سیری در بهشت آباد (سفرنامه چهارمحال و بختیاری)

4.3
از 27 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
سیری در بهشت آباد + تصاویر

از حدود 10 روز قبل از نوروز 99 تا اواسط فروردین بطور کامل یک قرنطینه واقعی را در خانه تجربه کردیم. آنقدر از آدمها دور بودیم که دیدنِ هر رهگذری در کوچه هم پس از این مدت برای ما اوج خوشحالی بود. با گذر زمان، کمی تب و تابِ کرونا کمتر شد، مردم خسته شدند و کار و زندگی انگار کمی روال معمول خودش را گرفته بود.

دلمان کمی هوای آزاد میخواست و طبیعت. دلمان برای دیدار دوستان و آشنایان تنگ شده بود...

خانواده همسرم در شهر سامان، در 80 کیلومتری اصفهان زندگی میکنند و پیشتر حداقل ماهی یکبار به این دیار میرفتیم و حس و حال سفر را در کنار دیدار از اقوام در خود زنده میکردیم.

به بهانه دیدار از پدر و مادر همسرم، یک گردش یک روزه به یکی مناطق چهارمحال و بختیاری رو چیدیم و با رعایت تمام مسائل بهداشتی و البته با کمی ترس اولین گشت و گذار پَساکرونایی رو برنامه ریزی کردیم.

 

صبحِ یکی از پنجشنبه های اردیبهشت با کمی سرچ در اینترنت تصمیم گرفتیم نیم روزی را در بهشت آبادِ اردل سر کنیم.

در شمال شهر اردل و در دامنه های رشته کوه جهان بین رودخانه معروف میزدج جاری است که از شعب اصلی کارون می باشد. این رودخانه در مسیر خود آبشارهای سالدران و بهشت آباد را در منطقه ای به همین نام پدید می آورد. بهشت آباد در فاصله هفت کیلومتری شمال شرق اردل واقع شده و به راستی که نام زیبنده ای دارد. این آبشارها از زیباترین مناظر کوهستانی منطقه هستند. روستای بهشت آباد درفاصله 5 کیلومتری شهرستان اردل و 70 کیلومتری شهرکرد مرکز استان چهارمحال و بختیاری قراردارد. روستای بهشت آباد علاوه بر رودخانه، آبشارها و پوشش گیاهی زیبایش دارای بناهای تاریخی می باشد که می توان به پل قدیمی بهشت آباد و تپه بهشت آباد اشاره کرد.

                                                                         تصویر 1 : موقعیت جغرافیایی روستای بهشت آباد

01.jpg

 

البته هدف گردشگری ما در واقع آبشارهای بهشت آباد واقع در منطقه ای معروف به باغ رستم در قسمت شرقی روستا می باشد. از اصفهان یکسره به راه افتادیم و خودمان را به اردل رساندیم. برای این کار که حدود 170 کیلومتر طی مسیر است بعد از گذر از تونلِ اصفهان شهرکرد و در اولین میدان شهرکرد که در میانِ آن پارک تهلیجان هم واقع شده باید به سمت چپ و شهر کیان بروید، سپس از کنارِ شهر هفشجان گذشته و بعد از روستای خراجی به یک دوراهی میرسید که مقصدِ ما در سمت راست واقع شده.

مسیر سمت چپ به تالاب چغاخور و بلداجی می رسد. فاصله کم تا تالاب چغاخور ما را وسوسه کرد تا برای چندمین بار به دیدارش برویم.

تصویر 2 و 3 : نمایی از تالاب چغاخور

02.jpg

 

03.jpg

تالاب چغاخور را همیشه شلوغ و پر از ماهیگیر دیده بودم اما این بار آرام برای خودش آرمیده بود. در مقایسه با سال گذشته نسبتاً آب خوبی هم وجود داشت.

 

در مورد تالاب چغاخور بد نیست بدانید که :

((تالاب بین المللی و زیبای چغاخور با مساحتی حدود 2300 هکتار در دامنه ارتفاعات برآفتاب در شمال و کلار در جنوب نزدیکی شهر بلداجی از توابع بروجن قرار دارد. آب و هواى تالاب چغاخور متاثر از چهار نوع توده هوا شامل توده هاى هواى قطبى و پرفشار از سمت اروپا، توده هاى هواى مدیترانه اى، توده هاى هواى قطبى از شمال کشور و توده هاى هواى حاره بحرى است. اعتدال هوا در تابستان یکى از جذابیت هاى تفریحى این ناحیه است. منابع آبى تالاب عمدتاً از طریق نزولات جوى و چشمه هاى حاشیه کوه کلار تامین مى شود.

پوشش گیاهى تالاب را گونه هاى حاشیه اى، نم پسند، شناور و غوطه ور تشکیل مى دهند که از آن جمله مى توان بید، مرغ جگن، پتامژتون، پلى گونیوم و ساز را نام برد. این تالاب با 58 گونه گیاهی و آبزیان از اهمیت زیست محیطی بالایی برخوردار بوده و در فصل تابستان حاشیه آن به یک دهکده سیاحتی گردشگران تبدیل می شود.

فضای وسیع و هوای لطیف و چشم اندازهای بدیع همراه با آواز و پرواز پرندگان مهاجر و بومی این تالاب را در ردیف یکی از کانونهای مهم جذب گردشگری در ولایت قرار داده است. از پاییز تا بهار هر سال هزاران پرنده بومی و مهاجر در این تالاب به سر می‌برند و تخم‌گذاری می‌کنند. از انواع پرندگان دائمی یا مهاجری که در این تالاب شناسایی شده‌اند می‌توان به انواع مرغابی سانان، غاز و اردک، آنقوت، چنگر و انواع حواصیل، لک لک سفید، کشیم، باکلان، فلامینگو، شکارى ها، پلوه، حواصیل، اکراس، قو، سلیم و کاکایى ها و خروس کولی اشاره کرد.

ماهی های تالاب عبارتند از ماهی کپور، گامبوزیاد (ماهی گورخری)، زرده پر، عروس، فیتوفاک، آمور و شیرماهی اشاره کرد. فصل بهار و تابستان بهترین زمان بازدید از تالاب است همچنین فصل زمستان و یخ بستن تالاب نیز زیبایی بی نظیری دارد و این زیبایی ها سالانه گردشگرانی را به این مکانها می کشاند.))

 

خلاصه که کمی از وقت خود را به پیاده روی در کنار تالاب گذراندیم و مسابقه پرتاب سنگ گذاشتیم که بنا به مصلحت، دخترم که کوچکترین عضو خانواده است همیشه برنده میشد!

با بازگشت به جاده و طی مسیر چند کیلومتری، پس از یک دوراهی به سمت چپ رفته و بعد از گذر از دو تالاب سولقان غربی و شرقی، به ابتدای فرعی اردل رسیدیم .

پس از خروج از اردل در جاده ای که به سمت کاج و رستم آباد می رود و بلافاصله بعد از گذر از رودخانه یک جاده فرعیِ خاکی با شیب زیاد هست که هیچ تابلویی هم ندارد و تنها نشان آن تابلوی اقامتگاه دژگرد است که در سمت مخالف شما نصب شده.

تصویر  4 : مسیر فرعی منتهی به آبشار بهشت آباد

004.jpg

 

در منطقه آبشارِ بهشت آباد که به باغ رستم معروف است بجز سایتهای پرورش ماهی چیز دیگری گیرتان نمی آید پس حتما قبل از خروج از اردل هر چه نیاز دارید تهیه کنید. به همین دلیل ما هم در اردل از یک طباخی که فقط دمپخت می پزد چهار دست برنج گرفتیم و چقدر که خوشمزه بود و در شهر هم از هر که بپرسید آدرسش را بلد است.

تصاویر 5 تا 14 : محدوده باغ رستمِ بهشت آباد

05.jpg

 

06.jpg

 

07.jpg

 

08.jpg

 

09.jpg

 

10.jpg

 

11.jpg

 

12.jpg

 

13.jpg

 

14.jpg

 

پس از رسیدن به مقصد و پهن کردن بساط از کنار رود مسیری را از روی تکه سنگها پیدا کردیم تا ما را به روبروی آبشار برساند.

 تصاویر 15 تا 17 : آبشار بهشت آباد

15.jpg

 

16.jpg

 

17.jpg

 

 یک نکته لازم به توضیح است که فشار آب زیاد بوده و بسیار سرد هم هست و اگر مسیری نیافتید به رفتن اسرار نکنید، چون بسته به ارتفاع آب در فصول مختلف ممکن است این امر راحتی و سختی متفاوتی داشته باشد. پسرم آرش دمپائی اش را از دست داد و نزدیک بود من هم موبایلم رو به آب بسپارم که به خیر گذشت.

تصویر 18 : آرش  و طی مسیر با یک دمپائی

18.jpg

پس از استراحت و لذت بردن از صدای خروشان آبشار تصمیم گرفتیم مسیر برگشت رو در پیش بگیریم و چون قرار بود برای شام خودمان را به شهر سامان برسانیم. فرصت کافی داشتیم. در مسیر اردل به روستای کاج یک مزرعه گلهای بابونه رو دیدیم که جان میداد برای عکاسی.

 تصویر 19 : بابونه زاری در بهشت آباد

19.jpg

 

قبل از روستای کاج ودر سه راهی به سمت راست پیچیدیم و خودمان را به تَشنیز رساندیم. آنجا هم تجمع اسبها باعث توقف ما شد و بچه با هیجان زیادی به تماشای گله اسبها  نشستند.

 تصاویر 20 تا 22 : گله اسب در نزدیکی روستای تشنیز

20.jpg

 

21.jpg

 

22.jpg

 

در نزدیکی تَشنیز هم، شهر شلمزار واقع شده که دارای یک دریاچه زیباست البته چون قبلاً بازدید کرده بودیم وقتی برای آن نگذاشتیم و به سمت شهر هَفشِنجان و منطقه گردشگری چشمه زَنه  حرکت کردیم.

 تصویر 23 : دریاچه شلمزار ( عکس از اینترنت )

23.jpg

 

و اما منطقه گردشگری "چشمه زنه" هفشجان :

 چشمه زنه در دامنه کوه‌های جهان‌بین در ۲ کیلومتری شهر هَفشِجان و ۲۰ کیلومتری شهرکرد قرار دارد.

وجود منطقه‌ای وسیع در اطراف این چشمه باعث شده است این منطقه زیبا، بزرگ ترین منطقه گردشگری شهرکرد به شمار رود. به گونه‌ای که بیشترین حجم گردشگر را در خود جای می‌دهد.

گردشگاه چشمه زنه در اطراف دریاچه مصنوعی قرار دارد که در وهله اول برای تامین آب کشاورزی منطقه ایجاد شده بود و امروزه اطراف این دریاچه مصنوعی آلاچیق‌هایی به چشم می‌خورد که فرصت پیک‌نیک را در این منطقه تماشایی و خوش آب و هوا فراهم می‌کنند. کمی دورتر از دریاچه هم دشتی از لاله‌های واژگون هم به چشم می‌خورد که جذابیت طبیعت‌گردی در اینجا را دوچندان می‌کند.

                                                              تصویر 24 : موقعیت گردشگاه چشمه زنه نسبت به شهرکرد و بهشت آباد

24.jpg

 

در این منطقه فضای کافی برای پارکینگ، سوپر مارکت و کبابی، سرویس بهداشتی و آلاچیق وجود دارد و مکان مناسبی برای  شب مانی و کمپ کردن است و براحتی میتوانید در اوج گرمای تابستان یک شب خنک را در این مکان تجربه کنید.

  تصویر 25 : دریاچه مصنوعی گردشگاه چشمه زنه

25.jpg

 

در بخش دیگری از گردشگاه هم، چشمه ی آب گوارایی وجود دارد که به عنوان آب معدنی هم مورد استفاده قرار می‌گیرد. نام این جاذبه، چشمه‌زنه است و در وجه تسمیه آن، نام زنه به علت زایش چشمه‌ای جوشان در کوه جهان‌بین هفشجان اشاره دارد.

تصویر 26 : چشمه ی آبِ گردشگاه چشمه زنه

26.jpg

 

تا دم دمایِ غروب در این منطقه بودیم و اگر برای شب به خانواده همسرم قول نداده بودیم قطعاً شب را آنجا چادر میزدیم و میماندیم.

 

خلاصه که شب را در کنار اقوام و در شهر زیبای سامان به صبح رساندیم. صبح هم بارانی نم نم شروع به باریدن گرفت که ما هم  از فرصت استفاده کرده و سری به پل زمانخان و طبیعت و باغهای سامان زدیم و بچه ها را در خانه پدربزرگ  گذاشتیم و با همسر از این هوا بصورت دونفره لذت بردیم!

 تصاویر 27 تا 33 : شهر سامان و طبیعت بهاری

27.jpg

 

28.jpg

 

29.jpg

 

30.jpg

 

31.jpg

 

32.jpg

 

33.jpg

 

پس از صرف نهار و تکمیل بازدید نوروزی که فاصله اجتماعی و موارد بهداشتی در آن  حرف اول را میزد و با توجه به اینکه ممکن بود دوباره فرصتی برای بیرون آمدن از خانه دست ندهد. مسیر بازگشت را از سمت دنباله رودخانه و به سمت سد زاینده رود، انتخاب کردیم. اگر چه شاید یکساعت زمانِ ما را بیشتر میکرد اما ارزشش را داشت.

دوستان زیادی از جمله جناب "هادی انصاری" بخوبی در سفرنامه ای، جاذبه های گردشگری این مسیر را شرح داده اند و کافی است در بخش سفرنامه ها و یا نقد و بررسی ها دنبالش در همین سایت لست سکند بگردید. بنابراین از توضیح های اضافه صرفنظر میکنم و با ارائه تصاویری از طبیعت مسحور کننده، این سفرنامه رو به پایان می رسانم و آرزو میکنم کرونای منحوس بارش را از دنیا ببندد و برود و دوستداران سفر و طبیعت، به شرط آنکه این بار قدرش را بیشتر بدانند، از زیبایی های کشورمان استفاده کنند.

 تصاویر 34 تا 42 : طبیعت مسیر سامان تا سد زاینده رود

34.jpg

 

35.jpg

 

36.jpg

 

37.jpg

 

38.jpg

 

39.jpg

 

40.jpg

 

42.jpg

 

41.jpg

 

 

                                                                                                         در پایان:

                                                                                           " تا جایی که می توانید سفر کنید

                                                                                    به دور دست ترین جاهایی که می توانید بروید

                                                                                                  تا زمانی که می توانید.

                                                                                یادتان باشد،زندگی برای زیستن در یک نقطه نیست "

 

*** در لحظه ای که این سفرنامه نگارش می شود کرونا به موج سوم خود رسیده و احتمال تعطیلی و قرنطینه دو هفته ای وجود دارد، بنابراین جمله آخر را فراموش کنید تا بعد از کرونا...!!!***

  

نویسنده: amirkamranfar  

 

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر