برای مقدمه لازم است بدانید که من به صورت تکی برای 3 روز و دو شب اقامت در باکو سفر کردم. به دنبال سفری ارزان در کنار بهرهمندی از بیشترین امکانات و گشت وگذار بودم. در ادامه ابتدا به نکات کلی قبل از سفر اشاره میکنم و سپس به اتفاقات و برنامهای که پیش گرفتم میپردازم.
ویزای آذربایجان
شهروندان ایرانی برای ورود و اقامت به صورت گردشگر در آذربایجان نیاز به دریافت ویزا دارند. این ویزا برای 30 روز اعتبار خواهد شد. به چندین روش میتوان ویزای آذربایجان را دریافت کرد. (1) ویزای آنلاین (آسان ویزا) که با پرداخت آنلاین 23 دلار برای ویزای عادی یا 50 دلار برای ویزای فوری 3 ساعته با ویزا کارت یا مسترکارت (ولی نه با کارت بانکی ایرانی) درخواست نمایید. همچنین میتوانید با کمک آژانسهای گردشگری نیز این ویزا را دریافت نمایید. (2) مراجعه مستقیم به سفارت و (3) ویزای فرودگاهی در زمان رسیدن. معمولا ویزای شما به صورت الکترونیک برای شما ارسال میشود. همچنین میتوانید با پرداخت مبلغی برای چاپ شدن ویزا در پاسپورتتان اقدام نمایید.
رزور هتل یا هاستل در باکو
من برای مدتی که در باکو ساکن بودم از سایت booking.com هاستل رزرو کرده بودم. میتوانید متناسب با موقعیت هتل، امتیاز کاربران و مشخصاتی که برای شما اهمیت دارد هتل یا هاستل رزرو کنید. بعد از مطالعه سفرنامهها تصمیم گرفتم دو هاستل رزرو کنم که اگر مشکلی با یکی از رزروها پیش آمد گزینه دیگری داشته باشم. البته هاستلهایی که رزرو کردم، امکان کنسل کردن رایگان و بدون نیاز به پیشپرداخت بودند.
روشهای رسیدن به باکو
شما میتوانید به شکلهای مختلف به باکو سفر کنید، (1) پرواز مستقیم به باکو، (2) اتوبوس یا تاکسی و یا وسیله شخصی تا مرز ایران و آذربایجان و سپس استفاده از قطار یا تاکسی از مرز به باکو، (3) بردن وسیله شخصی و عبور آن از مرز آذربایجان و (4) در نهایت اتوبوس مستقیم از تهران به باکو.
اگر میخواهید از گزینه 2 استفاده کنید، بعد از عبور از مرز با پرداخت 15 منات به تاکسیهای بنز آذربایجانی به باکو برسید. با این روش احتمالا هزینه کلی شما از اتوبوس مستقیم و پرواز ارزانتر خواهد شد و همچنین از اتوبوس سریعتر خواهد بود.
اگر میخواهید از گزینه 3 بهره ببرید به قیمت گران بنزین و سوخت در آذربایجان توجه کنید.
من با گزینه 4 یا همان اتوبوس مستقیم از تهران به باکو رفتم و تجربه خودم را در این رابطه به اشتراک میگذارم. دفعه اولی بود که به آذربایجان سفر میکردم و میخواستم این سفر تا حد امکان کم هزینه همچنین از قبل برنامهریزی شده باشد به همین جهت با اتوبوس و از مرز زمینی رفتم. اتوبوسهای مستقیم این مسیر هر روز ساعت ۷ یا ۸ عصر به سمت باکو حرکت میکنند و زمان برگشت اتوبوس به تهران معمولا بعد از ظهر میباشد. فقط بلیت رفت را رزرو کرده بودم و بلیت برگشت را از خود باکو تهیه کردم ( به صورت آنلاین بلیت برگشت پیدا نکردم) ولی امکان رزرو بلیت برگشت نیز وجود دارد (میتوانید از شرکت اتوبوسرانی در ترمینال تهران درخواست نمایید). هزینه بلیت رفت ۲۸۰ هزار تومان میباشد. هزینه بلیت برگشت با اتوبوس 40 منات برای من تمام شد که در این زمان همان 280 هزار تومان میشد. پیشنهاد میکنم در ترمینال حتما بلیت پرینت شده از شرکت اتوبوسرانی را دریافت نمایید.
آب و هوای آذربایجان
در فصل تابستان (من مرداد ماه به باکو سفر کردم) در طی روز هوا بسیار شرجی و گرم است به همین جهت لباس برای دوبار استحمام در روز به همراه داشته باشید. به دلیل بادهای شدید هوای کلی باکو تمیز و بدون غبار بوده که در نتیجه آفتاب تندی دارد ولی عصرگاه آن هوا بسیار مطبوع و دلنشین است. در کل باکو به بادهای شدیدش معروف است. به دلیل قرار گیری باکو در کنار دریای خزر هوای معتدل و مرطوبی را انتظار داشته باشید. در فصل بهار و پاییز هوای باکو خیلی متغیر و غیر قابل پیشبینی میشود. اگر در این فصول سفر میکنید حتما تجهیزات لازم برای هوای بارانی و سرد به همراه داشته باشید.
روز حرکت- سهشنبه
من ساعت 6.30 در ترمینال غرب (میدان آزادی) بودم. بعد تحویل پاسپورت و دریافت بلیت از شرکت سیما سفر که البته از قبل به صورت آنلاین رزرو کرده بودم وارد اتوبوس شدم. قیمت بلیت مسیر رفت همان طور که گفته بودم ۲۸۰ هزار تومان شد. برخلاف ساعت مقرر حرکت که ۷ عصر بود با نیم ساعت تاخیر به سمت باکو حرکت کردیم. اتوبوسهای این مسیر اسکانیا یا رنو هستند که به صورت vip سرویس میدهند. اتوبوس ما رنو بود و برخلاف عکسهایی که تو سایت گذاشته بودن خیلی بدویتر و ابتداییتر از انتظار من بود. ملیت عموم مسافرها به نظر میامد آذربایجانی یا پاکستانی باشد. حدود ساعت ۱۰.۳۰ شب در یک مجتمع رفاهی، ۳۰ کیلومتر بعد از قزوین برای صرف شام و استراحت توقف کردیم.
{عکس 1 از استراحتگاه اولی در 30 کیلومتری قزوین}
من بعدا متوجه شدم که شرکتهای اتوبوسرانی دیگر با دریافت همان مبلغ هزینه بلیت شام سرو کرده بودند. از این جهت بدانید که هزینه شام را نیز پرداخت کردهاید. ولی متاسفانه اتوبوس ما هزینه شام و پذیرایی را به عهده خود مسافر گذاشته بود و در حین سفر فقط میتوانستید از یخچال اتوبوس آب بردارید و پذیرایی دیگری از مسافران نشد.
روز اول- چهارشنبه
حوالی ۵ صبح به مرز زمینی ایران آذربایجان در آستارا رسیدیم. برخلاف مطالبی که در سفرنامهها خوانده بودم، امکان عبور از مرز بصورت ۲۴ ساعته فراهم است. قبل از ورودی گمرک صرافی برای گرفتن منات وجود دارد البته صرافی در ترمینال باکو پیدا خواهید کرد. ممکن است در مرز هم بدلیل تراکم مسافر و هم بازرسی معطل شوید. در نهایت ساعت ۹ شب، بعد از حدود 4 ساعت انتظار در مرز، دوباره سوار اتوبوس شدیم و به سمت باکو حرکت کردیم. لطفا عوارض خروج خود را قبل از سفر پرداخت نمایید، چون حداقل 20 دقیقه بعد از پرداخت امکان خروج از مرز وجود خواهد داشت.
حدود ساعت ۱۲ بین راه توقف کردیم تا کمی استراحت کنیم و ناهار یا صبحانه صرف کنیم که همچنان تمام هزینهها این بار به صورت منات بر عهده مسافر بود. حدود ساعت ۲ به باکو رسیدیم. در نظر داشته باشید صرافی و فروشگاه برای خرید سیمکارت در ترمینال باکو پیدا میشود. ترمینال باکو شبیه به کشتی تایتانیک طراحی شده و به نسبت بزرگ است. دارای فروشگاههای زیادیست (که البته عموما بسته هستند و برای خرید چیزی ندارد). شرکت اتوبوسرانی هم در بخش ابتدایی ترمینال قرار گرفتهاند. بعد از رزرو بلیت برگشت، شرکت اتوبوسرانی یک هاستل خیلی خوب معرفی کرد که در نهایت همانجا ساکن شدم.
از خود ترمینال یک سیمکارت آذرسل با قیمت ۱۱ منات و حجم اینترنت ۳ گیگابایت گرفتم. شما میتوانید متناسب با نیازتان سیمکارت تهیه نمایید که البته با وجود اینترنت هتلها و هاستلها فکر نمیکنم حجم بیشتری نیاز باشد. ترمینال، یک ایستگاه مترو دارد و از همانجا یک کارت مترو گرفتم به قیمت ۲ منات و ۲ منات هم شارژ کردم که برای ۶ بار سوار شدن مترو کافی بود. هزینه هر سفر با مترو 0.30 منات است. با مترو از ترمینال تا ایستگاه 28 may رفتم. در پاساژ 28 می فود کورت هست. یک بیگ مک دبل با قیمت ۱۱.55 منات سفارش دادم. بعد با هماهنگی مدیر هاستل و همراهی سوپروایزرش از ورودی پاساژ به هاستل رسیدم.
هاستلی که ساکن شدم توسط یک ایرانی با نام آرش مدیریت میشد، جای در کل تمیزی بود البته به جز حمام که نیاز به تعمیرات اساسی داشت. هزینه اقامت در این هاستل شبی 10 منات بود که شامل یک تخت در اتاق مشترک 8 نفره، سرویس و حمام مشترک، یک لاکر، امکان پخت و پر در آشپزخانه اشتراکی میشود. مهمانان این هاستل عموما اهل روسیه، پاکستان و سریلانکا بودند. هاستل در نزدیکی ایستگاه 28 می بود که هم به مراکز گردشگری شهر و مترو نزدیک بود و هم به مراکز خرید، رستوران و سوپرمارکت. خود آقای آرش مردی مسن و خوش برخورد هستند و خیلی میتوانند به شما راهنماییهای مفیدی بکنند.
{عکس 2، لابی و پذیرش هاستل}
{عکس 3، نمای داخلی یکی از اتاقها با 8 تخت خواب}
{عکس 4، تخت خوابها مجهز به یک پریز و دو ورودی شارژر usb و چراغ مطالعه مجزا}
{عکس 5، لاکر با قفل رمزدار الکترونیک}
{عکس 6، آشپزخانه مشترک دارای یخچال و اجاق گاز برای طبخ غذا}
{عکس 7، کارت هتل و کارت مترو باکو}
بعد از قراردادن لباسهایم در لاکر برای گشت اول به مرکز حیدر علیف رفتم. برای دسترسی مترو از ایستگاه ۲۸ می به ایستگاه نریمانوف رفتم و بعد حدود ۱۵ دقیقه پیادهروی به ساختمان زیبای حیدر علیف رسیدم. متاسفانه چون دیر رسیده بودم امکان بازدید از داخل مجموعه میسر نشد. هزینه ورودی مجموعه از 12 منات شروع میشود. حدود ساعت ۸ دوباره به ایستگاه نریمانوف رفتم و به سمت ایستگاه ساحل حرکت کردم. این ایستگاه در نزدیکی ساحل دریای خزر قرار گرفته است. پارک ملی در راستای ساحل بوده و برای شخص بنده باملند تهران را تداعی کرد. در نزدیکی غروب و بعد از آن، این پارک بسیار فعال و شلوغ میشود. محیط زنده شهری که محلی برای پیادهروی، اسکیت سواری و دوچرخهسواری افراد محلی است. دکههای بستنی و پاپ کرن، کافه و رستوران در این مسیر بسیار زیاد است و عموما موسیقی زنده هم دارند. قطارهای فانتزی هم برای گشتن در این پارک موجود است که با پرداخت 2 منات یک دور کامل در محیط پارک میزنید. از آنجا میتوانید از دور برجهای شعله و برج تلویزیون را ببینید. لازم به ذکر است این پارک در طی بعد از ظهر و شب بیشتر فعال است و طی روز به دلیل گرمای شدید خالیست. البته عدهای برای ورزش و پیادهروی صبحگاهی در این پارک حضور دارند. در اینجا میتوانید در خط ساحل سنگی بنشینید و از مناظر لذت ببرید ولی امکان شنا وجود ندارد.
{عکس 8، بنای فرهنگی حیدر علیف در باکو}
{عکس 9، بنای فرهنگی حیدر علیف در باکو}
{عکس 10، نمایی از برجهای شعله و دریای خزر}
{عکس 11، قطارهای برقی تفریحی برای گشت و گذار در پارک}
{عکس 12، نمایشگاه دائمی از تصاویر مسابقات فرمول یک در پارک}
مترو سواری در باکو
به چندین دلیل خیلی توصیه میکنم برای رفت و آمد در شهر از مترو هم استفاده کنید.
(1) هزینه بسیار پایین این وسیله (کل هزینه رفت و آمد درون شهری من از زمان ورود به باکو تا خروج 4 منات معادل 28 هزار تومان شد)،
(2) همچنین دیدن ایستگاههای زیبای مترو و متفاوت باکو و در نهایت
(3) امکان پیادهروی حد فاصل بین ایستگاه مترو تا مقصد جهت دیدن شهر.
پلان داخلی مترو باکو خیلی به طرح متروهای شوروی سابق و روسیه شباهت دارد. خطوط مترو در عمق خیلی زیاد زیر سطح زمین احداث شده (تا کارکرد امنیتی در زمان جنگ هستهای هم داشته باشد) و تنها دسترسی از طریق پلههای برقی بسیار طولانی وجود دارد. محل انتظار مسافرین در وسط قرار گرفته و قطارها در دو طرف محل انتظار حرکت میکنند. برای آنکه مسیر درست رو تشخیص بدهید میتوانید به وسط دیوار پشت خطوط ریلی نگاه کنید که نقشه ایستگاه هایی که قطار در ادامه حرکت خود توقف خواهد داشت را نمایش میدهند. همچنین تابلوهایی در ورودی تونل، محلی که قطار وارد ایستگاه میشود، وجود دارد که مقصد نهایی قطار را نشان میدهند. متاسفانه عکس برداری از داخل ایستگاه های مترو مثل خیلی از جاهای دیگر در آذربایجان ممنوع است تا بتوانم اطلاعات را به صورت تصویری نمایش بدهم. فرهنگ متروسواری مردم آذربایجان نیز قابل توجه است. اولا همیشه جا برای نشستن هست. خیلیها بر خلاف ما ایرانیها ترجیح میدن بیایستند. دوما وقتی خانم یا فرد مسنی وارد قطار میشود همیشه مردان به صورت خودجوش صندلیشان را در اختیار آنها قرار میدهند. احترام به بانوان جزو فرهنگ مردم آذربایجان است.
روز دوم پنجشنبه
حدود ساعت ۹ از هاستل بیرون زدم و پیاده به سمت محل قرار تور پیادهای که از قبل رزرو کرده بودم رفتم. من معمولا در سفرهایم از قبل تورهای پیاده موجود را چک میکنم و متناسب با زمان اقامتم چندتایی رزرو میکنم. در ابتدا قرار بود دو نفر باشیم که نفر دوم نتوانست بیاید و عملا تور من اختصاصی شد. با مراجعه به سایت freetour.com شما میتوانید برای هر نقطه از دنیا که قصد سفر دارید تور رایگان رزرو کنید. البته در انتها بهتر است با تقدیم کردن مبلغی یا هدیهای بابت خدمتی که به شما شده از راهنمای تور خود قدردانی نمایید. معمولا این تورهای پیاده به زبان انگلیسی هستند. راهنمای تور من آقای جوانی به نام شاهین با اصالت آذربایجانی بود. توضیحات خیلی جالب و جامعی در رابطه با مدل شهرسازی و تاریخچه باکو داد و ساختمانهای شاخص اطراف و داخل محدوده شهر قدیم باکو را با هم بازدید کردیم. تور من از ساعت ۱۰ تا ۱ ظهر طول کشید. تور شامل مراکزی میشود که امکان بازدید به صورت رایگان وجود دارد. هزینه ورودی مجموعه کاخ شیروانشاه 50 منات است. بعد در یکی از رستورانهای خیابان نظامی با 8.5 منات دونر گرفتم. در کل غذا در باکو خیلی ارزان است ولی متناسب با محلهای که از آن خرید میکنید قیمتها متفاوت خواهد بود.
{عکس 13، حیاط داخلی هتل شاه پالاس}
{عکس 14، نمای خارجی برج میدان یکی از قدیمیترین بناهای باکو}
{عکس 15، ماکت قسمت قدیمی شهر باکو در برج میدان}
{عکس 16، حیاط داخلی یکی از کاروانسراهای قدیمی شهر باکو}
{عکس 17، مجسمهای از یکی از شاعران برجسته}
روز سوم جمعه
صبح در رستوران پشت هاستل صبحانه خوردم (با 5 منات که شامل کره، پنیر، مربا، سوسیس و چای میشد. پیشنهاد میکنم حتما از مرباهای آذربایجان مخصوصا مربای انجیر امتحان نمایید)، سپس با مترو به ایستگاه ایچاریشهر رفتم و با ۱۰ دقیقه پیادهروی به ایستگاه فونیکولار رسیدم. در این ناحیه موزه فرش نیز قرار دارد. ساعت ۱۰.۱۰ دقیقه درها رو باز کردن و با پرداخت ۱ منات به ایستگاه بالایی رفتم. به این منطقه که در کنار ورودی برجهای شعله قرار دارد پارک هایلند گفته میشود که هم تجربه جالبی از این وسیله بود و هم منظره وسیع و زیبایی نسبت به کل باکو و دریای خزر خواهید داشت. پیشنهاد میکنم هنگام غروب در این محل حضور داشته باشید تا هم از این منظره در نور روز و هم نورپردازی شبانگاهی لذت ببرید. در اینجا مقبره کشته شدگان جنگی و یادبودی از شهدای آذربایجان نیز قرار گرفته است.
{عکس 18، نمایی از موزه فرش باکو}
{عکس 19، ایستگاه پایینی فونیکولار}
{عکس 20، فونیکولار در حال حرکت از داخل}
{عکس 21، نمایی از برجهای شعله}
{عکس 22، مقبره شهدای جنگی}
{عکس 23، یادبود شهدای آذربایجان}
{عکس 24، دید نسبت به شهر از پارک هایلند}
عصر ساعت 4.45 زمان برگشت اعلام شد. با مترو به ترمینال رفتم و سر وقت به دفتر شرکت اتوبوسرانی رسیدم. با 12 نفر دیگر قرار بود که حرکت کنیم. در ترمینال وارد اتوبوس شدیم و راننده به دلیل اینکه هزینه ترمینال را پرداخت نکرده بود، از ادامه حرکت منع شد. مجبور شدیم دوباره به ترمینال برگردیم و خاطره بدی از شرکت سیماسفر برای ما باقی گذاشتند. با کلی دردسر یک اتوبوس از شرکت آهوسفر در اختیار ما گذاشتند. در نهایت ساعت 7 عصر ترمینال را ترک کردیم و بعد از توقف کوتاهی در مرز، ساعت 9 صبح به ترمینال غرب در تهران رسیدیم.
برای بازگشت از باکو میتوانید با تاکسی و پرداخت 15 منات به مرز آستارا رسیده و از آنجا با تاکسی یا اتوبوس به تهران بازگردید.
ماخره
اگر نظر شخصی خودم را در رابطه با باکو بنویسم این شهر را به نسبت مدرن با فرهنگ شهرنشینی بالا میدانم. هرچند مردم از دولت این کشور راضی نیستند و فساد در سطح سیاسی بسیار موج میزند. بیشتر ساختمانهای شاخص هم در زمان اوج گرفتن قیمت نقت ساخته شدهاند و اکثرا کپی برداری از ساختمانهای شاخص کشورهای دیگر مثل مسجد ایاصوفیه استانبول و اپرای سیدنی هستند. البته باید اعتراف کرد که این کار حکومت باعث رونق گردشگری این کشور شده است. به نظر شخصی من برای دیدن عمده مراکز گردشگری و تاریخی باکو، 3 در نهایت 4 روز کفایت خواهد کرد. در این شهر مشکل ارتباط از لحاظ زبانی خواهید داشت چرا که سطح زبان انگلیسی مردم آذربایجان پایین است. با در دست داشتم عکس از مراکز و مقصدی که تمایل به دیدن دارید میتوانید از مردم کمک بگیرید. البته من با نقشه گوگل تمام مسیرهایی که لازم بود را پیدا میکردم و به مشکلی بر نخوردم. همچنین پیشنهاد میکنم از شهر خودتان هدیه یا شیرینی محلی به همراه داشته باشید که بجای پرداخت پول برای تشکر از کسانی که در طی سفر به شما کمک میکنند (مانند مسئول تور یا راهنمای سفر محلی)، سوغات شهر خودتان را تقدیم کنید.
در انتها، هزینه کلی سفر من یک میلیون و سیصد و هشتاد هزار تومان شد که شامل هزینه ویزا، عوارض خروج، بلیت رفت و برگشت تهران-باکو، هزینه اقامت، خورد و خوراک و رفت و آمد شهری و همچنین سیمکارت میشود. در تاریخ سفر من هر دلار را 12 هزار تومان و هر منات را 7 هزار تومان معامله میشد. نسبت تبدیل دلار به منات در این زمان 1.698 به این معنی که هر 100 دلار معادل تقریبا 170 منات بود. در انتها لازم میبینم که میزان پیاده رویای که داشتم و اپلیکیشنهایی که برای این سفر به کار آمد را هم به اشتراک بگذارم.
بابت مطالعه این سفرنامه تشکر میکنم و امیدوارم اطلاعاتی که لازم داشتید را آورده باشم. اگر سوالی داشتید خوشحال خواهم شد در حد دانش کلی خودم از این سفر پاسخگو باشم.