سلام به همهی هم زبانهای عزیز مرسی که برای خواندن این سفرنامه وقت میزارید.
اول باید از سایت لست سکند تشکر کنم چون ما تا حالا از سفرنامههاش برای سفرهامون خيلي استفاده کردیم و همچنين به خاطر اين مسابقهي جذاب، كه من رو تشويق كرد تا ضمن به اشتراك گذاشتن تجربيات سفرم با ديگران شانس خودم رو هم براي برنده شدن در اين مسابقه امتحان كنم.
معرفي
من مانیدا منصور 18 ساله، دانشجوی رشتهی میکروبیولوژی و ساکن تهران هستم من و مادر و پدرم علاقهی زیادی به سفر کردن مخصوصا به جاهای جدید داریم و تا بحال به خیلی از مکانها سفر کردیم و اینبار تصمیم گرفتم شخصا سفرنامه بنویسم امیدوارم که مفید واقع بشه .
چرا استانبول و چرا تابستان؟
ما مثل هر سال ميخواستيم در فصل تابستان به سفر بريم از طرفي هم بخاطر كنكور، خستگي و اضطراب زيادي كه همگي بخصوص من درگيرش بودم خيلي به سفر احتياج داشتيم متاسفانه به دلیل نوسانات پول ایران انتخابهای زیادی برای مقصد نداشتیم از طرفي هم چهار سال از آخرین باری که به استانبول رفته بودیم میگذشت و ما هم دلتنگ این شهر ديدني و زیبا بودیم در نتیجه این شهر را به عنوان مقصد سفرمان انتخاب کردیم.
در مورد دماي هواي شهر استانبول هم بايد بگم در فصل تابستان تقريبا تا 10 درجه از دماي هواي تهران خنكتر است و اين اختلاف دما در شب كمي بيشتر ميشه و گاها استفاده از يك بالاپوش بهاره در شب و غروبها روي كشتي و كنار ساحل لذت بخشه براي همين اگه ميخواين از تفريحات آبي و دريا استفاده كنيد بهترين فصل همين تابستان است و چه بسا از اواسط شهريور اگه آفتاب نباشه هوا براي دريا رفتن مناسب نيست .
اقدامات قبل سفر
اواسط مرداد بعد از تماس با چند آژانس مسافرتی خيلي غير منتظره در عرض چند ساعت تصمیم به خرید از آژانس گرفتیم . پرواز ماهان و هتل blue way city در محلهي عثمانبي (osmanbey) رو براي 10 شب قطعي كرديم .
پرواز ماهان، رفت جمعه 8 شهريور 1398 ساعت 6:50 صبح به وقت تهران و برگشت دوشنبه 18 شهريور 1398 ساعت 12:15 ظهر به وقت ترکیه (ساعت ترکیه یک ساعت و نیم عقب تر از ایران است) .
محل اقامت : محل اقامت برايمان مهم بود كه نزديك به وسايل حمل و نقل عمومي و همچنين نزديك به خيابان استقلال كه يكي از خيابانهاي مهم و پر رفت و آمد شهر استانبول است باشيم پس هتلي كه آژانس پيشنهاد داد را چون خيلي نزديك به خيابان استقلال بود بدون چك كردن سايتش و ديدن عكسهاش قطعي كرديم و پولش را هم پرداخت كرديم ولي بعد از ديدن عكسهاي هتل پشيمون شديم چون برخلاف ادعاي متصدي فروش مبني بر 3 ستاره بودن هتل، وقتي در سايت booking هتل رو چك كرديم هيچ ستارهاي نداشت و بعد از تماس دوباره با آژانس، مجبور شديم هتل blue way city را كه تنها گزينه قابل تعويض با هتل قبلي بود (به گفته متصدي آژانس) جايگزين كنيم البته مبلغ قابل توجهي (حدودا نفري 1 ميليون تومان) هم به هزينه تور اضافه شد در حالي كه متاسفانه از نظر جاي هتل با اولويتهاي ما همخواني نداشت و به مترو نزديك نبود ولي داخل هتل از همه نظر خيلي بهتر بود 10 شب هتل blue way hotel city همراه با صبحانه (محل هتل حدود 25 دقیقه پیادهروي تا ایستگاه مترو تكسيم (taksim) در خط M2 و حدود 15 دقیقه پیادهروی تا ایستگاه مترو عثمانبي (osmanbey) در خط M2 فاصله داشت و در هر دوصورت براي رسيدن به ايستگاه مترو بايد مسافتي رو آنهم سربالايي پياده طي ميكرديم) .
پرواز و هتل نفری شش و نيم میلیون شد ضمنا ما چندبار به آژانس تاكيد كرده بوديم كه ترانسفر فرودگاه و گشت شهری نميخوايم و آنها هم گفته بودن چشم، ولي ترانسفر و يک روز گشت با ناهار رو روي تورمون گذاشتن و هزینش رو هم گرفتن و ما لحظه ی آخر اتفاقي با خواندن مدارك متوجه این موضوع شدیم. (از ترانسفر استفاده كرديم ولي يك روز گشت شهري و نهار را استفاده نكرديم)
عكس شماره 1) قرارداد آژانس براي پرواز ماهان و هتل
عكس شماره 2) موقعيت هتل نسبت به ايستگاه مترو تكسيم و عثمان بي در خط M2
توضيح عكس شماره 2: نقشه به كمك برنامه آفلاين maps.me كه جلوتر بهتون معرفيش ميكنم .
عكس شماره 3) اتاق هتل blue way hotel city _ عكس از سايت booking.com
حالا با قطعي شدن پرواز و هتل حدود 20 روز زمان داشتیم که جاهای مورد نظر برای رفتن و نقشههاي استانبول را پیدا کنیم.
در ضمن بايد توضيح بدم كه ما اعتقادي به استفاده از تورهاي گروهي نداريم و ترجيح ميديم كه هميشه خودمون با استفاده از نقشه و اطلاعات گوگل و.... و همينطور استفاده از وسايل نقليه عمومي مثل مترو و اتوبوس، جاهاي جديد رو ببينيم اينطوري هم فرصت بيشتري براي شناخت واقعي اون جامعه پيدا ميكنيم هم وقتمونو خودمون به سليقه خودمون مديريت ميكنيم و هم در هزينهها صرفهجويي ميكنيم .
پس قبل از هر چيزي نقشههاي متفاوت از شهر استانبول و حمل و نقل عمومي دانلود و پرينت گرفتيم . (موقع دانلود مطمئن بشيد كه نقشهها به روز و طبق آخرين تغييرات مقصدتون هست كه اونجا گيج نشيد)
عكس شماره 4) نقشه خطوط حمل و نقل عمومي استانبول
سرویسهاي حمل و نقل عمومي همه روزه حدودا از ساعت 6 صبح تا 12 شب مشغول به جابجایی مسافران میباشند و براي ورود و همچنين تعويض خط، دادن هزينه الزامي است كه با استانبول كارت قابل پرداخت است (جلوتر خريد و نحوهي شارژ استانبول كارت رو توضيح ميدم)
عكس شماره 5) نقشه خطوط حمل و نقل عمومی و مکانهای مهم استانبول به فارسی
با توجه به سفرهاي قبلي ما به استانبول، هممون شناخت زیادی نسبت به مقصدمون داشتیم و از آنجايي كه ترجيح ما در سفر ديدن اماكن نديده است پس سعی کردیم مکانهای جدید را کشف کنیم در نتیجه سفرنامههای زیادی خواندیم و برنامهریزی دقیقی برای تمام روزها انجام داديم . همچنين روی اپلیکیشن maps.me مکانهای مورد نظر در نقشه را علامت زدیم .
عكس شماره 6) اپلیکیشن maps.me
توضيح عكس شماره 6 : در اين اپليكيشن با دانلود نقشهی مورد نظر، در طول سفر به صورت آفلاین هم محل قرارگيري شما در آن لحظه و هم مقصد و هم نحوهی رفتن به كمك مترو یا تاکسی و يا پياده را نشان میدهد.
فيلم شماره 1) نحوه استفاده از اپليكيشن maps.me
به سمت استانبول
بالاخره اين 20 روز با اشتياق و روزشماري براي رسيدن زمان سفر گذشت و روز جمعه 8 شهریور 1398 ساعت 3:30 دقیقه صبح با اسنپ با هزینهی 42 هزار تومان به سمت فرودگاه امام خميني تهران حرکت کردیم و 4:15 رسیدیم بعد از گذشتن از گيتهای بازرسی و تحویل چمدانها كه هر كدام حدود 12 كيلوگرم بار داشتيم (مقدار بار مجاز قابل حمل براي هر نفر داخل بليط نوشته شده كه معمولا 30 كيلوگرم است) در cafe land فرودگاه براي سرحال شدن دو برش کیک و سه لیوان نسكافه به قیمت 66 هزار تومان گرفتیم كه کیفیت کیکها خوب نبود و كلي تو ذوقمون خورد .
عكس شماره 7) كافه لند فرودگاه امام خميني
هواپیما ساعت 6:50 صبح بدون تاخیر حرکت کرد .
عكس شماره 8) صبحانه پرواز ماهان
بعد از 2 ساعت و 40 دقيقه پرواز، ساعت 8:30 صبح به وقت ترکیه به استانبول رسيديم.
فرودگاه جديد استانبول
هواپيما در فرودگاه جديد استانبول (به ترکی استانبولی: İstanbul Yeni Havalimanı) كه در حال حاضر بزرگترين فرودگاه جهان است فرود آمد كه در منطقه آرناوتکوی (Arnavutköy) در قسمت اروپایی استانبول قرار دارد. این فرودگاه فوقالعاده لوکس و مدرن سومین فرودگاه بینالمللی در استانبول پس از فرودگاه آتاترک و فرودگاه صبیحه گوکچن است.
(با اينكه در سفرهاي گذشته فرودگاههاي زيادي رو ديده بوديم ولي با ديدن اين فرودگاه و مقايسه آن با فرودگاههاي كشورهاي ديگه و در نهايت فرودگاه امام خميني كشور خودمان جز حسرت و تاسف چيز ديگهاي نميشه گفت)
عكس شماره 9) فرودگاه جدید استانبول
فيلم شماره 2) فرودگاه جديد استانبول
استانبول كارت
بعد از گذشتن از مسير طولاني داخل فرودگاه که واقعا بزرگ و زیبا بود و گرفتن چمدانها با آسانسور به طبقهی پایین رفتیم و با پرسوجو باجه فروش استانبول کارت رو پیدا کردیم (کارت مخصوص استفاده از وسایل نقلیه عمومی) 3 عدد استانبول كارت خريديم هر کدام 6 لیر و هر كدام رو هم حدود 20 لير شارژ کردیم (دلیل خرید 3 کارت این بود که هر کارت وقتی یکبار استفاده میشه اگه براي بار دوم و حتي براي بار سوم درکمتر از 2ساعت استفاده بشه تخفیف بهش تعلق ميگيره و از نظر هزينه و وقت به صرفهتر است) و اینکه هر استانبول کارت 2 سال اعتبار دارد و در سفر تا 5 نفر به طور همزمان ميتوانند از آن استفاده كنند در ضمن در پايان سفرتون ميتونيد كارتتون رو به باجههاي مخصوص پس بدين و پول خود كارت (6 لير) و مقدار شارژ مانده در كارتتون رو پس بگيرين.
نحوهي شارژ استانبول كارت
دستگاههاي شارژ استانبول كارت تقريبا در همهي ايستگاههاي حمل و نقل عمومي وجود دارد كه نحوهي شارژ آن با توجه به عكس و توضيح خيلي راحت و قابل فهم است:
عكس شماره 10) استانبول كارت و دستگاه شارژ استانبول كارت
توضيح عكس شماره 10: ابتدا در قسمتي كه با عدد 1 نشان داده شده كارت خود را قرار داده و سپس پولتون را هر اندازه كه مايليد (بهتره كه اسكناسهاي 5 ،10 يا 20 ليري باشه نه اسكناس درشتتر چون اين دستگاهها سابقهي خوردن پول و عدم شارژ داخل كارت را داشتن)، وارد قسمت نشان داده شده با عدد 2 كنيد بعد چند لحظه صبر كنيد تا علامت تيك روي صفحهي نمايش دستگاه قرار گيرد حالا كارت شما شارژ شده است (نيازي به فشار دادن هيچ دكمهاي نيست!)
ترانسفر فرودگاه
در صورت نداشتن ترانسفر فرودگاه ميتوانيد بعد از رفتن به طبقهی پایین با آسانسور، سوار اتوبوسهای مخصوص به مقصد میدان تکسیم شويد (روبروی point hotel در ميدان تكسيم) که به راحتی قابل مشاهدهاند، هزينه آن نفري 20 لير است برای رفتن به فرودگاه هم از روبروي ايستگاه مترو تكسيم هر یک ساعت یکبار اتوبوس مخصوص فرودگاه حرکت میکند (روي اتوبوسها İstanbul Havalimanı نوشته شده است) با نفری همان 20 لیر .
ولي ما ترانسفر داشتيم پس دوباره به طبقهی بالا برگشتیم و خانمی که مسئول ترانسفرمون بودن رو پيدا كرديم و بعد از حدود 45 دقیقه معطل شدن برای جمع شدن همهی مسافران سوار ون یا همان دلموش شدیم . داخل ون تور ليدرمون كل مسير را كمي راجب استانبول و بيشتر راجب تورهاي گروهي روزهاي آينده صحبت كرد كه در صورت تمايل ميتوانستيم ثبت نام كنيم ولي خب ما برنامهي خودمان را داشتيم و قصد استفاده از تورهاي گروهي را نداشتيم . بعد از 45 دقیقه یعنی ساعت 11 ظهر به وقت ترکیه به هتل رسیدیم وخيلي خوشحال از اينكه ترانسفر داشتيم و تونستيم در زمان كمتري به هتل برسيم .
رسپشن هتل که آدم خوبی بود برعکس هتلهای دیگه استانبول که حتما ساعت 14 اتاق رو تحویل میدن بعد از 45 دقيقه اتاق روتحویل داد . (در اكثرا هتلها مخصوصا بر اساس تجربه ما در استانبول زودتر از ساعت 14 اتاق رو تحويل نميدن مگر اينكه خوش شانس باشيد و آدم خوبي به پستتون بخوره كه اين قانون شامل حال شما نشه و همچنين موقع برگشت تا 12 ظهر مهلت داريد تا اتاق را تحويل دهيد).
راجب blue way hotel city
نسبت به هتل 3ستاره خیلی خوب بود اتاق خیلی تمیز بود و هر روز نظافت کامل میشد صبحانه خیلی کامل بود (در اكثر هتل ها صبحانه از ساعت 7:30 تا 10 هست و معمولا در هتلهاي متوسط از 9 صبح به بعد صبحانه شارژ نميشه بازم بر اساس تجربمون ميگم) ولي صبحانه اين هتل تا ساعت 9:30 هم شارژ میشد در کل ما از هتل راضی بودیم تنها مشکلش سربالایی تا ایستگاه مترو بود .
روز اول
جمعه بازار فندق زاده و خيابان استقلال و برج گالاتا
بعد از استراحت طبق برنامه از قبل ریخته شده به سمت جمعه بازار فندقزاده (findikzade) رفتیم ساعت حدود 13:30 دقیقه پیاده از هتل تا ایستگاه مترو تكسيم (Taksim) .
عكس شماره 11) یکی ازكوچههای اطراف هتل در مسير رسيدن به تكسيم
به سمت جمعه بازار فندق زاده : ايستگاه مترو تكسيم (Taksim ) در خط M2 به سمت يني كاپي (Yenikapi) سوار شديم و ايستگاه وزنه جيلر (Vezneciler) پياده شديم و خيابان روبروي خروجي مترو را به سمت تراموا كه قابل مشاهده بود 300 متر پياده رفتيم (تراموای، وسیله نقلیه عمومی است که مثل یک قطار روی ریل حركت میكند با این تفاوت که ریلها را می توان بر روی خیابانها ديد و دیگر وسایل نقلیه میتوانند از این مسیر عبور کنند سرعت آن به تندی مترو نیست اما در مسیری بدون ترافیک حرکت میکند) ايستگاه لاللي يونيورسيته (Laleli Universite) در خط تراموا T1 به سمت باجيلار مركز (Bagcilar merkez) سوار شديم و ايستگاه فينديكزاده (Findikzade) پیاده شدیم که سمت چپمان روبروی ایستگاه، از شلوغي و ازدحام مردم مسير جمعه بازار رو به راحتي ميشد تشخيص داد از يه كوچه سربالايي كه دو طرف اون دستفروشها بساط كردن و جنساشونو با داد و فرياد تبليغ ميكنن شروع ميشه و تا انتهاي كوچه و كوچههاي فرعي كه به اين كوچه ميخورن هم همين بساط پهنه و شما حتي اگه خريد هم ندارين ميتونين از تنوع رنگهاي اجناس و بوي ميوهها و سبزيجات تازه ووو....... لذت ببرين .
در جمعه بازار و اکثر هفته بازارهای دیگر استانبول همه چیز پیدا میشه از لوازم آرایشی فيك و لباس، تا میوه و سبزیجات، گاهي ميشه لباسهای مارکی که بدلايلي بفروش نرفتن رو بدون ماركشون تو اين هفته بازارها به قيمت مناسب پيدا كرد .
عكس شماره 12) جمعه بازار فندق زاده
عكس شماره 13) جمعه بازار فندق زاده
حدودا تا ساعت 17 در بازار گشتيم و گرسنه و خسته با كمي خريد سوار تراموا شديم .
به سمت خيابان استقلال : سوار تراموا ايستگاه فينديكزاده (Findikzade) در خط T1 به سمت كاباتاش (Kabatas) شديم و در ايستگاه لاللي يونيورسيته (Laleli Universite) پياده شده و 300 متر پياده روي و ايستگاه مترو وزنه جيلر (Vezneciler) در خط M2 به سمت حاجي عثمان(Haciosman) و ايستگاه تكسيم (Taksim ) پياده شديم (در واقع مسيري رو كه از تكسيم رفته بوديم تا جمعه بازار برگشتيم) و به سمت خيابان استقلال رفتيم .
خیابان استقلال (به ترکی استانبولی: İstiklâl Caddesi) خیابانی معروف در قسمت اروپایی استانبول در بخش بیاوغلو است این خیابان تقريبا 3 کیلومتر و پر از کافه، رستوران و مرکز خرید است و در تمام طول روز و قسمتي از شب هم شلوغ و پر از آدمهاي رنگ و وارنگه كه براي تفريح، قدمزدن، غذاخوردن و يا خريد كردن به اين خيابان جذاب و ديدني ميان در طول مسير اين خيابان هم ميتونيد نوازنده و خوانندههايي رو ببينيد كه تكي يا چند نفره در حال اجراي موسيقي خياباني هستند و مطابق معمول علاقمندان اون سبك موسيقي هم اطرافشون جمع شدن فيلم ميگيرن و تشويق ميكنن و گاها با اون موسيقي ميرقصن و در نهايت هم پول ناچيزي براشون ميزارن و جالب اينكه به نسبت سفرهاي قبليمون تعداد ايرانيهايي كه اينجا موسيقي خياباني اجرا ميكنن خيلي زياد شده و البته ايرانيهاي باذوق زيادي هم هميشه اطرافشون جمع ميشن و ما هم از اين قاعده مستثني نيستيم .
عكس شماره 14) اطراف ايستگاه مترو تكسيم
عكس شماره 15) خيابان استقلال
خيابان استقلال طبق معمول پر از توريست، مخصوصا ايراني بود كه باعث ميشد اصلا احساس غريبي نكنيم بعد از كمي قدم زدن و لذت بردن از ديدنيها و موسيقي زنده اين خيابان براي شام برگركينگ (burger king) رو انتخاب كرديم (رستوران زنجیرهای مثل مك دونالد که غذاي اصليشان همبرگر است و در بسیاری ازکشورها شعبه دارند اولین شعبهي اين رستوران در آمریکا افتتاح شد) بعد از خوردن شام به مسيرمون بسمت برج گالاتا در انتهاي خيابان استقلال ادامه داديم .
عكس شماره 16) غذاي برگر كينگ
شام براي 3 نفرمون 74 لير شد كيفيت هم نسبتااااا خوب بود .
از قدیم در این خیابان مسافران را با تراموا جابجا میکردند كه حالا تبدیل به تنها وسیله حمل و نقل در خیابان استقلال شده است و عمدتاً توسط توریستها و گردشگران مورد استفاده قرار میگیرد اگه اهل پياده روي نيستيد، ميتونيد مسير اين خيابان را با اين وسيلهي زيبا طي كنيد .
در دفعات بعدي كه به خيابان استقلال رفتيم متوجه شعبهي موزه مادام توسو شديم كه ظاهرا در سال 2016 افتتاح شده است و مجسمههاي افراد مشهوري مانند مولانا، آتاترك، انيشتن، مسي و ..... را در آنجا ميتوان ديد اما ما بدليل نداشتن زمان و اينكه هميشه غروبها به اين خيابان ميرفتيم از اين موزه بازديد نكرديم (ساعت بازديد از موزه 10 صبح تا 7 غروب و هزينهي ورودي موزه براي هر نفر 40 لير است)
عكس شماره 17) ترامواي خيابان استقلال
اينم بگم كه بستني فروشهاي تركيه روش خاصي رو براي سرو بستني دارن موقع سرو با حركات ماهرانهاي مشتري رو سركار ميزارن و زمينه تفريح رو براي همه ايجاد ميكنن كه بسيار سرگرم كننده است پيشنهاد ميكنم حتما يه بار امتحانش كنيد.
عكس شماره 18) بستني فروشهاي معروف تركي
و برج گالاتا : برج گالاتا با نام گالاتا کولهسی نیز معروف است كه به عنوان سمبلي از شهر استانبول است ميتونيد از بالاي اين برج منظرهي فوق العادهاي رو تماشا كنيد و همينطور در رستوراني كه در بالاي برج است غذا بخوريد . اين برج داراي 9 طبقه و 67 متر ارتفاع است و حدودا 700 سال پيش ساخته شده كه براي سالها بلندترين برج استانبول بوده است.
ما چون در سفرهاي قبل تجربه بالا رفتن از اين برج را داشتيم اينبار به نگاه كردن از پايين بسنده كرديم (ورودي اين برج حدود 20 لير است كه البته بايد زماني را هم به ايستادن در صف براي بازديد از برج اختصاص دهيد).
در فضاي مجازي عكسهاي زيباي برج گالاتا را از اين كوچه ديده بوديم كه بدمان نميآمد ما هم از اين نماي برج عكس يادگاري بگيريم پس اين كوچه بخصوص را از قبل روي نقشه پيدا كرديم و به آنجا رفتيم و طبق تصورمان همه در حال عكس گرفتن بودند .
عكس شماره 19) برج گالاتا
عكس شماره 20) موقعيت عكس شماره 26 روي نقشه
توضيح عكس شماره 20 : مسير خط چين شده كوچهاي در امتداد خيابان استقلال است كه شما را به برج گالاتا ميرساند وقتي به برج رسيديد اگر مسير مشخص شده با مربعهاي آبي را دنبال كنيد به موقعيت عكس شماره 19 ميرسيد .
بعد هم سري به فروشگاه زنجيرهاي ميگروس (migros) كه درهمان كوچه بود زديم . (فروشگاه میگروس يكي از انواع فروشگاههاي زنجيرهاي موجود در كشور تركيه است میگروس در سال 1954 در کشور ترکیه شروع به كار کرده و رفتهرفته شعبههای خود را افزایش داده در شعب اين فروشگاه همهي وسايل مورد نياز از لوازم خانگي تا ميوه و سبزيجات را پيدا خواهيد كرد) بعد هم با 10 دقيقه پيادهروي در امتداد مسير آبي رنگ كه در عكس شماره 26 نشان داده شده است به ايستگاه مترو شيشانه (sisane) در خط m2 رسيديم و به سمت حاجي عثمان (Haciosman) سوار شديم و ايستگاه عثمانبي (osmanbey) در همان خط پياده شديم و مسير سرازيري را حدود 15 دقيقه طي كرديم تا به هتل رسيديم .
روز دوم
آب انبار شريفيه و محلهي قديمي سلطان احمد و مركز خريد فروم استانبول
به سمت آب انبار شريفيه و محلهي قديمي سلطان احمد : صبح روز بعد ساعت 9 صبح بعد از خوردن صبحانه ي كامل هتل طبق برنامهي قبلي با مترو به آب انبار شريفيه رفتيم.
براي رفتن با مترو از ميدان تكسيم در خط m2 به سمت ينيكاپي(yenikapi) سوار شديم و ايستگاه وزنه جيلر (vezneciler) پياده شده بعد از مترو خارج شديم و خيابان روبروي ايستگاه مترو را تا انتها رفتيم تا به تقاطع خيابان اصلي (مسير تراموا) رسيديم در ايستگاه تراموا لاللي يونيورسيته (lalei universite) در خط T1 به سمت كاباتاش (kabatas) سوار تراموا شده وايستگاه چمبرليتاش (cemberlitas) پياده شديم .
از ايستگاه تراموا حدود 5 دقيقه (طبق مسير عكس شماره 21) تا آب انبار شريفيه پياده رفتيم .
عکس شماره 21) مسیر كامل پيموده شده در منطقه سلطان احمد روي نقشه
توضيح عكس شماره 21) مسیر رسیدن به آب انبار شریفیه از ایستگاه تراموا با رنگ آبي و مسير پياده روي بعد از ديدن آب انبار در محله سلطان احمد كه جلوتر بيشتر راجبش توضيح ميدم با رنگ قرمز مشخص شده است.
آب انبار شريفيه (به تركي استانبولي: serefiye sarnici) مشابه آب انيار باسيليكا است ( آب انبار باسيليكا در 110 متري مسجد ايا صوفيه در منطقه سلطان احمد است كه ورودي آن نفري 20 لير است) آب انبار شريفيه كوچكتر از آب انبار باسيليكا است و مساحت آن 1125 متر مربع كه داراي 32 ستون مرمري است اين آب انبار كه در دوران حاكميت بيزانس ( تئودوسيوس دوم )ساخته شده به آب انبار تئودوسيوس هم معروف است كه حدودا 1600 سال قدمت دارد آب انبارها بخشي از سيستم وسيع آبرساني (آّب آشاميدني) استانبول در زمان قديم بودهاند . (در ضمن بازديد از اين بناي زيبا و قديمي براي عموم رايگان است)
عکس شماره 22) نماي بيروني آب انبار شریفیه
عکس شماره 23) داخل آب انبار شریفیه
حدود 30 دقيقه داخل اين آب انبار فوق العاده زيبا بوديم چون تقريبا اول صبح بود فقط خودمان داخل آب انبار بوديم پس بعد از گرفتن كلي عكس از اين بناي قديمي خارج شديم و با گذر از محلهي قديمي (old city) كه فوق العاده جذاب بود (محلهيي در پشت ميدان سلطان احمد است و بافت نسبتا قديمي با ساختمانهاي رنگ رنگي و كافههاي كوچك و بزرگ كه بيرون از كافه هم كلي صندلي قديمي و رنگي چيدن و انگار صندليها شمارو دعوت ميكنن كه با خوردن يك نوشيدني خستهگي در كنيد) به سمت ميدان سلطان احمد رفتيم .( مسير پياده روي با رنگ قرمز در عكس شماره 21 مشخص شده است)
عکس شماره 24) کافههاي قديمي محلهي (old city) اطراف سلطان احمد
عکس شماره 25) تراموا اطراف سلطان احمد
بعد هم به میدان سلطان احمد رسیدیم كه پر از توريست بخصوص اروپايي بود .
عکس شماره 26) مسجد ایاصوفیه
عکس شماره 27) محوطهي اطراف مسجد آبی
ما چون در سفرهاي قبل از مسجد اياصوفيه، مسجد آبي و كاخ توپكاپي ديدن كرده بوديم براي يادآوري خاطرات گذشته به گشت زدن در محوطهي بيروني اكتفا كرديم و فقط از كنارشون رد شديم .
(يادتون باشه كه اگه خواستيد به ديدن اين مساجد برين حتما لباسي بپوشيد كه دستهاتون بخصوص شونههاتونو و پاهاتونو تا حدودي بپوشونه كه اجازه ورود به داخل رو بهتون بدن در غير اين صورت در زمان ورود بهتون پارچههايي رو ميدن تا حجابتونو كاملتر كنين مثلا در مسجد آبي پارچههاي مربع بزرگي به رنگ آبي بهتون ميدن تا روي شونههاتون بندازين يا دور كمرتون مثل دامن ببندين ضمنا بازديد از مسجد آبي براي عموم رايگان است).
به سمت مركز خريد فروم استانبول : دوباره سوار تراموا شديم، ايستگاه چمبرليتاش (cemberlitas) در خط T1 كه نزديك ميدان سلطان احمد است به سمت باجيلار مركز (Bagilar merkez)، و بعد در ايستگاه يوسف پاشا (yusuf pasa) پياده و سوار مترو ايستگاه آكساراي (aksaray) در خط M1 به سمت كيرازلي (kirazli) شديم و در ايستگاه كجاتپه (kocatepe) كه روبروي مركز خريد فروم استانبول است پياده شديم .
مركز خريد فروم استانبول (forum istanbul) يكي از بزرگترين و معروفترین مراکز خرید در استانبول است كه اكثر برندهاي داخلي و خارجي در آن شعبه دارن این مرکز خرید داراي يك فودكورت بزرگ (يك طبقه كامل داراي اكثر برندهاي غذايي و كافيشاپ، داخلي و بينالمللي است) و سوپرماركت زنجيرهاي کارفور(carrefour) نیز داخل مركز خريد فروم است (کارفور یا کرفور یک گروه فروشگاههای زنجیرهای فرانسوی است که در سطح بینالمللی فعالیت میکند و از وسایل برقي تا پوشاك و كيف وكفش و موادغذايي و....... را در این فروشگاهها پیدا میکنید) همچنین كنار این مرکز خرید فروشگاه بزرگ ایکیا (ikea) (برند سوِئدي لوازم اصلي و جانبي خانگي) و فروشگاه دکاتلون (decatlon) (فروشگاه زنجيرهاي فرانسوي لوازم ورزشي) نیز قرار دارد .
عکس شماره 28) نمایي بیرونی مرکز خرید فروم استانبول
عکس شماره 29) داخل مرکز خرید فروم استانبول
عکس شماره 30) داخل مرکز خرید فروم استانبول
(ما معمولا در سفرهامون چون صبحانه كامل ميخوريم پس ناهار و شام رو يكي ميكنيم و تقريبا غروب ميخوريم، به جاش سعي ميكنيم از ميان وعدههاي سبك آن منطقه امتحان كنيم هم خيلي اضافه وزن پيدا نميكنيم و هم فرصت تست خوراكيهاي جديد رو به خودمون ميديم و عذاب وجدان هم نميگيريم) پس غذامونو درفود کورت مرکز خرید خورديم یک پرس مانتی با نوشابه 20 لیر (مانتی نوعی ماکارانی کوچک بقچه مانند داخلش گوشت و سبزيجات که بعد پخت با ماست و سیر و ادویه و سس گوجه سرو میشه که واقعا خوشمزه بود) و سوپ عدس یا چوربا 6 لیر (عالیههه) و یک پرس اسکندرکباب (شبیه به دونر کباب است که به همراه سس و نان و ماست سرو میشه) که با نوشابه 27 لیر ولاهمجون 15 لیر (پیتزای ترکی)، مانتی و لاهمجون رو از دو رستوران متفرقه ترکی گرفتیم ولی اسکندر کباب رو از برند معروف اچ دی اسکندر (HD iskender) گرفتیم كيفيت و طعم همشون خيلي خوب بود .
عکس شماره 31) اسکندر کباب
عکس شماره 32) لاهمجون و مانتی و چوربا
بعد از غذا با اينكه سير بوديم ولي يه نوع شيريني كه همه ميخوردند و راستش خیلی دوست داشتیم امتحان کنیم رو گرفتيم دسر كنافه يا كونفه 9 لير (نوعي رشته به نام كنافه كه وسطش پنير موزورلا ميزارن و داخل كره سرخ ميكنند و آخرش با كره آب شده و شهد روشو ميپوشونن و با خامه و پودر پسته سرو ميكنن) خیلی چرب بود ما كه سه تايي نتونستيم تمومش كنيم!!!
عکس شماره 33) دسر کنافه یا کونفه
بعد از غذا چون زمان نداشتيم و خسته بوديم ديگه بيخيال ايكيا شديم البته قبلا رفته بودیم و به نظرم خيلي جذاب بود ولی سری به کارفور (carrefour) و دکاتلون (Decatlon) زديم كه قيمت وسايل ورزشي داخلش نسبتا معقول بود .
عکس شماره 34) داخل فروشگاه دكاتلون (Decatlon)
بعد هم براي رفع خستگي به كافه رستوران زنجيرهاي ترك به نام مودا (moda) كه در ورودي فروشگاه شعبه داشت رفتيم و 3 استكان چاي سفارش داديم كه 18 لير شد .
بعد هم به سمت هتل که ایستگاه کجاتپه (kocatepe) در خط مترو M1 به سمت ینیکاپی (yenikapi) سوار شدیم ایستگاه آکسارای (aksaray) پیاده شدیم و ایستگاه یوسف پاشا (yusuf pass) در خط M2 به سمت حاجیعثمان (Haciosman) سوار شدیم و ایستگاه عثمانبی (osmanbey) پیاده شدیم و حدود 11 شب به هتل رسیدیم .
روز سوم
مرکز خرید اوت لت ویاپورت
صبح روز بعد ساعت 9:30 به سمت مرکز خرید اوت لت ویاپورت (outlet viaport) (مراکز خرید اوت لت اجناسی که تقريبا از مد افتادن يا فصل استفاده ازشون گذشته یا مشکلی دارن رو با تخفیف محسوسی میفروشن و معمولا این مراکز خريد دورتر از مرکز شهر هستن) از رسپشن هتل راجع به رفتن به ویاپورت پرسیدیم چون ایستگاه مترو اطرافش نداره بهمون گفتن در میدان تکسیم جلوی هتل مرمره ساعت 10 صبح سرويس مخصوصش حرکت میکنه (معمولا در خيلي از كشورها صاحبان و مسئولان مراكز خريد و همينطور مراكز تفريحي كه از مركز شهر دورن براي جلب مشتري بيشتر سرويسهاي رايگاني را در مراكز اصلي شهر ميزارن كه در ساعتهاي مشخصي حركت ميكنن و شما ميتونيد از اين سرويسها براي رفت و برگشت به مراكز مورد نظرتون بطور رايگان استفاده كنيد) ماهم با عجله رفتیم تکسیم ولی خبری از اتوبوس نبود پس دوباره سر از مترو در آورديم و بعد از پرس و جو از مسئول مترو تقريبا مسیرو پیدا کردیم .
به سمت اوت لت ویاپورت : ایستگاه مترو تکسیم (taksim) در خط M2 به سمت ینیکاپی (yenikapi) رو سوار شدیم و ایستگاه ینیکاپی (yenikapi )پیاده و سوار خط مارمارای (marmaray) به سمت گبزه (Gebze) شدیم و ایستگاه پندیک (pendik) پیاده شدیم .
در این میان چند تا نون شیرینی که به نظر خوشمزه بودن را از خانم دستفروشی خریدیم يكيشون مزهي كيك صبحانه با دارچين فراوان ميداد و انصافا خوشمزه بود بعدشم به سمت ایستگاه اتوبوس که از دور ديده ميشد رفتیم .
عکس شماره 35) شیرینی محلي
درایستگاه سوار اتوبوس خط 132k شدیم بعد از 40 دقیقه و گذشتن از 14 ایستگاه پیاده شدیم و با 5دقیقه پیادهروی به وياپورت رسیدیم براي پرداخت هزينهي اتوبوس از استانبول كارت استفاده كرديم (كلا حدود 2 ساعت از تكسيم تا وياپورت راه بود) در ضمن اين مركز خريد نزدیک فرودگاه صابیحا است (sabiha Gokcen Havalimani) میشه با اتوبوس فرودگاه از میدان تکسیم نفری 20 لیر تا فرودگاه اومد و بعد سوار اتوبوس مخصوص وياپورت شد که هزینش زیادتر میشه .
در اين مركز خريد مغازهها در فضاي باز ساخته شدهاند و محوطهي وسيعي هم به فودکورت اختصاص داده شده است البته يك شهربازی هم کنار فروشگاه هست همينطور يك شعبه از سوپر مارکت Migros که خیلي بزرگه ولي دركل به نظرم به مسير دورش كه يكروز كاملمون رو گرفت نميارزيد و بهتره از رفتن به اين اوت لت صرفهنظر كنيد .
عکس شماره 36) اوت لت ویاپورت
عکس شماره 37) اوت لت ویاپورت
بعد از ديدن چند مغازه رفتيم قسمت فودکورت که رستوران زنجیرهای کاساپ دونر (kasapdoner) رو انتخاب کردیم 2 پرس کوفته و 1 پرس مرغ هر کدام 35 لیر و سالاد و نوشابه و ماست که کلا 165 لیر شد که حدود 16 لیر هم مالیات گرفتن غذا بد نبود ولي طبق معمول غذاهاي تركيه، خيلي چرب بود و این قیمت هم نمیارزید.
عکس شماره 38) كاساپ دونر kasapdoner
بعد هم طبق معمول همه فروشگاههايي كه ميريم سري هم به ميگروس زديم و كلي شكلات خريديم تا جبران گرون بودن شكلات خارجي تو ايرانو بكنيم بعد از خارج شدن از فروشگاه دقیقا روبروی در اصلی ویاپورت دلموشهایی بود که عکس مترو روشون کشیده شده بود ما هم سوار شدیم نفری حدودا 3 لیر شد تا ایستگاه مترو پندیک (pendik) در خط مارمارای (marmaray)، به سمت هالكالي (Halkali) سوارشدیم ایستگاه ینیکاپی (yenikapi) پياده و مثل شب هاي قبل دوباره خط مترو M2 و ایستگاه عثمانبي كه نزديك هتلمان بود پیاده شدیم و در شعبه مك دونالد (Mcdonald) روبروی ایستگاه مترو بستنی و میلک شیک توت فرنگی خوردیم که عالی بود حدود 20 لیر شد بعد هم حدود 10 شب به هتل رسيديم .
روز چهارم
پارك آبي آكوآ مارين و خيابان تكسيم
به سمت پارك آبي آكوآ مارين : صبح دوشنبه بعد از خوردن صبحانه هتل ساعت 9 راهي ميدان تكسيم شديم تا با سرويسهاي رايگان مخصوص پارک آبي كه بالای میدان تکسیم روبروی هتل مرمره (marmare) ميايستند و روشون نوشته aqua marin به پارك آبي بريم اين سرويسهاي رايگان كه قبلا راجع بهشون توضيح مفصل دادم بعد از پر شدن كه حداکثر شايد تا یک ساعت هم طول بکشه حركت ميكنن براي ما حدود 30 دقیقه طول کشید تا راه بیفته و بعد 50 دقیقه به پارک آبی رسیدیم .
ورودي پارك آبي براي وسط هفته خانم ها 40 لير وآقايون 60 لير و آخر هفته خانم ها 60 لير و آقايون 80 لير است براي همين توصيه ميكنم آخر هفته و ايام تعطيل اونجا نرين و برنامتون رو براي وسط هفته تنظيم كنيد مثل ما كه دوشنبه رفتيم.
البته اين پارك آبي خیلی بزرگ نیست و وسايل و سرسرههاش هم خيلي تنوع نداره .
عكس شماره 39) پارك آبي آكوآ مارين
داخل پارک آبی برخلاف دفعههاي پيش كه به آنجا رفته بوديم اکثریت ایرانی بودن بعد از كلي بازي وقتي انرژيمون ته كشيد تصميم گرفتيم زودتر برگرديم كه به شلوغي صف دوش و رختكن هم نخوريم اينم بگم كه آب براي دوش گرفتن وحشتناك سرد بود و آب گرم نداشتن (در مكانهاي عمومي كشور تركيه، بعلت قيمت بالاي انرژي، معمولا براي صرفه جويي خيلي از امكانات وابسته به سوخت رو حذف يا كم ميكنند. حتي اين موضوع در رابطه با تهويه مطبوع در هتلهاي با ستاره پايين هم صدق ميكند) بعد از دوش گرفتن با آب سرد از پارك آبي خارج شديم ساعت حدودا 16 بود و گفتن كه اولین سرويس به مقصد تکسیم ساعت 17 حرکت میکنه تازه اگه پر بشه پس تصمیم گرفتیم خودمان برگردیم قبلا هم اینکارو کرده بودیم و بلد بودیم پس از گذشتن از كوچه پس كوچهها و رسيدن به خيابان اصلي در ایستگاه اتوبوس سوار دلموشی که به ايستگاه متروبوس (metrobus) میرفت شدیم نفری 5 لیر (متروبوس، اتوبوسهاي حمل و نقل عمومي سريع و بدون ترافيك و 24 ساعته است که از غربیترین منطقه تا وسط منطقه آسیایی استانبول امتداد دارند و در بعضي ايستگاهها متروبوس با مترو يا تراموا ايستگاه مشترك دارند) بعد سوار متروبوس (metrobus) ایستگاه بيليكدوزو (beylikduzu sondurak) اولين ايستگاه اين خط شدیم و ایستگاه مجيديهكوي(mecidiyekoy) پیاده شدیم و بعد از بيرون آمدن از ايستگاه متروبوس تا ایستگاه شيشلي (sisli mecidiyekoy) در خط M2 حدودا 500 متر پیاده رفتیم و مطابق معمول به سمت ينيكاپي (yenikapi) سوار مترو شديم و عثمانبي پیاده شدیم و براي ناهار مك دونالد(Mcdonald) روبروی ایستگاه مترو رفتيم 75 لیر برای سه نفرمون كه با توجه به اينكه خيلي خسته و گرسنه بوديم خيلي بهمون چسبيد جاتون خالي .
عكس شماره 40) مك دونالد (Mcdonald)
بعدشم حدود ساعت 18 به هتل رسیدیم بعد از یک استراحت مختصر دوباره به عشق ديدن شلوغي و زيبايي خيابان استقلال، پياده به سمت ميدان تکسیم و خيابان استقلال رفتیم.
میدان تكسیم (به ترکی استانبولی: Taksim Meydanı) در بخش اروپایی شهر استانبول قرار دارد یادبود جمهوریت که توسط پیکرتراش ایتالیایی ساخته شده نیز در میدان تكسیم و در ابتدای خیابان استقلال واقع است اين یادبود ادای احترامیست به تشکیل جمهوری ترکیه كه سال 1923 ميلادي در نتیجه جنگ استقلال به فرماندهي آتاترك بدست آمد این بنا همچنین محل دور زدن ترامواي قرمز رنگ مخصوص اين خيابان است .
در ضمن اين ميدان زماني محل يك آب انبار بوده كه آب جاري از شمال استانبول در اينجا تقسيم ميشده است و شايد به اين خاطر تكسيم نامگذاري شده است .
عكس شماره 41) میدان تکسیم
به نظر من كه قشنگيهاي ميدان تكسيم و خيابان استقلال در شب چند برابر روز است .
عكس شماره 42) خيابان استقلال در شب
فیلم شماره 3) موسیقی خیابانی ایرانی در خیابان تکسیم
بعد از قدم زدن در خیابان استقلال و ديدن نوازندهها و خوانندههاي خياباني كه هميشه در حال اجرا هستن كه حال آدمو واقعا خوب ميكنه به کافه زنجیرهای ترک، مودا (moda) رفتیم که چای به همراه دسر ترکی سوتلاچ (تقریبا شبیه به شیر برنج يا فرنی ایرانی است) و سوفله شکلات خورديم حدود 60 لیر شد که کیفیت دسرها اصلا خوب نبود و سرويسدهي هم تعريفي نداشت سفارشات را هم خیلی دیر و براي ميز كناري ما اشتباه آوردن و اين باعث شد كه از رفتن دوباره به اين كافه منصرف بشيم .
روز پنجم
قسمت آسيايي استانبول و پاساژ جواهر
به سمت قسمت آسيايي استانبول (کادیکوی) : حدود ساعت 9:30 از هتل خارج شديم و پياده تا تكسيم رفتيم وارد ايستگاه مترو تکسیم (taksim) شديم و بجاي مترو سوار فونیکولار خط F1 به سمت كاباتاش شديم (فونیکولار (Funicular) یا به اصطلاح قطار کابلی، وسیلهای است که هم از تکنولوژی یک بالابر و هم از تکنولوژی راه آهن استفاده میکند، در سال 2006 در مسير طولانی بين میدان تقسیم تا اسكله کاباتاش (Kabataş )راهاندازی شد که در زمان 2.5 دقیقه این دو محل مهم را بهم وصل میکند) بعد از پياده شدن از فونيكولار و بيرون آمدن از ايستگاه حدود 5 دقیقه تا اسکله kabatas پیاده رفتیم که کاملا از آن فاصله مشخص بود (کشتیها به مقصد kadikoy هر 30 دقیقه یکبار حرکت میکنند) سوار کشتی شدیم با استانبول کارت نفری 1.5 لیر، حدود 30 دقیقه طول کشید تا به اسکله kadikoy برسیم .
عکس شماره 43) برج دختر (کیز کولسی) در مسیر رفتن به kadikoy (قسمت آسیایی استانبول)
فيلم شماره 4) برج دختر (کیز کولسی) در مسیر رفتن به kadikoy (قسمت آسیایی استانبول)
توضیح عکس شماره 43 : برج دختر استانبول که به آن برج لئاندر (LEANDER’S TOWER) که به نام (Kız Kulesi) به معنی برج دختر نیز شناخته می شود، این برج ساختمان کوچکی بر روی جزیرهای میان تنگه بسفر است و یکی از مشهورترین آثار تاریخی کشور ترکیه است به طور کلی منطقهای که این برج در آن قرار دارد دارای پیشینه تاریخی زیادی بوده و در دوران امپراتوری روم باستان از این جزیره به عنوان گمرک و نقطه کنترل بازرگانی و برج فانوس دریایی استفاده میشده است (البته افسانههاي عاشقانهاي هم در مورد اين برج از زمان قديم وجود دارد) .
عکس شماره 44) داخل کشتی به سمت کادیکوی (قسمت آسيايي استانبول)
عکس شماره 45) به سمت کادیکوی (قسمت آسیایی استانبول)
بعد از خارج شدن از اسکله کادیکوی (Kadikoy ) راجب محل مجسمه گاو برنزي (boga) پرسوجو کردیم که متوجه شدیم مسیر روبروي اسکله را باید مستقیم بریم تا به مجسمه برسیم حدود 20 دقیقه پیاده تا مجسمه رفتيم (مجسمهی گاو نر برنزی (boga) که در ابتداي خیابان بهاریه قرار دارد مجسمه گاوی خشمگین است که سمبل آن منطقه به شمار میرود اين مجسمه در دهه 1860 توسط هنرمندی فرانسوی ساخته شده و نشان از قدرت فرانسه بوده است بعد از شکست فرانسه در مقابل آلمان در دهه 1880 به آن کشور منتقل شده و سپس در یکی از سفرهای قیصر آلمان به سلطان عثمانی هدیه شده است مدتی هم در کاخ بیلربیی و منطقه حاربیه بوده است و سپس به میدان مرکزی کادیکوی منتقل شده است) .
عکس شماره 46) مجسمه گاو برنزی (boga)
فيلم شماره 5) محل قرارگيري مجسمه گاو برنزی (boga)
بعد دقیقا خیابان روبروی خیابانی که از سمت اسکله به سمت مجسمه آمده بودیم كه خيابان بهاريه نام دارد رو ادامه دادیم تا به بستنی فروشی علی اوستا (بستنی فروشي مشهور با حدود 20 نوع طعم بستنی) برسيم و البته از ديدن اين خيابان و پياده روي در اين مسير كلي لذت برديم .
(خیابان بهاریه (Bahariye Caddesi) از خیابانهای جذاب و توریستی استانبول در قسمت آسيايي این شهر و در منطقه كاديكوي است این خیابان داراي پیاده روهایی زيبا ، رستورانها، کافههاي زيبا و ساده و فروشگاههای زيادي است طول تقریبی اين خيابان 700 متراست)
پس از ورود به این خیابان، یک تراموای قدیمی ديديم مثل ترامواي خيابان استقلال كه ظاهرا در محدوده خیابان بهاریه و خیابان مودا تردد میكرد، برای رسیدن به بستنی فروشی طبق عکس شماره 47 مسیر تراموا را در خیابان بهاریه ادامه دادیم كه ميشد با تراموا هم بريم ولي ترجيح داديم پياده روي كنيم طول مسير پر بود از كافههاي كوچك و نقلي كه بعضي از اونها حتي فضا براي ميز و صندلي داخل كافه نداشتن و از فضاي پيادهرو يا كوچه براي گذاشتن ميز و صندليهاي خوشرنگشون استفاده كرده بودن كه اين نه تنها كوچه رو شلوغ نكرده بود بلكه زيبايي خاصي هم به مسير داده بود كه براي ما هم خيلي جذاب و ديدني بود .
عکس شماره 47) مسیر رسیدن به بستنی فروشی علی اوستا از مجسمه گاو برنزی
توضيح عكس شماره 47 : علامتگذاري به رنگ بنفش مربوط به مجسمه گاو برنزي و علامتگذاري به رنگ صورتي مربوط به بستني فروشي علي اوستا است و مربعهاي آبي مسيري رو كه ما پياده رفتيم نشون ميده .
البته براي رسيدن به خيلي از مكانهايي كه ما پياده يا با وسايل نقليه عمومي رفتيم ميتونستيم با تاكسي بريم ضمن سريعتر رسيدن كمتر هم خسته ميشديم ولي تجربه سفرهاي قبلي بهمون ياد داده كه اينطوري ميشه با جامعه مقصد بيشتر آشنا شد و لذت راه رفتن تو كوچه وپسكوچههاي ناشناخته و ديدن زيباييها و حتي زشتيهاي آن منطقه چيزي كمتر از ديدن يه بناي تاريخي يا يه موزهي هنري نداره و چه بسا لذتبخشتر هم هست .
عکس شماره 48) خیابان بهاریه به سمت بستنی علی اوستا
بعد از پیدا کردن بستنی فروشی علي اوستا به کمک برنامه (maps.me) سه تا بستنی سه اسکوپه گرفتیم که هر کدام 21 لیر شد كه طعمش ارزش پياده روي رو داشت و خستگيمون حسابي در رفت البته به نظر من كه بستني هميشه خوشمزست!!
عکس شماره 49) بستنی فروشی علی اوستا
عکس شماره 50) بستنیهاي خوشمزه ما از بستنی فروشی علی اوستا
بعد از خارج شدن از بستنی فروشی با پرس وجو قسمتي از مسیر را که آمده بودیم را حدود 5 دقیقه پیاده برگشتیم (بعد از عبور از 2 چراغ قرمز) در يك تقاطع سوار دلموش شدیم براي رفتن به خيابان بغداد .
دلموش نفری 2.5 لیر شد و حدود 20 دقیقه بعد ما را درساحل نزديك پلاژ مخصوص شنا جاده بستان (Caddebostan) در نزدیکی خیابان بغداد پیاده کرد .
عکس شماره 51) مسیر پیموده شده با دلموش
عکس شماره 52) پلاژ جاده بستان
چون خسته شده بوديم در پارک كنار ساحل كمي استراحت كرديم و از ميوهها و تنقلاتي كه همراهمون بود خورديم و بعد از يك ساعت از خيابان مقابل پلاژ كه سربالايي هم بود به سمت خیابان بغداد پياده راهي شدیم اينم بگم وقتي براي استراحت تو پارك دراز كشيده بوديم و چشامونو بسته بوديم كه من اتفاقي چشممو باز كردم و ديدم صورت يه سگ قرمز با دهن باز با تمام سرعت داره نزديك صورتم ميشه كه پريدم و جيغ زدم صاحب سگ هم دور وايساده بود و فقط ميخنديد بعدش ما هم شروع كرديم به خنديدن و سگه هم كه خوشحال بنظر ميرسيد برگشت پيش صاحبش .
خیابان بغداد (Bağdat Caddesi) که در بین ترک ها به اختصار «خیابان» هم نامیده میشود یکی از خیابانهای لوکس و معروف و یکی از بهترین محلهای خرید استانبول است اين خيابان حدود 14 کیلومتر طول دارد که در موازات دریای مرمره کشیده شده است سرتاسر این خیابان پر از کافه، رستوران و برندهای مشهور و بین المللی است .
عکس شماره 53) قسمتی از خیابان بغداد
بعد از حدود دو ساعت پیاده روی در خیابان بغداد كه برخلاف تصورمون اصلا شبيه خيابان استقلال نبود با پرس وجو در مورد برگشتن به محل مجسمه گاو برنزی (Boga) سوار دلموشهایی شدیم که در خیابان اصلی بودن و بعد از حدود 20 دقیقه دوباره به مجسمه گاو برنزی رسیدیم و به سمت اسکله کادیکوی رفتیم و سوار کشتی شدیم .
عکس شماره 54) مسیر برگشت از کادیکوی (قسمت آسیایی استانبول)
به سمت پاساژ جواهر : حدود ساعت 5 بعداز ظهر در اسکله امینونو (eminonu) پیاده شدیم و سوار ترامواي كه روبروي اسكله بود شديم همان مسير هميشگي بسمت هتل را با تراموا و بعد هم مترو خط M2 به سمت حاجي عثمان، ولي به جاي ايستگاه عثمانبي كه نزديك هتل ما بود در ايستگاه بعدي يعني شيشلي (sisli) پیاده شده و بعد از خارج شدن از مترو از درب اصلي پاساژ جواهر وارد اين فروشگاه بزرگ شديم .
عکس شماره 55) پاساژ جواهر
عکس شماره 56) داخل پاساژ جواهر
بعد هم شام برند مرغ سوخاري پوپايس (Popeyes) در فودکورت جواهر که خیلی چرب بود و تا روز بعد اذيتمون كرد .
عکس شماره 57) پوپایس (popeyes)
بعد از كمي گشتن در بعضي از برندهاي معروف پاساژ حدودا ساعت 23 با مترو به هتل برگشتيم .
روز ششم
جزيره بيوكآدا و پاساژ هيستوريا
به سمت جزيره بيوكآدا (Buyukada) : (بویوکآدا، جزیرهای زیبا در نزدیکی استانبول و در دریای مرمره قرار دارد که در آن وسايل نقليه با سوختهاي فسيلي تردد نميكنند (بجز ماشين پليس و گاها كاميونهاي حمل بار)، وسايل نقليه در اين جزيره اكثرا كالسكه و موتورهاي برقي و دوچرخه است بیوکآدا بزرگترین جزیره از جزایر پرنسس است كه تنها 5 کیلومتر مربع مساحت دارد) صبح بعد از خوردن صبحانه از هتل خارج شديم و مثل روز قبل با فونیکولر از ميدان تكسيم به اسكلهي كاباتاش (kabatas) رفتيم و بليط کشتی به مقصد جزاير پرنسس (نفری 10 لیر) را خريديم. كشتي راس ساعت 10:30 از اسكله حركت كرد و بعد از توقف در دو جزيره ديگر و پياده و سوار كردن تعدادي مسافر، حدودا ساعت 12 به آخرين مقصد يعني جزیره بیوک آدا رسیدیم .
عکس شماره 58) درمسیر رفت به جزیره بیوکآدا
(ضمنا در جزيره پلاژ مخصوص شنا وجود دارد كه اگر مايل باشيد ميتوانيد به وسيله قايقهايي كه در اسكله هستند به آنجا برويد و با پرداخت مبلغي بعنوان وروديه از اين پلاژ براي شنا استفاده كنيد و دوباره با همان قايقها به اسكله اصلي براي برگشتن به استانبول برگردين)
و البته بستنیهای معروف جزیره که به شدت پیشنهاد میشه . سه اسکوپ با نون معمولي 5 لیر که با ورودتون با تعداد زیادی بستنی فروشی مواجه میشید که صداتون میکنن و خوش آمد میگن و هر كدوم تبليغ بستني خودشون رو ميكنن و تقريبا اكثرشون هم كمي فارسي بلدن .
عکس شماره 59) بستنیهاي خوشمزه در جزیره بیوک آدا
بعد هم از يكي از مغازهي مخصوص كرايه دوچرخه كه در كوچهي فرعي اطراف ميدان اصلي جزيره بود (ميداني كه يك ساعت بزرگ در وسط آن قرار دارد) بعد از چونه زدن سه تا دوچرخه اجاره كرديم که هر کدام 15 لیر شد و 100 لیر هم به عنوان دپوزیت گذاشتيم صاحبهاي مغازه یه مقدار فارسی بلد بودن و گفتن که هر چند ساعت که خواستیم میتونیم دوچرخههارو داشته باشیم بعد هم مسیر کلیسای (aya yorgi) آیا یورگی رو از صاحب دوچرخه پرسیدیم که بهمون گفت مسیر کالسکه رو دنبال کنید و بعد از گذشتن از تپه عشاق و رسيدن به يك ميدان بزرگ كه اسبها آنجا استراحت ميكنند دوباره مسير رو بپرسید! اينم گفت كه كليسا خيلي دوره و مسيرش سربالايي و خسته كنندهست ولي با اين حال ما نميخواستيم جا بزنيم پس مسير كالسكههارو دنبال كرديم . (جزیره رو غیر از دوچرخه میتونید با كرايه کالسکه به مبلغ 60 تا 80 لير دور كامل بزنید كه اكثر توريستها همين كار را ميكنند)
عکس شماره 60) جزیره بیوک آدا
عکس شماره 61) تپهي عشاق
بعد از گذشتن از اين تپه زيبا كه كافهيي براي استراحت و كلي نيمكت داشت به ميدان نسبتا بزرگي رسيديم يكي از فرعيها كه سربالايي تندي داشت را بايد دنبال ميكرديم تا به كليسا برسيم حدود 35 دقیقه دوچرخه به دست پیاده روی کردیم تا به کلیسای آیا یورگی رسیدیم . (کلیسای آیایورگی به تركي استانبولي: Aya Yorgi Manastırı) در يكي از بلندترین تپههاي جزیره قرار دارد این کلیسا در سال 1751 ساخته شده است و یکی از مراکز تاریخی و توريستي این جزیره محسوب میشود)
عکس شماره 62) کلیسای آیا یورگی
عکس شماره 63) داخل کلیسای آیا یورگی
عکس شماره 64) مسير طي شده براي رسيدن به كليسا از ميدان اصلي جزيره با دوچرخه
مناظر اطراف كليسا و ديد فوقالعادهاي كه از اون بالا به ساحل و كشتيهاي كنار ساحل داشت به قدري زيبا و ديدني بود كه نميتونستيم ازش دل بكنيم و برگرديم پايين، پس يك ساعتي رو اون بالا نشستيم و ضمن استراحت كردن از اون زيبايي لذت برديم .
اون سربالايي خسته كننده و طولاني به اين منظره زيبا ميارزيد.
عکس شماره 65) منظره قسمتي از ساحل جزيره از كنار کلیسای آیا یورگی
فيلم شماره 6) اطراف کلیسای آیا یورگی
بالاخره دل كنديم و به سمت پایین حرکت کردیم راستش برای دوچرخه سواری به علت شيب خيلي زياد و سطح ناصاف سنگ فرش يكم ترسناک بود البته مامانم دو بار با دوچرخه بدجور زمين خورد و هر بار هم يه چيزي از سبد دوچرخش پرتاب ميشد و ما دنبالش ميگشتيم به هر سختي بود اون مسير تند رو طي كرديم و به همون ميدان بزرگ استراحت اسبها رسيديم از اين به بعد بيشتر مسير سرازيري بود و حركت با دوچرخه به نسبت مسير قبل از كليسا خيلي راحتتر بود .
عکس شماره 66) جزیره بیوک آدا
بالاخره بعد از كلي خستگي كه دلچسب هم بود حدود ساعت 17:30 به ميدان اصلي رسيديم و دوچرخه هارو تحویل دادیم و 100 لير دپوزيت رو پس گرفتيم و بعد از گرفتن يه بستني ديگه، سوار کشتی شدیم و حدود ساعت 19:30 اسکله امينونو (eminonu) از كشتي پیاده شدیم.
فيلم شماره 7) مسیر بازگشت از جزیره بیوک آدا
در مسير برگشت از جزيره، داخل كشتي از آقايي كه از بوفه چاي و آب پرتغال ميفروخت 3 تا چايي گرفتيم كه خيليييييي چسبيد .
عکس شماره 67) چای داخل کشتی
عکس شماره 68) مسیر بازگشت از جزیره بیوک آدا
به سمت پاساژ هيستوريا : روبروی اسکله سوار تراموا شدیم و ایستگاه آکسارای (aksaray) پیاده شدیم و بعد از گذشتن از كوچه و خيابان پهني (كه مسير دسترسي به ايستگاه مترو آكساري هم هست) و بعد از رد شدن از ورودي ايستگاه مترو و چند دقيقه پياده روي به پاساژ هيستوريا (Historya) رسيديم كه من خيلي دوسش دارم و خيلي هم خاطره از اونجا در سفرهاي قبلي داريم.
عکس شماره 69) پاساژ هیستوریا
عکس شماره 70) داخل پاساژ هیستوریا
اول از همه به خاطر گرسنگي رفتيم طبقه آخر براي خوردن شام در یکی از رستورانهای ترک که در همه جای شهر شعبه داره و مامانم طرفدار غذاهاشه، 3 پرس چوربا (سوپ عدس) و 2 پرس غذای اصلی (شامل مرغ گريل مزهدار شده بعلاوه پاستا با سس و سبزيجات) که حدود 65 لیر شد و واقعا عالي بود .
عکس شماره 71) رستوران معروف در تركيه
عکس شماره 72) سوپ عدس (چوربا)
عکس شماره 73) مرغ، پاستا و سالاد
بعد از شام و چرخیدن داخل بعضي مغازهها حدود 11 شب برگشتيم. براي برگشت از ايستگاه مترويي كه موقع رفتن به پاساژ از كنارش رد شده بوديم كه خط مترو M1 از اون ميگذره به سمت ينيكاپي (yenikapi) رفتيم و ايستگاه ينيكاپي پياده و سوار مترو خط M2 شديم و حدود 12 شب رسيديم هتل .
روز هفتم
خيابان استقلال و اورتاكوي (ortakoy)
به سمت خيابان استقلال : صبح روز بعد پیاده تا ميدان تکسیم رفتیم و اتفاقی به فستیوال زیور آلات در میدان تکسیم برخوردیم بيشتر صنايع دستي و زيوآلات و يه سري ظرف و ظروف دم دستي و تزئيني و ..... بود اتفاقا يكي از آدم هاي معروف تركيه كه ما نميشناختيم هم براي فستيوال اومده بود و همين باعث شده بود كه اونجا پر از خبر نگار و مردمي باشه كه ميخواستن تماشا كنند و عكس بگيرن.
عکس شماره 74) فستیوال زیور آلات در خیابان تکسیم
باز هم خيابان شلوغ و زيباي استقلال و لذت قدم زدن در اين شلوغي كه توريستها رو بارها و بارها به اين خيابان ميكشونه، بعد از کمی قدم زدن به شعبه ي استارباكس (Starbucks) (كافي شاپ بين المللي مورد علاقه من) در اين خيابان رفتیم که دوتا کافه لاته و نوشیدنی روز و یک برش کیک حدودا 60 لیر شد کیفیت هم عالی بود اين شعبه استارباكس در يك ساختمان 7 طبقه قديمي است كه خيلي ساده و زيبا دكور شده و ما هم براي پيدا كردن جاي نشستن طبقات را يكي يكي تا آخرين طبقه بالا رفتيم .
عکس شماره 75) استارباکس
بعد هم حدود ساعت 16 براي استراحتي مختصر و تجديد قوا به هتل رفتيم .
به سمت خيابان اورتاكوي : ساعت 18 دوباره ميدان تکسیم و با فونیکولر رفتيم كاباتاش از كنار اسكلهي كاباتاش مسير پيادهرو را به سمت اورتاكوي در پيش گرفتيم كه حدودا با يك ساعت پيادهروي به محله اورتاکوی(ortakoy) رسيديم (از کاباتاش به اورتاکوی ميتونيد با اتوبوس برين اما با توجه به ترافيكي كه اين مسير داره و ما در سفرهاي قبلي تجربه كرده بوديم اگه اهل پياده روي باشين فكر ميكنم پياده رفتن گزينهي بهتري باشه تا از زيبايي مسير و هواي مطبوع اون منطقه هم استفاده كنيد)
در مسیر به کاخ دلماباغچه (ِDolmabahce palace) رسیدیم و به از بیرون نگاه کردن به آن بسنده کردیم (اگه خواستين از اين كاخ ديدن كنيد يادتون باشه كه روزهاي دوشنبه و پنجشنبه تعطيل است و روزهاي ديگهي هفته را براي بازديد انتخاب كنيد ضمنا هزينهي ورودي كاخ در حال حاضر نفري 40 لير هست و داخل كاخ اجازه عكسبرداري نداريد) .
عكس شماره 76) نماي بيروني کاخ دلماباغچه
عکس شماره 77) به سمت اورتاکوی
حدود ساعت 19:40 به اورتاکوی (ortakoy) رسیدیم البته قصد داشتيم زودتر بريم كه تو روز هم بتونيم ساحل زيباي اورتاكوي رو ببينيم ولي متاسفانه دير شد و وقتي رسيديم هوا تاريك شده بود .
عکس شماره 78) مسير پيموده شده از كاباتاش تا ساحل اورتاكوي
عکس شماره 79) ساحل و مسجد اورتاکوی
بعد هم كامپير (سیبزمینی پخته شده در تنور كه با كلي خوراكيهاي متنوع و خوشمزه مثل سوسيس و خيارشور و انواع ترشي و ...... به دلخواه شما و البته ادويه و سس پر ميشود)
كوچهي كه خيابان اصلي رو به اين قسمت از ساحل اورتاكوي وصل ميكنه با مغازههاي رنگارنگي كه همشون كامپير ميفروشن شروع ميشه و 15 لیر قيمت داره، تعداد زیادی مغازه يك شكل با ويترينهاي تقريبا يك شكل کنار همن و همه فروشندهها با ایجاد سر و صدا و گفتن بفرماييد و خوشآمدين به زبانهاي مختلف و گاها فارسي با روي خوش از شما دعوت ميكنن كه ازشون كمپير بخرين.
عکس شماره 80) مغازههای کامپیر(kumpir) (سیب زمینی شکمپر) در اورتاکوی
عکس شماره 81) کامپیر (سیب زمینی شکمپر)
بعداز کمی پیاده روی رستورانی که در سفر قبلي رفته بودیم واز غذا و محيطش راضي بوديم را دوباره برای شام انتخاب کردیم.
عکس شماره 82) رستوران احمت اوستا
شام یک پرس پیده (پیتزای ترکی) یک پرس بادمجان کبابی با گوشت و 2 كاسه سوپ عدس (چوربا) (اين سوپهاي عدسشون كه رنگش بيشتر به زردي ميزنه تا قرمزي خيلي خوشمزه است حتما امتحانش كنيد) و نوشابه 115 لیر شد كه واقعا چسبيد مخصوصا پيدش! در كنار غذاشون يه پيش غذا آوردن شبيه كوفته اما كوچيكتر و ظاهرا خام كه با برگ كاهو و ليمو ترش سرو ميكنن و مجاني بود ولي ما طعمشو دوست نداشتيم و فقط يه ناخنك كوچيك زديم .
عکس شماره 83) بادمجان کبابی با گوشت چرخی
عکس شماره 84) پیده (پیتزای ترکی)
بعد از خوردن غذا و درخواست صورت حساب گارسون بعد از جمع كردن ميز اول برامون 3 استكان چاي كمرباريك رايگان آورد كه در رستورانهاي تركيه اينكار مرسوم است كه بعد از غذاهاي چرب ترك حسابي ميچسبه و بعد صورت حساب رو آوردن.
بعد از شام هم کمی گشتن و خرید از مغازههای جذاب بدلیجات و بعد كه خسته شديم در ایستگاه اتوبوسي كه همان نزديكي بود سوار اتوبوس شديم و مسير رفتن رو كه پياده رفته بوديم با اتوبوس تا ايستگاه كاباتاش برگشتيم و ادامه مسير با فونیکولر و مترو و ايستگاه عثمانبي مثل شبهاي قبل .
بعد از پياده شدن خرید توت فرنگی و انگور از میوه فروشی نزدیک هتل که 17 لیر شد حدود 12 شب به هتل رسيديم .
عکس شماره 85) میوه
روز هشتم
ساحل كيليوس و مركز خريد اوت لت ونيزيا
به سمت ساحل كيليوس: روزاي آخر بود و حسابي خسته بوديم ولي با اين حال نميخواستيم از ساحل رفتن بگذريم پس صبح بعد از صبحانه به سمت پلاژ كيليوس حركت كرديم. از تكسيم مترو خط M2 به سمت حاجیعثمان (haciosman) و ایستگاه آخر یعنی حاجیعثمان (haciosman) پیاده شدیم سوار آسانسور شدیم و در طبقه آخر پیاده شدیم كه يك پايانه اتوبوس بود سوار اتوبوس 151 که روش نوشته بود كيليوس (kilyos) شدیم . جالبيش اين بود كه با اينكه روي اتوبوس نوشته بود كيليوس ولي متصدي اونجا و راننده ميگفتن مقصد اتوبوس كيليوس نيست !!! براي همين كمي معطل شديم و اتوبوس اولو از دست داديم ولي اتوبوس دوم كه بازم نوشته بود كيليوس و متصدي هم اصرار داشت كه كيليوس نميره رو سوار شديم و حدود 40 دقیقه طول کشید تا به کیلیوس که ایستگاه آخرش بود رسیدیم بعدشم با پرس و جو و گذشتن از كوچه و پس كوچههاي اونجا مسیر ساحلو پیدا کردیم و حدود 20 دقیقه پیاده روی کردیم تا به ورودی پلاژ سولار كيليوس بيچ (solar kilyos beach) رسیدیم.
عكس شماره 86) مسير طي شده از ايستگاه اتوبوس كيليوس تا پلاژ كيليوس
عکس شماره 87) در مسير ساحل کیلیوس
ورودی پلاژ كيليوس (kilyos solar beach) نفری 40 لیر وسط هفته و نفری 60 لیر براي آخر هفته و ايام تعطيل بود و البته اجازه بردن خوراکی به داخل محوطه را هم نداشتیم براي همين هم خوراكيهامونو كه فقط ميوه بود رو قبل از رفتن بداخل محوطه پلاژ خورديم البته داخل بوفه برای خرید بود .
عکس شماره 88) ساحل کیلیوس
فيلم شماره 8) ساحل کیلیوس
بعد از چند ساعت استراحت و شنا كه البته يكم هوا سرد بود تصميم به برگشت گرفتيم ولی متاسفانه مثل پارک ابی آب گرم برای دوش گرفتن نداشتن و ما هم چون قرار نبود مستقيم بريم هتل با همون آب سرد دوش گرفتيم بعد هم حدود ساعت 16 به سمت ایستگاه اتوبوس برگشتیم و سر راه 3 تا بستنی قیفی اورئو هم گرفتیم که عالی بود!!!
در ايستگاه اتوبوس بعد از كمي معطلي كه اتوبوس نيامد سوار دلموشي شديم كه مقصدش مترو حاجيعثمان بود سوار مترو خط M2 كه ابتداي خط بود شدیم و ايستگاه شیشلی (sisli) پیاده و با 500 متر پيادهروي به ايستگاه متروبوس رفتيم و بعد سوار متروبوس ايستگاه مجيديهكوي (Mecidiyekoy) به سمت بيليكدوزو (Beylikduzu) شدیم و ایستگاه ادیرنهکاپی (Edirnekapi) پیاده شدیم و سوار تراموا ایستگاه شهتيليك (sehtilik) در خط T4 به سمت مسجيدي سلام (Mescidi selam) شديم و ايستگاه متريس (metris) يا همان ونيزيا که روبروی مرکز خرید ونیزیا بود پیاده شدیم .
مركز خريد اوت لت ونيزيا : مرکز خرید اوت لت ونیزیا یکی از قشنگترین پاساژهای ترکیه است که به سبك معماري شهر ونیز در ايتاليا ساخته شده است شما ميتوانيد با كرايه يك گندولا (قايقهاي مسافري كشيده و باريكي كه در ونيز ايتاليا معمولا براي جابجايي مسافر استفاده ميشود) در مسير آبي اين فروشگاه حركت كنيد و از قايقسواري لذت ببرين .
عکس شماره 89) مرکز خرید اوت لت ونیزیا
براي شام ميخواستيم مكدونالد بخوريم كه متوجه شديم در اين فروشگاه شعبه ندارد پس برگركينگ رو انتخاب كرديم سه پرس غذامون 80 لير شد در كل تعداد رستورانهاش نسبت به بقیه پاساژهای استانبول خیلی کمتر بود و کیفیت برگركينگ هم تعريفي نداشت . بعد از غذا سری به مغازهها زدیم و ساعت 10 شب که مغازهها بستن ما هم مجبور شديم برگرديم (ساعت كاري اين اوتلت 10 صبح تا 10 شب است) .
عکس شماره 90) مرکز خرید اوت لت ونیزیا در شب
پس ایستگاه متریس (metris) یا ونیزیا سوار تراموا خط T4 به سمت توپکاپی شديم و مسير برگشت را دقيقا برعكس مسير رفت برگشتيم تا در ايستگاه شیشلی (sisli) سوار مترو خط M2 شديم و مطابق معمول ايستگاه هتلمان (عثمانبي) پياده شديم و حدود 12 شب به هتل رسیدیم .
روز نهم
روملي حصار و مركز خريد اوت لت 212
به سمت روملي حصار: صبح روز بعد تصميم داشتيم به قلعه روملیحصار بريم پس طبق معمول ايستگاه مترو خط M2 به سمت حاجیعثمان و در ایستگاه لونت (levent) پياده شديم خط را عوض كرده و سوار خط M6 كه ابتداي خط بود شديم و ایستگاه بوگازيسي يونيورسيته (bogazici universitesi) پیاده شديم و پیاده مسير سرپاييني روبروي ايستگاه را در پيش گرفتيم بعد از رد كردن دانشگاه و گذشتن از محله و كوچههايي كه فوق العاده سرسبز و زيبا بود و پر از خانههاي شيك و ويلايي بود به خيابان اصلي رسيديم كه از كنار ساحل ببك ميگذرد ساحل ببك (bebek) منطقهاي است بسيار زيبا و مرفه نشين كه ديد فوقالعادهاي به تنگه بسفر دارد و اكثرا در سريالهاي تركي از خانههاي اين منطقه استفاده ميكنند و جزء بهترين ساحلها براي پيادهروي است كه به نظرم خيلي حيف بود كه در سفرهاي قبليمون به استانبول به اين ساحل سر نزده بوديم بعد از يك ساعت پياده روي بالاخره به قلعه رومليحصار رسيديم (البته میشد در میدان تکسیم سوار اتوبوس 40T و یا 42T بشیم و بعد از 17 ایستگاه نزدیک روملی حصار پیاده شیم) .
عکس شماره 91) در مسير ساحل ببک
عکس شماره 92) ساحل ببک
فيلم شماره 9) ساحل ببك
فيلم شماره 10) ساحل ببک _ روملی حصار
عكس شماره 93) بليط روملي حصار
ورودی قلعه نفری 18 لیر بود قلعه رومليحصار (Rumelihisarı) از معروفترین قلعههای کشور تركيه است اين بنا مستطیل شكل است و در سال 1452 میلادی توسط سلطان محمد فاتح ساخته شده است دیوار قلعه روملیحصار تقریبا 82 متر ارتفاع دارد اين قلعه شامل 3 برج بلند، یک برج کوتاه و 13 برج کوتاهتر است وقتی از بالا به قلعه نگاه مي كنيم تصویر نام حضرت محمد را می بینیم .
عکس شماره 94) داخل قلعه روملیحصار
بعد از بالا رفتن از پلههاي قلعه ديد فوقالعادهاي رو به تنگه بسفر و پلي كه قسمت اروپايي رو به آسيايي وصل ميكنه داشتيم و نسيمي كه از دريا به سمت مان مي وزيد اين زيبايي را لذتبخشتر ميكرد و البته دل كندن از اين فضا هم سختتر ميشه (زمان بازديد از اين قلعه زيبا همه روزه از 9 صبح تا 5 عصر بجز روزهاي چهارشنبه است) .
فیلم شماره 11) داخل قلعه روملیحصار
بالاخره دل كنديم و از قلعه رومليحصار خارج شديم و کمی پیاده در جهت پل رفتيم تا به ایستگاه اتوبوس رسیدیم و سوار اتوبوس خط 40T (یا 42T) شدیم و بعد حدود یک ساعت و نیم در میدان تکسیم پیاده شدیم .
به سمت مركز خريد اوت لت 212 : در ميدان تكسيم با پله برقی به زیر گذر میدان رفتیم و در ایستگاه اتوبوس آنجا سوار اتوبوس 89c (یا 89T) شدیم و بعد از گذشتن زمان طولاني (بيشتر از يك ساعت) با دیدن مرکز خرید اوت لت 212 از اتوبوس پیاده شدیم .
عکس شماره 95) مرکز خرید اوت لت 212
اين مركز خريد يکی از بهترین مرکز خریدها بود و بزرگترین ال سی وایکیکی رو داشت که ما تا اون زمان دیده بودیم . كه ارزش راه نسبتا دورش رو داشت بعد هم شام داخل فودکورت پاساژ که من مکدونالد (28 لیر) خوردم و مادر و پدرم یه نوع غذای ترکی که بادمجان و گوشت چرخی با برنج و نوشابه و ماست و خیار خوردن حدود 35 لیر شد که غذاي ساده و خوشمزهاي بود .
عکس شماره 96) بادمجان و گوشت چرخی با برنج
بعد هم سری به مغازهها و در آخر هم سوپر مارکت میگروس زديم و كلي شكلات و تنقلات خريديم و حدود 12 شب با كلي خريد به سمت ایستگاه اتوبوسی که پیاده شده بودیم رفتيم كه البته خيلي معطل شديم براي اتوبوس (خط 89C یا 89T)، و حدود 1 صبح به میدان تکسیم رسیدیم پیاده تا هتل، سر راه باز هم از توت فرنگي و انگورهاي خوشمزه سوپر ماركت خريد كرديم .
روز دهم
خيابان استقلال و پاساژ هيستوريا
صبح روز آخر براي اختتاميه سفر باز هم تكسيم و خيابان شلوغ و جذاب استقلال را انتخاب كرديم تا لذت قدم زدن در اين خيابان را براي چندمين بار تكرار كنيم چون قطعا تا سفر بعديمان به استانبول بيشتر از هر جاي ديگر دلمان براي اين خيابان تنگ ميشود پس بعد از صبحانه تقريبا بيشتر وسایلمون رو براي برگشت جمع کردیم و بعد راهي ميدان تکسیم و خيابان استقلال شديم .
قدم زديم و کمی هم خرید كرديم و میلک شیک شکلات مک دونالد (6 لیر) رو خورديم كه فوق العاده بود و بعدش هم خيابان استقلال را براي بار آخر تا برج گالاتا رفتيم .
عكس شماره 97) برج گالاتا
توضيح عكس شماره 97 : آقايي كه با ريش بلند سفيد داخل عكس ميبينيد در اين روزهايي كه ما استانبول بوديم و چند باري كه در محدوده خيابان استقلال بخصوص اطراف برج گالاتا رفتيم ايشون هم در اون حوالي حضور داشتن و مشغول ساز زدن بودن و در چند تا از عكسهامون هم به طور ناخواسته حضور دارن .
به سمت پاساژ هيستوريا: در امتداد مسیر برج به خيابان اصلي، وارد ایستگاه مترو شديم و با تعويض خط مترو و بعد هم ترامواي، برای بار دوم به پاساژ هیستوریا رفتیم.
شام هم در فودکورت پاساژ یک ساندویچ دونر 18 لیر و 3پرس مک دونالد 84 لیر خورديم كه بهترين غذاي فستفودي از نظر كيفيت، تو اين مسافرت بود .
بعد هم آخرين خريدها از سوپر مارکت میگروس و حدود ساعت 8 شب براي بستن چمدانها به هتل برگشتيم .
پايان سفر و بازگشت به خانه : طبق اطلاع ليدر تور از طريق واتسآپ قرار بود ساعت 7:20 دقيقه صبح در لابي هتل باشيم ( پرواز ما ساعت 12:15 دقيقه ظهر انجام ميشد و 5 ساعت براي رفتن به فرودگاه و انجام كارهاي پرواز، زمان خيلي زيادي بنظر ميرسيد كه مستلزم كم كردن از خواب صبح و همين طور صرف نظر كردن از صبحانه هتل بود ولي حق انتخاب نداشتيم، اين هم يكي ديگر از دلايل ما براي سفر كردن بدون تور است)
پس صبح روز دوشنبه 18 شهريور بعد از خواب و دوش گرفتن براي آخرين بار وسايل و مداركمون رو چك كرديم كه چيزي رو داخل هتل جا نزاريم و راس ساعت 7:15 در لابي هتل براي ترانسفر فرودگاه نشسته بوديم ساعت 7:20 دقيقه سوار دلموش شديم و ساعت 8:30 به فرودگاه زیبای استانبول رسیدیم كه تا پرواز 4 ساعت فرصت داشتيم پس بعد از تحويل دادن چمدانها و گرفتن كارت پرواز در قسمت خلوتي از فرودگاه نشستيم و صبحانهي كه روز قبل گرفته بوديم (قهوه و كيك) را خورديم (يادتون باشه در بيشتر فرودگاههاي دنيا اجازه بردن مايعات مثل انواع نوشيدنيها، عطر و اسپري و..... همينطور اجسام نوك تيز مثل چاقو، قيچي و حتي سوهان ناخن كه همراهتون هست را بداخل هواپيما ندارين و در گيتهاي بازرسي اونها رو ازتون ميگيرن و دور مياندازن ولي بعد از رد شدن از همه گيتهاي بازرسي در فريشاپ قبل از سوار شدن به هواپيما ميتونيد هر چيزي بخريد و با خودتون بداخل هواپيما ببرين)
فيلم شماره 12) قهوه استارباكس (صبحانه داخل فرودگاه)
عکس شماره 98) فرودگاه جدید استانبول
بعد از گذشتن از تمام گيتهای بازرسی گشتی هم در freeshop فرودگاه زدیم كه قیمت خوراکیها نسبت به داخل شهر استانبول خيلي زیاد بود در نهايت با 30 دقيقه تاخير حدود ساعت 12:45 ظهر به وقت تركيه، هواپیما از فرودگاه جديد استانبول به مقصد تهران پرواز كرد .
عکس شماره 99) آخرين تصوير استانبول از پنجره هواپیما
عکس شماره 100) ناهار هواپیما ماهان _ چلو گوشت
2 ساعت و 30 دقيقه پرواز طول کشید و حدود 15:45 بعد از ظهر به وقت ايران، به تهران رسیدیم . بعد از گرفتن چمدانها و خارج شدن از سالن اصلي فرودگاه براي برگشتن به منزل اسنپ گرفتیم 40 هزار تومان شد و ساعت 18 به منزل رسیدیم.
هميشه موقع برگشتن از سفر احساس متفاوتي بين خوب و بد دارم حسي بين خوشحالي و ناراحتي، ناراحتي از تمام شدن سفر و لذتها و تجربياتش و از طرفي خوشحالي از برگشتن به شهر و خونه و نزديكان و حتي تختخواب خودم ولي با اينحال از اونجايي كه منو مادر و پدرم عشق سفريم هنوز برنگشته شوخيمون اينه كه خوب دفعه ديگه كجا بريم!!!! و شايد باورتون نشه اين از طرف مامانم چند روز بعد از سفر بطور جدي مطرح ميشه و خودش هم شروع ميكنه به تحقيق و جستجو براي انتخاب مقصد مناسب براي سفر بعدي.
اميدوارم كه در آينده باز هم بتونيم به جاهاي جديد سفر كنيم و علاوه بر ديدن ديدنيهاي دنيا، از كنار خانواده بودن به شكلي متفاوت لذت ببريم و همينطور شرايط اقتصادي كشورمون به نحوي بهتر بشه تا امكان سفر كردن براي ما و همهي علاقمندان به سفر وجود داشته باشد .