سفرنامه اتریش، ایتالیا، مجارستان، چک، سوئد (قسمت سوم)

4
از 22 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
سفرنامه اتریش، ایتالیا، مجارستان، چک، سوئد (قسمت سوم)

گالری فیوزی
گفته می شود بعد از موزه لوور فرانسه این گالری بزرگترین موزه مطرح جهان هست البته در این سفر فرصت نشد تا صف دو کیلومتری آن را باتوجه به همراه داشتن دو تا بچه تحمل کنیم ولی در سال 2007 خوشبخانه من این موزه را دیده بودم. این موزه مملو است از نقاشی که بر روی در و دیوار و حتی بر سقف ها نقش بسته اند و تعداد بسیار زیادی مجسمه تنها می توان به صورت رهگذری از مقابل آنها گذر کرد وگرنه چند روز زمان لازم است تا بتوانید همه موزه را به طور اجمال سیاحت نمود. مهمترین آثار تاریخی عصر رنسانس را می توایند در این موزه بیابید آثاری از میکلانژ، گیوتو بوتیچیلی، لئوناردو داوینچی، پروگینو و رافائل.

مسیر برگشت به وین
شاید شنیده باشید که بین اروپایی ها، ایتالیایی ها از جنبه های مختلف از بقیه اقوام به ایرانی ها نزدیک تر هستند هم از نظر ظاهری و هم از نظر خلق و خوی و رفتار های اجتماعی از جمله رانندگی و این تا حد بسیار زیادی درست است ولی ما به مورد نقضی برخوردیم .در زمان رانندگی در اتوبانهای ایتالیا باید خیلی مراقب باشید و نباید انتظار رفتار رانندگان آلمانی یا اتریشی را داشته باشید هر لحظه ممکن است ماشینی بدون راه نما جلوی شما بپیچد. درمسیر برگشت به اتریش به ترافیک سنگینی برخورد کردیم نیم ساعتی توقف کامل داشتیم که به خاطر تصادفی بود که اتفاق افتاده بود ولی موضوعی که تعجب برانگیز بود این بود که در طول این زمان که به 45 دقیقه هم رسید باند سمت راست اتوبان کاملا خالی بود و هیچ ماشینی از این قسمت اتوبان که کاملا باز بود عبور نمی کرد و با درک شرایط موجود رانندگان این قسمت جاده را مخصوص خودروهای اورژانسی باز نگهداشته بودند و از هر دوطرف جاده آمبولانسها به کمک مجروحان می شتافتند و این عمق تفاوت یک رفتار اجتماعی بین ما و ایتالیایی هایی که ادعا می شود به ما نزدیک هستند را نشان می دهد مخصوصا وقتی مقایسه می کنیم با ترافیک ها جاده چالوس که بعد از ده دقیقه چطور اغلب ماشین ها مخصوصا مد بالاترها حق خودشان می دانند که کمتر در ترافیک بماند و از جاده خاکی یا از سمت چپ عبور می کنند و دو کیلومتر جلوتر ترافیک را سنگین تر و پیچیده تر می کنند.

سفرنامه اتریش

بخش سالزبورگ را می گذاریم برای بعد

مجارستان

سفرنامه اتریش

بوداپست
مجارستان که با 7 کشور مرز مشترک دارد جزو 27 کشوریست که به هیچ دریای آزادی دسترسی مستقیم ندارد.(بدون احتساب کشورهای تازه استقلال یافته) ولی درعوض این کشور از نظر منابع طبیعی بسیار غنی است. بوداپست که به "پاریس شرق اروپا" نیز شهرت دارد یکی از زیباترین مقاصد گردشگران در اروپاست. در حال حاضر این کشور ده میلیون نفر جمعیت دارد. گفته می شود که یازده قرن پیش مردمانی از قفقاز و کناره های دریای کاسپین به این منطقه کوچ نموده اند و ساکنین اصلی آن را تشکیل داده اند. فاصله وین تا بوداپست که در جنوب شرقی آن قرار گرفته است 250 کیلومتر می باشد که تقریبا 3.5 ساعت طول کشید تا ما به آنجا برسیم. به علت کمبود جا به علت اینکه همسر شاهرخ قبلا بوداپست را دیده بود ترجیح داد همراه با صدرا در منزل بمانند و بقیه با ماشین شاهرخ سفری یک روزه به بوداپست داشته باشیم. از قضا آن روز هوا بسیار گرم و آفتابی بود شاید حتی بتوان گفت سوزان. به محض ورود به بوداپست به ترافیک سنگینی برخوردیم. از آنجایی که سفر کوتاهی به بوداپست داشتیم بنابراین شرح این قسمت نیز کوتاه تر خواهد بود. بوداپست پایتخت سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و تجاری مجارستان است که به دلیل سیاست های واقعی تمرکززدایی این شهر با رشد منفی جمعیت مواجه شده است از 2.1 میلیون نفر در سال 1989 به 1.7 میلیون نفر کاهش داشته است. موضوع جالب برای خودم این بود که حتی مجارستان نیز در قرون وسطی یعنی در قرن 12 میلادی از حمله مغول های در امان نبوده است و قرن 14 میلادی نیز توسط ترک های عثمانی مورد تجاوز قرار گرفتند و تا قبل از جنگ جانی دوم جزء امپراتوری اتریش-مجارستان به حساب می آمده است. متروی این شهر بعد از خط متروپولیتن متروی لندن قدیمی ترین سیستم متروی جهان می باشد که در سال 1896 ساخته شده است. واژه "بوداپست" که از دو کلمه "بودا" و پِست" تشکیل شده است اولی به قسمت "کرانه غربی" رود دانوب اتلاق می گردد که کوهستانی بوده و یک سوم جمعیت این شهر در آن مستقر هستند ودومی به "کرانه شرقی" رود دانوب گفته می شود که عمدتا مسطح بوده و حدود دو سوم جمعیت این شهر را در خود جای داده است پارلمان این شهر و میدان قهرمانان نیز در این بخش واقع شده اند. بوداپست به گفته بسیاری از بازدید کنندگان و آمار یکی از قشنگ ترین شهرهای اروپا می باشد هرچند به دلایلی من حس خاصی نسبت به این شهر پیدا نکردم و در عوض عاشق پراگ شده ام که در جای خود به آن خواهم پرداخت. زیباترین منظره رود دانوب را می توان از بوداپست مشاهده کرد.

سفرنامه اتریش

پل "زنجیره پست"
عظمت این پل در ساخت و مهندسی با پل بروکلین نیویورک برابری می کند این پل سمبل پیشرفت و مدرنیته به حساب می آید و نقش بسزایی در شکوفایی اقتصادی و حتی فرهنگی بوداپست بازی کرده است.

سفرنامه اتریش

میدان قهرمانان:

سفرنامه اتریش

این میدان که در انتهای بلوار آندریاس واقع شده است. قسمت مرکزی میدان به نام" یادبود هزاره" که ستونی در آن قرار گرفته است. در بالای این ستون تندیس حضرت جبرئیل نصب شده است که با یک دست تاج مقدس و در دست دیگر صلیب را در دستان خود گرفته است. به لطف دوربین کانن SX 20 ، 12 مگا پیکسلی همراه با زوم 20 شما می توانید از فاصله ای دور عکسهایی بسیار بیادماندنی و با کیفیت را ثبت نمایید و در آیند از آنها لذت ببرید.

سفرنامه اتریش

در کنار این ستون دو بنای قوسی شکل قرار دارد که تقریبا یک چهارم دایره ی میدان را در برگرفته است که بر روی هر کدام هفت مجسمه از سلاطین و قهرمانهای تاریخی مجارستان قرار داده شده اند. در زیر این ستون اصلی میدان نیز بنای یادبود سربازان گمنام قرار گرفته است. یکی از این تندیس ها مربوط به رهبر هفت قبیله ای است که در قرن 9 میلادی با اتحاد میان خود مجارستان را پایه گذاری نمودند. ساخت این بنا که 4 سال به طول انجامید و در سال 1900 به پایان رسید.

بلوار آندریاس
نام این بلوار سرشار از معانی تاریخی و سیاسی بوده و در بطن خود تاریخچه ای را به ذهن متبادر می سازد. این خیابان که جزو خیابانهای اصلی شهر و مرکز خرید مدرنی به حساب می آید در سال 1872 ساخته شده است. و در سال 2002 توسط یونسکو به عنوان میراث جهانی شناخته شد. این بلوار در طور پنجاه سال اخیر به دلیل تغییرات سیاسی سه بار دستخوش تغییر نام گردید. در سال 1950 در زمان حمله شوروی سابق نام آن به میدان استالین تغییر نمود و بعد از آن در سال 1956 همراه با قیام مردمی به "میدان جوانان مجارستان" و دوباره به "میدان جمهوری مردم"و برای بار آخر در سال 1990 بعد از اتمام دوران کمونیست به نام اصلی آن "اندریاس" برگشت. نمایی از پارلمان بوداپست

سفرنامه اتریش

چک

سفرنامه اتریش

موقعیت کشور چک در بین همسایگان

سفرنامه اتریش

مسیر وین به پراگ

پراگ- پراها
همیشه قبل از سفر دوست داشتم تا بتوانم پراگ را نیز ببینم شهر میلان کوندرا با "جهالت" ش، کافکا با "مسخ" خیره کننده اش، بهومیل هرابال با "تنهایی پرهیاهو" ی نفس گیرش، شهر ایوان کلیما با "روح پراگ" و میروسلاو هولوب شاعر شهیرش. اگر وقت کافی برای خواندن رمان ندارید ولی روح پراگ را از دست ندهید به اندازه دیدن پراگ جذاب و ارزشمند است.

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

این شهر 1.3 میلیون نفر جمعیت را در خود جای داده است و به نظر بسیاری از صاحب نظران و خود من یکی از قشنگ ترین شهر های اروپا به حساب می آید. برای هزار سال یکی از مراکز تجاری سیاسی و اقتصادی اروپا بوده است. در مورد اهمیت این شهر شاید ذکر این نکته ارزشمند باشد که محل جلوس دو تن از امپراتورهای رم و حتی در برهه ای از زمان پایتخت این امپراتوری نیز بوده است. پراگ که هر ساله میزبان بیش از 4 میلوین توریست و تورهای جمهوری چک از سراسر دنیا است ششمین شهر اروپا در زمینه جذب گردشگر به حساب می آید.

یکی از میدان های اصلی شهر

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

مردم منتظر نمایش فوتبال جام باشگاه های اروپا

بعد از جنگ جهانی اول بود که پایتخت کشور چک اسلواکی شد. و کاخ پراگ به عنوان محل جلوس "توماس ماساریک" اولین رئیس جمهور چک اسلواکی مشخص گردید. این کشور در جنگ جهانی دوم نقش بسزایی داشت. در 15 مارچ 1939 ارتش آلمان به دستور هیتلر وارد این شهر شد و سه سال بعد از آن در 27 می سال 1942 این شهر شاهد یکی از نادرترین اعدام های تاریخ بود. بعد از قتل رینهارد هایدریخ مرد قدرتمند ارتش آلمان در عملیات میمون که هیتلر به وی لقب " قلب آهنی " داده بود قهرمانان ملی مجاری به نامهای "یان کوبیش" و"یوزف گابشیک" که خلبانان ورزیده ای بودند و این عملیات را به کمک هفت تن دیگر به انجام رسانیده بودند به دستور مستقیم هیتلر در یک عملیات تلافی جویانه سبعانه اعدام شدند و دهکده آنها قلع و قمع گردید. "عملیات میمون" که زیر نظر نیروهای ویژه انگلستان توسط تیم تعلیم دیده مجاری با تایید دولت مجارستان انجام شد منجر به ترور رینهارد شد که به علت جراحات زیاد یک هفته بعد از آن جان سپرد. رینهارد یکی از برجسته ترین افسران ارشد آلمان نازی بود که نقش مهمی در قتل و عام یهودیان به عهده داشت. در پی این حادثه دو مراسم بزرگ یکی در پراگ و دیگری در برلین برگزار گردید که هیلتر شخصا در آن شرکت نمود. در پی این عملیات هیلتر قصد داشت تا دستور قتل ده هزار نفر از مردم پراگ را بدهد ولی با مشورت "هاینریش هیملر" به علت صنعتی بودن این کشور که نقش مهمی برای ارتش آلمان داشت از این کار منصرف شد ولی در پی آن سیزده هزار نفر دستگیر شدند. عواقب سیاسی این عملیات منجر به انحلال سریع موافقت نامه مونیخ گردید. این عملیات بعد ها منشاء چندین فیلم سینمایی و کتاب گردید.

با توجه به رزرو بلیطی که برای گوتنبرگ سوئد از تهران توسط شاهرخ انجام شده بود تنها فرصتی که می شد از وین بزنم بیرون یکشنبه 23 خرداد بود بنابراین شب قبلش با شاهرخ رفتیم ایستاه قطار و برای صبح زود بلیط رزرو کردیم قیمت بلیط 113 یورو بود که کمی بالا بود خاطرم هست اگر که همان بلیط را از 4 ماه قبل رزرو می کردیم قیمتش حدود نصف در می آمد ولی همچین برنامه ریزی میسر نبود. شاهرخ که سنگ تمام گذاشته بود برای ما و مرخصی هاش در مسافرت ایتالیا استفاده کرده بود دیگه نمی توانست همراه من بیاد و همانقدر که من تعلق خاطری نسبت به بوداپست پیدا نکرده بودم همسر شاهرخ هم علاقه خاصی نسبت به پراگ نداشت و این موضوع مورد مناقشه بین من و ایشان بود که البته بعد از دوسال هنوز هیچ طرف مناقشه نتوانسته است طرف دیگر را اقناع نماید. به خاطر شرایط عادل و بلیط سوئد، دو روز بیشتر فرصت نداشتم تا از پراگ دیدن کنم بنابراین با همفکری همسرم تصمیم گرفتیم تا من تنهایی به پراگ بروم هرچند که خیلی دوست داشتم تا لیلا هم در این سفر کنارم می بود ولی چاره ای نبود. قطار بهترین وسیله برای انجام این مهم بود. مسیر 5 ساعته قطار به سمت پراگ، تلو تلو خوردن قطار و تماشای مناظر بیرون از پشت پنجره قطار و گاهی دست تکان دادن های دو طرفه و زمان کافی برای تفکر و برنامه ریزی برای زندگی شخصی قطار را برای من دلچسب می کند. در مسیر رفت قطار خلوت بود و من بودم و یک کوپه شش نفره خالی حدود ساعت 11 بود که رسیدم به پراگ و البته بلیط برگشت هم ساعت 5:45 دقیقه بعد از ظهر بود و من تقریبا 6 ساعت زمان داشتم تا پرا گ را ببینم بنابراین می دانستم که روز خسته کننده ای در پیش خواهم داشت درنتیجه خودم را برای یک پیاده روی طولانی و ممتد آماده کرده بودم. شب قبل کوله پشتی از شاهرخ گرفتم و همسر مهربانم دو تا بطری آب به همراه چند ساندویچ برای صبحانه و ناهار بعلاوه میوه و آجیل و دوربین آماده کرده بود. نقشه پراگ را روز قبل از شاهرخ گرفته بودم و با توجه به اینکه قبلا دو بار به پراگ سفر کرده بود کلیاتی در مورد شهر برایم تعریف کرد و نام مراکز مهم را یاد داشته کرده بودم. از ایستگاه مرکزی قطار که بیرون آمدم به سمت چپ خیابان "واشنگتون نوآ" حرکت کردم بعد از گذشت ده دقیقه به یکی از میدان های اصلی شهر به نام "میدان ونسسلاس" رسیدم که محل برگزاری اجتماعات فرهنگی و هنری و حتی تظاهرات مدنی هم می باشد و همچنین محل قرار تورهای درون شهری برای توریست ها که در هر گوشه ای می توانید گروهی را با پرچمی متمایز تشخیص بدهید. اول خواستم در یکی از تورها ثبت نام کنم ولی به دلیل اینکه تورهای معمولاساعت 9 صبح شروع می شوند بنابراین من آنها را ازدست داده بودم و آنهایی هم که مانده بودند ساعت خاتمه کارشان با ساعت برگشت من منطبق نبود بنابراین بهترین اقدام این بود که خودم به کشف و شهود بپردازم. پاشنه کفشها را ور کشیدم نگاهی به اطراف نفسی چاق کردم و شروع به کشف و شهود نمودم. اول میدان ونسسلاس را دیدم و خیلی کوتاه وارد موزه شدم ولی باز با بررسی شرایط بهتر دیدم که از قید موزه بزنم و به مناقط دیدنی شهر بروم.

میدان ونسسلاس
"سنت ونسسلاس" دوک بوهیمیا که در سن 13 سالگی در قرن دهم میلادی توسط برادر خود به قتل رسید.

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

این میدان که از سمت جنوب به شمال مستطیل شکل می باشد در قسمت جنوب به موزه ملی ختم می شود و در مقابل آن بواسطه ی بلواری زیبا به طول 750 به مرز شهر قدیم و شهر جدید میرسد. در همین میدان بود که در 16 ژانویه 1969 "یان پالاچ" دانشجوی تاریخ و اقتصاد سیاسی دانشگاه چارلز در اعتراض به حمله شوروی سابق به چک اسلواکی خود را به آتش کشید. طبق نظر "دکتر یاروسلاو موزرووا" که اولین اقدامات پزشکی را در بیمارستان دانشگاه چارلز بر روی وی انجام داد وی این عمل را نه در اعتراض به اشغال کشورش توسط شوری بلکه در اعتراض به "تضعیف روحیه" مردم کشورش در قبال این اشغال انجام داده بود. به طبع آن تظاهرات بزرگی در این میدان برگزار گردید و یکماه بعد از آن در همان مکان " یان زاجویک" دانشجوی فنی همان دانشگاه نیز دست به عمل مشابهی زد و این عمل در آوریل همان سال برای بار سوم در شهر دیگری تکرار گردید. بعد از فروپاشی کومونیست و انقلاب مخملی مجسمه های برنزی آنها ساخته و نصب گردید و در نزدیک رودخانه والتاوا میدانی به نام "یان پالاچ" نام گذاری گردید. شاید بتوان مدعی شد اولین بار کشیش " جان هیوز" در سال 1415 میلادی بود که به خاطر عقایدش به آتش کشیده شد و آخرین آن در سال 2003 بود که شش دانشجو خودشان را طعمه آتش کردند.

نام "یان پالاش" اکنون نام بسیاری از خیابانهای کشورهای دنیاست. اولین کاربرد این میدان در زمان قرون وسطی مکانی برای محل خرید و فروش اسب بوده است. بعد از اینکه این بلوار را دوبار بالا و پایین کردم از بس که جذاب و دیدنی بود در انتهای آن به داخل قسمت قدیمی پراگ رسیدم. کوچه های تنگ و سنگ فرش با فروشگاه های مملو از اجناس آنتیک، اسباب بازی و عروسک های خیمه شب بازی. راستی موش کور دوران بچگی خاطرتان هست بله این کارتون متعلق به چک است. عروسک های آن در اکثر مغازه ها وجود داشت.

سفرنامه اتریش

اجناس آنتیک و فانتزی هم خیلی وسوسه انگیز بودند ولی من کسی نبودم که در مقابل این وسوسه ها تسلیم شوم. از کوچه پس کوچه ها که می گذری انبوه توریست ها هریک مشغول به خرید و تفریح هستند و تو در میان جمعی و جمعی فارق از تو در کار خود. بناگاه توجهم به ساختمانی و فردی که از آن آویزان شده است جلب می شود. ابتدا نگران می شوی ولی نگرانی در چهره مردم نمی یابی انگار که اتفاقی نیافتاده است و تو مستاصل که چرا کسی درحال خودکشی است آن هم در این وضعیت عجیب و غریب و ساکن. جلوتر که می روی حقایق بیشتر نمایان می شود. این مجسمه توسط دیوید چرنی پیکرتراش جنجالی یهودی در سال 1996 ساخته شده است. به جرات می توان گفت هیچ مجسمه و اثری از این هنرمند نیست که جنجالی به پا نکرده باشد. در زمان به نمایش گذاشتن این مجسمه در کشورهای دیگر این مسئله حتی برای پلیس و نیروهای آتش نشانی نیز گیج کننده و مسئله آفرین بوده است.

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

این اثر نمایانگر زندگی زیگموند فروید روانشناس برجسته اتریشی است که با یک دست از ساختمانی بلند آویزان است. این اثرخاص بیانگر شرایط انسان هاست در تقابل با نیازهایشان که آگاهانه تصمیم می گیرند که ادامه زندگی بدهند یا به آن خاتمه بدهند و با خلق این اثر در شرایط اعجاب انگیز وضع موجود را به چالش می کشاند. از دیگر کارهای این هنرمند می توان "بچه های برج" " ایستگاه اتوبوس" "مردان ادرار کننده" " اسب مرده" " انتروپا" را نام برد که هرکدام جنجال های خاص خودش را در زمانه ای برپا کرد. با ادامه کوچه پس کوچه های رنگارنگ به رودخانه ولتاوا می رسید و انبوه جمعیت و پلی خیره کننده

پل چارلز :

سفرنامه اتریش

این پل که یکی از مشهورترین بناهای پراگ است بسیار دیدنی و با شکوه است. اولین سنگ بنای این پل به دست خود چارلز چهارم در قرن چهاردهم در ساعت 5:31 دقیقه روز 9 جولای 1357 میلادی گذاشته شد علت اینکه روز و ساعت دقیق این مهم در تاریخ به ثبت رسیده است این است که عدد 135797531 بر روی برج پل به عنوان بهترین زمان ساخت این بنا که توسط ستاره شناسان سلطنتی مشخص شده بود حک شده است که به نظر میرسد این اختر شناسان در کارشان تبهر خاصی داشته اند. این پل جایگزین پل "یودا" که توسط سیل ویران شده بود گردید. با ساخت این پل قلعه پراگ به قسمت قدیمی شهر متصل گردید. ساخت آن 45 سال به درازا کشید.

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

منظره رودخانه ولتاوا بسیار جذاب و افسون گر است. نقاشانی که چهره شما را در چند دقیقه نقاشی می کنند تا گیتاریست هایی که صدای دلنوازی دارند و توریست هایی از ملیت های مختلف با لباسهای گوناگون بر جذابیتهای این پل افزوده است. لازم به ذکر است که ده سال قبل از آن نیز چارلزچهارم دانشگاه چارلز را پایه گذاری نمود که هم اکنون قدیمی ترین دانشگاه اروپای مرکزی به حساب می آید. از زیبایی های این پل که بر روی رودخانه قدیمی "ولتاوا" ساخته شده است هرچه بگویم کم است. این پل تا قبل از سال 1870 به نام ها "پل سنگی" یا "پل پراگ" نیز نامیده می شده بعد از آن به پل چارلز معروف گردید. از خصوصیات این پل می توان به طول 621 متری و عرض 10 متری آن اشاره کرد.بر روی این پل سی تندیس تاریخی قرار گرفته است که 15 تندیس در قسمت شمالی و 15 تندیس در قسمت جنوبی، تمثال های شخصیت های برجسته تاریخی ، قدیسین مذهبی و حضرت مریم هستند. اکثر این تندیس ها بین سالهای 1683 تا 1714 ساخته شده اند. از پل نیز گذشتم و مسیرم را به طرف "کاخ پراگ" ادامه دادم بعد از 15 دقیقه پیاده روی در سربالایی نه چندان تند به قلعه ای مسحور کننده برخورد کردم. قلعه پراگ که به تصدیق "کتاب گینس" بزرگترین قلعه دنیاست ساخت آن به قرن 9 میلادی بازمیگردد و به سبک گوتیک ساخته شده است. این قلعه یکبار طعمه حریقی بزرگ شد و در طول ادوار مختلف توسط پادشاهان مختلف توسعه یافت. در جنگ جهانی دوم ها "رینهارد هایدریخ" این مکان را دفتر کار خود قرار داد و حتی گفته می شود که تاج پادشاهی بوهیمیا را بر سر خود گذاشت و طبق افسانه های مردم آن سرزمین هر شخصی که این تاج را بر سر خود بگذارد در کمتر از یکسال می میرد و برای وی این افسانه صدق نمود. به دلیل وسعت قلعه امکان عکس برداری از قلعه وجود ندارد.

کلیسای جامع سنت ویتوس پراگ
این کلیسا که بهترین نمونه معماری گوتیک به حساب می آید مدفن بسیاری از پادشاهان بوهیمیا و امپراطوران رم باستان می باشد.

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

ساعت پراگ
این ساعت که سومین ساعت قدیمی جهان می باشد در سال 1410 ساخته شده است و هم اکنون قدیمی ترین ساعت "درحال کار" در جهان است. این ساعت با ظاهری نسبتا عجیب در روی دیوار جنوبی سالن قدیمی شهر قرار گرفته است.

سفرنامه اتریش

مکانیزم جالب این ساعت خیره کننده است. سه مکانیزمی که اولی شامل شمارنده نجومی آن است که وضعیت خورشید و ماه در آسمان را نشان می دهد. مکانیزم دوم راس هر ساعت یکی از دوازده مجسمه که نشان از دوازده یار حضرت عیسی مسیح هستند از ساعت خارج می شوند و مکانیزم سوم تقویمی که ماه های سال را نشان می دهد. در جنگ جهانی دوم نیز سالن قدیمی شهر و به طبع آن این ساعت مورد حمله مستقیم نازی ها قرار گرفت که صدمات جدی دید.

میدان چارلز

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

تندیس کلید
در تاریخ 9 مارچ 2010 در بیستمین سالگرد انقلاب مخملی از این تندیس که توسط هنرمند معروف چکی "جیلی دیوید" طراحی و ساخته شده پرده برداری شد. در ساخت این تندیس 85,741 کلید به کار رفته است.

سفرنامه اتریش

از آنجایی که زمان ماندن من در پراگ بسیار کوتاه بود و باید تا ساعت 5 حداکثر استفاده را می کردم تنها برای چند دقیقه برای صرف ناهار پشت قلعه پراگ نشستم و مشغول خوردن ساندویچ هایی شدم که همسر عزیز شب قبل آماده کرده بود آنجا آجیل را هم از کوله درآوردم و به چند توریست آمریکای جنوبی پسته تعارف کردم که چشمانشان از تعجب گرد شده بود نمی دانم پسته ندیده بودند یا عادت به این نداشتند تا کسی چیزی به آنها تعارف نماید. نمایی از خیابانها و ساختمانهای پراگ

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

زمان برای من به سرعت برق و باد می گذشت و به ساعت 5 نزدیک می شدم بنابراین می بایست خودم را به ایستگاه راه آهن میرساندم خیلی دوست داشتم تا برنامه رقص باله پراگ که ساعت 9 برگزار می شد را ببینم ولی این مهم به این معنی بود که می بایست شب را در پراگ می گذراندم که مستلزم صرف نظر کردن از بلیط برگشت بود به هر ترتیب ترجیح دادم تا برگردم. در زمان برگشت برخلاف آمدن قطار پر بود از مسافر و کوپه شش نفره ما نیز از این امر مستثنا نبود ولی ازهمه سخت تر این بود که شما برای مدت 4 ساعت بین جمعی تنها باشید و صدایی از کسی در نیاید.

دوباره وین
شونبرون
شونبرون که معروف ترین قصر وین می باشد اقامتگاه پادشاهان اتریش بوده هست و سبقه ساخت آن به سیصد سال قبل بر می گردد این قصر 1441 اتاق دارد. پنجاه اتاق آن برای بازدید عموم باز است که برای ما ایرانیها اتاق شماره 32 از همه جذاب تر است. بلیط این موزه نفری 13 یورو بود که البته نسبت به مسیر انتخابی متغییر بود. اتاق شماره 32 که به نام "اتاق میلیونز" معروف است مملو است از مینیاتورهای ایرانی که تصاویر مردمان قرن 16 میلادی در زمان مغولها به زیبایی هرچه تمامتر بر روی چوبهای نفیسی نقش بسته اند و در بروشور هم قید شده است که شما در یکی از گرانبهاترین اتاق های این کاخ بسرمیبرید. امکان عکاسی در این کاخ وجود نداشت هرچند که می شد برخلاف دستورالعمی موزه عکاسی کرد ولی احترام گذاشتن به میزبان را ارجح تر یافتم. شرح این کاخ در کتاب " ژوزف بالسامو- غرش طوفان" شاهکار الکساندردوما، جلد اول صفحه 126 نیز آمده است.

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

ادوات هرس درختان در کاخ شونبرون

سفرنامه اتریش

باغ وحش وین را نیز بیشتر به خاطر عادل رفتیم که ببیند ولی در ابتدای ورود ما از خستگی در کالسکه خوابید تا وقتی که از آنجا آمدیم بیرون . بلیط باغ وحش اصلا ارزان نبود نفری 14 یورو.

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سری هم به قبرستان وین زدیم که در نوع خودش بسیار دیدنی بود

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش

سفرنامه اتریش