از پایتخت تا قشم و درگهان و هرمز
۱۱ فروردین ۱۳۹۸ یکشنبه
عرض سلام و ادب خدمت دوستان گرامی
بسیار سپاسگزارم از تیم حرفه ای لست سکند که به ما این اجازه رو میده تا خاطراتمون رو ثبت و با دوستان گرانقدر به اشتراک بذاریم.
از اونجایی که طبق روال هر سال ما نوروز رو سعی میکردیم در سفر باشیم ولی امسال بنا به یه سری از مسائل ترجیح دادیم کنار خانواده باشیم و متاسفانه شروع امسال برای هممون غم انگیز و ناباورانه بود فاجعه سیل همه رو ناراحت کرده بود، خلاصه اینکه خیلی رمق نداشتیم برای دید و بازدیدها، این بود که تصمیم گرفتیم چند روزی رو بریم سفر، هر جا که میخواستیم بریم میشنیدیم سیل اومده ولی خوب بالاخره انتخابمون سفر با گروه ۴۵ نفره به جزایر قشم و هرمز و درگهان و هنگام شد، من به خاطر شرایط جسمی و مسافت طولانی سفر نتونستم زمینی این تور رو همراهی کنم و سفرم هوایی شد ولی همسرم چون باید با گروه میبودن زمینی رفتند، از شهر ما (ساری) پرواز مستقیم به قشم نداره و من در نهایت مسیر ساری به تهران روز ۱۱ فروردین(99.500 تومان) به همراه یک روز اقامت در هتل ۵ ستاره استقلال تهران (245.000 تومان) و مجددا پرواز تهران به قشم روز ۱۲ فروردین (230.000 تومان) رو رزرو کردم.
اولین سفرم بدون همسرم بعد از ازدواجمونه، ما اصولا با هم سفر میکنیم ولی خوب ایندفعه به این صورت شد، در ابتدا از فرودگاه شهر ساری خدمتتون عرض کنم، که در فاصله ۲۰ کیلومتری با شهر قرار داره و اسم فرودگاه هم دشت ناز میباشد، که برای رفتن به فرودگاه باید از تاکسی های شهری و یا اینترنتی و یا ماشین شخصی خودتون استفاده بفرمایید که هزینه با تاکسی(25.000 تومان) میباشد.
1 – فرودگاه دشت ناز ساری( عکس از نویسنده)
اسم فرودگاه دقیقا درخور آن میباشد چون در محیطی سرسبز و زیبا قرار دارد زمانیکه هواپیما از زمین بلند میشود منظره بسیار بسیار زیبا و چشم نوازی را میبینید خصوصا در فصل بهار و تابستان و همینطور هم عطر خوش بهار نارنج را در ماه فروردین و اردیبهشت میتوانید حس کنید که بسیار بسیار به دلنشین میباشد.
2 – عکس هوایی از مناظر شهر ساری( توسط نویسنده)
زمانی که من وارد سالن فرودگاه شدم بسیار خلوت بود و تقریبا 3 یا 4 نفر بودن که در زمان نزدیک شدن به پرواز کم کم شلوغ شده بود و مسافران اومده بودند.
3 – سالن اصلی فرودگاه دشت ناز ساری( توسط نویسنده)
کمی هم از ایرادات فرودگاه بگم خدمتتون که کارکنان بسیار مذهبی هستند و اگر از نظر آنها حجابتان مناسب نباشد، سریعا تذکر میدهند و حتما باید رعایت بفرمایید که من همیشه مشکل دارم با این بخشش، بوفه و کافه نیز از ساعت ۷ صبح شروع به کار میکندو قبل از آن هیچ سرویس دهی ندارد و از درب خروجی ترانزیت تا هواپیما را باید پیاده بروید که البته مسافت کمی دارد.
4 – محوطه فرودگاه دشت ناز ساری( توسط نویسنده )
راس ساعت ۷ صبح با ایرلاین وارش به سمت تهران پرواز انجام شد(که ایرلاین بسیار منظمی هست) و مدت زمان سفر ۳۵ دقیقه میباشد که در زمان پرواز با وعده صبحانه از شما پذیرایی میشود ، عرض کنم خدمتتون که کارکنان ایرلاین وارش کمی بی احساس و متاسفانه خندان نیستند.
5 – ایرلاین وارش ( توسط نویسنده)
6 – پک صبحانه ایرلاین وارش ( توسط مسافر)
ساعت 7:40 دقیقه صبح بود که رسیدیم به فرودگاه مهرآباد (ترمینال۲) که خیلی فرودگاه خوبی نیست بارهارو روی نقاله گذاشتند ولی متاسفانه نقاله حرکت نمیکرد و مسافران به سختی بارشون رو تحویل گرفته بودند و من هم بعد تحویل بارم از فرودگاه خارج شدم .
7 – سالن فرودگاه مهرآباد تهران ( توسط نویسنده)
و با ماشین کرایه ای تپسی به مبلغ(16.000تومان) رفتم به سمت هتل استقلال که از غرب باید به سمت شمال میرفتیم (زمانی که درخواست ماشین از تاکسی های اینترنتی را در فرودگاه میدهید به سرعت درخواستتان تایید میشود چون خیلی از راننده های تاکسی های اینترنتی بیرون فرودگاه ایستادند و منتظر مسافر هستند) و تقریبا ۲۰ دقیقه ای تو راه بودم تا اینکه به هتل رسیدم ( ساعت ۹ صبح)و از لحظه پیاده شدن شروع کردم به عکس گرفتن از محیط اطرافم و خود هتل که زیبا بود ،هتلی بسیار بزرگ و در چندین طبقه و در دو ساختمان کنار هم بود.
8 – هتل استقلال تهران ( توسط نویسنده)
وارد هتل شدم که بسیار بزرگ و زیبا بود ، لابی بزرگی داشت و سفره هفت سین زیبایی هم وسط هتل چیده بودن که جالب بود، هتل به نظر شلوغ میومد خیلی مسافر تو لابی بود، رفتم به سمت رزرواسیون و گفتم که اتاق رزرو کرده بودم و بعد از چک کردن کارمند بخش رزرو گفتند که اتاق باید ساعت ۲ تحویل داده بشه ولی ما ساعت ۱۲ تحویل میدیم .
9 – لابی هتل استقلال تهران( توسط نویسنده)
10 – سفره هفت سین هتل استقلال تهران( توسط نویسنده )
11 – رزرواسیون هتل استقلال تهران( توسط نویسنده )
(برخورد کارمندان خیلی حرفه ای نبود اصلا لبخندی رو لباشون نبود و حس خوبی رو منتقل نکردن، البته از شانس من خانمی که مسئول رزرو بنده بودن خوش برخورد بودند) من گفتم که میتونم از صبحانه هتل استفاده کنم امروز ؟ که گفتن میشه ولی باید هزینش پرداخت بشه با اینکه من فردا صبح زود میرم از هتل و به صبحانش نمیرسم ولی قبول نکردن که جابجا کنند و من هم چمدونم رو به اتاق چمدون تحویل دادم و رفتم به سمت سالن دریای نور( که یکی از سالن های سرو غدا در هتل میباشد) برای صرف صبحانه ، سالنی بزرگ و بسیار بسیار شلوغ بود که هم مسافرهای ایرانی و هم خارجی زیادی بودن، تنوع غذاها برای صبحانه خوب بود، دو نوع خوراک سوسیس، انواع تخم مرغ ها، سوپ، لبو،ماکارونی، عدسی ، سیب زمینی و کوکو، سالاد، میوه ،مرباجات ،پنیر ،عسل و ...
12- سالن رستوران دریای نور در هتل استقلال تهران ( توسط نویسنده)
13 – صبحانه هتل استقلال تهران ( توسط نویسنده )
کیفیت غذاها هم خوب و خوشمزه بود، بعد از اتمام صبحانه رفتم برای پرداخت هزینه و مبلغ 75.000 تومان بابت صبحانه پرداخت کردم و به نظرم کمی گرون بود ولی خوب استفاده از خدمات هتل این هزینه ها رو هم داره دیگه.
14 – فیش پرداختی صبحانه در هتل استقلال تهران ( توسط نویسنده )
کمی تو لابی دور زدم و چند تایی عکس از نقاط مختلفش گرفتم و کمی هم کنکاش کردم و بخش های مختلف هتل رو دیدم(مرکز خرید، جواهرفروشی، کافی شاپ، بقیه سالن های پذیرایی ، گالری اشیا نفیس و عتیقه هتل پارسیان استقلال.
15 - گالری اشیا نفیس و عتیقه هتل استقلال تهران ( توسط نویسنده )
گالری تابلوهای نقاشی و استادی که مشغول کشیدن نقاشی بود خیلی جالب بود برام واقعا لذت بردم.
16 – گالری نقاشی هتل استقلال تهران ( توسط نویسنده )
هم زمان با این بازدیدها پیانیست محترمی هم مشغول نواختن آهنگ های بسیار ملایم و زیبا بود که حس فوق العاده خوبی رو به آدم و محیط اطراف منتقل میکرد، انتخاب دقیق آهنگ که برای هر سلیقه ای مناسب بود، بسیار نوازنده ای حرفه ای و خوشرو بودند.
17 – نوازنده پیانو در هتل استقلال تهران ( توسط نویسنده )
بعد از گشت و گذار در هتل نگاهی به ساعتم انداختم و دیدم ساعت 11:50 دقیقه شد و رفتم به سمت رزرواسیون و کار تحویل اتاق انجام شد و کارت اتاق شماره ۱۰۰۴ در طبقه دهم رو به من تحویل دادن ، وارد طبقه دهم شدم به نظرم راهروها خیلی تمیز نیومد قدیمی بودن رو واقعا میشد تو طبقات حس کرد ، وارد اتاق شدم متاسفانه تمیز نبود.
18 - اتاق هتل استقلال تهران ( توسط نویسنده )
سرویس بهداشتی بسیار ضعیف بود اصلا در خور هتل ۵ ستاره نبود، وسیله های اتاق همشون قدیمی بودن ، کف اتاق اصلا جارو و تراسش اصلا تمیز نشده بود، پرده ها مشکل داشت، خلاصه اینکه بسیار بسیار ضعیف بود.
19 – سرویس بهداشتی در اتاق های هتل استقلال تهران ( توسط نویسنده )
وسیله هام رو جابجا کردم و رفتم برای استراحت.
چون خیلی خسته بودم تا عصر خوابیدم، هوای تهران هم امروز بارونی و دلگیر بود و متاسفانه نتونستم برم بیرون و کمی شهر رو بگردم به خاطر همین موندم تو هتل و کمی مطالعه انجام دادم، در زمان ورود به هتل و بعد از تحویل اتاقم رزرواسیون کارت تخفیف یکی از رستوران های هتل رو به نام نوفل لوشاتو به من دادن تا در صورت تمایل استفاده کنم( هر غذایی که در منو بود به همراه سالاد بار به قیمت 54.900 تومان عرضه میشد).
20 – کارت تخفیف رستوران نوفل لوشاتوهتل استقلال تهران (توسط نویسنده )
حوالی ساعت ۸ شب بود که تصمیم گرفتم برای صرف شام برم به یکی از رستوران های هتل ، پیشنهاد خود هتل رو که رستوران نوفل بود رفتم و از نزدیک دیدمش .
21 – رستوران نوفل لوشاتو هتل استقلال تهران ( توسط نویسنده )
فضای داخلی خوبی داشت دقیقا سبک فرانسوی بود و به گفته کارکنان ، این رستوران اولین رستوران فرانسوی در ایران بود که همزمان با افتتاح هتل این رستوران هم افتتاح شد، دیوارهای رستوران با کاغذ دیواری های زرشکی رنگ با طرح گل های برجسته دیزاین شده بود و نور فضا هم مناسب با رنگ های دیوار بود، واقعا حس رستوران های فرانسوی رو داشت و موسیقی بسیار ملایم و زیبایی هم در حال پخش بود که فضا را چند برابر بهتر میکرد، برخورد پرسنل هم بسیار محترمانه و مودبانه بود، من بعد از مشورت با پرسنل سبزی پلو با ماهی قزل آلا رو انتخاب کردم، که در کمترین زمان ممکن سرو شد و بسیار عالی و لذیذ بود.
22 –غذا در رستوران نوفل لوشاتوهتل استقلال تهران ( توسط نویسنده )
23 – سالاد بار رستوران نوفل لوشاتوهتل استقلال تهران ( توسط نویسنده )
بعد از صرف غذا در محیط آرام و زیبا رفتم و کمی در لابی هتل نشستم و به تحقیقاتم ادامه دادم و در نهایت هم راهی اتاقم در طبقه دهم شدم، بعد از صرف غذا و یک روز پر جنب و جوش خوردن چای واقعا لذت بخش میشه من هم چای درست کردم و جاتون خالی به همراه نبات خوردم و رفتم برای خوابیدن و آماده بودن برای فردا.
روز دوم سفر ۱۲ فروردین ۹۸ دوشنبه
صبح زود برای تحویل اتاق و رفتن به سمت فرودگاه آماده شدم، به سمت رزرواسیون رفتم و کارهای خروجم رو انجام دادم که در کمترین زمان انجام شد و اصلا هم برای خروج اتاق چک نشد، با تپسی مسیر هتل تا فرودگاه رو چک کردم که مبلغش هم (17.500 تومان) بود درخواست دادم و بعد از ۳ دقیقه ماشین اومد دنبالم و راهی فرودگاه مهرآباد برای سفرم به سمت قشم شدم، بعد از ۲۰ دقیقه و طی مسیر خلوت و بارانی در هوای نیمه تاریک صبح زود به فرودگاه رسیدم که همزمان با ورود من باران شدیدی شروع به باریدن کرد.
24 – ترمینال 2 فرودگاه مهرآباد ( توسط نویسنده )
وارد ترمینال ۲ شدم و پس از چک کردن خودم و وسیله ها وارد سالن شدم که تقریبا شلوغ بود به سمت کانتر پرواز قشم ایر ساعت 07:35 صبح رفتم که تقریبا صف شلوغی داشت بارها رو تحویل دادم و کارت پرواز رو از کانتر دریافت کردم و وارد سالن ترانزیت شدم.
25 – سالن ترانزیت فرودگاه مهرآباد تهران ( توسط نویسنده )
وقتی وارد ورودی خواهران شدم بسیار مسئولین بی روح و کسلی رو دیدم که واقعا خواب بودن همشون و کلا طرز صحبت کردنشون با مسافر آمرانه است که واقعا دیدن این صحنه ها اصلا خوب نیست ، یک ساعت زمان داشتم برای پرواز و تصمیم گرفتم بروم برای صرف صبحانه در بوفه سالن ترانزیت، بعد از بررسی منو در نهایت املت سفارش دادم که قیمتشم (17.000 تومان) بود و خیلی هم خوشمزه نبود، نمیدونم این مبالغ گزاف رو بابت چی میگیرن تو فرودگاه ها؟
26 – صبحانه در فرودگاه مهرآباد تهران ( توسط نویسنده )
کم کم دیگه باید سوار هواپیما میشدیم وارد خروجی ۱۳ شدم و رفتم به سمت هواپیما.
27 – خروجی 13 سالن ترنزیت فرودگاه مهرآباد تهران ( توسط نویسنده )
متاسفانه فرودگاه مهرآباد خیلی فرودگاه تمیزی نیست دیگه هممون دیدیم برای یک بار هم که شده، وارد ایرلاین قشم ایر شدیم و با برخورد بسیار بسیار سرد مهمانداران روبه رو شدیم اصلا فکرشم نمیکردم انقدر بی روح و سرد باشن وقتی با ایرلاین های بزرگ دنیا خودمون رو مقایسه میکنم متاسفانه خیلی کار داره تا به روز بشیم.
28 – ایرلاین قشم ایر ( توسط نویسنده )
ساعت 07:50 دقیقه پرواز انجام شد یعنی با ۲۰ دقیقه تاخیر، زمانی که مهماندار در حال توضیحات بودند فقط به زبان فارسی توضیحات ارائه شد و زبان انگلیسیش حذف شده بود و اگر کسی هم هندزفری در هر دو گوش هایش بود تذکر میدادند که یکی از گوش ها باید آزاد باشد، خیلی خسته بودم بعد از دقایقی که پرواز انجام شد من خوابیدم تا زمانی که صبحانه در حال سرو بود و مهمانداران من رو بیدار کردن برای صبحانه، وعده خیلی معمولی بود مثل تمام ایرلاین های دیگه ایران، یک پک که شامل آبمیوه پاکتی، مربا و پنیر و کره و باقلوا و نان بود و مسافرانی که ناراضی بودن از این نوع وعده غذایی در ایرلاین قشم ایر.
29 – پک صبحانه فرودگاه مهرآباد ( توسط نویسنده )
خلاصه بعد از ۲ ساعت طول پرواز به فرودگاه قشم رسیدیم که فرودگاه کوچکی می باشد، به محض پیاده شدن با هوای گرمی مواجه شدیم به نسبت سرمایی که از شمال و تهران اومده بودیم .
30 – فرودگاه قشم ( توسط نویسنده )
وارد سالن شدیم که تقریبا کوچیک بود و وقتی وارد شدید دقیقا نقاله بارها کنارتان است و رفتیم به سمت نقاله بارها، که خدا رو شکر چمدون من خیلی زود رسید.
31 – سالن فرودگاه قشم ( توسط نویسنده )
همزمان با خروج من از فرودگاه همسرم هم اومده بود دنبالم چون اونا ۲ ساعت زودتر رسیده بودن به قشم، سوار ماشین شدیم تا بریم سمت گروه، مسیر زیبایی رو از فرودگاه تا اسکله طبل طی کردیم دقیقا مثل کیش بود با همون گونه درختان مناطق جنوبی .
32 – جاده ها و مسیرهای قشم ( توسط نویسنده )
تقریبا 20 دقیقه از فرودگاه تا اسکله طبل راه بود ، ورودی اسکله بابت هر ماشین باید 10.000 تومان پرداخت کنید و بعد وارد محوطه شدیم و رفتیم سمت گروه، همه در حال آماده شدن برای رفتن به جنگل های حرا بودند ما هم وسیله هامون رو در اتوبوس گذاشتیم و به گروه ملحق شدیم و با تعدادی از مسافران آشنا شدم .
33 – اسکله طبل ( توسط نویسنده )
از اسکله با پرداخت 10.000 تومان برای هرنفر سوار قایق های موتوری می شوید و به سمت جنگل های حرا می روید.
34 – قایق های مسافربری به جنگل حرا ( توسط نویسنده )
( توضیحاتی را در مسیر درباره این جنگل و گونه های گیاهی و جانوری اش قایق ران به مسافران ارائه میدهد که جالب است همانند اینکه جنگل حرا به طلای سبز قشم معروف است و زیستگاه درختانی است که ریشه ی آنها در آب میباشد و کل جنگل های حرا در حدود 22 هزار کیلومتر وسعت دارد و درختان این جنگل در تمام طول سال سبز هستندو طول آنها به 3 تا 6 متر میرسد و ویژگی آنها این است که با آب شور دریا سازگاری پیدا کرده اند طوریکه از آب شور تغذیه میکنند و با دفع نمک آن آب را به طور طبیعی شیرین میکنند همینطور هم جنگل حرا بخاطر شرایط مناسبی که دارد زیستگاه امنی برای پرندگان مهاجر مناطق گرمسیری و ماهیان، نرم تنان و سخت پوستان نیز می باشد.
35 – جنگل های حرا ( توسط نویسنده )
زمانیکه که قرص ماه کامل میشود و مد در خلیج اتفاق می افتد آب به قدری بالا می آید که بعضی از درختان جنگل حرا کاملا به زیر آب میروند و ماهی ها هجوم می آورند که زمان مناسبی برای ماهیگیری می باشد، حالت جزر و مد در این جنگل هر 6 ساعت یکبار اتفاق می افتد و در حالت جزر طوری به نظر میرسد که انگار درختان در زمینی خشک رشد کرده اند.
در میان جنگل حرا به سمت کلبه ی پیر راهی شدیم، کلبه ی پیر قدیمی ترین کلبه در قشم بود که شخصی که در این مکان زندگی میکرد به دلیل درگیری های قومیتی بین دو قوم راهی دریا شد و در واقع دل به دریا زد و کلبه ی بسیار کوچکی را برای خودش آماده کرد و تا آخر عمرش در همین مکان ماند و هرگز به خشکی بازنگشت و شغلش هم این بود که ماهی صید میکرد و آنها را دوداندود و نمک سود میکرد و به دریانوردانی که از پاکستان و هند و جاهای دیگر می آمدند میداد و از آنها خرما و برگ نخل میگرفت و مردمان جزیره هم به او سر میزدند و برایش آب و غذا می آوردند، بسیار کلبه ی کوچک و ساده ای بود ولی دل صاحبش آنجا خوش بود و حدود ۱۱۴ سال هم عمر کرد. امروزه این مکان یکی از جاذبه هایی شد که تمامی گردشگران جنگل حرا را به سمت خودش میکشد.
36 – کلبه پیر حرا ( توسط نویسنده )
بعد از بازدید از کلبه از مسیر زیبای جنگل حرا عبور کردیم و به سمت اسکله رفتیم و در مسیر کشتی هایی را دیدیم که به گل نشسته بودند و معروف بودند به کشتی پاکستانی و عجمانی و...این کشتی ها در واقع کشتی های ماهیگیری بودند که در طی سالیان سال فرسوده شده اند و در دل دریا به موزه ای تبدیل شده اند.
37 – کشتی های پاکستانی و عجمانی در جنگل حرا ( توسط نویسنده )
در نهایت به سمت اسکله رفتیم، مغازه های کوچکی در محوطه اسکله وجود دارند که هم مواد غذایی و هم صنایع دستی منطقه را میفروشند که مسافران میتوانند از آنجا خرید انجام دهند .
38 – بازارچه صنایع دستی اسکله طبل ( توسط نویسنده )
همینطور هم عسل درختان حرا هم در این مکان به فروش میرسد که بسیار گران قیمت است از کیلویی 350.000 تومان شروع میشود، کل گروه کنار اتوبوس جمع شدیم و راهی اقامتگاه بومگردی امینی در روستای طبل شدیم تا مسافران کمی استراحت کنند و دوش بگیرند، اقامتگاه بومگردی مال شخصی است به نام ناخدا امینی که در حال حاضر هم ناخدا میباشد، اقامتگاه بسیار زیبایی را آماده کرده اند به همراه صنایع دستی و امکانات بومی منطقه که حس بسیار خوبی را به مسافران القا میکند .
39 – اقامتگاه بومگردی روستای طبل ( توسط نویسنده )
هر یک از اتاق های این اقامتگاه به نام یکی از ماهی های جنوب به نام های (ملاس،سینگو،منگر،لنگوش و حلوا میباشد ) و حیاط خانه همبا درختان نخل آراسته شده است از در و دیوارهای خانه هم سازهای جنوبی، فانوس، تورهای ماهیگیری و ... آویخته شده است.
40 – اتاق های اقامتگاه بومگردی روستای طبل ( توسط نویسنده )
بعد از یک ساعت و نیم استراحت در این مکان به سمت رستوران خلیج فارس رفتیم برای صرف نهار، رستورانی بسیار ساده و به سبک بومی که غذاهای محلی جنوب را سرو میکردند، خیلی رستوران بزرگی نبود چندین تا تخت دورتا دور سالن بود و چند تا هم میز و صندلی.
41 – رستوران خلیج فارس در نزدیکی روستای طبل ( توسط نویسنده )
منوی رستوران رو دیدیم و با راهنمایی های صاحب رستوران غذای میگو محلی (40.000 تومان)و شیرماهی کبابی(45.000 تومان) را انتخاب کردیم که میگو محلی بسیار بسیار خوشمزه و طعم فوق العاده ای داشت شیرماهی هم خیلی ترد و لذیذ طبخ شده بود.
42 – غذای میگو محلی ( توسط نویسنده )
پس از صرف نهار با کسب اجازه از صاحب رستوران، بچه های گروه نیم ساعتی را به رقص و پایکوبی پرداختند و سپس راهی اسکله کندالو شدیم و رفتن برای جزیره هنگام، هوای جزیره خیلی خیلی گرم و طاقت فرسا بود، تقریبا ۲۰ دقیقه ای در راه بودیم و مسیر زیبایی رو طی کردیم که پوشیده از درخت های پا کوتاه حرا بود که به نظر من واقعا منظره خاص و بینظیریه که در جنوب ایران آن را مشاهده میکنیم. برای رفتن به جزیره هنگام باید در ابتدا از بندرعباس به قشم و سپس از اسکله کندالو در قشم با قایق در ازای هر نفر 15.000 تومان به فاصله 35 دقیقه ای راهی هنگام شوید .
به اسکله کندالو رسیدیم و گروه لوازم مورد نیازشان را از اتوبوس برداشتند به همراه چادرهایشان ، کمی از سوپرمارکت خرید کردیم آب و نان و نوشیدنی وخوراکی و... راهی اسکله شدیم که تمیز و تقریبا شیک بود .
43 – اسکله کندالو در قشم ( توسط نویسنده )
منتظر بودیم تا گروه جمع شوند که سه تا توریست اسپانیایی رو دیدیم که مسلط به زبان فارسی بودند و شروع کردیم با آنها به صحبت کردن کمی هم اسپانیایی بلد بودیم که تعجب کرده بودند و خوشحال شدند اونها دانشجویان زبان فارسی بودند در دانشگاه تهران و خیلی زبان فارسی را دوست داشتند در نهایت با آنها خداحافظی کردیم و سوار قایق شدیم که در هر قایق فقط 12 یا 13 نفر را با بارهایشان سوار میکردند و بیشتر از آن اجازه نداشتند.
44 – اسکله کندالو در قشم ( توسط نویسنده )
سفر به جزیره زیبای هنگام شروع شد ، منظره خلیج وجزیره در هنگام غروب بسیار زیبا و چشم نواز بود و آب هم بسیار ذلال و شفاف طوریکه کف خلیج را کاملا میتوانستید ببینید .
45 – آب های جزیره هنگام ( توسط نویسنده )
پس از 20 دقیقه وارد هنگام شدیم و کمی کنار ساحل نشستیم و استراحت کردیم ، خانه های کاملا خشتی و گلی را دیدیم که به سبک خانه های جنوبی و کاملا بومی بودند مردمانی ساده و بی آلایش و به دور از دغدغه های زندگی شهری که در حال زندگی و امرار معاش از طریق ماهی گیری و گردشگری بودند.
46 – جزیره هنگام ( توسط نویسنده )
47 – خانه های جزیره هنگام ( توسط نویسنده )
خانم ها هم به مردانشان در کسب درآمد کمک میکردند آنها کار نقش حنا بر روی دستان گردشگران و ساخت صنایع دستی و بومی منطقه و عرضه آنها به گردشگران را انجام میدادند.
48 – نقش حنا توسط بانوان جزیره هرمز ( توسط نویسنده )
پس از اینکه گروه کاملا جمع شدند چند تا تیوتای بدون کابین گرفتیم و مسافرها رو گروه به گروه سوار کردیم و راهی ساحل خماسی شدیم که تا زمان رسیدن مسیر بسیار بسیار شگفت انگیزی رو طی کردیم،کوه های خاص با گونه های گیاهی عجیب و گوزن زرد و پانورامای خلیج و کوه که هرچی بگم از وصف زیبایی هاش کم گفتم مخصوصا که منظره غروب آفتاب رو در کنار خلیج و در ساحل خماسی باشید که حیرت انگیز و محشر بود.
49 – تویوتاهای حمل مسافر در جزیره هنگام ( توسط نویسنده )
50 – جزیره هنگام به سمت ساحل خماسی ( توسط نویسنده )
ساحل خماسی بسیار ساحل زیبایی در جزیره میباشد که منظره بسیار زیبایی از خلیج فارس را دارد و بهترین مکان برای برپایی کمپ میباشد، کل گروه را در مکان کمپ مستقر و تک تک چادرها را برپا کردیم .
51 – ساحل خماسی جزیره هنگام ( توسط نویسنده )
شب بسیار شاد و هیجان انگیزی به همراه اجرای موسیقی زنده و آوازخوانی مسافران عزیز و بازی های گروهی و رقص و پایکوبی برگزار کردیم، در نهایت هم صرف شام که تا نیمه های شب به طول انجامید، همسرم به همراه یکی از مسافرهای عزیز که الان از دوستان خوبمون هستن رفتن ماهی گیری البته با تجهیزات کامل و چندین ماهی تک خال هم صید کردن.
52 – ماهی های تک خال صید شده در جزیره هنگام ( توسط نویسنده )
هوا هم در مدت زمان اقامت ما درجزیره هنگام ،هم در شب و هم در روز بسیار خوب و مناسب بود طوریکه واقعا لذت بردیم از برپایی کمپ و گذران وقت در جزیره، به دلیل زیبایی و تمیزی هنگام همیشه گردشگران زیادی را میبینید که برای گذران فراقت و اقامت کمپی به این مکان آمده اند.
عرض کنم خدمتتون که در مدت زمان اقامت در ساحل خماسی جزیره هرمز هیچگونه دسترسی به برق ندارید پس باید گوشی هاتون پر از شارژ باشه و با خودتون پاور بانک هم ببرید همینطور هم هیچگونه وسایل روشنایی در اطرافتون وچود نداره پس چراق قوه هم با خودتون داشته باشید ، همینطور هم آب آشامیدنی هم به تعداد زیاد با خودتون ببرید که هیچگونه دسترسی به آب آشامیدنی ندارید،و در آخر هم عرض کنم سرویس بهداشتی هم اصلا نیست و شما هستید و طبیعت هنگام.
روز سوم سفر ۱۳ فروردین ۹۸
صبح همه بیدار شدیم با صدای امواج خلیج و پرنده های دریایی، بسیار به دلنشین بود و واقعا از خواب دیشب لذت برده بودیم، من و همسرم رفتیم کنار ساحل و کمی از منظره خلیج و هوای خوبش استفاده کردیم و نشستیم مشغول صحبت شدیم طوریکه واقعا نمیشد به چیز دیگه ای فکر کنی و یا کار دیگه ای انجام بدی بسیار بسیار آرامش بخش بود ماهی های رنگی و زیبا رو در کف خلیج میدیدم همینطور هم خرچنگ های کوچیک که بینهایت لذت بردیم ،اینو عرض خدمتتون که امروز روز سیزده بدره و ما امسال رو هم مثل سال های قبل در سفر هستیم و نتونستیم در کنار خانواده باشیم و سیزدمون رو بدر کنیم که این تجربه هم در نوع خودش لذت بخشه، سپس به چادر برگشتیم و مشغول آماده کردن صبحانه شدیم که شامل (نون، پنیر، گردو، شیره خرما، حلواشکری،شکلات صبحانه و چای) بود، بعد از صرف صبحانه با هم چادری های عزیزمون مجددا کمی کنار ساحل قدم زدیم و عکس از مناظر گرفتیم و در نهایت هم شروع کردیم به جمع کردن وسایل و چادرها و راهی شدن به سمت سایت دلفین ها و خروج از جزیره زیبای هنگام، ۳ تا قایق اومدن کنار ساحل برای جابجا کردن گروه ما، همه سوار شدیم و راهی شدیم برای دیدن دلفین ها، همه ی قایق ها جایی از خلیج می ایستادند و به دلفین هایی که به صورت گروهی در حال حرکت بودند نگاه و عکسبرداری میکردند، بسیار بسیار صحنه زیبایی بود تماشای دلفین ها ، هرازگاهی هم حرکات نمایشی انجام می دادند و تماشاچی ها لذت میبردن از حرکاتشون، به گفته ی قایق ران ما قبلا دلفین ها خیلی با آدم ها دوست بودند ولی یکبار اتفاق بدی افتاد و یکی از دلفین ها در اثر برخورد با موتور قایق زخمی شد و از اون موقع دلفین ها خیلی به قایق ها نزدیک نمیشوند.
53 – سایت دلفین ها جزیره هنگام ( توسط نویسنده )
بعد از لذت بردن از تماشای دلفین ها به سمت اسکله کندالو راهی شدیم که تقریبا نیم ساعتی زمان برد تا به اسکله رسیدیم، هوا خیلی خیلی گرم بود باید منتظر میموندیم تا همه ی گروه جمع بشن، برای اینکه کمی از گرما در امان بمونیم به سمت بازارچه رفتیم و کمی گشتیم وکلاه خریدیم به مبلغ (20.000) تومان، جاتون خالی بستنی و فالوده هم خوردیم، کمی هم گوشی هامون رو که در حال خالی شدن بود شارژ کردیم تا همه ی گروه اومدند و سوار اتوبوس شدیم و راهی شدیم برای بازدید از جزایر زیبای ناز کوچک و بزرگ که همانند اسمشان بسیار بسیار زیبا بودند، کمی توقف کردیم و گشتی هم در اطراف جزیره زدیم که در زمان جزر آب دریا بود و منظره زیبایی بود در زمان جزر آب دریا پدیده ای اتفاق می افتد که راه باریکی از خشکی تا جزیره باز میشود و شما میتوانید از داخل آب به سمت جزیره بروید و از این جزیره زیبا با گونه های جانوری خاصش دیدن بفرمایید که بسیار بسیار شلوغ و پر از گردشگر می باشد.
54 – جزایر ناز کوچک و بزرگ ( توسط نویسنده )
تصمیم بر این بود که از جزایر ناز به سمت اصلی ترین سایت جزیره قشم به نام دره ستارگان برویم و تقریبا از جزایر ناز تا دره ستارگان ۱۱ کیلومتر را طی کردیم و وارد ورودی مجموعه شدیم ، شترها و الاغ های تزئین شده را در زمان ورود می توانستید ببینید که برای سوار شدن کرایه داده میشدند .
55- شترهای تزیین شده در ورودی دره ستارگان( توسط نویسنده )
همینطور هم دکه های فروش صنایع دستی و مواد غذایی و نوشیدنی های خنک ، کل گروه جمع شدیم و با هم به سمت دره ستارگان رفتیم جایی که در اثر فرسایش آب و خاک به وجود اومده بود ، صحنه بسیار جالب و عجیب و منحصر به فردی را مشاهده کردیم که نمونه آن در دنیا کم است .
56 – دره ستارگان قشم ( توسط نویسنده )
چندی پیش در شهر وارنا در کشور بلغارستان این نمونه را با نام جنگل سنگی دیدیم که کمی فرق داشت ولی در اثر همین عارضه طبیعی به وجود آمده بودند و نمونه بزرگتر آن را هم میتوانید در گرند کانیون آمریکا ببینید که خیلی حیرت انگیز میباشد، تپه هایی با شکل های عجیب و غریب و تندیس هایی که در اثر فرسایش آب به وجود آمده بودند که همگی خارق العاده و بینظیر بودند و ساعت ها شما را محو تماشای خودشان میکنند به گونه ای که رفتن از این مکان واقعا سخت می باشد و تا ساعت ها ذهنتان را درگیر خودش میکند(تقریبا دو ساعتی را در این مکان باید صرف بازدید نمایید)
57 – دره ستارگان قشم ( توسط نویسنده )
بعد از کلی گشت و گذار در میان دره و عکسبرداری از این مکان فوق العاده راهی شهر قشم برای صرف نهار شدیم ، (البته توضیح بدم خدمتتون بافت شهری قشم خیلی قوی و خوب نیست و نسبت به کیش بسیار ضعیف میباشد) به سمت بلوار دانش که سایت فود کورت میباشد رفتیم، این بلوار چندین تا رستوران و فست فود و کبابی دارد که همه در کنار هم قرار دارند و هتل سینگو هم در انتهای همین بلوار میباشد .
58 – بلوار دانش قشم ( توسط نویسنده )
که انتخاب ما در نهایت فست فود kfc شد که بسیار بزرگ و جا دار و خیلی شلوغ بود، کل گروه غذا سفارش دادن و زمان سرو غذاها هم طولانی شد (هزینه نهار 102.000 تومان)
59 – رستوران kfc در قشم ( توسط نویسنده )
60 – غذای در رستوران kfc ( توسط نویسنده )
تقریبا دو ساعتی برای صرف غذا معطل شدیم و در نهایت برای کمپ امشب خریدهای لازم انجام شد و راهی اسکله شدیم برای سوار قایق شدن و حرکت به سمت جزیره زیبای هرمز.
61 – اسکله قشم به هرمز ( توسط نویسنده )
برای رفتن به جزیره هرمز هم از بندر عباس با قایق نفری 10.000 تومان و هم از قشم نیز با همین مبلغ میتوانید به جزیره زیبای هرمز بروید.
برای حمل و نقل در جزیره هرمز، شما میتوانید از سهچرخه، موتور و ماشین استفاده کنید. برای این بخش باید از ۱۰ هزار تومان تا ۲۰ هزار تومان را به ازای رفت و آمد هر نفر در روز، در نظر بگیرید.
گروه به گروه سوار قایق شدیم که قایق ما خیلی سنگین شده بود و به سختی رفتیم ، عمق آب در این قسمت خلیج بسیار زیاد بود و کلا رنگ آب آن متفاوت با رنگ آب ساحل هنگام بود چون کلی کشتی نفتی نزدیک ساحل پهلو گرفته بودن و آب خلیج چرب و بوی گازوئیل و نفت میداد، بین راه دلفین ها را هم دیدیم که در حال انجام حرکات نمایشی بودن که صحنه زیبایی بود به جزیره که رسیدیم هوا تقریبا داشت تاریک میشد به سرعت به سمت قلعه پرتغالی ها رفتیم و از بازارچه محلی کوچکی گذشتیم که صنایع دستی میفروختند، قلعه بسته شده بود و متاسفانه نتوانستیم وارد شویم و فقط بیرون قلعه را دیدیم که بزرگ و زیبا به نظر میومد ، از بازارچه هم یه نماد از شن های جزیره که چندین رنگ بود خریدیم، این قسمت ساحل هرمز قرمز و نقره ای رنگ و بسیار خاص و زیبا بود طوریکه در شب براق و درخشان میباشد.
62 – جزیره هرمز ( توسط نویسنده )
63 - جزیره هرمز ( توسط نویسنده)
64 – ساحل نقره ای هرمز ( توسط نویسنده )
به سمت ساحل رفتیم و مجددا سوار قایق و به سمت ساحل مُفَنِق که کمپ در آنجا برپا شده بود راهی شدیم بین راه مسیر را گم کردیم و کمی در دریا سرگردان بودیم همه جا تاریک و وحشتناک بود حس بدی بود اصلا دوست نداشتم این موقعیت را تجربه کنم،یاد فیلم هایی افتادم که قبلا دیده بودم ، بالاخره با کلی تماس با بچه های گروه مسیر را پیدا کردیم و به ساحل رسیدیم و کمی استراحت کردیم، هوا کاملا تاریک بود چادرها را برپا کردیم و مجددا به استراحت پرداختیم، این قسمت ساحل هم کاملا نقره ای رنگ و درخشان بود در شب. برای صرف شام آماده شدیم،چون در کمپ غذاهای محدودی رو میشه آماده کرد که اصولا کنسروی هستند ما هم کنسرو و غذایی که برای نهار امروز زیاد گرفته بودیم را با دوستان عزیزمون خوردیم و پس از صرف شام هم مراسم برپایی آتیش و آواز و پایکوبی شروع شد و تا نیمه های شب ادامه داشت ولی من چون در اثر امواج دریا زمانی که سوار قایق بودیم در شب حالم بد شده بود زودتر استراحت کردم تا برای فردا حالم بهتر باشه.
روز چهارم سفر 14 فروردین ۹۸
صبح زود با صدای امواج دریا بیدار شدیم ولی کمی کسل بودیم این ساحل رطوبت خیلی زیادی داشت نسبت به ساحل قبلی ، انگار بدن هامون کوفته شده بود خواب خوبی نداشتیم و به سختی خوابیدیم ولی خوب در هر صورت بیدار شدن در کنار ساحل خیلی لذت بخشه ،از هوای خوب ساحل استفاده کردیم و کمی روی شن های نقره ای رنگ قدم زدیم که واقعا دیدن این جاذبه های منحصر به فرد و بینظیر حیرت انگیز و زیباست .
65 – ساحل مفنق، هرمز ( توسط نویسنده )
به سمت چادرمون برای صرف صبحانه راهی شدیم که اینم بگم خدمتتون خوردن صبحانه در دل طبیعت و در کنار گروهی از دوستان بسیار بسیار دلچسب و شیرین تر از صرف صبحانه در منزل است، تصمیم گرفتیم برای دیدن قلعه و خریدن آب برای گروه به هرمز بریم ، البته گروه در کمپ موندن و ما 6 نفر از اعضای گروه با قایق به هرمز رفتیم در بین راه دریا بسیار طوفانی و خطرناک بود امواج زیادی داشت و تکان های شدیدی به قایق میداد طوریکه هممون یه جورایی ترسیدیم واقعا، همینطور هم در طی مسیر از ساحل مفنق تا هرمز کو های عجیب و زیبایی را میدیدم با رنگ های مختلف که واقعا منحصر به فرد بودند.
66 – جزیره هرمز ( توسط نویسنده )
به جزیره رسیدیم وهمونطور که قبلا عرض کردم ساحل قرمز و نقره ای رنگی داشت که اونو با ساحل ها و جزایر دیگه متفاوت میکرد، راهی قلعه شدیم و از بازارچه محلی رنگارنگ و پر از صنایع دستی و نمادهایی که از خاک هرمز درست شده بود و برای فروش عرضه میشد رد شدیم و به قلعه رسیدیم، برای ورود باید بلیت به مبلغ 2.500 تومان برای هر نفر تهیه کنید که ما بلیت ها را گرفتیم.
67 – ورودی قلعه پرتقالی ها قشم ( توسط نویسنده )
یک نکته جالب بگم خدمتتون که برای ورود به قلعه آقایان باید حتما شلوار بلند به پا داشته باشند و اگر شلوارک داشته باشند اجازه ورود به آنها نمیدهند و حتما باید شلوار تهیه کنند که بعضی از بچه های ما شلوارک داشتند و مجبور شدند از بازارچه محلی شلوارهای زنانه رنگی تهیه کنند که صحنه خنده دار، جالب و به یاد ماندنی بود دیدن پوشیدن شلوار زنانه توسط آقایان، بالاخره وارد قلعه شدیم بسیار بزرگ و وسیع بود و کاملا به رنگ سرخ، این قلعه توسط پرتغالی ها در زمان تسلطشان بر سواحل و جزایر خلیج فارس احداث شده بود که در ارتفاع 14 متر و دارای ساختمان بسیار محکم با دیواره هایی به قطر 5.2 متر می باشد، قلعه دارای بخش های مختلفی همانند زندان، آب انبار، کلیسا و ... میباشد و دقیقا در کنار ساحل و در تلاقی با دریا میباشد که منظره بسیار زیبایی را از داخل قلعه به دریا مشاهده میکنید .
68 – قلعه پرتقالی ها قشم ( توسط نویسنده )
وقتی هم بر فراز قلعه میروید جزیره هرمز را کاملا میتوانید مشاهده کنید، تقریبا یک ساعت برای بازدید کافی میباشد مگر اینکه بخواهید از منظره دریا و قلعه لذت ببرید که میتوانید بیشتر هم بمانید.
69 – شهر هرمز از فراز قلعه پرتقالی ها ( توسط نویسنده )
کم کم از قلعه خارج شدیم و کمی در بازارچه به گشت و گذار پرداختیم و آب و نوشیدنی خنک خریدیم ( نوشابه شیشه ای زمزم که من خیلی سال بود ندیده بودم رو دیدیم و به یاد خاطرات دوران کودکی خریدیم ) جزیره هرمز را هم دیدیم و خانه هایی که مردم در آن زندگی میکردن تقریبا ضعیف و معمولی بود و کاملا بومی منطقه خانه های خشتی و گلی و بسیار ساده و بی آلایش البته عرض کنم خدمتتون که هرمز به نسبت هنگام ضعیف تر بود و کمی نامرتب تر درکل هنگام تمیزتر و بهتر بود، سوار قایق شدیم و برگشتیم ساحل مفنق، که در نزدیک ساحل قایق ران ما رو به داخل غاری برد که کوچک ولی زیبا بود کاملا به رنگ خاک های جزیره رنگارنگ و دوست داشتنی جاندارن دریایی عجیبی رو اینجا دیدیم که تا حالا خود من به شخصه ندیده بودمشون،(مبلغ 150.000 تومان بابت قایق رفت وبرگشت به هرمز پرداخت کردیم).
به ساحل رسیدیم و رفتیم برای جمع کردن وسیله ها و تا زمانیکه قایق ها به دنبال گروه بیایند کمی مشغول به بازی شدیم ، من هم گشتی در ساحل و اطرافش زدم و کلی عکس های زیبا از منظره ساحل و دریا گرفتم خلاصه لست سکند جان ما رو کاملا فعال و در حال عکس گرفتن از همه چیز بار آورد ، برای همه ی اعضای گروه به غیر از همسرم کار من خیلی جالب و عجیب بود که چرا از همه چیز عکس میگیرم ولی از خودم زیاد عکس نمیگیرم که من براشون توضیح دادم دلیلش رو و اونها هم کلی تشویق کردن ، بالاخره قایق ها اومدند دنبالمون و رفتیم به سمت ساحل سرخ جایی که کل ساحل سرخ رنگ بود و اگر دستتان را به خاک میزدید به رنگ قرمز میشد.
70 – ساحل سرخ هرمز ( توسط نویسنده )
و در همه جای ساحل افرادی را میتوانستید ببینید که روی صورتشان را با خاک سرخ هرمز به رنگ سرخ درآورده بودند که من به یکباره به یاد این شعر افتادم ( برایت قصه میخوانند، این دزدان بی تاریخ، خلیجت را خلیجم را اگر دادیم، ایرانی نمی مانیم) واقعا از این همه شگفتی و زیبایی در تعجب بودم که خدایا چقدر زیبایی و نعمت در سرزمینم هست و ما قدردان نیستیم، مشغول گشت و گذار شدیم و به سمت کمپی که در بالای ساحل درست کرده بودند راهی شدیم پر بود از گردشگران داخلی و خارجی و همینطور هم موتورهایی که برای گرداندن گردشگران در جزیره آنجا بودند.
71 – موتورهای حمل مسافر در ساحل سرخ هرمز ( توسط نویسنده )
و دکه های غذا و فروش محصولات دستی و سنتی (فلافل این منطقه رو هم خوردیم نفری 5.000 تومان و بندری هم 7.000 تومان) که بسیار بسیار خوشمزه و لذیذ بود من اولین باری بود که فلافل میخوردم قبلا دوست نداشتم ولی واقعا تجربه ی خوبی بود .
72 – دکه های غذایی در ساحل سرخ هرمز ( توسط نویسنده )
73 – فلافل در ساحل سرخ هرمز ( توسط نویسنده )
بعد از کلی گشت و گذار و گرفتن عکس های زیبا سوار قایق شدیم و راهی قشم شدیم، بین راه باز هم دلفین های شیطون و زیبا رو دیدیم و کلی خوشحال شدیم، به قشم رسیدیم به همراه گروهمون به سمت اتوبوس رفتیم ، کلی منتظر موندیم تا قایق بعدی بیاد.
عرض کنم خدمتتون سفر گروهی مزایا و معایبی دارد ، مزایا اینکه چون با گروه هستید خیلی خوش میگذره و از نظر امنیت خوبه و معایبش اینه که خیلی از وقت هاتون هدر میدره و نمیتونید به همه ی جاذبه ها برسید مثلا ما نتونستیم در جزیره هرمز به بخش تندیس ها و موزه و الهه نمک برسیم ولی خوب حتما به شما عزیزان پیشنهاد میکنم که ببینید این جاذبه ها را.
همه ی گروه جمع شدیم هوا خیلی گرم بود و بعد از یکساعت و شاید هم بیشتر در نهایت قایق اومد و همگی سوار اتوبوس شدیم و به سمت اقامتگاه بومگردی امینی در روستای سهیلی حرکت کردیم، تقریبا نیم ساعت یا چهل دقیقه ای را در راه بودیم تا به روستا رسیدیم برخلاف تصورمان از روستاهای قبلی که دیده بودیم سهیلی بسیار زیبا و تمیز و متفاوت با بقیه بود، مشخص بود افراد متمولی در این روستا زندگی میکنند خانه ها همه مدرن و امروزی بود ویلاهای شیکی را دیدیم که برامون جالب بود.
74 – روستای سهیلی ( توسط نویسنده )
کوچه های تمیز و زیبا و سرسبزی داشت پر بود از درخت های بلند و گل های رنگارنگ.
75 – روستای سهیلی ( توسط نویسنده )
به اقامتگاه رسیدیم کاملا فانتزی و شیک بود به سبک بومی منطقه درست شده بود که با صنایع دستی جنوی تزیین شده بود، 6 یا 7 تا اتاق به همراه دو تا سرویس بهداشتی و دو تا حمام داشت همینطور هم رستوران سنتی که غذاهای محلی ارائه میداد.
76 – اقامتگاه بومگردی امینی روستای سهیلی ( توسط نویسنده )
77 – اقامتگاه بومگردی امینی روستای سهیلی ( توسط نویسنده )
پس از کمی استراحت و صرف غذا که از رستوران خلیج فارس سفارش داده بودیم و برامون آورده بودن تا روستای سهیلی( بشقاب دریایی طلایی 85.000 تومان) ، همه آماده شدیم و بعد از 40 دقیقه به درگهان شهر خرید در نزدیکی روستا رسیدیم ،شهری که سرتاسر پر بود از مراکز خرید و مغازه ها و بازارچه های کوچک و قدیمی و همینطور هم رستوران هایی که غذاهای محلی و دریایی و فرنگی و ایرانی عرضه میکردند، ساعت 9 شب رسیدیم و تا 12 شب وقت داشتیم برای گشتن در این بازارها که خیلی زیاد بودن ما هم بنا به پیشنهاد دوستان وارد مرکز خرید دریا شدیم که خیلی بزرگ بود و شروع کردیم به گشتن.
78 – مرکز خرید دریا در شهر درگهان ( توسط نویسنده )
اینو بگم خدمتتون که اجناس بسیار بی کیفیت با قیمت های بالا رو میدیدیم که واقعا تعجب کرده بودیم خیلی خیلی باید می گشتید تا بتونید یه جنس متوسط یا خوب تهیه کنید که ما هم فرصت چندانی نداشتیم و بنابراین ترجیح دادیم به جای خرید بریم و از صندلی های ماساژ برای ریلکس شدن استفاده کنیم و تقریبا نیم ساعت از این صندلی ها استفاده کردیم به مبلغ 50.000 تومان برای دو نفرمون، خیلی جون گرفته بودیم و از اونجایی هم که دیر نهار خورده بودیم ترجیح دادیم شام سبکی بخوریم این شد که رفتیم و آش دوغ و آش رشته خریدیم و خوردیم که بسیار هم خوشمزه بود(10.000 تومان).
79 – آش رشته و دوغ در درگهان ( توسط نویسنده )
کم کم به سمت اتوبوس راهی شدیم برای رفتن به اقامتگاه، تولد یکی از بچه های گروه بود که براش کیک گرفته بودیم و در اقامتگاه تولد کوچیکی براش گرفتیم که نیمه های شب شده بود و در کل ،روز و شب مفید و خوبی بود در نهایت هم رفتیم برای خواب چون قرار بود صبح با همسرم و یکی از بچه های گروه به بام قشم برویم. بلیت برگشت قشم به تهرانم رو کنسل کرده بودم چون برنامه ما عوض شده بود و قصد داشتیم بعد از قشم به یزد برویم .
پنجمین روز سفر 15 فروردین 1398
صبح زود بیدار شدیم البته بعد از 3 ساعت خواب، سریعا آماده شدیم و با همسرم و یکی از دوستان رفتیم روستای سهیلی رو بگردیم و از آنجا بام قشم را ببینیم،چون کمی پیاده روی داشتیم و امکان تشنه و یا گرسنه شدن در بین راه بود رفتیم و از سوپرمارکت آب و آبمیوه و کمی خوراکی خریدیم و راهی بام قشم شدیم، هوا تقریبا خنک و خوب بود از روستا و کوچه پس کوچه هایش گذشتیم که خیلی زیبا بود .
80 – روستای سهیلی ( توسط نویسنده )
نیم ساعتی را به سمت بالای کوه رفتیم و به بلندترین نقطه کوه رسیدیم که از بالای کوه همه ی منطقه زیر پای ما بود،(روستای سهیلی، روستای طبل ،جنگل حرا و چند روستای دیگر نیز پیدا بودند) منظره بسیار زیبایی از روستاها، جنگل حرا و دریا رو داشتیم که حیرت انگیز و بسیار چشم نواز بود کمی نشستیم و استراحت کردیم و عکس های خوبی هم از منظره گرفتیم .
81 – بام قشم ( توسط نویسنده )
کم کم برگشتیم به سمت روستای سهیلی و شروع کردیم به روستا گردی ، چندین تا کوچه و پس کوچه زیبا رو دیدیم با خونه های متفاوت و رنگی، در حال چرخیدن بودیم که یکی از پسر بچه های روستا اومده بود دم در خونش، بهش سلام کردیم و ازش پرسیدیم که میتونه روستا رو به ما نشون بده که اون هم با ما اومد و شروع کرد به توضیح درباره روستا، ۷ سالش بود و اسمش هم میلاد بود، بسیار بچه مودب و باهوشی بود ما خیلی تعجب کردیم که با این سن کم چقدر اطلاعات خوبی داره و خیلی خوب میتونه توضیح بده.
82 – میلاد ساکن روستای سهیلی ( توسط نویسنده )
ما رو برد مدرسه خودشون رو نشون داد همینطور هم مدرسه دخترونه روستا رو، در حین قدم زدن به مسجد سهیلی رسیدیم که خیلی زیبا بود و یک مناره داشت و روی گنبد آن هم هلال ماه داشت( که برخی دلیل تک مناره بودن رو تفاوت بین شیعه و سنی میدانند که این دلیلش رد شده و مورد تایید نیست) این مسجد با رنگ زرد بسیار به دلنشین و معماری ساده و دوست داشتنی اش در سال 1361 ساخته شد و زیباترین مسجد روستا نیز میباشد.
83 – مسجد روستای سهیلی ( توسط نویسنده )
میلاد ما رو به سمت خونه موزه خودشون برد که پرورش حیوانات محلی در آنجا بود مثل ( شتر، بز، گوسفند، گاو،خرگوش، اردک ، غازو مرغ وخروس) همینطور هم موزه لوازمات زندگی قدیمی شامل: گهواره، تلم، فرمان کشتی، کفش، لباس های محلی،طریقه ریسندگی و بافندگی، چندین نوع آسیاب و سنگ ها وگوش ماهی های دریایی که همگی جالب بودند و هنرهای مردم بومی جنوب کشورمان را نمایش میدادند و اینکه چقدر با رنج و مشقت در حال امرار معاش بودند و هستند و اینکه چقدر انسان های قانع و کم توقع.
84 – موزه زندگی قدیمی و حیوانات اهلی ( توسط نویسنده )
85 - موزه زندگی قدیمی و حیوانات اهلی ( توسط نویسنده )
پس از بازدید موزه و گشت و گذار در روستای سهیلی رفتیم تا نان محلی تهیه کنیم برای صبحانه، باز هم با راهنمایی میلاد راهی خانه ی کسی که نان محلی می پخت شدیم و توانستیم طرز تهیه نان محلی جنوب رو از نزدیک ببینیم که مواد داخل نان از تخم مرغ ،کره، نوعی سبزی محلی تشکیل شده بود و تقریبا طعم خوبی داشت چون من غذاهای چرب دوست ندارم به همین دلیل گفتم خوب بود و نتونستم نمره عالی بهش بدم.
با میلاد خداحافظی کردیم و خیلی از آشنایی و همراهی باهاش خوشحال شده بودیم و از بهترین و به یاد ماندنی ترین لحظه های سفرمون بود، به سمت اقامتگاه حرکت کردیم و پس از صرف صبحانه و جمع آوری وسیله ها عازم بازدید از چاهکوه شدیم، از روستا مسافت ۲۰ دقیقه ای را طی کردیم تا به چاهکوه رسیدیم، هوا خیلی گرم شده بود و آفتاب هم سوزان بود، برای دیدن این جاذبه زیبا و بینظیر ثانیه شماری میکردم، در ابتدا که به ورودی رسیدیم چندین تا دکه های فروش صنایع دستی و میوه و نوشیدنی های خنک رو دیدیم و آب خریدیم .
86 – ورودی چاهکوه میوه های استوایی ( توسط نویسنده )
وارد ورودی مجموعه شدیم کمی از اه های پیچ در پیچ که پر بود از درختچه ها و گیاهان بومی گذشتیم تا اینکه به ورودی اصلی چاهکوه رسیدیم دقایقی فقط ایستادم و محو تماشای این همه زیبایی و شگفتی شدم که طبیعت چه هنرها و خلاقیت هایی رو در خودش دارد که آدمی رو به وجد می آورد.
87 – چاهکوه ( توسط نویسنده )
88 – چاهکوه ( توسط نویسنده )
این مکان در اثر فرسایش باد و آب به وجود آمده بود و شکل بسیار عجیبی داشت، انگار تیکه ی جداگانه ای از زمین بود که از سیاره ی دیگه ای منتقل شد به زمین، راهروهای عجیب و غریب و بسیار خنک که وقتی صحبت میکردید بازتاب صدایتان را میشنیدید کمی نشستیم و از این همه زیبایی در عجب بودیم و لذت بردیم و کلی هم عکس به یادگار از جای جای این تنگه زیبا گرفتیم در نهایت هم همین مسیر رو برگشتیم به سمت ماشین و کمی خرید کردیم، دمنوش گیاهی و میوه های جنوب و مناطق گرمسیری رو خریدیم .
89 – چاهکوه ( توسط نویسنده )
بین راه تصمیم بر این شد که برای صرف نهار به رستوران خلیج فارس برویم و آخرین نهار رو در این رستوران صرف کنیم (میگو سوخاری و کباب کوبیده) با (مخلفات 80.000 تومان) شد که بسیار طبخ غذاهای این رستوران خوب و خوشمزه و عالی بود.
90 – میگو سوخاری دررستوران خلیج فارس روستای طبل( توسط نویسنده )
91 – غذا در رستوران خلیج فارس روستای طبل ( توسط نویسنده )
مجدادا بعد نهار گروه به شادی پرداختند و در نهایت راهی شدیم به سمت اسکله و از آنجا وارد بندر عباس شویم ، به اسکله که رسیدیم متاسفانه یکی از راننده های ماشین ما با ماشین دیگه بحثشون شد و کمی دعوا و درگیری به وجود اومد، خدا رو شکر که بخیر گذشت ولی خوب وقتمون تلف شد، سوار (لندی کرفت ) شدیم و تا به بندر برسیم گروه دوباره به شادی و پایکوبی پرداختند طوریکه تمامی مسافران لندی کرافت که غریبه هم بودند به وجد آمده بودند گروه بسیار بسیار شادی بودن تا اینکه به بندرعباس رسیدیم.
92 – لندی کرفت از قشم به بندرعباس ( توسط نویسنده )
بندر و اسکله ای که به آن رسیدیم بسیار ساده و تقریبا خلوت بود،کمی توقف داشتیم و گروه استراحت کرد و اتوبوس اومد برای سوار کردن مسافران و راهی شدیم به سمت یزد، بین راه یکی از رستوران های بین راهی ایستادیم برای صرف شام، بسیار رستوران ضعیف و نامناسبی بود با غذاهای بی کیفیت ، غذا سفارش دادیم زرشک پلو با مرغ و سوپ، سوپ ها به قدری شور بود که قابل خوردن نبود، من که اصلا غذاشو نخوردم ولی همسرم به سختی کمی از غذا رو خوردن، اعتراض به صاحب رستوران کردیم ولی متاسفانه اصلا براشون مهم نبود ، ولی با اعتراض شدید ما فقط هزینه یک سوپ رو گرفتند و یکی دیگه رو حساب نکردند و پول غذا رو هم کامل گرفتند، برای ادامه حرکتمان سوار اتوبوس شدیم و راهی یزد شدیم، خیلی خسته بودیم و به سختی تو اتوبوس خوابیدیم .کمی درباره مردمان جنوب بگم خدمتتون که واقعا مردمانی خونگرم و مهربان و سخت کوش و مهمان نواز هستند من در سفرم واقعا به انسانیت و درستی این مردمان عزیز کشورم پی بردم و امیدوارم این خوبی ها را در جای جای کشور عزیزم از هم میهنانم شاهد باشم.
در اینجا سفر چند روزه ی ما به قشم به پایان رسید و به همه ی شما عزیزانی که قصد رفتن به این استان زیبا و جزایر حیرت انگیزش را دارید توصیه میکنم هر چه زودتر از این زیبایی های خارق العاده و جزایر بینظیر دیدن بفرمایید.