سفرنامه اتریش، ایتالیا، مجارستان، چک، سوئد (قسمت چهارم)

4
از 22 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
سفرنامه اتریش، ایتالیا، مجارستان، چک، سوئد (قسمت چهارم)

سالزبورگ
زادگاه موتسارت
در راه برگشت از ایتالیا سری هم به سالزبورگ یکی از شهرهای اتریش زدیم. در اینجا شاهرخ سه تا اتاق در اکوتوریست رزرو کرد این اکوتوریست ها مکان هاییست بسیار آرام و ساکت که برای تمدد اعصاب استفاده می شود و قیمت هر اتاق آن 30 یورو بود. در حاشیه سالزبورگ در میان دهکده ای رویایی. تنها چیزی که به وفور یافت می شد سکوت و آرامش بود که از طرفی برای ما خیلی ماءنوس نبود.

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

بچه ها در پارک

سفرنامه اتریش

امیرپارسا - عادل - صدرا

گروهی از نوازندگان محلی که در پارک بزرگ مرمر سالزبورگ مراسم اجرا می کردند و مردم را سرگرم می کردند.

سفرنامه اتریش

برای این عکس صبح ساعت 5 و نیم از خواب بلند شدم تا بتوانم طلوع خورشید را ثبت نمایم.

سفرنامه اتریش

در راه برگشت و صرف آخرین ناهار شاهرخ و همسرش برای ما سورپرایزی داشتند. ماهی سوخاری به روشی منحصر به فرد درکنار رودخانه

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

منزل موتسارت

سوئد
گوتنبرگ

سفرنامه اتریش

سوئد یکی از دموکرات ترین کشورهای دنیاست و به کشور هزار دریاچه نیز مشهور است حدود نود هزار ایرانی در آن زندگی می کنند و همه کم و بیش با کیفیت زندگی در آنجا آشنا هستند. سه شنبه با ذوق و اشتیاقی وصف نشدنی برای دیدن عموی عزیزم که از آخرین دیدارمان نزدیک ده سال گذشته بود بی قرار و عجول رفتم فرودگاه وین. اجازه بدهید از نحوه برنامه ریزی به سوئد تعریف کنم. دنبال پرواز های ارزان قیمت بودم از طریق یکسری خطوط خاص ، همزمان از عمو هم خواستم که قیمت بلیط معمولی را چک کند که خب این کارو کرد و حدود 600 یورو با ایمیل به من اطلاع داد من دیدم که خیلی بالاست بنابراین از شاهرخ خواهش کردم که برام از خط برلین ایرلاین بلیط رزرو کنه که قیمت آن بلیط 292 یورو شد به خاطر صرفه جویی در هزینه ها تصمیم گرفتم دو روزه بروم به عمو سر بزنم و برگردم بنابراین بهتر بود که تنها این کار انجام میشد. این خط هوایی پرواز های ارزان قیمتی دارد خب بهتر می دانید که شرایط خاصی هم دارند ازجمله محدودیت در بار و کاهش کیفیت پذیرایی در حین پرواز که طبیعی هم هست. وقتی که رسیدم گوتنبرگ از عمو در مورد قیمت بالای بلیط سوال کردم که چرا اینقدر گران قیمت گرفته و خیلی ساده گفت برای سه نفر قیمت خیلی مناسبی بود که من هاج و واج دهانم باز ماند و تازه فهمیدم که چه کلاهی بر سرم رفته یعنی نه تنها این بلیط ارزان در نیامد بلکه حدود 90 یورو هم بیش تر از پرواز مستقیم از وین به گوتنبرگ شد و علت آن هم توقف در برلین بود که دو مسیر حساب میشد و اگر من با اتریش ایرلاین پرواز کرده بودم هم ارزانتر می شد و هم راحت تر با زمان کمتر.

تازه در زمان برگشت هم اتفاق عجیبی افتاد. ساعت پروزا حدود 7 بعد از ظهر از گوتنبرگ به برلین مشکلی پیش نیامد و در برلین پیاده شدیم که سوارپرواز بعدی برلین وین بشویم تشریفات معمول انجام شد و من بر روی بال سمت چپ کنار پنجره نشسته بودم و کمربند ها را بستیم و موتور هواپیما روشن شد تا آماده بلند شدن بشود چند دقیقه ای طول کشید که من صدای عجیبی از موتور سمت چپ هواپیما می شنیدم هی گوش کردم دیدم صدای عجیب و غریبیه و نباید همچین صدایی بدهد. از پنجره بیرون را نگاه کردم حرکت خاصی ندیدم تکنیسین ها و افرادی که روی باند بودند خیلی طبیعی به کار خودشان مشغول بودند چند دقیقه گذشت صدا قطع نشد برگشتم چهره مسافران عقبی رو نگاه کردم شخصی که کنارم نشسته بود را چک کردم که ببینم این تعجب در چهره آنها هم نمودی دارد یا خیر هیچ خبری نبود و من مطمئن شدم که اشکال از گوشهای بنده است که شاید به خاطر آب تنی بود که در دریای سوئد کرده بودم خلاصه هواپیما از زمین بلند شد ولی آن صدای عجیب همچنان در گوش های من ادامه داشت بعد از نیم ساعت که نزدیک مرزهای هوایی اتریش بودیم خلبان به آلمانی شروع به صحبت کرد و بعد از دو دقیقه همهمه ای بین مسافران بلند شد و قیافه ها درهم و صدا غر و لند فضا رو پر کرد از بغل دستی پرسیدم که مسئله چیه گفت ظاهرا موتور سمت چپ دوچار مشکل فنی شده است باید برگردیم برلین و منتظر پرواز بعدی بشویم آنجا بود که خیالم از گوشهایم راحت شد. هواپیما برگشت و همه پیاده شدند حدود ساعت یازده بود در سالن بعضی ها خسته و دراز کشیده گوشه ای بعضی ها عصبانی و دنبال مسئولی تا عصبانیتشان را سر آنها خالی کنند خلاصه کاشف به عمل آمد که دوتا پروزا ساعت حدود 11:30 و 12:30 در برلین می نشیند و مسافران باید تقسیم شوند بین این دو پرواز آنجا بود که روح تمدن اروپایی خودش را نشان داد. همه هجوم می اوردند به طرف گیت که زودتر با پرواز اولی برگردند و چه صحنه هایی عجیبی شاهد بودم از هل دادن و بگو مگو گرفته تا منازعه و پرخاشگری و من متعجب که اینها همان آدمهای متشخص یکساعت قبل هستند. خلاصه سوار پرواز اولی شدم با رعایت صف بدون هل دادن البته و حدود ساعت یک بامداد بود که رسیدم به فرودگاه وین با مترو مستقیم آمدم داخل شهر اصل داستان این بود که چون موبایل نداشتم و رسیدن من با تاخیر مواجه شده بود نگران بودم افراد منتظر در خانه الان چی فکرمی کنند چون من باید حدود 9:30 خانه می بودم ولی الان ساعت یک و نیم بامداد بود . در مترو تا به داخل شهر برسیم با هزار مکافات و خجالت از دو نفر موبایلشان را گرفتم و زنگ کوتاهی زدم خانه و گفتم که سالم هستم و خودم میام خانه ولی چه اشتباهی کردم که نمیدانستم آن موقع شب وقتی میرسم داخل شهر اولین چیز که لازم دارم آدرس خانه شاهرخ بود که بلد نبودم از شانس بد من تلفن عمومی هم هیچ رقمه جواب نمی داد و درخواست من از یکی دو نفر برای استفاده از موبایلشان هم بی نتیجه بود مانده بودم که چه کاری می توانم انجام بدهم که باز با هزار مصیبت که همه به دیده شک و تردید به آدم نگاه می کنند چون آن وقت شب معمولا افراد خاصی بیرون هستند با تلفن کوتاهی به شاهرخ گفتم که بیاید دنبال من و شاهرخ هم ساعت یک و نیم آمد ولی باز این مترو اینقدر بزرگ بود که من آنسوی ایستگاه منتظر شاهرخ بودم و این بنده خدا سوی دیگر به دنبال من. بعد از کلی من بگرد شاهرخ بگرد همدیگر را یافتیم برگشتیم منزل از حالت صورتها متوجه شدم که خیلی هم نگران نشده بودند آنوقت بود که خودم نگران خودم شدم که از نبودنم چه رضایتی موج می زند بین دوستان حاضر.

مسیرهایی که مبدا و مقصد برلین نباشند یک توقف اجباری در برلین خواهند داشت و این یعنی اینکه این پرواز معمولا دیگه ارزان نخواهد بود و زمان آن نیز طولانی تر خواهد شد ولی خب مهم نبود حدود ساعت 2.30 بعد از ظهر رسیدم فرودگاه گوتنبرگ و از قبل هماهنگی های لازم با عمو انجام شده بود که قراربود بیاید فرودگاه دنبال من بنابراین نیازی به داشتن آدرس منزل نبود. از کریدور آمدم بیرون و وارد سالن شدم که طبقه بالا بود و مستقبلین طبقه پایین بودند و باید از پله برقی می رفتم پایین همه از بالا نگاه میکردند آشنایانشان را پیدا می کردند و بعد از پله پایین میرفتند ؛ من دنبال یه مرد 65 ساله سرحال، خوش قیافه شیک پوش با موهای جوگندمی قد 175 سانت بودم حال از طبقه بالا هی نگاه کن این ور سالن اون ور سالن ولی خبری نیست از پله برقی رفتم پایین دوری زدم خبری نبود منتظر چمدانم شدم آن را هم تحویل گرفتم ولی انگارکه در جزیره فراموش شدگان هستم ده دقیقه گذشت بیست دقیقه گذشت کم کم شروع کردم به فکر و خیال و تجزیه تحلیل اتفاقات ممکن و علت نیامدنش که چه اتفاقی ممکنه افتاده باشد یعنی فراموش کرده بیاد یا نخواسته بیاد یا زمان اشتباه متوجه شده یا مسئله ای دیگر پیش آمده لب تاب در آوردم تا ببینم که آن لاین هست یا خیر و شماره تلفن از لیست تلفن داخل لب تاب در بیارم با مکافات به اینترنت وصل شدم ولی خبری ازش نبود بستم گذاشتم تو کیفش نیم ساعت گذشته بود سالن خالی شده بود گیچ و منگ که حالا چه کار کنم آدرس چجوری پیدا کنم از کی بگیرم دیگه از بس که تو سالن نگاه کرده بودم چشمام درست نمی دید موبایل هم نداشتم که یک دفعه چهره آشنایی با دسته گلی از در وارد شد گل از گلم شکفت پریدم بغلش کردم و کلی خوشحال شدم. بعد پرسیدم که علت دیر آمدن شما چی بود گفت که معطل پارک ماشین و سکه برای دستگاه پارک بان شده و من غرق این مسئله که چه بر من گذشت در این نیم ساعت. رفتیم منزل و بعد از استراحتی کوتاه دوتایی زدیم بیرون که بازدیدی از شهر داشته باشیم.

تندیس اسلحه ضد جنگ Non-Violence (sculpture)
این تندیس برنزی که اثر هنرمند سوئدی "کارل فردریک روترزوارد" می باشد اسلحه ای با لوله ای گره خورده که سر لوله ی آن به سمت بالا می باشد از این اثر 16 نمونه دیگر در شهر های مختلف جهان به نمایش گذاشته شده است که سه تای اصلی آنها در مالمو سوئد، بیرون ساختمان اصلی سازمان ملل در نیویورک و در لوکزامبورگ نصب شده اند. الهام بخش وی در خلق این اثر قتل "باب کرین" و "جان لنون" بوده است.

تندیس Poseidon
پوسیدن (نام رومی: نپتون) برادر زئوس که یکی از دوازده خدای یونان باستان می باشد که به "خدای دریاها" شهرت دارد و همچنین به لرزاننده زمین" و" رام کننده اسب ها" این تندیس در میدان Götaplatsen گوتنبرگ قرار دارد. انتهای جنوبی خیابان اصلی در مرکز شهر. این شهر نزدیک چهارصد سال قدمت دارد.

سفرنامه اتریش

سپس از میدان شهر رفتیم به پارک جنگلیSlottsskogen با 140 هکتار، وسیع سرسبز حدود 20 دقیقه قدم زدیم و یاد گذشته ها کردیم. پارک پر بود از جوانانی که در گروه های ده نفری دور هم جمع شده بودند و می گفتند و می خندیدند و شوخی می کردند. این پارک از سال 2007 هرساله در آگوست میزبان فستیوال سالیانه موسیقی هم هست.

سفرنامه اتریش

خیابان اصلی شهر

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

برکه ای بهشتی در گوتنبرگ

سفرنامه اتریش

امکان بالن سواری هم بود

سفرنامه اتریش

کمپ یک خانواده در کنار جنگل

سفرنامه اتریش

کشتی تفریحی که در دریای سوئد پهلو گرفته بود

یادبود نوجوانان در آتش سوخته
یک داستان واقعی تلخ و غم انگیز در پی آتش سوزی که در 30 اکتبر 1998 یعنی حدود 14 سال پیش در کلوپ شبانه ای در گوتنبرگ سوئد رخ داد 63 نوجوان زنده زنده در آتش سوختند یا در زمان خروج زیر دست و پا له شده و خفه شدند و نزدیک به 213 نفر نیز راهی بیمارستان گشتند. در میان کشته شدگان 13 نوجوان ایرانی نیز بودند. برطبق گزارشات بعدی عاملین این آتش سوزی 4 جوان ایرانی بودند که بر اساس عقده های سرکوب شده دست به این جنایت هولناک زدند که البته پلیس نیز هیچگاه هویت آنان را فاش نکرد هرچند که خانواده جانباختگاه همچنان به دنبال آنان می گردند؛ بعد از آن حادثه اسفناک موقعیت و شهرت ایرانیها در سوئد به شدت دوچار خدشه گردید و این واقعه هیچگاه از اذهان عموم مردم سوئد پاک نگردیده و هرساله خانواده های قربانیان در این روز در این مکان جمع می شوند و یاد از دست رفتگان را گرامی می دارند.

عکس زیر ساختمانیست که در آن آتش سوزی به وقوع پیوست و عکس های بعدی یادبودیست که در جلوی این ساختمان به یاد کشته شدگان این حادثه شوک برانگیز ساخته شده است.

سفرنامه اتریش

پشت پنجره طبقه بالا می توانید دسته گل ها را همچنان ببینید.

سفرنامه اتریش

سمت چپ بالا می توانید اسم دو خواهر ایرانی را ملاحظه فرمایید نامهای یاسمین شاکر 12 ساله و مریم شاکر 17 ساله به چشم می خورد. روحشان شاد

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

ساعت یک بعد از نیمه شب آخرین شب حضورمان در وین بود، عادل خوابید. شاهرخ و خانمش و مادر محترم در پذیرایی نشسته بودند و مشغول صحبت بودند. من و همسر مهربان نیز به جمعشان پیوستیم تا یک تشکر ویژه ای داشته باشیم از بابت مهمان نوازی بی نقص و سخاوتمندانشان، به ما که خیلی خوش گذشت.

شنبه 29 خرداد
در آخرین روز اقامتان فرصت شد تا به مرکز شهر وین برویم خیابان برگراس خانه شماره 19 خانه زیگموند فروید.

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

قیمت بلیط برای بازدید خانه فروید 7 یورو بود. درآنجا می توانستید در اتاقی به تماشای فیلمهای اندک سایه سفیدی که از وی باقی مانده است بنشینید و در سه اتاق دیگر عکسها، مدارک و نقاشی های بجا مانده از وی بر دیوار نصب شده بودند همراه با راهنمایی که در ابتدا به شما می دهند مشغول شوید همه چیز با وسواسی مثال زدنی کنار هم در توالی زمانی چیده شده اند.

سفرنامه اتریش

نمای بیرونی منزل

کل هزینه ها ما در این سفر از ابتدا تا انتها بعلاوه سوغاتی هایی که برای خانواده درجه یک خریدیم دقیقا شد 3,650,000 تومان و این فوق العاده بود بنابراین باقی مانده های ارز را به ریال تبدیل کردم و 2 میلیون از وام شرکت را هم برگرداندم تا بازپرداخت وام 5 میلیونی در زمان کوتاه تری انجام شود. من تجربه سفر شخصی و کاری به تنهایی بسیار داشته ام ولی به نظرم بهشت هم نباید تنها رفت و سفر با خانواده بسیار خاطره انگیز و لذت بخش خواهد بود حتی اگر با بچه همراه باشد. در انتها لازم می دانم تا از بابت اشتباهات تایپی و نگارشی پوزش طلبیده و این قصور را بر نگارنده ببخشایید.

نویسنده : محمد حسن خوش مشربان