روز چهارم رم، شهر گلادیاتورها:
رم، یکی از قدیمیترین شهرهای دنیاست که قدمتی بیشتر از 2500 سال داره که روزگاری قلب امپراطوری عظیم روم بوده. اگر به تاریخ حتی یکم هم علاقه داشته باشید، شهر رم خیلی میتونه براتون جذاب باشه چون هرجای شهر یه اثر تاریخی متعلق به هزاران سال پیش وجود داره که خیلی خوب داره ازشون مراقبت میشه. مکانهای دیدنی و معروف شهر رم همه در نزدیکی هم هستن و اگر یک صبح تا شب بخواهید در رم بگردید اصلا به وسایل نقلیه احتیاجی پیدا نمیکنید. فقط واتیکان یکمی از بقیه دیدنی ها دورتر هست.
از ایستگاه که خارج شدیم، بلافاصله متوجه شدیم که وارد شهر پرجمعیت و شلوغی شدیم و همینطور شهر زیبا، چون اولین خیابونی که روبه روی خودمون دیدیم پر بود از ساختمونهای خیلی قشنگ و مرتب. لوکیشن زدیم و راه افتادیم به سمت هتلمون که در فاصله 10 دقیقه ای از ایستگاه قرار داشت. تا وارد خیابون اصلی شدیم با جمعیت خیلی زیادی روبه رو شدیم. یکم که دقت کردیم، دیدیم تظاهرات خیلی بزرگی راه افتاده بود و تظاهرکننده ها همه نوجوان بودن. یعنی دختر پسرهای حدود 14- 15 ساله. که یک عالمه پلاکارد تو دستشون بود. جمعیتشون خیلی زیاد بود و تو خیابون اصلی، تظاهرکننده ها راهپیمایی میکردن. با خودمون گفتیم اینا دیگه از چی دقیقا اینجا ناراضیاند؟!
تصویر شماره 97: جمعیت تظاهر کننده در مقابل ایستگاه ترمینی
خلاصه از میان سیل زیاد جمعیت رد شدیم و وارد خیابون هتلمون شدیم. خیابونی که توش پر بود از هتل کنار هم. ساختمون هتل ما هم بزرگ بود و لابی نسبتا بزرگی داشت. با نشون دادن ووچر هتل کارهای check in رو انجام دادیم و از اونجایی که ساعت تازه 10.30 بود اتاقمون حاضر نبود و گفتن که میتونیم چمدانها رو داخل اتاقی در لابی بزاریم و ساعت 12 برای تحویل گرفتن اتاق برگردیم. ما که برای روز اول برنامه خیلی سنگینی داشتیم، تصمیم گرفتیم که چمدانها رو بزاریم و برنامه هیجان انگیز رم گردی رو از همون لحظه شروع کنیم. اولین مکانی که قرار بود ببینیم کلیسای سانتا ماریا ماجوره (Santa Maria Maggiore) بود که خیلی نزدیک هتل بود. در واقع 3 دقیقه بیشتر با هتلمون فاصله نداشت. از قبل میدونستم که رم پر از کلیساهای دیدنی و مکانهای تاریخی خیلی جذاب هست که باید 4-5 روز کامل بگردی تا بتونی همشون رو ببینی پس با توجه به وقت 2 روزه ای ما، یه لیستی از مهمترین های رم برای خودم روی نقشه علامت زده بودم که لااقل اونا رو برنامه ریزی کنیم و ببینم.
با توجه به سفرنامه هایی که خونده بودم از کلیسای سانتا ماریا ماجوره خیلی تعریف کرده بودن و با توجه به اینکه نزدیک هتل بود پس تصمیم گرفتیم که حتما ازش بازدید کنیم. در این کلیسا چند تن از مشهورترین و مهمترین پاپ ها دفن شدن و همین طور معماری کلیسا انقدر جذاب هست که شما را محو تماشای خودش میکنه. کلیسای جامع سانتاماریا یکی از قدیمیترین کلیساهای شهر رم هست. این کلیسا به مریم مقدس اختصاص داده شده. انقدر بنای کلیسا زیبا بود که چند دقیقه ای رو دور تا دورش راه رفتیم و عکاسی کردیم. بازدید از کلیسا رایگان بود و تنها در هنگام ورود، داخل کیف رو بازدید میکردن. برای وارد شدن به این کلیسا هم مثل بقیه نباید دامن و یا شلوارک خیلی کوتاه داشته باشید.
تصویر شماره 98: نمای پشتی کلیسای سانتا میاریا ماجوره
تصویر شماره 99: ابیلیسک رو به روی کلیسا ماجوره
تصویر شماره 100: نمای جلوی کلیسای سانتا ماریا ماجوره
وقتی وارد کلیسا شدیم، نمیدونم حسی که از دیدنش داشتم رو چطور براتون توصیف کنم. فوق العاده باعظمت و زیبا بود. روی دیوار و ستونها و سقف کلیسا پر بود از نقاشی و مجسمه روی سقف کلیسا از ورقه های طلا استفاده شده بود که جلوه خیلی خاصی به اونجا داده بود. هرچی از زیبایی این کلیسا براتون بگم، کم گفتم. کلیسا یه راهروی اصلی داشت با اتاقهایی در اطراف. وارد هر اتاقی که میشدیم یه سری مجسمه ها و نقاشی های خارق العاده میدیدیم. در انتهای راهرو یک محراب بزرگ قرار داره. در زیر اون پله هایی به سمت زیرزمینی قرار داشت که چند پاپ در اونجا دفن هستن. داخل کلیسا همه ساکت بودن و خیلی آروم با هم صحبت میکردن. تو هر کدوم از اتاقها، عده ای در حال نیایش کردن بودن. هر چند دقیقه یکبار هم، آهنگ روحانیای در فضای کلیسا پخش میشد. خیلی خیلی حس خوبی داشت اون کلیسا و انقدر داخلش جذاب بود که دوست داشتم میتونستم، تمام عکسهایی که گرفتم رو براتون بزارم تا ذره ای از زیبایی اونجا رو بتونید درک کنید.
تصویر شماره 101: داخل کلیسای جامع سانتا ماریا
تصویر شماره 102: نمایی از سقف کلیسای ماجوره
تصویر شماره 103: فضای داخلی کلیسای ماجوره
تصویر شماره 104: محراب کلیسای ماجوره
تصویر شماره 105: مجسمه های روی دیوارهای کلیسای ماجوره
تصویر شماره 106: دیوارهای کلیسای ماجوره
تصویر شماره 107: دیوار کلیسای ماجوره
واقعا دیدن اون کلیسا، خوش آمدگویی قشنگی حساب میشد برای ما از شهر رم. از کلیسا که اومدیم بیرون ساعت 11:30 شده بود. پس لوکیشن زدیم به سمت کلسئوم، مهمترین بنای تاریخی شهر رم که به فاصله 15 دقیقه پیاده راه بود و کلی هیجان داشتیم برای دیدنش. راه که افتادیم دیدیم از شانس ما دقیقا مسیرمون با مسیر تظاهرکننده ها یکی بود. انگار که اونا هم مقصدشون کلسئوم بود و هرچی جلوتر میرفتیم، جمعیت خیلی بیشتر میشد. بعدا که برگشتیم فهمیدیم، هر شنبه تو شهر رم تمام مدارس اعتصاب میکنن و میان به خیابانها. اون روز هم که ما اونجا بودیم دقیقا شنبه بود. پلاکاردا هم، روش نوشته شده بود از نوجوانها محافظت کنید تا آینده ایتالیا تضمین شود. به نظر میومد که به سیستم آموزشی اعتراض داشتن و جالب اینجا بود که پلیس هم کاملا باهاشون در طول مسیر همراه بود و در کنار مردم بود. یعنی یک اعتراض مسالمت آمیز به تمام معنی. ما که دیدیم جمعیت خیلی زیاده و نمیتونیم از وسطشون رد شیم، سعی کردیم از تو کوچه پس کوچه ها بریم، نه خیابان اصلی. بعد از حدود یک ربع پیاده روی رسیدیم به بنای بزرگ کلسئوم.
معروفترین اثر تاریخی رم کلسئوم هست که قدمتش به 80 سال پس از میلاد میرسه و محل برگزاری مسابقات گلادیاتورها و همچنین برای 600 سال محلی برای نمایش تئاترها و برگزاری جشنها بوده و نمادی از شکوه امپراطوری روم به حساب میاد. دیوارهای آرکی شکل دورتا دور کلسئوم رو گرفته بود و عظمتش در نگاه اول کاملا مشخص بود. روبه روی کلسئوم پله هایی هست که اگر از پله ها بالا برید نمای خیلی قشنگی از کلسئوم میبینید که مکان خوبی هم برای عکاسی هست. به اونجا که رسیدیم سیل زیاد جمعیت توریست رو دیدیم و فهمیدیم که صف طولانیای رو در پیش داریم. ما که با عجله از هتل خارج شده بودیم فراموش کردیم که بطری آب با خودمون برداریم و از اونجا که هوای رم برعکس ونیز و فلورانس، خیلی خیلی گرم و اذیت کننده بود، خیلی تشنمون شده بود. اونجا هم پر بود از دستفروش هایی که آب معدنی میفروختن. یه آب معدنی خریدیم ازشون به قیمت 1 یورو ولی از پله ها که رفتیم پایین در کنار ایستگاه مترو کلسئوم شیر بزرگ آبخوری بود.
بعد از کمی عکس گرفتن از اون بنای باعظمت، رفتیم به سمت صف کلسئوم. همونطور که انتظارش رو داشتیم صف خیلی طولانی بود. پس وایسادیم توی صف، چون اصلا نمیخواستیم بازدید داخل این بنای عظیم رو از دست بدیم. صف کلسئوم و رومن فروم و پلاتین هیل( Roman From, Platin Hill) یکی بود و در واقع بلیطشون هم یکی بود. در داخل محوطه رو به روی طاق معروف کنستانتین (Arch of Constantine) ایستاده بودیم. این طاق در سال 315 میلادی به مناسبت پیروزی امپراطور کنستانتین یکم در جنگ میلویان در مقابل ماکسنتیوس ساخته شده. این طاق بزرگترین طاق موجود در جهان هست که از امپراطوران رومی به جا مانده.
تصویر شماره 108: بنای با عظمت کلسئوم
تصویر شماره 109: طاق کنستانتین
داخل صف که بودیم، دلال های بلیط میومدن و میخواستن که بلیطهای بدون صف رو به قیمت 20 یورو بفروشن. دلال ایرانی هم، اونجا بود که تا ما رو دید به فارسی گفت، اگر بخواید تو صف وایسید 2 ساعت طول میکشه و ما هم گفتیم مشکلی نیست، وقت داریم. چون اصلا نمیصرفید که بخوایم 10-15 یورو بیشتر بدیم. حدود 1 ساعت و نیم تو صف وایسادن، رسیدیم گیت بلیط فروشی و 2 تا بلیط خردیدم نفری 12 یورو. اونجا متوجه شدیم که بلیط برای جوانهای اروپایی زیر 25 سال رایگان هستش. بعد از خرید بلیط، صف بازم ادامه داشت تا گیتی که کیفها رو میگشتن و از داخل دستگاه باید رد میشدیم. خلاصه 2 ساعت کامل طول کشید که بلاخره وارد کلسئوم شدیم. از پله ها رفتیم بالا و رسیدیم به صحن اصلی کلسئوم واقعا فوق العاده و باعظمت بود و واقعا ارزش 2 ساعت ایستادن داخل صف رو داشت. شنیده بودم که کلسئوم برای قرنها محل جنگ میان انسانها و حیوان ها بوده و خیلیها تو این آمفی تئاتر جونشون رو از دست داده بودن.
همینطور هممون در فیلم سزار هم دیدیم که گلادیاتورها چطور در این میدان با هم نبرد میکردن و کشته میشدن. ایستادن در اون مکان یه حس خیلی خاص داشت و راحت میتونستی، تمام اون وقایع و اتفاقات رو به وضوح مجسم کنی. طبقه اول و دوم کلسئوم مخصوص پادشاهان و درباریان بود و طبقات دوم تا چهارم هم مردم عادی میتونستن برای تماشا بشینن و گنجایش نزدیک به 70 هزار نفر رو داشت و ورزشگاه ها و زمینهای فوتبال امروزی از این مکان الگوبرداری کردند. زمین وسط رو داشتن بازسازی میکردن و مردم نمیتونستن واردش بشن. یکم که عکاسی کردیم رفتیم به سمت بالکنی که از اون بالا نمای قشنگی به سمت محوطه و طاق کنستانتین داشت. کنار و گوشه هم، آثار تاریخی به جا مانده از کلسئوم رو داخل ویترین برای نمایش گذاشته بودن و همینطور ماکتی هم اونجا بود که نمای حقیقی و کاملی از کلسئوم رو در روم باستان به نمایش گذاشته بود.
تصویر شماره 110: نمای صحن نمایش کلسئوم
تصویر شماره 111: ماکتی از کلسئوم
تصویر شماره 112: آثار تاریخی به جا مانده در کلسئوم
از کلسئوم خارج شدیم و رفتیم به سمت رومن فروم و پلاتین هیل (Roman Forum). در ورودی اونجا هم یه صف بود که یک ربعی وایسادیم، ولی مدام اعلام میکردن که این صف خرید بلیط نیست و باید برای تهیه بلیط به همون گیت کلسئوم برید که یه وقت کسی اشتباهی بدون بلیط تو صف واینستاده باشه. اونجا هم بعد از گشتن کیف و رد شدن از دستگاه وارد شدیم. فروم باستانی رم، بقایای چند بناست که در گذشته بناهای اداری در آن قرار داشتند. در زمان روم باستان در اغلب شهرهای بزرگ مرکزی میساختند به نام فروم که محوطهای بزرگ و بدون سقف بود؛ مردم برای انجام امور روزانهی خود نظیر خرید و فروش کالاها به فروم مراجعه میکردند و بیشباهت به میدانهای امروزی نبود. فروم موجود در شهر رم بزرگترین و بااهمیتترین فروم در سراسر امپراطوری روم به شمار میآمد و هنوز هم دیدنی و جالب است و در گذشته دور تا دور آن با بناهای مختلف پوشیده میشد .در رومن فروم معابد و طاق های مختلفی وجود داشت که بعضی هاشون سالم مونده بودن و بعضی هاشون هم فقط چند تا از ستون هاشون باقی مونده بود.
تصویر شماره 113: طاق موجو.د در رومن فروم
تصویر شماره 114: بقایای معبد رومن فروم
قدم زدن در رومن فروم، در وسط یک شهر مدرن، شبیه به برگشتن به ۲هزار سال قبل و قدم زدن در قلب روم باستانه. بعد از گشت زدن در محوطه رومن فروم رفتیم به سمت پله هایی که به بالای تپه پلاتین میرفت. از بالای اون تپه که یکی از مهمترین تپه های رم بود و قصر پادشاهان و افراد مهم روم بر روی آن قرار داشت، کل محوطه رومن فروم و اطرافش کاملا مشخص بود و مثل یک سکوی دید باز بود و کل رم زیر پاتون بود. از اون بالا واتیکان و میدان ونیزیا و کلسئوم رو میتونستید ببینید.
تصویر شماره 115: نمای رومن فروم از بالای تپه پلاتین
سر ظهر بود و هوا هم خیلی گرمتر شده بود ولی انقدر شوق دیدن اون مکانهای تاریخی رو داشتیم و هیجان زده بودیم که اذیت نمیشدیم. انگار دوست داشتیم همون موقع کل رم و بگردیم و اصلا هم خسته نمیشدیم. بالای تپه فضای سبز داشت و هم آبخوری با آب آشامیدنی بود و هم سرویس بهداشتی. یکم همونجا نشستیم و یه کم از خوراکی هایی که همراه داشتیم خوردیم و انرژی جمع کردیم برای ادامه دادن ماجراجوییمون. ساعت 4 شده بود و از اونجایی که میدون ونیزیا (Piazza Venezia) خیلی نزدیک اونجا بود تصمیم گرفتیم بریم اونجا. رومن فروم یه در خروجی داشت که به سمت میدان ونیزیا میرفت. از اون در خارج شدیم و بعد از 5 دقیقه پیاده روی رسیدیم به یکی از معروفترین میدان رم یعنی میدان ونیزیا. در مسیر، گوشه و کنار خیابون پر بود از خرابه های به جا مونده از روم باستان که دور تا دورش رو برای جلوگیری از ورود افراد بسته بودن.
در وسط میدان ونیزیا و در قلب شهر رم، بنای یادبودی بهپاس گرامیداشت پادشاه ویکتور امانوئل، نخستین پادشاه ایتالیای متحد، ساخته شده و مربوط به اوایل قرن بیستم میلادی است. در جلوی این بنا مجسمه غول پیکر برنزی از امانوئل و مجسمه های سنگی دیگری به شکل فرشته، قرار داده شده. ورودی بنا پله های خیلی زیادی داره ولی مطمئن باشید که ارزش بالا رفتن رو دارن. روی پله های بنای امانوئل اجازه ندارید که بنشینید و اگر یکی از توریستها روی پله ای مینشست بلافاصله مامورهایی که در محوطه بودند، سوت میزدند و بهش اشاره میکردن که سریعا بلند بشه. چون اینکار رو یه جور بی احترامی نسبت به امانوئل میدونستن. از پله ها که رفتیم بالا در زیر مجسمه امانوئل آرامگاهش قرار داشت که دو تا سرباز هم به احترامش دو طرفش ایستاده بودن و کوچکترین حرکتی هم نمیکردن. نزدیک مجسمه که شدیم تازه عظمت و بزرگیش رو دیدیم. امانوئل سوار بر اسب بزرگی بود و میتازید. اون مجسمه از اونی که اون پایین دیده بودیم خیلی خیلی بزرگتر بود. چند تا مجسمه هم به شکل فرشته های محافظ دو طرف بنا بودن و از اون بالا هم کل رم معلوم بود و منظره قشنگی داشت.
تصویر شماره 116: بنای یادبود امانوئل- میدان ونیزیا
تصویر شماره 117: مجسمه امانوئل در میدان ونیزیا
یه آسانسور اونجا بود که باز با اون میتونستید اندازه 5- 6 طبقه بالاتر برید و دید پاناروما به کل شهر رم داشته باشید منتها با بلیط نفری 10 یورو. در اون محوطه کمی عکاسی کردیم و از داخل بنای یادبود که پله هایی به سمت پایین داشت و در داخل هم پر بود از مجسمه و دیوارهای نقاشی شده، از میدان ونیزیا خارج شدیم. رو به روی میدان هم در طرف دیگر خیابون 2 تا کلیسا با نمای خیلی قشنگ وجود داشت. از اونجایی که شنیده بودم بازدید پانتئون تا ساعت 6.30 بیشتر نیست پس تصمیم گرفتیم که زودتر بریم به سمت پانتئون که از اونجا 10 دقیقه پیاده راه بود. عصر شده بود و خیابونها شلوغ و پر از توریست شده بود. رسیدیم به بنای پانتئون که پیش خودم همیشه تصور میکردم که از نزدیک ببینمش.
تصویر شماره 118: کلیساهای روبه روی میدان ونیزیا
معبد پانتئون سالمترین بنای روم باستان هست که قدمتش به 2 هزار سال میرسه و برای هزار سال گنبدش، بزرگترین گنبد دنیا بوده. ستونهای ورودی بنا از سنگهای کاملا یک تکه ای ساخته شده که جذابیت این بنا رو چند برابر میکنه. مقبیل پانتئون که رسیدیم، ستون هاش فوق العاده باعظمت بود، به طوری که وقتی در کنارش می ایستادی تازه ابهت و عظمت اون ستونها رو درک میکردی و متعجب میشدی از اینکه اون ستونهای یک تکه رو چطور اون زمان به اونجا آورده بودن. جمعیت خیلی زیادی اونجا جمع شده بود. دور تا دور معبد پر بود از رستورانها و کافه های مختلف که همشون هم کیپ تا کیپ پر از آدم بودن. ما هم که هنوز ناهار نخورده بودیم، گشنه بودیم ولی می ترسیدیم که تا ناهار بخوریم زمان بازدید از پانتئون تموم بشه پس ناهار و گذاشتیم بعد از بازدید. اصلا عکسای خوبی رو به روی پانتئون نتونستیم بگیریم چون جمعیت خیلی زیاد بود. کلا به خاطر خنک شدن هوا در عصرها، رم خیلی شلوغتر از تایم های دیگه ی روز میشه.
تصویر شماره 119: معبد پانتئون
تصویر شماره 120: میدان مقابل معبد پانتئون
تصویر شماره 121: فضای داخلی معبد پانتئون- عکس از اینترنت
بازدید از معبد رایگان بود و صف خاصی هم نداشت، پس به راحتی وارد شدیم. در داخل معبد پر بود از نقش های سنگی روی دیوارها و گنید معبد. در مرکز گنبد حفره ای بود که نور رو به داخل میتابید. به گنبد که نگاه میکردی واقعا خیلی بزرگ و مرتفع بود و جالب اینکه هیچ ستونی زیر این گنبد به این بزرگی نبود. بعد از بازدید پانتئون دیگه واقعا از پا افتاده بودیم و دوست داشتیم سریعتر یه رستوران بشینیم و غذا بخوریم. همونطور که گفتم دور تا دور معبد پر بود از رستوران، پس یه دور زدیم و منوهاشون رو سریع نگاه کردیم. معمولا منوهاشون رو روی تابلوی بزرگی در جلوی رستوران گذاشته بودن یا اینکه روی غذاهاشون قیمت زده بودن. تو یکی از اون کافه رستورانها نشستیم که گارسون خیلی خوش برخوردی هم داشت. یه اسلایس بزرگ پیتزا به قیمت 5 یورو و یه اسلایس بزرگ لازانیا به قیمت 8 یورو با یه نوشابه کوکا به قیمت 4 یورو سفارش دادیم. لازانیا همونطور که از قیافه جذابش مشخص بود خیلی خوشمزه بود. پیتزاش هم با اینکه خمیر ضخیمی داشت ولی ترد و خوشمزه بود و به اندازه ای بودن که هر جفتمون سیر سیر شدیم.
تصویر شماره 122: رستوران کنار معبد پانتئون
تصویر شماره 123: ناهار در کنار معبد پانتئون
ناهار رو که خوردیم ساعت شده بود 7 عصر و دیگه دوست داشتیم بعد از 9 ساعت پیاده روی و گشتن، برگردیم سمت هتل. لوکیشن زدیم و دیدیم که نیم ساعت تا هتل پیاده راه هست. پس گفتیم این نیم ساعتم روش و راه افتادیم به سمت هتل، از توی کوچه پس کوچه های خیلی قشنگ و پر از هیاهوی شهر رم. کوچه ها همگی سنگفرش بودن و هیچ ماشینی توشون رفت و آمد نمیکرد و قدم به قدم تو همه کوچه ها پر بود از کافه و رستوران و بستنی فروشی که همه هم پر از جوون و توریست بودن. همینطور که داشتیم کوچه ها رو میرفتیم جلو به صورت غیر منتظرهای از مقابل فواره تروی سر در آوردیم. باورتون نمیشه که چه جمعیت زیادی جلوی فواره بودن، جای سوزن انداختن هم نبود حتی به سختی میشد خود فواره به اون بزرگی رو هم دید. پس با اینکه خیلی هیجان زده شده بودیم از دیدن ناگهانی اون فواره زیبا، تصمیم گرفتیم که به راهمون ادامه بدیم و بازدید مفصل اون رو به فردا موکول کنیم. رو به روی فواره مغازه ساخت و فروش عروسکهای چوبی پینوکیو بود که خیلی هم بامزه بودن.
تصویر شماره 124: مغازه ساخت عروسکهای پینوکیو
تصویر شماره 125: کوچه های سنگ فرش شهر رم
در میان راه از یه خیابون سر بالایی رد شدیم که بعدا هم چند دفعه مسیرمون به اون خیابون افتاد. در بالای اون خیابون یه چهارراه بود که خیلی جالب بود. در هر چهار گوشه چهار راه یه آبنما با یه مجسمه خیلی قشنگ بود و خیلی جای جالب و خوشگلی بود. از روی گوگل مپ که نگاه کردیم اسمش via delle Quattro fontane بود.
تصویر شماره 126: چهارراه via delle Quattro fontane
تصویر شماره 127: لوکیشن چهارراه via delle Quattro fontane
ساعت 8.30 بود که بلاخره رسیدیم هتل و چمدانها رو برداشتیم و اتاقمون رو تحویل گرفتیم. باورتون نمیشه انقدر خسته بودیم که جفتمون ساعت 9 شب خوابمون برد و اینجوری بود که گشت زنی هیجان انگیز ما تو دل تاریخ به پایان رسید .
خرجهای روز چهارم سفر:
- مالیات هتل رم: 12 یورو
- آب معدنی: 1 یورو
- بلیط بازدید از کلسئوم و رومن فروم: 24 یورو
- ناهار کنار معبد پانتئون: 19 یورو
- کل مخارج روز چهارم: 56 یورو
روز پنجم: رم
از اونجایی که دوست داشتیم فواره تروی و کلسئوم رو در زمان خلوتی حتما ببینیم و بتونیم یه دل سیر و مفصل عکاسی کنیم، پس تصمیم گرفتیم صبح خیلی زود بریم که هم خلوت باشه و هم اینکه نور خورشید جون میده برای عکاسی و به قول معروف در زمان golden time عکاسی کنیم. پس ساعت 7 بیدار شدیم و صبحانه خوردیم و پیاده راه افتادیم به سمت فواره تروی که 20 دقیقه از هتل راه بود. در اون وقت صبح هوا هم خیلی خنکتر بود. پس به شما هم پیشنهاد میکنم که اگر میتونید صبح زود بیدار شید حتما در تایم های اول روز از مکانهای معروف رم دیدن کنید.
آبنمای ترِوی (Trevi Fountain) را نیکولا سالوی در سال ۱۷۶۲ ساخت. این آبنما که به چشمه آرزوها هم مشهوره خدای اقیانوسها، نپتون را سوار بر ارابهای نشان میدهد که توسط تریتونها (پیامرسانهای دریا) کشیده میشود. واقعا یک اثر هنری تمام عیار و زیبا بود. وقتی به اونجا رسیدیم همونطور که انتظارش رو داشتیم خیلی خلوت بود و فقط چندتا توریست روی پله ها مشغول عکاسی بودن. یه افسانه ای در مورد این آبنمای زیبا وجود داره، اینکه میگن اگر سکه ای با دست راست خود از روی شونه راست خودتون داخل حوض فواره بندازید و آرزو کنید روزی به رم بر میگردید. ما هم طبق این افسانه قشنگ، سکه هامون رو داخل حوض انداختیم و کلی فیلم و عکس گرفتیم. البته در مورد سکه ها شنیدم که هر شب کل سکه های داخل حوض رو جمع میکنن و باهاش برای بی خانمان های شهر غذا تهیه میکنند که خیلی کار قشنگیه چون توریستهای خیلی زیادی داخل حوض سکه میندازن و پول خیلی زیادی هر روز اونجا جمع میشه.
تصویر شماره 128: فواره تروی
یکمی کنار فواره نشستیم و از زیبایی بی حدش لذت بردیم و سعی کردیم تمام این لحظات قشنگ رو خوب به ذهنمون بسپاریم. راه افتادیم به سمت کلسئوم که 10 دقیقه از اونجا فاصله داشت و دوباره از جلوی میدان ونیزیا رد میشدیم. این دفعه از تو کوچه پس کوچه ها که به سمت میدان ونیزیا میرفتیم، از کنار اون کلیساهای قشنگی سر دراوردیم که روبه روی میدون ونیزیا دیده بودیم. در کنار اون کلیساها یک محوطه خیلی بزرگ بود که پر بود از ستونهای به جا مانده از بنایی بزرگ. محوطش درست آدم رو یاد ستونهای تخته جمشید مینداخت. در مقابل همه اون ستونها، ستون خیلی خیلی بلندی بود که در بالای آن مجسمه ای که صلیب به دست داشت ایستاده بود و روی ستون هم نقش های برجسته ای به صورت مارپیچ حک شده بود.. بعدا فهمیدیم که اسم اون، ستون تراژان بوده که در سال 113 میلادی ساخته شده و میتونید داخلش رو هم بازدید کنید و اسم اون محوطه هم فروم تراژان بوده.
تصویر شماره 129: فروم تراژان
تصویر شماره 130: ستون تراژان
تصویر شماره 131: خیابان های شهر رم
رسیدیم به کلسئوم و اونجا هم خلوت بود و همونطور که دوست داشتیم، تونستیم با این اثر تاریخی شگفت انگیز کلی عکس بگیریم.
تصویر شماره 132: کلسئوم در خلوتی صبح زود
تصویر شماره 133: بنای عظیم کلسئوم
روز قبل رو به روی کلسئوم یه ایستگاه مترو دیده بودیم و تصور میکردیم که بعد از بازدید کلسئوم میتونیم با مترو به واتیکان بریم ولی متوجه شدیم که اون ایستگاه رو تازه زدن و هنوز افتتاح نشده. از همونجا یه لوکیشن با گوگل مپ زدیم که ببینیم چطور میتونیم خودمون رو برسونیم به واتیکان. گوگل زده بود از همونجایی که ایستادیم باید با اتوبوس شماره 72 بریم ایستگاه ونیزیا پیاده بشیم و دوباره اتوبوس شماره 64 رو سوار شیم، که ایستگاه آخرش قلعه سنت آنجل و واتیکان بود. درست جلوی کلسئوم و ایستگاه اتوبوس، یه باجه بلیط فروشی بود که بلیط با قیمت نفری 1.5 یورو خریدیم و منتظر اتوبوس شدیم. چند دقیقه ایستادیم و اتوبوسهای با شماره خطوط مختلف اومدن و رفتن شماره خطشون هم بزرگ روی مانیتور بالای اوتوبوسها نمایش داده میشد. روی تابلوهای ایستگاه اتوبوس هم، شماره خطوطی که در اونجا توقف داشتن به همراه اسم ایستگاه های بعدی کاملا ثبت شده بود. بعد از 5 دقیقه اتوبوس شماره 72 اومد و سوار شدیم. سوار اتوبوس که میشید حتما باید کارت بلیطتون را در داخل دستگاه های داخل اتوبوس رجیستر کنید. تا ایستگاه ونیزیا که ما پیاده شدیم هیچکس بلیط های ما رو چک نکرد ولی اونجا چند تا مامور اومدن و سوار اتوبوس بعدی شدن و شروع کردن به صورت رندم بلیط مردم رو چک کردن ببینن که داخل دستگاه ها رجیستر شده یا نه. خط 64 هم بلافاصله اومد و سوار شدیم و بعد از حدود 20 دقیقه، ساعت 11 رسیدیم به ایستگاه واتیکان. از اونجا حدود 3 دقیقه پیاده تا واتیکان رفتیم.
تصویر شماره 134: بلیط اتوبوس رم
هوا عالی بود و آسمون پر از ابرای قشنگ شده بود. وارد محوطه واتیکان که شدیم دیگه انگار رسیدم به رویاهام چون واقعا جای رویایی و قشنگی بود. انگار وسط یه فیلم یا خواب بودم تا واقعیت، چون کلیساها و تصاویری که میدیدم انقدر قشنگ بودن که اصلا باور کردنی نبودن.
تصویر شماره 135: کلیسای سنت پیتر داخل محوطه واتیکان
تصویر شماره 136: میدان سنت پیتر در واتیکان
داخل محوطه خیلی شلوغ بود. سریع رفتیم و به صف بازدید از کلیسای سنت پیتر ملحق شدیم. صفش خیلی طولانی بود و دور میدون دور میزد ولی خیلی تند تند میرفت جلو و ما یه ربع بیشتر تو صف نبودیم. پس، از صف طولانیش نترسید. دور تا دور میدون سنت پیتر با ستونهای سفید بزرگی محاصره شده بود که بالای هر ستون مجسمه ای از یک قدیس وجود داشت. اگر از روی گوگل مپ کل نقشه واتیکان رو نگاه کنید میدان و محوطه شبیه به یک قفل، طراحی شده و کلیسای سنت پیتر در پایین آن به شکل یک کلید هست و نشان دهنده کلید درهای بهشت هست. کلیسای سنت پیتر در سال 1500 در دوره رنسانس، به عنوان بزرگترین کلیسای دنیا ساخته شده و گفته میشه پیتر مقدس که از اولین حواریون حضرت مسیح بوده، در این کلیسا دفن شده. طرح گنبد کلیسای واتیکان رو میکل آنژ داده. درست در وسط میدان سنت پیتر هم یک ابیلیس متعلق به 3600 سال پیش، متعلق به مصر باستان قرار داده شده. همچنان هم این کلیسا مقر اصلی پاپ اول دنیا هست و سخنرانی های مهم و مراسم های مخصوص پاپ ها در این کلیسا برگزار میشه. سربازایی که در دور تا دور واتیکان با لباسهای مخصوص رنگی ایستادن، کار حفاظت از واتیکان رو به عهده دارن. آنها سربازهای سوییسی هستن که به شکل داوطلبانه از واتیکان محافظت میکنن. در ورودی کلیسای سنت پیتر هم پر از مجسمه های حضرت مسیح و حواریون هست و یکی از مقدسترین کلیساهای کاتولیک به حساب میاد.
تصویر شماره 137: نمای روبه روی کلیسای سنت پیتر
تصویر شماره 138: منطقه واتیکان- عکس از اینترنت
بازدید از کلیسا رایگان بود و از گیت گشتن کیف که گذشتیم وارد کلیسا شدیم. در این کلیسا هم مثل کلیساهای دیگه باید حتما بولیز آستین دار و شلوار بلند داشته باشید. خیلیها هم روی شونه هاشون شال انداخته بودن که مشکلی نداشت. داخل کلیسا رو اصلا نمیدونم چطور توصیف کنم چون هرجوری هم که بخوام براتون وصفش کنم باز نمیتونم شکوه و عظمتی که داشت رو بهتون انتقال بدم. فوق العاده بود. خارق العاده ترین مکانی بود که توی عمرم دیده بود. کلیسایی با سقف خیلی خیلی بلند، پر از نقاشی و مجسمه های قشنگ و شگفت انگیز، از کف زمین گرفته تا روی دیوارها و سقف ها. دونه دونه مجسمه ها و نقاشی ها رو اگه میخواستید ببینید، باید یک روز کامل اونجا وقت صرف میکردید. هر مجسمه ای که روی دیوار یا سقفی بود، تماشایی بود . قبلا خونده بودم که اونجا پر از آثار میکل آنژ و برنینی هست. هر جا رو نگاه میکردیم شگفت زده میشدیم. مدام یا من داشتم به همسرم میگفتم وای اینو نگاه کن یا اون من رو صدا میکرد که یه چیز شگفت انگیز دیگه رو بهم نشون بده. در بدو ورود مجسمه درد و رنج اثر میکل آنژ هم بود که از یک سنگ یک تیکه ساخته شده بود و حضرت مریم رو در حالی که پیکر بی جان مسیح رو درآغوش داشت به تصویر کشیده بود.
تصویر شماره 139: مجسمه درد و رنج اثر میکل آنژ
تصویر شماره 140: داخل کلیسای سنت پیتر
تصویر شماره 141: محراب کلیسای سنت پیتر
تصویر شماره 142: مجسمه های روی دیوار های کلیسای سنت پیتر
تصویر شماره 143: نقاشی های سقف کلیسای سنت پیتر
تصویر شماره 144: مجسمه های روی دیوار های کلیسای سنت پیتر
تصویر شماره 145: سربازان مخصوص واتیکان
اونجا باجه هایی بود که گوشیهای مخصوص اجاره میدادن که هر قسمت کلیسا که برید به طور کامل تاریخچه و داستان اون مجسمه و یا نقاشی رو براتون میگه. ولی از اونجایی که اونقدر به زبان انگلیسی تسلط نداشتیم، نتونستیم از اون گوشیها استفاده کنیم و واقعا آدم وقتی اونجاست، دوست داره بدونه داستان پشت این مجسمه ها و نقاشیها چیه. اصلا دوست نداشتیم از اون مکان رویایی دل بکنیم و بیایم بیرون. اون موقع من تو هیچ سفرنامه ای نخونده بودم که میشه رفت بالای گنبد کلیسا و از اونجا کل واتیکان رو تماشا کرد، واسه همین نمیدونستیم و نرفتیم ولی شما بدونید و برید حتما چون فکر میکنم خیلی جذاب و دیدنی بوده و ما از دستش دادیم. از اونجایی که قصد بازدید از موزه واتیکان رو به دلیل محدودیت تایممون نداشتیم به سمت قلعه سنت آنجل که انتهای همون خیابون واتیکان قرار داشت راه افتادیم. تو اون خیابون پر بود از دکه های فروش یادگاری های رم و فروش شال برای اونهایی که بولیز آستیندار به تن نداشتن. جالبیش اینجا بود که روی تابلوهاشون هم با حروف انگلیسی نوشته بودن روسری!. از اونجا من هم یه مگنت یادگاری رم رو خریدم به قیمت 1 یورو. یکمی از روی پل رو به روی قلعه سنت آنجل به معنی قلعه فرشته مقدس عکاسی کردیم و رفتیم به سمت پلی در مقابل قلعه که اونم اسمش پل سنت آنجل بود و روری رودخانه "تیبره" قرار داشت و یکی از قدیمیترین پل های رم هم محسوب میشد. دو طرف پل هم پر بود از مجسمه های خیلی قشنگ.
قلعهی سِنت آنجِلو (Castle Saint Angelo) را به عنوان آرامگاهی برای پادشاه معروف ایتالیا پادشاه آدریانو، ساخته بودند. این قلعه دژی دایرهایشکل است و زمانی بلندترین ساختمان رم بود. قدمت آن به سال ۱۲۹ پس از میلاد مسیح میرسه و الان دیگه به موزه تبدیل شده که از سکوی بالای آن هم میشه کل واتیکان و رم را تماشا کرد.
تصویر شماره 146: قلعه سنت آنجل
تصویر شماره 147: قلعه سنت آنجل
تصویر شماره 148: پل و قلعه سنت آنجل
داخل قلعه مثل موزه تجهیزات جنگی هست و قبلا تو سفرنامه ها خونده بودم که چیز خاصی نداره. فقط همون سکوی دید بازش خوبه. پس داخلش نرفتیم. ولی اگر خواستید شما برید، بلیطش نفری 16 یورو قیمت داره. همون نزدیکی پل یه مرکز خرید بود که رفتیم یه سری سوغاتیای که برای خانواده میخواستیم رو خریدیم. ایستگاه اتوبوس هم همونجا بود و دستگاه خرید بلیط هم در کنارش داشت ولی از همه دکه هاشون که روش نوشته بود public bus، بلیط اتوبوس رو میتونستید بخرید. سوار اتوبوس شدیم و رفتیم به سمت هتل. در مسیر، از کنار میدان republica رد شدیم که یک ایستگاه، فقط تا هتل فاصله داشت ولی چون دوست داشتیم سریعتر برسیم به هتل و استراحت کنیم و عصر باز بریم شهر رو بگردیم، دیگه پیاده نشدیم، ولی میدون خیلی قشنگی بود.
تصویر شماره 149: میدان republica
ساعت 2 بود که رسیدیم هتل و ناهارمون رو از غذاهای هانی ای که برده بودیم خوردیم و استراحت کردیم تا ساعت 4عصر.4 به قصد دیدن پله های اسپانیایی از هتل زدیم بیرون که یک ربع پیاده از هتلمون فاصله داشت. قبلا همکارم گفته بود برای خرید شکلات سوغاتی یا چیزهایی مثل آبمیوه، یه سری فروشگاه ها تو رم وجود داره به نام فروشگاه های coop که قیمتای خیلی خوبی داره. مثل فروشگاه های کوروش یا جامبو ما که همه اجناسشون تخفیف داره و نسبت به سوپر مارکت خرید ازشون به صرفه تره. توی مسیر که بودیم یه خیابون اونورتر از هتلمون، یکی از همین فروشگاه ها رو دیدیم و واردش شدیم. واقعا قیمتاش عالی بود. شکلاتی که توی مغازه ها قیمت کرده بودیم 10.5 یورو، اونجا میداد 6 یورو یا شکلات kinder که 3.5 قیمت کرده بودیم، اونجا 1.7 یورو بود یا نوشابه کوکایی که قبلا 4 یورو خریده بودیم، اونجا 1 یورو بود. پس همه شکلاتهای سوغاتیای که میخواستیم رو از اونجا خریدیم و یه سریهام نوشابه و آبمیوه برای 2 روز بعدی سفرمون خریدیم، چون شنیده بودیم همه چیز تو پاریس قیمت چند برابری داره. خریدامون سنگین شده بود و شد سه تا کیسه پر که تازه کیسه هاشونم خیلی خیلی نازک بودن و اگر کیسه درست حسابی محکم میخواستی باید 1.5 یورو اضافه میدادی. ما که ترسیدیم تا بریم هتل خریدا رو بزاریم و برگردیم هوا تاریک بشه با همونا رفتیم سمت پله های اسپانیایی.
تصویر شماره 150: لیست خرید از فروشگاه coop
پله های اسپانیایی بین دو میدان دی اِسپاگنا (di spagna) و ترینیتا دِی مونتی (trinita dei monti) قرار دارند. این پلهها در سال ۱۷۲۵ به سبک اسپانیایی ساخته شدند و طولانی ترین و پهن ترین پله های اروپا محسوب میشن. در بالای پلهها ابیلیس با نماد صلیب و سنگنوشته و کمی بالاتر کلیسای ترینیتا دِی مونتی قرار داره. در پایین هم، آبنمایی به شکل قایق قرار داشت به نام Baracccia که اثر برنینی هست. در پایین میدان دی اسپاگنا هم معروفترین خیابان رم قرار داره که پر از فروشگاه های برندهای معروف دنیا و کافه رستوران هست. عصر بود و اونجا که پاتوقی برای مردم ایتالیا و توریستها برای خرید حساب میشه، خیلی شلوغ بود. جمعیت، روی پله ها و دور میدون موج میزد. قبلا مردم میتونستن روی پله ها بشینن ولی الان دیگه مامورهایی گذاشتن و به مردم اجازه نشستن نمیدن. اونجا هم کمی عکاسی کردیم و رفتیم به سمت هتل.
تصویر شماره 151: میدان دی اِسپاگنا (di spagna)
تصویر شماره 152: پله های اسپانیایی و کلیسای ترینیتا دِی مونتی (trinita dei monti)
تصویر شماره 153: آبنمای Baracccia
برگشتیم سمت هتل و خریدامون رو گذاشتیم تو هتل. یه دفعه به ذهنمون رسید که بریم ایستگاه ترمینی تا ببینیم اتوبوس هایی که میرن به سمت فرودگاه، ایستگاهشون کجاست و چه ساعتایی حرکت دارن، که صبح دیگه با خیال راحت راه بیفتیم و استرس نگیریم. یه گوگل زدم و مکان ایستگاه های شاتل باس به سمت فرودگاه فیموچینو رو سرچ کردم و متوجه شدیم که در ضلع جنوب شرقی ترمینال قرار دارن. دو تا شرکت اتوبوسرانی در کنار هم ایستگاه داشتن و روی تابلوهاشون کامل ساعت حرکت اوتوبوس ها رو زده بودن که هر 20 دقیقه تو کل شبانه روز حرکت داشتن یعنی 24 ساعته بودن و به هر دو فرودگاه فیموچینو و چمپینو حرکت میکردن. از تابلوهاشون عکس گرفتیم که بعدا ببینیم کدوم ساعت به حرکت ما میخوره که صبح همون ساعت اونجا باشیم.
تصویر شماره 154: ساعت حرکت شاتل باس های فرودگاه فیموچینو و چمپینو شماره 1
تصویر شماره 155: ساعت حرکت شاتل باس های فرودگاه فیموچینو و چمپینو شماره 2
همونجا کنار ترمینال پر از ایستگاه اتوبوس بود. یه گوگل زدم که ببینم با چه خطی باید بریم سمت میدان ناوونا. چون دیگه پیاده نیم ساعتی راه بود. سوار اتوبوس شدیم. در مسیر از کنار میدان ونیزیا دوباره رد شدیم که تو شب نور پردازی شده بود و خیلی جلوه قشنگی گرفته بود. راستی از اتوبوس سواری بگم بهتون که انگار سوار گاری شده بودیم قشنگ. هم خیلی خیلی تند میرفت راننده هم اینکه خیابون پر از دست اندازای وحشتناک بود. دیگه انقدر یه جاهایی که با سرعت میرفت، اتوبوس صدا میداد، حس میکردی الان نصف میشه اتوبوس. ساعت 7 بود که رسیدیم. تو ایستگاه میدان ناوونا که پیاده شدیم درست رو به روی ایستگاه یه شعبه مک دونالد بود. تصمیم گرفتیم بعد از بازدید از میدون بیایم و شام رو این دفعه تو مک دونالد بخوریم.
قدمت میدان ناوونا به قرن پانزدهم میرسه و در قرون وسطی این میدان برای جشنها و مسابقات اسب سواری استفاده میشده. این میدان 3 فواره داره و بزرگترین و به یاد ماندنی ترین فواره از چهار فواره برنینی با 4 مجسمه که نماد رودی از چهار قاره مختلف است، در این میدان قرار داره.
وارد میدان که شدیم یه محوطه خیلی باز بود که دو طرف و وسط آن آبنماهای قشنگی قرار داشت و روبه رو هم، یه کلیسای بزرگ قشنگ بود. دور تا دور محوطه هم پر بود از ساختمان و کافه و رستوران. تو شب فواره ها رو نورپردازی خیلی قشنگی کرده بودن. دیدیم کلیسا که نامش کلیسای سِنت آگنِس(SantAgnese in Agone) بود، باز هست و همه برای بازدید میرن داخلش. پس ما هم همراه جمعیت وارد کلیسا شدیم که بازدید ازش رایگان بود و خیلی هم قشنگ بود. 5 دقیقه که اونجا بودیم، اعلام کردن زمان بازدید از کلیسا تمام شده و میخوان که درش رو ببندن. پس رفتیم کنار آبنما نشستیم و مجسمه هایی که دور تا دور فواره بود رو با دقت نگاه کردیم. هوا هم که عالی و خنک بود. کنار کافه ها هم یه سری فالگیر، میز و صندلی گذاشته بودن و کف بینی میکردن یا فال پاسور میگرفتن.
تصویر شماره 156: محوطه میدان ناوونا
تصویر شماره 157: فواره میدان ناوونا و کلیسای سِنت آگنِس(SantAgnese in Agone)
تصویر شماره 158: فواره های میدان ناوونا
تصویر شماره 159: فضای داخلی کلیسای سِنت آگنِس(SantAgnese in Agone)
تصویر شماره 160: فضای داخلی کلیسای سِنت آگنِس(SantAgnese in Agone)
رفتیم به سمت همون مک دونالدی که دیده بودیم. شعبه خیلی جالبی بود، سفارشش تمام مکانیزه بود. مانیتورای خیلی بزرگی داشتن که صفحش لمسی بود و از اونجا باید سفارشتون رو انتخاب میکردین و در نهایت هم یا تو همون دستگاه کارت میکشیدی یا گزینه پرداخت نقدی رو انتخاب میکردی و میرفتی صندوق پولش رو پرداخت میکردی. زبان انگلیسی هم داشت و به راحتی سفارش دادیم حتی مخلفات داخل ساندویچ رو هم میتونستیم خودمون انتخاب کنیم. در نهایت یه ساندویچ همبرگر کومبو بزرگ با سیب زمینی و نوشابه انتخاب کردیم که جمعا شد 9 یورو. سس هم باید جدا سفارش میدادیم. غذامونم خیلی سریع حاضر شد. کلا هم قیمتش هم کیفیتش و هم سرعتش خیلی بالا و عالی بود.
تصویر شماره 161: شام مک دونالد
بعد از شام پیاده رفتیم سمت فواره تروی که تو شب نورپردازی شده بود و خیلی قشنگ شده بود. از همون بستنی فروشی های کنار فواره دو تا بستنی 1 اسکوپ با قیمت 2.7 خریدیم و پیاده رفتیم سمت هتل. کلا شبهای رم خیلی زنده بود و همه جا پر از کافه های کوچیک و بزرگ بود. توی کوچه های باریک سنگفرش هم پر از کافه های کوچولو کوچولو کنار هم بود همه جا پر بود از دست فروشها و غرفه های فروش کتاب و یادگاری های رم و همشون هم خیلی شلوغ بودن. ساعت 10 بود که رسیدیم هتل و جمع و جور کردیم برای ترک شهر تاریخی رم. کلا وقتی داخل شهر رم بودیم احساس نمیکردیم وارد یه شهر اروپایی شدیم. هم به خاطر بافت تاریخی شهر بود و هم به خاطر اقتصاد ضعیف اروپا. چون هم ساختمانها و خانه هاشون همه قدیمی و معمولی بودن و هم ماشینهاشون. کلا هنوز اونجوری که باید از دیدن اروپا به وجد نیومده بودیم. البته از دیدن اون مکان های تاریخی که خیلی لذت بردیم ولی حس نمیکردیم که الان تو یه شهر اروپایی جهان اول بودیم. مردم ایتالیا همون طور که قبلا شنیده بودم خیلی خیلی خون گرم بودن و همشونم هر جا میرفتیم بلافاصله میپرسیدن از کدوم کشور اومدید و وقتی می گفتیم از ایران خیلی هم خوب برخورد می کردن و کلی ازمون تعریف می کردن.
تصویر شماره 162: فواره تروی در شب
مخارج روز پنجم:
- خریدای سوپرمارکت coop: 50 یورو
- 3 بار اتوبوس: 9 یورو
- مگنت رم: 1 یورو
- بستنی: 5.4 یورو
- شام مک دونالد: 9 یورو
- آب پرتغال: 2.5 یورو
- کل مخارج روز پنجم: 77 یورو