سفر به خرم آباد

4.2
از 29 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
سفر به خرم آباد+ تصاویر
آموزش سفرنامه‌ نویسی
20 فروردین 1397 09:00
24
29.5K

اواخر اسفند 96 بود که برای سفر نوروزی می خواستیم برنامه ریزی کنیم، با توجه به اینکه در عید اکثر شهرها شلوغ هستند تمایلی به سفر به شهرهای شلوغ نداشتم پیشنهاد اول همسرم سفر به زنجان بود با توجه به نزدیکی به تهران و اینکه جزو شهرهای پرمخاطب نیست گزینه بدی بنظر نمی رسید ضمن اینکه تابستان سال 95 هم که سفری به قزوین داشتیم جزو ادامه سفر بود که میسر نشد. پس شروع به جستجوی اماکن دیدنی و هتل جهت اقامت گشتم و اطلاعات خوبی بدست آوردم تا اینکه بیستم اسفند همسرم گفت بریم خرم آباد چون یکی از دوستانش رفته بود و پیشنهاد انجا را داده بود من هم با توجه به نزدیکی تاریخ سفر که برای دوم فروردین بود گفتم احتمال پیدا کردن جا ممکن است مقدور نباشد و شروع به پیدا کردن هتل از طریق سایت های مختلف کردم و در نهایت از طریق اسنپ تریپ توانستم برای دو شب از دوم و چهارم در هتل چهار ستاره آزادی اتاق رزرو کنم. و بعد شروع به تحقیق درخصوص محل های گردشگری و راههای دسترسی به خرم آباد کردم. مسیر دسترسی از طریق تهران-قم- سه راه سلفچگان- اراک-ملایر-دورود و خرم آباد بعنوان یکی از مسیرها انتخاب شد طول مسیر حدود 480 کیلومتر و فاصله زمانی حدود 5 ساعت و 45 دقیقه برآوردشد.

روز دوم فروردین ساعت حدود 9 صبح حرکت کردیم. اتوبان تهران قم خیلی شلوغ و پر ازدحام بود صبحانه را در بین راه خوردیم و حدود ساعت 12 به قم رسیدیم بعد از قم کمی از شلوغی مسیر کم شد و در نهایت ساعت حدود 2 به اراک رسیدیم قصد داشتیم ناهار را در اراک صرف کنیم برای همین با یک سرچ در اینترنت چند رستوران خوب را پیدا کردم ولی بخاطر اینکه یک خروجی را اشتباه رفتم وارد کمربندی و کنار گذر اراک شدیم و دقیقاً به انتهای شهر رسیدیم با توجه به اینکه دوباره باید مسیر را بر می گشتیم از خوردن ناهار صرفنظر کردیم و با خرید فتیر اراکی و آبمیوه بعنوان ناهار سعی کردیم در وقت صرفه جویی کنیم و زودتر به مقصد برسیم.

در نهایت ساعت 5 بعدازظهر به هتل رسیدیم که در نزدیکی اماکن توریستی قرار داشت. بعد از تحویل اتاق و مختصری استراحت شروع به خرم آباد گردی کردیم با توجه به غروب آفتاب سعی کردیم نهایت 2 تا 3 محل را بازدید کنیم پس از روی نقشه مناره آجری، سنگ نوشته و آسیاب گیری را انتخاب کردیم ابتدا به مناره آجری رفتیم که در نزدیکی میدان امام حسین (ع) قرار داشت نکته جالب اینکه هیچ تابلو و علائم راهنمایی برای رسیدن به این سه محل وجود نداشت و با کمک برنامه های راهیابی و پرسش از مردم توانستیم مناره آجری را پیدا کنیم.

طول این بنا 26 متر و با پایه های سنگی آن 29 متر می باشد نکته تاسف بار نوشتن یادگاری روی پایه های سنگی آن بود و بعد با پرسیدن آدرس سنگ نوشته شروع به حرکت کردیم ولی هر چه جلوتر می رفتیم هیچ اثری از آن نبود پس با سرعت پایین و در سمت راست خیابان حرکت کردیم تا به سنگ نوشته که غریبانه در کنار خیابان قرار داشت رسیدیم و با توجه به اینکه هوا تاریک شده بود قرار گذاشتیم که روزهای بعد دوباره به آن سری بزنیم. با توجه به اینکه ناهار درست و حسابی نخورده بودیم تصمیم گرفتیم تا شام را زودتر بخوریم برای همین به رستوران گردان رنگین کمان که در طبقه فوقانی هتل رنگین کمان قرار داشت رفتیم رستوران خوبی بود با موسیقی زنده و قیمت غذاها هم بسیار مناسب بود.

روز دوم تصمیم گرفتیم از نماد شهر خرم آباد و استان لرستان یعنی قلعه فلک الافلاک بازدید کنیم. ساعت 10 هتل خارج شدیم و با توجه به اینکه هتل در نزدیکی قلعه قرار داشت بعد از 10 دقیقه به آنجا رسیدیم. با توجه به شلوغی عید و اینکه همه پارکینگ ها پر هستند به سختی توانستیم ماشین را پارک کنیم و سپس به سمت قلعه حرکت کردیم جالب اینکه ورودی قلعه هیچ تابلویی نداشت و مجبور شدیم برای پیدا کردن درب ورودی از یکی از کسبه بپرسیم. ورودی قلعه بازارچه نوروزی و برنامه های ویژه برای نوروز برپا شده بود. بعد از کمی خرید مختصر به گیشه تهیه بلیط رسیدیم قیمت ورودی بلیط هر نفر 5000 تومان بود که برای افراد زیر 10 سال رایگان بود. جالب اینکه با توجه به قیمت پایین بلیط برخی از هموطنان عزیر سعی در ورود از قلعه بدون خرید بلیط را داشتند. مسیر قلعه را از طریق پله ها طی کردیم تا به قلعه ای باشکوه و زیبا مربوط به دوران ساسانیان بر فراز تپه ای بلند رسیدیم.

در داخل قلعه موزه مردم شناسی و آثار باستانی قرار دارد که البته موزه مردم شناسی بسیار مختصر هست و تمام ویژگی ها مردم استان را نتوانسته نشان دهد. در داخل قلعه و موزه از توضیحات راهنمای گردشگران خبری نیست.

بعد از حدود دو ساعت بازدید از موزه به سمت سایر آثار باستانی که در نزدیکی قلعه قرار دارد از جمله حمام گپ، ارامگاه باباطاهر و منزل آخوند ابو و از قبل در نقشه توریستی محل آنها را مشخص کرده بودم حرکت کردیم با پرسیدن آدرس از چند نفر به خیابانی که این آثار در آن قرار دارد رسیدیم و باز با پرس و جوی زیاد و از طریق تابلوی "پارکینگ اختصاصی مجموعه حمام گپ" این حمام را پیدا کردیم.

حمام به رستوران و کافی شاپ تبدیل شده است. به داخل یکی از رستوران ها رفتیم و نان محلی را خریداری کردیم.

 

سپس به سایر بخشهای این حمام یا رستوران رفتیم

بعد از این بازدید بی حاصل از یکی از صندوق داران این مجموعه محل آرامگاه باباطاهار را پرسیدم عکس العمل ایشان نشان می داد که تا بحال چنین اسم و نامی را نشنیده اند. از حمام خارج شده و با توجه به اینکه ظهر شده بود بدنبال رستورانی که قبلاً از طریق سرچ شنیده بودم خوب هست رفتیم رستوران شمشاد که در مجاورت استانداری قرار داشت و فاصله زیادی تا حمام گپ نداشت رفتیم رستورنی قدیمی و البته شلوغ. باید عرض کنم غذای رستوران و فضا که تعریفی نداشت سفارشها را که اشتباه می آوردند در یک صحنه ای یکی از مشتریان قبل از اینکه قاشق اول را وارد بشقاب کند یکی از کارکنان رستوران غذا را از جلوی ایشان برداشت و با گفتن اینکه غذا را اشتباه برای ایشان اوردند غذای دیگری را جلوی وی قرار داد برای سفارش ما هم که ته چین و دوغ را اصلا نیاورد نارنج کنار غذا هم قبل از گذاشتن ظرف غذا روی زمین افتاد و دیگر جایگزینی برای آن نذاشت. خلاصه بعد از صرف ناهار به هتل برگشتیم تا استراحتی کرده باشیم و دوباره به سایر نقاط دیدنی سر بزنیم. برنامه بعدازظهر بازدید از رصدخانه و بام خرم آباد بود. با کمک نقشه ها مسیر ورودی رصد خانه را پیدا کردیم و بعد از گذر از یک مسیر پر خطر به بام خرم اباد رسیدیم تصویر خرم آباد از این نقطه و در شب بسیار زیبا بود.

بلیط مجموعه دو قیمت داشت یکی 15000 تومان به ازای هر نفر و دیگری بصورت VIP و 50000 تومان که رصد ساعت 10 به بعد انجام می شد. لذا بلیط عادی را گرفتیم که شامل آشنایی با نجوم و صور فلکی و در نهایت رصد ماه بر فراز رصد خانه بود. متاسفانه ما در پایان برنامه در خصوص فضا وارد سالن شدیم و سپس به سالن دیگری برای توضیح درخصوص صور فلکی رفتیم که اطلاعات جالبی ارائه می داد و در نهایت به پشت بام رفتیم و با تلسکوپ ماه را رصد کردیم که کل این مجموعه حدود یک ساعت طول کشید و در نهایت پس از صرف شام در رستوران گردان مجموعه برگشتیم در طول مسیر بدلیل عدم وجود تابلو مسیری را اشتباه رفتیم و با سعی و خطا و نقشه بالاخره به شهر رسیدیم.

روز سوم، روز پایانی سفر هست و باید تا آنجا که امکان داشت محل های باقیمانده را می دیدیم و بعد بازمیگشتیم. لذا اتاق را تحویل داده و دوباره به نزدیکی قلعه رفتیم. دوباره از مردم و کسبه ادرس ارامگاه باباطاهر را پرسیدیم یکی از مغازه دارن می گفت احتمالا در کوچه کنار مغازه ایشان هست چون اسم کوچه به همین نام است کوچه را وارد شدیم کوچه باریکی که مرا یاد محلات قدیم تهران می انداخت از کنار سقاخانه ای عبور کردیم ولی اثری از آرامگاه ندیدیم ناامیدانه قصد بازگشت داشتیم یه دفعه همسرم آن را دید. آرامگاه بصورت غریبانه در انتهای کوچه ای قرار داشت و درب آن نیز بسته بود. ساختمانی مکعبی شکل که گنبدی آجری بر فراز آن قرار داشت.

بعد از آن به سمت گرداب سنگی حرکت کردیم. محل این گرداب با توجه به اینکه در مجاورت میدان تختی قرار داشت به راحتی پیدا کردیم. این گرداب مربوط به دوران ساسانیان می باشد که در زیر آن چشمه اب قرار دارد ساختمان این گرداب به شکل دایره ای که از سنگ و ساروج ساخته شده است آب  داخل ان زلال و شفاف بود.

به حرکت ادامه دادیم و به زورخانه طیب رسیدیم كاربري اوليه اين بنا ابتدا به صورت حمام بوده و بعدا به زورخانه تغییر پیدا کرده این اثر مربوط به دوره قاجاره است. از داخل ماشین دیدیم که درب آن بسته است لذا بدون اینکه از ماشین پیاده شویم به همین بازدید اکتفا کردیم و  به سمت پل شکسته که این اثر هم مربوط به دوران ساسانیان است حرکت کردیم. این پل نزدیک به ۳۱۲ متر درازا و حدود ۱۰ متر بلندا داشته است و از ۲۸ چشمه طاق و ۲۷ پایه پل تشکیل شده بود که هم اینک تنها ۵ چشمه طاق از آنها بر جای مانده‌است و دیگر چشمه‌ها بر اثر عوامل طبیعی ویران شده است. در کنار این پل بوی تعفنی که ناشی از ورود فاضلاب بود به مشام می رسید.

بعد از کمی توقف به حرکت ادامه دادیم مسیر خروجی بصورت خاکی و از کوچه پس کوچه ها عبور می کرد با مسیریاب و به سختی به خیابان اصلی رسیدیم  و به سمت مقصد بعدی یعنی آسیاب گیری حرکت کردیم. با تجربه ای که در این چند روز کسب کرده بودم می دانستم که نباید انتظار تابلویی داشته باشم با سعی و خطا و نقشه و با عکسی که قبلا از آسیاب دیده بودم  در انتهای کوچه ای بن بست آسیاب گیری را پیدا کردم. آسیاب گیری دارای ساختمانی مکعب مستطیل شکل است که طول آن ۲۶ متر و عرض آن ۶ متر و ارتفاع آن ۱۱/۵ متر است.ساختمان آسیاب را با استفاده از سنگهای تیشه خورده و قلوه سنگ همراه با ملات ساروج ساخته شده و تاریخ ساخت آن مربوط به دوره ساسانیان است. این اثر تا دوره قاجار مورد استفاده مردم قرار گرفته است. متاسفانه عدم توجه به این اثر کاملا مشهود بود و  توسط بسیار از مردم حتی اهالی شهر ناشناخته است.

با توجه به این وضعیتی که از آثار باستانی دیدیم و کمبود وقت تصمیم به بازگشت گرفتیم و از دیدن سایر نقاط دیدنی از جمله دریاچه کیو، غارها و مناظر دیدنی محروم شدیم در بازگشت تصمیم گرفتیم به آبشار بیشه برویم  با توجه به طبیعت زیبای خرم اباد یکی از سوغاتی های معروف ان عسل می باشد در مرکز شهر عسل فروشی را پیدا کردیم و بعد از خرید مقداری عسل به سمت ابشار بیشه حرکت کردیم.

بعد از حدود 7 کیلومتر از مسیر خرم اباد به درود وارد خروجی در سمت راست جاده می شویم که فاصله ابشار تا این نقطه 65 کیلومتر است. بعد از طی مسیر حدود 30 کیلومتری از ابتدای جاده خرم اباد-درود در سمت چپ وارد مسیر دیگری می شویم بعد از 10 کیلومتر به سه راهی می رسیم که با پرسیدن از رانندگانی که در آنجا توقف کرده بودند به سمت راست حرکت کرده و بعد از حدود 22 کیلومتر به آبشار رسیدیم. ورودی آبشار ترافیک سنگینی داشت با سختی زیاد یک جای پارک پیدا کرده و  پیاده به سمت ابشار حرکت کردیم بعد از گذر از پل فلزی و طی مسیری حدود یک کیلومتری به ابتدای ابشار رسیدیم این ابشار در مجاورت ایستگاه راه آهن بیشه قرار دارد.  آبشاری با ارتفاع 48 متر و عرض 20 متر که به رود سزار می ریزد. نکته جالب اینکه ساحل شنی این رودخانه می باشد. رودخانه با نرده آهنی برای عدم ورود به ساحل رودخانه و خطراتی که برای انسان دارد، از سایر قسمتها جدا شده است.

بعد از سپری کردن ساعتی در کنار این آبشار زیبا برای بازگشت به تهران حرکت کردیم .

درخاتمه  به عدم توجه مسئولین شهری و سازمان میراث فرهنگی به آثار باستانی این شهر قدیمی ، عدم وجود تابلوها برای هدایت به سمت این اثار، عدم شناخت آثار باستانی برای بسیاری از ساکنین این شهر می توان اشاره کرد که امیدوارم در سفر بعدی که به این شهر خواهیم داشت اوضاع به مراتب بهتری را ببینم.

 

نویسنده : پیام زمانی

تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب‌ سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمی‌گیرد.