بازدیدهای روز دوم سفر ۲۹ تیر ۲۰ جولای
کلیسای سنت گریگور، طاق چارنتس، معبد گارنی، سمفونی سنگها، صومعه گغارد، کلیسای زوارتنوتس.
بعد از صرف صبحانه تصمیم گرفتیم بازدید از کلیسای سنت گریگور روشنگر یا (لوزاوریچ) که اتفاقا نزدیکترین جاذبه به هتل کنیاک بود را شروع کنیم. کلیسای سنت گریگوری با فاصله پنج دقیقه پیاده با هتل کنیاک و همچنین پنج دقیقه پیاده با میدان جمهوری دقیقا در روبروی متروی ژنرال آندرانیک قرار داشت. این کلیسای جامع در سال ۲۰۰۱ که به وسیله معمار معروف استپان کیورکچیان ساخته شده بود به عنوان بزرگترین کلیسای ارمنی در منطقه قفقاز شناخته شده است. زمانی که به کلیسا رسیدیم تعدادی از مردمان ارمنی در حال عبادت بودند. زنان در هنگام ورود روسری به سر میکردن و همچنین در بدو ورود قفسه ای بابت روسری برای خانمها گذاشته بودند که از آنها استفاده کنند.
ما هم این قانون را رعایت کردیم و داخل شدیم. وارد محیط کلیسا که شدیم بوی ملایم عود و صدای کشیش و صدای سازی آرامش بخش و همچنین صدای عبادت کنندگان، محیط بزرگ و پر ابهت کلیسا، همه و همه حسی عجیب القا میکرد حسی معنوی که بنده را به فکر واداشت که تمام مردمان این سرزمین دست به آسمان و عبادت زیر سایه یک پروردگار میبرند پس این همه جنگ و آشوب بر سر چیست مگر همه به وحدانیت پروردگار اعتقاد نداریم پس این همه ظلم وستیز بر سر چیست.
ما هم مانند عبادت کنندگان بر سر میزهای سخت و چوبی کلیسا اندکی به تفکر و عبادت و نظاره نشستیم و بعد یادمان افتاد که برای دیدن چند جاذبه باید سر ساعت ۱۱ در میدان جمهوری حاضر باشیم تا از تور عقب نمانیم. به پیشنهاد یکی از دوستان لست سکندی که در کانال تلگرام لست سکند سوالهای در مورد ایروان از ایشان پرسیده بودم، راهی به صرفه برای دیدن جاذبه های خارج از شهر، گرفتن تور از ون های داخل میدان جمهوری است. ما هم که از شب قبل از آقای سارپ که اتفاقا فارسی هم بلد بودند تور چند جاذبه اعم از : طاق چارنتس، صومعه گغارد، معبد گارنی و سنگ های بالزاتی یا سمفونی سنگ ها به مبلغ ۵۰۰۰ هزار درام را رزرو کرده بودیم.
میبایست ساعت ۱۱ در میدان جمهوری باشیم و به آقای سارپ ملحق شویم. بدین ترتیب ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه در میدان حاضر شدیم قرار شد که نیم ساعت منتظر بمانیم تا گردشگران دیگر هم برسند. در این فاصله خانواده ایرانی سه نفره خانم و آقا و دختر کوچکشان دلارام زیبا و دوس داشتنی که اتفاقا داخل همین تور هم بودند رسیدند. با هم آشنا شدیم، آنها از سفرهای که به منطقه کردستان و اورامانات رفته بودند گفتند، ماهم از سفرهای که رفته و نرفته. از آنجا که آقای سارپ فهمیدن که همه ایرانی هستیم در قبال مهمان نوازی یک نوشیدنی به ما هدیه کردند و بدین ترتیب تورمان به همراه خانواده ایرانی و یک آقای هندی آغاز شد.
تورها معمولا با ون های مسافرتی تر و تمیز برگزار میشود. متاسفانه راننده حتی یک کلمه زبان انگلیسی یا فارسی بلد نبود به همین خاطر در بعضی موارد به مشکل برمیخوردیم.
حدودا ۲۰ کیلومتر، نیم ساعتی طول کشید تا به طاق چارنتس رسیدیم. این طاق زیبا بر بلندای تپه ای دور از شهر قرار داشت. بر روی این طاق اشعاری مربوط به شاعر معروف ارمنی یغیشه چارنتس نوشته شده است که در وصف قله آرارات است. اتفاقا معماری این طاق طوری بنا شده که هنگامیکه از پله ها بالا میروی در وسط طاق نمای زیبایی از کوه آرارات پدیدار است. در نزدیک این طاق غرفه های زیبای صنایع دستی از جمله محصولات چوبی و چرمی به نمایش گذاشته شده است.
بعد از دیدن طاق چارنتس برای بازدید از معبد گارنی که در جنوب شرقی ایروان بود رفتیم. جاده های مسیر ، پر پیچ و خم اما بسیار زیبا بودند.
بیشتر خانه های آن منطقه شبیه خانه های چوبی و کلبه مانند شمال ایران با سقف های شیروانی رنگارنگ، درختان پرثمر زیبا در دل دره و تپه ها بودند. بالاخره به معبد گارنی رسیدیم، معبدی مربوط به قرن اول پس از میلاد، با نمای رومی یونانی، خاکستری رنگ از جنس سنگ های بالزات با ۲۴ ستون که هر کدام شش و نیم متر ارتفاع داشت. این معبد ستون دار ابهتی خاص داشت بلند، فاخر، عظیم و بعد از قرن ها همچنان استوار و پای برجا، چونکه تنها نیایشگاه غیر مسیحی بازمانده در ارمنستان است. داخل محوطه معبد ویوی بسیار زیبایی به دره های سرسبز اطراف دارد. سمفونی سنگ ها یا منشورهای بازالتی دقیقا دره ای در پایین معبد گارنی است که بسیار زیبا و چشم نواز است. بعد از بازدید از این معبد فراخ به طرف سمفونی سنگ ها رفتیم. بلیط ورودی برای بازدید از معبد گارنی به ازای هر نفر ۱۵۰۰ درام بود.
مسیر پر پیچ و خم منشورهای بازالتی را به وسیله ماشین به داخل دره طی کردیم. دقیقا در انتهای دره که دیگر ماشین رو نبود در مقابل سمفونی سنگ ها توقف کردیم. شکل منظم و متقارن این سنگ و ستون ها باعث شده که آنها را سمفونی سنگ ها بنامند. چشمهی آب روانی در داخل دره در جریان بود. ستون های متقاطع سفید و خاکستری روشن آنچنان زیبا و ملموس در کنار هم بدون دخالت دست انسان و فقط با دستکاری طبیعت در کنار هم چیده شده بود، گویی ارگی عظیم و زیبا را پیش رو دارید. رود روانی به اسم رود آزات در داخل دره در جریان است که زیبایی و منحصر بودن این تکه از زمین را دوچندان کرده است. در داخل دره رستوران و آلاچیق های زیبایی جهت رفاه حال گردشگران دایر شده. در ضمن بازدید از این جاذبه ارمنستان نیاز به بلیط ورودی ندارد.
بعد از دیدن منشورهای بازالتی به طرف صومعه گغارد راهی شدیم. صومعه گغارد در ۹ کیلومتری معبد گارنی و در منطقه کوتایک ارمنستان قرار دارد. گغارد در زبان ارمنی به معنای نیزه میباشد. صومعه غار مانند گغارد مربوط به قرن هفتم میلادی است. این صومعه که در میان دره ای سرسبز و در مجاورت کوهی عظیم قرار دارد اولین صومعه غار مانند است. بر روی کوه مجاور گغارد صلیب های در شکل و اندازه های مختلف گذاشته شده است. همچنین جنس سنگ های این صومعه از گرانیت های نادر جهان میباشد. در بدو ورود به حیاط کلیسا چند مرد با ساز و دهل با آهنگ های ارمنی به بازدید کنندگان خوشامد گویی میکنند.
تلالو نورهای موزون داخل کلیسا، دالان های پی درپی، انبوه شمع های زرد رنگ همچنین حکاکی های روی ستون های کلیسا، بوی شمع و قدمت کلیسا آنچنان این مکان را مقدس تر میکند. گویی پا به تاریخ گذاشته اید. زمانیکه برای بازدید داخل کلیسا رفتیم عروس و داماد مهمانانشان برای پیوند زندگیشان به این کلیسا آمده بودند و داخل کلیسا بسیار شلوغ بود. بعد از دیدن داخل کلیسا به حیاط پشت کلیسا رفتیم که جنگلی بسیار سرسبز و زیبا بود. پلی کوچک اما مرتفع و قدیمی داشت که خوراکه عکاسی بود. بعد از گرفتن عکسهایمان به داخل حیاط کلیسا برگشتیم. داخل حیاط چشمه آبی روان قرار داشت که به گفته بومیان منطقه آبی مقدس و شفابخش است و همه برای نوشیدن از این چشمه به صف ایستاده بودند. بعد از بازدید از صومعه به طرف ماشین که در درب ورودی و چند صدمتر پایین تر از کلیسا بود رفتیم.
در ورودی کلیسا باز هم غرفه های خوراکی و سوغاتی برپا بود که صاحبانشان مردمان روستاهای اطراف بودن و برای جذب گردشگران نمونه های خوراکی اعم از: نان های محلی خوشمزه، گاتا، مرباهای مختلف، سس انار و ……. را برای تست گذاشته بودند. ما هم چونکه ساعاتی از نهار گذشته بود و گرسنه بودیم و بعد از تست نانهای خوشمزه به اسم گاتا که طعمی شیرین و فیلینگی نرم و پیراشکی مانند داشت برای میان وعده و به عنوان سوغات چند قلم را خریدیم. غرفه دارها زنان و مردان مسنی بودن که اصرار زیاد برای فروش محصولاتشان و بسیار اهل چانه زدن بر سر قیمت ها را داشتند و به زبان فارسی تا حدی مسلط بودند.
کمی منتظر ماندیم تا همسفرهایمان به ما ملحق شدند. تقریبا بازدید از جاذبه های که در پکیج تور بودند تمام شد و به داخل شهر برگشتیم. حدودا نیم ساعتی در راه بودیم. نزدیک عصر بود که به میدان جمهوری رسیدیم. هنوز وقت برای بازدید یک جاذبه داشتیم به همین خاطر از خانواده ایرانی خواستیم اگر مایل باشند یه جاذبه دیگر را همراهیمان کنند. برای دیدن این جاذبه خیلی هیجان داشتم و متاسفانه داخل پکیج تورها نبود. این جاذبه اسرارآمیز جایی نبود جز کلیسای زوارتنوتس در نزدیکی فرودگاه بین المللی ارمنستان، چونکه مسیری دور داشت باید به وسیله یاندکس به آنجا میرفتیم.
یاندکس آپ، یا تاکسی اینترنتی اپلیکیشنی بسیار کاربردی و مفید در کشور ارمنستان است که متعلق به بزرگترین کمپانی روسیه میباشد، بسیار به صرفه و مطمئن است. این آپ شبیه آپهای نظیر تاکسی های اینترنتی در ایران است.
بدین ترتیب به وسیله یاندکس آپ ماشینی از میدان جمهوری به کلیسای زوارتنوتس به مبلغ ۱۰۰۰ درام گرفتیم. این کلیسا در ۱۵ کیلومتری ایروان قرار دارد و ما مسیری ۲۰ دقیقه ای در راه بودیم. برعکس کلیساهایی که همه بسیار شلوغ بودند این کلیسا بسیار خلوت و آرام بود و به جز ما کسی برای بازدید نیامده بود. کلیسای زوارتنوتس یکی از قدیمی ترین کلیساهای آرماویر ارمنستان است که به وسیله سنگ های بازالتی ساخته شده و قدمت این کلیسا به قرن هفت میلادی بازمیگردد.
معنی کلمه زوارتنوتس فرشته های آسمانی یا نیروهای نگهبان است. نام فرودگاه بین المللی ایروان برگرفته از این کلیسا می باشد. امروزه متاسفانه فقط ویرانه ای از این کلیسای قدیمی باقی مانده است. بلیط ورودی این کلیسا به ازای هر نفر ۱۳۰۰ درام است.
حدودا نیم ساعتی در کلیسا ماندیم چونکه هوا بسیار گرم و آفتاب سوزانی بود و محوطه سرپوشیده ای هم نداشت، خیلی زود به وسیله یاندکس آپ ماشینی به مقصد هتل کنیاک با مبلغ ۱۱۰۰ درام گرفتیم. در میدان جمهوری خانواده ایرانی از ما جدا شدند و از هم خداحافظی کردیم. به هتل برگشتیم، حدودا یک ساعتی را در هتل استراحت کردیم و قرار بر این شد از چند مرکز خریدی که سر راهمان است دیدن و خریدی کنیم. از مرکز خرید تاشیر شروع کردیم که فقط پنج دقیقه با هتلمان فاصله داشت. مرکز خریدی لوکس و بسیار بزرگ با ۷۰ فروشگاه برند و کافه و رستورانهای مختلف، طبقه اول فروشگاه به طلا و جواهرات و اکسسوری اختصاص یافته بود.طبقات دوم و سوم به ترتیب به فروشگاهای کیف و کفش و پوشاک مبدل شده بود. یکی از طبقات بالای از ملزومات عروسی و مزون لباسهای عروس و داماد بود. یکی از طبقات هم فرش های زیبای دستبافت و فرش ماشینی هم داشت که چند مدل از فرش ها شبیه فرش های ایرانی بود.
چرخی زدیم و به طرف روسیا مال که چند صد متر بالاتر از تاشیر و دقیقا روبه روی کلیسای سنت گریگوری بود روانه شدیم. ظاهرا روسیا مال مجهزتر از تاشیر بود. این فروشگاه از هفت طبقه که شامل فروشگاه های برند، فروشگاههای بزرگ خوراک و پوشاک، فروشگاه های لوازم صوتی و تصویری، موبایل، لوازم الکترونیکی، فودکورت، مرکز بازی کودکان میباشد، تشکیل شده بود. ساعات کاری معمول فروشگاها در ارمنستان از ۱۰ صبح تا ۹ شب است.
از فروشگاه السی و زارا چند قلم جنس خریدیم و نزدیک ساعت ۹ شب برای صرف شام به طرف خیابان نورث اونیو راهی شدیم.
پیاده راه نورث اونیو خیابانی مجلل با امکاناتی نظیر کافه رستوران های بزرگ و کوچک، فروشگاها از برندهای ترک و ارمنی، صندلی های از جنس سنگ جهت رفاه حال گردشگران، چند آب خوری که دقیقا در وسط این خیابان تعبیه شده که به زبان ارمنی (بول بولک) مینامند. این پیاده راه میدان جمهوری را به ساختمان اپرا وصل میکند.
وقتی رسیدیم، به طرف شعبه کی اف سی که در این خیابان قرار دارد رفتیم. اما به حدی شلوغ بود که ترجیح دادیم به دنبال جایی خلوت تر بگردیم. در همان اول خیابان نورث اونیو فست فودی با عنوان برگر هوس را انتخاب کردیم که هم خلوت و هم دیزاینی بسیار جذاب داشت. سفارشاتمان را با زبان انگلیسی و کلی ایما و اشاره به گارسون ها فهماندیم. محیط فست فود کاملا تمیز و نوساز و مدرن بود. بر سر میزها الکل گذاشته بودند. پنجره های فست فود به داخل خیابان نورث اونیو بود و در کل محیط جذابی داشت بعد از ده دقیقه سفارش ما که دو عدد برگر متوسط و دو عدد کوکا بود آماده شد. متاسفانه برگرها خام بودند و اصلا با ذائقه من جور درنیامد ولی از طعم کوکا هرچه گفته باشم کم گفتم چونکه واقعا خنک و گوارا بود. سفارشات ما ۵۵۰۰ درام شد.
بعد از تسویه کمی در خیابان نورث اونیو به موسیقی فعال شبانه و رقص مردمان ارمنی و جنب و جوش این خیابان که در خنکای شب های تابستان بسیار مفرح بود نشستیم. ساعت به ۱۱ نزدیک میشد و تصمیم گرفتیم به هتل برگردیم. از آنجاییکه برای برگشت به ایران نیاز به تست پی سی آر بود باید با کارگزار شرکت تماس میگرفتیم که آزمایشگاه مورد تایید را به ما معرفی کند. کارگزار دو گزینه را به ما معرفی کرد. اولین گزینه به گفته خود ایشان آزمایشگاهی مخصوص سفرهای زمینی که همیشه بسیار شلوغ است و هزینه ۱۵۰۰۰ هزار درام را در برمیگیرد و اینکه باید خودمان برای جواب نیز اقدام کنیم و گزینه دیگری آزمایشگاه مخصوص سفرهای هوایی و خلوت با هزینه ۱۷۰۰۰ هزار درام و اینکه خود لیدرمان جواب تست را به هتل بیاورند.
از این رو گزینه دوم را انتخاب کردیم و قرار بر این شد که فردای آن شب ساعت ۹ صبح تست را در آزمایشگاهی که آدرس را فرستاده بودند انجام دهیم. از این رو تصمیم گرفتیم ۸ صبح به جای صبحانه قدمی در خلوتی شهر بزنیم و عکس های به یاد ماندنی بگیریم.
گشت های روز سوم سفر ۳۰ تیر ۱۳ جولای
ساختمان اپرا، پارک ساریان، کاسکاد یا هزار پله، پارک پیروزی، مجسمه مادر، گوم مارکت
دقیقا صبح ساعت ۸ در میدان جمهوری بودیم. شهر هنوز در خواب بود. همه جا آرام و ساکت به جز ما فقط چند نفری برای پیاده روی و ورزش بودند. تمام خیابانهای نزدیک به میدان جمهوری را در خلوتی شهر طی کردیم. عکسهایمان را گرفتیم تا ساعت ۹ صبح به آزمایشگاهی که خیلی هم به میدان جمهوری نزدیک بود رفتیم. آزمایشگاه آنچنان خلوت بود که به جز ما کسی دیگر برای انجام تست نیامده بود. تست پی سی آر را انجام دادیم و پیاده برای صرف صبحانه به هتل برگشتیم. در ایروان جنب و جوش شهر از ساعت ۹ صبح شروع میشود و عملا ساعت ۱۰ مغازه و خیابان ها باز میشود. بعد از صرف صبحانه و گپی کوتاه با کارمندان قسمت رستوران هتل، تصمیم گرفتیم به ساختمان اپرا برویم.
باز هم با همراهی مپ می پیاده خودمان را به ساختمان با ابهت اپرا رساندیم. این ساختمان نماد ثروت فرهنگی و همچنین سالن برگزاری تئاتر، کنسرت های بزرگ، رقص های باله و جشن های بزرگ است. در محوطه ساختمان اپرا دو مجسمه و تندیس از اولین اپرانویس ارمنستان سپنداریان، خاچاطوریان و شاعر معروف تامانیان ساخته شده است. این ساختمان که نمونه ای بارز از معماری شوروی است، به وسیله معمار معروف ارمنی الکساندر تامانیان در سال ۱۹۳۳ افتتاح شد. متاسفانه امکان بازدید از داخل ساختمان نبود مگر اینکه در هنگام برگزاری تئاتر با تهیه بلیط بتوانید از این ساختمان هم دیدن کنید.
در محوطه اطراف ساختمان اپرا دریاچه بسیار زیبای مصنوعی شبیه سازی شده از دریاچه سوان با عنوان دریاچه قو قرار دارد. در اطراف دریاچه فضای سبز، پارک، کافه و رستورانهای زیادی قرار دارد که محلی بسیار خوب برای استراحت و تفریح است.
بدون معطلی به طرف کاسکاد که فقط چند صد متر با میدان اپرا فاصله داشت رفتیم. پارک ساریان دقیقا در میان میدان اپرا و کاسکاد قرار دارد. پارکی مملو از آثار هنری و نقاشی های هنرمندان ارمنی، همچنین نام این پارک برگرفته از نقاش معروف ارمنی مارتیروس ساریان است. داخل پارک مجسمه های هنرمندان همچنین خوده ساریان قرار دارد و آخر هفته به نمایشگاه نقاشی هنرمندان تبدیل میشود.
بعد از پشت سر گذاشتن پارک ساریان و خیابان مسکوویان به خیابان تامانیان رسیدیم که کاسکاد از دور نمایان شد. کاسکاد در خیابانی عریض با ساختمانهای قدیمی و اصیل از معماری شوروی در اطراف خیابان و فضای سبزی هنرمندانه در وسط خیابان همچنین کافه و رستورانهای مدرن و کلاسیک با آلاچیق های جذاب به علاوه نیمکت هایی در جلوی کاسکاد که فرد را ترغیب به نشستن و نظاره به این هنر هنرمندان ارمنی میکند. در پیرامون هزار پله موزه روباز هنرهای مدرن کافسجیان و فواره های بسیار زیبا قرار دارد که مجسمه ها و آثاری مدرن و جالب را در خود دارد. مجسمه های این موزه هر کدام برگرفته از یک نماد ارمنی هستند.
بعد از گذشتن از کنار این موزه زیبا به ابتدای پله های کاسکاد میرسیم. گردشگران زیادی در این مجموعه مشغول به تماشا و عکس گرفتن بودند. این مجموعه ۶ طبقه برگرفته از ۵۷۰ پله و هر طبقه ۱۵۰ پله دارد. پله ها از جنس سنگ آهک، به طول ۳۰۲ متر و عرض ۵۰ متر است. در سمت راست و چپ کاسکاد پله های سنگی شکل و در وسط فضای سبز و گل کاریهای زیبا، همچنین فواره های که صدای نرم و آرام آب شما را به وجد می آورد وجود دارد. معمار معروف شهر ایروان جیم توروسیان تصمیم به بازسازی این راه پله عظیم را گرفت و قدمت این راه پله عظیم تنها به چهل سال میرسد. کاسکاد به معنای آبشار کوچک است.
در ابتدا دو قسمت از پله ها را رفتیم ولی دیگر توان ادامه را نداشتیم. بدین ترتیب تصمیم گرفتیم از پله برقی که در ضلع شرقی و غربی هزار پله تعبیه شده بود استفاده کنیم. داخل سالن پله برقی موزه ای از مجسمه و اشکال هندسی نیز وجود دارد. در هر قسمت از هزار پله مجسمه های برنزی شکل، آب نما، حوض و فواره های بسیار زیبایی قرار داشت که فرد را به عکاسی وامیداشت. در قسمت انتهای هزار پله وقتی به بام هزار پله رسیدیم نمای بسیار زیبا از شهر و قسمت های زیبا و معروف شهر نمایان بود. تصویری خارق العاده از شهر پیش رو بود. فضای سبز کاسکاد در تمام طول روز قابل بازدید است اما سالن پله برقی و موزه که در طبقه ۲ و ۴ تعبیه شده از ساعت ۷ صبح تا ۷ شب قابل بازدید است. مجموعه کاسکاد نیاز به بلیط ورودی نداشت.
در قسمت انتهایی هنوز مسیری در دست تعمیر بود .آن مسیر را برای رسیدن به پارک پیروزی که دقیقا در آن طرف خیابان و به وسیله زیر پله به هم متصل بود را پیاده رفتیم. نام این پارک برگرفته از شراکت ارمنستان شوروی در جنگ جهانی دوم است. طبیعت، تاریخ، فرهنگ و تفریح همه و همه در این پارک گرده هم آمده اند. وارد پارک پیروزی شدیم. در بدو ورود، پارکی بسیار بزرگ با وسایل بازی برای کودکان، در ادامه به کافه و رستوران های که در پارک وجود داشت رسیدیم. بعد از پشت سر گذاشتن پارک به موزه روباز وزارت دفاع رسیدیم که متشکل از هلی کوپترهای جنگی، موشک، نفربرهای ارتشی، تانک ها و ماشین های نظامی بود.
درست بالای این موزه روباز مجسمه مام ارمنستان قرار داشت. ارتفاع مجسمه مام ارمنستان ۵۱ متر است که در هر نقطه ایروان قابل روئیت است. خالق این مجسمه سرگنی مرکوروف این مجسمه را در ۳۰ امین سالگرد جمهوری شوروی ارمنستان بنا نهاد. جنس مجسمه از سنگ های آتشفشانی (بازالت) تشکیل شده است. در بالای پارک تمام ایروان و کوه آرارات به وضوح پیدا بود. گذاشتن شمشیر در دست مجسمه، همچنین مکان مجسمه بر بلندای تپه به دلیل محافظت از شهر میباشد. به نظرم باید عنوان این پارک را به بام ارمنستان تغییر دهند. زیرا تمام شهر به طرز بسیار زیبای معلوم است.
چونکه ساعت ۲ ظهر و هوا بسیار گرم بود تصمیم گرفتیم به هتل برگردیم. به همین خاطر به وسیله یاندکس مپ تاکسی اینترنتی به مبلغ ۱۱۰۰ درام گرفتیم و خیلی زود به هتل برگشتیم. با کمی خوراکی که از فروشگاه نزدیک هتل گرفتیم، استراحتی کوتاه در هتل داشتیم و بلافاصله دوباره به قصد خرید اینبار به گوم مارکت که فقط پنج دقیقه با هتل فاصله داشت رفتیم. گوم مارکت در سمت جنوب مرکزی شهر، خیابان خورناتسی قرار دارد. نزدیکترین مترو به این مجموعه مترو زراوار آندرانیک میباشد. مجموعه ای از محصولات غذایی ،میوه و سبزیجات تازه میباشد. غرفه های متعدد سوغاتی و گیفت های با نماد و المانهای ارمنستان دارد که به نظرم قیمت گوم مارکت نسبت به جاهای دیگر بسیار معقول تر بود.
نکته ای که اینجا قابل گفتن میباشد. انار است...چند روزی که در ایروان بودیم بیشترین نمادی که در هرجا دیده بودیم انار بود. گویا انار نماد وحدت و پیوستگی و همچنین باروری در میان مردم ارمنستان بود. گویا تمام هنرمندان شاعران و نقاش ها در آثار هنریشان از انار الهام میگیرند. غرفه های از میوه های خشک و خشکبار را با نظم و ترتیب خاصی در بسته بندی های بسیار جذاب شبیه به یک تابلو نقاشی برای فروش گذاشته بودند. چیزهای به نخ آویزان بود که شبیه کباب کوبیده بود. مقداری را برای تست گذاشته بودند چونکه بعد از تست فهمیدم که یک نوع شیرینی معروف ارمنی با اسم سوجوخ یا چورچخلا که متشکل از گردو، دوشاب یا شیره انگور و آرد است.
بعد از خریدهایمان به طرف شاپینگ سنتری که در زیر خیابان نورث اونیو قرار داشت رفتیم. وقتی که در ابتدای خیابان نورث اونیو به وسیله آسانسور پایین رفتیم اصلا فکر نمیکردم که همچین مرکز خرید بزرگی که شامل کافه، رستورانهای متعدد، مراکز خرید و بازی کودکان، مغازه های لوکس و لاکچری در زیر این خیابان باشد. آنچنان محو خرید و تماشا در آن زیر بودیم وقتی به خود آمدیم ساعت ۱۰ شب بود. خیلی زود خودمان را به خیابان نورث اونیو رساندیم و اولین رستورانی را که دیدم برای صرف شام رفتیم. رستوران کافی شاپ کمپانی درست در اولین فرعی خیابان نورث اونیو و یکی از شعبات زنجیره ای کافی شاپ کمپانی بود.
منو شامل فست فود بود. سفارشات ما پیتزا تورتیلا، سیب زمینی و دو عدد کوکا بود. اینبار پرسنل رستوران به درستی زبان انگلیسی را بلد بودند و به مشکلی برنخوردیم، سر هر میز الکل قرار داشت. رستوران از دو قسمت مسقف و روباز تشکیل شده بود. دکور رستوران جذاب و مدرن بود. طعم پیتزا تورتیلا تند و بسیار خوشمزه بود. سفارشمان خیلی زود آماده شد ولی طعم کوکای دیشب که در برگر هوس خورده بودیم چیز دیگری بود. سفارشاتمان جمعا ۳۳۰۰ درام شد که واقعا نسبت به حجم و مزه غذا منصفانه بود.
از آنجایی که کوکای دیشب یادمان نرفته بود تصمیم گرفتیم دوباره از برگر هوس دو عدد کوکا به ارزش ۱۱۰۰ درام بگیریم و در مسیر برگشت به هتل نوش جان کردیم. در این فاصله لیدر جواب تست پی سی آر را به هتل آورده بود و با ما تماس گرفتند که باید فردا ساعت ۶ صبح در بیرون هتل آماده باشید که ترانسفر ما را به فرودگاه برساند در حالیکه ساعت پرواز ما ۱۰:۳۰ دقیقه بود و ساعت ۶ صبح بسیار زود بود ایشان زیر بار نرفت. گفته های ایشان حاکی بر این بود که در قوانین ارمنستان باید ۴ ساعت قبل از پرواز در فرودگاه باشید. این هم از حرف های صدمن یه غاز تور لیدرها که در هنگام ورودمان چقدر در فرودگاه به خاطر یک مسافر ما را معطل کردند و در هنگام برگشت هم صبح کله سحر به خاطر اینکه نکند این شرکت ماشینی دیگر جهت رفاه حال مسافران بگیرد باید معطل شویم. به همین خاطر قبول نکردیم و گفتیم خودمان ماشینی تهیه میکنیم و به پرواز هم میرسیم.
همینطور هم شد صبح ساعت ۸ چک اوت را انجام دادیم و از پرسنل رستوران هتل خواستیم که صبحانه مان را پک کنند که در فرودگاه میل کنیم. خیلی زود همه کارها انجام شد و به وسیله یاندکس مپ تاکسی اینترنتی به مبلغ ۱۵۰۰ درام به مقصد فرودگاه زوارتنوتس گرفتیم. ساعت ۹ در فرودگاه بودیم و همه کارهای پرواز در کمال آرامش و روال عادی انجام شد. بدترین قسمت سفرمان همین حرف های بی سروته بعضی لیدرهاست که به خاطر منافع خود و شرکتشان حاضر نیستند برای رفاه حال گردشگران کاری انجام دهند. بدین ترتیب ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه روز ۲۲ جولای مصادف با ۳۱ تیر ایروان را به مقصد تبریز ترک کردیم. بعد از یک ساعت به فرودگاه تبریز رسیدیم و مستقیما از فرودگاه به ترمینال رفتیم و اتوبوس به مقصد سنندج سوار شدیم. ساعت ۹ شب به سنندج رسیدیم و اینچنین بود که سفر ایروان هم به خوبی و خوشی تمام شد.
چند نکته
اگه بخوام از بهترین فصل سفر به ارمنستان بهتون بگم به نظرم بهترین فصل اواخر بهار و اواخر تابستان میتونه باشه چونکه اواخر بهار جشن آب رو دارن و اواخر تابستان جشن استقلال ارمنستان میباشد.
نکته بعدی حتما حتما داشتن سیم کارت هست. بهترین نوعش سیم کارت بی لاین هست که ۴۵۰ دقیقه مکالمه رایگان، ۳۰۰ اس ام اس رایگان و ۷ گیگابایت اینترنت مجانی به قیمت ۲۹۰۰ درام داره و نزدیکترین شعبه رو میتونید در اول خیابان نورث اونیو پیدا کنید.
نکته دیگه در مورد بازدید از جاذبه های خارج شهر بهترین و به صرفه ترین راه میتونه ون های داخل میدان جمهوری باشه که با ثبت نام حضوری و یک روز قبل میتونید به راحتی از تورهاشون استفاده کنید.
از آنجایی که خود بنده در تمام سفرهایم از تجربیات افرادی که بسیار اهل سفر هستند و در کانال تلگرام لست سکند بسیار میتوان از تجربیاتشان استفاده کرد لینک کانال تلگرام لست سکند را جهت اطلاع خواهم گذاشت.
https://t.me/lastsecond_q_a
آدرس پیج بنده در اینستاگرام:
shine_s_10
نویسنده: شیلان صادقی