سفرنامه
سفر در عمق معنای خود رشد ، هیجان ، شکوفایی روح ، نشاط و ماجراجوریی را در بردارد و این یک سفرنامه معمولی نیست. به زعم بنده سفرنامه صرفا نباید بیان مجدد و تکرار اطلاعات اینترنتی باشه که به راحتی قابل دستیابیست بلکه می بایست بیشتر بیان تجربیات سفر باشد همراه با احساسات به همراه اطلاعات لازم و به موقع درکنارتحلیل شرایط موجود و ارائه پیشنهادات مفید. از سفرنامه های بنام قدیمی میتوان به سفرنامه ابن بطوطه مربوط به قرن هشتم هجری که شرح سفر 29 سال و نیم وی به سه قاره آسیا آفریقا و اروپا، سفرنامه ابن فضلان دانشمند بنام قرون سوم و چهارم، سفرنامه ناصر خسرو، سفرنامه مارکوپلو ونیزی به قلم هم سلولی اش، روستیکلو دا پیزا، سفرنامه پیترو دلاواله جهانگرد بنام ایتالیایی قرن شانزده و هفدهم میلادی که حتی شش سال نیز در دربار شاه عباس به سر برده است و سفرنامه حاج ایازخان قشقایی به مکه مدینه و عتبات عالیات مربوط به زمان احمد شاه قاجار را نام برد. در اینجا من قصد آن ندارم تا اهمیت بسزای نگارش سفرنامه در ادوار مختلف تاریخ بشر را بیان نمایم. تنها به شرح سیاحت نامه خویش می پردازم. این سفرنامه شرح مختصر مسافرت 20 روزه من و خانواده ام به کشورهای اتریش، ایتالیاف مجارستان، چک و سوئد می باشد و شما به ترتیب با شهرهای وین، ونیز، رم، پیزا، فلورانس، سالزبورگ، بوداپست، پراگ و گوتنبرگ به فراخور توالی زمانی آشنا خواهید شد.
شخصیت های این سفرنامه:
من : حامد
همسرم : لیلا
پسرم : عادل(2 سال و نه ماه) در جنگ و جدل همیشگی با صدرا
شاهرخ یک دوست واقعی و با معرفت
همسر محترم شاهرخ : یک آشپز تمام عیار - خوش قلب و مهربان
پسر بزرگ شاهرخ: امیر پارسا(9 ساله) یک وبلاگ نویس و سفرنامه نویس حرفه ای
پسر کوچک شاهرخ: صدرا( 3.5 ساله) ساکت و آرام و خوش زبان
مادر محترم شاهرخ : اهل اصفهان مادر بزرگی مهربان مثل همه مادربزرگها و نگهبان عادل و صدرا تا بلایی سر هم نیاورند
آشنایی من و شاهرخ برمیگرده به سال 83 ، وبلاگش تو روزنامه شرق به عنوان وبلاگهای برتر هفته مطرح شده بود. وبلاگ پر محتویی بود کم کم دوستان اینترنتی شدیم و بعد از چند سال کار به روابط خانوادگی کشید. سال 88 یه ماموریت کاری چند ساله براش پیش آمد و با خانواده رفتن به وین اتریش. سال 89 بود یک دعوت نامه سخاوتمندانه برای ما فرستاد و از اینجا بود که مقدمات سفر مهیج ما مهیا شد. گرفتن ویزا هم استرس و نگرانی های خاص خودش را داشت البته چون من سابقه سه تا ویزای شینگن را داشتم ظرف یک هفته ویزای من از سفارت اتریش در تهران آماده شد ولی خب ویزای همسرم که پسرم هم در آن بود تا دو روز قبل از پرواز آماده نشده بود. برای اینکه بلیط ما شامل قیمت های "های سیزن" نشود که از 15 ماه جون شروع میشود مجبور شدم قبل از آماده شدن ویزای همسرم بلیط ها را رزرو کنم و این یعنی ریسک و طبیعی بود که اگر ویزای همسرم آماده نمیشد باید بلیط ها را پس می دادم و ضرر آن را نیز پرداخت می کردم. آن سال قیمت دوتا بلیط اکونومی ایران ایر بزرگسال هر کدام 460,400 تومان بعلاوه یک بلیط بچه گانه برای پسرم عادل 400,360 تومان کلا شد 1,281,200 تومان که اگر شامل قیمت های سیزن شده بود آنوقت خیلی گرانتر در می آمد. خالی از لطف نیست یاداوری این موضوع که خرداد 89 یورو 1305 تومان خریدم.(آره میدونم الان چه حسی دارید و تو دلتون چی میگید).
با توجه به مدت اقامت 20 روزه و برنامه مفصل سفر و بقیه امور با شاهرخ مشورت کردم که حدودا چقدر پول با خودم بیاورم . حدودا چقدر خرجمان می شود که گفت اگر نخواهی سوغاتی زیادی بخری حدود سه هزار و پانصد تا 4 هزار دلار ( دلار آن زمان کمتر از 1000 تومان بود) کافی خواهد بود ولی تصور من خیلی بیش از اینها بود بنابراین در یک اقدام فوری هفت میلیون تومان از صندوق شرکت که خودم سه سال قبل با اصرار برای همچین مواقعی راه اندخته بودم وام گرفتم با بازپرداخت 280 هزارتوان 25 ماهه قابل ذکر است که دراین مدت نزدیک سه میلیون اندوخته داشتم، باز تصور می کردم که کافی نخواهد بود ولی دل زدم به دریا به هرحال اگر کم هم می آوردم شاهرخ بود که آدم تنها نمونه. هزینه های گرفتن پاسپورت همسرم (40 هزار تومان) ، دوتا ویزا(160 هزار تومان)، سه تا بیمه(93730 تومان)، خروجی(150 هزارتومان)، تکمیل مدارک خارج از سفارت (15 هزارتومان) بعلاوه عکس و خورده ریزهای معمول دیگه کلا حدود پانصد هزار تومان شد.
تا اینجا کار برای تهیه مقدمات و ملزومات قبل از پرواز یک میلیون و هشتصد هزار تومان هزینه کردم. 7 میلیون را دادم به دوست عزیزم آقا محسن تا به یورو تبدیل کند که از حسن معرفت ایشان همین بس که یک عدد اسکناس صد یورویی هم به عنوان "پول راه" که ظاهرا رسم و سنتی هست قدیمی بدرقه راهمان کردند و این یعنی همه چی قراره خیلی قشنگ و هیجان انگیز پیش برود. وقتی از ایشان پرسیدم این برای چیست گفتند که قبل از سفری که به کربلا داشتند یکی از دوستانشان نیز یک تراول صدتومانی به عنوان "پول راه" به ایشان داده بودند و من دراین حلقه قرار گرفتم. خوش بختانه با مرخصی ده روزه موافقت شد دل زدم به دریا و 5 روز دیگه هم درخواست کردم که موافقت شد با اصرار شاهرخ که پانزده روز خیلی کمه درخواست 5 روز دیگه هم کردم که به صورت اعجاب انگیزی مورد موافقت قرار گرفت این یعنی 20 روز به کلامی دیگر غیر ممکن ممکن شده بود خودم هم باورم نمیشد به همین خاطر این بیست روز موقعیت فوق العاده ای برای یه برنامه ریزی بی نظیر بوجود آورده بود که باید به نحو احسنت از آن استفاده می کردیم. البته کارهای شرکت نیز می بایست از راه دور کنترل و به بهترین نحو ممکن انجام میشد. ریش و قیچی رو سپردم دست شاهرخ تا هرطور که صلاح می داند برنامه ریزی کند و از آنجایی که شاهرخ کاملا حرفه ای بود الحق و الانصاف تو این کار بهترین برنامه ریزی ممکن را انجام داد. با توجه به اینکه عموی خودم هم در گتنبرگ بود و قصد داشتم بعد از چندین سال به دیدار ایشان نیز بروم بلیط وین-گوتنبرگ را هم از طریق خط هوایی برلین ایرلاین که جزو خطوط ارزان قیمت بود به کمک شاهرخ 292.9 یورو اینترنتی خریداری کردیم که بعدا نکته جالب و خاطرات آن را به موقع عرض خواهم کرد. شنبه 8 خرداد 89 ساعت 12 ظهر با پرواز ایران ایر به مقصد وین پرواز کردیم و بعد از حدود 4 ساعت در فرودگاه شیک وین هواپیما به آرامی بر زمین نشست و شاهرخ و همسرش با دسته گلی به استقبال ما آمدند. آن موقع نیز نمی دانستیم که این بیست روز چگونه خواهد گذشت و چه چیزهایی در انتظارمان خواهد بود.
موقعیت کشور اتریش در اروپا
از فرودگاه که رسیدیم منزل وسایل را در اتاق بزرگ و راحتی که برای ما در نظر گرفته بودند قرار دادیم خیلی سریع من همسرم و عادل به همراه شاهرخ و مادرش و امیر پارسا رفتیم به بام وین. هوا بسیار دلچسب و فراموش ناشدنی بود از آنجا شهر با چشم اندازی وسیع و زیبا هوش از سر هر بیننده ای می ربود و از آن بالا چرخ فلک دیدنی و معروف وین از فاصله ای قابل توجه کاملا نمایان بود.
برای یکشنبه نهار برنامه ریزی کردیم و رفتیم خارج از شهر همراه با جوجه های آماده از روز قبل ولی چشم شما روز بد نبینه یک باران دم اسبی بی سابقه همه کاسه و کوزه های ما را به هم ریخت و ما را مجبور کرد تا دست از پا دراز تر با لباسهای خیس به منزل برگردیم و جوجه ها را روی اجاق منزل کباب کنیم و از پشت پنجره نظاره گر باران و رعد و برق های مهیب آن روز باشیم. اتریش با جمعیتی بالغ بر هشت و نیم میلیون نفر یکی ازکشورهای مطرح و با نفوذ در عرصه بین الملل می باشد. وین پایتخت اتریش شهری به غایت زیبا و قانونمند با مسلکی آلمانی منش در مدیریت توانسته است در کنار کشوری همانند سوئیس یکی از قطب های سیاسی اتحادیه اروپا باشد یکی از سه کشوری که دفترسازمان ملل نیز در آن قرار دارد و هفتمین کشور ثروتمند دنیا به حساب می آید و البته لازم به گفتن نیست که زبان مردم اتریش آلمانیست با لهجه خاص خودشان. دوشنبه شاهرخ رفت سرکار و من و همسرم و عادل به همراه امیرپارسا که شهر خوب بلد بود با مترو رفتیم به مرکز شهر برای دیدن کلیسای سنت اشتفان که به آن کلیسای سوخته نیز می گویند. با خرید یک بلیط 1.8 یورویی می توانستیم برای یک ساعت هر چه قدر که لازم بود از مترو و تراموای شهری استفاده کنیم و اگر بلیط 3.6 یورویی می خریدیم برای کل روز قابل استفاده بود.
در داخل کلیسا به احترام مکان مقدسی که وارد آن شده بودیم می بایست کلاه از سر برمی داشتیم که من اصلا متوجه این موضوع نبودم و با تذکر یک کشیش سریع کلاهم را از سر برداشتم درواقع مسئله اینجا بود که شما اینقدر مبهوت زیبایی کلیسا می شوید که از خودتان و اطرافیانتان غافل می شوید چه برسد به برداشتن کلاه از سر. برای ما داخل کلیسا بسیار جالب و دیدنی بود. کلیسا مملو بود از تندیس ها و نقاشی های قدیمی با معماری خاص خودش. تعدادی از مردم بر روی صندلیهای چوبی کلیسا نشسته سرها پایین و با تمرکز مشغول دعا و نیاش بودند و بقیه بازدید کننده گان به آرامی راه می رفتند تا آرامش آنها مخدوش نشود.
برای رسیدن به کلیسای سنت اشتفان که در میدان سنت اشتفان و مرکز شهر واقع شده می توانید از مترو استفاده کنید و در ایستگاهی با همین نام پیاده شوید. قسمتی از سقف چوبی این کلیسا در زمان جنگ جهانی دوم سوخته بود برای همین به این نام نیز مشهور است. قسمت بیرونی آن نیز در دست تعمیر می باشد. این کلیسا 111 مترارتفاع و 700 سال قدمت دارد و در آن 330 هزار کاشی به کار رفته است گفته می شود زمان ساخت آن 64 سال به درازا کشیده شده است. با اقدامی جالب بعضی قسمتهای بیرونی کلیسا که در دست تعمیر می باشد را با دیوارهای کاذبی که بر روی آن همان نقش و نگار اصلی دیوار بیرونی کلیسا کشیده شده است پوشانده اند که در کنار بقیه دیوار ساختمان شما نمایی کلی از کلیسای واقعی را خواهید دید. در بیرون کلیسا و در منطقه ای که صرفا برای پیاده روی سنگ فرش شده است کالسکه هایی با اسب منتظر توریست ها هستند که شما را از این سوی خیابان تا آنسو منتقل نمایند که به آنها Fiaker گفته می شود. البته ما از این کالسکه ها استفاده نکردیم.
طی همان دوشب اول از بس که عادل و صدرا سر هر اسباب بازی با هم می جنگیدند از سفرمان پشیمان شدم و اگر بلیط سوئد نگرفته بودم و برای ایتالیا هتل رزرو نکرده بودیم خیلی احتمال داشت که بلیط مان را جلو بیاندازم(یک احساس واقعی) از خوش شانسی های ما این بود که مادر شاهرخ به طور جدی مواظب بچه ها بود ولی خب برای ما مایه شرمساری بود که با آمدن عادل آرامش فرزند میزبان اینگونه دوچار طلاطم بشود. صدرا بچه ای بسیار آرام و ساکت و در عوض عادل بچه ای پر جنب و جوش که لحظه ای استراحت نداشت حتی وقتی صدرا نشسته روی مبل مشغول تماشای کارتن بود این عادل بود که به هر بهانه ای صدرا را آنتریک می کرد و این ماجرا تا انتهای سفر کم و بیش ادامه داشت. "وین" با یک میلیون و هشتصد هزار نفر جمعیت در شمال شرقی اتریش شهریست با استانداردهای بالا برای زندگی. این شهر که کوچکترین شهر اتریش نیز محسوب می شود هیچ مرز مشترکی با همسایگان اتریش ندارد. نظم و ترتیب وقانونمند مداریی که شهروندان آن برای حفظ و نگهداری شهر قائل هستند شاید از مهمترین ویژگی های آن باشد. پایتخت موسیقی جهان که نخبگان موسیقی در آن متولد و به جهان معرفی شدند از سبقه تاریخی خاصی در این زمینه برخوردار است نخبگانی همانند مورتسارت، بتهون، اشتوبرت، و افراد مشهور دیگری همچون زیگموند فروید( متولد فرایبورگ که الان جزو کشور چک هست) و ماری ترسا و افراد مشهور دیگری یا در این شهر چشم بر جهان گشودند یا قسمت عمده ای از زندگی خود را در آن گذراندند. این شهرشاخص های خاص جهانی دیگری را نیز یدک می شد برای مثال متوسط عمر خانه های وین حدود 137 سال می باشد که در نوع خود رکوردی جهانی به حساب می آید در مقایسه با متوسط ساختمانهای ما که حدود 25 سال است بهتر می توان به اهمیت آن پی برد. بر سر در ساختمانهای قدیمی شهر سال ساخت آن که گاهی به بیش از یک صد سال قبل برمی گردد حک شده است که جزو افتخارات آن ساختمان به حساب می آید اغلب این ساختمانها از داخل بازسازی و مدرنیزه شده اند و حتی آسانسور نیز دارند ولی به نمای بیرونی آنها خدشه ای وارده نشده است و همه این تفکرات و تاملات برنامه ریزی شده در کنار هم منجر به این شده تا به روح شهر آسیبی وارد نگردد و نمای کلی شهر دستخوش سلیقه های فردی گروهی در طول زمان قرار نگیرد. برخلاف آنچیزی که تهران با سیاست گذاری های روزمره و سلیقه ای مدیران کوتاه مدت خود به آن دوچار شده است.
وین شهر رویاها به نقل از "مجله اکونومیست" در چند سال اخیر رتبه یک و یا دو را از لحاظ کیفیت زندگی در میان 140 کشور جهان به خود اختصاص داده است و به همین خاطر رقابت شانه به شانه ای با ونکوور کانادا و ملبورن استرالیا دارد. این شهر که سالانه حدود 5 میلیون توریست به خود جلب می نماید مقصد اول کنگره ها و سمینارهای جهانی به حساب می آید که البته برای این اجلاسها شهر را نیز به تعطیلی نمی کشانند. پنجشنبه 6 خرداد دو روز قبل از سفر با کلی دوندگی گواهی نامه ام را بین المللی کردم البته کار ساده ای بود ولی پنجشنبه بود و نصفه روز و اکثر آژانسهایی که مجوز این مسئولیت را دارند یا اینترنتشان قطع بود یا به دلیل مشغله و ازدحام مشتری علاقه به این مسئله نداشتند، بعد از کلی معطلی رفتم به شعبه پارک شهر که از شانس من مسئولش هم نبود و وقتی خواستم محل ترک کنم نگهبان صدام زد که آقا برگرد مسئولش همین الان آمد. از این جهت قصد داشتم گواهی نامه را بین المللی کنم تا اگر نیاز شد خودرویی کرایه کنیم و با دوتا ماشین راهی ایتالیا بشویم به مشکلی بر نخوریم ولی خب از آنجایی که کنار هم بودن برای ما از الویت بالایی برخوردار بود بنابراین تصمیم گرفتیم که یک ون کرایه کنیم که 8 نفر به راحتی در آن جای شوند و این یعنی در طول این سفر 6 روزه به قلب ایتالیا ما در کنار هم خواهیم بود. یک ون بنز برای شش روز 692 یورو کرایه کردیم که با توجه به یوروی 1305 تومانی و تقسیم آن بین من و شاهرخ بسیار اقتصادی و کم هزینه در آمد یعنی روزی هفتاد و پنج هزار تومان برای هر خانوار. سه شنبه 11 خرداد صبح ساعت 8 صبح به مقصد ایتالیا حرکت کردیم بقیه هزینه های سفر نیز دونگی حساب می کردیم. ما در سفر به ایتالیا به ترتیب از ونیز رم پیزا و فلورانس گذر نمودیم و در مسیر برگشت سری به سالزبورگ شهر مرزی اتریش نیز زدیم.
مسیر حرکت ما در ایتالیا
ایتالیا • ونیز
موقعیت شهر ونیز در میان دریا
نمایی از شهر
اولین شهری که در مسیر راهمان قرار داشت ونیز بود. در مسیر راه یکی از موارد قابل توجه در ایتالیا پرداخت عوارض از طریق عوارضی های الکترونیکی بود که در مسیر رفت و برگشت که حدود سه هزار کیلومتری جمعا 100 یورو عوارض پرداخت کردیم که رقم قابل توجهی بود البته با کمک نویگیشن شما میتوانید برای اجتناب از آن مسیرهایی که عوارضی ندارند را انتخاب کنید که طبیعتا مسیرتان طولانی تر خواهد شد. ما 308 یورو نیز پول بنزین دادیم . فاصله وین تا ونیز حدود 615 کیلومتر است. ناهار را در آلاچیق های بین راه صرف کردیم و حرکت تفریح وار خودمان به سمت ونیز را که همراه با برنامه ریزی بود را از سر گرفتیم. ما همراهمان یک نویگیشن هم داشتیم که شاهرخ از ماشین خودش همراه آورده بود که به راحتی مسیر را می توانستیم پیدا کنیم و این نویگیشن امکانات بسیار خوبی داشت از قبیل فاصله تا پمپ بنزین ها، استراحت گاه ها، شهرها، ایستگاه های پلیس، سرعت مجاز و غیر مجاز، عوارضی ها، تصویر سه بعدی مسیر، حتی وقتی به نزدیکی دوربین های کنترل سرعت نزدیک می شدیم اطلاع می داد تا سرعت را کم کنیم و بسیاری امکانات دیگر که سفر ما را بسیار سهل و آسان کرده بود. حول و حوش ساعت 6 بعد از ظهر به ونیز رسیدیم. ماشین را در یک پارکینگ عمومی پارک کردیم و به سمت داخل شهر روان شدیم. یکی از اقدامات موثری که انجام داده بودیم به همراه آوردن دو کالسکه بود که عادل و صدرا را داخل کالسکه می گذاشتیم و راه می بردیم ولی چشمتان روز بد نبیند بخاطر اینکه ونیز پر بود از پل هایی که کانالهای شهر را به هم متصل کرده اند پلهایی که تنها پله دارند و برای عبور پیاده ها ساخته شده اند و نه ماشین یا دوچرخه بنابراین ما مجبور بودیم کالسکه ها را همراه با بچه ها که در آن خواب بودند بلند کرده و از روی این پل ها عبور نماییم نزدیک 50 تا پل را رد کردیم وضع وقتی بغرنج می شود که شما نیز راه را به سمت پارکینگ گم کرده باشید. یکی از بهترین شانسهای ما در کل این سفر این بود که هوا بر وفق مراد بود نه گرم نه سرد و از همه مهمتر اینکه بارانی هم نبود. اگر این مسئله برای شهرهای دیگر خیلی تاثیر گذار نباشد ولی در مورد ونیز اینگونه نیست اگر هوا بارانی باشد یعنی اینکه شما با یک از بدشانسی های بزرگ زندگیتان مواجه شده اید و شانس دیدن شهر را از دست خواهید داد. ونیز شهر کانالها، خیابانهای تنگ، کاخ های باشکوه و انعکاس تصاویر ساختمانها در آب چشم هر بینندهای را مجذوب خود می کند.
ونیز به جای کوچه آبراه دارد و به جای اتومبیل گوندولا(Gondola) که عبارت است از یک قایق قرمز رنگ باریک دراز که سر و ته آن بسیار باریک است و منقارگونه امواج آب را می شکافد معمولا قایقران در ته آن پارو به دست هدایت آن را به عهده دارد و زوج هایی در وسط آن اشرافانه با آب کردن دل بقیه توریست ها اطراف را نظاره می کنند و فخر می فروشند و البته قیمت آن حدود 60 یورو بود. تنها تاسفی که ما به همراه خود به ایران برگرداندیم این بود که از این گوندولا استفاده نکردیم و هردفعه به عکس های آن زمان می نگریم افسوس این موقعیت از دست رفته را می خوریم.
با خرید بلیط قایق عمومی نفری 6.5 یورو سوار آن شدیم. قایق های موتوری در این شهر منحصر به فرد نقش اتوبوس را بازی می کنند حدود 60 تا 80 نفری در آن جا می شدند وظیفه جابجایی توریست ها را در شهر به عهده دارند بعد از گذشت 4 تا ایستگاه نزدیک پل ریالتو پیاده شدیم.
ونیز که 70 درصد اقتصادش از طریق توریسم تامین می شود تنها شهر بدون اتومبیل اروپاست ساختمانهای این شهر بر روری چوب های مخصوص روسی بنا شده که مهمترین ویژگی این چوب این است که تا در معرض اکسیژن قرار نگیرد پوسیده نمی شوند بنابراین به راحتی در آب می توانند استقامت داشته باشند. ونیز مشتمل بر 118 جزیره کوچک است که توسط 400 پل به هم متصل شده اند.
سیل سال 1966 خسارت زیادی به این شهر وارد آورد و بعد از آن یک تلاش بین المللی صورت گرفت تا بناها و ساختمانها مورد مرمت قرار گیرند. از جزایر اطراف ونیز می توان به "مورانو" یاد کرد که آیینه، بلور و سنگ های شیشه ای آن شهرت جهانی دارند. یکی از دیدنی های این شهر میدان سن مارکو محل دفن مرقس یکی از حواریون حضرت مسیح است که به سن مارکو مشهور است. در این میدان می توانید به پرندگان نان دهید و آنها را دور خود جمع کنید.
تعداد پلهای روی کانالها به قدر بود که هر فرد عادی بدون داشتن هیچ وسیله اضافی هم از پا در می آمد چه برسد به ما که دوتا کالسکه همراه با بچه هم داشتیم که بر بغرنجی قضیه افزوده بود.
متاسفانه هرچه همسر مهربان بر خرید از این ماسک های بالماسکه مخصوص ونیز اصرار کرد که 25 یورو بود مقبول بنده واقع نشد و الان احساس پشیمانی مفرطی می کنم.
بعد از گشت و گذار در ونیز خسته و درمانده به سمت پارکینگ رفته ماشین را برداشتیم و رفتیم به هتل چهارستاره Crispi که شاهرخ از سه هفته قبل رزرو کرده بود. یک هتل نقلی و شیک همراه با حیاطی گلکاری شده. این هتل شبی 69 یورو برای یک اتاق دو تخته هزینه در برداشت.
ونیز هم در روز زیباست و هم در شب
نویسنده : محمد حسن خوش مشربان
تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب سایت بانک تور و گردشگری مسؤولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمیگیرد. |