار پل کاخ که یکی از مهم ترین پل ها میباشد فانوس های دریایی قرمزی و میبنید که در شب روشن میشوند تا کشتی ها متوجه ی مسیر بشوند.
کنار قلعه پتروپاول توقف کردیم و به سمت درب ورودی رفتیم قلعه پترو پاول ارگ اصلی این شهر هست و همچنین اولین بنای این شهر که توسط پترکبیر تاسیس شده و این قلعه در زمان جنگ به عنوان دژ محکمی در برابر دشمنان بوده و دارای مکان های مختلفی از جمله زندان و کلیسا .. که الان تبدیل به موزه شده و هر قسمت آن ورودی جدا دارد.تور ما فقط بازدید محوطه داخلی قلعه بود و برای بازدید از قسمت های دیگه خومون باید بلیط میگرفتیم طبق پیشنهاد ها ما بازدید از زندان و انتخاب کردیم و یک ساعتی به ما در اینجا وقت داده شده بود
صف تهیه بلیط خیلی شلوغ شد ولی تند تند راه مینداختند بعد از 15 دقیقه انتظار بلیط ها رو به مبلغ 250 روبل برای هر نفرو بلیط دانش آموزی 200 روبل گرفتم و بدو بدو به سمت زندان رفتیم در این زندان افراد مهم و معروفی از جمله پسر پترکبیر و دختر ملکه الیزابت و بسیاری دیگر زندانی بودند.
در وهله ی اول حس خفگی و ترس به آدم دست میده نمیدونم شایدم من ترسیده بودم فکرشو کنید موزه اش ترسناکه چه برسه بخوای زندانی باشی. مخصوصا در راهروهایی قرار میگرفتیم که هیچکس جز ما اونجا نبود ولی واقعا من خوشم نیومد و پشیمون شدم بعد از بازدید به سمت تور رفتیم گشت شهری ما تموم شد و الان وقت ناهار بود به سمت هتل برگشتیم در نزدیکی هتل به یک فست فودی رفتیم که قبلا این ساختمون برای مک دونالد بوده و الان این رستوان به اسم با ترجمه خوشمزه تغییر کرده. ناهار ما شامل یک برگر و سیب زمینی و ساندویچ کوچک مربایی و کوکا بود
بعد از ناهار کسانی که تور ارمیتاژ داشتند قرار شد ساعت 5 برای بازدید بروند. ما از اینجا به بعد هیچ توری و با سارا رزرو نکردیم و ماجراجویی من تازه از اینجا شروع میشد بعد از ناهار با رضایت خانواده تصمیم گرفتیم به بازدید از ارمیتاژ بریم و همچنین من میخواستم اسکله ی کشتی پیدا کنم برای امشب خلاصه بعد از ناهار از همه خداحافظی کردیم و با یاندکس یک تاکسی گرفتم قیمت 416 روبل ماشین شولت هم بود قیمت تاکسی تو سنپترزبورگ خیلی مناسب بود و ما بیشتر از تاکسی در این شهر استفاده کردیم.
مقابل موزه ی بزرگ ارمیتاژ پیاده شدیم و به قسمت باجه فروش بلیط میگشتیم که شما باید از قسمت میدان کاخ وارد بشید تا بتونید بلیط تهیه کنید دوباره خودمون باید از دستگاه بلیط میگرفتیم و کارکردن با این دستگاه ها برامون جا افتاده بود بلیط موزه نفری 500 روبل خریدیم و وارد موزه شدیم
این موزه سومین موزه ی بزرگ جهان و به قدر زیبا و مجلل هست که از بدو ورود فقط محو تماشای این همه جلال میشید این موزه در اصل کاخ زمستانی تزار ها بوده و امروزه تبدیل به موزه شده که داخلش آثار معروف از هنرمندان جهان چون داوینچی و میکل آژ و رامبراند و... هست. طبقه ی سوم این موزه مربوط به تاریخ ایران هست ما اول از ایران شروع کردیم و با دیدن فتح علی شاه قاجار متوجه شدیم کاملا در بخش ایران هستیم درمورد توضیحات این موزه میتونید گوگل ترنسلیت و نصب کنید و و ترجمه کنید. قسمت ایران به نظر من زیباترین و با قدمت ترین کشور بود .
داخل این موزه بیش از 3 میلیون اثر وجودداره که اگر بخوای برای هر کدوم یک دقیقه وقت بزاری بیشتر از 10 سال بازدید از این موزه زمان لازم داره.
به ترتیب از تالار ها و بخش های مختلف بازدید کردیم اما باز هم با گذشت 2 ساعت خیلی از قسمت های جذاب باقی ماند و انشاالله در سفر های بعدی مابقی قسمت ها رو خواهم دید...
ساعت 5:30 از موزه خارج شدیم و به سمت پل کاخ رفتیم تا برای امشب بلیط کشتی تهیه کنم بلیط کشتی کروز از 1200 روبل شروع میشد تا 2300 روبل و بسته به تعداد پل ها و نوشیدنی و نشینمن و پذیرایی تغییر میکرد. ما میخواستیم بلیط و رزو کنیم که یه دفعه یادم افتاد دوتا از همسفرها که زوج تقریبا میانسال مشهدی بودند از من خواستن که تور کشتی و با ایشون هماهنگ کنم تا شب باهم بریم اما هرچه از واتساپ تماس گرفتم جواب ندادند بین دو راهی موندم میخریدم پیش اونا بد قول میشدم نمیخردیم یه موقع نمیتونستم تور کشتی و رزو کنم
خلاصه از گیشه پرسیدم تا ساعت چند بلیط میفروشید گفتند 11 شب و ساعت 12 هم حرکت کشتی هست با خودم گفتم بریم هتل تا اونارو ببینیم و بعد باهم بیایم برای تهیه بلیط خلاصه با تاکسی قیمت 480 روبل به هتل برگشتیم. کلی خسته شده بودیم و چند ساعتی و تصمیم گرفتیم بخوابیم. یه دفعه ایی با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم همون خانم مشهدی بودن که وقتی جواب دادم گفتن که با دوتا خانم دیگه از همسفر ها در قسمت یکی از کانال های رود نوا کشتی پیدا کردند که قیمتش 1700 روبل و اگر ما با اونا بشیم 9 نفر به قیمت 1000 روبل حساب میشه اولش درست فکر نکردم چون از خواب پریده بودم و قبول کردم و بیعانه هم پرداخت کردند و قرار شد ساعت 11 اونجا باشیم.
اون زوج مشهدی همونجا موند ند چون بیعانه داده بودند خاطر جمع باشن و به هتل نیومدند اما دوتا خانم دیگه به هتل اومدند و تا شب با ما برگردن اتفاقا برنامه ی لیدر هم امشب تور کشتی بود به قیمت 50 دلار به همراه شام در رستوران میمون که رستوران هتل بود . ماهم به طور اتفاقی برای شام به رستوران میمون رفتیم در لحظه ی ورود خیلی گرم از ما استقبال شد و به ما میز و نشون دادند در همین لحظه سارا مارو دید و به سمت ما اومد و گفت تور کشتی نداشتید درسته ماهم گفتیم نه فقط برای شام اینجا اومدیم و فقط ازش پرسیدم که چه غذایی خوبه سفارش بدم گفتش باشه من براتون سفارش میدم رفت و با اون خانم مسئول رستوران به روسی صحبت کردند که در کمال تعجب متوجه شدم که سارا گفته تا ما از اینجا نرفتیم از اینها سفارش غذا نگیر پیش خودش فکر میکرده ما میخوایم دنبال اینا حرکت کنیم تا به اسکله ایی که میرن بریم و این نقشه رو کشید.
مادر من خیلی از ایشون ناراحت شدند این طرز برخورد با هموطن آدم نیست خلاصه هر چی من گارسون ها رو صدا زدم هر کی به بهونه ایی جواب واضحی نمیداد خیلی از این رفتار ناراحت شدم و اینطوری شد که ما از رستوران اومدیم بیرون و به رستوران ژاپنی که سمت دیگه ی هتل بود رفتیم و ساندویچ مرغ از روی منو سفارش دادیم و در کتر از 15 دقیقه برامون آوردن وقتی در حال شام خوردن بودیم اتوبوس سارا حرکت کرد خیلی واقعا از این کارش بدم اومد انتظارشو نداشتم.
دخترها تماس گرفتند که بیاین حرکت کنیم به هتل برگشتیم و دوتا تاکسی به قیمت 660 روبل گرفتیم پدرم با اونا اومد چون که میگفتند سوار تاکسی نشدند اینجا و از وسیله ی عمومی استفاده میکردند. خلاصه مقصد یکی بود اما تاکسی اونا زودتر حرکت کرد و ما یکم با تاخیر راه افتادیم در طول مسیر یکی از دخترها زنگ زد که ما گفتیم جلوی کلیسایی که امروز رفته بودیم پیاده کنه و پیاده شدیم شما هم بگید اینجا پیاده میشید با این تفاوت که اونا مقابل کازان پیاده شده بودند و مارو جلوی اسحاق پیاده کرد و این تغییر لوکیشن از طرف اونا باعث شد که نتونیم همدیگرو پیدا کنیم و از طرفی مامانم نگران همسرجانش بود که مبادا گم بشن ..
بعد از نیم ساعت همدیگرو پیدا کردیم از طرفی هم زوج مشهدی تند تند زنگ میزد کشتی میخواد حرکت کنه خودتون و برسونید ما داریم معطلش میکنیم از دخترها پرسیدم خب محل کشتی کجاست گفتند پیش کلیسای ناجی خون در کمال تعجب بهشون نگاه کردم و گفتم خب از اول میگفتید لوکیشن و اونجا میزدم زودتر میرسیدیم از پیش کازان تا ناجی خون 10 دقیقه پیاده روی داشت ما با تمام وجود میدوییدیم تا بلکه برسیم به کشتی از کوچه پس کوچه های اطراف ناجی خون رد میشدیم یه استرس و ترسی گرفتم کوچه های خلوت و هوای گرگ و میش بعد از کلی دویدن به یک کانال که در زیرگذر قرار گرفته بود رسیدیم که خیلی ترسناک بود اما دیر رسیدیم و کشتی حرکت کرد و زوج مشهدی در کشتی برامون دست تکون دادند.و فقط با کلی خواهش و التماس تونستم پولی که داده بودند پس بگیرم از 9000 وبل 5600 برگردوندن و گفتند برای 9 نفر 1000 روبل بود برای دونفر همون 1700 حساب میشه .
خلاصه با ضد حالی که از سرشب به من وارد شده بود و اینم اتفاق الان کلا شب منو خراب کرد اما خانوادم همش میگفتن عیبی نداره اینم یه خاطره میشه و قسمت اینطوری بودهو واقعا راس میگفتند حالا در انتها بهتون میگم چرا..ولی بعضی اوقات با خودم میگم من بدون خانواده ام فکر نمیکنم بتونم زندگی کنم اینقدر که همیشه باهمیم و هوای همو داریم خلاصه پدرم کلی به خنده مارو وادار کرد و بعد به سمت پل کاخ رفتیم و سمت جزیره ی خودمون که بتونیم راحت به هتل برگردیم کنار پل نشستیم و اینقدر فکرم درهم ریخته بود که اصلا زیبایی این قسمت و نفهمیدم و فقط نگران این بودم شاید نتونم یک شب در رود نوا کشتی سواری کنم...
پل شروع به باز شدن کرد همه تعجب کردیم این سازه ی سنگین بدون سر و صدای مهیبی آهسته آهسته از هم جدا میشدن خیلی شگفت انگیز بود بعد از باز شدن پل ها ساعت 1 تصمیم گرفتیم برگردیم دوتا تاکسی به قیمت 600 روبل گرفتیم و این روز پر ماجرای ما تموم شد...
خرج روز پنجم
530 روبل شکلات
1260روبل تاکسی
360 روبل مگنت
1200روبل بلیط زندان
416 روبل تاکسی
2500 روبل بلیط ارمیتاژ
460 روبل برگشت
روز ششم
برنامه ی امروز بازدید از پترهوف یا به روسی پترخوف بود برای رفتن به این کاخ چون فاصله ی زیادی دارد شما هم میتونید با تور به مبلغ 100 دلار برید و یا با اتوبوس که باید فک کنم دوتا اتوبوس عوض کنید خودتون و به اینجا برسونید و اگر تعداد بیشتری بودید با ون یا تاکسی میتونید برید انتخاب ما تاکسی بود از یاندکس تاکسی به مبلغ 1240 روبل گرفتم و 10 دقیقه ایی باید منتظرش میموندیم همانطور که در لابی منتظر بودیم در قسمت ورودی هتل بنر نمایش باله نظرم و جلب کرد جالب بود که اصلا دیروز متوجه ی این نشده بودم برای نمایش باله من چند روز قبل همش سایت فروش تیکت و چک میکردم و همه ی نمایش های برای این تاریخ سفرما پر بود یا برای تاریخی بود که ما نبودیم و همچنین نمایش باله در سالن مارینسکی باید از چندماه قبل رزرو شود و همچنین هزینه ی بسیار بالایی دارد من اینو از سارا وقتی که داشت تور نمایش باله رو رزرو میکرد پرسیدم که گفتند دیدن باله در این سالن خیلی گرونه و اکثر مسافرها انتخاب نمیکنند.
خلاصه به سمت بنر رفتم و یک پسر روسی پشت میز کوچکی بود که اصلا انگلیسی بلد نبود از طریق مترجم باهاش صحبت کردم و نمایش باله ی دریاچه ی قو رو خواستم و گفتند برای امشب این نمایش هست و قیمت ها براساس جایگاه تفاوت داشت از روی گوشیش ردیف وسط و انتخاب کردم به قیمت 3000 روبل برای هر نفر و آخرین ردیف ها 2000 روبل بودند این قیمت خیلی خوب بود در برابر 80 دلار تور بودش وقتی میخواستم رزرو کنم یک زوج شیرازی هم به ما ملحق شدند و برای این دو نفر هم رزرو کردم بلیط ها رو همونجا به گوشیم ارسال کرد به همراه لوکیشن و یک ساعت قبل شروع باید به سالن میرفتیم خب خیالم راحت شد برای امروز برناممم تکمیل هست .
ماشین ملی روسی به دنبالمون اومده بود که خودرویی تمیز و جادار بودند برای 5 نفر خیلی راحت بود اما شولت کمی تنگ بودش اینم نظر من درمورد خودروی ملی این کشور ... در طول مسیر خانواده ام خوابیدن اما من از ذوق خواب به چشمانم نیومد راس ساعت 11 به پترهوف رسیدیم تقریبا یک ساعت و ربعی از هتل ما راه بود به سمت گیت فروش بلیط رفتیم اینجا خبری از دستگاه نیست و خانم های روسی پشت باجه بودند و اصلا هم انگلیسی بلد نیستن و نتونستن متوجه بشن که من یک دانش آموز همراهم دارم تا تخفیف بدن.
بلیط بازدید از محوطه ی کل باغ 1200 روبل نفر میشد این باغ اینقدر بزرگ هست که برای بازدید ازش باید برگه ی راهنما داشت و دست بعضی از مردم این برگه هارو دیدم و ازشون خواستم و گفتند تمام کردند . خانم و آقای روسی پشت سر من بودند و صحبت های من را شنیدن و دفترچه ی راهنمای خودشون و به من دادندو گفتند ما اهل اینجا هستیم و با پرس و جو میتونیم ادامه بدیم اما شما توریست ما هستید . خیلی از رفتار دوستانشون خوشحال شدم کاش بعضی از آدم ها یاد بگیرند ..
به سمت باغ رفتیم اصلا اصلا نمیتونم زیبایی این مکان و در نوشته هام توصیف کنم فقط باید حتما خودتون با چشم های زیباتون این مکان و ببینید و واقعا میشه گفت تکه ایی از بهشت خدا در اینجا قرار گرفته . این کاخ بسیار بزرگ و با عظمت یکی از اصلی ترین جاهای دیدنی سن پترزبورگ هست و چون چند کیلومتری از شهر فاصله دارد بیشتر افراد فکر میکنن که بازدید از این کاخ دشوار است و حتما باید با تور بیان در صورتی که اینطور نیست..
در سال 1709تزار پیتر بزرگ دستور ساخته شدن این کاخ و صادر کرد و از اهداف ساخت این کاخ جشن پیروزی در برابر سوئدی ها بود و همچنین برای نشان دادن قدرت پیترکبیر ساخته شد و توسط استادان و معماران و نقاشان ماهر آن زمان ساخته شده که ویوی این کاخ رو به خلیج فنلاند میباشد در حیاط این کاخ فواره های طلایی خودنمایی میکنند و هر کدام به شکل مختلفی هست که پادشاه روی آنها سوار است و این نشانه ی قدرت بوده . در زمان جنگ روس ها برای این که این مجسمه ها آسیب نبینند آنها را در زیر خاک دفن میکنند تا به غارت برده نشوند.
در مورد خلیج فنلاند شما میتونید در این خلیج کشتی سوار شید و از خلیج دیدن کنید . هر گوشه از این کاخ جذابیت خاصی داشت و بازید از داخل کاخ هایی که میبیند و الان به موزه تبدیل شدند دارای هزینه ی جداگونس که شامل بلیط ما نمیشد. من بعدا از دوستانی که با تور سن پترزبورگ برای بازدید جاهای دیدنی رفته بودند پرسیدم از داخل کوشک ها هم دیدن کردید و گفتند نه فقط بازدید محوطه داشتیم.یعنی 120 دلاری که پرداخت کردند فقط مخصوص بازدید محوطه هست .
سه ساعت تو این باغ بودیم و از روی نقشه به ترتیب مکان هارو بازدید کردیم تصمیم گفتیم برگردیم چون ساعت 6 باید به نمایش باله میرفتیم و همچنین یه سر هم به بانک باید بزنیم وقتی از در بیرون اومدیم سیل جمعیتی و دیدیم که در انتظار بلیط بودن اگر خواستید به این کاخ بیاین حتما صبح زود بیاین تا به شلوغی بر نرخورید تاکسی به قیمت 840 روبل در خواست دادم موقع برگشت قیمت ارزون تر بود در مسیر برگشت دو تا از بناهای مهم هم دیدیم از جمله طاق پیروزی و تئاترمارینسکی عبور کردیم اما راننده قبول نکرد توقف کنه ما عکاسی کنیم. و در پشت چاغ راهنما به بازدید بسنده کردیم. بیشترین رنگی که تو این شهر میبینید رنگ فیروزه ایی و سبز هست که رنگ های موردعلاقه ی مامان هست و کلی از دیدنشون لذت میبرد
ساعت 3:30 بود به هتل رسیدیم من و همسرم به سمت بانک رفتیم و مادر و پدرم هم به سوپرمارکت رفتند تا برای ناهار خرید کنند بانک های روسیه تا ساعت 5 فعالیت میکنند و نرخ همهی بانک ها یکی هست بانک هاشون اصلا شبیه بانک نیستند بیشتر شبیه دفتر املاک هستند بعد از گرفت نوبت منتظر موندیم شمارمونو صدا زدن و به سمت اتاقی راهنمایی شدیم خانم جوونی پشت میز بودند و هیچ مکالمه ایی بین ما صورت نگرفت فقط دلار و نشون دادم و از من گرفت و چندتا کاغذ برای امضا جلوم گذاشت و بعد روبل بهم دادند همین ...
به هتل برگشتیم و ناهار حاضری تن ماهی با سس و نون و خیارشیرین میل کردیم .به قیمت 600 روبل برنامه ی امروزمون فشرده بود همین که ناهار خوردیم ساعت 5 شد به سمت لابی رفتیم تا با زوج شیرازی به تئاتربرویم ولی از حق نگذریم شیرازی ها خیلی مهربون و خون گرم هستند و جالبه من تو مالزی هم با همسفر شیرازی از جاهای مختلف بازدید میکردیم..یادش بخیر با فاطمه جون تو مسکو دوست شدیم ولی متاسفانه اینا همون روز اول اکثر تورهای آپشنال و رزرو کرده بودندو پشیمون از اینکه نشد جاهای بیشتری و باهم باشیم..
تاکسی گرفتم به مبلغ 460 روبل هر تاکسی و ازشون خواهش کردم که تغییر لوکیشن ندن و درست همونجا پیاده بشن .. این تئاتر اسمش کارناوال بود در خیابان نوسکی قرار گرفته من براتون لوکیشن و میذارم شما میتونید حتی حضوری برید و قبل از شروع نمایش بلیط تهیه کنید هر دوساعت برنامه ی باله برگزار میشود ساعت 5 راه افتادیم و ساعت 5:30 به تئاتر رسیدیم با اسکن بلیط هامون به سمت سالن انتظار هدایت شدیم و 5 دقیقه قبل از شروع نمایش وارد سالن شدیم وقتی وی صندلی ها نشسته بودیم یه دفعه همسفرهای دیگمون و که از تور بلیط باله خریده بودند دیدیم و تعجب کردیم چون به ما گفته بودند این تئاتر که ما میبریم خیلی متفاوته وبلیط هاش زود رزرو میشه و هرکی تو مسکو رزرو نکنه نمیتونه به باله بیاد زهی خیال باطل
نمایش راس ساعت شروع شد فضای صحنه طوری طراحی شده بود که انگار اومده بودیم داخل خود داستان همچین حس و حالی براتون به وجود میاد .
نمایش دریاچه قو برای منی که تمام دوران کودکی این فیلم باربی و تماشا میکردم و عاشقش بودیم خیلی جذاب و مهیج بود نمایش 2 ساعت بود و بعد از یک ساعت یه استراحت 10 دقیقه ایی دادند و بعد دوباره شروع کردند اگر تا حالا دریاچه ی قو رو ندیدید لطفا قبلش ببینید و بعد بیاین چون خیلی ها فقط به خاطر اینکه روسیه به باله معروف هست میان که تماشا کنن و از داستان چیزی نمیفهمنن و بعدش راضی نیستن و میگن خسته کننده بود اما برای ما بسیار جالب بود حتی مادرم چون با من و خواهرم تمام باربی ها رو دیده بودند و علاقه داشتند بعد از اتمام به سمت حیاط رفتیم و با همسفر ها هم صحبت شدیم که انگار از مبلغی که دادند و نمایش راضی نبودند پشیمون بودند برای همین میگم ازقبل تماشا کنید ..
با زوج شیرازی در خیابان نوسکی قدم زدیم و کلی صحبت کردیم و از شاپ ها دیدن کردیم و همچنین به کنسرت خیابانی گوش دادیم و بعد از ما جدا شدند ماهم به مسیر ادامه دادیم و به بازدید از پارک کاترین رفتیم و از اونجا به سمت هتل برگشتیم با تاکسی 360 روبل ساعت 10:30 شب بود رسیدیم و به رستوان میمون رفتیم و این بار به محض ورود رسیدگی ها انجام شد ما ساندویچ شاورما و برنج و مرغ به همراه لوبیا سبز که یه جورایی لوبیا پلو بود سفارش دادیم
قیمت شاورما 550 روبل
و برنج 740 روبل ما سه تا شاورما و 2 تا برنج سفارش دادیم .
خرج روز ششم
تاکسی 1240
بلیط پترهوف 6000 روبل
تاکسی برگشت 840
بلیط باله 15000
360 روبل تاکسی
460 روبل تاکسی
600 روبل ناهار
3130 روبل شام
روز هفتم
برای امروز برنامه ی بازدید از مکانی و قرار ندادم و تو این چند روز خیلی خسته شده بودیم تصمیم گرفتیم امروز صبح به حد کافی بخوابیم چون شبش برنامه ی کشتی داریم و ممکنه تا دیروقت به هتل نیایم . و فردا ساعت 11 صبح پرواز بود.
ساعت 9:00 از خواب بیدار شدیم سریع خودمون و به صبحانه رسوندیم و متوجه شدیم امروز همه ی مسافرا برنامه ایی با تور ندارند و فقط ما نبودیم که قصد بازدید از مکانی و نداشتیم درواقع خیلی دلم میخواست به کاخ کاترین برم اما با تعاریف دوستان که میگفتن شبیه به همه ی کاخ های دیگه ایی هست که دیده ایم در روسیه و فقط اتاق کهربا که معروف به گنج پنهان هست جذابیت دارد اما خب امروز و برای خرید و گشت و گذار در نوسکی قرار داده بودم و بازدید از اتاق کهربا را به سفرهایی که ممکن است بار دیگر به اینجا بیایم قرار دادم.
امروز در ابتدا به سمت مراکز خریدی که در اطراف هتل بود رفتیم و مقداری خرید جزئی انجام دادیم و بعد به هایپر چهارراه رفتیم و تعدادی خوراکی روسی خوشمزه برای برگشت و همچنین ایران خریدم و به مغازه ی شکلات فروشی که کنار بانکی گفتم قرار داره به اونجا رفتیم تا شکلات بخریم. مردم روسیه شکلات گرمی میخرن و اصلا کیلویی ندارن و قیمت هاشون بر اساس گرم هست مثلا شکلات معروف روسی که عکس دختربچه داره گرمی 75 روبل بود و ارزون ترین شکلات گرمی 45 روبل و آخرین 100 روبل من از هر کدوم برای تنوع 300 گرم انتخاب کردم و جمعا 1500 روبل شد و پدرم اینا هم اندازه ی 1400 روبل شکلات خریدند
وقتی از مغازه بیرون اومدیم بارون شدید شروع به باریدن کرد و چون یادمون رفته بود از هتل چتر و بیاریم مجبور شدیم به پاساژ برگردیم تا بارون قطع بشه. سنت پتربورگ بارونی حال و هوای دلربایی داشت هوا بسیار خنک شده بود و باید حتما لباس گرم میپوشیدی تا سرما نخوری . بعد از نیم ساعت بارون کمتر شد و ما به سمت رستوران مک دونالدی که روز اول رفته بودیم رفتیم در کنار این رستوران یک رستوران کیوسکی دیدیم که انگار روز اول متوجه ی اون نشده بودیم این رستوران برای آقای تاجیکی بود که بسیار غذا های خوشمزه و ارزان قیمت داشت تصمیم گرفتیم برای ناهار اینجا بریم و تقریبا ساعت 2:30 بود گفتیم ناهار بخوریم و بعد به هتل بریم
در این مکان شاورما قیمتش 280 روبل بود و هر ساندویچ شاورمای این رستوران برای دونفر هم کافی هست مثلا نصف شاورمای من موند که به هتل آوردم. 5 تا شاورما برای ناهار سفارش دادیم با سیب زمینی سرخ شده به قیمت 140 روبل
خیلی پشیمون شدم که چرا زودتر این رستوران و پیدا نکردم.... بعد از صرف ناهار به سمت هتل رفتیم و در کنار خیابان های هتل چون محوطه هتل خیلی خلوت بود و ما چندتا چالش اینستایی با خواهرم اینجا ضبط کردیم ..
به هتل رفتیم و وسایلامون کمی جمع و جور کردیم و برای امشب هودی و سویشرت کنار گذاشتیم تا یخ نزنیم البته اینم شانس ما بود که روز بارونی باید کشتی سوار میشدیم. یکی دوساعتی در هتل مشغول بودیم و ساعت 5 میخواستیم به خیابان نوسکی بریم امروز به خاطر بارندگی قیمت یاندکس خیلی بالا بود و ما ترجیح دادیم از اتوبوس استفاده کنیم چون رو به روی هتل ما ایستگاه اتوبوس بود و از اینجا مستقیم به نوسکی میرفت از هتل پارک این برای رفتن به نوسکی باید سوار اتوبوس های شماره ی 7 یا مونوریل های شماره 11 بشید که مستقیم شمارو به نوسکی و از اونجا به هتل میارن
قیمت بلیط نفری 75روبل بود که به صورت کش یا نقدی میتونید پرداخت کنید.با اتوبوس دقیقا مقابل پل کاخ پیاده شدیم و تا نوسکی نرفتیم چون میخواستم در جزیره ایی که هستیم اسکله پیدا کنم تا برای برگشت به مشکل نخوریم یک اسکله فروش بلیط کشتی درست همون جایی که پیاده شدیم پیدا کردم و ازش پرسیدم که کشتی دوباره حتما به همینجا برمیگرده و گفتن آره... خلاصه دیگه نگران برگشت نبودم ما بلیط کشتی به قیمت 1950 روبل که شامل موسیقی زنده ,خوراکی, و بازدید از 7 پل بود و ساعت 12:30 هم حرکت بود تا 2:45
عکس اسکله رو براتون میذارم دوستانی که در جزیره ی واسیلیسی هستند میتوند برای رفت و آمد راحت تر اینجا رو انتخاب کنند البته قیمت های پایین تری هم داشتند که مثلا فقط در فضای باز کشتی بودند قیمتش 1200 روبل بود ولی ما به خاط بارندگی این پکیج و انتخاب کردیم. خلاصه خوشحال و خندان از اینکه برنامه ی کشتی هم جور شد به سمت خیابان نوسکی رفتیم تا در کنار رود نوا قدم بزنیم ..
من عاشق این شهر شده بودم و اصلا دلم نمیخواست ساعت به این زودی بگذره در تمام مدتی که قدم میزدم فقط به این فکر میکردم آیا دوباره به اینجا خواهم امد کی ...؟؟ به سمت میدان کاخ رفتیم که درست مقابل ارمیتاژ هست و در کنار دروازه ی پیروزی سکویی درست کرده بودند و کلی چراغونی کرده بودند و صندلی گذاشته بودند به خاطر شو و نمایشی که داشتند ماهم تصمیم گرفتیم به این نمایش بریم و بازدید از این قسمت رایگان بود و ما هم استفاده کردیم یک گروه موسیقی روسی اومدند و آهنگ های روسی خوانند و فک میکنم از خواننده های معروفی بودند چون خیلی سریع صندلی ها میدان کاخ پر از جمعیت شد و همه مشغول عکاسی و فیلمبرداری ماهم از خواندن و شادی مردم به وجد اومده بودیم هر چند که نمیفهمیدیم چی میخوندن یک ساعت و نیم این برنامه طول کشید ساعت 8:30 شب به وقت سن پترزبورگ برنامه تموم شد و ما دوباره به سمت نوسکی رفتیم و از اونجا سه تا شال روسی خریدیم به مبلغ 450 روبل و همچنین به یک کافه رفتیم تا بلکه زمان بگذره ...
خوردن قهوه زیر بارون در خیابان نوسکی درست در دل قصه ها میشد خودم را تصور کرد.. قیمت هر فنجون قهوه 200 روبل بود
ساعت 12 شب شد به سمت اسکله رفتیم و کشتی هم آمده بود چون هوا سرد بود و بارندگی شدید اجازه دادن سوار کشتی بشیم ولی تا ساعت 12:30 منتظر حرکت موندیم بعد از ورود به کشتی با نوشیدینی از ما استقبال شد و بعد میزمون و بهمون نشون دادند و خواستند تا حرکت کشتی فعلا از طبقه ی دوم استفاده نکنیم و ماهم قبول کردیم داخل کشتی خیلی گرم بود و واقعا بعد از چند ساعت بیرون بودن به این فضای گرم احتیاج داشتیم... کشتی راس ساعت حرکت کرد و برامون موسیقی زنده توسط دونفر که گیتار میزدند برگزار شد خیلی فضای رومانتیکی بود...
کم کم به دلیل باز شدن پل ها تصمیم گرفتیم به طبقه ی دوم بریم چون شیشه های داخل کشتی بارونی بودند و زیاد فضای بیرون دیده نمیشد از قسمت چتر ها چتر برداشتیم و رفتیم بالا باد سردی می وزید قطعا زمستون های اینجا سرمای وحشتناکی داره چون همین الانش هم خیلیا تحمل نمیکردند و از داخل کشتی بیرون نیومدند...
از زیبایی شهر در شب اونم روی عرشه نگم براتون خیلی زیباست تمام شهر غرق در نور و فانوس های دریایی روشن شده بوده اند اصلا شب این شهر با روز کلی تفاوت داره کشتی مقابل پل کاخ ایستاد و کشتی و قایق های دیگر هم در کنار ما ایستادند همه جیغ و دست میزدنند و شهر غرق همهمه بود این شب یکی از به یادماندنی ترین شب های عمرم خواهد بود پل کاخ شروع به باز شدن کرد و بعد از باز شدن کامل کشتی حرکت کرد به سمت پل بعدی ...
خانواده ام به خاطر سرما نتونستن تحمل کنند بالا بمونند و به پایین رفتند اما من دلم نمیخواست این صحنه رو از دست بدم..و میخواستم لحظه به لحظه ی این تصاویر و نفس بکشم تمام این قاب و توی ذهن و روحم ثبت کنم .. تو این کشتی اصلا ایرانی نبود و همه روسی بودند و از شهرهای دیگراومده بودند و جالب این بود که خیلیا برای اولین بار بود به این شهر میومدن و من تعجب کرده بودم چن اگر من جای اونا بودم هر چندماه یکبار به اینجا سفر میکردم. این شب زیبا هم بالاخره به پایان رسید کی فکرشو میکرد که 7 روز تمام شد و حالا باید فردا برمیگشتیم انگار همین دیروز اومده بودیم .. در جزیزه پیاده شدیم و یاندکس به مبلغ 600 روبل به هتل گرفتیم.
روز هشتم
صبح ساعت 9 به زور از خواب بیدار شدیم دیشب تا برسیم و بخوابیم ساعت 4 شد و الان به سختی بیدار شدیم رفتیم صبحانه و آخرین صبحانه ی آماده و متنوع خوردیم چون از فردا صبحانه ی رنگی رنگی و آماده ایی در کار نبود.. ساعت 10:30 حرکتمون بود پرواز برگشت تاخیر خورده بود ساعت 12:30 حرکت به سمت ایران با معراج بود . خلاصه وسایل هارو جمع کردیم و در لابی منتظر بقیه موندیم و سارا پاسپورت ها رو بهمون برگردوند وازمون خداحافظی کرد ماهم سوار اتوبوس شدیم به سمت فرودگاه رفتیم برای آخرین بار شهر و از پنجره ی اتوبوس نگاه کردم
با همسفرها به سمت گیت پرواز رفتیم و در سالن انتظار منتظر شدیم شما میتونید در فرودگاه به وای فای وصل بشید فقط روی وای فای میزنید و بعد شمارو به سایت منتقل میکنه باید شماره ی روسی خودتون و بزنید و کد براتون ارسال میشه با وارد کردن کد به وای فای متصل میشید. و از مدت انتظار لذت ببرید...
این سفرزیبا و پرماجرا در کنارپدرم و مادرم و همسرم و خواهرم زیبا به پایان رسید وکلی خاطرات شیرین برامون به جای گذاشت. ساعت 16:15 دقیقه به وقت تهران به کشورعزیزمون برگشتیم و هیچ حسی قابل مقایسه با وقتی که به کشورت برمیگردی نیست در اوج خستگی مانند یک چای دبش میماند خستگی را از تنت بیرون میاورد.. در پایان اگر از من بپرسید تو این چند روز روسیه رو توصیف کن میگم به معنای واقعی حس میکنی در تاریخ قدم میزنی یه جایی توی کارتون ها و قصه ها
حتما سفر به این سرزمین و اکنون که فرصتش هست امتحان کنید
به امید سفر های بعدی ....