ایتالیا; هرکجا باشم یاد تو با من است!

4.2
از 26 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
ایتالیا; هرکجا باشم یاد تو با من است!
آموزش سفرنامه‌ نویسی
17 شهریور 1403 12:00
20
1.6K

یادمه اولین بار قبل از دوران کرونا بود که برنامه ی سفر به ایتالیا رو با دوستم چیدم و بلیط رو هم چند ماه زودتر خریدم ولی متاسفانه بخاطر شیوع کرونا کنسل شد. زمان گذشت و خواهر من مینا دانشجوی رم شد. خواهری که همیشه با هم بودیم و بیشتر سفرهای خارجی رو با هم میرفتیم. این بود که تصمیم گرفتم تابستون 1402 هم خواهرم رو ببینم و هم ایتالیا رو! همونطور که احتمالا در سفرنامه اسپانیا خوندید، من قبلا از اسپانیا ویزای شنگن گرفته بودم و نگران ویزا نبودم ولی مشکل اینجا بود که هیج جوره نمیشد از سایت وابسته به سفارت ایتالیا (اون موقع کاکس اند کینگز بود) وقت گرفت و داستان های عجیب و غریبی داشت. از شانس خوب من، سفارت ایتالیا توی بهار یه اطلاعیه زد و گفت برای ویزای توریستی میتونید مستقیما به خود سفارت ایمیل بزنید و وقت بگیرید. منم 2-3 بار ایمیل زدم تا بالاخره جواب دادن و برای ماه بعدش یعنی تیرماه بهم وقت دادن. 

توی این مدت مدارکم رو کامل کردم. قبلا توی سفرنامه اسپانیا در مورد روال آماده کردن مدارک گفتم و این بار دیگه وارد جزییات نمیشم. روند صدور ویزای شنگن توی بیشتر کشورها شبیه همه و فقط یه سری جزییات با هم فرق داره. فقط اینو بگم که ترجمه ی مدارک به زبان انگلیسی با مهر مترجم رسمی کافیه و نیازی به تایید دادگستری و وزارت امورخارجه نیست.  

روز پنج شنبه (15 تیرماه 1402) برای ساعت 8:30 صبح وقت کاکس داشتم و ساعت 7:30 رسیدم مجتمع گالریا. البته الان دیگه قرارداد کاکس و سفارت ایتالیا تموم شده و باید از طریق ویزامتریک اقدام کنید. مدارکم رو تحویل دادم و همه چی منظم و خوب پیش رفت. بعدشم برای صبحانه رفتم کافه سکند کاپ توی گالریا که صبحونه ش عالی بود. 

undefined
رسید Cocks & Kings
undefined
صبحانه ی کافه سکند کاپ

چند هفته گذشت و دیدم از ویزای من خبری نیست. مسئول کاکس بهم گفته بود وضعیت رو توی سایت چک کن. بعد از سه هفته دیدم سایت کلا از دسترس خارج شده. همون زمانی بود که قرارداد کاکس با سفارت کلا تموم میشد. خلاصه سرچ کردم و به سفارت ایتالیا ایمیل زدم و گفتم یک ماهه از ویزام خبری نیست. بهم گفتن برم کنسولگری ایتالیا توی جردن. پنج شنبه که سرکار نبودم رفتم تا ببینم چه خبره. کلی آدم بیرون از کنسولگری توی گرما ایستاده بودن و حداقل یه ساعت معطل شدم. رسیدم رو تحویل دادم و گفتن چک میکنیم ببینیم توی چه مرحله ای هست! بعدش صدام کردن و رفتم داخل و در کمال تعجب دیدم ویزام 20 روزه که اومده ولی توی سایت وضعیتش در حال بررسی بود! و دیدم برای رفتن زیاد زمان ندارم چون اعتبار ویزام یه ماه ست و تقریبا دو هفته ش گذشته.

از اینکه ویزام اومد خیلی خوشحال شدم ولی باید سریع برنامه هام رو نهایی میکردم. استرس شیرینی بود. زود به خواهرم خبر دادم و برنامه ی سفر رو نهایی کردیم و منم فرداش بلیط رو خریدم. برنامه این شد که رم، میلان و ونیز رو ببینم. برای رم که دغدغه ای نداشتم و پیش خواهرم میموندم. برای میلان و ونیز هم بلیط قطار رو به راحتی با کارت خواهرم خریدم و هتل ها رو هم رزرو کردم تا بهمراه خواهرم به میلان و ونیز سفر کنیم. دیگه بعدش دنبال کارهای جانبی سفر بودم. خوبیش این بود که از قبل جاهای دیدنی و همه چیز رو سرچ کرده بودم و دغدغه ای نداشتم.

در عرض یک هفته کارهای محل کارم رو هم رو تموم کردم و به روز پرواز رسیدم. چون ویزام دیر اومده بود میخواستم از تمام روزهای باقی مونده ش استفاده کنم و یه سفر 11 روزه رو برنامه ریزی کردم و برای همین پرواز تهران – رم رو هم از ایران ایر نگرفتم (چون فقط پنج شنبه ها پرواز هست) و بجاش از امارات ایرلاین گرفتم که تفاوت قیمت چشمگیری هم با ایران ایر داشت. ولی از اونجایی که قبلا پرواز با هواپیمایی امارات رو تجربه نکرده بودم بنظرم فرصت خوبی بود. 

هزینه های اولیه:

بلیط رفت و برگشت تهران – رم (پرواز امارات)         38.63.9000 تومان

هزینه کارگزاری سفارت ایتالیا   107 یورو

هزینه 3 شب اقامت در هتل Sonder Missori میلان (اتاق 2 تخته)  + مالیات (هر شب هر نفر 5 یورو)    580 یورو 

هزینه 2 شب اقامت در هتل Rio ونیز (اتاق 2 تخته) + مالیات (هر شب هر نفر 2 یورو)  358 یورو 

هزینه بلیط قطار رم – میلان  2 نفر   88 یورو

هزینه بلیط قطار میلان – ونیز  2 نفر 53 یورو

هزینه بلیط قطار ونیز – رم  2 نفر 114 یورو

روز اول: 

پروازم از تهران ساعت 4:30 صبح انجام میشد و من جوری برنامه ریزی کردم که ساعت 2 صبح فرودگاه باشم. با اینکه نصف شب بود ولی فرودگاه به شدت شلوغ بود و صف اولیه بسیار طولانی بود. چون از قبل چک این آنلاین انجام دادم استرس نداشتم. کارت پروازم رو هم بموقع گرفتم و دیگه این وسط وقت اضافه ی خاصی نداشتم و فقط تا گیت باز شه طبق رسم همیشگی یه سری به کافه ی فرودگاه زدم و موکا و کیک سفارش دادم که واقعا خوب بود. کیکش بسیار تازه و خوشمزه بود. قیمتش هم فرودگاهی بود دیگه!

undefined
موکا و کیک در فرودگاه 

برای من تفاوت این سفر با سفرهای دیگه این بود که داشتم تنهایی سفر میکردم و تجربه ی جالب و جدیدی بود. همیشه سفرها رو با خواهرم یا دوستام یا خانواده میرفتم ولی این بار اولش تنها بودم و بعدش قرار بود خواهرم رو ببینم. کلا تنهایی سفر کردن یه حس آزادی و مستقل بودن خاصی به آدم میده که به همه توصیه میکنم تجربه ش کنن.

پرواز تاخیر نداشت و بموقع انجام شد. من مثل همیشه صندلی کنار پنجره رو انتخاب کردم و کنارم یه خانمی بود که میخواست بره آلمان و خلاصه هم صحبت شدیم. البته مسیر پرواز تا دبی کوتاه بود و زود گذشت. پذیرایی صبحانه هم خوب بود ولی تخم مرغ و سوسیس مرغ باب میل من نبود و نتوستم بخورم. بموقع به فرودگاه دبی رسیدیم ولی نمیدونم چه مشکلی بود که درهای هواپیما رو تقریبا تا نیم ساعت بعد از فرود باز نکردن!  بیشتر کسانی که توی پرواز بودن، مسیر نهاییشون امارات نبود و متاسفانه بخاطر تاخیر ممکن بود به پرواز بعدی نرسن. پرواز کانکشن برای آلمان با فاصله ی کمی انجام میشد و مسافرا خیلی استرس داشتن ولی خدا رو شکر بموقع رسیدن.

چون فرودگاه دبی هم بسیار بزرگه و باید وقت کافی برای پیدا کردن گیت پرواز بعدی داشته باشی. منم از روی تابلو گیت رو پیدا کردم و به پرواز دبی – رم رسیدم. یه توصیه هم برا اونایی که پرواز مستقیم نمیگیرن دارم. حتما زمان بین دو پرواز رو یکمی بیشتر در نظر بگیرین که اگه یوقت بهردلیلی هواپیما تاخیر داشت استرس نداشته باشید. حتی هواپیمایی امارات هم میتونه تاخیر داشته باشه! فاصله ی بین دو پرواز من یا همون layover حدودا 2 ساعت بود و بهمین خاطر خیالم راحت بود.

راستی اینم بگم که چون ما ایرانی هستیم و پاسپورتمون معتبر نیست توی فرودگاه دبی برای رد شدن از گیت یه سری سوالات میپرسن و باید آمادگی داشته باشید. مثلا اینکه هدفت از سفر و تور ایتالیا چیه، قبلا ویزای شنگن داشتی وغیره. ویزای شنگن و بلیط برگشت و غیره رو هم چک میکنن. متاسفانه بخاطر شرایط کشورمون خیلی میترسن که بری تور اروپا و غیرقانونی بمونی و دیگه برنگردی. 

undefined
بر فراز آسمان
undefined
پذیرایی امارات ایرلاین (تهران-دبی)

پرواز دبی –رم هم بموقع انجام شد و حدودا 6 ساعت طول کشید. کنار من یه خانم و آقای اهل آفریقای جنوبی نشسته بودن و خانم با من همصحبت شد. کلی در مورد فرهنگ و وضعیت ایران حرف زدیم. برام جالب بود که لهجه ی انگلیسی غلیظی داشت و خودش بهم گفت توی کشورشون چندین زبان رسمی دارن که انگلیسی هم جزو اوناست. من هم بخاطر شغلم کاملا مسلط بودم و کلی با هم صحبت کردیم. در طول پرواز هم دوبار پذیرایی کردن: یه میان وعده و یه ناهار که کیفیتش خوب بود. راستی توی این پرواز 6 ساعته با 5 یورو اینترنتم رو هم فعال کردم تا بتونم به مینا پیام بدم و ازم خبر داشته باشه. البته اگر عضویت هواپیمایی امارات رو داشته باشید معمولا بصورت رایگان فعال میشه که برای من نشد.  

فیلم ایرانی "بی مادر" رو هم روی صفحه نمایش دیدم که بنظرم قشنگ بود (برام جالب بود که توی لیست فیلم های پرواز امارات بود)  و بالاخره حدودا ساعت 2 بعدازظهر بود که رسیدم رم و داشتم از خوشحالی بال در میاوردم. باورم نمیشد که قراره خواهرم رو ببینم. مامور گیت سوال خاصی نپرسید و خیلی راحت مهر ورود زد. البته بهش گفتم اومدم خواهرم رو ببینم و بهم گفت خوش بگذره. بعدش چمدونم که پر از سوغاتی های ایران بود رو تحویل گرفتم و منتظر شدم تا خواهرم و یکی از دوستاش اومدن دنبالم. لحظه ی خیلی قشنگی بود. هوای رم هم اواخر مرداد بشدت گرم و برای منی که عاشق گرما هستم لذت بخش بود.

این وسط دوست مینا برامون ساندویچ خوشمزه هم درست کرده بود که گرسنه نمونیم. توی راه خوردیم و خیلی چسبید. ظرف دو ساعت با مترو و اتوبوس رسیدیم خونه ی خواهرم. یه خونه ی ویلایی چند طبقه که هر کی اونجا اتاق داره و منو یاد سریال فرندز انداخت. همه چی صمیمی و قشنگ بود. کلی حرف زدیم. یکی از همخونه ای ها هم که یه پسر هندی بود بمناسبت ورود من برامون شام پخته بود ولی من از اونجایی که خیلی خسته بودم بیهوش شدم و تا فردا صبحش دیگه بیدار نشدم و خلاصه اصلا شام نخوردم!!

undefined
پذیرایی امارات ایرلاین (دبی-رم)
undefined
فرودگاه فیومیچینو - رم 
undefined
 در مسیر خونه

هزینه های روز اول:

کافه فرودگاه         180 هزار تومان

اینترنت پرواز     5 یورو

بلیط از فرودگاه به مرکز شهر   8 یورو

بلیط مترو 3.5 یورو

روز دوم:

فردا صبح با نور آفتابی که روی تخت و صورتم میتابید از خواب بیدار شدم. نمای اتاق خواهرم رو به حیاط بود و منو یاد شمال ایران می انداخت. هوا هم گرم و جذاب بود. پا شدیم و صبحونه خوردیم. آجیل و انجیرخشک رو هم اوردیم وسط تا بچه ها به یاد ایران بخورن. 

undefined
 اولین صبحانه در رم

بعد از صبحانه با مترو به مرکز رم، ایستگاه سن جووانی رفتیم. اول رفتیم صرافی و به کارمون رسیدیم. بعدش سر راه نمایندگی زارا رو دیدیم و من گفتم یه نگاهی بندازم بد نیست. از همونجا 1-2 تا آیتم خریدم و اتفاقا آخر سفر فهمیدم چه کار خوبی کردم چون معمولا روزهای آخر برنامه ها فشرده تره و وقت زیادی برای خرید نیست.  یه کلیسای بزرگ و زیبا توی سن جووانی بود و ازش بازدید کردیم. بازدید رایگان بود ولی خانم ها باید حتما شونه هاشون رو بپوشونن. پس این مورد رو حتما در نظر داشته باشید.

بعد هم به یه کافه ی بامزه که سر خیابون بود رفتیم و نوشیدنی خنک خوردیم و توی اون گرما خیلی چسبید. صندلی های کافه بیرون چیده شده بود و دید قشنگی به اطراف داشت. بعدش به قلب رم و ویا دل کورسو رفتیم. خیابون ها زیبا و پر از جمعیت گردشگران تور رم بود. یه نکته ی جالب هم اینکه اسپانیایی زبان توی ایتالیا خیلی زیاد هست و این برای من که عاشق اسپانیا و زبان اسپانیایی هستم نکته ی جذابی بود. 

undefined
 کلیسای محله ی سن جووانی
undefined
محله ی سن جووانی
undefined
داخل کلیسا

توی کوچه پس کوچه های جذاب رم خودمون رو رها کردیم و اینقدر راه رفتیم تا گرسنه مون شد. برای ناهار یکی از کافه های زیبایی که صندلی هاش رو بیرون چیده بود، انتخاب کردیم و من برای اولین بار طعم غذاهای سرآشپزهای ایتالیایی رو چشیدم. جا داره بگم که من و خواهرم از قدیم عاشق سبک آشپزی ایتالیایی بودیم و برنامه های آشپزی ایتالیایی رو هم خیلی دنبال میکردیم. باید عاشق غذاهای ایتالیایی باشی که از طعم خاص و بینظیرشون لذت ببری.

خب من خودم جزو کسانی هستم که خیلی اهل پلو و خورش نیستم، بنابراین توی این مدت دل تنگ غذاهای ایرانی نشدم. برای ناهار سه مدل غذای مختلف سفارش دادیم: لازانیای گوشت، پیتزا و نیوکی. هر سه هم از غذاهای ایتالیایی اصیل هستن. هر سه تا خوشمزه بودن. فقط نیوکی یکمی سنگینه چون توی خمیرش سیب زمینی داره و سس اصلیش هم با پنیر بز هست. حجم غذاها هم خوب بود و زیاد نبود. 

undefined
 ناهار اصیل ایتالیایی

بعد از ناهار به سمت میدان اسپانیا و پله های اسپانیایی رفتیم. از هر چی بگذریم بالاخره هربار من و اسپانیا به هم میرسیم! میدون پر از جمعیت بود. هوا گرم بود و بعضیا یه گوشه ای تو سایه برا خودشون نشسته بودن. از پله ها بالا رفتیم. ویوی خوبی داشت. از منظره لذت بردیم و چند تا عکس گرفتیم. یه کلیسا هم اونجا بود که ازش بازدید کردیم.

undefined
خیابانی در مرکز رم
undefined
پله های اسپانیایی

بعدش به معبد رومی پانتئون رفتیم که معماری قدیمی و قشنگی داشت. آدم رو یهو چند قرن به عقب میبرد. بیرونش هم خیلی شلوغ بود. ما دیگه داخلش نرفتیم و فقط از بیرون دیدیم. همینطور قدم زنان پیش رفتیم تا به Fontana Trevi (فواره تروی) رسیدیم. من اینجا رو خیلی دوست داشتم. با اینکه شلوغ بود یه جایی پیدا کردیم و نشستیم. حس و حال خوبی داشت. اگه دوست داشته باشید میتونید یه آرزو کنید و یه سکه توی آب بندازین تا آرزوتون برآورده شه. البته من اینکارو نکردم! کلا میدان اسپانیا، پانتئون و تروی نزدیک هم هستن و خیلی راحت با پیاده روی های کوتاه میشه همه شون رو دید.

اینجا بود که دیگه گرمای هوا باعث شده از یه دستفروش یدونه پنکه دستی شارژی بخرم. جالب و کاربردیه. اکثرا یدونه دستشون بود. تا غروب بیرون بودیم و من از دکه بعنوان سوغاتی چند تا مگنت و بگ خریدم. برای شام رفتیم خونه و غذایی که همخونه ای مینا برام درست کرده بود و دیشب خواب موندم رو امشب خوردم. برنج و مرغ بود، با ادویه های هندی. واقعا خوشمزه بود و خیلی چسبید. روز فوق العاده ای بود و خیلی خوش گذشت. شب با هیجان روزهای بعد به خواب رفتم. 

undefined
 معبد پانتئون
undefined
فونتانا تروی

هزینه های روز دوم: 

بلیط مترو 3.5 یورو

نوشیدنی سرد نفری 3.3 یورو

پنکه شارژی 20 یورو

ناهار سه نفر 40 یورو

روز سوم: 

صبح حدودا ساعت هشت بیدار شدم و دیدم چه منظره ای، چه هوایی.. مت یوگا رو روی تراس پهن کردم و یکمی یوگا و مراقبه کردم. فضا، ویو و همه چی بینظیر بود. بعدشم بقیه بیدار شدن و صبحونه خوردیم.  تصمیم گرفتیم قبل از ظهر که هوا گرمه بیرون نریم و فقط بریم به فروشگاه زنجیره ای Eurospin که نزدیک خونه ست و یکمی خرید کنیم. بچه ها برای خونه خرید کردن و منم گفتم از همین اول یکمی از سوغاتی ها رو بخرم شاید بعدا وقت نشه. چند مدل پنیر، پانچتا (نوعی بیکن ایتالیایی)، سس پستو و شکلات اینا خریدم. قیمت ها نسبت به مغازه های داخل شهر مناسب تر بود. خب من عاشق پنیرهای ایتالیایی و همینطور سس پستوی گوجه هستم. برای اولین بار سس پستوی فلفل (پاپریکا) هم دیدم که بعدا امتحانش کردم و عالی بود. از اونموقع دیگه هروقت میخوام پاستا درست کنم، حتما با پنیر ایتالیایی، پانچتا و سس پستو درست میکنم. عالی میشه. حتما امتحان کنید! 

undefined
بخش میوه ها در فروشگاه زنجیره ای

برای عصر تونستیم آنلاین بلیط کلسئوم رو بخریم. مینا و دوستش قبلا رفته بودن ولی برای مینا دوباره یه بلیط خریدم که با هم بریم داخل. متاسفانه نتونستیم برا دوستش بلیط بخریم و تموم شد. با هم رفتیم ولی دوستمون داخل محوطه نیومد. خب یه رم هست و یه کلسئوم. با اینکه من زیاد به بناهای تاریخی و موزه و .. علاقه ندارم ولی خب کلسئوم رو خیلی دوست داشتم از نزدیک ببینم. خود بنای کلسئوم از بیرون هم ابهت خاصی داره. صف خاصی نبود و راحت وارد شدیم.

از قسمت های مختلف دیدن کردیم. خیلی جالب و باستانی و قشنگ بود. یکمی حرف زدیم، عکس گرفتیم و یکمی هم نشستیم. بعد هم اومدیم بیرون. دوستمون منتظر مابود و با هم رفتیم یه کافه ای که ویوی زیبایی به کلسئوم داشت. بخاطر گرمای هوا هر سه تامون نوشیدنی خنک سفارش دادیم و خیلی چسبید. بعدش همینطور پیاده روی کردیم و هوا هم خنک تر شد و به قلعه ی سنت آنجلو رسیدیم. قلعه ی زیباییه. کنارش هم رودخونه و پل ویکتور امانوئل دوم هست. جای باصفایی بود. کلی قدم زدیم. شلوغ هم بود. همینطور قدم زنان به میدون معروف ناوناNavona  رسیدیم و اینجا نایت لایف زیبایی رو تجربه کردیم.

پر از شور و شوق و موسیقی خیابونی هم که به راه بود. یه نوازنده ی گیتار هم آهنگ  shine on you crazy diamond از پینک فلوید رو میزد و ما رو به آسمون ها برد!! برای شام دو تا پیتزا سفارش دادیم تا سه نفری بخوریم، چون پیتزاها خیلی بزرگ بودن: یه پیتزای بیکن و یه پیتزای گوانچاله (بیکن مخصوص ایتالیایی) که هر دو بسیار لذیذ بودن. هوا همچنان گرم بود و با اینکه کلی با خودمون آب برده بودیم تموم شد و مجبور شدیم یه بطری بزرگ آب هم از رستوران بگیریم که 6 یورور بود ولی بخاطر تشنگی زیاد می ارزید. سر این موضوع هم کلی خندیدیم. یه شب زیبا و فراموش نشدنی بود. الان که دارم مینویسم تک تک اون لحظات میاد جلوی چشمم و همین لذت سفر کردن رو دوچندان میکنه. خاطراتی که از سفر باهات میمونه تا یه عمر میتونه روحت رو جلا بده.

undefined
نمای داخلی کلسئوم
undefined
ویوی کلسئوم از کافه
undefined
 قلعه سنت آنجلو
undefined
پل سنت آنجلو
undefined
میدان ناونا
undefined
شام خوشمزه در میدان ناونا

آخر شب هم میدان ناونای زیبا رو ترک کردیم و با مترو برگشتیم خونه. برای فردا من و مینا بلیط قطار داشتیم به مقصد میلان. و من عاشق میلانم! آخر شب کلی حرف زدیم و با شوق و ذوق دیدن میلان چمدونمون رو بستیم. چون سفر داخلی بود با هم یه چمدون برداشتیم که رفت و آمد سخت نشه. من بقیه وسائلم رو خونه ی مینا گذاشتم. 

هزینه های روز سوم:

بلیط کلسئوم دو نفر 62 یورو 

نوشیدنی در کافه سه نفر 30 یورو

شام در میدان ناونا سه نفر 46 یورو

روز چهارم: 

صبح بیدار شدیم و یه صبحونه ی سبک خوردیم و با مترو و اتوبوس به ایستگاه قطار ترمینی Termini رفتیم. زود رسیدیم. رفتیم یه کافه ی بیرون بر و کاپوچینو و کورنتو خریدیم و هونجا کانتر داشت و خوردیم. خیلی دلم میخواست صبحونه ی معروف ایتالیایی ها یعنی کافی و کورنتو رو امتحان کنم. و انصافا خوشمزه بود. کورنتو یه شیرینی ایتالیایی هست که شبیه کروسانه، فقط یکمی مزه ش فرق داره و برعکس کروسان، یکمی شکر داره. خیلی چسبید. بعد قطارمون رو پیدا کردیم و سوار شدیم. ما بلیط استاندارد me&you از trenitalia خریده بودیم که خوب بود.

مسیر رم به میلان 3 ساعت و نیم بود. صندلی ها روبروی هم بود و وسطش میز داشت. همه چی هم منظم و مرتب بود. ممکن بود مامور قطار بلیط یا پاسپورت رو هم ازتون بخواد که بهتره در دسترس باشه. راستی، سعی کنید برای سفرهای داخلی با قطار نفری یه چمدون سایز متوسط یا کوچیک داشته باشید که راحت بالای سرتون جا شه. ما دو نفری یه چمدون بزرگ داشتیم که بالا جا نمیشد و ورودی کوپه توی قسمت چمدون ها گذاشتیم. کلا همه جا هم ممکنه پله برقی نباشه و اگه چمدونتون بزرگ نباشه بردنش راحت تره. 

undefined
کاپوچینو + کورنتو
undefined
مسیر ریلی رم به میلان

نزدیکای ساعت 2 بود که به میلان رسیدیم. میلان زیبا! من میلان رو بخاطر زیباییش، فشن شوی معروفش و فروشگاه های زیباش دوست دارم. البته کلیسای دومو هم جای خودش رو داره! بلیط مترو خریدیم و خیلی راحت از ایستگاه قطار سنتراله به هتلمون در مرکز شهر (با فاصله ی ده دقیقه پیاده روی تا دومو) رسیدیم. خب حالا یکمی از انتخاب هتل بگم. توی سفرها معمولا انتخاب هتل با منه. چون یه سری معیارها برام مهمه و طبق اونها یه هتل مطابق بودجه مون انتخاب میکنم. برای انتخاب هتل میلان و ونیز هم زیاد وقت نداشتم چون هونطور که گفتم بخاطر دیر گرفتن ویزا باید برنامه ی سفرم رو زودتر نهایی میکردم. ولی چون از قبل چند هتل رو انتخاب کرده بودم فقط باید می دیدم کدوم ها برای تاریخ مورد نظرم جای خالی دارن.

توی میلان، هتل زنجیره ای Sonder رو انتخاب کردم. برای من دسترسی، تمیز بودن اتاقها و صبحونه خوشمزه ملاک بودن. از همه چیز این هتل راضی بودم. هتل لاکشری و بزرگی نیست ولی بسیار مدرن و مرتبه. خیلی سریع پذیرش کردن. با دیتاکس واتر پذیرایی کردن که توی اون هوای گرم خیلی چسبید. اتاقمون هم خیلی تمیز بود. وسایلمون رو سریع گذاشتیم و از اونجایی که خیلی گرسنه بودیم و ناهار نخورده بودیم زود رفتیم بیرون تا یه رستوران پیدا کنیم. به یه رستوران فضای باز نزدیک کلیسای دومو رفتیم. قیمت ها بالا بود و کیفیتش هم معمولی بود. بروسکتا و کوتولتو (همون شنیسل مرغ خودمون) رو سفارش دادیم که خوب بود.

خلاصه غذامون رو خوردیم و بعدش رفتیم که میدون و کلیسای دومو رو از نزدیک ببینیم. فضاش همونطور بود که تصور میکردم: پر از شور و نشاط و خب زیبایی محض! دیدن کلیسای دومو، این بنای خارق العاده با اون معماری ظریف و حیرت انگیزش، در کنار گالری ویکتور امانوئل دوم (از قدیمی ترین مراکز خرید اروپا) در یک قاب، لذتی وصف نشدنی داشت. چندین سال بود که منتظر این لحظه بودم. حس خیلی قشنگی بود. کلی توی میدون دومو و گالری ویکتور امانوئل راه رفتیم. جا داره بگم که این گالری بسیار لاکشری و زیباست و بیشتر بدرد دیدن و لذت بردن میخوره و عملا نمیشه خرید خاصی کرد، چون فقط برندهای مطرح و گرون دنیا اینجا فروشگاه دارن. خلاصه از فضا و محیطش بسیار لذت بردیم. 

undefined
 نمایی از هتل  Sonder Missori در میلان
undefined
لابی هتل 
undefined
ناهار نزدیک دومو
undefined
کلیسای زیبای دومو
undefined
گالری ویکتور امائوئل دوم

تقریبا میشه گفت همه ی جاهای دیدنی میلان اطراف میدان دومو هستن و با پیاده روی های جذاب و گاها طولانی همشون رو میشه بارها دید. ما میدون دومو رو مستقیم رفتیم و رفتیم تا اول به میدون Cairoli و بعدش به قلعه اسفورزسکو رسیدیم. نزدیک میدون دومو دو تا خیابون اصلی هست، یکیش خیابون دانته که سنگفرشه و رستوران های زیادی توش هستن. یکی دیگه هم خیابون تورینو که پر از فروشگاه هست و برندهای مختلف اونجا شعبه دارن. اطراف قلعه خیلی ها نشسته بودن.

ما هم یکمی نشستیم و بعدش به میدان دومو برگشتیم. نایت لایفش عالی بود. پر از رقص و موسیقی و خنده. کلی لذت بردیم. دیگه چون دیر ناهار خورده بودیم شام نخوردیم و فقط رفتیم سوپر و آب معدنی بزرگ و یکمی خوراکی خریدیم. بهتره آب معدنی بزرگ بخرید چون قیمتش خیلی به صرفه ست و از سوپرهای زنجیره ای بخرید بهتر هم هست. بعدش برگشتیم هتل و یکمی خوراکی خوردیم و کانال های مختلف تلویزیون ایتالیا رو چک کردیم. موزیک ویدئو های قشنگی پخش میکردن. 

undefined
پیتزاهای اسلایسی اشتهاآور

هزینه های روز چهارم:

دو عدد کاپوچینو و یک عدد کرنتو 5.7 یورو

بلیط متروی میلان هر نفر 4.40 یورو

ناهار دو نفر 55 یورو

آب معدنی و خوراکی 7 یورو

روز پنجم: 

صبح با انرژی خاصی از خواب بیدار شدم. برای گشتن توی خیابون های میلان پر از شوق و ذوق بودم. تصمیم گرفته بودیم بجای اینکه یه لیست بلند بالا داشته باشیم و تند و تند فقط همه جا رو ببینیم و تیک بزنیم، توی شهر بگردیم و بیشتر آدمها و سبک زندگیشون رو ببینیم. شخصا این بخش از سفر رو خیلی دوست دارم و برام جذابه. اول رفتیم تا ببینیم صبحونه ی هتلمون چطوریه. همونطوری که حدس می زدم (و توی عکس پایین میبینید) صبحونه ش عالی بود. باب سلیقه ی من و مینا! چیزای اضافه و بی ربط نداشت و دقیقا همون چیزایی سرو میشد که ما عاشقش هستیم و برای صبحونه مون بهترین انتخاب هستن (کاپوچینوی عالی، انواع بیکن، انواع پنیر ایتالیایی، بروسکتا، و مهم تر از همه انواع میوه های تازه که من خیلی دوست داشتم). فضای سرو صبحونه هم خیلی جذاب بود. چند تا سالن کوچیک و مجزا داشت که میتونستی هرجایی دوست داری بشینی. بعضیا خلوت تر بودن و بعضیا دکوراسیون متفاوتی داشتن. مینیمال و شیک بود. 

undefined
صبحانه ی جذاب هتل

همینطور پیاده از هتلمون راه افتادیم و خیابون های اطراف میدون دومو رو گشتیم. سری هم به فروشگا ها زدیم و یکمی خرید کردیم. برای ناهار هم گفتیم بد نیست مک دونالد رو امتحان کنیم چون این چند روز فقط غذاهای ایتالیایی خوردیم. توی خیابون ها هر از گاهی یه کلیسای قدیمی زیبا هم میدیدیم. بعد از گشت و گذار توی خیابون ها به هتل برگشتیم.

undefined
 ناهار مک دونالد
undefined

خیابانی اطراف هتل

undefined
کلیسایی در مرکز شهر

عصر دوباره رفتیم بیرون و چون ناهارمون خیلی سبک بود رفتیم توی یه مغازه و دو تا سوپلی خریدیم. سوپلی یه مدل کوفته ی برنجی خوشمزه ست که شبیهش توی جنوب ایران هم پیدا میشه و بهش کوپه میگن. توی خیابون قدم میزدیم و سوپلی میخوردیم. دوباره به میدون Cairoli و بعدش قلعه ی اسفورزسکو رسیدیم و این بار توی روز چندتا عکس گرفتیم. همینطور مستقیم حدودا چهل دقیقه رفتیم تا به پارک Sempione  و بعدش طاق صلح رسیدیم.  داخل پارک نرفتیم چون انگار تعطیل بود. بنای طاق صلح عظیم و زیبا بود! دورش پر از کافه بود. جای قشنگی بود.

اول چند تا عکس گرفتیم و بعدش بیرون یکی از کافه ها نشستیم و نوشیدنی خنک سفارش دادیم. همراهش چیپس خونگی هم رایگان سرو شد. من اولش فکر کردم رایگان نیست و گفتم نمیخوایم. بعد خود گارسون گفت رایگان هست و ما هم استقبال کردیم. اتفاقا خیلی هم خوشمزه بود. 

undefined
سوپلی خوشمزه
undefined
طاق پیروزی

برای شام هم به یکی از رستوران های خیابون دانته رفتیم و شام پیتزای ایتالیایی خوردیم. بعدش هم از همونجا دو تا ژلاتوی معروف (بستنی ایتالیایی) خریدیم و توی راه خوردیم. خیلی خوشمزه بود. برای من که عاشق بستنی نیستم حجمش زیاد بود!

undefined
پیتزای ایتالیایی
undefined
 ژلاتو در خیابان دانته

آخر شب هم خوشحال و خندون به هتل برگشتیم. برای فردا هم بلیط رفت و برگشت مرکز خرید Seravalle رو آنلاین خریدم که از بزرگترین مراکز خرید اروپاست. چون این مرکز خرید خارج از شهره بهتره که با ترانسفر مخصوص برید. توی زمان و هزینه صرفه جویی میشه.

هزینه های روز پنجم:

ناهار مک دونالد دو نفر 13 یورو

بلیط ترانسفر مرکز خرید Seravalle  نفری 22 یورو

میان وعده (سوپلی) دو عدد 4.60 یورو

نوشیدنی کافه دو نفر 20 یورو

شام یک عدد پیتزا 18 یورو

بستنی دو عدد 9 یورو

روز ششم: 

خب برنامه ی امروزمون کاملا مشخص بود. برای مرکز خرید Seravalle  بلیط داشتیم و حرکتش ساعت 9:30 صبح بود و باید تا اون موقع خودمون رو به ایستگاهش میرسوندیم. خوشبختانه ایستگاهش میدون Cairoli  و نزدیک ما بود و با یه پیاده روی 15 دقیقه ای بهش رسیدیم. البته اینم بگم که مثل روز قبل از صبحونه ی هتل بسیار لذت بردیم. اتوبوس بموقع حرکت کرد و حدودا یک ساعت توی راه بودیم و از شهر میلان کاملا خارج شدیم. توی راه از مسیر لذت بردیم و تونستیم جاهای مختلفی که توریست های تور اروپا کمتر میرن رو از دور ببینیم.

توی اتوبوس هم ما تنها ایرانی ها بودیم و بقیه همه خارجی و اکثرا اروپایی بودن. بالاخره به مرکز خرید رسیدیم. بسیار بزرگ بود. از این مدل ها که مثل پاساژها عمودی و در چند طبقه نبود. بجاش افقی و در یک طبقه و بصورت روباز بود. ورودیش هم نقشه و همه چیز رو گذاشته بودن که ببینی هر برندی کدوم قسمت هست. من همون اول از نقشه ش عکس گرفتم و خیلی بدردمون خورد. معماری مرکز خریدش خیلی جذاب بود و بنظرم صرفنظر از خرید، جزو جاهای دیدنی میلان محسوب میشه.

undefined
ورودی مرکز خرید Seravalle
undefined
نقشه ی مرکز خرید
undefined
داخل مرکز خرید

در مورد خرید و قیمت ها هم باید بگم که اکثر برندهای آنچنانی و لاکشری اونجا فروشگاه داشتن و خب تخفیف ها هم عالی بود ولی متاسفانه برای ما ایرانی ها که ارزش پولمون نسیبت به یورو بسیار پایینه، خرید کردن از این برندها خیلی سخته و با آف 90 درصد هم نشدنیه! ولی خبر خوب اینه که برندهای معمولی تر مثل Gap، Fossil و .. هم اونجا شعبه دارن و توی آف میشه خرید کرد. البته ما بیشتر برای دیدن رفته بودیم تا خرید. ولی از 2-3 تا فروشگاه هم خریدهای خوبی کردیم و خیلی راضی هستم. توصیه میکنم حتما به شعبه شکلات Lindt سر بزنید. تنوع شکلات هاش عالی بود. قیمت ها هم توی آف خیلی خوب بود.

مثلا اگه 5 تا برمیداشتی، یدونه از همون شکلات رو رایگان بهت میدادن. برای خرید سوغاتی و برای دوستداران شکلات انتخاب خیلی خوبیه. من خودم زیاد اهل شکلات نیستم و بیشتر سوغاتی خریدم و همه بعدش کلی از مزه ش تعریف کردن. البته این برند نیازی به معرفی نداره و کیفیتش واقعا بالاست. برای ناهار هم چند تا رستوران داشت که مدل رستوران های عادی نبود. همه چی توی ویترین بود و انتخاب میکردی و برمیداشتی و در نهایت حساب میکردی. غذاها آماده و بصورت سلف سرویس بود. ما دو تا پیتزای اسلایسی، یه تیرامیسو و یه نوشیدنی برداشتیم. همه شون خوشمزه بودن. تیرامیسوهای ایتالیا هم که معروفن!

undefined
 ناهار در مرکز خرید

 بعد از ناهار هم دوباره از روی نقشه ی مرکز خرید، به 2-3 تا برندی که میخواستیم سرزدیم. این مرکز برای ویترین دیدن و به قول انگلیسی ها window shopping خیلی خوبه. کلی ایده ی استایل هم میگیری. راستی برندهای طراحان معروف ایتالیایی هم اینجا فروشگاه داشتن. چون مرکز خریدش بصورت روباز بود و هوا هم خیلی گرم بود ما همش آب میخوردیم. پس بهتره همراهتون آب یخ داشته باشید. توی قسمت های مختلف فواره های آب هستن تا یکمی اطراف رو خنک کنن ولی خب توی اون گرما زیاد جواب نمیده. راستی اینجا خانوم های ایتالیایی میانسال و مسن خوش پوش و شیک هم زیاد بودن. آدم از این روحیه و اهمیتی که به خودشون میدن واقعا لذت میبره.

ترانسفر برگشت هم ساعت 4:30 بود و ما به اتوبوس رسیدیم اما دیدیم تقریبا پر هست و به زور جدا پیدا کردیم! نگو همه از نیم ساعت قبلش سوار شده بودن! اینجا حرکت اتوبوس و .. بسیار بموقع ست و اگه یکمی دیر برسی قطعا جا میمونی. بعد از یه ساعت رسیدیم و ما هم دوباره پیاده به سمت هتل رفتیم و استراحت کردیم. غروب دوباره رفتیم میدون دومو و اطرافش. یکمی گشتیم و چندتا عکس گرفتیم. شب های میدون دومو واقعا قشنگه. در کنارش به چندتا فروشگاه ایتالیایی هم سرزدیم و یکمی سوغاتی خریدیم. قیمت هاشون مناسب بود. یه نکته ی بامزه هم بگم. برای خرید به فروشگاه Primark هم رفتیم (بهشون سر بزنید چون قیمت هاشون مناسبه و تنوع اجناس بسیار بالاست. تقریبا همه چی دارن)و موقع حساب کردن، صندوقدار ازم پول خورد میخواست ولی انگلیسی بلد نبود که بهم بگه. داشت به همکارش میکفت که بلد نیستم و تو بگو و .. دقت کردم دیدم داره اسپانیایی صحبت میکنه.

بهش گفتم اسپانیایی هستی؟ گفت نه، آرژانتینی. خلاصه بهش گفتم من اسپانیایی هم متوجه میشم و نیازی نیست انگلیسی بگی و خوشحال شد. توی ایتالیا بجای انگلیسی یا ایتالیایی، اسپانیایی حرف زدیم و تجربه ی جالبی بود. بدلیل شباهت زبان اسپانیایی و ایتالیایی، خیلی از مردم ایتالیا هم اسپانیایی متوجه میشن و این خیلی خوبه. برای شام هم یکی از رستوران های خیابون دانته رو انتخاب کردیم و کباب دنده و لازانیا و نوشیدنی سفارش دادیم که فوق العاده بود.

undefined
شام در خیابان دانته

هزینه های روز ششم: 

ناهار مرکز خرید دو نفر 21 یورو

شام در خیابان دانته دو نفر 63 یورو

روز هفتم:

امروز برای ونیز رویایی بلیط داشتیم. باورم نمیشد! همیشه دوست داشتم ونیز رو ببینم. خیلی تعریفش رو شنیده بودم. صبحونه ی آخر رو خوردیم و با مترو به ایستگاه قطار رفتیم. از هتل ما تا اولین ایستگاه مترو پیاده روی کمی داشت و راحت رفتیم. 

undefined
 بلیط قطار میلان – ونیز
undefined
استفاده از گوگل مپ برای رفتن به ایستگاه

بلیطمون برای ساعت 11:45 بود. خیلی راحت قطارمون رو پیدا کردیم و سوار شدیم. برای دیدن ونیز خیلی ذوق داشتم. به شوق دیدن ونیز از مسیر لذت بردیم و حدودا ساعت 2:15 ظهر رسیدیم. قبل از ایستگاه اصلی ونیز یه ایستگاه دیگه هم هست (Mestre) که چون اونجا قیمت هتل ها پایین تره خیلی ها اونجا اقامت میکنن ولی من توصیه نمیکنم. چون لذت ونیز به اینه که مرکز شهر اقامت کنی و تا دیروقت بیرون بگردی و شب هم با خیال راحت ظرف 5 دقیقه برسی به هتل. من هتل Rio رو برای دو شب اقامت رزرو کرده بودم. هیچ پیش پرداختی هم نخواسته بودن. یه هتل که ظاهرش قدیمی ولی داخلش مدرن بود.

مثل هتل های دیگه ونیز آسانسور هم نداشت و خب بردن چمدون یکمی سخت بود. اول بگم که چطوری به هتلمون رسیدیم. هتلمون نزدیک میدون سن مارکو، یعنی قلب ونیز بود. اول از ایستگاه قطار چک کردم باید کدوم ایستگاه پیاده شیم و بعدش بلیط اتوبوس آبی رو خریدم و سوار شدیم. حدودا 11 ایستگاه طول کشید تا رسیدیم. هوا گرم و شرجی بود  خب اونایی که به آب حساسن ممکنه یکمی حالشون بد شه ولی ما اذیت نشدیم. تاکسی آبی راحت تره ولی خب گرونتره دیگه. بالاخره رسیدیم و تا هتل هم پیاده شاید فقط 5 دقیقه بود.

هتلمون توی یه خیابون پر جنب و جوش و بسیار جذاب بود. مسئول پذیرش هم خیلی خوش برخورد بود. خودش چمدونمون رو از پله ها بالا برد. اتاقمون کوچیک ولی مدرن بود.  ویوی زیبایی هم به خیابون داشت. توی اتاق گاوصندوق نبود ولی ما با خیال راحت پول نقد رو توی چمدون گذاشتیم و اتفاقی نیفتاد. خیلی گرسنه بودیم و خیلی هم ذوق داشتیم که زودتر توی شهر بگردیم. زود وسایلمون رو جابجا کردیم و رفتیم بیرون. 

undefined
ایستگاه قطار ونیز
undefined
تاکسی آبی
undefined
ونیز زیبا
undefined
کوچه پس کوچه های ونیز
undefined
ویوی اتاقمون در هتل Rio

اول توی کوچه پس کوچه ها یکمی قدم زدیم و چند تا عکس گرفتیم تا به میدان سن مارکوی معروف رسیدیم. شلوغ و جذاب بود. یکمی گشتیم و بعدش دیگه گرسنگی به ما غلبه کرد. همون نزدیکی ها یه رستورانی رفتیم که بنظر غذاهاش جذاب بود. من اسپاگتی با میت بال سفارش دادم و مینا هم پاستاکاربونارا که هر دو عالی بودن. من خیلی اهل پاستا نیستم ولی اینجا عاشق پاستا شدم و از اونموقع هر از گاهی تو خونه پاستا به سبک ایتالیایی درست میکنم.  در مورد قیمت غذاها در ونیز هم باید بگم کلا قیمت ها بالاست و خب ونیز یه شهر کاملا توریستیه و مثل ما توی تابستون بری که دیگه پر از توریسته. ولی خب متوجه شدم قیمت رستوران های اطراف سن مارکو به طرز قابل توجهی بالاتره. خب اکثرا توی فضای باز هستن و یه ویویی هم به سن مارکو دارن. ولی تو کوچه پس کوجه هاش هم رستوران های خیلی خوبی داره. حجم غذاها هم کاملا یه نفره هست و دو نفری نمیشه سیر شد. 

undefined
 نمایی از میدان و کلیسای سن مارکو
undefined
 ناهار در سن مارکو

دیگه حسابی سیر شدیم و خیالمون راحت شد و رفتیم توی کوچه پس کوچه ها. فروشگا های مختلفی هم بودن ولی ما قصد خرید توی ونیز نداشتیم! فقط میخواستیم چند تا مگنت و چیزای تزیینی بعنوان یادگاری و سوغاتی بخریم. کوچه ها باریک، شلوغ و جذاب بودن. قدم زدن توی این کوچه ها حس وصف ناپذیری داشت. بنظرم ونیز یه انرژی خاصی داره که به آدم منتقل میشه. من که عاشقش شدم و دوست دارم هربار که به ایتالیا سفر میکنم یه سری به ونیز هم بزنم! خلاصه کلی لذت بردیم و بعدشم ژلاتو خریدیم و توی راه مشغول خوردن شدیم. راستی بعنوان یادگاری ماسک ونیزی هم خریدیم که جزو سوغاتی های معروف اینجاست.

از این ماسک ها که توی بالماسکه استفاده میشه. و اما شب های ونیز.. بهتره بگم شب های میدون سن مارکو! همونطور که گفته بودم، دور میدون رستوران های مختلفی داره که کلی صندلی هم توی فضای باز چیدن و موسیقی زنده ی فوق العاده ای هم دارن. بهتره بگم موسیقی کلاسیک و اصیل، نه از این موسیقی های خیابونی. نوازنده ها هم همه درجه یک هستن. احساس میکنی رفتی کنسرت موسیقی کلاسیک. فضای جذابی داره. میتونی همینطوری اونجا بایستی و لذت ببری یا اینکه مثل ما نوشیدنی هم سفارش بدی و بشینی و حسابی کیف کنی.

undefined
 ویترین مغازه ای در ونیز
undefined
 ماسک بالماسکه
undefined
ژلاتو در ونیز
undefined
زیبایی های ونیز
undefined
موسیقی زنده در سن مارکو

هزینه های روز هفتم: 

بلیط اتوبوس آبی دو نفر رفت و برگشت 21 یورو

ناهار دو نفر 46 یورو

بستنی دو عدد 8 یورو

روز هشتم: 

امروز برنامه داشتیم که جاهای معروف ونیز رو ببینیم. ولی نمیخواستیم تند و تند فقط بریم و عکس بگیریم و تیک بزنیم که رفتیم! میخواستیم کاملا در لحظه باشیم و لذت ببریم. صبحونه ی هتل ساده ولی جذاب بود. دقیقا چیزهای رو داشت که من و مینا برای صبحونه دوست داریم: کاپوچینوی عالی، کروسان، بیکن و پنیر باکیفیت. همین برای ما کافیه! برای نوشیدنی هم باید سفارش میدادی و خودشون برات سر میز میاوردن. همه چی ساده و صمیمی بود. بعد از صبحونه رفتیم ونیز گردی. اول با گوگل مپ به سالن اپرا رفتیم. جزو جاهای دیدنی و قشنگ ونیز هست. بعدش هم به پل Rialto ی معروف رفتیم. روی پل و اطرافش خیلی شلوغ بود و به سختی تونستیم عکس بگیریم.

بعدش توی راهمون به کلیسای Frari رسیدیم. کلیسای عظیم و قشنگی بود. از داخلش هم دیدن کردیم. بعد هم رفتیم موزه ی داوینچی. موزه ورودی داشت و ما هم پرداخت کردیم چون دلم میخواست آثار داوینچی رو ببینم. راستش من نمیدونستم داوینچی علاوه بر اینکه نقاش بوده، مهندس و معمار هم بوده. آثار زیادی هم ازش بود. اختراعات جالبی هم داشت. یه قسمتی هم بود که میتونستی لوازم چوبی رو کنار هم بچینی و ببینی میتونی طرحی شبیه داوینچی خلق کنی. جند نفر اونجا داشتن امتحان میکردن. چالش جالبی بود.

در مورد هر اثر یا اختراع داوینچی هم توضیحات مربوطه بود و همه رو خوندم و جالب بود. یه قسمتی هم برای خرید سوغاتی بود و کارت پستال های قشنگی داشت و من هم خریدم. در مورد جاهای دیدنی ونیز، جاهای اصلی همین ها هستن و بنظرم بقیه ی وقت رو باید توی کوچه پس کوچه های ونیز غرق شد و لذت برد. تمام شب ها هم باید سن مارکو باشی و از موسیقی زنده و شب های زنده ش لذت ببری. 

undefined
صبحونه ی هتل Rio 
undefined
سالن اپرا
undefined
نمای خونه های ونیزی
undefined
پل Rialto
undefined
نمای پل Rialto
undefined

کوچه پس کوچه های ونیز

undefined
کلیسای Frari
undefined
یکی از اختراعات داوینچی
undefined
لوازم بازسازی طرح داوینچی

برای ناهار هم اول به هتل رفتیم و لباسمون رو عوض کردیم و بعدش به رستوران پایین ساختمون هتلمون رفتیم و توی فضای باز نشستیم و برگر و لازانیا سفارش دادیم. خیلی خوشمزه بود. 

undefined
ویوی رستوران
undefined
نمای هتل Rio

به هتل برگشتیم و یکمی استراحت کردیم. برای عصر برنامه ی گوندولا سواری داشتیم. مگه میشه بری ونیز و سوار گوندولا نشی؟ توی ونیز گوندولا ایستگاه های مختلفی داره و تقریبا هرجا نزدیک آب وایستی گوندولا گیرت میاد. ما هم نزدیک یکی از این ایستگاه ایستادیم و منتظر شدیم. کم کم خورشید داشت غروب میکرد و باید زودتر سوار میشدیم. زمان خوبی بود چون اونقدر گرم نبود که نشه لذت برد. فقط برای عکاسی نور زیاد مناسب نبود و راستش عکاسی اولویت اول ما نبود. شخصا ترجیح میدم هرجایی میرم اول از اونجا لذت ببرم و بعدش چندتا عکس خوب هم بگیرم. برای گوندولا ما دنبال دو نفر دیگه هم میگشتیم تا بتونیم هزینه ها رو تقسیم کنیم. چون شما یه گوندولا رو اجاره میکنی و دیگه به تعداد نفرات کاری ندارن.

از شانس خوبمون، یه زوج بزریلی  (هکتور و جسیکا) رو دیدیم که اونا هم دنبال دو نفر میگشتن. جسیکا به ما گفت میخواین با هم سوار شیم؟ ما هم  که از خدامون بود! اونا ماه عسل اومده بودن ونیز. یکمی با همصحبت کردیم. بعدشم که راننده ی گوندولا اومد و سوار شدیم. هر چی از جذابیت گوندولا سواری بگم کم گفتم! دقیقا همونطوری بود که توی عکس ها و فیلم ها و مستندها دیده بودم. شاید هم جذاب تر! راننده هم پسر جوونی بود که میگفت این شغل معمولا از پدرهامون به ارث میرسه و از اونا یاد میگیریم و کار هر کسی هم نیست! واقعا هم راست میگفت. گوندولا یه قایق دراز و باریکه که رد کردنش از کانال های باریک ونیز خیلی سخته! من و مینا کلی با راننده صحبت کردیم.

میگفت خیلی خوبه که شما در مورد ونیز و گوندولا و ایتالیا اینهمه اطلاعات دارید. یه سری میان اینجا و اصلا اسم گوندولا رو نمیدونن و بهش می گن "قایق"! یا میان ونیز و میگن میخوایم برج پیزا رو هم ببینیم! (که توی یه شهر دیگه ست!) فکر میکنن ایتالیا کلا یه شهره و اصلا در موردش اطلاعات ندارن! راستش برای من خیلی عجیب بود چون از قدیم برنامه های زیادی در مورد فرهنگ و مردم ایتالیا دیده بودم و همیشه دوست داشتم به ایتالیا سفر کنم. خلاصه از اینکه در مورد کشورشون میدونیم خوشش اومد و نهایتا هم من و مینا با جسیکا و هکتور و راننده ی گوندولا یه عکس یادگاری گرفتیم. تجربه ی فوق العاده ای بود. همزمان که روی آب ها بودیم و از کانال ها عبور میکردیم خورشید هم غروب کرد و منظره ی زیبایی خلق شد.

undefined
گوندولای زیبا و غروب افتاب
undefined
بر روی آب ها
undefined
گوندولا سواری

شب آخرمون برای تور ونیز بود. دیگه به هتل برنگشتیم و مستقیم برای شام زودهنگام رفتیم. تصمیم گرفتیم این بار یکی از رستوران های کوچه پس کوچه ها رو انتخاب کنیم. و انتخاب خوبی هم بود. هم فضای داخلی رستوران قشنگ بود و هم غذاها خوشمزه بودن. فتوچینی با میگو و پنه عربیتا سفارش دادیم. برای دسر هم پاناکوتا. کلا دوست داشتم دسرهای ایتالیایی رو توی خود ایتالیا امتحان کنم و انصافا خوشمزه بود. بعدشم رفتیم میدون سن مارکو و فضای قشنگش و مثل شب قبل موسیقی زنده و لذت بردن از زندگی! یک از گروه های موسیقی اونجا هم یه ویولونیست عالی داشت که اجراش فوق العاده بود. چند تا از آهنگ های خواننده ی معروف ایتالیایی بوچلی Bocelli رو هم اجرا کردن و ما هم که طرفدارش هستیم و کلی لذت بردیم.

تا آخر شب بیرون بودیم و بعدشم به هتل رسیدیم و تصمیم گرفتیم برای شب آخر کافه ی نزدیک هتل رو هم بریم و خوش بگذرونیم. ساعت از 1 گذشته بود که به هتل برگشتیم. لوازممون رو جمع کردیم چون فردا باید به رم برمیگشتیم. خیلی خوشحال بودم که سفر من اینجا تموم نمیشه و دوباره چند روزی رو توی رم پیش مینا هستم. 

undefined
شام در ونیز
undefined
 فضای رستوران
undefined
 فضای رستوران

هزینه های روز هشتم: 

ورودی موزه داوینچی نفری 9 یورو

گوندولا دو نفر 40 یورو (اجاره هر گوندولا 80 یورو)

شام دو نفر 39 یورو

روز نهم: 

صبحمون رو با صبحونه و کاپوچینوی خوشمزه ی هتل شروع کردیم. وسایلمون رو هم که جمع کرده بودیم. دوباره با اتوبوس آبی به ایستگاه قطار ونیز رفتیم. بلیطمون رفت و برگشت بود و این بار پولی ندادیم. ساعت 10:30 برای رم بلیط داشتیم و قطار بموقع حرکت کرد. حدودا ساعت 2:30 ظهر به رم (ایستگاه قطار تTermini) رسیدیم. بعد هم با مترو به خونه رفتیم. دوست مینا هم زحمت کشیده بود و برای ناهار پاستای خوشمزه پخته بود و سه تایی خوردیم. برای شب هم مینا از چند وقت قبل بلیط سینما گرفته بود. استراحت کردیم و غروب راه افتادیم که بریم سینما. سینما مرکز شهر بود و از اونجایی که با خونه فاصله داشت زودتر راه افتادیم و با مترو و بعدشم اتوبوس به سینما رسیدیم.

یکمی زودتر رسیدیم تا ببینیم اوضاع چطوریه. همه چیز مرتب بود. بلیطمون هم برا 9:30 شب بود. و چه فیلمی! اوپنهایمر معروف! قبلش از سوپر ساندویچ کلاب خریدیم و خوردیم چون گرسنه مون بود و شام نخورده بودیم. فیلم سرساعت شروع شد. و سورپرایزش این بود که اوپنهایمر رو به ایتالیایی دوبله کرده بودن و حتی زیرنویس انگلیسی هم نداشت!! خیلی شوکه شدیم و خنده مون هم گرفته بود! مینا و دوستش داشتن ایتالیایی یاد میگرفتن و خب تا حدی متوجه میشدن. من هم تنها خوشبختیم این بود که زبان ایتالیایی خیلی شبیه اسپانیاییه و فقط تلفظ هاش فرق داره و تا یه حدی متوجه میشدم! ولی نکته اینجا بود که اوپنهایمر 3 ساعت بود و کی میخواست کل این 3 ساعت بشینه و دوبله ی ایتالیایی ببینه! اصلا نصف جذابیت اوپنهایمر به صدا و لهجه ی کیلین مرفیه!Cilian Murphy خلاصه هر طوری بود 1 ساعت نشستیم.

هر کدوممون هم فکر میکردیم اون یکی حتما دوست داره ببینه. تازه من خوابم هم گرفته بود. خلاصه با هم حرف زدیم و تصمیم گرفتیم بریم. و چه تصمیم بجا و درستی بود! چون من بعدا اوپنهایمر رو به زبان اصلی دیدم و واقعا فیلم عمیق و قشنگی بود و بنظرم دیدنش توی سینما سخت بود. باید بشینی ریلکس توی خونه ببینی و لذت ببری. این شد که تصمیم گرفتیم بریم کافه ی انگلیسی نزدیک سینما و دور هم باشیم. یه خواننده ی زن خوش صدا هم بود که انگلیسی میخوند و کلی لذت بردیم. کلی حرف زدیم و خندیدیم و اون شب واقعا خوش گذشت. آخر شب هم با مترو برگشتیم خونه. شب به یاد موندنی شد.

undefined
مسیر ونیز – رم
undefined
میدان جمهوری در نزدیکی سینما

هزینه های روز نهم: 

بلیط مترو نفری 3.5 یورو

بلیط سینما نفری 8 یوورو

ساندویچ کلاب نفری 3 یورو

کافه انگلیسی سه نفر 40 یورو

روز دهم: 

برای امروز تصمیم داشتیم بریم یکی از سواحل رم که البته فاصله ش تا مرکز شهر زیاده و تا خونه که دیگه خیلی زیاد میشد. گوشیمون رو که چک کردیم دیدیم هوا بسیار گرمه و حتی گوشی هم اخطار داده که امروز اونجا هوا خیلی گرمه. قطعا اگه میرفتیم گرمازده میشدیم بنابراین دیگه برنامه ی ساحل رو کنسل کردیم و گذاشتیم برای دفعات بعدی که اگه قسمت شد دوباره پیش مینا رفتم، بریم. هوا اونقدر گرم بود که عملا جای خاصی نمیشد رفت. من و مینا به یکی از فروشگاه های زنجیره ای رفتیم و دیگه من آخرین سوغاتی های خوردنی رو هم خریدم تا خیالم راحت شه. ناهار هم خونه بودیم و مینا برامون خوراک برنج و گوشت پخت و که خیلی خوشمزه بود. برای عصر که هوا یکمی خنک تر شد تصمیم گرفتیم بریم محله ی Trastevere که خیلی تعریفش رو شنیده بودم.

با مترو و اتوبوس به اونجا رسیدیم. عجب نایت لایفی داشت.  کوچه پس کوچه ها پر از آدم و رستوران بود. جای خیلی باصفایی بود. کلی پیاده روی کردیم و لذت بردیم. یه ظرف میوه ی خرد شده هم خریدیم و توی راه خوردیم. برای شام هم یه رستوران خوب انتخاب کردیم و غذاهای گوشتی سفارش دادیم که البته نسبت به قیمتش حجمش کم بود ولی در کل خوب بود. جالب بود به ازای هر نفر باید یه چیزی سفارش میدادیم. بعد از شام هم تا رودخونه ی Tiber و پل شلوغ و معروفش رفتیم و آخرشب دوباره با اتوبوس و مترو به خونه برگشتیم. آخرین شب من توی رم، شب قشنگی بود. 

undefined
میوه خرد شده
undefined
 نمایی از پل رودخانه ی Tiber

هزینه های روز دهم: 

میوه خرد شده 3 یورو

بلیط مترو 3.5 یورو

شام 3 نفر 60 یورو

روز یازدهم و آخر: 

امروز روز آخرم توی رم زیبا بود. صبح آخرین صبحونه رو هم دور هم خوردیم که خیلی چسبید. بعدشم چمدونم رو بستم و خدا رو شکر مشکلی بابت اضافه بار نداشتم. قبل از ناهار با بچه ها دور هم بودیم و کلی حرف زدیم. برای ناهار هم از قبل برنامه داشتم که براشون غذای ایرانی بپزم و چی بهتر از زرشک پلو با مرغ که جزو بهترین غذاها برای معرفی کردن سبک آشپزی ایرانیه. خلاصه زرشک پلو با مرغ رو با کلی زرشک و زعفرون پختم. دوست هندیشون هم برای ناهار با ما بود (همون که برای خوشامدگویی غذا پخته بود) و از غذا خوشش اومد. عطر و طعم زرشک پلو و زعفرونش ما رو به ایران برد. این هم شد آخرین ناهار در رم. عصر هم که دیگه باید کم کم به فرودگاه میرفتم.

مینا هم با من اومد. هر چقدر اصرار کردم که خودم میرم قبول نکرد. حدودا 2 ساعت طول کشید که به فرودگاه برسیم. اول با مترو به ایستگاه Termini رفتیم و از اونجا قطارهای مخصوص فرودگاه فیومیچینو رو سوار شدیم. قبلش از طریق دستگاه بلیط خریدیم و نکته اینجاست که حتما بلیطش رو باید validate کنید. یه دستگاهی هست که بلیط رو داخلش میذارید و validate میشه. البته که اونجا کارکنانی هستن که مشکلی پیش بیاد راهنمایی میکنن و جای نگرانی نیست. 

خلاصه به فرودگاه رسیدیم. چمدونم رو تحویل دادم و دیگه باید با مینا خداحافظی میکردم و از گیت رد میشدم. لحظه ی سختی بود واقعا.. خیلی جلوی خودم رو گرفتم که اشک نریزم و اون لحظه موفق شدم و بهش گفتم بزودی همو میبینیم (که خدا رو شکر همینطور هم شد). ولی بعدش که از گیت رد میشدم و دیگه مینا پیشم نبود، اشکم در اومد. همیشه جدایی از عزیزان سخته. بصورت رندوم هم مسئول گیت با یه سواب ازم نمونه ی کف دست و روی کفش گرفت و همون لحظه با دستگاه چک کرد و مشکلی نداشت. ما ایرانی ها همه جا برای همه چی باید آماده باشیم! 

هنوز وقت داشتم و دیگه گفتم با سکه هام آخرین کاپوچینو رو هم توی فرودگاه بخورم. خیلی چسبید. پرواز هم بموقع انجام شد. پرواز برگشت ساعت 10:10 شب به وقت رم بود. برعکس پرواز رفت، صندلی های خالی هم دیده میشد. پذیرایی امارات ایرلاین هم خوب بود و حدودا ساعت 6 صبح به وقت محلی به دبی رسیدیم. چون فرودگاه دبی بزرگه اول گیت پرواز رو پیدا کردم و بعدش با خیال راحت منتظر شدم. نهایتا ساعت 10:30 به تهران رسیدیم. برام جالب بود که دلم برای ایران تنگ شده بود. معمولا بعد از سفرهای طولانی هم همچین حسی نداشتم ولی اینبار دلم برای ایران، خانواده و گربه هام تنگ شده بود.

سفر لذت بخشی بود و امیدوارم اوضاع کشورمون طوری بشه که همه ی مردم بتونن سفرهای اینچنینی و بهتر برن و با فرهنگ کشورهای دیگه هم آشنا شن. هر چقدر بیشتر سفر کنی، قطعا ذهنت بازتر میشه و در نهایت میفهمی که همه ی مردم در همه جای دنیا با وجود زبان و فرهنگ های متفاوت، یکی هستن و چیزی که توی دنیا مشترکه عشق هست. 

undefined
صبحانه ی روزآخر
undefined
 بلیط قطار برای فرودگاه
undefined
در قطار به سمت فرودگاه
undefined
فرودگاه فیومیچینو
undefined
در صف
undefined
کاپوچینو در فرودگاه
undefined
شام پرواز رم-دبی
undefined
 فرودگاه دبی
undefined
صبحانه ی پرواز دبی-تهران
undefined
 بخشی از سوغاتی های تزیینی
undefined
بخشی از سوغاتی های خوردنی

هزینه های روز یازدهم: 

بلیط قطار برای فرودگاه هر نفر 14 یورو

کاپوچینو در فرودگاه 3 یورو

 

نکات پایانی:

1- این دومین سفرنامه ی من در لست سکند بود. پیش تر، سفرنامه ی اسپانیا رو نوشته بودم. امیدوارم هر کم و کاستی رو همچنان به حساب کم تجربگی من بذارید.

2- سبک نوشتاری من بصورت عامیانه و غیرادبی هست و دوست دارم مستقیم و راحت با مخاطب ارتباط برقرار کنم. امیدوارم که دوست داشته باشید.

3- چون سفر من فقط جنبه ی توریستی نداشت و برای دیدن خواهر عزیزم هم رفته بودم، فقط در تب و تاب رفتن به جاهای دیدنی نبودم و خیلی وقت ها فقط میخواستیم از با هم بودن لذت ببریم. پس شما برنامه ی سفر رو با توجه به اولویت های خودتون بچینید.

4- در مورد عکاسی از جاهای معروف، چون عکس های زیادی توی اینترنت هست من سعی کردم از زاویه ی دیگه ای ازشون عکس بگیرم که کمی متفاوت باشه.

5- در مورد هزینه ها هم معمولا جزییات رو مینویسم تا خواننده درک بهتری از مخارج پیدا کنه و بتونه راحت تر برای سفر بودجه بندی کنه. میدونم الان دلار و یورو خیلی گرونه و سفر کردن خیلی سخت شده ولی خب اگه اولویت شما سفر باشه، راهش رو پیدا میکنید.

6- در مورد غذاها و نوشیدنی هم اگر گوشت حلال و نوشیدنی غیرالکلی براتون مهم هست، حتما همه جا سوال بپرسید. چون توی ایتالیا بعضا بخاطر طعم، توی تیرامیسو هم کمی از الکل استفاده میکنن.

7- در مورد جاهای دیدنی هم چون توضیحات کامل توی اینترنت هست، من دوباره نخواستم تکرار کنم و بیشتر هدفم بیان حس و حال خودم  برای مخاطب بوده.

8-  همونطور که خودتون میدونید، نظرها در مورد هتل، جاهای دیدنی و غذا بر اساس سلایق آدم ها متفاوت هست و هر چیزی که نوشتم نظر شخصیم بوده.

9-  همیشه ایتالیا و مردمش رو دوست داشتم و بعد از سفر، نظر مثبتم نسبت بهشون دو چندان شده. شاید نظر شما متفاوت باشه.

10- چون توی سفرنامه ی اسپانیا در مورد مدارک ویزا، رزرو هتل، خرید بلیط و .. توضیح داده بودم، نخواستم دوباره تکرار کنم. اگر در مورد هر کدوم از اینها سوالی داشتید، خوشحال میشم بتونم بهتون کمک کنم. امیدوارم این سفرنامه کمک کنه سفر راحت تری داشته باشید.

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر