سفر به دلفین بزرگ خلیج فارس (جزیره قشم)

3.9
از 16 رای
تقویم ۱۴۰۳ لست‌سکند - جایگاه K - دسکتاپ
سفر به دلفین بزرگ خلیج فارس (جزیره قشم) + تصاویر

ما حدود ساعت 5:30 رسیدیم به شهر قشم و تور لیدرمون مسافرا رو یکی یکی در جلوی هتل هاشون پیاده کرد و رفت و ما هم یکراست رفتیم به اتاقمون و استراحت کردیم تا ساعت حدودا 7:30 عصر. بعد از این استراحت من تماس گرفتم با مسئول گشت های آژانس مسافرتیمون تا یک گشت برای بازدید از اماکن باقیمانده در روز آخر اقامتمون رزرو کنم که معلوم شد هیچ گشتی تنها برای بازدید از غار خربس، جزیره هنگام و شنای دلفین ها وجود نداره و اگر بخوایم از این اماکن بازدید کنیم باید یک گشت کامل بگیریم که خوب چون ما بقیه جاها رو قبلا دیده بودیم، از گرفتن گشت کامل منصرف شدیم و تصمیم گرفتیم که بازدید از این اماکن رو خودمون به تنهائی و بدون گشت انجام بدیم و بنابراین میموند تنها برنامه فردا یعنی روز ما قبل آخر اقامتمون در جزیره که مردد بودیم اون رو به پاساژ گردی و بازدید از مراکز خرید قشم اختصاص بدیم یا بریم جزیره هرمز. به همین دلیل هم من از مسئول گشت ها در مورد گشت های جزیره هرمز سوال کردم که ایشون گفت این گشت هم دایره، اما ساعت 7 صبح برگزار میشه و خوب چون اون ساعت برای ما خیلی زود بود و واقعا اذیت میشدیم، تصمیم گرفتیم که اگه شد خودمون بریم جزیره هرمز و اگه نشد، روز سوم رو به پاساژگردی در خود قشم اختصاص بدیم.

بعد ار اینکه از برنامه دو روز آیندمون تا حدودی خیالمون راحت شد، تصمیم گرفتیم به عنوان پیش درآمد برنامه احتمالی فردامون، یه سری به شهر قشم بزنیم و بازار قدیمی اون که در واقع قدیمی ترین بازار قشم هم هست و میشه گفت که بازار سنتی اونه. برای همین هم یه تاکسی از جلوی هتل گرفتیم و رفتیم یکراست به بازار قدیمی قشم.

 60.jpg

60- بازار قدیم قشم

این بازار در اصل برای تامین مایحتاج اولیه اهالی قشم شکل گرفته و بسیاری از کالاهایی که در بازارهای دیگه قشم به فروش میرسه در اینجا هم یافت میشه، اما با قیمت مناسبتر. کالاهایی مثل ساعت، پوشاک، لوازم خانگی و خصوصا کالاهای خاص مثل وسایل خیاطی و امثال اون در اینجا به راحتی پیدا میشه و کلا شما رو به یاد بازار تهران میندازه!

 61.jpg

 61- بازار قدیم قشم

ما بعد از گشتی که در بازار قدیم قشم زدیم و جاتون خالی یک بستنی سنتی هم در همون نزدیکی خوردیم، در حالیکه ساعت 8:30 شده بود، تصمیم گرفتیم برگردیم هتل و در رستوران اون قلیه ماهی که معروفترین غذای محلی جنوب کشور هست سفارش بدیم. بنابراین دوباره یه تاکسی گرفتیم و برگشتیم هتل و یکراست رفتیم به رستوران اون. در اونجا هم جاتون خالی دو تا قلیه ماهی سفارش دادیم با ترشی و سبزی و دوغ که بسیار هم غذای دلچسب و لذیذی بود و بعدشم برگشتیم به اتاقمون تا یه چایی بخوریم و بخوابیم تا آماده بشیم برای برنامه فردامون.

 

صبح روز سوم ما ساعت 7:30 از خواب بیدار شدیم و ساعت 8:30 رفتیم پائین برای صرف صبحانه و ساعت 9:30 هم از هتل زدیم بیرون تا بریم به اسکله شهید ذاکری شهر قشم که روبروی بازار قدیم قشم هم بود تا ببینیم آیا کشتی برای جزیره هرمز در ساعات دیگر روز هم هست یا خیر. برای رفتن به اسکله، ما یک تاکسی از بیرون هتل گرفتیم و در طول مسیر گپی با راننده زدیم و معلوم شد که او هم گشت جزیره قشم رو با ماشین خودش انجام میده و حاضره که روز آخر اقامت ما در قشم، صبح بیاد هتل دنبالمون و ما رو ببره به غار خربس، جزیره هنگام و شنای دلفین ها و آخرش هم ما رو ببره فرودگاه برای بازگشت به تهران به قیمت 130000 تومن. ما هم شماره موبایل او رو گرفتیم تا اگر برناممون قطعی شد باهاش تماس بگیریم. وقتی هم که رسیدیم به اسکله، متوجه شدیم تنها یک کشتی در ساعت 7 صبح و یک کشتی هم در ساعت 2 بعد از ظهر از جزیره قشم به جزیره هرمز وجود داره و ما اگر نخوایم صبح خیلی زود بریم جزیره هرمز، باید ساعت 10 صبح از طریق بندر عباس بریم که بنابراین منصرف شدیم و ترجیح دادیم که اون روز رو به پاساژگردی در شهر قشم اختصاص بدیم.

بنابراین دوباره رفتیم به بازار قدیم قشم و بعد از گشت مختصری در اونجا، تاکسی گرفتیم و رفتیم به چهار راه فلسطین در خیابان ولیعصر قشم که مراکز خرید اصلی شهر از اونجا به پائین قرار دارن. از چها راه فلسطین به سمت جنوب، مرکز خرید پردیس در سمت راست و مرکز خرید فردوسی در سمت چپ قرار داره و بعد از اونهم به ترتیب مرکز خرید ستاره قشم و مرکز خرید خلیج فارس تا برسیم به میدان گلها. از نظر من مراکز خرید همه مشابه هم هستن و فرق عمده ای با هم ندارن و برای همین هم ما این پاساژها رو به سرعت یکی بعد از دیگری بازدید میکردیم و میومدیم بیرون و البته چون اونموقع حدودای ظهر شده بود، تعدادی از فروشگاه ها هم در این مراکز خرید بسته بودن و در نتیجه خیلی هم خلوت بودن. از بین این چند مرکز خرید، مرکز خرید ستاره قشم کمی بزرگتر، جدیدتر و جالبتر از بقیه بود و برای همین هم ما وقت بیشتری رو در اونجا سپری کردیم و ضمنا یک موزه ژئوپارک هم در کنار اون بود که ما خیلی مایل به بازدید ازش بودیم، اما به ما گفتن که ساعت 5 بعد از ظهر باز میشه و بنابراین تصمیم گرفتیم برای بازدید از اون بعدا دوباره برگردیم. ضمنا چون کمی هم گرسنه شده بودیم، از یکی از رستوران های جلوی مرکز خرید فردوسی، جاتون خالی چند تا شاورما گرفتیم که یک غذای لبنانی هست و بسیار شبیه به کباب ترکی، اما پیچیده شده در نانی نازکتر از نان لواش و بسیار خوشمزه!

62.jpg 62- مرکز خرید پردیس (عکس شخصی نیست)

63.jpg 63- مرکز خرید فردوسی (عکس شخصی نیست)

64.jpg

64- مرکز خرید ستاره قشم {عکس شخصی نیست)

65.jpg

65- مرکز خرید خلیج فارس (عکس شخصی نیست)

ضمنا خیابان یا بلوار ولیعصر یکی از اصلی ترین خیابان های شهر قشم هست و بسیار هم عریض و زیباست و اگر کمی بیشتر بهش رسیدگی بشه، به راحتی قابل مقایسه با کیش و یا حتی دوبی میشه، هرچند که روزهائی که ما در قشم بودیم درست قبل از انتخابات مجلس یازدهم بود و برای همین هم پوسترهای تبلیغاتی کاندیداها در همه جای شهر دیده میشد و چهره شهر رو کمی نامرتب و زشت کرده بود!

66.jpg

66- بلوار ولیعصر قشم

خوب ما تا میدان گلها، یعنی تا اواسط بلوار ولیعصر آمده بودیم و باید مسیرمون رو به سمت پائین دامه میدادیم، اما در کنار خود میدان گلها هم یک مرکز خرید دیکه وجود داشت به اسم مرکز خرید الماس که به راحتی با مراکز خرید تهران و سایر شهرهای بزرگ کشور قابل مقایسه بود. مرکز خرید الماس، یک مرکز خرید بسیار بزرگ و نوساز در حاشیه میدان گلها هست که اکثر مغازه های اون هنوز به فروش نرسیده و فعلا در ابتدای راهه!

67.jpg

67- مرکز خرید الماس

68.jpg 68- داخل مرکزخرید الماس

روبروی مرکز خرید الماس در سمت دیگر خیابان هم بستنی حاجی بابا و نان تمشی قرار داره که هر دوی اونها بسیار معروفن و بعدا در بارشون بیشتر صحبت خواهم کرد. به هر حال ما بعد از گشتی در مرکز خرید الماس، به مسیرمون به سمت جنوب ادامه دادیم تا رسیدیم به میدان امام قلی خان که به نام سردار بزرگ شاه عباس کبیر و کسی که پرتغالی ها رو از جنوب ایران اخراج کرد نام گذاری شده و تندیس او هم در وسط میدان بر فراز ستون بزرگی نصب شده.

69.jpg 69- میدان امام قلی خان

در ادامه مسیر به سمت پائین میدان و به فاصله کوتاهی از اون هم اصلی ترین مرکز خرید شهر قشم قرار داره به نام سیتی سنتر 1 و 2 که بزرگترین، مجهزترین و زیباترین مرکز خرید دایر قشم در حال حاضر هست و از دو ساختمان مجزا تشکیل شده به نام های سیتی سنتر 1 و 2 که توسط یک تونل هوائی به هم مرتبط شدن و تقریبا هر کالایی در اونها پیدا میشه و دارای شهر بازی و انواع رستوران هم هست.

70.jpg 70- سیتی سنتر قشم

71.jpg 71- داخل سیتی سنتر قشم

72.jpg 72- تونل ارتباطی بین سیتی سنتر 1 و 2 قشم

ما بعد از گشت مفصلی که در سیتی سنتر 1 و 2 فشم زدیم، آمدیم بیرون تا در رستوران روباز جلوی سیتی سنتر چائی بخوریم و استراحتی بکنیم.

73.jpg 73- رستوران روباز بیرون مرکز خرید سیتی سنتر

کمی پائینتر از مرکز خرید سیتی سنتر هم مراکز تفریحی سینما دریا و پارک زیتون قرار داره که مردم قشم شبها به اونجا میرن و ما هم در برناممون بود که بعد از تاریکی هوا سری به اونجا بزنیم. به هر حال بعد از صرف چائی و استراحت کوتاهی، ما مسیر برگشت رو در پیش گرفتیم و برگشتیم به سمت میدان گلها. همونطور که قبلا اشاره کرده بودم، در ضلع غربی میدان گلها بستنی فروشی حاجی بابا قرار داره که در قشم بسیار معروفه و بنابراین ما هم تصمیم گرفتیم که بستنی اونجا رو امتحان کنیم و برای همین من یک بستنی سه اسکوپه و خانومم هم یک فالوده شیرازی گرفت و جاتون خالی نشستیم روی میز و صندلی هائی که بیرون رستوران چیده بودن و خوردیم و انصافا خیلی هم خوب بود و حسابی چسبید!

74.jpg

74- بستنی حاجی بابا

بعد از اونهم چون ساعت دیگه شده بود 6 عصر و موزه ژئوپارک کنار مرکز خرید ستاره قشم هم باز شده بود، ما حرکت کردیم به سمت موزه و با خرید بلیط 5000 تومنی اون وارد موزه شدیم.

75.jpg 75- موزه ژئوپارک قشم

موزه ژئوپارک قشم در واقع موزه ای است که به تاریخچه جزیره قشم از نظر زمین شناسی و همینطور گونه های گیاهی و جانوری موجود در اون میپردازه و خیلی جالب و دیدنیه. در این موزه زندگی انسانهای اولیه در جزیره قشم، غارهای نمکی اون، جنگل های حرا، اسکلت نهنگی که به ساحل افتاده بوده و همینطور نمونه تاکسیدرمی شده انواع آبزیان، پرندگان، خزندگان و پستانداران موجود در اون به نمایش دراومده.

76.jpg

76- انسانهای اولیه

77.jpg

 77- غارهای نمکی

78.jpg  78- جنگل های حرا

79.jpg  79- اسکلت نهنگ

80.jpg  80- انواع جانوران موجود در جزیره قشم

81.jpg

 81- انواع جانوران موجود در جزیره قشم

بعد از اتمام بازدید از موزه ژئوپارک و در حالیکه ساعت دیگه شده بود حدودای 6:45 عصر، ما تصمیم گرفتیم برگردیم هتل و استراحتی بکنیم تا بعد دوباره بزنیم بیرون برای شام. بنابراین چون راه زیادی تا هتل نبود، پیاده برگشتیم به هتل و یک ساعتی استراحت کردیم و بعدش در حالیکه داشتیم آماده میشدیم که از هتل بریم بیرون، از آژانس هواپیمائی با من تماس گرفتن و گفتن که پرواز برگشت ما که فردا ساعت 9 شب بود کنسل شده و ما باید با پرواز ساعت 2:20 بعد از ظهر برگریم. خوب طبیعی بود که ما خیلی ناراحت شدیم از شنیدن این خبر چون معنیش این بود که ما یک روز تقریبا کاملمون رو از دست میدادیم و از طرفی هم به خاطر برگشت با پرواز شب، ما پول بیشتری برای تورمون داده بودیم و به همین دلیل هم قبول نکردیم و اصرار کردیم که ما میخوایم با پرواز شب برگردیم ولو با یک ایرلاین دیگه باشه.

با توجه به اصرار ما، قرار شد موضوع رو با مدیریت آژانس مطرح کنن و نتیجه رو به ما اطلاع بدن. حدود یک ربع بعد هم دوباره از آژانس با من تماس گرفتن و گفتن که هیچ ایرلاین دیگه ای پرواز برگشت شب نداره، اما چون حق با ماست، مدیر آژانس موافقت کرده که ما یک شب اضافه در هتل بمونیم و با پرواز ساعت 14:20 روز 30 بهمن به جای 29 بهمن برگردیم تهران. خوب اینبار طبیعی بود که ما خیلی خوشحال شدیم از شنیدن این خبر چون معنیش این بود که میتونستیم یک روز اضافه در قشم بمونیم و بنابراین ضمن تشکر از مدیریت آژانس، قبول کردیم و اونها هم واچر هتل و بلیط جدید برگشت رو برای من فرستادن.

حالا با شنیدن این خبر و گرفتن انرژی مضاعف، از هتل زدیم بیرون و با گرفتن یک تاکسی یکراست رفتیم به سینما دریا در انتهای بلوار ولیعصر. در طول مسیر هم فکر کردیم که چون ما اکثر اماکن دیدنی قشم رو تا حالا دیدیم و چند مکان باقیمانده رو هم میتونیم روز آخر و قبل از پرواز ببینیم، بهتره این یک روز اضافه رو در جزیره هرمز بگذرونیم چون معلوم نیست دیگه به این زودیا بتونیم از اونجا دیدن کنیم.

سینما دریا یکی از مراکز تفریحی شهر قشم هستش کنار ساحل جنوبی شهر قشم که مردم قشم و مسافرینی که از شهرهای دیگه میان، شبها میان اونجا برای تفریح، وقت گذرونی و خوردن شام. وجه تسمیه این مکان هم اینه که لب ساحل تعدادی نیمکت رو به روی دریا گذاشته شده که مردم میتونن روی اونها نشسته و دریا رو در تاریکی شب تماشا کنن و به صدای امواج گوش بدن، انگار که رفتن سینما! البته اون موقع سال اونجا نسبتا خلوت بود و افراد زیادی در اونجا دیده نمیشدن.

82.jpg

82- سینما دریا (عکس شخصی نیست)

83.jpg 83- رستوران سینما دریا

ما بعد از گشتی در سینما دریا و تماشای دریا، پیاده راه افتادیم به سمت پارک زیتون که در کنار سینما دریا بود و بعد از چند دقیقه رسیدیم به اونجا. پارک زیتون هم یکی دیگه از مکان های تفریحی شهر قشم هست که مردم شبها میان به اونجا برای تفریح و وقت گذرونی و البته رستوران های بیشتری هم داره با ساحل شنی، شهر بازی و مرکز غواصی و به همین دلیل هم مردم بیشتری در اونجا دیده میشدن.

84.jpg 84- ساحل شنی پارک زیتون

85.jpg 85- پارک زیتون

ما چون از قبل تصمیم گرفته بودیم که شام نان تمشی بخوریم، در پارک زیتون شام نخوردیم و بعد از گشت کوتاهی در اونجا، یک تاکسی گرفتیم و رفتیم به میدان گلها در بلوار ولیعصر. همونطور که قبلا هم اشاره کرده بودم، در ضلع غربی میدان گلها و در کنار بستنی حاجی بابا، رستوران نان تمشی (خونده میشه توموشی) قرار داره که یکی از معروفترین رستوران های شهر قشم هست و مشتری زیادی هم داره.

86.jpg 86- رستوران نان تمشی

نان تمشی به نان محلی بسیار نازکی گفته میشه که روی اون زرده تخم مرغ و پنیر مالیده میشه و در تنور پخته میشه و بعد انواع سس رو بهش اضافه میکنن و با صبحانه و یا با آش رشته و عدسی و غیره میخورن و بعضی از انواع اون بسیار هم خوشمزه است. ما هم چند تا نان تمشی به قیمت هر عدد 5000 تومان با آش رشته و عدسی و نوشابه سفارش دادیم و جاتون خالی نشستیم همونجا خوردیم و خیلی هم چسبید.

87.jpg

87- نان تمشی (عکس شخصی نیست)

بعد از اونهم چون دیگه ساعت شده بود 10 شب، تاکسی گرفتیم اومدیم هتل تا یک چائی بخوریم و بخوابیم تا آماده بشیم برای برنامه فردامون که بازدید از جزیره زیبای هرمز بود.

 

صبح روز چهارم ساعت 8 از خواب بیدار شدیم و بعد از آماده شدن رفتیم رستوران برای صبحانه و ساعت 9:30 از هتل زدیم بیرون. از جلوی هتل هم یک تاکسی گرفتیم برای اسکله شهید ذاکری و حدود ساعت 9:45 رسیدیم به اسکله و یکراست رفتیم به باجه فروش بلیط کشتی برای بندر عباس چون میدونستیم که دیگه در اون ساعت مستقیم نمیتونیم بریم به جزیره هرمز. اونجا به ما گفتن که خودتون میتونین از دستگاه فروش بلیط داخل ساختمان و با استفاده از کارت بانکی بلیط مورد نظرتون رو بخرین و ما هم همین کارو کردیم و به راحتی و ظرف چند دقیقه دو تا بلیط به قیمت 20.000 تومن برای هر نفر به مقصد بندر عباس خریدیم و رفتیم روی اسکله تا سوار کشتی بشیم.

88.jpg

88- اسکله شهید ذاکری قشم

89.jpg

89- داخل کشتی

کشتی های مسافری بین جزیره قشم و بندر عباس و همینطور از اونجا به جزیره هرمز کشتی های خوب و راحتی بودن و برای سرگرمی مسافرین، تلویزیون هم در اونها نصب شده بود، هر چند که صدای موتور و البته صحبت مسافرین مانع از این میشد که شما چیزی بشنوید و تنها میتونستید تصاویر اونو مشاهده کنید! به هر حال کشتی با یک ساعت تاخیر جهت پر شدن تمام صندلی ها، بالاخره در ساعت 11 راه افتاد به سمت بندر عباس. سرعت این کشتی ها زیاد نیست و ما بایستی فاصله جزیره قشم تا بندر عباس رو در عرض نیم ساعت طی میکردیم، اما در وسطای راه سرعت کشتی انقدر کم شد که دیگه در جای خودش داشت درجا میزد و بعدش هم بوی سوختگی شدیدی داخل کابین پیچید و همه مسافرین رو نگران کرد!

کاپیتان کشتی و یکی از نفرات فنیش آمدن داخل کابین و درب کف کشتی رو باز کردن و اون نفر فنی رفت پائین توی موتورخونه و بعد از مدتی آمد بیرون و با کاپیتان صحبتی کرد و بعدشم کاپیتان رو به مسافرین کرد و گفت که یکی از موتورهای کشتی سوخته، اما جای نگرانی نیست و ما با همین یک عدد موتور باقیمانده هم میتونیم خودمون رو به بندر عباس برسونیم و بعدشم دوباره راه افتادیم و با سرعت کمتر ادامه مسیر دادیم به سمت بندر عباس و همین موضوع باعث شد که ما با نیم ساعت تاخیر، در ساعت 12 برسیم به اونجا.

90.jpg

90- اسکله شهید رجایی بندر عباس

91.jpg 91- اسکله شهید رجایی بندر عباس

به هر حال بعد از رسیدن به اسکله بندر عباس، ما سریعا رفتیم به سمت سالن فروش بلیط تا بلیط کشتی ساعت 12 به جزیره هرمز رو بخریم با این امید که شاید کشتی هنوز راه نیفتاده باشه و بعدشم به سرعت خودمون رو رسوندیم به اسکله دوباره، اما با کمال تاسف متوجه شدیم که اون کشتی پیش پای ما حرکت کرده و ما باید برای کشتی بعدی تا ساعت 12:30 بعد از ظهر منتظر بمونیم!

خوب چاره ای نبود و ما با نگرانی از اینکه ممکنه برای بازدید از جزیره هرمز وقت کم بیاریم، اون نیم ساعت رو روی نیمکت های اسکله به انتظار سپری کردیم تا کشتی بعدی رسید و شروع کرد به مسافرگیری و حدود 10 دقیقه هم برای مسافرگیری تلف شد و ما بالاخره ساعت 12:40 راه افتادیم به سمت جزیره هرمز و ساعت 1:15 هم رسیدیم به اونجا و پیاده شدیم.

92.jpg

92- اسکله جزیره هرمز

جزیره هرمز یک جزیره گنبدی نمکی به وسعت 42 کیلومتر مربع در شرق جزیره قشم و در فاصله 16 کیلومتری از بندر عباس هستش که به دلیل داشتن خاک های رنگارنگ زیبا و خصوصا خاک سرخ شهرت بسیاری داره و از جاذبه های گردشگری جنوب کشور و استان هرمزگان به حساب میاد و عده ای هم معتقدند که هر ایرانی باید حداقل یک بار در طول عمرش از این جزیره دیدن کنه که البته من خودم جزیره قشم رو هم به اون اضافه میکنم! ضمنا این جزیره نزدیک به 6000 نفر هم جمعیت داره، اما علیرغم جاذبه های فراوان گردشگری اون متاسفانه نقشه گردشگری قابل توجه و درخوری برای اون تا کنون تهیه نشده و تنها یک نقشه نه چندان کامل براش وجود داره که من براتون گذاشتم اینجا.

93.jpg

93- تنها نقشه گردشگری جزیره هرمز

ما بعد از خروج از اسکله و در حالی که داشتیم فکر میکردیم با چه وسیله ای به مکان های دیدنی جزیره هرمز بریم و از اونها بازدید کنیم، یک موتور سه چرخه، شبیه اونایی که توی سریال "به رنگ خاک" دیده بودیم و در واقع تاکسی های جزیره قشم به حساب میان جلوی ما توقف کرد و راننده اون به ما گفت که حاضره ما رو به قیمت 150.000 تومن دور جزیره بگردونه و در هر مکان دیدنی هم توقف کنه که با کمی چانه زنی، بالاخره به 120.000 تومن رضایت داد و ما هم سوار شدیم و راه افتادیم به سمت قلعه پرتغالی ها که نزدیکترین مکان دیدنی به اسکله بود. موقعی که رسیدیم به قلعه پرتغالی ها و قبل از رسیدن به درب ورودی اون، با یک بازارچه صنایع دستی بسیار جالب مواجه شدیم که انواع صنایع دستی جزایر هرمز و قشم رو عرضه میکرد و آدم میتونست یک ساعت تمام از وقت خودش رو در اونجا سپری کنه و با دست پر از اونجا خارج بشه، اما چون ما ترجیح میدادیم اول از قلعه بازدید کنیم، موقتا از راننده خداحافظی کردیم و راهی قلعه شدیم.

94.jpg 94- موتور سه چرخه های جزیره هرمز

95.jpg 95- بازارچه صنایع دستی قلعه پرتغالی ها

قلعه پرتغالی های جزیره هرمز، بزرگترین قلعه پرتغالی ها در خلیج فارس و در واقع قلعه فرماندهی اونها بوده که به دستور آلفونسو آلبوکرک، دریانورد معروف پرتغالی در سال 1507 میلادی ساخته شده. این قلعه بعد از فتح قلعه پرتغالی های جزیره قشم توسط امام قلی خان، با همکاری ناوگان انگلیسی مستقر در خلیج فارس و به فرماندهی امام قلی خان در سال 1622 میلادی مورد حمله دوجانبه قرار میگیره و فتح میشه و به این ترتیب به حضور پرتغالی ها در جزایر جنوبی ایران برای همیشه خاتمه داده میشه.

به هر حال ما با پرداخت ورودی 10.000 تومنی اون وارد این قلعه شدیم و با حیاط وسیع و قرمز رنگ اون روبرو شدیم. این قلعه دارای کلیسا، آب انبار بزرگ، اتاق فرماندهی و انبار مهمات بوده و در ساخت اون از قطعات مرجانی موجود در جزیره هرمز و همینطور سنگ به عنوان مصالح ساختمانی استفاده شده و دید بسیار خوبی روی تنگه هرمز داره.

96.jpg

96- قلعه پرتغالی های جزیره هرمز

97.jpg 97- قلعه پرتغالی های جزیره هرمز

98.jpg  98- آب انبار قلعه پرتغالی ها

99.jpg

99- کلیسای قلعه پرتغالی ها

100.jpg 100- توپهای قلعه پرتغالی ها

ما بعد از اتمام بازدید از قلعه برگشتیم به بازار صنایع دستی و چند تا از انواع صنایع دستی زیبای اونجا و از جمله شیشه های حاوی خاک رنگارنگ این جزیره زیبا رو خریداری کردیم و بعدشم سوار موتور سه چرخه که منتظر ما بود شدیم و قرار شد که دور جزیره بچرخیم و مکان های دیدنی رو یکی بعد از دیگری ببینیم و بنابر این راه افتادیم به سمت مقصد بعدی در این مسیر.

مکان بعدی محلی بود به نام دره نمک زعفرانی. وجه تسمیه این نام هم این بود که رسوبات نمک موجود در محل با گوگرد مایعی که از کوه های اطراف به اونجا سرازیر میشه ترکیب شده و رنگ زعفرانی زیبائی به خودش میگیره!

101.jpg

101- دره نمک زعفرانی

بعد از بازدید از این مکان حرکت کردیم به سمت ساحل لاکپشت ها. ساحل لاکپشت ها ساحل بسیار زیبائی است که لاکپشت ها در اونجا تخم ریزی میکنن و برای تماشای اون شما رو میبرن به صخره های مشرف به ساحل که در اونجا هم میتونین ساحل لاکپشت ها رو تماشا کنین و هم دید بسیار خوبی روی دریا داشته باشین و کلا منظره بسیار زیبائی داره.

102.jpg 102- ساحل لاکپشت ها

103.jpg 103- منظره دریا از ساحل لاکپشت ها

یک فیلم هم از این مکان گذاشتم اینجا براتون که امیدوارم از دیدنش لذت ببرید.

104- فیلم ساحل لاکپشت ها

بعد از ساحل لاکپشت ها رفتیم به سمت خاک سرخ و ساحل نقره ای. خاک سرخ یکی از عوامل شهرت جزیره هرمز هستش که به وفور در این جزیره یافت میشه چرا که از جزیره هرمز به عنوان یکی از معادن بزرگ خاک سرخ جهان یاد میشه و سرخی اونهم ناشی از عنصر اکسید آهن هستش که در بیش از 70% خاک این جزیره وجود داره و جالبتر اینکه خوراکی هم هست و مردم محلی از اون در طبخ غذا و همینطور تهیه ترشی و مربا استفاده میکنن!

105.jpg

105- خاک سرخ

106.jpg

106- خاک سرخ

رنگ خاک این منطقه همچنین باعث شده که رنگ آب دریا در برخی نقاط ساحل به دلیل حل کردن خاک محل و ترکیب با اون، رنگ قرمز به خودش بگیره! ضمنا در پائین خاک سرخ، ساحل زیبائی هم وجود داره به رنگ نقره ای که به ساحل نقره ای مشهوره و رنگ نقره ای اونهم به دلیل وجود ذرات سنگ آهن در اونه که مغناطیسی هستن و در اثر تابش نور آفتاب میدرخشن!

107.jpg 107- ساحل نقره ای

108.jpg

108- سنگ های حاوی ذرات سنگ آهن که در اثر تابش آفتاب میدرخشن

بعد از خاک سرخ و ساحل نقره ای رفتیم به سمت دره تندیس ها. دره تندیس ها به دره ای اطلاق میشه که کوه های موجود در اون اشکال جالبی رو بوجود آوردن که مانند تندیس حیوانات مختلف هستش، مثل تندیس عقاب، اژدها و غیره! و البته منظره بسیار زیبایی هم از دریا در انتهای اون وجود داره که بعضی عروس و دامادها میان اونجا برای گرفتن عکس یادگاری!

109.jpg 109- دره تندیس ها (تندیس عقاب)

110.jpg

 110- دره تندیس ها (تندیس اژدها)

111.jpg  111- دره تندیس ها (منظره دریا)

بعد از دره تندیس ها، نوبت رسید به دره رنگین کمان که کمی جلوتر بود و بسیار دیدنی. البته آنچه شما در این محل به عینه مشاهده میکنید با آنچه در تبلیغات گشت ها برای جزیره هرمز دیده میشه بسیار تفاوت داره و عکس های موجود در تبلیغات بسیار فریبنده و اغوا کننده هستن و شما رو تشویق به بازدید از جزیره هرمز میکنن، در حالیکه واقعیت با اون عکسها تفاوت زیادی داره! 

112.jpg

112- دره رنگین کمان در تبلیغات (عکس شخصی نیست)

با این حال بازدید از این مکان خالی از لطف نیست چرا که این امکان رو به شما میده تا رنگ های بسیار متنوع خاک جزیره هرمز رو که ناشی از وجود املاح معدنی و کانی های گوناگون در این جزیره هست بطور یکجا در این مکان ببینید و روشن بشه براتون که خاک های رنگارنگی که در بطری های سوغاتی ریخته میشه از کجا اومده!

113.jpg

 113- دره رنگین کمان در واقعیت

114.jpg

114- دره رنگین کمان در واقعیت

بعد از دره رنگین کمان راهی غار نمکی شدیم که در مسیر ما به سمت فرش خاکی قرار داشت و بنابراین مدت کوتاهی هم در اونجا توقف کردیم تا از این غار جالب دبدن کنیم. در جزیره هرمز چند غار نمکی وجود داره که یکی از اونها همین غار نزدیک به فرش خاکی است. این غار مثل اکثر غارها دهانه ورودی گشادی داره، اما هر چه بیشتر در داخل اون پیش میرید، دهانه اون تنگتر میشه تا جایی که دیگه نمیتونید ایستاده و یا حتی نشسته در اون قدم بردارید و ناچار به بازگشت هستید!

البته در خود جزیره قشم هم یک غار نمکی بزرگ وجود داره که بعضی از گشت ها مسافرین رو به دیدن اونجا میبرن، اما در برنامه گشت ما نبود و ما هم خیلی پیگیر بازدید از اون نشدیم.

115.jpg 115- ورودی غار نمکی

116.jpg

116- داخل غار نمکی

بعد از غار نمکی هم ادامه مسیر دادیم به سمت فرش خاکی که باز هم یکی از جاذبه های اصلی جزیره هرمز هست و تبلیغات زیادی هم براش میشه، اما متاسفانه تصاویری که در تبلیغات دیده میشه با آنچه در واقعیت به چشم میخوره تفاوت فاحشی داره و شما رو به کلی نا امید میکنه!

واقعیت قضیه اینه که از سال 1387 به بعد هر سال تعدادی از هنرمندان در فصل پائیز یا زمستان به جزیره هرمز آمدن و به مدت 6 سال با استفاده از خاک های رنگارنگ اون فرشهای زیبا در کنار ساحل خلق کردن و تصاویری که در تبلیغات جزیره قشم دیده میشه مربوط به همون سالهاست، اما چند سالیه که این کار متوقف شده و فرشهای خاکی ترسیم شده هم در اثر بارش باران و یا وزش باد و امواج دریا از بین رفتن و در نتیجه امروزه شما چیزی جز یک سایه کمرنگ از اونها نمیبینید!

117.jpg  117- فرش خاکی در تبلیغات (عکس شخصی نیست)

118.jpg

118- فرش خاکی در واقعیت

البته در نزدیکی محل فرش خاکی کلبه هائی هم ساخته شده برای اقامت مسافرینی که برای دیدن فرش خاکی به اینجا میان که با توجه به متوقف شدن فعالیت هنرمندان در سالهای اخیر برای خلق فرش های خاکی جدید، به نظر میرسه که این کلبه ها هم مشتری زیادی نداشته و از رونق افتاده باشن!

119.jpg

 119- کلبه های ساخته شده برای مسافرین در کنار فرش خاکی

روبروی محل فرش خاکی و در سمت دیگر جاده هم دریاچه بسیار زیبائی وجود داره که بسیار دیدنیه و عروس و دامادهای بسیاری هم میان اونجا برای گرفتن عکس یادگاری!

120.jpg 120- دریاچه روبروی فرش خاکی و عروس و داماد کنار آن

بعد از دیدن سایه فرش خاکی و دریاچه روبروی اون راهی آخرین مکان دیدنی جزیره هرمز شدیم به نام الهه نمک فیروزه ای، اما در طول مسیر موقعی که داشتیم از کنار دشت آهوان رد میشدیم، یک آهوی زیبا که مشغول چرا در کنار جاده بود توجه ما رو به خودش جلب کرد و برای همین توقف کردیم تا عکسی به عنوان یادگاری ازش بگیریم.

121.jpg

 121- آهوی کنار جاده

و اما آخرین مکان گشت ما در جزیره هرمز محلی بود به نام الهه نمک فیروزه ای که در واقع اشاره به کوهی داره تشکیل شده از بلورهای نمک و خاک سرخ و سنگ های فیروزه که ترکیب چشم نوازی رو بوجود آوردن و در گذشته غاری هم در این مکان وجود داشته به همین نام که گویا ریزش کرده، اما به همین شکل موجود هم بسیار جالب و دیدنیه خصوصا که الهه نمک در مجاورت دره ای قرار داره به نام دره سکوت که سکوت آرامش بخش و بسیار دلپذیری در اونجا احساس میشه.

122.jpg

122- الهه نمک

123.jpg

123- سنگ فیروزه در الهه نمک

124.jpg 124- دره سکوت

بعد از بازدید از الهه نمک فیروزه ای و درحالی که ساعت دیگه شده بود 5:30 بعد از ظهر و هوا دیکه داشت یواش یواش تاریک میشد، ما با موتور سه چرخمون برگشتیم به اسکله جزیره هرمز که فاصله زیادی با الهه نمک فیروزه ای نداشت و بعد از پرداخت هزینه گشتمون به راننده موتور سه چرخه و تشکر و خداحافظی با او، رفتیم به دفتر فروش بلیط تا دو تا بلیط برگشت بخریم برای بندر عباس و به این ترتیب ما در ظرف چهار ساعت و نیم تونستیم تقریبا تمام دیدنی های جزیره هرمز رو ببینیم!

بلیط برگشت هم مثل بلیط رفت نفری 15000 تومن بود و ما بعد از خرید بلیط و در حالی که قدم زنان به سمت اسکله میرفتیم، توقف کوتاهی هم جلوی فروشندگان صنایع دستی اونجا کردیم و بعد از خرید مختصری و در حالیکه هوا دیگه تاریک شده بود، به سرعت حرکت کردیم به سمت اسکله. ما وقتی رسیدیم به اسکله ساعت 6 بود و انتظار داشتیم کشتی بعدی آماده مسافرگیری و حرکت به سمت بندر عباس باشه، اما با کمال تاسف و ناباوری متوجه شدیم که کشتی قبلی مدتی پیش حرکت کرده و ما باید تا ساعت 7 منتظر کشتی بعدی بمونیم.

به هر حال کشتی بعدی ساعت 6:45 پهلو گرفت و شروع کرد به مسافرگیری و بالاخره در ساعت 7:15 راه افتاد به سمت بندر عباس و ساعت 8 شب رسید به اونجا. در اونجا هم ما بلیط برگشت به جزیره هرمز رو به همون قیمت نفری 20.000 تومن خریدیم و دیدیم خوشبختانه کشتی توی اسکله در حال مسافرگیری هستش و بنابراین سوار شدیم و کشتی ساعت 8:30 حرکت کرد به سمت قشم و ما ساعت 9:15 رسیدیم به جزیره قشم.

125.jpg

125- اسکله جزیره هرمز در شب

بعد از رسیدن به قشم، ما از اسکله یک تاکسی گرفتیم برای هتل اما قبل از رسیدن به هتل، جلوی یک رستوران پیاده شدیم و بعد از خرید چند تا شاورما با نوشابه پیاده رقتیم به سمت هتل تا اونجا هم شام بخوریم و هم یک چایی و بعدشم چمدونمون رو ببندیم و بخوابیم تا آماده بشیم برای روز آخر اقامتمون در جزیره قشم و برگشت به تهران. ضمنا یک تماس هم گرفتیم با راننده تاکسی که دو روز قبل باهاش آشنا شده بودیم و ازش خواستیم که فردا صبح ساعت 8:30 بیاد جلوی هتل دنبال ما تا باهاش بریم به دیدن جزیره هنگام و شنای دلفین ها.

 

صبح روز پنجم ساعت 7:15 رفتیم پائین برای صبحانه و ساعت 8:30 هم اتاقمون رو تحویل دادیم و با چمدونمون آمدیم بیرون هتل. تاکسی هم به موقع آمد و مارو سوار کرد و راه افتادیم به سمت خارج شهر. در طول مسیر چون از کنار غار خربس رد میشدیم، از راننده خواستیم اونجا توقف کنه تا ببینیم باز شده یا نه و او هم جلوی غار خربس توقف کرد و ما پیاده شدیم، اما دیدیم که درهای اون بسته است و غار هنوز باز نشده، اما میشه از فاصله دور از اون عکس گرفت و بنابراین ما هم چند تا عکس از پشت در نرده ای اون ازش گرفتیم.

غار خربس که در فاصله 15 کیلومتری شهر قشم قرار داره، غاری دست کند هستش که از نوعی معماری صخره ای برخورداره و گفته میشه که در عهد باستان نیایشگاه پیروان مهرپرستی و یا پرستشگاه آناهیتا، الهه آب و باروری زمین بوده.

126.jpg 126- غار خربس

127.jpg

 127- غار خربس

به هر حال و به ناچار ما به همین حد اکتفا کردیم و راه افتادیم به سمت محل شنای دلفین ها. در طول مسیر باز هم چون از جلوی جزایر ناز هم رد میشدیم، راننده پیشنهاد کرد که مدت کوتاهی توقف کنه تا ما بازدید کوتاهی از اونجا داشته باشیم و ما هم با اینکه قبلا بازدید کاملی از این جزایر در زمان جزر دریا داشتیم، پیشنهاد او رو پذیرفتیم چرا که در این نوبت آب دریا در حالت مد قرار داشت و به همین دلیل آب بالا آمده بود و ارتباط بین جزایر ناز با خاک اصلی رو قطع کرده بود و خوب تماشای جزایر ناز از خاک اصلی در این حالت هم بسیار جالب و هیجان انگیز بود و منو مدام به یاد سریال پایتخت و زیر آب رفتن ماشین ناخدا مینداخت!

128.jpg 128- جزایر ناز در حالت مد دریا

بعد از جزایر ناز ادامه مسیر دادیم به سمت اسکله کندالو در حدودا 70 کیلومتری شهر قشم و در ساعت 9:45 رسیدیم به اونجا. اسکله کندالو محلی است که از اونجا با قایق میشه رفت به جزیره هنگام و همینطور تماشای شنای دلفین ها.

129.jpg

129- اسکله کندالو

ما در اسکله با راننده موقتا خداحافظی کردیم و رفتیم به سمت باجه فروش بلیط و دو عدد بلیط گشت جزیره هنگام، آکواریوم طبیعی و شنای دلفین ها به قیمت 28000 تومن برای هر نفر خریدیم و رفتیم کنار اسکله تا سوار یکی از قایق های آماده برای مسافرگیری بشیم. جمعیت زیادی اونروز آمده بود اونجا چون خوشبختانه هوا خوب شده بود و دریا دیگه طوفانی نبود و مردم هم به همین دلیل آمده بودن برای تماشای دلفین ها. به هر حال نوبت به ما که رسید، ما رو سوار قایقی کردن که بقیه مسافرینش همگی اعضای یک خانواده یزدی بودن که با لهجه شیرین یزدی صحبت میکردن و بسیار هم خونگرم بودن و حضور اونها در کنار ما در قایق باعث شد تا در گشت اونروز بیشتر به ما خوش بگذره.

130.jpg

130- ماهی های کنار اسکله که آمده بودن برای گرفتن غذا از دست مسافرین

به هر حال بعد از سوار شدن همه مسافرین، قایق ران به همه جلیقه نجات داد تا بپوشن و بعدشم راه افتاد و رفت به سمت جزیره هنگام، اما در جزیره توقف نکرد و مسیر پشت جزیره رو در پیش گرفت و در طول مسیر هم که بسیار زیبا بود و مفرح، مرغان دریایی کنار قایق ما پرواز میکردن و یک سکوی نفتی هم در همون نزدیکی بود که ما میتونستیم به راحتی اونو ببینیم.

131.jpg 131- پرواز مرغان دریایی در کنار قایق

132.jpg  132- سکوی نفتی

علاوه بر قایق ما، قایق های دیگه ای هم بودن در اطراف ما که اونا هم مسافرینشون رو آورده بودن برای تماشای شنای دلفین ها و بعد از طی مسافتی در جنوب جزیره هنگام، همه قایق ها شروع کردن به گشت زنی در یک محدوده خاص که گویا محل شنای دلفین ها بود و به مسافرینشون گفته بودن که حواسشون به آبهای اطراف باشه!

133.jpg 133- سایر قایق ها

مسافرین قایق ما هم بی صبرانه در انتظار تماشای دلفین ها بودن و دل تو دل هیچکس نبود. همه به دقت به آبهای اطراف قایق نگاه میکردن تا مبادا چیزی رو از دست بدن و به مجرد دیدن تکانی در آب، یکی فریاد میزد اومدن، اونجان و همه برمیگشتن به اون سمت، اما خبری از دلفین ها نبود و گاهی هم بعضی از همسفرای یزدی ما از روی شیطنت آدرس غلط به بقیه میدادن و همه رو سر کار میگذاشتن! اما با اینحال سر و کله دلفین ها در گله های چند نفره یواش یواش پیدا شد و همه رو غرق در شور و هیجان کرد و همه گوشی به دست شروع کردن به عکس و فیلم گرفتن از اونا!

134.jpg

134- شنای دلفین ها در کنار قایق

135.jpg  135- شنای دلفین ها در کنار قایق

واقعا که تماشای شنای دلفین ها در آبهای آزاد در یک روز دل انگیز و هوای عالی بسیار لذت بخش و نشاط آور بود و به جرات میتونم بگم که یکی از شیرین ترین خاطرات سفر ما به جزیره قشم بود. من فیلمی هم از شنای دلفین ها برتون گذاشتم اینجا که امیدوارم از دیدنش لذت ببرید.

 136- فیلم شنای دلفین ها

بعد از تماشای شنای دلفین ها، قایق ما رو برد به ساحل شنی جزیره هنگام تا گشتی در ساحل بزنیم و در صورت تمایل، از صنایع دستی  اونجا خرید کنیم. جزیره هنگام جزیره ای است مسکونی در جنوب جزیره قشم به وسعت 50 کیلومتر مربع که  حدود 2.500 نفر جمعیت داره و شغل اکثر ساکنینش هم صیادیه. غیر از جزایر هرمز و هنگام، جزیره دیگری هم در جنوب جزیره قشم وجود داره به نام جزیره لارک که البته چون هیچگونه جاذبه توریستی نداره، معمولا گشتی هم براش وجود نداره.

137.jpg

137- ساحل جزیره هنگام

بعد از پیاده شدن از قایق، ما یکراست رفتیم به سراغ غرفه های فروش صنایع دستی که تقریبا سرتا سر ساحل رو پوشونده بودن و بعد از کمی گشت و گذار در اونجا، تعدادی صنایع دستی شامل کیسه های پر از انواع صدف و گوش ماهی رنگارنک و زیبا خریدیم و بعدشم برگشتیم به قایق و بعد از آمدن بقیه مسافرین، قایق حرکت کرد به سمت آکواریوم طبیعی. آکواریوم طبیعی به بخشی از ساحل سنگی جزیره هنگام اطلاق میشه که انواع ماهی های آکواریومی زیبا و رنگارنگ در آب های بسیار شفاف و زلال اون شنا میکنن و شما از توی قایق به راحتی میتونین اونا رو تماشا کنین!

138.jpg

138- آکواریوم طبیعی

139.jpg

139- آکواریوم طبیعی

بعد از تماشای آکواریوم طبیعی هم قایق ما رو برگردوند به اسکله کندالو و ما هم بعد از خداحافظی با خانواده یزدی، در حالیکه ساعت دیگه شده بود 11:40 رفتیم پیش ماشین گشتمون تا سوار شیم و حرکت کنیم به سمت فرودگاه. فرودگاه خوشبختانه از اسکله فاصله زیادی نداشت و ما ساعت 12 رسیدیم به اونجا و بعد از پرداخت هزینه گشتمون به راننده، ازش خداحافظی کردیم و رفتیم داخل ترمینال خروجی فرودگاه.

140.jpg  140- فرودگاه قشم و ترمینال پروازهای خروجی اون

پرواز برگشت ما به تهران ساعت 14:40 بود و بنابراین ما فرصت کافی داشتیم تا زمان پروازمون و به همین دلیل هم بعد از عبور از بازرسی و انجام چک این، رفتیم داخل سالن ترانزیت و ضمن گشتی در فروشگاه های سالن ترانزیت و خرید نوعی حلوا ارده محلی و غیره به عنوان سوغاتی، نشستیم داخل سالن تا نوبت پرواز ما بشه و در عین حال ضمن مرور سریع خاطرات چند روز گذشته، خیلی خوشحال بودیم از اینکه سفر بسیار خاطره انگیز و لذت بخشی داشتیم و تونستیم به همه اهداف سفرمون برسیم و علاوه بر اون، با یک روز اضافه ای که بهمون تعلق گرفت تونستیم جزیره زیبای هرمز رو هم ببینیم و از این نظر هم بسیار راضی بودیم از سفرمون.

اینو هم اضافه کنم که حالا که به عقب نگاه میکنم، فکر میکنم چقدر خوب شد که ما در اون زمان خاص سفر به قشم رو انجام دادیم چرا که بعد از اون علاوه بر گرم شدن تدریجی هوا، کرونا هم در ایران شیوع پیدا کرد و سفرها متوقف شد و ما اگر در اون زمان به سفر نمیرفتیم، معلوم نبود کی دوباره بتونیم بریم سفر و بنابراین از این بابت هم خوشبختانه بخت با ما یار بود!

امیدوارم ویروس کرونا در همه جای جهان و از جمله کشور عزیزمون ایران بزودی ریشه کن بشه و مردم بتونن دوباره با فراغ بال به سفر برن و خاطرات خوش و به یاد ماندنی برای خودشون رقم بزنن. به امید اون روز، خدانگهدار

جدول هزینه ها.jpg

 

نویسنده: بهزاد حصاریها

 

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر