سالها پیش اولین سفر خارجی من به استانبول بود. سفری بسیار ناشیانه، حالا چرا؟ چون تحقیقات قبل سفرم صرفا چند مقاله گوگل شده بود و بعد از سفر کم کم متوجه میشدم که میتونستم فلان جا رو هم برم ببینم، فلان رستوران، فلان تفریح و یا فلان روز رو صرف فلان گردش کنم در اصل فقط وقت با ارزش و کوتاهم رو از دست دادم.
از سفر بعدی با سرچ بیشتر، با سفرنامه های لست سکند آشنا شدم و شبیه ش رو در هیچ سایت دیگه ای پیدا نکردم، سفرهای موفقتری داشتم و به نظرم از وقتم بهینه استفاده کردم، و ازونجایی که به معنای واقعی عشق، عاشق سفر هستم، خواستم تجربیاتم روبه بیان ساده در اختیار سایر عاشقان هم بذارم، همینکه حتی یک مسافر بتونه از چند دقیقه اش در سفر بهتر استفاده کنه، ما را بس است.
ایده سفر به دبی زمانی به ذهنم رسید که صرفا برای تجربه و تفریح، یک سفرنامه دبی خوندم که نوشته بود روز تولد همسرشون هتل رزرو کرده بودن و اتاق هتل رو براشون تزیین کرده بودن و سورپرایز و بعلاوه هزینه یسری تفریحات و پارک های آبی رایگان و یا تخفیف دار هستن و ازونجایی که تولدم نزدیک بود(بهمن ماه)، برای سورپرایز کردن خودم. شروع کردم به تحقیقات درباره مخارج و تورها. اما با هزینه های بالا مواجه شدم و تا بریم برای تصمیم گیری و تحقیق و جور کردن بودجه و جور کردن مرخصی و شرایط کاری همسر، تولدم گذشت.
ولی دیگه شور سفر به دبی در سرم مدام صدا میکرد و منم مدت طولانی مشغول تحقیق و مطالعه سفرنامه بودم، تا اینکه عید هم گذشت و همه پس اندازمون هم داشت خرج میشد، صحبت جدی با همسر کردم و شروع کردم به مقایسه تور دبی و در نهایت توری با مبلغ 15 میلیون مورد قبولم قرار گرفت. سعی کنید تور یا پروازی که انتخاب میکنید ساعت پروازی مناسب داشته باشه، یعنی رفت صبح و برگشت شب که از فرصت، بهینه استفاده کنید.
یک تور دبی 4 شب و 5 روز گرفتم، شامل پرواز رفت و برگشت، هتل، ویزا و ترنسفر، روی هتل 4 ستاره "آراوی". حالا چرا این هتل؟ چون طبق تحقیقات هتلهای سه ستاره دبی خیلی سطح پایینی دارند و این هتل 4 ستارهست و اینکه در اون تایم تعمیرات داشتند و احتمالا طی روز سر و صدای هتل زیاده و به همین دلیل تخفیف خوبی زده بودند. ما هم گفتیم طی روز که در هتل نیستیم، سر و صدا به حال ما خیلی تفاوت نداره پس انتخابش کردیم. اما در ادامه درباره هتل توضیح خواهم داد. همسفرهای عزیز من، خواهرم و همسرم بودن. شب قبل سفر خواهرم به منزل ما آمد تا صبح زود بتونیم برای رفتن آماده شیم.
پرواز ما ساعت 8 صبح بود که ما ساعت 4:30 با اسنپ با مبلغ 250 هزار تومان به مقصد فرودگاه امام حرکت کردیم، درحالیکه من تخفیف تاکسی های خود فرودگاه رو داشتم، زنگ زده بودم که همین مسیر رو به من 700 هزار تومان قیمت داده بودند. در فرودگاه یک بسته اینترنتی رومینگ بین الملل ایرانسل روی موبایل خواهرم خریدیم که در صورت لزوم، بیرون از هتل هم نت داشته باشیم. یک گیگ 7 روزه 390 هزار تومان. هواپیمایی قشم راس ساعت پرواز کرد و صبحانه دلچسب و قابل قبولی دادن که شامل املت قارچ داغ، کره پنیر و مربا و نسکافه و چای و کیک بود. رفتار پرسنل حرفه ای و خود هواپیما هم خوب و راحت!
دو ساعت و نیم بعد، ساعت 10:30 به وقت محلی دبی (که نیم ساعت از تهران جلوتر هست)، با اعلام خلبان و اطلاع نسبت به کم کردن ارتفاع، از خواب بیدار شدیم. دل تو دلم نبود و هیجان تمام وجودم رو گرفت.
بعد از چک پاسپورت، به سختی ترتسفر رزرو شده رو پیدا کردیم وبعد از حدودا 20 دقیقه به آراوی هتل رسیدیم و چون هنوز ساعت چکاین نرسیده بود، چمدانها رو تحویل دادیم و رفتیم که محل رو کمی دور بزنیم. تصورم از خرید در دبی این بود که بعلت قیمت های فضایی اصلا نمیشه چیزی خرید، ولی به نظرم اگر با حوصله بگردین تا حدودی میشه خرید هم انجام داد.
اطراف هتل و کوچه پس کوچه هارو کمی گشتیم و حدود ساعت 2 بود که برگشتیم هتل و اتاقمون رو تحویل گرفتیم. اونجور که مطلع بودم هتل های سه ستاره دبی خیلی معمولی و در حد مسافرخونه هستن، اما هتل ما هم که مثلا 4 ستاره بود چنگی به دل نمیزد و اتاقی که به ما تحویل دادن شامل سه تخت تکی در یک اتاق بسیار کوچیک و تاریک بود که یکی از تخت ها هم انقدر کوچیک بود که خواهرم هنگام خواب باید کمی پاشو خم میکرد که جا بشه. ما درخواست تعویض اتاق هم دادیم اما خالی نداشتند. به هرصورت ما سعی کردیم که اول سفر اعصابمون سر جاش باشه و به نکات مثبت فکر کنیم.
در ضمن در دبی در بدو ورود برای اقامت هر شب در هتل 4 ستاره مالیات 60 درهمی میگیرن و برنامه ما 4 شب بود و 240 درهم پرداخت کردیم. قابل ذکره که درهم در اردیبهشت 1402 که سفر ما بود، 14200 تومان بود. لازم میدونم ذکر کنم که ما حین گشت گذار چشممون خورد به هتل صدف! همون هتل معروف و گویا ارزونترین هتل دبی که وقتی میگن تور دبی از 12 میلیون، 90 درصد روی هتل صدف هست. در یکی از فرعی های الرقه. از هتل ما، به ایستگاه مترو نزدیکتر. من که حین صحبت با آژانسها اسمش رو زیاد شنیده بودم و تعریف منفی زیاد، کنجکاو شدم داخلش رو ببینم. رفتیم و به اسم مسافر چند اتاقش رو نگاه کردیم. به نظرم با هتل ما در یک سطح بود کاملا، البته با اختلاف قیمت دست کم 3 میلیون تومانی!!
بگذریم. ما از تهران کتلت آورده بودیم، در هتل خوردیم، استراحت کوتاهی کردیم، لباس عوض کردیم و از هتل به قصد مقصد اول ینی دبی مال و برج خلیفه، زدیم بیرون.
مترو الرقه واقع در خیابان الرقه (که بعد از شیخ زاید به خیابان شب زنده دار معروفه) با هتل ما حدودا 10 دقیقه پیاده راه بود. در مترو نفری یک نول کارت نقره ای خریدیم که برای هر سفر حدودا 7 درهم کم میکرد. متروی دبی چون با ارتفاعی از سطح خیابان حرکت میکنه و میشه شهر و آسمان خراش های چشم نواز رو دید به نظرم گزینه خوبی برای گشت و گذاره البته معایبی هم داره، مثلا چون ما بعنوان توریست به ایستگاه ها مسلط نیستیم ممکنه کمی گیج کننده باشه یا بیشتر مواقع جا برای نشستن نیست و باید سرپا ایستاد، ما هم که خسته!!! یا بعضی مواقع منجر به اشتباه و پیاده روی بیشتر میشه که در ادامه بیشتر توضیح میدم. در مسیر مترو، قاب دبی و سر در موزه آینده که احتمالا راجبش اطلاعات داشته باشید، رو میتونید ببینید.
به هر ترتیب به ایستگاه دبی مال رسیدیم. مسیر ایستگاه تاخود دبی مال مسیر طولانی هست که حدودا 15 دقیقه پیاده روی داره که سعی کردن با تبلیغات و پل های تمیز و شیشه ای و مسیر برقی، سختی راه رو کمتر کنن. وقتی رسیدیم، بی هدف در دبی مال چرخ زدیم. آکواریوم دبی مال رو از بیرون نگاه کردیم. من قبلا در سفرنامه ها خونده بودم که تونل آکواریوم بین جاهای دیدنی دبی آنچنان جذابیتی نداره در کنار اینکه ما خودمون هم علاقه ای نداشتیم و با توجه به بلیط یک میلیون و دویست تومانی از بازدیدش منصرف شدیم و به همون صفحه بزرگ از بیرون بسنده کردیم.
انواع فروشگاه های لاکچری و گرون قیمت شکلات و لوارم خونگی و انواع برندهای مطرح دنیا رو فقط بازدید کردیم.نکته جالب توجه برای همگی ما این بود که کارکنان مترو، فروشندهها، گارسونها، فرق نداره کارمند بودن یا کسب وکار خودشون رو داشتن، همگی خوش اخلاق، خوش برخورد و خوش حوصله بودن!!!
هنوز هوا روشن بود. از طبقه زیرهمکف دبی مال وارد محوطه فوارهها شدیم. محوطه ای باز و بزرگ با معماری جذاب، با دید برجهای بلند و باشکوه و دورتادور پر از کافه و رستورانهای برند و بین المللی و محلی. ما برای در کردن خستگی، خودمون رو به چای وکیک دعوت کردیم. یک آهنگ شاد و رقص زیبا و نورپردازی باشکوه برج خلیفه رو تماشا کردیم. در سفرنامهها خونده بودم که رقص فواره درتاریکی شب، زیبایی خاص دیگری داره. همینطور خونده بودم که از طبقه بالای دبیمال، از اپلاستور بالکن بزرگی هست که معمولا خلوته و لذت نگاه کردن به فوارههای دبی ازونجا چند برابره، اما متاسفانه در زمان بازید ما بالکن بسته بود.
ما تا شروع موزیک بعدی رفتیم دور دریاچه چرخی بزنیم و رسیدیم به سوق البهار که محوطه ای زیبا و نورانی و با ارتفاعی از سطح دریاچه و نسبتا خلوتتر بود و ما با دو موزیک در تاریکی هوا ازین لوکیشن لذت بردیم. تنها مکان شلوغی که در این چند روز دیدیم، همینجا بود. خستگی راه که از 4 صبح بیدار شده بودیم وخستگی پیاده رویهامون بر ما غلبه کرد، سعی کردیم زود برگردیم هتل تا برای روز آینده استراحت کافی داشته باشیم.
هزینههای امروز فقط بلیط متروی رفت و برگشت بود که در هر مسیر هفت و نیم درهم از اعتبار کارتمون کم کرد. دبیمال و دریاچه ورودی نداشتند ولی جزو جاهایی هستن که برای یکبار حتما باید دید.
روز دوم:
ساعت 9 صبح بلند شدیم و رفتیم طبقه اول برای صبحانه. هتل پر بود از مسافرو پرسنل هندی و فیلیپینی که چون با لهجه خاصی صحبت میکردند، ارتباط برقرار کردن باهاشون کار سختی بود. فکر میکنم صبحانه هم به ذائقه هندی طبخ شده بود و اصلا باب میل ما نبود و تنوع بسیار کمی داشت. یکی از مهمترین معیارهای من برای انتخاب هتل، صبحانهست ولی متاسفانه زمان رزرو، نه سایتها درباره صبحانه توضیحی دادن و نه آژانسهای محترم دربارهش میدونن. من با تصور اینکه هتل 4 ستارهس توقع همچین صبحانه بی کیفیتی نداشتم!!
خلاصه رفتیم بالا لباس عوض کردیم و وسایل شنا یرداشتیم و حرکت. با پرس و جو برای پیدا کردن ساحل، که مسیر بسیار بدی آدرس گرفتیم و خیلی معطل شدیم و پیاده رویمون زیاد شد، البته با ذهن آماده سفر کنید! وقتی انتخاب کردیم مسیری رو با کنجکاوی خودمون و مقرون به صرفه انتخاب کنیم، مسئولیت انتخابمون رو باید پذیرفت و سعی کنیم روی تمرکز و اعصابمون تاثیر منفی نگذاره (مسیر رو ذکر نمیکنم چون اصلا کمکی به کسی نمیکنه، ولی اگر خواستین ساحل جمیرا برای شنا برید، ابن بطوطه هم به اونجا خیلی نزدیکه، میتونید صبح دریا باشید و عصر برید ابن بطوطه، در این حالت میتونید ایستگاه "دی ام سی سی" پیاده شید).
بلخره ما خودمون رو رسوندیم به ساحل "لامر" . ساحل مجهز و تمیزی بود و ما هم کمی اونجا بودیم و شنا کردیم و استراحت و خودمون رو دعوت کردیم به نوعی دسر میوه ای که خیلی باحال در پوست درسته آناناس تزیین کرده بودن. بعد با اتوبوس شماره 8 خودمون رو رسوندیم به مرکز خرید ابن بطوطه. خیلی گرسنه بودیم اونجا ساندویچ فلافل عربی، ساندیچ پنیر و شاورما تست کردیم که هر سه بسیار خوشمزه بودن اما ساندویچهاشون خیلی کوچیک هستن و برای بعضی افراد یک ساندیچ کافی نیست (کل ناهار 50 درهم شد).
ابن بطوطه بسیار جذاب و دیدنی و بزرگ هست. درباره خود ابن بطوطه و سفرهاش و شبیه سازی کشورها در پاساژ توضیح زیادی نمیدم شاید از حوصله این سفرنامه خارج باشه ولی علاقمندان میتونن با یه سرچ مختصر در گوگل توضیحات کامل رو مطالعه کنن. توی این پاساژ هم انواع برندها نمایندگی دارن و تنوع اجناس خیلی بالاست وتا اینجا قیمتها نسبت به دبی مال بهتر بودن. "کارفور" فروشگاه های زنجیره ای مواد خوراکی دبی هست که یکی از بهترین شعبه هاش در همین ابن بطوطه بود. بسیار بزرگ با تخفیف های خوب که اونجا ما کلی خرید کردیم. پشت فاکتورهای کارفور تخفیف فست فود هست که ما ازش استفاده نکردیم.
طبق برنامه ریزی من، امروز غروب و شب رو باید میرفتیم دبی مارینا. اما ابن بطوطه ی بزرگ، با جذابیتاش مارو تا شب نگه داشت و ترجیح دادیم وقت بیشتری رو اینجا بگذرونیم چون قطعا در روزهای آینده فرصت دیگه ای پیدا نمیشه برگردیم اینجا گشت و گذار کنیم. ایستگاه مترو ابن بطوطه حدودا 10 دقیقه پیاده از پاساژ فاصله داشت که به ایستگاه الرقه رفتیم.
این خیابون پر از کافه و رستورانه و مرکز خرید سیتی سنتر دیره حدودا 500 متر بالاتر از ایستگاه مترو هست. یک کافه رستوران زیبا که میز و صندلیهاش رو کنار خیابون چیده بود نظرمون رو جلب کرد و شام پیتزای گوشت خوشمزه ای خوردیم که متاسفانه قیمتش خاطرم نیست ولی در کل یادمه قیمت غذاهایی که خوردیم نسبت به حجمشون، بالا بود. آخر شب خسته به هتل برگشتیم و خوابیدیم.
روز سوم:
برنامه امروز باغ گل یا میراکل گاردن و دهکده جهانی یا گلوبال ویلیج بود. صبح بعد از صبحانه، حاضر شدیم و از هتل زدیم بیرون. از لیدرمون درباره این دوتا مکان پرس و جو کردم که جز معرفی تور خودشون کمک دیگه ای نکرد. به نظر من بجز عده ای محدود از لیدرهای محترم، اسم بقیه رو نباید لیدر گذاشت، باید بهشون گفت مسئول فروش تور. چون بنظرم یه لیدر وظیفه شناس وقتی میبینه مسافرش تمایل داره خودش کندو کاو کنه و خودش ماجراجویانه بره گشت و گذار کنه، دیگه نباید اصرار کنه و مسافر رو گمراه کنه. ضمن اینکه در مجموع هزینه تورهای لیدرها، دست کم دوبرابر هزینه ای که خودمون میریم میگردیم درمیاد. با این حال من که بدون اطلاعات نبودم و از قبل کلی داده جمع کرده بودم، فقط میخواستم مهر تایید از لیدر محترم که حرفه ای تر از من هستن و اطلاعات تکمیلی بگیرم که همراهی نکردن. پس با اطلاعاتی که خودم از سفرنامه های لست سکند یادداشت کرده بودم، راه افتادیم و خودمون رو به مترو امارات مال رسوندیم. این مرکز خرید جزو برنامه ما نبود اما از بیرون که دیدیم خیلی خوشمون اومد و تصمیم گرفتیم در همین مسیر بازگشت، ازاین پاساژ هم بازدید کنیم.
از همونجا اتوبوس 105 رو سوار شدیم و 25 دقیقه ای با بلیط 5 درهمی به باغ گل رسیدیم. بلیط ورودی باغ گل نفری 75 درهم بود. بهتره بگم بلیط ورودی بهشت! باغی بسیار زیبا و خوش حس. هوای عالی، رنگ و ویو عالی، عطر و موسیقی عالی و خلاقیت درجه یک. خلاصه حس و حال اینجا رو با توصیف و عکس و فیلم نمیشه منتقل کرد و فقط باید آمد.
در زمان بازدید ما، یعنی اوایل اردیبهشت هوا بسیار مطلوب و کل دبی نسبتا خلوت بود. ما دو سه ساعتی رو گشتیم. از هر لوکیشینی که خوشمون میومد مینشستیم و دقایقی رو ریلکس میکردیم و قشنگترین عکسهامون از این مکان به یادگار موند. نا گفته نماند که من به عکاسی و کلیپ سازی خیلی علاقمندم. تبحر عالی ندارم اما معمولا رضایت از عکس و کلپهام زیاده. یه کلیپ باحال هم از خودم و همسرم درست کردم. اگر تونستین یکی دو دست لباسی که بتونید راحت تعویض کنید با خودتون ببرید که عکسهاتون تکراری نشن. البته من قبل از سفر برنامه ای برای نوشتن سفرنامه نداشتم وگرنه برای سفرنامه عکسهای خوب میگرفتم. اینجا سعی کردم لابلای عکس و کلیپهام، عکس هایی برای این مطلب جدا کنم که شاید کیفیت بالایی نداشته باشن اما گویای فهوای کلام هستن. اما در سفر بعدی حتما به یاد شما و سفرنامههای آینده، حتما عکسهای خوبی خواهم گرفت.
حدودا ساعت 2 ظهر بود که میخواستیم بریم سمت دهکده جهانی. دهکده جهانی مکانیه که بسیاری کشورها اونجا غرفه زدن و فرهنگ وآثار و سوغات و نمادهای کشورشون رو به نمایش گذاشتن. که گفتن ساعت 6 عصر باز میشه و چون تایم آزاد بینشون زیاد میشد از رفتن صرف نظر کردیم و تصمیم گرفتیم برگردیم و امارات مال رو ببینیم. صبح که درمترو بودیم یک زوج ایرانی دیدیم و صحبت میکردیم، گفتن دیروز رفته بودیم گلوبال ویلیج ناخواگاه انقدر زیاد خرید کردیم وقتی برگشتیم هتل دیدیم هیچ پولی برامون نمونده .
با همون اتوبوس 105 با نفری 5 درهم برگشتیم امارات مال. چون خیلی گرسنه بودیم اول رفتیم طبقه فود کورت. از تهران، از سایت های ایرانی مربوط به تخفیفات دبی وچر برگرکینگ رو خریده بودم 99 هزار تومان. یعنی با ارائه این ووچر هر غذایی سفارش میدادیم 2 عدد تحویل میگرفتیم. اگر تعداد زوج باشه این ووچر ها بسیار بصرفه هستن ولی بازبرای تعداد فرد هم بد نیست. متاسفانه برگر کینگ برای ووچر فقط یک نوع برگر معمولیش رو در نظر گرفته بود به مبلغ 27 درهم که خیلی کوچیک و کیفیتی معمولی داشت که ما همراه با یک برگر دیگه، سیب زمینی و ناگت گرفتیم. قیمت یک کوکای لیوانی هم 8 درهم!!
یه چیز جالب! چندتا مغازه اونورتر فست فودی بود بنام "البیک". وقتی صف جلوی اون رو دیدم ترغیب شدم ببینم دلیلش چیه، رفتم و منوشون رو نگاه کردم که قیمتهای فوق العاده مناسبی داشت و اونجور که دیدم دارن آماده میکنن، ابعاد ساندویچهاش خیلی هم مناسب بود و مثل اینکه برند جدیدی هست وخوب داره خودشو تو دل مردم جا میکنه.
حالا دیگه سیر هستیم و چشممون کار میکنه رفتیم برای گشت در امارات مال.. متاسفانه برای ما ایرانی ها که نمایندگی های خیلی محدودی از انواع برندها داریم، دیدن کلکسیونی از برندهای خوب و بین المللی در کنار هم خیلی رویاییه. برندهای دیور و لاگوست وبرشکا و زارا و... با ظاهر و دکور بسیار شیک و قیمتهای نجومی. قابل ذکره که وای فای در پاساژهای دبی رایگانه. یکی دوساعتی در طبقات گشتیم. چیزی که چشمم همهش دنبالش میگشت رو پیدا کردم، اسکی دبی! سرزمین برف در دل کویر! من از سرما و برف فراری هستم وگرنه حتما میرفتیم داخل. مجموعه ای بزرگ پوشیده از برف با امکانات کاملی مثل تله سیژ و پیست اسکی و ... در طبقه اول امارات مال.
از داخل پاساژ دیوارهای شیشه ای داشت که داخل بخوبی مشخص بود و در اطرافش کافه هایی بودند با دید اسکی، با اینکه تازه ناهار خورده بودیم ام از این کافه ها نمیشد گذشت. برای کمی هم حسی با افراد داخل پیست. بستنی خوردیم و از ویو لذت بردیم. هر ظرف 23 درهم شد و کم کم رفتیم به سمت خروج از پاساژ.
دیروز برنامه دبی مارینا رو کنسل کرده بودیم پس عصر امروز رو به اونجا اختصاص دادیم. من عاشق غروب هستم و سعی کردیم که قبل غروب اونجا باشیم و خوشبختانه موفق هم شدیم چون به امارات مال نزدیک بود. دبی مارینا یعنی آب خلیج فارس عزیزم بواسطه دست بشر در یک مسیر آبراهه به داخل شهر هدایت شده و یه تنگه مانند رو تشکیل داده و خیلی از شهرها مارینا دارند.
مارینای دبی از اون جاهاییه که زیباییش رو اصلا نمیشه با کلمات بیان کرد. به نظر من با اختلاف زیباترین، رویایی ترین، و بهترین نقطه دبی همینجاست. نکنه برید دبی و مارینا رو از پلن هاتون حذف کنید!!! غروب زیباش رو تماشا کردیم که کلی انرژی مثبت و حال خوب بهمون هدیه داد. البته حالا هنوز حال خوب مونده که جلوتر بهش میپردازم.
اینجا انواع کشتی و قایق تفریحی هست با ویوی دورتادور آسمان خراش های چشم نواز که بعد از تاریکی با روشن شدن چراغهاشون زیباییشون رو چندبرابر میکنن. اونطرف مارینا یه مسجد بسیار زیبا با معماری خاص و خارق العاده و نورپردازی های جذاب بود که دم غروب، صدای اذان ازش پخش شد. ما نیم ساعتی تایم خالی داشتیم که ترجیح دادیم بریم ازون مسجد دیدن کنیم و همسرم نماز خوند و برگشتیم. اینطرف هم تو کشتی ها صدای موزیک و و آواز و این یعنی اعتدال و آزادی اندیشه که با تمایل خودمون بریم برای مسجد و عبادت و برگردیم برای موزیک و تفریح!!
کنار مارینا پر بود از کافه و رستوران با انواع سبک ها و سلیقه ها. ما برای نوشیدن چای یه کافه افغانستانی رو انتخاب کردیم و یک قوری چای به مبلع 30 درهم سفارش دادیم و بعد رفتیم برای کشتی. من از تهران از سایت ذکر شده، ووچر کشتی کاپیتان جک رو به مبلغ 150 هزار تومان خریده بودم که ارزش هر بلییط دم گیشه 60 درهم بود. بجای سه تا بلیط، دو بلیط خریدیم و سوار شدیم. اینجا شروع لذتی هست که بالاتر ازش گفتم. کشتی کوچکی با صندلی های گرد بادی نرم و راحت، هوای معتدل و عالی با نسیم ریزی که میوزید، موریک های گوش نوازی که پخش میشد و اینکه بسیار خلوت بود.
بجز ما دو سه تا خانواده آلمانی و آمریکایی هم بودن. کشتی حرکت کرد و ریلکس کنان یک ساعتی رو در مارینا گشت زد. از کنار برج های زیبا و چرخ و فلک عین دبی که بلندترین چرخ و فلک دنیاست عبور کرد. راستی با یک آبمیوه خوشمزه هم ازمون پذیرایی کردن که در دبی که همه چیز گران هست، مساله عجیبی بود. در کل کشتی سواری در مارینا فراموش نشه!
وقتی برگشتیم ایستگاه، ساعت 9 شب بود و قدم زنان رفتیم سمت ایستگاه متروی "شوبا" که نزدیک بود و در مسیر برای شام مرغ بریان خریدیم به مبلغ 30 درهم و بردیم هتل. شام رو خوردیم و خسته خوابیدیم.
روز چهارم:
باز هم صبحانه معروف! برنامه امروزمون بازدید از پالم بود. پالم همون جزیره نخل شکل ساخته دست امارات توانمند و خوش فکره! روی گوگل مپ زوم کنید و این دوتا جزیره رو نگاه کنید. با مترو رفتیم و از ایستگاه مترو تاکسی گرفتیم تا نخیل به قیمت 18 درهم. اونجایی که تاکسی مارو پیاده کرد، یعنی پارکینگ پاساژ نخیل، رفتیم طبقه بالای پاساژ و بلیط مونوریل جزیره رو خریدیم که بلیط رفت و برگشت نفری 15 درهم شد. منوریل در مرکز شهر نبود و بجاش مترو و اتوبوس بود و تنها مسیر منوریلی دبی در همین جزیرهست که بالا تر از سطح جزیره، روی یک تک ریل باریک حرکت میکنه. راهبر قطاری که ما سوار شدیم، خانم بود و صندلی های صورتی وتمیز وپرسنل خوش برخورد.
دوتا ایستگاه رفتیم رسیدیم به هتل با شکوه آتلانتیس که احتمالا اسمش به گوشتان خورده، با جزایر اختصاصی و امکانات کامل رفاهی و مهمتر از همه پارک آبی آکواووچر آتلانتیس که از برجسته ترین و مجهزترین پارکهای آبی هست با بلیط نفری 299 درهم. پارک آبی در برنامه سفرمون نبود اما با دیدن پارک، در برنامه سفر بعدی حتما خواهم گنجوند. رفتیم پایین و چرخی در جزیره زدیم و در یک کافه قهوه و کیک خوردیم و کمی نشستیم و برگشتیم ایستگاه و با همون منوریل برگشتیم همون پارکینگ و تاکسی گرفتیم تا ایستگاه مترو به مبلغ 17 درهم. بازدید از نخل جمیرا تفریح خاصی نبود و صرفا فقط بازدید بود جهت اضافه شدن تجربه که اگر نمیرفتیم هم چیز خاصی رو از دست نمیدادیم. البته اگر پارک آبی آتلانتیس در برنامهتون هست که هم فاله و هم تماشا.
به ایستگاه الرقه که نزدیک هتل هست برگشتیم. در مسیر در یک رستوران سنتی رو برای صرف ناهار انتخاب کردیم. من چون ترجیح میدم همیشه غذاهای محلی سفرها رو هم تست کنم، الحریص سفارش دادم که شبیه حلیم بود و طعم خوبی داشت و بچهها کباب نوش جان کردن. مجموع غذای 3 نفرمون 115 درهم شد. بعد رفتیم هتل استراحتی کردیم و عصر رفتیم برای خرید. شوق سفر برای خودم یکطرف روحیات منه، یکطرف دیگه ناراحتی برای عزیزانمه که نتونستن این سفر رو تجربه کنن و تهرانن. با اینکه خرید خیلی از تایم سفر رو اشغال میکنه ولی حس میکنم با سوغاتی میتونم نوک سوزنی از سفرم رو به عزیزانم هدیه کنم و خوشحالشون کنم. البته امیدوارم!
پس رفتیم برای خرید. یکم بالاتر از ایستگاه الرقه مرکز خرید الغریر هست که تنوع و قیمت اجناس نسبتا بد نیست و توننستیم کمی خرید کنیم. تو مسیر بازارهای محلی که با چادر بنا میکنن وجود داشت که حس و حال جالبی به خیابون داده بود اما اجناس کیفیت خوبی نداشتن. و یک فروشگاه دی تو دی رفتیم که به نظرم اونجا هم اجناس کیفیت پایینی دارند ولی تنوع بسیار بالاست. یسری اقلام ایرانی هم مثل سس بیژن به چشم میخورد.ما چند قلمی خرید کردیم و یه شکلاتی که خریدیم بعدا نگاه کردیم اونهم ایرانی بود.
خسته به سمت هتل، مرغ بریون های یه رستوران، توجهمون رو جلب کرد و رفتیم نشستیم و شام خوردیم. نونهایی که سفارش میدادیم قیمت 5 درهم، خیلی کوچک و اندازه کف دست بودن ینی برای هر نفر حداقل دوسه تا باید میگرفتیم. بعد غذا رفتیم سمت هتل و بسیار خسته خوابیدیم.
من و همسر عاشق مکانهای تاریخی و قدیمی هستیم به همین دلیل یکی از پلنهای ما گشت و گذار و صرف وعده غذایی در قسمت بستکیه یا دبی قدیم بود که باید از خور دبی با قایق های کوچک عبور میکردیم و بازار طلا و بازار ادویه هم اونجا قرار داشت که متاسفانه فرصت نشد و از برنامه حذف کردیم.
روز پنجم:
امروز ساعت 3 عصر پرواز برگشت داشتیم و به ناچار ساعت 12 باید خودمون رو به فرودگاه میرسوندیم. پس تصمیم گرفتیم از هتل بیرون نریم. البته شب قبل همه وسایل و چمدانهامون رو جمع کرده بودیم و امروز بعد از صبحانه رفتیم استخر هتل که در روف گاردن بود و ساعاتی شنا کردیم و برگشتیم برای آماده شدن. ساعت 11 ترانسفر دم هتل منتظرمون بود و بعد از چک اوت رفتیم فرودگاه. خوشبختانه به موقع رسیدیم و کمی در فری شاپ گشت زدیم و و از غرفه های فرودگاه از غذاهای آمادهای مثل بورک و سمبوسه به جمع مبلغ 50 درهم خرید کردیم که بعنوان ناهار داشته باشیم.
هواپیمایی برگشتمون هم قشم ایر بود که برخلاف تصورمون که تایم سفر عصر هست و نهایت پذیراییشون احتمالا عصرونه سادهای باشه، ناهارچلو گوشت خوشمزه و داغ با پذیرایی های تکمیلی کنارش بود که خیلی بهمون مزه داد. و بعد از دو ساعت و نیم پرواز به تهران رسیدیم و با اسنپ به مبلغ 210 هزار تومان به خونه برگشتیم.
در پایان چند نکته و تجربه شخصی:
- اگر شرایط کاریتون اجازه میده سعی کنید در ایام هایسیزن سفر نکنید. چون هم تورها قیمت مناسبتری دارن و هم تفریحات و هتل ها و گیت های فرودگاه خلوتتره. ینی هم زمان بیشتری سیو میکنید و هم کمتر خسته میشید.
- در صورت امکان هتلتون رو در خیابان شیخ زاید انتخاب کنید که بهترین لوکیشن رو داره و دسترسیش به همه مکانهای تفریحی نزدیک، مترو سواری ها کوتاهتر، در نتیجه هزینه و وقت و انرژی بیشتری صرفه جویی میشه.
- سعی کنید اگر مقدوره چند وعده غذا با خودتون ببرید و با توجه به قیمت غذا در دبی، بجای هزینه های بالا برای وعده های غذایی، اون رو صرف تفریحات کنید.
- هرجای سفر حتی در ابتدای سفر اگر چیزی دیدین به دلتون نشسته یا قیمت مناسبی داره همونجا سریعا خرید کنید چون وقت سفر کوتاهه شاید دیگه فرصت نشه به اون فروشگاه برگردین یا مثل من دیگه همون فروشگاه رو پیدا نکنید.
- برای اینکه بتونید با آرامش به بیشتر پلن ها و گشتها برسید، پیشنهاد من سفر 5 شب و6 روز دبی هست، با ساعت پروازی صبح به شب.
- دبی پر است از مراکز خرید متنوع و جذاب که وسوسه کنندهست، اما پیشنهاد میکنم خیلی وسوسه نشید و وقتتون رو زیاد برای خرید صرف نکنید چون قیمت اجناس بالا هستن و بیشتر از اون که خرید خوب انجام بدین، وقت رو از دست میدین. هر جا و هر زمان حین گشت و گذارهاتون وسیله مناسبی به چشمتون خورد خرید کنید و منتظر روز خرید نمونید.
سخن آخر
آرزویم برای دوستداران سفر فقط سفره، سفر و سفر امیدوارم اوضاع گردشگری ایران عزیزمون که پر از جاذبه های گردشگری بکر و درجه یک هست، بهتر بشه که به نظرم از همه کشورهای اطراف زیباتر و جذابتره و اوضاع مالی همه مردم کشورم انقدری عالی باشه که علاوه بر رسیدگی به عوامل روزمره و عادی زندگی، بتونن سفرهای خوب رو چاشنی زندگیشون کنن و با حال بهتری زندگی کنن. وتشکر و قدر دانی از سایت جذاب و درجه یک لست سکند.