به نام خدا
از لستگرام تا لنینگراد
همه چیز از یک پست در لستگرام آغاز شد. 25 شهریور 98 بود که همسرم پستی را در لستگرام نشانم داد و جرقه آغاز سفری هیجان انگیز در ذهنمان زده شد. پیشنهاد ویژه لست سکند برای کاربران سطح یک به بالا؛ 4 میلیون تومان تخفیف برای تور روسیه (مسکو- سن پترزبورگ) برای روز جمعه 29 شهریور به مدت یک هفته از آژانس مسافرتی الفبای سفر پارسیان، اولویت با کسانیست که سریعتر پیام دهند. چه چیزی ازین بهتر برای من و همسرم که هر دو عاشق سفر هستیم و روسیه هم همیشه مقصد وسوسه برانگیزی بود که دنبال فرصتی برای رفتن به آنجا بودیم.
با دیدن این پیشنهاد فوق العاده و با توجه به این که قبلا در لست سکند سفرنامه نوشته بودم و کاربر سطح یک هستم، در قسمت تماس با ما در سایت لست سکند درخواست خودم را ارسال کردم و سوال کردم که آیا این تخفیف شامل همراه نیز می شود یا خیر. در کمال ناباوری ساعت 2 ظهر همان روز از آژانس الفبای سفر با من تماس گرفته شد و گفتند در خواست شما بررسی شده و تخفیف شامل شما و همراهانتان می شود و هزینه و مشخصات دو پکیج باقی مانده از تور را اعلام کردند و گفتند در صورت قطعی بودن تصمیم نصف هزینه تور و باقی مانده را موقع امضای قرارداد واریز کنید. با توجه به ناگهانی بودن این سفر و زمان کمی که تا روز سفر باقی بود و کلی کارهایی که تا آخر هفته بایستی انجام میدادیم کمی دودل شدیم ولی نهایتا بعد از مشورت با هم و بررسی قیمت و این پیشنهاد عالی و شوق سفر به روسیه، تصمیم نهایی را گرفتیم و مبلغ را واریز کردیم و تور را خریدیم. با این پیشنهاد شگفت انگیز، پکیج ده میلیون تومانی برای هر نفر (سه شب مسکو و چهار شب سن پترزبورگ) برای ما شش میلیون تومان تمام شد.
با توجه به زمان کمی که تا سفر باقی مانده بود، بایستی سریعا پاسپورت ها را تحویل آژانس الفبای سفر برای دریافت ویزای فوری میدادیم که صبح روز بعد پاسپورت ها را تحویل و هزینه باقی مانده تور و هزینه ویزا نیز پرداخت و قراداد امضا شد. الفبای سفر دو پکیج شامل نقشه مسکو و سن پترزبورگ و مکانهای دیدنی و اطلاعات اولیه مورد نیاز برای ورود به این کشور را به ما دادند که خیلی مفید بود و با برخورد بسیار خوب و همکاری عالی کارها به سرعت انجام شد و قرار شد که پنجشنبه ویزا و پاسپورت ها را تحویل بدهند.
برای ما که حداقل یکماه قبل از هر سفر تمام اطلاعات و تاریخچه مقاصد گردشگری و مسیر رفتن به آنها، رستوران های خوب اطراف، قیمت ها و همه چیز را ارزیابی میکردیم در این فرصت سه روزه با کلی کارهای ناتمام شخصی و کاری باقی مانده؛ برنامه ریزی بسیار سخت بود و کارهایی که توانستیم انجام دهیم شامل چک کردن وضعیت آب و هوا برای طول هفته، جستجو مکانهای اصلی گردشگری در هر دو شهر مسکو و سن پیترزبورگ و پین کردن این نقاط و محل هتل ها بر روی اپلیکیشن گوگل مپ ، خواندن دو سفرنامه از این دو شهر از سایت لست سکند و نت برداری از تجربیات آنها، سرچ در گوگل برای پیدا کردن نام ایستگاه های زیبای مترو در مسکو، ریختن اپلیکیشن های مترو مسکو به نام (mosmetro) و سن پیترزبورگ (yandex.metro) برای مسیریابی در مترو ها و بررسی سایت خرید بلیط رقص باله در سالن معروف Bolshoi در مسکو (www.bolshoi.ru/en/timetable) که البته در زمان سفر ما 20 تا 27 سپتامبر پر و sold out شده بود.
روز اول: تهران- مسکو
روز سفر رسید و صبح ساعت 9 به سمت فرودگاه بین المللی خمینی حرکت کردیم و بعد از پرداخت خروجی از طریق دستگاه خودپرداز و تحویل بار به کانتر شرکت North Wind Air که یک شرکت پروازی روس است، به سالن انتظار رفتیم و هواپیما تقریبا سر وقت حرکت کرد. طول پرواز4 ساعت و اختلاف ساعت با ایران 1.5 ساعت و پرواز خوب و بدون تکان بود و در طول سفر هم پذیرایی و ناهار داشتیم. چون انتظار هوای سرد در مقصد را داشتیم (بالاترین دمای مسکو 12 درجه سانتی گراد بود ) کاپشن هایمان را داخل هواپیما برده بودیم تا موقع پیاده شدن از هواپیما سرما نخوریم. هواپیما ساعت 3 به وقت مسکو به زمین نشست و مطابق انتظار به محض پیاده شدن از هواپیما با هوای سرد مسکو روبرو شدیم و به سرعت وارد سالن ورودی و صف طویل بررسی روادید اتباع خارجی در فرودگاه شرمیتیوو شدیم که علارغم اینکه از بزرگترین فرودگاهای روسیه است، سالن بسیار کوچک و قدیمی داشت. و بدون هیچ سوالی پاسپورتمان مهر ورود خورد و مسئول چک پاسپورت ها علاوه بر پاسپورت یک برگه سفید حاوی اطلاعات شخصی نیز به ما داد که بعدا فهمیدیم که این برگه بسیار مهم است و بدون این برگه پذیرش هتل امکان پذیر نیست.
عکس شماره 1 خوش آمد گویی به زبان های مختلف از جمله فارسی در فرودگاه مسکو
قبلا آژانس دو نفر را معرفی کرده بود که در فرودگاه به استقبالمان میایند. که به محض خروج و دریافت بار، لیدر گروه به استقبالمان آمد و محل خاصی را مشخص کرد تا آمدن کل اعضای تور در آنجا منتظر باشیم. اغلب ایرانیانی که با این پرواز آمده بودند مسافران توریستی بودند که از آژانس الفبای سفر یا آژانس های زیرمجموعه آن تور را خریداری کرده بودند. بنابراین چندین تور لیدر دیگر هم بودند گه که افراد گروه خود را جمع می کردند. بعد از حدود یک ساعت افراد گروه ما که در حدود40 نفر بودیم جمع و همگی راهی هتلSun Flower شدیم. البته در این مدت تعدادی از افراد سیم کارت روسیه به قیمت 500 روبل خریداری کردند و تعدادی نیز دلار خود را به روبل تبدیل کردند که بعدا متوجه شدند که صرافی داخل فرودگاه نرخ بسیار پایینی داشت و تبدیل پول در فرودگاه اصلا به صرفه نیست. اولین چیزی که تور لیدر محترم گروه ما آقای حمید رضا واحدی گفتند این بود که از صفحه اول پاسپورت، ویزا و برگه سفید دریافتی با موبایلمان عکس بگیریم که همیشه همراهمان باشد و یا در صورت مفقودی اطلاعاتمان موجود باشد. در مسیر طولانی حدود سه ساعته تا هتل با توجه به ترافیک شدید در مسکو (مسکو پرترافیک ترین شهر جهان است) آقای واحدی از تاریخچه روسیه گرفته تا آموزش زبان روسی و اطلاعات مورد نیاز برای سفر را به ما گفتند تا گذر زمان را کمتر حس کنیم. وقتی به هتل رسیدیم هوا تاریک بود.
عکس شماره 2 نرخ ارز در صرافی داخل فرودگاه
عکس شماره 3 نمایی از داخل فرودگاه فرودگاه شرمیتیوو
وارد هتل شدیم و پاسپورت ها را تحویل و کلید اتاقمان را تحویل گرفتیم البته این پروسه توسط آقای واحدی انجام شد. وارد اتاق شدیم امکانات هتل در حد هتل سه ستاره بود ولی مزیتی که داشت این بود که در فاصله کمتر از ده دقیقه ای آن یکی از بزرگترین outlet های مسکو به نام Columbus قرار داشت که برای افراد اهل خرید بسیار خوب بود.
بعد از یک استراحت کوتاه برای تبدیل ارز و خوردن شام راهی کلومبوس شدیم. هوا خیلی سردتر شده بود به سرعت وارد مجتمع تجاری شدیم و سراغ صرافی یا بانک را گرفتیم که حتی یک نفر متوجه حرفمان نمیشد. اینجا بود که فهمیدیم که ارتباط برقرار کردن با مردم این کشور بسیار سخت تر از چیزیست که فکر می کردیم؛ بنابراین از Google Translate کمک گرفتیم و با توجه به اینکه قبلا پکیج زبان روسی را دانلود کرده بودم از برگردان انگلیسی به روسی آن استفاده کردیم و از خانم مسئول در پشت میز information آدرس گرفتیم که گفتند دوطبقه زیر همکف کنار پله برقی هم صرافی وجود دارد و هم بانک. نرخ تبدیل برای هر صد دلار معادل حدود 6500 روبل بود که نسبت به فرودگاه بسیار مناسب تر بود. فقط دقت داشته باشید که در روسیه تمامی صرافی هایی و بانک ها در تبدیل دلار بسیار دقت دارند و دلاری که هر گونه مهری داشته باشد یا به هر نحوی مخدوش باشد را نمی پذیرند. بعد برای شام به طبقات بالا به قسمت فودکرت کلومبوس رفتیم که در آنجا انواع غذاهای روسی، گرجی، ایتالیایی و فست فودهای معروف وجود داشت.
روز دوم: مسکو
ما همواره در سفرهایمان سعی کردیم خودمان در مقصد به کنکاش و جستجو بپردازیم و برای جلوگیری از اتلاف وقت از گشت شهری و سایر تورها صرفنظر میکنیم. ولی در مورد روسیه این مورد صدق نمیکند، چون که با توجه به برنامه ای که آقای واحدی در نظر داشتند بهترین گزینه همراهی با گشت شهری بود. طبق قراری که رهبر تور در گروه WhatsApp گذاشته بود راس ساعت 9 گشت شهری آغاز میشد و ما بایستی زودتر صبحانه می خوردیم که روز اول که وارد رستوران هتل شدیم با خیل عظیم چینی ها روبرو شدیم که واقعا سرسام آور بود و به زور جایی برای نشستن پیدا کردیم. راس ساعت 9:15 دقیقه اتوبوس حرکت کرد. در طول مسیر هم باز آقای واحدی تور لیدر با سواد گروه که دانشجوی دکترای توریسم در روسیه نیز هستند، اطلاعات مفیدی از آداب و رسوم و قوانین و فرهنگ و عادات مردم روس بهمون گفتند. اینکه مردمان بسیار صبوری هستند. بسیار کتاب خوان و بر خلاف ظاهر سرد و خشک بسیار اهل هنر و فرهنگ و عشق و احساس هستند. که از آثار ادبی فراوانی مثل آثار تولستوی، داستایوفسکی، پوشکین، ماکسیم گورکی و چخوف و بسیاری دیگر مشخص است.
اولین نقطه توقف ما تپه گنجشک ها یا sparrow hills بود که از آن نقطه منظره بسیار زیبایی از شهر مسکو روبروی ما قرار داشت و به عبارتی تپه گنجشکها بام مسکو است که یک تصویر کلی از مسکو را پیش روی چشمانتان قرار می دهد. یکی از بنایی که در تپه گنجشکها خودنمایی می کرد، دانشگاه بزرگ مسکو است که از مراکز بزرگ دانشگاهی آموزش زبان فارسی است این دانشگاه جزء یکی از ساختمان های هفت گانه است که استالین به مناسبت هشتصدمین سالگرد تاسیس مسکو تصمیم به ساخت هشت بنای زیبای مثل هم در هشت نقطه شهر مسکو گرفت که به دلایلی مانند جنگ جهانی دوم یکی از آنها ساخته نشد و هفت ساختمان دیگر به هفت خواهران استالین معروف اند که در حال حاضر دوتا از آنها مسکونی و یکی اداری مسکونی، یکی دانشگاه MGO ، دوتا هتل و آخری وزارت خارجه است؛ که همگی این ساختمانها از تپه گنجشکها قابل رویت بودند. شاید تصویر شماره5 به خوبی عظمت آنرا نشان ندهد ولی همین که بدانیم این ساختمان 48 آسانسور دارد نشان دهنده عظمت آن است. بناهای دیگر قابل رویت از تپه گنجشکها شامل ورزشگاه لوژینکی مسکو و آسمان خراشهای منطقه New Moscow است. در عکس شماره 4 دو دودکش بزرگ که در حال حاضر یکی از آنها فعال بود نیز مشخص است، که درواقع یکی مربوط به آب گرم کل شهر و دیگری برای سیستم گرمایشی کل شهر است. که دودکش آب گرم فعال ولی دودکش مربوط به سیستم گرمایشی هنوز فعال نشده بود. در واقع یکی از ابزارهای کنترل مردم همین سیستم های گرمایشی و آبگرم سراسری است که دست دولت است.
عکس شماره 4 نمایی از شهر مسکو از فراز تپه گنجشک ها
عکس شماره 5 دانشگاه MGO مسکو
در مسیر به مقصد بعدی که پارک پیروزی که محل قرار گرفتن چندین المان دیدنی و همچنین موزه جنگ بود، از کنار نیو مسکو یا مسکو مدرن گذشتیم و به تپه Poklonnaya Hill و پارک ویکتوری رسیدیم.
عکس شماره 6 New Moscow
در روسیه بسیار به جنگ ها، به فتوحات، به سرداران، به خصوص شهدای گمنام خود افتخار میکنند و برای هرکدام روز ملی خاصی دارند. مثل روز نیروی دریایی، روز تک تیراندازهای ارتش روزچتربازان ارتش وغیره به طوری که حدود 46 مناسبت ملی مرتبط با جنگ دارند. یکی از نمادهای این فرهنگ جنگ پروری پارک پیروزی است که به منظور پاسداشت رشادت های سربازان در جنگ جهانی دوم و پیروزی بر آلمان نازی در سال 1995 ساخته شده است. این پارک یادمان های مختلفی از جمله یک ستون هرمی ویژه در مرکز پارک قرار دارد که به مناسبت 1418 روز حضور در جنگ جهانی دوم، 141.8 متر ارتفاع داشته و با استفاده از کلاهخودهای سربازان روسیه روی این ستون را پوشش داده اند. همچنین بر فراز آن مجسمه الهه پیروزی در اساطیر یونان باستان یعنی نایک (Nike) دیده میشود. علاوه بر آن 1418 فواره مختلف در جای جای این پارک قرار گرفته که فضای پارک را تحت تأثیر خود قرار داده است.
عکس شماره 7 هرم پیروزی
عکس شماره 8 مجسمه نمادین از پیروزی در جنگ های مختلف
این محل دقیقاً جایی است که روزگاری ناپلئون بناپارت امپراطور فرانسه جهت دریافت کلید شهر مسکو پس از شکست دادن روسیه، تشریفات خاصی را برگزار کرده بود. البته ناپلئون در شرایطی شهر را تصرف کرد که روسیه سیاست زمین سوخته را اجرا کرده و با عقب نشینی در برابر ارتش فرانسه، مزارع، روستاها و شهر مسکو را به آتش کشیده و شهری خالی از آذوقه و سکنه توسط ناپلئون فتح شد و ناپلئون ناکام ماند. ما البته فقط به بازدید بخش کوچکی از پارک بسنده کردیم و به اتوبوس برگشتیم.
عکس 9 نمایی از پارک پیروزی
مقصد بعدی کلیسای جامع عیسی منجی Cathedral of Christ the Saviour بلند ترین کلیسای ارتدوکسی جهان و در قسمت جنوب غربی کرملین ساخته شده است. ایده ی ساخت این کلیسا بلافاصله بعد از شکست ناپلئون و بازگشتش به فرانسه داده شد. این کلیسای جامع برای نشان دادن سپاسگزاری از مشیت الهی برای نجات روسیه از سایههای تاریک و به عنوان یادبودی از قربانیان کشور بنا گردید. اما استالین در زمان ساخت بناهای یادبود هشت گانه خود که قبلا اشاره کردم، برای ساخت یکی از بناها در مکان این کلیسا اقدام به تخریب کلیسا کرد و البته پروژه ساخت ساختمان نیز به علت شروع جنگ جهانی و حمله آلمان ها در سال 1941 متوقف شد. و بعدها این محل تبدیل به استخر مسکو شد ولی نهایتا با کمک های مردمی این کلیسا مجددا در سال 1994 با همان طرح اولیه شروع به ساخت و در سال 2000 افتتاح شد. این کلیسا بسیار بزرگ و و دکور داخلی بسیار نفس گیر و پر از تزیینات زیبا و نقاشی های بزرگ روایتگر جنگها و داستان های مختلف دیده می شود. به علت احترام به مسیحیانی که داخل کلیسا مشغول عبادت بودند هیچ عکسی از داخل کلیسا نگرفتیم. و فقط از فضای آرام و محیط زیبا لذت بردیم.
عکس شماره 10 نمایی از رودخانه موسکوبا
عکس شماره11 نمای بیرونی کلیسای عیسی منجی
در طول مسیر به سمت میدان سرخ آقای واحدی از ساختمان های شهر و هرچیزی که در مسیر بود از جمله کتابخانه ملی و مجسمه بزرگ داستایوفسکی نشسته بر سردر آن یا ساختمان تئاتر بولشویی مسکو توضیحات بسیار خوبی میدادند.
عکس شماره 12 ولادیمیر مقدس
برای رفتن به میدان سرخ ازکنار مجسمه کارل مارکس (نویسنده و فیلسوف و جامعه شناس آلمانی که مانیفیست کمونیست را منتشر کرد) پیاده به راه افتادیم. از کنار اولین بیمارستان شهر که الان تبدیل به بخش کتاب خانه موزه ملی تاریخ شده است گذشتیم. هوا سردتر شده بود به میدان مانژ رسیدیم این میدان که روی بستر پر شده رودخانه (نگلینایا) قراردارد، میدانی است که در اوایل قرن نوزدهم شکل گرفته و المانهای مهمی اطراف آن وجود دارد مانند ساختمان قدیمی شورای شهر، دروازه ایورسکی(گذرگاهی بین میدان مانژ و میدان سرخ)، موزه ی دولتی تاریخ، مجسمه یادبود مارشال ژوکوف، کلیسای ایبریان، باغ آلکساندر. میدان مانژ گل آرایی بسیار زیبایی شده بود. از آنجا به سر در باغ الکساندر که در چندقدمی قرار داشت رفتیم تا به مراسم تعویض سرباز که راس ساعت 12 انجام میشد برسیم.
مقبره سرباز گمنام در باغ الکساندر و نزدیک به دیوار کرملین قرار گرفته است. روبهروی این یادمان، یک ستاره پنج پر در محوطه میدان وجود دارد که شعله جاویدان(شعله آتشی که هرگز خاموش نمی شود و سربازان از آن حفاظت می کنند) از وسط آن بیرون میآید. این محوطه خیلی بزرگ نیست و توسط دو سرباز محافظت میشود. در زمان جنگ مسکو در سال۱۹۴۱، سربازان کشته شده در گوری جمعی نزدیک به زلنوگراد (Zelenograd) دفن شدند. این مکان علامتی از محل توقف آلمانیها میباشد که قصد رسیدن به مسکو را داشتند. در سال ۱۹۶۶، بقایای سربازان گمنام به دیوار کرملین منتقل گردید و در سال ۱۹۶۷ مقبره آنها به روی عموم مردم بازگشایی شد. یادمان با شاخهای از برگ بو تزئین شده و یک کلاه سربازی در بالای نشان آن به چشم میخورد. جلو محل تعویض سرباز ها پر از توریست به خصوص چینی ها بود که دید ما را تقریبا کور کرده بودند. کل مراسم پنج دقیقه بیشتر طول نکشید و دو سرباز دیگر جایگزین شدند و مانند مجسمه مشغول حراست از آتش جاویدان شدند.
عکس شماره 13 مجسمه کارل مارکس
عکس شماره 14 ساختمان اولین بیمارستان روسیه
عکس شماره 15 تعویض سربازان محافظ آتش جاویدان
عکس شماره 16 ، دروازه ایورسکی (ورودی میدان سرخ)
از آنجا دوباره وارد میدان مانژ شدیم. در میدان مانژ افرادی بودند که با پوشیدن لباس های دوره روسیه تزاری اصرار به گرفتن عکس داشتند که البته بعد از گرفتن عکس مبلغی در حدود 300 تا پانصد روبل بستگی به تعدادشان از شما می گرفتند که البته ما این کار را نکردیم. جلوتر رفتیم و در مقابل دروازه ی "ایورسکی" و جلوی نقطه صفر مسکو که فواصل سایر شهر ها با آن سنجیده میشود ایستادیم. نقطه صفر مسکو از یک دایره برنزی در مرکز یک مربع که در چهار گوشه آن چهار پلاک برنجی که هر یک نشان از فصلی از سال را با نقوش زیبا روی خود داشتند ساخته شده است. گفته می شود هر کسی وسط این دایره بایستد و با چشمان بسته بچرخد و سکه ای پرتاب کند سکه در هر کدام از آن چهار گوشه بیافتد، آرزوی او در همان فصل برآورده می شود. که کار راحتی نبود.
عکس شماره 17 میدان مانژ
عکس شماره 18 عکاسی با لباس تزاری
عکس شماره 19 مجسمه یادبود مارشال ژوکوف
عکس شماره 20 نقطه صفر مسکو
از دروازه ایورسکی که میدان مانژ و میدان سرخ را به هم وصل می کند عبور کردیم و بالاخره وارد میدان سرخ شدیم و عظمت و زیبایی این میدان را با چشم خود دیدیم. علت نامگذاری این میدان به علت زیبایی آن (در فرهنگ روسی سرخ بودن هر چیز نشانی از زیبایی آن است) و همچنین ساختمان و دیوارهای سرخ اطراف است. کلیسای سنت باسیل معروف، دیوار کرملین، موزه تاریخ روسیه و مرکز خرید گوم در این میدان قراردارند. چون کمی از پیاده روی خسته شده بودیم و باد سردی میوزید، تصمیم گرفتیم برای رفع خستگی به پاساژ زیبا و قدیمی گوم که سمت چپ میدان را کاملا اشغال کرده بود برویم و بعد دوباره با انرژی بیشتری به گشتن در میدان سرخ بپردازیم. وارد خیابان نیکولسکایا که با تزیینات زیبا خودنمایی می کرد شدیم که یکی از ورودی های پاساژ گوم هم در آن قرار داشت. داخل پاساژ هم بواسطه برگزاری جشن کدو تنبل برای استقبال از پاییز، تزیینات ویژه ای شده بود .
عکس شماره 21 خ نیکولسکایا
عکس شماره 22 میدان سرخ و مرکز خرید لوکس و زیبای GUM در سمت راست
عکس شماره 23 داخل مرکز خرید لوکس و زیبای GUM در جشن کدو
در مرکز خرید GUM بستنی های قیفی خوشمزهای می فروشند که معمولا کسانی که از میدان سرخ بازدید می کنند حتما از این بستنی ها امتحان می کنند. بعد از استراحت و گرم شدن دوباره گروه جمع شدند و از درب خروجی به سمت کلیسای سنت باسیل رنگارنگ و زیبا رفتیم. کلیسای باسیلی مقدس به دستور ایوان مخوف ( ایوان د تریبل) در سال1555ساختش شروع شد. گفته میشود ایوان مخوف، چنان تحت تأثیر معماری این کلیسا قرار گرفت که دستور داد چشمهای معمار آن، پوستنیک یاکلووف را کور کنند تا دیگر نتواند بنایی به این زیبایی طراحی کند، که روزی رقیب این سازه گردد. البته در کتاب های تاریخی روسیه آمده است که یاکولوف برای ساخت کاخ کرملین کازان دعوت شد و در ساخت و ساز آن هم در سال های بعد همکاری و مشارکت داشت. که به نوعی ادعای اول را نقض میکند.
نا گفته نماند هر چند سال کل نمای کلیساها و ساختمان های رنگی مسکو مجددا رنگ آمیزی می شوند تا جلوه و زیبایی خود را حفظ کنند. به طور کلی این نماها عظمت و شکوه و دورنمای زیبایی دارند ولی از نزدیک ظرافت بناهایی مثل بناهای تاریخی ایران را ندارند. ولی همین عظمت و مجلل بودن و شکوه این بناهاست که انسان را مجذوب خود می کند. بعد از شنیدن توضیحات لیدر گروه در خصوص کلیسای سنت باسیل و با توجه به اینکه ساعت بازدید از داخل کلیسا رو به پایان بود و البته خستگی زیاد، بازدید از داخل کلیسا منتفی شد و همراه گروه برای رفع خستگی به هتل برگشتیم و چون هتل تقریبا دور از مرکز شهر بود و با مترو حدود 35 دقیقه تا نزدیکترین ایستگاه مترو به میدان سرخ زمان میبرد. به بازدید های صبح بسنده کردیم و بعد از رفع خستگی در هتل برای شام و گشتن به مرکز خرید کلمبوس نزدیک هتل رفتیم.
عکس شماره 24 کلیسای سنت باسیل در میدان سرخ
عکس شماره 25 کلیسای سنت باسیل
عکس شماره 26 کلیسای سنت باسیل
روز سوم: مسکو
صبح بعد از صبحانه همه طبق قرار قبلی در گروه ساعت 10 در لابی هتل جمع بودند. امروز تور گشت شهری رایگان شامل مترو گردی و بازدید از ایستگاه های زیبای مترو مسکو و خیابان آربات قدیم را داشتیم. ابتدا آقای واحدی توضیحاتی در خصوص خطوط مترو و تاریخچه آن ارائه کردند اولین نکته ای که گفتند، علت زیبایی و شکوه و تزیینات ایستگاه ها بود که شهره جهانی دارند که در واقع برای این بود که مردم سال ها تحت ظلم تزارها بودند و هیچ بهره ای از زیبایی های داخل کاخ های تزاری نمیبردند بنابراین بعد از دوره تزاری و حاکمیت کمونیست، مردم نیز بایستی از تمام این زیبایی ها بهره مند شوند. بنابراین شروع به ساخت ایستگاه های زیبا و مجلل و پارک و فضاهای عمومی زیبا و با شکوه کردند. بنابراین پیاده به نزدیکترین ایستگاه به هتل ( ایستگاه Prajaskayaخط 9 توسی) رفتیم و با خرید بلیط گروهی وارد مترو مسکو شدیم.
عکس شماره 27 نقشه مترو مسکو
تمامی ایستگاه های مترو مسکو نسبت به حملات هوایی مقاوم هستند، چون استالین دستور داده بود قویترین بمبی که تا آن زمان( جنگ جهانی دوم) موجود بود را در بیرون شهر منفجر کنند تا هر عمقی که زمین شکافته شد 32 متر زیر آن تونل های مترو را حفر کنند. که البته این 32 متر را مشخص نیست از کجا آورده بود. بنابراین تمامی ایستگاه های مترو در زمان جنگ جهانی به پناهگاه تبدیل شده بودند. طبق شایعاتی که وجود دارد گفته می شود وقتی برای ساخت مترو مسکو نقشه های مترو را برای تایید نزد استالین بردند، او فنجان قهوه خود را رو مرکز نقشه گذاشت و در پایان رد قهوه ای مانده بر مرکز نقشه، به عنوان اولین خط مترو مسکو که به شکل یک دایره و به رنگ قهوه ایست، ساخته می شود. اولین ایستگاه زیبایی که رفتیم ایستگاه کومسومولسکایا (Komsomolskaya) که با خط قرمز تقاطع داشت، بسیار زیبا و با شکوه، سقف به رنگ زرد پر از گچبری های زیبا و طلا کوبی در سقف بود. همه مشغول عکاسی از این زیبایی شدند. این ایستگاه از جمله ایستگاه هایی بود که در زمان جنگ جهانی برنامه های هنری مانند تئاتر و اپرا و باله در آن اجرا میشده است.
عکس شماره 28 ایستگاه کومسومولسکایا
بعد از آن همگی به ایستگاه پروسپکت میرا (Prospekt Mira) که دقیقا ایستگاه بعدی و با خط نارنجی تقاطع داشت رفتیم. ایستگاهی با زیبایی منحصر به فرد و روشن با گچ بری های طلایی زیبا بر روی دیوار ها و سقف سفید و لوسترهای فراوان که به همین علت که نور خوبی داشته، در طول جنگ جهانی به عنوان بیمارستان استفاده میشده است.
عکس شماره 29 ایستگاه پروسپکت میرا
عکس شماره 30 ایستگاه پروسپکت میرا
به همین ترتیب ایستگاه های خط قهوه ای که خط سنتی و زیبای مترو مسکو می باشد را جلو میرفتیم و هر ایستگاه رنگ و روح و زیبایی خاص خود را دارد. که من برای خلاصه گویی به عکس چندین ایستگاه بسنده میکنم.
عکس شماره 31 ایستگاه نووسلوبودسکایا ایستگاه با قاب های شیشه ای رنگی
عکس شماره 32 ایستگاه نووسلوبودسکایا
عکس شماره 33 ایستگاه نووسلوبودسکایا
عکس شماره 34 ایستگاه کیوسکایا در خط دایره ای که پر از نقاشی های رنگی از سنگ و کاشی های ریز که از تصاویر شهر "کیف" الهام گرفته شده اند.
عکس شماره 35 ایستگاه کیوسکایا در خط دایره ای تصویر لنین که تفکر مارکسیسم را اشاعه داد و بند معروف کتاب لنین در زیر آن نوشته شده که: "هرکس به اندازه استعداد و توانش بایستی کار کند و هرکس به اندازه نیازش بایستی عایدی داشته باشد!"
عکس شماره 36 ایستگاه کیوسکایا در تقاطع با خط آبی
بعد از این ایستگاه سوار مترو خط آب شدیم و در ایستگاه (Smolenskaya) پیاده شدیم و برای خروج به سمت خیابان آربات سوار یکی از بلندترین پله برقی های مترو مسکو با شیب بسیار زیاد شدیم که بیش از دو دقیقه روی پله برقی بودیم تا به خروجی زیبای ایستگاه آربات رسیدیم و خارج شدیم و به سمت خیابان آربات که در صد قدمی ایستگاه بود رفتیم. هوا سردتر شده بود و باران ریزی میبارید. خیابان آربات یکی از خیابان های قدیمی و معروف شهر مسکو است و پر از مغازه های فروش سوغاتی و رستوران و بناهای معروف است. در ابتدای این خیابان خانه پوشکین شاعر و نویسنده معروف روس که زندگی درماتیکی داشته است و در آخر زندگی خود را بر سر دوئل با یک نظامی که با همسر پوشکین رابطه داشت از دست داد. روبروی این خانه مجسمه پوشکین و همسرش نیز قرار دارد.
عکس شماره 37 ایستگاه اسمولنسکایا
عکس شماره 38 خانه پوشکین
عکس شماره 39 مجسمه پوشکین
خیابان پر از مغازه های رنگارنگ از انواع سوغاتی های متنوع و زیبا و پرزرق و برق است. وارد اولین مغازه شدیم و با انواع ماتریوشکا ها در سایز و رنگ و قیمت های مختلف، انواع کلاه های پوست و شال های پشمی، مگنت ها با طرح های مختلف زیورآلات از جنس کهربا ، تخم مرغ های چینی گوناگون که نماد تخم مرغ های جواهرنشان خانواده سلطنتی روسیه است، روبرو شدیم. یک ساعتی گشتیم و با مقایسه قیمتها در چندین مغازه، از همان مغازه اول خرید کردیم. از آنجا که گروه تصمیم داشتند با همان خط مترو به هتل بازگردند، ما از گروه جدا شدیم و در همان خیابان آربات ناهار خوردیم و بعد پیاده روی را به سمت کرملین ادامه دادیم. حدود نیم ساعت پیاده رفتیم تا به کرملین رسیدیم. قصد داشتیم از کرملین بازدید کنیم ولی صف طویلی از توریست های چینی تشکیل شده بود، که از بازدید منصرفمان کرد. بنابراین تصمیم گرفتیم با مترو به پارک گورکی که از پارکهای معروف مسکو و بسیار وسیع است برویم چندین ایستگاه نزدیک این پارک بود که ما در ایستگاه Oktyabr'skaya پیاده شدیم و بعد از چند دقیقه پیاده روی به یکی از ورودی های پارک رسیدیم. کمی که داخل پارک پیاده رفتیم پارک به نظر چیز خاصی نداشت و کم کم داشتیم از آمدنمان پشیمان میشدیم که به وسط پارک رسیدیم که یک پل بزرگ از داخل پارک شروع میشد و بر روی رودخانه موسکوبا قرار داشت بالای پل رفتیم و نمای فوق العاده ای از رودخانه و چندین بنای معروف اطراف داشتیم شاید عکس ها هم قادر به نشان دادن زیبایی آن نباشند.
عکس شماره 40 ماتریوشکا سوغات روسیه
عکس شماره 41 ماتریوشکا سوغات روسیه
عکس شماره 42 کهربا سوغات روسیه
از پل پایین آمدیم و چون خستگی و گرسنگی فشار آورده بود، مسیر برگشت را به سمت مترو پیش گرفتیم. دم مترو یک برگرکینگ بود که تصمیم گرفتیم غذا بخوریم، خیلی پیشنهاد نمی کنم چون نه کیفیت و نه قیمت مناسبی داشت. بعد از غذا با مترو به میدان سرخ رفتیم تا شب میدان را هم ببینیم که با چراغانی و نورآرایی خیابان های اطراف مثل نیکولسکایا در شب بسیار زیباتر هم شده بود.
عکس شماره 43 پارک ماکسیم گورکی
عکس شماره 44 پارک ماکسیم گورکی
عکس شماره 45 نمای رودخانه مسکو از بالای پل در پارک ماکسیم گورکی
عکس شماره 46 نمای رودخانه مسکو از بالای پل در پارک ماکسیم گورکی
عکس شماره 47 میدان سرخ در شب هوا خیلی سرد و باران شدید شد، برای همین سریع با مترو به هتل برگشتیم و وسایلمان را جمع کردیم تا صبح قبل از رفتن به بیرون check out را انجام دهیم و بدین صورت یک روز زیبای دیگر در مسکو به پایان رسید.
روز چهارم: مسکو- سنت پترزبورگ
صبح، بعد از یک صبحانه در آرامش و بدون سر و صدای چینی ها که خوشبختانه اغلبشان روز قبل هتل را ترک کرده بودند، هتل را به سمت مترو ترک کردیم. تصمیم داشتیم به موزه هوافضا و پارک ودنخا برویم. ایستگاه VDNKh پیاده شدیم و وارد پارک Kosmopark شدیم پارکی بسیار زیبا و با المان های فضایی مثل مجسمه های منظومه شمسی، بنای فتح فضا که یک ماکت موشک فضاپیما از جنس تیتانیوم به ارتفاع 107 که به سمت فضا پرتاب شده و بسیار عظیم و منحصر به فرد است. زیر این بنا ساختمان موزه کیهان قرار دارد که متاسفانه دوشنبه ها جهت رسیدگی و تعمیرات تعطیل هستند و ما از آن اطلاعی نداشتیم. مسیر را به سمت پارک ودنخا ادامه دادیم و باز به یک بنای عظیم و با شکوه دیگر در ورودی پارک رسیدیم. کلا تمام بناهای تاریخی روسیه که دیدیم همه بزرگ و عظیم بودند و انگار عظمت بنا فاکتور مهمی برای آن محسوب میشده است. وارد که شدیم یک پارک وسیع که هر چه می رفتیم به انتهای آن نمیرسیدیم، با مجسمه ها و آبنماهای زیبا و واقعا با شکوه روبروی ما بود. دیدن این پارک را واقعا توصیه میکنم. هوا سردتر از روز قبل بود و سرمای هوا خستگی را تشدید می کرد. بنابراین پارک را تا نیمه رفتیم و عزم بازگشت کردیم. با مترو، تا ایستگاه مترو نزدیک هتل رفتیم که روبروی مرکز خرید کلمبوس بود. برای ناهار و گشت آخر به کلمبوس رفتیم و نزدیک ساعت 3.5 به هتل رسیدیم و تقریبا تمام اعضای گروه در لابی جمع بودند و ساعت 4 بعد از جمع شدن همه و چک کردن مدارک و گرفتن چمدان هایمان از هتل به سمت ایستگاه قطار رفتیم.
عکس شماره 48 فتح فضا
عکس شماره 49 فتح فضا
با توجه به ترافیک مسکو حدود یک ساعت طول کشید تا به ایستگاه قطار رسیدیم و بعد از کمی معطلی و خرید کمی تنقلات برای مسیر در ایستگاه حدود ساعت 7 به سمت محل ورودی سکوی قطارها رفتیم و بعد از بررسی چمدان ها وارد شدیم و به سمت واگنمان که قبلا آقای واحدی در گروه اعلام کرده بودند رفتیم و بعد از نشان دادن پاسپورت و برگه سفید وارد قطار شدیم و چمدان هایمان را در قسمت جلوی واگن که مخصوص چمدان بود گذاشتیم و در صندلی خود نشستیم. قطار راس ساعت 7:30 حرکت کرد.
عکس شماره 50 ورودی پارک ودنخا با نماد گندم و انقلاب کشاورزان
عکس شماره 51 ودنخا
عکس شماره 52 مجسمه استالین
مسیر حدود 4 ساعت طول کشید و چون هوا تاریک بود متاسفانه هیچ منظره ای قابل رویت نبود. خوشبختانه با وارد کردن شماره پاسپورت می توانستیم به اینترنت وایفای قطار وصل شویم و از آن استفاده کنیم. در این مدت، کمی استراحت کردیم کمی مشغول تنقلات شدیم و کمی مشغول نت گردی و برنامه ریزی برای روزهای بعدی سفر شدیم. قطار سریع السیر راس ساعت در ایستگاه راه آهن سنت پیترزبورگ نگه داشت و ما از قطار پیاده شدیم هوا به شدت سرد بود. برای همین سریع خودمان را به داخل ایستگاه رساندیم و حدود یک ساعت معطل شدیم تا همه اعضای گروه جمع شوند. ساعت از نیمه شب گذشته بود که سوار اتوبوس شدیم و به سمت هتل حرکت کردیم، از همان بدو ورود فضای این شهر کاملا متفاوت از مسکو بود. شاید به خاطر سبک معماری و ساختمان های با شکوهش بیشتر شبیه یک شهر اروپایی بود، برای من یادآور شهر رم بود. البته به علت وجود کانال های آبی داخل شهر به این شهر لقب ونیز شمالی نیز داده اند.
این شهر بزرگترین شهر روسیه بعد از مسکو است و در غربی ترین نقطه روسیه قرار دارد. سن پترزبورگ که روزگاری پتروگراد نام داشته، مرکز استان لنینگراد است. این شهر توسط پترکبیر در سال 1703 از سوئد گرفته شد و برروی زمین های باتلاقی و با سنگ هایی که پترکبیر به عنوان مالیات از کل مردم شوروی دریافت می کرد ساخته شد. در مسیر از خیابان نوسکی(Nevsky) معروف عبور می کردیم. خیابانی بسیار درخشان و دیدنی مخصوصا در شب که آنرا با شانزلیزه در پاریس مقایسه می کنند به طوری که گوگول نویسنده روس اعتقاد داشت کسی که بدون دیدن این خیابان از دنیا برود باید یکبار دیگر از مادر متولد شود و به دیدن این خیابان بیاید. بعد از عبور از چندین پل زیبا از روی رودخانه نوا (Neva)، به هتل ART Nuvo palace رسیدیم. سن پیترزبورگ یک بندر در کنار دریای بالتیک و شرق خلیج فنلاند است که 42 جزیره بزرگ و کوچک دارد که با پل و مترو زیر زمین به هم وصل هستند. هتل ما در بزرگترین جزیره (جزیره واسیلی) قرار داشت که تقریبا از مرکز شهر دور بود. هتل نوساز و خوب بود و به محض ورود پاسپورت ها را دریافت و کلید اتاق را تحویل دادند. اتاق ما هم تمیز و گرم بود فقط کمی کوچک بود ولی این در مورد همه اتاق ها صادق نبود دوستان دیگری در تور بودند که اتاق های بزرگتری نصیبشان شده بود.
عکس شماره 53 راهرو های هتل آرت نووا
عکس شماره 54 داخل اتاق مان در هتل آرت نووا
روز پنجم: سنت پترزبورگ (گشت شهری- تور کشتی)
صبح بعد از صبحانه نه چندان دلچسب و بسیار ساده هتل گشت شهری رایگان همراه ناهار آغاز شد. قبل از رفتن آقای واحدی تور لیدر گروه اعلام کردند که تور شب و کشتی و باز شدن پل های سنت پترزبورگ به همراه شام، امشب برگزار می شود و نفری 50 دلار است و هرکس می خواهد اعلام کند. ما هم چون تازه وارد سن پیتر شده بودیم و نا آشنا و اطلاعی از تورهای داخلی نداشتیم و اینکه تور در نیمه شب موقع باز شدن پل ها برگزار میشد و رفتن با تور برای بازگشت امنیت بیشتری دارد، ثبت نام کردیم. همه راس ساعت ده سوار بر اتوبوس به سمت قلعه پیتر اند پاول در جزیره زاییچی( اولین جزیره مصنوعی جهان) که به معنی خرگوش (به علت شباهت جزیره به خرگوش) است، حرکت کردیم. حالا در روشنایی روز بهتر می شد شهر زیبای سنت پترزبورگ را دید. شهری که معماری خیره کننده کلاسیک خود را حفظ کرده و از طرفی مظاهر مدرنیته نیز در آن دیده می شود. این قلعه اولین جایی است که در سنت پترزبورگ بنا شده، ارتفاع دیوارهای آن تا 12 متر می رسد .
عکس شماره 55 بر روی پل ورودی جزیره زاییچی
عکس شماره 56 بر روی پل ورودی جزیره زاییچی
عکس شماره 57 نقشه جزیره زایچی و قلعه پیتر اند پاول
عکس شماره 58 ورودی قلعه پیتر اند پاول با نماد عقاب دو سر که همه جا دیده می شود.
در مرکز قلعه کلیسای پتر مقدس قرار دارد که ساختمان آن با ارتفاع 123متر بلندترین ساختمان شهر است. این کلیسا از آن لحاظ دارای اهمیت می باشد که آرامگاه تمام امپراتورهای روسیه و خانواده ی رومانوف ها در آنجا قرار دارند. از کنار کلیسا عبور کردیم و به مجسمه برنزی پتر کبیر که دقیقا بعد از مرگش قالب گیری و ساخته شده است رسیدیم. بعد از آن از کنار توپ هایی که هر روز ساعت 12 ظهر شلیک می شوند (برای اعلام زمان در روزهایی از سال که به علت بدی هوا روز و شب قابل تشخیص نیست) عبور و از دروازه مرگ گذر کردیم و به کنار رود نوا رسیدیم. ساختمان معروف دیگر قلعه پیتروپاول، زندان قلعه است که به زندان باسیل معروف است که زندانیان معروفی مثل ولیعهد الکسی پسر پترکبیر، داستایوسکی، برادر بزرگ لنین، گورکی و … درآن بوده اند. زندان باسیل زندان سیاسی دوران حکومت تزاری بود و در آن زندانیان سیاسی به طرز بسیار ظالمانه ای شکنجه می شدند و این قلعه دروازه ی مشهوری دارد به نام دروازه مرگ که گفته می شود اگر زندانی از این دروازه رد می شد همه می دانستند آن روز حکم اعدام او توسط گیوتین های ترسناک تزاری صادر شده است. امکان بازدید از داخل کلیسا و موزه تاریخ شهر و زندان وجود داشت که ما به علت همراهی با گروه صرف نظر کردیم.
عکس شماره 59 مجسمه پترکبیر
عکس شماره 60 دروازه مرگ
عکس شماره 61 نماد خرگوش در ورودی موزه تاریخ سنت پترزبورگ به همراه کوچکترین عضو گروه
کم کم به سمت خروجی قلعه حرکت کردیم و سوار بر اتوبوس شدیم و به سمت ناو جنگی آورورا (Aurora) که در کنار ساحل لنگر گرفته بود رفتیم. بسیار عظیم و برای من جدید و جالب بود، و لوکیشن بسیار زیبایی برای عکاسی است. از آنجا به سمت کلیسای جامع کازان که نگین خیابان نووسکی است، رفتیم. این کلیسا توسط معمار ایتالیایی ساخته شد و نمای بیرونی آن یادآور واتیکان است. بازدید از داخل رایگان و برای احترام به مسیحیانی که در حال دعا و نیایش بودند، عکاسی ممنوع بود. از آنجا باز به رستوران پرشیا برای ناهار تور رفتیم و بعد از ناهار به سمت هتل راه افتادیم که ما از فرصت استفاده کردیم و در نزدیکی خیابان نوسکی پیاده شدیم و از گروه جدا شدیم و مشغول گشت و گذار در شهر و حرکت به سمت نوسکی شدیم.
عکس شماره 62 ناو جنگی آورورا
عکس شماره 63 محوطه بیرونی کلیسای جامع کازان
درتقاطع خیابان نوسکی و Bol'shaya Morskaya و نزدیک ورودی میدان کاهی (میدانی که در گذشته در آن کاه و علوفه جمع می کردند) یک مغازه سوغاتی فروشی خوب برای خرید مگنت و ماگ دیدیم و خریدمان را انجام دادیم تا سوغاتی از این شهر هم داشته باشیم. بعد به سمت میدان کاهی و کاخ هرمیتاژ رفتیم. میدانی بسیار بسیار بزرگ که در تابستان محل برگذاری فستیوال های گوناگون است. و ستون بلند وسط آن به نام ستون الکساندر که نشانی از پیروزی روسیه بر فرانسه در جنگ با ناپلئون است با ارتفاع 47.5 متر در زمان خود بلندترین بنا در جهان بوده است. میدان پر بود از توریست های چینی که گروه گروه به این طرف و آنطرف میرفتند و عکاسی میکردند و کلا به نظرم اگر این چینی ها نباشند یه پای توریسم جهانی می لنگد. انقدر که زیادند و به چشم هم می آیند. به هر روی به سمت ورودی هرمیتاژ رفتیم تا در مورد قیمت و ساعت بازدید مطلع شویم که قیمت برای هر نفر برای تمامی مجموعه 700 روبل و زمان بازدید هم 10 صبح تا 6 عصر بود. ما وقت داشتیم برویم ولی بازدید را گذاشتیم برای یک روزصبح که خسته نباشیم و بهره کامل را از بازدید ببریم. البته تور، بسته ترکیبی بازدید از کاخ کاترین و موزه هرمیتاژ را به مبلغ 70 دلار برای هر نفر ارائه میداد ولی ما ترجیح دادیم برنامه دست خودمان باشد و خوب هزینه نیز بسیارکمتر تمام میشد. بنابراین تصمیم گرفتیم بعدا برای بازدید بازگردیم. داخل میدان افرادی بودند که تورهای مختلف می فروختند. پک تورهای کشتی را نیز از 500 تا 800 و 1000 روبل دیدیم و با مقایسه قیمت با تور کشتی که ما خریده بودیم دود از کلمه مان بلند شد!
عکس شماره 64 میدان کاهی
عکس شماره 65 ستون 400تنی الکساندر
عکس شماره 66 نمای بیرونی موزه هرمیتاژ
عکس شماره 67 ورودی میدان کاهی از خیابان نوسکی (طاق پیروزی)
بعد از عکاسی از محوطه و گشت زنی در اطراف به سمت خیابان نوسکی بازگشتیم و طول خیابان را به سمت شرق ادامه دادیم خیابان پر از رستوران و مغازه های رنگارنگ بود. البته جنب و جوش مردم که لباس های بهتر و شیک تر و البته چهره های اروپایی تری نسبت به مردم مسکو داشتند کاملا مشهود بود. قدم زدن در این شهر که مانند یک موزه سرباز است واقعا لذت بخش است. به سمت ایستگاه مترو نوسکی یا Gostiny Dvor برگشتیم این خط محل تقاطع دو خط سبز و آبی است. بنابراین ما بایستی یک ایستگاه طولانی به سمت غرب یعنی ایستگاه Vasilestrovskaya که در داخل جزیره بود، میرفتیم. بلیط مترو ارزان تر از مسکو (45 روبل) و به صورت سکه فلزی کوچک بود. از مترو که بیرون آمدیم گروه موسیقی در خیابان آهنگ زیبایی می نواخت.
عکس شماره 68 نقشه مترو سن پیترزبورگ
از مترو تا هتل حدود 20 دقیقه پیاده روی بود که ما هم تصمیم داشتیم پیاده برویم و از حضور در بین مردم در منطقه ای که خیلی توریستی هم نیست لذت ببریم. در راه وارد چندین فروشگاه محلی شدیم و کمی میوه و خوراکی خریدیم. به هتل که رسیدیم کمی استراحت کردیم تا برای تور شب آماده شویم. همه راس ساعت 9 در لابی آماده بودند، سوار اتوبوس شدیم و حرکت کردیم. مقصد اول رستوران ایرانی پرشیا بود که در مسیر آن از کلیسای سفید رنگ اسمولنی Smol'nyy Sobor که معماری جالب و اعجاب انگیزی داشت که با جلو رفتن به سمت کلیسا، نمای طبقه بالایی ساختمان پشتی، پشت نمای جلویی محو و با برگشتن به عقب دوباره ظاهر میشد، دیدن کردیم. از آنجا نیز به سمت کلیسای خون ریخته شده Savior on the Spilled Blood رفتیم که نمایی شبیه به کلیسای سنت باسیل مسکو دارد با نمای موزائیک های رنگی کوچک چسبیده به هم که بازدید آن در شب آن هم با نور کم شهر کمی خوفناک بود. بعد برای شام به سمت رستوران پرشیا رفتیم که باز متاسفانه همان غذای تکراری ظهر را دادند که واقعا سطح پایین و آزار دهنده بود و تا آخر شب با کمک خوراکی هایی که همراهمان بود، گرسنه نماندیم. از آنجا برای سوار شدن کشتی به سمت رودخانه نوا رفتیم و اتوبوس نگه داشت و سوار قایق شدیم که اصلا انتظاراتمان را از تورکشتی با هزینه ای که داده بودیم برآورده نکرد. بعد از سوار شدن قایق حرکت کرد و از زیر پل های مختلف حرکت می کرد. روی عرشه صندلی بود برای نشستن ولی هوا بسیار سرد بود. ولی داخل گرم بود که دوستان عده ای داخل و عده ای بیرون بودند و از شب و نمای شب سنت پیتر لذت میبردند البته در کشتی پتوهایی وجود داشت که می توانستیم استفاده کنیم تا در عرشه یخ نزنیم!
از زیر بعضی پل ها که رد میشدیم به قدری کوتاه به نظر میرسیدند که احساس برخورد سرمان با پل را داشتیم ولی فاصله بیشتر از آن بود که میدیدم. ساعت 01:50 دقیقه همه در عرشه بودند و ما در نزدیکی پل اصلی یا پل کاخی (نزدیک ترین پل به کاخ زمستانی هرمیتاژ) بودیم که این پل و چندین پل دیگر در اطراف، برای بار اول شروع به باز شدن کردند و چند دقیقه ای طول کشید تا پل ها کاملا باز شوند. علت باز شدن این پل ها این است که کشتی های بزرگ تجاری بتوانند تردد کنند. در واقع روسیه از این پدیده اقتصادی یک جاذبه توریستی درست کرده است البته تمام پل ها الزاما هر روز باز نمی شوند ولی پل کاخی به علت توریستی بودن در فصول توریستی هر شب باز می شود و هم زمان آهنگ معروف ملی که الان اسم آن خاطرم نیست پخش می شود. اطراف ما نیز قایق های بزرگ و کوچک دیگری هم بودند که همه محو این پدیده زیبا شده بودند. بعد از کمی که پل ها بسته شدند تور ما هم پایان یافت و به هتل برگشتیم و در هر صورت چون جمع همه دوستان و اعضای تور فضای گرم و دوستانه ای داشت شب خوبی به یادگار ماند .
عکس شماره 69 کلیسای اسمولنی
عکس شماره 70 کلیسای خون ریخته شده
عکس شماره 71 تور کشتی شب
عکس شماره 72 سنت پیترزبورگ در شب
عکس شماره 73 باز شدن پل کاخی
روز ششم: سن پیترزبورگ (باغ تابستانی پیترهوف)
امروز قصد دیدن کاخ تابستانی پترهوف (peterhoof Garden palace) که شامل باغ بالایی، باغ پایینی و کاخ اصلی است، داشتیم. اغلب دوستان در تور برای کاخ پترهوف شامل بازدید از باغ پایینی به همراه ناهار ثبت نام کرده بودند به مبلغ نفری 50 دلار ولی خوب ما تصمیم داشتیم خودمان مسیر را برویم که هم ارزان تر و هم لذت بخش تر است. از روی گوگل مپ و چندین سرچ اینترنتی کاملا مسیر را میدانستیم. به این صورت که چندین راه برای رفتن به کاخ پترهوف وجود دارد یکی از راه ها که گرانترین هم هست راه آبی است که از دو ایستگاه آبی پشت ساختمان هرمیتاژ به نام های Dvortsovaya و Admiralteyskaya با قیمت بالای 850 روبل و زمان 35 دقیقه شما را با کشتی به ایستگاه آبی منتهی به باغ پایینی کاخ پترهوف میرساند. راه دوم که ما رفتیم و مسیر پیشنهاد شده هم بود، از هتل با یاندکس به مترو رفتیم از آنجا با یک تغییر لاین به خط قرمز در ایستگاه Avtovo پیاده شدیم و دقیقا روبروی درب خروجی مترو و در طرف دیگر خیابان مینی بوس هایی مستقیم به مقصد کاخ پترهوف وجود دارد که ممکن است روی آنها Fountains یا به روسیФонтаны را نوشته باشد، از راننده سوال کردیم و مطمئن شدیم که جلوی کاخ نگه میدارد و به جز ما چندین توریست دیگر هم سوار مینی بوس شدند. کرایه مینی بوس نفری 70 روبل بود و در بدو ورود به صورت نقد با راننده حساب کردیم. حدود نیم ساعت بعد جلوی درب باغ بالایی (upper garden) با دیوارهای زرد و سفید پیاده شدیم. ورود به باغ بالایی رایگان و مانند ورود به یک پارک بزرگ بود. در همان ابتدا گل آرایی های زیبا و آبنماها و فواره ها به همراه مجسمه های بزرگ داخل آنها خبر از باغی مجلل و زیبای را میداد که در انتظارمان بود.
عکس شماره 74 ایستگاه مترو Avtovo
عکس شماره 75 نقشه کاخ پترهوف
عکس شماره 76 باغ بالایی عکس شماره 77 باغ بالایی
عکس شماره 78 باغ بالایی
عکس شماره 79 باغ بالایی
عکس شماره 80 باغ بالایی
مطابق نقشه ای که گذاشتم (تصویر شماره 75) ما از انتهای سمت راست باغ بالایی خارج و به محل خرید بلیط که برای هر نفر 900 روبل برای ورود به باغ پایینی رسیدیم و از قسمتی که با نام ورودی مشخص کردم وارد باغ پایینی یا باغ اصلی شدیم. مطابق نقشه آبنماها و فواره های اصلی یا آبشار طلایی درست روبروی در کاخ اصلی (شماره 1) است که با شماره های 2 و 3 و 4 مشخص شده اند. انقدر فضای زیبا و خیره کننده ای داشت که از همان ابتدا به سمت آنجا رفتیم و بازدید را از آنجا شروع کردیم، که بسیار بسیار شلوغ بود چون اصلی ترین و زیباترین و مجلل ترین بخش باغ است و به نظر من اوج شکوه و تجملاتی بودن زندگی و کاخ های تزاری و البته علت سقوط آنها را می توان اینجا درک کرد. سبک باغ مشابه کاخ ورسای پاریس بود.
عکس شماره 81 باغ پایینی
عکس شماره 82 باغ پایینی
عکس شماره 83 باغ پایینی
این مجموعه150 فواره و 5 آبشار بزرگ دارد که دیدن همه آنها سخت است. آبشار طلایی که اصلی ترین آبشار است از لایه های طلایی بسیار نازک در روکش های آن استفاده شده است. ورودی کاخ رو به خلیج فلاند است و انتهای حوض های آب به خلیج می رسد. بعد از بازدید از این نقطه زیبا ما به سمت خلیج رفتیم و در عبور از جنگل به سنجاب های روی درختان که بسیار تند و تیز هم بودند آجیل میدادیم . ازآنجا به لب دریا که پر از مرغان دریایی بود، رفتیم و با نان تست و بیسکویت هایی که همراه داشتیم مشغول غذا دادن به آنها شدیم و پرنده ها اطرافمان جمع شده بودند و در واقع بخشی از لذت بازدید از کاخ پترهوف همین غذا دادن به سنجاب ها و مرغان دریای بود، که پیشنهاد می کنم حتما این کار را انجام دهید.
عکس شماره 84 باغ پایینی
عکس شماره 85 باغ پایینی
عکس شماره 86 باغ پایینی
در کنار دریا کمی هم خستگی به در کردیم و بعد به سمت بازدید از بقیه نقاط مشخص شده در نقشه، آبنماها، مجسمه ها، حوض های کوچک و بزرگ که همه با درختان انبوه در میان جنگل احاطه شده بودند پرداختیم و تقریبا یکی دو ساعت راه رفتیم و از دیدن باغ لذت بردیم و چون خسته شده بودیم از بازدید داخل کاخ اصلی که بلیط جداگانه 600 روبلی برای هر نفر هم داشت، صرف نظرکردیم و مسیر بازگشت را از کنار فواره های طلایی پیش گرفتیم. وسعت و عظمت این باغ و البته سرمای هوا اجازه نمی دهد تمام نقاط را بازدید کرد. ولی همین مقدار هم برای درک شکوه و جلال این کاخ تابستانی تزارها کافی بود. ما از نقطه 39 در نقشه خارج شدیم و مستقیم رفتیم و دوباره به ورودی کاخ بالایی که از اتوبوس پیاده شده بودیم رسیدیم و در همان ایستگاه اتوبوس منتظر ایستادیم.
چندین اتوبوس و مینی بوس آمدند و ما با سوال از راننده متوجه شدیم که به ایستگاه مترو Avtovo میرود یا خیر. که بعد از چندین اتوبوس بلاخره سوار مینی بوس مترو شدیم و دقیقا با پرداخت 70 روبل نفری در مقابل مترو پیاده شدیم و مسیر بازگشت را پیش گرفتیم. بعد از پیاده شدن مترو نزدیک هتل به رستوران KFC رفتیم که کیفیت و قیمت مناسبی داشت. از قبل قرار بود در راه برگشت به قبرستان معروف نزدیک هتل برویم که چون هوا رو به تاریکی بود و خسته هم بودیم منصرف شدیم و سریع به هتل برگشتیم. شب اعلام کردند که دوستانی که برای نمایش رقص باله تمایل دارند به قیمت نفری 50 دلار ثبت نام کنند و ما هم چون قصد رفتن داشتیم قیمت بلیط را اینترنتی چک کردیم که نفری5500 روبل بود که خیلی گران بود. بنابراین برای نمایش باله فردا شب ثبت نام کردیم که بسیار به صرفه تر از این بود که خودمان برویم.
روز هفتم: سن پیترزبورگ (موزه هرمیتاژ یا ارمیتاژ )
امروز روز آخر و روز رفتن به موزه هرمیتاژ و نمایش باله بود. صبح سریع آماده رفتن به موزه شدیم. برای راحتی بیشتر از هتل تا موزه یاندکس گرفتیم که فکر میکنم 180 روبل شد. و درست جلو موزه پیاده شدیم و چون از محوطه زیبای میدان کاهی قبلا عکس گرفته بودیم وقت را تلف نکردیم تا پشت صف طویل نمانیم که خوشبختانه صف بسیار کوتاهی جلوی ورودی تشکیل شده بود و به نوبت، چند نفر چند نفر افراد را به داخل می فرستادند و ما ده دقیقه هم معطل نشدیم. و وارد سالن تهیه بلیط شدیم و بلیط 700 روبلی برای بازدید دو ساختمان را تهیه کردیم و بعد از تحویل کاپشن و لباس های گرممان به محل نگهداری لباس ها و دریافت شماره، با نشان دادن بلیط وارد بخش بازدید از موزه شدیم. کمی جلوتر یک میز برای دریافت راهنمای صوتی انگلیسی بود که اگر اشتباه نکنم به قیمت 500 روبل و 2500 روبل هم به عنوان دیپوزیت که موقع بازگرداندن پس داده می شود، گرفتیم.
عکس شماره 87 بخش ایران در نقشه موزه هرمیتاژ
عکس شماره 88 موزه هرمیتاژ
عکس شماره 89 سقف های زیبای موزه هرمیتاژ
عکس شماره 90 سالن نقاشان برتر موزه هرمیتاژ
عکس شماره 91 کتابخانه تزاری در موزه هرمیتاژ
موزه هرمیتاژ بعد از لوور بزرگترین موزه دنیا از نظر وسعت و جز پنج موزه برتر دنیاست و آثار هنری زیادی از هنرمندانی مثل میکلآنژ، لئوناردو داوینچی، ونسان ون گوگ، پل گوگن، پابلو پیکاسو و بسیاری دیگر وجود دارد به همین خاطر این موزه به عنوان بزرگ ترین گالری هنری جهان نیز شناخته می شود. سنگ بنای اولیه موزه هرمیتاژ به الیزابت اول بر میگردد اما شاید بتوان گفت روس ها بیشتر آثار هنری خریداری شده موزه هرمیتاژ را مدیون همت کاترین کبیر هستند. او در سال 1764 میلادی اقدام به خرید بیش از 200 نقاشی مشهور اروپا کرد.
عکس شماره 92 بخش ایتالیا موزه هرمیتاژ
عکس شماره 93 موزه هرمیتاژ
ما با بالا رفتن به طبقه دوم بازدیدمان را شروع کردیم که مربوط به آثار هنری ایتالیا ، نقاشی های چندین نقاش مختلف معروف از اثر Madona and child، مجسمه ها و ظروف و آثار هنری آلمان و فرانسه و نهایتا آثار هنری روسی مربوط به دوره های تزاری بود. از آنجا به طبقه بالا که آثار هنری آسیایی از جمله قدیمی ترین فرش ایرانی، فرش پازیریک که در یکی از تالارهای این موزه است، رفتیم. فرش پازیریک به طور تصادفی توسط پروفسور رودلکو در مرز مغولستان (در ناحیه ای که پازیریک خوانده می شد) از زیر یخ کشف شد. این فرش در تابوت بزرگ یکی از فرماندهان هخامنشی در کنار پیکر مومیایی شده او قرار داشته که احتمالاً در زمان مادها یا پارس ها (هخامنشیان) به منظور پوشاندن اسب بافته شده است.
عکس شماره 95 بخش مصر موزه هرمیتاژ
عکس شماره 96 مجسمه کلئوپاترا
عکس شماره 97 بخش مصر موزه هرمیتاژ
عکس شماره 98 بخش ایران باستان موزه هرمیتاژ
عکس شماره 99 سنگ نگاره های دروازه های کاخ خرساباد (Khorsabad)در عراق کنونی
عکس شماره 100 رسم الخط میخی
عکس شماره 101 سنگ نگاره کمانداران
بعد از آن به طبقه پایین بازگشتیم و مجسمه های روم و یونان و همین طورآثار مصر باستان و مجموعه قابل توجهی از کتیبه ها، نقش برجسته ها، قطعات کوچک مجسمه و هنرهای کاربردی تمدن و فرهنگ سومر، پایه گذاران تمدن بین النهرین و مردم مدیترانه باستان را بازدید کردیم. البته در کل مجموعه ما سعی کردیم آثار برتر را ببینیم چون دیدن 3میلیون اثر هنری مسلما در زمان کوتاهی که ما داشتیم امکان پذیر نبود. دیدن همین میزان از آثار زیبا و شاهکارهای هنری بیش از 5 ساعت زمان برد والبته کافی شاپی با شیرینی های خوشمزه در طبقه اول وجود دارد که برای رفع خستگی جای مناسبی است چرا که در سایر بخش خوردن و آشامیدن ممنوع است. ما چون خسته شدیم از بازدید ساختمان کوچک دیگر صرف نظر کردیم و برای خوردن ناهار از موزه خارج و به سمت خیابان نوسکی رفتیم.
عکس شماره 102 سنگ نگاره های ایران باستان
عکس شماره 103 تخت سلطنتی بزرگ درسالن بزرگی که محل برگزاری نمایش باله و تئاتر سلطنتی بوده
عکس شماره 104 ساعت طلایی طاووس نشان در اتاق شخصی کاترین کبیر
عکس شماره 105 گلدان یشمی
پیاده تا چندین چهار راه جلوتر رفتیم تا به رستورانی که تریپ ادوایزر پیشنهاد داده بود و من در گوگل مپ تگ کرده بودم، برسیم وقتی به نقطه تگ شده یا خیابان Malaya Konyushennaya Ulitsa رسیدیم. چندین رستوران کنار هم بودند و تشخیص اینکه کدام یک رستوران مورد نظر ما بود سخت بود چون اسم رستوران لود نمیشد. بنابراین ما رستورانی را انتخاب کردیم که که چندین روسی قبل از ما وارد آن شدند به امید خوردن بیف استراگانوف روسی! تا وارد شدیم پرسیدم که آیا بیف استراگانوف دارند یا خیر که گفتند بفرمایید. و ما هم رفتیم و در یک گوشه دنج نشستیم. منو را برایمان آوردند که تماما به زبان روسی و بدون عکس بود . دوباره پرسیدم که بیف استراگانوف دارید که اینبار یک جواب NO دادند. انقدر خسته بودیم که نای رفتن نداشتیم بنابراین گفتیم غذای همینجا را امتحان می کنیم. با انگلیسی دست و پا شکسته توضیحاتی در مورد غذا ها داد و ما هم سفارش دادیم. سوپ، غذایی شبیه دلمه برگ مو و یک غذایی که ما فکر کردیم شبیه پیتزاست ولی درواقع پوره سیب زمینی با پنیر داخل نان تنوری بود. طعم غذا ها بد نبود ولی نشد که بیف استراگانوف معروف را بخوریم. 1000روبل با انعام هزینه غذا شد بعدا که چک کردم اسم رستورانی که قصد رفتنش را داشتیم Katyusha بود و رستورانی که ما رفتیم رستوران گرجی Khachapuri Vinoبود.
عکس شماره 106 تابلو حضرت مریم و مسیح اثر معروف لئوناردو داوینچی در اتاق داوینچی
عکس شماره 107 پسر چمباتمه زده یکی از شاهکارهای هنرمند بزرگ دوره رنسانس میکل آنژ است.
عکس شماره 108 موزه هرمیتاژ
از آنجا خارج شدیم و با مترو خودمان را به ایستگاه واسیلی رساندیم و در پیاده روی بازگشت از KFC دوتا بستنی خریدیم و تا هتل رفتیم تا استراحت کنیم و برای برنامه باله شب آماده شویم.
شب برای ساعت 7:30 شروع برنامه بود و ما ساعت 6 آماده در لابی هتل بودیم از کل گروه، فقط ما و یک زوج دیگر برای باله ثبت نام کرده بودیم. خلاصه دوستانمان که رسیدند و با یاندکس به سالن تئاتر راشن بالت "theatre Russian Ballet" در خیابان نوسکی رفتیم. وارد سالن شدیم و تقریبا در ردیف های جلو بودیم، نکته جالب سالن این بود که در قسمت جلوی سالن، گروه نوازنده گان ارکستر موسیقی در محلی پایین تر از سکوی نمایش و طوری که مانع دید تماشاگران نباشد قرار داشت، و موسیقی برنامه به صورت زنده توسط این گروه اجرا می شد. برنامه نمایش دریاچه قو "Swan Lake" راس ساعت شروع شد و اجرا خارق العاده و هیجان انگیزی از باله دریاچه قو که مشهورترین باله جهان است و توسط موسیقیدان برجسته روسی چایکوفسکی در سال 1876 نوشته شده، به نمایش درآمد و این تجربه برای ما که برای اولین بار به صورت زنده شاهد آن بودیم بسیار متفاوت و شگرف بود. وسط برنامه یک استراحت 15 دقیقه داشت و بعد ادامه داستان و پایان با شکوه نمایش عاشقانه باله و تشویق بی امان تماشاچیان برای هنرنمایی این گروه حرفه ای که بیش از 2 ساعت طول کشید. خارج از سالن هم فروشگاه کوچکی از زیورآلات و وسایل تزئینی با تم باله به فروش میرسید که خوب قیمت بالایی هم داشتند.
عکس شماره 110 بلیط نمایش باله دریاچه ی قو
پرواز برگشت ما فردا صبح ساعت 6 صبح به وقت سن پیترزبورگ بود و این یعنی کمتر از دوساعت وقت خواب داشتیم. ساعت 2 همه سوار بر اتوبوس به سمت فرودگاه رفتیم و خیلی زود کارت پرواز را دریافت و به سالن انتظار رفتیم و با باقی مانده روبل هایمان شکلات آلونکا شکلات معروف روسی (Alehka) خریدیم و بعد از ایستادن در یک صف طویل سوار هواپیما شدیم و کل مسیر را خوابیدیم. نزدیک ظهر به ایران رسیدیم. بعد از خداحافظی از دوستان جدیدمان که در سفر با هم آشنا شده بودیم، با کلی خاطرات خوب و تجربیات جدید به خانه برگشتیم.
نکته ای که در پایان سفر باید ذکر کنم این است که چون ما در این سفر از قبل برنامه ریزی خاصی نداشتیم، از بسیاری از نقاط و مکان های دیدنی مخصوصا در مسکو غافل شدیم و البته شرایط جوی هم بی تاثیر نبود. بنابراین دوستانی که قصد سفر دارند، حتما با پیش زمینه و جستجو و برنامه ریزی پا به این سفر بگذارند تا نهایت استفاده را از سفر خود ببرند.
در نهایت از لست سکند برای فرصتی که برای ما محیا کرد و همچنین تمام دوستانی که وقت گذاشته و این سفرنامه پر از نقص را که در مدت کوتاهی تهیه شد، مطالعه می کنند نهایت تشکر را دارم. آخرین جمله ای که می توانم برای پایان این سفرنامه بگویم این جمله کلیشه ای اما درست است که اگر برای انتخاب روسیه به عنوان مقصد دو دل هستید شک نکنید، کشوری جذاب پر از نقاط گردشگری که باید دید، در واقع روسیه کشوری است که هرگز از سفرکردن به آن پشیمان نخواهید شد.
پایان