"سفری میان دو خواهر خوانده، از اصفهان تا کوآلالامپور"

4.5
از 86 رای
سفرنامه نویسی لست‌سکند - جایگاه K دسکتاپ
سفری میان دو خواهر خوانده! +‌تصاویر
آموزش سفرنامه‌ نویسی
12 بهمن 1398 09:00
40
10.2K

روز پنجم

^ پوتراجایا:

برنامه امروز ما بازدید از پایتخت اداری مالزی شهر پوتراجایاست. برای رفتن به پوتراجایا از ایستگاه مسجد جامک به KL Sentral رفته و با مترو KLIA TRANSIT پس از 30 دقیقه به پوتراجایا رفتیم. هزینه رفت و برگشت برای دو نفر 45 رینگت بود. در ایستگاه پوتراجا پیاده شده و در همان جا اتوبوس هایی که برای هر نفر 10 رینگت هزینه داشت به مرکز شهر سفر کردیم. اتوبوس ها پس از 45 دقیقه انتظار به حرکت افتادند. پوتراجا پایتخت اداری مالزی، شهری تمیز، نوساز و پیشرفته و خلوت بود. ساختمان های اداری و مهم کشور از کوآلالامپور به اینجا منتقل شده اند.

+ مسجد پوترا (Putra Mosque): مسجدی به رنگ گل سرخ

اتوبوس درست در نزدیکی مسجد پوتراایستاد، بیشتر مسافران در این ایستگاه پیاده می شوند. اینجا میدان پوتراست(Dataran Putra). توقف در این میدان یک تیر و چند نشان است. ابتدا میدان را تماشا کردیم. در آسمان میدان، پرچم های بلند تمام ایالت های مالزی افراشته شده است. این میدان نماد وحدت است. نخست وزیر مالزی با تشریفات خاص دولتی در این میدان به استقبال سران سایر کشورها می آید. در یک سمت میدان دفتر نخست وزیری ( Perdana Putra ) دیده می شود. ساختمانی 6 طبقه و سبز رنگ که دفتر نخست وزیر در طبفه 5 با منظره کاملی از شهر و روبروی مسجد و دریاچه قرار دارد.

تصویر 85: مسجد پوترا در شهر پوتراجایا

 

 در سمت دیگر مسجد پوترا قرار دارد. مسجدی با گرانیت هایی به رنگ گل سرخ، با درها، پنجره ها و تابلوهای چوبی که آیینه تمام نمای تلفیق عناصر طراحی معماری مالزی ، فارسی و عربی و اسلامی است. مسجد صورتی مشرف به دریاچه و درست روبروی دفتر نخست وزیری مالزی است. معماری مسجد بی نظیر است. 9 گنبد صورتی رنگ بزرگ و کوچک، مناره ای 116 متری متاثر از طراحی مسجد شیخ عمر در بغداد، و دیوارهایی متاثر از مسجد جامع شاه حسن در کازابلانکای مراکش به همراه سقفی 5 لایه نشان از 5 ستون اصلی دین اسلام از جذابیت های بیرونی مسجد بود. ورودی اصلی مسجد مشابه ورودی مساجد ایرانیست. این مسجد پس از معماری ایرانی اسلامی دوره صفویه با عناصر مشتق شده از دیگر فرهنگ های مسلمان الگوبرداری شده است. ظهر بود و دقیق ساعت نماز ظهر. میدان و مسجد بسیار شلوغ و جمعیت نمازگزاران لحظه به لحظه بیشتر می شد. در ساعات نماز تنها مسلمانان می توانند از مسجد بازدید کنند. چه زمانی بهتر از زمان عبادت برای مشاهده یک مکان مذهبی. وارد مسجد شدیم. بیشتر نمازگزاران زن و مرد جوان بوده و با اشتیاق خاصی در صف های نماز قرار می گرفتند. صدای اذان، اقامه نماز و تماشای این هماهنگی و آرامش برای عبادت پروردگار در این فضای صورتی رنگ جذاب بود.

در همه عالم تو را خواهم یافت                 گر همه عالم سفر خواهیم کرد    (عطار نیشابوری)

 فضای اصلی نمازخانه ساده، بزرگ و در عین حال زیبا بود. 12 ستون اصلی در اطراف گنبدی با قطر 36 متر قرار داشتند. منبر و محراب با خطوط اسلامی تزیین شده بود. حیاط مسجد منظره ای رو به دریاچه داشت. در جایی خوندم که این مسجد ظرفیت 15000 نمازگزار را دارد. پس از نماز با چند جوان مالایی که همگی کارمند ادارات دولتی بودند، صحبت کردم. آشنایی هایی کوتاه اما لذت بخش بود.

مسجد پوترا اولین ساختمانی است که در پوتراجایا در سال 1999 تکمیل شده است و سالن اجتماعات، کتابخانه، اتاق های سخنرانی، سالن غذاخوری، خدمات تدفین از دیگر امکانات این مسجد است.

 

--- نکاتی که در بازدید از مسجد پوترا باید به آنها توجه کرد:

  • ساعات بازدید از مسجد شنبه تا پنج شنبه 9 صبح تا 12:30 ظهر، 2تا 4 بعدازظهر و 5 تا 6:30 عصر است. جمعه ها تنها 3 تا 4 بعدازظهر و 5:30 تا 6 بعدازظهر می توان از مسجد بازدید کرد.
  • شنل های صورتی رنگ برای پوشش زنان و مردان در ورودی مسجد وجود دارد.
  • جزوه های رایگان به زبان انگلیسی و سایر زبان های برای آشنایی غیرمسلمانان با دین اسلام در مسجد وجود دارد.

تصویر 86: میدان پوترا در نزدیکی ساختمان نخست وزیری و مسجد پوترا

در کنار مسجد منظره دریاچه و پل ها زیبا بود. از پله برقی ها پایین رفته و در کنار دریاچه قرار گرفتیم. دریاچه مصنوعی پوتراجایا به عنوان سیستم خنک کننده برای شهر و نیز تفریح، ماهیگیری، ورزش های دریایی و حمل و نقل طراحی و ساخته شده است. آب دریاچه بسیار تمیز بود. سیستمی برای از بین بردن آلودگی ها قبل از ورود به دریاچه تعبیه شده است. پس از صرف ناهار در تنها گزینه ممکن در آن ساعت در آن هوای فوق گرم در یکی از رستوران های کنار دریاچه به سمت پل پوترا یا پل خواجو رفتیم.

برای تماشای پوتراجایا از طریق کروز می توانید از قایق های سنتی با ظرفیت 7 مسافر که 45 دقیقه به گردش در دریاچه و دیدنی های شهر با پرداخت 40 رینگت می پردازند، استفاده کنید. اسکله سوار شدن درست زیر پل خواجو یا پل پوترا است. (در آن ساعت و آن هوا قایق سواری در دریاچه حکم خودکشی داشت!)

+ پوتراجایا شهر پل ها

در این شهر 8 پل وجود دارد که از میان آنها ما از 5 پل بازدید کردیم:

  • پل پوترا یا پل خواجو مدلی از پل بی نظیر و زیبای خواجو در اصفهان. این پل با نمای آجر و غرفه های 8 ضلعی طولانی ترین و اصلی ترین پل پوتراجایا است که درست در کنار مسجد پوترا قرار دارد. این پل یک مکان محبوب برای عکس های عروسی در میان مالایی هاست. از روی پل ماشین ها عبور می کنند و سطح زیرین آن برای سیستم منوریل در حال ساخت و ساز بود. برای ما که سال ها تماشاگر زیباهای پل خواجو بودیم، تفاوت زیادی بود بین نمونه فیک و اورجینال!

تصویر 87: پل پوترا یا خواجو در نزدیکی مسجد و میدان پوترا در شهر پوتراجایا

 

  • پل Seri Wawasan، پل ظریف کابلی نامتقارن با 106 کابل همراه با نمایی خمیده و باریک که از دور شبیه یک کشتی قایق رانی غول پیکر دیده می شود. این پل که به پل شماره 9 نیز شناخته می شود، دارای خط ویژه برای دوچرخه سواری و پیاده روی است.

تصویر 88: پل Seri Wawasan در شهر پوتراجایا

 

  • پل سری پرانا: پلی است قوس دار با کاشی هایی به سبک اسلامی که نخست وزیر مالزی برای رسیدن به دفتر خود از روی آن عبور می کند. این پل دارای 8 غرفه استراحت است که منظره ی دفتر نخست وزیری و مسجد پوترا را برای بازدید فراهم می سازد.
  • پل Seri Saujana ترکیبی از کابل و فلز و پل Seri Gemilang پلی از استیل و بتون دیگر پل هایی بودن که از آنها بازدید کردیم.

لیست دیدنی های پوتراجا برای ما از قبل قطعا طولانی تر بود، اما به علت پیاده روی در گرما و آفتاب سوزان و فاصله زیاد بین پل ها که هیچ سایه ای برای راه رفتن پیدا نمی شد به طرز عجیبی بر خلاف روزهای قبل آنقدر خسته و کلافه شدیم که ترجیح دادیم از مابقی صرف نظر کرده و به هتل برگردیم تا قدری استراحت کنیم. با اتوبوس به ایستگاه مترو رفتیم و چون بلیط برگشت رو گرفته بودیم سوار مترو شدیم و به Sentral KL و پس از آن با مترو به ایستگاه مسجد جامک رفته و به هتل برگشتیم.

تصویر 89: نماد پوتراجایا در میدان پوترا در روبروی مسجد پوترا

 

+ اکو پارک جنگلی کوآلالامپور (KL Forest Eco Park): جنگلی طبیعی در میان شهر

پس استراحت در هتل، برنامه عصر ما بازدید از برج KL یا برج منارا و پارک جنگلی اکو بود. از هتل پیاده به راه افتادیم. فاصله بین هتل تا برج KL طبق پیش بینی گوگل مپ 31 دقیقه پیاده روی بود. اما این ما بودیم که مسیر را تعیین می کردیم. ابتدا 35 دقیقه از هتل تا KLCC پیاده روی کردیم. از مقابل برج ها گذشتیم. (*یک پیشنهاد: در نور روز در خیابان های اطراف برج از فاصله دورتر از خودتون و برج عکاسی کنید، عکس های بسیار بهتری نسبت به پای برج میتونید بگیرید). پس از عکاسی با یک پیاده روی با دور تند پس از 45 دقیقه به برج KL رسیدیم (برج از دور خیلی نزدیک به نظر می رسید اما هر چه می رفتیم نمی رسیدیم!). در کنار برج از پارک جنگلی اکو دیدن کردیم. پارک اکو جنگلی واقعی با حیوانات، پرندگان و حشران مختلف بود و یک پل معلق زیبا داشت. دیدن این پارک جنگلی را به شدت پیشنهاد می کنم.

تصویر 90: پارک جنگلی اکو به عنوان یک جنگل طبیعی در دل شهر در نزدیکی برج KL (عکس از اینترنت)

 

+ برج KL (KL Tower): معلق بودن بر فراز کوآلالامپور

پس از گشت ماجراجویانه در جنگل به سمت برج حرکت کردیم. از یک شیب تند بالا رفتیم و بالاخره ورودی برج را دیدیم. در ورودی ون های رایگانی وجود داشت که شما را تا پای برج می رساند. ما که تا اینجا پیاده آمده بودیم، مابقی رو هم خودمون رفتیم. از کنار خانه وارونه گذشتیم، تنها از بیرون نگاهی انداختیم و به نظرمون در عین جالبی بیشتر برای عکاسی و نوجوانان مناسب بود.تمام اجزای این خانه به صورت وارونه ساخته شده است.

تصویر 91: خانه وارونه در نزدیکی برج KL

 

 KL Tower یا برج منارا هفتمین برج بلند مخابراتی دنیا و بلندترین آنها در جنوب شرقی آسیا است. با 421 متر در قلب کوآلالامپور ایستاده و ترکیبی منحصربفرد از تجربه های فرهنگی، ماجراجویی و طبیعت را ارائه می کند. از تجربه تماشای افق شهری در 276 متری بالای زمین تا پرش از بالای برج به عنوان مرکز جهانی Base Jump و یا تجربه قدم زدن ماجراجویانه در یک جنگل بارانی گرمسیری و آشنایی با گیاهان و جانوران آن همه همه را می توان در برج KL و اطراف آن تجربه کرد. یک دقیقه صبر کنید یک جنگل؟ بله، برج KL در یکی از ذخایر جنگلی Bukit Nanas یکی از قدیمی ترین دخایر جنگلی در مالزی واقع شده است. برج با طبیعت آمیخته شده و در حقیقت برج KL تنها برج جهان است که درون جنگل طبیعی واقع شده است.

تصویر 92: برج مخابراتی KL (عکس از اینترنت)

 

در پایین برج یک سینمای 6 بعدی، آکواریوم مرجانی، دهکده فرهنگی مالزی ک در پشت بام پارکینگ طبقاتی برج قرار دارد و یک مینی باغ وحش برای بازدید وجود داشت که ما از هیچ کدام آنها دیدن نکردیم. از پله برقی ها بالا رفتیم. پسران جوانی به استقبال بازدیدکنندگان می آمدند و برای هر کدام یک به یک در مورد تور برج KL کامل راهنمایی کرده و نحوه خرید بلیط را از دستگاه اتوماتیک موجود در کانتر فروش بلیط توضیح می دادند. خبری از صف خرید بلیط نبود. پس از خرید بلیط در صف نه چندان طولانی برای آسانسور قرار گرفتیم و به صورت گروه های چند نفره بالا رفتیم. الان شما در 300 متری بالای سطح زمین هستید. اینجا Sky deck مهم ترین بخش در برج KL است. از این بخش بدون هیچ مانعی می توانید هر چقدر که دوست داشتید شهر را از بالا نگاه کنید. برج های دوقلو و ساختمان های بلند اطرافش از دور دیدنی هستند. فضا بزرگ و خلوت است و هیچ محدودیت زمانی برای این بخش وجود ندارد. نسبت به بالای برج های دوقلو، برج KL این مزیت ها دارد.

تصویر 93 و 94: منظره دیده شده از بخش SKY Deck در برج مخابراتی KL

bCxLymGvuj6vKuxJWsrBSDMQhXZ8rF5Qpgf5Dmj0.jpeg

 پس از تماشای شهر در همان جا از مسئول شماره دهی، برای Sky box کاغذی را گرفتیم که شماره ما برای رفتن به جعبه شیشه ای بود. حدود 45 دقیقه زمان برد تا شماره ما اعلام شد. در این فاصله شهر رو حسابی برانداز کردیم. دو Sky box در Sky deck وجود دارد که هر کدام منظره ی متفاوتی از شهر را به نمایش می گذارند. اسکای باکس شماره 2 منظره برج های دوقلو را دارد و صف آن طولانی تر است. شما می توانید از هر دو هر اسکای باکس هر چند بار که بخواهید استفاده کنید، فقط برای هر کدام باید جداگانه شماره گرفته و منتظر بمانید. آیا از ارتفاع می ترسید؟ Sky box جعبه تمام شیشه ای معلق در هواست که می توانید تمام شهر را از داخل آن از بالا تماشا کنید. تنها 1 دقیقه و 20 ثانیه فرصت دارید که در جعبه شیشه ای شهر را تماشا کنید. زیر پایمان تمام شیشه است و نگاه کردن به پایین در ابتدا حس ترس را هم با خود به همراه داشت. همچون پرنده ای در آسمان معلق بودیم و تمام شهر زیر پای ما بود. بر روی شیشه راه رفتیم، نشستیم و عکس های زیبایی گرفتیم. ثانیه شمار روبرو زمان را نشان می دهد و پس از تمام شدن زمان باید سریع از باکس خارج شوید. می توانید به عکاسی که مسئول گرفتن عکس است، گوشی و یا دوربین خود را بدهید تا از شما عکس بگیرد. کم کم چراغ های شهر در حال روشن شدن هستند، پتروناس از دور می درخشید. یک بار دیگر اسکای باکس 2 و 1را تجربه کردیم و با آسانسور به Observation deck در ارتفاع 270 متری از سطح زمین با منظره ای متفاوت از شهر رفتیم. در اینجا از پشت شیشه و نیز با تلسکوپ های مخصوص موجود می توانستیم شهر را تماشا کنیم. هوا کاملا تاریک شده بود و شهر غرق در نور بود. در این بخش ماکت برج های مخابراتی مهم دنیا قرار داشت، که برج میلاد تهران هم در میان آنها دیده می شد. (برج میلاد از برج KL بلندتر است (435 متر ارتفاع)).

تصویر 95: بخش SKY Box در برج مخابراتی KL

 

تصویر 96: نمایی از شهر کوآلالامپور از بالای برج KL

 

 

از محوطه برج خارج شدیم. آرام آرام بی هیچ عجله ای به پایین آمده و این بار بی هیچ هدفی قرار بود در شهر بگردیم تا از هر جا که خوشمان آمد فقط استراحت کنیم، بنشینیم و باهم صحبت کنیم.

--- نکاتی که در بازدید از برج KL باید به آنها توجه کرد:

  • ساعات بازدید از برج KL 9 صبح تا 10 شب است.
  • بهتر است یک ساعت قبل از غروب آفتاب بالا باشید تا منظره روز و شب را هر دو مشاهده کنید.
  • قبل از بالا آمدن در صورت نیاز برای خود آب تهیه کنید، چون کافی شاپ برج برای آب معدنی قیمت های نجومی داشت!
  • هزینه بازدید از برج برای دو نفر 198 رینگت بود.

>>> راه های دسترسی به برج KL:

  • اتوبوس GO KL خط بنفش در نزدیکی برج توقف دارد.
  • با کمک مونوریل در ایستگاه Bukit Nanas پیاده شده و پیاده به سمت برج حرکت کنید.
  • با کمک LRT در ایستگاه Dang Wang پیاده شده و پس از چند دقیقه به برج KL خواهید رسید.

-----------------------------------------------------------

 

روز ششم

+ باغ گیاه شناسی پردانا (Perdana Botanical Garden): ریه سبز کوآلالامپور

از هتل پیاده به راه افتادیم و پس از یک پیاده روی 35 دقیقه ای به پردانا رسیدیم. باغ گیاه شناسی پردانا که مردم محلی بیشتر آن را به نام باغ های دریاچه (Lake Gardens) می شناسند، فضای سبزی بسیار بزرگ و آرام به دور از هیاهوی شهری در مرکز کوآلالامپور است که هم چون "ریه سبزی" تنفس شهر را آسان می کند. نقشه ای که در ورودی باغ و نیز در برخی نقاط دیگر نصب شده بود، راهنمای مناسبی برای تمام بخش های باغ بود. هر کدام از بخش ها به گیاهان ویژه ای اختصاص داده شده است. فضای باغ بسیار تمیز، آرام اما هوا به شدت گرم و شرجی بود. با این حال گیاهان و درختان به قدری جذاب و زیبا بودند، که بیشتز از 3 ساعت محو تماشای آن ها شدیم. پل های متعدد که برخی از آنها به سبک پل های ژاپنی ساخته شده بودند، حوض های ماهی و در نهایت دریاچه بزرگ با فواره های بلند که در پشت آن ساختمان های بلند شهر دیده می شد از دیگر زیبایی های این باغ بودند.

تصویرهای 97 الی 99: بخش هایی از باغ گیاه شناسی پردانا

دو آبشار در باغ وجود دارد، که احساس جنگل های بارانی را به بازدید کننده می دهند، یکی از آبشارها به یک تالاب می ریزد. دوچرخه سواران، مربیان و شاگردان تای چی، گروه هایی که برای پیک نیک به باغ آمده اند و کودکانی که در حال بازی هستند، در نقاط مختلف باغ دیده می شوند. به گوشه ای از پارک به دیدار گوزن ها رفتیم. پارک گوزن ها که میزبان چندین گونه مختلف گوزن است.

 مجموعه درختان جنگلی، مجموعه زنجبیل سانان، مجموعه درختان یاس، گیاهان دارویی، گیاهان علفی، گونه های غیر معمول گیاهی، سرخس ها، بامبوها و خانه های بامبویی، مجموعه درختان میوه کمیاب، درختان بونسای، اکالیپتوس مجوعه ای از هرباریوم ها و هزاران گونه گیاهی متفاوت همه یک جا در پردانا گرد هم آمده اند. یک سایبان بزرگ نیمه شفاف زرد رنگ در میانه پارک مکان مناسبی است برای فرار چند دقیقه ای از خورشید سوزان.

تصویر 100: سایه بان نیمه شفاف باغ گیاه شناسی پردانا

 

پارک ارکیده ها، پارک پرندگان و پروانه ها از دیگر بخش های این باغ هستند. این سه پارک در سمت دیگر ورودی باغ و در کنار هم قرار دارند.

در ادامه از پارک ارکیده ها دیدن کردیم. پارک کوچک بود، اما گونه های مختلف ارکیده به زیبایی در آن پرورش یافته بود.

تصویر 101: باغ ارکیده ها در باغ گیاه شناسی پردانا

 

--- نکاتی که در بازدید از باغ گیاه شناسی پردانا باید به آنها توجه کرد:

  • ساعات بازدید از باغ 7 صبح تا 8 بعدازظهر است.
  • هزینه بازدید از باغ رایگان است.
  • شاتل هایی در باغ حضور دارند، که قسمت های مختلف باغ را به بازدیدکنندگان نشان می دهند و شما در هر بخش که مایل بودید می توانید پیاده شده و پس از بازدید مجدد سوار شاتل دیگری شوید ( اطمینان زیادی ندارم اما فکر می کنم هزینه شاتل ها 6 رینگت برای بزرگسالان و 4 رینگت برای کودکان بود)
  • فضای باغ بزرگ است و بازدید از تمام بخش های آن زمان زیادی را نیاز دارد، بسته به علاقمندی خود زمان کافی را برای بازدید در نظر بگیرید. در این باغ جز درخت و گل و طبیعت چیز دیگری در انتظار شما نیست، به سلایق خود در انتخاب مقصد دقت کنید تا از سفر لذت ببرید!
  • با وجود هوای گرمی که با حضور در میان گیاهان شرجی تر نیز خواهد شد، ممکن است باغ برای کودکان خسته کننده باشد (با این وجود زمین بازی برای کودکان در باغ در نظر گرفته شده است).
  • در صورت تمایل به کسب اطلاعات بیشتر و نیز دانلود بروشور و نقشه کامل باغ با کیفیت مناسب به سایت gov.my مراجعه فرمایید.

>>> راه های دسترسی به باغ گیاه شناسی پردانا:

باغ گیاه شناسی پردانا در پشت مسجد ملی و ایستگاه قدیمی راه آهن واقع شده است. اتوبوس های B112، B115 و B101 در نزدیکی باغ توقف می کنند. توسط KTM Komuter و پیاده شدن در ایستگاه قدیمی راه آهن می توانید با کمی پیاده روی به ریه سبز کوآلالامپور برسید.

 

+ باغ پروانه های کوآلالامپور (KUALA LUMPUR BUTTERFLY PARK): تماشای رقص پروانه ها

پس از بازدید از باغ گیاه شناسی پردانا، به دیدار پروانه ها رفتیم، این جا باغ پروانه هاست. به هر سو نظر کنی، هزاران بال رنگارنگ با خط و خال های نقاشی شده زیر نور خورشید چشم نوازی می کنند. پروانه ها گل های در حال پروازند. در متمرکزترین گوشه پارک آرام در گوشه ای ایستادم، یکی از خوش رنگ ترینشان با آن بال های ظریفش بر روی انگشت دستم لحظه ای چند برای استراحت فرود آمد، بوسه ی پروانه بر انگشتم. باغ پروانه های کوآلا یک بهشت مخفی است، که در آن هزاران پروانه در میان درختان استوایی و سرخس ها با گل های رنگارنگ رقص می کنند. تماشای رقص پروانه ها در سکوت پارک که تنها صدای آب در آن شنیده می شود، آرامش بخش است. در بالای سرمان توری بزرگ و سبز رنگ می بینیم که سرتاسر باغ را پوشانده است، تا ساکنان رنگارنگ باغ آزادانه به هر سو پرواز کنند. گل ها، گیاهان و درختان زیبا به همراه ماهی های کوی ژاپنی و لاک پشت های آب شیرین، دیگر ساکنین این پارک زیبا هستند. آبشارها و حوضچه های زیادی در گوشه کنار این پارک دیده می شود. باغ پروانه های کوآلالامپور یکی از بزرگترین پارک های پروانه جهان است (به گفته سایت رسمی باغ، بزرگترین پارک پروانه جهان است) با بیش از 6000 پروانه زنده از 120 گونه مختلف. در هنگام خروج از باغ وارد بخش دیگری شدیم. یک موزه با مجموعه ای از پروانه ها، سوسک ها و حشرات از سراسر جهان. این بخش مکان مناسبی برای آشنایی با چرخه زندگی پروانه ها برای کودکان البته از نوع مشتاقشان! است، تا یاد بگیرند که برای پروانگی راه زیادی را باید طی کرد.

تصویر 102: باغ پروانه های کوآلالامپور

 

 

--- نکاتی که در بازدید از پارک پروانه ها باید به آنها توجه کنید:

  • ساعات بازدید پارک پروانه ها همه روزه از 9 صبح تا 6 بعدازظهر است.
  • هزینه بازدید از پارک پروانه ها برای بزرگسالان 25 رینگت برای کودکان 2 تا 11 سال 14 رینگت می باشد.
  • این پارک جزو یکی از 5 باغ گیاه شناسی Perdana است و کمی پایین تر از باغ ارکیده ها، در روبروی پارک پرندگان واقع شده است.
  • اگر دوست دارید پروانه ها بر روی شما فرود بیایند، لباس ها و یا کفش های روشن، براق و چند رنگی بپوشید و از اسپری دفع حشرات استفاده نکنید.
  • داخل پارک هوا بسیار گرم و مرطوب است، قبل از ورود برای خود آب معدنی تهیه کنید.
  • تمام گوشه و کنار پارک را جستجو کنید، در برخی مناطق تجمع پروانه ها بیشتر از سایر مناطق است.
  • در مالزی پروانه Rama-Rama و پارک پروانه ها Rama Rama Taman گفته می شود.

تصویر 103 تا 109: گوشه هایی از باغ پروانه های کوآلالامپور

 

 

>>> مسیرهای دسترسی به باغ پروانه ها:

  • با کمک اتوبوس:
    • Rapid KL Bus: بسته به مبدایی که در آن قرار دارید، خود را به اتوبوس شماره B115 رسانده و از Kotaraya به Jalan Parliman رفته و از آنجا با کمی پیاده روی به پارک خواهید رسید.
    • اتوبوس KL Hop-On-Hop-Off: در ایستگاه شماره 14 روبروی ورودی اصلی پارک پرنده ها پیاده شده و پارک پروانه ها تنها کمی بالاتر از پارک پرندگان است. این اتوبوس هر 30 تا 40 دقیقه یک بار از این مکان می گذرد.
  • KTM Commuter Train: از طریق KTM در ایستگاه (KA02) در نزدیکی مسجد ملی می توانید با پیاده روی خود را به پارک پروانه ها برسانید.

هنگام خروج از پارک پروانه ها در مقابلمان باغ پرندگان را دیدیم. بازدید از باغ پرندگان برای من که فوبیای پرندگان دارم شوخی بزرگی بود. بازدید از باغ پرندگان را به دیدن ورودی اصلیش بسنده کردیم و با خوردن یک اسموتی خنک در بیرون باغ پرونده بازدید از این پارک ها بسته شد.

***توجه: برای علاقمندان بازدید از باغ پرندگان، هزینه بازدید 63 رینگت برای بزرگسالان و 42 رینگت برای کودکان 3 تا 11 سال است. ساعات بازدید 9 صبح تا 6 بعدازظهر است. (*یک پیشنهاد: اگر میونه خوبی با پرندگان دارید، از دستش ندین!)

^ ملاکا (Melaka): ونیز جنوب شرق آسیا

به هتل بازگشتیم، کوله ای کوچکی جمع کرده و به قصد دیدن ملاکا به راه افتادیم. از قبل برای یک شب اقامت خود در ملاکا از طریق سایت بوکینگ هاستلی به نام Omni Hostel Malacca را رزرو کرده بودیم. تنوع و تعداد هاستل ها و هتل ها در ملاکا زیاد بود. اما باید به موقعیت مکانی، تمیزی و سیستم خنک کننده اتاق ها توجه کنید. این هاستل از هر نظر عالی بود. از هتل به ایستگاه متروی مسجد جامک رفته و با پرداخت 6/3 رینگت برای هر نفر در ایستگاه Bandar Tasik Selatan پیاده شده و با پیاده روی به ترمینال Terminal Bersepadu Selatan یا TBS رسیدیم. در آنجا بلیط اتوبوس های ملاکا را که بسته به ساعت و ترافیک و تقاضا بین 10 تا 20 رینگت برای هر نفر قیمت دارد، خریداری کردیم (14 رینگت). اتوبوس ها هر نیم ساعت تا یک ساعت یک بار راس ساعت حرکت می کنند. ترمینال BTS بزرگ و مجهز بود. برای خرید بلیط از ما پاسپورت خواسته نشد، اما بهتر است تصویر پاسپورت خود را در گوشی همراه داشته باشید. پس از خرید بلیط در کانترهای فروش بلیط به ایستگاه سوار شدن در طبقه زیرین رفته و اتوبوس دقیقا همان ساعت بلیط بدون معطلی و انتظار کشیدن برای مسافری حرکت کرد. به جز ما و سه توریست اروپایی مابقی مسافران مردمان محلی بودند. دو ساعت و نیم بعد پس از انجماد در اتوبوس در Melaka Sentral پیاده شدیم. برای بازدید از ملاکا شهری پویا با تاریخی که به قرن 15 باز می گردد، آماده شوید.

Melaka یا Malacca ملاکا یا مالاکا شهر و بندری است در غرب مالزی، در تنگه مالاکا که در حدود سال 1400 میلادی تاسیس شد. این بندر یک توقفگاه برای معامله گران برای تکمیل و تبادل منابع غذایی خود و بدست آوردن آب تازه از چشمه ها بوده است. در قرن 16 پرتقالی ها ملاکا را فتح کرده و این بندر به مهم ترین بندر تجاری در جنوب شرقی آسیا تبدیل شد. بازرگانان هندی، عربی و اروپایی برای خرید ادویه به این بندر می آمدند.

ملاکا استان تاریخی مالزی که غنی از ساختمان های تاریخی، اماکن باستانی و ساختارهای استعماری است. نیروهای استعماری در ابتدا در ملاکا با مالزی ارتباط برقرار کرده و در نهایت این کشور را به سیستم اقتصادی فعلی تبدیل کرده است. اکنون در ملاکا ردپای انگلیسی ها، هلندی ها، پرتغالی ها بر روی قلعه ها، موزه ها، کلیساها و برج ها دیده می شود.

در سال 2008 ملاکا به عنوان میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید و حال ملاکا پس از یک دهه نوسازی، میزبان بازدیدکنندگان از سراسر دنیاست. اروپایی ها بیشترین بازدیدکنندگان ملاکا بودند، که در همه جای آن به فراوانی دیده می شدند.

پس از پرتغالی ها، هلندی ها و در آخر انگلیسی ها بر ملاکا حکمرانی می کردند. با ظهور سنگاپور ملاکا کم کم از رونق افتاد.

این لایه های مهاجمان اثر خود را به خوبی روی شهر گذاشته اند. خانه های یک طبقه این شهر از دوران استعمار هلند و پرتغال است. ساکنان آن اکثرا چینی هستند که بسیاری از آنها از طریق ازدواج ، خلق و خوی مالایی را به خود گرفته اند. این قومیت مختلط که به باباچینی (Baba chines) شناخته شده اند، به همراه ترکیب مالایی، پرتغالی و هلندی در قوم نگاری مالزی بی تکرار است. ملاکا زادگاه فرهنگ اورسیایی مالزی است که ناشی از تجمع پرتقالی ها در محل است.

به محض رسیدن به ملاکا زمان را هدر ندهید. حرکت کنید، کشف کنید، یاد بگیرید، تفریح کنید و ملاکا را احساس کنید. با گرب به مرکز شهر می رویم. در میدان سرخ هلندی پیاده می شویم و از اینجا به بعد ملاکا را پیاده جستجو می کنیم. چه به تنهایی سفر می کنید، چه گروهی و چه دو نفره، بهترین راه برای کشف ملاکا با پای پیاده است. مزیت ملاکا در این است که تقریبا 70% از جاذبه های اصلی در شعاع یک کیلومتری قرار دارد.

میدان هلندی میدانی احاطه شده با ساختمان های سرخ، درختان بلند و انبوه است. میدان شلوغ و خیابان های اطراف پر از توریست و ماشین است. حال و هوای ملاکا با کوآلالامپور و پوتراجایا بسیار متفاوت بود. حس و حال شهرهای ساحلی با زمینه ای تاریخی را داشت. به سمتChrist Church کلیسای مسیحی ملاکا رفتیم. یکی از قدیمی ترین کلیساهای پروستان در خارج از اروپا. در ساخت این کلیسا توسط هلندی ها هیچ میخی استفاده نشده است، تیرهای سقف به طول 15 متر هر کدام از یک درخت تکی برش خورده اند و در داخل سنگ قبرهای ارمنی و هلندی وجود دارد. سپس ساختمان The Staclthuys را بازدید کردیم. این ساختمان توسط هلندی ها به عنوان شهرداری ساخته شد. اکنون به عنوان موزه مردم شناسی کاربری دارد. موزه ادبیات در پشت این ساختمان قرار داشت.

تصویرهای 110 و 111: میدان هلندی در شهر ملاکا

 

راه را ادامه ادامه داده تا از تپه سنت پاول بالا رفته تا کلیسا و فانوس دریایی مخروبه را ببینیم. مجسمه سنت پاول هیل و سنت فرانسیس خاویر، کلیسای سنت پاول و آفاموسا را تماشا کردیم.

تصویر 112: مچسمه سنت پاول هیل در شهر ملاکا

 

پس از آن به سمت موزه دریایی Maritime رفتیم. این موزه یک ماکت از کشتی پرتغالی است که در ساحل مالزی غرق شده و شامل نمایشگاهی از کشتی های محلی و وسایل دریایی است.

موزه سلطنت ملاکا یک ساختمان چوبی زیبا مربوط به قرن 15 که کاخ سلطان ملاکا بوده است را نیز بازدید کردیم. یک فضای فرهنگی و یک باغ در جلوی کاخ قرار دارد. در انتهای این خیابان گورستان هلندی قرار داشت که تنها شامل 5 قبر هلندی و چند قبر انگلیسی است.

راه دیگر برای گشتن ملاکا این است که سوار دوچرخه های رنگارنگ شوید (Trishaw). سواری با این دوچرخه ها یک بازدید آرام از گذشته است. این شیوه حمل و نقل سنتی با تزیین گل های مصنوعی رنگارنگ، شخصیت های کارتونی، چراغ های چشمک زن و سیستم های صوتی که با صدای بلند هر آهنگی را که بخواهید می توانید با گوشی همراه خود پس از وصل شده به بلندگوهای دوچرخه پخش کنید، شما را به گذشته می برند. ایستگاه اصلی این دوچرخه ها در نزدیکی میدان هلندی است.

بازدید از ملاکا تجربه فرهنگی طول عمر آن است. رودخانه همان جایی است که ملاکا در آن متولد شده است و در تاریخ رنگارنگ آن نقش اساسی دارد. این بازدید می تواند با کروز نیز همراه شود. سه اسکله متفاوت برای کروز وجود دارد:

  • اسکله Muara در کنار میراث گردشگری Quayside و در نزدیکی موزه دریایی Maritime که با ماکت کشتی پرتغالی از دور به راحتی قابل تشخیص است.
  • اسکله Taman Rempah در کنار پل Hary Jebat که شما را تا اسکله Muara برده و به نقطه شروع باز می گرداند.
  • اسکله ساحلی که در نزدیکی ساحل ملاکا و در کنار برج آسمان، موزه اسباب بازی و پارک سه بعدی قرار دارد.

هر سه سفر دریایی 45 دقیقه طول می کشد و 9 کیلومتر را شامل می شود. در تمام مسیر توضیحات ضبط شده پخش شده و مانند یک راهنمای تور مسیر را توضیح می دهد.

سوار قایق ها شده و در ردیف اول جلوتر از همه در قایق نشستیم. قایق تمام طول کانال را رفت و برگشت. کروز در ملاکا بهترین بخش سفر را برای ما تشکیل می دهد. هوا خنک بود و دیدن روشن شدن رنگ ها و چراغ های نئونی در هنگام تاریک شدن هوا در هر گوشه و کنار شهر، گذر از زیر پل های مختلف، تماشای کافه های کنار کانال، توریست هایی که در حال استراحت بودن، هاستل هایی که در کنار رودخانه غذا برای مهمانان خود آماده می کردند، همگی زیبا و جذاب بود.

نکته: بهترین زمان برای کروز ملاکا در غروب آفتاب است که هم روز و هم شب را ببینید. اگر این زمان برای شما ممکن نبود، این سفر دریایی در شب زیباتر از روز است.

*** نکته: هزینه کروز در ملاکا برای هر نفر 30 رینگت است که ارزش این هزینه را دارد.

تصویرهای 113 تا 118: بخش هایی از شهر ملاکا

 

 

از قایق پیاده شده و ابتدا به هاستلی که رزور کرده بودیم رفته تا اتاق خود را تحویل بگیریم. از قبل در واتس آپ به مسئول آن دیر آمدن خود را اطلاع داده بودیم. پس از آن به سمت خیابان Jankor به راه افتادیم. خیابان جانکور مشابه خیابان آلور در کوآلالامپور است، اما با حال و هوای ملاکایی. از غذاهای خیابانی گرفته تا رستوران ها و کافه هایی مدرن همه را در این خیابان می توان پیدا کرد. پس از گشتن در آلور به سمت کانال اصلی حرکت کردیم. بدون هیچ عجله ای آرام از روی تک تک پل ها گذشتیم، کافه ها و هاستل ها، نقاشی های روی دیوار را نگاه کردیم. انتخاب کافه برای استراحت کردن و شام خوردن مشکل بود. در عین سادگی و کوچکی یکی از یکی دوست داشتنی تر بودند. تا انتهای شب چنتایی را تجربه کردیم و در هر کدام با افرادی از گوشه ای از دنیا هم کلام شدیم. در آخر همسرم در کافه هارد راک جشن تولد کوچکی برای من گرفته و خاطره ملاکا را برای من دلنشین تر و ماندگارتر کرد. ملاکا شهر زنده ای بود و تا نیمه های شهر همچنان بیدار. حدود ساعت 2 نیمه شب به هاستل خود برگشته تا استراحت کنیم.

تصویر 119: هاستل Omni در شهر ملاکا

 

------------------------------------------------------------

 

روز هفتم

صبح پس از خوردن صبحانه هاستل از صاحب هاستل با پرداخت پول دوچرخه اجاره کرده و با دوچرخه به گردش در شهر پرداختیم. با دوچرخه به پایین Menara Taming Sari برجی با ارتفاع 110 متری در مرکز ملاکا رفتیم. این برج با یک سکوی در حال چرخش یک نمای پانورامای 360 درجه ای از شهر را دارد. سکوی تماشا 66 مسافر را به ارتفاع 80 متری برده و 7 دقیقه چرخانده و به زمین باز می گرداند. تمایلی برای بالا رفتن نداشتیم و دیدن از همین پایین کفایت می کرد. این برج از 10 صبح تا 10 شب باز است. به سمت ساحل ملاکا رفته و به تماشای دریا نشستیم. دیگر وقت دل کندن از ملاکا رسیده است. به هاستل رفته کوله های خود را برداشته و با گرب به قیمت 15 رینگت از هتل به ترمینال ملاکا رفته و سوار اتوبوس شدیم. بلیط برگشت را از قبل تهیه کرده بودیم (14 رینگت برای هر نفر). اتوبوس به سرعت به راه افتاد و پس از دو نیم ساعت منجمد شدن در آن به ترمینال  TBSرسیدیم. پس از پیاده شدن از اتوبوس در آفتاب سوزان شهر پس از سرد و گرم شدن ترک برداشتیم! و از TBS به مسجد جامک رفته و از آن به هتل باز گشتیم.

+ دهکده فرانسوی (Colmar Tropicale): مدل کوچکی از روستای کولمار فرانسه

پس از کمی استراحت کردن، به قصد دهکده فرانسوی حرکت کردیم. از هتل خارج شدیم و از سمت سنترال مارکت خود را به ایستگاه Pasar seni رساندیم. سوار مترو شده و در ایستگاه Imbi پیاده شدیم. از این ایستگاه تا پاساژ Berjaya Times Square تنها دو دقیقه فاصله است. از مسئول اطلاعات پاساژ محل سوار شدن به شاتل های دهکده را پرسیدیم و جلوی لابی هتل Berjaya Times که درست کنار پاساژ است، منتظر ایستادیم. پس از یک ربع ماشین آمد. با خواندن اسامی و تکمیل ظرفیت به راه افتاد. از آنجا که ماشین ظرفیت خالی داشت، زوج جوان ایرانی که از قبل بلیط دهکده را خریداری نکرده بودند، با پرداخت هزینه به راننده با ما راهی دهکده فرانسوی شدند.

Colmar Tropicale یک تفریحگاه زیبا با مضمون فرانسوی است که در میان جنگل های بارانی در ارتفاعات Bukit Tinggi در فاصله 45 دقیقه ای از کوآلالامپور واقع شده است. دهکده فرانسوی از شهر واقعی Colmar با معماری قرن شانزدهم در شمال شرقی Alsace در فرانسه مدل سازی شده است. بعدها عکس های کولمار واقعی را جستجو کرده و مقایسه کردم، همان حکایت تفاوت اصل و تقلبی بود!

تصویر 120 و 121: منظره ی بیرونی دهکده فرانسوی

 

 

در ایستگاه مینی بوس پیاده شدیم. از پله ها بالا رفته و به سمت قلعه حرکت کردیم. از روی پلی که در ورودی آن قفل هایی به یادگار زده شده بود عبور کردیم. با پرداخت هزینه قفل ویژه شما هم بر روی این پل بسته می شود.

تصویر 122 و 123: پل ورودی دهکده فرانسوی

 

 

 به محوطه اصلی دهکده رسیدیم. یک حیاط بزرگ سنگفرش شده، گل های رنگارنگ، یک آبنما در وسط و نیمکت هایی برای نشستن در اطراف آن و یک سکو برای اجرای نمایش و موزیک های فرانسوی و بین المللی دیده می شد. سقف و دیوارهای رنگارنگ با پنجره های چوبی متعدد و ریسه های لامپ برای روشنایی شب در بالای سرمان قرار داشتند. برج ساعت در وسط بیشتر از همه خودنمایی می کرد. از پله های برج بالا رفتیم و منظره دهکده را در میان درختان انبوه و بلند جنگل تماشا کردیم.

تصویر 124 و 125: منظره ی دهکده فرانسوی از بالای برج ساعت دهکده

 

 از پله های گوشه سمت چپ به پایین رفته و با یک استخر بزرگ روبرو شدیم. دهکده بسیار خلوت و آرام بود. خبری از هوای شرجی شهر نبود. نسیم ملایمی می وزید. در کنار استخر بر روی صندلی ها بدون حضور شخص دیگری نیم ساعتی را نشسته و به موسیقی که از موبایلمان پخش می شد، گوش می دادیم و از اینترنت رایگان دهکده نهایت استفاده را کردیم. دهکده کوچک تر از آن چیزی بود که تصور می کردیم. اما چون بسیار خلوت و آرام بود برای دور شدن چند ساعته از فضای پرهیاهوی شهری مناسب بود. از La Boulengarie شیرینی فرانسوی خریدیم و در بیرون دهکده منتظر شاتل های رایگانی که مسافران را از فرانسه به ژاپن می برند!! شدیم. شاتل ها اتوبوس های جالبی بودند و یک جاده بسیار پر پیچ خم را به سرعت طی می کردند. تعداد زیادی پله را بالا رفتیم تا به دهکده ژاپنی برسیم. دهکده ای در کار نبود. یک خانه ژاپنی در میان انبوه گیاهان و درختان در مقابل آبشارهای کوچک و حوضچه های ماهی کوی قرار داشت. تماشای مراسم سنتی چای و تجربه پوشیدن کیمونو از جاذبه های این خانه بود، که از این جاذبه های مدل شده با آرزوی سفر به ژاپن واقعی صرف نظر کردیم.

تصویرهای 126 تا 128: بخش هایی از دهکده فرانسوی

 

در امتداد خانه یک باغ گیاه شناسی و گلخانه رو دیدیم با پوشش گیاهی و گل هایی بسیار زیبا. مسیر را ادامه داده از خانه ژاپنی دور شدیم. در پایان مسیر به جنگلی رسیدیم که چشم انتهای آن را نمی دید. نیم ساعتی را در سکوت کامل بر روی زمین روبرو جنگل نشستیم. تنها چیزی که به گوش می رسید، صدای پرندگان، میمون ها و حیوانات دیگر بود. تماشای درختان بسیار بلند با برگ های پهن و گوش دادن به صدای طبیعت تنها نقطه جذاب دهکده ژاپنی برای ما بود.

تصویر 129 تا 131: دهکده ژاپنی در کولمار

 

این بار از ژاپن تا فرانسه را پیاده آمدیم. سر پایینی بود و هوا خنک. بلیط برگشت ما به کوآلالامپور یک ساعت دیگر بود و زمان بسیاری داشتیم. در بازگشت سری به هتلی که در بالاتر از دهکده فرانسوی بود زدیم و محیط اطراف هتل را خوب وارسی کردیم. به دهکده رفته و در استار باکس دهکده خودمون را به یک نوشیدنی خنک بسیار خوشمزه مهمان کردیم (40 رینگت). از دریاچه ی کوچکی که در آن قوهای سیاه و سفید مشغول شنا بودند، در بیرون و پایین پله ها بازدید کرده و در ایستگاه منتظر همان ماشینی شدیم که با آن آمده بودیم. پس از 45 دقیقه در مقابل پاساژ برجیا تایم اسکویر پیاده شدیم. ابتدا به سمت برج های دوقلو و KLCC Park رفته و در برگشت نیز برای خوردن شام به بوکیت بینتانگ آمدیم. دیگه توانی برای پیاده برگشتن به هتل نداشتیم و با گرب حدود ساعت 1 و نیم شب به هتل برگشتیم. چمدان ها را بسته و برای فردا آماده شدیم.

>>> مسیرهای دسترسی به دهکده فرانسوی:

با هیچ وسیله ی حمل و نقل عمومی به ارتفاعات برجا نمی توان رفت. بنابراین دو راه وجود دارد:

  • استفاده از Grab و پرداخت ورودی های دهکده. اگر در مسیر عوارضی وجود داشته باشد پرداخت هزینه آن با شماست.
  • خرید بلیط رفت و برگشت و ورودی(تور کولمار) از طبقه هشتم پاساژ به قیمت 60 رینگت برای هر نفر.

*** نکته: هزینه بازدید از دهکده فرانسوی با تور آژانس پالم بیچ برای هر نفر 35 یورو بود که رقم قابل توجهیست.

------------------------------------------------------------

 

روز هشتم

+ تم پارک سان وی لاگون(Sunway Lagon): تجربه یک روز هیجان انگیز

برنامه گنتیگ و کولمار باعث شد، رفتن ما به سان وی به تعویق بیافتد و چون شنبه و یکشنبه زمان مناسبی برای سان وی نبود، از تنها فرصت خودمان برای رفتن به سان وی لاگون در آخرین روز سفر به مالزی نهایت استفاده را کردیم. بازهم به اجبار از لیدر برای دو نفر بلیط سان وی به همراه ترنسفر را به قیمت 180 رینگت برای هر نفر خریداری کردیم. صبح پس از خوردن صبحانه، تحویل دادن اتاق و امانت گذاشتن چمدان ها در لابی هتل ساعت 9:30 ماشینی به دنبالمون آمد و پس از انتظار کشیدن طولانی برای آمدن یکی از هموطنان وقت شناسمون در یکی از هتل ها به سان وی رسیدیم. قرار شد ساعت 3:30 با گربی که لیدر برامون می گیرد به هتل برگردیم چون ساعت 5 باید به سمت فرودگاه می رفتیم. لیدر برایمان بلیط را تهیه کرده، در بدو ورود وسایل چک شده و دستبندهایی به مچ دستمان بسته شد. پارک موضوعی سان وی لاگون در بندر سان وی با 6 پارک موضوعی و 90 سرگرمی مختلف برای یک روز کامل پر از هیجان و بازی مناسب است. 6 پارک مجموعه شامل پارک آبی، پارک وحشت، پارک سرگرمی، پارک Extreme، پارک حیات وحش، Nickelodeon Lost Lagon، برای تمام گروه های سنی مناسب هستند. خوشبختانه هر دو در پایان روز از وقت گذاشتن برای این پارک رضایت کاملی داشتیم. با توجه به ورودی نسبتا بالای پارک بهتر است یک روز کامل به این مجموعه اختصاص دهید.

تصویر های 132 تا 134: تم پارک سان وی لاگون

 

--- نکاتی که در بازدید از سان وی لاگون باید به آنها توجه کرد:

  • ساعات بازدید از پارک 10 صبح تا 6 بعدازظهر است.
  • ورودی پارک برای کودکان زیر 12 سال و یا قد زیر 90 سانتی متر رایگان است.
  • حداقل مبلغی که برای هر دستبند می توان شارژ کرد 50 رینگت است.
  • بازپرداخت شارژ باقی مانده در دستبندها قبل از ساعت 7 امکان پذیر است.
  • در حفظ و نگه داری دستبندهای خود کوشا باشید!
  • هزینه کمد با سایز متوسط که برای دو نفر کاملا اندازه است، 25 رینگت بود.
  • برای استفاده از Bungy Jump، G-Force X، Go Kart و Scuba Diving باید هزینه جداگانه پرداخت کنید.
  • هیچ گونه خوراکی و نوشیدنی با خود نمی توانید به داخل بیاورید. در مجموعه رستوران هایی برای ناهار و فروشگاه هایی برای خرید نوشیدنی و خوراکی وجود دارد.
  • پارک در روزهای شنبه و یکشنبه شلوغ و برخی از بازی ها صف های طولانی تری دارند.
  • در هنگام بارش باران بازی ها موقتا بسته می شوند.
  • بهتر است برای پارک آبی با خود دمپایی مناسب بیاورید.
  • پوشش در این مجموعه کاملا آزاد و به انتخاب هر فرد بستگی دارد.
  • بازدید از پارک وحشت با پوشش خشک امکان پذیر است، بهتر است در ابتدا به پارک وحشت رفته و سپس پارک آبی.

ساعت 3:30 با گرب به موقع به هتل برگشتیم، در هتل مسافران در حال پر کردن برگه های نظر سنجی بودند که ما هم برگه را پر کرده و خیلی سریع چمدان ها را تحویل گرفته و باقی مانده رینگت ها را به دلار تبدیل کرده و بدون معطلی سوار اتوبوس شدیم و به سمت فرودگاه حرکت کردیم. در مسیر لیدر توضیحاتی را در مورد فرودگاه داد و پیاده شد. پس از یک ساعت و نیم ترافیک به فرودگاه رسیدیم. پرواز ساعت 11:15 به وقت تهران بود. از آسانسور بالا رفته پس از گرفتن کارت پرواز در کانتر ماهان و تحویل چمدان ها، گشتی در فرودگاه زدیم. شام و بستنی خورده و سوار هواپیما شدیم. خستگی بیش از حد سان وی و انتظار در فرودگاه باعث شد خیلی سریع در مالزی به خواب رفته و در ایران بیدار شویم. رانندگی از فرودگاه امام تا اصفهان و شروع یک روز کاری و درسی جدید بدون هیچ وقفه ای در انتظار ما بود.

.

*بهتر است هنگام سفر به مالزی اطلاعات زیر را بدانیم:

-کد تلفن مالزی: 60+

-دین اصلی: اسلام

-اختلاف زمانی با ایران: ساعت در مالزی 3:30 در نیمه دوم سال و 4:30 در نیمه اول سال از ایران جلوتر است.

-جمعیت: 32/8 میلیون نفر( طبق سرشماری 2019)

-گروه های قومی: 68/8درصد مالایی، 23/2درصد چینی، 8 درصد گروه های بومی دیگر

-امید به زندگی: 74/4 سال( طبق داده های سال 2018)

-پول رسمی: رینگت مالزی (MYR که به اختصار RM نوشته می شود)

-زبان رسمی: Bahasa Melaya (مالزیایی)

-زبان دوم: انگلیسی (اکثر مردم به زبان انگلیسی تسلط دارند، و انگلیسی زبان کار در دانشگاه ها، دفاتر دولتی و تجارت محسوب می شود)

-برخی از مناسبت های مهم: ماه رمضان، سال نو چینی و روز استقلال مالزی

سفر کردن، تنها تماشا کردن و عکس گرفتن نیست. تغییراتی است پایدار که در روح شما جاودان می ماند و شیوه زندگی شما پس از هر سفر را تغییر می دهد. در سفر به مالزی 5 درس بزرگ را یاد گرفتم:

  • نیازی نیست که بسیار پولدار باشید، تا بتوانید سفر کنید. مالزی کشور بسیار گرونی نیست، فقط کافیست هوشمندانه و با مطالعه و برنامه ریزی سفر کنید.
  • داشتن همسفر خوب مهم ترین بخش یک سفر است.
  • در سفر اهمیت ندارد که لیست تمام مکان های دیدنی مقصد را یک به یک تیک بزنیم، کافیست صبر کنیم، با آرامش از یک مکان به اندازه کافی لذت ببریم، تمام زوایا و بخش های آن را در حد نیاز تماشا و لمس کنیم و بعد به سراغ مکان بعدی بریم. مشاهده مردم محلی، فرهنگ، غذا، آداب و رسوم و برخوردشون را هرگز فراموش نکنید.
  • احترام گذاشتن به تنوع و تلفیق فرهنگ ها درس دیگری بود که از سفر به مالزی یاد گرفتم. مالزی ترکیب نژادها، فرهنگ ها و ادیان مختلف است که بدون هیچ تضاد و تعارضی در کنار یکدیگر به زیبایی زندگی می کنند. کنار آمدن و احترام به عقاید دیگران یاد گرفتنیست. دنیا آیینه رفتار ما با دیگران است.
  • دنیا به قدری بزرگ و پیچیده است، که من تنها یک نقطه خیلی خیلی ناچیز از این جهان بی پایانم.

 در سفرها بود که با خودم آشتی کردم. در سفرها به توانایی ها و ضعف های خودم پی بردم. در سفرها به زیبایی بی بدیل طبیعت بی مهابا دل سپردم و آموختم چیزهای کوچکی هست که شادمانی های بزرگ می آفرینند و مصایب بزرگی هست که من با تمام کوچکی ام، از پس آنها بر می آیم. در سفرها روحم چنان آغشته به تحسین و شگفتی شد که قادر باشم زخم های به یادگار مانده از آدم ها را فراموش کنم و آنها را همان طور که هستند بپذیرم و همان طور که هستند دوست داشته باشم. در سفرها به این درک رسیدم که حتی در رنج خداحافظی ها و در بغض لحظه های آخر، چه اندازه عشق و چه اندازه امید نهفته است.

در سفرها بود که با خودم پیمان بستم که همواره از صمیم قلب برای عزیزانم سه چیز را آرزو کنم:

"سلامتی، آرامش قلب و سفرهای فراوان"

با این متن زیبا از نیکی فیروزکوهی عزیز و با این سه آرزو از همراهی شما همسفران خوبم در لست سکند سپاسگزاری کرده و بی صبرانه مشتاق نظرات سازنده شما هستم، تا به یاری شما نواقص موجود در اولین سفرنامه را در سفرنامه های پیش رو جبران کنم.

پایان

آذر ماه 1397

 

نویسنده: ف.ا

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر