بايد مي رفتيم، انگار كلمه "بايد" پتك ناپيداي ناخودآگاه همه سفر دوستان هست كه يهو، فرقي ندارد در چه حالي باشي و كجا... بر تنت مي كوبد و تو را آماده رفتن ميكند...! نوروز مي آمد و ما هم آماده. قرعه اين بار به نام
به نام خدا «قل سیروا فی الارض» سفر مفهومی گنگ است؛ تعریفی جامع و مانع ندارد.حتا در لغتنامه هم مترادف ویژهای برای آن نمیبینید. همچنان که طی مسافتی سه،چهار کیلومتری را سفر مینامند، رفتن به قارهای دیگر و هفته ها و ماه ها ماندن را هم سفر